مسیر گردشگری روز چهارم
ادامه مسیر گردشگری روز چهارم
روز پنجم:
برنامه سفر امروزمون سفر به شهر پوشکین و دیدن قصر تزارسکویه یا دهکده سزارها بود. دهکده تزارها در سال 1937 به مناسبت صدمین سالگرد فوت پوشکین به شهر پوشکین تغییر نام داد.
از رزروشن هاستل در مورد ایستگاه مینی بوسهای پوشکین راهنمایی گرفتیم و به سمت مترو و ایستگاه مترو Moskovskaya حرکت کردیم. از مترو که خارج شدیم جنب مترو یک ساختمان خیلی بزرگ بود که مجسمه بزرگی از لنین جلوش قرار داشت. درست پشت سر مجسمه لنین و پشت ساختمان ایستگاه مینی بوسهای پوشکین قرار داشت. به سمت ایستگاه که رفتیم راننده که تاجیک بود با ما فارسی صحبت کرد و راهنماییمون کرد سوار ماشین بشیم و به سمت پوشکین رفتیم. پوشکین در جنوب سن پترزبورگ قرار گرفته و جادش به شیکی پترهوف نبود و ظاهرا جز جاده های شلوغ و پرتردد اون منطقه است. چون موقع برگشت به ترافیک هم خوردیم. هزینه مینی بوس نفری 40 روبل شد.
شهر پوشکین
محل قرار گیری مینی بوسهای پوشکین
نمای بالای قصر کاترین، عکس از نت
جلوی قصر و جایی که پیاده شدیم هم چند دکه فروش سوغاتی بود که یک نگاهی بهشون انداختیم و داخل محوطه شدیم.
ورودی کاخ و دکه های سوغاتی فروشی
قصر فوق العاده زیبایی بود. شنیده بودم که پتر کبیر قصر و زمینهای اطراف را به کاترین هدیه داده و کاترین هم قصر رو به کمک معمار معروف برانشتین توسعه داد و حسابی ولخرجی کرد بطوریکه بعدها پترکبیر با دیدن اون همه هزینه کاترین رو سرزنش کرده بود. دختر کاترین الیزابت اول هم این قصر را توسعه داد. کنجکاو بودم بدونم وسط این همه زیبایی هایی که تا الان از کاخها و موزه ها دیده بودیم این قصر چی داره. برای مطالعه بیشتر در مورد این قصر و دیدن تصاویر پانوراما و مجازی میتوانید از سایت https://eng.tzar.ru/ استفاده کنید. برای ورود به محوطه کاخ نفری 120 یورو بلیط خریدیم و وارد حیاط کاخ شدیم.
کاخ کاترین
کاخ کاترین
کاخ کاترین
جلوی در ورودی، مناره های یک کلیسا هم دیده میشد. البته داخلش نرفتیم. قصر آبی سفید بسیار زیبا و بزرگی وسط حیاط خودنمایی میکرد.
جلوی قصر دریاچه مصنوعی بزرگی به یاد پیروزی ارتش روسیه بر عثمانی در سال 1770 ساخته بودند. صفی از مردم جلوی قصر ایستاده بودند. تصمیم گرفتیم این بار داخل قصر شویم. بیشتر از یک ساعت تو صف بودیم. از طرفی پشت سرمون هم جمعیت زیادی ایستاده بودند و دلمون هم نمیومد از صف خارج شیم بلاخره داخل شدیم. برای بازدید قصر باید بلیط میخریدیم که این بار نفری 1000 روبل شد. قصر فوق العاده شلوغ بود و نکته جالبی که بهش برخوردم علاوه بر توریستها که همراه راهنما وارد قصر میشدند خود روسها هم برای بازدید از قصر راهنما میگرفتند و به صورت دسته جمعی بازدید میکردند که توسط گوشی هایی که تو گوششون بود به حرفهای راهنما گوش میدادند.
اتاقهای زیبای داخل قصر
اتاقهای زیبای داخل قصر
اتاقهای زیبای داخل قصر
اتاقهای زیبای داخل قصر
اتاقهای زیبای داخل قصر
قصر شامل اتاقها و سالنهای فوق العاده بزرگی بود که هرکدوم دکوراسیون و رنگ بندی زیبایی داشتند و انصافا کاترین کبیر سنگ تمام گذاشته بود. پلکان اصلی با اون گچ بری های زیبا، سالن بزرگ قصر که عصرها که با 696 شمع روشن میشده و انعکاسش در ایینه ها میفتاد، اتاقهای انتظار مهمانان قبل از دیدن ملکه، اتاقهای غذا خوری مجلل و گرانترین اتاق قصر که اتاق کهربا بود. جالبه تو این اتاق عکاسی و فیلم برداری ممنوعه. من که تابلو عکاسی ممنوع رو ندیده بود به محض اینکه خواستم عکس بندازم یکی از بازدید کننده های روس بهم تذکر داد. برام جالب بود که چقدر براشون مهمه و چطوری در حفظ اثارشون کوشا هستند. فکر میکنم بیشتر از بیست اتاق رو بازدید کردیم تا در نهایت به درب خروج رسیدیم.
