سفرنامه آتن و جزایر یونان

4.5
از 52 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
یاقوت کبود جنوب شرق اروپا کجاست؟ +تصاویر

bn94.jpg

 

در یک روز زیبای بهاری ،  درست اول اردیبهشت سال 97 تصمیم گرفتم به سفارت یونان ایمیل بزنم و برای  14 تیر وقت مصاحبه بگیرم که به اتفاق همسرم و خانواده دو نفری خواهرم ، آتن و چند تا از جزایر یونان رو ببینیم ، فردای روز درخواستم ، 2 اردیبهشت ایمیل تعیین وقت از طرف VFS GLOBAL برام ارسال شد که با توجه به ایمیل ارسال شده می بایستی ساعت 8 صبح روز  14 تیر در دفتر VFS  واقع در خیابان ملاصدرا حاضر باشیم  ، تقریبا 2 ماه و نیم وقت داشتیم تا مدارکمون رو برای ارائه به سفارت آماده کنیم ، روز 2 تیر علی ( یکی از دوستامون ) با من تماس گرفت و وقتی متوجه شد که از سفارت وقت گرفتیم ازم خواست که برای اون هم وقت بگیرم ، خلاصه منم یه ایمیل به VFS زدم و مشخصات علی رو اعلام کردم و نوشتم که از دوستانمون هست و تمایل داره در تاریخ مدنظر ما به یونان سفر کنه و خیلی جالب بود که فردای همون روز جواب دادن و ساعت 11:15 روز 14 تیر بهش وقت دادن که مدارکش رو ارائه بده. با نزدیک شدن به روز موعود و صرفا جهت هماهنگی بیشتر طی تماس با VFS  متوجه شدیم که بر خلاف سایر سفارتها که 60 یورو از طرف سفارت و 28 یورو از طرف VFS  برای رسیدگی به مدارک برای صدور ویزای توریستی کوتاه مدت دریافت می شد برای سفارت یونان  باید مبلغ 500 هزار تومان رو بصورت نقدی پرداخت کنیم که متاسفانه این مطلب تو هیچ سایتی هم نوشته نشده بود و روز 14 تیر وقتی که تو صف ورود بودیم متوجه شدیم که سایر مراجعه کننده ها هم  نمی دونستن و برای دریافت 500 هزار تومن پول نقد باید به نزدیکترین باجه ATM  یا بانک های اطراف مراجعه می کردن ، با توجه به وقتمون ما جز اولین نفراتی بودیم که مدارکمون رو تحویل گرفتن سرعت عمل اپراتور مربوطه بنظرم پایین بود و با توجه به اینکه ما 2 سال قبل در سفارت ایتالیا انگشت نگاری انجام داده بودیم دوباره ما رو برای انگشت نگاری به اطاقی در همون دفتر VFS  فرستادن و نکته جالبتر اینکه علیرغم وجود عکس در مدارکمون ، دوباره ازمون عکس هم گرفتن و در نهایت رسیدی به ما تحویل دادن که با شماره پیگیری درج شده روی اون بتونیم تو سایت VFS  وضعیت صدور ویزامون رو ردیابی کنیم.

بعد از گذشت 2 هفته و طبق روال معمول سایر سفارتها باید نتیجه مشخص می شد که متاسفانه  در تاریخ 10 مرداد تازه با ما تماس گرفتن و درخواست رزرواسیون جدید برای هتل و پرواز کردن (آخه ما قبلا برای کامل بودن مدارک ، هتل و پروازمون رو رزرو کرده بودیم که با توجه به پروسه طولانی سفارت باطل شد) و مشخص شد که کلا دفتر VFS  به هروی سنتر منتقل شده و مدارک جدید رو باید به اونجا تحویل بدیم که اینکارو هم انجام دادیم و در تاریخ 15 مرداد با ما تماس گرفتن که جواب درخواستتون اومده و با توجه به اوضاع نابسامان ارز مسافرتی که ممکن بود هر لحظه قطع بشه ما همون روز برای دریافت جواب به هروی سنتر مراجعه کردیم و با صف طولانی مراجعه کنندگان سفارتهای مختلف مواجه شدیم اوضاع مناسبی نبود خیلیا بر خلاف انتظارشون ریجکت شده بودند وخلاصه ما هم نگران بودیم که وضعیت ما چطور می شه ، خلاصه نوبتمون شد و اپراتور مربوطه با آرامش و طمانینه خاصی که خارج از تحمل ما بود 3 بار سبدهای حاوی پاسپورت رو گشت و گفت که پاسپورتاتون نیست برید طبقه پایین و این موضوع را اطلاع بدین بعد از چند بار پایین و بالا رفتن معلوم شد که پاسپورت ما و یسری دیگه تو یه کیفی هست که گوشه ای خارج از دیدشون قرار گرفته تا اینجای کار واقعا نظم و ترتیبشون مثال زدنی بود !!!

وقتی پاسپورتمون رو تحویل گرفتیم از دیدن ویزای 9 روزه در بازه زمانی 20 روزه خندمون گرفت ولی با توجه به آمار ریجکت شدگان و  نارضایتی های موجود خدا رو شکر کردیم که همینم بهمون دادن! همون شب اخبار اعلام کرد که ارز مسافرتی قطع می شه و آب پاکی تا حدوی روی دستمون ریخته شد ولی بازم کمی امید داشتیم بلکه فرجی بشه که نشد و با خرید یورو 12500 تومنی راهی فرودگاه شدیم.

