صربستان بهشت کوچکی که به تازگی درهایش برای ایرانیان کاملا باز شده
اوایل تیرماه بود که زمزمه هایی برای لغو روادید بین ایران و صربستان در رسانه ها منتشر شد و هر چه زمان می گذشت این زمزمه ها قوی تر و در نهایت در ابتدای مردادماه وزارت امور خارجه صربستان در اطلاعیه ای اعلام کرد که شهروندان ایران نیازی به اخذ ویزا برای مسافرت به این کشور ندارد.از زمان صدور این اطلاعیه تا زمان اجرا شدن حدود یک ماهی به طول انجامید و در نهایت در میانه ی شهریورماه دستورالعمل ها اجرایی شد و نخستین مسافران ایرانی تونستن به صربستان برن.
از همون ابتدای اعلام خبر ، خودم رو آماده کردم که حتما این سفر رو برم چون خیلی مشتاق بودم یه کشور اروپایی هر چند درجه دو رو برم ،چون فرصت سفر بدون ویزا به این کشورها تا پیش از این میسر نبود.
اولین چیز برای سفر کردن بلیط هواپیمایی رفت و برگشت هست که این مورد رو با مراجعه به سایت های انلاین بلیط فروشی دنبال کردم و چون برادری در خارج از کشور دارم ،برای تهیه ی بلیط چندان مشکل نداشتم.
برای پرواز به بلگراد بهترین راه گرفتن یک بلیط از تهران به استانبول و ادامه ی مسیر از اون طرف هست که شرکت های ترکیه ای پگاسوس و ترکیش ایرلاین با توجه داشتن نمایندگی فروش در ایران، اینکار رو براتون انجام میدن.در غیر این صورت میتونید با پروازهای هواپیمایی داخلی به استانبول برید و از اونجا بلیط رفت و برگشت به بلگراد رو تهیه کنید
خوب من با توجه به کارمند بودنم و محدودیت در روزهای مرخصی ام و اینکه باید تا حد امکان کمترین اتلاف وقت رو داشته باشم تصمیم گرفتم صرفا به خود بلگراد سفر کنم هر چند شهرهای زیبای دیگه ای هم داره که میتونید اونها رو هم بگردید.برای شروع کار با یه جستجو در سایت های آنلاین مثل KAYAK.COM ،متوجه شدم که بهترین حالت برای من پرواز ازتهران با هواپیمایی ترکیش ایرویز و بعد توقف چند ساعته در فرودگاه آتاتورک و ادامه مسیر با پرواز رفت و برگشت با هواپیمای اطلس گلوبال بود.
فرایند خرید بلیط رو میتونید از سایتهای ایرانی انجام بدید و یا اگه امکان خرید اینترنتی با کارتهای اعتباری خارجی رو دارید مستقیم از سایتهای فروش انلاین بلیط انجام بدید. من با استفاده از سایت کایاک دات کام ،پروازهای مورد نظرم رو با کمترین قیمت و کمترین اتلاف زمان چک کردم و فرایند پرداخت رو هم با کمک برادرم که خارج از کشور مقیم هست انجام دادم
پرواز تهران به استانبول رو با قیمت صد و سی دلار و پرواز رفت و برگشت از استانبول به بلگراد رو با اطلس گلوبال به قیمت صد و هیجده دلارخریداری کردم. و در ادامه هم یک بیمه ی انلاین مسافرتی با پوشش پنج هزار دلاری از بیمه ی سامان به مبلغ حدود سی هزار تومن خریداری کردم .
بعد از مشخص شدن نوع رفت و آمد ، باید به فکرمحل اقامت بود .با توجه به اینکه من به صورت انفرادی مسافرت میکنم تلاش کردم هزینه هام رو تا حد امکان پایین بیارم. این بود که از طریق وب سایت های رزو انلاین مثل BOOKING.COM ،یکسری جستجوهایی انجام دادم و در نهایت هاستل یولوستل رو با قیمت هشت دلار برای هر شب در ازای یک تخت در اتاق هشت نفره تهیه کردم.ویژگی خوب این هاستل قرار گرفتنش در خیابان کنزا میهایلا هست .که مرکز تاریخی و محلی هست که خیابون های گردشگری و کافه ها اونجاست و به مناطقی مثل رود دانوب و قلعه ی بلگراد نزدیک هست.
