خب این اولین سفرنامه رسمی منه کلا اولین سفرنامه منه .من اساسا ادم بنویسی نیستم. الانم بحث جایزه در میون نبود در حال نوشتن نبودم. دیگه سفر خرج داره!! قبل شروع سفرنامه یکم درباره خودم بگم مثل اول کتابا "درباره نویسنده " اینجانب پریسا یوسف زاده دیده گشوده در تاریخ 17 فروردین سال 1378 هجری شمسی آدمی دقیقه نودی و بی برنامه اما بحث سفر که پیش میاد یه برنامه ای میچینم که بیا ببین جوری که تو 9 روز 10 شهر دیدم این دقیقه نودی بودن گاهی خوبه گاهی بد مثلا وقتی بلیط لحظه آخر ارزون میخری خیلی حال داره و اما امان از روزی که داری از پرواز جا میمونی و زمین و زمان دست به دست هم میدن تا تو دیرترین حالت ممکن برسی..خب این سفرنامهدرباره همون 9 شهر در 10 روزه
دور جنوبی سریلانکا در 10 روز: سیگیریا – دامبولا – کندی – گامپولا- الا – تیساماهاراما – میریسا – گاله – کلمبو
اصلا چرا سفر به سریلانکا؟ داستان این سفر برمیگرده به سال 1400 . داستان سریلانکا از یه دورهمی دوستانه شروع شد. داشتیم در مورد اینکه مسافرت رفتن سخته و پروسه گرفتن ویزا طولانی و هزینه بره صحبت میکردیم که در همین بین سوال شد کلا چندتا کشور میتونیم بدون ویزا یا با ویزا فرودگاهی بریم ؟ و از اونجایی که هیشکی کلمه "نمیدونم" رو به کار نمی برد و هرکی یه عدد می پروند ، بحث داشت به جاهای باریک میکشید که رفتیم سراغ گوگل جان. تو همین سرچا بود که به اسم جدید برخوردیم "سریلانکا" برای ما که جدید بود و باز هم با سرچ ساده ای عکسای سریلانکا دیدیم و عاشق شدیم و با سرچ ساده ی دیگه قیمت های تور سریلانکا دیدیم و فارغ شدیم.
دست کوکی های عزیز هم درد نکنه از اون روز اینستا و هر وب پیجی باز میکردم عکس سریلانکا اومد نذاشت ما سریلانکا رو فراموش کنیم و اینجا نقش به سزای خواهرم شروع میشه ایشون وقتی یه کشوری میوفته تو کلشون کارشون میشه صبح تا شب چک کردن سایت های مسافرتی. تو همون چک کردنا تو قیمت هتلها به کلمه مورد علاقه هر انسانی برخوردیم, تخفیف و بله ما سریلانکایی شدیم. البته فقط تخفیف مارو راهی نکرد و بازهم سرچ کردیم دیدیم که بهترین زمان برای سفر به جنوب سریلانکاست هوای خوبو ،تموم شدن باران های موسمی. سریلانکا کشوری در جنوب آسیا واقع در اقیانوس هند و جنوب کشور هند است. دلیل دیگه ای که سریلانکا را انتخاب کردیم چون سلیقه هر سه مارو (من – خواهرم - مامانم ) پوشش میداد از دیدن وال در اقیانوس هند گرفته تا دیدن لئوپارد در جنگل های حفاظت شده – از خوابیدن در کلبه های جنگلی گرفته تا هتل های 5 ستاره کلمبو – از خرید محصولات محلی تا برندهای جهانی- خلاصه اینکه سریلانکا کشوری هست که با طی کردن مسافتی کم میتونستیم تجربه های متفاوتی داشته باشیم.
روز اول، پرواز به سمت سریلانکا
فرودگاه امام خمینی-ترمینال سلام-فرودگاه مسقط
ما دقیقا بهمن سال 1400 راهی سفر ماجراجویانه سریلانکا شدیم. دقیقتر بخوام بگم سه شنبه 8 بهمن 1400 ساعت 21:25 پرواز کردیم به سوی سرزمین سریلانکا. سریع نریم سر پرواز یکم بریم عقب تر. همینطور که گفتم آدم دقیقه نودی هستم و 5 ساعت مونده به پرواز من هنوز چمدون نبسته بودم میدونم حرص دراره اما تا دور خودم چرخیدم و وسایل جمع کردم و تاکسی اومد شد 18:30 و ترافیک شبانگاهی تهران و تاکسی نرو و ...ساعت 20:15 رسیدیم فرودگاه. صف و چک اولیه فرودگاه رد کردم ، دوییدم سمت برد پرواز ، سورپرایز... پرواز تو لیست نیست!! با استرس از مسئول محترم پرسیدم پروازم تو چارت نیست و گفت خانم ایرلاین سلام هستین باید برید ترمینال سلام خداروشکر باز نزدیک بود و تاکسی محترم با پول هنگفت مارو برد سلام ایر. ساعت 20:30 رسیدیم و بار تحویل دادیم و بالاخره تونستیم نفس راحت بکشیم .
پرواز ما چند ساعت درمسقط توقف داشت. و شوک دوم سفر در فرودگاه مسقط به ما وارد شد دلار غیر خط آبی قبول نمیکرد و کلا 300 دلار خط آبی داشتیم ، بنابراین با فکر اینکه اگه سریلانکا هم اینجوری باشه دست رو دلمون گذاشتیم و پولی خرج نکردیم .
روز دوم، فرودگاه نگومبو به سیگیریا
فرودگاه نگومبو-گرفتن ویزا-تحویل اتاق هتل-گشت شهری سیگیریا
9 صبح روز سه شنبه رسیدیم فرودگاه نگومبوی سریلانکا ,ویزا گرفتن هم کار راحتیه – به محض رسیدن به فرودگاه راهنماییتون میکنن به سمت کانتر ویزا – هزینه اش 30 دلار هست برای مدت 30 روز – مدارک لازم برای اخذ ویزا : پاسپورت با حداقل 7 ماه اعتبار( اگه تا اینجا بدون پاسپورت رسیدین بقیه اش هم بدون پاسپورت میشه J ) ، بلیط برگشت و واچر هتل بعد از ویزا تو فرودگاه رسیده نرسیده رفتیم صرافی فرودگاه و چک کردیم دلار غیر خط آبی قبول میکنن یا نه و خبرخوش ، قبول کردن. بعد تبدیل پول مستقیم رفتیم سیم کارت دیتا دار(به مبلغ 16 دلار) خریدیم. چو اینترنت نباشد تن من مباد...
شهر اول سیگیریا انتخاب کردیم که یه فاصله 3،4 ساعته با فرودگاه داشت و چون تازه رسیده بودیم جو سریلانکا مارو گرفت و با توک توک (موتور سه چرخه) راهی هتل سیگیریا (the sigiriya hotel ) شدیم در اینجا یه پرانتز دیگه( هزینه سفر همون اول طی کنید باهاشون و تخفیف بگیرید حتی قهر کنید برید سراغ توک توک بعدی قول میدم قیمت از قیمت اولیه نصف میشه) –باید اضافه کنم که بار ما کلا سه تا کوله پشتی بود یک کوله 40 لیتری – دوتا 30 لیتری. اگر هرکدوم یه چمدون داشتیم قطعا با توک توک نمیشد . هزینه این مسیر 10,000 SLR شد .
خب توک توک برای یه راه 4 ساعته کمی خسته کننده بود(خستگی پرواز هم بود) و صندلیش ناراحت ، برای همین وسط راه یه نیش توقف زدیم و در معیت آقای توک توک ران صبحانه ای خوردیم و جلدی زدیم به راه. حدود ساعت یک رسیدیم هتل و تا آماده شدن اتاقمون یه نوشیدنی خنک مهمونمون کردند که خیلی چسبید . محل اقامت ما هتل سیگیریا(Sigiriya Hotel) بود که تا صخره سیگیریا(یکی از جاذبه ها) کمتر از یک کیلومتر فاصله داشت – یک شب اقامت در این هتل برای 3 نفر ما همراه با صبحانه 110 $ شد . چشم انداز صخره سیگیریا و امکانات هتل ارزش هزینه ای که براش کردیم داشت .
بعد از گرفتن اتاق یه استراحت یک ساعته کردیم و رفتیم گردش اطراف هتل و ناهار (هرجایی پچل ترخوشمزه تر.(پچل کلمه ای کرمونی به معنا حدودا کثیف میشه ولی همون پچل گویا تره فرهنگ لغات گسترش بدین این پچل هم از من به یادگار) . برنج سرخ کرده و نودل همراه مرغ بعد این سفر طولانی خیلی حال داد.
بعد ناهار اولین جاذبه سریلانکا "فیل" دیدیم . فیلاشون یکم کوچولو موچولو تر از فیل های آفریقان و عاج هم ندارن . میتونستیم فیل سواری هم انجام بدیم اما چون ما حامی حقوق حیواناتیم سوار نشدیم(نگید ترسیدش!) دیگه راهی هتل شدیم و از امکانات هتل (استخر با چشم انداز صخره سیگیریا ) استفاده کردیم و عکسامون گرفتیم و لالا. یه نکته جالب درباره سیگیریا بگم،برای اینکه حیوانات راحت باشند( به محیط زیست منطقه آسیب نزنند)،از چراغ برق در کوچه پس کوچه ها و محوطه هتل خبری نبود.( این نکته رو مسئول پذیرش هتل گفت )
روز سوم سیگیریا -کندی
زیارت صخره سیگیریا-معبد دامبولا-معبد دالادا-دریاچه کندی-مراسم سنتی کندی-مرکز خرید کندی(امروز از اون روز پرکاراست)
صبح زود بلند شدیم و راهی قلعه سیگیریا ، یکی از جاذبه های دیدنی سریلانکا شدیم . ما این مسیر توک توک گرفتیم . البته میشد پیاده هم رفت . اما گفتیم جونمون برای مسیر اصلی بذاریم ( پله نوردی داره ) قلعه سیگیریا در دوران پادشاهی کاسیاپا در قرن پنجم میلادی ساخته شده. کاسیاپا که با دسیسه ، پادشاهی برادرش رو تصاحب کرده بود از ترس حمله برادرش این قلعه ساخت تا از خودش محافظت کند، ولی هرگز برادرش به او حمله نکرد! قبل سفر ،شنیده بودم که باید صبح زود رفت تا بالای قلعه طلوع خورشید رو ببینیم ولی امکان پذیر نیست ! چون بلیط فروشی قلعه تازه 7 صبح باز میکرد و مسیرهم جوری نیست که بشه تو تاریکی رفت. یادم باشه بعدا برای طلوع دیدن یه جای دیگه رو بهتون معرفی کنم.
خب برگردیم به قلعه، توصیه اکید میشه 7 صبح اونجا باشید. هم هوا خوبه و آفتاب پس کلتون نیست و هم خلوت تره نسبتا و یه خوراکی سبک هم همراهتون باشه والبته آب .چون اون بالا چیزی برای خوردن گیرتون نمیاد. و نکته دیگه ، مسیر کاملا مشخصه و کنار هر مکان بازدید، تابلو اطلاعات داره و نیاز به تورلیدر ندارید .اگه بازهم خواستین تورلیدر بگیرید از دکه بلیط فروشی هماهنگ نکنید تو خود مجموعه قیمت تورلیدر کمتره و هزینه بلیط هم نفری 30 $ هست که ضرب و تقسیم تو سفر بذارید کنار و خوش بگذرونید .
