چهارشنبه 6/6/98
با توجه به تماس شب قبل لیدرمون مبنی بر آمادگی برای حرکت به سمت باتومی در ساعت 9 صبح، ما هم صبح زود از خواب بیدار شدیم و وسایلمون رو جمع کردیم و اتاق رو تحویل دادیم و برای صرف آخرین صبحانه هتل اوراسیا به رستوران رفتیم.
عکس: صبحانه هتل اوراسیا تفلیس
ساعت 10 صبح سوار اتوبوس شدیم و برای سوار کردن بقیه مسافرهای مستقر در هتل های دیگه گشتی در شهر زدیم و ساعت 11:30 خروجی شهر تفلیس بودیم.
عکس: اتوبوس ما برای رفتن به باتومی
اتوبوس چند دقیقه ای کنار یک فروشگاه بزرگ برای خرید تنقلات مسیر توقف کرد و بعد از اون وارد جاده تفلیس باتومی به طول 350 کیلومتر شدیم. مدت زمان سفر رو لیدرمون حدود 6 الی 7 ساعت اعلام کرد.
عکس: فروشگاهی در مسیر
در وصف جاده زیبای تفلیس باتومی باید گفت جاده ای به سرسبزی جاده تهران رشت که واقعاً دیدنی هست و رودخانه ای که در تمام طول مسیر همراهمون بود.
عکس: جاده ی زیبای تفلیس باتومی
اتوبوس ساعت 14 برای ناهار در یک رستوران بین راهی توقف کرد. بعد از صرف ناهار مشغول گشت زدن اطراف شدم که یک جایگاه پمپ بنزین توجهم رو جلب کرد. در گرجستان 4 مدل بنزین ارائه میشه که قیمتها با توجه به کیفیت بنزین متفاوت هست.
عکس: رستوران بین راهی
ساعت 17:30 به شهر بندری باتومی در حاشیه دریای سیاه رسیدیم. تور لیدرمون آقای آرش در اتوبوس توضیحاتی در خصوص شهر باتومی ارائه و پکیج تورهای پیشنهادی رو اعلام کرد:
گشت شهری باتومی بهمراه ناهار در رستوران ترکی 60 لاری
تور شهر ماخونستی، پارک گیاه شناسی، آبشار ماخونستی بهمراه ناهار گرجی 110 لاری
در خصوص تور شهرهای اطراف تفلیس و باتومی با کمی تحقیق در اینترنت راحت می تونید همین گشت ها رو با قیمتی بسیار کمتر با اتوبوس و سواری برید. ساعت 19 به هتل ماری رسیدیم. کارهای پذیرش رو انجام دادیم و همسرم طبق تجربه تفلیس از مسئول پذیرش درخواست کرد اگر امکان داره اتاق سه تخته در اختیارمون قرار بدن که همین اتفاق هم افتاد.
عکس: هتل ماری باتومی
هتل هفت طبقه بود که اتاق ما در طبقه دوم قرار داشت. تمیزی اتاق خوب، البته هتل قدیمی تر از هتل اوراسیا تفلیس بود. وسایل اتاق شامل کولر، یخچال کوچیک، تلویزیون و سشوار در سرویس بهداشتی بود. اینترنت هم سرعت خوبی داشت. وسایلمون رو چیدیم و تصمیم گرفتیم به دیدن میدان پیازا بریم. یک سوپر مارکت هم در کوچه بغلی هتل قرار داشت.
