سفرنامه اروپا (قسمت دوم)

3.8
از 4 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه اروپا
آموزش سفرنامه‌ نویسی
12 شهریور 1393 20:22
7
7.9K

99-Europe-Blog cover (01-03-18).jpg

سفرنامه اروپا قسمت دوم

 

پس از یک گشت حدودا 2 ساعته در شهر با توجه به نقشه برای رفتن به جنوب، شهر هامبورگ آلمان را برای مسیریابی به جی پی اس معرفی کردیم. پس از نزدیک 2 ساعتی که مسیر جی پی اس را دنبال میکردیم و خیلی گرسنه شده بودیم ساعت هم تقریبا دو بعد از ظهر بود چون دیگه تقریبا خوردنی هم توی ماشین نداشتیم جلوی یکی از این محتمع های توراهی که در جاده های ایران هم زیاد داریم ایستادیم و ساندویچ همبرگر برای ناهار خریدیم ولی این تجربه هم از من داشته باشید که سعی کنید ار قبل برای ناهار فکر کرده باشید چون این مجتمع ها بسیار گران بودند و ما 50 یورو بابت 5 تا ساندویچ کوچک هزینه کردیم. البته از این به بعد تجربه شد. در بخشی از مسیر نمی دانم به چه دلیل اتوبان دچار ترافیک شدیدی شد که ما برای رهایی از ترافیک و کمی خستگی در کردن با توجه به این که جی پی اس هست و از گم شدن نمیترسیدیم و می دانستیم که ما را دوباره به مسیر برمیگرداند وارد یک جاده فرعی شدیم و چه طبیعت زیبایی در انتظارمان بود.

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

بعد از عکس گرفتن حرکت کردیم و جی پی اس دوباره ما را به مسیر اصلی برگرداند با این تفاوت که کمی راه دورتر شد ولی در عوض ترافیک را تقریبا رد کرده بودیم. در اتوبان E47 در حال حرکت بودیم که من بعد از دقتی که توی صفحه جی پی اس کردم علامت یک کشتی(Ferry) توجهمو جلب کرد. تازه متوجه شدم که مسیری که جی پی اس به عنوان سریعترین مسیر انتخاب کرده ما رو به سمت دریا میبره که آنجا باید ماشین را روی کشتی گذاشته و پس از طی یک مسیر دریایی وارد آلمان شویم. اگر همین الان توی google maps مسیر کوپنهاگ به هامبورگ را سرچ کنید همین مسیر رو به عنوان کوتاهترین و سریعترین راه نشان میدهد.

( برای چنین سفری باید از قبل تحقیقاتی مانند تعیین مسیرها و هزینه ها و بولد کردن جاهای دیدنی موجود در مسیروحتی جاهایی که قرار هست شب را بگذرانیم، انجام دهیم که چون این سفر ناباورانه جور شد و بی تجربه هم بودیم متاسفانه این تحقیقات انجام نشده بود. برای مثال اگر سرچ مناسبی برای سفر انجام داده بودیم عوارضی همین کشتی را با خرید آنلاین بلیط ورودی 14 روز زودتر از سفر می توانستیم حدود 20 یورو ارزانتر تهیه کنیم.)

به هر روی فعلا چاره دیگری نداشتیم و مسیر رو به سمت فری پیش رفتیم و رسیدیم به مکانی که شبیه به عوارضی بود. مسیر حرکت خودروها با توجه به ابعاد آنها متفاوت بود مثلا کامیون و ماشین سنگین، شاسی بلند و سواری... ما در مسیر مربوط به خودرو خودمان با راهنمایی شخصی که آنجا به عنوان راهنما بود قرارگرفتیم و در صف ایستادیم. کار بار زدن ماشینها بقدری سریع بود که ما در آن صف به نظر طولانی بیشتر از 20 دقیقه معطل نشدیم.

