سفری به یادماندنی به بدروم

4
از 31 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سفری به یادماندنی به بدروم

02-Budrom-Blog cover (01-05-01).jpg

سلام خدمت همه علاقه مندان سفر و سفرنامه و طرفداران سایت لست سکند

طبق برنامه هرسالمون بعد از 6 ماه کارو تلاش برای رفع خستگی من و همسرم شروع به برنامه ریزی برای سفر کردیم. مقاصد زیادیو انتخاب کردیم  با توجه به هدفمون از سفر و روحیاتمون دنبال بهترین گزینه بودیم و البته بودجه ای که در نظر گرفته بودیم.

خوب قبلا تجربه سفر به دبی، مالزی، استانبول و گوش آداسیو داشتیم و نمیخواستیم جای تکراری بریم و ترجیح میدادیم یه جای جدید رو تجربه کنیم. نهایتا بعد از کلی تحقیقات تصمیم گرفتیم به بدروم از شهرهای ترکیه سفر کنیم که یه شهر دنج و آروم برای ریلکس کردن و آرامش بود.

با توجه به اینکه من محدودیت مرخصی داشتم مجبور بودم سفرمون رو طوری برنامه ریزی کنم که کمترین مرخصی ممکن رو بگیرم برای همین به ناچار از تعطیلات مهر ماه استفاده کردم و از پنجشنبه 6 مهر تا 14 مهر برای سفرمون برنامه ریزی کردیم.

حدود دوماه قبل از تاریخ سفر شروع کردیم به تحقیق درباره هتلهای بدروم و پروازها ، متاسفانه فرودگاه میلاس بدروم که نزدیکترین فرودگاه به شهر بدروم هستش پرواز مستقیم نداره نه از ایران نه از شهر وان ترکیه برای رفتن به بدروم چند تا راه وجود داره که راحترینش استفاده از تورها هستش که خوب تورهای بدروم نسبت به بقیه تورهای ترکیه جزء گرونترین تورها هستن راه دوم و اقتصادی تر اینه که خودتون بلیط هواپیما و هتل رو رزرو کنید و خودتون برید که به لحاظ هزینه بسیار مناسبتر و به نظر من دلچسب تر هم هست که ما گزینه دومو ترجیح دادیم . برای رفتن به بدروم یک گزینه  فرودگاه ازمیر هستش (که تورها به این فرودگاه میبرن) و از اونجا با اتوبوس به بدروم میرین که حدود 4 ساعت راهه یا با دو پرواز به فرودگاه میلاس بدروم میرین که از اونجا تا شهر نیم ساعت راهه.

اگه گزینه اولو انتخاب کنید پرواز وان به ازمیر حدود دو ساعت هستش و در عوض 4 ساعت از ازمیر به بدروم با اتوبوس و در مورد دوم چون دوتا پرواز هستش و توقف بین پرواز دارین دو ساعت تا استانبول و بعد یک ساعت تا بدروم و یک ساعت توقف بین پرواز در مجموع هردو یکی درمیاد تقریبا بنابراین باید زمانهای پرواز رو چک کرد و بهترینشو انتخاب کرد.

نهایتا ما بعد از کلی تحقیقات درخصوص زمان و ساعتهای پرواز به طوری که بهترین زمان و حداقل طول مدت سفرو پیدا کنیم بلیط وان به فرودگاه میلاس ترکیه رو برای روز جمعه 7 مهر ماه به قیمت نفری 410 هزار تومان رفتو برگشت از سایت زورق خریداری کردیم پرواز به اینصورت بود که ساعت 8.20 شب از وان به استانبول میرفت بعد یک ساعت استانبول توقف داشت و هواپیمارو عوض میکردیم و از اونجا به مقصد بدروم پرواز انجام میشد و ساعت 1.30 شب به فرودگاه میلاس بدروم میرسید و پرواز برگشت هم به همین صورت بود با این تفاوت که از بدروم به فرودگاه آنکارا میومد و بعد از یک ساعت توقف و تعویض هواپیما به وان میرفت البته ما موقع خرید بلیط مبدا و مقصد رو وان به بدروم انتخاب میکردیم که سایت زورق به این صورت پروازهارو پیشنهاد میداد نه که ما خودمون انتخاب کنیم بریم استانبول یا آنکارا.

بلیط هواپیما

مرحله بعد انتخاب هتل بود ما چون تصمیم داشتیم هم شهر بدروم رو بگردیم و هم در ریزورتهای ساحلی استراحت کنیم بجایه اینکه تمام 6 شبو در ریزورتها اتاق بگیریم که هم به لحاظ هزینه گرونتر هستن و هم برای رفت آمد به شهر فاصله زیاده تصمیم گرفتیم دو شب توی شهر هتل بگیریم و 4 شب در ریزورت های ساحلی، بعد از کلی جستجو تو سایتهای  بوکینگ ، هتلز و لست سکند و بالا پایین کردن هتلها به لحاظ امتیاز ،نظرات کاربران ،موقعیت مکانی هتلها ، برای هتل شهر white and blue  رو برای دو شب به قیمت 50 یورو رزرو کردیم و برای هتل ساحلی ریکسوس رو که از بهترین و بزرگترین هتلهای 5 ستاره یوآل بدروم هستش رو برای 4 شب به قیمت 600 یورو (البته تخفیف خوبی خورده بود اونموقع و بلافاصله قیمتها افزایش پیدا کرد) از طریق مستر کارت یکی از اقوام رزرو کردیم.

پرواز ما روز جمعه ساعت 8.20 شب بود و ما میتونستیم صبح جمعه به وان بریم و یکم بگردیم و بعد به فرودگاه بریم و دیگه یه شب توی وان نمونیم ولی از اونجایی که خانمها نمیتونن قید خرید رو توی سفر بزنن و طبق تحقیقاتمون میدونستیم بدروم جایی مناسبی برای خرید نیست به پیشنهاد همسرم از روز 5شنبه رفتیم تا وقت کافی برای خرید داشته باشیم.

