سفرنامه استانبول

4.3
از 6 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه استانبول

همه چیز در حال سفر! هزار سال پیش ارسطو گفته: "همه چیز در جهان در حال حرکت است." به نظرم میشه این حرکت رو به سفر تعبیر کرد. چون همه چیز قبل از حرکت حالتی دارن و بعد از اون حالت دیگه یی. درست چیزی شبیه تغییری که در سفر پیش میاد. تجربه ها، لمس کردن تفاوت ها و تامل؛ اینها بهترین عایدی های سفرند.

در جزیره :
من: ور دو یو کام فرام؟
- ایران.
من، با تعجب: ایران؟! نیکی! اینا که دارن با هم عربی حرف میزنن!
نیکی: شاید از عربای جنوبن، ازشون بپرسیم کدوم شهر؟
من: ویچ سیتی؟
- بغداد!
یکی دو دقیقه ای کاملا گیج شده بودیم ولی بعد که متوجه شدیم تلفظ ایراک رو شبیه ایران شنیدیم کلی اسباب خنده شد. زن و شوهر عراقی با پسر بچه ی با نمکشون توی کشتی روبروی ما نشسته بودن و اطرافمون پر بود از آدمهای کشورهای مختلف. برام خیلی جالب بود که هر طرف عده ای به یه زبون حرف میزدن. برای رفتن به جزایر با مترو از تکسیم به اسکله ی کاباتاش و از اونجا با کشتی های تفریحی به جزیره ها رفتیم. کشتیها در قسمت آسیایی استانبول و هر کدوم از جزایر پرنسس توقف کوتاهی داره تا به آخرین جزیره یعنی بیوک آدا که ضمنا بزرگترینشونم هست میرسه.

در اسکله شما میتونین کشتی تندرو که حدودا 45 دقیقه ای به بیوک آدا میرسه و یا کشتی معمولی رو انتخاب کنین، که هم هزینه ش کمتره (معمولی 5 لیر، تندرو 10 لیر) و هم زمان بیشتری روی آب هستین. کشتی ما سه طبقه بود: طبقه ی سوم کاملا رو باز و دو طبقه ی دیگه، هم قسمت کوچیک مسقفی داشتن و هم قسمت رو باز. حدودا دو ساعتی که توی کشتی بودیم توی همه ی طبقه ها چرخیدیم. ولی بیشترش طبقه ی بالا بودیم جایی که نیمکتای رو به هم داشت، رو باز بود و میشد کمی آفتاب گرفت. حالا شما بگین

سفرنامه استانبول

پسر بچه ی با نمک و خجالتی خونواده عراقی

سفرنامه استانبول

طبقه ی سوم کشتی در راه آبی به جزایر

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

در راه جزیره، منظره ی استانبول

سفرنامه استانبول

مردم، منتظر سوار شدن به کشتی در مسیر جزیره ی بیوک آدا

بیوک آدا جزیره ی بزرگ و آرومیه. ماشین توش وجود نداره، تنها ماشینایی که میبینی ماشین پلیس و آمبولانس و ایناس! و مردم پیاده یا با دوچرخه یا درشکه اینور اونور میچرخن. برای دیدن جزیره ما دوچرخه کرایه کردیم. دو مسیر برای دوچرخه سواری وجود داره که با توقف و رکاب زدن تفریحی، یکی حدودا 1 ساعت طول میکشه و اون یکی 2 ساعت. برای مسیر یه ساعته پنج لیر دادیم. منصفانه، اما با چک و چونه! از صاحب دوچرخه ها کارت مغازشو گرفتیم.

پشت کارت نقشه ی کوچیک و بدرد بخوری از جزیره داشت که مسیرهای دوچرخه سواری توش مشخص شده بود. در جزیره با چند جوان ترک آشنا شدیم که تصورشون از ایران خیلی بد بود و تلاش مذبوحانه ای کردیم تا ایران رو واقعی تر از اون چیزی که فکر میکردن بهشون معرفی کنیم. اونا هم در مورد اونجا اطلاعاتی به ما دادن و متوجه شدیم که جزیره ساکنین دایمی کمی داره و ویلاهای جزیره بیشتر به اهالی پولداراستانبول تعلق داره که آخر هفته ها و تعطیلاتشونو اونجا میگذرونن. ناهار رو همونجا توی جزیره توی رستوران ساحلی خوردیم. بعد از ظهر بود و میخواستیم برگردیم.

