از مشهد تا شهر فیروزه فام ( نیشابور )

 

 

از مشهد تا شهر فیروزه فام ( نیشابور )

سلام عرض میکنم خدمت دوستان و همراهان گرامی لست سکند.

امروز میخوام از شهری براتون بنویسم که تا به حال چندین بار رفتم و از نزدیک تمام جاذبه هاش رو دیدم ولی خوب هیچ کدوم از دفعات قبل نتونسته بودم اون رو در غالب سفرنامه آماده کنم.

دو سال و نیم بود از آخرین سفرمون به مشهد میگذشت، به خاطر بودن خواهر همسرم در مشهد ما معمولا سالی یکبار رو به مشهد میرفتیم و بهشون سر میزدیم و در واقع با یک تیر دو نشان میزدیم هم دیدن اقوام و هم دیدن جاذبه های جدید.

این بود که تصمیم گرفتیم تعطیلات خرداد امسال رو که تقریبا 4 روز تعطیلی داشتیم به مشهد سفر کنیم ، از چندین روز قبل از سفر پرواز ها رو چک کردیم که متاسفانه به دلیل تعطیلات افزایش نرخ وحشتناکی رو دیدیم از شهر ما ساری تا به مشهد معمولا پروازها از نرخ 230 هزار تومن تا 350 هزار تومن به نسبت روزهای هفته متغیره ولی برای تاریخ تعطیلات رو نرخ 600 هزار تومن شده بود که خیلی ناعادلانه بود و ما هم از سفر هوایی منصرف شدیم و چون مسیر مشهد همیشه مسیر شلوغیه و تمامی وسایل حمل و نقل در این مسیر به سرعت پر میشن ما تصمیم گرفتیم که از چند روز قبل از سفر نسبت به رزرو یکی از این وسایل حمل و نقل اقدام کنیم و این بود که بعد از صرف نظر از پرواز رفتیم سراغ اتوبوس های وی آی پی که تو این مسیر تردد میکنند ، چون دوستانی رو در ترمینال داریم و همیشه بلیط های اتوبوس و یا حتی اتوبوس های دربستی برای تورهای یک و چند روزمون رو ازشون میگیریم این بار هم سراغشون رفتیم و ازشون خواستیم برامون بلیط صندلی 1 و 2 یعنی ردیف جلو اتوبوس رو برامون برای تاریخ 13 خرداد رزرو کنند که متاسفانه به ما اعلام کردند

 تمامی بلیط ها فروخته شد و هیچ جایی نمونده دیگه کم کم داشتیم نا امید از سفر به مشهد میشدیم ( چون اهل سفر با قطار نیستیم اصلا سراغش هم نرفتیم) حتی بلیط های مسیر تهران به مشهد رو هم چک کردیم که اونها هم بینهایت گرون بودند، تا اینکه یه دفعه با برنامه تاکسی اینترنتی ماکسیم مسیر ساری به مشهد رو چک کردیم و با پشتیبانی تماس گرفتیم و گفتند بله حتما رزرو میمونه و راننده ها هم حتما میان دنبالتون که ما خیالمون راحت شد مسیر مبدا تا مقصد رو وارد کردیم و هزینه ای که به ما اعلام شد (مبلغ 450.000 تومان) با ماشین سمند از شهر ساری به شهر مشهد بود و ما هم سریعا رزروش کردیم تا روز موعود.

قرار شد در این سفر مادر همسرم هم با ما همراه باشن، به کارهامون رسیدیم وسایلمون رو جمع کردیم و چمدون ها رو بستیم و منتظر روز سفر شدیم، بله روز ( 13 خرداد ماه )98 اومد و حرکت ما هم از ساعت (16.30 )از ساری به مشهد آغاز شد ، راننده اومده بود دنبالمون ( که شخص جوان و کم سن و سالی بودند ولی بسیار مودب و محتاط در رانندگی) سوار ماشین شدیم و رفتیم و مادر همسرم رو هم گرفتیم و همگی راهی جاده برای این سفر شدیم، هوا خیلی گرم بود و ما هم مسیر بسیار طولانی رو تا مشهد داشتیم تقریبا 770 کیلومتر راه بود، و دو روز مونده بود تا ماه رمضان هم تمام شود ، راننده ما چون ماشینش دو گانه سوز بود و براش به صرفه بود که از گاز استفاده کنه در ابتدای مسیر وارد پمپ بنزین شدن و باکشون رو پر از گاز کردند و ادامه مسیر، از شهرهای بسیار زیبا و سرسبزی رد شدیم مثل ( نکا، بهشهر، گلوگاه، کردکوی ) که البته به نسبت ماه های فروردین و اردیبهشت سرسبزیشون کمتر شده بود چون اکثر زمین های زراعی دیگه درو شده بودند و یا محصولاتشون ازرنگ سبز به رنگ زرد تبدیل شده بود،  ما همین مسیر رو تا خالد نبی در ماه اردیبهشت رفتیم که بسیار بسیار شگفت انگیز و خارق العاده بود ، ولی خوب باز هم زیبایی های خودش رو طبیعت به ما نشون میداد، در شهر کردکوی کمی ایستادیم و از فروشگاه مواد غذایی کمی تنقلات خریدیم و راننده هم مجددا چون پمپ گاز دیده بود ترجیح داد تا باک ماشینش رو پر کنه و در نهایت هم راهی ادامه مسیر شدیم، از راهروی پر از درخت و یا ( قاب ) شهر کردکوی رد شدیم که بسیار بسیار زیبا و چشم نوازه مسیر طولانی که شهر کردکوی رو به گرگان وصل میکنه و دور تا دور آن پوشیده شده از درختان قدبلند و سر به فلک کشیده و سرسبز که هر بیننده ای رو محصور خودش میکند.

1 – ورودی شهر کردکوی( قاب عکس کردکوی) ( عکس توسط نویسنده)

 

در این جاده که کاملا سبز و زیباست علاوه بر رنگ سبز هراز گاهی شما رنگ های بسیار شاد دیگری را میبینید که نظر شما را به خودش جلب میکند و آن رنگ های لباس ها و روسری های ترکمنی هستند که توسط مردم بومی منطقه عرضه میشوند. پس از عبور از این راهروی پر از درخت به شهر زیبای گرگان میرسیم که واقعا از نظر بافت و شهرسازی بسیار زیباست و در واقع عرض کنم خدمتتون که من هر وقت به این شهر میام از دیدنش لذت میبرم، شهری که در آن المان های شهری زیادی را میبینید همینطور هم پل های هوایی که هر کدام با دیگری فرق دارد و دارای طراحی جداگانه ای و به صورت خاص میباشد. شهری که دورتا دورش از جنگل های انبوه پوشیده شده که معروفترین آنها نهارخوران گرگان میباشد.

2 – المان های شهر گرگان ( عکس توسط نویسنده )

 

 

3 – شهر گرگان ( عکس توسط نویسنده )

 

 

به انتهای جاده گرگان رسیدیم و وارد کمربندی شدیم و از شهرهای دیگه ای مثل ( جلین، علی آباد، خان ببین و دلند، آزاد شهر و مینودشت هم رد شدیم که هر یک در نوبه خود سرسبز و زیبا بودن و چون در این شهرها توقفی نداشتیم نمیتونم توضیحات بیشتری رو خدمتتون ارائه بدم، بعد از عبور از شهر مینودشت بود که کمی ایستادیم برای استراحت و رفع خستگی ، تقریبا 15 دقیقه ای رو ایستادیم و استراحت کردیم و سپس راهی ادامه مسیرمون شدیم، از گالیکش که رد شدیم دیگه هوا کم کم در حال تاریک شدن بود تا اینکه زمانیکه به تنگراه یعنی جایی که ایست بازرسی بین استان گلستان و خراسان میباشد رسیدیم ، تنگراه شهری است که در آن ایست بازرسی سختگیری را مشاهده میکنید مخصوصا اگر با اتوبوس در حال سفر باشید هر زمان از روز و شب که به این ایست بازرسی رسیدید تمامی مسافران اتوبوس همگی باید بیدار باشند و کسی در حال خواب نباشد این هم بخاطر قاچاقیانی بود که در این مسیر زیاد تردد میکردند.

4 – ایست بازرسی تنگراه ( عکس توسط نویسنده )

 

 

پس از اتمام منطقه تنگراه  وارد جنگل گلستان شدیم که بسیار طولانی و زیباست که از گرگ و میش هوا باز هم تونستیم کمی از زیبایی های این جنگل سرسبز رو ببینیم ولی خوب دیگه از اواسط جنگل کاملا تاریک شده بود و فقط جاده مشخص بود و تابلوهایی که در دو طرف جاده میدیدم مثلا در بعضی از نقاط جنگل تابلویی از شکل خرس میدیم که در آن توضیح داده شده بود که این منطقه محل تردد خرس قهوه ای میباشد و یا محل تردد حیوان های دیگر همانند گراز، گوزن، مرال، یوزپلنگ.

