از شــهــر ممــنوعـــه تا پایتــــخت ابریشـــم
خیلی از خاطرات ما در زندگی مربوط به سفرهایی است که تجربه کرده ایم فرقی نمی کند در چه سنی باشیم همین که تصمیم می گیریم از روزمرگی های کسالت بار زندگی دور باشیم، دلبستگی ها و وابستگی های خود را به یکسو نهاده و راهی سفری می شویم که حاصل آن ، تغییرات درون و برون است ؛ بسیار ارزشمند است .
سفر به چین این کشور پر از رمز و راز یک تجربه خاطره انگیز برای من بود، فرهنگی کهن با تاریخی پر فراز و نشیب که اکنون نبض اقتصاد دنیا را در دست دارد. چین کشوری از تضادهاست. در حقیقت چین سرزمینی بین سنّت و مدرنیته است این سفر باعث شد که کلا تصورم از چین و مردم چین عوض شود.
و ازآنجایی که سفر نامه خوانی و سفرنامه نویسی را مرجعی مناسب برای انتقال تجارب می دانم ضمن تشکر از سایت خوب "لست سکند" شما را به برداشت های ناچیز خودم از این سفر دعوت می کنم امیدوارم که برایتان مفید باشد.
برای تور چین، ترکیبی از شهرهای پکن، شانگهای و هانگژو را انتخاب کردم. یعنی؛ سنّت+ مدرنیته+ طبیعت
شهر تاریخی پکن جایی است که " شهر ممنوعه" و" قصر تابستانی" اش تا "پل مارکوپولو" و "دیوار بزرگش" ما را به دورترین نقاط تاریخ می برد.
و شانگهای این جنگل آسمان خراش ها که ما را به دیدن دنیای مدرن چین می برد.
و در هانگژو، قدم زدن در کنار دریاچه زیبایش که دورتادورش را نیلوفرهای آبی ،درختان سر سبز بهاری و بیدهای مجنون گرفته است، مرا یاد حرف مارکوپولو می اندازد زیرا او در سفر نامه اش هانگژو را "شهری بهشتی و با شکوهترین شهر دنیا "توصیف کرده است.
سفر ما در اردیبهشت ماه برابر با آوریل و می که چند روزش را به تعطیلات کارگری ماه "می" برخورد کردیم چین واقعا شلوغ بود، صف های طولانی برای خرید بلیط، متروها شلوغ ، ایستگاه راه آهن جای سوزن انداختن نبود! یادتان باشد که در تعطیلات چینی به چین سفر نکنید! چین با جمعیت یک و نیم میلیاردی اش بالاترین مقام گردشگری را در جهان دارد، شانس آوردیم که فقط دو روزش مصادف با تعطیلات چینی بود (اول می روز جهانی کار و کارگر) و گرنه بیشتر وقتمان را باید در صف ها می گذراندیم...
برای گرفتن ویزا هم ، ویزای انفرادی تهیه کنید که اگر خواستید حالا که تا اینجا آمده اید چند شهر دیگه رو هم ببینید، بتونید به راحتی سفر کنید. برای ویزای چین معمولا آژانس ها ویزای گروهی می گیرند یعنی؛ یک برگه اقامت در چین جهت استفاده بین گروه های همسفرانتان وآن وقت همه اعضا باید با هم وارد چین شوند وباهم از چین خارج شوند ولی در ویزای انفرادی برگه ویزا به پاس شما چسبانده می شود.
چند نکته که قبل از هر سفری خیلی کاربردیه بهتون یادآوری می کنم:
1-یاد گرفتن چند لغت و اصطلاح کاربردی به زبان مقصد .
2-نصب چند نرم افزار کاربردی در گوشیتون مانند نقشه آفلاین شهر، نقشه مترو شهر و مترجم...
3- داشتن برنامه سفر، جاذبه های گردشگری را به ترتیب علایقتان لیست کنید و وسیله نقلیه رفتن به آنجا را هم از قبل شناسایی کنید تا در شهر مقصد که زمان نیز بسیار کم است سر در گم نشوید.
4- ومهمتر از همه اطلاعاتی در باره مقصد مانند آب و هوا، آداب و رسوم ، فرهنگ غذایی، حمل ونقل و.....
جمعه 6 اردیبهشت 1398 ( 26 آوریل 2019 )
ساعت 20:45 تهران را یه مقصد پکن با پرواز مستقیم "ماهان " ترک کردیم و با توجه به اختلاف ساعت (سه و نیم ساعت پکن از تهران جلوتر است) ساعت 7 صبح به وقت محلی به پکن بارانی رسیدیم.
فرودگاه پکن به قدری بزرگ است که که باید با قطار ریلی به طرف خروجی برویم. پس از کنترل گذرنامه و ویزا و دریافت بار به همراه سایر همسفران و راهنما که با تابلوی chaina wayz به استقبالمان آمده بود به هتل محل اقامتمان رفتیم.
وقتی به هتل زنجیره ای mercure wanshang رسیدیم ساعت 10 بود، هتلی بسیارزیبا با باغی سرسبز برای گشت و گذار با تمام امکانات رفاهی... ولی متأسفانه متوجه شدیم که از مرکز شهر بسیار دور می باشد طوری که باید شانزده ایستگاه را طی کنیم تا به میدان " Tiananmen" که مرکز شهر است؛ برسیم همین باعث شد که ما صبح که از هتل بیرون می رفتیم تا شب بر نگردیم...بعد از استراحتی کوتاه، لباس گرم پوشیدیم چون بشدت هوا سرد و بارانی بود( البته از فردا هوا بسیار عالی و بهاری بود) از هتل چتر گرفتیم و به قصد رفتن به خیابان "wangfujing" به نزدیکترین ایستگاه مترو که 5 دقیقه تا هتل ما فاصله داشت رفتیم، نقشه مترو پکن را قبلا در گوشی خود دانلود کرده بودم ، بنابراین مبدأ و مقصد را مشخص کرده و فقط باید بلیط می خریدیم.
متروی پکن بسیار وسیع و سهل الوصول است ، قیمت بلیط با توجه به مسافت تعیین می شد. خرید بلیط با دستگاه انجام می شود همه دستگاهها هم اسکناس و هم سکه می پذیرند و اگر کارت های دو روزه ، سه روزه، یک هفته ای و ماهانه را می خواهید که کمی مقرون به صرفه تر است می توانید آن را از باجه های بلیط فروشی مستقر در متروها خریداری کنید. البته چون سفرما به پکن کوتاه بود ترجیح دادیم بلیط را روزانه خریداری کنیم که با توجه به مسافت بین 3 تا 7 یوان بود. ( در موقع سفر ما هر یوان 2030 تومان شده بود) در مورد ارز هم بگم حتما مقداری یوان از کشور خودتان خریداری کنید تبدیل ارز به دلیل تحریم ها کمی دشوار است طفلک راهنمای فارسی زبان ما همیشه یک کیف پر از پول را حمل می کردو وقتی بهشون گفتیم مگه شما کارت اعتباری ندارید؟! گفت: " چرا داشتیم ولی به علت تحریم ، حساب های ما را مسدود کردند." این هم از کشور دوست چین!!!
با توجه به شلوغی پکن و ترافیک آن بهترین وسیله همان مترو است که هم در وقت و هم در هزینه صرفه جویی می شود.
متروی پکن
خیابان وانگ فوجینگ:
این خیابان یکی از خیابان های معروف و قدیمی پکن است که "walking street" پکن محسوب می شود و بخاطر غذاهای عجیب و غریبش هر گردشگری را به سوی خود می کشاند. وقتی در ایستگاه "wanfujing" پیاده شدیم ؛ باران شدت بیشتری گرفته بود. خوشبختانه هم چتر و هم پانچو بارانی همراهمان بود با داشتن یک پانچو که بسیار هم کم حجم است در شدیدترین باران ها هم می توانید به راه خود ادامه دهید گرچه کفش هایمان حسابی خیس شده بود!
خیابان وانگفوجینگ
چیزی که در این خیابان برای گردشگران بسیار چشمگیر است ، کنار هم قرار گرفتن چین سنتی وچین مدرن در آن است؛ ساختمان هایی با طراحی های جدید و فروشنده هایی با کت و شلوار و کراوات وارائه برندهای معروف جهانی مانند:ZARA, GAP MAC, OMEGA و CALVIN,… و در طرف دیگرمراکز خرید سنتی و فروشندگان کیمونوپوش وارائه اجناس سنتی چین مانند : ظروف سفالی ، چاپستیک، لباس های ابریشمی، قوری و فنجان های مینا کاری شده و...
از دیگر دیدنی های این خیابان گروه های نمایشی خیابانی است که با هنر سنتی چینی خود نظیر خطاطی، نقاشی و اجرای موسیقی چینی گردشگران را سر گرم می کنند.
خیابان وانگ فوجینگ به قدری جذاب است که خود مردم پکن هم برای تفریح و خرید به این خیابان می آیند.گذشته از قدمت تاریخی این خیابان، بیشترین عامل شهرت آن به خاطر بازار غذایی است که در این خیابان وجود دارد در این خیابان هم فست فودها و رستوران هایی با غذای بین المللی حضور دارند و هم غذاهای عجیب و غریب چینی!
در سمت غرب خیابان وانگ فوجینگ خیابانی است با نام"wang fujing snack street"
خیابانی سنگفرش با طراحی سنتی ، مسیری نسبتا کوتاه اما جذاب و دیدنی ، جایی مملو از خوراکی های وحشتناک چینی از مار و مارمولک و هزارپا گرفته تا سوسک و عقرب زنده به سیخ کشیده شده...
غذاهای خیابانی وانگ فوجینگ
البته انواع گوشت های دیگر از کباب بره و گوسفند و گاو، جگر و دل و قلوه گرفته تا انواع ماهی ها و غذاهای دریایی ، هر چه را که فکر کنید در این بازار می توانید پیدا کنید. ما که خیلی هم گرسنه شده بودیم ولی دود ناشی از عقرب و هزار پای کباب شده اشتهامونو کامل کور کرد و نتونستیم چیزی بخوریم ولی روزهای بعد غذاهای خوشمزه چینی را مثل جوجه کونگ پائو، انواع نودل ها، انواع دامپلینگ ها را امتحان کردیم که واقعا خوشمزه بود.
