خيلي وقت بود که تصميم داشتم گرجستان و به خصوص پايتختش تفليس رو ببينم، تابستان سال پيش تحقيقات زيادي انجام دادم اما قسمت نشد که در سال 96 به اين سفر بريم. اواخر بهار 97 بود که همسرم پيشنهاد سفر گرجستان رو داد و منم همون موقع گرفتم و چسبوندمش قد تنور، اگرچه که بعدش خودش پشيمون شد چون هوا گرم بود و ما کلا تو گرما اصلا سفر نميريم و تحمل گرما واقعا براي ما عذاب آوره، اما ديگه دير شده بود و من سوار خر شيطون شده بودم و اصلا و ابدا قصد پياده شدن نداشتم.
همينجا بايد از مديريت سايت لست سکند تشکر کنم که براي سومين بار بن سفري رو که در مسابقه سفرنامه نويسي سال 96 برنده شدم بودم، در اختيارم قراردادند و طعم شيرين سفر رايگان رو مجددا چشيدم. با اين کمک هزينه سفر و ارز مسافرتي که بهمون تعلق مي گرفت (نفري 500 يورو و هر يورو معادل 5000 تومان نرخ دولتي) مي تونستيم يک سفر تقريبا رايگان رو برنامه ريزي کنيم.
در اين وضع و اوضاع مملکت ديگه سفر خارج رفتن به هفت خوان رستم تبديل شده، اينقدر استرس قبل از سفر زياده که لذت و هيجانش رو کم ميکنه، استرس گرفتن تور و هتل مورد نظرت، قيمتهاي لحظه به لحظه متفاوت ارز و تور، گرفتن وقت دريافت حواله ارز مسافرتي، معطلي در شعب بانک براي دريافت حواله ارزي، صفهاي عريض و طويل دريافت ارز در شعب بانکهاي فرودگاه و اسکناسهاي درشت (500 يورويي) ارائه شده که هيچ صرافي در مقصد براتون چنج نخواهد کرد، از مصيبتهاي غير قابل وصف پيش از سفره.
خوان اول: انتخاب هتل
اول از همه مختصري از نتايج جستجويي که درباره هتل هاي تفليس انجام دادم مي نويسم که اميدوارم مفيد باشه. در کل هتل هاي تفليس در مقايسه با هتل هاي شهرهاي ديگه اي مثل استانبول يا دبي درجه پايين تري دارند. اگر شما در استانبول هتل سه ستاره خيلي خوب مي تونيد پيدا کنيد، احتمال اينکه هتل مشابهي با همون سرويس و امکانات رو در تفليس پيدا کنيد تقريبا محاله. البته من در خصوص هتل هايي صحبت ميکنم که معمولا در ليست تورهاي چارتري که از سوي آژانسهاي ايراني ارائه ميشه، قرار دارند و گرنه اگر بخواهيد از سايت هايي مثل Booking.com استفاده کنيد مسلما انتخاب هاي بهتري خواهيد داشت. در کل هتل هاي سه ستاره تفليس رو دو ستاره و چهار ستاره ها رو سه ستاره فرض کنيد.
بهترين هتل هاي پنج ستاره شهر عبارتند از هتل بالتيمور، هتل ماريوت و هتل راديسون بلو . هر سه اين هتل ها نمرات خوبي در سايت تريپ ادوايزر دارند، محلشون مناسبه و البته که نرخ هاي بالايي هم دارند. ساير هتل هاي پنج ستاره شهر عبارتند از: شرايتون، ساختمان جديد هتل آمباسادوري، هتل استامبا و هتل پرفرنس هولينگ
از ميان هتل هاي چهار ستاره شهر، من هتلهايي زير رو مي پسندم چون هم امتياز خوبي دارند هم نسبتاً به مرکز شهر نزديک هستند. اين هتلها عبارتند از : هتل هاليدي اين، هتل قصر تفليس، ساختمان قديمي هتل آمباسادوري، هتل کورت يارد باي ماريوت، هتل مرکور و هتل ميوزيم اوربلياني. ساير هتل هاي چهار ستاره اي که معمولا در پکيج آژانسها ديده ميشه رو حتما قبل از اينکه رزرو کنيد محلش رو روي نقشه سرچ کنيد که از مرکز شهر دور نباشه و يا به ايستگاه مترو نزديک باشه.
متاسفانه هتل هاي سه ستاره اي که در پکيج هاي آژانسها ارائه ميشه اکثراٌ دور از شهر هستند و بيشتر به مسافرخانه شبیه اند تا هتل. از هتل هايي مثل هتل لايکLike Hotel ، هتل ويو ليک View Lake Hotelو هتل تاپ هيل Top Hill پرهيز کنيد و حتما قبل از رزرو تور يا هتل، نقد و بررسي هتل هاي تفليس در سايت لست سکند رو مطالعه کنيد.
در نهايت از آنجايي که مي خواستيم سفر کم هزينه اي داشته باشیم، هتل چهارستاره ويلتون Vilton در خيابان تلاوي رو انتخاب کرديم که به ايستگاه مترو 300 Aragveli نزديک بود (5 دقيقه پياده). در ادامه مفصل از خصوصيات خوب و بد هتل خواهم گفت.
خوان دوم: انتخاب پرواز
پس از انتخاب هتل و با توجه به اينکه پروازهايي که به گرجستان انجام ميشه توسط خطوط هوايي مثل آتا، تابان، زاگرس و ... هست و اين شرکتها معمولا کنسلي و تاخيرهاي زيادي دارند تصميم گرفتيم که تنها با هواپيمايي ايران اير، اين سفر رو انجام بديم.
خوان سوم: رزرو تور مورد نظر
براي رزرو تور از آژانس لاچين سير تور چهار شب و پنج روز تفليس با پرواز ايران اير و هتل ويلتون رو براي هر نفر يک ميليون و هشتصد هزار تومان خريداري کرديم (خرداد ماه 1397). همينجا از پيگيري هاي سرکار خانم بهرامي در آژانس لاچين سير تشکر ميکنم، چون براي اينکه هتلمون حتما همون ويلتون باشه و درصورتي که جا نداد با هتل مشابه ديگري جايگزين نشه و تغيير نکنه، خيلي به ايشون زحمت دادم.
