همیشه آرزوی دیدن جزیره رویایی سانتورینی و آتن رو داشتم اما گرفتن ویزای شنگن یونان کار سختی بنظر میومد. وقتی تو سایتهای مختلف دنبال تورهای یونان بودم متوجه سایت یک آژانس مسافرتی شدم که امکان سفر به آتن و جزایر یونانی رو بدون نیاز به اخذ ویزا از طریق کشتی کروز فراهم میکرد و برای ما چی بهتر از این، دیدن مقصد مورد علاقه و رویاییمون از طریق کشتی کروز که یکی از اتفاقات جالب زندگیمون میتونست باشه.
مدت زیادی در حال رصد پکیج های ارائه شده توسط آژانس بودیم تا تایم مناسب و پکیج مناسبی که یه روز کامل از جزیره سانتورینی ارائه بده پیدا کردیم و برای تاریخ 29 شهریور اقدام به خرید این پیکیج کردیم. پکیج شامل بلیط رفت و برگشت به ازمیر، ترنسفر فرودگاهی به کوشی آداسی، یک شب اقامت در هتل آمارا سیلایت کوشی آداسی، 4 شب اقامت در کشتی کروز Celestyal Nefali و گشت شهر آتن و گشت خرید ازمیر بود. تو زمانی که وقت داشتیم با توجه به برنامه سفر که شامل
یک شب اقامت در کوشی آداسی و 4 شب اقامت در کشتی کروز که شامل برنامه زیر است بود:
برنامه کشتی
اقدام به آماده سازی مقدمات سفر مثل دانلود نقشه آفلاین و تهیه لیستی از دیدنی ها و جاذبه های توریستی جزایر از سایت های tripadvisor و lonelyplanet کردیم.
روز اول:
ساعت 25/4 صبح دوشنبه 29 شهریور پرواز ما به سمت استانبول و از استانبول به ازمیر بود. پس از بازرسی های مرسوم به گیت مربوط به هواپیمایی پگاسوس رفتیم و چمدونا رو تحویل دادیم و کارت پروازهای تهران-استانبول و استانبول-ازمیر رو دریافت کردیم و بعد از اون به صف کنترل پاسپورت رفتیم.
متاسفانه پروازمون حدود 40 دقیقه تاخیر داشت. هواپیمای نسبتا کوچکی بود که فاصله صندلیها کم بود و پذیرایی نداشت ما چون از قبل میدونستیم واسه خودمون خوردنی اوورده بودیم اما اکثرا بیخبر بودن و یا گشنه موندن یا از منوی نه چندان جالب و نسبتا گرون هواپیما سفارش دادن و با مشکل پول خرد هم مواجه میشدن. بعد از 3 ساعت به فرودگاه سبیها استانبول رسیدیم. چون با تاخیر رسیدیم پرواز استانبول-ازمیر رو از دست دادیم اما چون پگاسوس هر ساعت از استانبول به ازمیر پروار داشت با پرواز بعدی به ازمیر رفتیم که هماهنگی بسیار خوب کارکنان فرودگاه و همراهی کردنشون جالب بود، به محض پیاده شدن از هواپیما یکی از کارکنان، مسافران ازمیر رو جمع کرد و کارت پروازهای جدید رو بهمون داد و از مسیر پیچ در پیچی ردمون کرد تا به گیت پرواز استانبول رسیدیم و البته چمدونها هم توسط خودشون به پرواز جدید منتقل شده بود. پرواز کمتر از یه ساعت بود .
فرودگاه ادنان ازمیر بزرگ و تقریبا خالی بود که فک میکنم علتش پایان یافتن فصل سفر و شروع مدارس بود. با تور لیدرمون که از شرکت sea travel بود آشنا شدیم و به سمت کوشی آداسی راهی شدیم. مسیر ازمیر-کوشی آداسی حدود 1 ساعت طول کشید که مسیری زیبا و سرسبزی بود و سر هر پیچ منظره ای فوق العاده از دریای اژه خودنمایی میکرد.
بالاخره به هتل amara sealight رسیدیم که هتل بزرگ و نوسازی است. اطاقی بزرگ و دلباز با دو تخت دونفره و جکوزی دار و رو به دریا در طبقه آخر (9ام) هتل مواجه شدیم فقط مشکل این بود که خودمون باید چمدونامون رو بالا میبردیم. رفتیم ناهار خوردیم. تنوع غذاها سالادها و دسرها خوب بود و از اون بهتر کیفیت بود.
هتل آمارا سی لایت کوشی آداسی
با وجود خستگی تصمیم گرفتیم از استخر و دریا لذت ببریم. هوا کاملا آفتابی بود اما باد خنکی میوزید و افراد کمی مشغول شنا بودن. دریا کاملا زلال و شفاف بود و تا فاصله خیلی زیادی از ساحل کم عمق. ساحل کوشی آداسی بنظرم زیباتر از آنتالیا بود فقط حیف که کمی هوا سرد بود.
منظره ساحل از اطاق
عصر تو رسپشن کمی پول خرد کردیم و راهی یکی از مراکز خرید نزدیک شدیم. با دلموش های شماره 5 راهی مرکز شهر شدیم و تو مرکز خرید AVM پیاده شدیم. مرکز خرید خیلی جالبی نبود مانگو، کالینز، adl و طبق معمول همه جا LCWAIKIKI و چندتا مغازه دیگه داشت. باقی شب و به شام وگشتن تو محوطه هتل و دیدن کافه ها و رستورانها گذشت و واسه خوردن چای به کافه تراس هتل رفتیم و چای کمر باریک و با باقلواهای خوشمزه خوردیم و کنار استخر رفتیم و برنامه موسیقی که خانمی همراه با گروهش آهنگای روز انگلیسی زبان میخوندن گوش کردیم و تو حیاط هتل کمی قدم زدیم و از هوای خوب و مناظر زیبا لذت بردیم.
روز دوم:
صبح زود آماده شدیم و چمدونا رو جمع کردیم صبحانه خوردیم و واسه Check out رفتیم. سوار اتوبوسها شدیم و به سمت بندر کوشی آداسی راه افتادیم. تو مسیر با خانم تور لیدر کشتی که از طرف شرکت آپادانا بودن آشنا شدیم و ایشون کمی اطلاعات لازم رو در اختیارمون گذاشتن. از دور دیدن کشتی ها تو بندر هیجان زیادی ایجاد میکرد و غرق شادیمون کرد. وارد شدن به کشتی مثل ورود به هواپیما یه سری تشریفات داشت، پاسپورت ها چک میشد و مهر خروج میخورد و چمدونها و اشخاص مورد بازرسی قرار میگرفتن حتی فری شاپهایی به سبک فرودگاه هم موجود بود. پس از این تشریفات وارد محیط بندر شدیم که توش 3 تا کشتی کروز قرار داشت که کشتی ما یعنی Celestyal Nefali کوچکترینشون بود.
تو صف ورود به کشتی ایستادیم و از اونجا قلعه قدیمی کوشی آداسی که دورتا دور یه جزیره کوچک نزدیک ساحل قرار داشت و مجسمه آتاتورک که بالای تپه مشرف به دریا قرار داشت رو دیدیم کمی عکس گرفتیم، چمدونها رو برچسب زدیم و به خدمه کشتی دادیم تا دم در اطاقهامون قرار بدن بعد در مرحله بعد یه فرمی رو امضا کردیم و در آخر ازمون عکس گرفتن و پاسپورتهامونو تحویل گرفتن و کارتهای ورود خروج به کشتی و اطاق رو گرفتیم و به اطاقهامون راهنمایی شدیم.
بندر کوشی آداسی
کشتی Celestyal Nefali
اطاق ما در طبقه 4ام به نام پوزیدون(خدای دریاها) و رو به بیرون قرار داشت در واقع از نوع اطاقهای XD بود. اطاقی 9 متری با دو تخت، پنجره بزرگ، میز توالت، کمد ، Safe box و یه حمام دستشویی نقلی.
اطاقهای نوع XD
موقع ناهار بود برای صرف ناهار به رستوران طبقه 4 رفتیم. غذاهای رستوران شامل چند مدل (حدود 5) غذای گرم سالاد و انواع زیتون، پنیر، یک نوع سوپ و 4-5 مدل دسر و شیرینی و میوه بود.
موقع شروع به حرکت کشتی که قرار بود ساعت 1 بعداز ظهر باشه اما به علت تاخیر حدود 60 نفر حدود 40 دقیقه تاخیر شروع به حرکت کرد تکون نسبتا زیادی رو حس کردیم اما در کل مسیر تکون های کشتی بسیار کم بود طوریکه احساس نمیشد. موقع حرکت کاپیتان یونانی کشتی قول داد این تاخیر را جبران کند و واقعا هم همیشه آن تایم تو اسکله ها حضور داشتیم. پس از ناهار گشتی تو کشتی زدیم. هر شب برنامه روز بعد کشتی شامل ساعت رسیدن به مقصد آن روز، ساعت ترک آن مقصد، کمی توضیح در خصوص مقصد، ساعات صبحانه، ناهار و شام، برنامه های ورزشی، تفریحی سالنهای مختلف تحت عنوان Daily program به صورت یه روزنامه 4 صفحه ای در اطاقها گذاشته میشد. البته برای روز اول این روزنامه در بدو ورود تو اطاقهامون بود.
روزنامه اعلام برنامه ها
اطاقها در طبقات 2، 3، 4، 6 و 7 قرار داشت.
طبقه 4 علاوه بر اطاقها رستوران Aegean restaurant وجود داشت که کیفیت بهتری نسبت به رستوران دیگر کشتی داشت. طبقه 5 رسپشن، لابی که پیانو داشت و موزیک زنده برگزار میشد ، سالن muses lounge ،سالنselene ، فری شاپ قرار داشت.
طبقه 6 علاوه بر اطاقها یه باری به اسم Thalasa داشت که تو تراس پشتی کشتی و کنار رستوران Leda buffet بود. طبقه 7 نیز علاوه بر اطاقهاکافه روباز Eclipse بود.
طبقه 8 کشتی هم عرشه بزرگ و زیبای کشتی بود که استخر و جکوزی کوچیک ، بار Helios، استیج گروه موزیک و میز و صندلی و تخت های آفتاب، سالن بدنسازی، اسپا و آرایشگاه بود. قبل از هر چیز جلسه آموزش موارد اضطراری در عرشه طبقه 5 برگزار شد و به آموزش واکنش در شرایط اضطراری پرداخت. البته برای شرکت در جلسه می بایست جلیقه های نجات رو از کمدهای کابینهامون بر می داشتیم و با خود میبردیم.
طبق اعلان خانم لیدر ساعت 3.5 در سالن muses lounge جلسه داشتیم که البته توضیحات در مورد کشتی و جزایر و تورها که تور آتن روی پکیجمون بود و تور سانتورینی که آپشنال بود و به ازای هر فرد مبلغ 67 یورو شارژ میشد گوش دادیم. خصوصا در مورد اولین مقصدمون یعنی جزیره میکونوس که شب میرسیدیم حسابی سئوال کردیم.
عصر برای عصرانه به رستوران طبقه 6ام رفتیم که چای و شیرینی و میوه سرو میشد. بعد از اون چون قرار بود pool party تو عرشه کشتی برگزار شه به عرشه فوق العاده زیبای کشتی رفتیم . هوای اونروز خنک بود و چون بیشتر جمعیت کشتی سن بالایی داشتن چندان از استخر زیبای کشتی استقبال نشد و اکثرا در حال شنیدن موسیقی و گپ زدن بودن.
با توجه به برنامه کشتی برای بازدید از جزایر ساعتای صبحانه ناهار و شام تغییر میکرد جوری که بشه از غذای رستوران کشتی استفاده کرد مثلا اون شب ما ساعت 8شب به جزیره میکونوس میرسیدیم پس شام از ساعت 6.30 تا 8.30 سرو میشد.
پس از رسیدن به اسکله میکونوس از در کشتی که در طبقه 2ام قرار داشت و اون شب خیلی شلوغ بود با ارائه کارتای کشتی و ثبت بارکدش تو سیستم خارج شدیم و وارد جزیره بسیار زیبا و لاکچری و عجیب میکونوس شدیم. در بدو ورود متوجه حضور قایقهای تفریحی خیلی لوکس تو ساحل شدیم و بعد از خروج از اسکله قدیمی وارد خیابونهای باریک و دراز میکونوس با کافه ها و رستورانهای سپید و آبی وسقفی از گلهای کاغذی سرخابی روی کافه های دنج شدیم.
خیابونا و رستورانا شلوغ بودن و تزیینات خاص و ویژه و هنری رستورانها نظرها رو به خودش جلب میکرد. یکی از نکات جالب میکونوس گربه های ملوس و اشرافیش هست که روی بالشت های مخصوصشون سر پله ها و دیوارها لم داده بودن.
کوچه های زیبای میکونوس
میکونوس جزیره ای که خارج از فصل سفر تقریبا خالی از جمعیت میشه و جمعیت بومی کمی داره. ما میون کوچه های باصفا گشتیم و یه سوغاتی کوچیک خریدیم و چون تعریف بستنی میکونوس زیاد شنیدیم توی کافه دنج که wifi هم داشت نشستیم. کمی به خانواده ها پیغام سلامتی دادیم و طبق راهنمایی لیدر راهی آسیاب بادی های معروف میکونوس شدیم تا از اونجا راهی paradise beach شیم.
وقتی به آسیاب بادیهای مشهور رسیدیم حسرتمون چند برابر شد که ایکاش چند ساعت زودتر و تاریک نشده به میکونوس میرسیدیم و روی تپه هایی که آسیاب بادیها بود میشستیم و غروب خورشید تو دریا رو میدیدیم. اما متاسفانه مدتهاست سیاست کشتی بخاطر شب های معروف میکونوس اینطور تنظیم شده. .
مسیر پیاده روی از بندر به آسیاب بادی
کمی تو منطقه پایین آسیاب بادی که به ونیز کوچک(little Venice) معروف بود گشت زدیم و در قسمتی بالاتر از آسیاب بادیها تاکسی گرفتیم و از مسیر قشنگ و پرپیچ گذر کردیم و با سرعتی که راننده شوماخر داشت همراه دوستانمون به ساحل پارادایس رسیدیم.(کرایه تاکسی 15 یورو بود). تو این ساحل بهشتی تعداد زیادی کافه و رستوران بود که ما از یکی خوشمون اومد و اونجا نشستیم البته که محیط بسیار جالبی داشت اما مناسب بچه ها نبود . دی جی سیاه پوست خیلی باحالی اونجا بود که سر میز ما اومد و کلی گپ زد و آهنگ ایرونی که جز آرش نمی تونه باشه برامون گذاشت و کلی عکس گرفت و شوخی کرد. ساعت 12 تصمیم به برگشت گرفتیم و از مرکز کرایه تاکسی تا بندر تاکسی گرفتیم و برگشتیم(برگشت 25 یورو).