به رستوران های چینی که می رفتیم کمتر غذای سرخ شده می دیدیم و بیشتر غذاها به صورت کبابی و یا بخارپز به همراه سبزیجات فراوان و نیمه پز وجود داشت از غذاهای نا متعارف چینی که بگذریم فکر کنم چینی ها سالمترین غذاهای دنیا را دارند در کل مصرف سبزیجات و میوه در چین بالاست و پوست سالم چینی ها نشان از سالم بودن تغذیه آنان داشت و نکته جالب دیگر این که هر کجا می رفتی چه در مغازه ها، چه در پارک ها ، چه در ایستگاه های مترو و اتوبوس یک لیوان در بسته داشتند که پر از جلبک بود و در حال نوشیدن که گویا دمنوش های گیاهی خاصی بود که در وعده های قبل از غذا، بعد از غذا، و به عنوان میان وعده می نوشیدند و مهمتر از همه این که در چین اصلا یخ و آب سرد معنا نداشت آنها آب را ولرم می نوشیدند و معتقد بودندکه آب سرد معده را ضعیف می کند. حتی شکار عقرب که بر اساس طب سنتی چین خواص دارویی بسیاری دارد از قرن ها قبل در این کشور متداول بوده و می گفتند خوردن آن ، آنتی بادی را در دستگاه ایمنی بدن بالا می برد تا بدن بتواند با سرطان، عفونت و دیگر بیماری ها مبارزه کند. و فکر می کنم همین فرهنگ غذایی سالم باعث شده تا در نقاط دیگر جهان هم رستوران های چینی فعالیت داشته باشند...
غذاهای چینی (دامپلینگ،نودل،جوجه کونگ پائو.....)
تا پاسی از شب در همین خیابان زیبا گشت و گذار می کردیم و چون ساعت کار مترو تا 12 شب بود به ایستگاه خط 1 مترو که در همان نزدیکی بود رفتیم تا به هتل بازگردیم. روز خوبی برایمان بود در حالی که همسفرانمان در هتل مانده بودند تا به دیدن یک نمایش بروند ما حسابی خیابان وانفوجینگ را گشته بودیم.
یکشنبه 8 اردیبهشت
امروز طبق برنامه قبلی تورگشت شهری پکن را داریم یعنی بازدید از میدان " تیان آنمن" ، " شهر ممنوعه" ، سپس صرف ناهار و بعدازظهر " معبد بهشت ".
روز پر بازدیدی را داریم آنقدر جاذبه های چین زیاد است که حتی لحظه ها رو نباید از دست داد.
صبح زود بعد از صرف صبحانه در هتل ، باتفاق همسفرانمان ، راهنمای فارسی زبان و یک پسر چینی که راهنمای محلی ماست سوار اتوبوس شرکت china wayz شده و به قسمت قدیمی و تاریخی شهر پکن یعنی میدان " تیان آنمن " می رویم در بین راه راهنمای تور اطلاعات خوبی را راجع به پکن ، مردم پکن با توجه به تجریه چندین سال زندگی در پکن به ما می دهد...
من در این سفر نامه بیشتر سعی می کنم اطلاعاتی را به شما گردشگران عزیز بدهم که کمتر در سفرنامه های دیگر به آن اشاره شده است در هر حال با کمی جستجو در گوگل می توانید اطلاعات تاریخی و جغرافیایی جاذبه های گردشگری چین را کامل بیابید.
میدان تیان آنمن Tianan men
حتما نام این میدان را خیلی شنیده اید، میدانی در قلب پکن که خاطرات جنگ ها و انقلاب های زیادی را در خود دارد و بدتر از همه کشتار و قتل عام سال 1989 دانشجویانی که در این واقعه برای اعتراض به ناپایداری اقتصادی چین و فساد دولتی اعتراض کردند و نفربرهای زرهی ارتش به سمت دانشجویان معترض آتش گشودند و از روی آنان رد شدند!!!
در این میدان بناهای تاریخی مهمی همچون : مجموعه کاخ های شهر ممنوعه ، موزه ملی چین ، بنای یادبود قهرمانان چین ، مقبره " مائو تسه یانگ " اولین رئیس جمهور چین که جسد مومیایی مائو در آن قرار دارد و بسیار مورد احترام مردم چین می باشد.
میدان تیان آنمن
این میدان که در مرکز شهر قرار گرفته به عنوان بزرگترین میدان شهری دنیا با مساحت 440000متر مربع شناخته شده است واقعا دیدن جمعیتی که در این میدان حضور دارد غیر قابل باور است گردشگران از سراسر دنیا و مهمتر از همه خود چینی ها که از سرتاسر چین برای احترام به مائو به اینجا آمده اند!
ما کلاٌ در این پنج روزی که در پکن بودیم 3 بار به این میدان آمدیم یک بار امروز صبح همراه با تور، یک بار برای بازدید از موزه و بار دیگر عصر روز سوم که می خواستم یک بار دیگر در سکوت شب و نورپردازی زیبای میدان ، این میدان معروف را ببینیم ؛ وقتی در ایستگاه تیان آنمن پیاده شدیم دیدیم سیل جمعیت است که به آنجا می رود حتی از صبح روزی که با تور آمدیم هم شلوغ تر...
از پله های مترو که بالا رفتیم خود را در ورودی میدان اصلی دیدیم با هزاران پلیس و گارد ویژه!
وقتی از ایست بازرسی خواستیم رد شویم چون دیدند ما چینی نیستیم از ما پاسپورتمان را خواستند ما که پاسپورتمان در هتل بود وخوشبختانه من کپی پاسپورت را در کیف داشتم، نشان دادم و آن ها با اسکن پاسپورت اجازه ورود ما را به میدان دادند، سیل عظیم جمعیت چینی از یک طرف ، گاردهای ویژه و حضور خبرنگاران و فیلم برداران از طرفی دیگر موضوع را برای ما هیجان انگیز کرده بود واقعا چه خبره اینجا؟ از هر کسی می پرسیدیم: ?what happened here? whats going on here هیچکس نمی فهمید! کمی نگران شده بودیم خیابان کاملا مسدود شده بود، عبور و مرور ماشین ها هم ممنوع ! مارش نظامی می نواخت ، ازدحام جمعیت چینی هر لحظه بیشتر می شد...
راه برگشت نداشتیم ناچار ما هم همرنگ جمعیت شدیم و تماشا کردیم حدود 3 ساعت در میدان محبوس شده بودیم بالاخره دیدیم که بله سران کشورهای روسیه ، هند، انگلیس و چند کشور دیگه امروز با رئیس جمهور چین ملاقات دارند و برای ورود به مجلس ملی چین که در غرب میدان تیان آنمن قرار گرفته بود و به مجلس ملی خلق چین معروف است حضور یافته اند و این ازدحام برای استقبال از آنان است البته این موضوع رو شب از اخبار چین مطلع شدیم . چینی های زیادی از ما عکس و فیلم می گرفتند! خوب این هم خاطره ای شد....
یک نکته ای که لازمه اینجا برای شما گردشگران عزیز بگم اینه که پاسپورت یا حداقل کپی اون همیشه همراهتون باشه حتی ما برای بازدید از موزه ملی چین که به رایگان هم هست با همین کپی های پاسپورت تونستیم وارد موزه بشیم و بازدیدی کوتاه از موزه ملی چین که گنجینه بسیار بزرگی از تاریخ و فرهنگ و تمدن کشور چین است داشته باشیم اما شما برای این بازدید واقعا وقت بگذارید و این بازدید گرانبهای به رایگان رو از دست ندید! در ضمن موزه دوشنبه ها تعطیل است و ساعت بازدید 9 صبح تا 5 عصر می باشد.
موزه ملی
بازدید از شهر ممنوعه با راهنمای محلی:
راهنمای تور ما همانطور که گفتم یک راهنمای فارسی زبان بود که متأسفانه اطلاعات تخصصی نداشت و یک راهنمای محلی که بسیار آگاه بود و اطلاعات بسیار خوب و دقیقی می داد فقط باید به زبان انگلیسی یا چینی مسلط بودید تا می توانستید سؤالات تخصصی خود را از وی بپرسید.
با راهنمایی آنها در صف ورود به شهر ممنوعه ایستادیم گردشگران زیادی از سرتاسر دنیا به ویژه خود چین در صف ورود ایستاده بودند حدود یک ساعت و نیم طول کشید تا توانستیم با اسکن بلیط هایمان و رد شدن از دستگاه بازرسی وارد شهر ممنوعه شویم... اما چرا ممنوعه؟!
شهر ممنوعه
این مجموعه زمانی یک شهر پر از قصر بوده که مردم عادی اجازه ورود به آن را نداشتند این شهر تا سال 1911 میلادی به مدت 500 سال کاخ سلطنتی سلسله های " مینگ " و " کینگ " بوده و در مجموع 24 امپراطور در آن زندگی کرده اند.
شهر ممنوعه یکی از کاخ های بزرگ جهان است که از لحاظ ارزش هم ردیف با کاخ های کرملین، باکینگهام، و ورسای و کاخ سفید است . می شود گفت بعد از دیوار چین، پربازدیدترین جاذبه گردشگری پکن است. در آن ازدحام جمعیت و سر و صدا، اطلاعات زیادی را نتوانستیم از راهنمای تور بگیریم پس بهتره خودتون از قبل مطالعاتی داشته باشید تا بفهمید چی به چیه ؟
اگر بخواهم تاریخ شهر ممنوعه رو براتون بنویسم خودش یک کتاب می شه بنابراین به چند نکته مهم اکتفا می کنم و شما رو ارجاع می دم به خواندن کتاب های تاریخ چین مانند:
1- چین نامه، ریچی ماتیو، ترجمه محمد زمان ، انتشارات میراث مکتوب
2- تاریخ چین از آغاز تا قرن 21، سعید عزیزی، انتشارات سید علیزاده
3- شهر ممنوعه ( راهنمای گردشگری پکن) ، اسماعیل محمودی، انتشارات فروزان
نکات مهم شهر ممنوعه :
1- شهر ممنوعه بزرگترین مجموعه معماری چوبی در جهان است.
2- افسانه های زیادی در مورد این مکان ساخته شده بنابراین به تاریخ واقعی آن توجه کنید.
3- مساحت شهر ممنوعه دو برابر واتیکان و سه برابر ارگ کرملین است و یک میلیون کارگر و هنرمند بمدت 14 سال روی آن کار کرده اند.
4- کاشتن هر نوع گیاه و درختی در این مجموعه ممنوع بوده است.
5- عدد 9 برای چینی ها عدد مقدسی است . به تعداد میخ های روی در ، ستون ها و...دقت کنید.
