29 مهر ماه با همسرم خیلی ناگهانی تصمیم گرفتیم برای تعطیلاتی که پیش رو بود به سفر برویم. مقصد اول استانبول بود اما با توجه به سردی هوا در فصل پاییز تصمیم گرفتم به جای گرمتری برویم. از سایت لست سکند تورها را چک میکردم که دیدم دبی در این فصل ارزانتر از تمام زمان هایی است که چک کرده بودم. برای فروردین میخواستم به دبی سفر کنم که با مبلغ نجومی ۲۰ میلیون برای تور مواجه شدم. اینبار اما حدود ۳ میلیون به بالا بود.جدا از هزینه، برای این دبی را انتخاب کردم که همسرم در زمینه خودروهای لوکس فعالیت میکند و عاشق ماشین های لوکس است، دبی هم شهر ماشین بازهاست. میخواستم خودم بلیت ها را بگیرم و هتل رزرو کنم چون در سفری که مرداد ماه به گرجستان داشتیم متوجه شده بودم چقدر بهتر است که بدون تور سفر کنیم اما متاسفانه انقدر دیر تصمیم به سفر گرفته بودیم که هیچ بلیتی موجود نبود.
با چند آژانس تماس گرفتم گفتند فقط روی تور پرواز دارند. ناچارا تصمیم گرفتیم این سفر هم با تور برویم اما طبق معمول در سفر با تورلیدر همراه نباشیم.
ما دنبال تورهای ارزان دبی بودیم. ۳۰ مهر ماه با آژانس نوید گشت تماس گرفتم، این آژانس هواپیمایی را از سایت لست سکند پیدا کردم. از همان ابتدا مسئول فروش آقای گل محمدی با خوش برخوردی جوابگو بود و برایمان پرواز را رزو کرد و اقدامات گرفتن ویزا را انجام داد و بعد از آن با حوصله زیاد کمک کرد تا از بین چند هتلی که موجود بود و جا داشت یک هتل را انتخاب کنیم. ابتدا چند هتل در محدوده برج الخلیفه انتخاب کردیم اما چون دیر اقدام کرده بودیم هتل ها جا نداشت، در نهایت به پیشنهاد آقای گل محمدی یک هتل در پالم جمیرا انتخاب کردیم. پالم جمیرا قسمت مدرن و نوساز دبی محسوب میشود و هتلی که به ما پیشنهاد شده بود C CENTRAL بود که به گفته مسئول فروش تور به تازگی باز شده بود و هتلی تمیز بود. البته امتیاز آن در بوکینگ بالا بود، به همین دلیل آن را برایمان رزرو کردند.
برای پرواز هم من اصرار داشتم برایمان پرواز ماهان بگیرند اما پرواز جا نمیداد. مسئول فروش تور پیشنهاد کرد با پرواز فلای دبی برویم، ما هیچ اطلاعاتی درباره این شرکت پروازی نداشتیم و تا به حال اسمش به گوش خودمان و اطرافیانمان هم نخورده بود. ایشون گفتن که این شرکت زیر نظر شرکت هواپیمایی امارات هست و بسیار پرواز خوبی هست و من در اینترنت سرچ کردم و دیدم عکس های داخل هواپیما مدرن و ظاهرا راحت است. تصمیم گرفتیم به مسئول فروش تور اعتماد کنیم و پرواز را بگیریم. اما بعدا متوجه شدیم اشتباه کردیم و فلای دبی بدترین پروازی بود که در تمام عمرم تجربه کرده بودم.
فقط ۱ روز تا شروع سفر فرصت داشتیم، چند سفرنامه در لست سکند خواندم و برای صرفه جویی در هزینه ها با چند سایت صحبت کردم تا واچر مربوط به هرتفریحی را بگیرم و هزینه ها را به حداقل برسانم.