بعد ازخارج شدن از کاخ تصمیم گرفتیم داخل پارک رو بگردیم. سمت راست کاخ، گالری کامرون قرار گرفته بود. ساختمان چند منظوره ای که شامل گالری کامرون، حمام سرد و باغ گل میشد.بخش حمام بسته بود و ظاهرا داخلش شامل اتاق حمام، حمام گرم و سونای بخار روسی هست.
حمام پایین
کاخ کامرون
بخشی از کاخ کامرون
بعد از دیدن گالری کامرون به سمت ساختمان دیگری رفتیم که ظاهرا سالن موسیقی بود و صدا داخلش اکو میشد. به ما هم حس خوش صدایی دست داد و دسته جمعی یک آهنگ خوندیم. در کنار این سالن خرابه های یک آشپزخانه هم قرار داشت.
اتاق موسیقی
داخل سالن موسیقی
کنار دریاچه و در یک نقطه دنج یک ساختمان با معماری چینی هم به نام خانه تابستانی چینی قرار گرفته بود.
قصر چینی
قصر چینی
آشپزخانه
کمی جلوتر یک ساختمان هرمی شکل با سنگ قرمز و قهوه ای قرار گرفته بود که محل دفن سه سگ مورد علاقه کاترین به نامهای تام اندرسون، زمیرا و دوشس بوده.
هرم
کنار دریاچه ساختمان حمام ترکی قرار گرفته بود که متاسفانه اونم بسته بود و نشد داخلش رو ببینیم. نزدیک حمام هم یک پل کوچک مرمری زیباقرار گرفته بود.
حمام ترکی و ستون وسط دریاچه
پل مرمر ماربل
وسط دریاچه ستون چشمه قرار گرفته که به مناسبت پیروزی روسها بر ترکها ساخته شده.
دریاچه رو دور زدیم و از کنار سه ساختمان قرمز رنگ آدمیرالتی رد شدیم که تبدیل به رستوران شده بودند.
یکی از ساختمانهای آدمیرالتی
کنار دریاچه یک ساختمان زیبا و سفید و آبی به نام پاویلیون گروتو هم قرار داشت که از کنارش رد شدیم.
پاویلیون گروتو
نقشه باغ الکساندر و باغ کاترین و ساختمانهای داخل آن
تقریبا ساعت 4 بعد از ظهر بود. حسابی خسته و گرسنه بودیم و با وجودی که هنوز کاخ الکساندر و محوطه پارکشو ندیدیم تصمیم گرفتیم از پارک خارج شیم. دیدن این قصر با تمام ساختمانها و پاویلیونهاش به نظر من یک روز کامل رو میطلبه. بارون تندی هم گرفت. سریع خودمون رو ایستگاه مینی بوس رسوندیم. ایستگاه پر مسافر بود و برای اینکه زودتر به شهر برسیم سوار شدیم ویکی دوتامون سرپا موندیم و تا برسیم مرکز شهر نوبتی می نشستیم. تو ایستگاه Moskovskaya پیاده شدیم دلمون KFC میخواست و نزدیکترین رستوران نزدیک ایستگاه بعد بود. پس به سمت ایستگاه Park Pobedy رفتیم تا نهار که چه عرض کنم عصرانه بخوریم. هزینه نهارمون که شامل مرغ سوخاری و نوشابه بود برای 5 نفرمون 984 روبل شد.
بچه ها حسابی خسته شده بودند و برگشتند هاستل و من و یکی از دوستان تصمیم گرفتیم بریم هایپرمارکت آشان تا مغازه های طبقه بالا رو که سری قبل وقت نشده بود بگردیم.
روز ششم:
بعد از خوردن صبحانه به سمت مترو و ایستگاه Gostini Dvor رفتیم. از مترو که خارج شدیم چند قدم جلوتر یک فروشگاه فروش لوازم سوغاتی بود. رفتیم داخلش رو ببینیم ولی اونقدر قیمتهاش نسبت به دست فروشهای کنار کلیسای خون ریخته بهتر بود که ترغیب شدیم کمی خرید کنیم. من یک مجسمه 5 تایی ماتریوشکا خریدم. روسها اعتقاد دارند داشتن این عروسکهای تو در تو خوش یمن هست. بچه ها هم هرکدوم وسیله ای خریدند و به سمت موزه فابرژ حرکت کردیم.
سوغاتی های زیبای روسی
روبروی مرکز خرید پارکی به نام Ekaterininskiy garden قرار داشت که وسطش مجسمه کاترین کبیر به همراه عشاقش قرار گرفته بود. پشت پارک هم ساختمان تئاتر الکساندرینسکی دیده میشد. معماری این ساختمان شبیه تئاتر بولشوی مسکو بود. چند تا عکس انداختیم و به سمت موزه جواهرات فابرژ حرکت کردیم. پل آنیچکوف هم با اون مجسمه اسبهای سرکشش سر راهمون بود که از کنارش رد شدیم.
