نمیدونم از کی شوق سفر در وجودم شروع به جوشیدن کرد؟ از اون زمانی که پدرم برامون خاطرات سفرها و عکس هاشونو نشونمون میداد (ایشون برای خودشون یه پا جهانگرد بودن )یا همراه با دیدن کارتون های مخصوص دهه شصتی ها از سرندپیتی و سندباد وعلاالدین تا دوقلوها و فوبالیست ها.
به هر حال همیشه یه حس گمشده داشتم .وقتی خودمو شناختم فهمیدم این حس میل به سفر کردن، تجربه جدید ، حضور در دل ناشناخته ها، اتفاقات غیر منتظره و .....است. و بارها بهم ثابت شده هر چقدر هم به تعطیلات و سفرهای مختلف بروم، عطشم برای مسافرت و سیاحت سیر نمیشود. و از وقتی که یادم هست، این گونه بودهام (که احتمالا این موضوع به زمانی بر میگردد که در دوران کودکی اولین سفر خود را تجربه کردم)..(
سفر یکی از لذت های بزرگ زندگی است. میدونید حتی به نظر من سفر به نوعی مثل عاشق شدن است. بجای اینکه با شخصی مانوس بشوید, با مکانی مانوس می شوید.اول با خیالش بعد با خاطره هاش آن لحظات لذت بخشی که خورشید به صورت تان می تابد و خودتان را در مکان بیگانه ای می یابید,وقتی بینهایت دریا یا اقیانوس پاتونو نوازش میکنه ، وقتی سر بلند میکنید و آبی اسمون و سبز جنگلی رو میبینید که به هم رسیدن، وقتی درختای سربلند نارگیل رو میبینید یا رسیدن به اتوبوس و مترو در بین شلوغی تاکسی ها و دست فروشان حتی بوهای عجیب و غریب که مختص هر منطقه جغرافیایی خاص هستند لحظاتی هستند که تا ابد با شما خواهند ماند, و بعدا بخاطر می آورید و بارها و بارها با آن زندگی می کنید.
ببخشید مقدمه طولانی شد.من فاطمه شهرستانی هستم ساکن شهر مقدس مشهد.در حقیقت از وقتی چشم باز کردم خودم وسط یه شهری بودم که تعداد توریستها یا به قولی زائرانش از تعدا مجاوراش بیشتر بوده و با توجه به شغل پدربزرگم (ایشون هتل داشتن یه زمانی) ادم های مختلف با نژادهای متفاوت زیاد دیدم.
فک کنم عشق به سفرم همون تاثیر ژن پدر و محیط مشهد بوده.یادمه یکبار که به شدت دوست داشتم سفر یا طبیعت گردی برم و امکانش فراهم نمیشد شروع کردم به سیر و سیاحت در اینترنت که چرا ؟ مطالعات و تحقیقاتم نشون داد که ویژگی سفر دوستی در DNA نقش بسته است. وبلاگ One Psychology عرض کرده است که میل ذاتی به سفر را میتوان به یک ژن نسبت داد، که از لحاظ ژنتیکی از ژن DRD4 مشتق میشود و با سطح دوپامین مغز در ارتباط است. خود ژن که با نام DRD4-7R شناخته میشود، به خاطر ارتباط آن با افزایش سطح کنجکاوی و بیقراری در اکثر موارد، با نام عامهپسند «ژن سفردوستی» شناخته میشود.این ژن خیلی هم معمول نیست، در واقع فقط حدود ۲۰ درصد از جمعیت دنیا آن را دارند. با این اوصاف، در نقاطی از جهان که در گذشته اشتیاق سفر بیشتر بوده، این ژن شیوع بیشتری دارد.احتمالا نصف جمعیتی که این ژن را دارند سالکن لست سکندند.
سفر تایلند ما دومین سفر خارجی خانواده ما و سومین سفر خارجه من محسوب میشد. بعد از سفر کوش اداسی در شهریور پارسال ، خوره بررسی مقصد برای دومین سفر خارجی به جان ما (البته من) افتاد.
عشق جنوب شرق آسیا به دلم افتاده بود حتی اگه میگفتن یه ویزای بی دردسر سفر اروپا بهت میدیم راضی نمیشدم.(والا حالا نمیدونم چرا ؟به خاطر طبیعتش، سواحلش؟ فرهنگشون؟ تاریخشون؟دینشون؟ شایدم به خاطر همه آیتم ها)
مقاصد جنوب شرق آسیا زیاد و متفاوته از مالزی و تایلند و هند و سریلانکا گرفته تا بالی و ویتنام و مالی.
تحقیقاتم با توجه به شرایط کاری ، مالی و روحیه ای شروع شد که در نهایت به سنگاپور، بالی و تایلند(پوکت ) رسیدم.نوبت رسیده بود به صافی اخر و انتخاب نهایی مقصد رویاییم الغرض زمان صافی نهایی مصادف شد با بحبوحه ارز و شرایط عجیب و غریب کشور که همگی در جریانش هستیم. با توجه به افزایش شدید دلار تصمیم گرفتیم کاملا مقتصدانه برنامه بریزیم با این حساب سنگاپور کشور گرانی محسوب میشد و هزینه اولیه سفر به بالی هم خیلی زیاد بود پس تایلند برای سفر تصویب شد .حالا کدوم شهرهای تایلند؟ و من در همان لحظه فهمیدم تصمیم گیری عجب پروسه سختیه پوکت؟بانکوک؟پاتایا؟ چیانگ مای؟ دیدیم یه دلمان سواحل زیبای استوایی می خواهد و البته یه دلمان خرید و چون زور طبیعت بیشتر بودنظر نهایی به 5 شب پوکت برای گشت و گذار و2 شب بانکوک صادر شد.بعد از تصمیم نهایی که به اتفاق همسر گرامی به تصویب رساندیم مطالعات همه جانبه و تکمیلی درباره تایلند رو شروع کردم. چشمان شما را به ضیافت سیام نامه دعوت می کنم پس با من همسفر و همراه شوید
تایلند:
کشور بودایی تایلند که قرن ها با نام سیام Siam شناخته می شد، شاهراه مذهب، فرهنگ و مهاجرت آسیای جنوب شرقی بوده است. تایلند کنونی در سال ۱۲۳۸ ایجاد شده و برخلاف کشورهای منطقه، هیچگاه مستعمره و تحت سلطه قدرت های اروپایی نبوده است. کلمه تای Thai به معنی آزادی است و تایلند یعنی سرزمین آزادی.
موقعیت جغرافیایی تایلند
کشور تایلند در جنوب شرقی آسیا، بین کشورهای هند و چین قرار گرفته و از شمال به خلیج تایلند و از شرق به دریای آندامان منتهی می گردد. تایلند با مالزی در جنوب، با میانمار (برمه) در شمال غربی، با لائوس در شمال شرقی و با کامبوج در جنوب شرقی هم مرز است.(عکس شماره 1)
تایلند از سال ۱۹۳۲ یک کشور مشروطه سلطنتی است که طبق قانون اساسی قدرت سیاسی در دست نخستوزیر و پارلمان کشور است. پادشاه رئیس حکومت است و «جایگاهی درخور احترام و عبادت» دارد. درحال حاضر رامای نهم ازسلسله سلطنتی چاکری پادشاه تایلند می باشد که با 70 سال سلطنت بیشترین زمان پادشاهی را دربین پادشاهان دیگر جهان دارا می باشد.