خوان چهارم: دريافت حواله ارز مسافرتي
خوب حالا با خريد تور بايد پاشنه کفش تون را ور بکشيد و بدويد دنبال ارز. از بانک سامان که بايد نوبت مي گرفتيم، پس به بانک ملي مراجعه کرديم و خلاصه با صرف 4 ساعت وقت و سوزاندن مرخصي هاي ساعتي، توانستيم حواله ارزمون رو دريافت کنيم که نفري 500 يورو بود با نرخ هر يورو 5000 تومان. الان که دارم خاطرات اين سفر رو مي نويسم ارز مسافرتي 5000 توماني (یورو) حذف شده و مسافران بايد ارز آزاد 17000 توماني خريداري کنند و آنچه که ما تجربه کرديم الان ديگه به رويا تبديل شده. نمي دونم تا زماني که اين سفرنامه منتشر بشه، قيمت ارز چقدر ميشه و اين رويا چقدر دور از دسترس !
خوان پنجم: دريافت ارز از شعبه بانک
خوشبختانه چون زمان سفر ما مقارن با هيچ تعطيلي نبود، فرودگاه و شعب بانکش خلوت بودند و بازهم خوشبختانه به جاي اسکناسهاي 500 يورويي، اسکناسهاي کوچکتري به ما دادند که خيالمون راحت شد. خلاصه که از اين خوان هم به سلامت عبور کرديم.
خوان هاي ششم و هفتم: عبور از مرز و رسيدن به مقصد
پرواز ما با بيست دقيقه تاخير در ساعت 8:25 دقيقه بعد ازظهر از تهران به سمت تفليس پرواز کرد و ما حدود يک ساعت و نيم بعد در فرودگاه کوچک تفليس به زمين نشستيم. پس از دريافت چمدانها، مسئول تور آقاي کوروش که آقاي خوش برخوردي از کارگزاران جورجيا هاليدي بودند رو ملاقات کرديم و ايشان يک پکيج از بروشورهاي اطلاعاتي و سرمايه گذاري و يک سيم کارت Geo Cell به ما دادند. اينجا بود که تقريبا نفس راحتي کشيديم و از هفت خوان رستم عبور کرديم.
هم آنجا در فرودگاه مقداري دلار رو به لاري (واحد پول گرجستان، در خرداد 97 هر لاري حدود 2500 تومان بود) تبديل کرديم. پس از جمع شدن مسافرين سوار ون شديم و ما اولين نفراتي بوديم که در مسير به هتلمون مي رسيديم. در طول مسير آقاي کوروش از کليات گرجستان و تفليس برامون گفتند، يک فيلم معرفي گروه جورجيا هاليدي پخش کردند و سپس تورهاي درون و برون شهريشون رو معرفي کردند. قيمت تور داخل شهر تقريبا مناسب بود (15 دلار) اما خوب ما قصد داشتيم خودمون شهر رو ببينيم. اما قيمت تورهاي خارج از شهرشون ماشالله زياد و همه دلاري بود، مثلا من مي دونستم که تور بازديد از شهر عشاق يا سيغناقي حدود 60 تا 70 لاري قيمت داره (کل تور معادل 175 هزارتومان) در حاليکه قيمت همين پکيج ارائه شده توسط جورجيا هاليدي 70 دلار بود اونم با دلار 6000 توماني (معادل 420 هزارتومان). خوب ما از ايشان تشکر کرديم و هيچ توري نخريديم.
کلا اماکن مهم از نظر من که مي تونيد در شهر تفليس ببينيد به شرح ذيل هست:
- کليساي جامع تثليث (سامبا)
- کليساي جامع سيوني
- قلعه ناريکالا و مجسمه کارتليس ددا
- کليساي متخي و مجسمه شاه وختانگ
- حمام هاي سولفور (آبانوتوباني) و آبشار کوچک آن
- پل صلح و ميدان اروپا
- خيابانهاي روستاولي، شاردني و مرجانيشويلي
- درياچه لاکپشت و تله کابين آن
- باغ گياهشناسي تفليس
- کافه هاي ليلا و گابريادزه
- ساعت مجاور تئاتر گابريادزه
- اپراي تفليس
- پارکهاي ريکه، واکه و متاسميندا
- مسجد جمعه دو محرابه
- موزه ملي گرجستان
- موزه ملي تئاتر، موزيک و سينما
- موزه چاپ زيرزميني استالين
- بناي سنگي يادبود تاريخ گرجستان
و همچنين تورهاي پيشنهادي خارج از شهر:
- متسختا، اوپلسيخته و گوري
- تور شهر سيغناغي و کارخانه نوشيدني
- تور يکروزه کاختي
- متسختا و شيومگويمه
- تور صومعه آنانوري، کوهستان کازبگي و کليساي گرگتي
- تور صومعه سنگي دیوید گارجا
هتل ويلتون
پس از گذشت نيم ساعت به هتل ويلتون در خيابان تلاوي رسيديم، خيابان که چه عرض کنم، کوچه اي باريک و تاريک بود که خيابان نام داشت. هتل ويلتون هتل نوسازي بود که در ميان خانه هاي محقر اطرافش احداث شده بود. محله به نظر متوسط رو به فقير نشين بود اما خوب امنيت و سکوت خوبي داشت. پس از چک پاسپورتها اتاق 202 در طبقه دوم رو به ما اختصاص دادند، فقط نمي دونيد با ورود به اتاق با چه صحنه اي مواجه شديم.
نماي هتل (عکس از اينترنت)
لابي هتل
اتاق سه تخته بسيار بزرگي بود (ما اتاق دو تخته رزرو کرده بوديم) با پنجره هاي سرتاسري بزرگ و بدون پرده !!!!! براي ما اهالي خاورميانه ديده شدن از بيرون فاجعه به حساب مياد. حالا هرچي تو اتاق دنبال ليستي از شماره تلفن هاي ضرورري هتل مي گرديم تا با پذيرش صحبت کنيم، هيچي پيدا نمي کنيم. خلاصه ديگه حس پايين رفتن هم نداشتيم و در تاريکي کمي به کار و بارمون رسيديم و خوابيديم تا فردا با پذيرش هتل در اين خصوص صحبت کنيم.
اتاق بدون پرده هتل ويلتون
صبح براي صرف صبحانه به طبقه همکف رفتيم که سالن صبحانه در آنجا و روبروي پذيرش قرار گرفته بود و با تعدادي تير چوبي از لابي هتل جدا شده بود. سالن صبحانه کوچک بود و آيتم هاي ارائه شده هم مختصر، متاسفانه صبحانه اصلا ارضا کننده نبود و خيلي ميتونست بهتر باشه به خصوص نان ها که به نظر هر روز بيات بودند و تنوعي نداشتند. صبحانه شامل خامه و پنير، تخم مرغ آبپز و املت، خيار و گوجه و زيتون بود . خانمي که مسئول سالن بود خوش برخورد و مهربان بود، انگليسي نمي دونست اما چند کلمه فارسي بلد بود و صبح ها با فارسي با هم صبح بخير و چاق سلامتي مي کرديم.
