بخش اول داستان سفر را در «سفری هیجان انگیز به ارمنستان با جغرافیای بینظیر» مطالعه فرمودید، اینک با ادامه ی سفر از ایروان تا تفلیس همراه شما خواهم بود....
ساعت حدود 5 بعدازظهر روز یکشنبه 26 شهریور 96 بود که همسفران از سالن ترانزیت مرز گرجستان خارج و سوار خودرو شدند. از اینکه در این دو مرز معطلی زیادی نداشتیم خیلی خوشحال بودیم.
از مرز تا تفلیس مسافت زیادی نیست بنابراین راه زیادی نداشتیم. در اینطرف مرز برعکس ارمنستان هیچ دلالی برای خانه یا آپارتمان در تفلیس ندیدیم.
پس از ورود به گرجستان، تفاوت دو کشور کاملاً برای ما قابل مشاهده بود. وضعیت شهرها و روستاهای گرجستان به مراتب بهتر و مدرن تر از ارمنستان هستند. گرچه هر دو کشور از کشورهای استقلال یافته شوروی سابق بودند و اغلب ساختار آنها مشابه است امّا پس از استقلال، مردم هر دو کشور تلاش کرده اند سرزمین خود را براساس آداب و رسوم خود شکل دهند. با اینکه نشانه های بسیار و آثار ناشی از کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق وجود دارد، امّا در چند سال اخیر هر دو کشور تغییرات زیادی داشته و به سمت توسعه حرکت کرده اند.
با توجه به اینکه به شب نزدیک می شدیم و باید زودتر به تفلیس می رسیدیم بنابراین هیچ توقفی در مسیر نداشتیم. از داخل چند شهر قدیمی و روستاها گذشتیم و ساعت 6.5 به تفلیس رسیدیم.
با آن که تعطیلی روز یکشنبه بود امّا در آن موقع روز خیابانها شلوغ بودند. با استفاده از تابلوهای راهنمائی کننده به سمت مرکز شهر رفتیم. اکثر مغازه ها تعطیل امّا خوشبختانه صرافی ها باز بودند. غروب یک روز تعطیل در شهری غریب دلگیر کننده بود.
به دلیل نداشتن خط موبایل و اینترنت گرجستان، نرم افزارmaps.me بصورت آنلاین کارائی نداشت. بصورت آفلاین مسیر آپارتمان اوّل را چک کردیم، در بخش شمالی تفلیس قرار داشت.
برای اقامت در تفلیس و اطمینان از اینکه محل اسکان مناسب داشته باشیم، 3 آپارتمان رزرو کرده بودم امّا با توجه به اینکه در ارمنستان به مشکلی در خصوص اسکان برخورد نکرده بودیم لذا در همانجا و از طریق سایت مربوطه یکی از آپارتمانهای تفلیس را کنسل کردم و فقط 2 مورد از آنها را رزرو نگه داشتم. پس از کنسل کردن یکی از آپارتمانها در تفلیس، صاحب خانه که خانمی به نامMagda بود با ناراحتی علت را جویا شد. او در تلگرام به زبان انگلیسی برایم پیام گذاشت و پرسید که آیا از آپارتمانش خوشم نیامده است؟ آیا مبلغش زیاد است؟ و حاضر شد مقداری تخفیف بدهد. من هم گفتم تمایلی به اسکان در آپارتمانش ندارم. او متقابلاً گفت؛ مهمان دوست است و از هر ملیتی که باشند با کمال میل برای پذیرائی حاضر است.
البته پس از اتفاقی که در هنگام مراجعه به آپارتمان اوّل در تفلیس افتاد از اینکه آپارتمان Magda را کنسل کرده بودم پشیمان شدم.
بهرحال تصمیم گرفتیم به اولین آپارتمان رزرو شده که در منطقه "سابورتالو" تفلیس قرارداشت برویم. از روی ووچر آدرس و شماره تلفن صاحب خانه را در برگه ای یادداشت کردم.
ناگفته نماند؛ انتخاب ما برای رزرو آپارتمانها براساس اولویتهائی مانند؛ نزدیکی به مرکز شهر، تمیزی و مرتب بودن، قیمت مناسب و آرامش محله بود. گرچه من محله ها و مناطق تفلیس را نمی شناسم امّا در هنگام رزرو آپارتمان از طریق سایت مربوطه، با گوگل مپ نقاطی که بنظر می آمد آپارتمانها در جای خوبی قرار دارند را رصد می کردم تا بهترین و مناسبترین را انتخاب کنم. همچنین ممکن است در سایت بوکینگ آپارتمانهائی را در تفلیس (یا هر نقطه جهان) برای اجاره ارائه کرده باشند که ارزشش به اندازه مبلغ پیشنهادی نیست.
با توجه به اینکه خط موبایل نداشتیم و خط ارمنستان نیز در آنجا پوشش نداشت ناچار بودم برای پیداکردن آدرس آپارتمان و ارتباط با صاحب خانه همچون شهر ایروان، از رانندگان تاکسی کمک بگیرم. از طرفی با وجود داشتن موبایل نیز فهماندن منظور به افراد ناممکن بود بنابراین بهترین شیوه همین گرفتن تاکسی و درخواست از او برای بردن به آدرس مورد نظر و ارتباط با صاحب خانه است. گرچه می توان از روی نقشه آدرس را پیدا کرد امّا اگر طرف مقابل زبان انگلیسی بلد نباشد فهماندن موضوع به او از پشت خط تلفن بسیار دشوار است. این موضوع زمانی دشوارتر می شود که صاحب خانه در ساختمان آپارتمان ساکن نیست و باید برای تحویل آپارتمان از جای دیگری به آنجا بیاید ضمن اینکه یافتن آدرس در تفلیس هم مانند ایروان اغلب به راحتی امکان پذیر نمی باشد.
اگر هتل رزرو شده باشد متصدی هائی وجود دارندکه زبان انگلیسی بلد هستند و از طرفی 24 ساعته در آنجا حضور دارند و با رفتن به آدرس و نشان دادن ووچر براحتی می توان به مقصود رسید امّا در مورد آپارتمانها موضوع متفاوت است.
برای کرایه تاکسی و خرید مختصری مایحتاج نیاز به لاری بود. برای چنج دلار در خیابانها دور می زدم تا اینکه تابلوی یک صرافی را دیدم. 100دلار را به مبلغ 246.3 لاری چنج کردم. با توجه به اینکه قبلاً نرخ لاری را از طریق سایت www.xe.com/currencyconverter رصد کرده بودم، این رقم نرخ مناسبی بود و به طور متوسط هر درام1590 تومان می شد.
عکس1 – سایت XE و محاسبه تبدیل ارزهای کشورها
برای رسیدن به آپارتمان میبایست از طریق خیابان "روستاولی" به سمت شمال تفلیس می رفتیم. از میدان آزادی وارد خیابان روستاولی شدم و کمی جلوتر و قبل از ساختمان پارلمان در کنار خیابان توقف کردم و برای گرفتن تاکسی پیاده شدم. هنوز چند ثانیه ای نگذشته بود که یک خودرو پلیس آژیرکشان به نزدیک من آمد و پشت خودرو ایستاد. به کنار خودرو پلیس رفتم و برگه آدرس را نشانش دادم و به او فهماندم که به دنبال یافتن آدرس هستم. پلیس بدون توجه به صحبتهای من با دست اشاره کرد که حرکت کنم.
سرتاسر سمت راست خیابان روستاولی تابلو توقف ممنوع نصب بود و پلیس به هیچ وجه اجازه توقف حتی چند لحظه ای را به خودروها نمی داد. پلیس باخودرو و نیروهای بیشمار مراقب ترافیک شهری هستند و به وفور در سراسر خیابانها و اغلب چهارراه ها یافت می شوند.
سوار خودرو شده و حرکت کردم. خودرو پلیس تا زمانیکه حرکت نکرده بودم همچنان ایستاده بود. از آئینه خودرو دیدم که پس از حرکت من به راهش ادامه داد و از کنارم گذشت و رفت.
پس از رسیدن به محلی که تابلو توقف ممنوع نداشت با خیال راحت برای گرفتن تاکسی پیاده شدم. با دست به یک تاکسی که نزدیک می شد اشاره کردم که بایستد. راننده، تاکسی را به کنار کشید و ایستاد. به نزدیک او رفتم و آدرس را نشانش دادم و به او فهماندم که باید با خودرو به این آدرس بروم. راننده هم با اشاره سر و دست گفت که به دنبالش بروم.
راننده تاکسی از چند خیابان گذشت و ما هم با خودرو بدنبال او. در تفلیس برخلاف ایروان سختگیری های پلیس راهنمائی و رانندگی کمتر است. البته راننده ها هم با نظم و ترتیب هستند و مقررات راهنمائی و رانندگی را رعایت می کنند.
چراغ زرد به نشانه احتیاط و توقف تلقی می شود و راننده ها کاملاً مراقب هستند. از ویراژ دادن و لائی کشیدن خودروها خبری نیست! و اصولاً رانندگی در سطح شهر به آرامی صورت می گیرد. در ارمنستان و گرجستان بصورت واقعی حق تقدم با عابرین پیاده است! راننده ها به هنگام عبور عابر پیاده از میدانها یا تقاطع خیابانها، بدون عصبی شدن با دقت و وسواس زیادی حقوق عابرین را رعایت می کنند و اجازه می دهند در هر شرایطی عابر پیاده از خیابان عبور کند. همچنین دور زدن از وسط خیابان ممنوع و محل دور زدن با خط کشی مخصوص مشخص است.
تاکسی پس از عبور از چند خیابان در جائی توقف کرد. من هم پیاده شده و بطرفش رفتم. راننده با شماره ای که به او داده بودم تماس گرفت و با زبان گرجی (که من هیچ چیز از آن متوجه نمی شدم!) آدرس دقیق را پرسید و به من اشاره کرد که برویم.
مجدداً به دنبالش به راه افتادم و از خیابانی گذشت و به داخل کوچه ای وارد شد و ایستاد. در آنجا صاحب خانه که یک مرد درشت هیکل و از طرز رفتار و پوشیدن لباسش مشخص بود لمپن (مانند چاله میدونی های خودمان در ایران!) است به اتفاق دختری جوان به استقبالمان آمدند. آن مرد فقط گرجی صحبت می کرد و دختر جوان مترجم و ظاهراً منشی آن مرد بود. کرایه تاکسی را که 4 لاری بود پرداختم و او رفت.
به اتفاق صاحب خانه و دختر جوان به آپارتمانی که در طبقه چهارم ساختمانی در همان حوالی بود رفتیم. نمای آپارتمان قدیمی و زشت و راه پله ها هم تاریک بودند. با آنکه شنیده بودم "سابورتالو" از محله های خوب و جدید تفلیس است امّا با دیدن آن آپارتمان تو ذوقم خورد. پس از ورود به آپارتمان، صاحب خانه که بعداً فهمیدم نامش “Murtaz Patsatsia” است در مورد امکانات و راحتی آپارتمان می گفت و دختر جوان هم حرفهایش را عیناً ترجمه می کرد. انصافاً برخلاف نما و راه پله ها، آپارتمان تمیز و خوبی بود. صاحب خانه پس از معرفی امکانات ساختمان برگه ای را نشانم داد که مبلغ نهائی اجاره آپارتمان بود.