مجسمه کاترین کبیر و نمای سالن تئاتر الکساندریسکی
سالن تئاتر الکساندریسکی
اسبهای سرکش روی پل
در سال 1885 به مناسبت بیستمین سالگرد ازدواج سزار و همسرش «سزارینا ماریا فیودوروفنا» تصمیم گرفت تخممرغ عید پاک به همسرش هدیه دهد بنابراین الکساندر، جواهرساز دربار، «پیتر کارل فابرژ» را برای ساخت با ارزشترین تخممرغ عیدپاک به خدمت گرفت.
ماریا از هدیهای که الکساندر برای او تدارک دیده بود بسیار شگفتزده شد. این هدیه که توسط فابرژ، طلاساز دربار ساخته شده بود، موجب شد تا امپراتور از او بخواهد هرساله تخممرغی برای عید پاک بسازد. و اینگونه بود که پایههای یک سنت بنا نهاده شد.
بعد از مرگ الکساندر سوم، پسرش نیکولاس دوم، این سنت را ادامه داد. بعد از سال ۱۸۹۴، پیتر کارل فابرژ هر سال ۲ تخممرغ طراحی کرد؛ یکی برای همسر نیکولاس دوم، «الکساندرا فیودوروفنا» و یکی برای مادر نیکولاس، «ماریا فیودوروفنا». طی یک دوره ۳۲ ساله، یعنی تا زمان وقوع انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ که به حکومت سزارها پایان داد، فابرژ و همکارانش، ۵۰ تخممرغ عید پاک برای خانواده سلطنتی طراحی کردند؛ تخممرغهایی بسیار نفیس و ارزشمند که دنیا تا کنون به خود دیده است. این تخممرغها تبدیل به بزرگترین و ماندگارترین دستاوردهای فابرژ شدند.
دو نمونه از تخم مرغهای فابرژ داخل موزه
اکنون از ۵۰ تخممرغ اصلی، ۴۳ عدد از آنها سالم ماندهاند. امروزه این تخممرغهای کمیاب که ارزششان به میلیونها دلار میرسد، در اختیار کلکسیونرهای شخصی، موزهها و مؤسسات مختلف در سراسر دنیاست.
موزه فابرژ در واقع موزه خصوصی هست که در کاخ شوالوف قرار دارد. موزه شامل 4 هزار اثر هنری و جواهرات و به خصوص از 15 تخم مرغ موجود در موزه، 9 عدد از تخم مرغ های سلطنتی فابرژ هست. بلیط موزه 450 روبل بود. در این موزه هم در بخش لباسداری بهمون پاپوش یکبار مصرف دادند تا روی کفشهامون بکشیم.
موزه فابرژ
ساختما قصر زیبا بود و در اتاقهای اون آثار هنری و تخم مرغهای فابرژ قرار داشت. بازدید از موزه که تمام شد پیاده به سمت قلعه سنت مایکل حرکت کردیم. تو مسیر ساختمان سیرک رو هم دیدیم و از کنارش رد شدیم.
ساختمان سیرک
جلوی قلعه سنت مایکل یا قلعه مهندسین رسیدیم.جلوی درب ورودی مجسمه اسب سوار پتر کبیر قرار گرفته است. قلعه ای مربعی شکل با دیواره خیلی بلند. ظاهرا بعد از کاترین کبیر پسرش پل به حکومت میرسد. ولی چون مردم و گارد وی را دوست نداشتند و همیشه ترس از ترور داشت دستور داده بود دیواره های قلعه را بلند بسازند و با توجه به قرار گرفتن این قلعه کنار رودخانه و کانال پشت سر آن امنیت قلعه مانند جزیره ای حفظ میشد. پل اول تنها 40 شب بعد از آنکه به قلعه جدید خود منتقل شد، ترور شد. او در 12 مارس سال 1801، در اتاق خواب خود، توسط گروهی از افسران بازنشسته تحت سرپرستی ژنرال بنیگسن، به قتل رسید. پس از مرگ پل، خانواده امپراتوری به کاخ زمستانی بازگشت. قلعه سنت مایکل رها شد و در سال 1823 به مدرسه مهندسی اصلی ارتش تبدیل شد.
نمای بیرونی قلعه
قلعه سنت مایکل
مجسمه پتر کبیر
نمای داخلی قلعه
نمای بیرونی قلعه از زاویه ای دیگر
بعد از دیدن قلعه به سمت پارک تابستانی رفتیم. پارک تابستانی به صورت یک جزیره در وسط رودخانه فونتانکا و نیوا قرار گرفته است. این پارک را پتر کبیر شخصا طراحی کرده است و در پیاده روهای آن صد مجسمه وجود داشت که امروزه 90 تای آنها به داخل موزه پارک منتقل شده است. موزه داخل پارک رو ندیدیم وقدم زنان به سمت موزه ماربل رفتیم.
پارک تابستانی
پارک تابستانی
پارک تابستانی
همانطور که قبلا گفتم موزه ماربل بخشی از مجموعه موزه روسیه می باشد. کاخ ماربل توسط گرگوری اورلو که یکی از علاقه مندان کاترین کبیر بود ساخته شد. وسط ساختمان موزه هم مجسمه الکساندر سوم قرار گرفته است. از دیدن داخل این موزه هم فاکتور گرفتیم تا برای نهار به سمت هاستل بریم. پیاده از کوچه پس کوچه های شهر گذر کردیم و در رستوران شاورما نزدیک هاستل نهار خوردیم. نهارمون هم ترکیبی از ساندویچ شاورما، یک نوع خوراک گوشت و ماهی و نوشیدنی بود که 1560 روبل شد. به سمت هاستل حرکت کردیم تا بعد از کمی استراحت به دیدن آپرا در سالن میخاییلوسکی بریم.
کاخ موزه ماربل
ساختمانهای زیبای مسیر
ساختمانهای زیبای مسیر
ساختمانهای زیبای مسیر
با توجه به برگشتن دوستمون به ایران یک بلیط اضافه داشتیم. یکی از بچه ها پیشنهاد داد مارگریتا دختر رزوشن هاستل رو دعوت کنیم با ما بیاد. توی چند روز گذشته حسابی با هم دوست شدیم و کلی برای مسیرها ازش راهنمایی گرفتیم. مارگاریتا هم قبول کرد و شش تایی به سمت سالن تئاتر میخاییلوسکی رفتیم.
اپرا به زبان ایتالیایی بود و زیرنویس روسی روی پرده پخش میشد. که متاسفانه فهم داستان رو سخت کرده بود ولی به لطف دوست روسیمون ترجمه ای از ایتالیایی به روسی و از روسی به انگلیسی و نهایت به فارسی بینمون در جریان بود که کلی باعث خندمون شده بود.
سالن زیبای میخاییلوسکی
نمایش اپرا عالی بود و واقعا از این همه هنر و صدای حنجره بازیگرانش مو به تن آدم سیخ میشد. نمایش تو سه پرده 45 دقیقه ای اجرا شد. بعد از تمام شدن تئاتر از مارگاریتا جدا شدیم و رفتیم استارباکس تا قهوه بخوریم. قیمتهای اونجا که حسابی گرون بود و حدود 1620 روبل هزینه شد. به سمت هاستل رفتیم و بعد از خوردن شام تصمیم گرفتیم یک شب گردی تو شهر هم انجام بدیم.
کافه استارباکس
پیاده به سمت موزه هرمیتاز و میدان بزرگ رفتیم و از جلوی کاخ زمستانی رد شدیم و رفتیم جلوی رودخانه نیوا. رودخانه نیوا در این بخش بسیار عریض هست و پل مقابل جزیره واسیلفسکی یکی از پلهایی است که شبها جهت عبور کشتی ها باز می شود. جمعیت زیادی از توریستها هم در منطقه جمع شده بودند. برای دیدن سایر پلها می توانید از تور قایقرانی استفاده کنید. در واقع تورهای قایق رانی دو نوع هستند یکی از انها داخل کانالها و رودخانه های سطح شهر گردش میکنند و دیگری تور قایقرانی که برای بازدید از پلها به خصوص در شب در نظر گرفته شده و حدود دو ساعت قایق سواری دارند که میتونید بلیط اونها رو از افرادی که در سطح شهر تور میفروشند بگیرید. هزینه بلیط 1600 روبل بود ولی با کمی چانه زنی و تورهای دیگر تا 1500 هم قیمت گرفتیم. نکته جالب داستان این بود که با وجود فروش این تورها به توریستها یک کلمه هم انگلیسی نمیتونستند صحبت کنند و اکثرا بروشورهاشون هم روسی بود. به گمانم مشتریان هدفشون روسها هستند تا توریستها. نیم ساعتی جلوی رودخانه بودیم و از مقابل ساختمان آدمیرالتی مجدد پیاده به سمت هاستل برگشتیم.
میدان بزرگ و موزه هرمیتاژ
کاخ زمستانی
Palace bridge
جزیره واسیلیسکی
کاخ آدمیرالتی
مسیر حرکتی روز ششم: قرمز قبل از ظهر، آبی جهت اپرا، نارنجی: گشت شبانه
روز هفتم:
بلاخره روز بازدید از موزه هرمیتاژ رسید. با توجه با ساعت باز شدن موزه که 10.30 بود حدود ساعت 10 جلوی ساختمان هرمیتاژ بودیم. برای رفتن به محوطه میدان از زیر یک طاق نصرت رد شدیم. طاق نصرت به پاس پیروزی لشکریان روسیه بر ناپلئون در جنگ ۱۸۱۲ برپا شدهاست. طاق نصرت بر روی ساختمان ستاد کل ساخته شده. سمت ساختمان ستاد کل هم صفی از بازدید کنندگان ایستاده بودند ولی مابه سمت باجه خرید بلیط رفتیم. ستون گرانیتی 400 تنی به نام ستون الکساندر نیز در وسط میدان دیده میشود که فرشته صلیب به دست روی آن که مجسمه نجات نام دارد نجاتبخش و نگهبان آسمانی شهر است.
