ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها (سفرنامه)

4.4
از 23 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها (سفرنامه)
آموزش سفرنامه‌ نویسی
21 مرداد 1394 14:07
106
54.2K

روستای ماسوله در بخش سردارجنگل، جنوب شهرستان و شهر فومن قرارگرفته و از توابع استان گیلان است. روستای پله‌کانی بسیار زیبائیست در دل جنگل‌های استان گیلان. در این دهکده سقف خانه‌ها، حیاط خانه‌های طبقه بالاتر است. این روستا بیش از 5-6 طبقه مسکونی دارد و بازار ده هم بخشی از 3 طبقه را به خود اختصاص داده است. من 7 بار به این دهکده سفر کرده‌ام، با خانواده، با دوستان، با فامیل‌هائی که از شیراز میامدند و بالاخره با همسرم. این دهکده برای من حکم بهشت رو دارد. البته اگر بخواهید خیلی سریع دهکده را دیده و به شهر برگردید چیز زیادی عایدتان نخواهد شد. بهتر و زیباتر از همه چیز ، شبهای ماسوله است. آنچه که در این سفرنامه خواهم نوشت جزئیات آخرین سفرم در آبان ماه 1393 هست اما تجربیات گذشته‌ام و عکسهای مرتبط در فصول مختلف را نیز توضیح خواهم کرد.

برای دسترسی به این دهکده چند راه وجود دارد.

1) با وسیله نقلیه شخصی: سفر به رشت از طریق اتوبان‌های کرج- تهران، تهران- قزوین و در ادامه قزوین-رشت و رسیدن به شهر رشت. خروج از میدان یخ‌سازی رشت به سمت فومن، ورود به فومن و رفتن به سمت میدان سردارجنگل. تعقیب نمودن تابلوهای راهنمای به سمت ماسوله. پیمودن 26 کیلومتر از شهر فومن به سمت جنوب و ارتفاعات البرز ، گذر از جاده پر پیچ و خم ماسوله و رسیدن به شهرک. در ورودی شهرک به عنوان عوارض مبلغی از هر ماشین دریافت می‌شود ولی چون خودم تا حالا با ماشین نرفتم نمی دونم چقدر هست. ما همیشه با تاکسی میرویم. ماشین‌ها را باید در پائین دهکده پارک نموده و از طریف دو پله دسترسی در ابتدا و انتهای روستا وارد طبقات شد.

2) با اتوبوس و تاکسی : می‌توانید از ترمینال بیهقی به مقصد رشت حرکت کنید یا از ترمینال غرب (آزادی) به سمت رشت یا فومن. اتوبوس‌های اردبیل از ابتدای ورودی شهر فومن می‌گذرند و شما را آنجا پیاده خواهند کرد. اما اتوبوس‌های رشت در ترمینال مسافربری میدان گیل شهر رشت توقف خواهند کرد. من شخصا اتوبوس های VIP شرکت رویال سفر ایرانیان از ترمینال بیهقی به رشت را ترجیح می‌دهم چون تمیزتر هستند و معطلی خیلی کمتری دارند و برای پیدا کردن مسافر 100 بار دور میدان آزادی دور نمی‌زنند !!!!. قیمت بلیط تهران-رشت با رویال سفر 24500 تومان است و بهترین ساعت حرکت از تهران 6.30 صبح است که حوالی ساعت 1-2 ظهر به دهکده خواهید رسید. پس از رسیدن به میدان گیل با یک تاکسی به میدان یخ‌سازی رفته و در ضلع غربی میدان تاکسی‌های خطی رشت-فومن را سوار شوید.

