امروز که دارم این سفرنامه رو می نویسم تازه چند روزه که از سفر برگشتم و به قول دوستم هنوز دلم اونجاست و دوست دارم وقتی چشمام رو می بندم وقتی بازشون می کنم توی هتل باشم ولی خب حیف که "هر زمستانی بهاری و هر بهار، پایانی دارد".
سفر من به کشور ترکیه و شهر آنتالیا از سال گذشته شروع شد وقتی که اوایل شهریور ماه بود و دیگه داشت فصل سفرهای تابستانی به آخرش می رسید و نمی خواستم این فرصت را از دست بدم. خیلی پرس و جو کردم از افرادی که سابقه سفر به آنتالیا را داشتند و همه از هتل های فوق العاده لوکس و امکانات شگفت انگیز هتل ها می گفتند. به سایت لست سکند رجوع کردم و قیمت ها رو که متوجه شدم دیدم نسبت به سفر قبلم که به دبی رفته بودم نسبتا گرونتر، با همسفرم که پسر خالم بود صحبت کردیم و دیدیم تقریبا با همین مبلغ می تونیم بریم روسیه در نتیجه سال گذشته سفرمون به آنتالیا معوق شد.
اما امسال هم دوباره شهریور شد و من سفر خارجیم را نرفته بودم تو این فکر بودم که برم استانبول، که خیلی اتفاقی یکی از همکارای سابقم تماس گرفت و گفت که تا حالا خارج از کشور نرفته و با یکی می خواد بره که هم سابقه سفر داشته باشه و هم زبان انگلیسیش خوب باشه و این طوری شد که به توافق رسیدیم آنتالیارو مقصد سفرمون بکنیم. شروع کردم به مقایسه هتل ها و قیمتشون در سایت لست سکند و بوکینگ، اول از همه با حجم زیادی از هتل مواجه شدم که جدا مناظرشون چشم نواز بود ولی خب بعضا اونقدری گرون بودند که خیلی راحت میشد از اسمشون گذر کرد. سال قبل هتل کریستال واترورلد رو مد نظر داشتم اونم به خاطر پارک آبی خوبی که داشت ولی خب امسال با توجه به نظراتی که توی Trip Advisor و لست سکند خوندم تقریبا بیخیالش شدم. در نهایت 2 تا هتل انتخابیم شدند "آدالیا الیت لارا" که در سایت بوکینگ امتیازش 8.8 بود و "کریستال تات بیچ" که امتیازش 8.3 بود. هتل آدالیا الیت هتلی نوساز و عالی بود ولی متاسفانه گفتند مجرد راه نمی دهند و ما هم متاسفانه یا شایدم خوشبختانه کریستال تات بیچ رو انتخاب کردیم که در محله بلک بود. قیمتی که آژانس به ما داد برای پرواز قشم ایر 3،250،000 تومان بود و با پرواز سان اکسپرس 3،540،000 که با تشکر از سایت لست سکند و نظرات در آن متوجه شدم که حدود 3 ساعتی از فرودگاه اسپارتا تا آنتالیا فاصله هست و برای همین ترجیح دادم که با پرواز سان اکسپرس راهی آنتالیا بشیم.
پرواز ما ساعت 45 دقیقه بامداد روز جمعه 31 شهریور بود و روزی بود که ساعت های کشور یک ساعت به عقب کشیده میشد و ما از اصفهان با ماشین شخصی حوالی ساعت 6 عصر حرکت کردیم و حدودای 11 شب به فرودگاه امام خمینی رسیدیم وارد فرودگاه که شدیم و روی تابلو را که دیدم نزدیک بود سکته کنم ساعت پرواز سان اکسپرس به مقصد آدانا و بعد آنتالیا ساعت 23:45 زده شده بود یعنی فقط 45 دقیقه وقت داشتیم، دوستم که سفر اول خارجیش بود زبونش بند اومده بود و هیچی نمی گفت ولی من سریع رفتم با پلیس های فرودگاه صحبت کردم که ما بتونیم سریع وارد شویم و کارت پروازمون بگیریم که خوشبختانه قبول کردند. به کانتر که رسیدیم هیچکسی نبود که اتفاقی یه آقایی تا دید ما داریم به سمت کانتر میریم برگشت و خدا رو شکر کارت پروازمون صادر شد. اما نکته ای که بود این بود که پرواز همان ساعت خودش حرکت می کرد و یعنی ما همان 1ساعت و 45 دقیقه را فرصت داشتیم ولی خب فرودگاه یا این کارش همه رو سردرگم کرده بود. به هر حال سوار هواپیما شدیم و با نزدیک به 1 ساعت تاخیر پریدیم که اونم به خاطر یکی از مسافرها بود که وقتی می خواست سوار هواپیما بشه یک نخ سیگار گذاشته بود دم دهانش و خلبان ایراد گرفت بهش که البته اون مسافر را جا گذاشتیم و رفتیم.