سالن صبحانه و صبحانه هتل ويلتون
بعد از صرف صبحانه موضوع پرده ها رو به خانم مسئول پذيرش گفتم که خوشبختانه انگليسي بلد بود (در اکثر هتل هاي سه ستاره تفليس هيچ کس حتي پذيرش هتل انگليسي بلد نيست) و گفت که پرده ها براي خشکشويي فرستاده شدند و تا دوساعت ديگر مي رسند و ما برايتان نصب ميکنيم و نيازي به تعويض اتاق نيست. ما هم قبول کرديم و به اتاق رفتيم تا براي گشت و گذار در شهر آماده بشيم.
براي چنج پول در گرجستان دو نوع صرافي وجود دارد، برخي صرافي ها کارمزد يا کميسيون دريافت ميکنند، پس حواستان باشد حتما در صرافي هايي پول چنج کنيد که کميسيون نگيرند. روبروي خيابان تلاوي صرافي کوچکي بود که هم نرخ تبديل مناسبي داشت و هم کميسيون نمي گرفت. ما هم کمي دلار چنج کرديم.
لاري گرجستان
حمل و نقل درون شهري تفليس:
براي عبور و مرور در شهر هم ميتوانيد از مترو، هم از ون هاي (ميني باس) زرد رنگي به نام ماتروشکا و هم از تاکسي استفاده کنيد.
ماتروشکا: مهمترین سیستم حمل و نقل مسافران درون شهری تفليس، مینی بوس یا همان Marshrutka است که تقریبا در تمام خیابانهای شهر و به قیمتی مناسب در دسترس هست. ماتروشکاها خطوط مشخصي دارند اما در هر کجا که لازم باشد می ایستند، کافیست بگویید گاچِرِت (باییست). بهتر است قبل از سوار شدن راجع به محلي که مي خواهيد پياده شويد سوال کنيد. هزینه سفر با این ون ها حدود 1 لاري است. ما که البته سوار نشديم چون به نظر من مترو و تاکسي خيلي راحتتر هستند. اين ون ها مثل ميني بوس هاي بنز خودمان اينقدر مسافر سوار مي کنند که نفس کسي بالا نمياد و خيلي جاها ديدم که حتي کولر هم روشن نمي کردند.
ماتروشکا (عکس از اينترنت)
مترو: حالا از مترو تفليس بگم براتون که هر وقت سوار مترو تهران شديد و حتي در لحظاتي که داشتيد در ميدان امام خميني زير دست و پا له ميشديد بازهم خدا رو شکر کنيد.
متروي تفليس از قديمي ترين خطوط مترويي است که در اتحاد جماهير شوروي ساخته شده. به دليل اهميت شهر تفليس از لحاظ صنعتي و تجاري، قبل از اينکه جمعيتش به يک ميليون نفر برسه (که لازمه احداث مترو بوده) ساختش آغاز شده . عمليات ساخت متروي تفليس از 1952 آغاز شد و اولين بار در سال 1966 به روي مسافران گشوده شد. متروي تفليس چهارمين خط متروي شهري بوده که در اتحاد جماهير شوروي احداث شده (بعد از مسکو، سنت پترزبورگ و کيِف) و بسيار قديمي و عميق است. متروي تفليس در تمام ايستگاه هايي که ما ديديم فاقد پله عادي بود و سه خط پله برقي داشت، که هميشه يکي از آنها به عنوان رزرو خاموش بود و دو خط ديگر فعال بودند. پله برقي ها مثل متروي ما تکه تکه نيستند و يک پله از ابتدا تا انتها با شيب زياد و سرعت سرسام آور ادامه دارد که در بعضي ايستگاه ها مثل ايستگاه آولاباري فقط 5/2 دقيقه طول مي کشد که از بالا به پايين اين پله برسيد. سرعت حرکت پله ها بسيار بسيار زياده و ما به سختي ميتونستيم سوارش بشيم. در پايين پله ها يک ايستگاه نگهباني هست که يک خانم نگهبان در آن مي نشيند و مواظب پله هاست. يک تلفن قديمي هم دارد که تنها يک دکمه دارد! . کلا فضاي ترسناکي داره متروهاشون، احساس مي کني به اعماق تونلهاي شوروي سابق در دوران جنگ سرد وارد شدي و به سمت زندان هاي KGB مي ري. ايستگاه ها به شدت رطوبت دارند و کمي هم بوي فاضلاب مي دهند. براي هر مسير يک تونل مجزا وجود دارد و سکوي مسافران در وسط قرار گرفته و قطارهاي دو جهت از کنار يکديگر عبور نمي کنند. قطارها هم قديمي هستند، با سرعت بسيار زياد حرکت ميکنند و صدايشان گوش آدم رو کر مي کنه، اصلا هنگام حرکت صداي همديگه رو نمي شنيديم. کلا متروي تفليس پديده جالب و شگفت انگيزي بود واسه خودش.
مترو تفليس دو خط دارد که خط اصلي شمالي- جنوبي است با 16 ايستگاه و خط کوتاهتر شرقي- غربي است با 7 ايستگاه. اکثر ايستگاه هاي مهم در خط اصلي (خط آبي رنگ در شکل زير) قرار دارند. مترو از ساعت 6 صبح تا 12 شب کار می کند. همه علائم در مترو به گرجی و انگلیسی نوشته شده است. در داخل قطارها، نام هر ایستگاه هم به گرجی و هم به انگلیسی گفته می شود. به ندرت داخل قطار نقشه ها را می بینید و بهتر است نقشه مترو را همراه خود داشته باشید تا در سوار یا پیاده شدن اشتباه نکنید.
نقشه مترو
ما براي سوار شدن مترو به سمت ايستگاه متروي 300 Aragveli که در 500 متري هتل قرار داشت حرکت کرديم. براي استفاده از مترو در تفليس حتما بايد کارت مترو تهيه کنيد. در ايستگاه مترو با 20 لاري يک کارت مترو به نام "متروماني" خريديم، قيمت کارت 2 لاري بود و متصدي بقيه اش رو در کارت شارژ کرد. دفعات بعد مي توانيد با دستگاه هاي Paybox که هم در ايستگاه هاي مترو و هم در سطح شهر هستند کارتتون رو شارژ کنيد. هزينه هر سفر با مترو با کارت، 5/0 لاري بود که کاملا اقتصادي و به صرفه بود. از کارت مترو ماني همزمان ميشه براي مترو و تله کابين ريکه- ناريکالا هم استفاده کرد.
