سوادی کا تایلند یا سیام نامه

4.5
از 81 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
نام این بهشت، سیام است! +تصاویر

دوشنبه چهارمین روز سفر- پوکت

خب امروز برنامه خاصی نداشتیم میخواستیم ببینیم که چی پیش میاد براش (البته من در ذهنم نقشه های پلیدی داشتم ولی خودم رو به بیخیالی زده بودم راستش ماجرا از این قرار بود که وقتی به پوکت رسیدیم جناب همسر جان فضای استوایی و رمانتیک پوکت و اروپایی هایی که در کنار این فضا و دریای زیبای اندمان مشغول مطالعه بودند را دید،دوپا را در یک کفش کرد که الا و بلا منم میخوام لمیده بر صندلی، کنار استخر و دریا کتابهای خریداری شده از تهران را مطالعه و ریلکس کنم.ای بابا عزیزجان  دوتا طیاره عوض کردیم کیلومترها کوبیدیم اومدیم پوکت،مگه میشه مگه داریم که فقط ریلکس کنیم با هزینه کمتر و صرف وقت کمتر می رفتیم همسایه بغل دستمان ترکیه و در هتل های یوال هی میخوردیم هی ریلکس میکردیم.والا). به خاطر همین امروز رو روز استراحت در نظر گرفتیم.با آسایش و ارامش صبحانه عالی هتل را صرف کردیم، و راهی استخر هتل شدیم.یه مزیتی که استخر داشت تعبیه قسمت هایی برای آب درمانی بود که واقعا به درد بخور بود.تاظهر به بازی و استراحت و شنا گذراندیم.(عکسهای 77تا82 محوطه زیبای هتل بامنبوری)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

o7WiylDKtbuVMxTlDzzCpnDoi4APCnwVpGcJsG7A.jpeg

 برای ناهار تصمیم گرفتیم از کنسروهایی که با خودمون اورده بودیم استفاده کنیم همسرجان پیشنهاد دادند بریم ساحل پتونگ کنار دریا و ناهار را انجا صرف کنیم اما من پیشنهاد بهتری داشتم، ساحل کارون یا کاتا بععله این خیلی خوبه حتی میشه ساحل نای هارن هم رفت. خلاصه ساحل کارون را بهانه کردیم و شروع به پرس و جوی برای پیداکردن ماشین کردیم در همان اطراف هتل کردیم.کم کم در بین صحبتها بازدید از بیگ بودا و معبد چالونگ را هم پیش کشیدم.خلاصه که راننده ای پیدا کردیم که قبول کرد با مبلغ 1000 بت و با زمان در اختیار ابتدا ما رو به ساحل کارون و سپس بیگ بودا و معبد چالونگ ببره.(83)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

هان ای کسانی که عازم پوکت هستید بدانید و اگاه باشید سوحل پوکت مختص به ساحل پتونگ نیست چنانچه یک توک توک یا تاکسی بگیرید با حرکت به سمت جنوب جزیره به یکی از زیباترین سواحل تایلند با ماسه های نرم و طلایی و خط ساحلی تمیز و پاکیزه به نام کارون می رسید.به قدری این ساحل زیبا بود که ما از گرفتن هتل در منطقه پتونگ پشیمون شدیم و حسرت و افسوس که ای کاش در این منطقه هتل رزرو میکردیم و به قول معروف هی ریلکس میکردیم. خلاصه به نظر من این ساحل ارزش چند ساعت وقت گذرانی رو چه به عنوان استراحت و چه تفریحات آبی داره. پس از صرف ناهار و آب بازی وماسه بازی با دلی گرفته به خاطر ترک این ساحل زیبا سوار ماشین شدیم تا به سمت بیگ بودا بریم.(84-88)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

مسیر ساحل کارون به بیگ بودا کوهستانی جنگلی و بسیار زیبا بود

بودای بزرگ پوکت بر فراز کوه Nagakerd قرار گرفته است. این مجسمه دارای ارتفاعی در حدود 45 متر که بر روی یک پایه 25 متری ساخته شده و 25.45 متر عرض است و تقریبا 135 تن وزن دارد (با وجود این همه ارتفاع این بودای غول پیکر از وات چالونگ هم دیده میشد)و برای ساخت آن هزینه بسیاری خرج کرده اند و به همین دلیل این مجسمه را بزرگ ترین پروژه انجام شده در 100 سال اخیر در تایلند می دانند. یکی از دلایل ساخت آن برای علاقمند کردن جوانان به بودا است. جنس مجسمه از بتن هست که روی آن با مرمر سفید پوشانده شده است و سمبلی از امید و آرامش است. همانگونه که گفته شد تندیس بزرگ بودا بر روی یک سکو بنا شده و در واقع یک طبقه زیر آن است که در آن جا نمایشگاهی دائمی برپا است و در آن عکس ها و تندیس هایی از افراد مهم مذهب بودا وجود دارد.

یک مجسمه طلایی از بودا با مقیاس کوچکتر نسبت به مجسمه اعظم قرار گرفته است که جنس این مجسمه برنج است و با روکشی از آب طلا ساخته شده است.این مجسمه در محوطه ای زیبا قرار گرفته و در همین محوطه نیز مجسمه هایی از بودا به چشم می خورد. عرشه بازدید از دیگر بخش های ان است که از آن جا می توان به وضوح اوج بزرگی و عظمت این مجسمه را نظاره گر بود. این منطقه از امکانات رفاهی و تفریحی مناسبی برخوردار است و ساعات بازدید از آن همه روزه از ساعت 8 تا 19 و کاملا رایگان می باشد. (89-90)

89 .jpg

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

در کنار معبد بودای بزرگ ، یک سالن که حاوی عکس ها و ماکت‌هایی از روند ساخت این مرکز مقدس است وجود دارد، در اینجا هم صندوق‌هایی برای کمک های مالی گردشگران اختصاص یافته است. البته از حق نباید بگذریم که این عمارت بزرگ احتیاج به سرمایه هنگفتی برای نگهداری و گسترش دارد.

