از اولین و تنهاترین سفر خارج از کشورمون حدود ده سال میگذره یادش بخیر سفر به دبی برای ماه عسل بود. امسال هم دوباره به اصرار همسرم قرار شد خاطرات سفر خارجه رو زنده کنیم البته با یه تفاوت اصلی اون هم اضافه شدن نفر سوم یه پسر شش ساله. با بررسی هایی که انجام دادیم نهایتاً گرجستان رو برای مقصد انتخاب کردیم و چون احتمال میدادیم که تنها سفرمون به گرجستان باشه تصمیم گرفتیم تور ترکیبی دو شهر تفلیس و باتومی رو انتخاب کنیم. طی تماس با چند تا آژانس متوجه شدیم بدلیل افزایش نرخ ها تورهای خارجی از جنوب برگزار نمیشن و برای رفتن باید به فرودگاه امام بریم که این یه خورده کار رو سخت میکرد. بهر حال تصمیم خودمون رو گرفته بودیم پس با تحقیق در سایتهای مختلف نهایتاً با آژانس گوهر شاد گشت و خانم جعفری آشنا شدیم و ایشون هم پکیج های مختلف رو برامون ارسال کردند. چند هتل در تفلیس و چند هتل در باتومی رو در تاریخ های مختلف بهمون پیشنهاد دادند که تصمیم گیری رو برای ما راحت میکرد. مهمترین ملاک ما برای انتخاب هتل موقعیت مکانی بود پس شروع به تحقیق در سایتهای مختلف از جمله همین سایت لست سکند و خوندن نظرات کاربران کردیم و نهایتاً هتل اوراسیا در تفلیس و هتل ماری در باتومی رو انتخاب کردیم البته با توجه به نظرات در خصوص کیفیت هتل ها یکم تردید داشتیم که با صحبتهای خانم جعفری متوجه شدیم کلاً کیفیت هتل ها در گرجستان پایین هست و نباید انتظار زیادی از هتل داشته باشیم. برای این تور در تاریخ 2 شهریور دو تا ساعت پروازی وجود داشت یکی 8:50 صبح که البته یکم گرونتر بود دومی ساعت 18:15 عصر، که چون ما میخواستیم حداکثر استفاده رو از سفرمون ببریم ترجیح دادیم پرواز صبح رو انتخاب کنیم چون با پرواز عصر عملاً یک روز رو از دست میدادیم. پیشنهاد من به شما در انتخاب سفرهای خارجی سعی کنید تور ترکیبی و بهترین زمان پروازی رو انتخاب کنید درسته هزینه مقداری بیشتر میشه ولی در عوض شما حداکثر استفاده رو از زمان سفر می برید، با توجه به افزایش نرخ ها شاید تنها سفر شما به اون کشور باشه پس ارزششو داره. خب پکیج تور ما به این ترتیب شد 4 شب تفلیس و 3 شب باتومی با پرواز قشم ایر از فرودگاه امام در تاریخ 2/6/98 با ترانسفر از فرودگاه به هتل و صبحانه و یک سیم کارت رایگان. با توجه به ترانسفر زمینی از تفلیس به باتومی که حدود 6 ساعت زمان میبره پرواز برگشت رو از باتومی گرفتیم چون اگر برگشت رو از تفلیس میگرفتیم عملا دو روز از سفر رو توی راه بودیم و علاوه بر خستگی سفر زمینی، زمان سفر رو هم از دست میدادیم.
زمان سفر مشخص شده بود باید برای بازدیدها برنامه ریزی میکردیم پس یک دفترچه تهیه کردیم و حدود ده روز تمام جاهای دیدنی شهرهای تفلیس و باتومی رو از اینترنت استخراج کردیم و توی اون یادداشت کردیم و بعد از کلی کم و زیاد کردن، بالاخره با توجه به نزدیکی مکانهای مختلف جدول زیر رو تهیه کردیم
98/6/2
صبح: میدان اروپا*پل متخی*حمام ها سولفور*مسجد جمعه*پل عشاق*منطقه آبانو
عصر:باغ گیاه شناسی*قلعه ناریکلا*مجسمه مادر*پارک ریکه*پل صلح
98/6/3
صبح: خیابان روستاولی*ساختمان اپرا و باله*کلیسای کاشوتی*پارلمان گرجستان*موزه ملی*میدان آزادی*مجسمه جرجیس*برج ساعت و کلیسای آنچسخاتی*کاخ ریاست جمهوری*کلیسای تثلیث
عصر: دریاچه تفلیس
98/6/4
صبح: کلیسای متخی*مجسمه پادشاه وختانگ اول*کلیسای سنت جرج*خیابان شاردنی
عصر: پارک واکه و دریاچه لاک پشت ها
98/6/5
صبح: بازدید از تفلیس قدیم*خیابان مرجان شویلی و آقماشویلی
عصر: پارک متاتسمیندا
98/6/6
صبح: حرکت به سمت باتومی
عصر: ورود به هتل و تحویل اتاق
98/6/7
صبح: میدان اروپا*تندیس مدیا*برج ساعت نجومی
عصر: بلوار باتومی*پارک میراکل*برج الفبا*مجسمه علی و نینا
98/6/8
صبح: کلیسای جامع مادر مقدس*تله کابین ارگو*میدان پیازا
عصر: بلوار باتومی
98/6/9
صبح پارک 6 می*دریاچه نوریگلی*آکواریوم*دلفیناریوم*مسجدباتومی
عصر: بلوار باتومی
در برنامه بالا سعی کردیم تمام جاهای دیدنی رو هر چند فشرده جا بدیم گرچه می دونستیم ممکنه تغییراتی در اون ایجاد بشه. نکته مهمی که در طول مدت تحقیقاتمون نظرمون رو جلب کرده بود اینکه در اکثر سفرنامه ها و سایتهای مختلف فقط اسامی مراکز دیدنی عنوان شده بود و به راههای دسترسی و اینکه چطور به اون نقطه بریم خیلی کم اشاره شده بود و برای ما که تصمیم داشتیم خودمون شهرها رو بگردیم کار رو یکم سخت میکرد برای همین به کمک گول مپ مسیرها رو مشخص، نقشه شهر و مترو تفلیس رو دانلود کردیم و مسیر اتوبوس ها رو پیدا و در دفترچه یادداشت کردیم که در ادامه سفرنامه بطور کامل برای رفتن به هر مکانی مسیرها رو توضیح میدم امیدوارم برای دوستانی که در آینده قصد سفر به گرجستان رو دارند به کارشون بیاد.