6- به حیوانات تزیینی سقف های قسمت خارجی توجه کنید . هر حیوان یک نماد است.
7- طراحان شهر ممنوعه از جزئیات ریز تا کلیات را طوری طراحی کرده اند که نشان دهنده فلسفه و اصول دینی و شکوه قدرت امپراطوری باشد.
8- چکیده هنر و تمدن چندین هزار ساله چین را در شهر ممنوعه بیابید.
بلیط ورودی 60 یوان و از ساعت 8:30 تا 5 عصر باز است ودوشنبه ها نیز تعطیل است.
بعد از بازدید از شهر ممنوعه برای صرف ناهار به یک رستوران محلی می رویم....
بازدید بعدی ما از نمایشگاه مروارید است . تولید مروارید در چین یک هنر باستانی محسوب می شود.در این کارگاه از تاریخچه تولید مروارید تا خرید آن برایمان می گویند...
البته می دانید که مرواریدهای طبیعی در جهان بسیار نادر می باشد و قیمت بسیار زیادی داردکه فقط می توانید آن را در جواهر فروشی ببینید و دارای شناسنامه هستند و در جاهای دیگر مروارید ها پرورشی هستند. مرواریدهایی به رنگ سفید، صورتی، طلایی و حتی سیاه در آنجا بود که متوجه شدم به دلیل افزودن املاح و مواد معدنی در آب می توانند آنها را به رنگ های مختلفی پرورش دهند تنوع رنگ مرواریدها واقعا شگفت انگیز بود!
بالاخره آنقدر مرواریدهای زیبایشان را به رختان می کشند که مجبور می شوید حتی شده یک عدد آن را خریداری کنید.
... و بعد از بازدید از نمایشگاه مروارید و خرید راهی بازدید از جاذبه بعدی یعنی "معبد بهشت " شدیم.
معبد بهشت (آسمان) Temple of heaven
بعد از ارائه بلیت های خود و کنترل آنها با دستگاه وارد راهرویی میشویم که مردان و زنان سالخورده چینی درحال بازی دومینو ، شطرنج و ورق بازی بودند هیجان و سر و صدای برد و باخت بازی آنها مدتی ما را سرگرم کرد و برایمان سؤال بر انگیز بود که جای اینجور بازیها باید در یک کلاب باشد نه در یک معبد مقدس؟!
معبد بهشت
این معبد شاهکاری در معماری و طراحی چینی است و یکی از چند معبد شگفت انگیز جهان به شمار میرود و متعلق به آیین «تائو» میباشد. این معبد از لحاظ آیینی و تاریخی اهمیت بسیاری دارد معبدی که با دنیایی از رمز ها و نشانهها ما را به سوی خود فرا میخواند.
این مجموعه تاریخی که بزرگتر از شهر ممنوعه است در چین باستان محل عبادت امپراطوران چینی بود که سالانه برای انجام نیایش، دعا برای برداشت محصول خوب و اهدای قربانی، در آن حضور می یافتند. طبق عقیده چینیهای باستان، امپراطور فرزند آسمان شمرده میشد و قدرت و احترام زیادی داشت نکتهای که به محض مواجه شدن با ساختمان اصلی معبد توجه را جلب میکند ارتفاع زیاد معبد است. دایره شکل بودن بنا نشان دهنده آسمانها ست. در مورد آیین مذهبی چین باستان «کنفسیوس گرایی»، «تائوییسم» و «بودائیسم» سه آموزه ای هستند که فرهنگ آیینی چینی را شکل دادهاند طراحی مجموعه «معبد آسمان، یک طراحی عرفانی مبتنی بر آیین «تائو» است. تائو در زبان چینی، معنی راه فضیلت است. تائوئیسم به بیان ساده درک حقیقت کائنات است. تائو راهی برای تفکر است. راهی برای پی بردن به حقیقت هستی. تمدن چین همیشه تمدنی بوده است که با طبیعت ارتباط نزدیکی داشته و آیین «تائو» به طبیعت نگاهی مقدس دارد که این موضوع را در جای جای آثار تاریخی و فرهنگی چین بخوبی میتوان دید.
امپراطوران چین ۳ بار در سال در اولین روز بهار، در طولانیترین شب سال و در روز تولدشان برای نیایش و قربانی و درخواست رزق و برکت کشاورزی از شهر ممنوعه به این معبد میآمدند و با مراسم دعا و نیایش و روزه داری و آیین قربانی طی انجام تشریفات خاصی مراسم عبادی و آیینی خود را به جا میآوردند.
برای درک بهتر این معبد و آیین تائو کتابهای زیر خدمتتان معرفی میشود:
- آیین تائو/ دائو: جیمز میلر، مترجم مهدی لک زایی نشر ادیان
- معبد و مکاشفه: ترجمه سه جستار بلند از هانری کربن ترجمه رحتمی انتشارات سوفیا 1390
نکات قابل توجه «معبد آسمان»
- ورود به معبد که در میان پارک بزرگی قرار گرفته ورودی های متفاوتی دارد که دروازه شرقی محبوبترین و شلوغ ترین ورودی بوده از این درب وارد شوید عظمت مجموعه را بهتر درک خواهید کرد.
- بهترین زمان بازدید از معبد آسمان صبح زود است زیرا مراسم خاصی در هنگام طلوع خورشید در این مکان برگزار میشود و همچنین افرادی را میبینید که ورزش «تای چی» را انجام میدهند و شما میتوانید با آنها همراه شوید. (ورزش تای چی یک رشته از هنر های رزمی است که بر روی توسعه مهارت هدایت کردن نیروی آگاهی از انرژی درون بدن تمرکز دارد).
- وجود سه سنگ انعکاس صوت است که اگر روی آن بایستیم و حرف بزنیم انعکاس صدای خود را میشنویم در طول حکومت ها یک راهب آیینی روی این سنگها میایستاد و دعا میخواند و به ترتیب دو و سه بار صدا انعکاس پیدا میکرد. و همچنین دیوار انعکاس صوت پیرامون معبد.
- در نمای این معبد شما ۳ دایره متحد المرکز را میبینید که هر کدام بخشی از تالار را تشکیل میدهد.
۱- تالار دعای برداشت محصول ۲- تالار گنبد آسمان ۳- محراب مدور
بازدید: هرروز 6 صبح تا ۱۰ شب
ورودی پارک ۱۵ یوان
بلیت ورودی تالار دعای برداشت محصول، محراب مدور و دیوار اکو ۲۰ یوان. راهنمای صوتی هم در این مجموعه وجود دارد که اجاره آن ۴۰ یوان و ۱۰۰ یوان امانت دستگاه است.
مترو: خط ۵ مترو و پیاده شدن در ایستگاه tiananmen خروجی A
خوب دومین روز اقامت ما در پکن هم به بهترین شکل برگزار شد معبد آسمان (بهشت) آرامش بخش ترین جایی بود که در چین دیدم فقط حیف که نتوانستیم وارد معبد شویم اما توانستیم ساعتی را در محوطه بیرونی معبد بنشینیم و مراسم عبادت چینیان را تماشا کنیم این بازدید باعث شد که تجربه خواندن کتاب «دائو دِه جینگ» کتاب مقدس مکتب دائوییسم را پیدا کنم و احساس کنم که نویسنده کتاب زمان را میدیده و جهان را تا آخر پیموده و این شعر حافظ را با خودم زمزمه کنم:
«جنگ هفتاد ودو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند»
دوشنبه ۹ اردیبهشت
امروز قرار است صبح زود همه در لابی هتل جمع شویم تا به دیدن یکی از عجایب هفتگانه جهان یعنی دیوار چین برویم نزدیکترین مکان بازدید از دیوار چین در ۴۰ کیلومتری خارج از پکن قرار دارد در مسیر رفت به منطقه بادالینگ (Badaling) برای دیدن دیوار چین نمایشگاه سنگ یشم قرار دارد و از آنجا که دولت چین توجه ویژه ای به جذب گردشگر و معرفی صنایع دستیاش دارد به همه تورهای گردشگری پکن دستور داده تا حتماً این بازدید را برای گردشگران انجام دهند البته فرصت مغتنمی است برای آشنایی با انواع سنگها به ویژه سنگ یشم (جید). بنابراین قبل از رسیدن به دیوار چین یک توقف کوتاه در نمایشگاه سنگهای یشم داشتیم.
چینیها به سنگ یشم توجه خاصی دارند حتی در المپیک ۲۰۰۸ که در پکن برگزار شد مدال هایی که به ورزشکاران میدادند از این سنگ استفاده کرده بودند در مشرق زمین سنگ یشم همواره معنایی عرفانی داشته چینیها به این سنگ (yu) میگویند که به معنی آسمانی است و در فرهنگ چین یک سنگ آسمانی با شکوه است که آورنده بخت خوب، طول عمر و خوش شانسی است. در این نمایشگاه جواهرات، مجسمه ها، گوی هایی تو در تو به اسم «هپی بال» از یشم ساخته شده بود بهترین قسمتی که برای من جذاب بود همین توپهای «هپی بال» بود که آن را نمادی از خانواده خوشبخت میدانستند مثلاً برای یک خانواده ۲ نفره ۲ تا توپ تو در تو ۳ نفره ۳ تا و خانواده ۴ نفره ۴ توپ تو در تو به شکل زیبایی تراش خورده بود و اژدهایی که نماد قدرت خانواده ست، دور این توپها پیچیده شده بود.(اجرای سیاست تک فرزندی در چین از سال 1979میلادی آغاز شد و تا سه سال پیش ادامه داشت ولی اکنون حزب کمونیست چین درباره سیاست تک فرزندی اعلام کرد به دلیل پیر شدن جمعیت خانواده ها می توانند تا دو فرزند داشته باشند.)
خواستم به عنوان یادگاری یکی از آنها را بخرم که متأسفانه قیمتش از ۳۰۰۰ یوان کمتر نبود یعنی معادل ۶ میلیون تومان. البته فیک اون ها هم در بازار های دیگه موجود بود با قیمت بسیار ارزان !