 

روز اول سفر

 ناگفته نماند با توجه به مدت ویزامون و پروازهای آتن با هواپیمایی AEGEAN  که هفته ای یکبار بود ، قرار شد 24 مرداد  وارد آتن بشیم و 30 مرداد به تهران برگردیم یعنی  مدت سفرمون 7 روز ( 6 شب ) می شد. مدت پرواز به آتن 3:55 دقیقه بود در طول پرواز با توجه به اینکه نصف ساعت کاری روز قبل رو سرکار بودیم و بعد مرخصی ساعتی گرفته بودیم خیلی کلافه بودیم. فاصله بین صندلیهای هواپیما هم کم بود خلاصه سخت گذشت وعده صبحانه پرواز نسبتا خوب بود ولی عملا در خواب و بیداری همزمان بسر می بردیم ، صبح روز 4 شنبه 24 مرداد وارد فرودگاه بین المللی آتن شدیم که فرودگاه نسبتا بزرگی بود کمی طول کشید تا بارمون رو تحویل بگیریم و راهنمای فرودگاه هم تو باجش نبود که ازش راهنمایی بپرسیم ،  وارد محوطه بیرونی شدیم و تصمیم گرفتیم با تاکسی به سمت هتلمون بریم ، کرایه تاکسی در روز مبلغ 38 یورو بود ، دو تا ماشین گرفتیم ، تاکسی مربوط به ما یک ماشین نسبتا قدیمی بود که فرمونش چسب کاری شده بود و صندلیش فرو رفته بود و ... ولی رانندش مرد میانسال خوش مشربی بود و در طول مسیر نیم ساعته تا هتل محل اقامتمون یعنی هتل 4 ستاره گلدن ایج باهاش کلی صحبت کردیم . یکی از نقاط قوت سفرمون بدون اغراق این هتل بود که با وجود پرسنل مودب ، صبور و مهربانش اقامتون رو دلپذیرتر می کرد ، با توجه به اینکه حدودا ساعت 8 صبح  وارد هتل شده بودیم چمدونهامون رو تحویل پذیرش هتل دادیم و تا زمان تحویل اطاقامون تصمیم گرفتیم بریم در شهر و گشت و گذاری داشته باشیم . فاصله مترو تا هتل ما تقریبا 5 دقیقه پیاده بود.  تو مسیرمون به مترو از سوپر مارکت آب معدنی خریدیم که نکته جالبش قیمت 50 سنتی آب معدنی بود که نسبت به سایر شهرهای اروپا که ما سفر کرده بودیم و حتی 4 یورو هم بابت یک بطری آب معدنی پول داده بودیم رقم ارزونی بود ، تو سالن مترو برای هر نفرمون یک بلیط 5 روزه به قیمت 9 یورو برای گردش در شهر آتن خریدیم .

1.JPG

تصویر 1 (ورودی بازارچه در خیابان پاندروسو)

2.JPG

تصویر 2 (رستورانEPMEION )

3.jpg

تصویر 3 (موساکا)

4.JPG

تصویر 4 (گل کاغذی)

5.JPG

 تصویر 5 (نمایی از آتن از بالای هتل A for Athens )

6.JPG

تصویر 6 (سوالاکی گوشت)

در آتن اونطور که بنظر می رسید برای زمان ارزش زیادی قائل نبودن و این مطلب از معطلیهایی که در طول چند روز اقامتون در ایستگاه مترو برای سوار شدن به قطار داشتیم کاملا بهمون ثابت شد . تقریبا 20 دقیقه منتظر موندیم تا اولین قطار برسه . ایستگاه نزدیک هتلمون MEGARO MOUSSIKIS  بود که تا ایستگاه  SYNTAGMA که جز مناطق توریستی آتن هست  2 ایستگاه فاصله داشت در ایستگاه سینتاگما پیاده شدیم و وقتی ازپله های مترو اومدیم بالا از همونجا ساختمان پارلمان رو می تونستیم ببینیم بعد از کمی توقف در میدان سینتاگما وارد خیابان Ermou  شدیم که فروشگاه برندهای معروف دنیا در این خیابان دیده می شن ، پس از عبور از کوچه و پس کوچه های خیابان ارمو و دیدن دکه ها و مغازه های سوغاتی فروشی سر از کلیسای مترو پلیتن در آوردیم ، کمی تو محوطه بیرون کلیسا استراحت کردیم وتصمیم گرفتیم برای  صرف نهار به یکی از رستورانهای اطراف بریم ، وارد خیابانی شدیم که بالاش پرچمی با عنوان  Flea Market دیده می شد و از طرف مغازه دارها مقدم توریستها رو تبریک گفته بودند ظاهرا در این خیابون قبل از بالا رفتن نرخ ارز می شد سوغاتیهای مختلف یونان رو با قیمت مناسب پیدا کرد . رستورانی که برای ناهارمون انتخاب کردیم اسمش EPMEION  بود که هم فضای خوبی داشت و هم بعد از صرف غذا متوجه شدیم غذاهاشم نسبت به سایر رستورانها کیفیت بهتری دارند ، با توجه به اینکه از قبل راجع به غذاهای یونانی تعریف شنیده بودیم تصمیم داشتیم حتما غذاهای یونانی رو تست کنیم و اولین انتخابمون موساکا بود ، موساکا یکی از غذاهای سنتی یونانه که اگر بخوام توصیفش کنم چه از نظر ظاهری و چه مزه غذا یه چیزی بین گراتن و لازانیاست و بادمجان و گوشت با سس بشامل از موادی بودند که در ساختار غذا دیده می شد به غیر از دوستمون علی که کلا تاکید به خوردن غذای حلال داشت و سوپ و ماهی سفارش داد ما موساکا سفارش دادیم . قیمت موساکا در رستورانهای مختلف متفاوت بود و نرخی بین 8 تا 15 یورو داشت که در این رستوران ما 9 یورو بابت هر پرس پرداخت کردیم و بعدش راهمون رو ادامه دادیم توی مسیر با توجه به اینکه من کلکسیون بشقاب شهرها و کشورهای مختلف رو دارم تو یکی از مغازه های سوغاتی فروشی بشقابی نظرمو جلب کرد و 20 یورو بابت خرید این بشقاب پرداخت کردم البته ناگفته نماند که 5 یورو هم تخفیف گرفتم چون با صاحب مغازه سر صحبت رو بازکرده بودیم و متوجه شدیم شریکش یه آقای ارمنی هست که متولد ایرانه براش جالب بود که توریستی از ایران هستیم وگرنه براحتی تخفیف نمیدادن.