ساختمان ستاد کل و طاق نصرت
محوطه موزه هرمیتاژ
محوطه موزه هرمیتاژ
ستون الکساندر
کلی از توریستها و تورها هم زودتر اونجا جلوی در اصلی ایستاده بودند. پشت ساختمان، بلیط فروشی رو پیدا کردیم که یک صف خیلی طولانی تشکیل شده بود. سوال که پرسیدیم ظاهرا این صف برای افرادی بود که به صورت اینترنتی بلیط خریده بودند و باید ووچرشون رو با بلیط عوض میکردند. کنار این صف دوتا باجه شبیه ATM بود که بلیط می فروخت و یکی دونفر هم تو صف بودند و ماهم پشت اونها ایستادیم. جالبش اینجا بود که تا ساعت 10.30 دستگاه کار نمیکرد و به محض شروع ساعت اداری تونستیم بلیطهامون رو تهیه کنیم و به سمت در اصلی بریم. بلیط موزه نفری 700 روبل شد و اگر اینترنتی بلیط رو تهیه کنید نرخ اون 18 دلار برای یک روز هست. تو خرید اینترنتی حتی میتونید یک بلیط برای دوبار ورود در دوروز هم تهیه کنید که با توجه به عظمت موزه واقعا دیدن همه قسمتهاش دو روز وقت هم براش کمه. جلوی در چند تا گروه توریست ایرانی هم ایستاده بودند. ساعت حدود یک ربع به 11 بود و تورلیدرشون بهشون گفت که در صورت جدا شدن از گروه راس 12.30 جلوی درب اصلی باشن. برام جالب بود که داخل یکی از بزرگترین موزه های دنیا بشی و اونوقت کمتر از دو ساعت براش وقت بگذاری.
برای خواندن اطلاعات بیشتر در مورد این موزه و بازدید مجازی از آن میتوانید از سایت https://www.hermitagemuseum.org/wps/portal/hermitage/ استفاده کنید.
کاترین کبیر با جمع آوری آثار هنری مجموعه شخصی را برای خود درست کرده بود و به تدریج طی سالیان متمادی توسط تزارهای روس گسترش پیدا کرد. این موزه بیش از سه میلیون اثر هنری را در خود دارد و بخشی از موزه در کاخ زمستانی که محل سکونت تزارها بود میباشد. تو این موزه آثاری از میکلآنژ، لئوناردو داوینچی، رامبرانت، ونسان ون گوگ، و پابلو پیکاسو وجود دارد. حتی گفته میشه در زمان جنگ جهانی دوم تمام اشیاء با قطار به سیبری منتقل شده بود.
اتاق بیست ستون
The small italian skylight room
The Hercules room
سالن فرهنگ و هنر شهرهای باستانی شمال دریای سیاه
Dionysus room
بخش مصر باستان
اتاق گلدان بزرگ
اتاق ژوپیتر
اتاق مصر باستان
به هرحال داخل شدیم و لباسها و وسایلمون رو تحویل لباس داری دادیم و یک نقشه ساختمان هم پیدا کردیم و شروع کردیم به گشتن اتاقها. گالری اردن، اتاق مصر باستان، اتاق ژوپیتر، آتنا ، هرکول و آگوستوس، اتاق بیست ستون با اون ستونهای عظیم از اتاقهای شاخص طبقه اول بود و سالن های هنرهای ایتالیایی و نقاشی های معروف داوینچی و رافایل و رامبرانت و... واقعا دیدنی و عالی بودند. اتاق شوالیه ها، سالن رامبرانت و اتاقهای هنرهای فرانسوی و آلمانی، بریتانیایی و سایر کشورهای اروپایی ارزش ساعتها بازدید رو داشت. کتابخانه بزرگ نیکلاس دوم، اتاق زیبای پتر کبیر در طبقه دوم و در طبقه سوم موزه هنرهای هندی و ژاپنی و چین و تبت و بلاخره سالن مهجور و کوچک ایران رو بازدید کردیم. سالن نقره های عصر ساسانی، مجسمه های فلزی قرن 8 تا بیست، سه طاقی و سفال از قرن 15 و چند نقاشی مینیاتور از ناصرالدین شاه و عباس میرزا و طرح های لیلی و مجنون و چند نقاشی از فتحعلی شاه کل گنجینه ایران موجود در این نمایشگاه بود. نسبت به عظمت هنری اروپایی که تو این موزه جمع شده بود متاسفانه بخش ایران به نظرم خیلی محقر و کوچک و در بخش دور افتاده ای از موزه قرار گرفته بود.
سالن نیکلاس دوم
نقاشی از داوینچی
کتابخانه نیکلاس دوم
ورودی سالن ایران
با وجودیکه خیلی از سالنها رو به صورت ام پی تری بازدید کردیم و شاید از چند سالن هم فاکتور گرفتیم حدود ساعت 4 بود که خسته و گرسنه از موزه خارج شدیم. برای خوردن نهار به سمت پیتزا هات رفتیم و اونجا هم دو تا پیتزا و سیب زمینی و نوشیدنی سفارش دادیم و بعد از خوردن نهار به سمت کلیسای اسحاق رفتیم.
جلوی کلیسا مجسمه یادبود نیکلاس اول و یک پارک کوچیک قرار گرفته است. برای خرید بلیط کلیسا هم از همان دستگاه شبیه ATM استفاده کردیم. بلیط ورودی کلیسا 400 روبل و برای رفتن به بام کلیسا باید 300 روبل میدادیم. البته ما فقط بلیط کلیسا رو گرفتیم. جالبه که نرخ بلیط بام بسته به زمان صبح یا عصر یا غروب متفاوت بود و هرچه به غروب نزدیکتر میشد گرانتر بود.
