این سفر به منظور حضور در نمایشگاه جذب سرمایه گذاری صورت گرفت که به صورت بین المللی وگسترده، هر سال در شهر شیامن چین برگزار می شود و گفته می شود یکی از بزرگترین نمایشگاه های سرمایه گذاری جهانی است. حضور ارگانهای ایرانی در این نمایشگاه با هماهنگی اتاق بازرگانی ایران وچین صورت می گیرد و مسولین اتاق از استان های مختلف دعوت نموده اند که برخی از استانها قبول نموده و تیم خود را معرفی کرده اند که در این سفر با ایشان همراه هستیم. سفر ما عملا ده روزه است که 8 روز در چین و دو روز در سفر است و نمایشگاه به مدت چهار روز است و سپس به شانگهای می رویم و از نمایشگاه موسوم به اکسپوی 2010 بازدید می کنیم. نمایشگاه اکسپوی شانگهای نمایشگاه جهانی عظیمی است که پنج سال یکبار برگزار می شود و امسال در چین می باشد و عنوان امسال آن "شهر خوب برای زندگی خوب" است و از کشورهای مختلف ایده های مناسب شهرسازی برای آینده بشر عرضه می شود و حدود شش ماه دایر خواهد بود. البته در جوار آن نمایشگاه ها و فعالیتهای جنبی زیادی نیز برگزار می گردد. این نمایشگاه مانند المپیک یک فعالیت گسترده و مهم جهانی محسوب می شود. ظرف چهار ماه که از شروع آن می گذرد در اینترنت گزارش شده که تاکنون 25 میلیون نفر از آن بازدید کرده اند. سفر ما روز دوشنبه 15/6/89 آغاز می شود و ابتدا از فرودگاه امام خمینی (ره) به دوحه پایتخت قطر و از فرودگاه دوحه به شانگهای چین می رویم و سپس از آنجا به شهر شیامن خواهیم رفت.
ساعت 22 حرکت هواپیما به مقصد قطر است. راس ساعت با هواپیمایی قطر پرواز صورت می گیرد و پرواز حدود 1.5 ساعت بطول می کشد. در سالن ترانزیت دوحه توقف ما کوتاه است و فرصت تماشای آن را نداریم. سالن آن زیباست و تنوع مردم از ملیتهای مختلف و چهره های گوناگون و انواع پوشش و آرایش که هر یک به فکری و کاری مشغولند جای تامل دارد. پرواز بعدی به شانگهای نیز با هواپیمایی قطر است و اینبار حدود 9 ساعت پرواز خواهیم داشت. البته ظاهرا این پرواز 14 ساعت طول می کشد که علت آن اختلاف ساعتهاست. اینبار یک سوم مسافران ایرانی هستند که غالبا با پرواز قبلی همراه ما به قطر آمده اند. هواپیمای آن نیز بزرگتر است و هر صندلی مونیتور مستقل دارد و امکان مشاهده صدها فیلم و بازی های ساده کامپیوتری یا خواندن صدها مطالب آموزشی مثل کتب مدیریتی یا آشنایی با برخی شهرها و ... را فراهم آورده اند که مسافر در این سفر طولاتی خسته نشود. داخل هواپیما هر کسی یا خوابیده یا به نحوی مشغول است و من هم انواع سرگرمی و فیلم که داخل دستگاه گذاشته اند را امتحان می کنم. با وجود آنکه ساعت حرکت ما بعد از نیمه شب است، با اینحال پذیرایی و برنامه ای مانند شام وجود دارد ولی خدمه هواپیما کسی را بیدار نمی کنند و به آرامی کارهای خود را انجام می دهند. نماز صبح را داخل هواپیما هستیم و بخاطر جهت حرکت هواپیما فاصله بین اذان صبح و طلوع آفتاب کم است و اینجا که از ساعت اذان مطلع نمی شویم و از روشنی نسبی هوا متوجه می شویم. امیدی به اینکه جایی برای نماز ایستادن فراهم شود ندارم ولی به دستشویی هواپیما می روم و داخل آن فضای اندک وضو می گیرم. به دنبال جا به انتهای هواپیما می روم و در آنجا چند نفر دیگر هم به دنبال جای نماز بودند و جای اندکی پیدا می شود که سجاده خود را پهن می کنم و بعد از من چند نفر دیگر هم نماز می خوانند و حتی بعد از طلوع آفتاب هم برخی با تاخیر نماز خواندند.