در سفر نامه هایی که در لست سکند خواندم درباره یک سایت به نام entertainer خوانده بودم که در زمینه فروش واچرهای تفریحی دبی فعالیت دارند، با مسئول سایت از طریق واتس اپ صحبت کردم اما اصلا روحیه کمک رسانی نداشتند و خیلی بی حوصله جواب دادند، اصلا حاضر نبودند کمکی کنند و میگفتند همه چیز را اول از سایت بخرید بعد با من تماس بگیرید!!! اینبار خودم در گوگل جستجو کردم و سایت berimdubai را پیدا کردم که هم فروش بلیت های تخفیف دارد و پکیج های بسیار مناسب تفریحی در همین سایت دارند هم فروش واچر در سایت dubaivoucher دارند. مسئولین سایت خیلی خیلی خوش برخورد و با حوصله تمام نکات را به من توضیح دادند و من به دلیل کمبودن وقت تصمیمگرفتم چند واچر را از ایران تهیه کنم و الباقی واچر ها را از همان دبی مستقیم از همین سایت خریداری کنم. البته مسئول سایت به من گفتند که باید ۲۴ ساعت قبل اقدام به خرید کنم.
واچر یک بلیت مجازی است (قبلا به صورت کاغذی چاپ میشد اما چند سالی هست که به دلیل صرفه جویی در مصرف کاغذ، یک اپلیکیشن طراحی کرده اند که بارکد مربوطه را در آن اپلیکیشن و به اکانتِ خریدار ارسال میکنند). هر 2 نفر میتوانند برای تمام تفریحاتی که شامل بلیت میشود مثل آکواریوم، فراری لند و ... یک واچر خریداری کند که مبلغ آن خیلی کمتر از بلیت است و برای استفاده از آن واچر یک بلیت مجزا هم از گیشه خریداری کند. یعنی اگر شما 3 نفر هستید نمیتوانید از 2 واچر استفاده کنید، اما اگر تعداد مسافران زوج باشد میتوانند به ازای هر 2 نفر یک واچر بخرند و یک بلیت در محل از گیشه تهیه کنند.
من هم اپلیکیشن را از گوگل استور دانلود کردم. نام اپلیکیشن The ENTERTAINER است. فکر کنم این اپلیکیشن در اپل استور هم موجود باشد. واچرهایی که از سایت دبی واچر خریدم به اکانتی که در این اپلیکیشن ساختم ارسال شد. مسئول سایت توضیح دادند که برای هر اکانت فقط میتوانند 3 واچر ارسال کنند و اگر واچر بیشتری میخواهیم باید با یک ایمیل دیگر یک اکانت دیگر بسازیم. ایشان با صبر و حوصله نحوه استفاده از واچر را برایم توضیح داد.
شروع سفر:
روز سفر یک تاکسی فرودگاه رزرو کردم، با وجود اینکه تاکسی های فرودگاه موظف هستند سر ساعت در مبدا حاضر باشند، متاسفانه 20 دقیقه دیرتر از زمان مقرر رسید و حجم استرس زیادی را به ما وارد کرد. خوشبختانه ما عضویت cip داشتیم و از قسمت تشریفات به داخل فرودگاه رفتیم. قسمت cip خلوت تر است و کارهای شما نظیر گرفتن کارت پرواز و تحویل بار توسط کارمندان فرودگاه انجام میشود. چند سال پیش قسمت cip یا تشریفات فرودگاه فقط برای افراد خاص بود اما الان چند سالی میشود هم در سایت رهی نو قابل خرید است به مبلغ حدود 600 هزار تومان برای هر نفر و هم اگر یکی از مسافران در بانک سپرده با مبلغ بالا داشته باشد به آن فرد سهمیه cip تعلق میگیرد. قسمت cip کمی جلوتر از قسمت ورودی عادی فرودگاه امام خمینی است. یک سالن مجزا که در ابتدا چمدان هایتان از دستگاه عبور میکند و بازرسی بدنی میشوید.
سپس بلیت ها و پاسپورت شما را میگیرند تا برایتان کارت پرواز صادر کنند و یک تیکت به شما داده میشود تا به سالن انتظار بروید. سالن انتظار قسمت cip هم مجزا است. یک سالن تقریبا بزرگ مبله و یک قسمت که سلف سرویس غذا هست. هر کسی که عضو cip باشد میتواند از غذاها و نوشیدنی ها استفاده کند.