تا زمان حرکت کشتی چهل دقیقه ای وقت داشتیم که توی این فاصله کارت تلفن خریدیم تا به خونواده زنگ بزنیم. توی استانبول اگه نیاز ضروری و خاصی به تلفن همراهتون ندارین بهترین راه تماس با ایران استفاده از آسیا کارته، کارت تلفنی برای تماس با آسیا که با مبالغ مختلف وجود داره. برای مثال ما کارت 6 لیری خریدیم که با این کارت میشد 36 دقیقه با تلفن منزل در تهران صحبت کرد! استفاده از اونم راحته. در تمام مناطق توریستی شهر و حتی جزیره باجه های تلفن عمومی وجود داره که با وارد کردن کد درج شده روی کارت میشه از اونا استفاده کرد.

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

ورودی بیوک آدا

سفرنامه استانبول

در کوچه های جزیره بیوک آدا

سفرنامه استانبول

رستوران ساحلی

سفرنامه استانبول

Old city؛ دوست داشتنی ترین جای استانبول


خوشبختانه من و نیکی خواهرم علایق تقریبا مشابهی برای دیدن یه محیط جدید داریم، هر دوی ما بیشتر داشت. البته باید بگم استانبول برای خرید هم جای مناسبیه ولی به نظر من حیفه که وقت آدم زیادی توی شاپینگ ها تلف بشه!

منطقه ی سلطان احمد قلب تاریخی وتوریستی استانبوله که بخاطر قدیمی بودنش نسبت به قسمت های دیگه ی شهر از جمله منطقه تکسیم بهش old city میگن. مسجد سلطان احمد، مسجد ایا صوفیه، کاخ و موزه ی توپکاپی و بازار سرپوشیده کاپالی چارشی ( (grand bazarدر این منطقه قرار دارن. دو طرف خیابان اصلی پر از مغازه هاییه که صنایع دستی ترکیه و شیرینی های معروف استانبول از جمله باقلوا میفروشن و البته پر از صرافی و رستوران و کافه های زنجیره ای مثل مک دونالد و استار باکس.

بازدید از مسجد سلطان احمد یا همون مسجد آبی، رایگانه. برای ورود به مساجد به توریست ها پارچه های آبی و سبزی میدن که با پوشش مناسب تری به این مکان مذهبی وارد شن. جالبه که این فقط برای خانوما نیست و حتی آقایونی که شلوارک پوشیدن هم از این قاعده مستثنی نیستن! در محوطه ی بیرونی مسجد هم توریست ها دورتا دور روی پله ها و سکوهای مختلف نشستن و مشغول استراحتن. نکته ی قابل توجه این منطقه اینه که اگه موقع اذان در این منطقه باشین از هر طرف صدای موذنا میاد پشت سرهم و با فاصله ی چند ثانیه.البته هر جای استانبول که باشی صدای اذان اون هم در پنج وقت به گوش میرسه!

سفرنامه استانبول

داخل مسجد آبی

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

سفرنامه استانبول

مسجد سلطان احمد و ایا صوفیه روبروی هم هستن و بینشون محوطه ی نسبتا سرسبز و نیمکت هایی برای نشستن وجود داره و کمی اونطرف تر چند تا رستوران هست. روزی که ما برای دیدن این منطقه رفتیم صف بلندی مقابل مسجد ایا صوفیه بود که گویا معمولا این صف توی این فصل از سال وجود داره. باغ و موزه ی توپکاپی به فاصله ی یک ایستگاه تراموا از سلطان احمد قرار داره که ورودی آن 25 لیر و برای بازدید از قسمتهای مختلفش جداگانه هزینه گرفته میشه .

با فاصله ی حدود پونزده دقیقه پیاده روی از سلطان احمد به سمت پایین به دریای مرمره رسیدیم که ساحلش پر از سنگ های بزرگه و در طول روز ماهیگیرا روی سنگا نشستن و مشغول ماهیگیرین. منظره ی آرامشبخشیه.

بین مساجد تا دریا کوچه پس کوچه های زیادی هست، پر از هتل آپارتمان های نقلی و بسیار زیبا و رستوران هایی که غذاهای دریایی و انواع کباب ها و غذاهای ترکی میفروشن. ما ناهارمونو تو یکی از همین رستورانا که مشرف به دریا بود خوردیم. ساختمونای این منطقه بجای تخریب و نوسازی، فقط بازسازی شدن و چشم اندازهای قشنگی دارن. اینجاها بیشتر توریست های اروپایی و آمریکایی میان و ایرانی خیلی کم میبینی.

سفرنامه استانبول

محوطه ی بین مسجد سلطان احمد و ایا صوفیه

سفرنامه استانبول

رستوران مشرف به دریای مرمره

سفرنامه استانبول

در تکسیم!