در بخشی از مطالب داخل دستگاه، معرفی شهرهای بزرگ و معروف دنیا برای گردشگران است تا با وضعیت اقتصادی و آداب معاشرت مردم و حدود قیمتهای آنها آشنا شوند. در باره شانگهای هم مطالبی وجود دارد. مطالب به زبان ساده نوشته شده و قابل استفاده است. مثلا توضیح داده که چینی ها خیلی خوشحال می شوند اگر کلماتی به زبان آنها صحبت کنید و حدود 15 کلمه و عبارت کوتاه و مفید را به زبان انگلیسی و چینی نوشته بود. یکی از همسفران فردی مسلمان از چین است که فارسی را کاملا خوب صحبت می کند و برخی سوالات را دوستان از ایشان می پرسند. ساعت 15.5 به وقت محلی وارد ترمینال فرودگاه شانگهای می شویم. کنترل ویزای افراد در ورودی به کشور چین صورت می گیرد که حدود 30 باجه به موازات هم این کار را انجام می دادند ولی بازهم صف قابل توجهی وجود داشت که نشان دهنده تعدد هواپیماهای وارده به فرودگاه است. این ترمینال بسیار بزرگ و زیبا و تا حدی لوکس است. بارهای خود را که در تهران تحویل داده بودیم تحویل می گیریم. قفل چمدان یکی از همراهان در نقل و انتقال بار حین پرواز شکسته بود و هنگامی که به نمایندگی شرکت هواپیمایی القطریه مراجعه می کنند , بعد از بررسی و گرفتن کپی از گذرنامه خسارت شکستگی قفل را (100 یوان) پرداخت می کنند. مانند اغلب فرودگاه ها در سرویسهای بهداشتی شیر آب وجود ندارد و نیاز به آفتابه با بطریهای مستعمل آب رفع می شود. من و اغلب همسفران نماز ظهر و عصر را در همان سالن می خوانیم و برای پرواز بعدی که یک پرواز داخلی محسوب می شود به ترمینال دوم فرودگاه میرویم که مجاور همان ترمینال بین المللی است. در این فرودگاه غالبا مردم چینی هستند و بعضی از کشورهای منطقه یعنی شرق آسیا و به ندرت اروپایی یا امریکایی هستند.
نمایی از سالن فرودگاه شانگهای
دلارهایم را به یوان تبدیل می کنم. برای تبدیل ارز هم باجه های صرافی و هم دستگاه های خودپرداز فعال هستند و من از دستگاه استفاده می کنم که دلار را دریافت و شناسایی و معادل آن را یوان همراه برگه رسید تحویل میدهد. طبق مطالبی که در داخل هواپیما درباره شانگهای و مردم چین خوانده بودم در اینجا استفاده از لباس تنگ برای بانوان یا دامن کوتاه یا شورت، ناپسند محسوب می شود ولی در عمل اینطور نبود و نیمی از زنان اینطور هستند. بخصوص الان که فصل گرماست. فکر می کنم که شاید این هم تاثیر فرهنگ غربی در سالهای اخیر باشد و شاید در اقشار عادی و روستایی جامعه چین کمتر باشد.
پرواز آخر ما به مقصد شیامن در ساعت 19.5 می باشد و هنگام تحویل بار، مدت زیادی معطل می شویم. پرواز با هواپیمای متوسطی است که اغلب مسافران چینی هستند. هنگام پذیرایی مهماندار می گوید دو نوع خوراک وجود دارد از او می پرسم آیا حلال است؟می گوید غذا پاک نیست و ما نمی خوریم. (اصطلاح غذای حلال و پاک در سطح بین المللی رایج است و عینا همین کلمه بکار می رود زیرا اغلب مسلمانان از هر غذایی نمی خورند) بجای شام مقداری تنقلات که همراه داریم می خوریم. فرودگاه شیامن نیز نسبتا بزرگ و مرتب است و بدون معطلی ترخیص و بارها را تحویل می گیریم. در مسیر به سمت هتل بخش قابل توجهی را از تونلهای متعدد می گذریم که به نظرم جمعا حدود 10 کیلومتر بود و جای تعجب است که چرا داخل شهر این مقدار تونل دارند. همچنین در مسیر پلهایی نسبتا طویل نیز روی آبهای ساحلی وجود دارد که با نور پردازی مناسب این پلها در شب همراه با تلاطم آب دریا چشم گیرند. بخاطر تاریکی هوا محیط شهر چندان به چشم نمی آید. با رسیدن به هتل همگی به فکر تخصیص سریعتر اتاقها برای نماز و شام و خواب هستند تا خستگی را برای حضور فردا در نمایشگاه از تن بیرون کنند. زیرا در مجموع بیش از 26 ساعت پس از خروج از منزل به هتل در شهر شیامن رسیده ایم.
هتل ما بنام ویندهام (WYNDHAM) لوکس و پنج ستاره و بسیار بزرگ است که 28 طبقه و هر طبقه حدود 30 اتاق دارد. برخی از تزیینات لابی هتل ضمن زیبایی از وسایل ارزان قیمت نظیر حبابهای شیشه ای ایجاد شده اند. در همکف یک کافی شاپ بزرگ فعالیت دارد که هنگام ورود ما موسیقی زنده همراه با آواز نیز اجرا می گردید.
نمایی از ساختمان و لابی هتل ویندهام
نمایی از محوطه بیرونی بسیار زیبای هتل ویندهام
اتاق ما رو به دریاست و مقابل ساختمان هتل تا دریا ساختمان یک مرکز آموزشی نظامی و همچنین اسکله ای برای قایقهای تفریحی است که ارتفاعی ندارد و چشم انداز هتل را خراب نکرده است. آن سوی دریا نیز جزیره هایی در فاصله نه چندان دور وجود دارند.
چشم انداز بسیار زیبای هتل ویندهام به سمت دریا و جزیره
قبلا هتلهای پنج ستاره را تجربه کرده ام ولی این هتل نو و با امکانات مناسب است. تلویزیون هتل حدود 40 کانال دارد که 90 درصد شبکه های چین و کشورهای منطقه است. گفته می شود در چین فساد آشکاری نیست و کنترلهای دولتی وجود دارد. در کانالهای تلویزیونی هم تا حدودی این امر دیده می شود و مثل کشورهای اروپایی یا کشورهایی مثل ترکیه و امارات نیست. صبح اتفاقا عینکم می شکند و فراموش کرده ام عینک اضافی را همراه بیاورم. بخاطر ضعیف بودن چشم در امور کاری مشکل خواهم داشت. صبحانه هتل متنوع و علاوه بر اغذیه رایج شامل برخی غذاهای پخته شده از سبزیجات است که به مذاق ما چندان خوشایند نیست. ضمنا میوه ای وجود دارد که آن را تجربه نکرده بودم. میوه ای که مانند هندوانه دله شده پر آب وسفید رنگ است و مانند کیوی تخم های ریز سیاه دارد گویی هندانه و کیوی را با هم ترکیب کرده اند. شکل ظاهری و با پوست این میوه را ندیدم. از مسئولین هتل در باره امکان تعمیر عینک می پرسم می گویند مغازه های عینک سازی همراه با متخصص و تجهیزات اندازه گیری شماره چشم هستند و آدرس می دهد. دوستان ساعت 8 به سمت نمایشگاه حرکت می کنند ولی من با تاکسی به عینک سازی می روم. راننده تاکسی مانند اغلب مردم چین اصلا انگلیسی نمی داند. هزینه تاکسی 20 یوآن طبق تاکسی متر است که هر یوآن حدود 160 تومان است.
در بین راه شهر شیامن را بزرگ و زیبا می بینم. برجهای حدود ده تا 30 طبقه متعددی وجود دارد. اطراف شهر یا در خیابانها فضای سبز فراوان است و هر بخش به شیوه ای سبزه آرایی شده است. کثرت درختان نخل نیز چشمگیر است. شهر چندان شلوغ نیست. وجود دریا و عبور رودخانه از داخل شهر و هوای شرجی اقیانوسی همراه با پلهای ممتد ساحلی از ویژگیهای بارز شهر است. یعنی برای اتصال مناطقی از شهر بجای تخریب بناهای موجود نظیر برخی هتلها پل ارتباطی به موازات ساحل داخل آب اجرا شده است. دوستان می گویند شیامن حدود 2.5 میلیون نفر جمعیت دارد. این شهر مقابل و نزدیک جزیره تایوان است و ظاهرا چینی ها به همین علت به آن رسیدگی مضاعفی کرده اند و آن را شهر نمایشگاهی کرده اند.
مناظری از فضای سبز و درختکاریهای بسیار زیبا در شهر شیامن
عینک سازی مغازه بزرگی است که طبقه دوم آن برای اندازه گیری و معاینه است و متخصص مربوطه که احتمالا دکتر باشد با تجهیزات کامل مشابه پزشکان ایرانی عمل می کند و مانند من در زبان انگلیسی ضعیف است و با هم به زحمت حرف می زنیم. می گویم که عینک را خیلی زود می خواهم و می گوید دو ساعته حاضر می شود. خوشحال می شوم زیرا در ایران زودتر از یکی دو روز عینک تحویل نمی شود. در این فاصله اجازه می گیرم و پشت یکی از میزهای مغازه به تایپ سفرنامه می پردازم. در مغازه لطف دارند و مرتب با آب پذیرایی می کنند. عینک زودتر از دوساعت حاضر می شود. هزینه معاینه وساخت شیشه 100 یوآن یعنی حدود 16 هزار تومان می شود که کمتر از هزینه مشابه در ایران است. با تاکسی دیگری به نمایشگاه سرمایه گذاری می روم. نمایشگاه همراه با کنفرانس ارانه مقالات و همچنین تعدادی سمینار تخصصی و میزگردهای ویژه بازرگانی و سرمایه گذاری است. البته مقالات و سمینارها بیش از آنکه آکادمیک باشند, جنبه عملی دارند. حضور ما برای نمایشگاه بین المللی سرمایه گذاری است و همراه آن دو نمایشگاه داخلی چین هم برگزار شده است: 1- نمایشگاه ملی سرمایه گذاری چین 2- نمایشگاه بین المللی مسافرت (خدمات سفر و گردشگری) که فقط فضای سه نمایشگاه تفکیک شده و همجواری آنها و ارتباط فضاها با هم باعث می شود که عملا سه نمایشگاه مانند یک نمایشگاه به نظر برسند. از نظر ساختمانی نمایشگاه شامل دو ساختمان بسیار وسیع است که طبقه دوم به رستوران و طبقه سوم به کنفرانس و میزگردها اختصاص دارد همچنین محوطه باز وسیعی نیز جلوی نمایشگاه وجود دارد که برای زیبایی و مدیریت مجموعه مفید است.