مسیر به سمت ساحل Paradise
روز سوم
خب روز سوم روز دیدار از پایتخت یونان آتن بود. ساعت 7.30 قرار بود تو سالن selene که تو دک 5 بود جمع بشیم. پس از پهلو گرفتن کشتی در بندر Lavrio که در جنوب شرقی آتن قرار داشت مسیر 1 ساعته به مرکز شهر آتن داشتیم.
مسیر 1 ساعته بندر لاوریو تا آکروپلیس
سوار دو تا اتوبوس مستقر تو بندر شدیم. تورلیدر دستگاه رادیویی رو در اختیارمون گذاشته بود تا تو آکروپلیس و موقع گشت شهری بتونه با همه ارتباط بگیره و توضیحات رو بده. روز بسیار قشنگی بود باد و آفتاب ملایم و وجود ابرای تیکه تیکه تو آسمون صاف و آبی آتن لذت و اشتیاق فراوونی تو رگها میریخت.
لیدر به ارائه توضیحاتی از جغرافیا (معرفی کوههای معروف سنگ مرمر و نقره، محصولات کشاورزی مثل زیتون و گوجه و ...)، تاریخ (خصوصا رابطه ایران و یونان که جنگ و رقابتهای زیادی با هم داشتن و داستان ماراتن که به هنگام حمله ایرانیها به یونان شخصی بنام ماراتن تا پایتخت که مسیر طولانی بوده میدوئه تا خبر حمله سپاه ایران رو بده) و وضعیت اقتصادی یونان که از زمان بازیهای المپیک 2004 دچار رکود و ورشکستگی ناشی از سرمایه گذاری بازگشت نشده در این مسابقات و در نتیجه بدهکار شدن این کشور و اعلام ریاضت های اقتصادی شده و معرفی اختصاری خدایان یونانی مثل زئوس (شاه خدایان)، پوزیدون(خدای دریاها) و آتنا (الهه خرد و دانش) که نام شهر آتن از اسم این الهه اومده پرداخت و این مسیر یه ساعته از بندر لاوریو تا مرکز شهر آتن سپری شد.
در پارکینگ آکروپلیس پیاده شدیم و با توجه به تابلویی که شماره اتوبوس یعنی عدد 1 نشون میداد به دنبال تورلیدر ابتدا وارد پارکی شدیم و سپس از سربالایی عبور کردیم و با نشون دادن بلیط هامون وارد فضای آکروپلیس شدیم. تو اون ساعت محوطه آکروپلیس شلوغ بود و به ما سپرده بودن که مواظب لیز بودن سنگهای مرمر کف مسیر باشیم. اولین سایتی که دیدیم Odeon of Herodes atticus تئاتر سنگی بود که در جنوب غربی آکروپلیس قرار داشت.
این تئاتر توسط یکی از بزرگان آتن یعنی هرودز آتیکوس به یاد همسر مرحومش آسپازیا آنیا رگیلا در سال 161 پیش از میلاد ساخته شده بود که محل برگزاری تئاتر و کنسرت موسیقی بوده و حتی در سالهای اخیر جهت ضبط کلیپ های موسیقی و یا اجرای زنده گروههای موزیک مورد استفاده قرار گرفته به عنوان مثال یانی در سال 1993 اینجا اجرا داشته و آخرین بار ماریو فرانگولیس قطعه ای از کارل ارف در سال 2012 در این مکان اجرا کرده.
Odeon of Herodes Atticus
دومین سایت دروازه ورودی به آکروپلیس بود که دروازه پروپیلاآ( propylaea) نامیده میشد که شامل یه ساختمان مرکزی بو و دو طرف آن سالن کتابخانه و اولین نمایشگاه نقاشی وجود داشت. این سازه جهت کنترل ورود و خروج و ممانعت از ورود افراد کثیف یا برده ها به داخل آکروپلیس که مکان مقدس محسوب میشد ساخته شده بود.
دروازه propylaea
خرابه های بسیاری تو محوطه آکروپلیس وجود داشت که تنها معبد پارتنون و معبد ارختیوم به عنوان سازه های قابل تشخیص وجود داشت.
تور لیدر توضیحاتی در مورد این دو معبد داد و یه فرصت 15 دقیقه ای واسه گشتن تو محوطه و عکاسی گذاشت و قرارمون برای برگشت رو کنار در خروجی محوطه آکروپلیس گذاشت.
ما اول به سراغ محوطه معبد ارختیوم رفتیم. معبد ارختیوم در شمال منطقه آکروپلیس قرار داره و به افتخار قهرمان افسانه ای یونان شاه ارختینوس نامگذاری شده است. معبد ارختیوم محل مبارزه تاریخی پوزیدون و آتنا جهت تسلط بر شهر آتن بوده که در این مبارزه پوزیدون چشمه آب شور و آتنا درخت زیتون به عنوان قدرت نمایی ظاهر میکنن و مردم آتن آتنا رو به عنوان خدای شهر انتخاب کرده و وجه تسمیه انتخاب اسم شهر این داستان است و درست در جلوی این معبد درخت زیتون کهنسالی روییده است.
شکل ظاهری و معماری این معبد با دیگر معابد یونانی متفاوت است و ساختار T شکل دارد. ستون های رواق جنوبی معبد شامل 6 پیکر زنانه است که نمادی از 6 ندیمه الهی هستند که یک پایشان در نتیجه تحمل بار خم شده اما پای دیگر کاملا عمود است از دید بعضی ناظران پای خمیده نشان از تحمل بار سنگین سقف و از نظر عده ای دیگر نشاندهنده راحتی و فراغ بالی پیکره هاست این موضوع همراه با ریزه کاری های هنر مجسمه سازی در ظرافت چین های لباس این معبد رو به معبدی خاص و متفاوت تبدیل کرده.
معبد ارختئوم و رواق 6 ندیمه الهی
بعد به سراغ معبد پارتنون رفتیم. معبد پارتنون معبد الهه آتنا است که حافظ شهر آتن است. لغت پارتنون به معنای باکره است و اشاره به پاکی آتنا دارد. ساخت آن مربوط به 432 سال پیش از میلاد است و معماری آن به صورت دورستونی است و یکی از بزرگترین مقبره های فرهنگی دنیاست. اندازه این معبد 31 در 70 متر و ارتفاع آن 13 متر است. تندیس های بجا مانده از این معبد در موزه آکروپلیس و موزه بریتانیا نگهداری میشود.