پرچم کشور تایلند از سه رنگ قرمز، سفید و آبی تشکیل شده که رنگ قرمز نماد ملت ، رنگ سفید نشان مذهب و رنگ آبی نماد حکومت سلطنتی است. پرچم این کشورازسه رنگ قرمز (نماد ملت) سفید (نماد مذهب) آبی (نماد حکومت سلطنتی) تشکیل شده است که نوارآبی از 2 نواردیگر پهن تر و درمرکز پرچم قراردارد که به معنی اهمیت بیشتر سلطنت نسبت به مذهب و ملت می باشد. پرچم تایلند یک خوبی بزرگ دارد، این که آن را از هر طرفی بگیری فرقی نمی کند، البته سر ماجرایی جنجالی، پرچم تایلند این طوری طرحی شد. گویا قبل از این ها روی پرچم تایلند، عکس یک فیل بوده است، از قضا یک روز یک روستایی بینوا آن را جلوی پادشاه بر عکس می گیرد. فیل که وارونه می شود، شاه آن قدر بهش بر می خورد که زود دستور می دهد پرچمی طراحی کنند که بالا و پایین آن فرقی با هم نداشته باشد.(عکس شماره 2)
نشانه ملی تایلند و سمبل خاندان سلطنتی پرنده ای افسانه ای به نام گارودا GARUDA می باشد که دراساطیر بودائی و هندو دیده می شود(عکس3)
فرهنگ مردم تایلند
مردم تایلند تقریبا همیشه و در هر موقعیتی لبخند بر لب دارند، به همین دلیل تایلند را به اسم سرزمین لبخند نیز می شناسند. مردم تایلند بسیار میهمان نواز، صبور و اهل مدارا بوده و از رفتارهای تند و توهین آمیز دوری می کنند. دست زدن به سر افراد یا اشاره با پا به چیزی، در این کشور بسیار بد شمرده می شود زیرا تایلندی ها سر را مقدس ترین و پا را پست ترین بخش بدن می دانند. کتاب ها از جمله اشیای پر ارزش برای آنها به شمار می روند بنابراین نباید آنها را روی میز سر داده یا روی زمین قرار داد. فیل ها نیز دارای جایگاه بالایی هستند و مردم تایلند رابطه ای نزدیک با این حیوانات دارند.
پادشاه در نزد مردم از بالاترین جایگاه برخوردار است و از شما بعنوان مهمان انتظار میرود که به پادشاه احترام بگذارید. سکه ها و اسکناسهای تایلند منقش به تصاویر پادشاه را نباید لگد مال و کثیف کرد و گذاشتن کف پا بر روی سکه ای که روی زمین افتاده بی احترامی بزرگیست. هنگام بازدید از معابد یا کاخ پادشاهی نیز گردشگران باید لباس مناسب و نسبتا پوشیده ای به تن داشته و بدون کفش وارد این آثار باستانی شوند.
تایلند کشور بودایی است که در آن تصاویر بودا مقدس شمرده می شوند. مجازات توهین به مقدسات زندان است حتی اگر توریست خارجی مرتکب این عمل شود.
در کشور تایلند، رنگ های مختلف نشانگر روزهای هفته هستند. زرد رنگ روز دوشنبه است و از آنجایی که پادشاه کنونی در این روز متولد شده است، رنگ زرد رنگ سلطنتی نیز می باشد و وجود پرچم هایی به این رنگ در سراسر کشور، نشانگر حمایت گسترده تایلندی ها از پادشاهی است. رنگ روزهای دیگر هفته عبارتند از: شنبه ارغوانی، یکشنبه قرمز، سه شنبه صورتی، چهارشنبه سبز، پنجشنبه نارنجی و جمعه آبی.
آب و هوای تایلند
بطور کلی تایلند دارای یک آب و هوای گرمسیری و مرطوب است. شمال تایلند دارای 3 فصل متمایز است: گرم و خشک، بارانی و خنک می باشد.
نواحی جنوبی تایلند تنها دارای 2 فصل خشک و بارانی هستند. در ساحل غربی بارندگی ها و طوفانهای شدید از آپریل تا اکتبر است درحالیکه در ساحل شرقی بیشترین بارندگی ها بین سپتامبر و دسامبر می باشد.(در جریان هستید که پوکت جزو سواحل غربی تایلند محسوب میشه برای همین از ماه نوامبر های سیزن پوکت شروع میشه).
زبان تایلندی
زبان تایی، زبان رسمی مردم تایلند است و حدود نیمی از تایلندیها به این زبان صحبت میکنند. زبان تایی، زبانی مبتنی بر تمایز آهنگ کلام است. هر کلمه میتوانند با پنج آهنگ مختلف تلفظ شود؛ تای زبان بسیارسختی است زیرا دارای قواعد بسیارپیچیده ای می باشد و جنسیت در آن نمود زیادی داره مثل زبان عربی
نمونه ای از کلمات تایلندی که در سفر به تایلند پرکاربرد هستند و من به شخصه پرینت گرفتم و ازشون کلی استفاده کردم برای دوستان قرار میدم:
سلام = سؤادی کاپ،سوادی کا
حالتان چطور است؟ = کون سا بای دی ؟
خوبم ، ممنون = سا بای دی ، کاپ کون
خوشبختم = چوک دی
تایلندی بلد نیستم = می پوت پا سا تای
خواهش می کنم = کاروونا
توقف کنید = یوت
خواهش می کنم همین جا توقف کنید = کاروونا یوت تی نی
سمت راست بپیچید = لیو کوو اَ
سمت چپ بپیچید = لیو سَی
مستقیم بروید = دروم بای
خداحافظ = لَ گون
خانم ، آقا = کون
بله = چَی
خیر = مَی
ممنون = کاپ کون
خوب است = دي
خیلی خوب = دي مَک
خوب نیست = مَی دي
تخفیف = سُوان لود
تخفیف بدهید = پُم کا سُوان لود
گران است = پنگ
ارزان است = توغ
این چند است ؟ = اَنی تَو رَی ؟
مقدمات بلیط گرفتن:
از تیر ماه که سفر تا حدی قطعی شده بود یکی از صفحات سالنامه ام را به بررسی آژانس ها، هتل ها و قیمت تورهای تایلند و نرخ تبدیل دلار به بت در زمان های مختلف اختصاص دادم تا در زمان نهایی سفر سردرگم نشم و یک الگوی کلی داشته باشم. با توجه به تجربیات سایر سفرنامه ها و دسترسی مناسب وهمه جانبه تصمیمم این بود که هتل رو در ساحل پتونگ رزرو کنم. (عکس 5)
عجله از ویژگی های نمیدونم خوب یا بد منه، از شهریور شروع کردم به تماس با آژانس های مختلف برای رزرو.خب البته خیلی زود بود ولی من میترسیدم که دلار خیلی بالا بره و کلا سفرما بره روی هوا.البته تاریخ سفر ما در نوامبر بود و شروع های سیزن بنابراین کارگزارن آژانس ها قیمت نمیدادند و امکان رزرو تور نبود.پس به ناچار دندان روی جگر گذاشتم تا حدود یک ماه به سفر.