ايستگاه 300 Aragveli
پله هاي عميق مترو
ايستگاه هاي مترو
کارت متروماني
تاکسي: آسانترين راه جابه جايي در تفليس استفاده از تاکسيه. کرايه تاکسي بين نقاط مختلف شهر متفاوت و از 5 لاري تا 10 لاري متغيير هست. تاکسي هاي گرجستان و يا شخصي هايي که مسافر سوار مي کنند اکثراً تاکسي متر ندارند و بايد سر کرايه چانه بزنيد و قبل از سوار شدن با راننده به توافق برسيد. عمدتا رانندگان تاکسی، پول خرد ندارند و لازمه که حتما پول خرد داشته باشيد چون معمولا بقيه اش رو پس نمي دهند. از نرم افزارهاي تاکسي هاي آنلاين هم مي توانيد استفاده کنيد که خيلي خيلي به صرفه تر و راحتتر از چونه زدن با تاکسي هايي است که در سطح شهر مي چرخند. دو نرم افزار عالي که مي تونم بهتون معرفي کنم Taxify و Yandex.Taxi هستند که مبلغ کرايه هاي خيلي خوب و به صرفه اي دارند و ماشين هاي مدل بالا و تميز دارند و ديگه از چک و چونه زدن هم راحت ميشيد.
يه چيز جالب در خصوص وضعيت رانندگي در تفليس اين هست که سيستم حمل و نقل مثل ايران هست اما فرمان بعضي ماشين ها راست هست (مثل انگليس) و بقيه ماشينها فرمان سمت چپ دارند، من همش در عجب بودم که اين مردم قاطي نمي کنند که الان بايد کدوم طرف بپيچند!!!
خلاصه که چندين بار با اينترنت هتل تاکسي گرفتيم و چندين بار هم با سيم کارت رايگاني که بهمون داده بودند و ما از طريق دستگاه هاي Paybox شارژش کرده بوديم تاکسي گرفتيم.
دستگاه Paybox
با مترو خودمون رو به ايستگاه ميدان آزادي (Freedom or Liberty Square) رسونديم و پياده از خيابان کوته افغازي که خيابان سنگفرش و زيبايي بود به سمت کليساي جامع سيوني رفتيم. تو اين خيابان زيبا پر از مغازه هاي سوغات فروشي و آژانس هاي گردشگري بود، در ميانه راه چندتا بروشور گرفتيم تا قيمت تورهاي خارج از شهر رو با هم مقايسه کنيم. تورهاي خيلي خوبي با قيمتهاي مناسب داشتند اما متاسفانه وقت ما محدود بود و تنها يک تور نيم روزه که شامل بازديد از چهار کليسا و صومعه در شهر متسختا (پايتخت قديم گرجستان) و اطراف آن بود رزرو کرديم به قيمت هر نفر 34 لاري . بروشور و صفحه قيمتها رو اينجا مي زارم و توصيه ميکنم از اکثر تورها استفاده کنيد. من شخصا تورهاي سيغناقي و کازبگي رو خيلي دلم مي خواست برم که موفق نشدم.
ميدان آزادي (عکس از اينترنت)
آژانس ارائه کننده تورهاي خارج از شهر
تورهاي هاليدي اين جورجيا
توري که ما رفتيم
تورهاي که مي خواستم برم و وقت نشد
توري که ايراني ها معمولا ميرن
بالاخره پس از اندکي پياده روي به کليساي سيوني رسيديم.
کليساي سيوني در طول تاريخ چندين و چندبار مورد هجوم بيگانگان قرار گرفته و تخريب شده، از اين موارد دو مورد هم به دست ايرانيان اتفاق افتاده که يکبار جلال الدين خوارزمشاه و يکبار هم آقا محمدخان قاجار اين کليسا رو ويران کردند اما خوشبختانه مجددا بازسازي و احيا شده و ما هم سعي کرديم بهش آسيبي نرسونيم.
فضاي اطراف کليسا کوچک اما سر سبز بود. در ورودي کليسا سبدي براي روسري تعبيه شده بود که خانمها بايد مي پوشيدند و خانم مهرباني هم شمع و شمايل حضرت مسيح مي فروخت. از اين خانم پرسيدم که اجازه عکاسي دارم و ايشان اشاره کرد که بدون فلش اشکالي ندارد. براي ورود به کليسا پوشش خاصي بايد رعايت شود. خانمها بايد دامن پوشيده باشند و اگر شلوار به پا دارند پارچه اي رو دور خودشان بپيچند، حال آنکه من شاهد بودم که دامن کوتاه و لباس آستين حلقه موردي نداشت (البته بر اساس قوانين کليسا شانه ها بايد پوشيده باشد) اما پوشيدن روسري، حتي به اندازه نيم وجب از واجبات ورود به کليسا بود. حتي آقاياني که شلوارک پوشيده بودند بايد از اين پارچه هاي بلند شبه دامن دور کمرشان مي بستند. خلاصه که جالب بود نوع پوشش زيارت کنندگان.
محوطه بيروني کليساي سيوني
فضاي داخلي کليسا تاريک و روحاني بود و سرود کليسايي و نواهايي شنيده ميشد، افراد نسبتا زيادي در حال دعا و نيايش و شمع روشن کردن بودن و آنچه که من رو مدهوش کرده بود، نقوش سقف و رنگ آبي غالب تزئينات و پرتوي نوري بود که از بالاي گنبد به درون کليسا مي تابيد. هر 15 دقيقه يکبار درب محراب باز ميشد و کشيشي براي دعا و تبرک زائران خارج ميشد، يکبار هم عذر منو خواستند و اشاره کردند که موقع دعا از کليسا خارج بشم. اما من باز هم برگشتم چون نمي تونستم از اون فضاي به راحتي دل بکنم.
محوطه داخلي کليساي سيوني
در وسط خيلي از کليساهاي جامعي که در گرجستان ديديم، صندلي بزرگي با تزئينات فراوان قرار گرفته بود. اين صندلي که "کتدرا" ناميده ميشه، محل نشستن اسقف اعظم اون کليسا بوده که نشان دهنده قدرت او در کليسا هست. نکته جالب ديگه در کليساهاي گرجستان که اکثرا ارتدکس هستند اين بود که اين کليساها بر خلاف کليساهاي کاتوليک فاقد رديف هاي متوالي صندلي براي نشستن و دعا کردن هستند و در اين کليساها بايد ايستاده دعا کرد. تنها نيمکتهاي اندکي براي سالمندان تعبيه شده است.
