سرانجام به آخرین قسمت از فصل دوم رادیو ماجرا میرسیم، فصلی که آن را با ماجراجوییهای حبیب و مینا به اروگوئه آغاز کردیم، سوار بر ماشین بن مارکو به اروپا رفتیم و با شهاب چراغی سر از گالاپاگوس و حیوانات ناشناختهاش درآوردیم. فصلی که امید غلامعلیپور مرز بهشت و جهنم را نشانمان داد، نسیم و جعفر ما را در نیویورک با انسانهای اولیه آشنا کردند و مسلم ایران نژاد هم با لحن گرمش سرمای مغولستان را برایمان دلنشین کرد؛ اینک در انتهای این فصل پرماجرا به آخرین قصه خود میرسیم و ماجرای این فصل پادکست رادیو ماجرا هم با نوا جمشیدی خاتمه میدهیم.
برای آنهایی که پادکست رادیو ماجرا را دنبال میکنند، نوا جمشیدی نامی آشنا است؛ چرا که نخستین پادکست منتشر شده از رادیو ماجرا به او و داستان سفرش به افغانستان اختصاص دارد که در سال 98 با عنوان سفر ماجراجویانه دختر ایرانی به افغانستان در لست سکند منتشر شد و اتّفاقا با استقبال گرمی روبهرو شد. امّا از آنجایی که مطلع هستید، شرایط افغانستان نسبت به سالهای پیش متفاوتتر شده و شرایط دیگری در این کشور حاکم است.
افغانستان تنها نیست
ما در این قسمت ویژه از رادیو ماجرا، این افتخار را داریم که به همراه جامعه پادکست فارسی در کمپینی به نام «افغانستان تنها نیست» حضور داشته باشیم و اپیزودی را به افغانستان اختصاص دهیم. در کمپین افغانستان تنها نیست ده پادکستر به موضوعاتی مرتبط با کشور افغانستان پرداختهاند با این باور که آنچه در افغانستان در حال رخ دادن است، بیش از هر چیزی به روایت شدن و خاموش نبودن نیاز دارد. در ادامه شما میتوانید به ناگفتههای سفر نوا جمشیدی به افغانستان پیش از تصرف کشور به دست طالبان گوش دهید، اما پیش از آن به امید بهبود وضعیت مردم افغانستان، شما را به خواندن دو بیت از اشعار خلیلالله خلیلی، شاعر افغانستانی دعوت میکنیم:
وطندار دلیر من! بنازم چشم مستت را وطن در انتظار بازوی کشورگشای توست
به خاک افکن، به خون تر کن، به بادش ده، در آتش سوز! از این بدتر چه میباشد که دشمن در سرای توست؟
برای دانلود این پادکست و سایر قسمتها، میتوانید به تلگرام رادیو ماجرا بپیوندید