مراسم افتتاحیه نمایشگاه در محوطه بیرونی (مراسم سنتی رقص اژدها)
غیر از غرفه هایی که به تناسب موضوع در نمایشگاه حضور دارند, غرفه های متعددی به فروش چای, شیرینی, میوه و فرآورده های آن (آب میوه, مربا, خشکه, عصاره و کپسول و .. ), صنایع دستی, محصولات بسیار ساده و مصرفی و همچنین جواهرات اختصاص دارد و غرفه ها حالت تکراری قابل توجهی دارند. مثلا جواهرات از سوی تولید کنندگان مختلف ولی همگی از یک سنخ یعنی سنگتراشه هستند یا غرفه های متعدد و مشابهی برای کیک و شیرینی وجود دارد. چای از محصولات مهم منطقه است که با آیین ویژه عرضه می شود و دهها غرفه بساط چای دارند که معمولا چند خانم با لباس هماهنگ و محلی در هر غرفه هستند که با آرامش چای را تهیه و در فنجان های کوچک با احترام فراوان به مهمانان (و رهگذران) تعارف می کنند. این غرفه ها از سویی برای زنده نگاه داشتن سنت محلی است و از سویی بازاری برای فروش چای و فنجان و قوری و...
مراسم افتتاحیه (داخل نمایشگاه شیامن)
نمایی از غرفه های داخل نمایشگاه
غرفه عرضه رایگان و تبلیغ چای در نمایشگاه
عکس 25 و 26 : مراسم های جنبی نمایشگاه گردشگری (نمابش عروسکی)
گوشه ای از برنامه های کاری نمایشگاه سرمایه گذاری و غرفه های مربوط به ایران
در اینجا مردم بجای آب یخ از آب ولرم برای نوشیدن استفاده می کنند و حتی دستگاه هایی که در ایران برای آب سرد و جوش در مکانهای اداری استفاده می شود، آب ولرم و آب جوش تحویل می دهد. البته از نظر سلامتی خوردن آب ولرم بهتر از آب سرد است که گاهی منجر به سرما خوردگی می شود. ساعت 5 به هتل برمی گردیم نماز ظهر و عصر را خوانده و دوباره جهت گردش در سالن هتل جمع می شویم. مشکلی از نظر تهیه سیم کارت موبایل داریم. استفاده از موبایل ایران مقدور است ولی گران است و سیم کارت عادی چینی برای داخل چین است و سیم کارت بین المللی باید بگیریم که اغلب مغازه ها ندارند و قرار بوده تعدادی برای هتل بیاورند که نیاورده اند و گفته می شود برای سیم کارت بین المللی داشتن گذرنامه و ثبت سیم کارت به نام متقاضی لازم است. برخی از قبل از دوستان خود که به چین سفر رفته اند, سیم کارت گرفته اند و بعضی هزینه گرانتر موبایل خود را تقبل می کنند و بعدا متوجه می شویم از سیم کارت معمولی نیز با ترفندی (افزودن پیش شماره) می توان استفاده نمود. می گویند جزیره زیبایی در اطراف هتل است که قصد رفتن به آنجا را داریم ولی برخی بخاطر وقت غروب تردید دارند و بالاخره می رویم. (بعدا می فهمیم که بهتر بود در روز می رفتیم. حتی بعضی افراد در روزهای بعد مجدد به جزیره رفتند تا به خوبی آن را تماشا کنند.) از هتل تا اسکله را پیاده می رویم و سپس کشتی سوار می شویم. کشتی دو طبقه است وحدود 150 تا 200 نفر گنجایش دارد و فوری پر می شود و بدون اخذ وجه مردم را به جزیره می برد. (کرایه دو طرف مسیر را هنگام بازگشت می گیرد.) جزیره در فاصله کم یعنی حدود 500 متری قرار دارد.
