گامارجوبا باتومی

3.9
از 26 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
گامارجوبا باتومی

سلام باتومی

بعد از سه سال فراز و نشیب های همه گیری كرونا، همراه با همسفر خوبم خواهر جان دوباره راهی سفر شدیم. سفر زیبای ما با پرواز قشم ایر و خرید تور از آژانس سلام پرواز و از تاریخ دهم شهریور 1401 به مدت یك هفته به قیمت هر نفر 13740000 تومان آغاز شد. قبل از خرید تور باتومی، هتل ها رو بررسی می‌كردم و طبق موقعیت مكانی و نظرات مسافرها در سایت تریپ ادوایزر انتخابشون می‌كردم منتهی بعد از تماس با آژانس ها متوجه می‌شدم كه با اون هتل قرارداد ندارن. متاسفانه بیشتر هتل های خوب  با كارگزارهای ایرانی كار نمی‌كنن. نمیدونم شاید هم كارگزارها سراغ هتل های خلوت تر و سطح پایین تر میرن. منظور من تعداد ستاره هتل ها نیست. اتفاقا در بیشتر اوقات دیدم كه مسافران ایرانی بیش از حد به تعداد ستاره های هتل توجه می‌كنن و این باعث می‌شه از مزیت های مهم تر دیگه محروم بشن.

تو این سفر هم مصداقش رو دوباره دیدیم. برای ما بهترین جا، نزدیك به مركز شهره چون دسترسی به خیلی از جاها برامون با زمان و هزینه كم مقدور میشه و خیلی از جاها رو می تونیم قدم زنان بریم و برگردیم اونم بارها در یک شبانه روز. هتل ما اولد باتومی (Old Batumi)  چهار ستاره، بسیار تمیز و در مركز شهر بود كه صبحانه مفصل و پرسنل خوبی داشت. تراس هم داشت اما اگه ویوی روبروی تراس براتون خیلی مهمه باید بگم كه ویوی خاصی رو نداشتیم. آب معدنی و لوازم بهداشتی و چایی هم هر روز شارژ می‌شد. داخل اتاق فضای كافی به همراه كاناپه و میز و تلویزیون و یخچال و كتری برقی و سشوار وجود داشت. سرعت اینترنت وای فای عالی بود. سیف باكس در طبقه همكف بود كه ما ازش استفاده كردیم و راضی بودیم.

مهم تر از همه اینكه در سایت تریپ ادوایزر تونسته بود رضایت مهموناش رو كسب كنه. محله های اطراف هتل اونقدر زیبا بود كه انگار داشتیم تو یه موزه رنگارنگ تلفیقی از معماری و نور و رنگ قدم می‌زدیم. از قدم زدن مخصوصا در شب های محله‌ی اطراف هتلمون سیر نمی‌شدیم. نورپردازی ساختمون‌های زیبا و رنگارنگ در كنار امنیت و آرامش بدون اینکه به خاطر ظاهرمون قضاوت بشیم. تنها مسافرهای پروازمون كه به این هتل خوب و آروم رفتن، ما دو نفر بودیم. خوشبختانه آژانسی که تور راو ازش خریدیم، حرفه ای بود و خواسته های ما رو طی چند روز انجام داد و ساعت خوبی رو هم برای پرواز رفت و برگشتمون در نظر گرفت. پرواز رفت ساعت 15:30 بعد ازظهر و پرواز برگشت ساعت 18 عصر.

 البته پرواز رفت حدود دو ساعتی تاخیر داشت. تور لیدر ما، آقای مسعود در بدو ورود ما به باتومی از همون اول، غیر حرفه ای برخورد كرد، به عنوان مثال وقتی فهمید قرار نیس ازش توری بخریم حتی به سوال ما در مورد اینكه كجا میتونیم باتومی كارت تهیه كنیم جواب نداد. اما این قضیه برای ما تاثیری نداشت چون قبل از سفر، تموم اطلاعاتی كه برای این سفر نیاز داشتیم رو از اینترنت به دست آورده بودم. شب بعد از تحویل اتاقمون، اولین پیاده روی خودمون در كوچه های زیبای محله قدیمی باتومی رو آغاز كردیم. همه چی نزدیكمون بود.