نظرتون چیه درباره آیین خاص دین بودا در تایلند بیشتر بدانیم :

۹۵ درصد مردم تایلند بودایی هستن سیدارتا گوتاما" بنیان گذار مکتب بودایی در قرن ششم بوده
- بودا به میانه روی معتقده و ریاضت های سخت در مسیر دین رو منع میکنه و همچنین خوش گذرونی های بیش از حد.
- بودا به پایان و شروع جهان، بهشت و جهنم اعتقادی نداره.
- بوداییان در معابد، مجسمه ها‌ و اشیا رو نمیپرستند بلکه رفتار اونا به معنی احترام و تشکر از آموزه های صاحب مجسّمست.
-قانون اصلی دین بودا کارماست. یعنی هرکس نتیجه خوبی و بدی کارهای خودش رو در همین دنیا میبینه.
-به تناسخ معتقدن (ادامه پیدا کردن زندگی پس از مرگ در بدنی دیگر، اگه کارهای خوب کرده باشی، زندگی بعدیت مرفّه خواهی بود و اگه کارهای بد...)
- بودا خدا نیست، یک راهنماست.
-هر مردِ تایلندی باید تا قبل از ۲۰ سالگی دوره راهبگی رو بگذرونه.(حدود چند هفته)


و اینکه در نهایت راه های رسیدن به خدا به تعداد آدم هاست. هر دینی با تفکر و آموزه هاش قابل احترامه و اگه ما در نقطه دیگه ای از دنیا به دنیا اومده بودیم، اون دین رو مقدس، قابل احترام و نمونه واقعی و اصلی در بین ادیان میدونستیم.

در ابتدای مسیر ورودی به معبد تابلوی سلبریتی هایی که به آیین بودا بودند و یا هستند قرار داره و همینطور نمایشگاهی از محافظان بودا قرار داشت که بوداییان به آن ادای احترام می کردند .(91-94)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 

سپس به محوطه ای رسیدیم که ابتدای پله های معبد و مجسمه بودای بزرگ بود ویوپوینت بینظیر اون منطقه  رو به ساحل کاتا و جنگل های زیر پا حظ و لذت وافر از اینهمه زیبایی را نصیبمان کرد و خدای قادر و متعال را به خاطر آفرینش آن و چشمانی که می تواند نظاره گر باشد شکر و سپاس کردیم (البته به رسم بودایی). یک فنجان چای خوردیم. کمی مردم منطقه و توریست ها و مخصوصا رفتار بودایی ها را زیر نظر گرفتیم که مبادا خدای ناکرده ناخواسته رفتاری داشته باشیم که برای این مذهب توهین آمیز باشد.(95و96)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

در دو طرف پله ها تمثالی از مار قرار داشت . در روايات  بودا مار به عنوان موجودي محافظ براي بودا در مقابل نيروهاي شر معرفي مي شود.ماجراي بودا و پادشاه مارها  این چنين است:‌« در روايت ها آمده گوتاما بودا پيشواي آيين بودايي سالهاي زيادي را در پي كشف حقيقت نيل به روشنگري گذراند در آخرين روزهاي سير و سلوك به مدت چهار هفته زير درختي به حالت مراقبه نشست ساحتي كه مي رفت اسرار مكنون جهان را بر وي آشكار كند. نيروهاي منفي بسيج شدند تا مراقبه بودا را درهم شكنند. آسمان تيره شد و ابرهاي سياه و حجيم باران سيل آسايي را فرود آوردند. در اين هنگام بود كه پادشاه مارها «ناگا موكاليندا» به حفاظت از بودا شتافت. اين مار عظيم الجثه از اعماق زمين به سطح آمد و بر دور بودا چنبره زد و سرهاي خود را چون چتر بر سر او گستراند. بدين ترتيب ايام مراقبه بودا بدون خلل سپري شد و سرانجام به مرتبه روشنگري و اشراق رسيد و از آنجا بود كه به لقب بودا ملقب گشت. در شمايل نگاري بودايي آثار بيشماري به تصوير اين واقعه مهم اختصاص يافته است.
جالب بود که در این آیین بر خلاف بعضی از آیین ها مار نماد نیکی محسوب می شود و اگر به تندیس های بودا دقت میکردید خیلی از آنها همراه با مار بود.

بعد از طی پله ها مکانی بود که در اون بودایی ها مشغول انجام مراسم آیینی خود بودند ، داخل خود معبد یعنی محوطه زیرین بودا ی بزرگ هم محل عبادت بوداییان بود.

اطراف معبد محیط بسیار ساکت و آرام بوده و تنها صدای زنگوله های کوچک و پرچم های زرد رنگی که در اثر وزش باد به صدا در می آیند و با نت بسیار آرامش بخشی گوش  را نوازش می دهد ، به عقیده مردمان تایلندی اگر آرزوهایتان را بر روی زنگوله ها و ورق های فلزی زرد رنگ بنویسید و به درختان ببندید خیلی زود به خواسته هایتان خواهید رسید که بسیار هم مناظر زیبایی را بوجود آورده است و همچنین در کنار اینها در بعضی از روزهای سال و از جمله روزی که ما انجا بودیم ، یک موسیقی بسیار ملایم به نام دراما به گوشهایتان می رسد و محیطی خاص را بوجود می آورد . باز هم به سختی ازاین مکان با آن ویو نفسگیرش دل کندیم.

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

خب دیگه نوبتی هم باشه نوبت وات چالونگه، وات چالونگ مهمترین معبد پوکت هست و معماری اون مشابه سایر وات های تایلنده(به معابد بودایی وات میگن) بیشتر از یک قرن است که وات چالونگ (Wat Chalong) به بازدیدکنندگان و مسافران تایلند خوشامدگویی گرم ارائه می‌کند. مردم محلی برای عبادت می‌آیند و مسافران می‌آیند تا در مورد فرهنگ تایلند اطلاعات کسب کنند که به نظرمن در کنار سایر تفریحات در تایلند و پوکت حتما چاشنی فرهنگ رو با رفتن به معابد اضافه کنید.درک جالبی از مذهب بودا بهتون میده.مثل سایر معابد ورود حتما باید با لباس پوشیده باشه.بسیاری از گردشگران و همینطور محلی ها درخواست

ترقه بازی برای شانس و اقبال دارن.البته ما اینو نمی دونستیم و ورودمان به معبد مصادف شد با شروع ترقه بازی جوری که در یک لحظه فکرهای مختلفی از جمله شروع جنگ در پوکت، حمله تروریستی، حمله داعش به معابد بودایی به ذهنمان  رسیده و ترسان و آشفته گوشه ای پناه گرفتیم چند ثانیه بعد دیدیم مردم با آرامش و بدون هیچ ترسی مشغول راه رفتن و یا گفت و گو و یا عکس گرفتن هستند وقتی از راننده ماجرا را پرسیدیم جوانب ماجرا رو برامون روشن شد.(خوبی زندگی در خاورمیانه اینه که در یک حالت آماده باش طبیعی هستی همیشه).