عکس: هتل ماری باتومی
چون در تحقیقات قبل سفر فهمیده بودم ایستگاه اتوبوس نزدیک هتل ماری هست، از پذیرش هتل سوال کردم و ایستگاه رو که حدود 100 متر از هتل فاصله داشت رو به من نشون داد. منتظر اتوبوس شماره یک شدیم. بعد از چند دقیقه اتوبوس رسید البته خالی بود و مسافری نداشت، سوار شدیم و به راننده چندتا سکه بعنوان کرایه نشون دادم که با اشاره دست اعلام کرد باید کارت بزنید. من هم کارت مترو تفلیس رو نشون دادم و بازهم کلافه تر از دفعه قبل قبول نکرد، منتظر بودم که بایسته و ما رو پیاده کنه اما یک لاری از سکه ها رو برداشت و از جیبش یک کارت باتومی به من داد و مرتب می گفت بازرس نه. منظورش این بود نباید پول بگیره و اگر بازرس سوار شد ما چیزی نگیم که من هم با علامت سر تایید کردم.
عکس: اتوبوس شماره یک به مقصد بلوار باتومی
اتوبوس بعد از عبور از چند خیابون وارد بلوار باتومی شد. بلواری بطول یک و نیم کیلومتر که اکثر جاهای دیدنی شهر در امتداد همین بلوار قرار دارند و در شب نورپردازی بسیار زیبایی داشت. محو تماشا بودیم که راننده سر یه خیابون توقف کرد و با اشاره مسیر رو نشون داد ما هم تشکر کردیم و پیاده شدیم. هوای واقعاً عالی و خنک بود.
عکس: بلوار باتومی
میدان پیازا باتومی یکی از جاذبه های شهر هست که تقریبا ً از همه جا قابل دیدنه و طرح اون برگرفته از میدان های تاریخی در اروپا گرفته شده است. در اطراف میدان یک هتل، چند رستوران و کافه قرار دارند. کف میدان از موزاییک و شیشه ساخته شده که با انعکاس نور در شب زیبایی خاصی به خودش میگیره. برنامه اجرای موسیقی زنده هر شب در اونجا برقراره و کنسرت خوانندگان معروف هم در همین مکان برگزار میشه. وارد یک رستوران شدیم و از منو یک سیب زمینی سرخ کرده بهمراه یک خاچاپوری تخم مرغی با دو تا کوکاکولا به مبلغ 20 لاری سفارش دادیم و از خوردنش در اون فضای دلپذیر لذت بردیم.
عکس: میدان پیازا
چون تا ساعت یک بامداد در میدان بودیم باید با تاکسی برمی گشتیم. بنابراین دوباره به بلوار باتومی اومدیم. در کنار ایستگاه اتوبوس یه کیوسک پی باکس (pey box)دیدم و تصمیم گرفتم کارت اتوبوس رو برای فردا شارژ کنم اما چون بلد نبودم از خانمی که اونجا بود درخواست کردم کارت رو به مبلغ 5 لاری برام شارژ کنه که من هم یاد گرفتم و دفعات بعد خودم شارژ میکردم.
برای استفاده از دستگاه پی باکس در گرجستان بمنظور شارژ کردن بلیط اتوبوس، گزینه منو را در بالا به انگلیسی تبدیل کنید و روی گزینه TRANSPORT CARD TOP UP فشار دهید. دستگاه از شما می خواهد کارت خود را در نزدیکی قسمتی که شبیه علامت وای فای است قرار دهید، سپس می توانید اسکناس 5 – 10 یا 20 لاری مورد نظر خود را به داخل قسمتی که با چراغ چشمک زن سبز همراه است، هل دهید و یا سکه 50 تتری، 1 و یا 2 لاری را داخل جایگاه سکه بیندازید، سپس دستگاه دوباره از شما می خواهد که کارت خود را در جای مخصوصی که شبیه علامت وای فای است قرار دهید و در نهایت هم دستگاه پی باکس از شما می پرسد که آیا مایل به دریافت رسید هستید یا نه.
عکس: دستگاه پی باکس
برای شارژ سیم کارت هم می تونید از همین دستگاه استفاده کنید. منو رو روی زبان انگلیسی بزارید و روی گزینه موبایل اپراتور (علامت موبایل)کلیک کنید. در ادامه دستگاه از شما می خواد که اپراتور مورد نظر رو انتخاب کنید در مرحله بعد شماره خودتون رو وارد می کنید و در ادامه پول رو در دستگاه میزارید و در نهایت رسید رو تحویل می گیرید.