بعد از صرف غذا کارمند فرودگاه کارت پرواز را برایمان آورد و حدودا ۳۰ دقیقه قبل از پرواز ما را به سمت گیت خروجی راهنمایی کردند. کلا استرس در بخش cip وجود ندارد. در نهایت با یک ون مخصوص VIP ما را به سمت هواپیما بردند تا سوار شویم.
پرواز ما فلای تودی بود، قبلا با این لاین پرواز نداشتم. البته در اینترنت درباره آن جستجو کرده بودم اما متاسفانه عکس ها با واقعیت مطابقت نداشت. فاصله صندلی ها خیلی خیلی کم، حتی از پروازهای هما ایرانایر هم کمتر بود. یک خانواده محترم با ۳ بچه هم ردیف جلوی ما نشسته بودند که اصلا حاضر نبودند بچه هایشان را آرام کنند و بچه ها هواپیما را روی سرشان گذاشته بودند. با این تفاسیر پرواز هم حدود ۱:۴۰ دقیقه تاخیر داشت و کمک خلبان هر چند دقیقه یکبار میگفت حدود ۱ ساعت دیگر پرواز میکنیم. خلاصه گیر کرده بودیم داخل یک هواپیمای عربی و تنگ با سر و صدای وحشتناک بچه ها (لطفا اگر همراه بچه به سفر میروید کمی مراعات دیگران را بکنید).
مهماندارها اصلا به مسافرین اهمیت نمیدادند، حدود 4 مرتبه درخواست آب کردم که توجه نکردند و در آخر یکی از آنها یک آب معدنی نصفه را در یک لیوان یکبار مصرف کوچک ریخت و به دستم داد و گفت اگر آب بیشتر میخواهی باید بخری. و به لیست قیمتی که جلوی صندلی بود اشاره کرد.
جلوی هر صندلی یک مانیتور بود اما کار نمیکرد، فقط روشن میشد و مسیر پرواز را نشان میداد. زیر مانیتور در محفظه مخصوص، لیست قیمت غذا و نوشیدنی را دیدم. قیمت های عجیب و غریبی داشتند!!!
حدود ساعت 17 هواپیما به راه افتاد، تا انتهای پرواز چراغ کمربندها روشن بود و هواپیما تکان های شدید میخورد. هنگام پذیرایی و پخش غذا توسط مهماندارها به نیمی از مسافرین غذا نرسید و بدون عذرخواهی یا حتی دادن نوشیدنی گفتن دیگه غذا نیست!!!! و اگر کسی غذا میخواهد باید سفارش دهد.
کم کم چراغ های شهر مشخص شد. تکان های هواپیما خیلی شدیدتر شد به طوری که بعضی ها جیغ میزدند و همه ترسیده بودند اما خدارو شکر سالم به مقصد رسیدیم. ساعت دبی 30 دقیقه از تهران جلو تر است، با این حساب ما ساعت 8:30 دقیقه به وقت دبی، به فرودگاه دبی رسیدیم. ترمینال 1 کوچکترین ترمینال فرودگاه دبی است، یک چیزی مثل ترمینال جنوب خودمان) در صف گیت ایستادیم تا مهر ورود در پاسپورتمان ثبت شود. در فرودگاه دبی هنگام چک کردن پاسپورت، چشم مسافرین را اسکن میکنند، به این صورت که مسافر باید مستقیم به مانیتور کوچکی که بالای میز قرار دارد نگاه کنید تا دستگاه چشم ها را را اسکن کنند.
هنگام ثبت ورود مامور فرودگاه به هر کدام از مسافرها یک سیم کارت شرکت du میداد. برای تحویل چمدان به قسمت بار رفتیم، بارها با تاخیر 20 دقیقه ای رسیدند و ما خیلی گرسنه بودیم. به فری شاپ که روبروی قسمت بار بود رفتم، در دبی قیمت داخل فری شاپ ها از قیمت داخل شهر ارزان تر است. دو عدد شکلات خریدم به مبلغ 20 درهم (درهم 3200 تومان)!!! به دلیل ارزش پایین ارز ایران، هر جای دنیا که سفر کنیم برایمان گران تمام میشود علی الخصوص دبی و کشورهای عربی.