5 – جنگل گلستان ( عکس توسط نویسنده )

 

جنگل هم بخاطر مسافران زیادی که در حال عبور از این مسیر بودند بسیار شلوغ بود و اینو عرض کنم خدمتتون که تقریبا 60 کیلومتر طول مسیر جنگل رو باید طی کنیم که در طول این مسیر شما هیچگونه محل اقامتی و رفاهی را نمیتوانید ببینید تا اینکه پس از طی این مسیر به چمن بید برسید ، چمن بید روستایی است که در آن مردم به خدمات رسانی به مسافران این جاده مشغول میباشند نظیر : ارائه مواد غذایی و رستوران و خانه های اجاره ای برای استراحت و اسکان مسافران، ما در مسجدی که در نزدیکی چمن بید بود و در واقع مجتمع رفاهی و خدماتی نیز میباشد توقف داشتیم و چون مادر همسرم روزه بودند همینجا غذامون رو صرف کردیم و ایشون عباداتشون رو هم انجام دادن و بعد از یک ساعت توقف راهی ادامه مسیرمون تا مشهد شدیم. در این مکان اقامتی که ما توقف داشتیم بسیار بسیار شلوغ و پر از جمعیت بود طوریکه پیدا کردن جای پارک برای ماشینمون سخت بود و واقعا به زحمت تونستیم یه جای پارک پیدا کنیم .

از چمن بید که حرکت کردیم از شهرهای دیگه ای نظیر ( آشخانه و بجنورد، چناران، شیروان، فاروج و قوچان و گلبهار رد شدیم و در نهایت به شهر بسیار زیبای مشهد رسیدیم که از چمن بید تا خود مشهد دیگه هیچ توقفی نداشتیم و ساعت 3 صبح بود که رسیدیم به مشهد و خونه خواهر همسرم و با رانندمون خداحافظی کردیم .

خانواده رو دیدیم و بعد از کمی خوش و بش و احوالپرسی چون خیلی خیلی خسته بودیم رفتیم و خوابیدیم تا صبح سرحال باشیم برای گشت و گذارهای شهری.

 

روز دوم سفر 14 خرداد 98

ساعت 8.30 بود که بیدار شدیم از خواب با اینکه کم خوابیدیم ولی خوب سرحال بودیم، رفتیم و آماده شدیم برای صرف صبحانه در کنار خانواده همسرم که تقریبا چند ماهی بود ندیده بودیمشون، البته عرض کنم خدمتتون که بعضی از افراد خانواده روزه بودند چون امروز آخرین روز ماه رمضان بود ، خلاصه از دیدن و همنشینی با هم

که سیر نمیشدیم ولی خوب باید به کارهای دیگمون هم میرسیدیم این بود که تصمیم گرفتیم برای گشت شهری آماده بشیم، من و همسرم آماده شدیم و با خانواده خداحافظی کردیم و رفتیم برای گشت و گذار در شهر سرسبز و زیبای مشهد، قرار شد بریم و کمی در پارک ملت قدم بزنیم و از زیبایی هاش لذت ببریم، داماد همسرم ما رو از هاشمیه ( محل زندگیشون بود) تا پارک ملت بردن که راه زیادی هم نبود در ورودی پارک ازشون جدا شدیم و رفتیم برای تجربه یک روز لذت بخش ، از یکی از درب های غیر اصلیه پارک وارد پارک شدیم که بسیار بسیار منظره سرسبز و زیبایی رو مشاهد کردیم.

6 – یکی از ورودی های پارک ملت ( عکس توسط نویسنده )

( این رو عرض کنم خدمتتون که پارک ملت از بزرگترین های پارک های شهری در مشهد میباشد و توسط مهندس سید جواد شهرستانی شهردار نمونه کشور احداث شده است ) جایی که درختان سر به فلک کشیده و گل های رنگارنگ و زیبا همگی در کنار هم خودنمایی میکردن و پروانه هایی که به دور این زیبایی ها به رقص درآمده بودند، افرادی را میدیدم که در راهروها و مسیر پیاده روی و ورزش پارک در حال دویدن و ورزش کردن بودن ( پیر و جوان، خانم و آقا، کودک و نوجوان ) خلاصه اینکه همگی در حال استفاده از این همه موهبت و زیبایی بودند.

7 – مسیر پیاده روی و ورزش پارک ملت ( عکس توسط نویسنده )

از یک مسیر شروع کردیم به گردش و کنکاش در پارک ، در جای جای پارک بوته های بزرگی از گل ها را میدیدم که دور تا دور آن پروانه های رنگارنگ و زیبا در حال چرخیدن بودند و همینطور هم راهروی بسیار زیبایی رو دیدیم که دورتادورش از درخت های بلند پوشیده شده بود که آن را به دالان سرسبزی تبدیل کرده بود انگار که در دل جنگل انبوهی در حال قدم زدن بودیم.

8 – پارک ملت ( عکس توسط نویسنده )

حالا متوجه میشم چرا مردمان مناطق خشک وقتی به جاهای سرسبز میان چه حسی دارن منی که خودم بچه شمال و کوه و جنگل هستم از دیدن این سرسبزی ها به وجد اومده بودم دیگه مشخصه که مردمان مناطق خشک و گرمسیری چه لذتی از دیدن این سرسبزی ها خواهند برد.

کلی پیاده روی در پارک داشتیم و گاهی اوقات هم در بعضی از نقاط که بسیار زیبا بودن کمی توقف میکردیم و از این هوای خوب استفاده میکردیم و دوباره به ادامه مسیر می پرداختیم.

9 – پارک ملت ( عکس توسط نویسنده )

عرض کنم خدمتتون که پارک ملت شامل بخش های مختلفی نظیر ، شهربازی ، تئاتر شهر، رودخانه و حوضچه ی بزرگ که در آن پرندگان مشغول به زندگی هستند، راهروی پروانه ها، همینطور هم تندیس هایی از بزرگان و شعرا و هنرمندان بنام ایران زمین و ... میباشد که وقتی در کنار هر یک از این تندیس ها میروید توضیحاتی در مورد این بزرگان خدمتتان ارائه میشود.

10 – تندیس فردوسی در پارک ملت ( عکس توسط نویسنده )

در شهربازی پارک ملت هم که واقعا بهتون خوش میگذره و برای هر سنی مناسب و درخور سنش تفریحات پیدا میشه، چرخ و فلک پارک ملت بزرگترین چرخ و فلک در خاورمیانه است واقعا بزرگ و عظیمه و سوار شدنش لذت خاصی رو بهتون میده البته اگر ترس از ارتفاع نداشته باشید.

خلاصه اینکه تقریبا دو ساعت و نیم توی پارک به گشت و گذار پرداختیم و در نهایت از پارک خارج شدیم .

11 – دریاچه مصنوعی پارک ملت ( عکس توسط نویسنده )

به سمت هاشمیه رفتیم بین راه پیاده شدیم و کمی از خیابان های شهر مشهد عکس گرفتم تا بتونم شهرش رو نقد کنم در آینده و همینطور هم بتونم شهرسازیش رو با دقت بیشتری ببینم و لمس کنم.

12 – شهر مشهد ( عکس توسط نویسنده )

13 – مسیر قطار شهری شهر مشهد ( عکس توسط نویسنده )

قدم زنان در حال گشت و گذار بودیم هوا هم خیلی گرم شده بود تا اینکه تصمیم گرفتیم کمی برای خواهرزاده های همسرم خرید کنیم وارد فروشگاه بزرگی شدیم و کمی خرید انجام دادیم و به ادامه مسیرمون در بلوار هاشمیه پرداختیم که بلوار خوب و زیبایی داره و دور تا دور خیابون ها پر بود از مغازه ها و فروشگاه های لباس و خوراکی و ... که البته چون امروز روز 14 خرداد بود اکثر این مغازه ها تعطیل بودند.

در مسیر قدم زدن بودیم که به شیرینی فروشی زیبایی در خیابان هاشمیه نبش هاشمیه 11 رسیدیم اسمش هانا بود و واقعا دکور زیبایی داشت به سبک شیرینی فروشی های فرانسه بود با همون دیزاین، واردش شدیم و کمی شیرینی و کیک خریدیم و بعد هم با اسنپ هماهنگ کردیم و اومد دنبالمون و رفتیم خونه با مبلغ 3.000 تومن.