یه تاکسی جلومون نگه داشت کارت هتل رو که به زبان گرجی آدرس نوشته بود به راننده تاکسی نشون دادم و کرایه رو ده لاری درخواست کرد اما چون من میدونستم کرایه تاکسی در باتومی 5 لاری هست چونه زدم و نهایت با 5 لاری ما رو به هتل رسوند.
پنج شنبه 7/6/98
ساعت سرو صبحانه در هتل 9 تا 11 صبح بود که ما ساعت 10 به لابی هتل رفتیم. صبحانه بصورت بشقابی برای هر نفر حاضر شده بود و هر روز تکرار میشد.
عکس: صبحانه هتل باتومی
بعد از خوردن صبحانه تصمیم گرفتیم به دیدن میدان اروپا و تندیس مدیا بریم. بنابراین به ایستگاه اتوبوس رفتیم و منتظر اتوبوس شماره یک شدیم. کنار هر ایستگاه تابلویی هست که شماره اتوبوس های عبوری رو اون نوشته شده، اتوبوس شماره یک اتوبوسی هست که به بلوار باتومی میره و در نزدیکی تمام مراکز دیدنی ایستگاه داره پس اگر قصد رفتن به باتومی رو داشتین کافیه ایستگاه اتوبوس شماره یک رو پیدا کنید و با هزینه کم برای هر نفر 30 تتری تمام شهر رو بگردید. ضمناً کرایه تاکسی برای اکثر هتل ها 5 لاری هست.
در ایستگاه نزدیک میدان پیاده شدیم و در بلوار باتومی قدم زدیم و از زیبایی اونجا در یک هوای مطبوع و خنک لدت فراوان بردیم.
عکس: بلوار باتومی
از میدان اروپا میشه به عنوان میدان اصلی شهر یاد کرد که با ساختمان های قدیمی و بناهای مدرن احاطه شده و دارای فضای سبزی زیبا بهمراه یک فواره آبنما هست. تندیس مدیا که مجسمه زنی است از اسطوره های یونان هم در این میدان بنا شده و طبق افسانه ها مدیا زنی گرجی بود که به جیسون کمک کرد پشم زرین رو به یونان ببره و با هم ازدواج کردن.
عکس: میدان اروپا
در کنار میدان اروپا، برج ساعت نجومی قرار داره که علاوه بر زمان، موقعیت خورشید و ماه و موقعیت نصف النهار و افق رو نمایش میده و در ساختمان قدیمی بانک باتومی ساخته شده است.
عکس: برج ساعت نجومی
از اونجا به سمت کلیسای ارمنی آپوستولیک که در نزدیکی میدان اروپا بود رفتیم کلیسایی ساده با تابلو نقاشی هایی زیبا که محل عبادت و گردهمایی افرادی از دین مسیحیت بود.
عکس: کلیسای آپوستولیک
بعد از دیدن کلیسا در خیابون های اطراف گشتی زدیم و از طبیعت و فضای سبز زیبای اونجا در یک هوای خنک لذت بردیم.
عکس: بلوار باتومی
در ادامه به سمت کلیسای سنت نیکولاس که روبروی میدان پیازا قرار داره حرکت کردیم. کلیسای سنت نیکولاس یکی از تاریخی ترین و زیباترین آثار شهر شمرده میشه که توسط جامعه یونانیان باتومی ساخته شده و چندین بار مرمت و بازسازی شده است. کلیسا دارای مجمسه ها و نقاشی های بسیار زیبا و قدیمی بود که آدم رو جذب خودش میکرد. در حیاط کلیسا مشغول استراحت بودیم که ناگهان صدای اذان به گوشمون رسید. صحنه جالبی برای من بود صدای اذان درون کلیسا نماینگر نزدیکی ادیان الهی به هم بود.