هپی بال ( نماد خانواده )
پس از بازدید از نمایشگاه سنگ یشم مجددا سوار اتوبوس ها شده تا به سمت دیوار چین برویم تقریباً یکساعت و نیم در راه بودیم تا به هیجان انگیز ترین بخش سفرمان یعنی دیوار چین برسیم دیواری که ساخت آن قرنها به طول انجامیده و یکی از بینظیر ترین سازه های دفاعی دست بشر است که به عنوان نماد کشور پهناور چین شناخته میشود، دیوار مانند یک اژدهای بزرگ شکل گرفته و از میان بیابانها، کوهها، چمنزار ها و ارتفاعات بالا و پایین میرود از زمان ساخت آن ۲۷۰۰ سال میگذرد. دیوار بزرگ ساخته شده در دوره مینگ (۱۶۴۴- ۱۳۶۸) به طول ۸/۸۵۱ کیلومتر بهترین بخش حفاظت شده دیوار است که یادگاری های آن را میتوان در ۱۵ استان و منطقه از چین یافت اما تقریباً دیدن همه دیوار چین غیر ممکنه و کاری است تخصصی ویژه کوهنوردان (در چین تورهای ویژه مخصوص که برای کوهنوردان بسیار محبوب است در منطقه simatai برگزار میشود.)
برخی از بخشهای قابل توجه که محبوبترین و بهترین قسمت حفظ شده از دیوار هستند در منقطه Badaling است. و در mutianyu یک مکان توریستی کمتر شلوغ با مناظر طبیعی بسیار زیباست یعنی همین بخشی که ما امروز برای بازدید رفتیم. دیوار چین در فرهنگ و اسطوره های چینی نمادی از پایداری صلابت، عظمت و شکوه چینیان است در برابر دشمنان . تاریخ دانان چینی اعتقاد دارند که حدود یک میلیون سرباز قادر بودند به طور همزمان در امتداد دیوار چین مستقر شده و برای نبرد با دشمن آماده باشند.
راهنمای تور ۲ ساعت به ما وقت میدهد که برای بازدید از دیوار به اولین برج دیده بانی برویم و با اصرار ما این مدت کمی بیشتر میشود اغلب بازدید کنندگان افراد میانسال هستند که بالا رفتن با آن شیب تند برایشان دشوار است و ما با هیجان تا برج ۱۳ بالا میرویم تازه اون بالا یادمون میاد که حالا باید برگردیم با عضلات گرفته و درد شدید پا...
در بین راه عاشقانی را میدیدیم که به نرده های دیوار قفل میزدند، تا عشقشان مانند دیوار چین پایدار بماند …
ویدئوی 1 دیوار چین
و بعد از صرف ناهار به یک مرکز طب سنتی چینی میرویم که دکتر چینی مطالبی را برای سلامتی بدن توضیح میدهد و سپس از گردشگران میخواهد که برای تشخیص بیماری شان و درمان با استفاده از طب سنتی چین به نزد او برود البته نسخه هایی که برای بعضی از دوستان پیچید قیمت های نجومی داشت! و ما این مرکز طب را با یک ماساژ درمانی برای عضلات گرفته ناشی از پیاده روی و بالا رفتن از دیوار چین به پایان میرسانیم.
این کاخ، باغ سلطنتی امپراطورانی بود که برای فرار از گرمای تابستان پکن از شهر ممنوعه به این منطقه خوش آب و هوا میآمدند. برای داشتن یک بعد از ظهر دلپذیر و قدم زدن در کنار دریاچه «kunming» این باغ زیبایی سلطنتی را انتخاب نموده و به همراه گروه به این باغ زیبا که در فاصله ۱۵ کیلومتری از مرکز شهر قراردارد می رویم در آنجا وقت آزاد بود و هر کس میتوانست به هر قسمت از باغ که دوست دارد برود می توانستیم از تپه زیبای «longevity» بالا برویم و چشم انداز دریاچه را تماشا کنم، میتوانستیم قایق سواری کنیم و یا روی تپه ای بنشینیم و از این همه زیبایی مسحور کننده لذت ببریم. این باغ واقعاً یک شاهکار طراحی در باغهای چینی است که از عنصر «فنگ شویی» در ساخت آن استفاده شده است یعنی ۴ عنصر موجود در طبیعت آب و باد و خاک و آتش.
ساخت کاخ سلطنتی بر روی تپه ای زیبا با چشم انداز دریاچه که واقعاً مانند اسمش به آدمی عمر طولانی میبخشد و نسیم روحبخش بهاری روح و جسم را می نوازد.
کاخ تابستانی
اگر مثل ما در فصل بهار به اینجا بیایید، زیباییهای فصل بهار و خنکای آب روان چشمه های یشم و نسیم بهاری و عطر دل انگیز «تپه معطر» با چشم انداز زیبای دریاچه «کونمینگ» که هر تماشاگری را مسحور قضای دلپذیر خود میکند.
اگر وقت داشتید یک روز کامل را در این باغ بهشتی بمانید و لذت ببرید وگرنه حداقل یک نصف روز طول میکشد تا قسمتهای مختلف این باغ سلطنتی زیبا را ببینید بی جهت نیست که ویکتور هوگو آن را «هزار و یک رؤیای هزار و یک شب» توصیف کرده است.
سرنوشت این باغ مثل همه کاخ ها و باغهای سلطنتی در طول تاریخ بارها مورد تهاجم و حمله و غارت قرار گرفت بخصوص حمله فرانسویها و انگلیسیها (در جنگ تریاک در سال ۱۸۶۰).
اما امروزه دولت چین آن را بازسازی کرده که هنوز هم ساخت آن ادامه دارد …
نکات مهم کاخ تابستانی:
- این کاخ در سال ۱۷۵۰ میلادی ساخته شد در مساحت ۷۰/۰۰۰ متر مربع
- این باغ سه تپه زیبا و دیدنی دارد به نام های: تپه طول عمر – تپه معطر – تپه چشمه های یشم و باغهای زیبایی به نام: باغ آرامش و درخشش – باغ آرامش و لذت – باغ بهار ابدی و …
- یک قایق سنگی بسیار زیبا که از روی مدل اصلی آن که چوبی بوده و در آتش سوزی باغ سوخته ، ساخته شده و در همان ابتدای ورودی باغ میتوانید آن را ببینید.
- به پل های قوسی، راهروهای نقاشی شده و کاخ هایی که در هر جای این باغ زیبا دیده میشود دقت کنید و حتماً از آن بازدید کنید.
با مترو خط ۴ در ایستگاه «Beigomgmen» پیاده شوید و از خروجی D خارج شوید.
با خط ۱۰ به ایستگاه Bagou بروید و سپس ادامه مسیر دهید، پیاده یا با تاکسی و …
ورودی: ۳۰ یوان توجه داشته باشید که بازدید از هر بخش ورودی جداگانه دارد معمولاً ۱۰ یوان در تابستان از ساعت ۶/۵ صبح تا ۶ عصر باز است.
سه شنبه ۱۰ اردیبهشت
امروز وقتمان آزاد است. عدهای برای خرید میروند، عدهای برای تفریح و ما تصمیم میگیریم طبق برنامهای که برای سفرمان لیست کرده بودیم به «معبد لاما» برویم با استفاده از گوگل مپ که دوست بسیار خوب گردشگران است. مقصد مورد نظر را مسیریابی میکنیم و با استفاده از خط ۲ مترو و با تعویض خط ۵ مترو در ایستگاه yonghegong پیاده میشویم و با خرید بلیت به مبلغ ۲۵ یوان وارد محوطه معبد میشویم.
این معبد زرد رنگ مغولی – تبتی که یکی از محبوبترین جاذبه های بودایی در چین است از تعدادی عمارت زیبا ساخته شده است با کاشی های زیبا و منقش، نقاشی های مینیاتوری زیبا، شیر های سنگی با سبک معماری چینی – تبتی که شیفتگی آنها را به آیین بودا نشان میدهد.
در طول سالیان، بسیاری از راهبان تبت و مغولستان اینجا زندگی کرده و آموزش دیدهاند. زیباترین قسمت این معبد مجسمه بلند ۲۶ متری بوداست که با یک قطعه از چوب صندل ساخته شده است.
معبد « لاما »
آنچه که در این معبد مرا به تفکر وا داشته نه سازه های عجیب و غریب آنجا بلکه ادیان مردم چین بود وقتی سفر میرویم و از یک معبد یا موزه دیدن میکنیم واقعاً به این واقعیت میرسیم که مهم نیست که مردم و فرهنگشان و دینشان چقدر با هم فرق دارد مهم آن است که در بیشتر مردم خوبیهای ذاتی وجود دارد و این همان آدمیت است که همه ما را به هم پیوند میدهد. چین که مهد تمدن و میزبان قدیمی ترین سنتهای دینی و فلسفی دنیا بوده است اخلاقیات منحصر به فردی را در دل خود پنهان دارد که با کمی مطالعه و تفکر میتوانی آنها را ببینی و بشناسی اینجا در معبد لاما، بودائیست های تبتی را میبینی با لباسهای زرد و نارنجی که به «دالایی لامای» خود عشق میورزند.(این نام ترکیبی است از واژه چینی دالایی به معنی اقیانوس و کلمه تبتی «لاما» به معنی پیر، راهنما یعنی استادی به عمق اقیانوس).
در معبد آسمان تائوئیست ها را میبینی با لباسهای قرمز که موسیقی آیینی می نوازند و مراسمشان را به جا میآورند.
در هانگژو پیروان کنفسیوس را میبینی که در پاگودا ها به تعالیم اخلاقی کنفسیوس میپردازند.
( پاگودا : از آثاربرجسته و شاخص هنر معماری چین است این بناها چتری شکل و چندین طبقه هستند که تعداد طبقات آن فرد می باشد و عموما معبدی برای دعا و نیایش بودائیان می باشد. )
واقعاً که چین کشور پر رمز و رازی است …
در سفر به کشور هایی همچون هند، چین، ژاپن و کلاً آسیای شرقی آنچه بیشتر در نقاط گردشگری جلب توجه میکند معابد، صومعه ها، کوههای مقدس، غارها، پاگوداها و تندیس های عظیم بوداست و فرایض دینی آنان که ما را به تفکر وا میدارد قطعاً برای شما هم سؤال پیش آمده است که آنها چرا در برابر پادشاهان خود، نیاکانشان و بوداهای خود تعظیم میکنند و نذر و نیاز دارند؟ واقعاً بودا کیست؟ دالایی لاما که امسال جایزه صلح نوبل را از آن خود کرد کیست؟
بسیاری از مردم ، بودا را نمی شناسند برخلاف آنچه که عوام می پندارند «بودا نه افسانه است و نه خدا ! او مردی عادی بود که ۲۵۰۰ سال پیش در هند زندگی میکرد و بر اثر ریاضت و تفکر در آفرینش به آگاهی رسید نام او «سیندارتاگوتاما» بود حکیمی که بر پایه آموزشهای وی، آیین و اندیشه فلسفی بودایی بنیان گذاشته شد و به تدریج از هندوستان به سراسر آسیای میانه، تبت، سریلانکا، آسیای مرکزی ،جنوب شرقی چین، مغولستان ،کره و ژاپن راه یافت.