فکر کنم آخرین بار، نفری 2-3 هزارتومان بود. وقتی به فومن رسیدید از راننده خواهش کنید که شما را به گاراژ ماسوله، در نزدیکی میدان سردار جنگل ببرد. در گاراژ ماسوله هم تاکسی خطی هست (نفری 3-4 هزارتومان) و هم مینی‌بوس هست که البته لذتش به مینی بوس هست ولی اگه خسته باشید با تاکسی سریعتر خواهید رسید. از رشت هم می‌توانید تاکسی دربست به مقصد ماسوله بگیرید اما نمی‌صرفه.

پس از گذر از پیچ و خمهای بسیارزیبای جاده ماسوله و دیدن انواع و اقسام استراحتگاه ها در اطراف جاده، با دیدن یک مجسمه اسب سفید رنگ در دامنه‌های سرسبز سمت چپ جاده متوجه خواهید شد که به دهکده نزدیک شده‌اید. من اولین باری که دهکده را دیدم (1384) هرگز فراموش نمی‌کنم. بعد از پیچ آخر، یک دهکده خوشگل و زرد رنگ با یک امامزاده سبز رنگ در وسطش، پدیدار میشه. برای من همیشه این لحظه هیجان انگیز هست حتی اگه 10 بار دیگه هم بروم. (شاید از دید خیلی از دوستان چندان چیز خاصی نباشه اما برای من معنای زیبائی و آرامش و خاطرات خوب رو به همراه دارد).

متاسفانه در طی این 10 سال گذشته آسیب‌های جدی به دهکده وارد شده و پس از هر زمستان تعداد زیادی از خانه‌ها که با مصالح روستائی ساخته شده‌اند به علت سیل و طوفان و برف شدید، متروکه و تخریب می‌شوند. حیف که من پول چندانی ندارم اما اگه داشتم حسابی بهش میرسیدم و به محلی‌ها پول میدادم برای بازسازی خانه‌هاشان. بیشتر جوانان ده به فومن یا رشت مهاجرت کرده‌اند و اکثر ساکنین را میانسالان و سالخوردگان تشکیل می‌دهند.

در ماسوله یک هتل بزرگ هست به نام هتل ماسوله که در ابتدای ورودی دهکده قرار گرفته است و مدیریت آن با آقای منفرد از اهالی آنجا هست. در طبقات بالاتر، مثلا در طبقه سوم یک هتل آپارتمان هست به نام هتل آپارتمان نوید. و در غرب ده هم (در مسیر آبشار) هتل مهران، قرار گرفته که در زیر بیشتر براتون توضیح خواهم داد. من در این 7 بار 6 بار در خانه‌های محلی که اهالی اجاره می‌دهند ساکن شده‌ام و تنها یکبار به هتل رفتم (هتل مهران) که حسابی پشیمان شدم. واقعا قابل قیاس با خانه‌های محلی نیست. به غیر از تابستان که دهکده بسیار شلوغ است در باقی ایام سال اصلا نیاز به رزرو از قبل نیست و همینکه در کوچه پس کوچه‌های مملو از شمعدانی‌ ده بگردید آگهی‌ها و شماره تماس‌های اهالی را می‌بینید که جهت اجاره سوئیت، به در و دیوار آویخته شده اند.

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای دهکده زیبای ماسوله

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای پانوراما از دهکده ماسوله از قبرستان روبروی ده

 

