به نام یگانه خالق هستی
راهنمای بازدید از محوطه باستانی کول فرح
نویسنده و عکاس: ویدا مهین پو
انگیزه بازدید
چه انگیزه ای بهتر از اینکه نامش کولفرح است و لقبش موزه روباز سنگ نگاره های ایران و جایگاهش قلمرویی به وسعت امپراطوری عظیم عیلام! اعتقاد بر این است که در این نیایشگاه نخستین نگاه بشر به مذهب و آیین شکل گرفته است. بله سفر ما به ایذه است! شهر کوچک و باصفای خوزستان که بخش عظیمی از تاریخ کهن این دیار را در خود نهفته دارد. پس برای رفتن به ایذه تعلل نکنید.
زمان بازدید
ایذه یکی از خنکترین شهرهای استان خوزستان است. برای دیدن طبیعت سرسبزش بهترین زمان اوایل اسفند تا اواخر فروردین ماه می باشد. اما به طور کلی به جز روزهای گرم تابستان آب و هوای مطبوعی دارد.
مسیر دسترسی
سفر ماه یک سفر یک روزه به ایذه از مقصد اهواز بود. فاصله ایذه تا اهواز 183 کیلومتر است که حدود 2ساعت و نیم طول می کشد. بعد از رسیدن به ایذه و رد کردن دروازه قرآن نمادین ایذه، در اول شهر تابلوی راهنمای گردشگری وجود دارد که شما را به سمت کولفرح راهنمایی می کند. پس به سمت راست (به سمت دهدز) پیچیده و جاده را ادامه داده تا به میدان غدیر برسید. در سمت راست مجسمه بزرگی از مرد بختیاری را خواهید دید که با ابهت در اول بلوار نشسته است. پس به سمت راست بپیچید و وارد جاده ایذه – دهدز شوید. دو طرف جاده را درختان زیبایی احاطه کرده است. کمی جلوتر در سمت چپ تابلوی راهنمای کولفرح را خواهید دید. انتهای مسیر شما کولفرح خواهید بود.
تصویر 1: مسیر دسترسی اهواز- ایذه
تصویر 2: مسیر رسیدن به کولفرح
تصویر 3: دروازه قرآن ورودی شهر
تصویر 4: تابلوی راهنمای گردشگری
تصویر 5: مجسمه مرد بختیاری در اول بلوار مسیر کولفرح
تصویر6: تابلو هدایت کننده به سمت کولفرح
بازدید از کولفرح
در بدو ورود به کولفرح شاید دنبال ساختمان یا موزه ای باشید. اما روبروی شما تنگه زیبایی قرار گرفته است که زمانی پرستشگاه نارسینا خدای عیلام باستان بوده است. در اینجا 6 نقش برجسته متعلق به دوران عیلامی ها وجود دارد.
تصویر 7: نمایی کلی از محوطه کولفرح
تصویر 8: طبیعت زیبای نزدیک کولفرح
قبل از بازدید به چند نکته توجه کنید:
1- اگر صرفا برای عکاسی می روید، موقع صبح و زیر آفتاب گزینه مناسبی برای شما نخواهد بود چراکه سایه های روی نقش برجسته ها مانع عکاسی می شوند. عصر هنگام موقع مناسبی است.
2- اگر سفر شما در غالب تور گردشگری نباشد لیدری در آنجا وجود ندارد. تابلوهای راهنما نیز کافی نیستند یا تخریب شده اند. توصیه می کنم از قبل مطالعاتی از اینترنت در مورد سنگ نبشته های کولفرح کسب کنید.
3- برای افراد مشتاق که زیر آفتاب کنجکاوانه به دنبال سنگ نگاره ها هستند، عینک آفتابی، کلاه و کفش راحتی و بطری آب فراموش نشود.
چند نکته زیر را نیز مد نظر داشته باشید:
1- نگران زمان بازدید نباشید. اینجا موزه روباز سنگ نگاره های ایران است هیچ دروازه نگهبانی جهت حراست و اخذ بلیط وجود ندارد (متاسفانه البته). 24 ساعته امکان بازدید خواهید داشت اما در شب نورهای پروژکتور کافی نیست.
2- در کتابچه های راهنما، نقش برجسته ها از 1تا 6 نامگذاری شده اند. این مسئله ربطی به قدمت آنها ندارد. فقط هر کدام با شماره ای معروف شده و جهت مسیر بازدید را مشخص کرده اند.