«گوتاما» شخصیت محوری در آیین بودایی است.
واژه «بودا» یعنی بیدار شده، کسی که به بصیرت رسیده باشد.
هدف روحانیون آیین بودا رسیدن به «نیروانا »یا همان عالم صلح و آرامش و آسودگی از رنج است.
چرخ های آیینی در بیرون معبد وجود دارد که به آن «چرخ دارما» میگویند این چرخ نمادی باستانی در آیین بودا است، این باور که این جهان هستی پایدار نیست...
معبد لاما به نام " کاخ یونگه " هم معروف است از معبد که خارج شدیم به سمت منطقه قدیمی پکن به نام "”Hutong رفتیم و با زندگی مردم بومی آن منطقه آشنا شدیم بعضی از ساختمانهای این منطقه بسیار قدیمی بودند. دیدن فرهنگ سنتی چین و کوچه های بسیار باریک و قدیمی و کالسکه های قدیمی که به آن «ریشکا» میگفتند و گردشگران را در کوچه پس کوچه های این منطقه می گرداند برایمان بسیار جالب بود...
بازدید بعدی ما پارک "بی های " بود.
پارک بی های Beihai :
در سفر به پکن بعضی از جاذبه های گردشگری علاوه بر اینکه جنبه تاریخی دارند از لحاظ طبیعی نیز غنی هستند این پارک سرسبز که دریاچه ای مصنوعی آن را احاطه کرده است یکی از قدیمی ترین پارک های پکن است، پارک بهقدری بزرگ است که یک بازدید چند ساعته کفایت نمیکند. اما هوا آنقدر خوب و مطبوع بود که ما را به تماشای این باغ زیبا کشاند. نماد این پارک یک معبد لامایی به رنگ سفید است که در بالاترین نقطه پارک واقع شده و از دور خود نمایی میکند.
بلیت ورودی پارک ۲۵ یوان بود و بازدید از معبد هم ورودی جداگانه داشت.
یک عصر مفرح را در این پارک زیبا گذراندیم فقط حیف که وقتمان کم است …
پارک بی های
دهکده المپیک:
در ساعات باقیمانده امروزمان همسرم پیشنهاد میدهد که به استادیوم المپیک برویم بازهم مقصد و مبدأ را به دوست خوبمان گوگل مپ میدهیم و او ما را به پارک المپیک میبرد تقریباً همه میدانند که بازیهای المپیک سال ۲۰۰۸ در پکن برگزار شد و همچنین قرار است بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۲۲ نیز در پکن برگزار شود.
... چون نزدیک پارک بودیم یک تاکسی گرفتیم و گفتیم «المپیک» و اونم دقیقاً ما رو در مقابل درب ورودی پیاده کرد.
استادیوم ملی پکن که به عنوان آشیانه پرنده هم نامیده شده است در داخل یک پارک بسیار زیبا و بزرگ قرار دارد که مهمترین بخش آن ورزشگاه ملی پکن است طراحی این استادیوم به گونهای است که آن را شبیه یک لانه پرنده نشان میدهد البته با گنجایش حدود صد هزار نفر به قول همسرم کافی است در کشوری مسابقه ای جهانی برگزار در شود تا به طور کلی آنجا متحول شود هنوز هم ساخت و ساز ها در آنجا ادامه داشت و گویا سرمایهگذاری های بیشتری هم در راه است. ساختمان ورزش های آبی نیز تماشایی بود یک مکعب آبی بزرگ با طراحی حبابهای آب که برای برگزاری مسابقات شنای المپیک ۲۰۰۸ ساخته شد.
استادیوم المپیک
به نظر میرسد که چینیها باز هم از نماد های طبیعت الهام گرفتهاند و این پروژه زیبا را به کمک خارجی ها ساختهاند.
محوطه پارک هم پر بود از رستورانهای فست فود که همانجا شام مختصری خوردیم و بسیار چسبید. لذت دیدن این مجموعه زیبا و بسیار تمیز با گل آرایی های زیبایش و نورپردازی های خاصش در شب دو چندان میشود.
چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت – پارک جهانی
با رفتن به پارک جهانی پکن، رؤیای سفر به جهان در یک روز را عملی کردیم.
رقص های آیینی ملل در پارک جهانی
بازدید از این پارک نیز از گشت های آپشنال تور بود و چون بعد از ظهر میخواستیم به شانگهای برویم با تور همراه شدیم تا برای رسیدن بهموقع به ایستگاه قطار مشکلی پیش نیاید .
امروز اول ماه "می" بود و تعطیلات کارگری پارک و صف بلیت بسیار شلوغ بود.
بعد از یک صف طولانی که ۹۰٪ خود چینیها بودند وارد پارک شدیم. بسیاری از آثار تاریخی جهان در این پارک ساخته شده است مانند برج ایفل، اهرام ثلاثه مصر، مجسمه آزادی، تاج محل و حتی تخت جمشید. در این پارک نمایش رقص های محلی جهان ، سیرک و … در ساعتهای مختلف روز برگزار شد و کلاً روز ما را پر کرد برای ما یک تجربه جهانگردی بود. بخصوص دیدن عروس و دامادهای زیادی که برای عکس گرفتن به این پارک زیبا آمده بودند. در ضمن متوجه این نکته شدم که چینیها چقدر از خودشون عکس میگیرند!
ساعت بازدید: ۸ تا ۱۷:۳۰
بلیت ورودی ۱۰۰ یوان
به سوی شانگهای
خوب امروز سفر ما به پکن با جاذبه های تاریخی بی شمارش به اتمام رسید حالا میخواهیم با قطار مسافت ۱۳۰۰ کیلومتری بین پکن - شانگهای را طی کنیم. قطار های سریع السیر چین در جهان مشهور است. هماکنون چین بزرگترین شبکه ریلی سرعت بالا را در جهان دارد سفر با قطار های چین هم فال است و هم تماشا!
یک نکته مهم اینجا بهتون بگم که حتماً برای خرید بلیت قطار و حتی اتوبوس مدارک شناسایی (پاسپورت) همراهتون باشه چون هنگام عبور از گیت بازرسی مشخصات بلیت با پاسپورتمون تطبیق داده میشود. و یا اگر خواستید به شهرهای نزدیک اطراف بروید برای صدور بلیت پاستونو می خوان .
حرف G در مدل قطار ها از کلمه Gaotie گرفته شده و حرف D اختصار کلمه Dongche است که این دو نوع قطار به دلیل مدرن بودنشان، سرعتشان (۳۸۰ کیلومتر در ساعت) از پرتقاضا ترین و شلوغترین قطار ها در چین هستند و فاصله پکن تا شانگهای را در عرض ۴ الی ۵ ساعت بسته به توقف بین ایستگاه ها طی میکنند و از ۵۷۰یوان به بالا قیمت دارد. آنچه که ما را در چین واقعاً شگفت زده کرد انبوه جمعیت چین و حضور آنان در شبکه ریلی کشورشان بود چه در مترو و چه در ایستگاه های قطار.
خاطره ای مربوط به این موضوع: یک روز در پکن در داخل واگن های مترو نشسته بودیم و انبوه جمعیت هم سر پا … ناگهان قطار ایستاد و از بلند گو به زبان چینی مطلبی اعلام شد در عرض ۳ شماره قطار خالی شد و مامور قطار به ما که هنوز نشسته بودیم اشاره کرد که پیاده شویم. سیل جمعیت پیاده شدند بدون هیچ پرسش و تنشی و ما بهت زده که چه شده؟ ناگهان قطار بعدی رسید و این انبوه جمعیت با همان نظمی که پیاده شده بودند دوباره در کمتر از ۲ دقیقه سوار شدند. فهمیدیم که قطار نقص فنی پیدا کرده و فقط خط عوض شد واقعاً این نظم چینیها با آن جمعیت ۱/۵ میلیاردی جای تحسین دارد! ...
مسیر پکن به شانگهای بسیار زیبا و سرسبز بود. حدود ساعت ۱۰ شب به شانگهای رسیدیم و با ترانسفر هتل در هتل Regal shanghai اِسکان یافتیم این هتل بسیار زیبا در نزدیکی استادیوم ورزشی شانگهای قرار داشت که هر روز شاهد مسابقات فوتبال جام آسیا کشور ها و رفت و آمدشان بودیم و همچنین در نزدیکی مترو که رفت و آمد ما را به جاذبه های اصلی شهر بسیار آسان میکرد.
قرار شد فردا صبح بعد از صرف صبحانه همگی در لابی هتل جمع شویم تا گشت شهری شانگهای را با همراهی راهنمای فارسی زبان آقای شاهین و راهنمای محلی آقای جک که بسیار دقیق و وقت شناس بودند شروع کنیم.
پنج شنبه ۱۲ اردیبهشت -شانگهای
برج مروارید
امروز هم روز تعطیلات چینیها بود صف های ورودی واقعاً شلوغ طوری که ما برای ورود به برج در یک صف بسیار طولانی قرار گرفتیم بیشتر از ۲ ساعت در صف بودیم تا نوبت گروه ما به برج رسید در حالی که روز بعد که خودمان بر این مرکز رفتیم حتی یک نفر هم در صف نبود! و در نتیجه یک نصف روز ما در شانگهای صرف بازدید از همین برج شد. این برج هم مانند برج میلاد خودمون دارای طبقات مشاهده مختلف با ارتفاعات متفاوت است. بالاترین طبقه ۳۵۱ متر که رستورانی گردان در آن قرار داشت. برج وسطی که گردشگران در این طبقه به تماشای شهر می ایستادند با کف شیشهای که کل فضای رودخانه «هوانگ پو» زیر پایمان بود. ضمن لذت بردن از نمای ۳۶۰ درجهای از همان بالا جاهایی را که باید میدیدیم و در لیست بازدید های خود قرار داده بودیم شناسایی میکردیم واقعاً نمای بسیار زیبایی از شانگهای بود. …
ویدئوی 2 تماشای رود هوانگ پو از بالای برج مروارید
پس از بازدید از برج در طبقه اول برای بازدید از موزه تاریخ شهر شانگهای رفتیم.