14 – شیرینی فروشی هانا شهذ مشهد ( عکس توسط نویسنده )

رفتیم و کمی استراحت کردیم و نهار خوردیم و باز هم آماده شدیم برای ادامه گشت و گذارهامون، درخواست اسنپ دادیم به سمت میدان احمدآباد با 3.500 تومان، دور میدون احمدآباد همیشه المان های زیبایی رو میبیند که هر ساله اون رو عوض میکنند و برای سال بعد المان دیگه ای رو میبینید، این بار هم ما المان زیبایی رو که شکل خونه های کاهگلی و سنتی با گل های زینتی رو دیدیم که واقعا زیبا و دوست داشتنی بود کمی ایستادیم و با دقت نگاهش کردیم وچند تایی هم ازش عکس گرفتیم .

15 – المان شهری میدان احمدآباد ( عکس توسط نویسنده )

هتل هما رو که یکی از شعبه هاش دور میدان احمدآباد میباشد دیدیم، هتل بزرگ و خوبیه و همیشه مسافران زیادی هم دارد رفتیم و کمی در محوطش قدم زدیم .

 

16 – هتل هما دور میدان احمدآباد ( عکس توسط نویسنده )

وارد بلوار احمدآباد شدیم که بلوار پهن و بزرگ و بسیار زیبایی میباشد دو طرف این میدان پر از فروشگاه ها و مغازه های لباس و کیف و کفش و موبایل و صنایع دستی و رستوران و مرکز خرید میباشد ، همیشه هم شلوغ و پر از جمعیتی میباشد که برای خرید اومدن و ما هم به رسم همیشه سری به این بلوار و جاذبه هاش میزنیم که برامون اوقات خوشی رو به یادگار میذاره.

17 – خیابان احمدآباد مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

همینطور در حال قدم زدن بودیم که به مرکز خرید زیست خاور رسیدیم جایی که دیگه بلوار احمدآباد تموم شده بود ، مرکز خرید زیست خاور از قدیمی ترین مراکز خرید مشهد میباشد که زمانی رونق خیلی خوبی داشت ولی خوب الان با احداث مراکز خریدی مثل آرمیتاژ و کیان سنترها و آلتون و پروما و ... دیگه رونق زیست خاور کمتر شده ولی خوب ما همیشه برای خریدن سوغاتی های مشهد مثل( نخود و کشمش و زرشک و زعفران و...) به این مکان میریم و از فروشگاه بزرگی که در درب ورودیه پاساژ در طبقه همکف قرار دارد خریدهایمان را انجام میدهیم که واقعا با کیفیت و مرغوب و بگم خدمتتون که اعلا هستند.

18 – مرکز خرید زیست خاور ( عکس توسط نویسنده )

19 – فروشگاه خشکبار در زیست خاور مشهد ( عکس توسط نویسنده )

کمی خرید کردیم از سوغاتی هایی که مد نظرمون بود و بعد از خرید وسیله ها رو در مغازه گذاشتیم و رفتیم کمی در پاساژ قدم زدیم که جنس های خوبی را در این پاساژ متاسفانه نمیبینید ، ما هم درنهایت خریدهایمان را گرفتیم و با ماشین به سمت خیابان راهنمایی رفتیم که بعد از بلوار احمدآباد میباشد و این خیابان هم همانند احمدآباد پر از فروشگاه ها و مغازه های فروش لباس و کیف و کفش و ... میباشد، در ابتدای ورود به این خیابان هم با المان های دیواری زیبایی مواجه شدیم دیواری که بر روی آن سینی های مسی تزئین شده آویزان شده بود و یا کمی آن طرفتر دیواری که با چراغ های ماشین های قدیمی تزئین شده بود .

20 – خیابان راهنمایی مشهد ( عکس توسط نویسنده )

21 – خیابان راهنمایی شهر مشهد ( عکس توسط نویسنده )

کمی در این خیابان هم به گشت و گذار پرداختیم و چون شب خانواده همسرم شام مهمان داشتند و تقریبا ساعت 9.30 شده بود و آخرین شب ماه رمضان هم بود ما ماشین گرفتیم و راهی خونه شدیم، در حال عبور از خیابان ها بودیم که رو به روی درب باغ ملک آباد که همیشه در این فصل توت میفروشند ایستادیم و سینی های بزرگ پر از توت را دیدیم که واقعا زیاد بودن و همگی هم تازه چیده شده بودند،  کمی توت سفید خریدیم واقعا شیرین و خوشمزه بود ، در دو نوع ظرف با سایزهای مختلف در قیمت های 10 و 20 هزار تومان.

22 – توت فروشی روبه روی درب باغ ملک آباد ( عکس توسط نویسنده )

خوشحال و خرسند از خریدمون رفتیم و سوار ماشین شدیم و به طرف خونه رفتیم ، از خیابون های بزرگ و زیبای شهر گذشتیم که در شب با نور چراغ ها زیباییشون دو چندان شده بود و یکی از یکی دیگه زیباتر به نظر میمودن تا اینکه به خونه رسیدیم و رفتیم برای تبریک عید فطر که البته من اعتقادی ندارم ولی خوب به رسم  احترام به خانواده تبریک گفتیم و مهمان ها هم اومدن و همگی شب خوبی رو در کنار هم گذروندیم.

این رو عرض کنم خدمتتون که شما در شهر مشهد برای حمل و نقل و جابجایی میتوانید از وسایلی نظیر ترن شهری( مترو) اتوبوس ، تاکسی و تاکسی های اینترنتی برای جابجا شدن استفاده بفرمایید که در جای جای شهر ایستگاه های ترن شهری را میتوانید ببینید و چون من برای استفاده از ترن شهری کمی مشکل دارم و نمیتونم استفاده کنم به همین دلیل مجبورم از تاکسی های اینترنتی استفاده کنم ولی خوب به شما دوستان عزیز ترن شهری رو به دلیل مقرون به صرفه بودنش توصیه میکنم.

 

روز سوم سفر 15 خرداد 98

شب گذشته تا بخوابیم تقریبا ساعت 4.30 شده بود با این حال همسرم صبح زود بیدار شدن و رفتن حرم برای زیارت به همراه افراد خانواده و تعدادی از مهمان ها، حوالی ساعت 8.30 صبح بود که اومدن و من هم بیدار شدم و رفتیم برای صرف صبحانه ی اولین روز بعد ماه رمضان در کنار خانواده، همگی صبحانه خوردیم و کمی نشستیم و به گفتگو پرداختیم و تصمیم بر این شد برای ادامه برنامه های گشت و گذارمون آماده بشیم، طبق تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم در مشهد پارک مینیاتوری باز شده که ماکت هایی از جاذبه های ایران رو به نمایش میذاره از تو اینترنت آدرسش رو گرفتم که در (بلوار الهیه، بولوار سجادیه، نبش سجادیه )  قرار داشت، باز هم با تاکسی اینترنتی هماهنگ کردیم و اومد دنبالمون و رفتیم به سمت پارک مینیاتوری با مبلغ ( 10.000 تومان) ، هوا امروز کمی خنک تر از دیروز بود و باد خنکی هم در حال وزیدن بود، بعد از طی مسیر نه چندان دوری به پارک رسیدیم و قدم زنان به سمت ورودی مجموعه رفتیم ، پارک مینیاتوری در بلوار زیبا و سرسبزی قرار دارد که تقریبا خلوت و آرام میباشد .

23 – ورودی پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

وارد سالن شدیم و برای ورود بلیت به مبلغ ( 1.500 تومان) برای هر نفر پرداخت کردیم و از درب ورودی پارک گذشتیم و بعد از عبور از راهرویی وارد محوطه شدیم که بسیار بزرگ و پر بود از درخت و درختچه ها و گل های زینتی، همینطور هم رستوران و کافی شاپ و سرویس بهداشتی هم در ابتدای پارک قرار داشت .

24 – محوطه پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

شما برای دیدن این پارک زیبا هم خودتان با عبور از راه های مشخص شده میتوانید از ماکت ها دیدن بفرمایید و هم با قطاری که در مجموعه در حال انتقال گردشگران به این بخش ها میباشد میتوانید استفاده بفرمایید.

25 – قطارحمل و نقل گردشگران در پارک مینیاتوری ( عکس توسط نویسنده )

 

ما از ابتدای پارک شروع و به سمت ماکت ها راهی شدیم اولین ماکتی که دیدیم آرامگاه عطار نیشابوری بود که بسیار بسیار سایز کوچکی داشت و اصلا درخورش نبود و در تابلوی جلوی آن هم توضیحات اثر نوشته و به نمایش گذاشته شده بود.

26 – ماکت آرامگاه عطار در پارک مینیاتوری ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از خوندن توضیحات و گرفتن عکس به سمت جاذبه بعدی که روستای سنگی کندوان بود رفتیم ، تقریبا خوب و زیبا درستش کرده بودند به همراه توضیحاتش.