جمعه روز اول: پس از توقف 20 دقیقه ای در آدانا در نهایت به فرودگاه بین المللی آنتالیا رسیدیم که فرودگاه معمولی بود ولی خب خیلی سریع خارج شدیم و تور لیدرها منتظر مسافرها بودند که تور لیدر ما اسمش هدیه بود و دختر جوان و خوش برخوردی بود و در طول مسیر شرح مختصری از برنامه هایی که برگزار میشه به مسافرها داد. خوشبختانه هتل ما توی بلک تقریبا اولین هتل بود و سریع به هتلمون رسیدیم و حوالی ساعت 6:30 صبح بود که رسپشن هتل گفت باید تا ساعت 2 ظهر صبر کنید ولی اگر اتاقی خالی شد حتما زودتر اتاق رو تحویل میدیم ولی خب می تونید از امکانات هتل استفاده کنید. ما هم رفتیم در لابی هتل 2 تا کافی خوردیم و بعد از اونم رفتیم توی حیاط هتل که شناخت محیطی از فضای هتل پیدا کنیم و برنامه های هتل رو دیدیم.
بعد از اون به رستوران اصلی هتل رفتیم و صبحانه خوردیم. خیلی صبحانه فوق العاده ای بود، انواع نان، پنیر، تخم مرغ، کالباس و میوه و... مهیا بود.
به رسپشن مراجعه کردیم چند باری ولی دیدیم که باید همون ساعت 2 اتاق رو تحویل بگیریم. موقع ناهار دوباره به رستوران اصلی رفتیم و این بار هم با انواع غذاهای متنوع و نوشیدنی های مختلف روبرو شدیم. خدمه هتل خیلی خیلی حواسشون بود به محض اینکه سر میزت می نشستی سمتت میومدند و می گفتند نوشیدنی چی میل داری یا خیلی سریع ظرف های کثیف را از میزت جمع می کردند. بالاخره ساعت 14 اتاق رو تحویل دادند و یک اتاق 3 تخته بود ولی طبقه همکف بود که نزدیک به پارک آبی هتل بود.
لباس ها رو عوض کردیم و به سمت استخر هتل رفتیم، در حال شنا بودیم که یکی از خانوم های میزبان هتل به اسم دریا (که تعریفش تو سایت تریپ ادوایزر خونده بودم) سمت ما اومد و اسممون رو برای بازی دارت یادداشت کرد گفت ساعت 15 منتظرتونم. نزدیک استخر برنامه های هتل روی تابلوی بزرگی گذاشته بودند که از ساعت 10 تا 12:30 برنامه های متنوع صبح بود و از ساعت 14:30 تا 17:30 هم برنامه های عصر که تو این مدت پارک آبی فعال بود و واتر پلو و والیبال ساحلی و ... از ساعت 21:30 هم برنامه Show Time هتل بود که هر شب یه برنامه مختلفی بود تا ساعت 22:30 و بعد از اون هم After Show بود که معمولا برنامه موسیقی زنده بود.
شنبه روز دوم: ساعت 11 صبح بود که تور لیدرمون (خانم هدیه) اومد توی لابی که شرح بیشتری از برنامه ها شون بده گرچه همون بار اولی که توی اتوبوس گفته بود من برناممون رو تا آخر هفته فیکس کرده بودم. خلاصه بعد از اینکه توضیح داد و اینکه بعضی برنامه ها توی 2 روز بود و بعضیشون فقط توی یک روز برنامه مدنظرم رو اینجوری ریختم. شنبه کنسرت بود که قبلش برنامه Boat Show در Land of Legends بود و بعدش برنامه یک DJ ایرانی و بعد از اون هم کنسرت. نرخ این پکیج 50 دلار بود. روز یکشنبه رفتینگ رو انتخاب کردیم 35 دلار. روز دوشنبه تور کشتی بود که نفری 70 دلار بود ولی از اونجایی که توی سفر قبلیم به روسیه و شهر سنت پترزبورگ این تور رو رفته بودم و اصلا راضی نبودم و همین طورم اصلا تعریفش نشنیده بودم در نتیجه تصمیم گرفتم دوشنبه رو توی هتل بگذرونم. روز سه شنبه هم تور پارک آبی لند اف لجندز رو به قیمت 60 دلار گرفتم و در نهایت تور خرید به مارک آنتالیا 20 دلار برای روز چهارشنبه.