کتدرا در کليساي سيوني
از ديگر مواردي که در کليسا بايد رعايت کنيد و عدم رعايت اونها نشانه بي احتراميه، اين هست که نبايد با صداي بلند صحبت کنيد، نبايد تند راه بريد، نبايد دستتان در جيب تان باشد، نبايد کلاه به سر داشته باشيد يا عينک آفتابيتان را روي سر بگذاريد و نبايد هنگام نشستن پايتان را روي هم بيندازيد.
پس از بازديد از کليسا به سمت خيابان Erekle رفتيم تا در انتهاي اون بتونيم پل صلح رو ببينيم. پل صلح بر رودخانه کورا (يا متکواري) براي اتصال قسمت قديم و جديد شهر تفليس احداث شده، سازه بسيار زيبايي است و نورپردازي بي نظيري هم در شب داره. روي پل افرادي با طوطي و ميمون حضور داشتند که در ازاي پول اجازه مي دادند با حيواناتشان عکس بگيريد، خيلي ها هم تلاش مي کردند تا تورهاي مختلف قايق سواري روي رودخانه را بفروشند.
خيابان زيباي اطراف کليساي سيوني
پل صلح (عکس از اينترنت)
روي پل
پس از بازديد پل، از خيابان کوته افغازي به سمت ميدان آزادي برگشتيم و وارد مرکز خريد گالريا شديم که درست کنار ايستگاه متروي ميدان آزادي (انتهاي خيابان روستاولي) قرار گرفته بود. براي ناهار از ساندويچ هاي مک دونالد خورديم که مبلغ ناهار براي دو نفر 21 لاري شد. بعد از ناهار براي استراحت به هتل بازگشتيم اما هنوز اتاقمان پرده نداشت. حسابي عصباني شده بوديم و باز به پذيرش اعتراض کرديم و گفتند بعد از ظهر برای نصب می آیند، گفتم پس قبلش خبر بديد. حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود که تلفن اتاق زنگ خورد و پذيرش اطلاع داد که دارند براي نصب پرده ها ميان به اتاق، خلاصه اينکه ما دوتا، نيم ساعت خواب آلود نشسته بوديم تا آقايان و خانومها سه تا پرده سه لايه رو نصب کنند. وضع خنده داري بود.
خيابان زيباي کوته افغازي و چوخورخولا (گردو پوشيده در شيره انگور)
بعد از ظهر براي گشت و گذار با مترو به ايستگاه آولاباري Avlabari رفتيم و پياده از خيابان Wine Rise به سمت ميدان اروپا حرکت کرديم (5 دقيقه پياده روي از ايستگاه آولاباري تا ميدان اروپا با سراشيبي تند). اولين مکان براي بازديد، محوطه کليساي متخيMetekhi Church و مجسمه سوار بر اسب پادشاه وختانگ گرگاسالي (King Vakhtang Gorgasal) بود.
خيابان پرشيبWine Rise
ميدان اروپا
کنسرت هال و نمايشگاه مدرن تفليس در پارک ريکه
کليساي متخي
پادشاه وختانگ گرگ سر (گرگاسالي=گرگ سر)که از پدري گرجي و مادري ايراني زاده شده بود به علت تنومند بودن و داشتن سري بزرگ، گرگ سر لقب گرفت و يکي از پادشاهاني بود که با ساسانيان جنگيد. اين پادشاه موسس شهر تفليس در قرن پنجم ميلادي است و داستاني در اين باره گفته مي شود که روزی واختانگ (پادشاه گرجستان باستان یا همان ایبریا) به همراه اعضای دربارش در جنگلی نزدیک متسختا مشغول خوشگذرانی و شکار بودند. شاهین او به دنبال قرقاولی به هوا برخاست و پس از مدتی شاه و همراهانش پرندهها را در کنار یک چشمه آب گرم یافتند که بخاري از آن خارج میشد، آنها از وفور این چشمههای آب گرم شگفت زده شده بودند و پادشاه دستور ساختن شهری را در آنجا صادر کرد که «تْبیلیسی» (دارنده چشمههای آب گرم) نام گرفت.
هواي بهاري، نسيم خنک رودخانه، پرواز پرستوها و غروب زيبا خاطرات اولين بعد از ظهر تفليس رو زيباتر کردند.
مجسمه پادشاه وختانگ گرگاسالي
پس از ديدن غروب آفتاب به سمت منطقه حمام هاي سولفور يا آبانوتوباني حرکت کرديم. حمام هاي سولفور براي استفاده از آب داغ گوگرددار در اين منطقه احداث شده اند و قديميترين آنها حمام ايراکلي نام داره. از کنار محوطه حمام ها راهي به سمت منطقه کوهستاني ميره که در ابتداي اون مسجد جمعه يا مسجد دو محراب شهر قرار داره (دو محراب براي اهل تسنن و شيعيان) و کافه هاي زيبا احاطه اش کرده اند . پل معروفي به نام پل عشاق هم در اين مسير ديده ميشه که پر از قفلهاي ريز و درشته. انتهاي اين مسير به آبشار کوچکي ميرسه که فضاي جالبي داره و صداي قورباغه هاش شنيدنيه. پس از استراحت پاي آبشار و شنيدن صداي قورباغه ها به هتل بازگشتيم.
محوطه حمام هاي سولفور (آبانوتوباني) عکس از اينترنت
مسجد دو محراب (مسجد جمعه)
رستورانهاي محوطه
راه رسيدن به آبشار
پل عشاق
روز دوم براي ديدن خيابان روستاولي (اين خيابان به افتخار شاعر پرآوازه گرجي، شوتا روستاولي نامگذاري شده است) با مترو به ايستگاه روستاولي (ايستگاه شمال خيابان روستاولي) رفتيم تا ضمن حرکت به سمت جنوب و ميدان آزادي از عمارتهاي زيباي اين خيابان هم ديدن کنيم. در اين خيابان ساختمانهاي مهمي از جمله ساختمان اپرا، موزه ملي گرجستان، سينماي روستاولي، کليساي کاشوتي و هتلهاي زيباي ماريوت و بالتيمور قرار گرفته اند.