27 – ماکت روستای کندوان در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 این رو بگم که شما از راه آسفالته ای در وسط پارک رد میشید و جاذبه ها در دو طرف شما در بین فضایی سرسبز جای گرفته اند ، سومین ماکت هم از پرسپولیس( تخت جمشید) بود که بسیار بسیار کوچک و ضعیف درست شده بود به هیچ وجه در خور این عظمت و بزرگی نبود که این همه ناعادلانه درست بشه واقعا میشد کمی بزرگتر مثلا در سایز روستای کندوان درست بشه تا بهتر ابهتش رو بشه لمس کرد انگار غرض ورزانه این ماکت رو ساختند، اصلا این بخشش رضایت بخش نبود، خیلی دلخور شدیم و به راهمون ادامه دادیم .

28 – ماکت پرسپولیس(تخت جمشید) درپارک مینیاتوری( عکس توسط نویسنده )

 

به ماکت باغ شاهزاده ماهان رسیدیم این ماکت بهتر از پارسه درست شده بود و میشد تقریبا حسش کرد و از دیدنش به عظمت و زیباییش پی برد، در کنار ماکت شازده ماهان پر بود از گل های زینتی که پروانه ها در دورش مشغول پرواز و چرخیدن بودن که صحنه زیبایی رو ایجاد کرده بود.

29 – ماکت باغ شازده ماهان در پارک مینیاتوری مهد ( عکس توسط نویسنده )

 

به ماکت آرامگاه فردوسی رسیدیم که خوب درست شده بود و تمامی جزئیاتش رو رعایت کرده بودند و این رو هم میتوانستند کمی در سایز بزرگ تر بسازند ولی خوب باز به نسبت پارسه بهتر بود.

30 – ماکت مقبره فردوسی در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 از بین مسیر سرسبز و زیبا گذشتیم تا به ایستگاه راه آهن مشهد رسیدیم خوب و قشنگ درست شده بود حتی قطاری هم در کنارش درست کرده بودند که این ماکت رو زیباتر جلوه بدن و همینطور هم شده بود و بعد از خوندن توضیحاتش راهی شدیم تا به جاذبه بعدی رسیدیم.

31 – ماکت راه آن مشهد در پارک مینیاتوری ( عکس توسط نویسنده )

 

 مسجدی که در حال درست شدن بود ولی هنوز تکمیل نشده بود و اسم و توضیحی هم نداشت و در روبه رویش هم سد کارون را ساخته بودند و متاسفانه توضیحاتش را نذاشته بودند شاید هم هنوز تکمیل نشده بود.

32 – ماکت مسجد در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

33 – ماکت سد کارون در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 به تراس تماشا رسیدیم ( بنای بزرگی در وسط پارک میباشد که شما میتوانید به بالای آن بروید و از آنجا کل پارک را ببینید که در این مکان چای و دمنوش و شربت هم ارائه میدهند که ما نتوانستیم واردآن شویم چون بسته بود، کمی اطرافش رو گشتیم.

34 – تراس تماشا در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 به سمت پل خواجو رفتیم زیبا بود و تمامی جزئیات در ساختش رعایت شده بود توضیحات هم در کنارش بود به نظرم زیبا درست شده بود  .

35 – ماکت پل خواجو در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

پس از خوندن توضیحاتش  قدم زنان به سمت جاذبه بعدی که فرودگاه هاشمی نژاد مشهد بود رفتیم دلیل ساخت فرودگاه رو در بین این جاذبه ها ی تاریخی و فرهنگی نمیدونم چی میتونه باشه ولی خوب در کل خوب ساخته شده بود به همراه ماکت هواپیمایی در محوطه فرودگاه بود .

36 – ماکت فرودگاه هاشمی نژاد مشهد درپارک مینیاتوری(عکس توسط نویسنده )

 

 همینطور که مشغول قدم زدن بودیم به استخری در گوشه پارک رسیدیم که توش پر بود از ماهی های رنگارنگ و زیبا واقعا تا حالا ماهی های به ابن زیبایی و خوشرنگی ندیده بودم حتی تو آکواریوم، کمی اینجا ایستادیم و از تماشای ماهی ها لذت بردیم.

37 – ماهی های رنگارنگ در پارک مینیاتوری ( عکس توسط نویسنده )

 

به روستای علیک زاده که یکی دیگر از ماکت های مجموعه بود رسیدیم، روستایی که در آن به همت خود روستائیان زعفران تولید میشود که زعفران تیموری زعفران تولید شده ی این روستا میباشد. ماکت بسیار زیبایی رو از این روستا درست کرده بودند در سایزی کاملا استاندارد ساخته شده بود طوریکه شما میتوانستید وارد آن شوید و در کوچه هایش قدم بزنید و داخل کلبه ها را ببینید، واقعا زیبا بود.

38 – ماکت روستای علیک زاده در پارک مینیاتوری ( عکس توسط نویسنده )

 

 بعد از دیدن این روستای زیبا به آخرین ماکت ساخته شده رسیدیم که ماکت ارگ بم بود و زیبا درست شده بود، در سایز استاندارد و معقول طوریکه شما میتوانستید عظمت و شکوهش را حس کنید تمامی ابعاد کاملا با ظرافت و دقیق ساخته شده بود ، کمی ایستادیم و به این سازه زیبا خیره شدیم و در نهایت اندوهگین و ناراحت از اینکه در اثر زلزله این ارگ زیبا تقریبا از بین رفت و چقدر حیف.

39 – ماکت ارگ بم در پارک مینیاتوری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 در اینجا ماکت های موجود در پارک تمام شده بود و به گفته مسئول و راهنمای پارک قرار است که 54 ماکت در این پارک ساخته شود که سالانه 2 و شاید 4 ماکت به این ماکت ها اضافه خواهد شد.

این هم از تجربه ای که در پارک مینیاتوری کسب کردیم و از دیدنش حسابی شاد شدیم . قرار شد بازدید و گشت بعدی ما دیدن باغ وکیل آباد باشه ، درخواست تاکسی دادیم برای دو مقصد در ابتدا وکیل آباد و بعد هم خانه داروغه، ماشین خیلی زود اومد و ما هم رفتیم به سمت باغ وکیل آباد که قدیمی ترین پارک و باغ مشهد میباشد، این پارک جنگلی در 8 کیلومتری شمال غرب شهر مشهد و در انتهای بلوار وکیل آباد قرار دارد که میدان آزادی را به پارک جنگلی وکیل آباد وصل میکند.در این باغ به دلیل وجود درختان انبوه کاج، چنار و وجود نهرهای آب روان و بودن در کنار دره ای خوش آب و هوا از زمان های قدیم مورد توجه شهروندان و مسافران بوده است و همیشه خصوصا در فصل بهار و تابستان بسیار شلوغ و پر از جمعیت میباشد.

40 – باغ وکیل آباد مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

این باغ توسط مالکش که شخصی به نام آقای حسین مالک بود از سال 1348 شمسی به وقف استفاده عموم رسیده است.

در کنار این پارک جنگلی باغ وحش وکیل آباد نیز قرار دارد، این باغ شامل بخش هایی هم چون موزه حیوانات ، گلخانه، باغ گیاه شناسی و مسجد ملک میباشد و همچنین هم برا یرفاه حال مسافران در این مکان سرویس های بهداشتی زیادی نیز ساخته شده است.

41 – موزه حیوانات باغ وکیل آباد مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

وقتی تو این پارک بزرگ قدم میزدیم خیلی برامون لذت بخش بود که از دل درخت های انبوهی که از کنارشون آب با صدای آرامش بخشش جاری بود رد میشدیم واقعا زیبا و حیرت انگیز و به یادماندنی بود انگار تیکه ای از بهشت اینجا بود خلاصه اینکه واقعا راضی بودیم که دوباره به این باغ زیبا اومدیم .

42 – محوطه باغ وکیل آباد مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

43 – باغ وکیل آباد مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 تقریبا یک ساعتی رو تو پارک مشغول گشت و گذار بودیم و جاتون خالی بستنی هم خوردیم و بعد سمت ماشین رفتیم و با رانندمون مسیر بعدی رو به سمت خانه داروغه طی کردیم ، بعد از عبور از جاده هایی سرسبز و زیبا و خیابان های عریض و پهن شهر مشهد به خانه داروغه که در (خیابان نواب صفوی، راسته حوض مسگران، کوچه داروغه) بود رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و به سمت خانه رفتیم ( هزینه ماشین با احتساب توقف 35.000 تومان شد) وارد راسته مسگران شدیم و بعد کوچه داروغه که بسیار بسیار کوچه ی زیبا و سنتی و خاصی بود در کنار خانه داروغه مغازه هایی بود که در آن آدمک های عروسکی به نمایش گذاشته بودند که هر یک از آنها مشغول به انجام شغلی بود مثل بقالی میرزا حسن، حصیربافی قربانعلی، صحافی کریم آقا ، حجاری و صفاری و ...

