روز سوم:
برنامه امروزمون بازدید از مقره لنین بود ولی وقتی به میدان سرخ رفتیم دیدیم که ظاهرا به جهت مراسمی میدان رو بستن و امکان ورود به میدان نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتیم بازدیداز لنین رو به روز دیگه ای موکول کنیم و اول بریم مترو گردی.
مترو مسکو با 140 ایستگاه و 12 خط یکی از منظم ترین و فعالترین متروهای دنیاست. با وجود قدیمی بودن ترنها، نظمی که در حرکت قطارها داشتند کاملا مثال زدنی بود. بطوریکه بعد از حرکت هر ترن حدود 90 ثانیه بعد ترن بعدی از راه میرسید و خبری از ازدحام مسافران در ایستگاه ها و داخل قطار نبود.
ساخت مترو در سال 1940 آغاز شد و حتی در زمان جنگ جهانی هم ادامه داشت. در طراحی تعدادی از ایستگاهها از هنر معماران معروف آن زمان استفاده شده و نه تنها یک ایستگاه که شما واقعا وارد قصری زیر زمینی میشید. از معروفترین ایستگاه ها میتونم به ایستگاه های زیر اشاره کنم. بماند که ظاهرا 40 ایستگاه مترو تو روسیه ثبت ملی شده. Prozhad Revolutsii وMayakovskaya و Komsomolskayaو NovoslobodskayaوTaganskaya's station.
ظاهرا دست کشیدن به پوزه این مجسمه سگ برای روسها خوش یمن هست و جوانان روس هنگام رد شدن از کنار مجمسه پوزه سگ رو دست میکشیدند.
بعد ار دیدن تعدادی از ایستگاه های مترو از نزدیکترین خروجی به گالری ترتیاکوف بیرون اومدیم و به سمت گالری رفتیم. برای رفتن به این گالری میتوانید از ایستگاه Tretyakovskaya استفاده کنید. پاول ترتیاکف از ۱۸۵۶ گردآوری تابلوهای نگارگران روس را آغاز کرد. این کار او به پدید آمدن گنجینه هنرهای ملی انجامید. تابلوهای گنجینه هنری ترتیاکف نه تنها از دیدگاه هنری بلکه از نظر اجتماعی هم جالب توجه است. از روی تابلوها میتوان با آداب و رسوم زندگی مردم روسیه در سدههای گذشته آشنا شد. برای بازدید کامل باید از ۵۲ تالار موزه که هریک به دوره زمانی ویژهای تعلق دارد عبور کنند. خلاصه گالری خیلی بزرگی بود و ما هرچی میگشتیم تموم نمیشد ولی مجبور بودیم که تمومش کنیم و واقعا این گالری زیبا و قابل تامل بود ولی برنامه های دیگه ای هم داشتیم که باید بهش میرسیدیم. از گالری که خارج شدیم رفتیم سمت یک رستوران و نهار خوردیم و پیاده به سمت پل لوژکف و پارک گورکی رفتیم
گالری ترتیاکوف
پل زیبای لوژکف که من اسمشو گذاشتم پل عشاق. روی پل پر بود از درختهای فلزی که عشاق روی آنها قفلهای قلبی شکل زده بودند. جالب بود که اطراف پل پر بود از عروس و دامادهایی که اومده بودند اونجا و عکاسی می کردند. از یک سمت پل به سمت مقابل رفتیم و تو پارک مقابل کمی استراحت کردیم و به سمت گورکی پارک به راه افتادیم
پل لوژکف
تو مسیرمون به سمت پارک و در سمت راستمون یک جزیره مانند کوچکی بود که مجسمه بسیار بزرگی از پتر کبیر برروی قایقی ساخته شده بود. ظاهرا این مجسمه به مناسبت سیصد سالگی نیروی دریایی به دستور پتر کبیر ساخته شده. کمی جلوتر از این مجسمه یک کشتی بزرگ کنار رودخانه لنگر انداخته بود. جلوتر که رفتیم دیدیم یک کشتی تجاری هست که داخلش مغازه و رستوران و کافه داره. کمی داخل کشتی رو گشتیم و اومدیم بیرون. برنامه بعدیمون سوار شدن به کشتی کروز رادیسون رویال بود که ایستگاهش روبروی گورکی پارک بود. اول ایستگاه رو شناسایی کردیم و بعد رفتیم داخل پارک تا هم استراحتی کرده باشیم و هم منتظر موندیم تا زمان سوار شدن به کروز برسه.
