روزانههاي من در چين
«بازگشتهام از سفر
سفر از من باز نميگردد»
شمس لنگرودي
به همسفرانم گفتم هشت روز پيش وارد چين شديم امروز روز آخر سفر است و ما آدمهاي هشت روز پيش نيستيم. چين را دوست داشتم ببينم. سالهاست همسرم براي انجام كار به چين سفر ميكند و هر بار دربارهي چين حرف ميزند دلم ميخواست كاش جاي او بودم و به اين سرزمين سفر ميكردم. كه امسال اين امكان پيش آمد...
چرا چين را دوست داشتم ببينم. من ميدانستم كه شخصيت معروف فرهاد كوهكن در شيرين و فرهاد نظامي گنجوي، قبل از اين كه كوه را هموار كند به چين سفر كرده بود و اصول سنگتراشي و مجسمهسازي را از سفر به چين آموخته بود.
چرا چين را دوست داشتم ببينم؛ چون هر وقت چاي مينوشم تا خستگي از تنم بيرون بيايد؛ يادم ميآيد چاي براي نخستين بار از سرزمين چين به ايران آمده است. چرا چين را دوست داشتم ببينم چون ماني پيامبر ايرانيان تصويرگري و .نقاشي را از چينيان آموخته بود و كتاب او ارژنگ پر است از نقاشي است.
همسرم عاشق شانگهاي است و مدام به من ميگفت:« اين شهر شهري است كه بايد ببيني.» اما من دوست داشتم پكن را ببينم به خاطر شهر ممنوعه، به خاطر ديوار چين به خاطر كاخ تابستاني و...
سفرم به دو بخش تقسيم شد. اول به شانگهاي رفتيم و بعد به پكن سفر كرديم.
وقتي وارد شانگهاي شديم باران ميباريد. ريز و يك سره . خرداد ماه است و ميدانستم بعضي روزها باراني خواهد بود. در چهار روزي كه در شانگهاي بوديم سه روزش باران را ملاقات كرديم. باراني كه مختص اين نقطهي جغرافيايي است. ريز و يك سره و تند.
روز نخست سفر شانگهاي با ساختمانهاي مدرن، رودخانهي هوانگ پو، محلهي بوند و قدم زدن در نانجينگ رود كلي در دلم جا باز كرد. معماري غربي ساعتي كه مدام زنگ ميزد، آدمهايي كه در شب هوانگ پو سوار بر كشتي در رود گردش ميكردند، زيبا و دلربا بود. حق با همسرم بود اين شهر دوستداشتني است.
در شانگهاي ميتواني حدس بزني كه روياي اين كه در سال 2020 چين قدرت اول اقتصاد جهان خواهد شد، روياي دور از دسترسي نيست و چينيهاي سخت كوش تمام توان خود را خرج اين رويا خواهند كرد.
يك شنبه، 24 خرداد
شب قبل تا دير وقت به قدم زدن در نانجينگ رود و قدم زدن در بوند گذشته بود. امروز با تور قرار است از يك كارگاه ابريشم ديدن كنيم. ميدانم كه كارگاه ابريشم، كارخانههاي چاي، مراكز توليد و فروش يشم، مراكز توليد مرواريد و... از جاهايي كه دولت چين از تورها ميخواهد كه گردشگران حتما از آنها ديدن كنند. گويا دولت چين به گردشگران و تورها سوبسيدهايي را ميدهد و با اين كار سعي ميكند صنايع داخلي خود را حمايت كند.
در كارگاه ابريشم با مراحل توليد ابريشم آشنا ميشويم و توضيحات مفصلي از پروسهي توليد ابريشم را آگاه ميشويم. توليد رختخوابهاي وكيوم شدهي ابريشمي لباسها و كيفهاي زيباي ابريشمي بسيار دلانگيز است. خب خيلي از همسفران هم از اين فرصت استفاده كرده وكلي خريد ميكنند. ايرانيان علاقهي شديدي به خريد كردن دارند و كم نميگذارند.