بعد از مشخص شدن محل اقامت و تهیه ی بلیط رفت و برگشت .حالا مونده بود برنامه ریزی برای استفاده ی حداکثری از زمان اقامت، در این مورد مثل من از خود گوگل و تریپ ادوایزر استفاده کنید که بهترین نقاط دیدنی رو به انتخاب گردشگران قبلی بهتون ارائه می کنند. من تمام این موارد رو لحاظ کردم و نقشه های کل صربستان و بلگراد و شهر نووی ساد که نزدیک بلگراد رو هم بود توی گوشی ام ذخیره کردم.
حدود ده روز قبل از سفرم کلیپ ها و خبرهایی توی اینترنت پخش شد که عده ای از مسافرهایی که به بلگراد رفتن توی فرودگاه برای چندین روز بازداشت شدن و پلیس بهشون اجازه ورود به صربستان رو نداده که همین موجب استرس و نگرانی من شد. اما وقتی کمی تحقیق کردم متوجه شدم که دوستانی که رفتن نه بلیط برگشت داشتن و نه محلی رو برای اقامتشون مشخص کرده بودن و خوب قاعدتا پلیس فرودگاه هم بهشون شک کرده و تو فرودگاه نگهشون داشه.
برای اینکه تا حد امکان کمترین نگرانی رو داشته باشم از تمام مدارکم که شامل بلیط های رفت و برگشت و برگه ی رزرو آنلاین محل اقامت و بیمه ی مسافرتی ام بود به همراه مکانهایی که میخواستم برم پرینت گرفتم که اگه نیاز به توضیح دادن باشه ،راحت مدارکم رو نشون بدم و منتظر موندم تا روز سفر از راه برسه.
با توجه به اینکه ساکن یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری هستم.با یه بلیط اتوبوس خودم رو به اصفهان و از اونجا با اتوبوس های تهران که سر راه ترمینال فرودگاه امام توقف دارن ،خودم رو به ترمینال پروازهای خارجی رسوندم.
قبلا چندبار تبلیغات ترکیش ایرلاین که خیلی روی این مورد که یه ایرلاین پنج ستاره است و چندین بار برنده ی جایزه ی بهترین ایرلاین اروپا شده تاکید داشت رو دیده بودم بنابراین انتظار بهترین سرویس ها و خدمات رو داشتم.اما از بخت بد پرواز ما از همون ابتدای به جای چهار صبح حدود پنج صبح یعنی با چهل و پنج دقیقه تاخیر پرواز کرد.
هواپیما یه بویینگ 737 بود که صندلی خالی هم زیاد داشت اما از نظر امکانات خیلی شیک ،خیلی تمیز و دارای همه ی امکانات مثل وای فای داخلی و مانیتور با برنامه های متنوع از جمله فیلم، سریال موزیک و نظایر این بود که به چندین زبان از جمله فارسی میتونستید ازش استفاده کنید. مهمترین نکته ای که میتونم در مورد ترکیش بهتون بگم اینه که خلبان فوق العاده خوبی داشت ، پذیرایی شون واقعا عالی بود و صبحونه ی خیلی خوبی هم سرو کردن.
پرواز بعد از حدود سه ساعت و ربع توی فرودگاه اتاتورک به زمین نشست و خیلی راحت از گیت های امنیتی عبور کردم و توی سالن انتظار ، منتظر پرواز اطلس گلوبال موندم.با توجه به خلوت بودن گیت روی صندلیها دراز کشیدم و با بازشدن گیت سوار هواپیما شدم.