صرافی، رستوران و حتی فروشگاه‌های محصولات اپل چون تور لیدر تور گرجستان مجبورمون كرده بود كه حتما سیم كارتی كه اونها بهمون دادن رو استفاده كنیم. گفت اگه این سیم كارت رو داخل گوشیتون نندازین، مسئولیت جا موندن از پرواز و عدم اطلاع رسانی به شما با خودتون خواهد بود. این شد كه یه مغازه نزدیك هتل پیدا كردیم و با استفاده از سوزن مخصوصشون، تعویض سیم كارت رو انجام دادیم. بعد از چنج صد دلار به لاری و با استفاده از برنامه آفلاین مپز به طرف میدان پیاتزا(پیازا) و میدان اروپا حركت كردیم. اونقدر بهمون نزدیك بودن كه كمتر از ده دقیقه پیاده روی داشت.

1.JPG
لابی هتل

2.JPG

3.JPG

4.JPG

5.JPG
حياط خلوت هتل

6.JPG

7.JPG

8.JPG

اگه معاشرت با مردم محلی براتون جذابیت داره و هزینه های سفر رو میخواین كاهش بدین، بهترین كار استفاده از اتوبوس های داخل شهری برای مسیرهای طولانی هستش. برای استفاده از این اتوبوس ها  دو تا كار خیلی ساده و راحت رو میشه انجام داد: از دست فروشی كه در میدان تفلیس(همون جایی كه تله كابین آرگو قرار داره) در ایستگاه اتوبوس هستش، باتومی كارت تهیه كردیم به مبلغ یك لاری. البته می دونستیم كه رایگانه. سپس از همون شخص خواهش كردیم كه اون رو برامون به مبلغ 5 لاری شارژ كنه. فقط مبلغ زیادی شارژ نكنید چون به ازای هر سفر و هر نفر فقط مبلغ 3/0 لاری ازتون كسر میشه.

یك كارت برای تعداد چند نفر مسافر كافیه. ما با باتومی كارت هم به باغ گیاه شناسی رفتیم و هم به مرز سارپی(مرز بین گرجستان و تركیه) و هم مركز خرید متروسیتی و .... در كل چهار بار ازش استفاده كردیم(جمعا 8 مسیر رفت و برگشت برای دو نفر) به گفته مركز اطلاعات توریست، سوپر ماركت ها هم باتومی كارت دارن و میشه از اونها هم تهیه كرد. تعدادی مراكز اطلاعات توریست در شهر باتومی هستن كه یكیشون دقیقا كنار تله كابین آرگو قرار داره و ما از اونها نقشه اتوبوس های شهر رو گرفتیم. این نقشه خیلی كمك كننده بود. اتوبوس شماره 10 برای باغ گیاه شناسی(ایستگاه آخرش میشه همون باغ گیاه شناسی) و اتوبوس شماره 16 برای مرز سارپی(ایستگاه آخرش میشه) و ساحل زیبای گونیو كه چند تا ایستگاه قبل از آخرین ایستگاه و به راحتی دیده میشه.

