سفرنامه مالزی (قسمت اول)
با سلام به دوستان عزیز. به بهانه مسابقه سفرنامه نویسی تصمیم گرفتم تجربیات سفر مالزیمون رو درغالب یه سفرنامه در اختیار دوستان قرار بدم. با توجه به سفر سال گذشته امون به ترکیه تصمیم گرفتیم یکی از کشورهای جنوب شرق آسیا رو برای سفر در نظر بگیرم. با توجه به توصیه دوستان و تحقیقاتی که داشتیم کشور مالزی رو برای سفر انتخاب کردیم. کشور مالزی تورهای ترکیبی و غیر ترکیبی زیاد و متنوعی داشت ولی با توجه به سفر ترکیبی سال پیش تصمیم گرفتیم که سفر تک شهر کووالالامپور رو انتخاب کنیم. با توجه به اینکه محل سکونت ما شیراز هست اول رفتیم سراغ آژانسهای شیراز تا پرواز مستقیم پیدا کنیم ولی متاسفانه تو تاریخی که ما برنامه سفر داشتیم پرواز مستقیمی از شیراز به کووالامپور نبود و تمامی آژانسهای شیراز هم تورهای آژانسهای تهران رو معرفی می کردن.
خوشبختانه یه آفر خوب از سایت لست سکند پیدا کردیم و از آژانس مقتدر سیر یه تور بسیار مناسب برای هتل 4 ستاره Grand Season با پرواز ایران ایر برای 20 تا 28 خرداد 1393 (10-18 Jun 2014) گرفتیم. با توجه به اینکه پرواز ما از فرودگاه امام بود یه سفر نه چندان کوتاه از شیراز به تهران هم پیش رو داشتیم. از اونجایی که فاصله زمانی خرید تور ما با پروازمون فقط 4 روز بود، پروازهای شیراز- تهرانی که جا میداد یا صبح زود بود که با پرواز ما که ساعت 2155 بود فاصله زمانی خیلی زیادی داشت یا عصر بود که خیلی ریسکی بود و با یه تاخیر همه چیز بهم می ریخت. به ناچار تصمیم گرفتیم که با ماشین خودمون بریم تهران، گرچه سفر خسته کننده ای بود ولی حداقلش این بود که تو فرودگاه امام خیلی معطل نمی شدیم.
روز قبل از پرواز و روز اول سفر: صبح از شیراز سفر خودمون رو شروع کردیم و بدون توقف به سمت فرودگاه امام حرکت کردیم. حدود ساعت 6 رسیدیم فردوگاه و با استرس به سمت پارکینگ حرکت کردیم. با اینکه فک نمی کردیم این فصل شلوغ باشه همون دم در می خواستن ریجکتمون کنن که با یه کم شانس وارد محوطه پارکینگ سر پوشیده شدیم و خیلی شانسی یه جای خالی برامون پیدا شد و فاز اول سفر به خوشی به سرانجام رسید. سریع وسایل رو برداشتیم و رفتیم بالا تو صف ورودی پرواز، با توجه به ساعت پروازمون منتظر موندیم تا صف کارت پرواز باز بشه، کارت پرواز رو گرفتیم رفتیم دنبال ارز مسافرتی و بقیه کارها. این بار هم مثل پارسال بدترین قسمت ورود به گیت خروجی و انتظار بیش از حد، تاخیر پرواز، عدم اطلاع رسانی و عدم مسئولیت پذیری کارکنان شرکت ایران ایر بود. خلاصه با تاخیر یک ساعته و بی نظمی عجیب دوستان وارد هواپیما شدیم.