با دیدن رقم نوشته شده در صورتحساب شوکه شدم. آن مبلغ با مبلغی که در ووچر سایت بوکینگ درج شده بود اختلاف بسیار زیادی داشت.
من آپارتمان را با 202.5 لاری (83 دلار) برای 3 شب رزرو کرده بودم امّا Murtaz اجاره آنرا 595 لاری اعلام کرد. به او اعتراض کردم و با نشان دادن ووچر گفتم؛ در هنگام رزرو آپارتمان در سایت بوکینگ مبلغ اجاره را 202.5 لاری اعلام کرده اید حالا زیر قرارتان می زنید. من از ایران مسافت طولانی را با اطمینان از عملکرد و خوش قولی شما آمده ام ولی رفتار شما مناسب نیست و زیاده خواهی شما هزینه های بی موردی را به من تحمیل می کند.
عکس2 - ووچر اولیه که آپارتمان Murtaz را رزرو کرده بودیم.
در ووچر سایت بوکینگ جز مبلغ اجاره هیچ مبلغ دیگری ذکر نشده بود امّا در صورتحساب Murtaz علاوه بر مبلغ اجاره مبالغی به عنوان؛ مالیات، هزینه تمیز کردن آپارتمان، هزینه آب و برق و... اضافه شده بود که چنین مواردی در هنگام اجاره آپارتمان موضوعیت ندارد و همه هزینه ها در همان مبلغ اجاره نهفته شده و صدالبته باید میزان اجاره هم معقول باشد. مبلغ 595 لاری برای این آپارتمان بسیار گران بود و همان مبلغ 202.5 لاری یا کمی بیشتر منطقی بنظر می رسید. چرا که متوسط مبالغ اجاره برای چنین آپارتمانهائی در تفلیس در همین حدود است.
Murtaz که آدم بی منطقی بود اصلاً زیربار نرفت و حرفش همان بود. من هم به او گفتم؛ ماوقع و نحوه رفتار شما را به مسئولین سایت بوکینگ گزارش خواهم کرد و خواهم گفت که ما را در شهر تفلیس آواره کرده اید! او هم با خونسردی گفت؛ مشکلی نیست گزارش کنید! تمامی این مکالمات را دختر جوان برای Murtaz ترجمه می کرد.
البته پس از مراجعت به ایران گزارش ماوقع را با ایمیل به مسئولین سایت بوکینگ دادم و گفتم که او شیاد است! و همچنین با ترفندهائی برنامه ای ترتیب دادم و او را تنبیه کردم که برایش درس عبرتی باشد تا هیچگاه زیر قول و قرارش نزند! گرچه این قبیل افراد ذاتاً بدقول و نامطمئن هستند و هیچ مجازاتی نمی تواند آنها را متنبه کند! من از افراد بدقول بشدت متنفرم!
خوشبختانه برای بروز چنین موضوعی پیش بینی های لازم را کرده بودم. گرچه اولین سفر خارجی به این شکل(بدون تور و با خودرو) بود و هیچ جائی را نیز در تفلیس نمی شناختم امّا بدون دستپاچگی و بدون اینکه در یک کشور غریب دست و پایم را گم کنم! به سمت دومین آپارتمان رزرو شده در تفلیس حرکت کردیم.
این آپارتمان در تفلیس قدیم و تقریباً جنوب تفلیس قرار داشت. به علت اینکه من و هیچ یک از همسفران زبان گرجی نمی دانستیم و زمان محدود بود و حال و حوصله جستجوی آپارتمان مورد نظر را نداشتیم مجدداً در کنار خیابان ایستادم و از یک راننده تاکسی دیگر به همان شیوه قبلی درخواست کردم ما را به آدرس مورد نظرمان برساند. این بار راننده تاکسی قبل از حرکت درخواست کرایه 10 لاری کرده و پیشاپیش آنرا گرفت. با شماره تلفن صاحب خانه تماس گرفته و آدرس دقیق را پرسید و حرکت کرد. من هم با خودرو به دنبال او به راه افتادم. پس از گذر از چند خیابان و میدان آزادی و داخل شدن در یک خیابان فرعی به محل آپارتمان رسیدیم.
اواخر غروب شده بود و هوا کم کم تاریک می شد. تفلیس برخلاف تهران، شهر کوچکی است و ترافیک نسبتاً روانی دارد و برای رسیدن از این طرف تا آنسوی شهر زمان زیادی نمی خواهد بنابراین خیلی زود به آپارتمان دوّم رسیدیم. (البته فقط آن روز که تعطیل بود ترافیک کم بود. روزهای دیگر در تفلیس ترافیک شلوغی را مشاهده کردیم).
یک پسر جوان سر کوچه انتظار می کشید. پس از دیدن ما اشاره کرد که داخل کوچه شویم. کوچه ای باریک بود در محله تفلیس قدیم و درخیابان "قمی". با خودرو وارد محوطه ای خاکی شدم که ساختمان در آنجا قرار داشت.
با دیدن نمای ساختمان و محله باز هم تو ذوقمان خورد. ما ایرانی ها عادت کرده ایم در خانه هائی زندگی کنیم که حداقل ظاهری خوب داشته باشند امّا در اینگونه کشورها این موضوع بی اهمیت است. برخلاف بعضی از مردم ایران، ظاهراً بسیاری از مردم تفلیس به دنبال تجملات نیستند و خیلی ساده زندگی می کنند. بنظر می رسد در بسیاری از مناطق رسیدگی به امور نمای عمومی ساختمان هم برایشان اهمیت زیادی ندارد.
در گرجستان یا ارمنستان بعضی واحدهای آپارتمانها الزاماً با هم قرینه نیستند. ممکن است یک واحد در یک طبقه و چند واحد در طبقات دیگر قرار داشته باشند. مخصوصاً در تفلیس قدیم این موضوع کاملاً مشهود است.
عکسهای3تا10- نماهائی از محله های قدیم تفلیس
متأسفانه بسیاری از صاحب خانه ها به هنگام معرفی آپارتمان خود در سایت بوکینگ یا سایتهای مشابه برای اجاره، عکسی از نمای ساختمان را در سایت نمی گذارند و فقط عکس داخل آپارتمان را نشان می دهند بنابراین ممکن است به هنگام مراجعه و دیدن نمای ساختمان شوکه شده و تو ذوقتان بخورد امّا اغلب داخلشان خوب و قابل تحمل است. این اتفاق برای ما افتاد. آپارتمان اوّل بسیار خوب و شیک بود. آپارتمان Magda را هم کنسل کرده بودم بنابراین آپارتمان فعلی تنها گزینه بود. در اینجا بود که از کنسل کردن آپارتمان Magda پشیمان شدم.
آپارتمان فعلی در بخش قدیمی تفلیس و بسیار نزدیک به میدان آزادی و حمامهای سولفور قرار داشت. پسر جوان که خود را "جابا" معرفی کرد از طرف صاحب خانه (که خانمی به نام Nino بود) برای تحویل آپارتمان آمده بود. یک جوان ایتالیائی که انگلیسی را با لهجه خاصی صحبت می کرد. از خودش اختیار نداشت و با گفتن هر خواسته ما بلافاصله تلفنی با صاحب خانه مشورت می کرد.
به اتفاق جابا از پله های فرسوده و چوبی و تاریک ساختمان بالا رفتیم. جابا چراغ قوه موبایلش را روشن کرده بود تا پله ها دیده شوند. کلید را از زیر فرش کهنه پادری برداشت و در چوبی واحد را باز کرد. جابا بعداً به ما هم گفت هنگام ترک آپارتمان کلید را همانجا بگذارید! چون برای تحویل گرفتن آپارتمان نخواهد آمد.
داخل آپارتمان به سبک قدیمی امّا تمیز و نسبتاً مرتب بود. همه چیز در داخل آپارتمان وجود داشت. قفسه های کتابخانه پر از کتاب بودند. وسائل آشپزخانه کامل و اتاقها و سالن، اثاثیه مورد لزوم را داشتند. اینترنت فعال با مودم سیار و سرعت بالا داشت. انگاری تا چند ساعت پیش افرادی در این خانه ساکن بودند و بدون بردن اسباب منزل، آنجا را ترک کرده اند. در تفلیس اغلب آپارتمان را با وسائل شخصی اجاره می دهند. این موضوع احتمالاً ناشی از ایجاد درآمد فصلی مالک از آپارتمان خود است.
آپارتمان کولر نداشت و من در هنگام رزرو به این موضوع توجه نکرده بودم امّا پنکه داشت. خوشبختانه هوا خوب و دلپذیر بود و به سیستم خنک کننده نیاز نشد.
جابا پس از توضیحات لازم پرسید؛ آیا آپارتمان اوکی است؟ کمی دودل بودیم. از طرفی آپارتمان Magda را هم کنسل کرده بودیم از طرف دیگر خسته بودیم و حال و حوصله و وقت گشتن و پیدا کردن جای دیگری را نداشتیم بنابراین ترجیح دادیم همین آپارتمان را بگیریم. ضمن اینکه پیش خودم گفتم؛ قرار نیست تا ابد در آنجا بمانیم! کمی سخت بگذرد اشکال ندارد. البته پس از اسکان جز نمای قدیمی و فرسوده ساختمان، مشکل دیگری نداشتیم. گرچه شیک و به روز نبود امّا تمیز و مناسب بود و آثاری از حشرات موذی و... نبود. اتاقها و تختخوابها، سرویس بهداشتی و حمام هم تمیز و مرتب بودند. نظر همسفران را پرسیدم آنها هم ظاهراً ناراضی نبودند و موافقت کردند امّا یقیناً راضی هم نبودند. البته اگر آپارتمان را ببینید و نپسندید می توانید بدون پرداخت مبلغی از اجاره کردن آن انصراف دهید.
عکس11- نمای ساختمان و آپارتمان رزرو شده
عکس12- نمای محوطه آپارتمان رزرو شده
عکس13- نمائی از داخل آپارتمان رزرو شده
عکسهای14تا17- داخل آپارتمان رزرو شده، منبع: سایت بوکینگ
آپارتمان Magda ظاهراً تمیزتر و شیک تر از این دو آپارتمان بود و ما آن را هم با مبلغ 240 لاری رزرو کرده بودیم. عکسهای آپارتمان Magda در سایت بوکینگ نشان می داد که به مراتب زیباتر و بهتر است. اگر آپارتمان Magda را کنسل نکرده بودم، قطعاً رضایت به اقامت در این آپارتمان را نمی دادیم.
عکسهای18تا20- نماهائی از آپارتمان Magda، منبع: سایت بوکینگ
پس از دریافت جواب مثبت از ما، جابا کرایه 3 شب اقامت را که240 لاری بود درخواست کرد. پول به اندازه اجاره بها نداشتم بنابراین به او گفتم؛ مقداری را می پردازم و مابقی را فردا پس از چنج به او می دهم. جابا بلافاصله با صاحب خانه تماس گرفت و پس از قطع تماس گفت؛ Nino کل کرایه را الان می خواهد و در ادامه گفت؛ در خیابان نزدیک آپارتمان محلی برای چنج کردن وجود دارد. به اتفاق هم برای چنج و پرداخت کرایه از سربالائی کوچه به سمت خیابان سرازیر شدیم.
صرافی در خیابان قدیمی و سنگفرش و بسیار شلوغ "کوته آفخازی" قرار داشت. در تفلیس هم مانند ایروان صرافی های زیادی برای تبدیل دلار به لاری وجود دارند. در خیابان کوته آفخازی و همچنین خیلی از نقاط تفلیس برای چنج دلار صرافی ها هرکدام مبالغ متفاوتی برای تبدیل به لاری در تابلوهایشان درج کرده اند که برای چنج رقم مناسب و باصرفه می توان صرافی دلخواه را انتخاب کرد.
پس از چنج کردن دلار و پرداخت کرایه از جابا خداحافظی کردم و به آپارتمان برگشتم. ساعت حدود 9 شب بود و ما تصمیم گرفتیم پس از گذراندن یک روز خسته کننده برای شام بیرون برویم. خیلی زود آماده شدیم و با خودرو به سمت خیابان کوته آفخازی رفتیم. این خیابان از سمت جنوب به طرف بالا بصورت یکطرفه است و امتداد آن به میدان آزادی منتهی می شود.
اگر در انتهای خیابان قمی به هنگام ورود به خیابان کوته آفخازی به سمت راست برویم بزرگراهی وجود دارد که چند متر جلوتر بلافاصله در سمت راست آن خیابان "آبانو" قرار دارد و سربالائی است. حمام های سولفور و مسجد تفلیس در این خیابان قرار دارند. رستورانها و هاستل های بسیاری در این خیابان وجود دارند و همچنین یکی از راه های ورودی قلعه تاریخی "ناریکالا" و "مجسمه مادر" (که کارتلیس ددا نامیده می شود) بصورت سنگفرش و دارای سربالائی تند برای بالا رفتن و رسیدن به آنجا وجود دارد. در کنار این مسیر پله هائی برای رفتن به سمت قلعه نیز وجود دارند.
خیابان سنگفرش کوته آفخازی مانع سرعت گرفتن خودرو است بنابراین خیلی به آهستگی رانندگی می کردم. پس از رسیدن به میدان آزادی خودرو را در داخل میدان و جائی مناسب پارک کردم و قدم زنان برای یافتن یک رستوران شیک و تمیز رفتیم.
میدان آزادی تفلیس یکی از نقاط دیدنی است و گردشگران خارجی به هنگام سفر به تفلیس از این میدان بازدید می کنند. گفته می شود؛ میدان آزادی تفلیس در دورانی که گرجستان یکی از جمهوری های شوروی سابق بود به نام میدان لنین شناخته می شد. امّا پس از استقلال، نام آزادی را به خود گرفت. همچنین قبل از نام لنین، به افتخار یک نظامی روسی به نام "پاسکوویچ یروانسکی"، امپراطوری روسیه در زمان تزارها نام "یروان" را برای آن برگزیده بود. این میدان از قدیم الایام اغلب محل تجمع مردم برای مناسبتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین تظاهرات اعتراضی بوده و هست.
عکس21- نمائی از میدان آزادی تفلیس
در ضلع شمالی میدان، تندیس "آلکساندر پوشکین" شاعر و نویسنده روسی و بنیان گذار ادبیات مدرن روسی قرار دارد و خیابانی هم به همین نام به این میدان منتهی می شود. همچنین خیابانهای "دادیانی" و "لئونیدزه" به این میدان منتهی می شوند. در این میدان هتل لوکس "ماریوت" و نبش خیابان روستاولی، ساختمان شورای شهر و شهرداری تفلیس و دفتر جورجیا بانک قرار دارند. در وسط میدان آزادی ستونی بلند وجود دارد که در بالای آن تندیس جرجیس مقدس (یکی از پیامبران) در حال مبارزه با اژدها دیده می شود.
عکس22- نمائی از میدان آزادی تفلیس، منبع: اینترنت
پس از کمی قدم زدن در سمت راست میدان و دیدن چند رستوران، به داخل یکی از آنها که به ظاهر تمیزتر و مرتب تر بود رفتیم. نام رستوران به زبان گرجی بود و متأسفانه اسم آن را متوجه نشدیم (یا شاید هم نامش را به زبان انگلیسی نوشته بود که توجه نکردیم).
داخل رستوران کمی شلوغ بود و پیشخدمت های زن و مرد برای خدمات رسانی به مشتریان در تلاش بودند. در گوشه ای از رستوران تندیس یک پیرزن روستائی در حال آشپزی سنتی که نمادی از کار و تلاش زنان روستائی گرجی است، به چشم می خورد.
عکس23- تندیس پیرزن روستائی
در پشت یک میز نشستیم و منو را که روی میز قرارداشت ورانداز کردیم. خوشبختانه نام و ترکیبات غذاهای درج شده در منو با دو زبان گرجی و انگلیسی بود. پس از جستجو در نام غذاها (که از نام و ترکیب بعضی هایشان حدس زدیم ممکن است با مذاق ما سازگار نباشد!) همگی توافق کردیم که خینکالی و کتلت گوشت سفارش داده به عنوان شام مزه این غذاها را تست کنیم.
خینکالی خمیر بقچه ای مانند و بصورت چیندار است که در وسط آن گوشت می گذارند و می پزند. خینکالی انواع مختلفی مانند؛ گوشت، سیب زمینی و قارچ دارد. ما خینکالی گوشت سفارش دادیم.
عکس24- خینکالی، منبع: اینترنت
من از قبل با نام و ترکیبات غذاهای گرجستان مانند؛ خینکالی، خاچاپوری، متسوادی (شیشلیک)، سوپ خارچو، چاناخی، چاکاپولی، شکمرولی و... آشنا بودم امّا با نام کتلتی که بصورت "میت کتلت" در منو نوشته شده بود ناآشنا بودم. در واقع نمی دانستم این غذا آیا گرجستانی هست یا نه؟!
پس از سفارش غذا مدت زمان زیادی طول کشید تا غذای ما حاضر شود. پسری جوان که پیشخدمت بود و سفارش غذا را گرفته بود در هر رفت و آمد در سالن رستوران با لبخند و سرتکان دادن خود از تأخیر در آوردن غذا عذر خواهی می کرد. وقتی از او علت تأخیر را پرسیدیم او گفت؛ تهیه خینکالی زمان می برد. نمی دانم این موضوع صحت دارد یا نه! امّا به هرحال چاره ای نبود و میبایست منتظر آمدن غذا می شدیم.
پس از حدود 40 دقیقه انتظار بالاخره پیشخدمت با سینی غذاها آمد. در کنار غذاها نان هائی آورد که بصورت لوزی و تقریباً شبیه باگت بودند. هریک از همسفران از هردو غذا خوردند. خینکالی را فقط در عکسها دیده بودم امّا اکنون در مقابلم بود و می توانستم مزه آن را بچِشم! بسیار خوشمزه و خوش طعم بود.
در خینکالی گوشت، خمیر بقچه را با سبزیجات معطر مانند جعفری و آویشن به اضافه سیر و پیاز خورد شده به همراه گوشت پر می کنند و در آب جوش می پزند. به هنگام مصرف، آب در درون بقچه خمیری وجود دارد. این غذا بسیار لذیذ و خوشمزه است و از غذاهای پرطرفدار گرجی است. نحوه خوردن آن کمی حوصله می خواهد. هنگام خوردن ابتدا سوراخی در قسمت بالای خمیر بقچه ای ایجاد می شود تا آب درون آن نوشیده شده پس از آن محتویات داخل خمیر خورده می شود. هرچه تعداد چین بالای خمیر بیشتر باشد نشاندهنده مهارت آشپز در پختن آن است.
همچنین مقداری کتلت گوشت هم خوردم و با مذاقم جور بود! پس از اتمام غذا و پرداخت 45 لاری حدود ساعت 10.5 شب از رستوران خارج شدیم و پیاده به سمت خیابان روستاولی قدم زنان رفتیم. خیابان تقریباً خلوت بود و کمتر خودروئی تردد می کرد. مغازه ها هم تعطیل بودند. پس از کمی قدم زدن ترجیح دادیم با خودرو گشتی در شهر بزنیم و به آپارتمان برگردیم...
روز دوشنبه 27 شهریور اولین روز هفته بود و ما ساعت 9.5 قرار کاری با مدیران یک شرکت داشتیم. صبح زود از خواب بیدار شدیم و پس از خوردن صبحانه از آپارتمان خارج شدیم و برای رسیدن به محل ملاقات به خیابان "آکاکی بلیاشویلی" رفتیم.
نزدیک ظهر بود که مذاکرات تمام شد. "داویت" رئیس شرکت از ما در یک رستوران گرجی در خیابان "چاوچاوادزه" به نام "تابلا" پذیرائی کرد. 2 نفر از همکاران داویت نیز با ما همراه شدند.
عکس25- رستوران تابلا، منبع: اینترنت
یک رستوران سنتی و زیبا که دیوارهای داخل بصورت آجرنمای قدیمی بود. پیشخدمت ها مرتب، منظم و مؤدب بودند. روی دیوارها قاب عکسهای مختلفی نصب شده بودند.
هریک از همسفران سفارش غذا دادند. من ترجیح دادم متسوادی بخورم که شیشلیکی از گوشت بره تهیه شده بود. متسوادی بسیار خوشمزه بود. تکه های گوشت کباب شده و آبدار با رب انار ترش ترکیب شده و کاملاً نرم و ترد بودند.
پس از خوردن ناهار در رستوران و گپ و گفتی دوستانه از داویت و همکارانش خداحافظی کرده و به سمت آپارتمان حرکت کردیم. به دلیل ضیق وقت از استراحت در آپارتمان صرفنظر کردیم و فقط لباسهای رسمی را با لباسی سبک و اسپرت تعویض کردیم و حدود ساعت 2 بعدازظهر بود راهی بازار قدیمی "واگزال" شدیم.
این بازار در شمال تفلیس و در نزدیکی ایستگاه راه آهن قرار دارد. از آنجائیکه افراد محلی نام این بازار را به نام "واگزالیس بازروبا" می شناسند امّا در نقشه ها به نام های دیگری هست، بنابراین maps.me نمی توانست مکان مورد نظر را جهت یابی کند (یا شاید ما نتوانستیم در نقشه پیدایش کنیم). گرچه در نرم افزار مربوطه و نقشه های گوگل نام واگزال بصورت واکسال آمده است امّا برای دسترسی سریعتر به بازار و اطمینان از اینکه مقصد صحیح است، روش سنتی استفاده از تاکسی بهترین گزینه بود! و ما به نقشه توجه زیادی نشان ندادیم. (از سفر قبلی ام به تفلیس نام این بازار در ذهنم همان "واگزلیس بازروبا" باقی مانده بود).
با توجه به عدم نیاز به خط موبایل در گرجستان (به لطف وجود اینترنت رایگان در معابر عمومی) از خرید خط نیز صرفنظر کردیم و ارتباطات به وسیله تلگرام و با استفاده از مودم سیار یا اینترنت رایگان معابر انجام می گرفت.
در میدان آزادی به یک تاکسی گفتم؛ "واگزالیس بازروبا" او هم با تکان دادن سر اشاره کرد که به دنبالش برویم. پس از عبور از چند خیابان و محله در گوشه ای ایستاد و اشاره کرد که اینجاست. از خودرو پیاده شده و کرایه او را که 4 لاری درخواست کرده بود، پرداختم. با دیدن محله ای که بازار در آنجا واقع شده، سفر و بازدید از این بازار در چند سال پیش یادم آمد. خودرو را در داخل پارکینگ سرپوشیده طبقاتی کنار بازار پارک کردم و راهی بازار شدیم. همچنین مبلغ 10000درام باقیمانده از ارمنستان را در صرافی مقابل بازار واگزال به مبلغ 49 لاری چنج کردم.
در زبان روسی به خط راه آهن واگزال می گویند و به جهت قرار داشتن این بازار در نزدیک راه آهن به این نام مشهور شده است. در این بازار انواع وسائل و مایحتاج وجود دارد و یکی از بازارهائی مهم تفلیس است که هرنوع کالائی اعم از؛ پوشاک، میوه و تره بار، مواد غذائی، وسائل آشپزخانه، وسائل تزئینی، لوازم التحریر، لوازم خانگی و... را می توان با قیمت های مناسب خریداری کرد.
بازار واگزال تقریباً شبیه بازار مولوی خودمان است امّا با این تفاوت که بسیار تو در تو می باشد. بعضی از اصناف مانند پوشاک دارای راسته مشخصی هستند.
عکسهای26تا31- نماهائی از داخل بازار واگزال
عکسهای32تا34- نماهائی از خیابانهای اطراف بازار واگزال
عکس35- دستفروشان اطراف بازار واگزال
عکس36- روزنامه فروش در اطراف بازار واگزال
عکس37- نظافتچی شهری در اطراف بازار واگزال
بعد از 3 ساعت گشت و گذار در بازار واگزال و خرید مقداری مایحتاج و پرداخت 3 لاری حق پارکینگ، به طرف خیابان روستاولی رفتیم. عصر بود و در آن ساعت از روز خیابانهای تفلیس بسیار شلوغ بودند و ترافیک سنگینی داشتند. با توجه به عدم توسعه خیابانهای مرکزی شهر تفلیس و ازدیاد خودروها، این امر طبیعی بنظر می رسید مخصوصاً برای ما ایرانی ها که به ترافیک سنگین شهرهایمان عادت کرده ایم.
خودرو را در خیابان روستاولی مقابل فروشگاه "مرانی" پارک کردم. در آنجا پارکبان وجود داشت و خودروها را برای پارک در محل مخصوص هدایت می کرد. محلی را برای پارک خودرو به ما نشان داد و 2 لاری حق پارکینگ درخواست کرد.
فروشگاه مرانی یکی از مراکز خرید معروف شهر تفلیس است. با توافق همسفران گشتی کوتاه و گذرا در داخل پاساژ زدیم.
این فروشگاه بصورت پاساژ 4 طبقه است و بسیاری از برندهای معروف دنیا مانند؛ زارا، کوتون، مانگو و... در آنجا شعبه دارند. کافه و رستوران نیز در این مرکز خرید وجود دارد.
در تفلیس برای افرادی که علاقمند به خرید هستند مراکز خرید متعددی از جمله؛ مرکز خرید "ایست پوینت" در خیابان کاختی، مرکز خرید "تفلیس سنترال" در میدان اسکوئر، بازار "لیلو" در 30 کیلومتری شرق تفلیس، مرکز خرید "مگالین" و"GTC" در خیابان وکوئا، مرکز خرید "اوراسیا" و "سیتی مال گلدانی" در خیابان خیزانیشویلی، مرکز خرید"کارواسلا" در خیابان دادیانی، مرکز خرید "پکینی" در خیابان پکینی، مرکز خرید "تبلیسی مال" در20 کیلومتری شمال تفلیس وجود دارند.
پس از خروج از فروشگاه به سمت شمال خیابان روستاولی قدم زنان رفتیم. نزدیک غروب بود و رفت و آمد مردم کم کم در پیاده روها بیشتر می شد. بعد از کار و تلاش روزانه، مردم تفلیس هنگام غروب برای گشت و گذاری در شهر به خیابان ها آمده بودند. پیاده روی در تفلیس و در میان مردم دلنشین تر و جذاب تر از گشت و گذار با خودرو در خیابانها است. با خودرو بطور گذرا فقط خیابانها و مناظر تفلیس را می دیدیم امّا هنگام پیاده روی شادابی و سرزندگی در مردم برای ما ملموس تر بود. با قدم زدن در پیاده روهای خیابان روستاولی و دیدن مناظر، مکانها در دو سمت خیابان و نشاط و شادابی مردم احساس خوشایندی در ما ایجاد شد.
خیابان "شوتا روستاولی" از مهمترین و قدیمی ترین خیابانهای مرکزی شهر تفلیس است. بسیاری از مراکز مهم دولتی و غیردولتی، تجاری و فرهنگی در این خیابان قرار دارند.
شوتا روستاولی شاعر سده12میلادی از حماسه سرایان بزرگ گرجستان است که به افتخار او این خیابان را به نام روستاولی نام گذاری کرده اند. ساختمانهای قدیمی بزرگ با معماری کلاسیک و همچنین ساختمانهای مدرن در این خیابان به چشم می خورند.
این خیابان از جنوب به میدان آزادی متصل است و انتهای آن در یک دوراهی به خیابانهای "مراب کوستاوا" و "میخائیل زاندوکلی" متصل می شود. کنسرت هال تفلیس، خانه اپرا، تئاتر آکادمیک روستاولی، کلیسای کاشوتی، موزه و خانه هنر تفلیس، دادگاه عالی، آکادمی علوم گرجستان و سینمای روستاولی از مراکز مهمی هستند که در این خیابان قرار دارند.
همچنین در روبروی کلیسای کاشوتی پارلمان و مدرسه ملی گرجستان قرار دارند. یکی از ایستگاههای مترو نیز در خیابان روستاولی قرار دارد.
عکسهای38و39- خیابان روستاولی و مردم
عکس40- نمائی از پارلمان تفلیس در خیابان روستاولی
عکس41- نمائی از مدرسه ملی تفلیس در خیابان روستاولی در شب
عکس42- نمائی از آکادمی علوم تفلیس در خیابان روستاولی
عکس43- نمائی از ساختمان کنسرت هال تفلیس
عکس44- نمائی از کلیسای کاشوتی
عکس45- نمائی از مترو خیابان روستاولی
هتلها و مراکز اقامتی زیادی مانند؛ هتل ماریوت، هتل بالتیمور، هاستل مارکوپولو، هتل کاولیه و هتل اپرا در این خیابان قرار دارند. در خیابان "ایناشویلی" که از روستاولی منشعب می شود نیز هتل "رادیسون بلو" قرار دارد.
عکس46- نمائی از هتل رادیسون بلو تفلیس
عکس47- نمائی از هتل ماریوت در خیابان روستاولی در شب
علاوه بر مراکز مهم و مکانهای اقامتی در خیابان روستاولی، دست فروشها، رستورانها و فروشگاههای متعددی در این خیابان وجود دارند. هنرمندان نقاش هم در پیاده رو بساط پهن کرده اند و با نقاشی چهره و مناظر هنرنمائی می کنند.
عکسهای48و49- نمائی از نقاشیهای هنرمندان خیابان روستاولی
عکس50- هنرمند نقاش
در خیابان روستاولی مانند بسیاری از خیابانهای دیگر تفلیس، زیرگذرهائی برای عبور عابرین پیاده وجود دارند. در این زیرگذرها مغازه های کوچکی وجود دارند و لباس و کفش، مواد غذائی و... عرضه می کنند. به هنگام غروب در راهروهای زیر گذر بساط دستفروشی و همچنین هنرنمائی افرادی با ساز و آواز برای کسب درآمد گسترده است.
عکس51- نمائی از ورودی یکی از زیرگذرهای خیابان روستاولی
عکس52- نمائی از میدان جمهوری در خیابان روستاولی- دکل تلویزیون در ارتفاعات متاتسامیندا دیده می شود
علیرغم وجود زیبائیهای چشم نواز در خیابانهای تفلیس از جمله روستاولی که محل عبور گردشگران خارجی بیشماری هست، متکدیان و برخی افراد بی خانمان هم دیده می شوند. بعضی از متکدیان در گوشه ای نشسته و گدائی می کنند و بعضی از متکدیان خردسال سمج نیز چنان گستاخ هستند که با دیدن گردشگران خارجی از پاهای آنها آویزان می شوند و تا پول نگیرند رهایشان نمی کنند. صحنه های تلخی که بنظر می آید رهاورد اقتصاد ضعیف گرجستان است. (متوسط در آمد در گرجستان پائین تر از هزینه ها است). البته اگر پلیس این صحنه ها را ببیند با متکدیان برخورد جدی می کند. همچنین افراد بی خانمانی هستند که در خیابان جولان می دهند.
عکس53- متکدی در خیابانهای تفلیس
عکس54- بی خانمان در خیابانهای تفلیس
قدم زنان به سمت شمال خیابان رفتیم و در انتهای خیابان کوستاوا به میدان "قهرمانان" رسیدیم. در این میدان نمادی از دلاوری به شکل بنای یادبود از قهرمانی و جانفشانی سربازان گرجی وجود دارد. بنای یادبود قهرمانان تفلیس برای بزرگداشت دلاور مردانی که در راه دفاع از میهنشان جان باختند در این میدان قرارداده شده است. این بنا با ارتفاع 51 متر با سنگ مرمر سفید در سال 2009 ساخته شد.
عکس55- نماد و میدان قهرمانان تفلیس
در گوشه ای از میدان نیز نام شمار زیادی از سربازانی که در جنگ های مختلف مانند؛ مقابله با ارتش سرخ در سال 1921و کشته شدگان "جنگ آبخازیا" جان خود را برای دفاع از میهنشان از دست دادند بر روی سنگ مرمر حک شده و 2 سرباز همیشه در کنار بنای یادبود به حالت احترام و خبردار و ساکت ایستاده اند.