بعد همراه تور به «يويوآن گاردن» ميرويم. از بازارهاي زيبا ميگذريم. غذاخوريهاي جذاب، صنايع دستي، فروشگاههاي چاي كه انواع و اقسام چاي و دمنوشهاي خوشبو را دارند ميگذريم و به باغ ميرسيم. در سردر باغ دو مجسمهي تركيبي از سگ و اژدها را ميبينيم. يكي از آنها كرهي زمين زير پايش است كه سمبل مرد است و ديگري تولهي كوچكي زير پاي دارد سمبل زن... اين نماد مدام در جاهاي مختلف ديده ميشود.
باغ يويوآن گاردن نمونهي باغ زيباي چيني است. با ساختمانها نقاشيها دالانهاي هيجان انگيز. با بركههاي پر از ماهيهاي طلايي و سفيد و نارنجي كه بزرگ و زيبا هستند. يادم آمد ماهيهاي سرخ سفرهي هفت سين هم نخستين بار از اين نقطهي زمين به كشورم آمده اند.
اما اين ماهيها خيلي بزرگ و جالباند. درختچههاي متفاوت... سنگهاي زيبا... ليدر تور ما علي بحريني است و اطلاعات خوبي در طول سفر به من ميدهد او ميگويد:« چينيان به فنگ شويي اعتقاد دارند و در اين مكان طبق اين نگاه چيدمان انجام شده است.»
در مسيرهايي كه با قلوه سنگ پوشيده شده است من و دخترم افرا پا برهنه ميرويم تا به قول چينيها جريان خون در بدنمان راحتتر انجام شود با توجه به باران شب گذشته راه رفتن روي قلوه سنگها خيلي خوب است و احساس خوشايندي به ما دست ميدهد.
ما بعد از باغ در بازار گردش ميكنيم و در يك غذا خوري چيني يك نوع خوراك مارچوبه سرخ شده ميخوريم و نودل و سبزي كه خوشمزه بود.
از گروه خداحافظي ميكنيم و به يكي از معابد نزديك يويوآن گاردن ميرويم. ظهر است و آفتاب تند. خيليها در حال عود روشن كردن بودند. مدتي در محيط معبد ميمانيم و بعد سوار مترو ميشويم و به هتل باز ميگرديم. چيزي كه در چين مورد توجه است اقدامات امنيتي و چك كردن كيفها و وسايل مخصوصا در مترو....مترو شانگهاي در سال ۱۹۹۳ تأسیس شده و هماکنون دارای ۱۴ خط و ۳۳۷ ایستگاه است. این مترو طولانیترین متروی جهان با ۵۴۸ کیلومتر طول است... خوشحالم كه همسرم راه و روش استفاده و خريد بليط مترو در شانگهاي را بلد است وگرنه هرگز نميتوانستيم از مترو استفاده كنيم.
شب به محلهي فرانسويها ميرويم. محلهي بينظيري است با يك عالم كافهها و رستورانها در كوچه پس كوچههاي شانگهاي گردش ميكنيم چيزي كه من از شانگهاي متوجه ميشوم اين است كه شهر شامل دو لايه است. يك لايهي مدرن زيبا متجدد... خيابانهاي بسيار تميز اما رد كوچههاي مختلف، خانههاي كوچك، فضاهايي تنگ براي آدمها و كارگران ديده ميشود.
ما در محلهي فرانسويها ميچرخيم. يك غذاي تايواني ميخوريم كه خوشمزه است. ماهيهاي چيپسي و يك خوراك با اسفناج و پنير توفو و يك كاسه نودل...
رستورانها و كافههاي زيادي در اینجا ديده ميشود و ساختار اين بخش شهر ، ساختار بسيار اروپايي دارد. فضاي عجيبي است. ما هم تاكسي ميگيريم و به هتل باز ميگرديم.
