یکی ازرویاهای من سفر به اروپا ودیدن چند کشور ازآن قاره بود .با توجه به اینکه چند نفر از اقوامم در آلمان زندگی می کردند با هماهنگی آنان سفرم را برنامه ریزی کردم .از سفارت یونان وقت سفارت گرفتم وزمان تعین شده 1 تیرماه بود .در زمان مقرر به سفارت مراجعه کردم وبعد از تحویل مدارک ومصاحبه رسیدی به من دادند که 25 روز دیگر برای گرفتن جواب مراجعه کنم . لازم به ذکر است تشکر کنم از رفتار خوب و دوستانه کارمندان سفارت . 25 روز بعد یک ویزا 1 ماهه شنگن دریافت نمودم .
برنامه سفرم را بدین صورت برنامه ریزی کردم که ورودم به آتن ودیدار از آتن وسپس خروجم از اروپا از آلمان باشد .چند روز بعد از دفتر هواپیمائی امارات یک بلیط طبق برنامه سفرم گرفتم . تهران –دبی-آتن و برگشتم مونیخ-دبی-تهران .هواپیمای امارات را انتخاب کردم زیرا چند بار با آن سفر کرده بودم واز لحاظ مدرن بودن ناوگان وایمنی وسرویس عالی در دنیا نمونه است .متاسفانه چند روز به سفرم مانده بود ارز مسافرتی قطع شد وقیمت دلار ویورو به شدت بالا رفت .من توانستم به جای 1500 یورو 950 یورو ارز خریداری کنم وباعث شد تغییراتی در سفرم ایجاد کنم و سفر 3 روزه ام از یونان به ایتالیا را کنسل کنم .
شمارش معکوس شروع سفرم به پایان رسید ومن در روز 13 مرداد ماه 91 مصادف با روز تولدم سفرم را شروع کردم .ساعت 19وارد فرودگاه امام شدم وبعد از باز شدن کانتر امارات و تحویل چمدانم وگرفتن کارت پرواز در ساعت 23 با یک ربع تاخیر تهران را به مقصد دبی ترک کردیم .هواپیمای که با آن سفر کردم یک بوئینگ B777-200LR بود یک هواپیمای مدرن ودارای کابین زیبا وصندلی راحت همراه با تلویزیون اختصاصی با400 کانال صوتی وتصویری ودارای مهمانداران شیک ومودب با پذیرائی خوب .
پس از یک ساعت ترافیک هوائی در آسمان دبی در ساعت 1:40 بامداد در فرودگاه دبی به زمین نشستیم و سپس وارد ترمینال شماره 3 شدیم که یک ترمینال بسیار زیبا ومدرن وبزرگ با امکانات عالی بخصوص در سالن ترانزیت واستراحتگاههای راحت برای مسافران ترانزیت .
پس از 6 ساعت خواب وصرف صبحانه رایگان به طرف گیت 210 آتن برای سوار شدن رفتم وسپس در ساعت 10:10 وارد ارباس A330-200 شدم ودر ساعت 10:50 دقیقه دبی به مقصد آتن ترک کردیم .مدت سفر 4:55 دقیقه بود . بالاخره در ساعت 13:15 دقیقه به وقت محلی وارد فرودگاه Eleftherios Venzielos آتن شدیم .پس از توقف وارد سالن فرودگاه وچک پاسپورت که دقایقی طول کشید ،چمدانهایم را تحویل گرفتم . سپس بعد از صرف یک قهوه یونانی که خستگی را از بدنم در آورد به طرف ایستگاه مترو که در انسوی فرودگاه ودر 500 متری قرار داشت حرکت کردم وپس از خرید یک بلیط به مبلغ 8 یورو وارد قطار شدم تا به ایستگاه آمونیا بروم . این خط را خط 1 مترو می گویند .
یونان کشوری با مساحت 131990 با جمعیتی نزدیک به 12 میلیون نفر در شبه جزیره بالکان ودر کنار مدیترانه واقع شده است . نام دیگر یونان هلاس یا جمهوری هلینک می باشد .مهمترین شهرهای آن تسا لونیکی –هراکلیون -لاریسا-باتراس میباشد . قبل از سفرم مطالعات زیادی در مورد یونان و شهر آتن انجام دادم تا دچار مشکلی نشوم .
بعد از حرکت قطار 35 دقیقه بعد به میدان syntagma سینتاگما رسیدم .سپس پیاده شدم وبه خط 2 رفتم بعد از2 ایستگاه به ایستگاه آمونیا رسیدم .بعد از خروج از ایستگاه طبق آدرسی که داشتم بعد از طی 5 دقیقه پیاده روی به هتل soho رسیدم .
این هتل یک هتل ارزان قیمت با شبی 20 یورو بود بدون صبحانه .یک هتل ضعیف می باشد اتاق من یک اتاق کوچک با یک کولروحمام کوچک .سرویس بهداشتی و وان حمام در بیرون اتاق بود توصیه می کنم به اینجور هتلها نروید .. .در ماه اگوست و سپتامبر یونان پر از توریست وقیمت هتلها بالا است. بعد از تحویل اتاق
وگرفتن یک دوش و 2 ساعت استراحت در ساعت 18 از هتل بیرون رفتم و پیاده به طرف میدان سینتاگما حرکت کردم .هوا گرم و درجه حرارت 36 درجه بود .بعد از 15 دقیقه پیاده روی به سینتاگما رسیدم ومقابل ساختمان پارلمان که مردم زیادی آنجا برای دیدن ساختمان و نمایش گارد مقابل ساختمان ایستاده بودند را مشاهده نمودم .نمایش گارد مقابل ساختمان زیبا بود .بعد از تماشا وگرفتن چند عکس شروع به پیاده روی وتماشای شهرو فروشگاهها نمودم .سپس به
محله پلاکا رفتم که مغازه ها و رستورانهای زیادی در انجا وجود داشت . مانند کشور خودمان ایران بود . مردم یونان مردم خونگرمی هستند .دستفروشهای زیادی هم دیدم .بعد از ترک پلاکا به یک مک دونالدی رفتم وبعد از خوردن ساندویچ –سیب زمینی ونوشابه مبلغ6 یورو پرداخت کردم . چیزی که در آتن توجه من را جلب کرد وضع اقتصادی بد بیکاری ومهاجرین زیادی که از کشورهای مختلف آمده بود در ساعت 10:30 به هتل برگشتم وخوابیدم تا صبح زود به آکروپلیس بروم . زیرا ساعت 16:30 دقیقه فردا آتن به مقصد اشتوتگارت باید ترک می کردم . برنامه ریزی سفرم به علت اعتصاب در آتن، مجبورم کرد در آتن 2 روز بیشتر نما نم .
7 صبح بیدار شدم وبعد از دوش وخوردن صبحانه .در ساعت 8:15 دقیقه با پای پیاده به طرف آکروپلیس حرکت کردم بعد از 20 دقیقه رسیدم . وبعد از خریدن یک بلیط به مبلغ 12 یورو وارد آکروپلیس شدم .باورم نمی شد در آکروپلیس هستم .
آکروپلیس : در زبان یونانی یعنی (بلند شهر) دژی که در ارتفاع بنا شده .
آکروپلیس بزرگترین مجموعه هنری و معماری یونان باستان است ودارای معبد پارتنون ساخته ایکتینیوس- معبد آتنا – پروپیلار – زئوس میباشد . یونان باستان مهد تمدن –فرهنگ –فلسفه –المپیک –نمایش –سیاست بوده وتاثیر زیادی بر جهان گذارده است .
به دیدن آکروپلیس رفتم و بعد از دیدار از معابد و ساختمانهای قدیمی پائین آمدم ودر ساعت 11 به طر ف هتل حرکت کردم تا اتاقم را در ساعت 12 تحویل دهم .
متاسفانه از بخشی از آکروپلیس و موزه معروف آن به علت کمی وقت نتوانستم بازدید کنم اما در سال آینده برنامه سفر چند روزه به یونان دارم . لازم به ذکر است که در آتن تورهای گردشگری شهر آتن ویا دیدار از جزیره ها برقراراست .
اتاقم تحویل دادم وبه ایستگاه مترو آمونیا رفتم و بعد از خرید بلیط به مبلغ 8 یورو به طرف فرودگاه حرکت کردم .مترو شهر آتن تمیز ودارای ایستگاههای خوبی است اما گرم بود مثل تهران احساس خنکی نکردم شاید بخاطر کمبود انرژی است .
بخشی از مسیر فرودگاه به شهر بر روی زمین وبخشی در زیر زمین می باشد .حتی من شنیدم که ایران کمک مالی زیادی قبل از شروع المپیک آتن در مورد ساخت مترو آتن به دولت یونان کرده . بهر حال بعد از 40 دقیقه به فرودگاه رسیدم بلافاصله به دفتر هواپیمائی Agean Air رفتم ویک بلیط به مقصد اشتوتگارت خریدم به مبلغ 200 یورو که به علت فصل مسافرت قیمت بالا رفته بود .
بعد از تحویل چمدان وگرفتن کارت پرواز در ساعت 16:30 دقیقه ابتدا هواپیما به شهر تسالونیکی که 50 دقیقه پرواز بود رفت و بعد از پیاده وسوار کردن مسافران بعد از 1 ساعت انتظار داخل هواپیما به سوی اشتوتگارت حرکت کردیم .
و بعد از 2 ساعت پرواز ودر ساعت 19 به وقت محلی در فرودگاه شهر اشتوتگارت به زمین نشست .
بعد از ورود به داخل سالن فرودگاه و گرفتن چمدانم از فرودگاه بیرون رفتم وبعد از 10 دقیقه پسر عمویم به استقبالم آمد .. سپس به طرف شهر کوچکشان به نام filderstadt فیلدراشتاد که در فاصله 5 کیلومتری فرودگاه ودر 15 کیلومتری شهر اشتوتگارت قرار داره رفتیم شهر کوچکی است .. از شانس بد من هوای آلمان دچار گرمای بی سابقه شده بود ومن فکر می کردم با آمدن به آلمان هوای خنکی را تجربه می کنم . تهران گرم .آتن گرم وحالا آلمان گرم با 38 درجه سانتیگراد .
آلمان :کشوری در اروپای مرکزی با وسعتی معادل 357021 کیلومتر مربع و جمعیتی معادل 82 میلیون نفر دارای آب وهوای معتدل در تابستان تا 32 درجه ودر زمستانها بسیار سرد .. یک کشور صنعتی با مردمی سخت کوش و منظم . کشوری با جنگلهای بسیار زیاد وسرسبز .دارای رودخانه های مانند راین – دانوب- نکار .
اشتوتگارت : مرکز ایالت بادن وورتمبرگ در جنوب غربی آلمان که دارای 700 هزار نفر جمعیت می باشد .در اطراف این شهر شهرهای کوچک با جمعیت 1000 نفر تا 5000 نفر و بیشتر وجود دارد که بسیار زیبا و تماشائی است . همینطور دارای زمینهای بسیار زیاد کشاورزی .ودامداری . در این شهر شرکتها وکارخانه های مهمی مانند مرسدس بنز –پورشه – بوش –AMG وجود دارد. اشتوتگارت یک شهر زیبا وصنعتی می باشد ودارای سیستم حمل ونقل عمومی بسیار پیشرفته ،مدرن، ومنظم می باشد .من قبلا هم از اشتوتگارت دیدن کرده بودم و با سیستم حمل ونقل آن آشنا بودم .لذت بخش ترین قسمت سفر در آلمان سر وقت آمدن اتوبوس ویا مترو می باشد که برا حتی به قرارت میرسی بدون تاخیر .
من به تنهائی از شهر محل اقامتم فیلدر ا شتات به اشتوتگارت میرفتم .راس ساعت 9:30 دقیقه اتوبوس خط 77 ویا خط 76 ساعت 9:40 دقیقه به ایستگاه وارد و سپس سوار میشدم .ابتدا به راننده مقصدم را میگفتم وبا پرداخت 3.50 یورو یک بلیط الکترونیکی دریافت می کردم .اتوبوسها اکثرا به رنگ زرد بودند وبسیار شیک وتمیز با گنجایش 50 صندلی . اتوبوسها بزرگ وکشیده هستندo .
بعد از حرکت وتوقف در شهرهای کوچک که دارای ایستگاه اتوبوس هستند بعد از 25 دقیقه به ایستگاه آخر که واقع در شهر کوچک degerloch (دگرلوخ )رسیدم و بعد از پیاده شدن در 50 متری من ایستگاه مترو فرار داشت و وبا همان بلیطی که از راننده گرفتم وارد ایستگاه مترو شدم .تابلو اعلانات نشان میداد چند دقیقه به آمدن قطارها مانده .من باید سوار خط 5 ویا 6 میشدم که بعد از 4 دقیه خط 6 رسید وسوار شدم .
بعد از طی چند ایستگاه به ایستگاه Hauptbahnhof (ایستگاه راه آهن ) که در مرکز شهر واقع است رسیدم .بعد از خروج از ایستگاه از قسمت جنوبی آن وارد خیابان معروف koenig strasse (خیابان شاه ) شدم .
در این خیابان وخیابانهای اطراف آن مملو از فروشگاههای معروف ،رستورانها ،کافه ها ،همینطور بناهای قدیمی مانند کاخهای قدیمی وساختمان بورس ،ساختمان موسیقی ،کلیسا،مجسمه های زیبا و سینما و تک می باشد .
در هر دو طرف خیابان شاه فروشگاههای بسیار زیادو معروف دنیا مانند :Adidas ، puma ،Boss ، Zara، Newyorker ،Kufhuf ، C&A ، و... در آن قرار دارند و برندهای معروف دنیا .به جرات میشود گفت احتیاج به چند روز داری تا فروشگاهها را بگردی و خرید کنی به عنوان مثال کفش آدیداس از 60یورو بود به بالا . من در یک خوش شانسی به حراجی در یک فروشگاه خوردم و یک کفش آدیداس 90 یوروی را 25 یورو خریدم ویک کفش نایک 80 یوروی 20 یورو خریدم .
در آلمان حراجی های خوبی برگزار می شود فصلی وگاهی غیر فصلی فقط باید آماده باشی وبهوش تا بتوانی خرید های خوبی کنی زیرا مردم برای حراجی ها هجوم میاورند . حراجی واقعی است با قیمتهای پائین . ساعت کار فروشگاهها از 9 صبح تا 8 شب و فروشگاههای مواد غذائی از صبح7:30تا 10 شب میباشد در انتهای این خیابان یک رستوران ایرانی وجود دارد به نام نیروان که با دکوراسیون ایرانی و موسقی سنتی ایرانی ومدیریت ایرانی و غذاهای خوشمزه مانند کوبیده ،برگ ،سلطانی ،انواع خوروشها وسالادها وماست. بعنوان مثال یک سلطانی با ماست ونوشابه که سفارش دادم 11 یورو شد .
فروشگاههای مواد غذائی: انواع گوشتها اعم از گوشت گاو ،گوساله ،گوسفند ،خوک ، خرگوش ،مرغ ،ماهی ،انواع سبزیها و بخصوص انواع لبنیات که از شمارش خارج است وشیر که از آب ارزانتر است .شرکتهای مواد غذائی در آلمان رقابت تنگاتنگی با هم دارند تا مشتری زیادی را جلب کنند .بخصوص تبلیغات زیادی می کنند .
غذاهای آلمانی :خوردن صبحانه در آلمان مفصل ومتنوع است :شیر قهوه ،پنیر ،عسل ،کالباس ،آلمانها به صبحانه اهمیت زیادی میدهند .ناهار ویا شام به طور معمول از گوشت گاو یا خوک یا مرغ وسس ومقداری سیب زمینی وسبزیجات وسالاد ونان تشکیل می شود . گوشت خوک پر مصرف ترین گوشت در بین آلمانیهاست .قبل از سفارش غذا از محتویات غذا بپرسید . سوسیس وهمبرگر آلمان زبانزد دنیا ست .سوسیسی که از جگر سیاه تهیه می شود Wurst (وورست ) می گویند .
اوقات فراغت :مردم آلمان بسیا رکاری وسختکوش هستند و از ساعت 6 ویا 6:30 دقیقه صبح از خانه ها بیرون میروند برای کار ودر این هنگام اتوبانهای منتهی به شهر اشتوتگارت دارای ترافیک روان می باشد .رانندگی در آلمان برای ما ایرانیها مشکل است .زیرا تخلف هنگام رانندگی جریمه های سنگین وگاهی محرومیت از رانندگی را در بر دارد .
به عنوان مثال هنگام عبور عابر پیاده از خط عابر اگر ماشینی زودتر از عابر عبور کند جریمه ای معادل 400 یورو برای راننده در بر خواهد داشت .همه ماشینها به طور منظم در خیابانها رفت وآمد می کنند . برای گرفتن گواهینامه باید 1500 یورو بپردازی ،اگر قبول شوی، زیرا گرفتن گواهینامه سخت است . 1500 یورو معادل حقوق یک ماه کارگر است . ودر روزهای تعطیل شنبه ویکشنبه ها در صورت هوای خوب به اطراف شهر مسافرت می کنند ویا در منازلشان به اتفاق خانواده ویا دوستان به پخت کباب وخوشگذرانی می پردازند ویا شبهای یکشنبه به رستورانها میروند .
یک هفته از اقامتم گذشته بود تصمیم گرفته شد به پارک وشهر بازی معروف و بزرگ اروپا بنام Europa park (اروپا پارک ) برویم . اروپا پارک توسط چند کشور اروپائی :آلمان –فرانسه –سوئیس- اسپانیا – هلند – ایتالیا ساخته شده است . ودر نزدیکی مرز فرانسه وشهر Rust (رست ) واقع شده است .
ما در ساعت 8 صبح روز چهارشنبه حرکت کردیم وبعد از 2:30 دقیقه رسیدیم . من قبلا در تلویزیون این پارک دیده بودم و حالا این شهر بازی را از نزدیک میدیدم . باور نکردنی بود . ورودیه آن 36 یورو بود وپس از ورود میتوانی تمام بازیهای موجود را انجام دهی .یعنی از8صبح تا پایان کار شهر بازی در ساعت 8 شب .البته ساعت کار زمستان فرق میکند و بازیهای زمستانی نیز دارد . این شهر بازی 54 بازی دارد و 11 رولر کاستر هیجان انگیز که از همه هیجان انگیزتر و وحشتناک تر Silver star است که شرکت مرسدس بنز ساخته است . 18 سال به بالا مجوز استفاده از رولر کاستر ها را دارند .
برای بچه ها هم بازیهای گنجانده شده . همینطور آمازون وحشی ، تونل وحشت ،و... که باید از نزدیک ببینید وتجربه کنید. موسیقی ،رقص،نمایشهای مختلف و...دیگر سرگرمیهای اروپا پارک می باشد .
فکر میکنم 3 روز وقت می خواهد برای استفاده از این پارک .بهر حال ما بعد از استفاده ار تعدادی از بازیها ،و خوردن ناهار و ادامه آن در ساعت 19:30 دقیقه اروپا پارک را ترک کردیم . لازم بذکر است که از کشورهای مختلف اروپای و جهان به این شهر بازی می ایند و داخل آن چند هتل نیز موجود است . اگر به آلمان سفر کردید اروپا پارک از دست ندهید .
روز شنبه به سوئیس ودریاچه Constance (کنستانس ) رفتیم .برای گردش وشنا . ساعت 9 صبح حرکت کردیم وپس از 2 ساعت وارد مرز سوئیس شدیم وبا حضور پلیس مرزی سوئیس بدون هیچ سوالی از مرز گذشتیم .این دریاچه به طول 63 کیلومتر و عمق 200 متر بین کشورهای آلمان –سوئیس و اتریش مشترک است و بصورت مشاء استفاده می کنند .
ابتدا به شهر Kreuzlingen (کروزلینگن ) رفتیم . گشتی در شهر زدیم یک شهر در کنار دریاچه کنستانس وشهر زیبای بود . سپس به طرف دریاچه کنستانس رفتیم این دریاچه بین آلمان و سوئیس قرار دارد . دریاچه زیبائی است ورویائی و مردم برای تفریح و شنا به آنجا می آیند .هنوز1 ساعت از حضورمان کنار دریاچه
نگذشته بود که هوا ابری وبارانی شد و ما از دریاچه بیرون آمدیم . سپس ناهار خوردیم و کنار دریاچه مشغول قدم زدن شدیم .امکانات ورزش دریائی مانند قایق سواری و اسکی روی آب موجود بود .
به اطلاع برسانم که سوئیس کشور گرانی است پسر عمویم یک ساعت مچی swatch خرید ونزدیک به 400 یورو پرداخت کرد بعد از دیدار کوتاه از سوئیس ساعت 6 عصر به طرف آلمان رفتیم .جمعه بعد در ساعت 9 صبح به شهر بادن بادن رفتیم . کل مسیر اتوبان بود . البته اکثر راههای المان اتوبان است ودر تسریع رفت آمد کمک زیادی می کند . برنامه سفر این بود ابتدا به بادن بادن و سپس به فرانسه وشهر استراسبورگ برویم .
بعد از 2 ساعت به بادن بادن رسیدیم یک شهر 50 هزار نفره که شهرتش را مدیون کازینوهای معروفش می باشد در ضمن رودخانه اوس ازکنار این شهر می گذرد . این شهر دارای موزه و سالن مخصوص تئاتر و اپرا نیز هست .در ضمن آمریکا در کنار این شهر پایگاه دارد و آمریکائیها در این شهر رفت وآمد می کنند .بعد از 1 ساعت تصمیم گرفتیم به فرانسه برویم سپس شب به بادن بادن برگردیم . ابتدا با ماشین به طرف منطقه mummlsee (موملسه )رفتیم .
منطقه ای در ارتفاع وجاده پر پیچ وخم . به موملسه رسیدیم یک منطقه زیبا که دریاچه ای کوچک در آن واقع شده است . این دریاچه را مقدس می شمارند زیرا معتقدند درقدیم این دریاچه حوری دریائی وجود داشته و یا دارد که یک نفر دیده است . ومردم زیادی به اینجا می آیند وبه دور دریاچه می چرخند وآرزوهای خود را می گویند .
اطراف این دریاچه چند مغازه و رستوران و یک هتل به نام berg hotel وجود دارد .
1ساعتی در آنجا ماندیم وسپس به طرف فرانسه وشهر استراسبورگ حرکت کردیم .وقتی از ارتفاع به طرف پائین حرکت می کردیم مناظر بسیار زیبا و رویائی را مشاهده می کردیم . قبل از ورود به فرانسه در کنار جاده یک کمپینگ قرار داشت ایستادیم و ناهار خوردیم . یک ناهار ایرانی (کتلت ) به همراه سالاد که همسر پسر عمویم زحمتش را از صبح زود کشیده بود . بعد از صرف ناهار به سوی استراسبورگ حرکت کردیم و بعد از 2 ساعت وارد خاک فرانسه شدیم وبعد از مدتی وارد شهر استراسبورگ شدیم . هوا گرفته وابری بود همراه با رعد وبرق و باران .
شهر استراسبورگ یکی از شهر های مهم فرانسه که در منطقه آلزاس واقع شده است .و رود (رن ) از آن می گذرد و پلهای زیادی بر روی این رود قرار دارد .اماکن مهمی مانند پارلمان اروپا و حقوق بشر اروپا در این شهر قرار دارد . این شهر یک شهر دانشگاهی نیز می باشد ودانشجو های زیادی در دانشگاههای آن تحصیل می کنند . مهمترین دانشگاه این شهر دانشگاه لوئی پاستور می باشد .
بعد از گردش با ماشین داخل شهر به طرف کلیسا قدیمی و تاریخی notre dame cathedral (نوتردام کاتدرال ) رفتیم . بوسیله Gps که در ماشین قرار داشت آدرس را پیدا کردیم و وارد میدان gutemberg (گوتمبرگ ) شدیم و جا لب این که در زیر میدان یک پارکینگ 2 طبقه به قرار دارد با همین نام و ما وارد پارکینگ شدیم و بعد از پارک ماشین و گرفتن کارت کامپیوتری ، از پارکینگ بیرون آمدیم . قابل ذکر است که هزینه پارکینگ با توجه به مدت توقف در آن محاسبه می شود. سپس به سوی کلیسا نوتردام در 200 متری پارکینگ رفتیم .
هوا ابری و از طرفی تاریک شده بود . دوربین عکاسی من در شب خوب عکس نمی گرفت و با دوربین فیلمبرداری فیلم گرفتم .نور پردازی به همراه موزیک بر روی دیوارکلیسا 142 متری جلوه با شکوهی را به نمایش گذاشته بود .ومردم زیادی از جمله توریستها را به سوی خود کشانده بود . بعد از پایان نمایش که نزدیک به 1 ساعت طول کشید .
به گردش پرداختیم وچند مغازه و اجناس آن را برانداز کردیم . نسبت به آلمان فرانسه گران بود . سپس به کافه رفتیم و یک قهوه خوردیم و هر قهوه 4 یورو تمام شد . در مجموع 3 ساعت در استراسبورگ بودیم و به پارکینگ رفتیم و ماشین سوارشدیم هزینه پارکینگ 6 یورو شد .بیشتر زمان ما در استراسبورگ درشب گذشت و از جمله هوای ابری با آنکه باران قطع شده بود . این شهر را در ساعت 9:30 شب ترک کردیم وبه سوی بادن بادن رفتیم . وارد اتوبان شدیم باز باران گرفت و ما بعد از 1:30 دقیقه به شهر بادن بادن رسیدیم . بعد از پارک ماشین و خوردن شام در مک دونالد (همبرگرو نوشابه وسیب زمینی ) که نفری 7 یورو تمام شد به گردش داخل شهر پرداختیم . بهر حال بادن را ترک کردیم ودر ساعت 2:30 بامداد به خانه برگشتیم .
فردا ساعت 11 صبح به اتفاق پسر عمویم که در شرکت بنز کار می کند و با هماهنگی، من را به داخل مرکز اصلی بنز که در چند کیلومتری شهر اشتوتگارت و در کنار رود نکار واقع شده است برد . وارد بنز آلمان شدیم چون شنبه بود نیمه تعطیل بود . یک شهر بود ومن باور نمی کردم وارد مر کز اصلی بنز شده ام .متاسفانه مو قع خروج از منزل دوربین عکاسیم را جا گذاشتم .نتوانستم عکسی بگیرم .او پس از دیدار با یکی از مهندسین آلمانی ومعرفی من ، یک قسمت از محل ساخت قطعات ماشین بنز را به من نشان داد . واقعا عالی بود .
با مشاهده این فناوری ها ودستاوردهای صنعتی ،متوجه شدم بنز رقیب ندارد. بعد از 2 ساعت شرکت بنز را ترک کردیم .هنگام خروج از درب اصلی متوجه 2 مکان شدم . یک در سمت چپم موزه ماشینهای بنز از بدو تاسیس تا اکنون که متاسفانه به علت فرصت کم نتوانستم ببینم . دوم استادیوم زیبا مرسدس بنز که توسط بنز ساخته شده ومحل بازیهای اشتوتگارت می باشد که در روبروی درب اصلی شرکت قرار دارد . بنز آلمان باعث اشتغال برای هزاران نفر شده است .
دوشنبه صبح به نتهائی به ایستگاه راه آهن اشتوتگارت رفتم و با خرید یک بلیط از دستگاه خود پرداز بلیط به مبلغ 8 یورو به طرف شهر Goppingen (گوپینگن ) محل زندگی دیگر پسر عمویم رفتم . یک قطار معمولی وخوب بود .
لازم بذکر است قبل از رفتن به آلمان کمی آلمانی یاد گرفته بودم البته در آموزشگاه زبان . این شهر در 50 کیلومتری اشتوتگارت واقع شده است .من پس از40 دقیقه به ایستگاه شهر رسیدم و سپس پیاده به منزل ایشان رفتم . البته قبلا رفته بودم و شب فبل نیز تلفنی آمدنم را اطلاع داده بودم . گوپینگن شهر کوچک 60 هزار نفری ولی زیبا با امکانات خوب مانند بیمارستان ، ایستگاه راه آهن ، ورزشگاهها، سالنهای نمایش ، فروشگاههای مدرن ، رستورانهای آلمانی ،ترکی ، و اتوبوسرانی منظم و مدرن و چند هتل کوچک نیز دارا می باشد .
دراین شهر 2 کارخانه مهم که در دنیا معروف هستند قرار دارد . کارخانه اول سازنده دستگاههای پرس به نام Schuler (شولر ) که تاسیس آن بر میگردد به سال 1839 که کشور ما از این کارخانه خرید زیادی می کند وکارخانه دوم سازنده قطار های اسباب بازی قابل حرکت به نام marklin (مرکلین ) که به دیگر کشورهای دنیا صادر می کند .
آن روز در این شهر جشنی بسیار زیبا وشادی بر پا بود .
سه شنبه بعد از ظهر به اتفاق پسر عمویم به شهر ULM (اولم ) در 60 کیلومتری گوپینگن رفتیم . این شهر زادگاه البرت انیشتن می باشد و یک شهر دانشگاهی با جمعیتی 100 هزار نفره ، که رود دانوب از وسط این شهر میگذرد واین شهر به 2 قسمت اولم قدیم و جدید تقسیم کرده است . شهر خوبی است وزیبا .
به دیدن کلیسا معروف وقدیمی آن رفتیم به نام Ulmer Munster (ویا کلیسای لوتریانیسم ) که به سال 1890 ساخته شده است .واز نظر بنا بزرگترین کلیسا در دنیا می باشد ارتفاع آن 162 متر است .بعد از دیدار 2 ساعته از شهر به یک رستوران ایتالیایی به نام Milano (میلانو )رفتیم که در نزدیکی کلیسا واقع شده است . پسر عمویم سفارش یک پیتزا ایتالیایی داد که بعد از مدتی برای ما آوردند یک پیتزای بزرگ که من تا به حال ندیده بودم و دونفری مشغول خوردن شدیم بسیار خوشمزه بود وقسمتی از آن هم ماند ونتوانستیم بخوریم .نپرسیدم قیمت آن چقدر بود .به گوپینگن برگشتیم و من بعد از 2 روز اقامت باید چهارشنبه برمی گشتم فیلدر اشتات تا فردا صبح به فرودگاه مونیخ بروم . سفر 21 روزه من در حال اتمام بود .
بعد از ظهر به اشتوتگارت برگشتم وخریدی انجام دادم وچند عکس گرفتم و برگشتم فیلدر اشتات ووسائلم را جمع وجور کردم .
پنج شنبه صبح بعد از صرف یک صبحانه کامل آلمانی به همراه یکی از اقوامم با ماشین به ایستگاه راه آهن اشتوتگارت رفتیم . ایستگاه قطار اشتوتگارت یک ایستگاه با بنای قدیمی و کوچک و دارای14 لاین اگر اشتباه نکنم می باشد . راه آهن آلمان یکی از بهترین ومدرنترین و منظم ترین در اروپا ودنیا می باشد .
ودارای قطارهای معمولی تا قطار معروف ICE که بالای 300 کیلومتر سرعت دارد می باشد .حمل ونقل بین شهر های آلمان ویا شهر های ارو پائی با قطار مقرون به صرفه است .
از دستگاه خودپرداز بلیط به مقصد فرودگاه مونیخ گرفتم .ساعت 10:30 قطار حرکت می کرد . ابتدا درایستگاه pasing مونیخ پیاده وسپس در لاین 8 ، قطاری که به سوی فرودگاه میرفت سوار میشدم 8 دقیقه برای تعویض وقت داشتم . زمان ورود قطار به فرودگاه 13:15 دقیقه بود که در بلیط ذکر شده بود . قیمت بلیط 40 یورو شد. لازم بذکر است بدرقه کنندگان می توانند تا کنار قطار بیایند . به لاین 3 رفتم وپس از خداحافظی وارد قطار شدم .
