خشتی نامه سفر یزد (بخش 2)

4.2
از 20 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
خشتی نامه سفر یزد (بخش 2)

خشتی نامه سفر یزد (بخش 2)

 سفرنامه یزد

درهای ساختمان اصلی از چوب و به صورت کنده کاری دیده می‌شود و در داخل بنا اتاق‌های متعددی قرار دارد که در اکثر این اتاق‌ها حوضی قرار گرفته و درهای یکی از اتاق‌ها که رو به حیاط و باغ باز می‌شود، با شیشه‌های رنگارنگ با طرح‌های زیبا مزین شده که در هنگام وجود خورشید و پرآب بودن حوض منظره زیبایی از نقاط رنگی منعکس شده را بر روی حوض مرمرین به نمایش می‌گذارد. البته حوض ها در حال حاضر آب نداشتن ولی با این وجود چیزی از قشنگی و شکوه فضا کم نمی کرد.

 سفرنامه یزد

در یکی دیگر از اتاق‌ها، بادگیر معروف دولت آباد قرار دارد که با ارتفاع 8/۳۳ متر از زمین بلندترین بادگیر جهان محسوب می شه. یادتون باشه که هم روز هم شب به باغ دولت آباد سر بزنین چون هم تو روز زیباست هم تو شب. تا ساعت 10 شب هم بازدید داره خوشبختانه.

 سفرنامه یزد

بعد از باغ سریع به سمت هتل حرکت کردیم تا برای تور کویر آماده بشیم. بعد از اینکه دوش گرفتیم یکم زودتر از ساعت مقرر تو لابی هتل منتظر راهنما نشستیم که اومدن و با مینی بوس کولردار و شیک ساعت 3 به سمت کویر حرکت کردیم. کویری که راهنمای تور ما رو می برد مربوط به شهرستان بافق بود. من مسیر رو کامل توضیح می دم تا هر کسی خواست خودش بره مشکلی نداشته باشه. آدرس کویر مورد نظر ما 20 کیلومتر بعد از بافق، انتهای دره انجیر، روستای صادق آباد بود. این روستا 20 نفر جمعیت داره که همگی هم مسن هستن و جالبی شهرستان بافق لهجه شونه. بافقی ها جای پ و ف رو برعکس تلفظ می کنن. به فرغون می گن پرغون و به پسته می گن فسته. محل درآمد مردم این منطقه از راه کشاورزی خرما و پسته هست. از اونجایی که خاک این منطقه شوره برای پسته مناسبه. فصل کشت پسته اواخر شهریور اوایل مهر و بین ساعت 9 تا 10 شب. وقتی که گرمای هوا از بین می ره و خنک می شه این تغییر ناگهانی دما باعث خندان شدن پسته ها می شه و صدای باز شدن این پسته ها مثل صدای چک چک بارون می مونه و اگه نزدیک مزرعه پسته باشین فکر می کنین داره بارون میاد. نزدیک کویر ماشین پارک کرد و یه 50 قدمی پیاده روی کردیم و به رمل ها رسیدیم.

 سفرنامه یزد

برای پیاده روی روی رمل ها باید کفش و جورابتون رو دربیارین. تجربه این پیاده روی قابل توصیف نیست. یه جاهایی از خاک به خاطر تو سایه بودن خنک و دلچسب و یه جاهایی به خاطر بودن تو نور آفتاب بسیار گرم و لذت تجربه همزمان این گرما و خنکی یه حس خیلی خوب و آرامشبخش تو وجود آدم ایجاد می کنه. راه رفتن روی رمل هایی که بعضی هاشون سفتن و بعضی هاشون به خاطر کوبیده شدن نرم تجربه شیرینی که نمی شه تعریفش کرد. زیبایی و سکوت فوق العاده معنادار کویر هم که دیگه اصلاً قابل بیان نیست.

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

این عکس نمونه یکی از عکسهای دسته جمعی هستش که به نظرم خیلی قشنگه و حیفم اومد نذارم. البته این ایده راهنمای تورمون بود و خودش هم زحمتشو کشید و با همه دوربین ها این عکس قشنگو برای همگی ما ثبت کرد.