یک نوع فالگیری هم در معبد اصلی هست که قوطی هایی از جنس چوب خیزران وجود داره که با تکون دادن اونها باید یکی از چوبکها بیرون بیاد کمی جلوتر سمت راست دیواری هست که جعبه ای روی نصبه که شماره بندیه، براساس شماره چوبک عدد فالتون رو باید بردارید که البته به زبون تای هست و می تونید از راهنماها درخواست کنید که براتون مفهوم رو توضیح بدهند. (102-107)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 

در میان بازدید ها و تماشای فرهنگ تایلندی و دین بودایی، دخترمون سوال های جالبی می پرسید :مامان چرا خدای ما دیده نمیشه خدای تایلندی های دیده میشه، مامان چرا گنبد مسجد های (معابد البته منظورشه) تایلندی ها  مثلثه مسجدهای ما نیست؟ مامان این مجسمه آقای چاق که شکمش زده بیرون چرا اینقدر زیاده ؟معنی مجسمه مار چیه؟معنی این مجسمه ؟معنی اون مجسمه چیه؟ خلاصه که اگه کسی اهل تفکر و کنکاش باشه با سوال های همین نیم وجبی جوانبی از فلسفه براش روش میشه که بر ملاصدرا روشن نشده بود و حسابی از رمز و راز دین بودا سر درمیاره.

روزمون تا اینجای کار خیلیییییی عالی بود، راننده مهربونمون ما رو دوباره به هتل برگردوند و ما 1000بت بابت این شش ساعتی که ما رو همراهی کرد بهش پرداخت کردیم.

(عکس 108 بروشوری که در ماشین برای راهنمایی مکان های دیدنی پوکت هست)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

کوله رو گذاشتیم اتاق و دوباره زدیم به دل کوچه ها و خیابون های پوکت، مخصوصا مکان مورد علاقه مون یعنی پشت بازار جانگسیلون جایی که بازار غذاهای خیابونیه.اسپرینگ رول سبزیجانت و ماهی سفارش دادیم، بعدش هم بستنی نارگیل خوشمزه که از ترکیب گوشت نارگیل تازه تراشیده شده با مایع بستنی تهیه میشه و تاپینگ های مختلفی هم در کنارش سرو میشه خوردیم.از اونجا که بستنی  خوردن اعتیاد آوره یک بستنی اصل تایلند (بستنی رولی) که اون هم از ترکیب میوه تازه (هر میوه ای که بخواهید ) و مایع بستنی و البته یک آیتم دیگه مثل شکلات، قهوه، کاکائو، بیسکوئیت اورئو و ..... تهیه میشه به قیمت هر ظرف بستنی 100 بت و البته طعم بسیار بینظیری که از خوردن میوه تازه همراه با بستنی زیر زبان شما می آید.

فردا روز جیمز باند است، از اول کار میدونستم که جیمز باند خیلی زیباتر از فی فی هست به خاطر همین اول برنامه فی فی رو گذاشتم و بعد جیمز باند. چون اگه اول جیمز باند میرفتیم بعد فی فی ، فی فی به چشممون قشنگ نمی اومد.خب وسایل یه سفر کوتاه دریایی رو آماده کردیم و پس از صرف صبحانه حاضر و آماده شدیم تا ترانسفر دنبالمون اومد.این دفعه از یک مسیر دیگه باید میرفتیم جیمز باند

 

سه شنبه پنجمین روز پوکت

جزیره جیمز باند که یکی از معروف ترین جزیره های پوکت و جهان است ، دلیل نام گذاری اش هم به خاطر اینه که لوکیشن یکی از فیلم های جیمز باند در این جزیر بوده و اسم اصلی اش خائو فینگ کان است .فرقی که با دیگر جزیره های پوکت دارد این است که از صخره های آهکی بسیار غول پیکر تشکیل شده و همین صخره ها هستند که دلیل اصلی زیبایی این جزیره می باشند و جالب است این صخره های زیبای سبز ، به شکل عمود بر دریای سبز رنگ بیرون زده اند ، جزیره جیمز باند در منطقه "  فانگ نگا بی " ( Phang Nga Bay )  قرار دارد این خلیج در شمالی ترین بخش پوکته و وقتی هواپیما ارتفاع خود را برای فرود در فرودگاه پوکت کم می کند این خلیج 400 کیلومتر مربعی و جزایر کوچک و بزرگش که حدود 100 تا هستند معلوم می شود .

شمال پوکت منطقه شگفت انگیزی است از ابتدای مسیر جزیره های کوچک و بزرگ و زیبا که یکدست سبز هستند نظر شما را جلب میکنند.در جایی از مسیر شما باید با قایق کوچکی ادامه مسیر بدهید دلیل آنهم اینست که برای محافظت از این پارک ملی اجازه نزدیک شدن قایق های بزرگ را نمیدهند.در ابتدای جزیره یک بازارچه صنایع دستی که عمده اجناس آن ازصدف مروارید درست شده اند جلب نطر میکند.با عبور از یکی راهروی تنگ صخره جیمز باند نمایان میشود و از عجایب روزگار اینکه پایه باریک قسمت بالایی پهن است و یکی دلایل تردد با قایق کوچک به دلیل همین تزلزل است.فک میکنم اکثر کسانی که مقصد سفرشون پوکته حتما یکی از برنامه های مهمشون بازدید از همین جزیره است و جالبه که با توجه به گفته های دوستان من در لست گرام این خلیج نسخه کوچک خلیج هالونگ ویتنام هست.

سفر دریایی ما امروز به جای قایق تندرو با یک کشتی انجام شد.کشتی دو و نیم طبقه بود و البته که طبقه بالا منظره و هوای بهتری داشت.لیدر امروز آقا یعقوب اسمش بود که مسلمان بود و در ابتدای امر از حلال بودن غذاها صحبت کرد و البته آفری که شرکتشون برای گیاهخوارها داشت.البته فکر نکنید آفرشون مزیت خاصی داشت، نه خیر فقط غذاها رو بدون مرغ به گیاهخوارها میدادند، که بعدا از نگاه حسرت زده اون اشخاصی که اعلام گیاهخواری کرده بودند و اینکه پشیمانی سودی براشون نداشت فهمیدم الکی یه کلاسی گذاشتن. اسکله ای که باید به کشتی سوار میشدیم طولانی بود و در ابتدای اون باید دستبندهایی به رنگ زرد که یک بارکد داشت میخریدیم .تا حالا بیمه نامه مون رو به خودمون آویزون نکرده بودیم که خدا رو شکر در این سفر کوتاه این هم میسر شد. هزینه این بیمه های اجباری 70 بت برای هر نفر بود.