خيابان روستاولي
ساختمان اپرا
کليساي کاشوتي
ورودي هتل بالتيمور
ورودي هتل ماريوت
مرکز خرید گالریا
نزديک ظهر به علت گرمي هوا تصميم گرفتيم هم براي صرف ناهار و هم فرار از گرما به يک مرکز خريد ديگه به غير از گالريا بريم. با گرفتن يک تاکسي با نرم افزار تاکسي فاي، از ميدان آزادي با 8 لاري به مرکز خريد ايست پوينت در جاده فرودگاه رفتيم. چشمتان روز بد نبيند، اين مرکز خريد روباز بود و آفتاب به شدت نوازشش ميکرد، در حاليکه حسابي تعجب کرده بوديم که چرا مسقف نیست، به فود کورت پناه برديم و بعد از خوردن ناهار در فود کورت، براي فرار از آفتاب به کرفور مجاور مرکز خريد رفتيم، کمي گشتيم و مقداري سوغاتي تهيه کرديم و مجددا با تاکسي و کلي چک و چونه زدن با 10 لاري به هتل برگشتيم.
مرکز خرید ایست پوینت
از امروز دو زوج جوان ايراني در اتاق هاي روبروي ما ساکن شده بودند که واقعا رفتارهاشون فاجعه بار بود. وقتي وارد راهروي هتل شديم يکي از اين آقايون برهنه و تنها با لباس زير در حال داد زدن و کوبيدن در اتاق مجاور بود و با ديدن ما سريع به اتاق خودش برگشت. آخه رعايت اين موارد، مسائل بسيار پيش پا افتاده اي هست که هر کسي بايد بدونه، من نمي دونم ايشون از دوربين مدار بسته راهروي هتل خجالت نمي کشيد؟ علاوه بر اين، تمام مدت اين دوستان تو راهرو بودن، همديگه رو مثل سر جاليز با داد و بيداد صدا ميزدن، محکم به در مي کوبيدن، درب اتاق ها رو محکم مي بستند و خلاصه که از دستشون سرسام گرفته بوديم. من نمي دونم چرا از تلفن اتاقشون براي ارتباط با اتاق بغلي استفاده نمي کردند و همش تو راهرو بودند و درب اتاقشون هم باز بود.
بعد از کمي استراحت براي گشت و گذار بعد از ظهر با مترو به ايستگاه آولاباري و بعد ميدان اروپا رفتيم تا با استفاده از تله کابين ريکه- ناريکالا به بالاي تپه بريم، هم قلعه ناريکالا رو ببينيم و هم مجسمه مادر گرجستان يا کارتليس دِدا رو. بليط تله کابين براي هر نفر 2 لاري است که ميشه با متروماني هم پرداختش کرد. مسير بسيار کوتاهي رو با تله کابين بالا رفتيم و پس از پياده شدن به سمت راست و پاي مجسمه مادر گرجستان رفتيم. این مجسمه ۲۰ متری که از آلومینیوم و به شکل بانویی گرجی با لباس محلی ساخته شده، در دست راستش شمشیر به معنای سلحشوری و تهدید دشمنان و در دست چپ، جامی از شراب، به نشانه مهمان نوازی و استقبال از دوستان داره. در پاي مجسمه دو نوازنده دوره گرد موزيک زيبايي مي نواختند و ابرهاي زيبايي که از فراز سر مادر گرجستان مي گذشتند فضاي دل انگيزي به وجود آورده بودند.
پارک ريکه که محوطه ورودي تله کابين در آن قرار گرفته
مناظر از تله کابين
کارتليس ددا
پس از بازديد از مجسمه به سوي قلعه حرکت کرديم. براي بازديد از قلعه از مسير پياده و پله ها نيز ميشه استفاده کرد، اما بالا رفتنش رو اصلا توصيه نمي کنم، باز پايين اومدنش راحتتره چون در ميانه مسير از کليساي کوچک قلعه هم مي توان بازديد کرد. منظره شهر از بالاي تپه ناريکالا هم بسيار زيباست.
قلعه ناريکالا
تفليس از بالا
کليساي قلعه و محوطه آن
پس از بازديد از قلعه و کليساي کوچک آن به پايين برگشتيم و هنگامي به پايين و کليساي ارمني جورج مقدس رسيديم که غروب شده بود و چراغهاي اماکن ديدني رو روشن کرده بودند. کلا يکي از جاذبه هاي بي نظير تفليس نورپردازي هنرمندانه بناهاي مهمش بود.
کليساي ارامنه
قلعه ناريکالا در شب
به ميدان اصلي منطقه قديم رسيديم (بهش ميگن ميدان) و با گرفتن تاکسي آنلاين و با 4 لاري به ميدان آزادي برگشتيم و شام رو بازهم در گالريا و فست فود خورديم و با مترو به هتل بازگشتيم.
صبح روز سوم پس از صرف صبحانه مجددا با تاکسي آنلاين (تاکسي فاي) با 4 لاري به ميدان آزادي و ابتداي خيابان کوته افغازي رفتيم تا سر ساعت 9 صبح براي سوار شدن به ماشين تور آماده باشيم. تور کمي با تاخير آغاز شد و در مسير هم بايد چند نفر ديگر رو از دفتر دومشون سوار مي کردند. بالاخره به راه افتاديم و به سمت شمال و شهر متسختا حرکت کرديم. تور ما انگليسي – روسي بود و خانم راهنما اول روسي توضيح مي داد چون اکثر نفرات روس بودند و بعدش براي ما که کلا 4 نفر بوديم انگليسي توضيح ميداد.
شهر متسختا، پايتخت قديمي گرجستانه که از سه قرن پيش از ميلاد مسيح تا قرن پنجم بعد از ميلاد پايتخت بوده و جزو شهرهایی است که مسیحیت را در سال 337 میلادی دین رسمی خود اعلام کرد. کلیسای سوتیتسخوولی (Svetitskhoveli)، کلیسای سامتاورو (Samtavro) و صومعه مقدس جواری (Jvari Monastery) از آثار کلیدی گرجستان در قرون وسطی هستند که همگي در متسختا قرار گرفته اند.