44 – کوچه داروغه در محله مسگران مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

45 – مغازه های نمادین کوچه داروغه مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

همینطور هم کافه سنتی در کوچه برقرار بود که توسط شخصی با لباس سنتی و قیافه ای همانند مردمان قدیم ( با سیبیل های بزرگ و پهن و ابروهای کلفت )اداره میشد که چای و آش و ... به گردشگران عرضه میکرد .

بعد از کلی عکس و قدم زدن تو این بازار و کوچه وارد خانه داروغه شدیم خانه ای که سبک معماری اش ایرانی و روسی بود، وارد ورودی شدیم و با پرداخت مبلغ 3.000 تومان در ازای هر نفر بلیط تهیه کردیم و به حیاط خانه رسیدیم که خیلی بزرگ نبود ولی خوب بسیار زیبا بود در دو طرف حیاط عمارتی قرار داشت که در وسط آن حوضی پر از آب بود که با گل های رنگارنگ تزئین شده بود ، این خانه به محمد یوسف خان هراتی که آخرین داروغه مشهد در دوران قاجار بود تعلق دارد.

46 – خانه داروغه مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

47 – خانه داروغه مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

این خانه همانند خانه های قدیمی دیگر شامل بخش هایی همچون ( نشیمن، غلام رو، سرداب، اولین شومینه مشهد، اولین حمام خصوصی مشهد، مطبخ خانه، اتاق های بادگیر، حوض سنتی ) میباشد که در حال حاضر در این خانه دو طبقه نانوایی وجود دارد که در حال کار کردن میباشد همینطور هم اتاق بادگیر آن به موزه صنایع دستی و حجره فیروزه تراشی تبدیل شده است.( همه روزه از ساعت 8.30 صبح تا 19.30 عصر قابل بازدید میباشد).

48 – اولین شومینه مشهد در خانه داروغه ( عکس توسط نویسنده )

 

49 – نانوایی فعال در خانه داروغه مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

50 – اتاق بادگیر(خانه داروغه) موزه صنایع دستی ( عکس توسط نویسنده )

 

51 – اتاق فیروزه تراشی خانه داروغه ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از تقریبا یک ساعت دیدن  از جای جای خانه داروغه که بسیار برامون جالب و دیدنی بود به سمت باغ نادری راهی شدیم که در ضلع شمال غربی چهار راه شهدا قرار دارد، به ورودی باغ رسیدیم که تقریبا شلوغ بود و باید بلیط تهیه میکردیم ، تو صف ایستادیم و بلیط رو به مبلغ 2.500 تومان به ازای هر نفر تهیه کردیم و وارد باغ نادری شدیم باغی که در آن مقبره نادر شاه افشار و کلنل پسیان جای گرفته است، در ابتدا وقتی وارد باغ میشوید ساختمانی را میبینید که در بالای آن مجسمه نادرشاه سوار بر اسبی قرار دارد .

52 – باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 در زیر این مجسمه و در طبقه همکف ساختمان، توپ جنگی بزرگی قرار دارد که در محفظه ای شیشه ای نگه داری میشود .

53 – توپ جنگی در باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

سپس وارد ساختمان اصلی میشوید و مقبره نادرشاه را که دقیقا در روبه رویتان قرار دارد میبینید ، سالنی با معماری بسیار ساده اما زیبا که دور تا دورش با تابلوهایی که درباره نادرشاه و جنگ ها و فتوحاتش همینطور هم غنایمی که از جنگ ها نظیر الماس کوه نور و دریای نور به دست آورده بود و ( طراح این بنا مهندس هوشنگ سیحون) پر شده است.

54 – ساختمان اصلی باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

55 – مقبره نادرشاه افشار باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

 بعد از مدت زمانی که برای این بخش و خواندن توضیحاتش وقت گذاشته اید وارد سالن سمت چپ که موزه اسلحه دوره نادر شاه و دوران مختلف میباشد ، میشوید و اسلحه ها و لباس های رزمی دوران نادر شاه و همینطور هم چندین توپ جنگی و آثار دیگری را نظیر کتاب تاریخ جهانگشای نادری اثر میرزا مهدی خان استرآبادی مشاهده میکنید.

56 – موزه اسلحه باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

57 – موزه باغ نادری(کتاب تاریخ جهانگشای نادری) ( عکس توسط نویسنده )

 

در این سالن شما میتوانید عکس از آثار بدون استفاده از فلش بگیرید، بعد از بازدید از این سالن وارد  سالن سمت راست مقبره میشوید که در زمان بازدید ما از مجموعه نمایشگاه ماکت سازی بچه های هنرستان بود و تمامی ماکت های برتر را از کاخ خورشید که محل نگهداری گنجینه نادر شاه در آنجا بود و آثار دیگری نظیر چغازنبیل، باغ شازده ماهان، کلیسای سنت استپانوس و... در اینجا به نمایش گذاشته بودند.

58 – ماکت های نمایشی در موزه باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از بازدید از این دو سالن وارد محوطه شدیم ،فروشگاه محصولات فرهنگی در کنار ساختمان اصلی بود که کتاب های نفیس بزرگان ایران و همینطور هم تندیس هایی از بزرگان ایرانی را عرضه میکردند.

59 – فروشگاه محصولات فرهنگی باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

در حال قدم زدن بودیم که به آرامگاه کلنل پسیان که در سمت راست ساختمان قرار داشت رسیدیم ، کلنل پسیان از نظامیان اواخر دوره قاجاریه و اولین ایرانی بود که  آموزش خلبانی دید، خدمات شایانی را محمد تقی خان پسیان برای ایران انجام داده اند که واقعا قابل ستایش و قدردانی است و در نهایت هم در کنجی از این دنیا با آرامش آرمیده اند که نام و یادشان گرامی باد.

60 – آرامگاه کلنل(محمد تقی خان پسیان)باغ نادری مشهد(عکس توسط نویسنده )

 

 در پشت آرامگاه کلنل پسیان فروشگاه صنایع دستی نظیر ( محصولات فیروزه، محصولات سفالی و تندیس بزرگان) را میتوانید ببینید و از آن بازدید به عمل آورید و در نهایت هم خریدی از آن انجام دهید.

61 – فروشگاه صنایع دستی باغ نادری مشهد ( عکس توسط نویسنده )

 

این هم از بازدید و گشت و گذارهای امروز ما بود که در همین جا به پایان رسید که بسیار برامون ارزشمند و مفید بود، ما علاوه بر اقواممون در مشهد دوستان بسیار با محبتی داریم که همیشه در سفرمون به این شهر به آنها هم زحمت میدهیم و بنا به زحمت های همیشگی و هماهنگی از قبل قرار شد که امشب را در خدمت دوستان عزیزمون باشیم که شام دعوت شده بودیم خونشون، سریعا از باغ نادری با ماشین به مبلغ 5.000 تومان به خانه برگشتیم و کمی با خانواده نشستیم و صحبت کردیم و قرار بود همگی به همراه دوستانمون فردا به نیشابور برویم که بنا به دلایلی خانواده همسرم منصرف شدند و ما با دوستانمان قرار شد به نیشابور برویم و بعد کمی همنشینی در کنار خانواده آماده شدیم برای مهمانی شب و در همین زمان بود که دوست با محبتمون آقای دانیال اومدن دنبال ما و با هم رفتیم خونشون تقریبا یک سالی میشد ندیده بودیمشون چون پارسال ما در خدمتشون بودیم در سفرشون به شمال، خیلی از دیدن دوستان گلمون( نازنین جان و دانیال جان و جانیار عزیز) خوشحال شدیم و تا نیمه های شب را دورهم نشستیم و به گپ و گفتگو پرداختیم و از سفرهای قبلی و خاطراتی که داشتیم یادی کردیم تا اینکه تصمیم بر این شد صبح ساعت 8 حرکت کنیم و کم کم آماده شدیم برای استراحت شبانه.

 

روز چهارم سفر 16 خرداد 98

با اینکه شب قبل دیر خوابیده بودیم ولی صبح زود بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه مفصل و جمع کردن وسیله های مورد نیاز سفرمون عازم نیشابور شدیم، خیلی خوشحال بودم از سفر به این شهر زیبا چون بینهایت منتظر بودم تا مقبره خیام و عطار رو ببینم ، تقریبا از مشهد تا نیشابور یک ساعت و نیم نهایت دو  ساعت راه داریم که شما میتوانید هم با تاکسی های اینترنتی و هم با اتوبوس از مشهد به این شهر سفر کنید که متاسفانه من هزینه سفر با اتوبوس را نمیدانم و نمیتوانم راهنمایی دقیقی داشته باشم. از مسیر کویری زیبایی در حال عبور بودیم کوه های خاصی را در دو طرف جاده میدیدم که عجیب اما زیبا بودند آسمون هم زیبایی دیگه ای داشت امروز انگار ابرها درحال خودنمایی زیبایی هاشون به طبیعت بودند .