بعد از کلی پیاده روی تو کویر و انداختن عکس های جور واجور رفتیم برای شترسواری. اون کویری که ما بودیم 3 تا شتر داشت که 2 تا از اون ها رو 2 نفره و یکی رو برای سواری تکی مجهز کرده بودن و یه جایگاهی رو به ارتفاع حدوداً 2 متر درست کرده بودن که چندتا پله می خورد و باید می رفتیم روی اون پله ها و صاحب شتر اونو میاورد و شما سوار می شدین و خودش هم پیاده همراهتون میومد و یه دور کوچیک تو کویر می زدین و دوباره برمی گشتین. جالب اینجاست که من از همسرم کلی سوال کردم که تو می خوای جلو بشینی یا من و با من تعارف نکن و اگه تو دلت می خواد تو جلو بشین و از این حرفا و در نهایت قرارمون این بود که من جلو بشینیم ولی وقتی سوار شتر شدم صاحبش گفت که خانوم باید عقب بشینه وگرنه نیروی انتظامی به ما گیر می ده. خانوم های محترم حواسشون باشه که خودشون رو ناراحت این مساله نکنن و از اول خیلی سنگین و رنگین برن عقب شتر بشینن. شترسواری هم بسیار لذت بخش بود.

تازه اونجا می شه فهمید زمان قدیم چه حوصله ای داشتن که با شتر یه مسیری رو می رفتن مسافرت. واقعاً صبر می خواد. خلاصه این تجربه هم تو لحظه غروب آفتاب خیلی خیلی دلچسب بود. بعد از اون تور برامون برنامه پذیرائی با چایی و شیرینی های لذیذ یزدی داشت. جای همگی خالی هندونه هم آورده بودن و قاچ کرده بودن و تور لیدرمون حواسش کاملاً بود که از همه پذیرائی بشه و به همه خوش بگذره. بعد هم برای اینکه هوا حسابی تاریک تاریک بشه و بتونیم ستاره ها رو ببینیم یکی از دوستان راهنمامون که اومده بود برامون گیتار زد و آهنگ خوند. هوا ساعت 7:30 شب دیگه کاملاً تاریک شد و همگی رفتیم برای رصد ستاره ها. مسئول اونجا اول از همه برامون راجع به آسمون و ستاره ها صحبت کرد.

بعدش هم ستاره ها رو با لیزر قوی که داشت بهمون نشون داد و با حوصله معرفی می کرد. با اینکه ماه به صورت قرص کامل تو آسمون بود و منجم ما می گفت نور ماه آلودگی تصویری برای دیدن ستاره ها ایجاد می کنه بازم سکوت و آرامش و زیبایی آسمون کویر غیرقابل تعریفه. البته اگه دیدن ستاره از ماه براتون بیشتر اهمیت داره و خواستین برین کویر حتماً دقت داشته باشین که روزهایی باشه که ماه کامل و یا نیمه نباشه. این آسمون که با وجود ماه کامل انقدر زیبا بود بدون بودن ماه می تونه از این هم قشنگتر باشه. البته یه مزیت بودن ماه توی آسمون این بود که اونجا 2 تا تلسکوپ برای دیدن سطح ماه بود که خود منجم اون جا تنظیمش می کردن و می شد سطح ماه رو از نزدیک نزدیک و همونی که واقعاً هست دید. تجربه سفرکویر بسیار عالی و پر از احساس شگفتی و دیدن این همه زیبای خارق العاده و فراوون خوش گذشت. راستی اینکه اونجا یه مکانی شبیه کاروانسرا هم درست کرده بودن برای اونایی که بخوان شب بمونن. البته من اتاق هاشو ندیدم و راهنمامون گفت که اگه بخواین می تونین شب هم به هزینه جداگانه اقامت داشته باشین.