نهایتا سفر ما از روز  5شنبه 6 مهر 96 شروع شد روز 5شنبه ساعت ده صبح از ارومیه با ماشین شخصی به سمت مرز رازی به مقصد وان حرکت کردیم ساعت یک به مرز رازی رسیدیم ، برای گذاشتن ماشین توی پارکینگ به سمت پارکینگ رفتم و با صحنه ای باورنکردنی روبرو شدم تا به حال توی عمرم اینقدر ماشین یجا ندیده بودم به حدی شلوغ بود که واقعا قابل وصف نیست به خانمم گفتم تا من جا پیدا میکنم تو برو صف تا من بیام چون خیلی طول میکشه ، خلاصه به زور اونم برحسب اتفاق یکی دوتا ماشین از پارک خارج شدن و من سریع رفتم جای اونا ماشینو پارک کردم و چمدونو برداشتم رفتم برای صف خروجی . دنبال خانمم میگشتم که دیدم یه گوشه واستاده و اصلا تو صف نیست ،پرسیدم پس چرا تو صف واینستادی؟ گفت یه نگاهی به صف بنداز ببین کجاست؟ برگشتم ته صفو ببینم(چون ماشینهای ون هم تو صف بودن از بیرون صف دیده نمیشد البته صف که چه عرض کنم) دقیقا انگار که مردم اومده باشن تظاهرات یه همچین چیزی رو از صف تصور کنید، انقدر آدم بود که واقعا حد نداشت و این همه جمعیت همه بیرون از دره ورودی اصلی بودیم بیشتر از اون هم داخل بودن و درو از تو بسته بودن ،خواستیم بیخیال بشیم و گفتیم امکان نداره از مرز بتونیم با این حجم جمعیت رد بشیم و برگردیم از مرز سرو بریم که خیلی خلوت تر میشه و درضمن 24 ساعته هم هست ولی مرز رازی تا ساعت 3.30ظهر(با توجه به عقب کشیدن ساعتها تو ایران) بازه و تقریبا امکان نداره رد شیم تو همین صحبتها بودیم که درو باز کردن البته درو هم مردم عادی بسته بودن هیج ماموری نبود که بخواد اونجا یه سرو سامونی بده ، چشمتون روز بد نبینه در که باز شد جمعیت چنان هجومی به داخل بردن که انگار سالهاست توی زندان اسیر بودن و الان آزاد شدن به زنو بچه رحم نمیکردن و فقط هل میدادن جیغو دادو گریه های بچه های کوچیک که زیر دستو پا له میشدن واقعا از ایرانی بودنم شرمنده شدم  صحنه هایی بود که واقعا قابل وصف نیست ما که عقب واستاده بودیم و نظاره گر قضیه و مردد برای موندن یا رفتن ، تا اینکه بعد از یه مدت که درو باز کردن یه مقدار جو آرومتر شد و تصمیم گرفتیم بمونیم نهایت اگر هم نتونستیم رد بشیم میمونیم برای فردا چون پروازمون شب بود.خلاصه ما هم قاطی جمعیت شدیم و توی اون آشفتگی ها منتظر شدیم تا ببینم آخرش چی میشه. نهایتا با شرایط بسیار ناجور که دیگه توبه کردیم ترکیه بریم یا حداقل از اون مرز دیگه نریم بعد از 4 ساعت وارد خاک ترکیه شدیم خوشبختانه با وجود اینکه مرز ساعت 3.30 باید بسته میشد ولی تا ساعت 5 که ما رد شدیم هنوز بسته نشده بود و داشتن خروجی میزدن.

شلوغی مرز

 

توی خاک ترکیه بدون معطلی ون ها که آماده بودن و خیلی سریع مسافرهارو سوار میکردن و با کرایه نفری 20 لیر (که چند سال قیمت همینه و جالب اینه که با اینهمه حجم مسافر باز هم قیمتهارو تغییر نمیدن و سوء استفاده نمیکنن ) به شهر وان و هر نقطه ای از شهر که بخواین میبرن و پیادتون میکنن.

فاصله مرز تا شهر وان حدود یک ساعته که ما حدود ساعت 6.30 به وان رسیدیم و از اونجایی که توی وان هتل خیلی زیاده از قبل رزرو نکردیم و گفتیم همونجا هتل میگیریم چون تو وان راحت میشه تو هتل سرقیمت چونه زد و معمولا با قیمت پایین میشه هتل گرفت ولی متاسفانه اونروز استثناء بود به طوری که خود مردم اونجا هم تعجب کرده بودن و میگفتن ایران چه خبره همه ریختن اینجا تمام هتلها پر بودن هیچ هتلی جا نداشت و ما با چمدون از این کوچه به اون کوچه این خیابون اون خیابون تمام هتلهارو میگشتیم ولی جا نبود البته سویت پیدا میشد ولی خوب بزرگ بودن و برای چند نفر مناسب بود و قیمتها بالا که برا ما صرف نمیکرد. نهایت هتل side (نقد و برسی در قسمت هتلها موجوده) که قبلا هم اونجا اقامت داشتیم آخرین امیدمون بود سر زدیم و گفت فقط یه اتاق 5 تخته داریم 250 لیر که با کلی چونه 200 لیر گرفتیم که همون لحظه یه خانواده دیگه اومدن که سریع دراوردم پولو دادم که اونم از دست ندیم ولی هتلها از شلوغی خوب سوء استفاده کردن طوری که نمازخونه روشبی 200 لیر میدادن بدون هیچ امکاناتی.

سرانجام اتاقو گرفتیم رفتیم یه مقدار استراحت کردیم و بعد رفتیم بیرون برای خوردن شام.

( هتل سیده وان)

به مرکز شهر رفتیم همجا فقط ایرانی بود اصلا احساس غریبی نمیکردی همه فارسی صحبت میکردن درواقع انگار توی خیابونهای ایران قدم میزدی چون غیر از فروشنده ها همه ایرانی بودن و طوری خرید میکردن که انگار ایران قحطی اومده بود همه فروشگاه ها پر از ایرانی بود که دستاشون پر از نایلونهای پر از خریدهای انجام شده که واقعا جای تاسف داره برای مسئولین نه مردم که  چه کردن که برای کوچکترین شهر ترکیه اینطور سرو کله میشکنیم ، توی مرز تو صف که بودیم البته به ظاهر صف ، یه بنده خدایی میگفت اگه الان یه ترکیه ای از ما فیلم بگیره بفرسته برای رئیس جمهور ترکیه اونا راجع به ما و ایران چی فکر میکنن الان میگن ایران مگه چطور جایی هستش که مردمش برای اومدن به کوچکترین شهر ما اینطوری سرو کله میشکنن جالب این بود اونجا که با بقیه صحبت میکردیم از چندتاشون که پرسیدم از کجا میاین شما ؟کسایی بودن که از مشهد ، اهواز  اصفهان اونم با ماشین شخصی تا اونجا اومده بودن ، از مشهد تا ارومیه با ماشین شخصی حداقل 20 ساعت بکوب باید رانندگی کنی.