دیگه وقت حماسه آفرینی بود پس شروع به تماس باآژانس های مختلف لست سکند کردم و از اون طرف از بررسی آژانس های مشهد غافل نبودم.سایت آژانس ها رو چک میکردم ، باهاشون تماس میگرفتم، هتل ها رو چک میکردم اما هیچکدام باب میلم نبودند .من تا سقف 7 میلیون تومان و با توجه به بررسی هایم خواب های خوبی برای خودمان دیده بودم اما گویا آژانس ها خواب های خوبی برایمان ندید بودند.خستتون نکنم تماس با زیما سفر رو گذاشتم برای اخرین مورد (قبلا از این آژانس تور گرفته بودم و از قیمتها و پیشنهادهاشون خیلی راضی بودم) و همین اخرین تماس منجر به عقد قرارداد شد. آژانس زیما سفر و جناب آقای فرشاد بهترین گزینه قیمتی رو ارائه دادن.هزینه نهایی67میلیون ریال شامل پرواز رفت و برگشت هواپیمایی ماهان، 5 شب هتل نچرال ریزورت پوکت،2 دوشب هتل جی تو اس بانکوک، پرواز داخلی تای لیون و ترانسفرها و بیمه مسافرتی. خدایا ممنون که درست شد. یک روز بعد از واریز پیش پرداخت دوباره آقای فرشاد تماس گرفت و پیشنهاد داد یک هتل دیگر رو داد. هتل بامنبوری(Baumanburi) که یک هتل 4 ستاره در خیابان دوم از ساحل پتونگ و با امتیاز خیلی بالاتر از نچرال ریزورت.گویا این هتل برای ماه نوامبر آفری گذاشته بود که کارگزار زیما سفر با توجه با اختلاف قیمت اندک این هتل را پیشنهاد کرد بود.و طبیعتا ما بدون معطلی قبول کردیم.
و دیگر تامام. تایلند ما داریم می آییم.
حالا شده بودیم مصداق که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.....با وجود درآمد کارمندی و برنامه کاری فشرده ای که هر دو داشتیم مرخصی ها رو با هم تنظیم کردیم و مرخصی مدرسه دخترم رو هم با مرخصی خودمون و 24 آبان 97 شد نقطه شروع.
این یک ماه مانده تا تاریخ سفر گاهی زود و گاهی دیر میگذشت، بلیط هواپیما مشهد تهران هم پایین نمی آمد، کم کم بلیط قطار رو هم رزرو کردیم. چمدان هم حاضر و آماده بود و دیگه 4روز بیشتر به زمان سفر نمانده بود منکه واسه رسیدنش داشتم لحظه شماری میکردم. خلاصه یک شب که برای خرید یه سری لوازم مثل ضد نیش پشه و بعد از حمله پشه و .... بیرون بودم و داشتم موارد خرید رو با همسرم چک میکردم یک دزد نامرد روبه روی هتل هما شماره 1 مشهد در پیاده رو گوشی نت 8 عزیزم را دزدید و روزهای شیرین قبل سفر را تلخ کرد و من ماندم بدون یک گوشی مناسب.(توصیه :با توجه به زیاد شدن دزدی ها تا حد امکان روزهای اخر از خونه بیرون نیایید یا حداقل بدون گوشی بیرون بیایید)
اگر هر کدوم از شما جای من بوده باشید متوجه عمق ناراحتی قبل از سفری که یک سال براش خواب و رویا دیدید میشید. در ابتدا خیلی دگرگون شدم. من تمام روز بعد را به این فکر می کردم که چطور مراقب وسائلم باشم و اگر دستم به آن فرد رسید با او چکار کنم. اما چیزهایی را از این تجربه یاد گرفتم, در مورد اینکه چرا شرایط آنها را وادار بانجام کارهای بد می کند و اینکه چطور با بد شانسی ها مواجه بشوم.بطوریکه وقتی به ناراحتی در این مورد خاتمه دادم( با 77 روش روانشناختی و مشاوره ای ) احساس می کردم قوی تر شدم. حس های مختلفی را در چند روز گذشته تجربه کرده بودم و باهوش تر شده بودم و درک بیشتری نسبت به اطرافم پیدا کرده بودم و البته تا حدی هم ترسوتر.
شروع سفر
چهارشنبه 23 آبان ساعت 30/22 سوار قطار تهران شدیم و پیش به سوی تایلنننننننند هورااااااااااا.
تقریبا بدون هیچ مشکل خاصی به تهران رسیدیم جز اینکه هم کوپه ای ما بدون توجه به ما پنجره قطار را باز گذاشت و موجب سرماخوردگی همسرآقا شد.وقتی رسیدیم تهران هوای ملایم و بارانی بود و چون تا ساعت پرواز خیلی مانده بود تصمیم گرفتیم سری به انقلاب بزنیم تا کتاب های مورد نیاز همسرم که در مشهد پیدا نمیشد را بخریم. چمدان مان که یکی بیشتر نبود را به امانات راه آهن سپردیم و راهی انقلاب شدیم.پس از خرید کتاب های مورد نیاز ایشان با قدم زدن در اطراف میدان و چهارراه ولیعصر خاطرات دانشجویی را زنده کردم. دیگه ظهر شد بود و وقت ناهار، قرارمون این بود که یک ناهار مشتی ایرانی بخوریم تا اگر تایلند جز سوسک و ملخ و جک و جونور چیزی گیرمون نیومد حداقل یه غذای درست و درمون توی سفر خورده باشیم.با کمی جست و جو در اینترنت متوجه شدم یک دیزی سرای سنتی نزدیک میدون راه آهن هست که بازخوردهای مثبت زیادی گرفته. دیزی سرای آذری همون چیزی بود که فکرشو میکردیم علاوه بر دیزی کباب ها و غذای سنتی هم داشت ولی با توجه به علایق هر سه نفرمون دیزی سفارش دادیم که این دیزی همراه با کلی مخلفات مثل دوغ محلی با کیفیت، ماست، سبزی خوردن، نان سنگک تازه و ترشی همه ایتم هایی که باید باشه تا دیزی مزه بده توی یه رستوران مشتی و قدیمی با بافت قشنگ (عکس های 6تا9)
پیشاپیش بابت کیفیت نه چندان خوب عکس ها عذرخواهی مرا پذیرا باشید بعد از دزدیده شدن گوشیم به سراغ گوشی قدیمی رفتم که لنزش در کوش آداسی شکسته بود و متاسفانه عکس ها اون چیزی که میخواستم از کار درنیومد.
بعد از ناهار تازه ساعت 15 بود و پرواز ساعت 45/21 با توجه به تایم 6ساعته که داشتیم تصمیم گرفتیم بریم فرودگاه تا با خیال راحت چرتی بزنیم.راه های رسیدن به فرودگاه امام خمینی تهران فراوان است.