در مورد اطلس گلوبال باید بگم که یه شرکت هواپیمایی هست که تمرکزش بر مسافرت ارزون هست و از زرق و برق ترکیش ایرلاین خبری نیست .هواییمای ما یه ایرباس ای سیصد و بیست بود که خیلی داغون بود و هیچ امکانات رفاهی مثل مانیتور و نظایر این هم نداشت و پذیرایی هم نسبتا مختصر بود.
اما بدترین نکته ی این پرواز این بود که واقعا خلبان فوق العاده بدی داشت ، این نکته تو پرواز برگشت هم بود و خلبان پرواز برگشت به استانبول هم خیلی بد پرواز میکرد. و همین باعث شد فکر کنم کلا خلبان های اطلس گلوبال همینطور هستن.اگه دوست داشته باشین میتونین از پروازهای ایرصربیا و یا ترکیش استفاده کنید ولی حتما این نکته رو توجه داشته باشید که پروازهاتون طوری باشه که توی ترکیه نخواهید فرودگاه عوض کنید که کلی اذیت میشید.چون مثلا هواپیمای پگاسوس تمام پروازهاش از فرودگاه صابیحا هست و ترکیش و ایرصربیا از اتاتورک پرواز دارن که فاصله این دوتا خیلی زیاد و حدود دو ساعت هست .
بعد از فرود هوایپیما توی فرودگاه بلگراد مستقیم وارد ترمینال شدیم و همون ابتدا ، مامورهای مرزبانی صربستان پاسپورتهامون رو هنگام خروج از تونل هواپیما بررسی کردن، از من فقط پرسید که از ایران اومدی ؟ که گفتم آره و بعد گذرنامه ام رو ورق زد و به همکارش گفت که چه جاهایی رفتم چون توی کلماتی که به صربی میگفت کلمات چین هند گرجستان و قزاقستان رو شنیدم. اونجا دوتا ایرانی دیگه هم بودن که تا قبل از سفر به صربستان فقط مهر ترکیه تو پاسپورتشون بود ولی به اونها هم ایرادی نگرفتن و بدون سوال و جواب از گیت رد شدیم.
فرودگاه بلگراد که به اسم نیکولا تسلا نامگذاری شده یه فرودگاه فوق العاده جمع و جور و کوچیک هست کارهایی مثل خرید و فروش ارز و خرید سیم کارت رو میتونید همون جا انجام بدید که یه سیم کارت با دوگیگ اینترنت یک هفته رو به قیمت هفت یورو میفروختن البته طرح های دیگه هم داشت که چهار یورو قیمت داشتن.من چون طبق تجربه های گذشته ام میدونستم که تبدیل پول توی فرودگاه شامل کمیسیون و مالیات و بدترین نرخ تبدیل میشه فقط بیست دلار تبدیل کردم .
از فرودگاه که اومدم با توجه به فاصله ی حدود ده کیلومتری فرودگاه تا شهر از مردمی که اونجا بودن برای رفتن به شهر سوال کردم که متوجه شدم ایستگاه اتوبوس دقیقا چسبیده به درب خروجی ترمینال پرواز هست.
پس خیلی راحت سوار اتوبوسی که اونجا بود شدم. راننده ی خوش مشربی داشت و وقتی ادرس هاستل محل اقامتم رو بهش نشون دادم بهم گفت که نزدیکترین ایستگاهی که میتونم پیاده بشم کجاست .قیمت بلیط اتوبوس هم سیصد دینار صربستان هست که میتونید نقدا به خود راننده بدید. اینم بگم که واحد پول صربستان دینار هست که هر صددینار برابر با حدود یک دلار میشه و معادل تقریبا 40 تومان .