ساعت 9 شب کویر رو به مقصد یزد ترک کردیم و ساعت 10:30 رسیدیم هتل. شام رو توی حیاط هتل خودمون خوردیم و بعدش هم استراحت. صبح روز سوم مسافرت تصمیم گرفتیم اول از همه بریم سراغ یکی دوجای باقی مونده شهر یزد. اول از همه رفتیم سراغ آتشکده معروف یزد. آتشکده از سمت میدون مارکار، بعد از بلوار بسیج، ابتدای خیابون آیت اله کاشانی قرار داره. بنای فعلی آتشکده در آبان ماه سال 1313 خورشیدی با سرمایه انجمن پارسیان هند ساخته شده و معماری ش تا حدودی از معماری آتشکده های پارسیان هند تاثر گرفته.

زرتشتیان یکتاپرست هستن و به آتش احترام می ذارن و به سمت نور و روشنایی نیایش می کنند. آتش موجود در آتشکده که اسمش آتش ورهرام هست حدود 1540 سال پیش از آتشکده ناهید پارس بعد از نقل به چندین مکان مختلف، نهایتاً به این مکان آورده می شود و با مراقبت های زیاد زرتشتیان و اضافه کردن هیزم این آتش تا حالا خاموش نشده. خیلیه که این همه سال این آتش روشن نگه داشته شده. وارد محوطه که می شین ابتدا یه حوض دایره ای و بعد ساختمونیه که چندتا پله می خوره و سرش هم علامت فروهر هستش و داخل ساختمان توی یه محفظه شیشه ای از این آتیش نگهداری می شه.

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

یه ساختمون دیگه هم کنار ساختمون اصلی هستش که راجع به دین زرتشت توضیحاتی داده شده و لباس ها و آئین های مختلف این دین رو برای نمایش گذاشتن که جالب بود.

 سفرنامه یزد

دیدن این بنا رو هم مثل باغ دولت آباد تو شب از دست ندین. تا ساعت 7 شب هم بازدید داره. اصلی ترین و مهمترین بنایی که باعث معروفیت شهرهایی کویری مثل یزده بادگیرهاشه. بادگیرها بناهای مرتفعی هستن که روی سقف خونه ها ساخته می شدن و جریان باد رو می گرفتن و به داخل خونه هدایت می کردن و پایین خونه ها هم معمولاً مخزن آب انبار وجود داشته و این جریان هوا از بالا و وجود آب در پایین خنکای مطبوعی رو برای ساکنین فراهم می کرده. معروف ترین بادگیر توی شهر یزد آب انبار شش بادگیری تو محله تل هست. البته ما اون آب انبار شش بادگیری رو نرفتیم چون آب انبار و بادگیر خیلی زیاد دیدیم مثل آب انبار رستم گیو که کلاً تو مسیر رفت ما به هتل قرار داشت و یه آب انبار دیگه که سر کوچه ای که هتل داشتیم بود.

 سفرنامه یزد

یک نمونه زیبا از صدها بادگیر یزد

بعد از اینکه گشت و گذار ما توی یزد کاملاً تموم شد تصمیم گرفتیم برای ادامه روز بریم سمت روستای چک چک. این روستا از توابع شهرستان اردکان. ما اول رفتیم میبد و اونجا جاده اصلی رو با سوال از یکی از محلی ها پیدا کردیم و ادامه مسیر هم تا خود زیارتگاه تابلو داشت. در خصوص جاده باید بگم که فوق العاده زیبا و بکر بود. یه جاده کویری مسی رنگ که واسه عکاسی هم خیلی عالی بود. ماشین هم تک و توک از توی جاده رد می شد. اگه خواستین عکس بگیرین حتماً توی همون مسیر رفت عکاسی تون رو بکنین تا مثل ما نشین که تصمیم گرفتیم برگشت عکاسی کنیم ولی هم نور رو از دست دادیم و هم اینکه از یه مسیر دیگه برگشتیم. روستای چک چک تو دامنه کوهی به همین اسم واقع شده و یه زیارتگاه مقدس به اسم پیرسبز داره.

