تحقق یکی از رویاهای دیرینه در سفر به یزد

4.3
از 32 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
تحقق یکی از رویاهای دیرینه در سفر به یزد+ تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
27 فروردین 1397 09:00
21
11.6K

سلام خدمت همه دوستان عزیز لست سکندی.

 امیدوارم سفرنامه ای که براتون آماده کردم راهنمایی خوب برای سفر شما به شهر دیدنی و اصیل یزد باشه. مدتها بود که همسرم دوست داشت سفری به یزد داشته باشیم که خدا رو شکر در تاریخ 18 بهمن 96 این تصمیم عملی شد. سعی کردم تو سفرنامه خیلی به بیان جزئیات نپردازم. مکان­های دیدنی رو با یه سرچ کوچولو تو گوگل میتونین تاریخچه مفصل و مکانشونو پیدا کنین از این جهت تاریخچه مکانهای دیدنی رو زیاد توضیح ندادم. 

***روز اول:  

*****ساعت 6 صبح حرکت از تهران به یزد- چک این هتل- محله فهادان (خانه لاری­ها/آب انبار کوشک/بقعه/زندان اسکندر/کوچه آشتی کنان)-ناهار- استراحت در هتل- مجموعه امیرچخماق- موزه آب-خرید از حاج خلیفه علی رهبر*****

روز موعود فرا رسید و صبح ساعت 6 با ماشین خودمون راهی شهر زیبای یزد شدیم. در بین راه توقف هایی جهت استراحت داشتیم. باید اعتراف کنم استراحتگاههایی تمیز زیادی سر راه قرار داشتند که این موضوع بسی آدمو خوشحال میکرد که صنعت گردشگریمون داره رشد و پیشرفت میکنه ♥ امیدوارم این اتفاق خوب ادامه دار باشه و فکری هم به حال جاده هامون بشه و به حد استاندارد برسن.

  ***استراحتگاهی تمیز در میان راه***

حدود ساعت 12:30 با عبور از دروازه قرآن وارد شهر زیبای یزد با بافت منحصر به فردش شدیم. در قدیم در بالای دروازه های شهرها قرآنی قرار میدادند تا مسافر به سر سلامتی از زیر آن بگذره و به مقصد برسه بی آنکه در میانه راه گرفتار دزدان سرگردنه بشه. البته در حال حاضر این دروازه وسط میدون قرار داره و نمیشه با ماشین از زیرش گذر کرد :)

هوا خیلی خوب بود و از اون خوبتر دیدن بادگیرهای زیاد اونم برای اولین بار، در مسیرمون تا رسیدن به هتل.

***دروازه قرآن***

 با عبور از میدان ساعت (اولین ساعت شهری ایران) در نزدیکی هتل، حدود ساعت 1 بود که چک این هتل (فاضلی) صورت گرفت و با کمی استراحت و تجدید قوا، به قصد گشت شهری از هتل خارج شدیم.

***در کوچه پس کوچه­ های محله فهادان به وفور المان نخل رو می­بینید***

 اولین برناممون بازدید از محله فهادان بود. این محله یکی از محلات اعیان نشین یزد در قدیم بوده است. در بین راه و عبور از کوچه پس کوچه­ های پر از آرامش شهر به یک ایستگاه راهنمای گردشگری رسیدیم. خانومی که اونجا بود در مورد مکان­های یزد توضیحات خوبی دادند. قصدمون خرید تور کویر بود که گفتن متاسفانه فعلا فقط برای توریست­های خارجی این تور رو اجرا می­کنن. ایشون گفتن برای دیدن نمایی کلی از شهر میتونیم بریم پشت بام دفترشون، ما هم از خدا خواسته پریدیم رفتیم بالا :) 

***نمایی از شهر یزد از پشت بام دفتر راهنمای گردشگری***

تو کوچه پس کوچه­ های پر از گرمی و حس خوب شهر چرخیدیم و با توجه به تابلوهای راهنمایی که روی دیوارها نصب شده بود تونستیم از مکان­های مورد نظرمون بازدید کنیم.

***در کوچه پس کوچه­ های محله فهادان به وفور درهای ورود به آب انبار رو می­بینید***

***خانه لاری­ها. دوره قاجار***

***آب انبار خانه لاری­ها***

***خانه لاری­ها***

***خانه لاری­ها***

***آسیاب آبی کوشک نو که درش قفل بود و نتونستیم بریم بازدید داخل. این آسیاب همچنان از طریق آب قنات قادر به فعالیت و آسیاب کردم گندم است***

***آب انبار داخل یکی از کوچه­ ها***

*** حمام سنتی(نمای سقف حمام) در یکی از کوچه ها***

***تابلوهای راهنما در کوچه ­ها به وفور بودن و شما به راحتی مکانها رو پیدا میکنین***

***در کوچه پس کوچه­ های محله فهادان آب انبار و بادگیر زیاد می­بینید***

***بقعه 12 امام. دوره سلجوقی***

***نمایی از بقعه 12 امام و زندان اسکندر(مدرسه ضیائیه)***

***حیاط زندان اسکندر***

***حیاط زندان اسکندر***

***آثار تاریخی که در یکی از اتاقهای زندان اسکندر به نمایش گذاشته بودند***

***سرداب داخل حیاط زندان اسکندر***

***یکی از حیاط­های پشتی زندان اسکندر***

***یکی دیگر از حیاط­های پشتی زندان اسکندر- غرفه های فروش کالای سنتی و دست ساز***

حدود ساعت 3:30 بود که حسابی گشنمون شده بود. برای صرف ناهار به رستوران فوکا در خیابان مسجد جامع رفتیم. قورمه سبزی و قیمه یزدی سفارش دادیم. هر دو بسیار لذیذ و خوشمزه بودن مخصوصا قیمه یزدی که اولین بار بود داشتیم تجربش میکردیم. جالب بود که به جای لپه از نخود استفاده شده بود.

***موقعیت رستوران فوکا- در خیابان مسجد جامع- دقیقا بین مسجد جامع و میدان ساعت- عکس فوق از جلوی درب رستوران گرفته شده که فاصله ش از مسجد جامع و میدان ساعت کاملا مشخصه***

بعد از صرف ناهار برای استراحت به هتل رفتیم. حدود ساعت 5:30 در حالی که نم نم بارون میومد راهی مجموعه امیرچخماق شدیم. مجموعه امیرچخماق یزد شامل بازار، تکیه، مسجد و دو آب انبار هست که قدمت‌شان به دوره ی تیموریان می‌رسد.

***میدان امیر چخماق***

 کمی در خیابان­های اطراف میدان چرخیدیم و بازارگردی کردیم و فالوده خوردیم.

در قسمت شمال میدون امیرچخماق موزه آب قرار داشت. این موزه در خانه کلاهدوزها واقع شده است .در اين موزه لوازم مختلف حفر قنوات، ابزار و ادوات اندازه‌گيري حجم آب، وسايل تأمين روشنايي در قنات، اسناد و مدارك خريد و فروش آب و وقف‌نامه‌هاي قديمي، كتابچه ميرابها و اسناد توزيع آب، ظروف نگهداري و حمل آب و بسياري لوازم و اشياء ارزشمند ديگر در معرض ديد همگان قرار گرفته است. عکس­هایی که در ادامه می­ آیند از موزه آب گرفته شده­ اند.

***این ظرف موزه بدون هیچ حفاظی بود!***

***وسیله­ ای برای حمل آب ***

باران نسبتا شدیدی شروع به باریدن گرفتن. با خرید کمی تنقلات و سوغات از فروشگاه "حاج خلیفه علی رهبر" حدود ساعت 8 بود که به هتل برگشتیم. به هتل رسیدیم خیس خیس شده بودیم. به قول همسرم، مثلا تو زمستون رفتیم یزد یکم گرم شیم :))))))

***روز دوم:

*****آتشکده-دخمه زرتشتیان- باغ دولت آباد–باغ صدری- عقاب کوه- موزه آئینه و روشنایی- بازار خان- حمام خان- میدون امیرچخماق- زورخونه- خانه سیگاری-استراحت در هتل-شام رستوران سزار*****

امروز صبح پر انرژی و سرحال بیدار شدیم که یه روز عالی دیگه رو در شهر زیبای یزد شروع کنیم. حدود ساعت 8:30 صبح بعد از صرف صبحانه راهی آتشکده شدیم. مکانی که برخی نسخ تاریخی کتاب اوستا در اونجا نگهداری میشد و مشعل آتشی که بیش از 1500 سال هست که روشن نگاه داشته شده است (این آتش فروزه‌ای است از آتش آتشکده کاریان در لارستانکه به عقدای یزد آورده شد و نزدیک به ۷۰۰ سال در آنجا روشن نگه داشته شد و سپس در سال 522 از عقدا به اردکان برده شد و نزدیک به ۳۰۰ سال نیز در اردکان یزد بود و در سال 852 از اردکان به این شهر برده شد. نخست در محله‌ای به نام «خلف خان علی» در خانهٔ یکی از موبدان بزرگ به نام «موبدتیرانداز آذرگشسب» نگهداری می‌شد و در سال ۱۳۱۳ پس از ساخته شدن این آتشکده به درون آن برده شد).

نماد فروهر و سرستون‌های سنگی زیبایی ویژه‌ای داشتند و روبروی این بنا حوض آبی قرار داشت. اینکه آتشکده‌ها کنار آب باشند از خصوصیت‌های آتشکده‌هاست.

در مجاورت ساختمان اصلی آتشکده، ساختمان دیگری قرار داشت. در طبقه بالای این ساختمان برخی آئین­های زرتشتیان همراه با توضیحات کامل به نمایش گذاشته شده بود که برای ما خیلی جالب و دیدنی بود و کلی به اطلاعاتمون اضافه شد.  

***جشن سدره پوشی***

***سفره ­ای که در جشن سدره پوشی پهن میکنند***

***جشن مهرگان و سفره ­ای که در این جشن پهن میکنند***

***جشن گواه­گیری و سفره­ ای که در این جشن پهن میکنند***

***جشن یلدا و سفره­ ای که در این جشن پهن میکنند***

***جشن گاهان­ بار و سفره ­ای که در این جشن پهن میکنند***

***جشن نوروز و سفره ­ای که در این جشن پهن میکنند***

در طبقه پائین این ساختمان نیز نمایشگاه عکسی وجود داشت که از مناسبت­ها و مراسمات مختلف زرتشتیان عکس­های دیدنی­ ای رو به نمایش گذاشته بود.

در این نمایشگاه یک آب انبار هم وجود داشت.

ساعت حدود 9:40 از آتشکده راهی دخمه زرتشتیان شدیم. مکانی که در قدیم زرتشتیان اجساد مردگان رو به این مکان منتقل میکردند تا توسط جانوران خورده شوند سپس استخوانهای باقی مانده را جمع آوری میکردند. بنابر اعتقاد آنها دفن جسد در خاک باعث آلودگی عنصر مقدس خاک میشده است.

***مسیر آتشکده تا دخمه***

ساعت حدود 11 از دخمه زرتشتیان به سمت "باغ دولت آباد" متعلق به دوره افشاریه رفتیم. باغی واقعا زیبا و دیدنی و پر از آرامش که از بودن در اونجا بسیار لذت بردیم.

بادگیر این باغ با ارتفاع ۳۳/۸ متر بلندترین بادگیر خشتی شناخته شده در جهان است.

 بعد از بازدید از باغ برای صرف نهار راهی باغ صدری (نمیر) در شهر تفت شدیم. ساعت 12:45 به باغ صدری رسیدیم. تو حوضچه این باغ حدود 95 فواره قرار داشت. کمی در محوطه باغ قدیم زدیم و ناهار سفارش دادیم. چون هوا ابری و سرد بود هیچ میزی در محوطه باغ چیده نشده بود. 

بعد از صرف ناهار رفتیم جهت دیدن عقاب کوه که همیشه دوست داشتم از نزدیک ببینمش♥ حدود ساعت 2:15 به عقاب کوه رسیدیم. کوهی جالب و بانمک و واقعا حس یک عقاب دوست داشتنی که سالهاست اونجا نشسته رو به آدم القا می­کرد. کمی در اون محوطه عکاسی کردیم و برگشتیم به سمت یزد.

حدود ساعت 3 به موزه آئینه و روشنایی رسیدیم. این موزه در خیابان آیت‌الله کاشانی، روبروی پارک هفت تیر بود. موزه شامل اشیاء زیر است: ۱) اشیاء روشنایی پی سوز شامل: نصبی، آویز، پایه دار، دستی ۲) شمع سوز شامل: نصبی، آویز، پایه دار، دستی ۳) نفت سوزها ۴) گاز سوزها ۵) برق سوزها ۶) مجموعه آئینه ها« ۱۲۴ مورد» قدیمی‌ترین شی موجود در موزه پی سوزهای متعلق به دوران ساسانی است.

***اتاق پرده در موزه آئینه***

در این موزه، کلکسیونی جالب و دیدنی از کبریت­های قدیمی نیز وجود داشت.

بعد از بازدید موزه راهی بازار خان شدیم. حدود ساعت 3:40 به بازار خان و حمام خان رسیدیم.

بازار خان ۲۷۴ متر طول دارد و ارتفاع آن بین ۴ تا ۶ متر متغیر است. بازار خان در حقیقت طویل‌ترین و همچنین پهناورترین بازار شهر یزد به حساب می‌آید که زیربنای آن در دوره قاجار گذاشته شده است. 

حمام خان مربوط به دوران ناصرالدین شاه قاجار است و به علت اینکه بیشتر بزرگان شهر از آن استفاده می‌کردند، به حمام خان مشهور شده است. در حمام خان یه سرویس چای دو نفره مهمان آن­ها بودیم. حمام خان در حال حاضر کاربری رستوران دارد.

***تابلوی راهنمای حمام خان در بازار***

***در ورودی حمام خان***

ساعت 4:20 بود که از بازار خان راهی میدون امیرچخماق جهت بازدید از زورخونه که جنب میدون امیرچخماق قرار داشت، شدیم.

وقتی که میخواستیم بلیط ورودی رو تهیه کنیم مسئولش گفت تا دقایقی دیگه نمایش ورزش باستانی هم شروع میشه. باور کنید نمیتونم میزان و حجم خوشحالیمو بعد از شنیدن این جمله بیان کنم. من همیشه دوست داشتم ورزش باستانی رو از نزدیک ببینم و تو اون لحظه تا تحقق یکی از آرزوی دیرینه ام فقط چند دقیقه فاصله داشتم!!!. خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم و سریع با همسرم رفتیم درست روبروی مرشد نشستیم. کم کم جمعیت بیشتر و بیشتر شد تا جایی که ظرفیت زورخونه تکمیل شد. ورزش به بهترین وجه ممکن اجرا شد و نهایت لذت رو از دقیقه به دقیقه ­ای که اونجا بودیم بردیم. خدایا شکرت که یکی دیگه از آرزوهامو برآورده کردی♥

***ورودی زورخونه و ساعات بازدید و اجرای ورزش***

***ورزش زیبای باستانی***

***آب انبار زورخونه***

بعد از تماشای ورزش باستانی و پذیرایی چای و باقلوا و بازدید از آب انبار زورخونه، حدود ساعت 5:40 بود که برای بازدید خانه سیگاری راهی شدیم.


در بازدید از این مکان یک راهنما گام به گام همراهمون بود و همه چی رو مو به مو برامون توضیح داد این بازدید خیلی خوب و مفید بود. فقط چون شب شده بود یکی از اتاق­های پشتی اتاق گوشواره که فقط از تابش نور خورشید به سنگ مرمرسقف آن روشن میشد و پشت بامش بازدیدش تو شب خیلی جالب نبود؛ موقع خروج از اونجا مسئولش لطف کرد و گفت اگه دوست داشتید فردا برای بازدید اون اتاق و پشت بوم میتونیم بریم. این مکان اتاقهاشو واسه اقامت نیز اجاره میداد.

بازدید از این مکان نفری 10 هزار تومان بود که به نسبت بقیه مکانهای دیدنی شهر قیمتش بالاتر بود. در کمال تعجب دو خانواده 2 و 3 نفری رو دیدم که به خاطر بهای ورودی از بازدید اون مکان کلا منصرف شدن و برگشتن!!!

***اتاقی که برای تورهای گروهی مکانی بسیار بزرگ و مناسب بود***

***در این مکان آب لازم برای فواره­ های حوض حیاط را تامین می­کردندو راهی فواره ها میشده***

***مکانی که آب آشامیدنی را از اینجا تهیه می­کردند***

***مکانی جهت نگهداری غلات آشپزخانه***

حدود ساعت 6:40 از خانه سیگاری اومدیم بیرون و دقیقا روبروی کوچه (قادری نسب) رفتیم  فالوده یزدی خوردیم و مقداری کرم ارده با طعم­های مختلف خریداری کردیم سپس برای استراحت راهی هتل شدیم.

بعد از استراحت کافی به خیابون گردی پرداختیم و حدود ساعت 9:30 به رستوران سزار جهت صرف شام رسیدیم. رستوران خیلی شلوغ بود. حدود 20 دقیقه­ ای منتظر شدیم تا میز خالی بشه. اعتراف میکنم کیفیت عالی غذا و موسیقی زنده خوب اونجا واقعا ارزش 20 دقیقه انتظار رو داشت.

***روز سوم:

*****مسجد جامع- تحویل هتل -خرید ترمه و سوغات-خانه سیگاری-ساعت 11:20 راهی میبد- میبد(قلعه-یخچال-کاروانسرا-آب انبار)-ناهار-قم شام مهمانی-ساعت 11:30 خونه خودمون♥*****

بعد از صرف صبحانه؛ ساعت 9 راهی مسجد جامع ،که در فاصله بسیار کم هتل بود؛ شدیم.

***کتیبه­ های ورودی مسجد جامع***

***نمای پشت گلدسته ­های مسجد جامع***

در یکی از سقف­ های مسجد اسامی خدای یگانه به شکلی بسیار زیبا کاشی کاری شده بود که با کمی دقت و تمرکز یکی یکی میتونستیم این اسماء رو بخونیم.

***اسما خداوند مهربان. در عکس بالا اسم "قهار" به وضوح قابل خوندنه***

بعد از بازدید از مسجد به هتل برگشتیم.

ساعت 10 هتل رو تحویل دادیم و از فروشگاهی نزدیک هتل کمی ترمه و دارایی و سوغات خریدیم. ساعت 11 مجدد به خانه سیگاری رفتیم که اتاق پشتی گوشواره و پشت بام رو در روز ببینیم. این بازدید 15 دقیقه­ ای طول کشید و بعد از بازدید راهی شهر زیبای میبد شدیم.

***این عکس در فضایی کاملا بسته با در بسته گرفته شده است. تمام نور اتاق از 2 سنگ مرمری که در سقف اتاق وجود داشت تامین می­شد***

***سنگ­های مرمر اتاق در پشت بام***

***پشت بام خانه سیگاری***

بعد از خروج از شهر زیبا و دوست داشتنی یزد حدود ساعت 12 به نارین قلعه زیبا رسیدیم.

***نمایی از شهر میبد از بالای قلعه***

***نمایی از شهر میبد از بالای قلعه***

سپس از یخچال  طبیعی، آب انبار و کاروانسرای تاریخی دیدن کردیم. چاپارخونه هم همون نزدیکی بود اما من دیگه پاهام یاری نمیکرد و بازدیدش رو گذاشتیم برای سفر بعدی :)

***یخچال طبیعی***

***درون یخچال طبیعی***

***سقف یخچال طبیعی***

***حوضچه­ های یخچال طبیعی. در زمستان در این حوضچه ها یخ تهیه  و به درون یخچال منتقل میشده تا در هوای گرم از آنها استفاده شود***

***بادگیر***

***کاروانسرا***

***غرفه فروش کالاهای سنتی داخل کاروانسرا***

***غرفه فروش کالاهای سنتی داخل کاروانسرا***

بعد از صرف ناهار راهی تهران شدیم. حین راه یکی از آشنایان جهت حال و احوال­پرسی با همسرم تماس گرفت و وقتی فهمید داریم از یزد برمی­گردیم لطف کرد و ما رو جهت صرف شام به خونشون دعوت کرد. شام رو مهمان عزیزانمون در شهر قم بودیم و بعد از کمی گپ و گفت راهی تهران شدیم و ساعت 11:30 به خونه گرم خودمون رسیدیم.

 

***هتل فاضلی:

***حیاط هتل***

***سرویس بهداشتی اتاق ما***

***اتاق ما***

***اتاق ما***

***نمای بیرونی هتل***

***نمونه ای صبحانه هتل**

*به اکثر اماکن بافت تاریخی یزد دسترسی بسیار خوبی داره.

*فضای اتاق نسبتا خوب و جادار بود.

*تلویزیون. میز آرایش. جا نماز. یخچال داخل اتاق بود.

*برای صرف چای هر وقت با رسپشن تماس میگرفتیم یه فلاسک آبجوش به همراه دو لیوان و یک نپتون چای به اتاقمون میفرستادن.

*صبحانه نسبت به درجه هتل خوب و قابل قبول بود، اما نون تازه نبود. (پنیر. ارده. کره.مربا.عسل.عدسی.املت.تخم مرغ.خوراک سوسیس و تخم مرغ.آبمیوه.چای)

*پشت بوم هتل کافی شاپ بود. کافی شاپ و رستوران هتل برای عموم آزاد بود.

*اتاق­ها توالت فرنگی داشتن. توالت ایرانی تو حیاط بود.

*پنجره اتاقها به حیاط باز میشد که  دید به داخل اتاق کاملا وجود داشت و عملا نمیشد پنجره رو باز کرد.

در کل از اقامتمون در این هتل راضی بودیم.

***هزینه ها:

*کل هزینه های ما در این سفر بدون در نظر گرفتن هزینه سوغاتی ها حدود 1 میلیون 200 هزار تومان شد.

 

***سخن پایانی:

*ممنون از تمام مردم خونگرم و مهربان یزد که چند روز پذیرای ما بودندو هر جا آدرس ازشون میپرسیدیم با جون و دل برامون وقت میذاشتن و آدرس دقیق میدادند و بدون استثنا از هر کدومشون آدرس پرسیدیم بهمون "خوش آمد"  گرمی میگفتند.

*کم و کاستی های احتمالی رو به دیده بخشش ببینید.

*امیدوارم مثل ما از سفرتون به این شهر زیبا لذت ببرید.

*ممنون که وقت گذاشتید و سفرنامه من رو خوندید.

نویسنده : زهره خانوم

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.