زمان سفر و مکان هایی که باید میدیدیم مشخص شدند حالا باید یه برنامه غذایی آماده میکردیم. با توجه به اینکه در گرجستان دین اکثریت مردم مسیحی هست لذا گیر آوردن غذای حلال با ذبح شرعی دشواره بنابراین تصمیم گرفتیم مقداری غذا و کنسرو از اینجا با خودمون ببریم و نتیجه اون برنامه غذایی زیر شد.
98/6/2 ناهار: زرشک پلو با مرغ شام: سالاد اولیه
98/6/3 ناهار: کنسرو ماهی شام: رستوران
98/6/4 ناهار: رستوران شام: پوره سیب زمینی
98/6/5 ناهار: کنسرو مرغ شام: رستوران
98/6/6 ناهار: کالباس شام: کالباس
98/6/7 ناهار: رستوران شام: خوراک بادمجان
98/6/8 ناهار: کنسرو ماهی شام: رستوران
98/6/9 ناهار: کنسرو مرغ شام: رستوران
از اونجایی که میدونستیم گرجی ها خیلی کم انگلیسی بلد هستند، چند تا از کلمات پرکاربرد گرجی رو هم یادداشت کردیم که در مواقع ضروری استفاده کنیم مثل:
گامارجوبا:سلام متشکرم:مدلوبا بله:کی نه:آرا قیمت: پاسی
لطفاً:گتخورت خداحافظ:ناخ وامدیس کجاست:سادآریس داروخانه:آپتیاکی بیمارستان:ساوادموکوپو
غذا:ساخوبی آب:تسکالی تخفیف:پاسداک لبیت خوب:کارجی هتل:ساستومرو
ارزان:آیاپیا دکتر:اکیمی ایستگاه:سادگوری میخوام برم:تساسولامیندا
هر سفری نیاز به یک سری وسایل ضروری داره که لیست اون رو تهیه کردیم و هر کدوم رو که داخل چمدون میذاشتیم از لیست خط میزدیم تا چیزی از قلم نیفتاده باشه. لوازمی که در سفر واقعاً بدردمون خوردن و به نظرم برای سفر به گرجستان ضروری هست رو در ادامه عنوان کردم.
کوله پشتی، کتری برقی، یک بسته چای تی بگ، لیوان یک بار مصرف کاغذی، چند بسته نون لواش، عینک آفتابی، کرم ضد آفتاب، یک جفت دمپایی برای سرویس بهداشتی(بعضی از هتل ها دمپایی ندارند)، دستمال مرطوب، مایع ضدعفونی کننده دست(در اکثر جاها در کنار توالت فرنگی شیر آب وجود ندارد)، مقداری تنقلات(مخصوصاً اگر فرزند خردسال دارید)، روبالشتی و ملحفه، لوازم شخصی،
هرچی به روز حرکت نزدیکتر میشدیم هیجانمون بیشتر میشد تا بالاخره روز حرکت فرا رسید.
شنبه 98/6/2
ساعت 2 صبح به فرودگاه امام رسیدیم. ماشین رو در پارگینگ روباز شماره 3 که درست روبه روی ورودی فرودگاه بود پارک کردیم.هزینه پارکینگ ورودی مبلغ 3500 تومان، هر شبانه روز 20 هزار تومان و ساعت اضافه 2 هزار تومان بود. برای رفتن به سالن پرواز هم امکان پیاده رفتن از پل شیشه ای وجود داره و هم بوسیله اتوبوس های رایگان که در این مسیر تردد دارند. که ما ترجیح دادیم با اتوبوس بریم. بعد از انجام مراحل بازرسی و دریافت کارت پرواز چون قبلاً عوارض خروج از کشور رو اینترنتی پرداخت کرده و پرینت هم داشتم وارد صف کنترل گذرنامه شدیم. ساعت 7 صبح وارد سالن پرواز و منتظر اعلام جهت سوار شدن به هواپیما شدیم.
تصویر: پارک ماشین در پارکینگ شماره 3
ساعت 9 صبح هواپیمای ایرباس 320 شرکت هواپیمایی قشم ایر روی باند فرودگاه آماده پرواز بود و بالاخره ساعت 9:15 هواپیما پرواز کرد. در حین صرف صبحانه خلبان اعلام کرد مسیر پروازی ما از شهرهای زنجان، تبریز، نخجوان، ایروان و تفلیس هست و دمای هم اکنون تفلیس 34 می باشد.
تصویر: صبحانه هواپیما
ساعت 10:37 هواپیما در فرودگاه تفلیس به زمین نشست و بعد از تحویل چمدونها برای انجام امور بازرسی در صف قرار گرفتیم. فرودگاه خلوت بود و تنها پرواز ورودی، پرواز ما بود. خانمی که مسئول کنترل مدارک و مهر کردن گذرنامه ها بود بعد از رویت پرینت بلیط رفت و برگشت و بیمه نامه و واچر هتل مهر ورود به گرجستان رو در گذرنامه زد و ما به سمت سالن خروجی حرکت کردیم.
تصویر: سالن فرودگاه تفلیس
شرکت بست اند فرست جورجیا کارگزار ما در گرجستان بود که لیدرهای شرکت در سالن منتظر ما بودند و به محض ورود ضمن خوش آمد گویی اعلام کردن از طریق صرافی های موجود در فرودگاه مقداری از دلارهامون رو به لاری چنچ کنیم و منتظر بمونیم.
من از طریق صرافی که کارمزد روی تابلو صفر درصد بود 100 دلار رو به 292 لاری چنچ کردم. در سفرتون دقت کنید بعضی از صرافی ها در فرودگاه و سطح شهر بابت چنچ کردن کارمزد می گیرند.
تصویر:صرافی های فرودگاه
بعد از جمع شدن همه مسافرها، لیدرها با توجه به موقعیت هتل ها ما رو تقسیم کردن و بعد از تحویل یک سیم کارت به هر خانواده به سمت ماشین ها حرکت کردیم. از درب فرودگاه که خارج شدیم هوای یکم گرم و شرجی بود که توی ذوق میزد. لیدر ما در تفلیس جوانی به نام امیررضا بود که در ون توضیحاتی در خصوص کشور گرجستان و شهر تفلیس داد از جمله رعایت قوانین کشور میزبان، ساعت کار ادارات و بانکها ساعت 10 صبح تا 8 شب هست، هرگونه نزاع ودرگیری جرائم سنگین و زندان برای طرفین دارد، عدم نوشیدن مشروبات الکی در خیابان و عدم حمل داروهای کدئین دار، عبور از خیابان خارج از خطوط عابر پیاده و ریختن زباله در سطح شهر جریمه نقدی داره، در هنگام بازدید از کلیسا همراه داشتن روسری توسط خانم ها و ممنوعیت کلاه و شلوارک برای آقایان و آرام صحبت کردن و عکاسی بدون فلش جزء الزامات هستش.همچنین گفتن سیم کارت رو توی گوشی هاتون فعال کنید تا از این طریق با هم در تماس باشیم.