و بعد از پرداخت 75 یورو بابت عوارضی و حمل ماشین، با ماشین وارد کشتی شدیم ماشینها به ترتیب و پشت سرهم در طبقه پایین کشتی پارک میشدند و افراد از ماشین پیاده شده و برای این سفر حدود نیم ساعته به طبقات بالا و فروشگاه و عرشه می رفتند تا از دریا و کشتی لذت لازم را ببرند. ما هم همانند بقیه همین کار را کردیم و در عرشه روی صندلیهایی که میزهای گرد و جمع جور هم جلوی آنها بود نشستیم و در این نیم ساعت از فضا و این تجربه جدید لذت بردیم.( لازم به توضیح است که این کشتی شهر rodby در دانمارک را به puttgarden در آلمان وصل می کند.) زمان رسیدن از بلندگو اعلام شد و همه رانندگان پشت فرمان خودروهایشان نشستند و به ترتیب دوباره ماشینها را از کشتی بیرون آوردند. (متاسفانه عکسی از آنجا ندارم بجز چند عکس شخصی که داخل کشتی گرفتیم بنابراین برای درک بهتر چندتا عکس از اینترنت از آن منطقه و آن کشتی گذاشتم.

الان دیگه در خاک آلمان بودیم و جی پی اسمون رو روشن کردیم و به سمت هامبورگ ادامه مسیر دادیم. (اینم بگم که از این به بعد تنظیمات جی پی اس را از روی سریعترین مسیر برداشتیم و به کوتاهترین مسیر تغییر دادیم چون اینطوری بیشتر از اون که از داخل اتوبانها به مسیر ادامه دهیم از داخل شهرها و روستاها رد می شدیم و این برای ما لذت بخشتر بود.) خلاصه بعد از دو ساعت رانندگی و رد شدن از طبیعت بسیار زیبا، به هامبورگ رسیدیم.

با توجه به تجربه دیشب که پذیرش کمپینگ تعطیل بود دیگه ساعت حدود 7 شب بود که در جی پی اس نزدیکترین کمپینگ را جستجو کردیم (nearest campimg) خوب یه 20 دقیقه ای دستگاه ما رو در شهر چرخوند و بالاخره به یک کناره ساحلی راهنمایی کرد جلوی آن 2 تا کمپینگ بود( کمی خارج از شهر بود و در کناره باریکه آب جدا شده از دریای شمال.) متاسفانه اسمی از آن کمپینگ به خاطر ندارم و بروشوری هم نداشت چون جای بسیار ساده ای بود و از آن کمپینگهایی بود که برای 1 دقیقه آب گرم هم 1 یورو پول میگرفت. صاحب آنجا یک خانم و آقا بودند که بدلیل شباهتشان، همسرم نام آنها را خانم و آقای تناردیه گذاشته بود خلاصه به سختی با تناردیه ها صحبت کردیم ( آلمانها خیلی خیلی کم انگلیسی بلد هستند و خیلی راحت نمی شه باهاشون ارتباط برقرار کرد.)

و کلا برای آن شب 35 یورو پرداخت کردیم و جایی رو به ما نشان داد برای چادر زدن. ولی انصافا جای قشنگی بود چند تا کلبه هم داشت که می توانستی آنها را اجاره کنی و چادر نزنی. بعد از مستقر شدن رفتیم توی شهر که خرید کنیم. به یه سوپر مارکتی رفتیم شبیه شهروند خودمون و اونجا فهمیدیم که مواد غذایی در آلمان فوق العاده ارزان تر از اسکاندیناوی هست و حتی خیلیها از دانمارک ماهی یک بار برای خرید خانه به آلمان می آیند و برمیگردند.

خلاصه کلی خرید کردیم ولی متاسفانه یخچال نداشتیم و نمی تونستیم برای چند روز خرید کنیم. برگشتیم جای شما خالی کنار چادر منقل را به راه انداختیم و پیتزاهای نیمه آماده که خریده بودیم رو روی منقل برشته کردیم و خوردیم و از فضا و همسایه ها و هوای عالی لذت بردیم و شب از خستگی همگی بیهوش شدیم. فرداش کمی دیر از خواب بلند شدیم صبحانه را خوردیم و آماده حرکت شدیم. ( لازمه توضیح بدم که با اینکه از سوئد کلی به سمت جنوب آمده بودیم ولی باز هم شب به معنای واقعی نداشتیم و شاید کلا 2 ساعت کاملا بدون خورشید بود. ولی با این حال مردم در اروپا مثل ما ایرانی ها نیستند شما تقریبا از 6 بعدازظهر به بعد کسی را در خیابان پیدا نمیکنید.)