هتل محل اقامت ما در منطقه ی تکسیم بود در مرکز استانبول اروپایی، منطقه ی جدید تری نسبت به منطقه ی قدیمی سلطان احمد که به همین دلیل به این قسمت new city میگن . خیابان مشهور استیکلال (استقلال( هم به همین میدان منتهی میشه. خیابانی سنگفرش شده بدون تردد ماشین. البته بهتره بگم خیابانی کم تردد، چون گاهی ماشین ها از کوچه های اطراف عرض خیابان رو طی میکنن. از وسط خیابان تراموایی میگذره که در یکی از بعدازظهرای اقامت ما در استانبول سن اجرای یه گروه پاپ خیابونی شده بود و حال و هوای خاصی به خیابان داده بود.

دو طرف خیابان هم فروشگاهای برندهای معتبر بین المللی پوشاک و تعدادی فروشگاه ترکسل و صرافی بود. در مورد صرافی و چنج کردن پول من قبلا در سفرنامه دوستان خونده بودم که برای چنج کردن دلار به لیر از صرافی محله های خاصی مثلا آکسارای استفاده کنید ولی با مقایسه نرخ صرافی های مناطق مختلف متوجه شدم که تفاوتی بین نرخ مثلا صرافی های تکسیم با آکساری وجود نداره یا اگه هم وجود داشته باشه خیلی کمه. مثلا در حد یک لیر یا دو لیر به ازای هر 100 دلار! تنها جایی که تفاوت بیشتری با این مناطق داشت منطقه ی سلطان احمد و بعضی صرافی های خیابان استقلال بود که پیشنهاد میکنم اگر هتل شما در حوالی میدان تکسیم بود از همان صرافی های کوچه های پشت میدان استفاده کنید.

سفرنامه استانبول

کبوترهای تکسیم

سفرنامه استانبول

پایان شب استقلال

سفرنامه استانبول

تراموای استقلال، سن متحرک

سفرنامه استانبول

خیابان جیهانگیر، اطراف تکسیم

در شهر به بهانه ی خرید

از قبل برنامه ریزی کرده بودیم که به جمعه بازار منطقه ی فیندیک زاده بریم. با مترو از تکسیم به کاباتاش رفتیم و از اونجا با تراموا به ایستگاه آکسارای. در اونجا از تراموا پیاده شدیم گشتی در محدوده ی آکسارای زدیم. راستش اصلا خوشمون نیومد، نه برای خرید مناسب بود و نه حتی برای دیدن! در همون محدوده به مرکز خرید هیستوریا رفتیم که برندهای مختلف هم اونجا شعبه داشتن و قیمت ها نسبتا مناسب بود.

با پرس وجو (پرس و جو که چه عرض کنم، ایما و اشاره! چون بیشتر مردم استانبول با زبان انگلیسی کاملا بیگانه هستن.) متوجه شدیم که با فیندیک زاده فاصله ی چندانی نداریم و یک خیابان نسبتا شیبدار حد فاصل بین خیابانی بود که مرکز خرید هیستوریا در آن قرار داشت تا ایستگاه فیندیک زاده. با وجود تعریفایی که شنیده بودیم انتظار داشتیم جمعه بازار جایی باشه با حال و هوای جمعه بازارهنرمندان تهران، که توی پارکینگ پروانه ها در خیابان جمهوری بر پا میشه. ولی متاسفانه اصلا شباهتی نداشت، فضای جمعه بازار به یک بازار محلی میمانست با قیمت های در حدود فروشگاه های غیر مارک مراکز خرید بزرگ. نکته ی مثبت این بازار میوه های تازه و سبزیجات خوش رنگ و بوش بود که جدا منو به وجد میاره. همونجا انگور و هلو خریدیم، شستیم و خوردیم.

سفرنامه استانبول

جمعه بازار منطقه ی فندیک زاده

سفرنامه استانبول

در سطح شهر

سفرنامه استانبول

تراموای استانبول

سفرنامه استانبول

یک کوچه استانبولی!

سفرنامه استانبول

پلیس استانبول در انتظار شلوغچی ها!

سفرنامه استانبول

مرته، مرغ دریایی استانبولی!

سفرنامه استانبول

نمایی از اتاق هتل کریستال

سفرنامه استانبول

از پنجره ی رستوران هتل

توصیه ها:

پیشنهاد میکنم در اولین فرصت گشت های شهریتون استانبول کارت تهیه کنین که برای مترو، تراموا و حتی کشتی هایی که به جزیره ها میرن قابل استفاده س. این کارتو میشه از دکه های سطح شهر یا فروشگاه های داخل محوطه مترو تهیه کنین و در داخل ایستگاه ها هم دستگاههایی برای شارژ کارت وجود داره. هزینه ی سفر با استفاده از استانبول کارت نسبت به کارت های غیر قابل شارژ کمتره؛ برای مثال کارت تک سفره 2.5 لیره ولی هزینه ی استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی برای یک مسیر با استفاده از کارت قابل شارژ (استانبول کارت) 1.5 لیره.