1-خط یک مترو تا فرودگاه ادامه پیدا کرده است(انصافا کار نیکویی کردن چون من هنگام برگشت تعداد زیادی توریست دیدم که میخواستند با مترو به شهر برسن برام عجیب بود با توجه با ارزش پول ما رفتن با تاکسی خیلی براشون ارزون در میومد اما احتمالا به خاطر فرهنگ شون ترجیح میدهند از مترو استفاده کنند)
2-استفاده از تاکسی های اینترنتی: من هم نرخ اسنپ رو چک کردم (62)هم تپسی (37 ) و نمیدونم چرا اینهمه تفاوت قیمت بود تازه اگر از سرویس لاین تپسی استفاده می کردیم قیمت 25 میشد.
3:تاکسی های سطح شهر که نرخشون از 70 تا 80 متغیر بود.
با استفاده از تپ سی به فرودگاه که رسیدیم یه استراحتی کردیم و حدود ساعت 19 رفتیم برای چک این بلیط.
نکته:امکان چک این آنلاین بلیط هم وجود داره و من شاید 20 بار امتحان کردم ولی نشد و جالب اینجاست که از همون لحظات ابتدایی چک این یعنی 24 ساعت قبل از پرواز صندلی های اصلی پر بود یا قابل رزرو نبود.(خب مسئولین محترم ماهان اگر نمیخواهید ما چک این انلاین کنیم و اگر صندلی ها گزینشی است چرا امکانش رو میزارید).کارهای خروج که تمام شد قهوه ای خوردیم و به سراغ باجه بانک ملی رفتیم و یوروهامان را که در زمان خرید ما به مبلغ 1470 بود تحویل بگیریم.
هنگامی که از آخرین گیت گذر میکردیم تا در صندلی های انتهایی سالن پرواز های خروجی استراحت کنیم ، متوجه شدیم یک خانم چینی مضطرب و گریه کنان میره و میاد در حالیکه چیزی تا پرواز شانگهای نمونده بود. نمیدونم چه مشکلی داشت یک لحظه خودم رو جای اون گذاشت که در یک کشور غریب اگر این مساله برای من پیش میومد چه میکردم(که البته پیش اومد و براتون تعریف میکنم).رفتم با کادر صحبت کردم که اگر کمکی از دست ما برمیاد انجام بدیم گفتند به شما ربطی نداره و خودتون رو درگیر این مسایل نکنید.ما هم با سری افکنده دور شدیم تا بیشتر از پیش نزد توریست ها و البته وجدا خودمان شرمنده و سرافکنده نباشیم.
سوار هواپیمای A300ماهان شدیم، تقریبا نصف هواپیما خالی بود ( تا لحظات اخری که من بلیط ها را چک می کردم نرخ ها همان بود که بود و مسئولین محض رضای خدا رضایت به پایین آمدن نرخ ها ندادند).
شام خوردیم(عکس شماره 10 شام هواپیمایی ماهان) وفرم های ورود که به کشور تایلند را پر کردیم.در پر کردن فرم ها دقت کنید و اونها رو کامل پر کنید و اگر سوالی هم داشتید مهمانداران میتونند کمکتون بکنند، در بدو ورود و به تایلند و هنگام خروج باید این فرم حتما همراهتون باشه و اگر همه فیلدها رو پر نکرده باشید هم وقت خودتون گرفته میشه و هم وقت مسافرانی که در صف پشت شما هستند.
بعد از صرف شام و پر کردن فرم ها مسافران از فضای خالی صندلی ها برای استراحت استفاده کردند. (عکس11 ماه از پنجره هواپیما و عکس 12 مرز بین شب و روز از پنجره هواپیما)
فاصله هوایی تهران تا بانکوک مستقیم ۷ ساعت است و با توجه به ۳.۵ ساعت اختلاف ساعت حدود 10 تا 11 ساعت در پرواز خواهید بود .ساعت 8صبح به وقت تایلند به فرودگاه سوارنابومی رسیدیم.
سلام بر تایلند (عکس 13 ، قیافه خوشحال و خندان ما پس از 10 ساعت پرواز و رسیدن به بانکوک)
(SUVARNABHUMI AIRPORT)فرودگاه سوارنابومی
این فرودگاه در28 سپتامبرسال 2006 جایگزین فرودگاه قدیمی دون موآنگ شد.این فرودگاه درقسمت جنوب شرقی بانکوک قراردارد که فاصله زمانی آن تا مرکز شهر 1 ساعت می باشد.این فرودگاه دارای 5 طبقه می باشد. طبقه اول اسکای ترن – طبقه دوم فروشگاه ها – طبقه سوم آژانسهای مسافرتی – طبقه چهارم پروازهای ورودی و طبقه پنجم پروازهای خروجی.
بعد از تحویل چمدان به سمت خروجی حرکت کردیم تا تابلوی ATS را پیدا کردیم شخصی که منتظر ما بود سیم کارتها را به ما تحویل داد و بعد از گرفتن یک عکس مکش مرگ ما یک مهر روی دستمون زد و مارو راهی فرودگاه دن موئنگ کرد. تقریبا یک ساعت در اتوبوسی که مثل یخچال سرد بود گذشت تا به فرودگاه دن موئنگ رسیدیم(ما که دوباره کاپشنها را بر تن کردیم یعنی تا این حد سرد بود هوای اتوبوس)
مسافت بین دو فرودگاه فرصت خوبی بود تا یه دید اجمالی از شهر به دست بیاریم.
(عکسهای 14 و 15 از پنجره اتوبوس مسیر بین فرودگاه سوارنابومی و دن موئنگ)
DON MUANG AIRPORTفرودگاه دن موئنگ
این فرودگاه در20 کیلومتری شمال بانکوک قراردارد که مخصوص پروازهای داخلی و سلطنتی می باشد.فاصله زمانی این فرودگاه تا مرکز شهربانکوک 30 دقیقه می باشد. وزن باردرپروازهای داخلی بانکوک بین 15 الی 20 کیلوگرم است وجریمه اضافه بارکیلوئی 5 $ می باشد.
دوست دارم دوباره از آژانس خوب زیما تشکر کنم چون روز پرواز ما 5شنبه و تعطیل بود اما آقای فرشاد تماس گرفت و اطلاع داد که پرواز داخلی بانکوک –پوکت 50 دقیقه زودتر انجام میشه و به ما توصیه های لازم برای به موقع رسیدن و جانماندن از پرواز را کرد و در عین حال تاکید کردند من روز جمعه آنلاین و گوش به زنگ هستم اگر مشکلی پیش اومد به من پیام بدید.از همین جا دوباره از اقای فرشاد به خاطر این حس مسئولیت پذیریشون ممنونم.
وقتی رسیدیم به فرودگاه با سرعت برق و باد گیت تای لیون را پیدا کردیم و چک این انجام شد و باز هم با سرعت برق و باد حتی بدون استفاده از سرویس بهداشتی خودمون رو خروجی پرواز رسوندیم.