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

( کمپینگ )

تغییری که توی تنظیمات جی پی اس از اینجا به بعد دادیم این بود که خودداری از عبور از مسیرهای دارای عوارض را فعال کردیم.(avoid tolls) حدودای ساعت 10 یا 10:30 صبح بود(پنج شنبه صبح) که حرکت کردیم و شهر پاریس در فرانسه را برای دستگاه تعریف کردیم. خوب با توجه به عبور نکردن از مسیرهای دارای عوارض و همچنین انتخاب کوتاه ترین مسیر دیگه واقعا از وسط جاده های فرعی و روستاهای بسیار زیبا و سرسبز عبور می کردیم و همچنین مسیر هم طولانی تر شده بود.

لازمه بدونید که آلمان جاده های بسیار خوبی داره به طوری که تقریبا در اکثر جاده های اصلیش محدودیت سرعت وجود نداره و به فاصله هر 20 یا 25 کیلومتر حتی در جاده های فرعی یک استراحتگاه بسیار مرتب موجود است( توالت بسیار بسیار تمیز که باورتون نمیشه وسط بیایان هستید و میزو صندلی برای استراحت و امکان استفاده از منقل برای غذا و ... منقل رو برای این گفتم چون در اروپا همه جا اجازه روشن کردن آتش رو ندارید.) ناهار را در یکی از همین استراحتگاهها درست کردیم و خوردیم وکمی استراحت کردیم.

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

( ناهار جاده)

آهان یادم افتاد کمی در مورد بنزین زدن در اروپا هم واستون بگم اولا که پمپ بنزین ها مربوط به شرکت های مختلف بودند مثل شل و یا توتال و... ثانیا قیمتها درحد سنت با هم متفاوت بود روزانه قیمت تغییر میکرد. موقع بنزین زدن هم یا مثل خودشون کارت اعتباری مثل ویزا یا مستر و... داشتید و یا اگر بنا بود مثل ما به صورت نقد cash پرداخت کنید شماره روی اون پمپی که از اون قرار بود بنزین بزنید رو به متصدی فروشگاهی که کنار پمپ بنزینها بود می دادید و به هر مبلغی که بهش پول می دادید از داخل فروشگاه پمپ را آزاد می کرد. مثلا اگر 50 یورو میدادید و بنزین هم لیتری یک یورو بود قفل پمپ دقیقا تا 50 لیتر آزاد میشد.

از اونجایکه مسیر بدون عوارض را انتخاب کرده بودیم کمی مسیرمون دور شد ولی حدود ساعت 7 شب به شهری به نام هونکس hunxeدر آلمان رسیدیم و دوباره نزدیکترین کمپ را از جی پی اس خواستیم. ما را به یک کمپی در همان نزدیکی راهنمایی کرد که باید بگم واقعا جای همگی خالی با نام هاس بنزبرگ (haus bensberg). کنار رودخانه فوق العاده آروم با کلیه تجهیزات مثل بیلیارد و پینگ پنگ و تاب و سرسره و... وسط باغی بسیار زیبا و حتی چندین کلبه شخصی در آن موجود بود که به زیبایی تزیینش کرده بودند. در ضمن این کمپینگ بسیار تمیز و ارزان بود. برای اون شب کلا برای نفرات و ماشین و چادر با همه امکانات از جمله برق و حمام تمیز با آب گرم 28 یورو پرداخت کردیم.

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

(فضا کمپینگ و تزیینات زیبای کلبه های شخصی)

اون شب هم سوسیسهایی که از سوپر مارکت خریداری کرده بودیم رو روی منقل کوچکمان کبابی کردیم و شام را خوردیم و شب بسیار بسیار خوبی رو گذروندیم. همون شب توی سالن بیلیارد کمپینگ لا به لای بروشورهای تبلیغاتی که اونجا بود چشمم به یه بروشوری که مربوط به یک باغ وحش خیلی بزرگ بود خورد از مسئول کمپینگ سوال کردم تاکید کرد که اگر وقت دارید حتما به این باغ وحش برید چون واقعا دیدنیه و ارزشمند .

حدود 40 کلیومتر تا باغ وحش راه داشتیم. ولی قرار گذاشتیم که صبح زود از خواب بلند شیم و حتما بریم و اون باغ وحش رو ببینیم. خلاصه صبح زود بیدار شدیم (جمعه) و وسایل و چادر را جمع کردیم و راه افتادیم. جاده های اروپا بخصوص آلمان هم مجهز بودند و هم بسیار بسیار زیبا و سرسبز. بروشور باغ وحش هم از جمله بروشورهایی هست که از اون موقع نگه داشتم به امید روزی که وقت نوشتن این سفرنامه را پیدا کنم.

 سفرنامه اروپا

خوب حتی خود باغ وحش هم در جی پی اس موجود بود و ما براحتی به جلوی درب ورودی باغ وحش رسیدیم. ماشین رو توی پارکینگ باغ وحش پارک کردیم وخواهرم یه کم حال ندار بود و با مادر در ماشین ماندند ما سه نفر رفتیم جلوی درب باغ وحش. برای خرید بلیط به یکی از گیشه ها رفتیم توی توضیحاتی که نوشته بود این بود که دانشجوها و افراد بالای 65 سال درصدی ارزان تر می باشد. بلیط ورودی نفری 17 یورو بود که اگر شرایطی را که گفتم داشتید 13 یورو حساب می کرد. خوب چون مدارکی دال بر شرایط فوق نداشتیم فقط قبول کرد که بلیط پدرم را بالای 65 سال بزند و بالاخره بلیط را خریدیم و به سمت درب ورودی رفتیم. از همان اول ورودیها 3 قسمت میشد آسیا، اروپا و آفریقا.

میتونستی از هر کدام شروع کنی. بالاخره وارد شدیم. اونجا از اون باغ وحش هایی که تو ذهن ما هست نبود یک دنیا بود. دنیای حیوانات. بی نظیر بود. برای هیچ حیوانی دلت نمیسوخت که چرا شرایط زندگی بدی داره . اینقدر شرایط نگهداری نزدیک به زندگی واقعیشون درست شده بود که باورتون نمیشه. مثلا وقتی به بخش آسیای جنوب شرق میرفتی حتی آب و هوا رو هم با همان شرایط شرجی شدید مطابقت داده بودند(فکرشو بکنید توی اون هوای عالی تابستان اروپا توی اون قسمت احساس میکردید وارد تایلند شدید) از وضعیت جسمی و نگاه حیوانات مشخص بود که خیلی بهشون رسیدگی می شه. اونقدر فضا زیبا و بزرگ بود که با وقتی که ما داشتیم سخت میشد کل اونجا( سه قاره) را گشت.

اکثر افرادی که برای بازدید اومده بودند و بچه هاشونو آورده بودند برای تمام روز و به عنوان یه پیک نیک به اونجا آمده بودند که حسابی بتونن بگردند. به هر حال سعی کردیم با توجه به اینکه خیلی وقت نداشتیم و دو نفر هم توی ماشین بودند سریعتر بچرخیم. ولی همان سریع گشتن هم 2ساعت و نیم طول کشید. سعی کردم چند تا عکس از اون باغ وحش واستون بگذارم که شاید بتونین بخشی از اون را تجسم کنید.

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

خلاصه سعی کردیم زودتر دل بکنیم و بیایم بیرون ولی بخشهای مربوط به همه قاره ها رو گشتیم. سوار شدیم و هزینه پارکینگ هم که 3.5 یورو بود پرداخت کردیم و با مقصد پاریس(البته همونطور که میدونید بدون گذر از جاده های عوارض دار و همچنین با روش کوتاهترین مسیر به جای سریعترین مسیر) حرکت کردیم. ( در بین راه باز هم از یک سوپر مارکت کمی برای یکی دو روز خرید کردیم یادتون باشه توی مسافرتهای اینطوری شکلات خیلی نقش مهمی داره و وجودش در بین خوراکیها لازمه انرژی خوبی رو منتقل می کنه).