وقتی توی ایستگاه پیاده شدم چون نزدیک رود دانوب پیاده شده بودم ترجیح دادم مسیر یک کیلومتری ایستگاه تا هتل محل اقامتم رو پیاده برم .این بود که در حاشیه ی رود شروع به پیاده روی کردم .کناره ی رود دانوب این جور نیست که مثلا مثل اهواز یا مثل اصفهان تمام حاشیه ی رودخونه قابل استفاده باشه بلکه جاهای خاصی رو مخصوص تفریح و ساحل بازی در نظر گرفتن. همین ابتدای کار باید بگم که یکی از نکات برجسته توی صربستان این هست که مردم زیادی سگ دارن و زنها هم خیلی سیگار میکشن در کل رتبه ی سیگار کشیدنشون توی دنیای فکر میکنم ششم یا هفتم باشه.
قدم زنان که داشتم میرفتم یه سری نکات جالب دیدم که شامل این میشه که خیلی از خیابون هاشون به جای اینکه ماشین رو توی خیابون پارک کنن ،پیاده رو خط کشی کردن و ماشین توی پیاده رو پارک میشه. و نکته ی جالب اینکه توی کناره ی رود دانوب قایق های زیادی هست که به عنوان هتل رستوران ازشون استفاده میشه یعنی میتونید هم توشون اتاق برای اقامت تهیه کنید و هم ناهار و شام رو توی قایق صرف کنید
هاستل محل اقامت من توی خیابون کنزا میهایلا بودکه یه منطقه ی نسبتا قدیمی و با بافت سنتی هست که تمام خیابون های اطرافش رو سنگ فرش کن و تبدیل شده به مغازه های مد و پوشاک و فروشگاه های لوکس و کنار خیابون اکثر دارای کافه هست که مردم بشینند و در آرامش از زندگی شون لذت ببرن.
یکی از چیزهایی که بلگراد بهش معروف هست اینه که شب های زنده ای داره و به اصطلاح شهر تو شب ها بیدار هست که اینم به خاطر دو سه منطقه ای مثل همین میهایلا و اسکادارلیا هست که دارای کافه و رستوران های زیاد به همراه موسیقی زنده است.
بعد از رسیدن به هاستل محل اقامت که توی یه ساختمون قدیمی پنج طبقه بود و انجام کارهای پذیرش ترجیح دادم روز اول رو که دیگه به نیمه ی دوم رسیده بود رو به استراحت بپردازم
هاستل محل اقامت من یه هاستل با چهار اتاق بود که دوتا اتاقش هشت تخته و دو اتاق دو تخته داره و یه اشپزخونه و دو حموم و دستشویی اشتراکی و یه لابی کوچیک رو هم شامل میشه.
هم اتاقی های من شامل یه جوون ترک یه چینی ریزه میزه و یه پیرمرد حدودا شصت ساله ی امریکایی میشه که یه پسر آلمانی هم همون روزی که من اومدم با من هم اتاق شد.
شب اول رو با یکسری غذای سبک که از سوپر مارکت نزدیک هاستل خرید کردم به سر آوردم تا فردا صبح ببینم بلگراد چی برای ما داره.
روز دوم بلگراد کوچک
روز دوم همون طور که گفتم چون قبلا دیدنی های بلگراد رو توی نقشه علامتگذاری کردم طبق مسیر ابتدا به کلیسای سنت ساوا رفتیم که بزرگترین کلیسای صربستان و یکی از بزرگترین کلیساهای فرقه ی ارتدوکس هست و نمای فوق العاده زیبایی مخصوصا توی شب داره.
در کنار کلیسای سنت ساوا ،یه کلیسای کوچیک قرار داشت که یه کشیش و دختر جوان در حال انجام یک مراسم خاصی بودن که شامل شال انداختن روی سر خیس کردن شال و زدن آب به دست و پای دختر، بریدن چند تار مو و چیزهای دیگه بود که وقتی دعا و مراسم تموم شد و از کشیش پرسیدیم که چیکار میکردین جواب داد که این دختر تا قبل از این دینی نداشت و این مراسم مشرف شدن به مسیحیت ارتودوکس بود
بعد از آن به سمت موزه ی نیکولا تسلا رفتیم که یه دانشمند معروف است که اصالتی صرب داشته و صربستانی ها خیلی بهش افتخار می کنن.موزه یه ورودی در حدود سی هزار تومن داره که داخلش دستگاه ها و دست نوشته هایی که تسلا برای آزمایشهای خودش استفاده میکرد وجود داره، که اونها رو بعد از مرگ نیکولا تسلا به صربستان منتقل کردن.
