سلام میخام از سفر وان ترکیه براتون بگم. شهر وان یه شهر کوچیکه.نزدیک ترین شهر ترکیه به ایران.سمت خوی. شما باید از تهران بیایین خوی.از خوی بیایین مرز رازی.از مرز رازی شهر وان. پول ترکیه لیر هست.مردمشم مسلمونن بیشتر مثل خودمون. لیر رو میتونین هم تهران
یه بار این متن رو نوشتم و نمی دونم چه بلایی سرش اومد! با دوستم تصمیم داشتیم اواخر خرداد ماه یا اوایل تیر ماه سفری به تهران داشته باشیم که با پیش اومدن سفر زیارتی سوریه برای ایشون برنامه سفر به تهران کنسل شد، همون
با نام خدا سلام همیشه آرزوم بود با ماشین شخصی به سفر خارج از کشور برم با ماشین کاروان ولی چون تا الان این توفیق به علت گرون بودن کاروان نصیب ما نشده تصمیم گرفتیم با ماشین سواری این دفعه رو بریم ایشالا سری بعد با کاروان.
تقریبا 3 سال هست که در جزیره قشم به تنهایی زندگی میکنم. با آغاز ماه رمضان امسال تصمیم گرفتم بعد از عید فطر (اردی بهشت 1401) به یک سفر خارجی برم. با توجه به آب و هوا و البته بودجه، بین دبی و استانبول، دومی
سلام به همه دوستان عزیز لست سکندی، امیدواریم حال دلتون خوب باشه و همیشه در سفر باشین. بریم برای یک سفرنامه باحال و جذاب رکاب زنی تو مسیر جاده کرانه دریا سیاه. شروع از 20 کیلومتری شهر باتومی کشور گرجستان و پایان استانبول بزرگ ترکیه اول بگیم
به نام خدایی که گر نخواهد برگی از درخت نیفتد، گر بخواهد غیرممکن ها را ممکن کند. و هیچ برگی فرونمی افتد مگر اینکه آن را میداند. سوره انعام آیه 59 من فائزه، کسی هستم که با تمام وجود پای آرزوهاش وایساد و سعی کرد تا بهشون
مقدمه در این سفرنامه توضیحات کاملی در مورد سفر زمینی من، به همراه خانواده (همسر، کودک سه ساله و مادر همسرم) با ماشین شخصی(جکs5) به استانبول خواهم داد تا دوستانی که تمایل دارند به جای سفر با تور استانبول، بصورت زمینی با خودرو به این شهر
مدت ها درفکر سفر خانوادگی با خودروی شخصی به آنسوی مرزها بودم، بالاخره در اواسط تابستان 1401 فرصتی دست داد و کارهای مقدمات اولیه سفر را فراهم کردم،مقصد ام ترابوزان در سواحل دریای سیاه و به قول ترک ها "کارادنیز"بود ولی پس ازبررسی متوجه شدم
درود بر همه لست سکندی های عزیز ،هدف از نوشتن این سفرنامه اول از همه احساس دینی است که نسبت به سایت محبوب و کاربردی لست سکند دارم از اونجایی که قبل از هر سفر، سفرنامه های موجود در این سایت رو مطالعه می کنم
درود و احترام به همه دوست داران طبیعت و سفر سفر برای همه انسان ها جذاب و پر از تجارب با ارزش می باشد مخصوصا دوستانی که هم اهل سفر هستند و هم طبیعت گردی و ورزش با نشاط کوهنوردی. همیشه وقتی از جنجال و هیاهوی
مقدمه بهمن ماه 1398 قصد سفر به استانبول را داشتم که متاسفانه ویروس کرونا وارد ترکیه شد و کمتر از یک ماه بعد هم وزارت بهداشت ایران رسماً اولین مورد ابتلا به کرونا را در کشور عزیزمان اعلام کرد.بیماری ای که آن روزها هیچ شناختی از
بعد از ماه ها حساب کتاب که آیا سفر به استانبول می ارزه یا نمی ارزه؟ بالاخره مقدر شد که ما راهی بشیم. ابتدا قرار بود تور هوایی بگیریم، و چون دخترم محصل هست باید تا پایان امتحانات دخترم منتظر می شدیم، و من تصورم این بود
تازگیا فهمیدم هرچی بیشتر سفر بری بیشتر دلت سفر میخواد ! سه ماه بیش تر از سفر آخرم به گرجستان و شهر تفلیس نگذشته بود که عجیب دلم سفر میخواست ولی با توجه به گرونی های اخیر و کم شدن ارزش پول ما در برابر
به نام خدا مقدمات سفر: تابستان 1400 خانوادگی قرار گذاشته بودیم، سفری به شهر ازمیر ترکیه داشته باشیم. یکی از دانشجویان سابق خواهرم اهل شهر ازمیر بود که قبلاَ چند سالی برای تحصیل به ایران آمده بود و فارسی را به خوبی صحبت می کرد و گفت
سفر ماجراجویی زمینی دور ترکیه سلام خدمت همه لست سکندیهای عزیز، امیدوارم هر جا هستید سلامت باشید و دلتون شاد و فکرای بزرگ تو سرتون. امیدوارم با نوشتن این سفرنامه بتونم کمک کوچیکی به شما دوستان عزیزم جهت سفرهای زمینی طولانی و غیر طولانی پیش روتون
قبلا و در سال 98 به استانبول سفر کرده بودیم و همه جاهایی که معروف بود و در سفرنامه ها خونده بودیم رو رفتیم و خرید کردیم و خیلی خوش گذشت. ولی صد البته که وقت کم آوردیم. اینبار فرصتی پیش اومد که جنبه های
سفر به سواحل ترکیه با طعم کرونا یک مقدمه کوچولو: من به سبک دلخواه خودم سفرنامه رو نوشتم چون فکر میکنم سفرنامه تجربیات و خاطرات هر کس در مورد سفرهایی که رفته منحصر به همون شخصه و به نظرم هر کس هر طور و به هر طریقی
با سلام خدمت دوستان عزیز. واقعیتش قصد نوشتن سفرنامه رو نداشتم ولی با توجه به سفرنامه هایی که خوندم و سفری که رفتم متوجه شدم که خیلی از اطلاعات تغییر کرده مخصوصا قیمتها. نهایتا به این نتیجه رسیدم که سفرنامه ای به صورت مقاله ای جامع
جمعه شب ششم دی ماه نود و هشت ساعت 10 شب، موبایلم زنگ خورد. شماره سیو نشده بود. تلفن را جواب دادم یکی از اقوام بود. سلام و احوالپرسی کرد و من هم همینطور و بعد احوالپرسی دوباره تکرار شد، خوبید؟، پسرت خوبه؟ .... متوجه
مقدمه : سلام به همه عزیزانی که لطف میکنند و سفرنامه ی من رو میخوانند. قبل از هر چیز باید بگم که من تا حالا سفرنامه ننوشتم و این اولین تجربه ی من هست. در این روزهای کرونا که از سفر رفتن نا امید شدم با