62 – جاده مشهد به نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از طی مسافت یک ساعت و ربع به شهر قدمگاه رسیدیم و با مشورت دوستان قرار شد به این شهر هم سری بزنیم جایی بود که در آن کاروانسرای قدمگاه و بنای قدمگاه قرار داشت، دلیل نامگذاری این شهر به این نام هم این است که در زمان عبور امام رضا از مدینه به مرو از این مکان هم عبور کردند و اقامتی داشتند که مریدان ایشان به همین سبب نام این مکان را قدمگاه یعنی جایی که امام رضا بر آن قدم نهادند نامگذاری کردند.

63 – شهر قدمگاه ( عکس توسط نویسنده )

 

و در این مکان هم ساختمانی بناشده است که بنای کنونی آن به دستور شاه عباس صفوی به صورت هشت ضلعی گنبد دار و در باغی بسیار سرسبز و زیبا ساخته شده است .

64 – بنای قدمگاه ( عکس توسط نویسنده )

 

همچنین سنگ سیاه رنگی بر دیوار نصب شده که جای فرورفتگی دو پا در آن به چشم می‌خورد و مردم عامی عقیده دارند که امام رضا(ع) بر این سنگ ایستاده و جای پایش بر آن فرو رفته، اما حقیقت آن است که دوستداران ایشان، به یادگار عبورشان از نیشابور، این نقش را بر سنگ کرده‌اند.

65 – تابولی قدمگاه ( عکس توسط نویسنده )

 

کاروانسرای قدمگاه هم که در کنار این بنا جای گرفته چندین سال است که مرمت شده و در حال حاضر هم به عنوان محل اسکان و اقامت مسافران در حال استفاده میباشد که آن هم متعلق به اواخر دوران صفوی میباشد.

66 – کاروانسرای قدمگاه ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از بازدید از این دو جاذبه به بازارچه ای که در کنار این مجموعه قرار داشت رفتیم و به یادگار از این منطقه دو انگشتر فیروزه بسیار زیبا برای مادرهامون خریدیم که واقعا زیبا و بینظیر بودند، در این بازارچه شما علاوه بر حجره های فیروزه ، فروشگاه های عرضه صنایع دستی و مواد غذایی و رستوران ها را نیز مشاهده میکنید که به دلیل شلوغی و ازدحام بیش از حد در این مکان همیشه این بازارچه پر از جمعیت میباشد.

67 – مغازه های فروش فیروزه در قدمگاه ( عکس توسط نویسنده )

 

خیلی از دیدن این شهر خوشحال شدیم و دو بنای دیگر از عهد صفوی را مشاهده کردیم و کم کم بعد از یک ساعت و ربع بازدید حرکت کردیم به سمت نیشابور و بعد از نیم ساعت طی مسیر به ورودی شهر نیشابور رسیدیم که با تابلویی با عنوان ( به نیشابور اولین شهر پایدار ایرانی خوش آمدید) روبه رو و استقبال شدیم.

68 – ورودی شهر نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 وارد شهر شدیم خانه ها همگی به سبک مناطق کویری (آجری ) ساخته شده بودند و خیابان ها هم خیلی بزرگ و عریض نبودند ولی با درخت های بزرگ در دورتادورش احاطه شده بودند که کمی از حالت خشکی و کویری بودن شهر کم کرده بود، به سمت مقبره خیام با کمک تابلوهای راهنما و گوگل مپ راهی شدیم و به جاده ی بسیار زیبایی رسیدیم که دور تا دورش پر بود از درختان کاجی که سر به فلک کشیده بودند و در واقع سایبانی برای جاده و عابران بودند واقعا رویایی بود و زیبا این نقطه از شهر نیشابور خیلی دوست داشتنی بود.

69 – خیابان های شهر نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 

 بعد از عبور از این جاده به مقبره خیام که در میدان فضل، بلوار شهدا، بود رسیدیم ، جایی بسیار بزرگ که در اطرافش فروشگاه ها و مراکز صنایع دستی و رستوران های سنتی زیادی را میتوانستید ببینید ، به سمت ورودی باغ رفتیم و بلیط به مبلغ 2.500 تومان برای هر نفر تهیه کردیم و وارد مجموعه شدیم ، بسیار بسیار زیبا و دلنواز بود باغی بسیار بزرگ و سرسبز که با درختان و گل های زینتی رنگارنگ و بینظیر آراسته شده بود،  به قدری محو زیبایی های باغ شدیم که دقایقی را بر روی پلکان ایستادیم و نظاره گر این همه زیبایی شدیم.

70 – محوطه آرامگاه خیام، نیشایور ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از پلکان ورودی پایین رفتیم و راهی مقبره شدیم  در هر چند قدمی که به جلو میرفتیم در وسط باغ گلدان های بزرگی را گذاشته بودند که گل های کاغذی صورتی و قرمز رنگ از آن آویزان بود .

71 – گلدان های زینتی آرامگاه خیام ( عکس توسط نویسنده )

 

در سمت راست باغ آرامگاه امام زاده محروق قرار داشت و در سمت چپ آن نیز موزه نجوم خیام .

72 – آرامگاه امام زاده محروق در باغ خیام ( عکس توسط نویسنده )

 

به مقبره رسیدیم تقریبا شلوغ بود باغ به سختی میشد عکسی از مقبره بگیری که کسی در کنارش نباشه چند تایی عکس گرفتم از این مقبره زیبا که توسط ( مهندس هوشنگ سیحون) طراحی و ساخته شد، یه کم هم از خیام بگم خدمتتون که برای همه ی شما عزیزان آشناست(خیام یکی از بزرگترین شعرا و ریاضی دان های ایران است که دانش و رباعیات آن در تمام جهان شهرت بسیار دارد و متاسفانه طوریکه در جامعه های پیشرفته و مدرن از دانش و علم خیام استفاده میکنند جامعه خود ما هیچ استفاده ای از آن نمیکند و در کشور ما تنها خیام را به نام شاعری اش میشناسند و از علوم دیگرش هیچ بهره ای نمیبرند) .

طراحی مقبره خیام به قدری منحصر به فرد و خارق العاده است که نمادی برجسته از معماری نوین ایرانی به حساب می آید و طراحی این آرامگاه برگرفته از زندگی، زمانه و اندیشه های خیام میباشد که سه ویژگی ریاضی دان، شاعر و ستاره شناس بودنش را به نمایش میگذارد.

73 – مقبره خیام نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

بعد از کلی گشت و گذار در باغ و لذت بردن از طراحی این سازه زیبا و کمی نشستن در کنار مقبره به سمت موزه تخصصی خیام راهی شدیم جایی که در آن تندیس هایی از این شاعر و دانشمند بزرگ  و زندگی نامه و خلاصه های کاری اش و همینطور هم رباعیاتش را به نمایش گذاشته اند، به موزه که رسیدیم تندیس بزرگی از خیام را دیدیم که توضیحاتی هم در زیر آن نوشته شده بود .

75 – موزه اختصاصی خیام ( عکس توسط نویسنده )

 

76 – تندیس خیام در محوطه آرامگاه خیام ( عکس توسط نویسنده )

 به سمت درب وردی موزه رفتیم چون در ابتدا بلیط تهیه کرده بودیم وارد موزه شدیم که در اولین سالن شما رباعیاتی را از خیام بر دیوارها مشاهده میکنید و سپس وارد اتاق بعدی و تالار اصلی میشوید که در آن تندیس ها و نقاشی هایی از دوران جوانی تا پیری خیام را میبینید همینطور هم از زندگی نامه و کارنامه ی کاری ایشان چه درباره نجوم و چه ریاضیات و چه شاعری اش.

77 – موزه خیام ( عکس توسط نویسنده )

 

خواندن تک تک این توضیحات برایتان لذت بخش و البته که مفید خواهد بود شاید تا به امروز خیلی از این مطالب را نمیدانستید و یا شاید هم که اهل مطالعه بودید قطعا میدانستید.

78 – تابلوهایی در موزه خیام ( عکس توسط نویسنده )

 

بسیار مفید و ارزنده و ارزشمند بود برامون بازدید از این موزه گرانبها و کلی خرسند و راضی از موزه خارج شدیم و به سمت بیرون باغ راهی شدیم.

سری به بازارچه زدیم و کمی ریواس که از محصولات اصلی نیشابور میباشد به همراه کشک زیره ای و انجیر خریدیم و رفتیم تا به عطار و کمال الملک سری بزنیم، خیلی راه نبود از این مکان تا مقبره عطار تقریبا در انتهای بلوار پر از درخت کاج در خیابان عرفان واقع شده بود .