7.jpg

تصویر 7 (نقشه مترو آتن)

بعد از خرید بشقاب تصمیم گرفتیم مسیر رو تا نزدیکترین ایستگاه مترو که موناستیراکی بود ادامه بدیم و برای تحویل اطاقامون و استراحت به هتل برگردیم ، اطاقی که به علی اختصاص داده شده بود در طبقه دوم و اطاقهایی که به ما اختصاص داده شده بودن در طبقه پنجم بود و بین اطاق ما و خواهرم یک اطاق فاصله بود همه ی اطاقها به خیابان دید داشت و بالکن زیبا و دلبازشون هم یکی از محسناتشون بود . تصمیم گرفتیم 2 ساعتی استراحت کنیم و بعدش بریم در شهر بگردیم اینبار با مترو در ایستگاه موناستیراکی پیاده شدیم و خط رو عوض کردیم و با قطاری که مسیرش روی زمین بود و میشد شهر رو ببینیم که البته چنگی هم به دل نمیزد تا آخرین ایستگاه یعنی Piraeus   رفتیم و اونجا پیاده شدیم که عملا با توجه به معطلی توی ایستگاهها 1 ساعتی توی راه بودیم . در حین پیاده روی چند تا آژانس فروش بلیط برای بازدید از جزایر یونان رو دیدیم و تصمیم گرفتیم بلیط یکروزه بازدید از 3 جزیره هیدرا – پروس – اجینا (HYDRA-POROS-AEGINA) با کروز مسافری رو به قیمت 113 یورو بابت هر نفر برای روز جمعه (2 روز بعد ) بخریم ، از کارمند آژانس پرسیدیم که رستوران خوب برای صرف شام در این اطراف کجاست که راهنماییمون کرد که به ایستگاهی اتوبوسی که اونطرف خیابان بود بریم و با اتوبوس شماره 820  به منطقه مورد نظر برسیم ، بماند که بازم کلی تو ایستگاه اتوبوس معطل شدیم چون اتوبوسها با شماره های مختلف میومدن جز شماره مدنظر ما ، تقریبا 1 ساعت بعد رسیدیم به منطقه ای که پر از رستوران بود و حال و هوای بسیار خوبی داشت نکته جالب در مورد رستورانها این بود که معمولا آشپرخونشون یک سمت خیابون بود و سالنشون سمت دیگه درست روبروی آشپزخونه که ضمنا مجاور دریا بودن و قایقهای مسافری خوشگلی که درکنار اسکله پهلو داد شده بودن  بخوبی دیده می شدن  و پیشخدمتها باید از خیابون رد می شدن تا غذا رو از آشپرخونه به میز مشتری برسونن .تقریبا مسیر رستورانها رو یکدور کامل رفتیم و برگشتیم و خلاصه یکی از اونها رو که فضاش بنظرمون شـادتر بود رو برای صرف شام انتخـاب کردیم و اینبار ســوالاکی Souvlaki سفارش دادیم که مثل کباب کوبیده خودمون بود 2 سیخ کباب بهمراه نان که شبیه نان بربری بود و چند عدد گوجه و یک ظرف کوچولو Tzatziki که ماست و ادویه مخصوص بود و چون از طعمش خوشمون اومده بود بعدا ادویشو خریدیم که برگشتیم هم برای خودمون درست کنیم ، علی هم خوراک میگو سفارش داد .بعد از صرف شام تا رسیدن به ایستگاه مترو برای برگشت به هتلمون حدودا نیم ساعت پیاده روی کردیم و توی مسیر قرار گذاشتیم که فرداش سایتهای تاریخی آتن رو ببینیم . بدین ترتیب اولین روز اقامتون به پایان رسید .

 

3nJT7APOGDpZXPX07vx8QYrWun25iy2SdEQDw17W.jpeg

تصویر 8 (درحوالی آکروپلیس)

9.JPG

تصویر 9 (ورودی آکروپلیس)

10.JPG

تصویر 10 (ارختئوم)

11.JPG

تصویر 11 (دروازه پروپیلایا ؛ پیش دروازه بزرگ باستانی آکروپلیس)

 

12.JPG

تصویر 12 (منظره آکروپلیس از روی تپه مشرف به آن)

13.JPG

تصویر 13 (کلفتیکو  Kleftiko)

روز دوم سفر

ساعت 9 صبح 5 شنبه قرارمون سالن صبحانه بود که جا داره اینجا دوباره کمی از هتلمون تعریف کنم که صبحانش بسیار متنوع ، خوب و هیجان انگیز بود . بعد از صرف صبحانه دوباره مسیر مترو رو در پیش گرفتیم و اینبار در ایستگاه سینتاگما پیاده شدیم تا  به آکروپلیس[1] بریم، بعد از 5 دقیقه پیاده روی به صف نسبتا طولانی برخورد کردیم که صف فروش بلیط ورودی محوطه آکروپلیس بود تقریبا 1 ساعت و نیم تو صف بودیم تا موفق به خرید بلیط 30 یورویی شدیم که با این بلیط علاوه بر آکروپلیس از یسری دیگه از سایتهای آتن هم می تونستیم بازدید کنیم که فکر می کردیم موزه آکروپلیس هم جز سایتهای قابل بازدید با این بلیطه ، که اشتباه متوجه شده بودیم و عملا 30 یورویی که دادیم فقط همون روز و برای آکروپلیس استفاده شد و اگر کمی دقت میکردیم بلیط 20 یورویی هم برامون کافی بود.  بهر صورت وارد محوطه شدیم ، بنظرم یکی از نقاط ضعف این مجموعه نبودن فونیکولار (Funicular) یا به اصطلاح قطار کابلی بود  و همه می بایستی پیاده تا بالای تپه بریم که مسیر خسته کننده ای بود مخصوصا از شانس ما هوا اون روز بشدت گرم بود و عملا وقتی به بالای تپه رسیدیم از تشنگی و گرمای زیاد بسیار خسته و کلافه شده بودیم و می خواستیم فقط فرار کنیم و سریع برگردیم پایین ، البته ناگفته نماند یه چندتایی عکس به اصلاح هنری هم گرفتیم که خیلی دست خالی برنگشته باشیم . بعد از پایین اومدن از پله ها به بالای تپه ای مشرف به آکروپلیس رفتیم و تا تونستیم عکسهای کارت پستالی با پس زمینه آکروپلیس انداختیم  و با رضایت کافی از محوطه خارج شدیم و مسیر خیابان پلاکا رو برای صرف ناهار در پیش گرفتیم و رستوران Ta Giouvetsakia رو انتخاب کردیم ، رستوران تمیزی بود  و ما بدلیل گرم بودن هوا تصمیم گرفتیم داخل رستوران غذا بخوریم ، اینبار غذایی که سفارش دادیم گوشت بره طعم دار شده با سس سیر و لیمو و دورچین سیب زمینی  به اسم Kleftiko    به قیمت 14.95 یورو بود که بنظرم می تونست خیلی بهتر از این طبخ و سرو بشه و رویهم رفته با توجه به کند بودن پرسنل رستوران در سفارش گرفتن و سرو غذا و درنهایت آوردن صورتحساب سر میز از این رستوران راضی نبودیم ، بعد از رستوران کمی در مغازه های سوغاتی فروشی اطراف گشتیم و  به سمت میدان موناستیراکی رفتیم و تصمیم گرفتیم برای صرف قهوه به کافه رستوران پشت بام هتل A for Athens  بریم ولی متاسفانه بهمون گفتن که باید از قبل رزرو میکردین و جا نداریم ما هم فقط یه چندتایی عکس گرفتیم و برگشتیم پایین که با متــرو به هتلمون برگردیم که تا خودمون را برای روز سـوم سـفرمون آماده کنیم که باید ساعت 6:30 صبح در لابــی هتل می بودیم ، با رسپشن هماهنگ کردیم که صبحانمون رو بصورت پک شده بهمون تحویل بدن تا بتونیم توی راه بخوریم.