و در آخر هم پکیج تورهای پیشنهادی شرکت رو برای ما شرح دادند و اعلام کردند در صورت تمایل ثبت نام کنید. تورهای پیشنهادی لیدر:
گشت شهر بهمراه شام ایرانی و موسیقی 70 لاری
شام رستوران گرجی بهمراه رقص گرجی 90 لاری
بازدید از شهر سیغناقی( بدلیل زیبایی این شهر اکثر زوج ها مراسم ازداوجشان در این شهر برگزار می کنند که به شهر عشق معروف است) بهمراه ناهار 100 لاری
گشت شهری گوری (زادگاه استالین) و شهر متسختا( قدیمی ترین پایتخت گرجستان) بهمراه 2 ساعت بازار تفلیس مال 140 لاری
البته ما چون خودمون برای سفر برنامه ریزی کرده بودیم و از طرفی هزینه تورها بالا بود ثبت نامی انجام ندادیم.
بالاخره ساعت 13 به هتل اوراسیا رسیدیم. هتلی با ساختمانی دوطبقه و محوطه باز. پذیرش هتل خانمی خوش برخورد بود که علی رغم اینکه ساعت تحویل اتاق 14 بود با صحبت لیدر بلافاصله کارهای پذیرش رو انجام دادن، چون برای پسرم تخت نگرفته بودیم یک اتاق دو تخته رزرو کرده بودیم که بازهم لیدرمون تقاضا کرد اگر اتاق سه تخته خالی دارند در اختیارمون قرار بدن که همین طور هم شد و به ما اتاقی با یک تخت دونفره و یک تخت تک نفره در طبقه دوم هتل تحویل دادند. من هم اولین کلمه گرجی را بکار بردم مدلوبا به معنای متشکرم که باعث خوشحالی خانم تحویلدار شد.
تصویر: هتل اوراسیا
تصویر: محوطه بیرونی هتل
تصویر: اتاق سه تخته هتل
تصویر: سرویس بهداشتی اتاق
نقد و بررسی هتلها (اوراسیا تفلیس و ماری باتومی) رو بطور کامل در قسمت نقد هتل ها قرار دادم. اما بطور کلی هتل اوراسیا از موقعیت خوبی بدلیل نزدیکی به ایستگاه مترو وارکتیلی (اولین ایستگاه خط1) برخوردار هست. مسئولین هتل خوش برخورد و پذیرش هتل انگلیسی بلدند. نظافت اتاق خوب بود البته بگفته خودشون هر سه روز یک بار نظافت انجام میشه. تفریحات و امکانات خاصی هتل نداره. صبحانه بصورت بشقاب آماده سرو میشد. وای فای سرعتش خوب بود. در مجموع ما از هتل راضی بودیم.
تصمیم گرفتیم ناهار رو صرف کنیم یه مقدار استراحت کنیم بعد برای بازدید بریم.
ساعت حدود 17 از هتل خارج شدیم و به طرف ایستگاه مترو وارکتلی که حدوداً 500 متر با هتل فاصله داشت حرکت کردیم. از باجه مستقر در ایستگاه مترو یک کارت مترو به قیمت دو لاری خریدیم و 10 لاری هم اون را شارژ کردیم. مترو تفلیس یکی از قدیمی ترین و عمیق ترین خطوط مترو هست که در سال 1960 تاسیس شده و دارای 4 خط، 55 ایستگاه و 127 کیلومتر طول هست. ساعت کار مترو از ساعت 6 صبح تا 23 شب هست. هر سفر نیم لاری برای هر نفر هزینه استفاده از مترو بود.
تصویر: ایستگاه مترو وارکتیلی
جالب اینکه تمام طول مسیر از محل ورود تا لبه ایستگاه با یک پله برقی طولانی با سرعت نسبتاً زیاد تردد میشه و هر ایستگاه دارای سه پله برقی هست که یکی همیشه رزرو هست و درصورت خرابی یکی از پله ها توسط خانمی که در کانکس بهمراه یک تلفن قدیمی مستقر هست پله خراب از مدار خارج میشه و رزرو جایگزین میشه تا تعمیرات انجام بشه. به هر حال سوار مترو شدیم و در ایستگاه آولاباری پیاده شدیم.
تصویر: مترو تفلیس
تصویر: پله برقی مترو
از زیرگذر کنار ایستگاه مترو به سمت مقابل خیابون رفتیم و وارد خیابون wine rise شدیم، خیابونی باشیب تند که به سمت میدان اروپا میره.
تصویر: خیابان وین رایس
یک نکته خیلی مهم که ما در روز آخر سفرمون در باتومی بهش رسیدیم چون در گرجستان اکثراً انگلیسی بلد نیستند آدرس پرسیدن واقعاً سخت هست از طرفی گرجی ها آدمهای خونگرمی هستند که دوست دارند به توریست ها کمک کنند، پیشنهاد میکنم عکس جاهای دیدنی رو که میخواید برید توی گوشیتون ذخیره کنید و بجای پرسیدن اسم خیابون ها و مکانهای دیدنی عکس اونجا رو نشون بدید خیلی سریع متوجه میشن و راهنمایی میکنند.
به میدان اروپا رسیدیم و از اونجا به سمت کلیسای متخی که در نزدیکی میدان بود حرکت کردیم. کلیسای صلیب دار متخی اولین کلیسای شهر تفلیس هست که در کنار رودخانه کورا به دستور پادشاه گرجستان بنا شده و در طول عمر چند ساله خودش بارها ویران و بازسازی شده است. وقتی وارد کلیسا شدیم مسیحیان در حال نیایش و انجام مراسم عبادی بودن. این اولین باری بود که از نزدیک مراسم عبادی کلیسا رو میدیم برای همین مدت طولانی اونجا بودیم و از فضای معنوی و ساختمان زیبای کلیسا لذت فراوان بردیم. بعد از اون به کنار مجسمه یادبود پادشاه وختانگ اول در محوطه کلیسا اومدیم و چند عکس یادگاری گرفتیم.