پس از دیدن این بنا تصمیم گرفتیم برای بازگشت به خیابان روستاولی از خیابان سنگفرش "وارازیسخِوی" به سمت خیابان موازی کوستاوا به نام "ملکیشویلی" برویم.
عکس56- نمائی از بنای یادبود کشته شدگان جنگ های گرجستان
در ابتدای خیابان کوستاوا و نبش خیابان "تامار چوولیدزه" فروشگاهی به نام "SPAR" وجود دارد که مایحتاج و مواد غذائی به وفور در آن یافت می شود. از این فروشگاه مایحتاج تهیه کرده و به سمت روستاولی رفتیم و آنها را در خودرو گذاشتیم. مجدداً پیاده تا میدان آزادی رفتیم و از آنجا برای خوردن شام به سمت "مک دونالد" شعبه روستاولی برگشتیم.
عکس57- نمائی از فروشگاه SPAR منبع: اینترنت
اوائل شب بود و خیابانها و پیاده روها شلوغ تر شده بودند. شعبه مک دونالد در خیابان روستاولی در نبش خیابان "کاکابادزیبی" و مشرف به خیابان روستاولی و روبروی آکادمی علوم تفلیس قرار دارد.
عکس58- نمائی از رستوران مک دونالد در خیابان روستاولی
در مک دونالد چندین متصدی دریافت سفارش غذا پشت صندوقها ایستاده و پس از دریافت سفارش بلافاصله غذای مورد نظر شما را در سینی گذاشته و بدستتان می دهند. افراد زیادی برای سفارش غذا در صف انتظار ایستاده بودند. ما هم سفارش ساندویچ گوشت و سیب زمینی سرخ کرده داده و 43 لاری پرداخت کردیم.
عکس59- غذای مک دونالد
ساعت 8.5 شب بود و پس از خروج از مک دونالد به سمت خودرو رفتیم و راهی آپارتمان شدیم. خودرو را در محوطه ساختمان پارک کردم و با توافق همسفران برای قدم زدن در خیابان کوته آفخازی رفتیم.
علیرغم روز پر تکاپو، خوشبختانه هیچیک از همسفران خسته نبودند بنابراین می توانستیم تا پاسی از شب در خیابان قدم بزنیم. مقصد خیابان "کوته آفخازی" بود.
خیابان سنگفرش کوته آفخازی از قدیمی ترین خیابانهای تفلیس از جنوب به شمال بطرف میدان آزادی یکطرفه است و جنوب خیابان از طریق پل "متخی" به میدان "اروپا" وصل می شود. عبور از این خیابان با خودرو آزار دهنده است! به هرحال در روزهای اقامت در تفلیس مجبور بودیم برای رفتن از محل سکونت تا میدان آزادی طول این خیابان سنگفرش را طی کنیم.
در این خیابان پر رفت و آمد و شلوغ، رستوران ها، مراکز اقامتی و همچنین دفاتر ارائه خدمات مسافرتی و اجاره خودرو شخصی وجود دارند. رستوران ایرانی هزار و یک شب در این خیابان قرار دارد.
تورهای یک روزه شهرهای گرجستان برای شهرهای؛ "سیغناقی"، "کازبگی"، "شهر سنگی اوپلیست سیخه"، "کاختی"، "بورجومی" و ... با نرخ های بین 50 تا 85 لاری از طرف دفاتر خدمات مسافرتی برگزار می شوند. همچنین بر روی خودروهای سواری پارک شده در کنار خیابان اطلاعیه هائی مبنی بر اجاره خودرو شخصی با درج نرخ و شماره تلفن تماس دیده می شوند.
عکس60- نمائی از خیابان کوته آفخازی، منبع: اینترنت
عکس61- نمائی از پل متخی، ابتدای خیابان کوته آفخازی، منبع: اینترنت
بسیاری از سوپرمارکت ها و مغازه ها تا پاسی از شب باز و درحال ارائه خدمات بودند. گردشگرانی بسیاری از ملل مختلف در خیابان کوته آفخازی در رفت و آمد بودند. هموطنان زیادی را نیز در این خیابان دیدیم. این خیابان معمولاً پاتوق گردشگران ایرانی و ایرانیان ساکن تفلیس است. پس از رسیدن به میدان آزادی مجدداً از مسیری که آمده بودیم به آپارتمان برگشتیم و نیمه شب بود خوابیدیم...
روز سه شنبه 28 شهریور آخرین روز اقامت ما در گرجستان بود و با توجه به ضیق وقت تنها به چند مکان محدود در تفلیس می توانستیم برای بازدید برویم. انتخاب ما "دریاچه لاک پشتها"، "موزه مردم شناسی تفلیس"، "کلیسای سامِبا" و "قلعه تاریخی ناریکالا" بودند.
پس از صرف صبحانه، ساعت 8 صبح به طرف دریاچه لاک پشتها که در منطقه "واکه" قراردارد حرکت کردیم. پس از رسیدن به خیابان "چولوکاشویلی" در غرب تفلیس، وارد جاده "کاس تابا" (لاک پشت به زبان گرجی) شدیم که به دریاچه منتهی می شود، راه پر پیچ و خم و سربالائی را طی کردیم و به دریاچه لاک پشت ها رسیدیم.
بعضی ها عقیده دارند علت نام گذاری این دریاچه به نام "دریاچه لاک پشتها" به واسطه زیستگاه لاک پشتها و زیاد بودن آنها در منطقه است. بعضی دیگر علت نام گذاری را به دلیل شکل لاک پشتی دریاچه می دانند. به هرحال من منبع موثقی در خصوص نام گذاری این دریاچه پیدا نکردم.
این دریاچه در دامنه کوه مقدس "متاتسامیندا" واقع شده و رود "وارازیسخوی" پس از انشعاب از رود "متکواری" به آن می ریزد. این دریاچه در ایام هفته تفرجگاه مردم تفلیس و پذیرای گردشگران خارجی است. از تفریحات و سرگرمی های این منطقه می توان به قایق سواری، شنا، پیاده روی دور دریاچه و همچنین برگزاری فستیوال و کنسرت های اواخر هفته اشاره کرد. در آنجا فروشگاه مواد غذائی و مکانهائی برای استراحت نیز وجود دارند.
عکس62- نمائی از دریاچه لاک پشت
عکس63و64- نماهائی از شهر تفلیس از فراز جاده کاس تابا
اوائل صبح بود و هوا بسیار مطبوع و دلچسب. نسیمی خنک و لذت بخش از طرف دریاچه می وزید. محوطه اطراف دریاچه خلوت بود و خبری از شلوغی نبود. در آن ساعت روز جز افرادی که برای ورزش صبحگاهی به آنجا آمده بودند و چند خانواده دیگر، کسی حضور نداشت. ما فقط برای بازدید از منطقه رفته بودیم و قصد گذران اوقات نداشتیم بنابراین خیلی زود برگشتیم. در مسیر بازگشت "موزه فضای باز مردم شناسی تفلیس" در سمت چپ جاده دیده می شود.
با پرداخت 3 لاری به ازای هر نفر وارد محوطه موزه شدیم.
این موزه در سال 1966 توسط "جرج چیتیا" قوم شناس مشهور گرجی ایجاد شد. در این موزه که 65 هکتار وسعت دارد، حدود70 ساختمان در 14 بخش تفکیک شده و با بیش از 8000 وسیله، مصنوعات و ابزارآلات گوناگون متعلق به اقوام مختلف گرجستان در آنها وجود دارند.
آثار و بناهای تاریخی، صنایع دستی، نگاره های سنتی و نمونه هائی از معماری زیبا و بی نظیر در این موزه هستند که هنر و معماری سنتی مناطق مختلف گرجستان را به رخ می کشند. موزه همه روزه به جز روزهای دوشنبه از ساعت 9 صبح تا 6 بعداز ظهر باز است. از پارک واکه به دریاچه لاک پشت و موزه مردم شناسی راه دارد.
عکسهای65تا76- نماهائی از موزه مردم شناسی تفلیس
برای بازدید از تمامی قسمت های این موزه یک روز کامل نیاز است. ما فقط به یک بازدید گذرا بسنده کردیم و پس از 2 ساعت گردش در موزه به سمت کلیسای سامِبا رفتیم. ظهر بود که به کلیسای تثلیث (سامِبا) رسیدیم.
عکس77- نمائی از ورودی کلیسای سامِبا از کوچه پشت کلیسا
خودرو را در یکی از کوچه های پشت کلیسا که به منطقه "آولاباری" معروف است، پارک کرده و از در پشت وارد محوطه کلیسا شدیم.
کلیسای جامع سامِبا در روی تپه "الیا" در محله قدیمی آولاباری توسط معمار گرجی به نام "آرچیل میندیاشویلی" ساخته شده است. در سامِبا 9 کلیسای کوچک دیگر و یک برج ناقوس بزرگ وجود دارد.
برج ناقوس، اقامتگاه اسقف اعظم، صومعه، آکادمی علوم دینی، فرهنگستان الهیات، کارگاه های آموزشی، استراحتگاه بزرگان صومعه و ... بخشهای مهم این کلیسا هستند. بسیاری از جوانان تفلیس برای آغاز زندگی مشترک، مراسم ازدواج خود و بسیاری از والدین مراسم غسل تعمید فرزندانشان را در این کلیسا برگزار می کنند.
عکس78- نمائی از یکی از کلیساهای سامِبا
عکسهای79تا81- نماهائی از کلیسای سامِبا
عکس82- نمائی از ناقوس کلیسای سامِبا
عکسهای83 و84- نماهائی از محوطه بیرونی کلیسای سامِبا
عکسهای85تا87- نماهائی از محوطه داخلی کلیسای سامِبا
پس از گشت و گذاری در محوطه و داخل کلیسا، با توافق همسفران برای خوردن ناهار رستوران ایرانی نائب را انتخاب کردیم. این رستوران با غذاهای متنوع ایرانی در خیابان "دادیانی" قراردارد. خیلی زود به رستوران رسیدیم و سفارش غذا دادیم. از بین غذاهای معرفی شده در منو رستوران چلو مرغ و کباب کوبیده را انتخاب کردیم.
عکس88- رستوران نائب، منبع اینترنت
پس از خوردن ناهار و پرداخت 72 لاری به طرف "پارک ریکه" و "پل صلح" رفتیم. ساعتی را در پارک قدم زده و از روی پل صلح نظاره گر رود "کورا" (متکواری) شدیم.
عکس89- نمائی از پارک ریکه
عکس90- نمائی از پل صلح، منبع: اینترنت
عکس91- نمائی از پل صلح
رودخانه "کورا" از وسط تفلیس می گذرد. در گرجستان به این رودخانه "متکواری" می گویند. برخی مورخان معتقدند نام کورا از پادشاه هخامنشی ایران به نام "کوروش" گرفته شده است. سرچشمه این رودخانه از کوههای چالدران در ترکیه است و پس از عبور از کشورهای گرجستان و آذربایجان، به دریای خزر می ریزد.
عکس92- رودخانه متکواری
دو طرف شهر تفلیس در نقاطی از شهر با پلهائی مانند؛ "کوئین تامار"، "میندلی"، "واخوشتی باقراتیونی"، "روباکیدزه"، "باراتشویلی"، "گالاکتیون تابیدزه"، "ساربروکن"، "متخی" و "آراگولی" از دو نوع قدیمی و مدرن به هم متصل شده اند. پل های "گالاکتیون تابیدزه" و ساربروکن (درای بریج) از پلهای قدیمی هستند و "پل صلح" یکی از جدیدترین ارتباط دهندگان دو بخش شهر است. تعدادی از پلهای عمدتاً قدیمی مانند؛ باراتشویلی بسیار عریض و دارای سواره رو و پیاده رو هستند امّا پل صلح فقط به منظور عبور عابر پیاده طراحی و ساخته شده است. کمی پائین تر از پل صلح، پل قدیمی متخی (گورکاسالی) و بالاتر از آن پل باراتشویلی قرار دارند. پل صلح یک سازه فلزی زیبا با چراغ های رنگارنگ تعبیه شده در سازه که در شب روشن می شوند در سال 2010 افتتاح گردید. یک طرف پل صلح در "پارک ریکه" قرار دارد. این پارک یک فضای سبز و تفرج گاه زیبائی است که پذیرای خانواده ها برای گذران اوقات فراغت است. در گوشه ای از پارک پله هائی وجود دارند که می توان از طریق آنها به خیابان "باراتشویلی" و "میدان اروپا" رسید.
همچنین در پارک ریکه ایستگاه تله کابین برای دسترسی به قلعه قدیمی ناریکالا و مجسمه کارتلیس ددا قرار دارد. تله کابین در طول روز علاقمندان بازدید از قلعه ناریکالا و تندیس کارتلیس ددا را به بالای تپه "سولولاکی" می رساند. استفاده از تله کابین بصورت رفت و برگشت هر نفر 2 لاری و یکطرفه هر نفر 1 لاری می باشد.
عکس93- نمائی از تله کابین تفلیس، منبع: اینترنت
ابتدا همسفران پیشنهاد دادند با تله کابین به قلعه ناریکالا برویم امّا خیلی زود منصرف شدند و ترجیح دادیم با خودرو به سمت آپارتمان رفته و از آنجا برای بازدید از قلعه پیاده برویم. از محل اقامت ما تا ابتدای مسیر ناریکالا با پای پیاده 5 دقیقه راه بود.
پس از خروج از پارک ریکه گشتی در شهر زدیم و در مسیر، بازار موسوم به "درای بریج" را دیدیم.
دستفروشان زیادی کالاهای خود را برای فروش در کنار خیابان عرضه کرده بودند. درای بریج در کنار پل "ساربروکن" (معروف به پل خشک) نزدیک خیابان "گامسا خوردیا" قرار دارد. در این بازار انواع وسائل آنتیک و قدیمی، نمادهای گرجستان، جواهرات، صنایع دستی چوبی، خرده ریزهای کهنه و دست دوم، کاسه های سفالی قدیمی و... برای فروش عرضه شده بودند. با گشتی گذرا در این بازار تعدادی نماد گرجستان خریدیم.
عکسهای94و95- نماهائی از بازار درای بریج، منبع: اینترنت
مقصد بعدی بازدید از قلعه تاریخی ناریکالا و مجسمه مادر گرجستان (کارتلیس ددا) بود. پس از رسیدن به محل اقامت، خودرو را در محوطه بیرون آپارتمان پارک کرده و به سمت قلعه رفتیم.
انتهای خیابان کوچک "قمی" (محل اقامت ما) به خیابان "کوته آفخازی" می رسد. پس از ورود به کوته آفخازی و رسیدن به خیابان آبانو (که حمام های معروف در این خیابان قرار دارند) از طریق کوچه ای باریک به سمت قلعه ناریکالا و تندیس کارتلیس ددا رفتیم. کوچه دارای شیبی تند و بصورت سنگفرش است.
"حمام اوربیلیانی" یا همان حمام معروف به "شاه عباسی" در انتهای خیابان قرار دارد و مسجد تفلیس در بالای تپه ای است که مسیرش از انتهای خیابان آبانو می گذرد. غیر از اوربیلیانی تعداد زیادی حمام سولفور در کوچه های اطراف خیابان آبانو (که محله به نام آبانوتوبانی معروف است) وجود دارند و هر یک دارای ساعات کار مشخصی هستند.
"بِبوتاو"، "سامباتاو" و "زوبالوتاو" حمام های دیگری هستند که در این محله قرار دارند. با توجه به خاصیت درمانی آب های این حمامها گردشگران و مردم محلی زیادی همه روز به آنجا مراجعه می کنند. ما دوست داشتیم از حمام های تفلیس هم استفاده کنیم امّا به علت ضیق وقت نتوانستیم.
عکس96- نمائی از حمامهای سولفور تفلیس و خیابان آبانو، منبع: اینترنت
عکس97- نمائی از حمام سولفور اربیلیانی، منبع: اینترنت
مسیر قلعه ناریکالا و تندیس مادر گرجستان (کارتلیس ددا) از این سمت برای حرکت خودرو بسیار دشوار است. در کنار مسیر سنگفرش، پله وجود دارد. ظاهراً می توان با خودرو از طریق جاده ای از پشت باغ گیاهشناسی ملی تفلیس به نزدیک تندیس مادر گرجستان رسید.
در مسیر دسترسی به قلعه راهی برای ورود به باغ گیاهشناسی ملی تفلیس (بوتانیکال گاردن) وجود دارد. این باغ در جنوب قلعه ناریکالا قرار دارد و گفته می شود؛ در قدیم باغ سلطنتی پادشاهان گرجی بوده و از سال 1845 رسماً به عنوان "باغ ملی تفلیس" معرفی شده است. مساحت این باغ بیش از 160 هکتار و بصورت پوشش گیاهی و مشجر بوده و دارای هزاران گونه گیاهی از انواع مختلف است. با توجه به وسعت این باغ برای تماشا استفاده از زیبائیهای طبیعی آن حداقل یک روز باید وقت صرف کرد. باغ گیاهشناسی ملی از بالای پله های مسیر قلعه دیده می شود. به جهت وسعت زیاد و ضیق وقت ما برای بازدید به داخل باغ نرفتیم.
عکس98- نمائی از باغ گیاهشناسی ملی تفلیس، منبع: اینترنت
از پله ها بالا رفتیم و به نزدیک قلعه ناریکالا رسیدیم. قلعه ناریکالا یک دژ قدیمی مخروبه است که گفته می شود در قرن چهارم میلادی بنا شده است. امروزه هیچ آثاری جز یک ساختمان سنگی- گلی با چهره ای مخروبه از این دژ باقی نمانده است. ناریکالا از "نارین قلعه" (در زبان ترکی قلعه کوچک نامیده می شود) برگرفته شده است. البته مغول ها نیز برای این دژ نام نارین قلعه را بکار می بردند. بازدید از این قلعه رایگان است.
عکس99- نمائی از قلعه قدیمی ناریکالا، منبع: اینترنت
همسفران به علت خستگی و بی حوصلگی علاقه ای به بازدید از داخل قلعه نداشتند بنابراین از طریق پله ها مسیر را به سمت تندیس "کارتلیس ددا" ادامه دادیم.
عکس100- نمائی از تندیس مادر گرجستان (کارتلیس ددا)، منبع: اینترنت
در مسیر، دوربین تلسکوپی در کنار دیوار حائل قرار دارد که می توان با انداختن 1 لاری در داخل آن به مدت 1 دقیقه شهر تفلیس را از فراز تپه های "سولولاکی" تماشا کرد. از بلندای تپه درکنار تندیس کارتلیس ددا تفلیس تا دور دست ها قابل مشاهده بود.
مجسمه "کارتلیس ددا" یک تندیس آلومینیومی با ارتفاع 20 متری است که در واقع نمادی برای تفلیس به عنوان مادر گرجستان شناخته می شود. در یک دست این مجسمه جام شراب و در دست دیگرش شمشیر است. این مجسمه در سال 1958 توسط "الگوجا آماشوکلیا" مجسمه ساز گرجی طراحی و ساخته شده است.
نزدیک غروب بود و میبایست قبل از تاریک شدن هوا برمی گشتیم. از همان مسیری که رفته بودیم به سمت پائین برگشته و به محل اقامت رفتیم. روز پر تکاپوئی را شروع کرده بودیم و بدون استراحت در تمام روز در گشت وگذار بودیم.
آخرین روز اقامت در گرجستان روز شلوغ و پر برنامه ای برای ما بود. پس از کمی استراحت، برای گشت و گذار در تفلیس با خودرو بیرون آمدیم. پس از گشت و گذار در تفلیس و دیدن خیابانهای "پکینی"، "باختریونی"، "شارتاوا"، "اریستاوی"، "آقماشنبلی"، "ددوفالی" و "واختانگ گورگاسالی" به سمت خیابان روستاولی آمده و خودرو را در یکی از خیابانهای فرعی پارک کردم. اوائل شب بود و قدم زدن در خیابان روستاولی و خوردن شام آخرین برنامه ما در تفلیس بود.
پس از کمی قدم زدن تصمیم گرفتیم شام مختصری بخوریم. در نقطه ای از پیاده رو خیابان روستاولی دالانی مسقف بصورت راهرو است که در آنجا مغازه هائی وجود دارند. یکی از این مغازه ها غذای ترکیه ای "شاورما" عرضه می کند. با توافق همسفران همگی سفارش شاورما دادیم و متصدی پس از دریافت 38 لاری دقایقی بعد در حضور خودمان ساندویچ ها را آماده کرد. در بالای مغازه مکان کوچکی وجود دارد که می توان با خیال راحت و بدون دغدغه در آنجا نشسته و ساندویچ را میل نمود. ساندویچ بسیار لذیذ و خوشمزه ای بود.
شاوِرما نوعی ساندویچ است که تکه های پخته شده گوشت مرغ را در نان لواش مانندی می گذارند و سس و گوجه و مخلفات (براساس درخواست مشتری) به آن اضافه می کنند و بصورت لقمه در می آورند.
پس از خوردن شام به سمت خودرو رفتیم و به طرف آپارتمان حرکت کردیم...
عکسهائی از زندگی در تفلیس:
گرچه زیبائیهای یک شهر یا کشور در قاب عکس نمی گنجد و اصولاً عکسها فقط بخشی از این جذابیت ها را به تصویر می کشند امّا به منظور آشنائی بیشتر خوانندگان با شهر زیبای تفلیس، عکسهائی که در طی اقامت در این شهر گرفته شده در ادامه می آیند:
عکسهای101تا120- نماهائی از خیابانهای تفلیس و زندگی مردم
از تفلیس تا مرز ترکیه:
صبح روز چهارشنبه 29 شهریور خیلی زود از خواب بیدار شدیم. پس از صرف صبحانه وسائل را جمع کردیم و آماده رفتن شدیم. پس از ترک آپارتمان، همانطور که "جابا" گفته بود کلید را در زیر پادری مقابل ورودی آپارتمان گذاشتیم و سوار خودرو شدیم و به سمت شمال شهر تفلیس راندم. مقصد ما مرز واله و رفتن به ایران از طریق ترکیه بود. از روی نقشه مسیر را تعیین کردیم. میبایست از سمت شمال تفلیس به طرف شهرهای "گوری"، "خاشوری" و "بورجومی" به دو راهی "آخالتسیخه" می رفتیم و از آنجا به واله می رسیدیم. ادامه مسیر در دوراهی آخالتسیخه به "بندر باتومی" و سمت جنوب به واله می رسد.
ساعت حدود 9 صبح بود که از محوطه ساختمان محل اقامت خارج شدیم. ترافیک در شهر روان بود و در آن ساعت خبری از شلوغی نبود. با عبور از خیابان های روستاولی و کوستاوا و رسیدن به میدان قهرمانان از سمت راست وارد بزرگراه "حیدر علی اف" و از آنجا از طریق خیابان "گلوانی" وارد بزرگراه "لسلیدزه" شدیم تا به سمت گوری برویم.
جالب اینکه در داخل شهر تفلیس مسیر بندر باتومی در تابلوهای راهنمائی بخوبی دیده می شود و با حروف درشت نوشته شده است.
در ایامی که با خودرو در شهر تفلیس رفت و آمد می کردیم باک پر شده در مرز ارمنستان و گرجستان تنها خوراک خودرو بود. هنگام خروج از تفلیس باک بنزین خودرو نصف شده بود بنابراین در خروجی شهر تفلیس وارد یکی از پمپ بنزین ها شدم و سوخت گیری با 31.89 لیتر بنزین رگولار با نرخ لیتری 1.85 لاری انجام و باک کاملاً پر شد. پس از پرداخت 58.80 لاری هزینه بنزین به متصدی پمپ بنزین به راه خود ادامه دادیم و بدون توقف بطرف مرز رفتیم. به دلیل ترک گرجستان و عدم نیاز به مبالغ لاری باقی مانده، تصمیم گرفتیم بخشی از مبالغ را مایحتاج بخریم و مبلغ ناچیزی را تا مرز نگه داریم. در سوپر مارکتی بزرگ در "بورجومی" اجناسی را که نیاز داشتیم و همچنین مقداری سوغاتی خریدیم.
عکس121- نمائی از شهر بورجومی، منبع: اینترنت
حدود ظهر بود که به حوالی مرز ترکیه رسیدیم. 5 کیلومتر قبل از مرز پمپ بنزین وجود داشت. وارد پمپ بنزین شدم و آخرین 10 لاری باقی مانده را به متصدی پمپ دادم و گفتم؛ رگولار. او هم بدون معطلی 4.91 لیتر بنزین با نرخ لیتری 2.04 لاری در باک خودرو ریخت.
البته ناگفته نماند پس از ورود به کشور ترکیه متوجه شدم مبلغ 15 لاری در یکی از جیب هایم باقی مانده است. گرچه مبلغ ناچیزی بود امّا اصولاً به هنگام خروج از هر کشوری که به آن مسافرت کرده ام، سعی میکنم تا آخرین مبلغ را در همان کشور خرج نمایم و حتی الامکان آنرا از کشور مربوطه خارج نکنم. همه همسفران نیز لاری های باقیمانده خود را در فروشگاه بورجومی خرج کرده بودند.
با توجه به اینکه در مسیر ایران و در کشور ترکیه به دلیل عدم نیاز هیچ مبلغی از دلارهای خود را چنج نکردم و بالطبع لاری باقیمانده نیز لازم نشد. بنابراین مبلغ لاری مانده را که در واقع 24000تومان ارزش داشت در خروجی مرز بازرگان یک دلال این مقدار را 20000 تومان خریداری کرد.
ساعت 1.5 ظهر بود که به گمرک گرجستان و مرز ترکیه رسیدیم. گمرک سمت گرجستان در "واله" است و در سمت ترکیه، گمرک به "پوسوف" معروف است.
در گمرک واله همسفران از خودرو پیاده شده و به سالن ترانزیت خروجی رفتند و من نیز با خودرو وارد گیت مربوطه شدم و بدون هیچ گونه مشکل و معطلی و بدون تخلیه وسائل پشت خودرو پس از دیدن و اسکن مدارک خودرو توسط مأمور مرزبانی، مهر خروج از گرجستان در پاسپورتم حک شد و از گیت مربوطه خارج شدم و بطرف گمرک پوسوف رفتم امّا در گمرک ترکیه به دلیل نداشتن بیمه خودرو به مشکلاتی برخورد کردیم.
عکس122- نمائی از گمرک واله گرجستان، منبع: اینترنت
عکس123- نقشه هوائی (google map) محوطه مرزی و گمرک واله (گرجستان) – پوسوف (ترکیه)
همسفران سوار خودرو شدند و پس از طی کردن مسافتی وارد محوطه گمرک ترکیه شدیم. نگهبانی جوان در درب ورودی که لباس فرم نظامی به تن داشت با دست اشاره کرد که بایستم. سپس به زبان ترکی پرسید؛ "سیگورتا وارمی"؟ (یعنی بیمه داری؟) خوشبختانه به زبان ترکی آشنائی دارم و در جواب گفتم یوک! (یعنی نه). به او گفتم؛ بیمه نمی خواهم. او گفت؛ بدون بیمه نمی توانی از مرز عبور کنی. اگر می توانی برو! در ادامه گفت؛ می تواند بیمه خودرو با 70 دلار برای من تهیه نماید.
مطمئن بودم که مأمور نگهبانی از روی دلسوزی و کمک به من این کار را انجام نمی دهد و قطعاً حق دلالی و کمیسیون و ... در این مبلغ نهفته است. گرچه مبلغ زیادی نبود و پرداخت پول درخواستی به مأمور در آن مکان غریب اجتناب ناپذیر بود امّا وقتی در یک کشور افرادی به زور آدمی را وادار به پرداختش کنند مطمئناً حس خوبی نیست.
چاره ای نداشتم بنابراین موافقتم را اعلام کردم. او با موبایل عکس پاسپورت، کارت بین المللی خودرو و گواهینامه ام را گرفت و با تلگرام به فردی فرستاد که قرار بود کار بیمه را انجام دهد. از او پرسیدم؛ چقدر طول می کشد تا بیمه ام حاضر شود؟ او گفت؛ حداکثر 1 ساعت.
معلوم بود او این کار را مخفیانه انجام می دهد. زمانی که می خواستم 70 دلار را به او بدهم با نگرانی دست مرا کنار زد و گفت؛ اینجا با دوربین کنترل می شود، پول را در داخل پاسپورت گذاشته و پاسپورت را به او بدهم تا از لای آن بردارد!
برای ورود به کشور ترکیه مانند گرجستان نیاز به کاپیتاژ نیست امّا وجود بیمه خودرو ضروری است و بدون داشتن بیمه خودرو اجازه ورود به کشور ترکیه داده نمی شود. از قبل می دانستم که بدون داشتن بیمه خودرو عبور از مرز ترکیه ممکن نیست امّا این موضوع برایم خیلی ملموس نبود.
میبایست قبلاً خودرو را در مبادی خروجی از طرف ایران به ترکیه بیمه و از آن در اینجا استفاده می کردم. شنیده بودم که کارگزارانی در شهر بازرگان هستند که بصورت تلفنی و از راه دور خودرو را بیمه کرده و مدارک آنرا به هر نقطه ای در ایران می فرستند. من اولاً این موضوع را جدی نگرفتم و برایش پیش بینی های لازم را انجام ندادم و فکر نمی کردم مشکلی بوجود بیاید ثانیاً کسی را در بازرگان نداشتم و کارگزار مطمئنی را نیافتم که بیمه کردن خودرو را به او بسپارم. در برنامه ریزی های سفر برای این بخش در واقع کوتاهی از خودم بود. مهمترین تفاوت انجام بیمه خودرو در مرز گرجستان و ترکیه با بیمه ای که در شهر بازرگان می شود، معطلی بسیار زیادی است که در مرز گریبان مسافر را می گیرد. در شهر بازرگان با رقمی حدود 120000 تومان یک بیمه اجباری یکماهه(که کفایت می کند) به جای بیمه اجباری 3 ماهه 70 دلاری (حدود280000 تومان) مرز گرجستان و ترکیه، نصیب گردشگری می شود که با خودرو شخصی مسافرت می کند.
همگی با خودرو به سمت ساختمان گمرک رفتیم تا امور مربوط به گذرنامه و ورود به کشور ترکیه را انجام دهیم و همچنین مراحل ورود خودرو به کشور ترکیه طی شود.
ساختمان گمرک پوسوف یک ساختمان قدیمی در نقطه دور افتاده ای از ترکیه است. هیچ نشانی از مدرنیزم در آن دیده نمی شود. مأمورانی که مسئول درج مهر ورود و خروج به کشور هستند در پشت یک میز پیشخوان رنگ و رو رفته نشسته و با بی حوصلگی کار خود را انجام می دادند. این موضوع از رفتارشان مشخص بود.
با توجه به پیشرفته بودن شهرهائی مانند آنکارا و استانبول و بسیاری از شهرهای دیگر ترکیه، وجود چنین ساختمانی در ترکیه می تواند بیانگر عدم توجه به نقاط دوردست باشد. مطمئناً وظایف خدمتی مأموران نیز در اینجا بشدت کسالت آور و ملول کننده است.
عکس124- نمائی از گمرک پوسوف ترکیه، منبع: اینترنت
گیت کنترل گذرنامه خلوت بود و به جز چند راننده تریلر که در حال انجام امور خود بودند، افراد دیگری در سالن حضور نداشتند. ما نیز پشت گیت قرار گرفتیم و بدون هیچ گونه سئوال و جوابی مهر ورود به کشور ترکیه در پاسپورت هایمان درج شد. میبایست منتظر رسیدن بیمه نامه می شدیم بنابراین بر روی صندلی های داخل سالن نشستیم. بالاخره بعد از حدود 1 ساعت انتظار آن نگهبان جوان درب ورودی وارد سالن گمرک شده و به من اشاره کرد که با او همراه شوم. به داخل یک اتاق در انتهای سالن رفتیم و فایل بیمه نامه خودرو را که از طریق تلگرام دریافت کرده بود، پرینت گرفت و تحویل من داد. من هم از او تشکر کرده و برای انجام امور گمرکی خودرو به باجه مخصوص رفتم. باجه مربوطه روبروی گیت کنترل گذرنامه قراردارد. پس از بررسی مدارک و رؤیت بیمه نامه و درج شماره آن بر روی سیستمهای کامپیوتری اجازه ورود خودرو به کشور ترکیه صادر شد. در بیرون از سالن مأموری دیگر با بررسی این مدارک دستور داد درب عقب خودرو را باز کنم. ضمن بازرسی کوتاه و گذرا از من پرسید؛ آیا وسائل الکترونیکی، دخانیات و مشروبات از گرجستان خریداری نموده ام یا نه؟ با پاسخ منفی من بازرسی را به اتمام رساند و اجازه خروج از محوطه گمرک را داد.