مسیر رسیدن تا بالای صخره خیلی زیباست و نمیذاره خسته بشید (البته حواستون به میمون ها باشه ،گوشی و وسایلتون جایی که نشستید بغلتون رها نکنید ما چهارتا خرما تلفات میمونی دادیم) بعد از عبور از باغ ها ورودی قلعه رو میبینین که به شکل پنجه های شیر هست . سیگیریا به معنی شیر است – قلعه شیر. از اینجا پله نوردی شروع میشه .توی این مسیر یک گذرگاه آیینه ای هم وجود داره که سنگ رو انقدر صیقل دادن که مثل آینه شده .برای رسیدن بهش باید از پله های فلزی مارپیچ که ارتفاع رو خیلی قشنگ حس میکنید رد بشید.
من ترس از ارتفاع دارم ، اما ترس رو گوشه ای گذاشتم و با سلام و صلوات و جیغ داد از پله ها عبور کردم و خدایی ارزشش داشت این قسمت عکس وفیلمبرداری ممنوعه برای همین عکسی ازش پیدا نمی کنید و باید شخصا برید و تجربه اش کنید و نقاشی و نگاره هایی رو دیوار هست که داستانشو براتون شرح میدن الان من نمیگم که اسپویل نشه ( اگر ترس از ارتفاع دارین میتونین بیخیال این پله های فلزی بشین و مسیر خود قلعه رو ادامه بدین) وقتی به بالای قلعه میرسین میبینین که منظره 360 درجه سیگیریا ارزش این پله نوردی رو داشته .
بالای قلعه دو تا شهروند خیرخواه اومدن و به مامانم توو پایین رفتن کمک کردن وقتی رسیدیم پایین گفتن پول وده. دیگه ما شاخ دراورده بودیم هی ما میگفتیم ما از شما کمک نخواستیم که الان پول میخواین .... اخر سر اجرشان رو بی مزد نگذاشتیم !!!(پول خرد هم همراهتون باشه) و بعله این بود قلعه سیگیریا البته که خیلی بیشتر از این بود اما دیگه شنیدن کی بود مانند دیدن میخوام کاری باهاتون کنم بعد از پایان سفرنامه کوله بر پشت سوار اولین پرواز به مقصد سریلانکا بشید.
خب دیگه شهر اول بسه بریم باقی شهرها بعد از بازدید از قلعه و تحویل اتاق هتل، راهی شهر دوم، کندی شدیم البته با توک توک هماهنگ کردیم که از مسیر معبد دامبولا مارو کندی ببره هزینه حمل نقل انقدر پایین و مردمش انقدر قابل اعتمادن که ما بهش گفتیم یه ساعت برای بازدید از معبد توقف کنه و وسایلمون پیشش گذاشتیم ) قطعا پاسپورت و پولامون از خودمون جدا نکردیم )و اما قلعه دامبولا - از آقای راننده بخواین بالای تپه ( دکه بلیط فروشی ) پیادتون کنه و پایین تپه کنار معبد طلایی (Golden Temple) منتظرتون باشه . همراهتون شالی چیزی باشه با شلوار و شلوارک نمیشه بازدید کرد البته که کنار بلیط فروشی یه سبد شال هست اما زمان ما چون شلوغ بود سبد خالی بود .
اینجا برخلاف سیگیریا تو مسیر پر دستفروش غذایی هست با قیمیت مناسب. یکم پچل مچل هست اما دیگه تو سفر دلتو پاک بگیر. مثلا برای آبمیوه ، کلا دوتا لیوان شیشه ای داشت که تو یه تشت آب نمک میشست و بهتون آبمیوه میداد. والا ما خوردیم و تا الان که این سفرنامه رو مینویسم نشانه ای از مریضی نداریم. معبد دامبولا به پای معبدهای مالزی نمیرسه اما دیدنش خالی از لطف نیست .بعد از بازدید راهی کندی شدیم تو راه آقای توک توک ران پیشنهاد بازدید از یه فروشگاه سوغاتی جات و موزه داد و بهمون گفت اگه براشون مشتری ببره پورسانت میگیره و اطراف موزه هم یه معبد (Nalanda Gedige) و طبیعت زیبا هست و موزه هم ورودی نداره ما از صداقت آقای توک توک خوشمون اومد و گفتیم برو که بریم . جای زیبایی هست اگه وقت داشتین پیشنهادو قبول کنید .
حدودای ساعت 4 رسیدیم هتل ، برای این شهر هتل Atelier Kandy گرفته بودیم که مسئولینش به شدت مهربون و مهمون نواز بودن و کلی پیکسل و برچسب های سریلانکا گرفتیم .
کندی یکی از شهرهای بزرگ ومهم سریلانکا به شمار میاد و جاذبه های زیادی داره. یک ساعتی خستگی انداختیم و رفتیم شهرگردی . اولین محلی که برای بازدید رفتیم معبد دالادا بود که دندان بودا در اون نگهدای میشه حدودا گشتن تمام معبد یک ساعتی زمان میبره اما چون برناممون فشرده بود فقط براش نیم ساعت وقت گذاشتیم.بعد از معبد راهی دریاچه کندی شدیم. دور دریاچه (kandy lake ) بلیط فروشا مراسم سنتی کندی (Kandy Cultural Show) دوره ات میکنند. مراسم شامل رقص محلی ، آتیش بازی و روی آتیش و میخ راه رفتن میشه. سر بلیط اینهم چونه بزنید .اینجاهم فرمول قهر کردن رفتن سراغ بعدی جوابه .
مراسم بدی نبود یکم وسطش طولانی حوصله بر شده بود که وقتی که آتیش بازی شروع شد جذاب شد . بعد مراسم رفتیم پاساژ گردی چون تولیدات برندا تو کشور خودشون انجام میشه میتونید پوشاک قیمیت مناسب پیدا کنید . نزدیک دریاچه کندی مرکز خرید کندی (kandy city center) هست میتونین خرید کنین و شام اینجا بخورین . فودکورت نسبتا خوبی داره تا ساعت 9 باز هست .
روز چهارم، کندی
باغ گلها-کارخونه چای-برج آمبولاواوا
روز بعد دیگه نوبتی هم باشه نوبت باغ گلهاست (Royal Botanical Garden) . هتل شهر کندیمون روش صبحانه نبود پس بدون اتلاف وقت زدیم بیرون به سمت طبیعت و بازهم باید تاکید کنم که صبح زود برید که شلوغ نشه . باغ ساعت 8 باز میشه ماهم از زمانی که داشتیم استفاده کردیم همون بغل ورودی باغ صبحونه ای خوردیم .( از هتل تا باغ گل ها رو با اتوبوس رفتیم ). اینجا محل عکاسی عروس و دوماداشونه کلی عروس دوماد میبینید. باغ خیلی بزرگه و قسمت های مختلف داره همه قسمتاش خوشگله و ارزش دیدن داره خسته شدین هم استراحت کنید و ادامه بدید همه جاهاشو ببنید .
خب بریم سراغ سوغات اصلی سریلانکا
سریلانکا و چیششش ؟؟!!چاییشششش !!
شهرکندی پر کارخونه چایی سازی هست و بازدید از کارخونه رایگانه هم میتونین مراحل درست شدن چایی ببینید هم چایی بنوشید و هم چای بخرید. ما کارخونه (Emblimeegama tea) رفتیم . حدودا 10 دقیقه با توک توک از باغ گلها فاصله داره . بعد از کارخانه چایی هنوز هوا روشن بود یعنی هنوز وقت داشتیم که بریم سراغ جاذبه بعدی سریلانکا برج آمبولوواوا که فاصله کمی تا کندی داره.( صبح زود بیدار شدن اینجاها جوابه ها :) ) برای رسیدین از محلی و گوگل مپ کمک گرفتیم و با اتوبوس تا شهر Gampola رفتیم اتوبوس هم نگو ترن وحشت بود کنار پرتگاه با سرعتتتتت (رانندگی ایران در نظر بگیرید حالا ده برابر بدتر میشد رانندگی آقای اتوبوس ران) . بعد از رسیدن به شهر برای رسیدن به معبد باید تاکسی یا توک توک بگیرین که ما توک توک انتخاب کردیم . آقای راننده قبول کرد با هزینه 1500 SLR ما رو تا معبد ببره و حدود یک ساعت منتظرمون بمونه و مارو به شهر برگردونه . هشتگ #ambuluwawa یه نگاه بندازید دیگه میفهمید با چی طرفید .
آمبولاواوا یک مجموعه است که شامل معبد بودا ، معبد هندوها ، یک کلیسا و یک مسجد میشه. در واقع افراد با 4 باور متفاوت در این مکان جمع میشن و امور مذهبیشون به جا میارن. این مکان نمادی از یکپارچگی ادیان هست . این مجموعه بالای یک کوه ساخته شده که به خاطر تنوع بالای پوشش گیاهیش (بیش از 200 نوع گیاه متفاوت ) معروفه . کوه هم که میگم کوه ها ... یه جاهایی شیب انقدر زیاد بود توک توک نمیکشید بره بالا ، میگفت : پیاده شین، این پیچ پیاده بیاین ! ماشین هم میشد گرفت اما مزه های سفر به همینه وگرنه با ماشین تند بری برسی به مقصد چه فرقی با جاده های دیگه داره آخه!!
البته خیلی از دوست داران کوه نوردی فاصله ی 7 کیلومتری از شهر Gampola تا معبد رو پیاده میرن . ما چون برنامه کوه نوردی برای روزهای بعد داشتیم و وقتمون هم اندک بود توک توکو ترجیح دادیم . در این مجموعه برج سفید آمبولاباواوا با ارتفاع 48 متر یکی از جاذبه های سریلانکا به شمار میاد که برای عاشقان ارتفاع و هیجان مکان فوق العاده ای . منظره شهر و جنگل های اطراف هم به قدری از بالای برج قشنگه که اصلا از دستش ندین حتما این برج تو برنامه تون بذارین.
خود برج جالبیش اینجا بود که هرچی بالاتر میرفتی مسیر باریکتر میشد به حدی که یک نفر یه زور رد میشد . وزش باد هم که طیبعتا با ارتفاع شدیدتر میشد . مامانم که پایین برح موند .من و خواهرم هم تا وسطاش رفتیم دیگه دست و پامون داشت میلرزید که برگشتم پایین. اگر برج اصلی رو فتح نکردین ناراحت نباشید یدونه مینی برج هم بغلش هست که ارتفاعش کمتره این یکی میشه به نوکش رسید. خب دیگه انقدر هیجان برای یه روز کافی بود با آقای توک توک ران به شهر Gampola برگشتیم ( ازش خواستیم تو ترمینال اتوبوس پیاده مون کنه ). از ترمینال هم اتوبوس به کندی گرفتیم و سپس هتل وقتی به هتل رسیدیم تقریبا دیروقت بود و شام تو هتل خوردیم. انتخاب غذا به خود هتل سپردیم برامون مرغ سرخ شده و کلی بشقاب مزه (یه چیزی مثل ترشی و ماست) اماده کرد .
