آنچه در سفر عیدانه ام بر من گذشت
از اونجا که سفر به ترکیه همیشه برای من جذاب بوده و خواهد بود تصمیم گرفتم بار دیگه استانبول رو برای سفر انتخاب کنم.
استانبول خاص و دوست داشتنی و به نظرم قشنگ ترین شهر جهان هست.
آب و هوا رو که چک میکردم دیدم که تو روزهای سفرم بارونی و سرد هست بنابراین تصمیم گرفتم برای چند روز به یه شهر گرم تر برم ازمیر و آلاچاتی برای من یاد آور خاطره های تنهایی با منطقه آلسانجاک و محله بی نظیر آلاچاتی ازمیر بود.
از طرفی بدروم با خانه های سفید رنگش و ساحل ماسه ای خاصش همیشه منو صدا میکرد.
تصمیم های لحظه ای همیشه برای سفر دلپذیر بودن سفر رو دو چندان میکنه در من.
از اونجایی که قیمت پرواز های تهران استانبول تو ایام عید به طور سر سام آوری بالا رفته بود تصمیم گرفتم با توجه به خوندن سفر نامه های دیگران از سایت لست سکند همیشه منو یاری کرده بود پرواز از شهر وان شهر مرزی ایران و ترکیه رو تجربه کنم.
شهر وان دیگه برای همه شناخته شده هستش و خوی نزدیک ترین شهر مرزی ایران و ترکیه هست.
بلیط اتوبوس تهران خوی رو رزرو کردم اتوبوسهای تخت شو با قیمت ۵۴۰۰۰ تومن از طریق سایت سفر ۷۲۴ خریداری کردم و به نوعی این آغاز سفر بود.
برای چک کردن بلیط سفر های داخلی ترکیه همیشه سایت زورق منو با قیمت های بی نظیر خودش یاری کرده.
با سرچی که داشتم و قیمت هایی که از پرواز وان به استانبول و بالعکس داشتم قیمت حدودی۳۰۰ تومن رو برای پرواز پگاسوس بهم نشون میداد با سرچ تو خود سایت پگاسوس از قیمت خوبی که بهم داده مطمئن شدم و بلیط هام رو خریدم.
بعد از اینکه بلیط ها رو خریدم شروع به برنامه ریزی برای سفر کردم خیلی با خودم کلنجار رفتم که برای سفر فقط استانبول رو داشته باشم تو برنامم اما شوق دیدن دوباره آلاچاتی و دیدن بدروم منو دوباره پای سایت زورق کشوند و شروع به چک کردن هواپیمایی ها و از اونجا که دوست دارم هواپیمایی های مختلف رو تجربه کنم تصمیم گرفتم با پرواز انور ایر از استانبول به ازمیر برم.
تصمیم اولم پرواز استانبول به بدروم بود اما ساعتهای پروازی منو یاری نکرد.
پرواز وان به استانبول فرودگاه صابیحا بود و با پرواز ساعت ۱۹/۵۰ دقیقه از فرودگاه فریت ملن ساعت ۲۱/۵۵ دقیقه تو صابیحا نشست از اونجا که پرواز استانبول به ازمیر ساعت ۷/۰۵ دقیقه صبح فرودگاه آتاتورک بود من باید ساعت شش صبح خودم رو به فرودگاه میرسوندم پس هاستلی رو انتخاب کردم که به اتوبوسهای هاواتاش نزدیک باشه اتوبوسهای هاواتاش با ساعتهای پروازی هماهنگ شدن و هر نیم ساعت از میدان تکسیم به سمت فرودگاه های صابیحا و آتاتورک حرکت میکنن و همچنین از فرودگاه به میدون تکسیم.
سفر من از ترمینال آزادی شروع شد و تعاونی چهار ترمینال غرب که همه روزه از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۱۲ شب سرویس به خوی داره یکی از معروف ترین تعاونی های اتوبوسرانی هست.
فاصله ده ساعته تهران تا خوی رو گذروندیم و ساعت هشت صبح به ترمینال خوی رسیدیم.