کنده کاریهای بالایی درب قسمت شرقی معبد اشاره بر داستان آفرینش آتنا دارد که طبق اساطیر زئوس همسر خود متیس را که بسیار عاقل بوده میخورد و دچار سردرد میشود و از هفائیستوس (خدای آتش و آهنگری) میخواهد که سرش را بشکافد و از سر شکافته زئوس آتنا بیرون می آید. در قسمت غربی هم روایت نبرد آتنا و پوزیدون به تصویر کشیده شده است آتنا در حالیکه که درخت زیتونی نگه داشته و پوزیدون در حالیکه نیزه خود را به زمین فرو برده است. مجسمه 13 متری از آتنا در این معبد بوده. دیدار ما از آکروپلیس در این نقطه پایان پذیرفت.
ستونهای معبد پارتنون
نوبت گشت شهری بود و با اتوبوس تو خیابون معروف دانشگاه گشتی زدیم و از جلوی، دروازه هادریان، معبد زئوس، باغ ملی، ساختمان پارلمان که جلوش رژه نظامی برای احترام به سربازان کشته شده در جنگ بود، آکادمی آتن که ساختمان آن مشابه معبد پارتنون با همان جزئیات ساخته شده است مثلا صحنه زایش آتنا از سر پدرش زئوس که از تزیینات قسمت شرقی معبد پارتنون است بر سر در آکادمی هکاکی شده است 4 مجسمه، 2 تا روی ستونهای بلند یعنی آتنا(الهه عقل و خرد و شهرسازی و ...) و آپولو( خدای موسیقی و شعر) و 2 تا جلوتر روی سکو سقراط و افلاطون (یا یه قول یونانیها پلاتون) از نشانه های ویژه آکادمی آتن است که در اوایل قرن 20 ساخته شده است، دانشگاه علامت جغد را که پرنده مورد علاقه آتنا و نماد عقل و تفکر هست با خود داشت و کتابخانه که بیش از 500 هزار کتاب داره رد شدیم که اینها همه کنار هم بودن.
بعد به سمت دیگر خیابون رفتیم و هتل معروف آتن و میدان سینتاگما که زمانی لوکس ترین و بهترین برندهای جهانی رو در خودش داشته و الان تعدادیشون تعطیل شدن رو دیدیم. میدان سینتاگما از دوران باستان محل جمع شدن مردم آتن در جشن ها و هنگام تصمیم گیری ها بوده این میدان زمان اولین پادشاه یونان یعنی شاه اتو که پایتخت رو از نافلیو به آتن تغییر داد یعنی اوایل قرن 19 ساخته شد. سینتاگما معنی مشروطیت میدهد.
آکادمی علوم آتن
مقصد بعدی محله معروف پلاکا بود که فرصت یک ساعته داشتیم که توش بگردیم. این خیابون در راستای شمال و شرق آکروپلیس قرار داشت و از این خیابون بلندی آکروپلیس بخوبی مشخص است. اسم دیگر این خیابون به علت همجواری به آکروپلیس همسایه خدایان است. سر این خیابون مجسمه ملینا مرکوری هنرپیشه و خواننده معروف که بعدتر عضو پارلمان یونان شد دیده میشد.
تو این خیابون موزه آکروپلیس و تعداد دیگری از موزه ها، تئاتر دیونوسوس ( به نام خدای شراب و مستی است و 5 قرن پیش از میلاد همزمان با آکروپلیس ساخته شده است.)، کلیسا، مغازه های سوغاتی( که حتما توصیه میکنم ازشون یادگاری بخرید)، رستورانها و کافه هایی که جو جزیره های یونانی رو القا میکنن بود. گشتی تو خیایونا زدیم و چون استرس جا موندن داشتیم و تور لیدر توصیه کرده بود به سراغ تئاتر دیونوسوس و موزه ها بخاطر صف طولانی نریم، چرخی تو مغازه ها زدیم و موسیقی نوازنده ساز عجیبی مثل سنتور رو نگاه کردیم و تصمیم گرفتیم تو رستورانهای دلنشین و خیابونی غذای آتنی بخوریم .
سالاد مرغ و موساکا سفارش دادیم که حسابی بهمون مزه داد و کمی از نت رستوران استفاده کردیم و به اتوبوس برگشتیم. نرفتن به موزه آکروپلیس و تئاتر دیونوسوس یکی از حسرتای این سفر شد و متاسفانه بفکرمون نرسید که از خیابون بیرون بریم و میدان سینتاگما یا معبد زئوس رو ببینیم و به جای وقت ناهار که میتونستیم تو کشتی بهش برسیم بیخود وقتمونو تلف کردیم.
مقصد بعدی استادیوم پاناتنائیک اولین استادیوم ورزشهای المپیک بود که فرصت 10 دقیقه ای برای تماشا و عکاسی اونجا داشتیم اما داخل محوطه نشدیم و از بیرون نگاه کردیم. گشت آتن در این نقطه تمام شد و باقی مسیر یک ساعته تا کشتی به چرت زدن گذشت.
استادیوم Panathenaic
اما حسرت دیدن کلی مکان باستانی و جذاب رو دلمون موند.
بعد از رسیدن به کشتی به کابینمون رفتیم و استراحتی کردیم تا واسه برنامه گشت شب که دیدار از جزیره سیروس که نزدیک جزیره میکونوس و از مجموعه جزایر cyclade بود آماده شیم. بعد از کمی استراحت سریع خودمونو به عرشه کشتی رسوندیم تا مناظر زیبا رو همراه با نزدیک شدن به جزیره کوچیک و دلنشین سیروس رو از دست ندیم.
جزیره Siros
ساعت 6 به قسمت مرکزی جزیره یعنی ارموپولی رسیدیم طبق راهنمایی تور لیدر به سمت میدان اصلی شعر یعنی Miouli square راه افتادیم و تو این مسیر به دیدن قایقهای بادبانی زیبا و کافه های ساحلی دنج مشغول بودیم. جاده کنار ساحل منو یاد قسمتی از جاده ساحلی اهواز انداخت با همون لوپ دور خط منحنی ساحل .
ساحل زیبای جزیره سیروس
در مرکز میدان میولی عمارت ارموپلیس (Ermoupolis) قرار داشت و دو سوی میدان درخت هایی پر از گنجشک که به شدت سروصدا میکردن و کافه و رستورانهای مرتب و قشنگ بود. تعداد زیادی کبوتر هم وسط میدون در حال خوردن دون بودن و دست آموز بودنشون خیلی جالب بود.
طبق گفته تور لیدر اونجا دو جای دیدنی داشت یه کلیسای ارتودوکس و یه کلیسای کاتولیک که هر کدام روی یکی از تپه های مشرف به بندر قرار داشتن و از میدان اصلی شهر و طی کردن خیابانها و کوچه پس کوچه های تپه ها میشد بهشون رسید. اول از میون کوچه های خلوت و قدیمی کلیسای ارتودوکس Agios Nicholaos رو پیدا کردیم. کلیسایی که نسبتا جدید بود و تزییناتی کاملا متفاوت با کلیسای کاتولیک داشت و دعای مخصوصی از ضبط در حال پخش شدن. به رسم سایر افرادی که وارد میشدن منم شمعی روشن کردم.
امکان عکاسی بود اما ویدئو گرفتن توسط خانم خادم ممنوع اعلام شد. بعد از اون به سرعت به سمت کلیسای دیگه راه افتادیم و چون کوچه پس کوچه ها خیلی خلوت بود با کمک گوگل مپ آفلاین و البته خانم میانسال مهربونی که انگلیسی بلد بود کلیسای ارتودوکس آناستازیس رو پیدا کردیم که اونهم اجازه ورود به داخلش رو داشتیم و بنظر قدیمی تر از کلیسای قبلی بود.
خارج کلیسا منظره بسیار قشنگی به بندر و دریا داشت و مدتی رو به دیدن مناظر و دریا و کشتی ها گذروندیم و با توجه به خلوتی و تاریکی هوا از خیر رفتن به کلیسای کاتولیک Agios Giorgios گذشتیمو و به دنبال فلش های قرمز روی زمین و از میون خونه های کوچولو و دو طبقه گذشتیم و به خیابونی کوچیک پر از مغازه و کافه های کوچیک رسیدیم. تو این خیابون میشد زیتونای تازه و خوردنی های مخصوص پیدا کرد.
بندر زیبای جزیره سیروس
به گشت و گذار میون کافه ها و مغازه های ساحلی ادامه دادیم. در آخر به اکیپ همسفران تو یه رستوران غذاهای دریایی که توسط یه خانم میانسال باحال اداره میشد پیوستیم و در خوردن ماهی های ریز ساردین همراهیشون کردیم اما نتونستیم اختاپوس تحمل کنیم. بنا به درخواست خانم رستوران دار سر از موبایلامون در اووردیم و کلی آواز خوندیم و رقصیدیم و لحظات خوشی رو سپری کردیم و به کشتی برگشتیم و تو عرشه موزیک و رقص یونانی نگاه کردیم و لذت بردیم.
روز چهارم
تمام روز قرار بود تو بزرگترین جزیره یونان یعنی کرت باشیم. محل لنگرگیری کشتی بندر Souda بخش هانیا(Chania) بود تو بندر از مانیتورهای بزرگ تاچ اسکرین مناطق دیدنی کرت رو انتخاب و نگاه کردیم. منتظر تاکسی شدیم و چون تاکسی نبود، سوار اتوبوس شدیم و به سمت مرکز شهر هانیا براه افتادیم. من در مورد چند جای دیدنی که از سایت های lonely planet و tripadvisor پیدا کرده بودم از تورلیدر سئوال کردم چیزی در موردشون نمی دونست فقط گفت راهش پیچ در پیچ و دوره و ما رو ترسوند و منصرف کرد و ما چون اونروز تصمیم داشتیم تنهایی بچرخیم ریسک نکردیم.
جزیره کرت
ما تو ایستگاه بازار قدیمی هانیا یعنی آگورا پیاده شدیم از اونجا طبق راهنمای بروشور میتونستیم سوار اتوبوس های دو طبقه بدون سقف بشیم و گشتی تو شهر بزنیم و جاهای دیدنی و تاریخی رو با هزینه نفری 15 یوروببینیم. اول از همه بازار سنتی و قدیمی آگورا که چیزی تو مایه های بازار تجریش خودمون بود رو دیدیم. از در طرف دیگه بازار که خارج شدیم وارد خیابونهای قدیمی سنگفرش شده شدیم که پر از مغازه ها و کافه هایی با سقف گلهای کاغذی بود.
کمی جلوتر دیوار قلعه ونیزی ها رو دیدیم که امکان ورود به این قلعه وجود نداشت. از کنار دیوار عبور کردیم و وارد بندر ونیزی ها (venetian harbor) شدیم. دریا فوق العاده آبی و شفاف و زیبا بود، آسمون آبی با ابرهای پراکنده، قایق های زیبا در گوشه ای از ساحل و با وجود فانوس دریایی منظره فوق العاده ای بوجود اوورده بود و ما تصمیم گرفتیم از کنار قایقهای کف شیشه ای که با پرداخت نفری 13 یورو شما رو به وسط دریا میبوردن و ماهی زیبا نشون میدادن بگذریم و به کنار فانوس دریایی بریم.
بندر ونیزی ها
تو مسیر از کنار مسجد قدیمی حسن پاشا(Hassan Pascha Mosque) یا (janissaries) که در سال 1645 میلادی ساخته شده توسط ترکها و مناره هاش در جنگ جهانی دوم تخریب شده رد شدیم اما چون لازم بود کفش درآریم داخل نشدیم. فانوس دریایی نسبتا دور بود و کمی از پیاده روی خسته شدیم اما مناظر فوق العاده زیبایی رو دیدیم و کلی لذت بردیم و تو راه برگشت تصمیم گرفته بودیم از رو بروشور اتوبوس تفریحی کمی بگردیم اما متاسفانه راه به جایی نبردیم.
مسجد حسن پاشا
مسیر طولانی و خسته کننده بود و طبق پیشنهاد تورلیدر به سمت ساحل نزدیک یعنی Nea Chora beach رفتیم و به ازای پرداخت 5 یورو تخت و سایه بون گرفتیم. ساحل شنی خیلی زیبایی بود که که در فاصله 100 متری یه رشته تخته سنگ کنار هم داشت. بعد از شنا و استراحت تو ساحل به سمت محله قدیمی هانیا رفتیم. کوچه های باریک، خونه های کوچیک دو طبقه با درها و پنجره های باز و افراد مسن که در حال گفتگو و استراحت بودن و کاملا راحت، کنیسه قدیمیEtz hayyim synagogue ، کافه های خیابونی و گلهای کاغذی، سگ های خوابالو و بیحال و گربه های نازپرورده و سنگفرش خیابونا واقعا دلپذیر و دوست داشتنی بود و بعد از چرخی تو این فضا دوباره سر از بندر ونیزیا در اووردیم و دنبال رستورانی واسه خوردن ناهار ساعت 5 گشتیم. تو یکی از رستورانای ساحلی بندر ونیزی جیرو مرغ، ماست یونانی و کوکا سفارش دادیم به نت وصل شدیم و خبر حال و احوالمونو به خانواده دادیم.
دوباره به قسمت پشت بندر رفتیم و وارد کلیسای Agios Nikolaos شدیم. کلیسای ارتودوکس با تزیینات فاخرانه، قاب های بزرگ منبت کاری شده چوبی با تصاویری از مسیح و مریم و محراب مجلل که یک خانم و آقا مشغول خوندن دعایی بودن به نوبت که خیلی نوای قرآن داشت. از کلیسا که خارج شدیم با مجسمه قدیس نیکولاس عکس گرفتیم و اونور خیابون آب انار خوردیم و به سمت قسمت های مدرن تر شهر رفتیم. گشتی زدیم و وقتی هوا تاریک شد تو همون ایستگاهی که پیاده شده بودیم سوار اتوبوس شدیم و به بندر Souda برگشتیم.
البته در بندر چند دقیقه ای نشستیم تا از اینترنت اونجا استفاده کنیم و با دیدن دوباره مانیتور داغ دلم تازه شد که چرا از روزمون به خوبی استفاده نکردیم و چه حیف که از این جزیره بزرگ با کلی دیدنی های طبیعی منحصربه فرد و تاریخی مثل منطقه هراکلیون (2 ساعت فاصله) نتونستیم ببینیم .
باقی شب به گشتن تو عرشه کشتی و سالن های موسیقی گذشت.
روز پنجم
روز موعود فرا رسیده بود. انگیزه من واسه سفر دیدن جزیره زیبا و رومانتیک و رویایی سانتورینی بود. جایی منحصر به فرد که یکی از بزرگترین مقاصد گردشگران هست. از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم. طبق اعلان کشتی ساعت 7 به جزیره میرسیدیم و ساعت 8.30 کشتی جزیره رو ترک میکرد.
چون امکان پهلو گرفتن کشتی در کنار اسکله یا بندر وجود نداشت کشتی در نزدیکی جزیره ایستاد و توسط قایقهای ویژه مسافرین به ساحل برده میشدن. ساعت 8 تقریبا کشتی لنگر انداخت و با اعلان مسئولین ابتدا افرادی که تور خریده بودن به سمت ساحل جنوبی جزیره برده میشدن تا توسط اتوبوس به گشت تو جزیره بپردازن (گشت شامل بازدید از دهکده اویا، بازدید از کارگاه شراب سازی، استراحت و ناهار در ساحل پریسیا(هزینه ناهار بر عهده مسافرین) و بازدید از دهکده فیرا و هزینه برگشت از تله کابین بود(67 یورو)). برای افرادی که تور خریداری نکرده بودن و تصمیم داشتن شخصا به گشت بپردازن می بایست از دکه 5 اقدام به گرفتن نوبت برای سوار شدن به قایق میکردن.
بعد از خوردن صبحانه کمی تو عرشه به تماشا کردن جزیره رویایی پرداختیم و با اعلان مسئولین حدود ساعت 9.30 سوار قایق سری 4 شدیم و در بندر آتینیوس(Athinios port) پیاده شدیم. به طور کل سانتورینی جزیره ای صخره ایه به شکل هلاله که قرنها پیش شکل مدوری داشته که با وقوع آتش فشان قسمت هایی از آن به زیر آب رفته و حالا جز هلال و نقطه ای در وسط آن که سر آتشفشان (caldera) است چیزی از آن نمانده. این جزیره نسبت به سطح دریا در ارتفاع قرار داره البته به جز نواحی در جنوب و جنوب شرقی که ساحل هست. پس وقتی کشتی در غرب جزیره لنگر انداخته یا باید به جنوب جزیره رفت و از اونجا برای گشت سوار تاکسی و غیره شد یا در همین بندر آتینیوس پیاده شد و 518 پله موجود رو (پله های karavolade) توسط یکی از روشهای پیاده روی، خر سواری و تله کابین(telefrico)) یا (cable car) (طی کرد و به دهکده فیرا که مرکز جزیره هست رسید. ما تله کابین انتخاب کردیم وبا پرداخت نفری 5 یورو همراه 4 نفر دیگه (کابینها 6نفرست) راهی جزیره شدیم و تو تله کابین که مدت 3-4 دقیقه طول میکشه مناظر زیبایی رو دیدیم.
نکته جالب تله کابین این بود که کابین ها بصورت متصل به هم حرکت میکردن و چون جدا از هم نبودن تنها آخرین کابین منظره خوبی داشت و باقی کابین ها مناظر رو کمی پوشش میدادن. از تله کابین که پیاده شدیم لب صخره ها رفتیم و از دیدن مناظر واقعا متحیر شدیم. از مسیر لبه صخره ها یعنی مسیر (Agiou Mina)به سمت جنوب جزیره راه افتادیم و از مناظر بی همتای اونجا دیدن کردیم. دیدن هتلهای زیبا با معماری ساده و دلنشین و رنگهای سفید و روشن با گلای کاغذی صورتی کنار آبی عمیق دریا دلمونو برده بود و آرزو میکردیم کاش یه شب اونجا بمونیم.
کشتی Celestyal Nefali از دهکده فیرا
مسیری که طی کردیم فقط قابل پیاده روی بود و امکان تردد خودرو یا غیره نبود از کنار صخره ها مسیر به مسیر منحنی شکلی ختم میشد که در ادامه به یکی از خیابونهای فیرا (Dekigala)رسیدیم که پر از ماشینهای کوچیک گلف و سوزوکی بود و وارد یه کوچه بزرگ سنگفرش (mitropoleos street) شدیم و دو عمارت بزرگ سفید یکی در دست راست(موزه) و دیگری چپ دیدیم، ما تو سانتورینی قصد دیدن جزیره و طبیعت مسحورکنندش رو داشتیم و تصمیم گرفتیم وقتمونو برای موزه ها نذاریم.
در کوچه دو نوارنده آهنگهای معروف با بوزوکی و گیتار مینواختن. این خیابون سنگفرش شده درست بالای مسیری بود که از لبه صخره ها عبور کرده بودیم و در آن یه کلیسای سفید به نام orthodox metropolitan cathedral قرار داشت. وارد کلیسا شدیم ونقاشی ها و تزیینات جالب اونجا رو نگاه کردیم و به مسیرمون ادامه دادیم.
در این قسمت از فیرا دو طرف خیابون پر از مغازه های شیک با برندهای معروف و گالری های هنری بود و ما به خرید یادگاریهای های کوچیک اکتفا کردیم.انتهای مسیر به مسیر لبه صخره ختم میشد و ما تصمیم گرفتیم در یکی از کافه های لبه صخره آب کاکتوس امتحان کنیم. تو یه کافه بسیار دنج دو لیوان آب کاکتوس خوردیم و کمی استراحت کردیم و از مناظر حسابی لذت بردیم و به خیابونی که ایستگاه تله کابین قرار داشت رفتیم و مسیرمونو به سمت کلیسای cathedral church of saint john the Baptist ادامه دادیم.
کلیسا رو دیدیم و از در دیگر کلیسا خارج شدیم و از میون کوچه های باریک و گالریهای هنری عبور کردیم و به خیابون اصلی فیرا 25 مارس رسیدیم و تصمیم گرفتیم به میدون اصلی شهر بریم و طبق جدول ساعات با اتوبوس به سمت ساحل کاماری(Kamari beach) بریم اما چون مسیر رو اشتباه رفتیم و کمی خسته شدیم تاکسی رو ترجیح دادیم و با پرداخت 15 یورو مسیر 15 دقیقه ای فیرا تا ساحل کاماری رو با آرامش طی کردیم.
مسیر فیرا به ساحل کاماری
ساحل کاماری ساحلی بسیار زیبا کنار کوه و با رستورانها و کافه های مختلف است. رستورانها و بارهای زیادی تو ساحل وجود داشت ما متاسفانه خوی خجالتیمونو حفظ کردیم وطبق پیشنهاد خانم راننده به رستوران family رفتیم در حالیکه خارجیها خیلی راحت یکی یکی منوهای رستورانها که دم درب ورودی رستوران بود را با حوصله و دقت میخوندن و جهت مقایسه سراغ باقی رستورانها میرفتن. کلا در صورت سفارش غذا استفاده از تخت و سایه بون مجانی بود.
رستوران فامیلی با میز و صندلیهای چوبی سبز کمرنگ و تخت و سایبونهای راحت و مرتب رستوران خوبی بود. چون گشنه بودیم اول غذامونو سفارش دادیم که با نوشیدنی حدود 40 یورو شد. غذای خوشمزمونو با وجود مزاحمتهای گربه سریشی خوردیم. هوا خنک بود و دریا به شدت مواج بود و اجازه نمیداد شنا کرد. باقی رو به استراحت رو تختها پرداختیم.