روال همیشگی سفر دو روزه ما به این شرح است که اینبار هم همینگونه بود

ظهر حوالی ساعت 1 به دهکده رسیدیم مثل همیشه از پلکان ابتدای ده بالا رفته و برای صرف ناهار به رستوران خانه معلم رفتیم. رستوران خانه معلم برای فرهنگیان تخفیف دارد و هروقت مامان همراه ما باشد خیلی خوب می‌شود. کیفیت رستوران معمولی است و غذا قابل قبول است (برای یک وعده ناهار در یک دهکده دور از شهر) . باز هم مثل همیشه چلو با ماهی قزل آلای سرخ و برشته شده رو انتخاب کرده و شکم عزیز را از نگرانی رها کردیم. این رستوران در فصول بهار و تابستان میزهائی جهت صرف غذا در محیط باز دارد اما در پائیز و زمستان تنها از سالن داخلی می‌توان استفاده کرد. تمیزی هم در حد معمول هست (خیلی حساس نباشید). پس از صرف ناهار از مسیر همیشگی به محوطه امامزاده رفتیم و به جای رفتن به سمت بازار به سمت چپ و غرب دهکده و محل هتل مهران حرکت کردیم. از تهران یک شب هتل را رزرو کرده بودیم. البته در این هتل صبحانه سرو نمی‌شود و فقط اتاق اجاره داده می‌شود. به هتل رسیدیم و متصدی ما را به اتاقمان که در طبقه سوم بود راهنمایی کرد اما متاسفانه اتاق هنوز تمیز نشده بود. هوا کمی سرد بود و مه غلیظی از سمت کوه‌ها به سمت ده پیش می‌آمد. بخاری را روشن کردیم و پس از 20 دقیقه خانم مسنی آمدند برای نظافت اتاق. نظافت که چه عرض کنم، حالا دیگه بنده خدا کاری را که بلد بود انجام داد و رفت.
تخت و ملحفه ها خیلی کثیف بود و خوشبختانه ما همیشه حوله، دمپائی، صابون، شامپو، مسواک، خمیر دندان و به خصوص ملحفه (هرنفر 2 عدد) همراهمان داریم. ملحفه‌ها را پهن کرده و کمی استراحت کردیم و بعد برای عکاسی بیرون رفتیم. حالا دیگه مه همه جا رو گرفته بود و قطرات ریزی هم رو صورت آدم می‌نشست. فکر کنم شمالی‌ها به این میگن رَش (میگن رَش زده). به سمت آبشار رفتیم. در غرب دهکده آبشار کوچولوئی هست که دیدنیه. جاده رو به سختی میدیدیم اما میشنیدیم که صدای آبشار داره بلند و بلندتر میشه. بالاخره به آبشار رسیدیم و سعی کردیم در مه چندتا عکس خوب بگیریم که البته آبشار به سختی پیدا بود.

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمائی از بالکن هتل مهران به سوی دهکده مه آلود

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای مشابه در صبح روز بعد از بالکن هتل مهران

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

آبشار در مه

 

بعد از دیدن آبشار به سوی بازار حرکت کردیم. اینجا کمی در مورد بازار توضیح میدم. بازار همینطور که قبلا گفتم از 3 طبقه تشکیل شده که با پلکان‌های کوچکی به هم متصل شده اند. در طبقه اول دو سوپرمارکت بزرگ هست که همه چیز دارند. اصلا تعجب خواهید کرد که در همچین جائی انواع و اقسام شکلات‌ها و آدامسهای خارجی رو می‌توانید بخرید. در این طبقه قصابی و نانوائی هست، چند مغازه که انواع خوراکی جات محلی را میفروشند، چند مغازه فروش صنایع دستی و یک شیرینی پزی کوچک به نام شمیم بهار . متصدیان این شیرینی فروشی خانم هستند و نفر اصلی خانم بسیار زیبائیست که همیشه لباسهای زیبای نیمه محلی به تن دارد و بسیار شیک و دوست داشتنی هست. شیرینی‌های محلی هم بد نیستند. یک نوع شیرینی هست که اسم سختی داره و پر از ادویه هست اما خوشمزه هست. یک قهوه‌خانه سنتی سرپوشیده هم هست که همیشه پر هست از پیرمردهای گوگولی ده که دارند تو استکان‌های کمرباریک چای میخورند و گپ می‌زنند. از جلوی شیرینی فروشی راه پله کوچکی به طبقه دوم میرود.