ساعت 20:30 بود که ماشین اومد دنبالمون و ما آخرین نفرهایی بودیم که سوار شدیم و بعد از حدود 10 دقیقه به Land of Legends رسیدیم و دم ورودی پر بود از هموطنای ایرانی که منتظر بودن تور لیدرها دستبندهای ورود و بلیط کنسرت رو بهشون بدند. وقتی همه وارد شدند کاملا از چهره همه افراد مشخص بود که کاملا تحت تاثیر فضای زیبا و چشم نواز داخل هتل شده اند. همه شروع کردند به گرفتن عکس های مختلف توی حالت های متفاوت!!! برنامه Boat Show یک برنامه ای بود که توسط تیم انیماسیون هتل انجام می شد و دارای داستانی زیبا بود که می بایست همراه افراد به بخش های مختلف هتل میرفتی تا بتونی داستان رو دنبال کنی. بعدش برنامه DJ ایرانی و کنسرت بود که فقط برای ایرانی ها بود و توی قسمتی به نام Aura Club برگزار شد که خیلی پر انرژی و شاد بود. حوالی ساعت 2 بامداد به هتل برگشتیم.
یکشنبه روز سوم: امروز برنامه رفتینگ رو داشتیم و قرار بود ساعت 9:45 ماشین بیاد دنبالمون. وسایلی مثل حوله، لباس اضافه، کرم ضد آفتاب و ... برداشتیم و منتظر شدیم. شنیده بودم برای رفتینگ جاهای مختلفی هست توی آنتالیا و جایی که قرار ما بریم اسمش Bozyaka Bucagy و تقریبا شمال بلک میشه. تور لیدرمون پسری بود به نام آرش که بعدا هم شد کاپیتان قایق ما توی رفتینگ. توی ماشین که میرفتیم همسفری های خیلی شاد و خوش خنده ای داشتیم و برا همین با اینکه حدودای 12 بود رسیدیم ولی خب این 2 ساعت خسته نشدیم تو ماشین. به یه جایی رسیدیم که همه پیاده شدیم و مشخصاتمون نوشتیم و امضا کردیم که می گفتن برای حوادث و یه جورایی بیمه میشیم. یه سری کفش مخصوص هم بود که قیمت کرایه اون 15 لیر و خریدش 20 لیر بود و همچنین لباس ضد آب که کرایه اون 25 لیر بود. به نظر من که اون کفشا رو بهتر از ایران بخرید چون اصلا کیفیتش خوب نبود و لباس هم به هیچ عنوان پیشنهاد نمی کنم. پس از اینکه آماده شدیم مجدد سوار ماشین شدیم و 14 کیلومتر بالاتر رفتیم و از اونجا شروع کردیم. در مجموع خوب بود ولی برای من که دنبال هیجان بیشتری بودم راضیم نکرد چون موج های زیادی نداشت و بیشتر آب بازی با بقیه قایق ها بود. در نهایت حدودای ساعت 17 برگشتیم هتل و بعد یکم استراحت و شام به آمفی تئاتر رفتیم برای برنامه Show time که خیلی خنده دار بود.
دوشنبه روز چهارم: امروز همش توی هتل بودیم و سعی کردیم بیشتر ریلکس کنیم منم معمولا هر روز میرفتم والیبال ساحلی بازی می کردم و چون نسبتا بازیم خوب بود دیگه همه اسمم رو گذاشته بودند پروفشنال و هر جایی من رو میدیدند احوال پرسی می کردند. پارک آبی هتل هم خیلی خوب بود و به اندازه یه هتل انتظارات رو برآورده می کرد.