تصویر 9: کتابچه راهنمای نقش برجسته های ایذه
برای شروع از وسط تنگه زمانی که تابلوی بزرگ میراث فرهنگی را دیدید کمی جلوتر به سمت چپ رفته و مسیر سنگفرش را دنبال کنید. تقریباً موضوع اصلی تمام نگارکندها اجرای مراسم مذهبی و قربانی برای خدایان است.
تقاضا می کنم به سادگی از نقش برجسته ها نگذرید. میراث پیش رویتان قابلیت ثبت جهانی را دارد. پس با تمام قلب و روحتان نقش ها را بررسی کرده و به خاطر بسپارید.
تصویر 10: تابلوی راهنمای میراث فرهنگی
نقش برجسته شماره 1:
این نقش کمی دور از دسترس در ارتفاع 6 متری قرار دارد پس کمی صخره نوردی بد نیست! در این نقش با خط میخی صحنه مراسم توصیف شده است. بزرگترین پیکره فرمانروای آیاپیر (ایذه) هانی است. به موهای بافته شده و بلند او دقت کنید! در جلو سه نوازنده را می بینید که چنگ در دستان آنها کاملا مشخص است. دو فرد عقبی نیز دف به دست هستند (اما دف مربعی آشوری!). اینجا مراسم قربانی برای ایزد بانو نارسینا است.
تصویر 11: نمایی دور از محل نقش برجسته شماره 1
تصویر 12: نقش برجسته شماره 1 کولفرح
تصویر 13: نوازندگان کولفرح
تصویر 14: نوازندگان کولفرح
تصویر 15: نمایی از محوطه سنگ چین
تصویر 16: نمایی از مکان قرارگیری سایر نقش برجسته ها (هر نقش با شماره مشخص شده است)
قسمت انتهایی ترجمه این نگاره را خیلی دوست دارم:
"اگر کسی به نگاره من آسیب رساند، نام آن را برای خود بگیرد یا آنرا بشکند، حمایت ایزدبانو نارسینا از او سلب شود، از روی زمین گم شود و دیگر زیر خورشید گام برندارد"
اما ای کاش یک تابلو با این مضمون اینجا نصب میشد:
"هر کس روی این نگارکندها یادگاری بنوسید از رحمت الهی محروم شود!! ". دل از این نقش زیبا کنده و به سراغ بعدی بروید.
نقش برجسته شماره 2:
مسیر سنگفرش را به سمت راست ادامه داده تا به صحنه مراسم قربانی کردن حیوانات در حضور حاکم یا پادشاه عیلامی برسید. به حالت دست ها توجه کنید که برای نیایش رو به بالا گرفته شده است.
تصویر 17: نقش برجسته شماره 2 کولفرح
تصویر 18: نقش برجسته شماره 2 کولفرح
تصویر 19: نمای حیوانات افتاده بر زمین
نقش برجسته شماره 3:
با فاصله کمی به قطعه سنگی می رسید که هر چهار طرف آن به زیبایی نقشی حک شده است. مجسمه خدای عیلامی روی تخت روان حمل می شود تا به مراسم قربانی کردن برای خدایان عیلامی وارد شود. به تک تک نقش ها دقت کنید که چقدر منظم و یک شکل با ساده ترین ابزارهای آن زمان تراشیده شده است و کنار هم قرار گرفته اند. در جلوی پیکره پادشاه می توانید پیکره حیوانات قربانی شده که روی زمین افتاده اند را ببینید. در این صحنه باشکوه از توجه به افرادی که در زیر تخت روان در انتهای سنگ حک شده اند غافل نشوید.
تصویر 20: نمای روبرویی نقش برجسته شماره 3 کولفرح
تصویر 21: افرادی که مجسمه را حمل می کنند
تصویر 22: نمای پشتی نقش برجسته شماره 3 کولفرح
تصویر 23: قسمتی از نقش برجسته شماره 3 کولفرح
نقش برجسته شماره 4:
مسیر سنگی را دنبال کنید تا به مسیر پلکانی روبروی کوه برسید که جهت ادامه بازدید فراهم شده است. به نقشی بسیار پر پیکره می رسید که نمایانگر مراسم بار عام پادشاه است. پادشاه با صلابت در وسط نشسته است و چندین نفر در اطرافش هستند. حضار یک دست را به جلو گرفته و دستی دیگر را نزدیک دهان نگه داشته اند. شاید نوعی احترام در آن زمان بوده است. مردانی استوار نقش بربسته بر سینه سنگ، صف به صف، سرد و خاموش. این نقش مشابه نقش درگاه شمالی کاخ صدستون در تخت جمشید است.
تصویر 24: محوطه آماده شده جهت ادامه بازدید از نقش برجسته ها
تصویر 25: نقش برجسته شماره 4 کولفرح
تصویر 26: قسمتی از نقش برجسته شماره 4 کولفرح
تصویر 27: قسمتی از نقش برجسته شماره 4 کولفرح
تصویر 28: قسمتی از نقش برجسته شماره 4 کولفرح
تصویر 29: نقش برجسته درگاه شمالی کاخ صدستون که گفته شده طرح آن از کولفرح گرفته شده است (عکس از اینترنت)
نقش برجسته شماره 5:
کمی جلوتر در انتهای صخره ای پیکره یک کاهن را می بینید که در حال نیایش است و جلوی آن احتمالاً یک آتشدان یا عود سوز قرار دارد. به تصویر حیوانات قربانی شده توجه کنید.
تصویر 30: نقش برجسته شماره 5 کولفرح
نقش برجسته شماره 6:
بعد از اینکه از پله های چوبی پایین رفتید مسیر سنگفرش را دنبال کنید. از دور سایبان فلزی را خواهید دید که نقش برجسته آخر در زیر آن قرار گرفته است. حداقل این نقش سرپناهی بالای سرش هست تا از گزند باران در امان باشد! اینجا هم مجسمه بزرگی از خدای عیلامی را میبینید که بر دوش عده ای در حال حمل است تا احتمالاً به مراسم قربانی کردن وارد شود.
تصویر 31: نمایی از نقش برجسته شماره 6 کولفرح
تصویر 32: نقش برجسته شماره 6 کولفرح
در دور و اطراف نقش برجسته شماره 6 اگر دقت کنید ستون های عمودی سنگی را می بینید که به نظر می رسد بقایای قدیمی بنا ها هستند.
تصویر 33: ستون های سنگی به جا مانده در اطراف کولفرح
در گوشه ای از کولفرح تک درختی وجود دارد که نزدیک آن یک سنگ جالب هست. جلوتر که بروید فرورفتگی های آن را می بینید که با هنرمندی تراشیده شده است و مانند صندلی برای نشستن است.
تصویر 34: جایگاه تراشیده شده در سنگ برای نشستن
در پشت تابلوی میراث فرهنگی خانه ای طویل و کاهگلی وجود دارد که منزل پیرمردی دوست داشتنی است. به نوعی نگاهبان و حتی لیدر اینجاست! پای صحبت هایش بنشینید حرف های جالبی دارد. باغ مصفای کوچکی را در جلوی منزلش ایجاد کرده است که پر است از درختان زیتون و بادام . چه منزلگاهی و چه آرامشی!
تصویر 35: خانه کاهگلی ساخته شده در کولفرح
تصویر 36: باغ کوچک کولفرح
تصویر 37: همدم نگهبان!
خب عجله نکنید گوشه ای دنج را برای نشستن پیدا کرده و چشمان خود را ببندید و گوش فرا دهید. نوای دل انگیز پرندگان مجذوبتان خواهد کرد و صدای زنگوله بزها در کوه به سر ذوقتان می آورد.
تصویر 38: طبیعت زیبای اطراف کولفرح
تصویر 39: طبیعت زیبای اطراف کولفرح
اما اگر خیلی خوش شانس باشید حتی می توانید مراسم جشن عروسی بختیاری را نیز در دامان کولفرح ببینید. لباس های زیبا و رنگارنگ زنان بختیاری همراه با چوقاهای سیاه و سفید مردان تلالو رنگ بی نظیری را ایجاد کرده بود. صدای ساز و تشمال انگار جانی دوباره به این نیایشگاه بخشیده بود.
تصویر 40: مراسم عروسی بختیاری در دامان کولفرح
نکته: لطفا برای عکاسی از مراسم حتما اجازه بگیرید.
سخن آخر:
کولفرح هنوز راه درازی در پیش دارد. سخن ها در موردش بسیار و همت ها در حقش محدود است. هنوز تابلوی راهنما کافی نیست. حصار و حفاظ درستی دور سنگ نگاره ها نیست. سایبانی برای حافظت از گزند باران وجود ندارد. نگهبانی جهت حراست در برابر دستان بی سخاوت یادگار نویسان نیست و راهنمایی جهت ارایه توضیحات در اکثر اوقات سال در نظر گرفته نشده است. کولفرح تنها است. در دیاری که متعلق به اوست تنهاست. همتی باید کرد.