از یزد تا کرمان دو نفر

5
از 1 رای
از یزد تا کرمان دو نفر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
31 اردیبهشت 1404 12:00
0
88

سفر همیشه جذابیت های  خودش رو داره مخصوصا  سفرهایی که یهویی تصمیم گرفته بشه من سال هاست که اکثر ایران رو سفر میکنم ولی هنوز در تور داخلی موفق به دیدن ارگ بم نشده ام . یکبار در سفر چابهار از دور دیدمش که همون یک نگاه باعث شد حسرت دیدنش تا همین امروز به‌ دلم بمونه . ۹ روز از فروردین ۱۴۰۴ گذشته بود که دلم برای سفر پر کشید و ساک سفر رو بستم و عازم شهر زیبای کرمان شدم .در این سفر نیلی عزیزم (سگ ایرانگردم ) همراه من است . نیلی جان اکثر ایران را با من گشته با هم به دیدن کلی تمدن  های تاریخی رفتیم .مثلا به دیدار چغازنبیل رفتیم یا روی تپه هگمتانه دوتایی قدم زدیم روی کارون قایق سواری کردیم و.....

صبح ساعت ۹ صبح وسایل رو داخل ماشین گذاشتیم و حرکت کردیم . مثل همیشه جاده تهران قم از خسته کننده ترین  جاده های ایران است .

شهر اردستان

در مسیر از شهر اردستان رد می‌شدیم اردستان  شهری در استان اصفهان است . شهری تاریخی که کمتر در موردش صحبت شده . شهری که روزگاری در جاده ابریشم قرار داشت و رونق تجاری زیادی داشت . هیچ سفرنامه ای در مورد این شهر دیده نمیشد پس تصمیم گرفتم بازدید کوتاهی از این شهر داشته باشم .

به شهراردستان شهر اردشیر بابکان رسیدیم در شهر اردستان یک آثار ثبت جهانی  را می‌توان دید . اول از همه به دیدن مسجد خسرو رفتیم . این مسجد اسم جالبی داشت . از کوچه خلوت و باریکی به مسجد رسیدیم .درب های  مسجد بسته بود با ناامیدی تمام از بیرون مسجد را بازدید کردیم روبروی مسجد یک آب انبار بود . کمی کنار آب انبار عکاسی کردیم که  یک درب آبی رنگ کوچیک بدون قفل دیدم . به سمتش رفتم و درب را باز کردم و به داخل مسجد خسرو رفتم .مساجد قدیمی یک انرژی مثبت همیشه داره . داخل مسجد مدتی نشستم و از فضا و سکوت مسجد لذت بردم . به سمت مسجد جامع اردستان رفتیم ورودی مسجد نفری ۱۵ تومان بود ولی چون موقع نماز ظهر بود از ما هزینه ای دریافت نکردن .

یکی از چیزهایی که من در اینجا دیدم و بسیار کار خوبی هم بود . سرویس های بهداشتی بود که خارج ازمحوطه تاریخی مسجد  بود و هیچ تخریبی برای احداث سرویس ها به آثار تاریخی وارد نشده بود .گفته میشه این مسجد اولین مسجد دو طبقه ساخته شده است .افتخار مردم اردستان این است که قناتی که  دارند تنها قنات دو طبقه در جهان است این قنات درلیست آثار یونسکو به ثبت رسیده است.

undefined
مسجد خسرو - اردستان 

undefined

 

undefined
طاق زیبای مسجد خسرو - اردستان 
undefined
آب انبار کنار مسجد خسرو - اردستان 
undefined
مسجد جامع اردستان نمای بیرونی
undefined
مسجد جامع اردستان - حیاط 
undefined
سقف زیبای مسجد جامع اردستان 

شهر ظفرقند 

بعد از اردستان به ظفرقند رفتیم و از یک کاروانسرا دیدن کردیم. کاروانسرا که چه عرض کنم متاسفانه خرابه ای بود . میتوانستید به بام کاروانسرا بروید و عکس های بسیار زیبایی بگیرید . حیف این آثار ارزشمند که بهش رسیدگی نمیشه. 