خلاصه به یکی از غذاخوری ها رفتیم و یه پرس دنر با نوشابه به قیمت 12 لیر که اندازش برا دونفر کافی بود گرفتیم و بعد از خوردن شام انقدر خسته بودیم مستقیم برگشتیم هتل و خوابیدیم.

فروشگاه وان

صبح روز جمعه بعد از خوردن صبحانه تو هتل یه چرخی توی بازار زدیم تقریبا میشه گفت چیز به درد بخوری دیگه پیدا نمیشد همه فروخته شده بود یه مقدار خرید جزئی کردیم و رفتیم برای ناهار و بعد برگشتیم هتل دیدیم منتظر ما بود اتاقو تحویل بدیم بده به یه خانواده دیگه و اونجا چندتا ایران دیدیم که خواهشو تمنا به صاحب هتل که توروخدا یه جایی برامون پیدا کن تمام شهرو گشتیم حتی نمازخونه هم پیدا نمیشه اونجا متوجه شدیم جمعه از 5 شنبه هم ظاهرا شلوغ تر بوده . تاپرواز وقت زیادی داشتیم ، چمدونو گذاشتیم تو لابی و یکم تو لابی هتل استراحت کردیم  بعد رفتیم بیرون یه دوری بزنیم  بعد بیایم چمدونارو برداریم و بریم ، یه چرخی توی بازار زدیم و اومدیم چمدونو برداشتیم و چون وقت زیاد داشتیم ترجیح دادیم با اتوبوس بریم فرودگاه ،هزینه اتوبوس تا فرودگاه نفری 2 لیر بود درحالی که تاکسی 35 لیر میبرد اونجا از پارکبانها پرسیدیم کدوم اتوبوس به فرودگاه میره گفت همینجا صبرکنید اتوبوس اومد بهتون میگم ما هم کمتر از 5 دقیقه واستادیم اتوبوس اومد پارکبان از راننده پرسید که فرودگاه میره یا نه بعد از مطمئن شدن سوار شدیم و با وجود ترافیک شدید حدود نیم ساعت بعد به فرودگاه رسیدیم .

از اونجایی که ما دوتاپروازداشتیم وان به استانبول و استانبول به بدروم موقع گرفتن کارت پرواز همونجا کارت پرواز استانبول به بدروم رو هم بهمون دادن و گفتن که چمدونهارو بدروم تحویل میگیرید یعنی دیگه نیازی نبود تو استانبول ما دوباره چمدون بگیریم تحویل بدیم یا کارت پرواز بگیریم مستقیم میرفتیم هواپیمای بعدیو سوار میشدیم و چمدونها اتومات به هواپیمای بعدی منتقل میشد و از اونجایی که بین پروازها یک ساعتو ده دقیقه زمان بود و ما همچیمون آماده بود تقریبا نگرانی برای رسیدن به هواپیمای بعدی نداشتیم درحالی که اگه تاخیر به حدی بود که به هواپیمای بعدی نمیرسیدیم پروازو از دست میدادیم(البته اونجا سوال کردیم گفتن اگه تاخیر از سمت شما باشه خوب پروازو از دست بدین مقصر شما هستین و خودتون باید مشکلتون رو حل کنید ولی اگر تاخیر از طرف شرکت هواپیمایی باشه و چون هر دو پرواز از یه شرکت هواپیمایی هستش موظف هستن برای شما پرواز جایگزین پیداکنن که خیالمون یکم راحت شد) کارت پروازو گرفتیم از گیت هم رد شدیم و منتظر پرواز بودیم ،ساعت 8.20 شده بود هنوز از هواپیما خبری نبود ساعت 8.45 تازه هواپیما اومد و مشغول سوخت گیری و بارگیری چمدونها شده بود کم کم داشتیم بابت تاخیر بوجود اومده نگران میشدیم داشتیم زمانو از دست میدادیم  ساعت 9 شب بود هنوز ما سوار هواپیما نشده بودیم رفتیم به خانمی که کارت پروازهارو برای ورود به هواپیما چک میکرد گفتیم ما بعد از این با همین شرکت تو استانبول پرواز داریم اگه نرسیم پروازهارو از دست میدیم اونم کارت پروازمونو نگاه کرد با عجله نمیدونم با کی تماس گرفت ولی موضوع رو مطرح کرد اوناهم درو باز کردن گفتن سریع برین سوار شین توی هواپیما خلبانو توی کابین دیدیم کارت پرواز استانبول به بدروم که دستمون بود نشونش دادیم گفتیم ما پرواز داریم میتونیم برسیم با زبون ترکی و لبخند گفت نگران نباشین میرسین برین بشینید خیالمون راحت شد چون دقیقا یک ساعت تاخیر داشتیم و امکان اینکه به پرواز بعدی نرسیم بود خلاصه هواپیما بعد از یک ساعت تاخیر پرواز کرد و ما بعد از دو ساعت پرواز رسیدیم فرودگاه سبیها استانبول ،فقط ده دقیقه وقت داشتیم تا پرواز بعدی ، ولی از اونجایی که چمدون نداشتیم و کارت پروازهامونم دستمون بود و مراحل چک پاسپورتو مدارک اینا دیگه نبود مستقیم پرسون پرسون که گیت کجاست به خروجی رسیدیم و تقریبا آخرین نفرات بودیم که سوار هواپیما میشدیم. بالاخره با نشون دادن کارت پرواز سوار اتوبوس شدیم و به سمت هواپیما به مقصد بدروم رفتیم.

هواپیما (عکس اینترنت)

بعد از یک ساعت پرواز از استانبول به بدروم ، ساعت  1.40 شب به فرودگاه رسیدیم .

اتوبوسهای فرودگاه با هر پروازی که مینشست آماده حرکت بودن حتی نصف شب ولی اگه پروازی نباشه اولین حرکتشون ساعت 8 صبح هست که از اون ساعت به بعد هر نیم ساعت حرکت میکنن. اولین پرواز ساعت 7 صبح نشست و اتوبوس ساعت 7.30 به سمت بدروم حرکت کرد.

فرودگاه میلاس و هاواش

هوا فوق العاده دلچسب بود یه هوای معتدل نیمه ابری و همجا سرسبز ، با اینکه خیلی خسته بودیم ولی زیبایی های مسیر برامون خیلی جذاب بود و خوابو از سرمون میپروند توی مسیر اکثر هتلهاییو که قبلا توی بوکینگ برای رزروشون مردد بودیم میدیدیم همه کنار هم بودن و خیلی هم زیبا.