بنا بر روایت این پادشاه از پدر گرجی و مادری ایرانی بوده بعلت داشتن سر بزرگ به گرگسالی معروف بوده و روزی برای شکار به این منطقه میاد و با دیدن چشمه های آب گرم دستور ساخت شهر تبیلیسی(دارنده چشمه های آب گرم) رو در این منطقه صادر میکنه و هرساله مراسم بزرگداشتش برگزار میشه.
تصویر: نمای بیرونی کلیسای متخی
تصویر: داخل کلیسای متخی
تصویر: مجسمه پادشاه وختانگ اول
از بالای تپه متخی نمای زیبایی از شهر و تقریباً اکثر جاهای دیدنی از جمله پل صلح، رودخانه متکواری، کلیسای جامع تثلیث و سنت جرج و تله کابین و مجسمه مادر وقلعه ناریکالا قابل مشاهده بود و میشد ساعتها محو تماشای زیبایی های شهر شد.
تصویر: میدان اروپا و کلیسای طلایی جامع تثلیث
تصویر: پل صلح، تله کابین و پل متخی
مقصد بعدی کلیسای سنت جرج بود برای رفتن باید از پل متخی عبور میکردیم و به سمت خیابون Dzmebi Zdanevichebi میرفتیم. تپه متخی با یک پل بتنی از روی رودخانه متکاوری به اون طرف وصل میشه. رودخونه ای که از ترکیه سرچشمه میگیره و با عبور از گرجستان و آذربایجان به دریای خزر میریزه. روی پل پر از لیدرهایی که بدنبال جذب توریست برای گردش ها و رستورانهای مختلف هستند که بعضی ها چند کلمه فارسی هم بلدند و به افراد بروشورهایی میدادن. وقتی از روی پل عبور میکردیم کلیسای کوچیکی پای کلیسای متخی کنار رودخونه توجه منو به خودش جلب کرد که بعداً متوجه شدم به روایت افسانهها، تپه متخی محل شهادت هابو (قرن هشتم) قدیس محافظ تفلیس بوده که این کلیسا به یادبود او در پائین تپه متخی ساخته شده است.
تصویر:کلیسای هابو
بعد از عبور از پل متخی به میدان واختانگ گورگاسالی رسیدیم که از گوشه سمت چپ کلیسای ارمنی سنت جروج پیدا بود کلیسایی با فضایی دورنی کوچیک البته با دیوارهای رنگی و نقوش زیبا و قاب عکس هایی از حضرت مریم و عیسی(ع) که زیبایی اونجا رو دو چندان میکرد.
تصویر: کلیسای سنت جرج
بعد از بازدید از کلیسا دوباره به میدان گورگاسالی برگشتیم و به سمت خیابون شاردنی که در ضلع دیگر میدون قرار داشت حرکت کردیم. خیابون شاردنی یکی از خیابون های زیبای تفلیس هست که حالت پیاده رو داره و پر از رستوران و کافه های شیکی هست که مبلمان خودشون رو توی خیابون چیدن و تا دیر وقت باز هستن و توریستها از این فضای زیبا لذت میبرن.
تصویر: خیابان شاردنی
تصویر: خیابان شاردنی
انتهای خیابون مجسمه ای به نام تامادا وجود داره که کپی از مجسمه اصلیه که در موزه ملی گرجستان نگهداری میشه. در ادامه یه بازارچه کوچیک بود که عسل، پنیر، ادویه و نمادهای گرجستان رو بعنوان سوغات میفروختن. در اونجا پسرم که خسته پیاده روی شده بود حوس بستنی کرد و دو تا بستنی دو و سه اسکوپ به قیمت شش و نیم لاری خریدیم و مشغول خوردن شدیم.
تصویر: مجسمه تامادا
تصویر: بازارچه محلی
بعد از گشتی در خیابون شاردنی تصمیم گرفتیم به پارک ریکه برگردیم و با تله کابین به دیدن مجسمه مادر و قلعه ناریکالا بریم. برای همین دوباره به سمت پل متخی حرکت کردیم. دور کوتاهی در پارک خوردیم و در صف تله کابین ایستادیم چون تصمیم داشتیم مسیر رو پیاده برگردیم فقط دو تا بلیط رفت به مبلغ 5 لاری خریدیم و سوار کابین شدیم و از دیدن شهر در شب با نور پردازیهای زیبا لذت بردیم.
تصویر: نمایی از شهر تفلیس از داخل تله کابین
در بالا اول به سمت مجسمه مادر رفتیم مجسمه سمبلی زنی با لباس گرجی با ارتفاع 20 متر از جنس آلومینیوم که در دست راست شمشیری برای مبارزه با دشمنان و در دست چپ کاسه ای برای پذیرایی از دوستان داره. بعد به طرف قلعه ناریکالا حرکت کردیم که ناگهان قطرات باران روی صورتمون نشست و دلیل شرجی هوا رو تازه متوجه شدم و انتظار هوایی دلپذیرتر برای روزهای آتی با توجه به بارندگی بهمون انرژی مضاعفی میداد از بالا منظره شهر واقعاً جذاب بود علی الخصوص زیر نم نم بارون. قلعه در زمان حکومت ساسانیان ساخته شده و درحیاطش کلیسای سنت نیکولاس واقع شده است.
تصویر: مجسمه مادر
تصویر : قلعه ناریکالا
از مسیر کنار قلعه به سمت پایین حرکت کردیم و کنار کلیسای سنت جرج دراومدیم. شیب میسر یکم زیاد بود اما چون سرازیری بود خیلی سریع به پایین رسیدیم به همین دلیل پیشنهاد میکنم شما هم با تله کابین بالا برید و مسیر برگشت رو پیاده بیاید البته از کنار مجسمه مادر هم دو مسیر پیاده روی به پایین داره که اون مسیرها هم قشنگ بودن. بهر حال به سمت ایستگاه مترو آولاباری حرکت کردیم و پس از رسیدن به آخرین ایستگاه یعنی وارکتلی از قطار پیاده شدیم و به سمت هتل حرکت کردیم. هنوز نم نم بارون ادامه داشت که به هتل رسیدیم.
یکشنبه 98/6/3 دمای هوا 34
صبح برای صرف صبحانه به رستوران که در حیاط قرار داشت رفتیم. بواسطه بارونی که تا صبح ادامه داشته بود هوا واقعاً خنک و دلپذیر شده بود. صبحانه بصورت بشقابی رو میز برای هر نفر تهیه شده بود و برنامه هر روز تکرار میشد بجز شیر برنج که در روزهای بعد جای خودشو به پوره سیب زمینی داد و برای یک شخص بزرگسال کفایت میکرد.
تصویر: صبحانه هتل
پیش بینی هوا رو چک کردم و دیدم در روزهای آینده هوا ابری و امکان بارندگی وجود داره و دمای هوا پایین تر میاد پس تصمیم گرفتیم امروز تا ظهر رو به دیدن دریاچه تفلیس بریم. چون نزدیک ایستگاه مترو وارکتلی تابلو دریاچه تفلیس رو دیده بودم از مسئول هتل سوال کردم چطور میتونیم به اونجا بریم که در جواب گفت باید با تاکسی برید و هزینه اون هم میشه 10 لاری. ما چون قبلا یه مسیر اتوبوس از ایستگاه مترو گرماجلی(Grmagele) به سمت دریاچه پیدا کرده بودیم تصمیم گرفتیم براساس اون با مترو و اتوبوس بریم. سوار مترو شدیم و در ایستگاه گرماجلی پیاده شدیم. 50 متر پایین تر ایستگاه اتوبوس بود که باید سوار خط شماره 60 میشدیم. برای اطمینان از یک نفر هم سوال کردیم که تایید کرد و سوار اتوبوس شدیم و متوجه شدیم اینجا اولین ایستگاه هست. در تفلیس امکان استفاده از کارت مترو در اتوبوس هم هست بنابراین کارت زدم و رسید گرفتم در جایی خونده بودم که در فاصله کمتر از یک ساعت استفاده از مترو یا اتوبوس برای مسیر بعدی نفر اول رایگان هست. پس پرینت رو نگاه کردم و دیدم در قبض نفر اول رو صفر زده و نفر دوم رو هم نیم لاری کم کرده پس مسیری رو که تاکسی میخواست ده لاری بگیره ما با یک و نیم لاری (یک لاری در مترو و نیم لاری در اتوبوس) پیمودیم. اتوبوس به راه افتاد و به راننده گفتیم در ایستگاه دریاچه ما رو پیاده کنه.
خوبی استفاده از وسایل عمومی در سفرها علاوه بر صرفه جویی باعث میشه بیشتر با فرهنگ بومی منطقه آشنا بشیم و جاهای بیشتری رو هم ببینیم. مثلاً در مترو به محض سوار شدن شخص مسن بدون اینکه حرفی رد و بدل بشه سریع شخصی بلند میشد تا فرد مسن بشینه یا حتی تا میدیدن ما با پسر کوچیک هستیم سریع به احترام ما بلند میشدن و اصرار میکردن که به خاطر بچه بشینید.
نکته دیگه در صورت استفاده از اتوبوس در تفلیس و باتومی راننده توجه نمی کنه شما کارت میزنید یا نه در عوض در بعضی از ایستگاه بازرس سوار میشه و رسید کاغذی رو طلب میکنه پس تا رسیدن به مقصد پرینت رو نگه دارید اگر دستگاه پرینت نداد نگران نباشید خود بازرس یه دستگاهی مثل پوز بانکی همراهش هست که کارت رومیگیره و کنترل میکنه. در صورت کارت نزدن در اتوبوس جریمه 50 لاری میشید البته برای توریست ها زیاد سخت نمیگیرن چون میدونن ممکنه بلد نباشن اما از شما میخوان که کارت بزنید.
برگردیم به مسیر، فکر کنم تنها توریستی که با اتوبوس به دریاچه میرفت ما بودیم چون تمام مسافرها گرجی بودن و اکثراً هم در ایستگاه دریاچه پیاده شدن.حدود نیم ساعت توی راه بودیم و قسمی از شهر رو هم تماشا کردیم.نمای خونه ها توی ذوق میزد چون خیلی خراب بود و بعضی از خونه ها اصلا نما نشده بود و این برام جای سوال داشت.
تصویر: نمای خونه ها
بعد از عبور از شهر به حاشیه شهر رسیدیم تپه هایی سرسبز با هوایی مطبوع و عالی کم کم دریاچه نمایان شد و پسرم شوق مضاعفی پیدا کرد برای آب تنی در دریاچه.
تصویر: دریاچه تفلیس
یکی از جاذبه های دیدنی و گردشگری تفلیس دریاچه مصنوعی تفلیس هست که در دره رودخانه متکواری قرار دارد و در فصل تابستان مورد استقبال زیادی قرار میگیره. امکان ماهیگیری، قایق سواری، جت اسکی و شنا در دریاچه فراهم هست. دو تا پلاژ و یه بوفه اونجا بهمراه غریق نجات و پلیس مستقر هستند.
آب یکم سرد بود ولی بخاطر پسرم که عاشق آب و شنا کردن هست تنی به آب زدم و تا ظهر اونجا بودیم ناهار هم که قبلاً تدارک دیده بودیم همونجا خوردیم و تصمیم گرفتیم برای استراحت به هتل برگردیم البته با همون اتوبوس و مترو. در راه برگشت یه شیرینی خوشمزه به قیمت یک و نیم لاری از یک فروشگاه خریدیم.
تصویر : شیرینی گردویی
بعد از چند ساعت استراحت تصمیم گرفتیم به پارکه واکه و دریاچه لاک پشت ها بریم. پارکی جنگلی که در منطقه گران و اعیان نشین تفلیس واقع شده و بنای یادبود قربانی های جنگ جهانی دوم و تندیس سرباز گمنام در اون قرار داره. پس با مترو به ایستگاه آزادی رفتیم و با عبور از زیر گذر خیابان روستاولی به ایستگاه اتوبوس اون طرف خیابون رفتیم ایستگاه روبروی ساختمان پارلمان قرار داره. سوار اتوبوس شماره 87 شدیم وحدود سه ربع ساعت شهر رو گشتیم تا بالاخره به پارک رسیدیم.
تصویر: خیابانی در مسیر رفتن به پارک واکه
تصویر : خیابانی در مسیر رفتن به پارک واکه
پارکی بسیار وسیع با پوشش گیاهی زیبا همراه فواره آبی چشم نواز در هوای خنک عصرگاهی واقعاً روح آدم رو شاد میکرد. پارک دارای پیست های مختلف دوچرخه سواری، کافه های متعدد و وسیله های ورزشی برای بچه ها بود که اینجا هم به پسرم در کنار ما خیلی خوش گذشت.