در ابتدای کار یک صبحانه مختصر که شامل نان و مربا و چای بود قرار داشت.خوبی کشتی این بود که عجله ای برای حرکت نداشت و آرام و مطمئن آب های زیبا رو می پیمود. برنامه کشتی اینطوری بود که ناهار روی عرشه خود کشتی سرو شد، حدودای ساعت 12 و شامل مرغ سوخاری، برنج ساده، برنج مخلوط با تخم مرغ و سبزیجات، ماکارونی بود.غذای امروز بهتر از غذای فی فی بود ولی نه چندان.البته ما فکر چاره کرده بودیم و چند ساندویچ هم همراه خودمون داشتیم.راستی تا یادم نرفته بگم که کشتی  یه بوفه جمع و جور هم داشت که البته با توجه به قانون هوا و دریا قیمتها دولا پهنا منظور میشد.ناهار که تمام شد ما هم به جزیره رسیده بودیم همونجور که در سطور بالاتر گفتم برای حفاظت از این جزیره کشتی ها وقایق های بزرگ اجازه نزدیک شدن به جزیره را ندارند برای همین همگی ما سوار سه قایق شدیم و قایق ها ما را به جزیره رسوندند.آقا یعقوب هم قرار مدارها را برای حدود 1 ساعت دیگه گذاشت که همگی جمع بشیم.

یکساعت خیلییییی کم بود اما چاره ای نداشتیم پس با سرعت شروع به کندوکاو این جزیره زیبا کردیم.ابتدای کار بازارچه سنتی جزیره بود که علاوه بر مایحتاج سفرهای دریایی مصنوعات بسیار بسیار زیبایی از جنس صدف و مروارید داشتند و یکی از حسرتهای من در این سفر خرید نکردن از اونها بود.چقدر هم مهربان و خوش برخورد بودند و هر فروشنده با خوش رویی ما را به غرفه اش دعوت می کرد.در انتهای بازارچه وقتی وارد قسمت پشتی جزیره شدیم صخره سنگی سبز جیمز باند  رو جلوی چشمانمان دیدیم ، واقعا حضور این صخره های آهکی سبز در دل آب شور دریا بسیار بسیار زیبا و شگفت انگیزه.همیشه برای من دیدن طبیعت از هر نوعی یادآور کوچک بودن ما انسان ها در برابر عظمت کاینات و خالق آن هست، اینکه هر نقطه از زمین و طبیعت با یک سازوکار عجیب و حیرت اور بزرکی خالق خود را به رخ انسان می کشد بسیار تفکر امیز است. واقعا زمان یک ساعته برای این جزیره کم بود برای همین با سرعت کنار گوشه های همین جزیره که اندازه یک کف دست بود کندوکاو کردیم .توریست ها مثل مور و ملخ یا در حال بالا پایین کردن پله ها بودند یا مشغول عکس گرفتن، عده ای هم در ساحل پشتی جزیره مشغول بازی والیبال بودند. جالبه که خیلی از توریست ها هم تا جایی که براشون ممکن بود داخل آب رفته بودند تا بتونن عکس های متفاوتی بگیرن.بلاخره هر چی نباشه یکی از نمادهای مهم تایلند همین جناب جیمز باند هست.خلاصه بعد از یک ساعت دوباره سوار قایق های دم دراز که نیروی محرکه اش موتور تراکتور بود شدیم و به سمت کشتی حرکت کردیم.مقصد بعدی ما منطقه اطراف جزیره پناک که در خلیج فانگ نگا هست، بود که کشتی حدود یک ساعتی توقف می کرد و ما باید جلیقه هایی رو که در اختیارمون قرار میدادن بر تن میکردیم و سوار کایاک ها میشدیم.
مکان رویایی و زیبا با صخره های اهکی سبز و آبهای شفاف و سبز رنگ که تورهای تفریحی دقایقی رو اونجا سپری میکنند.
کایاک های مختلف پایین کشتی می ایستادند تا مسافرها دوتا دوتا یا سه نفر سوار کایاک ها شوند و یک ماجراجویی با کایاک ها ما بین صخره های سبز آهکی داسته باشند. محوطه ای محصور با صخره هائی بلند وپوشیده ازدرختان سربه فلک کشیده که ازمیان درختان صدای انواع پرندگان به گوش می رسد وهمچنین از زیر آب انواع درختان بیرون آمد اند. ما خانوادگی سوار یک کایاک شدیم. قایقران مهربان کایاک به ما اجازه داد یه جاهایی خودمون پارو بزنیم همچنین با لبخند و مهربانی ازمون عکسای جورواجور میگرفت و خلاصه به هر نحوی دوست داشت بهمون خوش بگذره و همه دیدنی های اون منطقه رو نشونمون بده.

جالبه که یک صخره سبز شبیه جیمز باند در همین منطقه وجود داره که بومی ها بهش "جیمزباند۲"میگفتن.
خلاصه که حس خیلی خوبیه که توی یک کایاک دونفره بشینی در حالی که آبهای سبز رنگ پیش روت توسط کایاک شکافته میشن،از زیر غارها رد میشی و صخره ها سبز اطرافت، دریای سبز زیر پات و از مناظر اطراف لذت میبری.فقط حسابی مواظب باشید که جنس سنگ ها به شدت تیز و برنده هست و با سهل انگاری ممکنه باعث آسیب تون بشه.کایاک سواری هم تموم شد حیف. همینکه سوار کشتی شدیم باران های شدید و معروف استوایی شروع شد.من دیگه امیدی نداشتم جزیره ای رو ببینم ولی خب خدا رو شکر این باران ناموقع به موقع تمام شد و ما برای شنا رهسپار جزیره ای شدیم که متاسفانه اسمشو به خاطر نمیارم . در ساحل جزیره تعدادی تخت و سایبان تعبیه شده بود و خانم های خوش خنده ای برای فروش نارگیل و آبمیوه به قیمت های گزاف به استقبالت می اومدن که البته ما استقبال نمیکردیم.امروز که مشغول نگارش این سفرنامه هستم میخوام بگم که نقطه عطف سفرمون تور یک روزه جیمز باند بود زیبا و به یاد ماندنی.(109-129)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

115 (2).jpg

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 

123 (1).jpg

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

 سوادی کا تایلند یا سیام نامه

حدود ساعت 7 شب به هتل رسیدیم و خسته و له شده بدن های خود را به آرامش تخت سپردیم.فردا باید با پوکت زیبا خدا حافظی می کردیم و رهسپار شهر فرشته ها میشدیم.

چهار شنیه ششمین روز سفر -بانکوک

امروز از خواب که بیدار شدیم به سرعت وسایل رو جمع کردیم، پرواز بانکوک ساعت 14 با ایرلاین تای لیون بود ، مثل پرواز رفت، بعد از صرف صبحانه با توجه به دو ساعت وقتی که داشتیم نیایش تقاضای آب بازی و شنا کرد.اتاق را تحویل دادیم و با دلهایی که از اندوه و غم پوکت لبریز بود به تماشای آب بازی بچه ها نشستیم و غرق در دنیای زیبا و بی ریای انها شدیم. در این میان نیایش با یه دختر انگلیسی همسن و سال خودش حسابی دوست شد و با زبان ایما و اشاره حسابی با هم بازی کردند و در نهایت اشک و آه از هم جدا شدند.

از زیبایی دنیای کودکی همین بس که مرز جغرافیایی نمیشناسه، زبان رسمی هم همینطور و فقط پاکی و بی آلایشی و سادگی زبان مشترکه  بین بچه هاست .کاش ساختار ذهنی همه دنیا از لحاظ پاکی در همان سنین کودکی متوقف میشد و آنوقت چه زیبا بود نظاره گر جهانی بدون مرز ، بدون فرافکنی و بدون نژاد پرستی بودیم.

ترانسفر تور راس ساعت 11 اومد دنبالمون که به سمت فرودگاه بریم، این دفعه مسیر متفاوت بود و راننده از اتوبان ها و جاده های رسمی میراند.جلوی فرودگاه پوکت پیاده شدیم و به سرعت به سمت گیت تای لیون رفتیم وقتی بلیط ها را به متصدی نشان دادیم جواب ایشون مثل آب سردی بود که بر پیکره ما ریخته شد چون اولا ما وارد سالن پروازهای بین المللی شده بودیم نه دامستیک (داخلی) و دوم اینکه پرواز 50 دقیقه زودتر انجام میشد و تقریبا چک این رو به پایان بود.از مهربونی تایلندی ها که یاد و خاطره اش همیشه برای ما جاودان میمونه همین بس که ایشون با موبایلش از بلیطها و پاسپورت های ما عکس گرفت، عکس ها را برای همکارانش در چک این پروازهای داخلی فرستاد و ما رو به سمت پروازهای داخلی هدایت کرد.

سه نفری به شدت میدویدیم و گیت های بازرسی مجدد رو با عجله رد کردیم وقتی رسیدیم گیت بسته شده بود ولی متصدی که در جریان بود به سرعت کارهای چک این ما رو انجام داد و ما به عنوان آخرین نفرات به سرعت هر چه تمام تر به سمت خروجی رفتیم و خدا رو شکر پرواز رو از دست ندادیم.

برام جالب بود که پروازهای داخلی تایلند و همین ایرلاین تای لیون که پرواز رفت و برگشت ما با اون بود با اینکه ارزان قیمت هستند ، اما دارای هواپیماهای نو، با امکانات و پرسنل حرفه ای و آموزش دیده بودند.(130)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

به محض رسیدن به فرودگاه دن موئنگ لیدر ما در شهر بانکوک تماس گرفت بابت هماهنگی ترانسفر به هتل.

ماشینی که دنبالمون اومد یه نیسان قرمز رنگ 2018 بود، گویا آقای امیر چون ما تنها مسافرانش بودیم یک گرب(GRAB) دنبال ما فرستاده بود.تا فرصتی که ماشین ما را به هتل برساند ، حسابی خیابان های بانکوک را دید زدیم. نمای اولیه ای که از شهر میدیدم به نظرم به شدت شبیه شهر تهران بود.توسعه شهر همراه با اتوبانها ، آسمان خراشها و خطوط متروی هوایی و زمینی.بالاخره به کوچه هتل رسیدیم، اسم هتل ما در بانکوک جی تو اس(J two S) بود. از اول میدونستم که از این هتل سه ستاره نمیشه حتی در حد سه ستاره هم انتظار داشت. کوچه هایی که هتل در اون بود بافتی مشابه کوچه های نزدیک حرم مشهد داشت.تودرتو، شلوغ و سرشار از ادم، ماشین، دستفروش و هیاهو اما بسیار نزدیک به بازارهای پالادیوم و پلاتینیوم و پراتونام و سنترال ورد و پانتیب پلازا

حضور ما در بانکوک تنها به مدت ۲روز و دو شب برای خرید بود، در نتیجه که به دنبال یه هتل قیمت مناسب در منطقه ای بودیم که نزدیک به مراکز خرید باشه.
تنها و تنها حسن هتل مکان مناسبش بود.
اصلا بهتره بگیم مسافرخونه از این بعد.

اتاق:افتضاح یا یک چیزی در همین مایه ها.
تخت تمیز و راحت بود ولی تخت اضافه که بهتره نگم ازش.
وسایل اتاق داغون،حمام دستشویی بدون هیچ لوازم شوینده به جز چند صابون بود.یکی دوتا سوسک هم مهمان ما شدند
از صبحانه تقریبا جز سالاد و مارمالاد چیزی نمی شد خورد حتی چای هم خوش طعم نبود
اکثر مسافران چینی بودند.
کارکنان مسافرخانه مودب و مهربان بودند.
به هیچ وجه حتی اگر این مسافرخانه رایگان بود هم به آن پا نگذارید.خب متاسفانه تصمیم اشتباه سفر ما همین هتل بانکوک و تصمیمی که برای خرید داشتیم بود.

(131-132-133)

131 (1).jpg

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

پس از جابه جایی به اتاقی در طبقه ششم به سرعت از هتل خارج شدیم. مقداری از پولها را چنج کردیم  (نرخ تبدیل دلار به بت در بانکوک بهتر از پوکت بود( .با توجه به دزدیده شدن گوشی من و همینطور مقررات ورود گوشی توسط مسافران، اول به پاساژ پانتیپ پلازا که بورس لوازم الکترونیکی مثل موبایل و کامپیوتر هست رفتیم.چیدمان خیلی جالبی هم داشت طبقه همکف یک فضای نمایشگاهی طور غرفه غرفه بود برای عرضه اجناس.جلوی در ورودی هم یک رستوران بود که موزیک زنده داشت.به خاطر بحث های ارزی که خدا رو شکر همه در جریان هستند قیمت گوشی ها و سایر لوازم الکترونیکی آن چنان تفاوتی با ایران نداشد.مثلا یکی از گوشی های انتخابی ما حدودا 500 هزار تومان از قیمت های ایران ارزان تر بود که با توجه به اظهار ان هنگام ورود به کشور و پرداخت هزینه گمرکی هزینه کردن و خرید آنچنان به صرفه نبود.