بعد از حدود 40 دقیقه به شهر بودروم رسیدیم و اتوبوس توی ترمینال که اصطلاحا اتوگار گفته میشه پیادمون کرد. بدروم شهر خیلی باکلاس و تمیزی هستش و با خیلی از شهرهای دیگه ترکیه فرق میکنه و چون به اروپا نزدیکه و توریست اروپایی هم زیاد داره یه جورایی با فرهنگ اروپایی ها خو گرفتن و حتی پول یورو رو از لیر بیشتر ترجیح میدن و توی تمام مغازه ها قیمتها علاوه بر لیر به یورو هم نوشته شده (مغازه دارها هر 4 لیر برابر یک یورو حساب میکردن و با افزایش کاهش نرخ ارز هم کاری نداشتن) .

بعد از پیاده شدن از اتوبوس من که از قبل نقشه آفلاین بدروم رو توی گوگل مپ دانلود کرده بودم باکمک گوگل مپ توی گوشیم اسم هتلو دادم و مسیرو به راحتی رفتیم و تو راه برای اینکه مطمئن بشیم درست میریم یکی دوبار هم پرسیدیم ، از اتوگار تا هتل شهری ما مسافتی نبود و حدودا ده دقیقه ای رسیدیم حدود ساعت 9 صبح ما به هتل رسیدیم و از اونجایی که تحویل اتاق توی هتلها ساعت 2 هستش پیش خودمون گفتیم چمدونو میذاریم یکم تو لابی استراحت میکنیم بعد میریم یه گشتی میزنیم تا ساعت دو بشه بیایم اتاقو تحویل بگیریم وقتی رسیدیم رسیپشن که یه آقای بسیار خوش برخورد بود و از اومدنمون کلی استقبال کردو خسته نباشیدو خوشو بش کرد چمدونمونو گرفت گفت برین یه آبی به دستو صورتتون بزنید بعد برین تراس بالا صبحانه بخورین تا من اتاقتون رو آماده کنم و از اونجایی که ما اتاقمون رو اکونومی رزرو کرده بودیم چون اتاق خالی داشتن به ما گفت از اتاقهای دلوکس داده که خیلی اتاق خوب و تمیزی بود.

 اتاق هتل

ما بعد از اینکه آبی به دستو صورت زدیم رفتیم بالا برای صبحانه ، تراس فوق العاده زیبا با چشم انداز عالی بود اصلا تمام قشنگیش بخاطر منظره روی تراز بود از یه طرف جنگل و از طرف دیگه دریا ،خیلی لذت بخش بود طوری که تمام خستگی از یادمون رفت . صبحانه به صورت بوفه باز نبود و خودشون سرو میکردن یه خانم بسیار خوش برخورد و مهربون هم که از خدمه اونجا بود صبحانه رو آماده میکرد و خودشون برامون میاوردن ، صبحانه شامل یه سبد نون ، چند مدل مربا زیتون کره پنیر خیار و گوجه هندونه نیمرو با تخم مرغ محلی و 4 عدد بورک بود که خیلی میچسبید.

(تراس و صبحانه)

صبحانه رو تو آرامش کامل خوردیم و یه چندتایی عکس از منظره انداختیم که بهمون گفتن اتاقتون آمادست میتونید برین استراحت کنید ، رفتیم اتاقو تحویل گرفتیم اتاق بسیار تمیز و خوبی بود و تقریبا چیزی کم نداشت انقدر خسته بودیم که افتادیم روی تخت و دو ساعتی خوابیدیم حدود ساعت 12 بیدار شدیم و تصمیم گرفتیم بریم تو شهر یه گشتی بزنیم و ناهار بخوریم بعد از آماده شدن به سمت مرکز شهر و ساحل رفتیم و واقعا از شهر لذت بردیم به نظرم شهر خیلی قشنگ ، زیبا ،آروم ، تمیز و البته گرونو باکلاس بود.

بدروم در کل شهر گرون قیمتی هستش و اصلا برای خرید جای مناسبی نیست چون همچی خیلی گرونه .

همجا پر از غذاخوری بود انواع غذاخوری های مختلف از فست فود گرفته تا غذاهای دریایی و غذاهای ترکی و برعکس شهرهای دیگه ترکیه که از جلو مغازه که رد میشی به زور میخوان ببرنتون تو اینجا هیچکس کاری نداشت و فقط در حد یه خوشآمد گویی بود و آدم از نگاه کردن به منوها معذب نمیشد .

چون روز اول بود و هنوز به جایی شناخت نداشتیم تقریبا بین همون چندتا غذاخوری که دیدیم رفتیم تو و منورو برامون اوردن از بین غذاهاش دونر گوشت رو انتخاب کردیم به ازای هر نفر 10 لیر و یه نوشابه که موقع حساب کردن گفت 25 لیر یعنی یه نوشابه اونم توشیشه رو 5 لیر حساب کرد بعد از خوردن ناهار رفتیم کنار ساحل یه دوری زدیم و یکم از منظره لذت بردیمو چندتایی عکس انداختیم و بعد برگشتیم هتل.

ناهار دنر گوشت

بعد از ظهر حدود ساعت 5 دوباره رفتیم توی شهر برای گشت زنی کامل ، اطراف ساحل پر از بازاره ولی درکل چیز زیادی برای خرید نیست یه مقدار خرید کردیم وبعد  به سمت قلعه معروف بدروم رفتیم یه تعداد عکس انداختیم و بعد برای دیدن جزایر معروف بدروم دنبال مراکز فروش تور گشتیم. همجا پر بود از مغازه های فروش خدمات تورهای روزانه تفریحی مثل پارک آبی ، دلفینها،کف پارتی، تور کشتی، تور سافاری و ... از اونجایی که اکثر تورهارو تو جاهای دیگه تجربشو داشتیم ترجیح دادیم تور جزیره رو بریم ، قیمتها متفاوت بود از نفری 17 یورو بود تا پایین تر و از طرفی چون فصل مسافرت داشت تموم میشد و تعداد توریستها رو به کاهش قیمتها هم پایین اومده بود نهایتا ما از یکی از موسسه های خدمات تور شهری به ازای هر نفر 30 لیر به همراه ناهار تور کشتی رو که بازدید از 5 تا جزیره بود رو برای روز بعد خریداری کردیم که مدت تور از ساعت 10.30 صبح تا 5 بعد از ظهر بود.