undefined

undefined

روزگاری اینجا هم برای خود رفت و امدی داشته است - کاروانسرای شهر ظفرقند 

یزد

شب اول ک رسیدیم یزد برای دو شب خانه اجازه کردیم بعد از گذاشتن وسایل آماده شدیم و اول به سمت تکیه امیر چخماق رفتیم . پیاده میدان را دور زدیم و تمام مغازه ها با اینکه نیمه شب بود باز بود دور میدان این سری فالوده شیرازی با بستنی خوردیم سری پیش فالوده یزدی را امتحان کرده بودیم که من ترجیح ام همان طعم بچگی یعنی فالوده شیرازی بود . پیاده به سمت خیابان مسجد جامع رفتیم در انتها خیابان شما مسجد جامع را می‌توانند ببینید شب های یزد بسیار دیدنی است یزد شهری شلوغ و شب زنده دار است (البته بعضی از محله ها ) داخل خیابان مسجد جامع یزد یک پیراشکی تهیه کردیم که اسمش نان سوروک یزدی بود .

مثل یه نان روغنی بود که روش پودر قند پاشیده بودند . به قدری لذیذ بود که داغ داغ من خوردم روی یک مغازه نوشته بود (( بیا تو دم در بده !))همین جمله باعث شد که داخل مغازه بشیم و از اونجا خرید کنیم چقدر متن ها تاثیر گذار هستند مردم یزد بسیار مردم آرامی هستند و تمام مغازه دارها با روی خوش با آدم صحبت می‌کنند . چه خرید بکنی چه خریدی نداشته باشی.به منزل برگشتیم تا فردا با امادگی بیشتر به دیدن چند جای دیدنی یزد بریم .

 

undefined
امیر چخماق همیشه بیدار 

 

undefined
اینم عکس گرفتم که اسمش یادم نره 

 

undefined
فالوده شیرازی همه جا هست حتی وسط یزد که خودش فالوده یزدی داره 

 

undefined
مسجد جامع یزد 

فهرج یزد 

اول از همه به دیدن روستای فهرج رفتیم مگه میشه یزد اومد و از اولین مسجد بعد از اسلام دیدن نکرد داخل فهرج یک اتفاق خیلی جالب بود و اون هم بچه های کوچک راهنما با کارت های گردشگری دور گردنشان و توضیح دادن کامل بناها با لهجه زیبایشان بود . مهمتر این بود که اگه سوالی ازشون میپرسیدی که بلد نبودند خیلی راحت میگفتند که ما نمیدونیم و اطلاعات اشتباه به کسی نمیدادند . 

یکی از توضیحات که بچه ها دادند در مورد گوچه های (( محرم رو )) بود . گفتند که دم این مغازه ها مردها جمع میشند و میشینند و قلیان میکشند . خانم ها چون دوست ندارند از وسط جمع آقایان گذر کنند از کوچه پشت استفاده میکردند . 

امسال داخل مسجد فهرج یک لیدر بسیار توانا بود که توضیحات بسیار خوبی در مورد مسجد داد . از عدد هفت گفت که چقدر برای ایرانیان مقدس بوده و در معماری های قبل از اسلام دیده میشود.  در این مسجد هم عدد هفت زیاد دیده میشود ولی مهمترین اش هفت درب است که اعتقاد دارند پشت درب ها نور و روشنایی می باشد . 

 

undefinedundefined

undefined

مسجد جامع فهرج و کوچه های محرم رو روستا -یزد 

چاه چهل دختران 

در نزدیکی روستای فهرج یک چاهی است که به اسم چاه چهل دختران شهرت دارد گفته میشه در زمان حمله تمام دختران فهرج خود را به چاه انداختن تا پاکدامنی خود را حفظ کنند در بالای چاه درفش کاویانی یا پرچم دوره ساسانیان به چشم میخورد.از این پرچم در شاهنامه فردوسی هم یاد شده است در شاهنامه این پرچم نماد قدرت است.