این موزه شامل تعداد زیادی از آثار فرهنگی، نوشتاری، تصویری و ماکت توسعه شهری شانگهای را نشان میداد. موزه های مردم شناسی فرصتی را به ما میدهد تا بتوانیم در یک بازدید کوتاه آن شهر و مردمش را به خوبی بشناسیم. سیر تاریخی اینکه چطور شانگهای از یک دهکده ماهیگیری کوچک به یکی از بزرگترین شهر های دنیا تبدیل شده است و زیباترین قسمت موزه مجسمه های مومی و ماکت های ۳ بعدی بود که تصویری دقیق از نحوه زندگی مردم چین در دوران گذشته را نشان میداد.
موزه مردم شناسی
به نظرمن سفر علاوه بر لذت بردن نوعی کلاس درس است واقعاً راست گفتهاند که سفر دانایسـت...
قسمت دوم بازدید امروز ما بعد از صرف ناهار بازدیداز باغ یویوان بود.
باغ یویوان Yuyuan
مسیر باغ واقعاً شلوغ بود همان طوری که گفتم دیروز و امروز که تعطیلات کارگری (۱۱می) چین بود می فهمیدی جمعیت ۱/۵ میلیاردی یعنی چی؟!
ویدئوی 3 به طرف باغ یویوان
... از میان بازار قدیمی عبور کردیم که در آن سوغاتی های خوبی می شد خرید، اگر علاقه مند به خرید باشید، فکر کنم بازار خوبی باشه، همسفران ما از این بازار خرید های خوبی کرده بودند؛ باز هم صف طویل ورود به باغ ، اما در پشت تمام شلوغی ها و هیاهوهایی که در این شهر است نظم و ترتیب خاصی هم وجود دارد. بالاخره بعد از ۲ ساعت نوبت ورود ما به باغ رسید. (یادتون باشه که در تعطیلات چینی به چین سفر نکنید!)
اولین قسمتی که هنگام ورود به باغ با آن رو به رو میشویم فضایی سبز صخره ای است که به «باغ صخره ای بزرگ» مشهور است این باغ را که قدمت آن به ۴۰۰ سال میرسد یکی از افسران عالی رتبه چین برای قدر دانی از زحمات پدر و مادرش با استفاده از عنصر "فنگ شویی " یعنی به دست آوردن بالاترین سطح حیات و انرژی ساخت تا بتوانند در آن از آرامش دوران کهولت خود لذت ببرند.
گرچه که میگویند عمر آنها هم کفاف نداد تا این باغ زیبا را ببینند.
باغ یو حدود ۲۰،۰۰۰ متر مربع مساحت دارد که با توجه به اندازه نسبتاً کوچکی که دارد (البته در مقایسه با باغهای دیگر چین) زیباییهایی بسیاری دارد آلاچیقها، تالارها، فضاهای سبز سنگی، حوضچه ها و ایوان های زیبا با گل کاری های بسیار بسیار زیبا که بامبوهای بهاره نیز به زیبایی این مکان ها افزوده بود....
گنجینه واقعی باغ یو را شاید بتوان "سنگ نفیس یشم "دانست که یک صخره سنگی از یشم است، با حدود ۳/۵ متر ارتفاع و سوراخهای بسیار که چینیها میگفتند اگر عودی زیر آن روشن کنیم دود آن از تمام سوراخها بیرون میآید. ایوان این باغ در بهار واقعاً افسون کننده است. ساعت بازدید از ۸/۵ صبح تا ۴/۵ عصر بود که متأسفانه ما چون بعد از ظهر به این باغ زیبا رفتیم نشد زیاد در آنجا بمانیم اما در واپسین لحظات باغ بسیار خلوت شده بود و ما توانستیم عکسهای بسیار زیبایی از آنجا بگیریم.
بلیت ورودی این باغ زیبا 40 یوان است.
باغ یویوان
خوب بعد از بازدید از باغ یو که واقعاً افسون کننده بود حالا نوبت به بازدید از کارخانه ابریشم بافی رسیده بود، که جزو برنامه های تور بود...
دانستن داستان ابریشم و جاده ابریشم هم خالی از لطف نیست میدانید که یکی از معروف ترین مسیر هایی که تجارت این کالا را از طریق آن انجام میدادند راه ابریشم بود که از ایران نیز عبور میکرد مسیری که تا قرن ۱۵ میلادی به مدت ۱۷۰۰ سال، بزرگترین شبکه بازرگانی دنیا بود و ملل مختلفی از جنوب آسیا گرفته تا شمال آفریقا و و قاره اروپا، تاجران و بازرگانانی که برای تبادل کالا و در پی آن فرهنگها از این جاده گذر کردهاند. حتی در ایران ، سالیان سال بازرگانی در جاده ابریشم و دریافت مالیات گمرکی از آنان یکی از راههای در آمدی بود. ضمن اینکه تجار ایرانی گیاهان دارویی ، عسل ، قالی ، سنگهای قیمتی و پارچه های مرغوب را از طریق این جاده به دیگر کشور ها میبردند و جالب اینکه بزرگترین مشتری تجار ایرانی ، چینیها بودند که در قبال آن چینیها به ایران پارچه های ابریشمی را صادر میکردند.
البته هنوز هم جاده ابریشم وجود دارد و در سال ۲۰۱۷ طی مراسمی در چین و با حضور ۳۰ تن از رهبران جهان، جاده ابریشم جدید در چین افتتاح شد تا چین اقتصاد پر رونق و پر قدرت خود را به جهانیان عرصه کند. و اما داستان ابریشم که ازچین شروع شد بنا به روایتی: ملکه Xi ling shi مشهور به امپراتور زرد و بسیار زنی زیبا و باهوش و مقتدر بوده، در هنگام نوشیدن چای، ناگهان پیله ای سفید از روی برگ درخت توت به درون فنجانش میافتد. و چون چای داغ بود هنگامی که خواست آن را بیرون بیاورد متوجه شد که رشتههای بسیار ظریفی از پیله در فنجان ایجاد شده است. ملکه آنها را اینگونه توصیف کرد. «رشته هایی مانند نسیم لطیف، مانند نور درخشان و مانند یخ خنک یعنی ابریشم»...
ابریشم، ملکه را به فکر بافت پارچه ای ظریف فرو برد که بتواند از آن لباس زیبایی برای خود بدوزد. لباسی که در دنیا تک باشد به این ترتیب پرورش کرمهای ابریشم در قصر شروع شد و تولید ابریشم شکل گرفت و ملکه «مادر کرمهای ابریشم» لقب گرفت. و تا حدود سه هزار سال نحوه پرورش کرمها و تهیه ابریشم از پیله آنها مانند رازی در دربار چین باقی ماند با اینکه راز ساخت ابریشم امروزه در تمام نقاط دنیا کشف شده حتی ایتالیا بهترین صادر کننده ابریشم در جهان معروف است اما هنوز هم چین جزء اولین صادرکننده های ابریشم شناخته میشود.
یکی از جذابیت های بازدید از کارخانه ابریشم بافی این است که شما در این مکان میتوانید چینیهای عصر مدرنی را ببینید که هنوز هم به طریقه سنتی ابریشم تولید میکنند.
کارخانه ابریشم
تماشای روند تولید و ساخت ابریشم آنقدر جذاب است که به یکی از جاذبه های گردشگری چین تبدیل شده است. از این کارخانه همسفران ما لحاف و بالش ابریشم که وکیوم شده بود خریداری کردند. برای تشخیص ابریشم اصل تکهای از ابریشم را بسوزانید اگر دودی سفید رنگ از آن بلند شد و خاکستری پودری به جا ماند ابریشم اصل است و اگر مچاله شود یعنی ابریشم مصنوعی (پلی استر)!
با بازدید از این مکان بسیار جذاب که نکات بسیار علمی را راجع به ابریشم آموختیم بازدید امروز ما با تور به اتمام رسید و باقی اوقات وقت آزاد است و به اختیار خودمان... راهنمای تور برای فردا پیشنهاد بازدید از شهری به نام «سوژو» که در نزدیکی شانگهای است. میدهد ولی ما ترجیح میدهیم در شانگهای زیبا بمانیم و جاذبه های دیگر شانگهای را ببینیم مابقی ساعت روز را به خیابان «نانجینگ» میرویم.
خیابان نانجینگ
Nanging roud معروف ترین واکینگ استریت شهر شانگهای که قدم زدن در آن بدون قصد خرید هم لذت بخش است، و اگر هم قصد خرید داشته باشیم باز هم یکی از خیابانهای پر از تنوع با قدمت های مختلف است. مدرنیته و سنتی با هم در این خیابان، قدرت انتخاب خریداران را بالا برده است و بسیاری از برند های بینالمللی در این خیابان شعبه دارند.
و از اونجا هم پیاده به سمت منطقه باند (bund) در ساحل رودخانه هوانگ پو رفتیم تا زیباییهای شانگهای را که عمدتا در این منطقه جمع شدهاند به تماشا بنشینیم.
منطقه باند
رسیدن در هنگام غروب به این منطقه بسیار زیبا حس و حال فوقالعادهای است نور پردازی های برج های تجاری و برج مروارید به راستی خیره کننده بود واقعاً لقب جنگل آسمان خراش ها و نیویورک شرق برازنده شانگهای است. قایق ها و کشتیهای زیبا با نورپردازی های جذاب بالاخره ما را به سوی خود کشاند و ترجیح دادیم یک گشت زیبا بر روی رودخانه هوانگ پو داشته باشیم. نسیم خنکی که بر کشتی می وزید، جسم و روح را نوازش میداد و دیدن این همه زیباییهای اروپایی در شهری مثل شانگهای خاطره فراموش نشدنی است.
گشت با کشتی بر روی رودخانه " هوانگ پو "
جمعه ۱۳ اردیبهشت
امروز وقتمان آزاد است. گروهی از همسفران ما با آپشنال تور به شهر آبی «سوژو» رفتند. و گروهی برای دیدن پل شیشهای به کوهستانی خارج از شهر که در فاصله نزدیکی از شانگهای قرار دارد. اما ما ترجیح دادیم در شانگهای زیبا بمانیم و کلی جاهای دیدنی رو که از قبل لیست کرده بودیم ببینیم از راهنمای تور پرسیدم چگونه میشود به برج تجاری رفت؟ ایشان فرموند : "ورود ممنوعه فقط با کارت شناسایی خود مجموعه میتوانید وارد شوید"!!! باز هم با کمک گوگل مپ مسیر را پیدا کردیم و با استفاده از تونل زیر آب با مترو خط ۲ به آن طرف رودخانه «هوانگ پو» رفتیم. نگهبانان زیادی در اطراف برج بودند ورود کاملاً آزاد بود و ما بدون هیچ سؤال و جوابی وارد برج شدیم. فقط اگر میخواستیم به بالای برج برویم باید بلیت ورودی تهیه میکردیم. سکو های شیشهای تماشای منظره درست مثل برج T.V( برج مروارید) درطبقه ۱۰۰ بود که بلیت ورودی آن ۱۸۰ یوان بود. و ما چون شهر را از بالای برج قبلاً دیده بودیم دیگه لزومی نداشت که دوباره هزینه کنیم و بریم بالا. فقط برج مروارید ۴۶۸متر ارتفاع داشت و این برج ۴۹۲ متر.
برج های شانگهای
طراحی بالای مرکز مالی جهانی شانگهای یک فضای خالی شبیه ذوزنقه دارد که هدف از این طراحی کاهش فشار باد در ارتفاع میباشد خود چینیها میگویند این برج شبیه به یک در بازکن بطری است. مراکز خرید بسیار لوکسی در این برج قرار داشت ولی قیمت ها واقعاً نجومی! مثلاً یک کت ساده ۱۵۰۰۰ یوان یعنی ۳۰ میلیون تومان ناقابل! و یا یک کیف و کفش زنانه ۳۰۰۰۰ یوان و همچنین رستورانهای بسیار رمانتیک با غذا های فوقالعاده گران قیمت. در طبقه همکف هم یک نمایشگاه اتومبیل بود که نپرسید؟! فقط باید ببینید اونوقت نمیدونم این خودرو های چینی که در ایران هست از کجا اومده؟!!!
جالب اینکه در ورودی برج دخترکان چینی با لباس سنتی خود بطری آبی را شبیه به برج شانگهای با پیچ و تاب(بلند ترین ساختمان در چین با پیچ و تاب 90 درجه و ارتفاع 632 متر ) و درب بازکن بطری را شبیه برج مالی هر کدام به قیمت ۲۵ یوان می فروختند یعنی یک بطری آب کوچک ۵۰/۰۰۰ تومان!
خوب حالا که تا اینجا اومدیم یک سری هم بزنیم به برج "جین مائو "که اولین گروه بندی مجاور برج های بلند جهان را تشکیل میداد. در تمام این ۳ برج هم ساختمانهای اداری، هم شرکت های مالی بینالمللی، بانک، هتل، مراکز خرید، خرید و فروش بورس جهانی و … قرار داشت. ما که نتوانستیم داخل این برج ها خریدی بکنیم یا غذایی بخوریم در نتیجه در همان اطراف برج ها به یک شعبه زنجیره ای مک دونالد رفتیم. ساندویج و نوشابه به مبلغ ۷۶ یوان خوردیم تا انرژی گشت باقی روز را داشته باشیم.
شنبه ۱۴ اردیبهشت
امروز آخرین روزی است که در شانگهای زیبا هستیم همسفران ما امروز همه به ایران بر میگردند. و فقط ۳ نفر می مانیم برای سفر به هانگژو، قرار بود امروز صبح ما به طرف هانگژو برویم اما هنوز خیلی جاها در شانگهای مانده بود که ندیدهایم در نتیجه بلیت مان را برای آخرین سرویس قطار هانگژو می خریم و امروز را هم در شانگهای میمانیم.
صبح زود بیدار می شویم و بعد از صرف صبحانه هتل به سمت خیابان «باند» میرویم. صبح بلوار ساحلی باند هم زیباست اگر چه شبها با نورپردازی های برج ها این زیبایی دو چندان میشود ولی صبح ها خلوت تر است پیاده روی در بلوار ساحلی باند به تنهایی خود یکی از گشت های زیبا در شهر شانگهای است در امتداد این بلوار ساختمانهای زیبایی با سبک های معماری مختلف ساخته شده است. این قسمت رودخانه کاملاً در تضاد با ساختمانهای آن طرف رودخانه است. ساحل شرقی رودخانه هوانگ پو که دیروز را در آن منطقه سپری کردیم پر از آسمان خراش ها و خیابانها و پارکهای مدرن است و این طرف رودخانه، یعنی ساحل غربی به سبک دوره رنسانس ساخته شده و بیشتر ساختمانها متعلق به انگلیسیها و فرانسویهایی بود که در دوره جنگ تریاک در شانگهای حضور داشتند.
منطقه بعدی که با تاکسی به آنجا رفتیم محله فرانسوی tianzifang بود که یک منطقه مسکونی از دوران حضور فرانسویها در شانگهای است و امروزه بیشتر شبیه به یک منطقه هنری است پر از فروشگاه های صنایع دستی و هنر های سنتی چین. ولی متأسفانه همه چیز فوقالعاده گران واقعاً بیارزش شدن پول ماست که نتوانستیم خریدی داشته باشیم. فکرش را بکنید دلار ۱۴/۷۰۰ تومانی یوان امروز ۲۰۴۰ تومان شده!!! خرید که همیشه یکی از بخشهای جذاب سفر است دیگه برای ما ایرانیان جاذبه ای ندارد نه تنها ما بلکه هیچ کدام از همسفرانمان هم نتوانسته بودند یه خرید دلچسب داشته باشند.
از آنجا هم به خیابان معروف «نانجینگ» شرقی میرویم که یکی از خیابانهای مشهور شانگهای است و مملو از جمعیت در کوچه های این خیابان مغازه های سنتی چین قرار دارد و در خیابان اصلی پر از فروشگاه های بزرگ و مدرن … خوب حالا باید به هتل بر گردیم و وسایل خود را تحویل بگیریم و برای رفتن به «هانگژو» آماده شویم بلیت ما برای ساعت ۹ شب است. اگه میخواستیم یک شانگهای گردی درست و حسابی داشته باشیم حداقل یک هفته کامل باید اونجا می ماندیم ولی خوب توی این ۴ روز هم خیلی جاها رو تونستیم بگردیم.
ساعت هشت و نیم شب در ایستگاه قطار بودیم تا راهی «هانگژو» شویم.
یکشنبه ۱۵ اردیبهشت – هانگژو
ویدئو4 هانگژو( اینترنت)
رایحه چای سبز، جلا و لطافت ابریشم، اسطوره های عاشقانه دریاچه غربی، زنان زیبا رو و مهربان، مردان وفاداری که به امید یک عشق پاک بختشان را با افسانه «ماربانو» که زیباتر از واقعیت است گره میزنند.
واقعاً باید حرف مارکو پولو را تأیید کرد که اینجا را «زیباترین و باشکوه ترین شهر جهان معرفی کرده است.»
هانگژو که به بهشت روی زمین «پایتخت ابریشم» و « اژدهای چای سبز» مشهور است. در ۱۸۰ کیلومتری شانگهای و در دلتای وسیع رودخانه «یانگ تسه» قرار گرفته است.
چشم انداز های زیبایی که طبیعت به هانگژو بخشیده است به همراه تاریخ هزاران سالهاش میزبان هر گردشگری است که سودای آرامش دارد.
مرکز شهر شبیه بسیاری از شهر های دیگر است پر از ساختمانهای بلند با خیابانهای وسیع و جمعیت زیاد اما آنچه که هانگژو را معروف کرده دریاچه «west lake» است که از زیبا ترین مناطق طبیعی چین است.
دریاچه غربی- هانگژو
دریاچه غربی
بنابراین اولین مکانی که برای بازدید انتخاب میکنیم همین دریاچه است وقتی سوار اتوبوس شده تا به سمت دریاچه برویم کل مسافران چینی آماده بودند که مسیر را نشان دهند وقتی به ایستگاه مورد نظر رسیدیم همه مسافران اتوبوس به ما اشاره میکردند که همین جاست. این همه اتحاد و یکدلی و یکرنگی برایمان جالب بود واقعاً چینیها بخصوص هانگژویی ها مردمی مهربان و خونگرم هستند و با زبان جهانی مهربانی و محبت خیلی زود ارتباط برقرار میکنند این موضوع در همه جای شهر ملموستر از پکن و شانگهای بود وقتی همراه با گردشگران وارد پارک دریاچه شدیم چون یک صبح زیبای بهاری بود جمعیت زیادی را دیدیم که مشغول ورزش صبحگاهی «تای چی» بودند. طبق تابلوهای راهنما که متأسفانه همه به زبان چینی بود و فقط ما از فلش راهنما می فهمیدیم که باید به کدام سو برویم مسیر را طی کردیم مسیر بهقدری زیبا بود که از هر چند لحظه می نشستیم و فقط تماشا میکردیم. مردم چین این دریاچه و طبیعت زیبای اطرافش را به عنوان سرزمینی شگفت انگیز میشناسند منظره دو قله سر سبز که از میان ابری خود نمایی میکند، شنیدن آواز پرندگان از میان درختان بید مجنون، پل های قوسی اطراف دریاچه، نیلوفر های آبی، قایق های زیبای چینی که به شکل یک اژدها طراحی شدهاند بر روی دریاچه، ماهیهای قرمزی که وقتی برایشان نان میریزی گروهی به کنار دریاچه میآیند پرندگان زیبای مهاجر، پاگوداهای چینی که روی تپه های سر سبز ساخته شده، معابد، صومعه ها که زیبایی خاص طراحی چینی را دارند و دیدن دخترکان زیبای چینی که چتری از ابریشم سرخ و زرد و آبی بر سر گرفتهاند و منتظر بخت خویش لیلی وار در زیر بید مجنون آوازی را زمزمه میکنند …
رسم قشنگی است شنیده بودم زنان چینی برای انتخاب همسر ایده ال خود به هانگژو میآیند و در کنار دریاچه چتری بر سر میگیرند تا نشان دهند طالب بختی هستند و آن گاه مردان مجرد هانگژو به خواستگاری آنان میروند. وقتی گروهی از این دختران را با چتر های زیبا بر سر دیدم موضوع را از خودشان پرسیدم و آنها تأیید کردند که سحر عشق دریاچه آنها را خوشبخت میکند. دختران چینی آرزو دارند شوهری از اهالی هانگژو نصیبشان شود چون معتقدند در این شهر زن ها فرمان می رانند و مردها اطاعت می کنند .دیدن این همه زیبایی طبیعت و شنیدن افسانههای زیادی که پیرامون دریاچه بر سر زبان هاست برایم جذاب و سحر انگیز بود واقعاً هر چقدر از زیبایی این دریاچه بگم کم گفتم. در این بهار زیبا ساعتی کنار دریاچه نشستیم و با نوشیدن چای سبز چینی آرامش و انرژی عجیبی کسب کردیم. حالا وقت آن بود که بالاترین نقطه این مکان یعنی به قله شمالی برویم.