(عکس های 16 و 17 از اینترنت)
انصافا فرودگاه دن موئنگ با اینکه فرودگاه دوم بانگوک هست ولی عظمتی داشت و بعد اینهمه دوی ماراتون تقریبا به عنوان نفرات پایانی سوار هواپیمای زیبا و مجهز A330 تای لیون شدیم.(عکس 18 و 19)
وقتی وارد هواپیما شدیم یه خانم مهماندار با صلوات شمار تعداد مسافران را حساب می کرد.هواپیما تا خرخره پر بود و 50 درصد اون را توریست های اروپایی تشکیل میدادند( انصافا چه کیفی میده وسط سرمای اروپا بیای گرمای مطبوع تایلند) و بقیه توریست های چینی و مالایی و هندی بودند.
70 دقیقه پرواز داخلی هم با فیلم دیدن و بازی سپری شد.(عکس20و21)
جمعه روز اول سفر-پوکت
اینجا ساعت 12 به وقت تایلند است و ما بالاخره به مقصد نهایی مون یعنی پوکت عزیز رسیدیم.لیدر آژانس ATS را مجددا پیدا کردیم که دوباره ازمون عکس گرفت و با یک ون در حالیکه ما تنها مسافرانش بودیم به سمت ساحل پتونگ به راه افتاد .از فرودگاه که در قسمت شمالی پوکت واقع است تا ساحل پتونگ که در قسمت غربی قرار دارد حدود یک ساعت راه است و راننده خوش ذوق ما رو از مسیر زیبایی آورد و به هتل رساند.نماینده کارگزار آقای امین هم با ما تماس گرفت وقول داد خودش را برای چک این برساند که البته نرسید و اصلا نیازی نبود ولی خب شما میدونید که برای چی می آیند.
هتل Baumanburi:
هتل ۴ ستاره baumanburi با امتیاز 9/7 از تعداد حدود ۹۰۰ rewive یکی از هتل هایی هست که آژانس های ایرانی اون رو ارائه نمیکنند..
مکان: مکان هتل در واقع از مهمترین مزیت های آن است.(امتیاز4/8)این هتل در خیابان دوم از ساحل پتونگ واقع شده که قلب پتونگ است و فقط ۵دقیقه فاصله تا ساحل دارد.و تا بازار جانگسیلون ۱۵دقیقه.و کنار آن فروشگاه ۷۱۱ واقع شده است(عکس شماره23 از گوگل مپ)
اتاق:اتاق ها دارای وسایل چوبی و با دکوراسیون تایلندی هستند.
حمام یک دیوار شیشه ای دارد و تراس هتل منظره بی نظیری از محوطه زیبای هتل و کوه های استوایی به نمایش میگذارد.وسایل داخل اتاق کامل بود و حتی چتر هم داشت.(به جز دمپایی که گویا هیچ جا نیست).قهوه ،چای ، آب معدنی،شامپو و سایر اقلام مصرفی روزانه شارژ میشد و حوله های حمام و استخر هم تعویض.
(عکس24 از اتاق)
(عکس 25از اینترنت)
استخر و محوطه :هتل دارای یک استخر عالی است که بسیار زیبا و مناسب است و کنار آن مرکز ماساژی است که باعث میشود پس از یک شنا حسابی رفرش شوی والبته قیمتهای آن کمی از سطح پتونگ بالاتر است.(عکسهای 26و27و28و29و30)
کافه: در داخل استخر یک کافه وجود دارد که ما شیک پیناکولادا و کافه لاته سفارش دادیم که هر دو عالی بود و البته حس و حال خیلی خوبی هم داشت(32 ).
توریست های حاضر:اکثر مسافران هتل را اروپائیان تشکیل میدادند و اقلیت کمتری چینی و هندی بودند و ما تنها ساکنان ایرانی بودیم.
صبحانه و رستوران:صبحانه هتل هم عالی بود من میتونم ادعا کنم تا حد زیادی به هتل های ترکیه شبیه بود و علاوه بر آیتم های ثابت روزانه تنوع خوبی داشت روزانه املت سبزیجات و بیکن هم برای صبحانه طبخ میشد ،قهوه خوش طعم بود و از همه بهتر که علامت حلال هم داشت.
کارمندان:کارمندان هتل صمیمی،مهربان و پیگیر بودند و نمونه مشخص یه تایلندی ،با خنده همیشگی و پیگیری و جدیت و دقت در انجام کارها.
نکات تکمیلی:
- هتل از ما دیپازیت اولیه دریافت نکرد.
- کلید اتاق ها کارتی نیست و در صورت گم شدن باید جریمه بپردازید.
- امنیت هتل عالی می باشد.
- با اینکه هتل قدیمی بود ولی به خوبی از آن نگهداری شده و دکوراسیون تایلندی آن حس خوبی منتقل می کند
بعد از اینکه کارهای پذیرش انجام شد توضیحات لازم رو رسپشن هتل داد و راهی اتاق شدیم.اتاقی در طبقه 4رو به محوطه داخلی و استخر هتل که نمایی از کوهای استوایی هم داشت
آقای امین هم یک ساعتی بعد از استقرار ما تشریف آوردند تا به قول خودشون برای سفر ما برنامه ریزی کنند در حالیکه این بنده خدا نمیدونست من اینقدر خوندم و خوندم و خوندم که پوکت رو از خود مردم پوکت بیشتر بلدم(حالا البته نه تا این حدم). القصه قیمت تقریبی تورها رو میدونستیم و من باب نزاکت به صحبت های آقا امین گوش دادیم.ایشون یک سری راهنمایی معمول درباره شهر داشتند که برای من تکراری بود فقط ادرس، تلفن و منوی قیمت یک رستوران ایرانی را دادند که البته ما استفاده نکردیم. متوجه شدم که قیمت تورهایی که ایشون ارائه میده تقریبا هم قیمت با همون چیزی هست که میدونستیم، طبق تجارب قبلی میدونستم که نباید قبل از تحقیق همه جانبه از لیدرهای ایرانی تور بخرم اما قیمت مناسب تورها ما رو که یک روز و نیم در راه بودیم و خسته، وسوسه که کرد که خرید تور جیمز باند و فی فی رو قطعی کنیم .خب با قاطعیت بهتون میگم که اشتباه کردیم. وقتی من و همسرم مسلط به زبان انگلیسی هستیم و سرتاسر شهر پوکت پر از مغازه های فروش تور هست بهتر بود که اول خودمون از این مغازه ها درباره جزئیاتی مثل زمان ترانسفر به بندر، نوع وسیله نقلیه، قیمت ها، امکانات جانبی تور مثل ناهار یا میان وعده ها، در اختیار قراردادن وسایل جانبی مثل اسنورکل، میزان توقف در هر مقصد، به چه جزایری می رود و ..... تحقیق میکردیم .همونطور که گفتم متاسفانه ما این جزئیات رو سوال نکردیم و بعد متوجه شدیم با همین هزینه میتوانستیم تورهای بهتری خریداری کنیم.
بعضی دیدنی ها در بعضی مناطق دنیا یونیک و تکه و هنگام سفر جزو ملزومات هست به نظر من اگه بیای پوکت و جیمز باند و فی فی نری مثل اینه که اومدی مشهد و طرقبه و شاندیز نرفتی یعنی از واجباته دیدن این دو جزیره.اما بعضی از بقیه تفریحات رو میشه در بقیه مناطق هم تجربه کرد که زیپ لاین یا رفتینگ یا فیل سواری از اونجمله موارد هست
حالا که تورها را رزرو کرده بودیم و یه برنامه کلی در ذهن داشتیم پس با خیال آسوده یک چرت کوچولو زدیم تا برای یک پوکت گردی نیرو داشته باشیم همزمان که چشمان ما بسته مشد باران هم شروع به باریدن کرد
بعد از یه خواب مطلوب ولی کوتاه در حالیکه باریدن باران همچنان ادامه داشت چترهای هتل را برداشتیم و از هتل بیرون زدیم.چشمانمان همچون گرسنه ای که غذا ببیند خیابان ها را با ولع می نگرستیم، پوکتی ها را، توریست ها را، عجب هیاهویی عجب نشاطی انگار همه خوشحال و راضی بودند دیدیم و دیدیم و دیدیم و در پس پرده ذهنمان ثبت کردیم.
شنبه روز دوم سفر-پوکت:
چقدر خوبه که صبح بیدار بشی و از بالکن اتاقت منظره زیبای هوای ابری با پس زمینه کوه های استوایی و در پایین محوطه زیبای حیاط هتل را ببینی.
دیدن مناظر و طبیعت و حیاط هتل همان و آرام و قرار من رفتن همان. اما ...
اما دختر ما کلاس اولی است و با هزاران شرط راهی سفر شد پس باید کمی به الف، ب، پ، ...... اش می رسید، خلاصه یک ساعتی این بچه و ما توی سر و کله هم زدیم که مصداق شعر معروف زیر بشیم:
به رنج اندر آری تنت را رواست که خود رنج بردن به دانش سزاست
دیگه ما همچین خانواده هایی هستیم که حتی در سفر تفریحی هم رنج دانش را بر خودمان سزا می کنیم.
صرف صبحانه در رستوران با ویو عالی از محوطه زیبای حیاط انجام میشد و تنها صبحانه در آن سرو میشد. هنوز وارد رستوران نشده اولین امتیاز مثبت را به خاطر نشان حلال به صبحانه دادیم.دومین امتیاز هم تعلق گرفت به طعم بی نظیر قهوه و سومین امتیاز به تنوع عالی.
(عکس های 34 تا 40)
حتی در محوطه هم املت با پیاز، فلفل دلمه، قارچ و گوجه به صورت تکی یا ترکیبی و بیکن هم طبخ می کردند.
خب تا اینجای کارصبحانه عالی بود .
برای ما خانواده های جدید امروزی که مشغله های دائمی جز لاینفک زندگی است چقدر چند روز کنار هم بودن ارزشمند و باصفا است و چقدر این سفرها و این لحظات برای نزدیکی بیشتر بهمون کمک میکنه.
امروز رو اختصاص داده بودیم به پوکت گردی.پس کوله پشتی جادویی رو برداشتیم و راه افتادیم به سمت ساحل پاتونگ.از هتل ما تا ساحل 5دقیقه پیاده راه بود.ساحل پتونگ با تصورات من از سواحل استوایی فرق می کرد، من تصور می کردم سواحل تایلند همان چیزیه که در عکس ها می بینیم یک ساحل سفید مرجانی که جنگل های استوایی تا نزدیک آب امتداد داشتند اما این ساحل بیشتر شبیه سواحل دریای خزر خودمان ولی به شدت تمیز بود. چند ساعتی کنار ساحل نشستیم و حرف زدیم و گوش کردیم وای چقدر ما خانواده سه نفره حرف داشتیم برای گفتن.(41 تا 44)
از همان خیابان کنار ساحل پیاده روی خودمون رو شروع کردیم و رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به بنگلا رود مشهور که در طول سفر ما فقط همین یکبار وارد اون شدیم انتهای این خیابان منتهی میشد به پاساژ جانگسیلون، مهمترین مرکز خرید پوکت.دو تا چشم که داشتیم ، دوتا دیگر هم قرض کردیم و ایضا دو پای اضافه تا با دقت رهسپار مرکز خرید گردی شویم.(45)
اتفاقا همان روز فستیوال نمایش های گروهی در سنین خردسال و کودک در مرکز برپا بود. اکثر این نمایش ها دارای مضمونی از افسانه های تایلند یا زندگی اجتماعی تایلند بود و چقدر کار قشنگی که این فستیوال را در مرکز خرید برپا کردند چون علاوه بر افزایش اعتماد به نفس کودکان برای اجرا در اماکن عمومی و تقویت روحیه کار جمعی در کودکان در جلب نظر توریست ها برای تماشا و تحلیل این نمایش ها هم موثر بود.در طول ساعاتی که ما در جانگسیلون دور میزدیم ، فستیوال همچنان ادامه داشت.(46-51)
البته با توجه به نرخ برابری ریال و بت قیمت اجناس به نظر مناسب نمیرسید و ما با توجه به ذهنیتی که قراره بریم بانکوک رو جارو کنیم برگردیم ایران، کلااااااااا از پوکت خرید نکردیم. البته بعضی از مغاره ها به مناسب جمعه سیاه آف های مناسبی داشتند.
بعد از کلی گشتن و راه رفتن معده ها شروع به نواختن کردند.زنگ ها برای که به صدا می آید؟
یکم به چپ نگاه کردیم یکم به راست ، به چشم خریدارانه رستورانها رو برانداز کردیم و محبوب تراز مک دونالد نیافتیم.
پس آنچنان خوردیم و در کوهان ها ذخیره کردیم که دیگه شب نیاز به شام نداشته باشیم.از پاساژ تا هتل حدود 15 دقیقه پیاده راه بود، پس به هتل رفتیم وتن خسته مان را به آرامش رختخواب سپردیم. بعد از استراحت دوباره خیابان گردی رو شروع کردیم و دوباره به سمت پاساژ راه افتادیم.پشت پاساژ خیابانی بود که مرکز فروش غذاهای خیابانی و هر چیزیکه بشه اونو درست کرد و خورد بود.
بستنی رولی تایلندی از دور چشمک می زد، دو تا بستنی با طعم ارئو و انبه و دیگری شکلات انبه به قیمت 100 بت سفارش دادیم و از احساس طعم میوه انبه همراه با بافت بستنی ارئویی و شکلاتی بسی کیفور شدیم.
وآن روز را با دلی خوش و قلبی مطمئن از روز خوبی که همراه با مردم نازنین پوکت و تایلند گذرونده بودبم، شب کردیم.(55)
یکشنبه سومین روز سفر-پوکت:
امروز موعد سفر دریایی به مقصد فی فی (ولی در اصل پی پی) هست.تور را از آقای ارین خریده بودیم به ازای هر نفر 1200 بت برای بزرگسالان و 600 بت برای فرزندم همراه با ترنسفر، ناهار و میان وعده با قایق تندرو. (در تاریخ سفر ما هر 3100 بت تقریبا حدود 100 دلار میشد)
تجربه سفر تفریحی کوشی آداسی به من میگفت خیلی به غذای تورها اعتماد نمیشه کرد و ممکنه به سختی بتونید خودتون رو سیر کنید. مخصوصا اگر ذائقه حساسی دارید حتما با خودتون از ساندویچ ها آماده ای که در مغازه های 11 7 پیدا میشه همراه ببرید.ما محض احتیاط برای دخترک یکی گرفتیم.