ساحل کاماری
تقریبا ساعت 4 با گرفتن تاکسی از ساحل آرامش بخش کاماری خارج شدیم و به سمت دهکده اویا با پرداخت 35 یورو به راه افتادیم. البته خانم راننده مسیر فیرا-کاماری بهمون گفته بود باید 30 یورو پرداخت کنید اما ما از هنر چونه زنی بی بهره ایم. مسیر کاماری به اویا بسیار دیدنی و جالب بود و چون جزیره روی صخره قرار داشت منظره دریای آبی از جلو چشممون دور نمیشد و حتی در قسمتی از راه از دو طرف دریا رو میتونستی ببینی. همراه با تماشای کلیساها و دهکده های زیبا تو مدت 20 دقیقه به دهکده رویایی اویا رسیدیم. (البته این فواصل روی گوگل مپ زمان بیشتری میبره اما راننده های یونانی کلا خیلی با سرعت رانندگی میکنن)
مسیر ساحل کاماری به دهکده اویا
اون ساعت روز دهکده شلوغ بود و مسافرین جهت گشت تو دهکده و دیدن غروب معروف و جهانی اویا خودشونو رسونده بودن و واسه عکاسی باید منتظر رد شدن جمعیت میموندیم. بعد از ایستگاه های تاکسی و اتوبوس وارد میدانگاه سنگفرش شده ای میشدیم که ضلع شرقیش عمارتی به نام Naftiko Mosio بود که امکان ورود نداشت و گویا کلیسایی بوده که تبدیل به موزه شده و ضلع غربی آن لبه صخره هایی بود که به سمت دریا ویو داشت.
مناظر دهکده اویا فوق العاده خاص و زیبا و منحصر بفرد بود بسیار چشم نوازتر از فیرا. در کنار هتل های تمام سفید با استخرهای کنار لبه صخره، کلیساهای کوچک گنبد آبی (blue dome chanbel) با ناقوسهای بسته شده که مانع ایجاد صدا در اثر وزش باد شون جلوه فوق العاده ای به مناظر میدادن که منو یاد عکسها و فیلمهای تبلیغاتی مینداخت که مدتها با دیدنشون حسرت دیدار و تماشای حضوری شونو میکشیدم.
Blue Dom chambel
مناظر دل انگیز دهکده Oia
مسیر Naftiko mosio رو با عبور از پله های فراوون به سمت byzantine castle ruin که خرابه های بازمانده از زمان بیزانس ها بوده و محل فوق العاده ای واسه عکاسی خصوصا از غروب خورشید بود ادامه دادیم. کاملا غرق رویا بودم و با دیدن هتل ها ویلاهایی که عکساشونو تو اینترنت دیده بودم و آرزوی اقامت توشونو داشتم تو دنیای دیگه ای سیر میکردم.
هتل های زیبای دهکده Oia
رفته رفته به جمعیت اضافه میشد تا اینکه به آسیاب بادی معروف اویا (کنار ویلاهای golden sunset villas) در گوشه ترین نقطه دهکده اویا و جزیره سانتورینی رسیدیم خورشید کم کم در حال پایین اومدن بود.
آسیاب بادی معروف
دیدن زوجهای جوون خصوصا چشم بادومی با لباسهای عروس همراه عکاس یکی از سوژه های جالبی بود که میشد دید.
سانتورینی و عروس ها
با اینکه ساعت حدود 30/6 بود و تا غروب یه ساعتی وقت بود اما پایین اومدن خورشید و سایه هاش تو آسمون بسیار چشم نواز بود و ما با احتساب مسیر نیم ساعته تا فیرا و تله کابین و رسیدن و سوار شدن به قایقها تصمیم داشتیم ساعت 30/7 تو بندر آنتونیوس باشیم .
یک ساعت مانده به غروب دهکده اویا
ما بعد از خرید کمی آجیل مخصوص سانتورینی به ایستگاه رفتیم خبری از تاکسی ها نبود و با وجود شلوغی زیاد موفق به سوار شدن به اتوبوس شدیم.(بلیط اتوبوس 1.8 یورو بود.) به فیرا که رسیدیم هوا خیلی سرد بود اما هوس بستنی کردیم و بستنی خیلی خوشمزه ای سفارش دادیم و تو صف شلوغ تله کابین همسرم ایستاد و من به لبه صخره رفتم و غروب تماشا کردم. بعد از پیاده شدن تو بندر آنتونیوس حدود نیم ساعتی معطل شدیم تا قایق اومد و ما رو به کشتی رسوند ساعت از 8 گذشته بود که ما با تکونهای شدید و هیجانی قایق به کشتی رسیدیم . اینطور شنیدیم که این آخرین قایقه و افرادی که دیر کنن باید خودشون از سانتورینی قایق بگیرن و بیان کوشی آداسی. از دور صحنه دور شدن از جزیره رو نگاه میکردم و دلم واسه این جزیره اسرار آمیز و زیبا تنگ شد و به خودم قول دادم دوباره برگردم بهش.
غروب از دهکده فیرا پشت ایستگاه تله کابین
موقع شام تو کشتی متوجه شدیم تولد یکی از همسفرامونه و بعد از خوردن شام تو همون رستوران طبقه 4 همراه با دوستان کیک خوردیم و با موزیک زنده رقصیدیم و باقی شبو به گشتن تو عرشه و سالنهای کشتی که چون شب آخر بود حسابی شلوغ بود گذروندیم. دوتا از مسافرین کشتی اونروز تو سانتورینی ازدواج کردن و گروه موسیقی Eros به افتخارشون آهنگ مخصوص گذاشتن و رقص دونفره ای رو با تشویق حاضرین انجام دادن. خب چون شب آخر بود کارهای مربوط به check out رو باید اونشب انجام میدادیم چون صبح زود به کوشی آداسی میرسیدیم. تو رسپشن تسویه حساب رو انجام دادیم که شامل هزینه غذاها یا نوشیدنی های 2نرخه، برخی غذاها مثل پیتزا و تور (excursion) میشد. کلید safe box تحویل دادیم (در ضمن اگر کلید safe box گم میشد می بایست 50 یورو جریمه پرداخت کرد.). طبق توصیه تورلیدر تو صرافی کشتی با نرخ خوبی یوروهامونو به لیر تبدیل کردیم.
دیروقت به کابینمون رفتیم و چمدونها رو جمع کردیم و جلوی درب خارج از کابین گذاشتیم. با تکونهای شدید کشتی که به علت موجهای بزرگ بود صبح کردیم.
روز ششم
صبح وقتی ساعت 7 بیدار شدیم کشتی تو بندر کوشی آداسی بود. حاضر شدیم و آخرین صبحانه کشتی رو هم خوردیم و ساعت تقریبا 9 بعد از گرفتن پاسپورتهامون از کشتی عزیز و دوست داشتنی خدافظی کردیم و خارج شدیم. و سوار اتوبوسها شدیم و راهی ازمیر. دوباره از مناظر زیبای مسیر کوشی آداسی تا ازمیر استفاده کردیم و ظرف 1.15 به مرکز خرید optimum ازمیر رسیدیم. مرکز خرید متوسطی بود تامی، دری مد، منگو، ماوی، کالینز، بامبی، لاکوست، lcwaikiki، adl و برندهای دیگه هم داشت. حالمون چندان خوب نبود اکثرا سرگیجه داشتیم و احساس میکردیم رو دریا هستیم در واقع بدنمون به تکونها عادت کرده بود و حالت ثابت براش عجیب بود. حدودا ساعت 3 سوار اتوبوسها شدیم و به سمت فرودگاه براه افتادیم.
فرودگاه ازمیر فری شاپ جالبی نداشت و خرید رو واسه فری شاپ سبیها استانبول گذاشتیم.
تو Mc Donalds فرودگاه شام خوردیم وسوار هواپیما پگاسوس شدیم. خلبان و مهماندارا ایرانی بودن که موجب مسرت بود. پرواز 3 ساعته خوبی بود. نتیجه گیری، توصیه ها و توضیحات
این سفر پرجنب و جوش و پرخاطره رو به همه دوستان پیشنهاد میکنم.
توصیه میکنم:
با توجه به علاقه مندیهاتون پکیج مناسب خودتونو از آژانس خریداری کنید. معمولا پکیج ها با توجه به برنامه کشتی شامل بازدید از جزایر مختلف است و عموما این پکیج ها ثابت نیست. حتما نقشه آفلاین جزایر رو دانلود کنید و نقاط مورد علاقتون رو که از سایت های معتبری مثلtripadvisor و lonelyplanet مشخص کردید روی این نقشه ها سیو کنید تا براحتی پیداشون کنید. تو یونان همه خریدها با یورو انجام میشه این نکته رو حتما مورد توجه قرار بدید و برای ترکیه هم لیر تهیه کنید.
توصیه های تورلیدرتون در خصوص نقاط دیدنی معمولا بسیار خوبه اما گاها جاهای جالب و دیدنی رو میتونید برید که اونها باهاشون آشنایی ندارن. در گشت های جزایر تلفن کشتی که در daily program ثبت شده رو همراه داشته باشید تا در مواقع اضطراری تماس بگیرید.
اینترنت کشتی ساعتی 10 یورو هست که علاوه بر هزینه بالا دائم در حال قطع و وصله و اصلا توصیه نمیشه. خرید سیم کارتهای Vodaphone (10یورو) یکی از روشهای خوب داشتن اینترنت هست و علاوه بر اون در صورت استفاده از کافه ها و رستورانها تو جزایر و آتن میتونید پسوورد وای فای رو هم داشته باشید.
تو آتن دیدن موزه آکروپلیس رو از دست ندید و اگر تونستید معبد زئوس. گشتی تو میدان سینتاگما بزنید. تو جزیره سیروس دو کلیسای معروف رو حتما ببینید غیر از جذابیات معماری کلیساها، منظره فوق العاده زیبایی رو از کلیساها شاهد خواهید بود. در جزیره کرت حتما از اتوبوس های توریستی که تو میدون آگورا بلیطشونو میفروشن(15 یورو) استفاده کنید. رفتن به ساحل رو هم فراموش نکنید. اگر تو منطقه هانیا فقط بگردید جز کرایه اتوبوس از بندر Souda به مرکز شهر هانیا و برگشت که هر سر 1.8 یورو هست مبلغ دیگری نخواهید پرداخت.
در جزیره سانتورینی، اگر مثل ما یک روز کامل فرصت دارید میتونید از دهکده فیرا، ساحل منطقه پریسیا یا کاماری و دهکده اویا دیدن کنید. البته سعی کنید وقت بیشتری برای دهکده اویا بزارید و این نقطه منحصربه فرد رو واسه دیدن غروب از دست ندید. اگر فرصت یه نیمروز دارید بیشتر وقت خود رو برای دیدن دهکده اویا بزارید. اگر وقت محدوده از قبل با تاکسی هماهنگ کنید که برای برگردوندن شما از اویا به فیرا منتظر باشه. تاکسی از فیرا به اویا یا از فیرا به ساحل کاماری 15 یورو است.
حتما غذای جزایر مختلف رو امتحان کنید. قیمت غذا از 3 یورو(ساندویچ های کوچک جیرو) تا 20 یورو هست. البته رستورانهای شیک و گرون تری هم وجود داره اما تو رستورانهای ساحلی و دنج این رنج معموله. برنامه های جالب و دیدنی کشتی خصوصا گروه یونانی رو از دست ندید.
کشتی پزشک داره در موقع لزوم از طریق رسپشن میتونید ساعت ملاقات تنظیم کنید حتما رسید دریافت کنید که موقع برگشت به ایران با مراجعه به شعبه بیمه اون مبلغ بهتون برمیگردونن. و هزینه تورها از 5 تا 5/7 میلیون بسته به پکیج انتخابی و نوع کابین کشتی و پرواز متفاوت است. امیدوارم این سفر قسمت عزیزان بشه و حسابی خوش بگذره بهشون.
نقد و بررسی هتل Amara sealight Kusadasi:
ما کمتر از 24 ساعت تو این هتل اقامت داشتیم و در این فرصت امکان استفاده از کلیه امکانات هتل نبود اما نکاتی که جلب توجه میکرد رو میتونم اینطور عنوان کنم. هتل بزرگ و نوساز بود اما فضای باز و فضای استخر متناسب با تعداد اطاقها نداشت البته لابی بزرگی داشت. اطاقی که به ما دادن چون در اون تایم هتل بسیار خلوت بود و تعداد کمی مهمون داشت در بالاترین طبقه و رو به دریا بود (البته گویا همه اطاقهاشون ویو دریا رو دارن.) اطاق بسیار بزرگ و مرتب بود.
تنوع غذاها خوب بود اما کیفیت بهتر از تنوع بود. محیط رستوران هم خوب بود. تعداد زیادی رستوران دور لابی هتل وجود داشت که فرصت استفاده ازشون میسر نشد. چندتایی هم کافی شاپ بود که با مراجعه به سایت هتل میتونید اطلاعات کافی ازشون بگیرید. دسترسی هتل به مرکز شهر خیلی خوب بود و با دلموشهای شماره 5 و با پرداخت 2 لیر براحتی میتونید به مرکز شهر برید. تو یه شبی که اقامت داشتیم برنامه انیمیشن مختصری تدارک دیده شده بود.
کیفیت غذا:8
تمیزی و زیبایی هتل و اطاقها: 9
عملکرد کارکنان: 9
تفریحات و امکانات هتل: 7
منطقه و دسترسی: 9
ارزش قیمت به نسبت خدمات:7
ننقد و بررسی کشتی کروز Celestyal Nefali:
این کشتی کروز متعلق به شرکت کشتیرانی Celestyal و بدون نیاز به ویزا است. این شرکت علاوه بر کشتی Nefali صاحب 2 کشتی کروز دیگر می باشد. این کشتی 8 طیقه (دک ) دارد. غیر از طبقه اول، پنجم و هشتم بقیه طبقات دارای کابین (اطاق) است. کابینها داخلی (بدون پنجره) و خارجی (پتجره دار ) هستن. تعداد محدودی از کابینهای طبقه 7 تراس هم دارن.
کشتی دارای 2 رستوران غذا خوری در طبقات 4 و 6 هست. در طبقات 5، 6، 7 و 8 بار و کافی شاپ وجود دارد. یک سالن نمایش در طبقه 5 قرار دارد. در تمام مدت روز و تا پاسی از شب در تمام کافه هاو سالنها برنامه موزیک برقراره.
کیفیت و تنوع غذاها نسبتا خوب.