روز پنجم، کندی به الا
قطار الا-خرید سوغاتی
قطار آبی رنگ معروف کندی به الا سه بار در روز حرکت میکنه . این مسیر حدودا7 ساعت طول میکشه و از بین دشت های سرسبز و مزارع چای میگذره و مناظر فوق العاده ای رو خواهید دید . شما میتونین قطار تندرو این مسیر انتخاب کنین و همچنین بلیط هاتون آنلاین بخرین . اما دیگه تجربه یک قطار سواری به سبک سریلانکا رو نخواهید داشت . بلیط هایی که آنلاین فروخته میشه برای کوپه های درجه 1 و درجه 2 هست که امکان باز کردن پنجره ها و آویزون شدن از در و دیوار قطار رو به شما نمیده . ما که نمیخواستیم این تجربه رو از دست بدیم تصمیم گرفتیم بلیط از خود باجه بخریم . قطار ساعت 7:50 حرکت میکرد . ما ساعت 7 ایستگاه قطار بودیم (Kandy Railway ) بهتره زود برین چون نزدیکای ساعت حرکت صف میشه ( سعی کنین جوری برنامه ریزی کنین که این مسیر نخواین تو تعطیلات برین) بلیط قطار حدودا 2 دلار هست و شما صندلی مشخصی ندارین (مثل مترو).
ممکنه این 7 ساعت قرار باشه کلا وایسین ( ما بعد 2 ساعت جا پیدا کردیم ) -(زمانی که در انتظار قطار نشستین افراد خیرخواهی میان و میخوان بلیط با شماره صندلی بهتون بفروشن که صحت نداره و بهشون توجه نکنید و از همون باجه بلیط تهیه کنید)- خب همونجوری که گفتم این قطار شلوغه ، وادما از در دیوار به قطار آویزونن از بیرون و در و پنجره هاش بازه و سرعت زیادی هم نداره میتونین با رعایت ایمنی از در اویزون بشین و عکسای جذابی بگیرین و اگر تو این 7 ساعت گشنتون هم شد هیچ نگران نباشید دستفروش های قطاری با میوه تازه و پیراشکی به استقبال شکمتون میان ( اخطار : به فکر استفاده از دستشویی اصلا نیفتین )
خب بالاخره رسیدیم از ایستگاه قطار، توک توک گرفتیم و هتل . هتل انتخابی ما برای این شهر Ella Mount Relax cottage بود . این هتل کلبه جنگلی اجاره میده . کلبه دو خواب برای ما 3 نفر شبی 30 $ شد به همراه صبحانه(تخفیف داشت) . دور کلبه رو به جنگل کامل پنجره هست . دیگه از منظره نگم . انگار وسط یک تابلوی نقاشی بودیم .
بدون اتلاف وقت وسایل گذاشتیم رفتیم شهر گردی ، شهر الا، بین توریست ها خیلی معروف و محبوبه و مسلما پر سوغاتی فروشی . برای ورود به فروشگاه ها باید کفشامونو در می آوردیم ! !! شهر کوهستانی هست و هوا کمی خنکه بهتره لباس گرم همراهتون باشه!! بعد 7 ساعت قطار سواری به سبک سریلانکا، باید یه شام خوب می خوردیم تا برای فردا انرژی می گرفتیم. رستوران Chill رفتیم که محیط دوستانه و گرمی داره . یک دیوار هم داره که به زبان های مختلف روش نوشته شده و بله فارسی هم بود. اینجا دیگه من دلم برگر میخواست برگرمو سفارش دادم .خواهرمم که کلا دنبال غذاهای عجیب غریبه ماهی طبخ شده تو برگ موز سفارش داد . مامانم هم سالاد ( خواهرم همیشه رژیمه اما مامانم سالاد سفارش میده !!!) غذاها معرکه بود فقط ماهی یکم تند بود از این تند خوشمزه ها که اشکت درمیاد اما تا لقمه اخرش میخوری .دسر هم برای از بین بردن تندی بستی خوردیم .
شهر الا همونطوری که گفتم توریستی تر شده و رستوران ها و کافه هاش یکم بیشتر باز بودن تا حدودای 12 . یادتونه گفتم یه جا برای دیدن طلوع میگم ؟(با دقت بخونین دیگه ، امتحان میگیرم ) اینجا ، همونجاست طلوع من طلوع من ... شب زود خوابیدیم که صبح بریم بالای لیتل آدامزپیک(Little Adam’s peak) طلوع ببینیم .
روز ششم – شهر الا و تیساماهاراما
دیدن قله لیتل آدامز پیک – پل نه طاق – آبشار راوانا - حرکت به سمت تیساماهاراما
طلوع ساعت 6:25 بود و طبق گوگل مپ از هتل ما تا قله 40 دقیقه بود . پس ساعت برای 4:30 کوک کردیم . صبح بیدارشدیم و هوا تاریک. کلید برق بزن مگه کار میکرد .اواااا گوشی چرا فقط 10 درصد شارژ داره نگو از دیشب برقا رفته بود!!! هتل این شهرمون همونطور که گفتم کلبه جنگلی بود و دیگه از مسئول پذیرش 24 ساعته خبری نبود. اصلا تلفنی هم نبود زنگ بزنی بگی This is room … .خودمون رفتیم سرگوشی آب بدیم ببینیم کسی هست کمک کنه که نبود.
اما جعبه فیوز پیدا کردیم میخواستیم بریم سمتش که چشمتون روز بعد نبینه سگ وحشی ای در دوقدمیش بسته بودن حالا همه خوابنا این اقا سگه باید بیدار باشه کاریش نمیشد کرد باید تو تاریکی حاضر میشدیم که به طلوع برسیم . گوشی تا حدی با پاوربانک شارژ کردیم و رفتیم که آماده بشیم. در دستشویی باز کردم و مارمولکی خوشگل و زیبارو (چندش ) رو دیوار بود و...... جیغغغغغغغ و در بستم. چاره ای نبود باید حاضر میشیدیم عزمم و جزم کردم و دوباره در باز کردم اما اینبار نبودش... بدتر شد. سرتون درد نیارم به هر سختی بود از هتل زدیم بیرون . تاریککک مطلققق .. اول راه یکی دوتا سگ بود روباه بود شغال بود چی بود نمیدونم! ترسیدیم اما عقب نکشیدیم یه چندتا سنگ تو جیبمون گذاشتیم نفس عمیق و ادامه راه.. خداروشکر در ادامه مسیر چندنفر دیگه رو دیدیم . اوناهم داشتن میرفتن طلوع ببینن و باهم همراه شدیم . در راه قله به دوراهی رسیدیم. عقل سالم ایرانی میگه برو بالا دیگه راهی که میره پایین که قله نمیره آخه !!