هنوز آفتاب نزده از خواب بیدار شدیم و کوله ها رو آماده کردیم.
ملزومات سفرهای دریایی عبارتند از: ضد آفتاب ها (کرم، لوسیون، روغن)، درمان سوختگی (زینک اکساید و سایر فراورده ها) ، لوسیون آلوئه ورا (پس از شنا)، صندل یا دمپایی و یا کفش ساحل، حوله سبک، تنقلات کم حجم ولی مقوی مثل آجیل، کاور ضد آب موبایل، پاور بانک،کلاه لبه دار و عینک آفتابی و مقداری پول (ما در هر سفر حدود 3000 بت پول همراه داشتیم ) والبته یک دست لباس اضافه برای هر نفر. بهتره کوله هاتون هم ضد آب باشه چون امکان خیس شدن به شدت زیاده.
صبحانه مان رو به اتمام بود که دیدم آقایی میپرسد مستر آمیر، مستر آمیر خب قطعا منظورش ما بودیم، وچری که اقای ارین برامون تلگرام کرد بود نشونش دادیم و سوار شدیم .های و گود مرنینگ بلند بالایی دادیم و نگاهی کردیم تا ببینیم همسفرهامون از چه ملت هایی هستند تا اینجای کار که همه بلوند و اروپایی بودند.کمی با دخترم مشغول بازی ریاضی شدم ولی چرا ون حرکت نمیکند؟15 دقیقه گذشت،20 دقیقه، 25 دقیقه، دیگه نزدیکای 30 دقیقه بود که دیدیم بعععله دلیل معطلی ما یک زوج ایرانی هستند که اینهمه ادم رو 30 دقیقه معطل خودشون کردند، از خجالت سرمون رو پایین انداختیم تا زیرنگاه سرزنش آمیز نباشیم.و البته دو خانواده هندی هم همین داستان را داشتند.
مسیر ساحل پتونگ تا Rassada طبق انتظار بسیار زیبا بود و یک مزیت مهم هم که داشت این بود که از میان شهر قدیمی پوکت (Phuket Old town) گذر میکرد.(56 و 57)
در محلی که برای توضیحات آماده شده بودیم جمع شدیم و آقای لیدر مون که بسیار شوخ طبع و خوش خنده و البته ماهر بود درباره سفر توضیحات زیر را داد:
نام سفر:Phi phi juotney
مدت سفر حدود 8 ساعت
وسیله سفر:قایق تندرو
برنامه سفر: بازدید و شنا در دو جزیره خواهر Koh Khai Nok و Koh Khai Nui که در حدود سه کیلومتری ساحل شرقی ، پی پی له (یا فی فی کوچک) که در این جزیره بازدید از غار وایکینگ ها، صخره میمونها و تنها یک بای بای با خلیج مایا ، ناهار در پی پی دان(فی فی بزرگ) و بازدید از آن و اسنورکلینگ در در آب های زیبا و مرجانی اطراف فی فی.
دستبدهای زرد مشخصه گروه ما بود، پس سوار قایق شدیم و البته هنگام ورود به قایق کفش ها را درآوردیم و پیش به سوی فی فی
و اما پی پی .....
جزایر کوفی فی (پی پی) نام مجموعه ای از جزایر در تایلند است که بین جزیره بزرگ پوکت و رشته کوه مالاکا قرار گرفته است و جزء بهترین جزایر تایلند به شمار می روند. این جزیره درغرب دریای آندامان دراستان کرابی شهرستان موئینگ قرار دارد که فاصله آن تا جزیره پوکت 48 کیلومترمی باشد. مساحت این جزیره 42 کیلومترمربع می باشد که دارای ساحلی به طول 8 کیلومترمی باشد .سرتا سراین جزیره را صخره های آهکی – سواحل شنی وغارهای پنهان فرا گرفته است. جزایر فی فی طبیعتی بی نظیر و شگفت انگیز دارد و به اعتقاد بسیاری در بین زیباترین جزایر دنیا قرار دارند. بنابراین اگر به طبیعت گردی و لذت بردن از زیبایی های طبیعی علاقه دارید احتمالا جزایر فی فی انتخابی ایده آل برای شما محسوب می شود. در این جزیره سواحل بسیار زیبا و فیروزه ای وجود دارد که آنقدر زیبا هستند که انگار تصویری از یک رویا و خواب هستند. در سواحل نقره فام فی فی می توانید از استراحت در ساحل شنی لذت ببرید یا در آب های شفاف و کریستالی شنا کنید یا به تفریحات ساحلی دیگر بپردازید. یکی از محبوب ترین تفریحات ساحلی در جزایر فی فی قایق سواری و همین طور غواصی است که تجربیاتی بی نظیر را در اختیار شما قرار می دهد. پیشنهاد می کنیم در سفر به این جزیره فی فی از مکان هایی مثل خلیج مایا دیدن کنید که محل سکونت و زندگی میمون های وحشی است. اگر اهل ماجراجویی و صخره نوردی هستید هم در این جزیره صخره های فوق العاده زیبایی وجود دارند که مطمئنا صعود از آن ها تجربه ای فوق العاده فراهم خواهد کرد .در جزیره هیچ وسیله نقلیه ای وجود ندارد یعنی اگربخواهید جائی بروید بایستی با پای پیاده - گاری و یا با دوچرخه بروید. برای اقامت در این جزیره هم انتخاب های متعددی خواهید داشت: از خوابگاه ها و هاستل های ارزان قیمت برای بک پکرها گرفته تا هتل های لوکس و ۵ ستاره با قیمت ها و امکانات رویایی در اختیار مسافران قرار خواهند داشت که البته گویا به دلیل قیمت بالای برق، اتاق ها تلویزیون و یخچال ندارند.
شروع سفر دریایی ما با بازدید از پی پی له که انسانی در اون ساکن نیست شروع شد.راهنما تغییر برنامه رو به اطلاع همه رسوند گویا به دلیل ازدحام در بعضی مناطق تصمیم گرفتند در برنامه تغییر بدند پس بازدید از جزایر کوخای نوک و اسنورکلینگ که برنامه های قبل از ظهر بود موکول شد به بعد از ناهار.
اولین منظره ای که قایق برای دیدنش نگه داشت خلیج مایا بود. جایی که فیلم ساحل (the beach) با بازی دی کاپریو در اون فیلم برداری شده اما از شانس ما برای بازسازی اکوسیستم خلیج مایا امکان ورود و شنا نبود و آن را بسته بودند و فقط از دور میشد ان را دید .از دور خلیج مایا را دیدیم که چند قایق رنگ و وارنگ تایلندی جلوی اون ایستاده بودند و منظره بسیار زیبایی رو پدید اورده بودند.شما در نظر بگیرید آب های شفاف آبی، جزیره ای که از سه طرف سبزی بینهایت داره و ساحل کوچکی با شن های سفید درخشان، کمی جلوتر هم قایق های زیبای تایلندی چشمان شما را نوازش میدهد.خب سهم ما از مایا بی همین قدر بود.
