سفرنامه یونان (قسمت سوم)

4.5
از 4 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه یونان (قسمت سوم)

بعد از دیدن این کلیسای نقلی و جالب , تصمیم گرفتم تا از تپه ها بالا برم و از درب جنوبی خارج بشم , اما بعد از کوه پیمایی با درهای بسته مواجه شدم(خیلی زور داشت)تو این فکر بودم که از نرده بپرم یا برگردم ! که سه تا دختر از آنطرف نرده بدو بدو بطرف من آمدند و پرسیدند : ما چطوری بیاییم تو؟ من هم سریع پرسیدم : من چطوری بیایم بیرون؟ آنها هم کلی خندیدن و رفتند منهم از راهی آمده بودم برگشتم و کل این سایت را طی کردم و از درب شرقی خارج شدم. دیگه وقت نهار بود لذا خودمو به رستورانهای اطراف ایستگاه مترو Monastiraki رساندم و در یک رستورانی که کل صندلی ومیزهاشو در سطح پیاده رو پهن کرده بود نهار خوردم . در طول مدت نهار , نوازنده رستوران که برسر میزها میرفت , بالای سر میز من آمد و در حین نواختن گیتار پرسید از کجاآمده ام , گفتم از ایران و گفت متاسفانه آهنگ ایرانی بلد نیست ,آیا چیزی مدنزدم هست؟ گفتم اسپانیش بزن اون هم یک آهنگ شاد اسپانیایی برام زد و با گرفتن انعام بسراغ میز بعدی رفت.برای دسر کیک بستنی سفارش دادم , درسته زمستان بود اما هوای آفتابی آن روز و چرخیدن در فضای باز آدم را گرم میکرد. بعد از نهار به بالای تپه ی مجاور آکروپلیس ( تپه Philopappos Hill ) رفتم (از روی آکروپلیس دیده بودم که در تپه مقابل یک بنای باستانی مانند قراردارد). در آنجا یادبود Philopappos قراردارد.

سفرنامه یونان

تصویر بنای یادبود Philopappos

این بنا یک مقبره ازیونان باستان است (در سال 116پس از میلاد) که اختصاص داده شده به Gaius Julius Antiochus Epiphanes Philopappos پسر Caius، از قبیله فابین، که او یک شاهزاده از پادشاهی Commagene بوده و مرگ او ناشی از غم و اندوه بزرگش به خواهرش Julia Balbilla بوده است. خانواده سلطنتی بخواطر آن فداکاری و به افتخارش این مقبره را از سنگ مرمر در روبروی آکروپلیس بنا کردند.برروی مجسمه های آن شما میتوانی جناب Philopappos را سوار براسب ببینید در بالای آن هم مجسمه Philopappos قراردارد. از این بالا میشود همه جای آتن ازجمله آکروپلیس را دید.در این هوای تمیز منظره خیلی زیبایی است.خیلی راضی بودم که این بالا آمدم.

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

نماهایی از آکروپلیس از روی تپه Philopappos

در مسیر پایین رفتن , یک جای دیگر راهم دیدم بنام Pnyx که بنا به گفته ها :یونانیان باستان در این محل گردهمایی های بزرگ خود را برای مناظره انجام میدادند.یعنی در آنجا جمع میشدند و در خصوص مسایل سیاسی کشور خود سخنرانی میکردند.و هر شهروند می توانست در خصوص یک موضوع صحبت کند و تصمیمات با رای اکثریت گرفته میشد. این جور که بمن گفتن دموکراسی از این محل گسترش پیدا کرده. خیلی جالبه این جای به این مهمی , الان خیلی اهمیتی ندارد.

سفرنامه یونان

تصویر محوطه گردهم آیی Pnyx

روز چهام
در این روز در ایستگاه OMONIA از مترو خارج شدم و تصمیم داشتم تا پیاده بسمت میدان معروف Syntagma بروم . لذا طبق نقشه شهر که در دست داشتم وارد خیابان Venizelou شدم .خیابانی نسبتا مدرن با ساختمانهای طرح باستانی که در آن " کتابخانه ملی " و " عمارت فرهنگستان " و " دانشگاه ملی آتن " مهمترین ها بودند.

سفرنامه یونان

تصویر کتابخانه ملی

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصاویری از عمارت فرهنگستان

در روی 2 ستون دو طرف فرهنگستان, مجسمه های آپولو و آتنا قرارداده شده است. این مجسمه ها از سنگ مرمر هستند.آن دو مجسمه ایکه در دو طرف پله ها و پای این مجسمه ها قرار داده شده اند , سقراط و Platon می باشند.

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصاویری دیگر از عمارت فرهنگستان

در خیابان کنار کتابخانه ملی یک عده دست فروشی میکردند , رفتم سراغشان و از آن ها شال هندی خریدم هر عدد 1 یورو , مفت بود ( خانمم و اقوام نزدیکم هنوز از آن استفاده میکنند و میگویند جنسش خیلی خوب است چرا بیشتر نخریدی! ) و ساپورت زنانه مشکی طرح دار و یا زردوزی شده هر کدام 4 و 4.5 یورو.

سفرنامه یونان

دست فروشان کنار کتابخانه ملی

بعد از خرید به سمت میدان سینتاگما رفتم , هرچه نزدیکتر میشدم سر و صدا ها بیشتر میشد. وارد محوطه میدان که شدم چشمتان روز بد نبیند ! ملت جمع شده بودند برای تظاهرات و با پلاکاردهای مختلف شعار میدادند و پلیس ضد شورش هم جلوی صحن سرباز گمنام صف کشیده بود و با ماشینهای سنگین خیابان روبرو را بسته بودند. در کنار من آمبولانسها قرار داشتند معلوم شد اینجا مکان امن در نظر گرفته شده . تا این وضع رو دیدم اولا: عکس نگرفتم دوما: فرار کردم و وارد اولین ورودی مترو شدم. چرا؟ مترو سینتاگما دارای سالن خیلی بزرگی است و آن روز در آنجا بازار برپا شده بود و غرفه زده بودند و بدلیجات و ادویه و شیرینی و غذاهای محلی میفروختن .آرامش خوبی در آن محیط بود انگار بالاسرشان هیچ خبری نیست منهم قبل از فرارم یک دوری در غرفه های آنها زدم. بدلیجاتشان خیلی گران بود ولی عجب مشتری داشت زن ودختر مشغول انتخاب گردنبند , انگشتر و گوشواره بودند. از غذاهای محلی آنهاهم چیزی سردر نمی آوردم که چشمم افتاد به غرفه پنیر فروش , /از اون پنیرهایی که هرچه بیشتر بمونن خوش مزه تر میشن/ چون سال گذشته مثل آن را از یک دوست ایتالیاییم گرفته بودم , سریع 1 کیلو خریدم به قیمت 16 یورو. فروشنده که دید من خارجی ام شروع به توضیح دادن کیفیت پنیر , محل کارگاهش (جزیره کرت ) و جوایزی که در این راه کسب کرده است نمود. از طریق خط مترو دوباره به میدان Monastiraki رفتم تا در رستوران های آنجا چیزی بخورم . بمحض خارج شدن از ایستگاه بازهم شگفت زده شدم ! خیابان پر بود از دست فروش که انواع و اقسام جنسهای نو و بیشتر دست دوم را برای فروش در خیابان پهن کرده و با فریاد مشتری جلب میکردند. نوازنده های دوره گرد هم محیط شادی را درست کرده بودند چون انواع آهنگهارا با ساز های مختلف میزدند تا پول بگیرند (مثل ایران فقط به خواندن آهنگ سلطان قلبها اکتفا نمیکردند ). کل روز را در بساط آنها که به اندازه 2 ایستگاه مترو درازا داشت سپری کردم و از کبابهایی که بصورت قلوه های کوچک در آمده و به سیخهای چوبی کشیده شده و بر روی چرخهای دستی کباب میشد و با سس مخصوصی که تا آن موقع نخورده بودم سرو میشد , شکم خودم را سیر کردم و از آن محیط شاد و شلوغ لذت بردم.( ارکستر زنده/نمایشی واقعی/ مردمی خون گرم/ و کباب داغ )

روز پنجم
روز گذشته وقتی لابلای دستفروشها قدم میزدم , از کنار یک محوطه باستانی رد شدم بنام Kerameis که آنجا را ندیده بودم لذا صبح اول وقت از طریق مترو به آن جا رفتم.(یعنی خط 2 را سوار شدم و در ایستگاه Omonia خط 1 را سوار شدم و در ایستگاه Thissio از مترو خارج شدم).

سفرنامه یونان

تصویر هوایی مسیر حرکت روز پنجم برای وارد شده به آنجا , بازهم آن بلیط طلایی را نشان دادم و بدون پرداخت پول دیگری , وارد شدم.این هم عکس آن بلیط:

سفرنامه یونان

تصویر بلیط بازدید از اماکن باستانی آتن

این منطقه در 1200 سال قبل از میلاد , گورستان بوده سپس بخاطر اینکه از کنار آن یک رودخانه رد میشد , محل جمع آوری خاک رس و سفالکاری بوده اما الان بخاطر زلزله , جنگ و غارت مردم , چیزی بجز چند ستون و یا مجسمه شکسته باقی نمانده اما با همه اینها دیدنش جذاب و لذت بخش است. البته درمعماری یونانی ستون عنصر اصلی شمرده می‌شد، یعنی ستون اصالت و اهمیت کل ساختمان را دارا بوده است." مهم‌ترین آثار معماری یونانی بنای معابد بوده است،

مکانهای این محوطه عبارتند از:
1- The Sacred Gate(دروازه مقدس) که یکی از دروازه های ورودی شهر بوده که 478 سال قبل از میلاد ساخته شده .
2- Sacred Way (راه مقدس) راه مقدس، جاده ای به سمت شهر Eleusis بوده که در آن هرساله مراسم بخصوصی که دارای رمز و راز خاصی بوده, برگذار میشده و این مراسم مربوط بود به فرقه قدیمی کشاورزی که برمی گردد به 1100 تا 1600 سال قبل از میلاد می باشد.
3- ساختمان Pompieion که ساختمان جادار و بزرگی بوده و برای آماده سازی مراسم و جشنها از آن استفاده میکردند.
4- دروازه Dipylon که مهمترین و اصلی ترین دروازه شهر آتن بوده و در 478 سال قبل از میلاد ساخته شده و دارای 2 گذرگاه بوده که منتهی میشدند به یک حیاط بزرگ با چهار برج در گوشه های آن.

سفرنامه یونان

تصویری از بقایای دروازه مقدس

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصویری از بقایای راه مقدس در ضلع غربی این مکان موزه ای قراردارد که درآن میشود مجسمه ها و صنایع دستی راکه طی حفاری های این مکان بدست آمده مشاهده کرد.

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصاویری از اشیا باستانی داخل موزه

از اینجا که بیرون آمدم بخاطر خستگی چند روز پیاده روی در شهر و نقاط باستانی , رفتم هتل تا استراحتی کرده و شب به بیرون بروم. Reception هتل بمن منطقه ای را نشان داد که در آن تعداد بسیار زیادی رستوران در انواع مختلف وجود دارد که میشد براحتی و توسط مترو به آنجا رفت و برگشت . اکثر شهروندان آتن شب را در آنجا میگذرانند و آنجا چیزی بعنوان شب وجود ندارد. بسیار محیطی شاد , شلوغ , امن و سرگرم کننده است.

سفرنامه یونان

روز ششم
امروز را گذاشتم برای خرید سوغاتی و گشتوگذاری در شهر , لذا اول از طریق مترو به میدان OMONIA رفتم (چون درخیابانهای اطراف آنجا مغازه های مختلف زیاد بود) در دو خیابان بالاتر از آن میدان , وارد فروشگاه بزرگ Shoe City شدم, کفش ها خیلی گران بودند,کفش زنانه از 60 یورو به بالا و چکمه زنانه از 150یورو به بالا,در گوشه ای از فروشگاه چکمه های تک سایز زنانه را حراج کرده بودند به 10 یورو , برای خانمم دو جفت چکمه چرم یونانی خریدم هرکدام 10 یورو( خوشبختانه اندازش شد)از مدل کفشهای حراجی مردانه اش خوشم نیامد . در خصوص شهر آتن با توجه به این چند روز کمی که در آن بودم میتونم بگن که : آتن یک شهر معمولیه , شوروحال پاریس و یا حال وهوای باستانی رم را ندارد و شهر مرفهی نیست اما بازهم یک شهر اروپایی است و آدمهای نسبتا خونگرم وبا فرهنگی دارد.بخواطر آب و هوای مدیترانه ای , هوای شهر تمیز و زمستانهای سردی ندارد. شهر تمیز است اما مردمش خیلی سیگار میکشند و ته سیگار را روی زمین می اندازند( فقط ته سیگار را نه چیز دیگر ) . اکثر آپارتمانها پارکینگ ندارند و هر واحد از آبگرمکن خورشیدی که روی بام نصب شده است استفاده میکند.

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصاویری از شهر آتن کسی را ندیدم که برای من ویا کس دیگری مزاحمت ایحاد کند و یا در خیابان کتک کاری کنند اما هیچ دیوار تمیزی هم ندیدم ! روی هر دیوار تمیزی چبزهایی نوشته شده است.