 سفرنامه یزد

دلیل نامگذاری روستا به این خاطره که قطره های آب از روی کوه های بلند و سخت اون همواره در حال چکیدن و به خاطر این صدا اسمشو چک چک گذاشتن. شما با ماشین می تونین دقیقاً تا جلوی پله های زیارتگاه برین ولی بهتره این کارو نکنین چون سربالایی جاده خاکی که داره تنده به خاطر همین یکم قبل تر ماشین رو پارک کنین و پیاده برین تا به پله ها برسین. زیارتگاه پیرسبز متعلق به زرتشتیان و والی اونجا هم که بلیط می داد خودش زرتشتی بود. زرتشتیان معتقدند که شاهدخت ساسانی به نام حیات بانو دختر یزدگرد سوم در حمله اعراب به این محل پناه آورده و غیب شده و عصاش هم تبدیل به درخت شده. این زیارتگاه از تاریخ 24 تا 28 خردادماه و 13 فروردین بازدید نداره و این روزها مخصوص بازدید و اقامت و روزهای نیایش زرتشتیان هستش و باقی روزها از ساعت 7 صبح تا 7 شب بازدید داره. داخل زیارتگاه یه حوض سنگی قرار داره که آب آشامیدنی زائران رو ذخیره می کنه.

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

بعد از بازدید از زیارتگاه زیبای پیرسبز به سمت روستای خرانق حرکت کردیم. روستای خرانق سر راه یزد به خراسان قرار داره و یکی از ایستگاه های کاروانی قدیم بوده. نام اصلی آن خورنق بوده و زرتشتیان زندگی می کرده اند. از یه سایتی پیدا کرده بودم که تو روستای خرانق یه کاروانسرای عباسی، قلعه و یه پل وجود داره. قلعه خرانق به شکل دهکده ای در حصارهای بلند محصور شده است و یه منارجنبان که نمی دونم کاربردش چی بود و چند برج برای نگهبانی داشت. قدیم در داخل قلعه آذوقه، علوفه، مسجد، حمام و دو آسیاب آبی قرار داشته و اهالی می تونستن در صورت لزوم برای مدتی داخل قلعه مقاومت کنند چون دورتادورش هم خندق بوده.

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

بافت قلعه دارای کوچه های کج و معوج که نشانه قدمت خرانق هستش و یکی از محلی های اونجا می گفت که تا پارسال هم توی این قلعه زندگی می کردن و به تازگی میراث فرهنگی تصمیم گرفته که یکمی به قلعه برسه و داشتن درستش می کردن.

 سفرنامه یزد

بعد از قلعه نوبت به کاروانسرای عباسی رسید. کاروانسرای عباسی خرانق هم زیبا و خیلی خیلی دنج بود و جالب بود که یکی از جوون های بومی همونجا این کاروانسرا رو دست گرفته بود و درست کرده بود و اطاق هاشو اجاره می داد. اطاق هایی کوچیک و بسیار ساده ولی صمیمی و بی ریا با تشک هایی که روی زمین پهن می کردن داشت. لذت موندن و خوابیدن توی یه همچین سکوت و آرامشی به تجربه کردنش که حسابی می ارزه.

 سفرنامه یزد

تو خرانق یه پل هم وجود داره به اسم پل آبراه که مسیر دسترسی بهش یکم سخته ولی حتماً برین و دیدن کنین. از همون مسئول کاروانسرا که جوون خیلی مودب و با معرفتی بود بپرسین مسیر رو بهتون نشون می ده. بستر رود که خشک شده ولی اولا هم بافت پل خیلی قشنگه و جالبه با وجود اینکه پل کوچیکیه و هم اینکه پایین پل یه سری آینه های بادی خورشیدی گذاشته بودن که خیلی جالب بود و من تا حالا همچین چیزی رو تو هیچ کدوم از مسافرت هایی که رفته بودم ندیده بودم. خیلی ابتکار جالب و قشنگی بود.

 سفرنامه یزد

بعد از بازدید از خرانق و خوردن چایی تو کاروانسرای عباسی خرانق که برامون توی قوری و سماور کوچیک آورده بود که بسیار چسبید به سمت یزد برگشتیم و صدحیف که نمی دونستیم که می شه شب رو موند وگرنه حتماً می موندیم.

 سفرنامه یزد

حدود ساعت 5 بعدازظهر به یزد رسیدیم، یه استراحت خیلی کوتاه کردیم و برای عصر به سمت بازار حرکت کردیم. بازار یزد صنایع جالبی داشت که معروفترینش پارچه های ترمه هستش که اصالتاً این پارچه ها برای یزده و واقعاً هم طرح ها و دوخت های خیلی زیبایی دارن. علاوه بر اون آهنگ کوبیدن مس ها و سفیدکردنشون، تیز کردن چاقوها و همه و همه زیبایی بازار رو چندبرابر کرده بود. یه قسمتی از بازار داشتیم از جلوی در نیمه بازی رد می شدیم که فضولی کردم ببینم کارگاه چیه که اومدن درو باز کردن و ما رو راهنمایی کردن به داخل تا ببینیم دارن چیکار می کنن و وقتی رفتیم تو دیدیم که دارن قد فرش ها رو کوتاه می کنن. یعنی فکر کنین یه نفر نشسته بود رو دار قالی که افقی بسته بودن و داشت با دقت هر چه تمام تر رج به رج پودهای فرش رو می کشید پایین و می کوبید و یه نفر دیگه هم تمام نقش ها رو مجدداً اندازه گیری می کرد تا حتی یه ذره هم طرح بزرگتر یا کوچیکتر نشده باشه.

یه قسمتی از بازار هم به حمام خان یزد راه داشت. حمام خان معروف به گرمخانه نور، حمامی است بنا شده توسط محمد تقی خان بافقی حاکم یزد به سال ۱۲۱۲ هجری قمری درمیدان خان و در کنار مجموعه خان یزد. این حمام در زمینی به مساحت ۱۱۷۰ متر مربع و با زیر بنای ۹۰۰ متر مریع بنا گردیده که شامل بخشهای مختلفی از جمله گاورو، تون، شاه نشین، خزینه و .... می‌باشد. امروزه از این بنا به عنوان چایخانه و رستوران سنتی استفاده می شه. ورودی حمام به همراه یک لیوان نوشیدنی چای یا شربت 1500 تومن بود.

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

بعد از بازدید از حمام دوباره برگشتیم تو بازار برای خرید سوغاتی خوردنی. سوغاتی های خوردنی یزد شیرینی های فوق العاده خوشمزه شونه مثل کیک یزدی، قطاب، چندین مدل باقلوا و سوهان، ارده اردکان و کلی شیرینی خوشمزه دیگه. بعد از خرید برای شام رفتیم رستوران هتل والی یزد. یکی از غذاهای محلی یزد آش شولی هستش که یه نوع آش که مواد اصلی تشکیل دهنده ش عدس، آرد، سبزی هایی مثل اسفناج، شوید، تره، نعنا خشک و ... هستش. یکی دیگه از غذاهای محلی یزد قیمه ای هستش که توش به جای لپه نخود می ریزن. البته ما اون قیمه خاص رو توی رستوران هاشون نتونستیم بخوریم ولی آش شولی رو تو رستوران هتل والی خوردیم. بعد از خوردن شام به هتل خودمون برگشتم و رفتیم پشت بام و کلی عکاسی کردیم و به این ترتیب سه شب اقامت فوق العاده ما توی یزد تموم شد.

صبح روز آخر بعد از تسویه حساب با هتل به سمت تهران حرکت کردیم. قرار بود میبد رو توی برگشت به سمت تهران بگردیم. میبد یکی از شهرهای نزدیک به یزد هستش که برنامه ریزی دیدن از این شهر بستگی به برنامه خودتون داره. ما برنامه بازدید از این شهر رو برای برگشت گذاشتیم. قدمت میبد از شهر یزد قدیمی تر هستش و به شدت شهر ناشناخته ای و هیچ کار فرهنگی و میراث فرهنگی تو این شهر نشده. واقعاً تاسف آوره. اول از همه به سراغ کاروانسرای شاه عباسی میبد رفتیم و اطلاعاتی که در مورد میبد اینجا می نویسم رو از یکی از محلی های اونجا که بهش مبلغی پول دادیم تا به عنوان راهنما در اختیار ما باشه بهمون گفت. کاروانسرای شاه عباسی میبد از جمله کاروانسراهای سبک صفوی هستش که با شیوه معروف چهارایوانی و با آجر ساخته شده، کاروانسرا شامل ساباط، غرفه های بیرونی، هشتی ورودی، حیاط مرکزی، حوضخانه و مهتابی و چهارهشتی و 100 ایوان و اتاق و اجاق و ... برای استفاده کاروانیان بوده. در حال حاضر کاروانسرای عباسی میبد، موزه زیلوهای تاریخی شده.