پس از کمی گشتو گذار تو شهر برای دیدن مرکز خرید اواسیس که از قبل تحقیق کرده بودیم راجع بهش به اتوگار رفتیم اونجا سوار دلموش های اون مسیر شدیم و با کرایه 5 لیر برای دونفر به مرکز خرید اواسیس رفتیم مرکز خرید نسبتا بزرگی بود ولی اکثر مغازه ها خالی بودن اونایی هم که پر بودن قیمتهای بسیار بالایی داشتن در کل جایه جالبی نبود و چنگی به دل نمیزد بعد از نیم ساعت گشتن دوباره با همون دلموشها به شهر برگشتیم یه چرخی توی شهر زدیم تا نزدیک شام و بعد تو یکی از کافه ها شام خوردیم ایندفعه اسکندرکباب خوردیم به قیمت نفری 22 لیر با نوشابه برای دونفر 50 لیر شد.

ساعت ده شب به هتل برگشتیم رفتیم تو تراس نشستیم و یه چای خوردیم و بعد رفتیم خوابیدیم. البته اینم عرض کنم بدروم شهر زنده ای هستش و شبها تا دیروقت هم بیرون بمونی مشکلی پیش نمیاد و معمولا شلوغه و امنیت برقراره.

صبح روز دوم بعد از خوردن صبحانه برای رفتن به تور کشتی به سمت مغازه خرید تور رفتیم چون قرار بود همه اونجا جمع بشن و با هم بریم سر ساعت 10.30 یه پسر جوونی اومد و مارو به سمت اسکله برد البته پیاده چون راهی نبود، همراه ما چند تا خانواده دیگه هم بودن که دوتا از خانواده ها ایرانی بودن ، بعد از رسیدن به کشتی همگی سوار شدیم و کشتی به سمت جزایر حرکت کرد.

کشتی ما اسمش کشتی دزدان دریای بود چون شبیه کشتی دزدان دریایی طراحی شده بود به اولین جزیره که رسیدیم نگه داشت و گفت هر کس میخواد شنا کنه عمق آب زیاد بود بالای 15 متر ولی انقدر شفاف بود که به راحتی کف آب دیدیه میشد و جالب این بود که بین دریا و سخره یه استخرمانندی درست شده بود که اون قسمت آبش گرم بود با اینکه طبیعی بود ولی انگار که ساخته دست بشر بود و اکثرا اونجا شنا میکردن که کم عمق بود حدود 1.5 متر ولی ما شنا نکردیم به قول معروف حسش نبود.

تور کشتی

 

بعد از یک ساعت توقف به سمت جزیره بعدی رفت ، جزایر همه شبیه هم بودن فقط هرجا میرفت یه نیم ساعت نگه میداشت تا هرکس میخواد شنا کنه ، که خیلی ها شنا میکردن ، یکی از جزایر بود که به اون قسمت آکواریوم میگفتن و واقعا هم آکواریوم بود عمق آب 20 متر بود ولی انقدر زلال و شفاف بود که ماهی های رنگارنگ به راحتی توش دیده میشدن و همه براشون غذا میریختیم و ماهیها به سطح آب میومدن نوع ماهی ها دقیقا مثل ماهیهای آکواریوم بودن همه رنگارنگو زیبا.

همونجا حدود ساعت دو بود غذارو هم برامون اوردن البته غذا که چه عرض کنم اصلا چنگی به دل نمیزد ماکارونی رو جوشونده بودن بدون هیچ گوشتی سس یا چیزی یه چندا تیکه گوشت مرغ آبپز هم کنارش بود بدون نوشیدنی (نوشیدنی هزینشو جدا حساب میکردن به قیمت 5 لیر یه نوشابه) درکل اصلا جالب نبود و ما نتونستیم ازش بخوریم و از بوفه کشتی یه مقدار خوردنی چیپسو اینا گرفتیم خوردیم. بعد از اون هم به بقیه جزایر رفتیم که همه مثل هم بودن و در مسیر توی کشتی موزیک پخش میکردن و وسط میرقصیدن ، نهایتا ساعت حدود 5 بود که به ساحل رسیدیم و به هتل رفتیم  که چمدونامونو جمعو جور کنیم که فردا صبح به هتل رکسوس بریم.

تلگرامو باز کردم ببینم از ایران چه خبر که شوکه شدم ،دیدم فامیلمون که برامون هتلها رو رزرو کرده بود پیغام گذاشته که رکسوس ایمیل زده که رزروتون رو کنسل کرده من از اینجا پیگیری کردم ولی شما هم حتمابرین ببینید قضیه چیه ؟ماکه کلی ناراحت و نگران شدیم که اگه بهمون جا نده اینهمه مدت رو میخوایم تو شهرچیکار کنیم رفتیم پیش همون رسیپشن هتل (آقا محسین) که واقعا مرد خوبی بود قضیه رو براش تعریف کردیم و گفتیم به هتل زنگ بزنه ببینه جریان چیه باز اون بهتر میتونه با اونا صحبت کنه اونم زنگ زد و پرسید که اونا گفتن چون به اندازه مبلغ هتل تو کارت پول نبوده کنسل کردن چون از اومدن ما مطمئن نبودن که ما گفتیم حتما میایم گفتن باید با مدیریت صحبت کنیم ، آقا محسین گفت بیا با هم بریم اونجا اینطوری نمیشه با تلفن، واقعا دستش درد نکنه ، یه موتو داشت دوتایی با موتور رفتیم اونجا بعد از کلی صحبت کردن نهایتا گفتن برای سه شب میتونیم بهتون جا بدیم روز آخر واقعا جا نداریم به ناچار برای همون سه شب رزرو کردیم و همونجا پولشو نقدی حساب کردم که دوباره دبه نکنن ولی خوب میخواستن با نرخ روز حساب کنن که برای سه شب میشد حدود 6 میلیون ولی ما چون تو زمان تخفیف رزرو کرده بودیم با مدیریت هتل صحبت کردیم و گفتیم هتل از طرفه شما کنسل شده و غیره که نهایتا تونستیم با همون قیمت قبلی حساب کنیم. دوباره به هتل شهر برگشتیم و قرار شد روز آخریو که رکسوس بهمون جا نداد دوباره به همون هتل شهری آقا محسین برگردیم که البته بد هم نشد که در ادامه براتون تعریف میکنم چرا بهتر هم شد.