سر این دوراهی دوتا از همراهیای تازه پیدا شده رو از دست دادیم(هرچی هم با منطق و گوگل مپ توضیح دادیم قانع نشدن که نشدن) . نزدیک های قله راه تا حدودی سخت شد اما بالاخره رسیدیم و ووو چه ویویی وصفف نشدنییی بود. ارزش 4 صبح بیدار شدن و تو تاریکی آماده شدن داشتتت .
دیگه وقت صبحانه است . رو هتل صبحانه داشتیم اما میخواستیم صبحانه یکی از هتل های (Ella Flower Garden Restaurant) اطراف لیتل آدامز پیک امتحان کنیم اما کارکنانش ب شدت بی ادب بودن . همون اول که وارد شدیم گفتن اینجا سلف سرویس هست و گرونه مشکلی ندارین ( لحن قشنگی نداشتن و تا اینجا من تو سریلانکا اصلا با فرد بی ادبی برخورد نکرده بودم ) گقتیم مشکلی نیست و وقتی خواستیم میز انتخاب کنیم با اینکه کل فضا و صندلی های بیرون خالی بود نذاشت ما بیرون بشینیم و میگفتن تو فضای سربسته رستوران میتونیم صبحانه بخوریم دیگه خوشمون نیومد رفتیم هتل خودمون برای صبحانه.احتمالا توقع داشتند که در کوه ، توریستها لباس پلو خوری پوشیده باشند.
در برگشت به سمت هتل، دوستای جدا شدمون رو دیدیم. اونا ته دره طلوع رو دیده بودن !!؟؟ و گفتن یه محلی گفته که نیم ساعت دیگه قطار از روی پل معروف 9 طاق ( Nine Arches Bridge) رد میشه، پس قید صبحانه هتل را زدیم و راهمون رو به سمت پل کج کردیم. از ابتدای مسیر لیتل آدامز پیک تا این پل حدودا 15 دقیقه راه هست . سعی کنین پیاده برین مسیرش قشنگه . دیگه گشنگی داشت فشار میاورد تو راه ابمیوه گرفتیم و شارژ شدیم و به موقع به پل رسیدیم .
نوبتیم باشه نوبت صبحانه است . 10:30 هتل بودیم و هنوز زمان صبحانه تموم نشده بود .صبحانه این هتل سلف سرویس نبود اما هیچی کم نداشت اول با میوه پذیرایی شدیم بعد پرسید تخم مرغمون چه مدلی میخوریم و بعدش هم انواع پنیر و کره و مربا هنوز میخواست بیاره که گفتیم ما دیگه سیر شدیم. 12 هتل تحویل دادیم و راهی مقصد بعدی شهر Tissamaharama شدیم. اینجا دیگه توک توک زده شده بودیم و ماشین گرفتیم. بین راه هم از آبشار راوانا (Ravana Waterfall) دیدن کردیم. نیم ساعت بیشتر لازم نیست براش وقت بزارین .
رانندمون اینگلیسیش خیلی خوب بود با هم صحبتی باهاش مسافت احساس نکردیم شاید باورتون نشه ولی ایشون تاحالا شمال سریلانکا ندیده بود. تخته سنگ سیگیریا رو ندیده بود گفت بیشتر مسافرا مثل شما از سمت شمال میان الا بعد میرن سمت جنوب و مسافر به سمت شمال تا حالا بهش نخورده . ( تصور کنین یک فرد 30 ساله جاذبه ی کشورشو که مردم از هزاران کیلومتر اونورتر میان برای دیدنش ، در 175 کیلومتریشه و ندیده ) و دیگه از وضعیت کرونایی به شدت ناراحت بود و میگفت تا قبل کرونا کلی توریست داشتیم و درآمدمون تازه داشت خوب میشد و وقتی این رفاه و درآمد دیدیم نمیتونیم به زندگی قبل اومدن توریست برگردیم . با درد و دل کردن رسیدیم به شهر تیساماهاراما .
اقای راننده برای اینکه بتونیم بلیط سافاری فردامون(Yala Safari) رو بگیریم مارو در ترمینال اتوبوس شهر که همه تور فروشا جمع بودن پیاده کرد . قیمت تور ها بسته به مدل ماشین سافاری متفاوته و چک و چونه فراموش نشه و حواستون باشه وقتی تخفیف میدن مدل ماشین نیارن پایین بقیه خدمات صبحانه و ناهار مثل هم دیگه است .مسئول تور میخواست مبلغ تور را کامل ازمون بگیره که گفتیم اقا اگه فردا نیومدی دنبالمون چی ؟ گفت پس بیاین بریم دفترم قرارداد ببندیم ماهم گفتیم اکی ! حالا دفترش کجا بود وسط جنگل !!! تا رسیدیم به دفترش داشتیم از استرس میمردیم که بلایی سرمون نیاد . صحیح سالم به دفترش رسیدیم و قرارداد بستیم و نصف پول تور بهش دادیم .
الان که فکر میکنم ، نمیدونم اگه نمیومد دنبالمون اون برگه کاغذ قرارداد به درد میخورد یا نه. میشه از سایت های معتبر هم رزرو کرد اما ما دقیقا نصف قیمت Tripadvisor گرفتیم .دیگه بعد اکی شدن برنامه فردا ، راهی هتل Thaulle resort شدیم و اتاقمون تحویل گرفتیم و رفتیم شهرگردی و ناهار (رستوران The Flavors) . اگر طرفدار غذاهای دریایی هستین این رستوران به شدت پیشنهاد میشه .بعد ناهار کنار دریاچه قدم زدیم و رفتیم از امکانات هتل استفاده کردیم - استخر هتل و دوچرخه سواری – نکته : از ماساژ هتل هم غافل نشید .
میخواستیم بخوابیم که ... بله .... با مارمولکی زیبا، چشم تو چشم شدم . اگه فکر میکنن بعد یه هفته موندن تو سریلانکا ترس من از مارمولک ریخته سخت در اشتباهین . نمیدونم چرا مامانم یا خواهرم نمیدیدن و قرعه فقط به اسم من می افتاد . چون دقیقا رو دیوار سمت تلفن بود مجبور شدم تا لابی هتل برم و یکی را صدا کنم .سریلانکا یه نوع مارمولک بزرگ داره (کومودو )که دمش خیلی تیز و خطرناکه . من وقتی گفتم lizard تو اتاقه اقای رسیپشن خیلی ترسید و گفت چطور ممکنه و کلی هول کرد ... بعد گفتم نه از اون بزرگاش یدونه کوچولو .. خندید و گفت یکی میفرسته اتاق . حالا کسی که اومد تو اتاق میخواست مارمولک زنده گیری کنه و میگفت اینجا زادگاه مارمولک بوده و ما بعدا اومدیم خونه و هتل ساختیم پس نباید به مارمولک آسیب بزنیم . ( حرف حقی زد اما ما شب خوابمون نمیبرد) در آخر به اصرار ما یه اسپری بیهوشی زد مارمولک در کسری از ثانیه بیهوش شد( تاکید میکنم بیهوش ) و آقای مهربان هم مارمولک رو به آغوش طبیعت بازگردوند . ما هم در و پنجره های اتاق رو چفت کردیم برای جلوگیری از وارد شدن هرگونه خزنده و چرنده و درنده...
روز هفتم شهر تیساماهاراما، شهر میریسا
سافاری یالا- حرکت به سمت شهر ساحلی میریسا
شب با هتل هماهنگ کرده بودیم که ما صبح زود میخوایم اتاق تحویل بدیم(5 صبح) و خیلی مهربونانه صبح برامون صبحانه رو بسته بندی کرده بودن (اشک در چشمانم حلقه زد)اتاق تحویل رو دادیم اما وسایلمون امانت گذاشتیم و راهی سافاری شدیم. ماشین سافاری اومد دنبالمون تو ماشین 6 نفر بودیم . 3 نفر ما ، یک زوج اسپانیایی و یک نفر دیگه که شاید باورتون نشه ، ایشون هم ایرانی بود ( دنیا عجب جای کوچیکیه) که از استرالیا برای تعطیلات اومده بود سریلانکا . زوج اسپانیاییمون شیفته ایران بودن و برنامه سفر بعدیشون ایران بود . از هتل تا مکان سافاری یه ساعت راه بود که این یه ساعت من چرت زدم تا برای اصل ماجرا شارژ باشم حدودای طلوع خورشید رسیدیم به منطقه حفاظت شده yala . حموم صبحگاهی خانواده فیل دیدیم و همچنین تمساح های استتار کرده به فکر شکار
حیوون اصلی اینجا لئوپارد هست، که قبل از ناهار بخت باهامون یار نبود و ندیدیمش. یک استراحت یه ساعته برای ناهار داشتیم . ناهار و استراحت و ادامه ماجراجویی . بعد از نهار دیگه همه به دنبال لئوپارد بودن . یکی از ماشینا بیسیم میزد که فکر کنم اینجا باشه … وکلی ماشین با سرعت میرفتن به مکان گفته شده. دیگه داشتیم از دیدن لئوپارد ناامید میشدیم که اقای راننده از بقیه ماشین ها جدا شد و رفت جاهایی که خودش بلد بود دنبال لئوپارد عزیز. داخل تنه خشک شده درخت هم دنبال پلنگ میگشت ( شاید چیزی میدونست که ما نمیدونستیم!! ) . بعد گشتن و گشتن بالاخره تونستیم لئوپارد مادر ببینیم . ماشالا به این همه جمال .... چه رنگی ، چه چشمان گیرایی ، چه ابهتی و در یک کلمه واو.
تیک لئوپارد خورده شد و راهی هتل شدیم که وسایلمون برداریم و راهی شهر بعدی بشیم . دیگه داریم میریم شهرهای ساحلی و تفریحات دریاییی شهر بعدی شهر ساحلی میریسا (mirissa) خب تفریح اساسی این شهر کشتی سواری در اقیانوس هند و دیدن وال و موج سواری و دیدن سواحل زیباش با درختای نارگیل هست. بدون اتلاف وقت راهی میریسا شدیم و خواستیم از جاده ساحلی بره که حدود نیم ساعت مسیر طولانی تر میشد اما منظره چندبرابر زیباتر. شب به میریسا رسیدیم
اتاقمون در اقامتگاه (casa mira boutique) تحویل گرفتیم . این اقامتگاه درواقع یک ویلا هست که سه تا سوییت برای اجاره داره و توسط یک زوج سریلانکایی – اروپایی اداره میشه و فوق العاده تمیز هست .هزینه دو شب اقامت به همراه صبحانه 80 دلار شد . ما از طریق Booking.com رزور کرده بودیم و هزینه رم همونجا دادیم .( سایت بوکینگ برای بعضی هتل ها گزینه پرداخت در محل داره ) دیروقت بود و کاری جز خوابیدن از دستمون برنمیومد .
روز هشتم-میریسا
تور دیدن والها-تپه درخت های نارگیل-تخته سنگ طوطی
طبق معمول صبح زود از خواب بیدار شدیم و به سمت اسکله رفتیم برای خرید تور تماشای وال. این تور اگه میخواستین از قبل رزرو کنید نفری حدودا 65$ میشد اما چون ما لحظه حرکت کشتی تور گرفتیم(ساعت 5:30 اسکله بودیم) تخفیف لحظه اخری شامل حالمون شد نفری 35$ (البته که ریسک داره و ممکنه تمام کشتی ها پر شده باشند ). روی تور صبحانه بود و منم چون گشنم بود تمام صبحانمو خوردم. تکون های کشتی واقعا شدید بود و سرعت کشتی هم خیلی بالا بود ( چون بهشون اعلام میکردن تو این نقطه وال دیده شده و دیگه با بالاترین سرعت به اون نقطه حرکت میکرد) چشمتون روز بد نبینه که دریا زده شدم و هرچی خورده بودموکلا... . دریا زده شدن بسیار عادی بود و نصف اعضای حاضر در کشتی یه گوشه ای کیسه به دست ایستاده بودن و حالا برگزار کننده تور هم برای اینکه پولش حلال باشه با اینکه میگفتم حالم بده به زور دستم میگرفت و میبرد لب کشتی تا بتونم وال رو ببینم و چیزی از دست ندم واقعا خیرببینی اگه وال رو نمیدیدم تاابد ناراحت میموندم ( اگر سابقه دریازدگی دارین حتما قرص بخورین و سعی کنین یه صبحونه سبک قبل سوار شدن به کشتی داشته باشین و تو خود کشتی چیزی نخورین)
بعد کشتی سواری با حالی بد راهی هتل شدیم و از صاحب هتل که یه خانم اقای به شدت مهربون و دلسوز بودن قرص ضد دریازدگی گرفتم و چندساعتی استراحت . بعد یه چرت دوساعته دوباره شارژ شدیم و میریسا گردی رو از سر گرفتیم . راهی تپه درختای نارگیل (Coconut Tree Hill) شدیم عکسای جذابی گرفتیم و سنگ طوطی parrot rock (یه تخته سنگ نزدیک ساحل وسط دریاست که باعث شده دریا شکافته بشه و دو تیکه بشه) دیدن کردیم کل روز تو ساحل وقت گذروندیم .
روز نهم-خدافظ میریسا –سلام کلمبو
منطقه کوگالا-شهر گالا-ساحل هیکادووا-کلمبو
دیگه داریم به آخرا سفر نزدیک میشیم صبح روز بعد میریسا رو به مقصد کلمبو ترک کردیم البته که بین راه کلی دیدنی داریم، از آقای راننده خواستیم مارو به ساحلی ببره که بتونیم لاکپشت هارو ببینیم و همچینین تو گالا توقف داشته باشیم. آقای راننده بهمون پیشنهاد دیدن منطقه Koggala رو داد ما هم قبول کردیم . ( قایق سواری روی دریاچه – دیدن مراحل آماده کردن دارچین – دیدن میمون های سیاه – دیدن یک مزرعه ادویه کوچک)
بعد از اینجا به گالا رسیدیم شهری که پرتقالی ها ساختن و توسط هلندی ها بازسازی شده . معماریش کاملا با قسمت های دیگه سریلانکا فرق داره .اینجا مناسب سوغاتی خریدنه . بعد از بازدید از گاله (حدودا 3 ساعت در گاله) به سمت ساحل Hikkaduwa حرکت کردیم. با وسایل پیاده شدیم و وسایل به رستورانی که در ساحل بود سپردیم رفتیم شنا با لاکپشت ها ،لاکپشت کنار ساحل هستن و دیدن و شنا کردن باهاشون رایگانه این ساحل تفریحات پولی اسنورکلینگ و غذا دادن به لاکپشت هاهم داره که به نظر من ارزش پول دادن نداشت و لاکپشت ها چه با غذا چه بی غذا میومدن سمتتون ?
ناهار تو رستورانی که بهش کیفامون سپرده بودیم خوردیم و یک توک توک گرفتیم و راهی کلمبو شدیم هتل marino beach . دیگه وقت ریلکس کردن و انداختن خستگی سفره . این هتل یه استخر باحال روی روف با ویو دریا داره .
روز دهم، کلمبو
روی این هتل صبحانه نداشتیم اما وقتی سلف صبحانه رو دیدم مبلغ اضافه ای دادیم و از صبحانه هتل لذت بردیم دیگه هتل پنج ستاره و صبحانه اش، این شهرهم به خرید و ریلکس کردن گذشت.
روز یازدهم، خدانگهدار سریلانکا
و دیگه وقت خدافظی با سریلانکا و برگشت شد. شوک بزرگ برگشت به فرودگاه رسیدیم و موقع گرفتن کارت پرواز علاوه بر پاسپورت بلیط هواپیما هم رو خواست و با دیدن بلیط گفت تاریخ پرواز شما گذشته، بلیط رو ما از سایت های اینترنتی گرفته بودیم و مهر آژانس پاش خورده بود و مامور کارت پرواز تاریخ که مهرخورده بود(تاریخ خرید بلیط دیده بود) و یه استرس چنددقیقه ای به ما وارد کرد هی ما میگفتیم خانم نگذشته این تاریخ رو ببین هی اسرار که تاریخ گذشته و حتی به خودش زحمت نمیداد اسممون تو سیستم چک کنه و البته که انگلیسیش به شدت ضعیف بود داشتیم بحث میکردیم که بالاخره یه نفر دیگه اومد و بدون دیدن بلیط با پاسپورت بهمون کارت پرواز داد.
دیگه پرواز از کلمبو مسقط و از مسقط به تهران و این بود سفر سریلانکا ما
پ.ن: هزینه این سفر نفری 400 دلار+پول پرواز(همه هزینه ها بدون خرید البته )
نویسنده: پریسا یوسف زاده