 سفرنامه یزد

دقیقاً روبروی در ورودی کاروانسرا به فاصله چند قدم آب انبار کلار قرار داره که بر اساس سنگ نوشته ش مربوط به قرن 11 هجری قمری هست و کاربردش این بوده که با چند پله به پاشیر آب انبار می رسین و برای رفع تشنگی و خستگی مسافران استفاده می شده، در حال حاضر هم مصرف آشامیدنی داره.

 سفرنامه یزد

نمای بیرونی آب انبار

کنار کاروانسرا چاپارخانه قرار داره که ازش به عنوان ایستگاه مبادلات نامه ها و بسته های پستی استفاده می شده و قدمت این چاپارخانه به دوره هخامنشی می رسه ولی ساختمونی که در حال حاضر وجود داره بازسازی شده همون ساختمون قدیمی در دوره قاجار هستش. وظیفه چاپارخونه ها نگهداری و تیمار تعدادی اسب تیزرو و پیک تازه نفس جهت ارسال و مبادله سریع نامه ها و امانت ها بوده و به صورت قلعه ساخته شده که برج هایی هم برای دیده بانی و تیراندازی تعبیه شده.

 سفرنامه یزد

نمای بیرونی چاپارخانه

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

دو نمونه عکس از داخل موزه چاپارخانه

خیابان روبروی کاروانسرا یخچال خشتی قرار داره. شکل و بافت یخچال خشتی بسیار جالبه. در گذشته های دور که از وسایل برقی امروزی جهت تولید یخ خبری نبود مردمان میبد یخ مورد نیازشون رو از محلی به نام یخچال تامین می کرده اند. یخچال خشتی متشکل از یک سری حوضچه کم عمق در قسمت جلوی خودش، یک دیوار سایه انداز به ارتفاع 8 متر و قطر 2 متر و طول 42 متر که برای کم کردن گرمای ناشی از تابش آفتاب کاربرد داشته ساخته شده و داخل یخچال یک تنوره یا یخ انبار به عمق 6 متر و قطر 13 متر و یک سکو به عرض یک و نیم متر برای رفت و آمد در گرداگرد چال یخ و یک گنبد بسیار بزرگ مخروطی شکل با ارتفاع 15 وجود داره.

در زمستان آب قنات را به حوضچه های کم عمق جلوی یخچال هدایت می کردند تا در شبهای سرد زمستان یخ بزند. بعد هر 10 روز یکبار که یخ می بست به تنوره یخچال منتقل و ذخیره می نمودند. این کار را در طول زمستان تکرار می کردند تا یخچال پر از یخ بشه. یخها را در طول سال مورد استفاده قرار می دادند. تمام دیوارها و گنبد یخچال با ضخامت بسیار زیادی ساخته شده تا حالت عایق داشته و یخ را برای مدت زیادی در خود نگه دارد. قدمت یخچال میبد به قبل از دوران قاجار باز می گردد.

 سفرنامه یزد

نمای بیرونی یخچال

 سفرنامه یزد

سقف یخچال از داخل. متاسفانه داخل انقدر تاریک بود که نتونستیم هیچ عکسی به جز این ثبت کنیم.