سه شنبه روز پنجم: برای امروز برنامه پارک آبی Land of Legends رو داشتیم و خیلی تعریف این پارک آبی رو شنیده بودم و خیلی علاقه مند بودم با پارک آبی وایل وادی دبی مقایسه کنم. ساعت کار پارک آبی از 10 تا 17 بود و نسبتا زمان معقولی بود. ما حوالی ساعت 10:30 رسیدیم و قرار شد ساعت 16:30 هم برگردیم. در بدو ورود دستبند ها رو گرفتیم و بعدش توی گیت بعدی داخل کیف ها رو می گشتند و اجازه نمی دادند خوراکی با خودتی ببری و فقط آب می تونستی همراه داشته باشی. لباس ها رو عوض کردیم و به سمت بازی های متنوع رفتیم از لحاظ فضایی خیلی بزرگتر از وایلد وادی بود و بازی های بیشتری هم داشت ولی صف ها خیلی طولانی بود مثلا اولین بازی که رفتیم نزدیک به 40 دقیقه توی صف بودیم ولی هر چه به عصر نزدیک میشدیم خلوت میشد جوری که عصر همین بازی رو فقط 5 دقیقه توی صف بودیم یا خیلی از بازی ها مثل Typhoon Coaster ( ترن هوایی) توی عصر بدون صف بود. در مجموع خیلی هیجان انگیز بود و اگه من به وایلد وادی دبی 7 از 10 بدم قطعا به اینجا 9 میدهم.
چهارشنبه روز ششم: امروز صبح تا ظهر به برنامه های هتل پرداختیم و ساعت 14 ماشین اومد دنبالمون که بریم به آنتالیا برای خرید و به پاساژ مارک آنتالیا رفتیم و قرار شد ساعت 20 هم ماشین همونجایی که پیاده شدیم سوارمون کنه. من و دوستم فقط دلار دنبالمون بود و متاسفانه صرافی داخل پاساژ نبود (برعکس دبی که داخل سیتی سنتر دیره صرافی داره) بانک های اطراف پاساژ هم خوب چنج میکردن (100 دلار معادل 350 لیر) ولی پاسپورت می خواستن که همراهم نبود. در آخر یک طلا فروش داخل پاساژ بود که چنج کرد (100 دلار معادل 345 لیر). داخل پاساژ تقریبا مارک های مختلفی بود ولی در مجموع عمده خریدمون از LC Waikiki بود. در آخر هم به رسم تمامی سفرهای خارجیم به شعبه مک دونالد رفتیم و 2 تا مکس برگر خوردیم و راس ساعت 20 هم سوار ماشین شدیم و به هتل برگشتیم.
پنج شنبه روز آخر: سخت ترین روز سفر همیشه روز آخر چون باید از همه دل خوشی ها دل بکنی و دوباره دچار روزمرگی بشی!! هدیه تور لیدرمون پیام داد که ساعت 16 ماشین میاد دنبالمون چون پرواز ساعت 19:30 برا همین ما ساعت 12 که چک اوت کردیم تا ساعت 16 به سمت استخر رفتیم و آخرین بازی آبی رو هم تجربه کردیم و خداحافظی تلخی با هتل دوست داشتنیمون داشتیم. بر خلاف انتظارمون پروازمون تاخیر داشت و ساعت 21 به سمت تهران پرواز کردیم و بعد از 3 ساعت به صورت کاملا رسمی سفرمون به اتمام رسید.
جمع بندی: 1-آنتالیا رو کاملا به زوج های جوان پیشنهاد می کنم و همچنین برای خانواده هایی که فرزندان کوچک دارند بسیار مناسب.
2- پارک آبی Land of Legends رو حتما برید که جدا خیلی خوب بود.
3- هتل هایی که مد نظرتون هست رو به سایت بوکینگ مراجعه کنید و امتیازشون رو لحاظ کنید و همچنین سعی کنید هتل هایی انتخاب کنید که ایرانی ها کمتر به اونجا رفتند.
حرف آخر: این اولین سفرنامه ای بود که نوشتم برای همین اگر غلط نگارشی دارم ببخشید و به پای تجربه کم بنده بگذارید. نسخه اصلی این سفرنامه کمی طولانی تر بود که دارای توضیحات بیشتری هم بود ولی به خاطر محدودیت در کلمات مجبور به خلاصه نویسی شدم.