مقصد اول تور، مجموعه صومعه شيو مگويمه (Shio Mgvime Monastery) در ارتفاعات شمال غربي شهر متسختا بود. منطقه اي کوهستاني و سرسبز، با صليب بلندي که در ارتفاعاتش نصب شده بود. داستان کشيش شيو که 15 سال آخر عمرش رو در غارهاي اين منطقه گذرونده و آب و غذا رو با طناب براش ميفرستاند، خيلي تاثير گذار بود. علاوه بر صومعه اي که درون غار واقع شده بود و اجازه عکاسي نداشتيم، دو کليساي ديگر هم در اين مجموعه وجود داشت. کليساي حضرت مريم که شمالي ترين و مرتفع ترين کليسا بود بسيار بزرگ و زيبا بود و نقوش بي نظيري داشت. يکي از مهمترين نقاشي هاي اين قسمت داستان حضور سنت نينو بانوي مقدسي است که اهل کاپادوکيه ترکيه بوده و به دنبال پيدا کردن خرقه حضرت مسيح به گرجستان رسيده و براي اولين بار مسيحيت رو به اين کشور وارد کرده. تکه اي از خرقه حضرت مسيح که سنت نينو پيدا کرد در زير ستوني در کليساي سوتیتسخوولی مدفون است که داستان کاملتر رو بعدا نقل مي کنم. در گرجستان معمولا دو نمونه صليب ديد ميشه، يکي صليب معمولي هست و ديگري صليبي که خميده هست و گفته ميشه سنت نينو از چوب درخت ساخته و با موهاي خودش دو چوب رو به هم گره زده. خلاصه که هرجا اين صليب خميده رو ديديد نشانه صليب سنت نينو هست.
محوطه صومعه شيو مگويمه
کلیسای سنگی
پله کاني به سوي کليساي حضرت مريم
کليساي حضرت مريم
تابلو داستان سنت نينو
مقصد بعدي کليساي سامتاورو (Samtavro) است. جايي که سنت نينو اقامت داشته و پادشاه ميريان سوم و همسرش هم در اين کليسا مدفون هستند. اين پادشاه و همسرش اولين حاکماني بودند که به مسيحيت گرويدند. محوطه کليسا سه قسمت داره، قسمت اول که تنها يک عمارت استوانه اي شکل است و به شدت توسط راهبه هاي پير و سياهپوش محافظت مي شود (چهره راهبه ها بسيار جدي، خشن و ترسناک بود)، محل اقامت سنت نينو بوده و بوته بزرگي از بلوبري هم در کنارش قرار گرفته که مقدس شمرده مي شود و بازديد کنندگان نبايد لمسش کنند. قسمت بعدي قبرستان کوچک و زيبايي است و نهايتا خود سازه کليسا است که در آن مقبره پادشاه ميريان و همسرش نانا قرار داره. پيکر تجزيه نشده سنت گابريل (1929-1995) که يکي از قديسين شفادهنده بوده هم درون يک محفظه شيشه اي قرار گرفته که مسيحيان با لمس اين شيشه از او شفاعت مي طلبند.
اتاقک محل زندگي سنت نينو
محل روشن کردن شمع به ياد سنت نينو
بوته مقدس بلوبري
دورنماي کليساي سامتاورو
داخل کليسا
مقبره پادشاه ميريان و همسرش
کليساي سوم، مجتمع کلیسای سوتیتسخوولی (Svetitskhoveli) در مرکز شهر متسختا بود که شامل کلیسای جامع و دروازه های ملچیزدک (Melchizedek) است که در قرن چهارم میلادی ساخته شده و از مهمترين کليساهاي گرجستان است. مقبره بنیان گذار تفلیس، پادشاه واختانگ گرگاسالی و چند تن از پادشاهان مهم گرجستان هم در این مکان قرار داره.
کوچه پس کوچه هاي متسختا
نماي دروازه هاي بيروني مجموعه
ورودي مجموعه بسيار زيباست و قدم زدن در کوچه پس کوچه هاي اطرافش هم حس و حال خوبي داره.
داستان ساخت کليسا از اين قرار بوده که در قرن يکم ميلادي يک يهودي گرجستاني به نام الياس هنگام مصلوب کردن حضرت مسيح در اورشليم بوده و لباس مسيح رو از يک سرباز رومي بر فراز تپه هاي گلگتا (يا جلجتا، محلي که حضرت مسيح مصلوب شد) مي خره و با خودش به گرجستان مياره. در راه بازگشت به زادگاهش با خواهرش سيدونيا ملاقات ميکنه و سيدونيا بلافاصله پس از لمس خرقه به علت احساسات يا قدرت اون خرقه مي ميره و به هيچ وجه نمي تونند لباس رو از آغوشش جدا کنند و سيدونيا و خرقه مسيح رو با هم به خاک مي سپارند. از محل قبر او درخت سدر تنومندي رشد ميکنه که سنت نينو که به دنبال خرقه مسيح عازم گرجستان شده بوده، پيداش ميکنه و تصميم ميگيره براي ساخت هفت ستون اين کليسا از قطعات اين درخت استفاده کنه. هفتيمن قطعه اي که براي ساخت هفتمين ستون قطع مي کنند به سوي آسمان بلند ميشه و بعد از يک شب کامل دعا و نيايش سنت نينو به زمين برميگرده و از محل قطع اين درخت روغني تراوش ميشه که شفا دهنده هست. هنوز هم اين روغن خارج ميشه و مسئولين کليسا اون رو جمع آوري ميکنند و مي فروشند (حالا صحت اين داستان رو من نمي دونم). اين کليسا در طول دوران هاي متوالي مورد حمله و هجوم مغولها، اعراب و ايرانيان قرار گرفته و تخريب شده اما آنچه که به همت پادشاه وختانگ گرگاسالي در اواخر قرن پنجم بازسازي شده بود به عنوان بيس اصلي کليسا قرار مي گيره. ديوار دور کليسا به عنوان ديوار دفاعي در سال 1778 ميلادي ساخته شده و 8 برج مراقبت داره. يکي از زيباترين جاذبه هاي اين کليسا ديدن غسل تعميد يه کوچولوي زيبا بود که براي ما خيلي جالب بود.
داستان احداث کليسا توسط سنت نینو
محوطه داخلي کليساي جامع سوتیتسخوولی
ستون معروف که خرقه مسيح در زير آن مدفون است
صليب بزرگي گه گفته شده بخشي از صليب واقعي حضرت مسيح در آن به کار رفته
غسل تعميد
آخرين صومعه اي که قرار بود ببينيم، صومعه جواري بر فراز تپه اي مشرف به متسختا بود. بالاي اين تپه محل قرباني کردن براي خدايان در زمان قبل از مسيحيت بوده و سنت نينو صليب بزرگ چوبي رو در اين محل قرار ميده تا نشون بده که ديگه از آئين کفار خبري نيست. اين صليب بر اساس داستانهاي موجود قدرتهاي جادويي داشته و به همين علت کلي زيارت کننده پيدا ميکنه. در سال 545 ميلادي کليساي کوچکي در اطراف بقاياي اين صليب چوبي ساخته ميشه. صليب چوبي اصلي ديگه اينجا نيست اما صليب بزرگ چوبي در وسط کليسا قرار داره که نماد همون صليب چوبي سنت نينو هست و در اطرافش هم ظروف مخصوص روشن کردن شمع قرار داده شده که هرکدام يک صليب کوچک خميده سنت نينو دارند. محوطه اين کليسا نماي بسيار زيبايي از شهر متسختا و تلاقي دو رودخانه داره که پيشنهاد ميکنم حتما اين جا رو ببينيد.