دوشنبه
صبح خوبي را آغاز كردهايم به سمت برج مرواريد ميرويم كه مدام چهرهاش را در گوشه و كنار شهر ديدهايم. باز هم باران خوشي ميآيد. باران ريز و يكسره... ميخواهيم از برج مرواريد ديدن كنيم.
Oriental Pearl Tower برج مروارید شرقی یک برج رادیو - تلویزیونی است که حدود 468 متر ارتفاع دارد. قبل از اين كه وارد برج بشويم من دربارهي برج خوانده ام و اطلاعاتي که به دست آوردم از این قرار كه این برج در پارک پودانگ و در قسمت شرقی رودخانه هانگ پو قرار گرفته است.
ساخت این برج در سال 1991 آغاز شده و در سال 1995 پایان یافته است. این برج بلندترین برج در آسیا و سومین برج بلند در جهان است. برج مروارید شرق به فدراسیون جهانی برجهای بزرگ تعلق دارد. برج سه سطح دیده بانی داره بطوریکه بلندترین سطح دیده بانی در ارتفاع 350 متری بنام مدل فضایی و کمترین سطح دیده بانی در ارتفاع 263 متری بنام طبقه دیدن مناظر شهر یا طبقه تماشا. رستوران در طبقه 267 وجود داشت .اگر به هرکدام از کارت پستالهای شانگهای نگاهی بیاندازید به احتمال فراوان برج مروارید شرقی را در آن خواهید دید.
سازه راس برج ۱۴ طبقه است که شامل رستوران گردان ، هتل فضایی در ارتفاع ۱۴۰ تا ۲۳۰ متر، ۹ کانال تلویزیونی و۱۰ کانال FM رادیویی می باشد. سه ستون بزرگ تو خالی به قطر ۹ متر که توسط سه تیوب به قطر ۷ متر تقویت شده ، نگهدارنده کرهای به قطر ۵۰ متر ميباشند. فضای سبز اطراف این برج ۱۵٫۵ هکتار است که پارک مروارید درخشان نام دارد. مراسم بازديد و چك كردن كيفها انجام ميشود و من كيفم را در ورودي جا ميگذارم و سبكبار بالا ميروم. آسانسور خيلي سريع حركت ميكند و خانم كه در آسانسور است خيلي سريع توضيحاتي دربارهي برج ميدهد. این برج دارای ۶ آسانسور است که دو آسانسور آن با گنجایش ۵۰ نفر با سرعت ۷ متر بر ثانیه حرکت میکند. به جاي زيبايي ميرسيم. جايي كه ميتوان شانگهاي و رودخانه را از سطح شيشهاي ببينيم كه شهر زير پاي ماست. مادرم سالهاست كه ترس ارتفاع دارد و من هم. اما سعي ميكنم به زير پايم نگاه نكنم و روي سطح شيشهاي بايستم. چينيها مردمان مهرباني هستند... خانم چيني به من گفت شما چشمهاي درشتي داريد گاهي با ما عكس ميگيرند ...
بر ميگرديم نگران كيفم هستم كه ليدر محلي كمك ميكند كه كيف را پس بگيرم كه كار آساني نبود. بعد هم ما به موزهي مردم شناسي ميرويم كه در طبقات پايين برج قرار گرفته است مسير طولاني زيبايي كه به شما شانگهاي قديم را نشان ميدهد. مشاغل و نوع پوشش مردمان و نوع زندگي مردم شانگهاي... ورود اروپاييان به منطقهي شانگهاي و جنگها و تاريخ شانگهاي را ميتوانيد در اين موزه ببينيد كه بسيار هيجان انگيز است.
بعد تصميم ميگيريم به آکواریوم اقیانوس شانگهای بریم که در ناحیه تجاری «لوجیآزویی» واقع در «پودونگ» شانگهای قرار دارد و یکی از بزرگترین آکواریومهای دریایی جهان با مساحتی بیش از ۲۰۵۰۰۰ مترمربع است. این آکواریوم طولانیترین تونل زیر اقیانوس جهان با طول ۱۵۵ متر را دارد. این آکواریوم دارای دو بنای هرمی شکل بوده و دارای رستورانی بزرگ و همینطور فروشگاه است.