تعاونی سیما سفر خوی همه روزه ون های ترک حرکت دارن به سمت وان با کرایه ۴۰ هزار تومن. پاسم رو دادم و قرار شد با پر شدن ون حرکت کنیم.
مسیر تا مرز رازی یک ساعت حدودا طول کشید و با خلوت بودن تقریبی مرز وارد خاک ترکیه شدیم و حدودا یک ساعتی هم از مرز تا وان طول کشید تا برسیم به شهر وان.
با رسیدن به داخل شهر اولین کارم رفتن به مرکز خرید avm وان بود یک مرکز خرید خیلی بزرگ که برندهای همه پسند رو داره و خرید خوبی میتونید داشته باشید.
با پرسیدن از یکی از مامورهای مرکز خرید متوجه شدم دفتر ترکیش طبقه منفی مرکز خرید هست و برای خرید بلیط بدروم به استانبول که قبلش تو سایت ترکیش قیمت ها رو چک کرده بودم با قیمت حدودی ۱۱۵ هزار تومن از اونجا خریدم و بعد از اینکه خیالم راحت شد به سمت فرودگاه وان حرکت کردم.…
دولموش های فرودگاه که رنگ آبی دارن با کرایه ۱/۵ لیر از تقاطع خیابان جمهوریت و کاظیم بکیر هر چند دقیقه حرکت میکنن و شما رو تا درب اصلی فرودگاه صدا میکنن و شاگرد راننده با صدای بلند داد میزنه هاوالانی هاوالانی
هاوالیمانی معنی ترکی فرودگاه هست که ایشون به اختصار هاوالانی میگفتن.
با طی مسافتی پنج کیلومتری به فرودگاه وان رسیدم و به سمت کانتر پگاسوس رفتم چون زودتر از موعد مقرر رسیده بودم خیلی جزو اولین نفر ها کارت پرواز رو گرفتم… حدودا دو ساعت پرواز وان استانبول طول کشید وقتی به فرودگاه صابیحا رسیدم بهتر از اون چیزی بود که به ذهنم میرسید.
هاواباس های (همون هاواتاش که تغییر اسم به هاواباس داده) صابیحا تکسیم رو پیدا کردم و با کرایه ۱۶ لیر با استفاده از خلوتی شب که مسیر رو ۴۵ دقیقه ای طی کرد به میدان تکسیم رسیدم.
مبدا و مقصد هاواباس ها جنب هتل دیوان تکسیم هست و با میدون تکسیم فاصله حدودا پنج دقیقه ای داره.
با رسیدن به میدون تکسیم و حال و هوای همیشه پر جنب و جوشش، جون تازه ای برای ادامه سفر گرفتم و با خوردن دو تا همبر خیس تو میدون تکسیم به سمت هاستلی که از مدت ها قبل دوس داشتم ببینمش رفتم دلیل انتخاب این هاستل نزدیکی به هتل دیوان و محیط جالب هاستل بود که یکی از بهترین هاستل های استانبول هست. هاستل bunk taksim رو با تماس تلفنی و دیدن از سایت بوکینگ با قیمت شبی ۴۵ لیر برای یک شب رزرو کردم…
به اتاق که رسیدم چراغ خاموش بود و یکی از تخت های اتاق کسی بود که نه موقع ورودم اون رو دیدم و نه موقع خروج!
ساعت یک شب بود ساعت رو برای ۴/۳۰ تنظیم کردم تا به هاواباس تکسیم آتاتورک ساعت ۵ برسم. صبح چمدونم رو تو قسمت چمدونها ی امانتی گذاشتم بدون هیچ قفل و در که حدودا بیست تا چمدون دیگه غیر از من بود. راستش اول یکم ترسیدم اما بعدا چمدون رو گذاشتم و با رسپشن هاستل خداحافظی کردم.