مجسمه پتر کبیر
رادیسون رویال کروز در واقع یک رستوران متحرک هست که شما میتونید با خرید بلیط وارد اون بشید و طی دوساعتی که کشتی روی رودخانه حرکت میکنه هم از دیدن مناظر لذت ببرید و هم سفارش غذا و نوشیدنی بدید. البته ما بیشتر روی عرشه کشتی موندیم تا بتونیم منظره شهر رو ببینیم. دیدن دوباره میدان سرخ تو غروب آفتاب و دیدن یکی دوتا از برجهای استالین و گشت روی رودخانه فوق العاده عالی بود. به ایستگاه که برگشتیم هوا کاملا تاریک شده بود. خودمون رو به نزدیکترین ایستگاه مترو رسوندیم و برگشتیم هاستل.
مناظری که از قایق قابل مشاهده است
روز چهارم:
امروز صبح بعد از خوردن صبحانه به سمت موزه هوافضا رفتیم. برای این کار از مترو استفاده کردیم. نزدیکترین ایستگاه به پارک VDNKH میباشد. موزه داخل یک پارک بزرگ قرار گرفته.داخل پارک مجسمه ای از منظومه شمسی و تعدادی نیم تنه از دانشمندان هوافضای مسکو قرار گرفته. روی ساختمان موزه شما یک مجسمه بزرگ از یک شاتل در حال پرواز رو میبینید و یک مجسمه دیواری که روند تلاشهای دانشمندان تا پرواز یوری گاگارین رو نشون میده. موزه در سال 1981 همزمان با بیستمین سالگرد اولین پرتاب کیهان نورد به فضا افتتاح شد. داخل موزه انواع ماهواره ها از اولین نوع تا پیشرفته ترین ها، ماکت فضاپیمای میر، لباس فضانوردی و نحوه زندگی و خورد و خوراک فضانوردان به نمایش در اومده. حتی تاکسیدرمی دو سگ که به فضا رفته و زنده برگشتند. در کل فضای فوق العاده جالبی داشت. به نظرم برای علاقه مندان به فضانوردی یک انتخاب عالی برای بازدید میتونه باشه
داخل موزه هوا فضا
از موزه خارج شدیم و به سمت پارک ودنخا رفتیم. قبل از داخل شدن به پارک به کی اف اس کنار پارک رفتیم و نهار خوردیم و داخل مجموعه شدیم
حروف (V.D.N.Kh) خلاصه ی کلمات روسی نمایشگاه دستاوردهای اقتصادی اتحاد شوروی بود. سالنهای نمایشگاه پس از فروپاشی شوروی در اختیار شرکت های تجاری قرار گرفت.
این محل در سال 1939 با عنوان نمایشگاه سراسری کشاورزی گشایش یافت و تو سردر ورودی پارک مجسمه زن و مرد کشاورزی دیده میشه. داخل پارک ساختمانهای نمایشگاه فوق العاده زیبا و دیدنی هستند و مجسمه های زیبایی در پارک دیده میشه. وسط پارک یک حوض بزرگ با مجسمه های طلایی رنگ قرار گرفته. زمانی که ما اونجا بودیم چند روزی هوا خیلی گرم شده بود و جالب بود که دختر و پسر داخل این حوض و حوض های دیگه پارک و اطرافش اب بازی میکردن و حسابی خنک میشندن و قاعدتا کسی هم نبود اونها رو به خاطر اب بازی مواخذه کنه.