بعد از تحویل چمدان به سمت درب خروجی میرفتیم که یک آقا با لباس شخصی همسرم را صدا زد و از او پرسید چندمین بار است که به دبی سفر میکند؟ بعد ما را به قسمت بازرسی برد. با این که میدانستیم و مطمئن بودیم چیزی خلاف قوانین به همراه نداریم اما استرس زیادی به ما وارد شد. نسبت ما را پرسیدند و چمدانمان را دوباره از دستگاه رد کردند. اما گویی یکی از ماموران دنبال یک چیز عجیب میگشت چون گفت که چمدان را باز کنیم و آن را زیر و رو کرد.
وقتی خیالش راحت شد گفت میتوانید بروید. خیلی عصبانی شده بودیم اما سعی میکردیم حرفی نزنیم که اتفاق بدتری بیوفتد. نگران بودم که تور لیدر رفته باشد اما خوشبختانه به دلیل تاخیر در تحویل بار مسافران تور لیدر کنار درب خروجی ایستاده بود و ما به راحتی او را پیدا کردیم. کمی منتظر بقیه مسافرین ماندیم و بعد از آمدن همه به سمت مینی بوس ترانسفر حرکت کردیم. ساعت 10 شب بود. 16 نفر بودیم. 4 نفر در یک هتل میان مسیر پیاده شدند و 12 نفر دیگر به پالم رفتیم و همگی در هتل C Central اقامت داشتیم. حدود ساعت 11 به هتل رسیدیم. خسته و گرسنه بودیم و نصف روزمان از دست رفت. بالاخره به هتل رسیدیم. هتل بسیار کوچک تر از هتل های 5 ستاره ای بود که تا به حال رفته بودم اما چون نو ساز بود خیلی تمیز بود.
پیشخدمت ها بسیار بسیار مهربان بودند و چیزی که بیشتر ما را جذب کرد برخورد دوستانه و رعایت ادب آنها بود. چمدان های ما را به داخل بردند و خودمان را هم به لابی راهنمایی کردند. لیدر اما با خودروی شخصی خودش آمده بود. به لابی آمد و پاسپورت های ما را برای تحویل اتاق گرفت و گفت برای هر اتاق 300 درهم دپوزیت باید پرداخت کنیم، بعد از اینکه پاسپورت های ما را به رزرویشن هتل تحویل داد برایمان درباره تورها صحبت کرد و قیمت ها را اعلام کرد. لیدر بسیار خوش رفتار به نظر می آمد و از ما پرسید که میخواهیم در چه توری شرکت کنیم، من که در سفرنامه ها خوانده بودم نباید به لیدرها بگویم میخواهم از تورهای بیرون استفاده کنم به او گفتم ما برای دیدن یکی از دوستانمان به دبی آمدیم و در تورها شرکت نمیکنیم (البته در واقع یکی از دوستانِ همسرم در دبی زندگی میکند و قرار بود چند شب با او به تفریح برویم)، همین که این را گفتم او دیگر با ما صحبت نکرد. تا روز آخر هم چند بار ما را در لابی دید و حتی جواب سلاممان را نداد.
همان زمان به ما گفت که هتل به دلیل دوری از مرکز شهر ترانسفر رایگان تا مراکز خرید دارد اما روز بعد که از او پرسیدیم ترانسفر چه ساعتی می آید اصلا جواب ما را نداد و ما هم از کارمند هتل پرسیدیم که گفت هتل ترانسفر ندارد!!
خلاصه که ما هیچ توری از لیدر خریداری نکردیم به چند دلیل: 1- قیمت بیشتر 2- معطلی بیشتر 3-زمان بندی نامناسب
مثلا تور گشت شهری داشتند که در یک روز 5 تا 6 مکان را به شما نشان میدادند. با توجه به اینکه من قبلا در سفر نامه ها خوانده بودم که دیدن هر کدام از این مکان هایی که لیدر میگفت، یک روز یا یک نصفه روز زمان میبرد. به خاطر اینکه اولویت ما دیدن مکان های بیشتر نبود در تورها ثبت نام نکردیم. به نظر ما اگر در سفر 2 یا 3 مکان دیدنی را کامل ببینیم بهتر از این است که 10 مکان دیدنی را با عجله و نصفه نیمه ببینیم.