خوب تعریف از این مسیر جالبه. توی این مسیر بدون هیچ مرزی توی سه کشور رانندگی کردیم و با توجه به شنگن بودن فقط با تابلوی کشور جدید متوجه تغییر کشور می شدیم( مثل شهر به شهر رفتن در ایران خودمون) و این موضوع واقعا برای اولین بار جذابیت خاصی دارد. توی مسیر از شهرها و روستاهای زیبایی از آلمان، هلند و بلژیک رد شدیم تا وارد فرانسه شدیم.( شهرهایی مثل ونلو و رورموند هلند، جنک و لیون بلژیک)

به نزدیکیهای پاریس رسیده بودیم که چون ساعت 7:30 شب بود فکر کردیم بهتره شب رو در نزدیکترین کمپینگ بگذرونیم چون اولا پاریس شهر بزرگی بود و فصل توریست و ممکن بود دیر برسیم و نتونیم جا پیدا کنیم ثانیا مسلما خارج از شهر با هزینه کمتری میتونستیم شب رو بگذرونیم. طبق معمول نزدیکترین کمپینگ را با جی پی اس دنبال کردیم و رسیدیم به کمپینگی در نزدیکی شهر لکونوآی فرانسه که بروشورشو توی عکس زیر می بینید.

 سفرنامه اروپا

این کمپینگ از نظر هزینه نسبتا بد نبود (40 یورو) و همچنین محیط فوق العاده شادی داشت. یک سالن شبیه رستوران داشت که عده زیادی که به نظر می رسید همدیگر را یه جورایی می شناسند ( شاید اهل همان دور و بر بودند) اونجا جمع شده بودند و با خنده های بلند و شاد باهم بازی های مختلف که با کارتها و وسایل مختلف انجام می شد می¬کردند.( مثل فوتبال دستی و شطرنج و...) ولی متاسفانه کمپینگ در یک فضای باز واقع شده بود که دور و بر اون هیچ چیزی نبود و این موضوع شب بسیار سردی رو درپی داشت. توی چادر که خوابیده بودیم از کف خیلی احساس سرما کردیم و اونجا بود که دلیل اینکه همه اروپایی ها که به صورت کمپینگی مسافرت می کنند یک تشک بادی برای داخل چادرشان همراه دارند را فهمیدیم.

اون تشک تاثیر زیادی در جلوگیری از سرما و خیسی از کف داد.( این هم تجربه دیگری بود که فکر کردم بد نیست دوستان و خوانندگان گرامی هم بدانند.) خلاصه غیر از سرمایی که وجود داشت شب بدی نبود اون شب هم سوسیس کبابی رو روی منقل کوچکمون درست کردیم و شام رو خوردیم و خوابیدیم ولی همونطور که گفتم به دلیل سرما خیلی خوب نتونستیم بخوابیم.

صبح زود آماده حرکت شدیم که به سمت پاریس حرکت کنیم (شنبه )حدود 2 ساعت راه داشتیم. بعد از جمع و جور کردن حرکت کردیم و رفتیم تا به عروس اروپا ( پاریس ) رسیدیم. توی پاریس قصد داشتیم 3 روز توقف داشته باشیم اگرچه من قبلا سفری به پاریس داشتم( آن هم سه روزه) ولی با توجه به جذابیتهای بسیار زیاد این شهر و همچنین چون برای همسر من سفر اول به پاریس بود بازهم تصمیم به ماندن به مدت 3 شب در این شهر زیبا گرفتیم.

( 3 روز برای دیدن تمام جذابیتهای پاریس بسیار بسیار کم است و عملا باید کلا در حال دویدن باشید ولی متاسفانه وقت ما محدود بود) وقتی رسیدیم حدود 10:30 صبح بود یک کمپینگ رو در وسط شهر پاریس و جای خیلی خوب با جی پی اس یافتیم ولی متاسفانه کاملا پر بود و جا نداشت و باید تا ساعت 2 بعد از ظهر صبر میکردیم تا شاید جا خالی شود. ترجیح دادیم جای دیگری پیدا کنیم. کمپینگ بعدی که جی پی اس ما رو راهنمایی کرد داخل شهر پاریس نبود بلکه در شهر ورسالین قرار داشت یعنی دقیقا همونجایی که کاخ ورسای ناپلئون قرارگرفته.