[1] آکروپليس به معناي شهر مرتفع يا صخره مقدس است و بر روي يک تپه سنگي صاف که داراي 150 متر ارتفاع از سطح درياست در داخل شهر آتن يونان بنا گرديده‌ است. قبلا اين بنا به نام سکروپيا مشتق از نام افسانه‌اي مرد ماري، به نام ککروپس يا سکروپس اولين پادشاه آتن ناميده مي‌ شد. این مکان با دارا بودن ردیف ستون های ساخته شده به سبک دوریک Doric یا سبک معماری یونان باستان و مجسمه های حیرت آور و زیبا، می تواند یکی از الهام بخش ترین و شگفت انگیز ترین آثار باستانی موجود در شهر محسوب شود. در تزئینات دیواری بخش شرقی ، نقش برجسته حجاری شده ای روی سنگ با موضوع تولد الهه آتنا به چشم می خورد. از دیگر بخش های باقی مانده در آکروپولیس می توان به ارختئوم (Erechtheum) که مجموعه ای از محراب های باستانی که در فاصله سال های ۴۲۱ پیش از میلاد تا ۳۹۵ پیش از میلاد است، اشاره کرد. مهم ترین ویژگی ارخسیون را می توان ایوان (Caryatids) به همراه شش پیکره دوشیزگان باستانی دانست که روی ستون های سبک دوریک ساخته شده اند.

 

روز سوم سفر

طبق قرار ساعت 6 صبح روز جمعه صبحانمون رو تحویل گرفتیم که بازم باید از هتلمون که اینقدر کاراشون رو نظم بود تعریف کنم ، خلاصه اتوبوس مخصوص تور راس ساعت 6:30 اومد دنبالمون وقتی که سوار اتوبوس شدیم تقریبا خالی بود و متوجه شدیم که ما اولین مسافران این اتوبوس هستیم و باید بریم هتلهای دیگه تا بقیه رو هم سوار کنیم تقریبا 9 صبح ما سوار کشتی کروز مسافر بری شدیم در بدو ورود خانم و آقایی با لباس محلی یونانی به استقبالمون اومدن و از ما دعوت کردن برای عکاسی که البته قرار بود بعدا این عکسها رو به قیمت 10 یورو بهمون بفروشن و ما هم قبول کردیم.

14.JPG

تصویر 14 (منظره دریا از روی کروز)

15.JPG

تصویر 15 (نمایی از جزیره هیدرا)

16.JPG

تصویر 16 (جزیره هیدرا)

17.JPG

تصویر 17 (سمبل جزیره هیدرا)

18.JPG

تصویر 18 (ظروف سفالی منقش به تصویر جزیره هیدرا)

19.JPG

تصویر 19 (نمایی از جزیره پروس)

IMG_7641.JPG

تصویر 20 (منظره غروب آفتاب از روی کروز)