خوشبختانه اتاق ها را به ما تحویل دادند، ما اتاق بدون بالکن رزرو کرده بودیم اما گفتند اتاق ها پر هستند و به ما اتاق بالکن دار میدهند. اول خوشحال شدیم اما بعد که نمای بالکن را دیدیم دیگر خوشحال نبودیم. چون نمای بالکن ما به سمت ساختمان نیمه کاره یک هتل دیگر بود که در زمین آن تراکتور و مصالح ساخت گذاشته بودند. به همین دلیل نمای زیبایی نبود.
در هر حال فکر کردیم امکان ندارد در زمانی که این هتل مسافر دارد آنها سر و صدا داشته باشند و چون خیلی خسته بودیم و انرژی برای منتظر ماندن و جا به جایی اتاق نداشتیم، اتاق را قبول کردیم.
اتاق ما در طبقه 4 هتل بود، از محاسنات هتل میتوان به تمیزی بیش از حد، رفتار محترمانه کارمندان هتل زیبایی اتاق ها اشاره کرد. وارد اتاق که شدیم از چیدمان آن و تمیزی خوشم آمد، سرویس بهداشتی تمیز و دارای شلنگ آب بود ، حمام با کابین شیشه ای جدا میشد علاوه بر حوله های دستی دو عدد حوله تن پوش هم در کمد دیواری بود. یخچال و صندوق امانات هم در اتاق بود به اضافه یک تخت راحت و تلویزیون هوشمند. 2 بطری کوچک آب معدنی و چای و نسکافه + یک کتری برقی هم در اتاق بود که استفاده از آن رایگان بود و هر روز چای و آب معدنی ها شارژ می شدند. اما روی میز داخل اتاق یک سری تنقلات بود که برای استفاده از آن و استفاده از خوراکی های داخل یخچال باید هزینه پرداخت میکردیم که در یک منو مبالغ آن را نوشته بودند.
بعد از گذاشتن وسیله ها داخل اتاق تصمیم گرفتیم به رستوران هتل که در لابی بود برویم و غذا بخوریم چون واقعا از گرسنگی در حال ضعف بودم. به لابی رفتیم و در محوطه بیرون رستوران نشستیم. هوا شرجی و گرم بود. کارکنان قسمت رستوران با تاخیر برای ما منو را آوردند. که البته منوی محدودی بود، ما یک سالاد کالاماری و یک تاکو سفار دادیم با دو بطری آب کوچک. بعد از نیم ساعت برای ما سالاد گوجه و خیار آوردند. من گفتم که این اشتباه است و سفارش ما چیز دیگری بوده، کارمند رستوران با عذرخواهی سالاد را برد و بعد از 5 دقیقه دیگر سالاد و غذای ما را آورد. واقعا متعجب شدم که برای آن حجم کم غذا چرا انقدر زمان صرف شده؟؟ چون در آن لحظه لابی و رستوران خالی از هر گونه مسافر بود.
از سالاد فراموش کردم عکس بگیرم. البته چیز خاصی نبود و یک عالمه هم شور بود. خلاصه ته دلمان را گرفت، صورتحساب را آوردند و از رقمی که درج شده بود شوکه شدیم. 114 درهم یعنی در آن زمان که ما رفتیم و نرخ درهم 3200 تومان بود به پول ایران این یک ذره غذا میشد 364/800 تومان!!!!
با این که تبدیل کردن مبالغ در سفر کار درستی نیست اما فکر کنم اکثر ایرانی ها این کار را ناخودآگاه انجام میدهند. من هم حتی اگر بیان نکنم، در ذهنم ناخودآگاه مبالغ را به پول ایران تبدیل میکنم و گاهی اوقات شوکه میشوم.
کسی که صورتحساب را برای ما آورد از ما پرسید که مبلغ را پرداخت میکنیم یا از دپوزیت ما کم شود؟ ما چون مبلغ درهم کمی همراهمان بود و بیشتر دلار با خودمان به سفر برده بودیم و 300 درهم دپوزیت پرداخت کرده بودیم و فردا هم میخواستیم کرایه پرداخت کنیم گفتیم از دپوزیت کسر کنند.