ساختمان اصلی مجموعه چندین بخش از جمله بخش چین، آمریکای جنوبی، استرالیا، ناحیه قطب، دریای سرد و ... دارد که میتوانید با گردش در بخشهای مختلف، با جانوران دریایی متفاوتی آشنا ميشويد. آكواريوم را بيشتر به خاطر دخترم ميروم كه هشتساله است و خيلي به موجودات دريايي علاقه دارد. او با دقت به همهي ماهيها، عروسهاي دريايي، پنگوئنها و كوسهها خيره ميشود و ساعتها در آكواريوم ميمانيم. در سايتهاي مختلف چيزهايي دربارهي اين آكواريوم خواندهام. اين تنها آكواريوم در جهان است كه نمونههاي موجودات درياي و آبزيان خاص چين را دارد و از اين لحاظ مهم است.
بعد به موزهي هنرهاي معاصر شانگهاي ميرويم غافل از اين كه دوشنبهها موزه تعطيل است و ما مغبون و ناراحت باز ميگرديم در شهر ميچرخيم به نانجينگ رود ميرويم و بعد كمي گردوهاي عجيب و غريب ميخريم گوشتهاي خشك با طعم شيرين را امتحان ميكنيم كه مزهاش را دوست نداريم. به پيتزا هات ميرويم و يك پيتزاي سبزيجات سفارش ميدهيم و آب پرتقال طبيعي... باز با مترو به هتل باز ميگرديم خوبي هتل ما اين بود كه به ايستگاه مترو نزديك است. غروب تور برنامهي كشتي كروز را به ما پيشنهاد داد از آن جايي كه ما عاشق كشتي سواري هستيم استقبال ميكنيم.
رودخانهي هوانگ پو روح زيباي شهر است. رودخانه هوانگپو، شهر را به دو بخش، Pudong و Puxi تقسيم ميكند. با طول رودخانه 113 کیلومتر (70 مایل) و عرض 300-770 چندین تونل و پل های زیردریایی در زیر و ر.وی رودخانه ساخته شده اند تا شرایط حمل و نقل در شانگهاي بهتر فراهم شود. سوار كشتي ميشويم باد ميآيد و باران. شبهاي شانگهاي شبهاي بينظيري است. ساختمانها غرق نور هستند . رودخانه ميدرخشد. كشتيها با نورپردازيهاي مهيج در رود شاعرانه حركت ميكنند. يكساعتي را در رود سپري ميكنيم. و بعد از آن از گروه خداحافظي ميكنيم و به سمت محلهي فرانسويها ميرويم.
سه شنبه ديزني لند
نميتوانستيم به شانگهاي بياييم و با دختر هشتساله و سري به ديزني لند نزنيم. ميدانيم كه ديزني لند شانگهاي يكي از بزرگترين ديزنيلندهاي آسياست.
ورود ما به سختي انجام ميشود و صفها طولاني هستند با اين كه از اول صبح آمديم و فكر ميكرديم صبحها خلوتتر باشند. باران سختي ميباريد و ما مجبورشديم پانچو بپوشيم. با اين حال خيس و سرما زده هستيم. بخشها مختلف ديزني لند را ميبينيم دخترم از همهي فروشگاهها ديدن ميكند چند نوع شريينيهايي با شكل و شمايل ديزني لند تهيه ميكنيم و ميخوريم و پاپكورنهاي شيرين كه براي ما تازگي دارد چون ما در ايران پاپكورن را تنها با نمك ميخوريم. سردمان است و نميتوانيم زيادتر بمانيم ساعت چهار بعد از ظهر قبل از اين كه آتشبازيهاي مهيج ديزني را ببينيم ديزني لند را ترك ميكنيم و به هتل ميرويم.