جای بعدی که ازش بازدید کردیم کلسیای سنت مارک هست که یک پارک زیبا و فضای سبز قشنگ احاطه اش کرده و میتونید اونجا استراحت داشته باشید و پارک پر از بچه های کوچیک و بزرگ صرب هست که از طرف مدرسه اومدن . اینم بگم نکته ی دیگه ای که توی صربستان بهش برخوردم تعداد نسبتا بالای بچه ها هست که به نظرم خودشون و دولتشون دوست دارن جمعیتشون رو افزایش بدن
توی پارک اطراف سنت مارک مجسمه یادبودی ساختن برای بچه هایی که توی جریان بمباران جنگ سال1999 توسط جنگنده های آمریکا و ناتو کشته شدن.
نفرت از آمریکا و ناتو تا حدی توی سطح شهر قابل لمس هست چون با مداخله ی اونها کوزوو از کشورشون جدا شد و با فشارهای اروپا و آمریکا ،صربستان مجبور شد فرماندهان نظامی جنگ بالکان که که متهم به جنایت جنگی در جنگ هستن رو دستگیر و تحویل دادگاه لاهه بده در حالی که اونا توی مردم همچنان محبوبیت دارن. در چندین جای مختلف بنرها و یادبودهای این حملات رو قرار دادن.بنابراین در مورد جنگ بوسنی یا جداشدن کوزوو ازشون چیزی نپرسین
برای ادامه ی مسیرمون هم به سمت میدان جمهوری رفتیم جایی که ساختمون موزه ی ملی صربستان هم قرار داره و در کنار ساختمون مجسمه ی پرنس ماهیلو قرار داره .پرنس ماهیلو از این نظر مورد احترام هست که حدود صد و پنجاه سال پیش یه سرو وسامون به اوضاع هرج و مرج بالکان و صربستان داد و اوضاع رو برای زندگی مردم آروم کرده بود.یه مجسمه بزرگ مسی که پرنس رو سوار بر اسب نشون میده. دور و بر میدان جمهوری هم رستوران و کافه های خوبی قرار داره که غذاها و نوشیدنی های خوب و مناسبی دارن و در هر ساعتی از شبانه روز میتونید اونجا لحظات خوبی داشته باشین
بعد از میدان جمهوری چون شنیده بودم بلگراد یه مسجد هم داره، رفتم تا مسجد رو ببینم ،مسجد داخل یه خیابون فرعی قرار داره که یه ساختمون آجری با یه مناره ی کوچیک و خیلی ساده و بی هیچ زرق و برقی هست و در پشتش یه ساختمون سه طبقه هست که کارهای مربوط به امور جامعه ی کوچیک مسلمون رو انجام میده چیزی شبیه یه مجتمع فرهنگی مذهبی.
در انتهای همین خیابون مجموعه ی باغ وحش بلگراد قرار داره که من چون قبلا توی هند و چین باغ وحش ها رو رفتم ترجیح دادم ازش بازدیدی نداشته باشم. پایین دست باغ وحش مجموعه ی کاله میدان یا قلعه میدان قرار داره که بازمونده ی آخرین قلعه ی عثمانی ها در اروپا هست و آخرین جایی بود که عثمانی ها پیش از عقب نشینی کاملشون توی اروپا در دست داشتن . مجموعه ی قلعه آنچنان جذابیت نداره چون صرفا و صرفا یکی دو تا دیوار خشتی هست . اما نکته ی خوبش اینه که از روی دیوارها و ساحل مشرف به رودخونه میتونید ،نقطه ی تلاقی دو رودخونه ی ساوا و دانوب رو ببینید و اینکه از دیدن غروب در پس زمینه ی رودخونه لذت ببرین. جای سرسبز و آرومی هم هست.