کمی در محوطه بیرونی هتل که رو به دریا بود گشت زدیم. یک استخر زیبا که دور تا دورش تخت چیده شده بود و چند پله در دو طرف که به ساحل میرفت. کنار ساحل هم در 4 - 5 ردیف تخت چیده شده بود. ساحل اختصاصی هتل کوچک اما زیبا و تمیز بود.
بعد از دیدن محوطه هتل به داخل اتاق رفتیم. میخواستم موبایلم را به شارژ بزنم که دیدم متاسفانه تمام پریزها 3 شاخه هستند. یادم رفت از آن عکس بگیرم اما عکس زیر را از اینترنت پیدا کردم که دقیقا شبیه به پریز های هتل C CENTRAL است.
همه جای اتاق را گشتیم اما پریز دو شاخه وجود نداشت. به لابی رفتم و مشکل را به یکی از کارمندان گفتم، به سختی متوجه منظورم میشد اما بالاخره با دیدن شارژر فهمید که پریز دو شاخه هم وجود دارد :))) از من خواست که به اتاق برگردم و قول داد که یک تبدیل برایم بیاورد.
متعجب بودم، چطور تا به حال هیچ کدام از مسافرها به آنها موضوع را نگفته اند؟ به اتاق برگشتم و بعد از 10 دقیقه کارمند هتل که نامش EDY بود و بسیار مهربان بود یک تبدیل سوکت برای من آورد و بعد از اینکه مطمئن شد میتوانم موبایلم را شارژ کنم خداحافظی کرد و رفت. ساعت تقریبا 2 صبح بود. من از این همه پیگیری کارمندان هتل خوشم آمد که در آن ساعت در پی رفع مشکلم بودند.
روز اول:
صبح 3 آبان ماه حدود ساعت 7 از خواب بیدار شدیم و برای صبحانه به لابی رفتیم.
صبحانه از ساعت 7 الی 10 صبح سرو میشد.تقریبا مسافرها نیامده بودند و ما جزء سحرخیزانی بودیم که در آن ساعت صبحانه میخوردیم. صبحانه هتل تنوع زیادی داشت. سبزیجات سرخ کرده، حمص، سوسیس و زیتون، چند مدل میوه، قسمت نان ها که جدا بود، شیر گرم و سرد، چای و قهوه، کرنفلکس در طعم های مختلف و املت و وافل که باید به آشپز سفارش میدادیم تا برایمان آماده کنند. من عاشق وعده صبحانه هستم به همین دلیل از تنوع آن استقبال کردم.
من از صبحانه سیر نمیشوم برای همین بعد از پایان صبحانه هیچ مواد غذایی اضافه ای در بشقاب های ما باقی نمی ماند. صبحانه دلچسبی بود، به دلیل گرمی هوا در محوطه بیرونی، در داخل سالن نشستیم. سرآشپز رستوران به ما خوش آمد گفت و از همان ابتدا با ما رابطه دوستانه ای برقرار کرد. او یک مرد مصری بود. من کمی از مصر خوانده بودم و توانستیم با هم به زبان انگلیسی درباره کشورهایمان صحبت کنیم. در نهایت به ما گفت اگر کمکی خواستیم حتما با او در میان بگذاریم. بعد از صبحانه به اتاق رفتیم، از تراس منظره بیرون را نگاه کردم، بدک نبود. البته به دلیل گرمی هوا ما زیاد در تراس تردد نمیکردیم به همین خاطر مهم نبود که با منظره خاک و مصالح ساختمانی و تراکتور روبرو میشویم. از سمت چپ اما منظره دریا مشخص بود.
بعد از برداشتن لوازم شنا به محوطه استخر رفتیم. سمت چپ استخر یک خانم سیاه پوست و فوق العاده خوش خنده و مهربان به افرادی که میخواستند شنا کنند حوله میداد. ما هم از ایشان 2 عدد حوله گرفتیم، شماره اتاق ما را در دفترش نوشت و با لبخندی دلنشین به ما گفت بعد از استفاده ، حوله ها را تحویل خودش بدهیم.
با وجود اینکه خبر داشتیم در ایران هوا بسیار پاییزی است و باران میبارد، دبی بسیار گرم بود و دمای هوا حدود 39 درجه بسیار آقتابی بود. ما علاقه شدیدی به آفتاب و هوای گرم داریم و دمای هوا در کنار ساحل برایمان آزار دهنده نبود، اما هنگام پیاده روی از گرما کلافه میشدیم. حدود 40-50 عدد تخت آفتاب و چتر سایبان در کنار ساحل چیده شده بود. کمی در دریا شنا کردیم، آب دریا تمیز اما بسیار شور بود. قبلا شنیده بودم در هنگام شنا در دریاها حتی اگر نزدیک به ساحل هستیم باید مراقب یک موجود دریایی چسبنده باشیم که به آن (ژل فیش) میگویند. موجودی چسبناک و بی رنگ که در دریا به بدن میچسبد و موجب خارش و درد وحشتناک آن قسمت از بدن میشود ، حتی نباید آن را با دست جدا کرد چون هر قسمتی از بدن با آن تماس داشته باشد به همان سوزش و خارش شدید دچار می شود. البته من دقیقا در مورد این موجود دریایی اطلاعات ندارم و این ها را از یکی از دوستان شنیدم و در یک سایت کمی درباره آن مطالعه کردم.
در هر حال تمام مدتی که شنا میکردم استرس داشتم گیر آن موجود عجیب و غریب نیوفتم. حدود 2 ساعت کنار دریا بودیم.2 نفر غریق نجات در قسمت مخصوص نشسته بودند و به افرادی که زیاد از ساحل دور میشدند، تذکر میدادند. کشیدن سیگار و خوردن و نوشیدن خوراکی در ساحل ممنوع نبود اما جاسیگاری در آنجا نبود و برای خوراکی باید میرفتیم از رستوران وسط استخر چیزی میخریدیم.
به اتاق که برگشتیم تصمیم گرفتیم به دبی مال برویم. من از ایران واچر آکواریوم دبی مال را 64/900 تومان، فراری لند را 154/900 تومان و پارک آبی وایلد وادی را 194/900 تومان خریده بودم. یعنی جمعا 414/700 تومان. با وجود اینکه قیمت بلیت گیشه آنها به این صورت بود: 175 درهم پکیج اکسپلورر آکواریوم، وایلد وادی 299 درهم و فراری لند 315 درهم (هزینه 3 تا از بازی ها در صورتیکه بخواهید آن را انجام دهید جداگانه از شما گرفته میشود). یعنی در کل 789 درهم که به ریال ایران در آن تاریخ میشد 2/524/800 تومان.
یعنی با وجود واچرها ما حدود 2/100/000 تومان در هزینه صرفه جویی کرده بودیم. همان لحظه که واچر آکواریوم را با مسئول سایت دبی واچر چک میکردم ذهنم مشغول شده بود که چطور فردا به فراری لند برویم. قبلا در اینترنت درباره مسیرهای رفتن به آنجا جستجو کرده بودم، یکی از مسیرها گرفتن تاکسی بود که با توجه به کرایه های بالا و عجیب و غریب در دبی واقعا به صرفه نبود. راه دیگر رفتن به ابوظبی استفاده از اتوبوس های بین شهری است. ترمینال اتوبوسرانی دبی نزدیکِ فرودگاه است و از ما خیلی فاصله داشت. برای رفتن به آنجا باید یک کرایه میدادیم و برای رفتن به ابوظبی هم نفری یک کرایه و در مسیر برگشت هم همینطور.
با جمع زدن کرایه ها دیدم آنها هم اصلا به صرفه نیست و خیلی گران میشود. ما حتما میخواستیم به فراری لند برویم. بهتر دیدم از مسئول سایت دبی واچر در این مورد کمک بگیرم. در کمال ناباوری ایشان گفتند که خودشان ترانسفر دارند و لینک رزرو را برای من فرستادند. داخل لینک رفتم و دیدم مبلغ آن بسیار ارزانتر از تمام راه هایی میشود که بررسی کرده ام. از هتل تا ابوظبی با تاکسی کرایه حدود 300 درهم برای رفت و 300 درهم برای برگشت بود یعنی 600 درهم یا 1/920/000 تومان، با اتوبوس هم حدود 150 درهم تا ترمینال برای رفت و برگشت یعنی 300 درهم تا ترمینال، بلیت اتوبوس نفری 80 درهم برای هر مسیر یعنی نفری 160 درهم برای رفت و برگشت که روی هم میشد 320 درهم یا 1/984/000 تومان، با وجود اینکه هزینه دیگری هم از ترمینال ابوظبی تا فراری لند باید پرداخت میکردیم. اما ترانسفری که سایت berimdubai ارائه میداد فقط نفری 369/000 تومان برای رفت و برگشت هر یک نفر از درب هتل تا فراری لند بود. یعنی به جای پرداخت مبلغی حدود 2 میلیون تومان فقط با 738/000 تومان به فراری لند میرفتیم و برمیگشتیم، این راه به جز قیمت چند مزیت دیگر هم داشت:
1- رفت و برگشت با ترانسفر از درب هتل بود.
2- ترانسفر تقریبا نیمه خصوصی بود. بنابراین اتوبوس نبود که برای سوار کردن مسافرها از هتل های دیگر معطلمان کند و زمان از دستمان برود.
ما ترانسفر را رزرو کردیم، ساعت رفت و برگشت 10 صبح و 17 عصر به ما اعلام شد و شماره تماس راننده را برای من فرستادند. بعد از هماهنگی با راننده چند ساعت استراحت کردیم و بعد با اپلیکیشن Careem یک تاکسی آنلاین به نزدیکترین ایستگاه مترو گرفتم. به دو دلیل، اول اینکه میخواستیم از محیط مترو دیدن کنیم و تجربه سوار شدن در متروی بدون راننده را داشته باشیم و دوم اینکه در دبی هزینه های حمل و نقل به خصوص کرایه تاکسی آن قدر بالا است که اگر میخواستیم از هتل تا دبی مال تاکسی بگیریم باید حدود 140 درهم کرایه پرداخت میکردیم (به پول ایران حدود نیم میلیون تومان).
من قبلا در سفر به گرجستان از اپلیکیشن تاکسی اینترنتی استفاده کرده بودم و فکر میکردم در دبی هم به همان شکل باشد برای همین گزینه economy را انتخاب کردم. مبلغ کرایه از هتل C Central The palm تا نزدیکترین ایستگاه مترو یعنی اینترنت سیتی 38 درهم شد، مدل ماشین هم لکسوس ES350 بود.
باورم نمیشد ماشینی که در ایران جزء ماشین های لوکس محسوب میشود در دبی تاکسی اینترنتی باشد. ماشین رسید و ما به مترو رفتیم. یکی از نکات منفی استفاده از مترو در دبی، مسیرهای راهروی خیلی طولانی در قسمت مترو است. کلی باید در راهروهای مختلف پیاده روی کنیم تا به سالن اصلی مترو برسیم. چون سیم کارتمان اعتبار نداشت تصمیم گرفتیم اول یه اعتبار اینترنت بخریم تا به مشکل نخوریم. در قسمت سالن اصلی مترو یک سوپر مارکت بود و آن طرف سالن نیز صرافی برای تبدیل ارز.
به بخش سوپرمارکت رفتیم و از آنها یک شارژ برای سیم کارت شرکت DU خواستم. خانم فروشنده با خوشرویی به من گفت فقط یک مدل کارت شارژ دارند . یک بسته شامل یک کارت شارژ موبایل ، 2 عدد کارت قرعه کشی خودرو پرادو ، 35 عدد کوپن تخفیف رستوران، آرایشگاه، پرواز و ....
تمام اینها در یک بسته به مبلغ 35 درهم. چاره ای جز خرید نداشتیم. آن را خریدیم و به کمک فروشنده فرم های قرعه کشی را پر کردم و در جعبه مخصوص انداختم و شارژ را وارد گوشی کردم. نکته جالب این بود که اگر میخواستم شارژ را برای تماس وارد کنم باید یک کد را وارد میکردم و برای اینترنت یک کد دیگر. خلاصه 1 گیگ اینترنت وارد سیم کارت شد.