در شهر اتوبوسها اغلب یک طبقه هستند و ایستگاه ها نیز خیلی شلوغ نمی شود. ماشینها نیز مدلهای متنوعی دارند و اغلب نو هستند و خیلی کهنه نیستند. همراه خود یک نفر از هتل را برده ایم که راهنمای گروه باشد و به زبان انگلیسی محیط را توصیف نماید. این راهنما برای حدود دو تا سه ساعت 200 یوآن (32 هزار تومان) می گیرد. جزیره از نوع سنگی و به صورت تپه هایی است و خیابان بندی منظم و سنگفرش شده دارد و راهنما می گوید حدود 20 هزار نفر درآن ساکن هستند و در دوره استعمار انگلیس مرکز کنسولگری انگلیس و بعضی از دیگر کشورها در این جزیره بوده است (لابد برای آنکه از دست مردم ناراضی ایمن باشند مقر خود را در جزیره قرار می دادند). راهنما ساختمانهای قدیمی مذکور را به ما نشان می دهد. ساختمانها معماری قدیمی اروپایی دارند و حدود 100 سال قبل از اشغالگران گرفته شده و احتمالا این ساختمانها بیش از 150 سال دارند ولی هنوز هم برقرارند و بعد از بازسازی از آنها به عنوان رستوران یا کلیسا و درمانگاه وامثالهم استفاده می شود. شب گرمی است و گرچه خانه های جزیره قدیمی هستند ولی به کولر گازی مجهز شده اند. در جزیره نور پردازی برای بازدید شبانه انجام نشده و زیبایی اطراف و ساختمانها در شب پدیدار نیست. جلوتر که می رویم تعدادی مغازه های صنایع دستی , فروش تنقلات و شیرینی و رستوران وجود دارند که مشغول خرید می شویم و افراد در مغازه ها پراکنده می شوند. صنایع دستی عرضه شده متنوع است و قابل توجه گردشگران قرار می گیرد ولی معمولا اشیاء تولیدی با صرف زمان کم ساخته شده اند و هرکسی روشی برای تولید برخی صنایع دستی در نظر گرفته است. برعکس صنایع دستی کشور ما که معمولا با کار بسیار و با مهارتهای ویژه تولید می شوند و روش تولید آنها غالبا از سالهای طولانی گذشته حفظ شده است. با پراکنده شدن دوستان ادامه مسیربه بالاتر عملا منتفی میشود و پس از حدود یک ساعت پرسه در مغازه ها و چانه زنی به سمت اسکله بر می گردیم و نمی دانستیم که ادامه مسیر زیباتر از راه رفته است (افرادی که روزهای بعد می روند خبر می دهند).
همان موقع نور افشانی بسیاری در محله ای از شهر مشاهده می شود. برخی می گویند هر سال یکبار در هشتم سپتامبر فستیوالی دارند و مغازه ها حراجی می کنند و به همین مناسبت نورافشانی انجام می شود. در واقع هشتم سپتامبر در تقویم میلادی برابر 8/8/ می باشد و عدد هشت نزد چینی ها عدد اقبال و مبارکی محسوب می شود. بالاخره با همان کشتی ها بر می گردیم و بلیط هر نفر 8 یوآن است.
مراسم نور افشانی در شهر شیامن که از جزیره به خوبی دیده می شود
صبح پنج شنبه روز دوم نمایشگاه و کماکان شلوغ است. بعضی از چینی هاکه مردمی غیر از نژادهای شرق آسیا یعنی چشم بادامی را ندیده اند, قیافه ما برایشان جالب است و اصرار دارند با ما عکس بگیرند. بعضی از این چینی ها به ایران ابراز علاقه می کنند و برعکس بعضی می پرسند ایران کجاست؟ ساعت چهار عصر به سمت هتل بر می گردیم و امشب مهمان یک تاجر مسلمان چینی هستیم که نامش را حاجی اسکندر می گویند. بنابراین همگی ساعت 6.5 با اتوبوس به رستوران دریایی می رویم. این رستوران اغذیه حلال و سنتی فراهم می کند.
رستوران ارائه دهنده غذای حلال در چین
جهت مطالعه قسمت دوم کلیک کنید
نویسنده : میثم کوچک زاده