برای شب هم یه رستوران خیابونی رو انتخاب کردم. در مورد غذاها و قیمت ها این نکته رو بگم که غذاهاشون چون تحت تاثیر ترک های عثمانی بودن باب میل اکثر ایرانی ها هست ،اما مثلا پیتزاهایی که میپزن واقعا قابل خوردن نیستن چون نونش کاملا خمیر هست و مخلفات انچنانی هم نداره.
در مورد قیمت ها هم غذایی که بتونه ما ایرانی ها رو سیر کنه از حدود چهل هزار تومن شروع میشه. به نسبت اینکه صربستان اروپایی حساب میشه قیمت های مواد غذایی و رستوران ها اونقدری گرون نیست.
صربستان به نسبت مغازه هاش ،خیلی کتاب فروشی داره .داخل یکی از این کتاب فروشی ها که شدم ،کتاب جالبی دیدم که برای معرفی هر کشوری یه نماد گذاشته بودن. توی معرفی کشورها و نمادهاش اشتباه هم داشت .ولی برای من ،نکته ی جالب نمادی بود که به ایران داده بودن
کل بلگراد رو توی همون روز اول میشه گشت .من برای روز دوم یه سر به ساحل" آدا " زدم که یه مجموعه ساحلی با کافه و پارک و نظایر اینها هست و در ادامه اش برای ناهار به خیابون اسکادالیا رفتم که تمام خیابون، کافه با گلکاری و موسیقی زنده بود. ظرفیت جهانگردی بلگراد از نظر جاهای دیدنی و ساختمان های تاریخی بیش از یک روز نیست و اگه میخوایید از روزتون لذت ببرید باید به خیابون گردی و گشت و گذار توی پارک های ساحلی و رستوران ها روی بیارید.
از اونجایی که دیگه بلگراد جایی برای دیدن نداشت و من هم دو روز دیگه بیشتر برای سفرم وقت نداشتم روز سوم سفر م رو تصمیم گرفتم برم به نووی ساد . نووی ساد شهری کوچیک و زیبا در نود کیلومتری بلگراد که قبلا شهری بوده که مرکز زندگی تاجرها و بازرگان ها بوده .
بنابراین کیفم رو برداشتم و به سمت ترمینال اتوبوس رانی راه افتادم. تصمیم گرفتم اینبار به جای پیاده رفتن از تراموای برقی شهر استفاده کنم.خط تراموا بلگراد یه خط یکسره هست که دور تا دور شهر رو طی میکنه و خیلی راحت میتونید باهاش هرجا خواستید برید هر چند خیلی سیستمشون قدیمی و ریل هاشون هم ناصاف هست!
نیازی به گرفتن بلیط قبل از سوار شدن نبود.من پول بلیط رو که حدود شش هزار تومن شد به راننده ی تراموا که یک زن بود دادم و اون هم برام یه بلیط صادر کرد.
تراموا دقیقا کنار ترمینال اتوبوس نگه داشت و من وارد ترمینال شدم اونجا یه بلیط به قیمت حدود سی هزار برای نووی ساد گرفتم.چیزی که من مشاهده کردم تمام اتوبوس هایی که توی ترمینال بودن تمام بالای ده سال سن داشتن.اتوبوس کلا ده یا دوازده مسافر داشت ولی خیلی دقیق و سر وقت بدون هیچ تاخیری حرکت کرد . مسیر نووی ساد تا بلگراد کاملا اتوبان هست و حدود یک ساعت و ربع توی مسیر بودیم.
مسیری که بین ترمینال اتوبوس تا منطقه ی تاریخی نووی ساد هست به صورت پیاده اومدم.دیدنی های نووی ساد شامل کنیسه ی یهودیان میشه که البته از شانس بد من به علت تعمیرات تعطیل بود ولی نمای بیرونش هم جالب بود .