ساعت 9:30 صبح کشتی حرکت کرد ، راجع به کروز باید بگم که 3 طبقه بود و وقتی ما سوار شدیم طبقه اول و دوم کاملا پر شده بودن و ما به طبقه سوم که سقف کشتی بود رفتیم و بهر زحمتی بود 5 تا صندلی برای خودمون جور کردیم تا سر فرصت مناسب جابجا بشیم . شعاع نور آفتاب که بهمون می تابید و تماشای منظره دریا واقعا دلپذیر بود مسیری که قرار بود ما با این کروز طی کنیم به این شکل بود که اول به دورترین جزیره که هیدرا بود بریم و تقریبا 4 ساعت می بایستی تو راه باشیم تا به اونجا برسیم ،توی مسیر بعد از تقریبا 1 ساعت تصمیم گرفتیم یه گشتی تو کروز داشته باشیم و کمی عکس بگیریم دیدیم طبقه دوم نیمکتهای بیرون سالن کافی شاپ خالین برای همین از فرصت استفاده کردیم پاهامون رو به سمت آب و بیرون کشتی آویزون کردیم و شروع کردیم به شعر خوندن و خوشحالی کردن اینقدری که متوجه گذشت زمان نشدیم و دیدیم که داریم به جزیره نزدیک میشیم ، حدودا 1 ساعت بهمون وقت دادن که در جزیره بگردیم و دوباره سوار کشتی بشیم ، راجع به جزیره هیدرا بگم که جزیره ای کوچک ، پلکانی و بسیار زیباست که به جزیره بدون ماشین هم معروفه چون در این جزیره برای رفت و آمد از الاغ استفاده می شه و الاغهای بزک شده ، ردیف در کنار اسکله پارک بودن و منتظر مسافر ، با توجه به فرصت کوتاهی که داشتیم و مغازه های سوغاتی فروشی سعی کردیم یه دوری در کنار اسکله بزنیم چون عملا نمی رسیدیم تا بالای پله های جزیره بریم هر چند اگر فرصت بود می تونستیم نمای بسیار زیبایی رو از بالای جزیره تماشا کنیم ،تو مغازهای سوغاتی فروشی ظروف سفالی که با دست نقاشی شده بودن بسیار وسوسه برانگیز بودن و در نهایت من یه مگنت مزین به سیمای الاغ و یک نعلبکی کار دست که نماد جزیره هیدرا بود رو خریدم و ناگفته نماند که قیمتشون هم نسبتا گرون بود .  بعد از اینکه دوباره به کشتی برگشتیم وقت ناهار بود ویکراست به سالن غذاخوری رفتیم، غذایی که برامون تدارک دیده شده بود بصورت سلف سرویس و همراه موسیقی زنده بود و تنوع خوبی از نظر سالاد و دسر داشت ولی نوشیدنی رو باید خودمون می خریدیم و قیمت یک قوطی کوچک پپسی  با تصویر فوتبالیستهای جام جهانی  3.50 یورو بود که به هممون هم پپسی با عکس لیونن مسی رسید.  تقریبا همین طور که ناهارمون رو خوردیم و کمی گپ زدیم به جزیره بعدی یعنی پروس رسیدیم ، کنار جزیره پر از قایق های تفریحی (YACHT) خوشگل بود و همچنین نمای بسیار زیبای جزیره با وجود ساختمانهای سفید و گلهای کاغذی خوشرنگ که واقعا ما رو شگفت زده کرده بود ، اینجا هم بما حدودا 40 دقیقه وقت داده شد تا در جزیره گشتی داشته باشیم  که عملا می شد فقط کنار اسکله راه بریم و نمی تونستیم زیاد از کروز فاصله بگیریم ، به سختی توی مغازه های سوغاتی فروشی تونستم یه مگنت خوشگل پیدا کنم تا از این جزیره زیبا به یادگار داشته باشم دوباره به کروز برگشتیم و 1 ساعت بعد به جزیره نسبتا بزرگ اجینا [2]رسیدیم ، اینجا بما 2 ساعت و نیم وقت داده شد تا دوباره به کروز برگردیم.

آقایون ما  تصمیم گرفتن برن شنا ، در کنار اسکله با یه تاکسی 5 نفری به سمت یکی از سواحلی که قابلیت شنا کردن داشت بنام ماراتوناس رفتیم  ، من  و خواهرم در کافی شاپ کنار پلاژ منتظر موندیم و خودمون رو به یک اسموتی که خیلی هم شیرین بود مهمان کردیم، چون هم هوا گرم بود و هم مسیر پلاژ ماسه ای بود و  هم اینکه بنظر چندان تمیز نمیومد . ظاهرا آب دریا بسیار شور بود و آقایون تقریبا 20 دقیقه بعد برگشتن که به سمت کروز برگردیم. تو مسیر باغهای زیتون ، انار و پسته زیاد دیده می شدن ، از جمله سوغاتیهای این جزیره پسته و خوراکیهای متنوعی بود که با پسته درست کرده بودن که ما چند نمونشو تست کردیم، خوشمزه بودن و کمی پسته داغ بو داده خریدیم که تو راه بخوریم. از دیدنیهای این جزیره هم کلیسای کوچک و سفید آژیوس نیکولائوس Agios Nikolaos و کلیسای جامع اجینا بودن که در کنار اسکله واقع شده بودن و ویرانه‌های معبد باستانی آپولو که البته ما دیگه وقتی برای بازدیدشون نداشتیم بعد از برگشت به کروز 2 ساعت تا رسیدن به آتن می بایستی تو راه میموندیم که مناظر بی بدلیل غروب آفتاب و قایقهای بادبانی که تک و توک تو مسیر دیده می شدن برای لذت بردن از مسیر و شکار لحظه ها برای عکاسی بی نظیر بودن ، حدودا ساعت 11 شب بعد از پیاده شدن مسافران همراه در جلوی هتلهاشون ، آخرین مسافرانی بودیم که از اتوبوس پیاده شدیم .

[2]  بنا بر افسانه‌ها، اجینا یک شاهزاده زیبا بود که زئوس عاشق او شد. وی برای اینکه با اجینا تنها باشد او را به سمت جزیره‌ای خالی از سکنه کشاند و پسرشان «ایاکوس» (Aeacus) اولین پادشاه آنجا بود. جزیره از دوران سنگ تبدیل به محلی مسکونی گشت و در عهد عتیق نقطه مهمی به شمار می‌رفت. نکته جالبی که درباره اجینا وجود دارد، ضرب اولین سکه‌های جهان غرب در قرن ۷ قبل میلاد است. وقتی جنگ‌های ایران و یونان در قرن ۵ قبل از میلاد آغاز شدند، به خاطر رقابتی که این جزیره با آتن داشت با ایرانی‌ها همکاری کرد. هر چند کمی بعد دوباره جانب داری خود را تغییر داد و با اسپارتا هم پیمان شد. در دوران قرون وسطی اجینا کاملاً تحت حکومت دزدان دریایی بود. در سال ۱۸۳۰ جزیره آزاد شد و شهرک اجینا اولین پایتخت آزاد یونان به شمار می‌رفت. اولین روزنامه و زندان نیز در اینجا ساخته شد.