تصویر: پارک واکه
تصویر:یادبود قربانیان جنگ جهانی دوم و تندیس سرباز گمنام
در اونجا با یک خانواده ایرانی مقیم گرجستان آشنا شدیم و ساعتی رو با اونها گپ زدیم و در مورد مسائل مختلف صحبت کردیم. من درباره نمای خونه ها سوال کردم که در جواب گفتن اینجا کلاً به نما اهمیت نمیدن ولی در عوض داخل خونه تمیز و شیک هست. فضای پارک واکه بسیار سرسبز و آرامش بخش بود برنامه داشتیم به دریاچه لاک پشت ها بریم بنابراین از پارک خارج شدیم و حدود 150 متر قدم زدیم تا به تله کابین رسیدیم اما متوجه شدیم بعلت تعمیرات تله کابین تعطیل هست و ما هم تصمیم به بازگشت گرفتیم. به ایستگاه اتوبوس رفتیم و از یه راننده اتوبوس سوال کردیم چه اتوبوسی به مترو روستاولی میره که گفت 59 و ما هم منتظر بودیم. کنار هر ایستگاه یه تابلو قرار داره که شماره اتوبوس و زمان رسیدنش به ایستگاه رو نشون میده و چون اتوبوسها متصل به جی پی اس هستند بسیار هم دقیق هست.
تصویر: تابلوی راهنمای ایستگاه اتوبوس
حدوداً یک ربع توی راه بودیم، ایستگاه اتوبوس نزدیک مترو روستاولی و شعبه ای از مک دونالد بود. وارد رستوران شدیم اما متوجه شدیم غذای حلال نداره بنابراین برای پسرم یه سیب زمینی سرخ شده که روش پنیر پیتزا و یک نوع فلفل سبز یکم تند بود سفارش دادیم به قیمت چهار و نیم لاری و آقا نوش جان کردن و به هتل برگشتیم.
تصویر: رستوران مک دونالد
دوشنبه 98/6/4
بعد از خوردن صبحانه برای بازدید از خیابان روستاولی به سمت مترو حرکت کردیم و در ایستگاه روستاولی پیاده شدیم. این خیابون به نام شاعر گرجی شوتا روستاولی نامگذاری شده و شامل ساختمانهایی با سبک های معماری مختلف هست. در کنار ایستگاه مترو مجسمه شوتا روستاولی قرار داره که مسیر پیاده روی ما از همین جا شروع شد.
تصویر: مجسمه روستاولی
تابلو نقاشی یکی از سوغاتی های گرجستان
خیابونی با فروشگاه ها و مغازه های شیک و رستوران هایی با دکور زیبا که انواع غذاهای گرجی رو میشه در پیاده رو های سنگ فرش شده سرو کرد. درگوشه کنار خیابون گروه هایی هستند که موزیک زنده اجرا میکنن و باعث میشه افراد ساعات خوبی رو سپری کنند. در این خیابون از ساختمان تئاتر، ساختمان اپرا و باله، کلیسای کاشوتی، پارلمان گرجستان دیدن کردیم.
تصویر: ساختمان تاتر روستاولی
تصویر: ساختمان اپرا و باله تفلیس
تصویر: نمای بیرونی کلیسای کاشوتی
تصویر: نمای داخلی کلیسای کاشوتی
تصویر: ساختمان پارلمان گرجستان
در مسیر شخصی بروشور یک رستوران بنام ایبریا رو به ما داد و گفت رستوران حلالی هست که غذاهای گرجی ارائه میکنه که تصمیم گرفتیم ناهار رو اونجا سرو کنیم برای همین تا میدون آزادی که پیاده رویمون تموم شد دوباره با اتوبوس به ایستگاه نزدیک رستوران در خیابون روستاولی برگشتیم.
تصویر: بازارچه گلفروشی کنار میدان آزادی
تصویر: بازارچه گلفروشی کنار میدان آزادی
رستوران ایبریا در خیابون روستاولی دقیقاً روبروی هتل رادیسون قرار داره، هتلی پنج ستاره با ساختمانی شیشه ای و بلند که از تمام نقاط تفلیس قابل رویت هست.
تصویر: رستوران ایبریا
تصویر: هتل رادیسون
از منو غذاهای گرجی یه پرس خینکالی، یه پرس لامب ریبس و یک پرس چکمرولی کریک با دوتا قوطی پپسی به مبلغ 60 لاری سفارش دادیم و ترجیح دادیم با توجه به خنکی هوا روی مبلمان توی پیاده رو غذا رو سرو کنیم که انصافاً لذت غذا رو دوچندان کرد.
تصویر: خینکالی( شامل خمیری که وسط آن گوشت هست)
تصویر: لامب ریبس(شبیه شیشلیک هست)
تصویر: چکمرولی کریک(تکه های مرغ در سس و پنیر پیتزا)
کیفیت و حجم غذا بسیار خوب بود طوری که شام هم از همون غذا میل کردیم.کلاً توی گرجستان پرس غذاهاشون زیاد هست.
برنامه عصر رو بازدید از پارک شهربازی متاتسمیندا اختصاص دادیم. برای همین از ایستگاه اتوبوس کنار ایستگاه مترو روستاولی سوار اتوبوس شماره 124 شدیم و در آخرین ایستگاه که روی تپه بلندی خارج از شهر قرار داشت و مسیر بسیار زیبایی رو توی دل طبیعت طی میکرد پیاده شدیم.
تصویر: پارک متاتسمیندا
این پارک ترکیبی از طبیعت و بازیهای مهیج هست که حدوداً 25 بازی در سه گروه کودک، خانواده و مهیج داره. یه کارت ورودی به قیمت 2 لاری خریدیم و 20 لاری هم شارژ کردیم. اول با قطار به قیمت نفری 2.5 لاری کل پارک روگشتی زدیم بعد پسرم چند تا بازی رو انجام داد و سراغ یکی از پنج چرخ و فلک مرتفع دنیا رفتیم به ارتفاع 65 متر که هر 12 دقیقه یک دور کامل میزنه. هزینه رو که برای هر نفر 5 لاری بود پرداخت کردیم و سوار شدیم. واقعاً منظره شهر از اون بالا معرکه بود. بعد از اون از برج بلند مخابراتی که زمان شوروی سابق ساخته شده و شب ها با نور های رنگی خودنمایی میکنه و نمایی زیبا و جذاب به شهر تفلیس می دهد بازدید کردیم.
تصویر: پارک متاتسمیندا
تصویر: پارک متاتسمیندا
نمای این برج زیبا در کل شهر مشخص است. برای برگشت هم میتونستیم با اتوبوس برگردیم هم بوسیله فونیکولار. فونیکولار قطاری کابلیه که با یک شیب تند از وسط تپه و درخت ها، پارک رو به خیابان شوتا چیتادزه وصل می کنه. بطوری که مسیری رو که ما حدود نیم ساعت با اتوبوس بالا رفتیم در عرض چند دقیقه پایین میاد البته با سرعت آروم که واقعاً شهر از این منظره دیدنی هست. هزینه قطار برای هر نفر 3لاری رو پرداخت کردیم و سوار شدیم و لذت زیبایی شهر در شب رو فراوان بردیم.
تصویر: قطار فونیکولار
از خیابون شوتاچیتادزه تا خیابون روستاولی باتوجه به شیب شاید چند دقیقه پیاده روی باشه که ما چون نمیدونستیم با تاکسی به قیمت 5 لاری پایین اومدیم. از اونجا هم با مترو به هتل برگشتیم.
سه شنبه 98/6/5
وقت رفتن به حمام های گوگردی سولفور رسیده بود. البته نه فقط برای دیدن بلکه برای استحمام، پس لوازم مورد نیاز رو توی کوله ریختیمو بنده هم طبق عادت کوله رو بار زدمو حرکت. خداییش با وجود پسرم کوله خیلی به کارمون اومد، بطری های آب معدنی،تنقلات و مقداری غذا، حوله و لباس اضافه. حمام ها در منطقه قدیمی آبانو قرار دارند و در نزدیکی کلیسای سنت جرج.
مسیری رو که ما انتخاب کردیم این بود که با مترو به میدان آزادی و از اونجا با اتوبوس شماره 46 به ایستگاه کونکا (Konka) که در نزدیکی حمام ها بود بریم اما وقتی از ایستگاه مترو خارج شدیم متوجه شدیم خیابان روستاولی رو بستن. وقتی علت رو جویا شدیم گفتن که بخاطر فیلمبرداری فیلم سریع و خشن 9 هست اجازه عکس برداری نمیدادند. صحنه جالبی بود چند تا ماشین زرهی و سواری بنز، دوربین های فیلمبرداری رو میشد اونجا دید بهرحال باید مسیر رو پیاده میرفتیم تصمیم گرفتیم از طریق خیابان کوت افغازی ادامه مسیر بدیم چون میدونستیم نهایتاً به میدان بازار و حمام ها میرسیم.
تصویر: میدان آزادی
تصویر: کوت افغازی
تصویر: فروشگاهی در کوت افغازی
تصویر: چورچخلا نوعی شیرینی سوغاتی گرجستان
مسیر دیگه حمام ها، ایستگاه مترو آولاباری از قطار پیاده میشین و پیاده به سمت پل متخی و کلیسای سنت جرج و حمام ها میرید. به روایتی آب گرم گوگرددار این محل دلیل شاه وختانگ برای سکونت در این منطقه بوده است. در گذشته بیش از 60 حمام در اینجا وجود داشته که اکنون فقط 5 حمام بازسازی و مرمت شده اند و امکان استفاده وجود دارد. حمام اربیلیلنی زیباترین و حمام ایراکلی قدیمیترین آنها می باشد. این حمام ها دارای دو بخش عمومی و خصوصی هستند.
تصویر: حمام های سولفور
تصویر: حمام های سولفور
حمام های خصوصی دارای وان هستند و امکان ماساژ با پرداخت هزینه جداگانه وجود داره. ما چون قصد استفاده از حمام رو داشتیم بنابراین تصمیم گرفتیم یک حمام خصوصی بگیریم پس شروع به گشتن بین اونها کردیم که متوجه شدیم قیمت یکساعت استفاده از حمام خصوصی بین 80 تا 100 لاریه که هزینه بالایی هست. کم کم داشتیم منصرف میشدیم که چشمون به یک حمام اون طرف پل افتاد رفتیم و سوال کردیم و گفت هزینه برای یکساعت استفاده 40 لاری دوباره سوال کردیم نفری 40 لاریه که گفت نه خانوادگی ما هم معطل نکردیم و وارد حمام شدیم. بوی تند گوگرد به وضوح به مشام می رسید حمام شامل اتاق رختکن، چند جفت دمپایی، یک وان پر از آب داغ گوگردی، سکوی ماساژ، یک دوش و توالت فرنگی بود همچنین یه آیفون هم بود که اگر چیزی نیاز داشتیم اطلاع میدادیم.
تصویر: حمام سولفور
در وصف اونجا فقط می تونم بگم اگر گذرتون به تفلیس خورد حتماً استحمام در حمام های گوگردی سولفور را توی برنامتون داشته باشید چون علاوه بر خواص فراوانش خستگی سفر رو از تنتون بیرون میکنه. چون بعداً متوجه شدیم همسفرامون فقط به دیدن حمام ها بسنده کردن، بعضی ها بخاطر هزینه بالا 80 تا 100 لاری حمام های دیگه منصرف شده بودن و بعضی ها اصلاً نمی دونستن که امکان استفاده وجود داره.
بعد از حمام مسیر رو ادامه دادیم تا به پل عشاق رسیدیم، پلی که به خاطر قفل های فراوانی که زوج ها برای محکم بودن پیوندشون به اون وصل کرده بودند معروف هست.
تصویر: پل عشاق
در انتهای مسیر به آبشاری رسیدیم که از باغ گیاه شناسی وارد مسیر رودخونه میشد. نیم ساعتی رو در فضای سبز کنار آبشار با هوای عالی و خنک سپری کردیم و از طریق پله مارپیچی که اونجا بود به سمت باغ گیاه شناسی حرکت کردیم.
در مسیر از کنار مسجد جمعه(دو محراب) عبور کردیم و از بین کوچه ها رد شدیم تا به باغ گیاه شناسی رسیدیم.
تصویر: مسجد جمعه
ورودی برای هر نفر 4 لاری رو پرداخت کردیم و وارد باغ شدیم. این باغ 161 هکتار وسعت داره که شامل گیاهان دارویی و تزئینی فراوانی هستش و قبلاً در اختیار خاندان سلطنتی بوده است. برای دیدن تمام زیبایی باغ حداقل یک نصف روز باید وقت گذاشت. در این باغ چندین هزار نوع گیاه بومی و غیر بومی وجود داره که گیاه غیر بومی از کشورهایی نظیر چین، ژاپن، ترکیه، قفقاز، مدیترانه، سیبری و هیمالیا وارد باغ شده اند. تصاویر گویای زیبایی این باغ هستن.
تصویر: باغ گیاه شناسی
تصویر: باغ گیاه شناسی
تصویر: باغ گیاه شناسی
تصویر: درختان بامبو در باغ گیاه شناسی
باغ دارای دو درب ورودی یکی در پشت مسجد تفلیس که ما از اونجا وارد شدیم و یکی کنار مجسمه مادر و قلعه ناریکالا هست. بعد از چند ساعت گشت و گذار در باغ و خوردن ناهاری مختصر، برای خروج تصمیم گرفتیم از درب کنار مجسمه مادر خارج بشیم تا با تله کابین به سمت پارک ریکه بریم.
در پارک از پل شیشه ای صلح دیدن کردیم. پلی مخصوص پیاده روی از ترکیب شیشه و فولاد که منطقه قدیم تفلیس رو به منطقه جدید روی رودخانه کورا متصل میکنه. نورپردازی پل در شب هم واقعاً دیدنی هست.
تصویر: پل صلح
در ادامه با عبور از پل درخیابان Loane shavteli خیابان ساحلی در امتداد رودخونه به سمت کلیسای آنچسخاتی و برج ساعت حرکت کردیم. اگر از حمام های سولفور مستقیم به کلیسای آنچسخاتی خواستین برین .در ایستگاه اتوبوس Abano Tubani نزدیک حمام ها سوار اتوبوس بشین و دو ایستگاه پایین تر پیاده بشین.
کلیسای آنچسخاتی مریم مقدس قدیمی ترین کلیسای تفلیس بشمار میره که توسط پسر وختانگ ساخته شده و زیبایی خاص خودش رو داره بعد از بازدید از کوچه کناری به سمت برج ساعت رفتیم، برجی که شبیه ساعت قصه هاست و در کنار مرکز تئاتر گابریادزه واقع شده است. برجی با ساختاری عجیب و غریب و در حال سقوط که توسط ستونی آهنی مهار شده با کاشی کاری های قشنگ رو قسمتهایی از بدنه، برای هر بار اعلام ساعت، فرشته ای از دری تعبیه شده در بالای ساعت بیرون می یاد و با چکشی که در دست داره به زنگ ضربه می زنه و اون را به صدا در میاره.
تصویر: کلیسای آنچسخاتی
تصویر: برج ساعت
تصویر: آبخوری کنار برج ساعت
برنامه بعدی بازدید از کلیسای جامع تثلیث بود بنابراین به خیابان براتشویلی در کنار برج ساعت رفتیم و سوار اتوبوس شماره 122 شدیم و بعد از گذشتن از چندین ایستگاه کلیسا نمایان شد. این کلیسا دارای یک گنبد مخروطی شکل بر روی ۸ ستونه و جنس گنبد از طلا بوده که در شب با نور زرد نورپردازی میشه و واقعاً نمای زیبایی داره شامل بخشهای مختلفی از جمله بنای اصلی، برج ناقوس، اقامتگاه اسقف اعظم، صومعه، آکادمی علوم دینی، فرهنگستان الهیات، کارگاههای آموزشی، استراحتگاه و غیره است.
تصویر: کلیسای جامع تثلیث
محوطه کلیسا بسیار بزرگه و دارای فضای سبز و درختان فوق العاده ای هست. از اونجا مسیر فونیکولار قطار پارک متاتسمیندا خیلی قشنگه چون دقیقاً مثله خطی هست که تپه رو تقسیم کرده. داخل کلیسا مراسم مذهبی برپا بود همخوانی گروهی که صدای قشنگی داشتن فضا رو معنوی کرده بود و تعدادی کشیش هم مشغول انجام مراسم بودن.
تصویر: محوطه کلیسای جامع تثلیث
تصویر: نمایی دیگر از کلیسای زیبای جامع تثلیث
آخرین برنامه ما دیدن خیابون آقماشملی بود، بنابراین به اتوبوس به ایستگاه مترو آولاباری برگشتیم و با مترو به ایستگاه مرجان شویلی رفتیم. کنار ایستگاه یه صرافی بود که باتوجه به قیمت مناسبش، برای بازدید باتومی 50 دلار رو به لاری تبدیل کردم. خیابون آقماشمبلی با سنگفرش سفیدش یکی از جاذبه های گردشگری تفلیس به شمار میره که در منطقه ای آروم و دلپذیر واقع شده و اکثر رستوران ها و کافه های زیبا در این خیابون طویل هستند. با نزدیک شدن به شب چراغهای پیاده رو روشن شد که جذابیت این خیابون به سبک فرانسوی رو دو چندان میکرد.
تصویر: خیابان آقماشمبلی
برنامه شام رو در رستوران آکواپایپ در خیابون کوت افغازی که به ما پیشنهاد شده بود به دلیل اجرای رقص گرجی پذیرفتیم و شام رو اونجا سرو کردیم. از منو یه کاتسوری و یه خاچاپوری بهمراه نوشابه و چای و باقلوا سفارش دادیم که در مجموع 48 لاری پرداخت کردیم.
تصویر: خاچاپوری(نان بهمراه پنیر)
تصویر: کاتسوری (گوشت گوساله و گوشت مرغ بهمراه ترکیب چند نوع پنیر)
غذا عالی با حجم زیاد بهمراه رقص آقا و خانم گرجی در چهار سانس باعث شد که تفلیس رو با خاطره یک شب شاد و رویایی سپری کنیم و آماده رفتن به باتومی بشیم.
کل هزینه ما در تفلیس 100 دلار شد که بیشترین خرج مربوط به رستوران ها و حمام سولفور بود.
درپایان چند مسیر اتوبوس رو برای دوستانیکه قصد سفر به تفلیس رو دارند ذکر میکنم که امیدوارم کمکشون کنه.
از مترو روستاولی به کلیسای جامع تثلیث: اتوبوس شماره 91
از مترو آزادی به حمام های سولفور: اتوبوس شماره 31
از مترو آزادی به کلیسای آنچسخاتی: اتوبوس شماره 46-80-88-61
از مترو روستاولی به پارک واکه: اتوبوس شماره 61
از برج ساعت به کلیسای جامع تثلیث: اتوبوس شماره 122
لطفاً ادامه سفر به باتومی رو در قسمت دوم سفرنامه مطالعه بفرمایید.