بعد از برگشتن به  هتل شبو برای شام به یکی از رستورانهای کنار ساحل رفتیم سرتاسر ساحل پر از کافه و رستوران هست که میز و صندلی هارو کنار ساحل چیدن و توی شب بخصوص با روشن کردن شمع روی هر میز و چراغ های رنگی و پخش موسیقی ملایم فضای خیلی رمانتیکی ایجاد کرده بودن بعد از گشت زنی بین همه رستورانها از اونجایی که ناهار درست حسابی هم نخورده بودیم یکی از قشنگترین و بهترین رستورانهای کنار ساحلو برای خوردن شام انتخاب کردیم  وبعد از اوردن منوی غذا از بین غذاهای موجود انواع ماهی ، گوشت ، مرغ و غیره دو پرس مختلف یکی جوجه با برنج و سیب زمینی و یه برگ با برنج و مخلفات انتخاب کردیم که البته با چلو جوجه و برگ ما فرق داشت بخصوص برنجاش ،کیفیتش خوب بود ولی به کیفیت غذاهای ما نمیرسید بعد از خوردن غذا و چای کنار ساحل که مبلغ کل60 لیر شد به هتل برگشتیم.

 

فردای اونروز ما اول صبح بعد از خوردن صبحانه ساعت نه صبح رفتیم رکسوس که حداقل بخاطر اون یه روزی که از دست داده بودیم از اول صبح از هتل استفاده کنیم بازهم باهمون فرض تحویل اتاق ساعت دو رفتیم و گفتیم چمدونهارو میزاریم تو لابی تا اتاقو تحویل بدن ما هم تو اون فاصله هتلو میگردیم با توجه به اینکه دیگه خسته هم نیستیم. از اونجایی که قرار شد دوباره به هتل شهر برگردیم آقا محسین گفت میتونید یه مقدار از وسایلاتونو که سنگینن بزارید اینجا بمونه شماکه دوباره برمیگردین دیگه دنبال خودتون نکشید ماهم وسایلهای سنگینو و یه مقدار خرید که از وان کرده بودیمو گذاشتیم موند اونجا. به سمت اتوگار حرکت کردیم و اونجا دولموشهای هتل رکسوس رو پرسیدیم و با هزینه نفری سه لیر به سمت هتل رکسوس رفتیم.

ورودی هتل

جلوی درب ورودی هتل پیاده شدیم و به سمت نگهبانی هتل رفتیم ، نگهبان که یک خانم با لباس فرم مخصوص هتل بود بسیار مودبانه و خوشرو از ما استقبال کرد و از اونجایی که هتل واقعا بزرگ بود گفت یکم منتظر بشین تا ماشین بیاد ببرتون و تماس گرفت بعد مدت کوتاهی یه ماشین روباز که اصطلاحا اونجا بهش شاتل میگفتن اومد دنبالمون و ما رو تا پذیرش بردش.

شاتلها

تو همون نگاه اول بزرگی و مجلل بودن هتل چشم هر تماشاگریو به خودش خیره میکرد هتلی بسیار شیک و مجلل به نظر می رسید. با احترام به سمت پذیرش راهنماییمون کردن من پاسپورتهامونو دادم و دوباره از کنسل شدن اتاقمون برای 4 روز ازشون گله کردم اتاقیو که ما انتخاب کرده بودیم با منظره رو به باغ بود و اتاقهای رو به دریا خیلی قشنگتر بزرگتر و بسیار گرونتر بودن .رسیپشن که یه پسر جوون و خوشرویی بود  گفت اینکه بوکینگ رزرو شمارو کنسل کرده در اختیار من نیست ولی اینکه اتاق رو به باغ شمارو من رو به دریا بدم دراختیار منه ، اینکه تحویل اتاق شما ساعت دو هست با بوکینگه ولی اینکه من اتاق شمارو ساعت ده صبح تحویل میدم در اختیاره منه و گفت اینا هم بخاطر اتفاقی که افتاده میتونم براتون انجام بدم و واقعا یکی از بهترین اتاقهای هتلو با بهترین منظره بهمون داد که از اون اتاقها توی اون هتل فقط 8 تا بود واقعا اتاق بی نظیر با منظره بی نظیرتری بود و بعد به یکی از خدمه گفت که اتاقمونو نشون بده و توضیحاتو بده اون هم چمدون هامونو توی شاتل گذاشت و گفت اگه خسته نیستین هتلو بهتون نشون بدم چون خیلی بزرگه ما هم استقبال کردیم و همجای هتلو با شاتل برد نشونمون داد که به طرز باور نکردنی بزرگ بود و راننده شاتل میگفت که بزرگترین هتل بدروم این هتل هستش بطوری که یعنی پیاده امکان نداره تو 4 روز بشه همه هتلو گشت بعد مارو به اتاقمون برد و موقع تحویل اتاق هم گفت بهترین اتاق هتلو بهتون دادن.

اتاق هتل و منظره بیرون

ما بعد از تحویل اتاق لباس عوض کردیم و به محوطه رفتیم که از وقتمون نهایت استفاده رو بکنیم. اول به رستوران اصلی رفتیم هنوز وقت صبحانه تموم نشده بود از ساعت 7 تا 11 بود با اینکه گرسنه نبودیم یه چرخی تو رستوران زدیم و فقط یکم میوه و دسر خوردیم تنوع صبحانش واقعا زیاد بود به جرات میتونم بگم چیزی نبود که بخوایم ولی نباشه از انواع دسرو کیکو نوشیدنی گرفته تا غذاهای گرم هرچی که فکرشو بکنید با بهترین کیفیت پخت فراهم بود که البته ایراد بزرگش هم این بود که آدم واقعا نمیدونست از کدوم بخوره.

غذاخوری

بعد از خوردن صبحانه رفتیم کنار ساحل هوا واقعا خوب بود با اینکه خبر داشتم توی ایران هوا به شدت افت دما پیداکرده ولی اونجا واقعا دلچسب و مطبوع بود فضایی فوق العاده زیبا برای عکاسی بود بعد از کلی عکس گرفتن با ژست های مختلف به ساحل برگشتیم و من تصمیم گرفتم یکم شنا کنم انقدر آب زلال و شفاف و تمیز بود که اصلا نمیشد ازش گذشت خلاصه لباس عوض کردمو وارد آب شدم اولش یکم سرد بود ولی بعدش عادت کردم و یه دلی از عزا در آوردم.

کنار ساحل چندین کافه بود که خدمات نوشیدنی هرچیزی که فکرشو بکنی میدادن حتی دوغ و شیر.

دوتا نوشیدنی گرفتیم و خوردیم و از طبیعت حسابی لذت بردیم.

محوطه و ساحل

موقع ناهار به رستوران اصلی رفتیم هتل چندین رستوران داره که به غیر از رستوران اصلی بقیه رو برای استفاده یک روز قبل باید رزرو کرد از جمله رستورانهاش رستوران لبنانی،رستوران ایتالیایی،رستوران چینی، رستوران غذاهای دریایی بود البته رستوران اصلیش انقدر کامل بود که هرچی میخوای بخوری، ولی خوب اون رستورانها هم جذابیت های خودشونو دارن.

توی رستوران هم همونطور که انتظار میرفت انقدر تنوع غذا بود که هر سلیقه ای رو راضی نگه داره حتی کیفیت پخت برنجهاشون هم خوب بود و تقریبا شبیه طبخ ما بود (هتلهای دیگه 5ستاره ترکیه من دیده بودم معمولا شفته بودن) انواع ماهی انواع کباب کوبیده برگ جوجه میگو صدف دلمه بادمجون خلاصه هرچیزی که میخواستین بود به غیر از قرمه سبزی و آبگوشت .

بعد از خوردن ناهار تو قسمت بالکن غذاخوری نشستیم و با خوردن چای و باقلوا از خودمون پذیرایی کردیم البته اینم بگم خدمه غذاخوری بسیار بسیار خوشبرخورد مهربون و خنده رو بودن که مدام اطرافمون چرخ میزدن و منتظر بودن چیزی ازشون بخوای که درجا بیارن و هر از چندگاهی هم خودشون سوال میکردن چیز میخواین بیارم واقعا خوشبرخورد بودن که من نمونشو تو هیچ هتل 5 ستاره ای ندیده بودم.

حدود ساعت 3.5 تصمیم گرفتیم یه شنایی توی استخر بکنیم آب استخر انقدر تمیز بود که اصلا نمیشد ازش گذشت برای همین هم یه تنی به آب زدیم و روحی تازه کردیم.

بعد از شنا و آفتاب گرفتن به اتاق رفتیم و استراحت کردیم و بعد دوباره توی هتل چرخ زدیم تا موقع شام و مجددا مثل ناهار . هتل رکسوس درواقع جایی بود فقط برای استراحت و ریلکس کردن و اگه دنبال هیجان و تفریح هستین این هتل اصلا پیشنهاد نمیشه چون حتی پارک آبی هم  برای بزرگ سالها نداره که البته به نظرم برای هتلی مثل رکسوس نقطه ضعفه چون من خودم عاشق پارک آبی هستم. بعد از خوردن شام به یکی از لابی بارها رفتیم و تا حدود ساعت 12.30 نشستیم و نوشیدنی خوردیم و سپس به اتاقمون رفتیم . صبح روز بعد به همین منوال صبحانه خوردیم و بعد تصمیم گرفتیم به حموم ترکی بریم. حموم ترکی این هتل رایگان و بسیار  زیبا  وتمیز  و جالب بود که حتما ازش استفاده کنید. بعد از اون دوباره غذاخوری و شنا و استراحت و گردش توی هتل.

همونطور که قبلا عرض کردم برای رستورانهای خاص باید یک روز  زودتر اونهم قبل از ساعت ده اون رستوران رو رزرو کنید ما چون تعریف رستوران لبنانیو شنیده بودیم برای فردا شب رستوران لبنانیشو رزرو کردیم.

چون ما دوروز توی شهر مونده بودیم و تقریبا همجای شهرو گشته بودیم دیگه نخواستیم به شهر بریم درصورتی که میشد از جلو درب هتل با هزینه نفری 3 لیر سوار دولموش شد و به شهر رفت و به همون طریق هم برگشت هر یک ربع یک دولموش از جلوی درب هتل رد میشد.

روز سوم برنامه صبح مثل روزهای قبل بود با این تفاوت که شب برنامه شام بجای رستوران اصلی به رستوران لبنانی رفتیم ، موقیعت این رستوران دقیقا کنار ساحل به طوری طراحی شده بود که درواقع روی دریا بودیم و آب زیر میزها و منظره ایده عالی داشت بعد از نشستن گارسون اومد میز رو برای ما آماده کرد و با کمال احترام خوش آمدگویی گفت و پرسید نوشیدنی چی نیاز دارید که ما همون نوشابه خواستیم و گفت ما اینجا منو نداریم و یکی از بهترین و کامل ترین غذاهای لبنانیو میاریم براتون و گفت اول براتون دسر بعد پیش غذا و بعد غذای اصلیو میاریم یکم بعد توی 6 تا ظرف دسرهای عجیب غریبی اورد که 2تاش خیلی خوشمزه بود یکیش بد نبود و سه تای دیگش چنگی به دل نمیزد از اونا خوردیم بعد از جمع کردن اونا نوبت پیش غذا شد که فلافل و بال کباب شده مرغ توی سس مخصوص بود که خوب بودن ولی با خوردن اونا تقریبا دیگه داشتیم سیر میشدیم که غذای اصلیو اوردن برای هر نفر دو سیخ کوبیده دو سیخ جوجه و دو سیخ برگ و دو سیخ قلوه اوردن که اگه میدونستیم غذای اصلیشون انقدر زیاده پیش غذارو نمیخوردیم با وجود این بیشتر از 20 درصد از غذای اصلی نتونستیم بخوریم که واقعا خوشمزه بود.

 رستوران لبنانی

 بعد از خوردن شام دوباره به لابی رفتیم و چند ساعتی نشستیم سپس به اتاقمون برگشتیم. روز چهارم که روز آخر بود و ما باید اتاقو تحویل میدادیم از پذیرش پرسیدیم ما اتاقو تحویل دادیم باید همون موقع هتلو ترک کنیم که گفت نه تا ساعت 8 شب میتونید بمونید و از خدمات هتل مثل قبل استفاده کنید و مشکلی نیست درواقع اونجایی که عرض کردم به نفعمون شد برای این بود که ما فقط یک شب خوابیدنو از دست دادیم ولی یک میلیون تومن در عوض برامون هتل ارزونتر تموم شد .روز آخر تا میتونستیم عکس گرفتیم و گشت زنی کردیم و نهایتا ساعت 7.30 به سمت شهر حرکت کردیم نکته دیگه تو صرفه جویی این بود که از هتل به فرودگاه تاکسی وجود نداشت و فقط ترنسفر فرودگاهی بود که هزینش 300 لیر بود .ماهم پروازمون 7.45 صبح بود که تا خوده فرودگاه 40 دقیقه حدودا راه بود و نمیتونستیم بریم شهر از شهر بریم فرودگاه ، بنابراین این قضیه باعث شد همون شب با خیال راحت بریم شهر که صبح با اتوبوس به راحتی بریم فرودگاه.

وقتی از هتل رکسوس به شهر برگشتیم مقصد نهایی دولموشها همون اتوگار بود همون موقع پرسیدیم که برای پرواز ساعت 7.45 کی باید اینجا باشیم که گفتن اتوبوس ساعت 5.45 دقیقه حرکت میکنه ، بعدش به همون هتل قبلی برگشتیم و همون اتاق قبلیو بهمون داد و چون برای صبحانه فردا توی هتل نبودیم قیمت کمتری پرداخت کردیم، همون شب حساب کردم و چمدونمونو بستیم برای فردا صبح.

صبح روز جمعه ساعت 5.15 دقیقه صبح از خواب بیدار شدیم چون همچی رو شب قبل آماده کرده بودیم بعد از آماده شدن به سمت اوتوگار راه افتادیم حدود ساعت 5.40 دقیقه به ترمینال رسیدیم و بعد از تحویل چمدونها سر ساعت 5.45 دقیقه اتوبوس حرکت کرد.

حدود ساعت 6.40 دقیقه به فرودگاه رسیدیم و کارهای قبل از پروازو انجام دادیم و مجددا تاکید کردیم که چمدونو توی وان میخوایم تحویل بگیریم ، هواپیما دقیقا ساعت 7.45 پرواز کرد و ما سر ساعت به فرودگاه آنکار رسیدیم موقع پیاده شدن توی راهروهای ورود به سالن فرودگاه از هواپیما یه دو راهی بود که یکی از مسئولین فرودگاه ایستاده بود و اونایی که پروازشون برای وان بود را به طرف دیگه هدایت میکرد ، از اونجایی که پرواز سر ساعت رسیده بود و ما 1.15 ساعت وقت برای پرواز بعدی داشتیم و کارت پروازمونم که تو بدروم گرفته بودیم یه چرخی توی فرودگاه آنکارا زدیم که واقعا فرودگاه بزرگی بود.

 فرودگاه آنکارا

پرواز آنکارا به وان سره ساعت 10.15 دقیقه انجام شد و ما ساعت 12 رسیدیم به وان بعد از گرفتن چمدونمون به محوطه رفتیم برای سوار شدن به ماشین و رفتن به شهر ، توی محوطه هم اتوبوس هست هم ون و هم تاکسی که به شهر میبرن اتوبوس نفری 2 لیر ون 5 لیر و تاکسی حدودا 35 تا 40 لیر میبره داخل شهر معمولا همیشه اتوبوس نیست و اگه عجله نداشته باشین میتونید منتظر بشین ولی ون و تاکسی همیشه موجوده ما سوار ون شدیم با کرایه نفری 5 لیر به شهر رفتیم حدود ساعت 12.40 دقیقه به شهر رسیدیم و به یکی از شرکتهای مسافری که به مرز میبردن و تقاطع خیابان جمهوری و کاظم کارابی چندتا هستن رفتیم و گفت آخرین ماشین ساعت 1.30 حرکت میکنه چمدونو گذاشتیم اونجا و بلیطو خریدیم تو اون فاصله حدودا یک ساعته رفتیم یه دوری زدیم و ناهار خوردیم تا ساعت یکونیم سوار ماشین شدیم و به سمت مرز حرکت کردیم.(کرایه همه شرکتها الان چند ساله ثابته و از مرز رازی تا وان و برعکس نفری 20 لیره) ساعت 2.40 به مرز رسیدیم و با صحنه ای غیره منتظره روبرو شدیم با وجوده اینکه فکر میکردیم برگشت قطعا خلوت میشه ولی کم از موقع ورودمون نداشت و به طرز عجیبی شلوغ بود اینبار ترکها درو بسته بودن و حجم عظیمی از مردم پشت در فشار میوردن اونا هم هرچی میگفتن توی صف واستین انگار که نه انگار گوش کسی شنوا نبود خلاصه با همون شدت قبل و حرکات ناشایست دعوا هول دادن همدیگه که همه نمونه هاشو دیدیم بعد از حدود یکونیم ساعت از مرز عبور کردیم انقدر شلوغ بود که کسی دیگه چمدونهارو نگاه نمیرد معمولا یه بازرس بود همیشه دل بخواهی اونایی که خریدشون زیاده یا مشکوکن چمدونهاشونو میگشت ولی اینبار کسی نبود .نهایتا بیرون اومدیم رفتم ماشینو برداشتم و به ازای شبی 8 تومن برای پارکینگ برای 8 شب 64 تومن هزینه پارکینگ دادم و به سمت ارومیه حرکت کردیم و بعد از 3 ساعت به خونه رسیدیم.

نکات مهم درخصوص سفر

  • اگر قراره خودتون از مرز زمینی به ترکیه سفر کنید اگر تعطیلات چند روزه هست اصلا  از مرز رازی نرین یا حداقل حتما از شلوغ بودن مرز از طریق شماره 3585315 مطممئن بشین چون همیشه اونجا شلوغه و از طرفی ساعت کاریش محدوده  و ریسک رد نشدن از مرز هستش مرزهای سرو و بازرگان بسیار خلوت تر هستن.
  • حتما بعد از رزرو هتل تو یک هفته مونده به زمان سفر با هتل رفتنتون رو قطعی کنید و از برقرار بودن رزروتون مطمئن بشید.
  • توی وان هتل خیلی زیاده و معمولا احتیاج به رزرو از قبل نیست بخصوص که وقتی حضوری میرید میتونید چونه بزنید ولی اگر زمان رفتنتون مصادف با تعطیلات ایرانی هاست و ایرانی زیاد میره ترکیه حتما از قبل هتلتون رو رزرو کنید حتی به صورت تلفنی هم میتونید رزرو کنید توی شهر وان حتما نیاز نیست از بوکینگ یا سایتهای مشابه باشه و یا به آژانس ها بگین براتون رزرو کنن.
  • در خصوص هزینه ها ما هزینه متفرقه زیادی نداشتیم خرید که اختیاری هستش هواپیما و هتل و حمل و نقل هم توی متن سفرنامه عرض کردم و خوشبختانه هزینه پیش بینی نشده ای نداشتیم ولی همیشه برای حمل و نقل باید میبلغیو کنار گذاشت چون همیشه طبق پیش بینی پیش نمیره.

 

نویسنده : امیر فیض الهی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.