در انتهای پله‌ها کبابی هست، به سمت راست فضای بازی است که متعلق به کافه بزرگ دهکده هست و همیشه در بهار و تابستان تخت زده‌اند و چای و بستنی و ... سرو میکنند و اکثر اوقات هم موزیک‌های قدیمی در حال پخش شدن از بلندگوی کافه هست به خصوص آهنگ‌های ویگن که کلا فضا رو دوست داشتنی میکنه. به سمت راست که بروید بعد از گذر از یک مغازه عطاری بزرگ و چند مغازه صنایع دستی به پله‌های متصل به طبقه سوم میرسید.

بالا که بروید در سمت راست، هتل آپارتمان نوید قرار دارد و همچنین دو پنجره معروف ماسوله را خواهید دید که حتما عکس آنها را با شمعدانی‌ها و گره‌های چینی بارها دیده‌اید. من همیشه عاشق این دوتا پنجره قدیمی بودم اما این اواخر به نظر حال خوشی ندارند. در سمت چپ وارد طبقه سوم بازار می‌شوید که بازهم مغازه‌های صنایع دستی هست و عکاسی‌هائی که لباس محلی کرایه می‌دهند و از شما عکس می‌گیرند. مغازه‌ای هست به نام گالری الیزه که بسیار زیبا دکور شده و صنایع دستی میفروشد حتما از کارهای داخل این مغازه دیدن کنید. از همه جالب تر بانک صادرات شعبه ماسوله بود که در سال‌های گذشته کاملا چوبی بود اما پارسال به روز شده بود.

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

آبشار ماسوله

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

آبشار ماسوله


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمائی از طبقه اول بازار

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمائی از عطاری در طبقه دوم بازار


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

عطاری


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

شیرینی فروشی شمیم بهار


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

صنایع دستی ماسوله


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

کافه مرکزی بازار


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

کافه دیگری در انتهای شرقی طبقه اول


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای پانوراما از هتل آپارتمان نوید و پنجره‌های معروف ماسوله در طبقه سوم بازار


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

تابلوی هتل آپارتمان نوید


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

پنجره‌های معروف ماسوله


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

گالری هنری الیزه در طبقه سوم بازار


 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

بانک صادرات چوبی شعبه ماسوله

 

یکی دیگر از جاذبه‌های دهکده، بافته‌های دست زنان محلی روستا است که برای فروش به شما عرضه میکنند. مهمترین این بافته‌ها نوعی جوراب روفرشی است که در رنگ‌ها و طرح‌های مختلف بافته می‌شود و برای زمستان خیلی مناسب است. دیگری هم عروسک‌های دست باف زیبائیست که در جای جای ده دیده می‌شوند.

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

عروسک‌های بافتنی

 

ما پس از خرید شیرینی به طبقه دوم رفتیم و نشستیم تا در کنار آتشی که روشن کرده بودند چای و شیرینی بخوریم. یک خانواده آلمانی را دیدیم که در کنار آتش ایستاده بودند و خودشان را گرم میکردند. به این علت که هنگام بارندگی کوچه‌های ده گِلی می‌شوند این بندگان خدا رفته بودند چکمه خریده و پوشیده بودند. چه چکمه‌ای!!! از این چکمه‌های کفش ملی هست که بلند و مشکی است و کفش زرد رنگ هست. خانم و آقا و دوتا بچه حدوداً 6 ساله شان از این چکمه‌ها پوشیده بودند و واقعا جالب و خنده دار بود. ما جلو نرفتیم گفتیم شاید دوست نداشته باشند خلوتشان را به هم بزنیم اما یکدفعه خانم با اشاره سر و لهجه آلمانی به من گفت بفرمائید!!!!! من و همسرم که از فارسی صحبت کردن این خانم آلمانی تعجب کرده بودیم لبخند زدیم و به آنها در کنار آتش پیوستیم و سر صحبت را گشودیم و از هر دری سخن گفتیم. برای من جالب بود که چقدر اطلاعات درمورد ایران داشتند. خودشان با مینی بوس آمده بودند و در کنار رودخانه یک خانه محلی رزرو کرده بودند و فردا هم باز با مینی‌بوس می‌خواستند به تنکابن بروند. خیلی از کلمات فارسی را بلد بودند که برای من جالب بود. یکی از مواردی که اشاره کردند بحث تعارف کردن در ایران بود و خیلی برایشان جالب بود. حتی می‌دانستند که این تعارف همیشه معنی‌دار نیست و گاها فقط برای احترام گذاشتن هست و لزوما شما نباید بپذیرید. برای خودشان چای سفارش داده بودند اما خانمه گفت که برای ما هم چای بیاورند. من رفتم که زودتر چای خودمان و آنها را حساب کنم اما خانمه که اسمش کورنلیا بود متوجه شد و دنبالم آمد و اصرار پشت اصرار که نه من گفتم و من باید حساب کنم. خلاصه با هزار بدبختی قانعش کردیم که بابا شما مهمان هستید و آخرش گذاشت ما حساب کنیم. خیلی خوشحال شده بودند که با هم آشنا شدیم.

چون ماه محرم بود، مراسم عزاداری پس از اقامه نماز در امامزاده، به صورت دسته‌های کوچک سینه زنی آغاز شده بود و همه با هم به تماشای این مراسم رفتیم. آنقدر اطلاعات داشتند که حتی تاریخچه قیام امام حسین را هم میدانستند !!!!!! آخر شب از هم خداحافظی کردیم و کرنلیا چنان گرم و محکم مرا در آغوش کشید و بوسید که شاخ درآورده بودم. اینها همان آلمانی‌های سرد و خشک و بی‌احساس هستند!!!!! واقعا از آشنائی باهاشون خوشحال شدیم. پس از خداحافظی به عکاسی شب پرداختیم. یکی از لذت‌های سفرهای ما هم همین هست "عکاسی".

شب پس از خرید مایحتاج برای صبحانه، به هتل بازگشتیم و پس از استحمام با ترس و لرز که ای وای الان گاز کپسول تمام می‌شود و آب سرد، حمام کردیم و خوابیدیم. صبح روز بعد پس از صرف صبحانه و گرفتن چند عکس از بالکن چوبی هتل که منظره‌ای از دهکده مه آلود رو هم در بک گراند داشت، دوباره به گشت و گذار در ده پرداختیم. بازدید از موزه تاریخ طبیعی رو پیشنهاد میکنم که تعدادی حیوان تاکسیدرمی شده را در آن نگهداری میکنند (خیلی خاص نیست اما بد هم نیست). اما مهمتر از موزه، خانه مجاور آن است که بالکن بسیار زیبائی دارد و با گلدان‌های بسیار زیبای شمعدانی تزئین شده است. تقریبا همیشه بعداز ظهرها پیرزنی در این بالکن می‌نشیند و رفت و آمد گردشگران را تماشا میکند (عمرش دراز باد).

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

موزه تاریخ طبیعی ماسوله

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

بالکن زیبای مجاور موزه تاریخ طبیعی ماسوله

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای خانه‌های محلی ماسوله

 

لذائذ زیادی رو میتوانم بشمارم که همه آنها را در این دهکده آرام تجربه کرده‌ام. دیدن در و پنجره‌های چوبی با گره‌های زیبای چینی، گلدان‌های پر گل شمعدانی، هم صحبت شدن با اهالی گیلک مسن و دوست‌داشتنی، گم شدن در کوچه پس کوچه‌های طبقات بالائی ده، دور بودن از صدای همهمه ماشین‌ها و گوش سپردن به نوای رودخانه، دیدن نور خانه‌های روستائی و نمای زیبای دهکده در شب، نوشیدن چای در کافه روباز دهکده در حالیکه مه از اطرافتون عبور میکنه، چانه زدن با زنان محلی برای خریدن جوراب‌های بافتنی، نشستن تا نیمه شب بر روی بام و دیدن جنگل و ستاره‌های آسمان و ....... همه را باید خودتان تجربه کنید .