متاسفانه هواپیمای بویینگ 747 قدیمی بود و اصلاً صندلی های مناسبی برای پرواز تقریباً 8 ساعته نداشت. بعد از پذیرایی اولیه و بی نظم مهمانداران، کنفرانس دوستان ردیف جلو شروع شد، یکی از این دوستان نامحترم از کارکنان شرکت ایران ایر بود و بقیه هم از سایر شرکتهای هوایی، دوستان تا نیمه شب با صدای بلند گرم صحبت بودن و تذکرات ما هم زیاد تاثیری روشون نداشت. مهمانداران هم اصلاً تذکری بهشون ندادن، خدا پدر سر مهماندار رو بیامرزه که اومد و با یه تذکر حسابی کاسه کوزه ی دوستان رو جمع کرد که خیلی هم بهشون برخورد. خلاصه بعد از چند ساعت نا آرامی یه چرت نصفه و نیمه روی صندلی های ناراحت غنیمتی بود. با توجه به 8 ساعت پرواز و 5/4 ساعت اختلاف اختلاف ساعت تهران و کوالالامپور حدود ساعت 10 صبح به وقت محلی به فرودگاه شهر کوالامپور رسیدیم.
فردودگاه بین المللی کوالالامپور(KLIA) فرودگاه بزرگی بود، فوراً ساکها رو گرفتیم و کارهای ورودی رو انجام دادیم و حرکت کردیم. متاسفانه اطلاع رسانی داخل فردوگاه جالب نبود و اکثر مسافرها نمی دونستن برای خروج باید کدوم سمت برن و کسی هم از آژانس مسافرتی پالم بیچ ( مسئول مسافرها در مالزی) اونجا نبود که مسافرین رو راهنمایی کنه، خوشبختانه یه چند نفری مسیر رو بلد و همه دنبالشون راه افتادیم. فرودگاه از دو قسمت اصلی تشکیل شده بود و برای رفتن از قسمت Satellite A به Main Terminal باید از ترن استفاده می کردیم
، ترمینال KLIA
لیدرهای آژانس مسافرتی پالم بیچ در قسمت خروجی منتظر مسافرها بودن و خیلی سریع از روی لیست مسافرها رو دسته بندی کردن. نکته جالب در مورد تقسیم بندی این بود که بر خلاف سیستم ترکیه (شهر کوش آداسی) که هر هتل دو تا لیدر داشت که مسئول تمام مسافرهای همون هتل بودن، اینجا هر تور لیدری چند تا مسافر از هتلهای مختلف داشت و شخص خاصی در هتل ها برای مسافرها در نظر نگرفته بودن. بعد از چک کردن تمام مسافرها و آشنایی با لیدرها به سمت اتوبوسها رفتیم. فاصله هتل تا فرودگاه با اتوبوس تقریباً 1 ساعت بود و در طول این مدت لیدر ما مشغول معرفی تورهای در نظر گرفته شده برای مسافرین بود. بعد از معرفی تورها
تورهای آژانس پالم بیچ
لیدرمون به هر خانواده ای یه سیم کارت شرکت یو موبایل (U Mobile) داد که 5 رینگت هم شارژداشت. سیم کارت بعضی ها سریع فعال شد و سیم کارت بقیه با مکافات فعال شد، سیم کارت ما هم فقط زنگ خور داشت و اصلاً نمی شد به جایی زنگ زد. متاسفانه لیدر هم آشنایی چندانی با نحوه رفع مشکل سیم کارتها نداشت و فقط وعده داد که اگه شارژش کنیم حتماً مشکل بر طرف میشه که ما چندان به این وعده دل نبستیم. هتل ما در محله Chow kit بود، تقریباً نزدیک محله چاوُکیت که شدیم ما رو بردن یه سوپر مارکت هندی که پول اکسچنج کنیم. فروشنده های هندی این سوپری هم سعی می کردن با جملات دست و پا شکسته فارسی مسافرها رو به خرید ترغیب کنن که در نوع خودش بامزه بود. بعد از اکسچنج به ترتیب مسیر حرکت مسافرها رو دم هتلهاشون پیاده کردن که به ترتیب اول مسافرهای هتل سان وی پوترا (Sunway Putra)، بعد مسافرهای هتل داینستی(Dynasty) و بعد ما رو که تو هتل گرند سیزن (Grand Season) پیاده کردن و رفتن سراغ بقیه هتلها.
نکته نا امید کننده دیگه اینکه تور لیدرها هیچ کاری برای بوک کردن اتاقها برای مسافرین انجام ندادن و هر مسافری خودش باید کارهای پذیرش رو انجام می داد، حالا نه اینکه انجام این کار کوچولو سخت باشه ولی اول کاری کمک توسط لیدرها یه جوری دلگرمی برای مسافرها بود که یکی هست مشکلات احتمالیشون رو حل کنه. با توجه به یکی از کامنتهایی که تو سایت Tripadvisor درباره خرابی و کم تعداد بودن آسانسورهای این هتل خونده بودیم درخواست کردم که تو طبقات پایین تر اقامت کنیم و مسئول پذیرش هم تو طبقه 16 بهمون یه اتاق داد. سریع رفتیم تو اتاق، انصافاً امکانات داخل اتاق بهتر از اون چیزی بود که فکرشو می کردیم. امکاناتی مثل سیفتی باکس، اتو و میز اتو، چای ساز امیدوار کننده بود. یه میز عسلی خیلی جالب هم کنار تخت بود که امکان خاموش روشن کردن تمامی چراغها و سیستم تهویه رو بهمون می دادن خیلی خیلی جالب و کاربردی بود ولی ویوی اتاقمون هتل داینستی بود و خیلی هم خفن نبود
اتاق هتل گرند سیزن
یه نکته عجیب نظرمون رو جلب کرد که از سقف جلوی سرویس بهداشتی آب می چکید. سریع زنگ زدیم واحد خدمات تا یکی رو بفرستن بعد از یک ربع دو نفر با یه وسیله ای شبیه جارو برقی اومدن و خیلی سریع آبی تو قسمت تاسیساتِ سقف کاذب جمع شده بود رو جمع کردن و گفتن مشکل حله! ولی تجربه نشون می داد اگه همین اول از این اتاق نریم بیرون کل یک هفته رو باید درگیر این سقف باشیم. سریع زنگ زدیم پذیرش و گفتیم این اتاق رو نمی خوایم، رسپشن هتل هم با همکاری هر چه تمام تر یه اتاق تو طبقه 19 بهمون داد. این قضیه ی تغییر اتاق یه یک ساعتی ما رو درگیر خودش کرد ولی واقعاً ارزشش رو داشت ویوی اتاق جدید به شدت زیبا بود، از برج مخابرات کوالالامپور و برجهای پتروناس بگیر تا موزه ملی یه ویوی بسیار منحصر به فرد جلومون بود که انرژی بسیار مثبتی رو بهمون می داد
ویوی اتاق
بعد از جا دادن وسایل و خوردن یه چایی که خستگیمون رو در کرد تصمیم گرفتیم که از زمان باقی موندمون تو روز اول استفاده کنیم و بریم برجهای پتروناس و KLCC و آکواریم. قبل از خروج هم زنگ زدیم که یکی بیاد سیفتی باکس رو باز کنه تا بتونیم مدارکمون رو توش بذاریم، بعد از نیم ساعت معطلی سیفتی باکس هم راه افتاد و زدیم بیرون. خوشبختانه هتل گرند سیزن تو قسمت پذیرش یه قسمت اختصاصی داشت که مخصوص جوابگویی به سوالات مسافرها بود و انصافاً هم یه کارمند مسلط به همه نقاط کوالالامپور داشت و با دادن یه نقشه خطوط ریلی، منوریل و سیستم حمل و نقل عمومی و راهنمایی بسیار خوب کار ما رو راه انداخت. قبلاً تو Google Earth دیده بودم که ایستگاه منو ریل چاوکیت به هتل نزدیک ولی فک نمی کردم که اینقدر نزدیک باشه تقریباً 3 یا 4 دقیقه با هتل فاصله داشت. قبل از هر چیزی یه توضیح کلی درباره سیستم حمل و نقل عمومی کوالالامپور یا همون MyRapid بگم. مای رپید یه سیستم حمل و نقل عمومی بسیار وسیع و مجهز به سیستمهای مختلف ترن ، مونو ریل و اتوبوس هست که 6 قسمت بسیار وسیع از شهر کوالالامپور رو تحت پوشش قرار میده
نقشه سیستم ریلی کوالالامپور MyRapid
. تقریباً سه مدل واگن تو سیستم حمل و نقل دارن، در خط سبز (مونوریل) از دستگاههای دو واگنه استفاده می کنن، در خطوط قرمز، آبی و زرد واگنهایی مثل متروی تهران دارن
ترن خط Batu Cave
و در خط بنفش از واگنهای سریع السیر استفاده میشه که داخلش شبیه خطوط BRT ولی خیلی شیک تر هست
خط KLIA
برای خرید بلیط خطوط ریلی و مونو ریل در تمامی ایستگاهها هم باجه و هم دستگاههای خودپرداز هست و شما می تونید از کارتهای قابل شارژ، بلیطهای تک سفره سکه پلاستیکی، کارتهای هوشمند مقوایی، کارت هوشمند کاغذی بارکد دار استفاده کنید
انواع بلیط خطوط ریلی
برای استفاده از اتوبوس هم می تونید بلیطهای کاغذی رو از راننده اتوبوس بخرید. اطلاعات بسیار کامل مثل نقشه کامل، انواع بلیطها، قیمت تمامی خطوط و ساعات حرکت و کلی اطلاعات دیگه رو از سایت www.myrapid.com.my پیدا کنید. خب از اصل ماجرا دور نشیم، با خرید دو بلیط یک سفره سکه پلاستیکی 2/1 رینگتی از ایستگاه Chow kit رفتیم ایستگاه Bukit Nanas بعد از پیاده شدن با پیاده روی چند دقیقه ای در خیابان بسیار زیبای آمپانگ به برجهای دو قلوی پتروناس رسیدیم. مرکز اطلاعات توریستی مالزی (MATIC)، سفارت پاکستان و برج های تجاری این خیابان رو بسیار زیبا و دیدنی کرده بود. دیدن یکی از بلندترین برجهای جهان و بلندترین برج دوقلوی جهان واقعاً هیجان انگیز و خوشحال کننده بود
برجهای پتروناس
برج پتروناس، KLCC، پارک KLCC، آکواریم، مرکز خرید سوریا و پل متصل کننده دو برج از جذابترین قسمتهای KLCC محسوب میشه
محوطه KLCC
ما که قصد دیدن آکواریم معروف KLCC رو داشتیم با پرسو جو وارد طبقه زیرین برجهای پتروناس شدیم و بعد از پیاده روی در یک محیط بسیار زیبا و جذاب به سمت آکواریم رفتیم. ساعت کار آکواریم از 11 صبح تا 8 شب هست و ما وقت کافی برای دیدن آکواریم داشتیم و سریع رفتیم دو تا بلیط ( بلیطی55 رینگت) برای ورود به آکواریوم خریدیم. آکواریوم کوالالامپور یه مجموعه عظیم از ماهی ها و آبزیان هست که تو دو طبقه ساخته شده و همه چیزش برای ما جذاب بود
نقشه آکواریم KLCC
حوضچه لمس ماهی ها، ماهی های برقی و موش های آبی تو طبقه اول واقعاً برامون خیلی جذاب بود
Water Rat
برای رفتن به طبقه دوم هم یه ابتکار جالبی زده بودن که مسیر رو بصورت جنگلی تزیین کرده بودن و با رعد و برق حس مناطق جنگلی بکر رو به آدم القا می کردن. طبقه دوم با اون آکواریمهای بسیار بزرگ خیلی محسور کننده بود و هر کدوم رو که تو مسیر می دیدی فک می کردی این دیگه آخرشه ولی یه کم که جهت نگاهت عوض می شد به آکواریم عجیب تری بر می خوردیم ولی بدون شک آکواریم اقیانوسیش (Ocean Aquaria) از همه جالب تر بود که یه تجربه منحصر به فرد رو به آدم میده. این قسمت یه مسیر یو شکل با مسیر متحرک هست که اگه چند لحظه بی خیال عکس گرفتن بشین و روش وایسین و به بالا نگاه کنین دقیقاً حس می کنیین تو یه اقیانوس هستین و کوسه ها و سفره ماهی هایی که اندازه خودتون و بزرگتر هستن بهتون نزدیک می شن
Ocean Aquaria
در قسمت انتهایی و خروجی آکواریم هم پر بود از عروس دریایی و ماهی هایی که تو قسمت عمیق دریا زندگی میکنن، بامزه ترین ماهی هم تو این قسمت دیدیم، فینگر فیش بود که یه سری ماهی سیخکی از تو شن در اومده بودن و هر چند لحظه یه تکونی می خوردن و خیلی خنده دار می شدن
Finger fish
تو قسمت خروجی هم یه فروشگاه بود که یادگاری هایی که به آکواریم مربوط میشد رو می فروختن. بعد از یه سفر طولانی و جابجایی های هتل و یه گردش جالب در آکواریم، یه شام واقعاً می چسبید. ما که تعریف غذاهای Food Court طبقه بالای آکواریم رو از دوستامون شنیده بودیم مستقیم رفتیم سراغ این سالن غذا که پر بود از فروشگاههای غذای مالایی، تایلندی، هندی، سریلانکایی و چینی و واقعاً لذتش رو بردیم و به شدت از اولین وعده غذایمون در این سفر راضی بودیم. با خروج از ساختمان دقیقاً تو محوطه پارک کی ال سی سی در اومدیم که یه دریاچه زیبا داشت و ورودی فروشگاه بزرگ سوریا هم روبرومون بود، یه سری تو سوریا رفتیم ولی چون هم خسته بودیم هم اینکه امروز برنامه ای واسه خرید نداشتیم زود زدیم بیرون که برای استراحت بریم هتل
محوطه پارک KLCC
تو مسیر رفتن به ایستگاه مونوریل بوکیت ناناس که از جلوی مجتمع MATIC اتوبوسهای آژانس مسافرتی پالم بیچ رو دیدیم که همسفران رو برای برنامه شب مالایی آورده بودن ما هم کنجکاو شدیم و رفتیم از پذیرش مجتمع درباره برنامه سوال کردیم که اگه وقت کردیم خودمون بریم. قیمت برنامه با شام 100 رینگت بود و به نظر میرسه قیمت 40 دلاری پیشنهادی لیدر با سرویس رفت و برگشت خیلی مناسب هست. با رسیدن به هتل روز خسته کننده و بسیار جالب اول سفرمون تموم شد.
روز دوم: برنامه امروز آژانس پالم بیچ گشت شهری با ناهار بود ولی ما تصمیم گرفتیم که بی خیال این تور و نهار ایرانیش بشیم و خودمون بریم سمت باتو کیو (Batu Cave) و پوترا جایا (Putra Jaya). البته روز آخر که وقت زیاد آوردیم فکر کردیم ای کاش از این تور استفاده می کردیم. حدود ساعت 7 از خواب بیدار شدیم و بعد از آماده شدن رفتیم تو رستوران هتل برای صبحانه، صبحانه هتل به نظر ما خیلی خوب بود و با تنوعی که داشت به راحتی می تونست هر کسی رو با هر ذائقه ای راضی نگه داره. از غذاهای هندی، کاری و دریایی تا سوپها و نودلهای چینی گرفته تا انواع املت و شیرنی و میوه همه چیز در دسترس بود،
البته روز اول قاعدتاً روز تست کوچولو از همه چیز بود تا غذاهای مورد علاقه پیدا بشه. بعد از یه صبحانه تپل رفتیم و از اطلاعات هتل نحو رفتن به باتو کیو رو پرسیدیم و آماده رفتن شدیم. از هتل ما دو راه برای رسیدن به باتو کیو با منو ریل و ترن بود، 1- Chow kit، Titiwangsa، PWTC، Putra، Batu Cave و 2- Chow kit، KL SENTRAL، Batu Cave، که مسیر اولی نزدیکتر به نظر می رسید. به پیشنهاد شوهرم مسیر اول رو انتخاب کردیم ولی اشتباه کردیم چون تو ایستگاه PWTC کلی طول کشید تا بهمون توضیح دادن چطور بریم ایستگاه پوترا و اینکه یه پیاده روی 10 دقیقه ای هم داشتیم تا به ایستگاه پوترا برسیم خلاصه رسیدیم ایستگاه پوترا و بعد از چند دقیقه انتظار ترن اومد و رفتیم سمت ایستگاه باتوکیو. این معبد بزرگ که خودش از چند معبد تشکیل شده بود یکی از مقدس ترین امکان هندی ها در مالزی محسوب میشه که اتفاقاً هیچ ورودیه ای هم نداره. در قسمت ورودی یه مجسمه بزرگ میمون هست که با دست سینه اش رو شکافته و 2 میمون تو قلبش قرار دارن، پشت مجسمه یه معبد هست که برای ورود به محتوش باید حتماً کفشاتون رو در بیارید یه آقایی هم اونجا هست که برای زائرینی که می خوان دعا می خونه
مجسمه میمون
معبد
روبروی در ورودی یه معبد دیگه هست که دو گنبد طلایی داشت و مثل معبد اولی یه اتاقک مرکزی داشت که مسئول اونجا برای خوندن دعا داخل اون اتاقک می رفت. در ادامه مسیر به سمت غار و معبد بعدی هم میشد حضور پر شمار میمونها رو دید که حرکاتشون برای ما خیلی جالب و با مزه بود، خیلی از مردم هم بهشون موزهای کوچولو می دادن، این قسمت پر بود از دکه های فروش غذا و گل که تنوع رنگ عجیبی داشت. دیگه رسیدیم به قسمت اصلی معبد که شامل یه معبد بسیار بزرگ بود که زائرای زیادی ظاهراً غذای نذریشون رو اونجا طواف می دادن، یه مجسمه 50 متری Murugan از طلا که اطرافش پر بود از کبوتر و پله های معروف 272 تایی برای رسیدن به معبد اصلی داخل غار
معبد اصلی مرکزی
مجسمه Murugan
پله های معبد باتو
برای دیدن غارها باید از پله ها می رفتیم بالا، در قسمت انتهایی پله ها دو ورودی اصلی برای غارها بود، یکی غار اصلی که محل قرارگیری معبد آخری بود و یکیش هم برای غار نوردی اختصاص داشت و دور و برش پر بود از میمونهای شیطون که در حال کشتی گرفتن و خاروندن همدیگه و پرواز از روی درختا بودن
ورودی غار
میمونهای شیطون
به علت نزدیکی میمونها به توریستها و سرعت عمل بسیار بالاشون توصیه میشه که تو این قسمت نه غذایی دست کسی باشه نه اینکه چیزی از جیبها یا کیفها بیرون باشه چون حتماً نصیب میمونها میشه. غار اصلی بسیار بسیار دیدنی بود، غار بسیار مرتفع با سنگهای بسیار دیدنی و یه سوراخ بسیار بزرگ در قسمت انتهایی که با تابش نور به قسمت وسط غار صحنه دیدنی رو درست کرده بود. در قسمت انتهایی غار هم یه معبد کوچک قرار داشت که به شدت مورد توجه زائرین بود، گوشه و کنار غار هم پر بود از مجسمه های الهه های هندو
غار باتو
. بعد از دیدن غار زیبای باتو و گرفتن عکس از پله ها اومدیم پایین دیگه حسابی خسته شدیه بودیم به توصیه دوستان با گرفت یه نارگیل پر آب و خنک خستگی یه پیاده روی چند ساعته رو از تن به در کردیم. برنامه بعدیمون دیدن پوتراجایا پایتخت اداری و هوشمند مالزی بود، شهری بسیار زیبا و مدرن که کمتر از 20 سال پیش ساخته شده، واسه همین با مونوریل رفتیم ایستگاه مرکزی KL SENTRAL که تقریباً میشه گفت قلب سیستم حمل و نقل ریلی کوالالامپور هست و تقریباً تمامی خطوط ریلی بهش وصل میشه. با کمی پرسو جو خطی که به سمت پوتراجایا می رفت رو پیدا کردیم و با خرید بلیط 10 رینگتی سوار ترن شدیم. با یه سفر تقریباً نیم ساعته رسیدیم پوتراجایا و رفتیم سمت ایستگاه اتوبوسها، با یه کم پرسو جو فهمیدیم که برای رفتن به پوترا جایا باید از ساختمان اصلی ترمینال اتوبوس رانی تور نیم روزه ی پوتراجایا رو بخریم. تور نیم روز، بعد از ظهر ساعت 2 راه میفتاد و ما وقت کافی برای یه چرخیدن تو ایستگاه رو داشتیم. ساعت 2 با چند توریست اروپایی دیگه با یه اتوبوس توریستی راه افتادیم به سمت پوترا جایا، راننده اتوبوس خودش لیدر بود و با یه میکروفون تمامی جاذبه های دیدنی رو توضیح می داد. در اطراف شهر یه رودخانه و دریاچه ی مصنوعی ساخته بودن که شهر رو به چند قسمت اصلی تقسیم کرده بود و جلو منحصر به فردی به شهر داده بود
نقشه پوتراجایا
ایستگاه اولی که توش توقف داشتیم پل Seri Wawasan بود یه پل کابلی بسیار زیبا بود که با الهام از پل کابلی سیدنی ساخته شده بود و یه ویوی زیبا از مسجد صورتی داشت و خوراک عکسهای سلفی همسفران بود
پل سری واواسان
ویوی پانل سری واواس
بعد از یه توقف 5 دقیقه ای راه افتادیم و با گذشتن از پل PUTRA که با الهام از پل خواجوی خودمون ساخته شده بود رسیدیم به میدان بزگ پوترا ، یه یک ساعتی برای گشتن اون منطقه و مسجد پوترا (صورتی) وقت داشتیم
پل پوترا
این مسجد با استفاده از هنر معماری استفاده شده در کشورهای مختلف اسلامی ساخته شده، معماری داخلی و درهایش از معماری دوران صفوی، دیوار شبستان از مسجد سلطان حسن کازابلانکا و مناره مسجد از مسجد شیخ عمر بغداد الهام گرفته شده. این مسجد باشکوه که در قسمت میانی 12 ستون اصلی داره و محوطه شبستانش ظرفیت 15000 نفر رو داره و از سه طرف با آب در ارتباطه و از هر طرف چشم انداز منحصر بفردی رو داره. در قسمت ورودی مسجد به بازدید کننده ها یه شنل قرمز بلند میدن تا در زمان گردش داخل مسجد مشکلی از لحاظ حجاب برای کسی پیش نیاد
مسجد پوترا
ساختمان زیبای دیگه ای که در میدان پوترا قرار داره کاخ نخست وزیری هست که با اون گنبد سبزش در گوشه شهر پوتراجایا خودنمایی می کرد
کاخ نخست وزیری
کنار مسجد صورتی یه رستوران و مرکز فروش سوغات هست که چشم انداز زیبایی داشت. بعد از جمع شدن همه مسافرها اتوبوس در مسیر بلوار پوترا حرکت کرد و یه توقف 5 دقیقه ای در میدان پوتراجایا داشتیم، مسجد سلطان میزان زین العابدین از زیباترین عمارتهای این میدان بود. در ادامه مسیر از پل سری جمیلانگ با اون 4 پایه ی بارویی جالبش گذشتیم تا با توقف در کنار ساختمان مرکز همایشهای بین المللی پوتراجایا یه ویوی کاملی از کل شهر داشته باشیم
پل Seri Jemaling
PICC