در واقع با اتوبوس خط 16 چند تا مقصد رو میشه رفت. البته برای كسانی كه هتلشون دوره، با اتوبوس خط 10 جاهای توریستی دیگه مثل بلوار باتومی و برج الفبا و مركز خرید و ... رو هم میشه رفت. هر جا هم كه پیاده بشین همون ضلع مقابلش در خیابون، ایستگاه برگشت داره. راستی اگه نقشه اتوبوس ها رو نداشته باشید از روی تابلوی دیجیتالی كه كنار تمام ایستگاه ها نصب شده هم می تونید بفهمید كه كدوم اتوبوس ها از اونجا رد میشن. فقط به ردیف اول از سمت چپ كه به رنگ سفید هست توجه كنید. مابقی رنگ ها(قرمز و سبز) رو نیاز ندارین.  قبل از سفر، هواشناسی رو چك كرده بودیم و با توجه به اینكه می‌دونستیم فقط روز اول و دوم و آخر هوا آفتابیه، پس صبح اولین روزی كه از خواب بیدار شدیم شنا و استفاده از ساحل و آفتاب رو در اولویت قرار دادیم.

صبحانه هتل از ساعت 9 تا 12 در یك محیط آروم و مناسب سرو می‌شد و كامل و متنوع بود. بعضی خوراكی ها هر روز تغییر می‌كرد و خانومهای مهربون آشپزخونه با دست پخت خوب  و لبخند مهربونشون از همون روز اول تو دل ما جا گرفتن. بعد از صبحانه، با یك پیاده روی 5 دقیقه ای به ساحل رسیدیم و یكی از طولانی مدت ترین شنای زندگیم رو در دریای سیاه تجربه كردم. دمای آب اونقدر خوب بود كه ساعت ها نمیشد ازش دل كند و همین باعث شد یكم آفتاب سوخته بشیم. علاوه بر دمای مناسب، موجودات دریایی مختلفی رو هم میشد تماشا كرد مثل ماهی ها و عروس دریایی كه یكیشون منو نیش زد اما نیشش ملایم و قابل تحمل بود و مانع لذت بردن من از مابقی شنای اون روزم نشد. بعد از چند ساعت هم همون سوزش خفیف به صورت كامل از بین رفت.

9.JPG
باتومی كارت
10.JPG
اتوبوس شماره 10
11.JPG
تابلوی ديجيتال در كنار ايستگاه اتوبوس

12.JPG

بعد از شنا، قدم زنان به هتل برگشتیم و پس از گرفتن دوش و تعویض لباس برای صرف ناهار به یكی از رستوران‌های نزدیك هتل رفتیم(Heart of Batumi) رستورانی كه طی مدت اقامت یك هفته‌ای ما، دو دفعه دیگه هم بهش سر زدیم. علاوه بر كیفیت خوب غذا، برخورد خوب پرسنل و قیمت های مناسب، مالیات هم  كسر نمی كنه.  مكانش هم خیلی به مركز شهر نزدیكه یعنی اطراف میدان اروپاست كه به راحتی در مپز (maps.me)  پیدا می‌شه. رستوران كیزیكی برای ما جالب نبود چون پیش غذا خیلی چرب بود و استیك  معمولی داشتن. قیمتهاش بالاتره و ده درصد هم مالیات می گیره. شلوغی و ازدحامش هم باعث میشه گاهی مشتری رو به فراموشی بسپرن.

رستوران تراس ادمیرال هم ویووی بی نظیری داره اما قیمت هاش خیلی بالاست. تو سایت تریپ ادوایزر كلی رستوران خوب دیگه هم هست كه بستگی به جا و مكان میشه بهشون سر زد مثلا رستوران پورتو فرانكو و.... غذاهای خوشمزه محلی زیادی كه علاوه بر اینکه معروف‌ ترین غذاهای گرجستان هستن به ذائقه ما ایرانی ها نزدیكن مثلا ما این چند تا رو امتحان كردیم: آجاخوری(تركیب مرغ، سیب زمینی، گوجه و فلفل)، شكمرولی(مرغ سرخ شده به همراه سس خامه و سیر)، شاشوشولی( گوشت بره همراه با سس گوجه و آلوی ترش و جعفری و ادویه های معطر) و... میوه های خوشمزه ای هم خریدیم كه گاهی قیمتشون ارزون تر از ایران بود مخصوصا وقتی از ساحل یكم دور می‌شدیم میوه فروشی های زیادی با قیمت های مناسب تر پیدا می كردیم كه برای خرید اووكادو، بلوبری، راز بری و هلو و ...عالی هستن.