توقف بعدی ما صخره میمون ها بود ،با تقلای خیلی زیاد راهنما که میگفت این میمون ها اقوام من هستند (خخخ) یه چند تایی پیداشون شد و زود در رفتند.حالا ما انتظار یک گله میمون داشتیم ولی همین دوسه تا دونه رو دیدیم.
غار وایکینگ ها هم مقصد بعدی ما بود که داستان جالبی داره.
این غار بسیار بزرگ و مساحتی حدود ۲٫۳ کیلومتر مربع دارد. یک افسانه وجود دارد که طبق آن، در زمانهای دور، ماهیگیرانی که گرفتار طوفان شده بودند، غذایشان را طی آن از دست دادند و در یکی از این صخره های آهنکی ماندند. در غاری که آنجا بود، تعداد زیادی لانه ی پرنده وجود داشت و این مردان با خوردن آنها توانستند زنده بمانند و قدرت کافی برای ادامه ی راه را بدست آورند پرنده هایی در این غار زندگی می کنند که لانه هایشان را با بزاق دهانشان درست می کنند و به همین دلیل مردم محلی به غار رفته و آنها را جمع آوری کرده و با قیمت بالایی می فروشند.
در واقع بازدید از این غار این فرصت را به شما می دهد که با یکی از پر سود ترین صنایع محلی در پوکت آشنا شوید: شکار لانه ی پرنده ها. باوری که ریشه در فرهنگ چین دارد می گوید این لانه ها، باعث سلامتی و مخصوصا سلامت پوست می شوند.(61و62)
فی فی بزر(پی پی دون) بیصبرانه منتظر ما بود پس با سرعت برق آسای قایق های تندرو به سمتش حرکت کردیم.در همان ابتدای کار و در ورودی ساحل رستورانی بود که ما را دعوت به حضور در رستوران و صرف ناهار کردند.ناهار هم شامل برنج ساده، برنج مخلوط با تخم مرغ و سبزیجات ، سوپ اسکوئید، سالاد و........ بود.به لطف سالاد و کمی برنج تخم مرغ و سوخاری مرغ سیر شدیم وگرنه به گروه خونی ما نمی خورد که بین کاسه سوپ دنبال اسکوئیدها بگردیم و با چاپ استیک اونها را نوش جان کنیم.
بعد از ناهار هم رفتیم که فی فی جان را سیاحت کنیم، چون هنگام ورود به قایق های تندرو باید کفش ها را در بیاوریم بنابرااین اکثرا در فی فی بدون کفش قدم می زدند اگر میخواهید کمی بیشتر ماجراجویی کنید و به گوشه و کنار جزیره سرک بکشید حتما به خاطر داشته باشید که کفش هایتان را از خدمه قایق بگیرید.گشت و گذار در فی فی به کمتر از چشم برهم زدنی گذشت (65تا72) وصدای سوت آقای راهنما میگفت که باید سوار قایق بشیم و بریم برای اسنورکلینگ.
راستش رو بخواهید یکی از بزرگترین انگیزه های من برای فی فی رفتن همین اسنورکلینگ در اب های شگفت انگیزش بود.البته که در این لحظه اگر بخواهم مجددا فی فی بروم انگیزه زیاد دارم.آقای راهنما تجهیزات اسنورکلینگ را به ما داد و نحوه استفاده از اون رو هم توضیح داد و گفت اگر این تجهیزات رو از دست بدید باید 1000 بت جریمه بدید پس دقت کنید.دنیای زیر آب زیبا و هیجان انگیز بود کاش میشد ثانیه ای از آنچه چشم میبیند را می توانستیم ثبت کنیم.هنوز دقایقی از غوطه ور شدن ما در اب (مشهدی ها میگن غطه) نگذشته بود که دیدیم صدای سوت می اید و اشاره دستش که سوار قایق شید.ای بابا راهنمای محترم ما تازه یاد گرفتیم که از این وسایل استفاده کنیم تا اب بسیار بسیار شور چشم و دهان ما نشود حالا که راه افتادیم تمام؟؟؟!!!اینم شد وضع؟ برای اعتراض به اینکه هنوز برای اتمام اسنورکل زود است سوار قایق شدم اما چشمتان روز بد نبیند گویا یک آقای هندی که آسم هم داشته جو گیر شده و مانند بقیه که از روی قایق شیرجه می زنند شیرجه زده و خب میدونید که چی میشه .
خوبی راهنمای حرفه ای ما این بود که بسیار کاربلد و کار کشته بود به هر ترتیب و بدبختی که بود آقای مصدوم را احیا کرد و قایق سفیر کشان و سوت زنان به سمت نزدیک ترین جزیره یعنی koh-khai حرکت کردیم.در همین بین خدمه دوست داشتنی قایق برامون نوشابه و اب اوردند. با توجه به شوری بی اندازه آب در حد زهرمار که اگر اندکی وارد دهان یا چشم شما میشد سوزش غیر قابل تحمل داشت نوشیدن نوشابه در اون لحظه یعنی بهشت.خلاصه که با چشمی گریان به اخرین مقصد یعنی جزیره koh-khai رسیدیم بهمون گفتن ساحل اینجا هم برای دیدن ماهی های خیلی قشنگه.این دفعه حواسمون جمع بود صندلها رو گرفتیم و رفتیم تا جزیره رو اکتشاف کنیم به قولی. دیدیم ای داد بیداد قبل ما کلی ادم اکتشاف کردن و در حالیکه در سواحل لم دادند دارند از اکتشافشون لذت می برند.این جزیره قد یه کف دسته که چند مغازه محدود برای عرضه خوراکی، صنایع دستی و وسایل شنا داره.ساحل شمالی که صخره های سنگی داره به گونه ای هست که اب شفاف تره و ماهی های زیباتری اطراف پای شما جمع می شود.
سیاحت و استراحت در جزیره خای به چشم برهم زدنی تمام شد و دوباره صدای سوت که ما را به قایق فرا میخواند.اینبار در راه برگشت با آناناس و هندوانه از ما پذیرایی کردند.آنچنان این قایق سریع حرکت می کرد که ما فکر کردیم کاپیتان اون داره میره تا به یک قرار کاری برسه.خدا رو شکر حال اون آقای هندی بهتر شده بود واقعا مرگ از کنار گوشش گذشت. گشت فی فی با همه زیبایی های و استرسی که داشت با پایان خوش تمام شد و ما ازاینکه به این هدفمون در سفر رسیدیم و از لحظاتش استفاده کردیم خوش و خرم سوار ون شدیم به سمت هتل.در مسیر برگشت از شهر قدیمی پوکت گذشتیم با توجه به اینکه یکشنبه و تعطیلی بود گویا فستیوال خاصی اونجا برپا بود.خیلی دوست داشتم که اونجا پیاده بشیم و یه دوری در شهر بزنیم اما همسر به خاطر خستگی مخالفت کردند و دختر جان هم هفت پادشاه را خواب دیده بود.حدود ساعت 6 بعد از ظهر به هتل رسیدیم پس از اندکی استراحت روانه شب های پتونگ شدیم.به نظرم نایت لایف های پوکت بینظیره کمی دور زدیم، شیک خوردیم، اسپرینگ رول سبزیجات رو امتحان کردیم و خسته و کوفته تن های بی جانمان را به راختخواب سپردیم.