79 – خیابان های شهر نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 

از ماشین پیاده شدیم و به سمت مقبره رفتیم که در ابتدا باید بلیط به مبلغ 2.500 تومان در ازای هر نفر تهیه میکردیم و بعد از دریافت بلیط وارد باغ شدیم تقریبا به سبک چهار باغی بود و بنایی که در وسط باغ بود که مقبره عطار در آن جای داشت .

80 – محوطه آرامگاه عطار نیشابوری ( عکس توسط نویسنده )

 

به سبک بناهای صفوی بود بنایی هشت ضلعی و گنبد دار که با کاشی کاریهای زیبا تزئین شده بود  تقریبا شبیه به بنای قدمگاه بود، در سمت راست باغ هم آرامگاه کمال الملک میباشد که در ابتدا به سمت کمال الملک راهی شدیم که مقبره بسیار زیبایی داشت و طراحی و ساختش توسط ( مهندس هوشنگ سیحون) انجام شده بود، ( محمد غفاری ملقب به کمال الملک ( از نقاشان بسیار زبردست و ماهر در عصر قاجار  و از مشهورترین شخصیت های تاریخ هنر معاصر ایران و همچنین برادرزاده صنیع الملک نیز بود) معروفترین اثر کمال الملک تالار آئینه است و اولین تابلویی است که آن را تحت عنوان «کمال‌الملک» امضا کرده‌است.

81 – آرامگاه کمال الملک ( عکس توسط نویسنده )

82 – مقبره کمال الملک ( محمد غفاری ) ( عکس توسط نویسنده )

 

به سمت مقبره عطار (فریدالدین عطار نیشابوری شاعر و عارف پنجم و ششم هجری بوده است )راهی شدیم که در مقابل آن حوض آبی با گلدان های زینتی در اطرافش قرار داشت از پله کان پایین رفتیم و به بنا رسیدیم باید کفش هایتان را درآورید تا وارد بنا و دیدن مقبره شوید، ما هم کفش هایمان را درآوردیم و وارد ساختمان شدیم و به نزدیکی مقبره رفتیم ( این بنا توسط امیر علیشیر نوایی در دوره تیموری ساخته شده است ) مقبره در اتاق تقریبا کوچکی قرار داشت و خود مقبره بسیار عجیب بود سنگ قبری در کف زمین بود که بر روی درباره عطار نوشته شده بود و در بالای سنگ قبر ستونی بلند بنا شده بود که بر روی آن نیز اشعارش حک شده بود.

83 – مقبره عطار نیشابوری ( عکس توسط نویسنده )

 

84 – مقبره عطار نیشابوری ( عکس توسط نویسنده )

 

بعد از بازدید کلی و گرفتن عکس هایی از این مقبره به سمت باغ راهی شدیم و کمی هم از باغ زیبایی که در آن بودیم عکس گرفتیم و در نهایت از باغ خارج شدیم.

در کنار مقبره عطار و در فاصله چند متری شهر باستانی شادیاخ میباشد که در واقع شهر قدیم نیشابور در آنجا بوده است، این شهر همانند شهرهای باستانی دیگری که کشف شده و با حفر زمین به آنها رسیده اند میباشد و همچنان محققان در حال کاووش بر روی این شهر میباشند، شهر شادیاخ از زمان ساسانیان تا قرن هفتم از رونق بسیاری برخوردار بوده است چون در مسیر جاده ابریشم بوده است، تا به اینجای کشف شهر به بقایایی از عصر سلجوقی-خوارزمشاهی و ایلخانی رسیده اند.

85 – شهر باستانی شادیاخ در نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 

86 – شهر باستانی شادیاخ در نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 

شادیاخ از دو واژه «شادی» و «اخ» تشکیل شده‌است که به معنای شادی‌آفرین می‌باشد. این محل همچنین به صورت‌های «شادکاخ»، «شادجهان» و «شادمهر» نیز نامیده شده‌است.

برای رسیدن به این سایت باستانی هم پیاده و هم با ماشین و هم با کالسکه های تزئین شده ای که در کنار آرامگاه عطار میباشند با پرداخت مبلغ 20.000 تومان میتوانید بروید که ما کالسکه را انتخاب کردیم که تجربه خوبی بود.

87 – کالسکه های حمل و نقل درمحوطه آرامگاه عطار و خیام(عکس توسط نویسنده)

 

تقریبا نیم ساعتی را در این سایت باستانی مشغول بودیم و توضیحاتی را هم در مورد شهر که بر روی بنری نوشته بودند خواندیم و بقایای شهر را هم از نزدیک دیدیم و مجددا با کالسکه ای که آمده بودیم برگشتیم به سمت ماشین.

88 – کالسکه های مسیر شادیاخ در نیشابور ( عکس توسط نویسنده )

 

تصمیم بر این شد که برای نهار بریم و وارد شهر نیشابور بشیم و رستوران اعیانی را امتهان کنیم به سمت رستوران اعیانی که در خیابان 15 خرداد شهر نیشابور بود راهی و وارد رستوران شدیم کمی شلوغ بود و افرادی را میدیدم که در سالن انتظار رستوران منتظر بودند.

89 – رستوران اعیانی در نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

 اول فکر کردیم که خیلی باید منتظر باشیم ولی خوب بعد از 15 دقیقه نوبت ما شد و وارد تالار اصلی رستوران شدیم برای صرف غذا ، رستوران خوب و تقریبا بزرگی بود، تقریبا 20 سال سابقه کاری داشت و بسیار هم غذاهای با کیفیتی را ارائه میداد و پرسنل و مدیریت بسیار خوش برخوردی داشت.

90 – رستوران اعیانی نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

ما هم از منوی رستوران 4 تا غذا سفراش دادیم ( دو تا میگو سوخاری با برنج، چلوکباب سلطانی و چلو خورشت مرغ) همراه با غذا خود رستوران برای شما یک ظرف بزرگ سالاد می آورد که برای هر 4 نفرمون کافی بود، واقعا غذاها لذیذ و خوشمزه طبخ شده بودند و خیلی هم زود آماده شده بود( 10 دقیقه) به نسبت کیفیت غذا ها قیمت هم مناسب بود غذا ها به همراه مخلفاتش( ماست و نوشیدنی) ( 189.000 هزار تومان )شده بود. این رو عرض کنم خدمتتون که رستوران اعیانی پارکینگ اختصاصی نیز دارد.

91 – میگو سوخاری در رستوران اعیانی (عکس توسط نویسنده)

 

92 – چلو کباب برگ رستوران اعیانی (عکس توسط نویسنده)

 

هوا خیلی گرم شده بود ما هم سوار ماشین شدیم و راهی روستای محمدآباد آقازاده که دهکده چوبین در آنجا ساخته شده است شدیم.

دهکده چوبین توسط مهندس حمید مجتهدی که از نوادگان محمد کاظم خراسانی( آخوند خراسانی) میباشد احداث شده است. دلیل نامگذاری اش به نام دهکده چوبین این میباشد که تمامی مصالح به کار رفته در سازه های دهکده از چوب میباشد که سازه ها شامل ( مسجد ، کتابخانه، فروشگاه صنایع دستی، رستوران،فروشگاه و نانوایی،  آلاچیق ها و سوئیت ها و خانه صاحب ملک) میباشد، این مسجد اولین مسجد چوبی مقاوم در برابر 8 ریشتر زلزله در جهان میباشد و تا صدها سال دیگر نیز آسیب نخواهد دید، هدف سازنده از ساخت این مجموعه زنده نگه داشتن نام و یاد جدش آخوند خراسانی که زمانی در این مکان میزیسته اند و رونق صنعت گردشگری میباشد.

در ابتدای ورود به باغ باید بلیط به مبلغ 2.000 تومان در ازای هر نفر پرداخت نمایید و سپس وارد باغ شوید، بسیار بزرگ و پوشیده از درختان بلندقامت میباشد.

93 – ورودی دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

در بدو ورود تمامی سازه ها را چوبی میبینید مثل سطل زباله ای در کنار راهروها قرار دارد همینطور هم صندلی هایی که برای نشستن در جای جای این دهکده گذاشته شده اند ، به فروشگاه محصولات صنایع دستی رسیدیم که تماما چوبی و بسیار زیبا ساخته شده بود.

94 – فروشگاه صنایع دستی دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

 در کنار دکه نیز رستوران قرار داشت که تماما از چوب بود ، به سمت مسجد راهی شدیم خیلی شلوغ بود این مکان پر از گردشگرانی بود که برای بازدید از این دهکده منحصر به فرد آمده بودند، وارد مسجد شدیم واقعا شاهکاری در معماری بود سقف تماما با چوب حک شده بود و نقش هایی در آن ایجاد شده بود محراب بسیار زیبایی داشت دور تا دور آن بر روی دیوارها آیاتی از قرآن کنده کاری شده بود محو تماشای این سازه بینظیر شدیم به قدری شلوغ بود که برای اینکه بتونم عکسی از مسجد بدون حضور افراد بگیرم تقریبا 20 دقیقه منتظر شدم تا بالاخره تونستم یک عکس بدون حضور دیگران بگیرم که واقعا کار سختی بود.