فردوسی بزرگ :  

 میان سپاه کاویانی درفش         

به پیش اندرون تیغهای بنفش         

درفش شاهنشاه با بوق و کوس         

 پدید آمد و شد زمین آبنوس                 

یکی زرد خورشید پیکر درفش                       

 سرش ماه زرین غلافش بنفش

undefined

چهل درختران فهرج -یزد 

undefined
چهل دختران فهرج - یزد 
undefined

چاه چهل دختران - فهرج - یزد 

سریزدان یزد 

به قلعه تاریخی که از زمان ساسانیان مانده است رفتیم . قلعه سریزدان . گفته میشه این قلعه مثل بانک مرکزی در زمان ما است . طلاها و جواهرات سلطنتی در این قلعه محافظت میشده . برای ورود باید از روی یک پل رد میشدیم چون دور تا دور قلعه خندق بود . 

undefined undefined

 خروج از یزد و باغ پهلوان پور مهریز 

سه شنبه صبح از خواب بیدار شدیم و خانه را تحویل دادیم سر کوچه یک نانوایی بود که نان های بسیار خوشمزه ای میپخت .برای صبحانه ک رفتیم تهیه کنیم فهمیدیم که اینجا فقط پخت نان ها را انجام میدن و برای فروش جای دیگه ای برده میشه . صاحاب نانوایی مرد مهربانی بود و گفت چون شما مسافر شهر ما هستید سه عدد نان به ما داد . وسایل را جمع کردیم و به سمت مقصد بعدی حرکت کردیم .البته که از شیرینی فروشی حاج خلیفه رهبر شعبه ۲ از خوشمزه های یزد خرید کردیم ( باقلوا و قطاب و سوهان هایی که مخصوص یزد است و طعم هاش کلی با سوهان های قم متفاوت است ) شهر مهریز و باغ تاریخی پهلوان پور در دل شهر کویری مهریز یک باغ سرسبز است که تفاوت خنکای باغ از پارکینگ تا بعد گیت کامل حس می‌شود . 

داخل یک پارکینگ که حتی یک متر سایه هم پیدا نمیشد پارک کردم . بعد از پرداخت ورودی که نفری ۳۰ هزارتومان بود وارد باغ سرسبزی شدیم .در کنار درب ورودی  یک موزه مردم شناسی وجود دارد .داخل باغ جوی های پر از آب وجود داشت و یک بنای قدیمی در وسط باغ وجود داشت .در انتهای باغ کافی شاپ بود که با قیمت های مناسب هم غذا و هم نوشیدنی برای فروش داشت .غرفه های شهرداری هم داخل باغ بود . غرفه نقاشی . غرفه عروسک سازی و کلی غرفه دیگه ….

undefined undefined

باغ شازده ماهان 

به دیدن باغ شازده ماهان رفتیم باغی بازمانده از دوره قاجار .ورودی ماشین برای هر ماشین مبلغ ۲۵ هزارتومان بود . داخل محوطه گرم و آفتابی ماشین رو پارک کردم از یک چادر که برای فروش محصولات نوروز زده بودند رد شدیم پله ها بسیار بلند بود ولی کنار پله ها رمپ قرار داشت البته با شیب بسیار تند .بلیط فروشی در جلوی درب قرار داشت ورودی باغ نفری ۲۰ تومان بود از درب یک ساختمان قدیمی وارد باغ شدیم به یکباره درجه هوا عوض شد با اینکه ما ساعت ۱ ظهر داخل باغ بودیم ولی انگار عصر دل انگیز است هوا بسیار خنک بود. داخل باغ و میشد ساعت ها قدم زد . در انتها باغ ساختمان اصلی قرار داشت از بیرون بنا میشد دیدن کرد .

یک بوفه در کنار ساختمان بود که ما تصمیم بر امتحان فالوده کرمانی گرفتیم . به نظر من هر چیزی را یکبار باید امتحان کرد فالوده کرمانی رشته های داخلش گرد بود در حقیقت یک شربت شیرین بود که داخل کاسه با قاشق سرو میشد که ما کاسه را سرکشیدیم طعم اش از فالوده یزدی خوشمزه تر بود البته خیلی شیرین بود.

undefined
باغ شازده ماهان بهشتی در دل کویر 
undefined

باغ شازده ماهان - اینجا خنک ترین جای کرمان است اون هم ساعت 1 ظهر 

undefined
سیزده را ما با خنک های باغ شازده به در کزدیم 

ارگ بم 

دی ماه سال  ۱۳۸۲ دانشجوی معماری بودم کلاس طراحی معماری با تاخیر شروع شد استاد با چهره ای ناراحت وارد کلاس شد و گفت متاسفانه بم زلزله اومده .تمام کلاس را سکوت فرا گرفت . چقدر انسان و ای واااای بزرگ‌ترین سازه خشتی جهان ارگ بم که من همیشه رویا دیدنش را داشتم . چند روز از زلزله نگذشته بود که اقای خاتمی ریس جمهور کشور دستور بازسازی را دادند این چیزی که امروز من جلوی آن ایستاده ام ارگ بم هست که نزدیک ۲۰ سال آرزوی دیدنش را داشتم .