در انتهای پارک هم یک ساختمان بود که جلوش یک شاتل فضایی قرار داشت و ماکت چند هواپیمای جنگده و یک هواپیمای کوچک هم قرار گرفته بود. داخل یکی از ساختمانها نمایشگاه مجسمه های جواهر بود که اونو دیدیم. از داخل پارک یک چرخ و فلک دیده میشد که فکر کنم یک شهر بازی اون اطراف بود ولی دیگه ما از پارک خارج شدیم و به سمت مسجد جامع مسکو حرکت کردیم. نزدیکترین ایستگاه مترو به مسجد Prpspekt mira است که بعد از خارج شدن از مترو تا مسجد چند دقیق ای پیاده روی دارید.
ورودی پارک ودنخا
مسجد جامع مسکو نزدیک ورزشگاه سرپوشیده المپیک مسکو قرار گرفته. معماری خیلی قشنگی داشت با اون گنبد بزرگ طلایی و گنبدهای سبز رنگش و دو مناره زیبا. البته توریستهای خانم برای ورود به اونجا باید یک شنل کلاه دار مخصوص تنشون کنن و وارد مسجد بشن. بلاخره بعد از چند روز رفتیم دستشویی که آب داشت و سیستم وضوخانه به فرمت سنی ها. ما که حسابی خسته شده بودیم آبی به دست و رومون زدیم و یک گشتی داخل مسجد زدیم و پیاده به طرف سالن تئاتر نزدیک مسجد برای دیدن نشونال شو رفتیم
شوی ملی روسیه" بنام "کاستراما " بشکل هنرمندانه ای فرهنگ عامه، حماسه کهن روسی و طرح تغزلی را ترکیب می کند. فرهنگ روسیه را از طریق هویت، طبقه اجتماعی و شخصیت ملی مردمانش به نمایش می گذارد. شما می توانید در آن، فرهنگ سکولار، شهری، روستایی، نظامی را ببینید.
هنرمندان از طریق نقش هایی همچون مادر، همسر-زن- شوهر، دختر، پسر و جنگجو، میراث نسل های متعدد و روحیه ی روسی تکرار نشدنی ملت روسیه را که به شکل با شکوهی در نمایشنامه ارایه می شوند، نمایش می دهند.
50 هنرمند روی صحنه، تکنیک استادانه، اجرای فوق العاده، 15 دگرگونی صحنه، 10 تن وسیله، 600 دست لباس ویژه و منحصر به فرد، 300 مورد ملزومات صحنه، 8 تغییر صحنه، تصاویر متحرک و جاندار ویدیو پروژکتور، جلوه های ویژه صحنه آتش بازی، دود غلیظ، آتش و آسمان پرستاره – این واقعیت فوق العاده ی " کاستراما "شوی ملی روسیه است ، که بینندگان را از همه ی سنین و ملیت ها مجذوب خود می کند.
در یک کلام تئاتر فوق العاده بی نظیر بود و طی اون دوساعت از ساز و رقص و نمایش تاریخ روسیه از گذشته تا به امروز، انقلاب روسیه و ورود به دنیای مدرن امروزی تا فرهنگ اقوام مختلف روسیه از سیبری تا اذربایجان کلی لذت بردیم و مدام حرص میخوردیم که چرا همچین نمایشهایی نمیتونه تو مملکت خودمون با فرهنگ غنی اقوام ایرانی اجرا بشه. نکته جالبش این بود که ما بلیط تئاتر رو به صورت انلاین با حدود هزینه 45 هزارتومان خریده بودیم و اونجا تورهای ایرانی رو دیدیم که با مبلغ 60 دلار مسافرینشون رو به این تئاتر اورده بودند
عکاسی و فیلم برداری ممنوعه ولی میتونید سی دی نمایش رو که داخل لابی میفروشند ازشون تهیه کنید..
.
بعد از تموم شدن تئاتر چون استراحتی هم کرده بودیم و دوست داشتیم میدان سرخ رو تو شب هم ببینیم با مترو به نزدیکترین ایستگاه میدان سرخ رفتیم. آبی گرگ و میش هوا و نور پردازی های ساختمانهای زیبای میدان سرخ منظره فوق العاده زیبایی رو ایجاد کرده بود.حدود یک ساعتی رو تو میدان سرخ چرخیدیم و دلمون نمیومد از اونجا بریم ولی خوب خسته بودیم و پیاده به سمت هاستلمون برگشتیم
.
روز پنجم:
امروز برناممون این بود که از محوطه کرملین بازدید کنیم. بلیطهاشو آنلاین خریداری کرده بودیم و تو بروشورش نوشته بود بردن دوربین حرفه ای ممنوعه. منتها وقتی وارد محوطه شدیم دیدم که نه تنها که ملت دوربین اس ال آر همراهشون هست حتی با سه پایه دارن عکاسی میکنن. ظاهرا این ممنوعیت برای داخل یکی دوتا از کلیساها بود. به هر حال من که دوربینمو نبردم و اونجا با گوشی موبایل عکاسی کردم. داخل محوطه اجازه نمیدن خیلی با کیف و وسیله های بزرگ برید و مجبورید اونها رو به امانت بسپارید و یک گیت بازرسی هم سر راهتون هست. ووچر بلیطهامون رو تحویل دادیم و به جاش بلیط اصلی رو بهمون دادند تا داخل محوطه بریم.
محوطه کرملین دارای کاخهای متعدد، اسلحهخانه، کلیساها و یک دژ قرون وسطایی است. در بزرگترین کلیسای جامع کرملین به نام اوسپنسکی تزارها تاجگذاری میکردند. در سال 1485 ساخت کرملین پایان یافت و احداث دیوارهای کرملین به دلیل حمله تاتارها زودتر از همه تکمیل شد. ساختمان اصلی کاخ کرملین با 800 اتاق مختص شخص اول مملکت می باشد. کرملین جایی است که تمام راههای روسیه به آنجا ختم میشود. در اینجا ایوان مخوف و استالین حکومت کردند، ناپلئون از کرملین آتشگرفتن مسکو را تماشا کرد، لنین دیکتاتوری پرولتاریا را شکل داد، گورباچف مبتکر پروسترویکا (دگرگونسازی) بود، یلتسین سعی کرد اصلاحات را به انجام برساند و ولادیمیر پوتین در راه به انجام رساندن اصلاحات و قراردادن روسیه در ردیف 10 کشور پیشرفته جهان تلاش کرد
محوطه کرملین
موزه آرموری یا معنی تحت الفظی آن موزه زره پوش یکی از قدیمی ترین ساختمانهای مسکو است که در سال 1851 میلادی ساخته شده است. ساختمان آرموری مسئول تولید، خرید و نگهداری سلاح، طلا و جواهر و مقاصد مختلف تزار بود. این موزه حاوی گنجینه ای از سلاحهای طلا و نقره ای قدیمی می باشد. در کنار موزه آرموری موزه الماس و جواهرات هم قرار گرفته که به نوعی صندوق الماس روسیه به شمار میرود. در این دو موزه انواع لباسهای سلطنتی، شمشیر و اسلحه های جواهر نشان و انواع تخم مرغهای فابرژ نگهداری می شوند. برای رفتن به موزه به جز بلیط ورودی کرملین جداگانه باید بلیط تهیه کنید که البته ما داخل موزه نرفتیم
کاخ دولت کرملین: این سازه شیشهای و بنتی، در سال ۱۹۶۱در روزگار آرام حکومت «خروشیوف» ساخته شد تا میزبان حذب کمونیست باشد. آمفیتئاتر بزرگ این ساختمان با ۶۰۰۰ صندلی یکی از اصلیترین بخشهای آن به حساب میآید. امروزه کاخ کرملین برای اجراهای باله مورد استفاده قرار گرفته و نقش برجسته معروف لنین از آن حذف شده است.
ساختمان سنا: ساختمان باشکوه نئوکلاسیکی سنا، به دستور کاترین کبیر ساخته شده اما بیشتر شهرت آن بعد از انقلاب، به عنوان محل کار لنین بود. امروزه ساختمان سنا به عنوان اقامتگاه رسمی رئیس جمهور مورد استفاده قرار میگیرد.
میدان کلیسای جامع: اگر روسیه را مانند یک عروسک ماتروشکای تو در تو در نظر بگیرید، مسکو در دل روسیه، کرملین در دل آن و میدان کلیسای جامع آخرین قطعه در داخل کرملین محسوب میشود
.
کلیسای جامع عروج
کلیسای جامع عروج، قدیمیترین، بزرگترین و مهمترین کلیسای کرملین محسوب میشود. این بنای باشکوه و بزرگ بر روی محوطه یک کلیسای جامع قدیمی بنا گردید که توسط ایوان کبیر در حوالی سال ۱۳۳۰ ساخته شده بود تا موقعیت جدید مسکو به عنوان محل استقرار ارتدوکسی روسیه را نشان دهد. یک و نیم قرن بعد، ایوان سوم حس کرد که این بنا به عنوان نمادی برای نمایش شکوه و عظمت شهر کافی نیست. بعد از مذاکرات ناموفق او با معماران روسی، او تصمیم به استخدام یک ایتالیایی گرفت؛ بنابراین در سال ۱۴۷۵، «آلبرتی فیوراوانتی» (Alberti Fioravanti) از شهر بولونیا به روسیه آمد. بعد از یک تور آشنایی با گلچینی از معماری روسیه، فیوراوانتی به مسکو برگشت و آماده کار شد. حدود ۴ سال بعد، وی یک شاهکار حقیقی خلق کرد؛ کلیسای جامعی که چنان برای سفارش دهنده آن راضی کننده و جذاب بود که بعد از درخواست فیوراوانتی برای برگشت به ایتالیا، ایوان او را زندانی کرده و او چند سال بعد در حبس و اسارت مرد. تا قبل از انتقال پایتخت به سن پترزبورگ، میدان کلیسای جامع مرکز قدرت سیاسی کشور بود و تمام مراسمهای تاجگذاری، مجمع اشراف و رویدادهای مرتبط به دولت در اینجا برگزار میشدند.
.
کلیسای بشارت:
کلیسای جامع بشارت با گنبد طلایی زیبایش، به عنوان نمازخانهای خصوصی برای تزارها مورد استفاده قرار میگرفت. این بنا در دهه ۱۴۴۰ به دستور ایوان سوم و بر روی زمین یک کلیسای قدیمیتر کوچک ساخته شد. یکی از بخشهایی که شایسته تحسین و توجه ویژه است، رواق «گروزنِنسْکی» (Grosnenskiy) در ضلع جنوبی بنا میباشد. این رواق به دستور ایوان مخوف در سال ۱۵۷۲ بعد از آنکه قوانین کلیسا را با ازدواج چهارمش زیر پا گذاشت ساخته شد. (کلیساهای ارتدوکسی تنها سه بار ازدواج را مجاز میدانند). در حالی که انجمن کلیسا از واکنشهای شدید ایوان در برابر مخالفت آگاه بود، با ازدواج وی موافقت کرد، اما این امکان را داشت تا مخالفت و بیمیلی خود را به گونهای دیگر عنوان کند. کلیسا از تزار درخواست کرد تا بعد از آن در مراسمهای مذهبی کلیسای جامع شرکت نکند. این رواق حاصل همان توافق بوده و ایوان بعد از آن زمان برای انجام اعمال مذهبی از پشت یک پنجره مشبک مخصوص به خود استفاده میکرد.
.
کلیسای جامع فرشته مقرب میکائیل:
این کلیسا، ایتالیاییترین کلیسای کرملین و آخرین هدیه ایوان کبیر به میدان کلیسای جامع است. بسیاری از تزارها و اجدادشان و شاهزادگان مسکو در اینجا دفن شدند. این کلیسا در سال ۱۵۰۵ و توسط معماری ونیزی به نام الِویزیو (Alevisio) ساخته شد. به جز پیکر بوریس گودنوف، بقایای همه خاندان سلطنتی از شاهزاده بزرگ، «ایوان کالیتا» تا تزار ایوان پنجم در اینجا به خاک سپرده شدهاند.
پشت شاه زنگ، برج ناقوس ایوان کبیر قرار دارد این برج که درسال 1600 ساخته شد، 81 متر بلندی دارد که تا انقلاب اکتبر بلندترین بنای شهر محسوب میشد. برج ناقوس 21 زنگ بزرگ و کوچک را در خود جای داده که در زمان حمله دشمن، همگی به صدا در میامدند و میتوانستند یک شهر را خبردار کنند
.
کلیسای ۱۲ حواری و کاخ رؤسا
این دو ساختمان در واقع یک سازه دنبال هم هستند که در کنار یکدیگر قلمرو کرملین رؤسای کلیسای ارتدوکسی روسیه را تشکیل میدادند. این سازه که در دهه ۱۶۵۰ ساخته شد، امروزه به عنوان موزهای از هنرهای کاربردی قرن ۱۷، شامل اقلام مذهبی و همچنین اثاثیه و اشیای بومی آن زمان مورد استفاده قرار میگیرد.
داخل میدان اجازه بازدید از داخل کلیساها با همان بلیط اولیه که تهیه کرده بودیم را داشتیم. جدا از میدان کلیساها دوتا از جاذبه های کرملین شاه زنگ و شاه توپ مستقر در کنار میدان هست.
شاه زنگ یک ناقوس بزرگ با وزن 200 تن هست که برای یکی از کلیساهای کاخ کرملین ساخته شد. منتها به دلیل آتش سوزی که رخ داد و مردم به جهت خاموش کردن آتش روش آب ریختند که به دلیل شوک حرارتی قسمتی به اندازه 11 تن از ناقوس جدا شد و امروزه میتونید ناقوس و تکه شکسته رو کنارش ببینید
شاه توپ در سال 1586 و زمان سلطنت ایوان مخوف توسط آندری چوخوف برای ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان ساخته شد. طول این توپ 5/84 متر و وزن آن 40 تن هست. قرار بود این توپ عظیم برای تیراندازی به صورت خوشه ای استفاده گردد، اما هیچ گاه نیاز به استفاده از آن احساس نشد. در حال حاضر این توپ و گلوله های آن جنبه ی تزئینی دارند
.
یکی دوساعتی محوطه کرملین رو گشتیم و رفتیم تا نزدیکی های هاستل نهار بخوریم. بعد از نهار یک ساعتی رو استراحت کردیم و با مترو به سمت محوطه دانشگاه و دیدن یکی دیگر از آسمان خراشهای هفت خواهران استالین رفتیم.
تپه گنجشکها محلی هست که ساختمان مرکزی دانشگاه مسکو در اون ساخته شده. این ساختمان زمانی بلند ترین ساختمان اروپا و به عنوان نمادی از برتری علمی و دانش روسیه به دستور استالین ساخته شد. با مترو به ایستگاه university رفتیم. هرچی بیشتر به ساختمان دانشگاه نزدیک میشدیم عظمت و بزرگی اون تو نظرمون نمایان میشد. کل محوطه دانشگاه و اون ساختمان رو یک بازدید 360 درجه انجام دادیم و به سمت تپه گنجشها رفتیم. دقیقا جایی که ایستادیم بام مسکو بود. کل شهر مسکو زیر پامون بود. از اون نقطه به راحتی استادیوم المپیک و مناره های نوودویچی دیده میشدند. کلی از جوانان روس هم به همراه موتورهای عجیب و قریبشون تو اون محوطه بودند و ظاهرا محلی برای به نمایش گذاشتن موتورهاشون بود. حدود صد قدم پایین تر یک کلیسا هم بود. ظاهرا اسمش کلیسای تثلیثه. اطرافش گشتی زدیم و مجدد به سمت تپه گنجکی رفتیم. یک اتوبوس تور ایرانی هم اومدن و تور لیدرشون در مورد تاریخچه منطقه توضیحاتی داد و بعد از 5 دقیقه رفتن. ولی فکر کنم ما حدود یک ساعتی اونجا موندیم. زیر پامون یک پارک خیلی بزرگ بود و یک سکوی پرش با اسکی که ظاهرا برای مسابقات المپیک زمستانی ساخته بودند. داخل پارک رفتیم و در امتداد رودخانه به سمت اولین نزدیکترین ایستگاه مترو رفتیم تا برگردیم هاستل
دانشگاه مسکو
منظره پانوراما از تپه گنجشکها
موتورهای غول پیکر روسی