غروب باز به منطقهي بوند ميرويم و پياده روي طولاني ميكنيم . فردا به مقصد پكن راهي هستيم و حسابي بايد از شهر خداحافظي كنيم.
چهارشنبه
در فرودگاه پكن مادر بزرگ و پدر بزرگهايي را ميبينيم كه با نوههايشان سفر ميكنند. خيلي از اين بچهها شلوارهايي به پا دارند كه شلوارهايشان سوراخ است و اين باعث تعجب ما شده است. به هر حال در فرودگاه شانگهاي كه مربوط به پروازهاي داخلي است به بيجينگ يا همان پكن ميرويم. بر خلاف شانگهاي خنك و پر باران. بيجينگ هواي بسيار خشك و گرمي دارد. خيلي گرم...
سر راه به يك كارخانهي چاي سر ميزنيم و انواع چاي سبز و چاي جاسمين و ... غيره را مينوشيم و خستگيمان به در ميرود و كلي چاي ميخريم.
بعد به بزرگترين ميدان جهان تيان آن من مي رويم. فضاي غريب و بزرگي است گويا مسافران زيادي از خود چين هر روز از اين ميدان ديدن ميكنند. مقبرهي مائو هم در گوشهاي از ميدان هست كه ما از آن ديدن نميكنيم چون غروب است و تعطيل.
شنيدهام كه جسد مائو را تازه نگه داشتهاند و هركس ميتواند يك دقيقه از جسد مائو ديدن كند. حکومت چین پس از گذشت سالها از مرگ مائو او را بنیانگذار و پدر حکومت خود میداند و عکس او بر اسکناسها و مراکز اداری و دولتی تمام چین قابل مشاهده است. اطراف ميدان تيان آن من، مجموعه کاخهای شهر ممنوعه، پلهای «جین شوی» (آب طلایی) و دیوار سرخ و مجلس چین واقع شده است. بنای اولیه میدان به اوایل قرن پانزدهم میلادی بازگشته و کاربرد اولیه آن دروازه قدیمی شهر ممنوعه بوده است. نام این میدان به زبان چینی به مفهوم «میدان آرامش آسمانی» است. این میدان بزرگترین میدان جهان به شمار می رود. تا قبل از مرگ مائو عکس سران کمونیسم یعنی مارکس و انگلس و لنین و استالین در این میدان نصب شده بود. كه الان فقط عكس مائو را در يكي از ديوارهاي منتهي به ميدان ميبينيم.
كمي در اطراف ميدان گردش ميكنيم و راهنماي تور كلي به ما دربارهي شهر ممنوعه توضيح ميدهد. شرايط شهر و ويژگيهاي تاريخي...
شهر بيجينگ از نظر وسعت شش برابر تهران و جمعيت آن اندازهي تهران است. نوع خيابانبندي باعث شده شهر در حمل و نقل مشكلات كمتري داشته باشد. در راه موتورهاي كوچكي را مي بينيم كه مسافر جا به جا ميكنند. تاكسي ها و ماشينهايي بيشتر غربي كه مونتاژ كشور چين هستند. گلآرايي و زيباسازي شهر بسيار عالي است. و دولت چين روي اين مسئله كار كرده است.
الان هوا بسيار گرم است اما راهنماي تور به ما ميگويد كه زمستانهاي اين شهر بسيار سخت است و تمهيداتي انديشيده ميشود تا گياهان از سرما آسيب نبينند. در اين شهر مثل شانگهاي ضعف زبان انگليسي ممكن است براي توريستها مشكل ايجاد كند. در اين شهر سالنهاي نمايش بسيار خوبي هست ... پارك جهاني، بناهاي تاريخي ، شهر ممنوعه، كاخ تابستاني و از همه مهمتر براي من ديوار چين. با اين رويا به چين آمدهام و خيلي هيجان زدهام.
به هتل ميرويم هتل ما نسبت به شانگهاي خيلي امكانات ندارد. اما خوب است. شب در اطراف هتل به گشت و گذار ميپردازيم و مثل هميشه شام پيتزا هات را ترجيح ميدهيم. براي ما آب ولرم ميآورند ما عادت داریم آب را با يخ و خيلي سرد بنوشيم همسرم با كمك گوگل ترانسليت، به گارسن حالي ميكند كه يخ بياورد و او هم ميآورد و شگفت زده ميشود چرا ما آب را اين همه سرد ميخوريم. اين هم به نوعي شوك فرهنگي است.
پنج شنبه
به يك مركز مرواريد ميرويم. خانمي به ما دربارهي توليد مرواريد در چين توضيح ميدهد كه چه پروسهي طولاني دارد و براي توليد مرواريد چه زحماتي بايد كشيد. او به ما ميگويد كه صدفها يا مثلثي شكل هستند يا بيضي شكل. بيضي شكلها متعلق به اقيانوسها هستند. از شيارهاي روي صدف ميشود سن صدف را حدس زد. بايد صدفها 10 ساله باشند و بعد از اين ميشود در يك صدف 30 عدد مرواريد را به شكل مصنوعي كاشت. هر صدفي كه باز شود عمرش تمام ميشود. بعد مسافران ايراني كه علاقه به مرواريد دارند حسابي خريد ميكنند. بعد از مركز مرواريد به كاخ تابستاني بيجينگ ميرويم. كاخ عظيم و بزرگ و زيبايي است.
كاخ تابستاني كاخ عظيم و بزرگي است كه درياچهها و تپههاي زيبايي دارد بناهاي متعدد كه سقفهاي آن منقش به نقاشي است. این باغ سلطنتی سابق، با مساحتی حدود 12900000 متر مربع دارای بیش از 3000 تپه، چندین کاخ و باغهای زیبا و بی نظیر است. بنای اولیه این باغ که در ابتدا Qinqyiyuan نام داشت، در سال 1750 آغاز شد و در سال 1764 به پایان رسید.
چند بار اين كاخ توسط نيروهاي متفقين ويران و دوباره باز سازي شده است. يكي از جاذبههاي كشور چين اين كاخ زيباست. منظره ي درياچه نيلوفران آبي زيبا و... کاخ تابستانی متشکل از 20 حیاط، 3555 سازه باستانی است.
مدتي در باغ گردش ميكنيم در روي درياچه قايقسواري ميكنيم عكس ميگيريم و مثل باغ يويوآن گاردن از مسير قلوه سنگي پياده روي ميكنيم تا جريان خود در بدنمان راحتتر اتفاق بيفتد. بعد از اين كاخ به سمت شهر ممنوعه ميرويم. ظهر است و بسيار گرم اما اشتياق ديدن شهر ممنوعه را نميتوان ناديده گرفت. شهري كه تنها حكومتيان و خاندان امپراطور ميتوانستند وارد آن شوند و حالا دروازههايش به روي همهي بازديد كنندگان از هر طبقهاي آزاد است. ميگويند در اين شهر ممنوعه 14 امپراطور زندگي كرده اند. ميگويند شهر ممنوعه بزرگترين سازهي جهان است. ميگويند تعداد قصرها و اتاقها در شهر ممنوعه بسیار زیاد است. میگویند جمعاً ۹۹۹۹٫۵ اتاق در آن وجود دارد. به اعتقاد پیشینیان چینی، اقامتگاه امپراتوران آسمانی دارای ۱۰ هزار اتاق است.
در حياط ورودي تعدادي زيادي كوزههاي بزرگ ديده ميشود كه براي مهار آتشسوزي و مصرف آب قرار داده شده است. هيچ درختي در حياط ديده نميشود كه براي من خيلي عجيب است با توجه به توجه چينيان به گياهان چرا در حياطهاي شهر ممنوعه هيچ گياهي نيست.
از حياط هاي بزرگ و بناها ديدن ميكنيم و هي آب مينوشيم هوا گرم است و براي اين كه دخترم گرمازده نشود هي موهايش را خيس ميكنم.
به رستوران چيني ميرويم كمي غذاهاي چيني امتحان ميكنيم. بعد هم به يك مركز خريد ميرويم و قهوه مي خوريم. چانه زني در پكن را ميآزماييم. جنسي كه فروشنده به ما ميگويد ششصد يوآن... بعد به دويست يوآن ميشود آن را خريد.
بعد به هتل برميگرديم .
جمعه
قبل از رفتن به ديوار چين ما را به مركز طب سنتي چين ميبرند كه انواع كرمها و داروهاي چيني كه متعلق به طب سنتي است به فروش ميرسد بعد از آن به ديوار چين ميرويم . كوههاي سبز و زيبا، ديوار زيبايي كه كوهها را در نورديده با معماري حيرتآور.. ديوار چين واقعا ديدني است. طولانیترین و بزرگترین سازهٔ مهندسی تدافعی و نظامی از لحاظِ زمانِ ساخت در جهان است. این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است و در سال ۱۹۸۷ میلادی در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. عبور از ديوار پستي بلنديها و پلكانهاي تيز سخت است. متاسفانه مدام در طول راه هشدار دادهاند كه روي ديوار چين يادگاري ننويسند كه متاسفانه خيلي از گردشگران روي ديوار چين مدام چيز مينويسند و اين اثر كه متعلق به قبل از ميلاد مسيح است را خدشه دار ميكنند.
مدتي از ديوار بالا ميرويم و در يكي از بناهاي ديدباني ميايستيم باد مي وزد و ما را خنك ميكند. بازگشتن از ديوار سختتر است. پايين ديوار از يك فروشگاه يادگاري ميخريم و بستني...
و به سمت رستوران تركي حركت ميكنيم و غذا را در اين رستوران ميخوريم و بعد در يك مركز خريد بزرگ كه برندهايي از سراسر دنيا در آن هست خريد ميكنيم . شب به نمايش گلدن ماسك ميرويم. نمايش زيبايي است و يك افسانهي چيني را بيان ميكند. صحنه آراييها، حركات هماهنگ بازيگران شگفتانگيز است.
خاصيت سفر براي من اين است وقتي در سفرم يادم ميرود چه كسي هستم؟ از كجا آمدهام و نگرانيهاي روزمرهام چهها بودهاند. فراموشي از زندگي روزمره به من مجال تفكر تازه ميدهد. من عاشق سفر هستم در سفر مغزم گويي از ديدهها و شنيدههاي قبلي پاك ميشود و از نوع شروع به فعاليت ميكند. و خوشحالم كه در سفرم
شنبه
امشب به سمت تهران مي رويم. آخرين روز در پكن هستيم به پارك جهاني ميرويم و مينياتوري از همهي بناهاي تاريخي و مهم دنيا را ميبينيم اهرام مصر، آكروپليس ، پرسپوليس ايران و...
عكس ميگيريم يك ماشين اجاره كردهايم كه سرعت آهستهاي دارد و ميرانيم. با اسبها عكسميگيريم. بستني ميخوريم و از نمايشهايي كه در سالنهاي مختلف هست ديدن ميكنيم. و به مركز خريد مرواريد ميرويم. ما اهل خريد نيستيم بنابراين با كمك دوست روزنامه نگارم مژگان به منش تجربه دوچرخه سواري در پكن را داريم كه بسيار مهيج است.
بعد بايد به فرودگاه برويم. آغاز سفر هميشه زيباست و پايانش كمي دلگير. اما خوشحاليم كه سالم هستيم و به خانه باز ميگرديم. به قول دوستي دلمان براي رختخوابها و حمام خانه تنگ شده است. دلم براي اجاق گاز و بوي غذاهاي خانگي تنگ شده است. فكر ميكنم هر آدمي در اين دنيا بايد يك بار چين را ببيند. سرزمين اسراز آميز. و من خوشحالم كه اين سرزمين اسرار آميز را ديدم.