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصاویری از دیوارهای شهر آتن نهار را در MacDonaldخوردم و سپس از طریق مترو به بزرگترین مرکز خرید آتن رفتم( از ایستگاه مترو میدان OMONIA ,خط 1 را بسمت Kifissia سوار شدم و در ایستگاه NERATZIOTISSA پیاده شدم.

سفرنامه یونان

تصویر هوایی آدرس مرکز بزرگ خرید آتن

مرکز خرید آتن ساختمانیبسیاربزرگ و شیک است کهدارای قسمتهای مختلف مکان بازی , رستورانها , مراکز خرید , نمایندگی بناکها , پارکینگ طبقاطی بزرگ و سرویس حمل ونقل میباشد. خدمت شما سروران بگم که در مراکزخریداروپا اصلا از اسم برندهای معروف نترسید و حتما وارد مغازه های آنها بشید چون تمام آنها همیشه یک قسمت از قفسه های خودرا اختصاص میدن به پوشاک تخفیف خورده,تخفیف واقعی نه اونی که این کلاهبردارا اسمشو میزارن حراج واقعی.استانبول هم اینگونه است. تا شب آن جا بودم و از برند های معروف هرچی خریدم دوخت اروپا و زیر 13 یورو بود.

روز آخر
شب گذشته تمام چیزهایی که خریده بودم را ردیف کردم و از کم وکسریها 1لیست برداشتم و سپس چمدانم را مرتب کردم. بعداز صبحانه از Reception هتل پرسیدم آیا میتوانم بجای ساعت 12 , اتاق را ساعت 14:30 دقیقه تحویل دهم؟ اوهم گفت اشکالی ندارد. دوباره به مرکز خرید بزرگ آتن رفتم و خریدهای لازم را انجام و بعد از نهار به هتل برگشتم و چمدانم را بستم و راس ساعت 14:30 از هتل زدم بیرون. اکثرایستگاه های متروی آتن دارای آسانسور میباشند که فقط برای /افراد مسن/ویلچر/کالسکه کودک و حمل چمدان میباشد و واقعا همه آنها رعایت میکنند. با آسانسور رفتم پایین و از بلیط هفتگی مترو استفاده کردم و وارد خط 2 بسمت DIMITRIOS شدم و در ایستگاه Syntagma خط 3 را سوار شدم و مستقیم بسمت فرودگاه رفتم.50 دقیقه بعد رسیدم به فرودگاه.

سفرنامه یونان

سفرنامه یونان

تصویر دیگری از نقشه مترو آتن

در کانتر فرودگاه کارت پرواز آتن-دوحه و دوحه – تهران را یکجا گرفتم و بسمت سالن پرواز رفتم و از Free Shop هم شکلات خریدم . پرواز قطری واقعا ایرلاین خوبیه , دوباره Headphone در اختیارم گذاشتند و سپس پذیرایی خیلی خوبی توسط مهمانداران خوش برخورد انجام شد. 2 جور غذا داشت و من lamb kebab گرفتم و خیلی خوشمزه بود. و با صفحه مونیتور Touchpad روبروم فیلم کارتونی تن تن را دیدم سپس دوباره Game بازی کردم بعد موسیقی گوش دادم و قسمت آخر فیلمی را که در پرواز رفت ناقص دیده بودم را دیدم در این میان هرچی خوراکی میخواستم را از مهماندار میگرفتم و با استفاده از همه اینها اصلا متوجه گذر این 5 ساعت نشدم. مجددا در دوحه در ترمینال رنگ زرد پیاده شدم. 2 ساعت وقت داشتم لذا در Free Shop سرم را گرم کردم .سروقت پرواز تهران انجام شد اما پذیرایی در این خط کاملا فرق داشت خیلی کمیت سرویس پایین آمده بود . بالاخره ساعت 4 صبح وارد فرودگاه امام خمینی شدم. امیدوارم که لذت برده باشید و توانسته باشم راهنمایی های لازم را کامل ارایه کرده و اگر عزیزی سفری به یونان داشت , از آن استفاده کند. ضمنا بگویم که خط همراه اول در آتن کار میکند و من کلی SMS بازی کردم و قبض تلفنم با مکالمات قبلی ام 16000تومان شد. کل هزینه سفرم با قیمت دلار آن روز برای 1 هفته در آمد حدود 2.1 میلیون تومان . سرافراز باشید و شادکام

نویسنده : علیرضا مستوفی راد