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

ماسوله در شب

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

مردمان ماسوله

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

اتاق ما در هتل مهران ماسوله

 

برای گرفتن عکس کاملی از دورنمای ده به قبرستان دهکده رفتیم. قبرستان در دامنه کوه روبرو قرار گرفته و در بالاترین نقطه آن بهترین دید به کل روستا وجود دارد. دیدن محلی‌هائی که برای جمع کردن گیاهان و شاخ و برگ هم تردد می‌کنند خالی از لطف نیست.

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای پاناروما از ده از قبرستان روبرو

 

نزدیکی‌های ظهر ناهار را در رستوران پائین دهکده، مجاور هتل ماسوله خوردیم و پس از جمع کردن وسائل عازم فومن و رشت شدیم. لذت این یک شب آرامش بخش همیشه تا ماه ها همراه من می‌ماند.

شاید اینقدر که این دهکده کوچک گیلانی برای من دوست داشتنی است، برای دیگران جذابیت نداشته باشد. بهتر است خودتان قضاوت کنید.

سایر نکات:

1) با وجود اینکه چندین سوپر مارکت در روستا هست اما بهتر هست که لوازم کوچک و ضروری را با خود ببرید. مهمتر از همه بردن ملحفه هست به ازای هر نفر دو شیت ملحفه (زیر و رو) یا کیسه خواب. در تمامی خانه‌های محلی بالش، تشک و پتو به تعداد زیاد هست اما خوب چون خیلی تمیز نیستند داشتن ملحفه و حوله شخصی الزامی هست. دمپائی هم هست اما من دمپائی شخصی رو ترجیح میدهم. صابون، شامپو و ... رو هم می‌توانید ببرید یا همانجا تهیه کنید.

2) بهترین فصل برای سفر به ماسوله که منطقه‌ای کوهستانی است فصل بهار و اوایل پائیز هست. من تابستان را به علت شلوغی بسیار زیاد توصیه نمیکنم. زمستان هم بسیار زیبا خواهد بود اما جاده خطرناکی است و تامین نفت و گاز برای وسائل گرمایشی نیز مشکل است.

3) برای صرف غذا، رستوران‌های مختلفی هست که توسط افراد محلی اداره میشود. همه تقریبا در یک سطح هستند. قیمت‌ها متوسط و گاها کمی بالاست اما کیفیت غذاها معمولی است.

4) توصیه اکید میکنم درصورتیکه امکانش برایتان هست حتما حتما یک شب رو در ماسوله بمانید واقعا ارزشش رو داره.

5) من چندتا شماره تلفن از اهالی ده دارم اگه کسی خواست لطفا کامنت بگذارد

5) می‌توانید یک روز صبح را به بازدید از قلعه رودخان اختصاص دهید. دسترسی به این قلعه برای همه افراد ساده نیست چون بیش از 1000 پله در دل جنگل دارد و برخی از آنها نیز تخریب شده‌اند و شیب زیادی دارند. برای دسترسی به این قلعه، از ماسوله به فومن بروید و در ضلع جنوبی میدان سردار جنگل تاکسی‌های خطی فومن- قلعه رودخان را سوار شوید که شما را تا ورودی پله‌ها خواهند برد. برای برگشت هم می‌توانید با همین تاکسی‌ها به شهر فومن برگردید. چون بالا رفتن و برگشتن زمان زیادی (حدود 3-4 ساعت) نیاز دارد بهتر است یک وعده ناهار سبک و آب با خود همراه داشته باشید.

سفر خوش

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

پله‌ها در دل جنگل به سوی قلعه رودخان

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای قلعه از دور

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

داخل قلعه رودخان

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

داخل قلعه رودخان

 

 ماسوله، بهشت شمعدانی‌ها

نمای پاناروما از داخل قلعه رودخان

 

نویسنده : پرستو عطرسائی