در ادامه اش به بافت تاریخی مرکز شهر رسیدم که شامل ساختمون های به سبک قدیمی بالکان و یکی دو تا کلیسای جالب میرسه و گل سرسبد نووی ساد هم کلیسای مریم مقدس ومحوطه ی اطرافش هست که پشنهاد میکنم حتما ساعتی رو توی یکی از کافه هاش بشینید و از زیبایی هاش لذت ببرین.
در انتهای خیابونی که کلیسای مریم مقدس توش قرار داره به یه پارک و نهایتا به پلی میرسید که از روی دانوب عبور میکنه و به قلعه ی نووی ساد میرسه. قلعه ی نووی ساد روی یه تپه مشرف به رودخونه ی دانوب ساخته شده که ساختمون داخلش تبدیل به هتل و رستوران شده و جای قشنگی شده. ضمن اینکه دیدن نمای کلی شهر نووی ساد از اون بالا و دیدن بافت قدیمی و جدیدش دل انگیز هست .
نکته ی جالبی که توی بلگراد و نووی ساد دیدم این بود که در حال بازسازی نمای خیابونها و ساختمون ها بودن و داشتن بناها رو به سبک معماری قدیمیشون اصلاح میکردن ،به نظرم تا چند سال دیگه صربستان جای زیباتری بشه چیزی مثل مجارستان
نوودی ساد هم مثل بلگراد شهر کوچیکی هست و ظرفیتش همون یک روز گردش یا نهایت دو روز موندن هست. کلا هدف سفرتون از صربستان باید استراحت و دور شدن از هیاهو و استرس های کاری باشه ،صربستان جایی هست که همه چیز آروم و به دور از استرس و ناراحتی هست .نه ترافیکی ،نه شلوغی جمعیت و نه عاملی که باعث ناراحتی بشه.
آخر غروب بلیط برگشتم از نووی ساد به بلگراد رو گرفتم و ابتدای شب هم به بلگراد رسیدم. دیدن دانوب و قایق های کنار ساحل و موسیقی ملایم ، روح آدم رو به ارامش کامل میرسونه.
فردا صبح وسیله هام رو جمع کردم و تختم رو تحویل دادم. برای برگشت به فرودگاه هم ترجیح دادم که از اتوبوس استفاده کنم برای برگشتن به فرودگاه باید خودتون رو به اتوبوس خط هفتاد و دو برسونید . توی مسیر رسیدن به ایستگاه از یه نفر پرسیدم که ایستگاه اتوبوس کجاست و اونم به زبون شیرین فارسی بهم گفت این خیابون رو بگیر و برو جلو و ... که وقتی تعجب من رو دید گفت که افغانی هست و حدود بیست و پنج سالی تو تهران و ایران زندگی کرده و حالا برای کار اومده صربستان. خلاصه اینکه وقتی به ایستگاه رسیدم حدود نیم ساعت منتظر اتوبوس بودم تا اومد و مسیر بین ایستگاه مرکز شهر تا فرودگاه رو توی حدود چهل دقیقه طی کرد و ما رو دقیقا درب ترمینال پرواز پیاده کرد.
توی فرودگاه خیلی مورد خاصی نبود باقیمونده ی پول هام رو به دلار تبدیل کردم ،از گیت های امنیتی رد شدم و وارد سالن پروازی شدیم.
نکته ی عجیب این بود که برام مهر خروج از کشور رو نزدن و وقتی هم ازشون سوال کردم گفتم که روال کار این هست و نیازی نداره از دو سه مسافر دیگه هم که پرسیدم گفتن که برای اونها هم مهر خروجی ثبت نشده و کل مدرک مسافرت من از ورود و خروج به صربستان صرفا یک مهر مشکی رنگ هست که موقع ورود داخل ویزام زده شده. هواپیمای اطلس جت سر وقت پرواز کرد و من صربستان را با یک دنیا ارامش که ازش گرفتم ترک کردم.
یک توقف کوتاه در فرودگاه آتاتورک و پرواز به سمت تهران پایان بخش سفر من به صربستان بود.