تله کابین
البته راهنمای تور قبلاً در شانگهای به ما گفته بود که اگر خواستید به بالای این تپه زیبا که یک معبد بودایی هم در ارتفاع آن وجود دارد بروید از تله کابین استفاده کنید تا خسته نشوید، اگر وقت داشتیم حتماً پیاده این مسیر زیبا را طی میکردیم. بنابراین بلیت تله کابین را که نفری ۴۰ یوان بود خریدیم و در عرض یک ربع به بالای کوه رسیدیم. در میان راه چشم انداز دریاچه و مزارع سر سبز چای بسیار مسحور کننده بود. بالا که رسیدیم یک معبد بودایی در آن ارتفاع قرار داشت که بوداییان در حال اجرای مراسم دینی خود بودند. جالب اینکه بیشتر معابد چینیان در بالای کوهها قرار دارد. کوه در نماد شناسی اسطوره ای جایگاه ویژه ای دارد.
اسطوره ها و افسانههای باستانی چینیان در مورد آفرینش نمایانگر جهان بینی ویژه آنان است و هیچ ملتی را نمیتوان شناخت و به ژرفای اندیشههای آنان نمیتوان رسید مگر اینکه ریشه باور مندی های او را که در نماد های اساطیری مخفی شدهاند ، دریافت.
مدتی را در همان معبد میمانیم و به مراسم آنها که در بعضی موارد بسیار شبیه به مراسم دینی ایران باستان است. می پردازیم.
معبد بودایی در قله شمالی
معبدلینگین
درست و در پشت این کوه معبد دیگری به نام « lingyin» قرار داشت که یکی از معابد بسیار معروف شهر هانگژو میباشد. از دامنه کوه که پایین بروید غارهایی وجود دارد که در آن حکاکی هایی به نام «فیلایپپک» معروف است که قدمت آن به قرن ۱۰ تا ۱۴ میلادی باز میگردد. در این حکاکی های زیبا میتوانید بودای خندان را هم مشاهده کنید. سالن ماهاویرا قهرمان بزرگ بودا در داخل معبد ۳۴ متر ارتفاع دارد، مجسمه ساکیاموئی در این سالن با ۲۴ تکه چوب درخت صندل حکاکی شده، شخصی به نام «موییکی» این معبد را ساخته که نام کوههای اطرافش را کوهستان «پرستش » نامیده است درون معبد هم ۴ تالار اصلی وجود دارد که به نیت ۴ پادشاه معروف چینی معروف به پادشاهان آسمانی گرفته شده انواع پادشاهان را از روی وسیلهای که در دست گرفتهاند میشود شناخت، مثلاً پادشاه شرق یک ساز سنتی در دست دارد که به پادشاه موسیقی معروف است. پادشاه جنوب یک شال در دست دارد که به پادشاه ازدواج معروف است. پادشاه غرب یک اژدها به همراه دارد که به پادشاه بینش معروف است. و پادشاه شمال چتری در دست دارد که به پادشاه حمایت معروف است. چینیها به این نیاکان خود بسیار احترام میگذارند و برای آنان نذری میبرند .
داخل معبدلینگین
کوهستان پرستش
احترام به نیاکان از سنتهای پسندیده چینیان است.
آنها معتقدند که معابد باید در بلندترین نقاط یک شهر قرار گیرد تا افراد با سختی زیاد به آن وارد شده و خدایشان را بپرستند و همچنین این مسیر های پر پیچ و خم برای این است که آنها بیداری معنوی داشته باشند. بعد از بازدید از معابد کوهستان پرستش که قبلاً فقط درباره آنها مطالبی را خوانده بودم و حالا بازدید آن برایم بسیار آگاهیبخش بود به خیابان قدیمی «کینگ هفانگ» میرویم.
فضای قدیمی خیابان و مردم هنرمند آن باعث شد باقی روزمان را در آنجا بگذرانیم.
این خیابان قدیمی که ما را به یاد فیلمهای چینی می انداخت شامل داروخانه های سنتی درست مثل عطاری های خودمان، چایخانه سنتی مثل قهوه خانههای قدیمی خودمان دارد که حتی راویان افسانههای چینی با نقاشی های روی پرده راوی داستانهای چینی هستند مثل افسانه "مار بانوی سفید" دریاچه و حتی با خلق آثار هنری در جلوی چشم گردشگران حس دیدن چین قدیم را جلوی چشممان زنده میکند. در حقیقت این خیابان مرکز سیاست، فرهنگ و تجارت شهر محسوب میشود. و مثل یک موزه کوچک تاریخ و فرهنگ قدیمی چین را به ما نشان میدهد.
و اگر خواستید سوغاتی بخرید میتوانید از همین خیابان پارچه های ابریشمی بسیار زیبا، بادبزن های معروف چینی به نام «وانگ چینگ»، چابستیک های بسیار زیبای مینیاتورکاری شده و چای معروف چین به نام «لانگجینگ» را به قیمت بسیار مناسبتر از پکن تهیه کنید و ما از این خیابان ابریشم های بسیار مرغوبی را برای سوغاتی خریدیم.
سوغاتی های هانگژو
دوشنبه ۱۶ اردیبهشت
امروز روز آخر اقامت ما در هانگژوی افسون کننده است و طبق قرار قبلی با تور «گشت شهری» داریم راهنمای تور که یک پسر چینی است طبق قراری که با ما گذاشته بود فقط به خاطر ما ۳ نفر خود را از شانگهای به هانگژو می رساند و این وقت شناسی و مسئولیت پذیری او واقعاً برایمان قابل تقدیر بود.
با ایشان راهی روستای زیبای «longjing» شدیم که ۱۰ کیلومتر از هانگژو فاصله داشت این دهکده زیبا در منطقه غربی دریاچه قرار داشت مسیر بسیار زیبایی که از میان بوته های چای و مزارع سرسبزی می گذشت خوشبختانه ما در بهترین ماه فصل بهار که زمان برداشت و خشک کردن چای معروف چین به نام چای اژدها یا همان longjing از این دهکده بازدید کردیم.
چای سبز لانگ جیینگ
تنفس در هوای تازه دهکده همراه با عطر برگهای چای تجربه بینظیری برایمان بود و مهمتر از همه اینکه مسئول مربوط برای ما ۳ نفر بیشتر از یک ساعت وقت گذاشت. و نحوه تولید چای، خواص آن، خشک کردن آن و طریقه صحیح دم کردن این چای را به زبان انگلیسی و با همان لهجه چینی توضیح داد و ما که شب قبل از بازار هفانگ چای را خریده بودیم فقط از نوشیدن چای در آن روستای زیبا و در میان مزارع چای لذت بردیم و اما چای «لانگ جینگ» به چای اژدها هم معروف است قدیمی ترین و محبوبترین چای چینی در بین مردم این کشور است که قدمتی بیش از ۱۲۰۰ سال دارد. خاستگاه اصلی این چای فقط در همین منطقه از چین است که افسانهای هم پشت آن پنهان است.
این چای بسیار مرغوب، کمیاب و گرانبها است و هر کیلو گرم آن ۳۰۰۰ یوان قیمت دارد. جوانه های چای از برگهای آن بسیار گرانتر است و خاص امپراتور ها بوده است.
بعد از بازدید از دهکده دوباره به سمت دریاچه آمدیم و با یک گشت زیبای بهاری با قایق های سنتی چینی بر روی دریاچه غربی هانگژو که خاطره ای زیبا را برای ما به یادگار گذاشت.
...هانگژو را به سمت «ووژن» ترک کردیم. ووژن که همچون نسخه کوچکی از ونیز ایتالیا است حرفهای بسیاری برای گفتن دارد...(شهرها و روستاهای آبی شرق چین که نزدیک به شانگهای قرار دارند، نمونه هایی از زیباترین شهرهای آبی آسیا هستند که کانال های آبی، خیابان و کوچه های آن را تشکیل می دهدو به جای ماشین، قایقها مردم را در شهر جابجا می کنند) در مسیر هانگژو به طرف فرودگاه روستاهای آبی بسیاری را در بین راه می دیدیم...
وقتی به فرودگاه رسیدیم تجار و بازرگانان ایرانی را دیدیم که از «ایوو» آمده بودند با خریدهای بسیار ارزان… تازه آنجا بود که فهمیدیم این اجناس چینی بی کیفیت از کجا وارد ایران میشود.
«ایوو» یک شهر تجاری نزدیک هانگژو است هر کالایی که تصور کنید در آنجا تولید و صادر میشود. که بستگی به سفارش خریدار دارد تجار ایرانی که به دنبال سود بیشتر هستند این کالاهای بی کیفیت چینی را سفارش میدهند و آن گاه در ایران با قیمت های گزافی به فروش می رسانند!!!
سفر به چین دریچه تازهای را به دنیای من گشود، من از سفر به چین به خاطر تمدن کهن اش و آیین باستانی اش بسیار لذت بردم. امیدوارم باز هم بتوانم به نقاط دیگر این کشور پر از رمز و راز سفر داشته باشم در کل مردم چین مردمی بسیار مهربان و خونگرم بودند. نمیدانم چرا همیشه در ذهنم از آنها افراد متقلبی ساخته بودم ولی اکنون نظرم نسبت به آنان کاملاً عوض شد. فرهنگ مردم چین به گونهای است که بر روی پیوندهای خانوادگی بسیار تأکید دارد. وفاداری همسران به هم احترام به والدین – روحیه جمع گرایی را به وضوح میتوان در بین مردم چین دید. چینیها اصلاً اهل بریز و بپاش نیستند حتی اگر ثروتمند هم باشند بسیار مراعاتگر، قانع و صرفه جو هستند.
اگر بخواهم چین را در یک نگاه توصیف کنم باید بگویم که:
چین کشوری پر از رمز و راز است که بدون مطالعه نمیتوان در مورد آیین و فرهنگش قضاوت کرد. چین در کنار تمام پیشرفت هایش ملتی خوش بین دارد که به سرعت به جلو حرکت میکند امروز چینیها با اژدهای قدرتشان به جایی رسیدهاند که بدون جنگ میتوانند با آمریکا رقابت کنند. چین واقعاُ کشور حیرت انگیزی برای مسافرت هست امیدوارم شما هم بزودی این سفر آموزنده را تجربه کنید.
نویسنده : م. هاشمی