95 – مسجد چوبی دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

96 – محراب مسجد چوبی دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

از مسجد خارج شدیم و رفتیم تا کتابخانه چوبی دهکده را که در واقع موزه هم بود ببینیم، معماری عجیبی داشت این کتابخانه به سبک ساختمان های عجیب و غریب اروپایی بود ولی تماما چوبی.

97 – کتابخانه چوبی دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

در اینجا هم همانند مسجد باید کفش هایتان را در آورید و سپس وارد شوید، کمی بوی ناخوشایندی در فضای کتابخانه پیچیده بود شاید به دلیل وجود موکت در کف کتابخانه بود و یا شاید هم بوی جوراب گردشگران ولی خوب در کل خوشایند نبود اصلا، کتابخانه در دو طبقه بود طبقه اول در دور تادورش کمدهایی به دیوار بود که در آن لوازم عتیقه و تابلوهای نقاشی و ... بود دیوراهای کتابخانه و سقفش بسیار زیبا ساخته شده بود به سمت طبقه بالا رفتیم که در آنجا میزها و نیمکت هایی را برای مطالعه دیدیم همینطور هم کتابخانه ای در گوشه و انتهای طبقه بود که کتاب های قدیمی در آن قرار داده شده بود .

98 – طبقه اول کتابخانه دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

99 – طبقه دوم کتابخانه چوبی دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

 بسیار زیبا و بینظیر بود این کتابخانه و مسجد دهکده، بعد از بازدید از این دو جاذبه به سمت باغ و گشت و گذار در آن رفتیم تا اینکه به خانه ای در پشت باغ رسیدیم دورتادورش با دیوارهای بلند محصور شده بود و دربش نیز بسته بود و هیچگونه دسترسی به حیاط خانه نداشتیم و فقط از روزنه درب تونستیم عکسی از خونه بگیریم که با پرس و جو از خدمه دهکده متوجه شدیم که خانه مالک میباشد ( آقای مجتهدی) که خودشان فوت شده و همسرشان در اینجا زندگی میکنند.

100 – خانه صاحبخانه دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

جای جای این دهکده منحصر به فرد و دوست داشتنی بود به اصطبل دهکده رسیدیم که چندین تا اسب در آن مشغول به چریدن و استراحت بودند ، تقریبا یک ساعت و نیم در این دهکده مشغول به گشتن شدیم که تجربه بینظیر و فوق العاده ای بود برامون ما یک همچین دهکده ای رو در شهر وارنا در روستای کلیمانسکی خان در کشور بلغارستان شاهد بودیم که خوب کمی با اینجا فرق داشت که آن هم در نوع خودش زیبا بود.

101 – اصطبل دهکده چوبین نیشابور (عکس توسط نویسنده)

 

در اینجا سفر نیم روزه ی نیشابور که با همراهی دوستان عزیزمون رفته بودیم تمام شده بود در حال برگشت به سمت مشهد بودیم که در میانه های راه با یک بنایی مواجه شدیم که از دور خیلی زیبا بود شبیه اما زاده ها بود ولی خوب واقعا معماری زیبایی داشت رفتیم و از نزدیک دیدیمش که این بنا متعلق به ابو محمد فضل بن شاذان نیشابوری بود و جای مقدسی به شمار میرفت که در پشت این بنا نیز آرامگاه مردم این منطقه قرار داشت.

102 – آستان مقدس محمد بن ضل شاذان نیشابوری (عکس توسط نویسنده)

 

 وارد مقبره شدیم واقعا زیبا بود خیلی خیلی زیبا بود تمامی دیوارها همانند حرم اما رضا آئینه کاری شده بود و خود مقبره هم تماما از چوبی اعلا ساخته شده بود واقعا لذت بردم از این همه زیبایی و مهارت در ساخت این بنا، خود ساختمان هم چند ضلعی گنبد دار بود با کاشی کاریهای فیروزه ای رنگ.

103 – مقبره محمد فضل بن شاذان نیشابوری (عکس توسط نویسنده)

 

104 – مقبره محمد فضل بن شاذان نیشابوری (عکس توسط نویسنده)

 

کمی در محوطه اطراف مقبره نشستیم و استراحت کردیم و جاتون خالی چای و شیرینی هم خوردیم و ادامه راه رو تا مشهد طی کردیم، شب شده بود حوالی ساعت 8.45 بود که رسیدیم و بچه ها زحمتش رو کشیده بودند و ما رو تا خونه رسوندند و در نهایت هم باهاشون خداحافظی کردیم و آرزوی دیدار مجدد به زودی.

قرار بود با خانواده امشب بریم بیرون که چون ما دیر رسیدیم دیگه برنامه کنسل شده بود و ترجیح دادیم شام رو خونه باشیم ، کمی استراحت کردیم و وسیله ها رو برای فردا جمع کردیم و رفتیم برای صرف شام، آخرین وعده ای بود که برای غذا کنار هم بودیم در این سفر،کمی هم دور هم نشستیم و به گپ و گفتگو مشغول شدیم تا نیمه های شب شده بود، با ماشین هم هماهنگ کرده بودیم برای فردا صبح ساعت 5 برای حرکت به سمت ساری با ( ماکسیم) به مبلغ 345.000 تومان با پژو پارس.

کم کم مهیا شدیم برای خواب و خداحافظی با بچه ها( خواهرزاده ها) چون صبح زمان رفتنمون دیگه خواب بودن نمیشد باهاشون خداحافظی کرد.

 

روز پنجم و آخرین روز سفر مون 17 خرداد 98

ساعت 4 صبح بیدار شدیم و وسیله ها رو جمع کردیم و با خانواده خداحافظی کردیم و راس ساعت 5 صبح  با همسرم راهی ساری شدیم، انقدر خسته بودیم که بیشتر مسیر رو خواب بودیم، چمن بید بود که راننده نگه داشت برای پر کردن گاز ماشینش ما هم بیدار شدیم و یه چیزایی خریدیم و خوردیم و حرکت کردیم برای ادامه مسیر، چون روز حرکتمون به جنگل گلستان که رسیدیم هوا تاریک شده بود و نتونسته بودم عکسی بگیرم ازش ولی خوب امروز تو بهترین زمانش رسیدیم و کلی هم عکس های زیبا از این جنگل انبوه و زیبا و بسیار بزرگ با گونه های جانوری و گیاهی عجیبش گرفتم.

105 – جنگل گلستان (عکس توسط نویسنده)

 

 کمی هم وارد خود جنگل شدیم و برای وارد شدن باید بلیط ورودی به مبلغ 5.000 تومان  در ازای ماشین بپردازید که بعدش وارد جنگل شدیم و کمی توقف و استراحت کردیم و به سمت موزه حیوانات تاکسیدرمی شده جنگل رفتیم برای بازدید که بلیط موزه برای هر نفر مبلغ 1.000 تومان بود، گونه های جانوری بسیار بسیار عجیبی رو میشد در اینجا دید مثل ( انواع پرندگان، خزندگان، پستانداران، درندگان و پروانه ها و حشرات.)

106 – موزه حیوانات جنگل گلستان (عکس توسط نویسنده)

 

107 – موزه حیوانات در جنگل گلستان (عکس توسط نویسنده)

 

تقریبا یک ساعتی رو توقف داشتیم و بعد هم راهی شدیم. کل مسیر هم که قبلا خدمتتون عرض کرده بودم از چه شهرهایی باید رد میشدیم ،جاده هم با اینکه تعطیلات بود بسیار خلوت و خوب بود، تقریبا حوالی ساعت 4 بود که رسیدیم ساری و با رانندمون خداحافظی و ازشون تشکر کردیم . این هم از پایان سفر ما به شهر مشهد و نیشابور بود ، میدونم کلی خستتون کردم با حرفهام امیدوارم براتون مفید بوده باشه.

در ضمن فرصت نشد تا یه سری دیگه از جاذبه ها رو برم و از نزدیک ببینم تو این سفر که بتونم براتون عکس و توضیحاتش رو بذارم بنابراین جهت اطلاع فقط نام میبرم ( کوه سنگی، خانه ملک، خانه توکلی، خانه رجایی، خانه پیشه وران، فرهنگسرای بهشت، طرقبه، شاندیز، روستای زشک، پارک آبی، حرم امام رضا، مسجد گوهرشاد، باغ وحش وکیل آباد، مقبره خواجه رجب، گنبد سبز، مقبره پیر پالان دوز، مجموعه بابا قدرت، موزه مردم شناسی، سرزمین عجایب، موزه بزرگ خراسان و ...)

 

 

نویسنده: فاطمه خرقه پوش