یه نوع بستنی تولید كشور خودشون رو هم امتحان كردیم كه هم ارزون بود و هم خوشمزه. طعم های مختلفی داشت كه طعم توت فرنگیش دل ما رو برد. عكس جلدش رو  میزارم تا راحت پیداش كنید چون حروف الفباشون برای ما آشنا و خوانا نیست گرچه خیلی قشنگه.. جالبه كه در مورد همه چی، مغازه های مختلف قیمت های متفاوت دارن و بهترین جا همون سوپر ماركت ها هستن اما اونها هم یكمی با هم تفاوت قیمت دارن. یه نونوایی جالب هم نزدیك هتلمون پیدا كردیم كه شیرینی ها و پیتزاهای تازه ای داشت. برای خرید چیزای مختلف و یا گرفتن تاكسی، به ما توصیه شد كه قبلش با دست مبلغ نهایی رو نشون بدید چون تمام شهر مجهز به دوربین هست و اگه فروشنده و یا راننده بخواد از مبلغ توافق شده تخطی كنه، اینجوری تصاویر دوربین‌ها به كمك توریست‌ها میاد.

برای ما یك بار این قضیه اتفاق افتاد موقع خریدن بستنی از یه مغازه كوچیك كه صاحب مغازه قیمت رو تغییر و افزایش داد. منتهی همون روز یه برخورد خوب هم دیدیم. به یه مغازه دیگه برای خرید بستنی سر زدیم اما چون پول خرد نداشتیم، فروشنده حاضر نشد بستنی بهمون بفروشه. یه نفر همون جا دو تا بستنی روی خریدش حساب كرد و به اصرار میخواست اونها رو به ما بده كه ما امتناع كردیم ولی دنبال ما از مغازه اومد بیرون و اونقدر اصرار كرد تا بالاخره ما لطفش رو قبول كردیم البته با كلی شرمندگی.

13.JPG
شاشوشولی
14.JPG
آجاخوری
15.JPG
شكمرولی
16.JPG
پيش غذای چرب (chebureki)
17.JPG
خاچاپوری
18.JPG
 استيك
21.JPG
منيو و قيمت بعضی غذاها

20.JPG

19.JPG

22.JPG
تراس رستوران

23.JPG

24.JPG
بستنی وطنی گرجی
25.JPG
ميوه عجيب

26.JPG

تو این شهر ما سه نوع ساحل برای شنا پیدا كردیم. اولی كه همون نزدیكی بلوار باتومی و البته یكم شلوغه. دمای آب دریا در شهریور ماه برای شنا عالی بود و عروس دریایی و ماهی های دیگه نزدیك آدمها قابل مشاهده است البته با عینك شنا. دومین ساحل در كنار باغ گیاه شناسی با منظره ای فوق العاده است. منتهی دریای مواجی داره و به خاطر سرسبز بودن ساحلش، برای عكاسی عالیه. البته اونجا هم عده ای داخل آب میرن. با اتوبوس شماره 10 به راحتی میشه اونجا رفت. سومی هم ساحل گونیو كه با اتوبوس شماره 16 میشه برای شنا به اونجا رفت. مسیرش یكم طولانیه و قبل از مرز سارپی قرار داره. خود محلی ها بیشتر از اون ساحل استفاده می كنن. البته برای كشتی سواری هم یه بندر نزدیك هتل ما وجود داشت. بعضی شب ها یه كشتی پر از توریست‌های ایرانی دیده میشد كه صدای موزیک و شادی کردنشون حتی توجه رهگذرها رو هم جلب می‌کرد.

بعد از ناهار، با یه پیاده روی خیلی كوتاه به هتل برگشتیم و استراحت كردیم. صبح موقع شنا با یه دختر ایرانی آشنا شدیم كه تو هتل ما اقامت داشت و با تور زمینی اومده بود و قرار بود فردا از باتومی حركت كنن. باهاش قرار گذاشتیم كه شب سه نفری در بلوار باتومی پیاده روی کنیم. آشنایی و هم صحبتی با دوست جدیدمون، شب ما رو پر انرژی تر كرد به طوری كه تموم مسیر رو پیاده رفتیم (بلوار باتومی) و بعد از تماشایی فواره های رقصان و موزیك خیابونی و شادی های مسیر، حوالی ساعت 3 صبح دوباره پیاده به سمت هتل برگشتیم. اون قدر محیط شهر برامون امن بود كه حتی اون ساعت هم نیاز به گرفتن تاكسی نداشتیم و با حس امنیت و آزادی، قدم ‌زدیم. 

28.JPG
بندر كشتی ها
29.JPG
ساحل كنار باغ گياه شناسی

31.JPG

32.JPG

33.JPG

34.jpg

35.JPG
كافی شاپ كنار ساحل(نزديك باغ گياه شناسی)

به خاطر شب زنده داری شب قبل، دیر از خواب بیدار شدیم و حوالی ظهر به رستوران هتل رفتیم و در كمال تعجب دیدیم همه چی مهیاست حتی وقتی دیر برسی. بعد از صرف صبحانه، قدم زنان به سمت كلیسای جامع و چند تا كلیسای دیگه رفتیم. گرمای آفتاب یكم آزاردهنده شده بود. به خاطر همین بعد از ظهر به هتل برگشتیم و عصر دوباره بیرون زدیم و دوباره با چند قدم پیاده روی به تله كابین آرگو رسیدیم. خوشبختانه خیلی خلوت بود. بعد از تماشای غروب خورشید، جمعیت كمتر و كمتر شد تا جایی كه بعد از تاریك شدن هوا آرامش و سكوت دلچسبی در فضای بام باتومی حكمفرما ‌شد.

به خاطر ابری شدن هوا و احتمال بارندگی مراسم رقص گرجی برگزار نشد و تجهیزات صحنه رو جمع كردن اما اونقدر هوا خنك و عالی شده بود كه تا حدود ساعت 10 شب همونجا موندیم و شام رو هم در كافی شاپ همونجا در فضای باز نوش جان كردیم و بعد با یه تله كابین اختصاصی برگشتیم چون دیگه مسافری نمونده بود. داخل تله كابین متوجه آتیش بازی از داخل شهر شدیم كه دیدنش از اون بالا خالی از لطف نبود. بعد دوباره قدم زنان به سمت ساحل و مجسمه علی و نینو و برج الفبا و میدون اروپا رفتیم.

پارك ملی متیرالا، پارك ملی باتومی هستش كه تور چند ساعته و یك روزه اون رو از مراكز فروش تور در سطح شهر می تونید خریداری كنید. یكم قیمتش زیاده اما اگه اهل پیاده روی و طبیعت بكر هستید، تجربه اش جالبه. ما به خاطر بارندگی این پارك رو از برنامه مون حذف كردیم. باغ گیاه شناسی (Botanical garden) هم اونقدر زیبا و بزرگه كه ما یك روز كامل رو بهش اختصاص دادیم تازه اونم یه روز بارونی كه هم زیباترش كرد و هم به خاطر خنك شدن هوا انرژی ما برای پیاده روی در باغ رو چند برابر كرد. همراه با خوراكی و آب و چتر،  تمام باغ گیاه شناسی رو با پای پیاده طی كردیم و خیلی لذت بردیم مخصوصا اینكه تمام مدت بارون تندی می بارید كه فقط گاهی یكم آروم می شد.