جالب این که کسی در ایستگاه بلیط کنترل نمی کند .یک قطار درجه یک تمیز که صندلی های آن هم به صورت اتوبوسی و هم کوپه ای بود .من بروی یکی از صندلی ها نشستم و قطار بعد از مدتی سر ساعت حرکت کرد . مسافت 230 کیلومتر بود .بعد از 1 ساعت حرکت بازرس برای کنترل بلیطها وارد شد یک خانم مودب بود .(اگر کسی بدون بلیط سوار شود علاوه بر پول بلیط جریمه ای معادل 40 یورو خواهد شد .) بهرحال پس از عبور از شهرهای گوپینگن- اولم- آگسبورگ –به ایستگاه pasing مونیخ در نزدیکی شهر مونیخ رسیدم .
وبلافاصله به لاین 8 که در بلیطم ذکر شده بود رفتم وبعد از 4 دقیقه قطار آمد وپس از سوارشدن سر وقت حرکت کرد و 30 دقیقه بعد قطار در ساعت 13:15 دقیقه در ایستگاه فرودگاه ایستاد من از قطار بیرون آمدم وبه دنبال مسافران سوار اسانسور وارد ترمینال شماره 2 شدم در زیر ترمیتال فرودگاه ایستگاه قطار می باشد . بلا فاصله از طریق تابلوها به طرف ترمیتال شماره 1 رفتم و 5 دقیقه طول کشید .
کانتر امارات را پیدا کردم و دیدم در حال پذیرش مسافران هستند . پس از تحویل چمدانم وگرفتن کارت پرواز و چک پاسپورت وارد سالن ترانزیت شدم . فرودگاه مونیخ یک فرودگاه بزرگ و مدرن می باشد وحتی برای مسلمانان نماز خانه هم دارد . فروشگاههای بسیار زیاد با مارکهای معروف دنیا ولی گران .
ساعت پرواز 15:45 دقیقه بود .40 دقیقه قبل از پرواز سوار بزرگترین وزیباترین هواپیمای دنیا ایرباس A-380 شدم .
و به موقع مونیخ به قصد دبی ترک کردیم . پرواز بسیار راحت چه هنگام بلند شدن وچه در ارتفاع 39000 پائی پذیرائی عالی وسرگرم با سیستم صوتی و تصویری .تا تجربه نکنید متوجه نمی شوید ومن مقایسه کردم با ایرلاینهای کشورم .
در طول سفرم به دبی ، به مسافرتم وکشورهای که رفتم فکر کردم به فرهنگ ،اقتصاد ،رفتارهای اجتماعی ،آئین ها ، شهر سازی، توریسم و... به این نتیجه رسیدم که کشور آلمان سرآمد همه اینها است کشوری با اقتصادی قوی ،فرهنگی بالا ، قوانین محکم برای حفظ دمکراسی و عدالت ، دارای سیستم حمل و نقل قوی ومدرن ومنظم ،کشوری منظبط ، اگر بیکار شوی دارای حقوق بیکاری هستی تا کاری پیدا کنی ، بیمه ، از نظر مهندسی بسیار قوی چه در ساختمان سازی ،پل سازی و کشاورزی و ... یا درزمینه صنعتی که فوق العاده است و از همه مهمتر احترام به حقوق همدیگر . از لحاظ خرید آلمان بهتر از کشورهای دیگر است بخصوص از نظر کیفیت اجناس ... بهرحال تجربه گرانبهایی از این مسافرت بدست آوردم .
بعد از5:50 دقیقه ودر ساعت23:20 دقیقه با یک فرود عالی وارد دبی شدیم . سپس وارد سالن ترانزیت شدم یک ساعتی را درFree shop ترمینال شماره 3 دبی مشغول گشت زدن شدم اجناس فرودگاه عالی ولی گران .
استراحت کردم و6:30 به گیت 221 رفتم در پس از سوار شدن در ساعت 7:15 در ساعت 8 صبح با یک فروند بوئینگ0B777-30 دبی به مقصد تهران ترک کردیم .
و بعد از صرف صبحانه وگوش کردن به موسیقی و دیدن مناظر وکوهها وخاک کشورم که احساس خوبی بهم دست داده بود در ساعت 9:40 دقیقه به وقت محلی در فرودگاه امام به زمین نشستیم .
بعد از چک پاسپورت و گرفتن چمدانم سوار ماشینی که خانواده ام به دنبالم آمده بودند شدم و وقتی از فرودگاه دور می شدم به پشت سرم وبه فرودگاه نگاه می کردم وخاطرات شیرین سفرم که مانند فیلم از مقابلم می گذشت ومن جز خاطرها وتجربه ای گرانبها چیزی با خودم به یادگار از این سفر نداشتم . امیدوارم هرانسانی که آرزوی سفر به هر جای دنیا رو که داره به آرزوش برسد . متشکرم .