یکی از مهمترین بناهای خشتی ایران کهن دژ نارین قلعه هست که از آثار تاریخی پیش از اسلام بوده و قدمتش هزاره سوم پیش از میلاد تخمین زده شده. بنای این کهن دژ بالای مرتفع ترین تپه گلی شهر به ارتفاع 25 متر ساخته شده و از جنس خشت و گل هستش. نارین قلعه میبد یک کهندژ است و از بناهای باستانی خشتی بازمانده در ایران است که می شه اون رو نمادی از هویت تاریخی و فرهنگی استان یزد دونست. دیوار اصلی دژ را روی یک پلان گرد پی افکنده اند که گرداگرد آن را خندقی پهن فرا می‌گرفته و بخش بزرگی از آن باقی مونده. درگاه اصلی دژ، در بلندی دو متری زمین در دیوار بیرونی تعبیه شده بوده. در و دالان اصلی دژ دارای برج نگهبانی و تأسیسات دفاعی ویژه ای بوده است. این طور که راهنمای ما می گفت نارین قلعه دارای نظام پیچیده‌ی رفت و آمد زیرزمینی بوده و دهانه ی بعضی از این راهروها هنوز پیداست. نارین قلعه را از آغاز بر فراز تپه ای بلند بر افراشته اند که بر تمام منطقه میبد اشراف دارد به گونه ای که پیکر قلعه از فاصله‌های بسیار دور دیده می‌شود.

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

 سفرنامه یزد

نمای شهر میبد از بالای نارین قلعه

یکی دیگه از بناهای تاریخی میبد کبوترخانه ست که در محل فرمانداری الان قرار داره که متاسفانه ما چون وقت کم آوردیم و می خواستیم برگردیم تهران نتونستیم بریم و ازش دیدن کنیم. البته میبد با توجه به صحبت های راهنمای ما جا برای دیدن زیاد داشت مثل مسجد جامع ش که می گفت خیلی قدیمی و تاریخ دار هستش که من اصلاً ازش چیزی نشنیده بودم و چند مورد دیگه که توی روستاهای اطراف بود ولی خب با توجه به اینکه 6 ساعت زمان برای برگشت نیاز داشتیم و هیچ گونه اطلاعاتی راجع به میبد به جز همین چند جا که از اینترنت پیدا کرده بودم نداشتیم تصمیم گرفتیم دیگه بیشتر از این زمان نذاریم و به سمت تهران حرکت کنیم.

نوشتن چندسفرنامه قبلی و خوندن نظرات خوانندگان باعث می شه هر بار که می خوام سفرنامه جدیدی بنویسیم بیشتر دقت به خرج بدم و با وسواس بیشتری مطالب و عکس ها رو انتخاب کنم. البته همیشه انتخاب یک عکس از بین چندین عکس برام سخته ولی به هر حال مجبور به انتخاب هستم و تلاش می کنم بهترینی که گویای نوشته هام باشه رو انتخاب کنم. امیدوارم تونسته باشم حق مطلب رو توی این سفرنامه ادا کرده باشم هر چند که دیدنی ها بسیار بود و ناتمام.

کلام آخر اینکه مثل سفرنامه های قبلی پاسخگوی هر سوالی که دوستان داشته باشن توی همین صفحه هستم. نتیجه گیری و توصیه ها : استان یزد مکان های دیدنی زیاد داره ولی بستگی داره که شما چقدر زمان داشته باشین و هدفتون از مسافرت چیه. به عنوان مثال سرو شهرستان ابرکوه با بیش از 4000 سال سن کهنسال ترین موجود زنده دنیاست ولی از مسیر تهران که به سمت یزد میرین فاصله زیاد می شه و نمی تونین از این سرو با این قدمت دیدن کنید چون خیلی دوره و بازدید از این سرو برای زمانی مناسب که شما از تهران به سمت شیراز می خواین برین، چون از اون مسیر نزدیکه و یا شهرستان طبس که سرسبزی و زیبایی خاص خودش رو داره خیلی از خود شهر یزد دوره. به هر حال زیبایی های این نقطه کویری و شهرها و روستاهای اطرافش بسیار زیاده و نامحدود. خوردن فالوده تو یزد فراموش نشه و اگه مثل ما پاییز رفتین انار هم نوش جان بفرمایید.

نویسنده : سمانه زارعی