مسیرهای پیاده روی آسفالت بود و این باعث شد بارون هرچقدر هم که شدید بشه مشکلی برای قدم زدن ما پیش نیاد. فقط یه جاهایی به خاطر شدت بارون نتونستیم از منظره های رویایی عكاسی كنیم منتهی تا تونستیم تماشا كردیم و لذت بردیم. وقتی شدت بارون زیاد شد خیلی از مردم یا رفتن و یا سوار ماشین های برقی شدن كه با اون بارون شدید چیزی از منظره ها رو نمیتونستن از داخل اون ماشین ببینن. فقط چند تا توریست مثل ما همچنان با پای پیاده ادامه دادن كه یكی از اونها یه خانواده فرانسوی مهربون بود كه طی استراحتمون زیر یه آلاچیق باهاشون آشنا شدیم و یكم با هم گپ زدیم و از خوراكی همراهشون به ما تعارف كردن. طبق نقشه كاغذی كه بهمون داده شد، همون مسیری كه رفته بودیم رو برگشتیم تا از همون ورودی آغازین از باغ خارج بشیم چون ایستگاه اتوبوس دقیقا در همون مكان قرار داره. حوالی ساعت 6 یا 7 عصر، نزدیک غروب آفتاب، باغ رو ترك كردیم. قبل از ورود به باغ، به ساحل كنارش سری زدیم و اونقدر از اونجا خوشمون اومد كه قرار گذاشتیم یك روز دیگه فقط برای ساحل قشنگش بیایم.

چون  باتومی كارت تهیه كرده بودیم و رفت و آمد برای مسیرهای دور مثل همچین جاهایی با اتوبوس انجام میشد، مبلغ كمی برای تردد هزینه كردیم و یك بار دیگه اون مسیر سرسبز رو برای عكاسی و تماشای ساحل قشنگش رفتیم. نمای دریا از داخل كافی شاپ ساحلی و نمای ساحل از روی اسكله برای تماشا و عكاسی عالی بود. نكته قابل توجه این بود كه تموم ساحل هایی كه رفتیم برای استفاده عموم آزاد بود و بسیار تمیز. وقتی بارون تند می‌شد به آلاچیق های چوبی و قشنگ كافی شاپ ساحلی پناه بردیم كه جوری ساخته شده بود تا علاوه بر زیباتر كردن محیط، مزاحمتی برای مردم در ساحل نداشته باشه.

از اونجایی كه ارتباط با مردم محلی همیشه برامون یكی از جاذبه‌های سفر محسوب میشه، كلی با صاحب كافی شاپ صحبت كردیم و چند تا كلمه گرجی هم ازش یاد گرفتیم. موقع خداحافظی بهمون گفت: شما برمی‌گردین ایران و چند سال بعد وقتی پیر شدین و یاد سفرتون به گرجستان افتادین، منو هم به خاطر میارین. چند تا توله سگ خیلی كوچولو هم اونجا دیدیم كه صاحب كافی شاپ اونها رو با ملایمت برمی‌داشت و به نقطه دورتری منتقل می‌كرد اما باز برمی‌گشتن. سگ‌ها در كمال آرامش تو این شهر زندگی می‌كردن. انگار آرامش هر كجا كه باشه سهم همه موجودات هستش. یا همه و یا هیچ...

37.JPG
نمای دريای سياه از داخل باغ گياه شناسی

38.JPG

39.JPG

40.JPG

41.JPG

42.JPG

43.JPG

44.JPG

45.JPG

46.JPG
قسمت های ديگر باغ گياه شناسی

47.JPG

48.JPG

49.JPG
باغ ژاپنی
50.JPG
درختان بامبو
51.jpg
کليسای جامع مادر مقدس
52.JPG
ورودي كليسای جامع
53.JPG
كليسايی ديگر

54.JPG

55.jpg
مجسمه مديا
56.JPG
 اطراف ميدان اروپا
57.JPG
مسجد نزديك هتل
58.JPG
قلعه گونيو
59.JPG
شب های ميدان اروپا