تیر اول مون که به سنگ نشست.گفتیم فردا ببینیم مرکز فورچون مال(Furtun Mall) چه خبره.هنوز هم ته دلمون کورسوی امیدی برای خرید بهتر گوشی بود.نزدیک ما نایت بازار پتونام برگزار می شد که جزو مقصدهای امشب ما هم بود.دیدن نایت بازار خالی از لطف نبود به قول ما مشهدی ها دستفروش ها اجناسشون رو بساط کرد بودند و می گفتند با قیمت مناسب تری نسبت به صبح می فروشند.کمی در این بازار چرخیدیم و خرید کردیم و به سمت هتل راه افتادیم تا بعد از یک استراحت شبانه با قوای هر چه تمام تر بریم برای شروع یک روز پر از بازار.

پنج شنبه هفتمین روز سفر-بانکوک

امروز صبح اول برای صرف صبحانه که پایین رفتیم تقریبا چیزی نتونستیم برای خوردن پیدا کنیم ، برای همین با ذوق و شوق راه های رسیدن به مرکز خرید فورچون مال را بررسی کردیم. مترو گزینه ای بود که میشد ازش استفاده کرد، علاوه بر اون گرب هم راه حل بعدی بود، وقتی مقصد رو مشخص کردم هزینه رو 150 بت اعلام کرد که با توجه به گرمای نسبی هوای بانکوک نسبت به پوکت و به خاطر حفظ انرژی تصمیم گرفتیم گرب بگیریم.

خیلی شیک و مجلسی به مرکز خرید فورچون مال رسیدیم که به نظر می رسید در منطقه خوبی از بانکوک واقع شده است.طبقه پایین مغازه ها و غرفه های مختلف خوراکی فروشی بود و مک دونالدی هم بود که صبحانه هم ارایه می داد.با اینکه حدود ساعت 10 صبح بود ولی پاساژ هنوز نیمه تعطیل بود و مغازه ها کم کم شروع به کار می کردند.یه چرخ کلی در پاساژ مارو مطمئن کرد که جای درستی اومدیم .جالب بود که ما در تایلند دو برند Vivo و Oppo در مغازه ها و دست مردم زیاد میدیدیم که البته متوجه شدیم این دو برند چینی قیمت مناسب تری نسبت به برندهایی مثل سامسونگ، هواووی و حتی شیائومی دارند. بعد از حدود یک ساعت بلاخره چرخ پاساژ شروع به گردش کرد.متاسفانه اینجا هم قیمت ها تفاوت چندانی با پانتیپ پلازا نداشت و ما مطمئن شدیم که از بانکوک گوشی نخواهیم خرید.خب چه اشکالی داره تمرکز می کنیم روی خرید لباس و پوشاک.

(135 تا 139 عکس های فورچون مال از اینترنت)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

رو به روی فورچون مال یک مرکز خرید شیک و مجلسی خودنمایی می کرد به وسیله زیرگذری که ایستگاه مترو هم بود به سمت مرکز رامادا سنتر (Central plaza grand Rama)رفتیم ، تقریبا مرزی بین طبقه منفی یک مرکز و زیرگذر مترو نبود.چون قیمت ها بسیار فضایی و شیک بود مثل خود مرکز، فقط به دیدن زیبایی ها اکتفا کردیم، مخصوصا که نزدیک کریسمس بود و مراکز خرید تا حدودی حال و هوای کریسمس به خود گرفته بودند. یکی از مهربون مغازه داران تایلند رمز وای فای شون رو به ما دادند و ما دوباره باگرفتن گرب به مبلغ 200 بت خودمون رو به محله شلوغ و پلوغ و توریستی خودمون یعنی پتونام رسوندیم. 

چون تعریف سنترال ورلد رو هم شنیده بودیم یه دوری هم در اون مکان زدیم واز زیبایی مرکز و امکانات رفاهی حظ کافی بردیم و البته خرید هم نکردیم.(کلا از صبح امروز ما به جای هر کاری از جاذبه ای به نام مرکز خرید دیدن می کردیم.)

 

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

پلاتینیوم یکی از مراکز خرید بزرگ و محبوب در شهر بانکوکه که در یک مجتمع 4 طبقه ای واقع شده است. در این مرکز خرید حدود 1300 فروشگاه مشغول به فعالیت هستند. مرکز خرید پلاتینیوم تا خیابان راتچاپراسانگ بانکوک فقط 10 دقیقه پیاده راه است. در نزدیکی مرکز خرید پلاتینیوم هتل 4 ستاره زیبایی به نام هتل نووتل پلاتینیوم بانکوک وجود دارد.
پلاتینیوم دارای سه زون است  وهر چهار طبقه از فضای مرکز خرید به فروشگاه های لباس مردانه، لباس زنانه، لباس های پوشیده شده و دست دوم، کفش و دیگر لوازم مد و فشن اختصاص دارد. البته در میان آنها فروشگاه هایی هم که لباس های کودکانه، لباس های نوجوانان را عرضه کنند به چشم میخورد. همه ی اجناس فروشگاه های این مرکز خرید وارد شده از کشورهای کره، هنگ کنگ، ژاپن، چین، هند میباشد. نکته ی مهمی اینه که مرکز خرید پلاتینیوم یک مرکز عمده فروشی است مانند بازار پرتونم. این مرکز خرید پلاتینیوم بازار عمده فروش سرپوشیده ای که مجهز به تهویه باشد، نمونه ی نادری در شهر بانکوک میباشد و در آنجا چانه زنی بسیار عادی است. قیمت محصولات و اجناس مرکز خرید پلاتینیوم بانکوک نسبت به دیگر مراکز خرید بانکوک پایین بوده و اگر هزینه و قیمت برای شما مهم است، پلاتینیوم انتخاب خوبی خواهد بود.
نکاتی که باید قبل از رفتن به مرکز خرید پلاتینیوم بدانید:
• به همراه داشتن پول نقد ضروری است. اکثر مغازه ها فقط پرداخت نقدی را قبول می کنند. البته دستگاه های خودپرداز در بازار موجود میباشد.
• اگر میخواهید از همه ی فروشگاه های دیدن کنید، طول میکشد بنابراین برای یک پیاده روی طولانی آماده باشید!
• اکثر مغازه ها برای خانم ها هستند و هیچ اتاق مناسب برای پرو وجود ندارد. اما، آنها هم اجازه نمی دهند که لباس را امتحان کنید ، این بدان معنی است که اول باید محصول را خریداری کنید.
• اکثر لباس ها دارای اندازه آزاد هستند که به معنی اندازه استاندارد می باشند، فقط برخی از مغازه ها دارای اندازه های بزرگتر هستند.
• پلاتینیوم بازاری برای خرید عمده است، بنابراین پیشنهاد میشود که از بازار پرتونم که در مقابل این مرکز خرید واقع شده است ، بازدید کنید
•طبقه منفی یک پاساژ مختص به چمدان است که اگر قصد خرید چمدان دارید مکان مناسبی است.

برای رفتن به این بازار سعی کنید حتما از خط مترو استفاده کنید زیرا این منطقه همیشه دارای ترافیک سنگین بوده و باید زمان زیادی را در زیر نور آفتاب از دست دهید. ساعت کاری در این مرکز خرید، از 9 صبح شروع شده و تا ساعت 8 شب به پایان میرسد.دیگه تعریف مرکز پلاتینیوم و پالادیوم رو به عنوان مراکزی که هم کلی فروش هستند و هم اجناس جزئی به قیمت بسیار مناسب دارند رو هم شنیده بودیم و با سری افراشته و سینه سپر وارد پلاتینیوم شدیم که چنین کنیم و چنان. اما دریغا و چه سود هر چه جلوتر رفتیم  شانه هامان افتاد و صدای افسوس و حسرت از من و همسرم شنیده میشد که وا حسرتا بهشت پوکت را به بهانه خرید بانکوک فروختیم و اکنون ما خسران دیدگان و متاسفانیم.(145و146)

سوادی کا تایلند یا سیام نامه

برای اینکه یکم از دوز تاسف کم کنیم به رستوران مک دونالد پلاتینیوم رفتیم که شعب زیادی همه جا داره و تا حالا جان انسانهای زیادی رو در کشورهای خارجی از گرسنگی نجات داده.
خیلی ازشعب این رستوران ۲۴ ساعته اند و همه وعده های غذایی و دسری را سرو میکنند.
در سفر تایلند ما چند بار از مک دونالد استفاده کردیم که من طعم سوخاری اش رو خیلی بیشتر از برگراش دوست داشتم ،فقط قدری برای دخترم تند بود.
شعبه پلاتینیوم مک دونالد در حاشیه خیابان اصلی و جنب مرکز خرید پلاتینیوم هست.
فضای نشستن خیلی بزرگی نداشت والبته قسمتی از رستوران زیر زمین بود که من اصلا از فضای خفه اش خوشم نیامد.
معمولا و به طور متوسط برای هر وعده غذا در مک دونالد به ازای هر نفر باید حدود ۱۸۰ بت بپردازید.

ادامه روز ما هم با قدم زدن در خیابان های بانکوک، مشاهده رفتار تایلندی ها با همدیگر و توریستها و گپ و گفت با دست فروشان و مردم مهربون تایلند گذشت. که البته برای من بسیار لذت بخش بود.امشب زودتر از هر شب خوابیدیم تا کمبود انرژی برای فردا که روز بازگشت بود نداشته باشیم.

جمعه روز هشتم سفر-پرواز به سمت ایران

روز اخر رو دوست نداشتیم تموم بشه ولی چه چاره و چه سود.نیایش کلی با کارکنان رستوران هتل دوست شده بود و با همدیگر حسابی رفیق شده بودند. روز آخرمون به گشت و گذار در کوچه پس کوچه ها و خیابان های محله پتونام گذشت.برای ناهار KFC پالادیوم رفتیم و برای شام هم خریدیم.

پرواز ما ساعت 22 شب بود ترانسفر شرکت ATS که قرار بود ما رو ببره گفت ساعت 15 دنبالمون میاد، ما مخالفت نکردیم ولی تقریبا هیچکدام از مسافرها به خاطر زود بودن ساعت ترانسفر قبول نکردند همراه ما باشند، در نتیجه قشنگ دو ساعت در شهر بانکوک چرخیدیم و محله های معروفی که معمولا هتل ها در اون قرار دارند رو هم دیدیم.حدود ساعت 18 بود که بلاخره به فرودگاه دوست داشتنی سوارنابومی رسیدیم.یکی ازخوبیهای فرودگاه این بود که فروشگاه های 711 و فامیلی مارت هم در اونجا شعبه داشتند و قیمت های این فروشگاه ها همان قیمت فروشگاه های سطح شهر بود.از 711 مقداری خوراکی و آبجوش گرفتیم و اخرین چای رو هم در فرودگاه نوش جان کردیم.خوبی وقت زیاد اینه که من دوباره از فرصت استفاده کردم و بساط درس و مشق نیایش رو که از وقتی رسیده بودیم بانکوک تعطیل شده بود به راه انداختم و با یک دیکته از درس «م» و کمی تمرین ریاضی ماراتن درس همزمان با مسافرت رو به اتمام رساندم و معنای ضرب المثل "به دانش بود نیک فرجام تو// به مینو دهد چرخ آرام تو" را بر خانواده خود تمام کردم.ساعت 3 صبح به فرودگاه امام خمینی رسیدیم و این سفر 8 روزه به پایان رسید.با توجه به اینکه بلیط قطارمون ساعت یک بعد از ظهر بود و این چند ساعت فرصت خوبی بود که خودمو از بی موبایلی نجات بدم، با یک تپسی رفتیم ایستگاه راه آهن و چمدان مون رو به قسمت بار راه آهن تحویل دادیم، در بوفه راه اهن یک املت خوشمزه خوردیم و به سوی بازار چارسو برای خرید موبایل رفتیم ، بلاخره بعد از دو هفته دربه دری و نداشتن گوشی ، یک عدد گوشی خوشگل سامسونگ را در دستانم دیدم، همسر عزیزم هم برای اینکه خوشی را بر من تمام کند یک عدد ساعت هوشمند همرنگ گوشی برایم گرفت تا کابوس دزدیدن گوشی قبلی جای خود را به رویای شیرین تکنولوژی جدید بدهد.

دومین سفر زیبای خارجی ما به زیبایی هر چه تمام تر به انتها رسید و ما بلاخره بعد از 10 روز به مشهد خودمون بازگشتیم.