 

روز چهارم سفر

روز چهارم سفرمون رو از ساعت 12:30 روز شنبه شروع کردیم و برنامه این بود که بریم موزه آکروپلیس رو ببینیم که وقتی صف جلو موزه رو دیدیم و پرس وجویی از مامور جلو موزه داشتیم متوجه شدیم با اون بلیط 30 یورویی که روز دوم خریده بودیم نمی تونستیم این موزه رو بازدید کنیم و باید مبلغ جداگونه ای رو پرداخت میکردیم به همین علت با توجه به علاقمند نبودن همراهانمون و دلزده شدن من و همسرم از دیدن موزه بدلیل سفرهای قبلیمون که موزه لوور و هرمیتاژ و ... رو دیده بودیم وارد قسمت فروشگاه موزه شدیم که البته بر خلاف فروشگاه سایر موزه ها کالای جذابی برای خرید پیدا نکردیم و این بود که راه میدان سینتاگما رو برای صرف ناهار در پیش گرفتیم در اینجا باید به نکته ای اشاره کنم که یکی از اشتباهاتی که ما انجام دادیم این بود که بلیط جزیره سانتورینی رو باید از ایران تهیه میکردیم و اگر اینکارو انجام میدادیم برامون نفری یک میلیون و ششصد هزار تومان هزینه می شد در صورتیکه طبق پرس و جویی که تو آتن داشتیم متوجه شدیم  چاره ای نداریم جز اینکه نفری 225 یورو(یورو 12.500 تومانی)فقط بابت بلیط رفت و برگشت به سانتورینی پرداخت کنیم چون هر جور دیگری برآورد کردیم که مثلا با کروز بریم ارزونتر می شد  ولی عملا باید 14 ساعت در رفت و برگشت به جزیره تو راه می بودیم و یک شب هم در کروز سپری میکردیم که عملا یک شب هزینه ای که بابت هتل پرداخته بودیم سوخت می شد و وقتمون هم به هدر می رفت  و از طرف دیگر هم نمی شد یونان رو بدون دیدن سانتورینی ترک کرد.

در این بین خواهرم و همسرش از همراهی ما انصراف دادن و تصمیم گرفتن که روز چهارم رو در آتن بگذرونن و ما برای ساعت 8:30 صبح روز یکشنبه و برگشت همان شب ساعت 22:30 سانتورینی بلیط هواپیما خریداری کردیم بعد از اون در بین فضای مهیج و مملو از جمعیت و موسیقی رستورانهای اطراف میدان موناستیراکی، رستوان TABEPNA  رو برای ناهار انتخاب کردیم و غذایی که سفارش دادیم مثل غذای شب اولمون یعنی  Souvlaki گوشت بود که گرچه تزیینات ظاهری غذا خیلی خاص نبود ولی الحق که خوشمزه بود و حسابی چسبید بعد از غذا هم خانمی که از پرسنل رستوران بود 2 تا بشقاب که هر کدام شامل 3 اسکوپ ماست خامه ای و 3 اسکوپ حلوا مانند که روش هم عسل ریخته شده بود برامون آورد و گفت که این دسر رو مهمان من باشین ولی راستش ما هر چی تلاش کردیم که بخوریمش فایده ای نداشت و از مزش خوشمون نیومد و تشکر کردیم و از رستوران اومدیم بیرون ، نکته دیگری که جا داره اینجا دربارش بگم آرام و مهربان بودن مردم یونان بود ، حتی پلیساشم مهربون بودن بعنوان مثال تو ایستگاه مترو اگر کسی کارت نداشت براش کارت میزدن که اون شخص بتونه عبور کنه و باهاش برخورد خصومت آمیز انجام نمیدادن یا مورد دیگه ای پیش اومد برامون که دوستمون علی اشتباها بجای ماهی ، هشت پا سفارش داده بود و وقتی غذای آماده رو جلوش گذاشتن و گفت که این غذای مد نظرش نبوده بدون هیچ داستانی براش غذای مدنظرش رو آوردن  بنظرم با توجه به  اینکه از نظر وضع معیشتی جز کشورهای سطح پایین اروپا هستن و اقتصاد ورشکسته ای دارن ولی اون اصالت فرهنگیشون کار خودشو بدرستی انجام داده . بعد از رستوران راهی خیابان ارمو شدیم که همانطور که در ابتدای این سفرنامه اشاره کردم توش فروشگاه برندهای معروف دنیا هستن و البته کافی شاپ های خوبی هم داره و یک کلیسای تاریخی به اسم Panaghia   که بعد از عکاسی کافی ، از فروشگاه برشکا و بنتون هم کمی خرید کردیم و بعد از این برای صرف کیک و قهوه به استار باکس که در همون نزدیکی بود رفتیم و بعد از کمی پرسه زدن در کوچه های اطراف ، راهی هتل شدیم که برای تور یکروزمون به سانتورینی خودمون رو آماده کنیم.

20.JPG

تصویر 21 (دسری که دوست نداشتیم)

21.JPG

تصویر 22 (تله کابین سنتورینی)

22.JPG

تصویر 23 (نمایی از جزیره حاصل از آتشفشان در سنتورینی )

23.JPG

تصویر 24 (سنتورینی)

24.JPG

تصویر 25 (چشم انداز دریا از قسمت فیرا سنتورینی)

25.JPG

تصویر 26 (منظره غروب آفتاب درقسمت اویا سنتورینی)

IMG_7972.JPG

تصویر 27( قسمت اویا ، سنتورینی)