عکس: میدان پیازا و کلیسا سنت نیکولاس
در تمام این مدت پسرم با اینکه واقعاً خسته پیاده روی بود ولی پابه پای ما میومد و چون میدونستیم هیچی به اندازه شنا کردن اون رو خوشحال نمیکنه تصمیم گرفتیم به سمت دریای سیاه و بلوار باتومی حرکت کنیم.
عکس: بندر باتومی
(خستگی تفلیس گردی رو با شنا کردن در دریای سیاه باتومی از تن بدر کنید) این شعار من بود بعد از شنا کردن در دریا سیاه. هوا آفتابی و آب یکم سرد بود ولی خب خیلی خوش گذشت. انواع تفریحات آبی از جمله قایق سواری، جت اسکی اونجا برقرار بود و افراد زیادی مشغول شنا و حمام آفتاب گرفتن بودن.
عکس: آب تنی در دریای سیاه
بعد از چند ساعتی آب تنی برای ناهار به هتل برگشتیم. اتوبوس های برگشت از بلوار به شهر با پسوند حرف a هستند و ما سوار اتوبوس 1a شدیم. بعد از خوردن ناهار و کمی استراحت برای دیدن بلوار باتومی و آبنما موزیکال هتل رو ترک کردیم. واقعاً لذت زیبایی و سرسبزی بلوار باتومی در اون هوای خنک قابل وصف نیست حتی در قالب چند عکس.
عکس: بلوار باتومی
من نمونه آب نمای موزیکال رو در دبی کنار برج خلیفه دیده بودم البته اونجا هر پانزده دقیقه یکبار اجرا میشد ولی در باتومی بصورت پیوسته چند ساعتی برنامه داشت و نکته دیگه آب نمای باتومی اجرای تصویر متحرک هم داشت که واقعاً جالب بود و در اون هوای خنک آدم رو مجذوب خودش میکرد. تا حوالی ساعت 22 اونجا بودیم و بعد با اتوبوس به هتل برگشتیم.
جمعه 8/6/98
صبح بعد از خوردن صبحانه برای بازدید از کلیسای جامع مادر مقدس، برج الفبا و مجسمه علی و نینو هتل رو ترک کردیم.
برج الفبا نمادی با ارتفاع 130 متر و قدمت 5 هزار ساله با طرحی مارپیچی و شبیه به ساختار دی ان ای در بلوار باتومی است که یکی از جاذبه های گردشگری باتومی بشمار میره و بدنه اون متشکل از 33 حروف الفبای گرجی هست. برج دارای دو آسانسوره که افراد رو با هزینه 15 لاری به بالای برج منتقل می کنن. در شب نور پردازی این برج بسیار زیباست. از اونجا بطرف مجسمه علی و نینو حرکت کردیم.
عکس: برج الفبا
مجسمه علی و نینو یا مجسمه عشق اثر هنری یکی از هنرمندان گرجی هست که در نزدیکی چرخ و فلک و برج الفبا در پارک میراکل در کنار اسکله باتومی واقع شده و سمبلی از دوستی بین دو کشور گرجستان و آذربایجان هست. این تندیس مجسمه یک زن و مرد است که از لایه های فلزی ساخته شده و داستان عشق، وصال و فراق رو در مدت زمان 10 دقیقه روایت میکنه. این دو تندیس زیبا که ابتدا دور از یکدیگر هستند به سمت هم حرکت کرده، همدیگر را به آغوش کشیده و به شکل یک تن درآمده سپس از هم جدا شده و به طرف مخالف هم حرکت کرده و از هم دور میشوند.
عکس: تندیس علی و نینو
داستان ساخت این مجسمه برمیگرده به قصه داستان زندگی علی و نینو، علی پسری مسلمان از کشور آذربایجان عاشق دختری مسیحی از گرجستان بنام نینو میشه اما بخاطر داشتن ادیان متفاوت مورد سرزنش خانواده ها شون قرار میگیرن و از هم جدا میشن و پس از مدتی دوری از هم دنیای فانی رو ترک میکنند تا به عشق جاودانی خود برسند.