خندق های ارگ بم که روزگاری عامل دفاعی بودند امروز چند شتر داخل اش بودند و برای تفریح بچه ها رو سوارش می‌کردند ورودی قلعه که نفری ۳۵ تومان بود را واریز کردیم در بدو ورود استاد محمود توحیدی را ملاقات کردیم این استاد قدیمی ترین راهنمای گردشگری بم بوده و کتاب های زیادی درباره بم نوشته است .یک سوم مسیر را در کنار این استاد بودیم و از تاریخ بم برای ما گفت . از خاطرات کودکیش در بم تعریف کرد . همصحبتی با این استاد بسیار عالی بود

undefined undefined undefined undefined

 

شهر کرمان 

از مسخره بازی های مسافرت با ماشین نداشتن کارت سوخت در جایگاه ها و نخواندن کارت سوخت در بیشتر جایگاه ها بود که برای یک باک بنزین باید نصف باک بنزین میسوخت و حداقل به چند جایگاه باید میرفتیم و با خواهش و تمنا بنزین میزدیم این مشکل در شهر کرمان و بم و حتی در جایگاه های در مسیر بود که به نظر من واقعا نیاز به رسیدگی کامل از طرف مسئولین دارد .

روز آخر کرمان صبح اول از همه به دیدن طولانی ترین راسته بازار ایران یعنی بازار کرمان رفتیم در بازار من خشخاش خریدم همه مغازه ها نداشتند و مقدار کمی از مغازه ها داشتند . دوست داشتم مدل گل اش رو ببینم. قیمت خشخاش کیلویی ۱۵۰۰ تومان بود زیره به کرمان میبره !زیره هم که ادویه مخصوص خود کرمان است .مقداری زیره تهیه کردم تا زیره از کرمان ببریم ! نه زیره به کرمان ببریم ! مغازه دار توضیح داد که برای کشت زیره به آب زیادی احتیاج نیست . زیره برای انواع عفونت ها و بیماری های روده و چاقی هم استفاده می‌شود .

در بازار از حمام گنجعلی خان و کاروانسرا گنجعلی خان دیدن کردیم . ورودی حمام گنجعلی خان نفری ۲۰ هزار تومان بود وارد حمامی شدم که یک معمار یزدی آن را ساخته بود . وارد هشتی شدم دور تا دور مجسمه گروه هایی از مردم آن زمان درست شده بود . چیز جالبی که به چشم میخوره حضور قلیان در اکثر مجسمه ها است . اکثر مجسمه ها یعنی جایی که بیشتر افراد ثروتمند ، در جایی که غرفه خان ها هست قلیان های بیشتری بود . از دالان وارد قسمت های خیس شدیم هنوز بوی نم که داخل حمام های دوران بچگی بود از حمام میومد . مخصوصا مجسمه کیسه کشی رو دیدم یاد زمان هایی افتادم که با کیسه مامانم دولایه از پوست من رو برمیداشت .

مامان بعد شستن موهام باید یه دست میکشید رو موهام اگه قرچ صدا میداد یعنی تمیز شدیم اگه این صدای لعنتی نمیومد دوباره میشوست .مجسمه مردی که حجامت می‌کرد نشان میداد که کار بادکش رو با دهان حجامت گر انجام میداده. بعد از حمام به دیدن کاروانسرا رفتیم دور تا دور کاروانسرا صنایع دستی برای فروش گذاشته بودند که فضای جذاب تری با حس و حال بهتری ایجاد کرده بود .

undefinedundefinedundefinedundefined

undefined
بازار رنگی رنگی و شاد کرمان 

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر