سفر به قزوین و بازدید ازش هیچ وقت یکی از اولویت ها، یا حتی علاقه مندی های من نبود. با اینکه معتقدم هر گوشه به گوشه ایران حداقل یه مکان دیدنی داره، حالا می خواد موزه باشه، خونه تاریخی باشه، طبیعت باشه یا هر چیز دیگه، ولی نمی دونم چرا هیچ وقت میلی برای رفتن به قزوین نداشتم. شایدم به خاطر این بود که دو سال رو تو دانشگاه باراجین قزوین درس خونده بودم و از طرف اساتید به خاطر سخت گیری های زیادشون اذیت شده بودم و از طرفی دانشگاهمون هم خارج از شهر بود. تا اینکه اواخر سال قبل یکی از دوستانمون که اصالتاً قزوینی هستش برامون از قدمت این شهر و آثار باستانی فراوانش گفت و این مساله جرقه ای شد برای من تا مصمم بشم از درستی حرفش اطمینان حاصل کنم.
در مورد تاریخچه قزوین در این حد می دونستم که زمانی پایتخت ایران بوده و با کمی تحقیق متوجه شدم شاه طهماسب صفوی در زمان سلطنت خودش به خاطر تهدیداتی که از سوی دولت عثمانی می شه تصمیم می گیره پایتخت رو از تبریز به قزوین منتقل کنه.
وقتی برای اولین بار وارد سایت گردشگری استان قزوین شدم از تعجب شاخ درآوردم. حدود 150 جای دیدنی برای استان قزوین نوشته بود که شامل موزه، آرامگاه، امامزاده، آب انبار، غار، مسجد و .... بود که از این تعداد حدود 60 تاش تو شهر قزوین هستش. با دیدن لیست پر و پیمون دیدنی های قزوین تردیدم تبدیل به یقین شد تا در اولین فرصت حتما یه سفر یه روزه داشته باشیم و حداقل چندتایی از آثار و اماکن دیدنی خود شهر قزوین رو ببینیم.
نقشه قزوین
این فرصت مناسب در ایام تعطیلات عید باستانی نوروز فراهم شد. با اینکه تو تعطیلات نوروز به خاطر شلوغی بیش از حد جایی نمی ریم ولی این بار چون قرار بود گروهی سفر کنیم دیگه نه تو کار نیاوردیم و سه شنبه 11 فروردین 94 صبح زود به طرف قزوین حرکت کردیم. خوبی این سفر هم این بود که گروهی همراهمون بودن که برخلاف من تو طول دوران تحصیلشون و به خاطر رشته شون حسابی شهر رو گشته بودن و همه جا رو خوب می شناختن.
اولین جایی که ازش رد شدیم دروازه تهران بود.
این دروازه یکی از سه دروازه منتهی به ری و تهران بوده که دوران قاجار کاربرد داشته و در حال حاضر دارای یک سردر اصلی و دو ورودی در طرفین است و زیبایی و بزرگیش نشون دهنده اینه که قزوین روزگار پر رونقی رو گذرونده.
بعد از اون به سمت آرامگاه حمداله مستوفی رفتیم. این آرامگاه تو محله ملک آباد واقع شده است. کلمه مستوفی به معنای مالیات بگیر بوده و اجداد حمداله مستوفی مسئول جمع آوری مالیات های قزوین و زنجان بوده اند. حمداله مستوفی دوتا کتاب شعر داره به نام های ظفرنامه که بر باب شاهنامه سروده شده و نزهت القلوب و همچنین یه کتاب نثر به اسم تاریخ گزیده. بنای آرامگاه بر روی سردابی قدیمی ساخته شده که به شکل مربع هستش و یه گنبد مخروطی فیروزه ای داره و مربوط به دوره ایلخانی هستش ولی درهای آرامگاه مربوط به دوره قاجاره و متاسفانه روس ها سنگ قبر حمداله مستوفی که کلی ارزش مالی داشته رو به همراه جواهرات غارت کرده اند و برده اند.
داخل بنا هم دورتا دور یکی از آیات سوره انسان نوشته شده.
بعد از دیدن آرامگاه از اونجایی که راه زیادی نبود پیاده به سمت امامزاده آمنه خاتون که یکم اون طرف تر بود رفتیم. یه امامزاده خیلی زیبا، روحانی و خلوت که مربوط به دوره صفوی هست.
بعد از بازدید از امامزاده به سمت کلیسای کانتور حرکت کردیم. این کلیسا تو خیابون دارایی قرار داره و به گفته راهنما یکی از کوچکترین کلیساهای ایرانه که در دوره قاجار برای استفاده مهندسان و کارکنان روسی شاغل در پروژه راه شوسه قزوین احداث شده بود. کانتور به معنی محل کار هست و این کلیسا تا پایان جنگ جهانی دوم فعال بوده و الگوی ساختش هم الگوی صلیبی شکله.
جالبه که داخل حیاطش دو تا قبر بود که یکیش متعلق به یه مهندس روس و تاریخش هم برای سال 1906 میلادی.
مکان بعدی که می خواستیم ببینیم آب انبار سردار بود. یکی از خیابون هایی که توی راه رسیدن به آب انبار توجه منو حسابی به خودش جلب کرد خیابون سپه بود با عنوان اولین خیابان ایران. خیابان سپه قزوین نخستین خیابان طراحیشده ایرانه که در دوره صفوی در زمان پایتختی قزوین احداث شد و در سال ۱۳۸۷ رسما به عنوان اولین خیابان ایران در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. این خیابون رو شاه طهماسب صفوی احداث کرده و ظاهرا نام خیابان هم از نام محلهای به نام خیابان در هرات گرفته شده که شاه طهماسب در دوران ولیعهدی در آن شهر ساکن بوده. خیابان سپه قزوین به عنوان نخستین فضای شهری ست که ماهیتی متفاوت از میدان ها، میدانچه ها و یا گذرهای ارگانیک فاقد طراحی داشته و بیشتر به عنوان مسیری مستقیم و طراحی شده برای رفت و آمد ساخته شده.
آب انبار سردار بزرگترین آب انبار تک گنبدی ایران هست که در سال 1227 هـ.ق در زمان فتحعلی شاه ساخته شده. دو برادر به نام های محمدحسن و محمدحسین سردار که اُمرای پولدار اون زمان بودند بانی ساخت چند تا مکان برای قزوین می شن که یکی از اون ها این آب انبار بوده. از اونجائی که این دو برادر پول ساخت این چند جا رو پرداخت می کنند به احترامشون اسم این مکان ها رو سردار می زارن.
آب انبار از سه بخش تشکیل می شه :
1- پله های پاشیر
2- پاشیر
3- مخزن
پله های آب انبار
ارتفاع این آب انبار از کف تا نوک 5/28 متر هستش و 4000 متر مکعب گنجایش آب داشته. جالبه که راهنما می گفت برای اینکه آب سالم بمونه توش ماهی مینداختن و روی آب هم سنگ نمک یا خاکستر می ریختن که ضدعفونی بمونه. برای دیواره هم از آجر استفاده می کردن به این شکل که آجر رو انقدر داخل آب می ذاشتن که نفوذناپذیر بشه، اسم این آجرها، آجر آب انباری بوده. روی آجر هم ساروج می زدند. علاوه بر این داخل بنا هم یه قسمت های برآمده بود که به اصطلاح بهش موج گیر می گفتن و کاربردش این بوده که شدت آبی که وارد آب انبار می شده رو می گرفته تا باعث ترک خوردن دیواره نشه. بالای آب انبار هم راهی بود که میراب میومد و آب رو تمیز می کرد و همینطور سوراخ هایی که اگه آب خیلی زیاد می شد برای اینکه داخل آب انبار نمونه به سطح شهر سرریز می شد. واقعا معماری و طرز کار آب انبار و دقت به جزئیات اونم در اون زمان جای تحسین فراوان داره.
بعد از آب انبار به سمت مسجد و مدرسه سردار رفتیم. این جا هم یکی از همون جاهایی هست که اون دو برادر بانی ساختش بودن و جالب اینجا بود که این مکان به تازگی بازدید گذاشته بود. این مکان که در حقیقت مدرسه علمیه قزوینه در سال 1231 هـ.ق ساخته می شه و 205 سال قدمت داره. معماری بنا فوق العاده زیباست. من تا حالا مدرسه علمیه به این قشنگی ندیده بودم. این مدرسه 32 حجره در دو طبقه داشت و حجره ها دارای ایوان چه، نشیمن و پستو هستن که پستوها گاهی کاربری انباری داشتن و گاهی کاربری مطبخ. دورتا دور هم شعر "باز این چه شورش است" محتشم کاشانی که پایه گزار تعزیه بوده نوشته شده. کاشی کاری، حجاری، ارسی و گره چینی چوبی از تزئینات این مسجد به شمار می ره و اینکه این سبک گره چینی رو در ایران فقط دو تا مکان دارن که اولیش زرآباد فارس و دومیش همین مدرسه. تکنیک گره چوبی یعنی اینکه برای ساخت پنجره از چسب یا میخ و هیچ چیز دیگه ای به جز چوب استفاده نشده که واقعا کار شاهکاریه.
بعد از بازدید از مدرسه به سمت حسینیه امینی ها رفتیم. این حسینیه سال 1275 هـ.ق توسط حاج محمدرضا امینی وقف می شه. یه حیاط زیبا داره با سه تا تالار، سردابه، آشپزخانه، آب انبار و زیرزمین. گچ بری ها، آئینه کاری ها، نقاشی های روی دیوار و سقف و همه و همه خیلی خیلی چشمگیر هست.
حیاط حسینیه
زیرزمین حسینیه
مکان دیدنی بعدی بازدید از امامزاده حسین یکی از فرزندان امام رضا بود. معماری این آرامگاه هم مثل بیشتر امام زاده ها خیلی زیبا بود. قدمت بخش هایی از بنا مربوط به دوره صفوی و بخش های دیگر هم مربوط به دوره قاجار هست.
بعد از دیدن امام زاده چون دیگه حسابی گشنه مون شده بود برای صرف ناهار رفتیم رستوران نمونه که واقعا هم غذاهاش نمونه بود و قیمه معروف قزوینی که آخرش متوجه نشدیم نساء هست یا نثا یا نثار رو خوردیم. متاسفانه به علت تعداد بالای افراد حاضر در گروه و گشنگی بیش از حدشون موفق به ثبت عکس نشدم.
بعد از ناهار و کمی استراحت به سمت حموم قجر رفتیم. این حموم در خیابون عبید زاکانی، خیابان زرآبادی، کوچه محمدرضا درگاهی (سمت راست) قرار گرفته. از اونجایی که کوچه یه طرفه و یکم باریکه برای پیدا کردنش باید کمی دقت کرد.
حموم قجر که در حال حاضر موزه مردم شناسی ست در سال 1507 هـ ق به دستور شاه عباس دوم ساخته می شه. اول اسمش حموم شاه بوده و بعد که ترمیم می شه به حموم قجر تغییر نام می ده. سال 79 شهرداری این حموم رو خریداری می کنه و با سرمایه گذاری شهرداری و مدیریت سازمان نوسازی و بهسازی به موزه تبدیل می شه.
مجسمه های داخل این مجموعه خیلی طبیعی بودن و توجه بیننده رو جلب می کردن.
بعد از بازدید از حموم به سمت بازار رفتیم. به نظر من بازار هر شهری از اهمیت خاصی برخورداره و دید خیلی کلی و جامعی از یک شهر رو می شه توی بازار به دست آورد. از خیابون اصلی حموم که به سمت پایین برین، به خیابون اصلی که می رسین، ورودی بازار مشخصه. بازار قزوین که خیلی هم خوب مرمت شده بود یه بازار بسیار زیبا و خوش رنگ و لعاب و هندسی شده ست و حجره های خیلی قشنگی داره که هر کدوم در دارن و درها هم ترکیبی از چوب و شیشه هستند. زیبایی بازار قزوین قابل توصیف نیست.
یکی از مغازه های بازار
از همون قسمت هم وارد کاروانسرای سعدالسلطنه شدیم. این کاروانسرا با مساحت 26 هزار متر مربع یکی از وسیع ترین سراهای سنتی ایران محسوب می شه و در دوره ناصرالدین شاه قاجار و به صورت چهارضلعی ساخته شده.
انتهای بازار هم به یه مسجد خیلی بزرگ رسیدیم به اسم مسجدالنبی که در سال 1202 هـ.ق در زمان فتحعلی شاه ساخته شده است.
بعد از گشت زدن تو بازار به دعوت یکی از دوستان قزوینی که ابتدای بازدید از بازار به ما پیوسته بود رفتیم یه کافی شاپ فوق العاده زیبا و سنتی و من اونجا یه دم نوشی به اسم دل آرام سفارش دادم که ترکیب چندتا گیاه بود که باید بگم خیلی طعم فوق العاده و آرامشبخشی داشت و حسابی خستگی مو گرفت.
بعد از بازدید از بازار به سمت مجموعه دولتخانه صفوی رفتیم. این مجموعه 33 تا کاخ داشته که در حال حاضر عمارت چهلستون، عمارت عالی قاپو و عمارت نادری قابل بازدید هست و قسمت های دیگه ش یا از بین رفته یا اینکه قابلیت بازدید نداره. عمارت چهلستون که به کلاه فرنگی هم معروفه در مرکز شهر قزوین و در جنوب سبزه میدان، وسط باغ بزرگی واقع شده است و تنها کوشک باقی مانده از مجموعه کاخ های سلطنتی روزگار شاه طهماسب هست. این بنا به دستور شاه طهماسب اول در سال 950 هـ.ق ساخته شده و در دوره قاجاریه توسط محمد باقر سعدالسلطنه فرماندار وقت قزوین بازسازی شد و به خاطر باغی که عمارت در اون واقع شده، چهلستون نام گرفته است و در سال 83 به موزه خوشنویسی تبدیل شده است.
زمانی که ما توی باغ عمارت مشغول گشت و گذار بودیم توی محوطه یکی از قسمت های شهر به صورت نمادین مسابقه چوگان برگزار می شد که به صورت رادیویی هم در حال پخش بود که خیلی برام جالب بود هر چند که دیدنش رو از دستش دادیم ولی این همه اهمیت دادن واقعا جای تحسین داشت.
بعد از دیدن چهلستون به سمت عمارت عالی قاپو رفتیم. این سر در بلند، 17 متر ارتفاع داره و دو گوشواره بلند در دو طرف سردر وجود داره که محل کوفتن نقاره بوده. دری هم که به داخل مجموعه راه داشت برای دوران قاجار هست.
سر در عمارت عالی قاپو
این عمارت در حال حاضر فقط در اعیادی مثل نوروز، عید فطر، عید غدیر و ... و 5 شنبه ها و جمعه ها از ساعت 8:30 تا 6 بعدازظهر بازدید داره. داخل عمارت مدرسه ای به نام مدرسه امید هست که اولین مدرسه بوده که درونش از میز و نیمکت استفاده شده. داخل عمارت باغ بزرگی هست که یه موزه عکس هم داره.
بعد از دیدن دولتخانه صفوی تصمیم گرفتیم به تهران برگردیم. البته چند جای دیدنی دیگه هم مونده بود که نتونستیم بریم مثل عمارت شهرداری که چون تعطیل بود بازدیدشو از دست دادیم. قبل از رفتن تصمیم گرفتیم کمی شیرینی بخریم چرا که شیرینی های قزوین خیلی خیلی متنوعه و خوشمزه و معروفه. توی بازار یه شیرینی فروشی بود به اسم پرستو که واقعاً شیرینی های خوش طعم و لذیذی داشت. کمی خرید کردیم و سپس به سمت تهران حرکت کردیم. به خاطر برنامه ریزی و شناخت کامل دوستامون تونستیم کلی از جاهای دیدنی قزوین رو در یک روز بگردیم و بهمون حسابی خوش بگذره.
نتیجه گیری و توصیه ها :
به جز حسینیه امینی ها- حموم قجر- موزه عمارت چهلستون بقیه مکان ها ورودیه نداشتند. توی مسافرت هایی که به استان ها و شهرهای مختلف ایران داشتم باید بگم قزوین سرآمد همه شون بود و واقعاً آثار باستانی براشون اهمیت داشت.
برعکس خیلی جاهای دیگه که از راهنما هیچ خبری نبود و نهایتا یه نفر به عنوان نگهبان وجود داشت، توی قزوین تمام جاهایی که رفتیم راهنما داشت و اصرار راهنماها برای دادن اطلاعات و توضیحات برام شگفتی داشت، معلوم بود که واقعا با عشق و علاقه کارشون رو انجام می دن.
انتخاب راهنماها هم خیلی خوب بود، اکثراً دختر و پسرهای جوونی بودند که همگی هم بدون استثنا، لباس مخصوص سازمان میراث فرهنگی پوشیده بودن و توی هر مکان دیدنی، حتی کوچیک 3-4 نفر بودند. مهم تر از همه اینکه به وفور نقشه و کاتالوگ و دفترچه های گردشگری به بازدید کننده ها می دادن، چیزی که ما تو شهرهای دیگه از باجه های گردشگری می خواستیم، یا کلاً نداشتن یا تموم شده بود. دفترچه هاشون هم حسابی کامل بود هم از لحاظ اطلاعات هتل، گردشگری، بیمارستان ها و .. و هم اینکه اکثرا به 2 زبان فارسی و انگلیسی و بعضی هاشون هم عربی نوشته شده بود. واقعاً مسئولین میراث فرهنگی قزوین خیلی خوب کار کرده بودن.
مردمشون هم خیلی با فرهنگ و با شعور بودن. یه نمونه این که موقع عکاسی اصلاً جلوی دوربین قرار نمی گرفتن و راهشونو کج یا دور می کردن و از طرف دیگه رد می شدن. خلاصه این که سفر به قزوین، تجربه بسیار دلچسب و خوبی بود و واقعاً قزوین مصداق عینی شعاری بود که داشتند: قزوین شهری به وسعت یک موزه.
آخرین سخن این که در طول سفر یه مطلبی شنیدم که برام فوق العاده اهمیت داشت و خیلی جالب بود. قزوین یه روز خاصی توی تقویمش داره به اسم روز قزوین که 9 شهریوره و به مناسب برگزیده شدن قزوین به عنوان پایتخت از سوی شاه طهماسب صفوی این روز رو نام گذاری کردن. در این روز بازدید از تمام موزه ها و اماکن سیاحتی رایگانه و تورهای رایگان هم برای بازدید و گشت وگزار در شهر از سوی شهرداری برگزار می شه. نمایشگاه خوش نویسی، جشنواره موسیقی، نمایش های محلی، سینمای تابستانه و نمایشگاه صنایع دستی را می شه از شاخص ترین آیین های روز قزوین برشمرد. در این مدت شهرداری تلاش می کنه آثار و بناهای تاریخی و قدمت این شهر را به مردم شهر و ایران معرفی کند و پیشنهاد من برای علاقه مندان به بازدید از قزوین این روزه، چون با وجود این همه اهمیت و احترامی که قائلن واقعا خوش می گذره و مطمئنا مراسم تکرار نشدنی می شه.