دورنماي کليساي جواري (عکس از اينترنت)
محوطه کليساي جواري
نماي تلاقي دو رودخانه و شهر زيباي متسختا از فراز تپه جواري
صليب خميده سنت نينو
محوطه کوچک داخل کليسا و صلب بزرگ
با اينکه کليساگردي بسيار لذت بخش بود اما حسابي خسته، تشنه و گرسنه شده بوديم. به شهر برگشتيم اما متاسفانه پليس، خيابان کوته افغازي رو بسته بود و مجبور شديم در ميدان اصلي از اتوبوس تور پياده بشيم. براي اينکه يکبار هم غذاهاي گرجي رو امتحان کرده باشيم به رستوران Samikitno درست در پشت نماد I love Tbilisi رفتيم و کلي سفارشات داديم غافل از اينکه حجم غذاهاي گرجي خيلي زياد هست و ما فقط دو نفريم.
رستوران Samikitno شعبه ميدان
سالاد، خينيکالي سرخ کرده، خاچاپوري مرغ و سبزيجات و شکمرولي مرغ سفارش داديم. خيلي خيلي زياد بودند و نتونستيم تمومشون کنيم. همه شون هم خوشمزه و عالي بودند. کلا اين همه غذا با سالاد و نوشيدني شد 50 لاري !
خينيکالي سرخ شده
خاچاپوري مرغ و سبزيجات
شکمرولي مرغ
بعد از ناهار به هتل برگشتيم و بيهوش شديم. بعد از ظهر تاکسي گرفتيم و با 4 لاري به کليساي سامبا رفتيم. اين کليسا که بر فراز تپه اي در ساحل شرقي رودخانه متکواري قرار گرفته، به مناسبت دوهزارمین سال میلاد مسیح و هزار و پانصدمین سال به رسمیت شناختن ارتدکس گرجی در 1995 تا 2004 بنا شده. اين کليسا، سومين کليساي بلند ارتدکس شرقي جهان است. متاسفانه دير رسيديم و داخل کليسا رو نديديم اما بهترين زمان، يعني غروب آفتاب رو براي گرفتن عکس از نماي بيروني کليسا از دست نداديم. محوطه و باغ اطراف اين کليسا بزرگ و زيبا بود و خود سازه کليسا هم عظيم و تحسين برانگيز. بعد از غروب هم که نورپردازي شبانه اش آغاز شد که ديگه نگم براتون که هوش از سر آدم مي برد.
کليساي سامبا و محوطه باغ اطرافش
کليساي سامبا بعد از غروب آفتاب
روبروي کليسا بر فراز تپه متاسميندا، پارک متاسميندا قرار گرفته که ميشه با استفاده از قطار کابلي يا فونيکولار به بالاي اين پارک رفت. ايستگاه پاييني فونيکولار در خيابان Chonkadze قرار گرفته و براي استفاده از اين قطار بايد بليط خودش رو تهيه کنيد. ايستگاه بالايي فونيکولر هم يک مجموعه رستوران عالي داره که مشهوره و قيمتهاش هم کمي بالاست. ما که نرفتيم اما شاهد آتش بازي بر فراز اين تپه بوديم که حتي از فاصله دور هم ديده ميشد. علت آتش بازي رو متوجه نشديم اما شب فهميديم که روز بعد، صدمين سالگرد استقلال گرجستان پس از انقلاب 1917 روسيه و سالروز ايجاد جمهوري دموکراتيک گرجستان در 26 مي 1918 هست (که بعدا در 1921 ضميمه شوروي شد).
ايستگاه پاييني فونيکولر در خيابان Chonkadze
قطار کوچک فونيکولر
روز آخر پس از چک اوت هتل، وقت رو به قدم زدن در خيابان روستاولي و ميدان آزادي و خريد مگنت از خيابان کوته افغازي اختصاص داديم . مترو ميدان آزادي بسيار شلوغ بود و زن و مرد و بزرگ و کوچک با لباس هاي زيبا و رنگهاي شاد، پرچم به دست براي جشن و پايکوبي به سمت ميدان آزادي در حرکت بودند. محوطه ميدان رو بسته بودند و مراسم رژه نظامي در حال اجرا بود و گوشه به گوشه گروه هاي مختلف با اجراهاي متنوع مردم رو سرگرم مي کردند. دختربچه ها تاج هايي از گل به سر داشتند و ديدن شادماني و زيبايي اين مردم حال آدم رو حسابي سرجاش مي آورد. بعد از رژه، گروهي از مردان يک رقص گرجي زيبا هم انجام دادند و ما از فراز بالکن مرکز خريد گالريا تونستيم بخش کوتاهي از اون رو ببينيم. در مرکز خريد گالريا هم هر پانزده دقيقه يکبار سرود ملي پخش ميشد که اگرچه خيلي زيبا و گوشنواز بود اما شنيدنش بيش از 20 بار کمي خسته کننده شده بود.
شوق و اشتياق روز استقلال
بعد از صرف ناهار در مرکز خريد گالريا براي استراحت به سختي با استفاده از مترو به هتل بازگشتيم و همون موقع بود که باران شروع شد و چند ساعتي رو به تماشاي باران در لابي هتل گذرونديم تا ترانسفر رسيد و ما رو به فرودگاه منتقل کرد.
خيلي از جاهايي که مي خواستم رو به علت کمبود وقت و گرمي هوا نتونستم ببينم اما اينجا بهشون اشاره مي کنم که شما اگه فرصت داشتيد سري بهشون بزنيد.
درياچه لاکپشت ها kustba
درياي تفليس (درياچه شمال شرقي تفليس)
پارک واکه Vake Park
پارک متاتسميندا Mtatsminda Park
باغ گياهشناسي تفليس
ساعت مجاور تئاتر گابريادزه و کافه گابريادزه
اميدوارم اطلاعاتي که ارائه کردم مفيد بوده باشه. ممنون که من رو در اين سفر کوتاه همراهي کرديد.
نویسنده: پرستو عطرسایی