کلیسای اسحاق
داخل کلیسای اسحاق
داخل کلیسای اسحاق
داخل کلیسای اسحاق
داخل کلیسای اسحاق
کلیسای اسحاق
کلیسای سنت اسحاق بزرگترین کلیسای روسیه و چهارمین کلیسای بلند جهان است که گنجایش 14 هزار نفر را دارد. ساخت کلیسا به دستور تزار الکساندر اول 40 سال به طول انجامید و تا به امروز هم 4 بار تجدید بنا شده. ستونهای جلوی کلیسا گرانیت یک تکه است و داخل کلیسا فیلم نحوه ساخت و داربستی را که چگونگی کار گذاشتن ستونها را نشان میدهد را نمایش میدهند. ظاهرا گنبد طلایی کلیسا از طلای خالص ساخته شده ودر زمان جنگ جهانی دوم به رنگ خاکستری رنگ شده بود تا در برابر هواپیماهای جنگنده جلب توجه نکند. مجسمه های از برنز دورتا دور اون دیده میشه. داخل کلیسا فوق العاده زیبا و دیدنی با نقاشی هایی از مسیح و مریم و حواریون. واقعا کلیسای زیباییه و یک ساعتی رو داخلش نشستیم تا از عکسها و آرامش اونجا استفاده کنیم.
ساختمان آدمیرالتی
بعد از خارج شدن از کلیسا پسرها حسابی خسته بودند و میخواستند برگردند هاستل ولی من و دخترها تصمیم گرفتیم مجدد بریم همون هایپر مارکت آشان و لوازمی رو که نشون کرده بودیم بخریم تو مسیرمون از جلوی ساختمان آدمیرالتی رد شدیم و با مترو به فروشگاه رفتیم و تا آخر شب تو فروشگاه بودیم. شب با مترو برگشتیم وشام مختصری خوردیم و خوابیدیم.
مسیر گردشگری روز هفتم
روز هشتم:
امروز روز آخر سفرمون بود و باید هم هاستل رو تحویل میدادیم و هم حدود ساعت 7.30 به سمت فرودگاه حرکت میکردیم. صبح که از خواب بلند شدیم، بعد از خوردن صبحانه چمدانها و کوله هامونو جمع و جور کردیم و اتاقها رو تحویل دادیم و از رزوشن هاستل خواستیم تا لوازممون بمونه تو اتاق تا عصری که بیاییم و ببریمشون. برای بازدیدهای امروزمون نظرات مختلف بود. در نتیجه تصمیم گرفتیم برنامه رو آزاد بگذاریم تا هرکسی با توجه به علاقه ای که داره بگرده و عصر ساعت 6 قرار گذاشتیم که همو تو هاستل ببینیم. سه تا از بچه ها به همراه یک پسر ایتالیایی که تو هاستل باهاش آشنا شدیم به سمت خانه موزه داستایوسکی و موزه جانور شناسی رفتند و من و یکی از بچه ها به سمت کشتی جنگی آئورا رفتیم.
کشتی جنگی آئورا در کنار رودخانه
مترو سوار شدیم و به سمت ایستگاه مترو Gorkovskaya رفتیم و پیاده به سمت ناو حرکت کردیم. ناو جنگی آئورا که طی سال های 1897 تا 1900 میلادی ساخته شده و در سال 1905 در جنگ روسیه با ژاپن شرکت کرد.از طرفی یوری گاگارین هم دو سال خدمت سربازیش رو بر روی این کشتی سپری کرده بود. این کشتی بعد از جنگ جهانی دوم بازسازی شده و به عنوان موزه ازش استفاده میشه. بعد از دیدن نمای بیرونی بلیط گرفتیم و داخل کشتی شدیم.بلیط کشتی نفری 600 روبل شد. روی عرشه انواع سلاح ها نصب شده بود و داخل کشتی هم بخشهای مختلف آشپزخانه و محل استراحت سربازان و بخشهای مختلف داخل کشتی به همرا فیلم و عکسهای این کشتی در طی جنگ دیده میشد. بعد از دیدن کشتی ازش خارج شدیم و به سمت کلیسای اسمولنی رفتیم. تصمیم گرفتیم مسیر رو پیاده بریم و حدود یک ساعتی رو پیاده رفتیم تا به کلیسا برسیم.
کشتی جنگی آئورا
کشتی جنگی آئورا
از کنار رودخانه به سمت کلیسا حرکت کردیم. تو بخشی از مسیر ساختمان کرستی اون ور رودخانه دیده میشد که در قدیم انبار نوشیدنی شهر بوده که با گسترش شهر و نیاز به زندان این انبار تبدیل به بازداشتگاه شد. این مرکز بزرگترین بازداشتگاه اروپا است که قادر به اسکان 4000 نفر است. این زندان یک شهر کوچک، با تمام زیرساخت های لازم است. محله های مسکونی، ساختمان های مذهبی، امکانات ورزشی، بیمارستان، کارگاه های آموزشی، و حتی هتل - برای بستگان و بازدید کنندگان. ظاهرا بخشی از زندان موزه است که در آن، تاریخ زندان و زندگی زندانیان معروف به نمایش گذاشته شده است. در سال 2006 هم پوتین اعلام کرد که ساختمان زندان به مکان جدیدی منتقل خواهد شد و این ساختمان جهت تبدیل شدن به هتل و مراکز تفریحی به حراج گذاشته می شود.
زندان کرستی
تو مسیرمون یک ساختمان قرمز رنگ زیبا هم بود که وقتی رو نقشه نگاه کردیم دیدیم ساختمان موزه آب و تاریخ تلفن در کنار هم هست. داخل محوطه شدیم و چند تا عکس انداختیم و با توجه به وقت کممون به سمت کلیسا حرکت کردیم و بلاخره به کلیسای اسمولنی رسیدیم.
موزه آب
تاریخ تلفن
ساخت این کلیسا به دستور ملکه الیزابت که تصمیم گرفته بود راهبه شود در سال 1748 اغاز ولی با مرگ کاترین کبیر و به سلطنت رسیدن الیزابت متوقف شد. حدود 200 سال بعد مجدد ساخت کلیسا آغاز شد. این کلیسا توسط معمار دهکده تزارها و کاخ هرمیتاژ ساخته شده است. رنگ سفید و آبی بسیار زیبایی دارد و سوای ساختمان اصلی دورتادورش ساختمانهای مدرسه و صومعه قرار گرفته است. داخلش دکور ساده سفید رنگی دارد و مثل سایر کلیساهایی که دیدیم از رنگ و نقاشی خبری نبود. محرابها همه فعال بودند و جلوشون مردم دعا می کردند و شمع روشن می کردند.بازدید از کلیسا هم رایگان بود.
کلیسای اسمولنی. عکس از نت
کلیسای اسمولنی
کلیسای اسمولنی
کلیسای اسمولنی
در صورتیکه بخواهید اطلاعاتی در رابطه با 4 کلیسای جامع و بزرگ شهر که شامل سنت اسحاق، خون ریخته و اسمولنی میشود میتوانید از سایت https://eng.cathedral.ru/ استفاده کنید.
بعد از دیدن کلیسا به سمت ایستگاه مینی بوس جلوی کلیسا رفتیم و جلوی مترو Chernyshevskaya پیاده شدیم. نرخ مینی بوس نفری 40 روبل شد. برای نهار، نزدیک هاستلمون مک دونالد بود که اونجا هم بیگ برگر با سیب زمینی و نوشیدنی سفارش دادیم که برای دو نفر 430 روبل شد. بعد از خورن نهار حدود ساعت 5 به سمت هاستل رفتیم تا کمی استراحت کنیم.
مسیر گردشی روز آخر
لوازممون رو برداشتیم و با مترو به سمت ایستگاه مترو Moskovskaya و با اتوبوس تا فرودگاه رفتیم. همونطور که اول سفرنامه گفتم تو فرودگاه یک مقدار بابت چمدانها اذیتمون کردند و بابت جریمه حدود 25 یورو به روبل پرداختیم ولی نرخ چمدان اضافه اگه همراه بلیط تهیه میکردیم چیزی حدود 96 تومان میشد.
ساعت 10.50 هم پروازمون به سمت باکو صورت گرفت. داخل هواپیما هم یک شام فوق العاده بی کیفیت سرو شد که هیچکدوممون نتونستیم بخوریم و حدود ساعت 3.30 رسیدیم باکو. با توجه به خیلی طولانی شدن سفرنامه از نوشتن سفرنامه دوروزه باکو در این قسمت فاکتور میگیرم.
در نهایت ضمن عذر خواهی از طولانی شدن کلام ذکر چند نکته مهم رو در این قسمت لازم میدونم که خدمتتون بگم.
محل اقامت:
بستگی داره که شما با تور به این سفر بیایید یا شخصی. تا اونجایی که من اطلاع دارم محل اقامت هتلها در تورها کمی دورتر از مرکز شهر هست و شما زمانی رو بابت رفت و آمد و استفاده از اتوبوس، مترو یا تاکسی از دست میدید. در صورتی که خودتون بخواهید هتل یا هاستل رزرو کنید، سعی کنید از لوکیشنهای مرکز شهر و نزدیک به سایتهای دیدنی استفاده کنید.
اگه توقعتون از محل اقامتتون خیلی بالا نباشه استفاده از هاستل گزینه خیلی خوبی برای جمع های دوستانه و حتی زوجین هست. برای ما آشنا شدن با افرادی با ملیت آمریکایی، هندی، آلمانی و ایتالیایی، فرصت خیلی خوبی برای صحبت با اونها ایجاد کرد. مسافرانی مثل خودمون که در نهایت صمیمت از تجربیات سفر و زندگیهاشون تعریف میکردند. خانم معلم هندی که هرشب کلی سین جیممنون میکرد کجا ها رو گشتیم و حتی به هند دعوتمون کرد، خانم معلم آمریکایی که زندگیشو فروخته بود و جهانگردی میکرد و پسرک جوان ایتالیایی کارمند UN که با وجود سن کمش کلی کشورها رو گشته بود و با ما حسابی صمیمی شده بود و حتی روز آخر با بچه ها رفتند دیدن موزه و حتی پیشنهاد داد که برای رفتن به ایتالیا بابت دعوتنامه کمکمون کنه. خلاصه همه اینها تجربیات قشنگ بودنمون تو هاستل بود.
نشیمن هاستل
اتاق محل اقامت ما
کارت سن پتزربورگ:
اواسط سفرمون رو تخته برد هاستل با این کارت آشنا شدیم. ظاهرا با خرید این کارت در بازه های زمانی متفات میتونید از موزه ها رایگان دیدن کنید و حتی تور قایق و اتوبوسهای هاپ آن و هاپ آف رایگانه و از تخفیف رفت و آمد با مترو و اتوبوس استفاده کنید. برای ما که نزدیک اتمام سفرمون بود خرید کارت خیلی صرفه اقتصادی نداشت ولی در حین نوشتن سفرنامه که هزینه هامون رو حساب کردم، دیدم خرید کارت 6 روزه میتونست برامون خیلی به صرفه باشه. از سایت https://petersburgcard.com/en میتونید اطلاعات دقیق تری بدست بیارید. در ضمن از لیست موزه ها و تورهایی که تو این سایت به اختصار آورده شده میتونید به عنوان مرجع کوچکی برای دیدنی های سن پترزبورگ استفاده کنید.
نرخ کارتهای سن پترزبورگ
اتوبوسهای هاپ آن هاپ آف
این اتوبوسها در بخش نقاط دیدنی شهر دارای ایستگاه هایی هستند که میتونید با پرداخت بلیط یک یا دوروزه از این اتوبوسها استفاده کنید. به اینصورت که در ایستگاه تعیین شده پیاده میشید و بعد از بازدید از اون نقطه میتونید برگردید ایستگاه و با اتوبوس بعدی به سایت بازدید بعدی برید. با توجه به گسترده بودن نقاط دیدنی تو شهر و تعداد بالای اونها اگه بخواهید پیاده از اونها دیدن کنید یک روزه امکانش نیست، حتی در کنار تور اتوبوس، تور قایق هم به صورت ترکیبی فروخته میشه و من بهتون توصیه میکنم حتما از این اتوبوسها حتی از نوع دوروزه اش استفاده کنید. برای دریافت اطلاعات بیشتر از سایت https://www.redbuses.com/our-tours/st-petersburg-hop-hop-off-tour/ استفاده کنید.
نقشه مسیر تور اتوبوس و قایق های هاپ آن هاپ آف
برنامه ریزی روزهای سفر
در برنامه ریزی که برای خانواده انجام داده بودم نکته مهمی که توجهم رو جلب کرد بسته بودن موزه ها در روزهای مختلف هفته بود. به خاطر همین یک چارت هفتگی درست کردم تا بازدید از موزه ها رو در روزهایی قرار بدم که بسته نباشند. بهترین حالت برای سرچ روزهای کاری و تعطیل موزه ها و سایتهای دیدنی استفاده از گوگل مپ هست. بطوریکه اگه رو نقشه رو یکی از آثار کلیک کنید سمت چپ نقشه اطلاعات روزهای کاری اونجا رو بهتون میده.
اطلاعات روزهای کاری در گوگل مپ
استفاده از کارت دانشجویی:
در صورتیکه دانشجو و دانش آموز هستید برای گرفتن کارت بین المللی اقدام کنید. چون ورودیه های آثار دیدنی تا یک سوم قیمت اصلیش براتون تخفیف میخوره و این خیلی عالی هست.
هزینه ها:
با وجودیکه داخل سفرنامه برخی هزینه ها رو اعلام کردم ولی اینجا هم به تفکیک براتون مینویسم.
هزینه هایی که در ایران قبل از سفر صورت گرفت
هزینه ورودیه ها
جمع کل هزینه ها به روبل
هزینه خام سفر بدون احتساب سوغاتی ها حدود 3485000 تومان برای قسمت اول سفرمون که سن پترزبورگ بود، شد.
اگه از من بپرسند که باز روسیه میری؟ میگم بله. این کشور پهناور اونقدر جاهای دیدنی داره که ارزش دوباره و چند باره رفتن رو داره. دو شهر مسکو و سن پترزبورگ از نظر من میتونه نظر قشر وسیعی از آدمها با سلایقشون رو پوشش بده. داشتن آثار تاریخی و ساختمانهای زیبا، پارکهای وسیع و شهربازی و باغ وحش و آکواریوم و کروز و کشتی های تفریحی و حتی نایت لایف این دوشهر کاملا جذاب و سرگرم کننده هست.
گشت شبانه رودخانه و پلها، موزه مجسمه های مومیایی، موزه حیات وحش، آکواریوم، باغ وحش، داخل موزه ماربل و قلعه سنت میشل، قصر استروگانف، کابین پتر کبیر، داخل قصر پترهوف، جزیره واسیلیسکی و مجموعه پاولوسک همه و همه نقاطی بودند که در فرصت کم بازدیدمون از سن پترزبورگ شانس دیدنشون رو از دست دادیم و امیدوارم روزی فرصت باشه تا مجدد این شهر رو ببینم.