جزیره ی سنتورینی

صبح روز یکشنبه بعد از صرف صبحانه در سالن هتل ، با تاکسی به سمت فرودگاه رفتیم، هواپیمایی که قرار بود ما رو به سنتورینی ببره از نوع ATR (ملخی ) و در سایز کوچک بود و تکونهاش نسبتا زیاد بودن ، ساعت 10:55 صبح ما وارد فرودگاه سنتورینی[3] شدیم که فرودگاه کوچکی بود و بعد از تحویل بارمون که یک چمدان کوچک از نوع داخل کابینی بود از محوطه فرودگاه خارج شدیم برای اینکه از فرودگاه به سمت ناحیه فیرای سنتورینی بریم3 تا گزینه تاکسی ، تراموا و اتوبوس رو داشتیم که ارزونترینش اتوبوس بود و با پرداخت 1.80 یورو در آخرین ایستگاه اتوبوس پیاده شدیم که بعد از اون باید 10 دقیقه یه سر بالایی  رو پیاده می رفتیم تا به یکی از رویایی ترین قسمت سفرمون برسیم ، هوا گرم بود وهمین مسیر 10 دقیقه ای خستمون کرده بود ولی وقتی رسیدیم واقعا باورمون نمی شد که بیداریم ، همانطور که نوای زیبا و آرامبخش موسیقی نوازندگان خیابانی به گوش می رسید نماییکه باهاش مواجه شدیم بدین شکل بود که سمت راستمون ساختمانهای سفید  و کنارش گلهای کاغذی صورتی و سرخابی و بعدا تو مسیر مغازه های متنوع فروش سوغاتی و رستوران بود و سمت چپمون دریا و کشتیهایی کروز مسافری بودن که از ارتفاعی که ما می دیدیم کوچک دیده می شدن و البته هتل ، خانه های ویلایی ، رستوران و کافی شاپهایی شبیه به روستای ماسوله خودمون بود که بصورت پلکانی تا پایین صخره ها وکنار دریا روی هم قرار داشتند  ، تا چند لحظه فقط سکوت کردیم و مات و مبهوت این  نمای بینظیر شدیم.

ولی کم کم به خودمون اومدیم و دیدیم باید تا جاییکه می تونیم از مدت زمان کوتاهی که در این بهشت زمینی هستیم بیشترین استفاده رو ببریم  ، مسیر پیش رومون رو در پیش گرفتیم و بعد از تقریبا 1:30 ساعت پیاده روی و توقف کوتاه برای عکاسی رسیدیم به جاییکه که یا باید با تله کابین تا پایین صخره ها و کنار دریا می رفتیم و یا 518 پله رو پیاده می رفتیم که البته ظاهرا با الاغ هم می شد این مسیر رو طی کرد ولی ما نفری 9 یورو پرداختیم و با تله کابین از ارتفاع 220 متری بالاتر از سطح دریا به پایین صخره ها اومدیم که شیب بسیار تندی هم داشت و حدودا 5 دقیقه طول کشید ، منظره ای که از داخل کابین می دیدیم واقعا دیدنی و هیجان انگیز بود ، وقتی به پایین صخره ها رسیدیم عملا ساختمانهای سفید بالای صخره دیده نمی شدن ، تقریبا 1 ساعت و نیم  هم اون پایین دور زدیم و در یکی از کافی شاپهای کنار اسکله ، 3 نفری 1 املت سفارش دادیم که هم کمی استراحت کرده باشیم و هم برای ادامه مسیر شارژ بشیم ، یکی از گزینه هایی که داشتیم  بازدید از جزیره ای بود که در نزدیکی فیرا بر اثر فوران آتشفشان ایجاد شده بود که با پرداخت 20 یورو و با کشتی 2 ساعت می تونستیم برای بازدیدش بریم ولی مشکل کار اینجا بود که ساعتی که باید برای این بازدید اختصاص می دادیم اوج تابش آفتاب بود و عملا از گرما هلاک می شدیم برای همین منصرف شدیم و دوباره با تله کابین به بالای صخره ها برگشتیم.

بعد از گشتن در کوچه پس کوچه های سنتورینی ناهارمون رو در یکی از رستورانها با منظره دریا خوردیم ، اینبار سوالاکی مرغ به قیمت 15 یورو سفارش دادیم که خیلی خوشمزه بود ، دوستمون علی هم مطابق معمول ماهی سفارش داد ، قیمت غذا با آتن فرق زیادی نداشت و البته شنیده بودیم که اگر قصد خرید و یا غذا خوردن داریم در قسمت فیرا قصدمون رو به انجام برسونیم چون قسمت اویای سنتورینی که غروب آفتابش بی نظیره و توریستها برای دیدن غروب رویایی جزیره  به اون سمت هجوم می برند خیلی گرون تر از فیراست .  حدودا ساعت 19 بهمون نقطه ای که صبح از اتوبوس پیاده شده بودیم برگشتیم و با خیل عظیم جمعیت که می خواستند به قسمت اویا برن مواجه شدیم  و سوار سومین اتوبوسی که اومد شدیم و تقریبا 45 دقیقه تو راه بودیم تا به ایستگاه منطقه اویا رسیدیم ، با دیدن خیل جمعیت دچار نگرانی نرسیدن به موقع به فرودگاه شدیم برای همین بعد از پرس و جو متوجه شدیم که بعله !

همه بعد از غروب آفتاب به این ایستگاه میان که یا به محل اقامتشون برگردن یا به فرودگاه و اونجاست که بازار سیاه ایجاد می شه و یکی از تاکسی ها می گفت فعلا نرخ ما تا فرودگاه 50 یورو هست ولی بعد از غروب آفتاب هم نرخمون بیشتر می شه و هم ممکنه دیگه ماشین گیرتون نیاد ، خلاصه  بعد از  شنیدن این حرفها به سرعت گشت زنیمون رو شروع کردیم و حدودا 1 ساعت در منطقه اویا بودیم واقعا دلمون می خواست که این توانایی رو داشته باشیم تا زمان رو متوقف کنیم ، دیدن قرص خورشید که کم کم داشت به سطح دریا می رسید توصیف ناپذیر بود ولی حیف که ما از ترس نرسیدن به پرواز  ، ساعت 21:20  که خورشید هنوز در نیمه راه رسیدن به غروب زیبای اویا بود ناچار به ترک این مناظر رویایی شدیم و به سرعت خودمون رو به تاکسی رسوندیم که البته هنوز آفتاب غروب نکرده صف طویلی هم برای سوار شدن به اتوبوس ایجاد شده بود ، بهر روی 30 دقیقه بعد به فرودگاه رسیدیم ، فرودگاه سنتورینی با اینکه خیلی کوچک بود ولی تقریبا به تمام شهرهای مهم اروپا پرواز داشت و جمعیت زیاد  مسافرا بدلیل نبودن جای نشستن روی زمین نشسته بودن ، ساعت پروازمون به آتن 22:30 بود ولی با 1 ساعت و 10 دقیقه تاخیر ساعت 23:40 ما سوار هواپیما شدیم ، وقتی به آتن رسیدیم و از فرودگاه خارج شدیم که با تاکسی به هتل برگردیم اتفاق جالبی که افتاد این بود که با وجود بیش از 100 تا تاکسی تر و تمیز که تند و تند پر می شدن تاکسی ای که بما رسید همون تاکسی قدیمی با راننده میانسال خوش مشربش بود که روز اول ما رو به هتل رسونده بود ، خلاصه کلی به شانسمون خندیدیم . وقتی به هتل رسیدیم تا بخوابیم نیمه شب  هم گذشته بود و ما تقریبا بیهوش بودیم و به خواب عمیقی رفتیم.