سعی کنید خودتون راه بیفتین توی شهر و دیدنی هاشو کشف کنین البته با داشتن نقشه و حوصله کافی! ضمنا برای کسایی که سنشون بالاس یا بچه ی کوچیک دارن یا حال و حوصله ی اینجوری چرخیدن توی شهرو ندارن بهتره که از طریق تور و همراه تور لیدر جاهای مختلف رو ببینن که البته در این صورت باید هزینه ی بیشتری هم پرداخت کنند.

ساعت پروازتونو حتی الامکان طوری انتخاب کنین که در طی ساعات روز به استانبول برسین چون منظره ی شهر از داخل هواپیما بسیار زیباست و این خودش یکی از تجربه های قشنگ این سفره.

یاد گرفتن مقداری زبان ترکی در حد سلام علیک، پرسیدن قیمت ها، دونستن عددها و گفتگوی ساده کمک خوبی برای لذت بردن بیشتر از سفره و امکان اینکه سرتون کلاه بره خیلی کم میشه.

سفر ما به استانبول پنج روزه بود ولی من فکر میکنم یک هفته زمان مناسبتری باشه به خصوص در فصل تابستون. متاسفانه ما فرصت نکردیم قسمت آسیایی استانبولو ببینیم ولی پیشنهاد میکنم یک روز رو از برنامتون رو به اونجا اختصاص بدین. در مجموع استانبول به نظرم شهر زنده و جذابیه که ارزش سفر و هزینه های اونو داره. و از اون شهراییه که آدم دوس داره بازم بره و ببینه. من میخواستم این سفرنامه رو جوری بنویسم که جمع و جور و باهوده باشه. موفق شدم؟

نقد و بررسی هتل :

هتل کریستال، هتل نسبتا بزرگ و گرونیه. در نزدیکی میدان تکسیم که خیلی از آژانسای مسافرتی به مسافرا پیشنهاد میدن و در زمان اقامت ما هم بیشتر از 90 درصد مسافرا ایرانی بودن.

نقاط قوت:

بزرگترین نکته ی مثبت این هتل نزدیکی به ایستگاه مترو تکسیمه که از این ایستگاه به راحتی میشه با عوض کردن خط و یا با استفاده از تراموا به جاهای مختلف شهر رفت. بعلاوه اینکه به خیابون مشهور استقلال هم خیلی نزدیکه که چون دو طرف این خیابون پر از فروشگاه و رستورانه بد نیست در طول شب زمانی رو به قدم زدن تو این خیابون گذروند، خیالتم راحته که هتل نزدیکه.

اتاق و سرویس بهداشتی تمیز و مرتب بود و هر روز نظافت میشد. توی اتاق سیف باکس هم داشتیم که به نظر من برای نگه داشتن پول و مدارک در طی سفر خیلی ضروریه. اینترنت وایرلس هتل سرعت خوبی داشت و توی اتاق و همچنین توی محوطه ی کوچیک جلوی هتل به خوبی قابل استفاده بود.

نقاط ضعف:

صبحانه ی هتل خیلی معمولی بود و بیشتر شامل صبحانه سرد، اون هم بدون میوه و از منوی گرم هم خبری نبود. ( شامل چند نوع پنیر و ژامبون، تخم مرغ، شیر و آبمیوه های غیر طبیعی ) رفتار کارکنان هتل غیر مودبانه و سرد بود البته نه همه ی اونا. و موقع چک آوت میخواستن برای استفاده از مینی بار بیشتراز اونی که مصرف کردیم پول بگیرن که با صحبت کردن مشکل حل شد و اونا متوجه اشتباهشون شدن.

اتاق ما کوچیک بود و تنها پنجره ی اتاق هم روبه ساختمون قدیمی مجاور باز میشد و چشم اندازی نداشت. تنها استخر هتل سرپوشیده و کوچیک بود و امکانات خوبی نداشت. در مجموع من این هتل رو به مسافرایی پیشنهاد میکنم که موقعیت جغرافیایی و دسترسی آسان رو به امکانات خوب هتل ترجیح میدن و نمیخوان زمان زیادی رو تو هتل بگذرونن، چون هتل از لحاظ امکانات معمولیه.


نویسنده : سوگل.ا