ساعت 3 عصر بود که از گمرک پوسوف خارج شدیم و به طرف ایران به سمت جنوب حرکت کردیم. مسیری که باید طی می کردیم به ترتیب در نقشه مشخص شدند؛ شهرهای دامال، هاناک، سوسوز، کارس، ایغدیر، دوغوبایزید و گوربولاک. تصمیم داشتیم قبل از نیمه شب به مرز برسیم. یکی از مأموران گمرک گفته بود؛ بدون توقف با خودرو سواری مدت زمان رسیدن به مرز بازرگان 4.5 ساعت است. ما نیز بدون توقف شهرهای "دامال" و "هاناک" را پشت سر گذاشته و به "سوسوز" رسیدیم. سوسوز یک شهر کوچکی است که شباهتی به شهر ندارد و در واقع روستائی بزرگ است که شمایل شهر را دارد. در آنجا توقف در کنار خیابان توقف کردیم و ناهار مختصری تهیه کرده و خوردیم.
عکس125- نمائی از شهر سوسوز ترکیه
شهرهای "کارس" و "ایغدیر" دو شهر کوچک دیگر در مسیر بودند و ازداخل این شهرها عبور کردیم.
عکس126- نمائی از شهر کارس ترکیه، منبع: اینترنت
عکس127- نمائی از شهر ایغدیرترکیه، منبع: اینترنت
جاده های ترکیه نسبت به ارمنستان و گرجستان وضعیت بهتری دارند و پر پیچ و خم نیستند. با استفاده از تابلوهای راهنما به سمت "دوغوبایزید" رفتیم و در یک دوراهی بدون اینکه به داخل شهر برویم با دیدن تابلوئی که نوشته بود "ایران" به سمت "گوربولاک" و مرز ایران آمدیم.
ساعت 8 به گمرک ترکیه رسیدیم و بدون اینکه بازرسی از خودرو انجام شود و پس از درج شدن مهر خروج از کشور ترکیه در پاسپورتها، به طرف ساختمان گمرک ایران در مرز بازرگان آمدیم.
در سالن گمرک امور تشریفات گمرکی خودرو انجام شد و مهر ورود به کشور عزیزمان در پاسپورت ثبت شد و پس از بازرسی های معمول خودرو در ساعت 9.5 از محوطه گمرک مرز بازرگان خارج شده و در کنار خیابان پلاک های بین المللی را باز کردم. باک خودرو در مرز بازرگان خالی شده بود. در بازرگان باک بنزین را پر و به سمت تبریز حرکت کردیم...
به این ترتیب پس از خروج از محوطه مرز بازرگان و ورود به کشور ایران سفر ما به ارمنستان و گرجستان پایان یافت.
هزینه های انجام شده برای 4 نفر در جدول زیر آمده است. کل هزینه سفر به گرجستان شامل اقامت، مایحتاج، بنزین و متفرقه حدود 1650092 تومان (بدون محاسبه خریدهائی مانند پوشاک و اقلام دیگر) شد. کل هزینه بنزین در گرجستان 109530 تومان شد.
کیلومتر شمار خودرو در هنگام آغاز سفر از رشت عدد 31685 را نشان می داد. در هنگام ورود به مرز بازرگان عدد33910 و در پایان سفر در رشت کیلومتر شمار 34730 بود. کل مسافت طی شده در این سه کشور 3045 کیلومتر بوده است.
عکس128- جمع کل هزینه های صرف شده در گرجستان (بنزین، رزرو آپارتمان و متفرقه)
هزینه های مایحتاج عمومی و معمول در گرجستان:
قیمت مایحتاج معمول که ممکن است بصورت روزانه مورد استفاده باشد در گرجستان بشرح زیر است:
تخم مرغ در بسته 12 عددی = 3.5 تا 4 لاری
نان یک قرص (باگت، لواشی و...) =0.5 تا 1 لاری
بطری شیر یک لیتری = 2.5 تا 3 لاری
کره یک قالب 100 گرمی = 1 تا 1.5 لاری
عسل یک کیلو = 15 تا 17 لاری
برنج یک کیلو = 2 تا 4 لاری
بطری آب 1.5 لیتری = 1.5 تا 2 لاری
بطری نوشابه 2 لیتری = 2.5 لاری
گوشت گوسفند یک کیلو = 12 تا 14 لاری
گوشت مرغ یک کیلو = 5 تا 7 لاری
یک کیلو گوشت گوساله = 14 تا 15 لاری
گوجه فرنگی یک کیلو = 2 تا 3 لاری
خیار یک کیلو = 1 تا 1.5 لاری
موز یک کیلو= 3 لاری
پیاز یک کیلو = 1 تا 1.5 لاری
کاهو یک کیلو = 1 تا 1.5 لاری
سیب زمینی یک کیلو = 1 تا 1.5 لاری
هندوانه یک کیلو = 0.8 تا 1.5 لاری
سیب یک کیلو = 1 تا 1.5 لاری
بستنی هر عدد = 0.5 تا 2 لاری
یک شیشه کوچک مربا آلبالو = 3 لاری
قهوه 100 گرم = 2 تا 4 لاری
پنیر محلی یک کیلو = 12 تا 16 لاری
ماست یک کیلو = 3 تا 4.5 لاری
شکر یک کیلو = 2 تا 3 لاری
نکات مهم و توصیه هائی در سفر به گرجستان:
- قبل از شروع سفر حتماً یک برنامه ریزی کامل و دقیق برای آن داشته باشید و هزینه ها را برآورد نمائید تا از سفرتان لذت کامل را ببرید.
- مقصد را قبل از سفر ارزیابی نموده و اطلاعاتی در خصوص آن کسب نمائید.
- از طریق سایت مربوطه از پیش اطلاعاتی در مورد نرخ برابری ارز را کسب کنید.
- محل اقامت خود را پیش از سفر از طریق سایتهای معتبر رزرو کننده رزرو نمائید تا در مقصد دچار سردرگمی نشوید.
- به هنگام رزرو هتل یا آپارتمان حتماً چند مورد را رزرو کنید که در کشور مقصد معطل نمانید. پس از اسکان بلافاصله موارد دیگر را کنسل نمائید.
- وقتی هدف از سفر لذت بردن از ماهیت سفر باشد توجه به کاستی های موجود اعم از؛ محل اقامت یا خورد و خوراک نمی تواند در بهره مندی از سفر خللی ایجاد نماید.
- در 3 روز اقامت نمی توان خیلی از مکانها را دید بنابراین برای بازدید نقاط مورد نظر الزاماً زمان کافی در نظر بگیرید.
- با توجه به نزدیک بودن شهر تفلیس به مرز ساداخلو و راه های بسیار مناسب مرز تا شهر تفلیس بدون نگرانی در تمامی اوقات شبانه روز می توانید از مرز عبور نموده و بدون دغدغه رانندگی نمائید. البته اگر آپارتمان رزرو کرده باشید توصیه می شود صبح زود از ایروان حرکت کنید تا بتوانید با مالک آپارتمان در هنگام عصر ملاقات نمائید.
- برای چنج دلار در هر دفعه مقدار کمی از آن را چنج نمائید چرا که با چنج مجدد لاری به دلار مبلغ قابل توجهی پول از شما کسر می شود!
- در تفلیس آپارتمانهای خوب و شیک و تمیزی برای اسکان وجود دارند امّا نمای بیرونی بسیاری از آنها (مخصوصاً در تفلیس قدیم) زیبا و تمیز نیستند و ظاهر مناسبی ندارند بنابراین با دیدن نمای ساختمان در خصوص داخل آپارتمان قضاوت نکنید!
- در تفلیس فروشگاههای متعددی برای عرضه مواد غذائی وجود دارد. توصیه می شود فقط از این فروشگاهها مایحتاج خود را تهیه نمائید.
- در مورد مکانهای سیاحتی و گردشگری ارمنستان و گرجستان در اینترنت اطلاعات بسیار زیاد و جامعی وجود دارد بنابراین از توضیح و تفصیل طولانی آنها در این سفرنامه اجتناب شده است.
- بدلیل رعایت برخی ملاحظات، نبودن فرصت مناسب، تاریک شدن هوا یا ضیق وقت امکان عکسبرداری از بسیاری از مکانها وجود نداشت و یا برخی عکسها بدون کیفیت بودند بنابراین تعداد محدودی عکس از منابع اینترنتی استفاده شده است. همچنین تفاوت کیفیت عکسها به علت عکسبرداری با چند دستگاه متفاوت است.
- در سفرنامه فقط به مکانهائی اشاره گردیده که از آنها بازدید داشته ایم و از توضیحات اضافی اجتناب گردیده است.
- در زمان مسافرت ما نرخ برابری لاری گرجستان در مقابل هر دلار آمریکا بطور متوسط 2.465 بود. یعنی به ازای تبدیل هر100 دلار 246.5 لاری دریافت نمودیم که معادل ریالی آن به ازای هر لاری 15920 ریال می شد.
توصیه ها برای سفر زمینی با خودرو شخصی به گرجستان:
- قبل از سفر با خودرو شخصی به خارج از کشور حتماً از لحاظ فنی خودرو را بازبینی نمائید.
- در صورتیکه در برنامه سفرتان عبور از کشور ترکیه قرار دارد قبل از آغاز سفر حتماً نسبت به تهیه بیمه خودرو از ایران برای تردد در کشور ترکیه اقدام نمائید چرا که در ترکیه رقم بیمه تقریباً 2 برابر است. عدم توجه به این موضوع باعث معطلی در مرز و تحمیل شدن هزینه های بی مورد به شما خواهد بود.
- سفر به کشورهای دیگر با هواپیما جذابیت های خاص خود را دارد امّا سفر با خودرو شخصی علیرغم سختی های مربوط به خود، لذت ویژه، جذابیت و هیجان زیادی دارد و توصیه می شود در صورت امکان درکنار سفرهای هوائی که داشته اید سفر با خودرو شخصی را نیز تجربه کرده و از لذت سفر با خودرو شخصی هم بهره ببرید.
- به هنگام رانندگی در ارمنستان یا گرجستان مقررات راهنمائی و رانندگی را بطور کامل رعایت نمائید چرا که مبلغ جرائم بسیار سنگین هستند. قبلاً شنیده بودم در ارمنستان یا گرجستان پلیس های راهنمائی و رانندگی بدون دلیل رانندگان ایرانی را جریمه می کنند. خوشبختانه زمانی که ما در این دو کشور بودیم و قانون را مراعات می کردیم مشکلی در این خصوص نداشتیم.
- می توان با مدیریت سفر با کمترین هزینه از یک مسافرت با خودرو شخصی بهترین بهره را برد.
پایان