بعد از اون به دیدن کلیسای جامع مادر مقدس یکی از زیباترین کلیساهای گرجستان در خیابان نیکولوز باراتشویلی رفتیم.
در بلوار باتومی اگر قدم بزنید در خیابون ورودی هر کدوم از جاهای دیدنی از جمله کلیساها و میدان پیازا و میدان اروپا تابلو راهنما نصب شده، کافی فقط تابلو رو دنبال کنید تا به مقصد برسید.
این کلیسا که دارای معماری بسیار زیبایی است محل عبادت مسیحیان ارتدوکس هست. در سقف کلیسا سه گنبد واقع شده تمام نمای بیرون از سنگ ساخته شده است. محوطه کلیسا فضای سبز خیلی قشنگی داشت که شامل چند درخت میوه از جمله گلابی و چند درخت سرو و در قسمت های مختلف چمن کاری و گل کاری شده بود. داخل کلیسا هم فضا بزرگ بود و تابلوهای نقاشی از دیوار ها آویزان بود.
عکس: کلیسای مادر مقدس
در ادامه برای رفتن به تله کابین آرگو باتومی به خیابون Chavchavadze که در کنار کلیسا قرار داره رفتیم و بعد از عبور از بازار و مرکز شهر در حدود 20 دقیقه پیاده روی به تله کابین رسیدیم. بلیط تله کابین برای هر نفر 15 لاری رو خریدیم و در صف قرار گرفتیم. برای دیدن چشم اندازی زیبا و منحصر به فرد از شهر باتومی، دریای سیاه، بندر باتومی و کوه های اطراف از ارتفاعی حدود 250 متر بالاتر از سطح دریا حتماً رفتن به تله کابین آرگو رو در برنامه تون داشته باشین. وقتی سوار تله کابین شدیم حدود 15 دقیقه بین زمین و هوا معلق بودیم و از زیبایی مسیر لذت بردیم. در قسمت بالا منظره شهر و کوهستان واقعاً دیدنی هست و منظره بسیار جذابی برای عکاسی بشمار میره. در بالا یک رستوران و کافی شاپ بعلاوه یک کلیسای کوچیک هم وجود داره. بعد از استراحت چند ساعته و دیدن مناظر چشم نواز به سمت پایین حرکت کردیم.
عکس: تله کابین آرگو
در حین بازدید تور لیدرمون تماس گرفت و گفت پروازمون که قرار بود ساعت 24 باشه تاخیر داره و در ساعت 4صبح انجام میشه و ما چون باید ساعت 12 ظهر اتاق رو تحویل بدیم اگر خواستیم بیرون بریم وسایلمون رو در پذیرش بزاریم و ساعت 23 هم اتوبوس برای رفتن به فرودگاه دنبالمون میاد.
ظهر شده بود و وقت شنا در دریای سیاه، پس به سمت بلوار باتومی و دریا حرکت کردیم. هوا اون روز ابری بود تا عصر در دریا شنا کردیم و خسته به سمت هتل حرکت کردیم.
عکس: آب تنی در دریا
چون واقعاً خسته شده بودیم تصمیم گرفتیم تا شب در هتل بمونیم و استراحت کنیم. از سوپر مارکت مقداری میوه خریدیم و در هتل شام رو صرف کردیم. قیمت میوه با ایران تقریباً یکی بود. نصف شب با صدای رعد و برق از خواب بیدار شدم و بیرون رو نگاه کردم که آسمان در حال باریدن بود.
عکس: هلو و انگور درشت
شنبه 9/6/98
روزی که وارد باتومی شدیم توی اتوبوس در کنار بندرگاه چشمم به بازار ماهی افتاد و دوست داشتم اونجا رو از نزدیک ببینم بنابراین توی اینترنت بررسی کردم و متوجه شدم اتوبوس شماره 10 ایستگاهی در کنار بازار ماهی داره. چون از ایستگاه کنار هتل، اتوبوس شماره 10 عبور نمیکرد، با اتوبوس شماره یک به بلوار باتومی اومدیم و در ایستگاهی که در تابلوش شماره 10 هم نوشته بود پیاده شدیم.
عکس: ایستگاه اتوبوس
چون تا ظهر وقت داشتیم پس در بلوار باتومی مشغول قدم زدن در یک هوای خنک و عالی شدیم که چشمم به یک برج بلند افتاد تصمیم گرفتیم برای بازدید بالا بریم و از اونجا نمای شهر رو ببینیم. نمای شهر واقعاً جذاب و دیدنی بود.
عکس: بلوار باتومی
از دو تا فروشگاه هم در بلوار دیدن کردیم و چندتا شامپو و کرم خریدیم و بعد از گشت و گذار به ایستگاه برگشتیم و سوار اتوبوس شماره 10 شدیم و با نشون دادن عکس بازار ماهی، راننده متوجه منظور ما شد، همون طور که قبلاً هم گفتم بهترین کار اینه که عکس جاهای دیدنی رو توی گوشی ذخیره کنید و به جای پرسیدن آدرس، عکس رو نشون بدین سریع متوجه میشن و راهنمایی می کنن.
عکس: فروشگاه های باتومی
بازار ماهی باتومی به بزرگی بازارهای جنوب کشورمون نیست اما همون جنب و جوش و فعالیت رو در مردم میشه دید. انواع ماهی های دریایی، میگو و صدف های گوشتی تازه از دریا صید شده در اونجا عرضه میشد. بعد از گشتی در بازار برای خوردن ناهار به رستوران کنار بازارچه رفتیم و از منو یک پرس ماهی و یک خاچاپوری سفارش دادیم. در یک هوای مطبوع و خنک کنار دریا، خوردن ماهی که هنوز بوی تازگی رو میداد خاطره خوش دیگه ای از این سفر رو برامون رقم زد.
عکس: بازار ماهی فروشان
برنامه آخر رو بازدید از تنها مسجد باتومی قرار دادیم. با اتوبوس به ایستگاه نزدیک میدان پیازا برگشتیم و از اونجا پیاده به سمت مسجد حرکت کردیم. مسجد باتومی در سال 1866 میلادی توسط یک خاندان سرشناس مسلمان در باتومی ساخته شده و عناصر معماری ترکی زیادی رو میشه در اون مشاهده کرد. پخش اذان در مساجد گرجستان ممنوع هست اما مسلمون ها سر ساعت به مسجد میان و مشغول عبادت و خوندن نماز میشن. در داخل مسجد نمونه های از منبت کاری به چشم میخورد و یک منبر بلند هم در گوشه ای از مسجد خودنمایی میکرد. نماز ظهر رو اونجا خوندیم و بعد به بلوار باتومی رفتیم و پسرم مشغول بازی شد. در اطراف مسجد چند رستوران با تابلوی حلال وجود داشت.
عکس: مسجد باتومی
تا ساعت 8 شب در بلوار بودیم. واقعاً این بلوار جاهای دیدنی زیاد داشت و آدم رو شیفته طبیعت زیبای خودش میکرد.
عکس: بلوار باتومی
به هتل برگشتیم و منتظر اتوبوس شدیم. ساعت 12 شب سوار به اتوبوس به سمت فرودگاه حرکت کردیم. فرودگاه کوچیک بود و خلوت. ساعت 3:30 کانتر باز شد و چمدون ها رو تحویل دادیم و وارد سالن بازرسی شدیم. ساعت 4:30 هواپیما باتومی رو به مقصد تهران ترک کرد. کل هزینه ما در باتومی 50 دلار شد.
ساعت 8 صبح در پارکینگ شماره سه مبلغ 178000 تومان برای هشت شب توقف ماشین پرداخت کردیم و به سمت جنوب حرکت کردیم.
نویسنده : جنوبی
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.