فاصله حدودا پنجاه دقیقه ای رو در خلوت آغازین ساعات صبح با کرایه ۱۲ لیر به فرودگاه آتاتورک رسیدم. به سمت کانتر انور ایر رفتم و کارت پرواز رو گرفتم و با یه پرواز خوب در ساعت ۸ صبح به فرودگاه ادنان مندرس ازمیر رسیدم…
از قبل ساعت حرکت هاواباس های ازمیر چشمه رو از سایت havabus.com دیده بودم و به محض خروج از درب فرودگاه هاواباس چشمه رو دیدم. ساعت حرکت ۸/۳۰ صبح بود…
با پرسیدن از راننده برای رفتن به آلاچاتی باید تا ترمینال چشمه میرفتیم و از اونجا با دولموش های چشمه ایلیجا آلاچاتی به آلاچاتی میرسیدم حدودا یک ساعت و ده دقیقه طول کشید تا به ترمینال یا اتوگار چشمه رسیدیم.
شهر چشمه یکی از شهرهای هست که به قول ما ایرونیها بهترین جا برای فرار از هیاهوی شهر نشینی و زندگی ماشینی هست.
آلاچاتی در فاصله چند دقیقه ای چشمه دارای فضایی رمانتیک و خانه هایی به سبک یونان و گل آرایی های خاص که دل هر رهگذر و توریستی رو با دیدن این زیبایی ها رو میبرد.
انواع هتل بوتیک های شیک و تمیز با قیمت ۱۲۰ لیر تا ۳۰۰ لیر تو آلاچاتی برای دو نفر میشه کرایه کرد.
با قدم زدن در کوچه سنگفرش های آلاچاتی و دیدن این همه زیبایی خاطرات چند ماه گذشته برای من تکرار شد و از اینکه دوباره وقت گذاشتم و به اینجا اومده بودم از خودم راضی بودم و به قدم زدن ادامه دادم...
ایلیجا ilica قسمتی دیگر از شهر چشمه میباشد که دارای ساحل ماسه ای بسیار خوبی هست که همراه با آب زلالی که اون رو همراهی میکنه در ایام توریست پذیر مهمون خیلی از توریست هایی هست که تو گرمای هوا دل به دریا میزنن و برای آفتاب گرفتن به اینجا میان.
هتل های زیادی تو ایلیجا و چشمه و آلاچاتی هست و نسبت به سبک و سلیقه خودتون میتونید جای مناسبی رو برای خودتون انتخاب کنید.
به ترمینال ایلیجا رفتم و منتظر اتوبوس چشمه ازمیر شدم که تو ترمینال ایلیجا توقف داشت. فاصله تقریبی بین ایلیجا چشمه و آلاچاتی حدودا هفت دقیقه هست.
بعد از طی مسافت تقریبا یک ساعته به (semt garaji) یکی از ترمینال های ازمیررسیدیم.
با استفاده از برنامه ترافی که تو سفر قبلم به ازمیر هم ازش استفاده کرده بودم به سمت هاستلی که با تلفن رزرو کرده بودم رفتم. ازمیر دارای دو خط مترو هست که تقریبا همراه با سیستم اتوبوسرانی پوشش خوبی به شهر ازمیر میده.
هاستل انتخابی من تو ازمیر هم جزو بهترین هاستل های ازمیر و در بهترین منطقه ازمیر که آلسانجاک هست قرار داشت.
هاستل In House Hostel همونطور که از عکس های بوکینگ تمیز و شیک دیده میشه در واقعیت هم همینطور بود و مدیر اون یک انسان واقعی که خیلی خیلی به همه کمک می کرد.هاستل ها دارای اتاق دختران هم هست .
کوله ام رو تو اتاقی که جز من کسی نبود گذاشتم و به سمت ساحل آتاتورک رفتم. ساحل آتاتورک از اون جهت همیشه پذیرای مردم هست که یه سمت دریا و یه سمت پارک ساحلی که در امتداد این بلوار کشیده شده و با خیابون های فرعی که مثل خیابون استقلال استانبول پر از جمعیتی هست که در حال خرید و یا رفت و آمد و مردمی که مشتری همیشگی کافه های ازمیر هستن.
برج ساعت در کوناک یکی دیگه از جاهایی هست که توریست ها برای عکس گرفتن به اونجا میرن
آسانسور یکی دیگه از جاهایی هست که حتما باید اونجا رفت جایی که ازمیر رو از بالا همراه با آسمون زیبا و ساحل بی نظیرش قشنگ تر از همیشه میکنه.
خطوط کشتیرانی تو ازمیر مثل استانبول فعال هستن و شما میتونید از اسکله های آلسانجاک به کارشیاکا و بوستانجی پاساپورت و کوناک برید.
توصیه من اینه حتما برنامه ترافی رو نصب کنید و تمام مسیر ها و خط های مترو اتوبوس و کشتی رو با ترافی بررسی کنید.
ازمیر دارای مراکز خرید بسیار بزرگ و مناسبی میباشد که بزرگترین اون فروم بورنووا که نمایندگی ایکیا هم اونجا هست.
با چرخی تو خیابون های اطراف آلسانجاک که همیشه زنده هستش به هاستل رفتم تا برای یک روز پر ماجرای دیگه آماده بشم.
بلیط ازمیر به بدروم از شرکت کمیل کوچ با قیمت ۳۰ لیر خریده بودم و ساعت حرکت اتوبوس ساعت ۵/۳۰ بود. قبلا از دفتر این شرکت در وان راجع به سرویس از دفتر فروش شرکت به ترمینال ازمیر پرسیده بودم و نزدیک ترین دفتر به آلسانجاک میدان باسمانه بود. با کرایه ده لیر تاکسی ساعت ۴/۵۰ صبح به دفتر اتوبوسرانی رسیدم. متاسفانه متصدی فروش با گفتن اینکه سرویس امروز ساعت پنج به سمت ترمینال حرکت نداره مواجه شدم و به ناچار برام بلیط از شرکت پاموکاله که قبلا تجربه سفر باهاش داشتم رو برای ساعت هفت صبح صادر کردن .
میدان باسمانه احاطه شده ازهتل های مختلف و چیزی که بیشتر از همه چی به چشم میخورد هتل با ستاره های مختلف بود. با خوردن صبحانه و سوار شدن به سرویس به سمت ترمینال ازمیر رفتیم و ساعت ۷ صبح به موقع اتوبوس به سمت بدروم حرکت کرد با حرکت اتوبوس و طی مسافتی نیم ساعته با باز کردن چشم هام با یه جاده فوق العاده و زیبا مواجه شدم که خواب رو از چشمام ربود و بعدا از اینکه اتوبوس تو تاریکی حرکت نکرده و من تونستم این جاده بسیار بسیار زیبا که هر چقدر از زیبایی اون کم گفتم خوشحال شدم. اتوبوس ازمیر بدروم ساعت ۱۰/۱۵ به اتوگار بدروم رسید چیزی که تو نگاه اول من به بدروم برام جالب بود جو خوبی بود که تو شهر در جریان بود. خونه های سفید با قاب پنجره های آبی که خودنمایی می کرد و جلوه خاصی به شهر داده بود. با پرس و جو و آدرس های که از قبل داشتم به سمت خیابان جمهوریت به راه افتادم در راه به بازار کوچکی که انواع میوه های تازه و ماهی و سبزی داشت دیدم و بعد با اون میوه های خوشمزه از خودم پذیرایی کردم. توت فرنگی بدروم واقعا عالی بود.
هر چقدر که به سمت خیابان جمهوریت میرفتم انواع هتل بوتیک های کوچک و بزرگ رو میشد دید که هر کدوم برای شبی تا ۱۵۰ لیرقیمت میدادن هتل بوتیک بودرا که هتل تمیز و خوبی بود رو با شصت لیر گرفتم و قرار شد که فردا صبح زود اتاق رو تحویل بدم و به سمت استانبول برم.
از شانس خوب من فروشگاه های شوک sok و میگروس migros هر دو طرفه هتل بود و از بابت خرید مواد غذایی راحت بودم.
نوع شهریت بدروم من رو جذب خودش کرده بود و از همون بدو ورودم و با دیدن بندر بدروم با اون کشتی های بزرگ و کوچیک و ساحل بسیار قشنگش به خودم میگفتم ای کاش بلیط برگشت بدروم به استانبول رو نمیگرفتم و یک شب دیگه در بدروم میموندم...
هر چقدر در ساحل و کوچه بازارهای بدروم قدم میزدم بیشتر عاشق بدروم میشدم.
بدروم از اون جاهایی هست که آدم همیشه احساس خوبی داره.
طبیعت، ساحل، رنگ ها، خونه ها و مردمی که فارغ از اتفاقات روزمره در حال خرید و تفریح و ورزش هستن و توریست هایی که همیشه هتل های بدروم رو پر میکنن.
بدروم که مرکزیت استان موغله رو داره از چند شهر کوچک نزدیک به هم تشکیل شده که مهمترین اونها bodrum gumbet bitez gundogan میباشد.
ساعتها قدم زدن و نشستن در ساحل زیبای بدروم که پر از کافه و رستوران های بزرگ و کوچک هست جزو کارهای روزمره خیلی از مردم وتوریست هایی هستن که به بدروم میان.
بالاخره خودم رو قانع کردم تا با سوختن بلیطم یک شب دیگه رو در بدروم بمونم. به مرکز خرید که دفتر ترکیش در اون بود رفتم و بلیط بدروم به استانبول روبرای فردا صبح خریدم.
دولموش هایی تو اتوگار بدروم هستن که با کرایه دو لیر شما رو به این مرکز خرید میرسونن.
در راه به طور اتفاقی به بقایای باقی مانده از دیوار قدیمی شهر بدروم رسیدم و تونستم ازبالای یکی از ستون ها منظره ای دلپذیر از بدروم که احاطه شده در آبیه دریا و خانه های سفید رنگ و طبیعت سبز رو ببینم و بیشتر از قبل پی به زیبایی های این شهر ببرم و با گرفتن آرامشی وصف ناشدنی به بدروم برگشتم…
صبح با اعلام اینکه اتاقی که گرفته بودم رو شخص دیگه ای رزرو کرده یکی از هتل بوتیک های اطراف همین هتل رو با قیمت 60 لیر رزرو کردم و با گذاشتن کوله ام در اتاق به سمت گومبت به راه افتادم. از اتوگار بدروم دولموش های هستند که با کرایه 4.5 لیر شمارو به گومبت میرسونن
چیزی که در نگاه اول از گومبت داشتم بندری پر از کشتی که همگی تو ساحل زیبای اون لنگر انداخته بودن و طبیعتی بی نظیر رو میشد دید باز هم آرامش و باز هم صدای طبیعت و بازهم دریای زلال ... با چرخی که در گومبت زدم متوجه شده هتل ها و پلاژ ها و مراکز اقامتی خیلی زیادی در گومبت هست که هر ساله میزبان توریست هایی هست که گومبت رو ترجیح میدن برای اقامت.
با پیاده روی در امتداد ساحل گومبت خودم رو به خانه های ویلایی رسوندم که مثل شهر ماسوله طبقه طبقه بالا رفته و خودنمایی میکردن. با قدم زدن در این کوچه های زیبا خودم رو به دولموش های بدروم رسوندم و به سمت بدروم رفتم...
سفر دو روزه من به بدروم تموم شده بود و صبح با رفتن به اتوگار بدروم که با ده دقیقه پیاده روی میشد به اونجا رفت رسیدم و هاواباس بدروم به فرودگاه میلاس بدروم طبق ساعت حرکت کرد.
فرودگاه میلاس با فاصله زمانی حدودا یک ساعته با بدروم قرار داره و برنامه زمانی هاواباس ها با برنامه پرواز ها تنظیم شده. فرودگاه میلاس فرودگاه خلوت و کوچیکی بود. پرواز طبق ساعت۷/۴۰ انجام شد و پرواز هواپیمایی ترکیش ساعت ۸/۴۰ دقیقه تو فرودگاه آتاتورک به زمین نشست…
با مترو خودم رو به مرکز خرید فروم استانبول رسوندم. ایستگاه کوجاتپه kocatepe و وقتی که از مترو بیرون اومدم سرمای استانبول حکایت هوای سردی داشت که در دو روز باقی مونده سفرم باید اونو تحمل میکردم.… بعد از کمی خریدبه مرکز خرید جواهر رفتم تا قسمت دیگه ای از سوغاتی هایی که باید میخریدم رو تموم کنم با سرچ تو سایت الی گشت هتل white monarch رو برای دو شب با قیمت ۲۸۰ تومن گرفتم و وقتی به هتل رفتم تقریبا عکس ها همون چیزی بود که در سایت بوکینگ هست. هتلی با دیزاین قدیمی...
شب مثل همیشه به خیابون استقلال و میدان تکسیم رفتم و پیاده روی، خرید و خوردن کنوفه و چای حافظ مصطفی و در آخر خوردن برگر خیس که کار هر روزه من در استانبول هست برنامه من تموم شد.
صبح با رفتن به طبقه نهم هتل و دیدن ویو محل سرو صبحانه، صبحانه رو با دیدن استانبول از این زاویه و ارتفاع شروع کردم.
از اونجا که اینبار استانبول خیلی سرد بود و خیلی ازسفر قبلیم نگذشته بود تصیم گرفتم امروز هم برای خرید های باقی مونده اقدام کنم و مثل همیشه مرکز خرید ایستینیه پارک istiniye park رو انتخاب کردم.
با سرچ برنامه ترافی متوجه شدم اتوبوس29 از جلوی مرکز خرید مترو سیتی و ایستینیه عبور میکنه...
برای برگشت از جلوی مرکز خرید دولموش هایی که از کنار مترو itu میگذرند سوار شدم و به سمت هتل رفتم. بعد از کمی استراحت به سمت هاستلی که چمدونم رو اونجا به امانت گذاشتم رفتم و با تشکر از اونها به سمت هتل برگشتم تا برای فردا که آخرین روز سفر بود خودم رو آماده کنم...
صبح زود با تماس رسپشن هتل، تاکسی به درب هتل اومد و با کرایه ۱۵ لیر من رو به سمت هاواباس های تکسیم صابیحا برد.
پرواز ساعت ۶/۴۰ وان به استانبول به موقع انجام شد و من ساعت ۹ صبح به شهر وان رسیدم .
تاکسی برای فرودگاه تا میدان بش یول وان کرایه بیست لیر خواست که دو نفر دیگه هم با من هم مسیر شدن و با کرایه ده لیر به میدان بش یول رسیدیم.
روز چهاردهم فروردین دیگه خبری از شلوغی و حضور پر شمار ایرانی ها نبود. با صحبتی که با چند نفر از مغازه دارها و مردم عادی کردم روز ۱۳ فروردین آخرین روز پرشمار ایرانی ها بوده برای فستیوال خریدی که مسئولان شهر وان برای ترغیب بیشتر مسافرین ایرانی در نظر گرفته بودن.
با خرید بلیط دولموش های وان به خوی به قیمت سی لیر و عبور از مرز خلوت سفر هفت روزه من به پایان رسید.
سیمکارت ترک تلکام که خیلی کمک حال من در سفر هام هست حتما اگر میتونید سیمکارت تهیه کنید.
قیمت سیم کارت بسته به فصل های مختلف از پنجاه تا صد لیر هست که چهار گیگ اینترنت و ۷۰ دقیقه مکالمه داخلی ترکیه داره و میتونید پس از اتمام هر بار با خرید بسته اون رو شارژ کنید.
برنامه ترافی واقعا کمک حال کسایی هست که با دقت قبل از سفر با اون کار کردن و تمام خطوط مترو اتوبوس و مترو باس و تراموا و کشتی و دولموش و مینی بوس ها رو شناختن و با اون میتونن تا حدود زیادی مشکل رفت و آمد رو حل کنم.
حتما کسایی که پیاده روی زیادی دارن و با گوشی زیاد کار میکنن پاور بانک مناسب و چتر و کوله برای گذاشتن ملازمات سفر به همراه داشته باشن.
قیمت لیر و دلار رو همیشه چک کنید و در بهترین موقعیت مناسب قبل سفر تهیه کنید.