نکات تکمیلی:

1-هزینه این 8 روز سفر 500 دلار شد، تقریبا بدون خرید خاصی

2-یک توصیه که من خودم بهش رسیدم اینکه در سفر تفریحی خیلی فکر خرید نباشید، منظورم اینه که برای خرید برنامه ریزی ویژه نکنید

3-زیپ لاین هانومان یکی از جاذبه هایی هست که درسته هزینه بالایی به نسبت سایر تفریحات پوکت داره ولی ارزش وقت و هزینه رو داره

4- در پوکت4 نوع مغازه به وفور دیده میشه: فروش تور، داروخانه، مراکزماساژ و صرافی که هر چه از ساحل پتونگ دور میشدیم تبدیل ها با نرخ های بهتری صورت می گرفت.

6-با دیدی که الان نسبت به پوکت دارم، اگر بخواهم دوباره برای سفر برنامه ریزی کنم حتما یکی دو شب از زمان سفر را در ساحل کارون خواهم گذراند.این ساحل بینظیر بود

5-برای خرید تور اصلا عجله نکنید همانگونه که در بند قبل اشاره کردم مراکز فروش تور در پوکت بسیییار فراوانه.بهتره که در هنگام خرید تور کاملا از جزئیات سفر مانند نوع وسیله سفر (قایق یا کشتی)، مکان و زمان صرف نهار، مراکز مورد بازدید در تور، طول مدت تقریبی سفر، زمان بندی تور و ...  رو برای خودتون شفاف کنید. چون ممکنه مراکز فروش تورهایی با قیمت نسبتا یکسان اما با خدمات متفاوت داشته باشند.

6-تنها به ساحل پتونگ بسنده نکنید و ساحل های متقاوت پوکت را از دست ندهید که طبیعت برای هر ساحل معماری خاصی طراحی کرده

7- رستوران ایرانی پارادایس در پوکت مقابل بازار جانگسیلون قرار داره که عکس از گوشی اقای ارین که دارای منو، قیمت و شماره تماس هست قرار داده شده.فک می کنم بیرون بر هم داشته باشد.

8-سوپر مارکت های 711 و فامیلی مارت دارای غذاهای نیمه اماده حلال با کیفیتی هستند که با توجه به وفور اونها در سطح تایلند، گرسنه نخواهید ماند.

9- بهتر است تور پوکت را به صورت تک رزرو کنید یا اگر میخواهید ترکیبی استفاده کنید زمان کلی تور را افزایش دهید.به نظر من پوکت اینقدر زیبایی طبیعی، فرهنکی و جادبه توریستی دارد که به راحتی می توان یک هفته را وقت صرف ان کرد. 

10-معمولا در سفر ترکیبی بانکوک –پوکت به دلیل محدودیت بار پرواز داخلی ، توصیه میشه که ابتدا پوکت برید و نیمه دوم سفر خودتون رو برای بانکوک بزارید.من توصیه میکنم اگر اهل خرید نیستید و یا در سقف بار مجازی که می تونید داشته باشید خرید می کنید اول بانکوک برید و روزهای اخر سفر رو به استراحت و لذت بردن از مناظر زیبا و سواحل بینظیر پوکت بگذارنید

11-حتما تجهیزات ضد اب مانند کاور موبایل و کوله ضد اب و همینطور کفش ساحلی که به وفور در مغازه های پوکت یافت میشه تهیه کنید که حسابی کارآمد هستند. از ما گفتن بود ....

12-اطلاعات کامل تورهای پوکت همراه با جزئیات که دارای اطلاعات بسیار مفیدی است و خود من به شخصه خیلی ازش استفاده کردم از سایت www.phukettour.com قابل بهره برداریه

13-کاربرد گرب و اوبر در بانکوک کاملا مثل اسنپ و تپسی خودمونه و بسیار کاربردی و خوش قیمته، علاوه بر اونکه از سایر مسافران بانکوک شنیدم سیستم حمل و نقل عمومی این شهر بسیار راحت و کارآمده

14-اگر قصد خرید سیم کارت ندارید برای مسیر یابی از نقشه های افلاین مانند Mapsme استفاده کنید

15-من هنوز از اون نسل ادمهایی هستم که ترجیح میدم فرود پرواز رفتم ابتدای صبح باشه و خروج پرواز برگشتم انتهای شب، که بیشتر بتونم از مقصد استفاده کنم.در سال 97 برنامه پروازهای ماهان به مقصد بانکوک خدا رو شکر به همین شکل بود.

 

و در نهایت...........

باید بگم حسن سفرهای خارجی  برای من این بود که فهمیدم ما ایرانی های خیلی هم "ترین " نیستیم. مهربان ترین نیستیم، مومن ترین نیستیم، قدیمی‌ترین نیستیم، زیباترین نیستیم، خاص ترین نیستیم و خیلی ترین‌های دیگری که از روی زاویه نگاه بسته خودمان به جهان می‌گوییم

من مردمانی بسیار مهربان، با وجدان و با مسئولیت دیدم و فهمیدم برای مهر و محبت نمی توان مرزی تصور کرد .همانها که اصل وجدان کاری و مسئولیت پذیری شان راه توسعه پایدار کشورشان  در صنعت توریست بود

فهمیدم چه نقطه کوچکی هستیم دربرابر عظمت این جهان چند هزار ساله و چه بیجا از هر مساله ای رنجیدیم و بهر هر پیروزی خام و مغرور شدیم.

فهمیدم تمام انسان های این کره خاکی بی همتا و زیبا هستند اگر دنیا را از دریچه ای دیگر ببینیم. چه خوش‌اقبال بودیم که مشکلاتمان به دست غریبه هایی که تاکنون ندیده بودیم به طرز معجزه اسایی حل شد و ما هنوز هم حلاوت انها را با یاداوری لحظات سفرهامان در قلبمان احساس می کنیم.

سفر باعث شد که خیلی بیشتر قدر هدیه زندگی را که خداوند در اختیارم قرار داد بدانیم و سعی در استفاده از تک تک لحظاتش داشته باشم.

وقتی پرنده وجودت از قفسی که مرزهای شهر و کشورته خارج می‌شه و دنیا رو میبینی  به یک درک متقابل از دنیا و مردمش می‌رسی و این گرانبهاترین دستاورد سفرت میشه.

و در نهایت به قول سعدی بزرگوار از خامی تا پختگی، راهی است که باید آن را با سفر پیمود

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی                        صوفی نشود صافی، تا در نکشد جامی

 

 

نویسنده: Samin

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.