60.JPG

61.jpg
ميدان آمفی تئاتر

62.JPG

63.JPG

64.JPG
تله كابين آرگو
65.jpg
نمای شهر از داخل تله كابين

66.JPG

67.JPG

68.JPG

69.JPG
ايستگاه پايانی تله كابين
70.JPG
 بام باتومی

71.JPG

72.JPG
فواره های رقصان درياچه كوچيك

73.JPG

به نظر ما باتومی برای خرید كردن مناسب نیست. یه روز با همون اتوبوس شماره 10 به مركز خرید متروسیتی رفتیم و چند ساعت از وقتمون رو اونجا گذروندیم ولی دست خالی برگشتیم چون اجناس هم قیمت بالایی دارن و هم تنوع كم و سطح مراكز خرید خیلی پایینه. اما یه راه بهتر برای خرید وجود داره. یه روز صبح با اتوبوس شماره 16 و همراه با پاسپورت به مرز سارپی برید و از تركیه خرید كنید و برگردید. در این صورت ممكنه با ازدحام جمعیتی كه بیشترشون مردم محلی هستن و برای خرید به اون طرف مرز میرن و موقع غروب برمی گردن روبرو بشین. یه زوجی رو دیدیم كه یه ایستگاه مونده به آخر سوار شدن تا صندلی و جای راحت برای نشستن داشته باشن.

البته ما فقط تماشاگر بودیم. ما یه روز عصر به مرز سارپی رفتیم  چون صبحش حال من خوب نبود و مجبور شدیم صبح رو داخل هتل بمونیم تا با چند ساعت استراحت و كمك‌های همسفرم، یكم بهتر شدم. موقع سوار شدن اتوبوس، كارت زدیم. بین راه یه بازرس سوار شد و كارت های مسافرها رو چك كرد. با همین اتوبوس میشه به راحتی از قلعه گونیو و ساحل گونیو هم بازدید كرد و پیاده شدن در ایستگاه هاش خیلی راحته چون تموم منظره دیده میشه و میشه فهمید كه كی به مقصد رسیدیم.

در طول مسیر از فرودگاه هم رد شدیم و بیشتر راه سرسبز بود. هوای شهر باتومی و آسمونش بهم ثابت كرد كه آسمون همه جا به یك رنگ نیست. اونقدر هوا تمیز بود كه روز آخر با اشتیاق و ولع نفس عمیق می‌كشیدم چون می‌دونستم به محض ورود به تهران دیگه از این هوای پاك اثری نیست.

74.JPG
بعضی از خونه های محلی داخل شهر كه گاهی زيبا نبودن

75.JPG

76.JPG
خوش خواب دوس داشتنی
77.JPG
برج الفبا

 

ویدیوی مسیر مرز سارپی

جدول بعضی از قیمت ها:

لیست قیمت ها برای هر نفر(بر حسب لاری)

تله كابین آرگو 30

ورودی باغ گیاه شناسی 20

باتومی كارت 1 (در اصل رایگان)

ناهار/شام هر وعده بین 10 تا 50  

بستنی وطنی گرجی 1

بستنی وارداتی 10 تا 15

شیرینی در نانوایی 3

شیرینی در مركز خرید متروسیتی هر كیلو 100

ماست میوه ای 2 تا 6

آووكادو هر عدد 3

بلوبری هر لیوان 7

موز هر كیلو 3

هلو هر كیلو 3

سیب زمینی سرخ كرده یا مكزیكی بین 8 تا 12(هزینه سس جدا محاسبه میشه)

اب پرتقال طبیعی هر لیوان بین 10 تا 20

توت فرنگی هر لیوان 5

شكلات 3

تاكسی مسیر كوتاه 5- مسیر طولانی 14

اتوبوس كلیه مسیرها 3/0

ذغال اخته یادم نیس...

سرویس بهداشتی عمومی 2 تا 3

چیپس 3

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر