مقدمه در این سفرنامه توضیحات کاملی در مورد سفر زمینی من، به همراه خانواده (همسر، کودک سه ساله و مادر همسرم) با ماشین شخصی(جکs5) به استانبول خواهم داد تا دوستانی که تمایل دارند به جای سفر با تور استانبول، بصورت زمینی با خودرو به این شهر
مدت ها درفکر سفر خانوادگی با خودروی شخصی به آنسوی مرزها بودم، بالاخره در اواسط تابستان 1401 فرصتی دست داد و کارهای مقدمات اولیه سفر را فراهم کردم،مقصد ام ترابوزان در سواحل دریای سیاه و به قول ترک ها "کارادنیز"بود ولی پس ازبررسی متوجه شدم
درود بر همه لست سکندی های عزیز ،هدف از نوشتن این سفرنامه اول از همه احساس دینی است که نسبت به سایت محبوب و کاربردی لست سکند دارم از اونجایی که قبل از هر سفر، سفرنامه های موجود در این سایت رو مطالعه می کنم
درود و احترام به همه دوست داران طبیعت و سفر سفر برای همه انسان ها جذاب و پر از تجارب با ارزش می باشد مخصوصا دوستانی که هم اهل سفر هستند و هم طبیعت گردی و ورزش با نشاط کوهنوردی. همیشه وقتی از جنجال و هیاهوی
مقدمه بهمن ماه 1398 قصد سفر به استانبول را داشتم که متاسفانه ویروس کرونا وارد ترکیه شد و کمتر از یک ماه بعد هم وزارت بهداشت ایران رسماً اولین مورد ابتلا به کرونا را در کشور عزیزمان اعلام کرد.بیماری ای که آن روزها هیچ شناختی از
بعد از ماه ها حساب کتاب که آیا سفر به استانبول می ارزه یا نمی ارزه؟ بالاخره مقدر شد که ما راهی بشیم. ابتدا قرار بود تور هوایی بگیریم، و چون دخترم محصل هست باید تا پایان امتحانات دخترم منتظر می شدیم، و من تصورم این بود
تازگیا فهمیدم هرچی بیشتر سفر بری بیشتر دلت سفر میخواد ! سه ماه بیش تر از سفر آخرم به گرجستان و شهر تفلیس نگذشته بود که عجیب دلم سفر میخواست ولی با توجه به گرونی های اخیر و کم شدن ارزش پول ما در برابر
به نام خدا مقدمات سفر: تابستان 1400 خانوادگی قرار گذاشته بودیم، سفری به شهر ازمیر ترکیه داشته باشیم. یکی از دانشجویان سابق خواهرم اهل شهر ازمیر بود که قبلاَ چند سالی برای تحصیل به ایران آمده بود و فارسی را به خوبی صحبت می کرد و گفت
سفر ماجراجویی زمینی دور ترکیه سلام خدمت همه لست سکندیهای عزیز، امیدوارم هر جا هستید سلامت باشید و دلتون شاد و فکرای بزرگ تو سرتون. امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمک کوچیکی به شما دوستان عزیزم جهت سفرهای زمینی طولانی و غیر طولانی پیش روتون
قبلا و در سال 98 به استانبول سفر کرده بودیم و همه جاهایی که معروف بود و در سفرنامه ها خونده بودیم رو رفتیم و خرید کردیم و خیلی خوش گذشت. ولی صد البته که وقت کم آوردیم. اینبار فرصتی پیش اومد که جنبه های
سفر به سواحل ترکیه با طعم کرونا یک مقدمه کوچولو: من به سبک دلخواه خودم سفرنامه رو نوشتم چون فکر میکنم سفرنامه تجربیات و خاطرات هر کس در مورد سفرهایی که رفته منحصر به همون شخصه و به نظرم هر کس هر طور و به هر طریقی
با سلام خدمت دوستان عزیز. واقعیتش قصد نوشتن سفرنامه رو نداشتم ولی با توجه به سفرنامه هایی که خوندم و سفری که رفتم متوجه شدم که خیلی از اطلاعات تغییر کرده مخصوصا قیمتها. نهایتا به این نتیجه رسیدم که سفرنامه ای به صورت مقاله ای جامع
جمعه شب ششم دی ماه نود و هشت ساعت 10 شب، موبایلم زنگ خورد. شماره سیو نشده بود. تلفن را جواب دادم یکی از اقوام بود. سلام و احوالپرسی کرد و من هم همینطور و بعد احوالپرسی دوباره تکرار شد، خوبید؟، پسرت خوبه؟ .... متوجه
مقدمه : سلام به همه عزیزانی که لطف میکنند و سفرنامه ی من رو میخوانند. قبل از هر چیز باید بگم که من تا حالا سفرنامه ننوشتم و این اولین تجربه ی من هست. در این روزهای کرونا که از سفر رفتن نا امید شدم با
چندین سال است که ماههای پایانی سال با فکر و برنامه ریزی سفر گذشته است و فروردین هر سال با سفر. ماههای پایانی سال 98 اما متفاوت تر از هر سال است و رنگ بویی از سفر خارجی ندارد. قیمتِ دلار سر به فلک کشیده،
استانبول رویای شیرین، کابوس تلخ ترکیه، بعد از مالزی و سنگاپور سومین کشور خارجی بود که بهش سفر کردیم. برنامه ریزی برای این سفر برای ما که تو شک نوسانات ارزی بودیم 1 سال و نیم طول کشید. اما وقتی مطمئن شدیم که از دلار 3500 تومنی
به نظر من نوشتن سفرنامه ی استانبول کمی نسبت به سفرنامه های دیگه سخت تره چون اونقدر گسترده اس و اونقدر جزئیات زیاد داره که برای راهنمایی بهتره دوستان باید با جزئیات تعریف بشه به هر حال من تمام سعیم رو کردم که با نوشتن
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی این مصراع رو خیلی دوس دارم، چون دقیقاً به نظرم تاریخ خوندنی نیست، تاریخ دیدنیه! با دیدنه که شما یاد میگیرین، و هر آنچه که براتون روایت شده رو با گوشت و پوستتون حس میکنین. اگر قرار باشه لیستی
با سلام خدمت همه لست سکندی های عزیز و گرامی، این اولین سفرنامه ای هست که می خوام در سایت خوب لست سکند بنویسم، بنده تا حالا سفرهای خارجی دوبی و استانبول هم رفتم ولی به خاطر تنبلی خودم دیگه قسمت نشد بنویسم ولی این
- من اجازه بدید بردارم یه دونه، یه دونه هم من بردارم! - ............ - پارسال هم اسمشون اینجا خیلی عجیب بود. دوبار! - پس ندیم بهشون! قبوله؟ بهمن 1397، همایش لست سکند، این بار هم! آخرین زمان استفاده از اعتبار چهار میلیون تومانی شهریور سال