این شهر حدود نیم ساعت با پاریس فاصله دارد کمپینگی که رفتیم واقعا عالی بود کمپینگ هاتوپیا( huttopia) واقع شده در یک فضای سبز بسیار بزرگ و شامل آیتم های مختلف برای انتخاب. کلبه های چوبی، چادر ساده، نوعی چادر به نام کانادین(Canadian tent) و... که ما با توجه به قیمت و همچنین اینکه 3 شب قصد ماندن داشتیم و چادر زدن و جمع کردن سخت بود کانادین رو انتخاب کردیم. کانادین یک چادر بزرگ برزنتی بود که داخل اون رو چیدمان قشنگی تقربیا شامل هر چیزی که لازم بود حتی یخچال و گاز و ظرف و ظروف بود. و برای 5 نفر تخت برای خوابیدن. که به شکل یک دو تخته و یک سه تخته جدا شده بود و در قسمت بیرونی هم یه میز و صندلی چوبی 5 نفره که در فضای سبز و جنگل مانند آنجا قرار داشت.

حمام و توالت هم در قسمتهای مختلف این کمپینگ بسیار زیبا موجود بود. امکانات دیگری مثل ماشین لباسشویی و ظرف شویی هم در جاهای مختلف کمپ وجود داشت. از امکانات تفریحی هم استخر و میز پینگ¬پنگ و ... موجود بود.بروشور هاتوپیا مربوط به همون سال که با خودم آوردم و نمایی از کانادین( متاسفانه عکس کانادین رو نداشتم و این عکسها برای تجسم بهتر از اینترنت گرفته شده) را در عکسهای زیر میبینید. ( هزینه هر شب استفاده از کانادین 75 یورو بود.)

 سفرنامه اروپا

به هر حال کانادین رو گرفتیم و جابه جا شدیم و رفتیم ایستگاه مترو که در همان نزدیکی بود. متروی پاریس بیش از آنچه فکرشو بکنید قوی و گسترده هست. اگر یک نقشه پاریس و یک نقشه مترو داشته باشید ( از همان ایستگاه مترو میتوانید بگیرید)تقریبا به همه جای شهر با مترو دسترسی دارید. خلاصه 5 عدد بلیط متروی سه روزه خریدیم هر کدام 22 یورو (3 روز اعتبار با استفاده نامحدود). اون روز بعد از ظهر رو به دیدن برج ایفل و خیابان شانزه لیزه گذروندیم.

اطراف برج ایفل فضای بسیار شادی دارد. حتی خیلی از جوانها قرارهاشون رو با هم زیر این برج و در اطراف آن میگذارند. بنابراین تبدیل به یک فضای شاد و شلوغ و پر از توریست شده. برای بالا رفتن از برج هم که یک صف بینهایت طولانی وجود داشت و ما بعد از کمی مشورت بیخیال بالا رفتن شدیم چون حداقل 2 ساعتی باید منتظر نوبت میماندیم. به جای آن ما هم مثل بقیه کسانی که در چمن های اطراف برج نشسته بودند یک ساعتی اونجا نشستیم و از فضا و شادی اونجا لذت بردیم.

بعد از اون دوباره سوار مترو شدیم و به ایستگاه خیابان شانزه لیزه رفتیم. اون هم که لازم به توضیح ندارد یک خیابان مجلل پر از مارکهای مختلف و فوق العاده شیک . جالب اینکه دفتر ایران ایر هم در این خیابان بود و جالبتر اینکه توی این خیابان رستورانی دیدیم که ایرانی بود و آش رشته سرو میکرد رفتیم جای همگی خالی آش رشته هم خوردیم . وقتی توی یک کشور دیگر در مکانی نشانی از کشورتو میبینی واقعا لذت بخشه( البته هر کاسه 8یورو)

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

 سفرنامه اروپا

(برج ایفل و شانزه لیزه)

نویسنده : بهار اشرف