[3]جزیره سنتورینی (Santorini) که با نام "ترا (Thera)" نیز شناخته می شود در200 کیلومتری کشور یونان در دریای اژه قرار دارد. جمعیت این جزیره کمتر از 15000 نفر می باشد و به علت داشتن مناظر زیبا و بدیع و دراماتیکش شهرت جهانی دارد.

 

روز ششم سفر

روز ششم وقتی بیدار شدیم ساعت حدودا 1 بعد از ظهر بود بعد از خوردن کیک و چایی تصمیم گرفتیم از هدیه هتل که 15 دقیقه ماساژ رایگان بود استفاده کنیم بعدشم تو هتل غذایی بخوریم و آماده بیرون رفتن بشیم ، در اینجا بد نیست اشاره ای داشته باشم به خواهرم و همسرش که تصمیم داشتن در نبود ما وقتی به سنتورینی رفته بودیم به مراکز خرید برن و توی شهر بگردن که متاسفانه چون روز یکشنبه بود بیشتر جاها تعطیل بودن و ناچار شدن در هتل بمونن ، ساعت 18:30 از هتل بیرون اومدیم تا از باقیمانده ساعتهای حضورمون در آتن استفاده کنیم  با مترو به پیرائوس رفتیم و از اونجا با اتوبوس بعد از عبور از چند ایستگاه در ایستگاهی که بنظرمون منظره قشنگی برای عکاسی داشت پیاده شدیم و باقی مسیر رو از کنار اسکله پیاده در پیش گرفتیم و در یکی از کافی شاپهای مسیر توقف کردیم تصمیم گرفتیم فراپه که قهوه یونانی هست رو امتحان کنیم که البته خوشمون اومد  ، کم کم هوا داشت تاریک می شد از کافی شاپ بیرون اومدیم مسیر رو ادامه دادیم تا به ایستگاه قطار رسیدیم بعد از طی مسیری که حدودا با توقفهاش 1 ساعت و نیم طول کشید درمیدان سینتاگما پیاده شدیم و دیدیم جمعیت زیادی جلوی ساختمان پارلمان جمع شدن تا مراسم تعویض گاردهای حفاظتی که در جلوی مقبره ی سرباز گمنام رژه می رن رو ببینن ما هم رفتیم و به جمعیت پیوستیم ، گرچه قبلا این مراسم رو در مسکو دیده بودیم ولی دیدن این مراسم با سربازانی که لباس یونانی پوشیده بودن خالی از لطف نبود.  حدودا ساعت 12 شب بود که به مک دونالدی که دور میدان سینتاگما بود رفتیم تا شام بخوریم ولی از کیفیت غذاش خوشمون نیومد بعد از شام هم دوباره وارد خیابان ارمو شدیم و اینقدری رفتیم که وقتی سرمونو بالا آوردیم از دور نمای زیبای آکروپلیس با نورپردازی ویژه ای که در شب داشت دیده می شد حوالی ساعت  2 بامداد روز سه شنبه بود که به هتل برگشتیم.

 

روز اخر سفر

روز سه شنبه و آخرین روز سفرمون تا  ساعت 13 در هتل بودیم بعد از تحویل اطاقها و به امانت سپردن چمدونهامون برای صرف ناهار از هتل بیرون زدیم و با توجه به تجربه خوبی که از رستورانی که روز اول رفته بودیم داشتیم دوباره به همون رستوران رفتیم و اینبار بیف زوچینی (کدو شکم پر) با سس لیمو و تخم مرغ سفارش دادیم که واقعا لذیذ بود ، بعد از آخرین گشت و گذارهامون در خیابان پلاکا حوالی ساعت 6 بعد از ظهر به هتل برگشتیم و بعد از تحویل چمدونهامون راهی فرودگاه شدیم که با پرواز ساعت 22:30 به وقت آتن (که تقریبا هم بموقع انجام شد ) به تهران برگردیم ، در ارتباط با فرودگاه آتن باید بگم که فرودگاه نسبتا بزرگی بود و فروشگاههای زیادی علی الخصوص برای خرید انواع سوغاتی های یونان که بسیار هم متنوع بودن داشت ، ما مطابق معمول سفرهامون کمی اضافه بار داشتیم ولی مسئول تحویل بار با دیده اغماض و با لبخندی از این اضافه بار ما گذشت و بر خلاف سفرهای قبلی باعث شد که آرامشی که در طول سفر بدست آورده بودیم تا رسیدن به تهران همراهمون باشه. در مجموع و با توجه به سلایق ما ، 3 روز (2 شب ) اقامت در آتن کافی بود  و ای کاش قبل از سفر و از ایران در سنتورینی حداقل ! برای 3 روز (2شب اقامت) برنامه ریزی میکردیم تا با رضایت بیشتری از این سفر برگردیم.

 

27.jpg

تصویر 28 ( بیف زوچینی (کدوی شکم پر))

unnamed6.jpg

تصویر 29 (فراپه)

28.JPG

تصویر 30 (زیتون یونانی طعم دار شده )

29.JPG

تصویر 31 (جغد ، سمبل آتن)

unnamed3.jpg

تصویر 32 (زعفران یونانی)

unnamed5.jpg

تصویر 33 (شیرینی یونانی)

 

نویسنده : شهیده سیدجوادین

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.