سفرنامه چین
بعد از کلی جستجو و وقتی دیگر ناامید شده بودیم - قیمت تورهای شانگهای و پکن و گوانجو از شش تا هشت میلیون در تغییر بود- بالاخره در کمال تعجب با لست سکند تور هشت روزه ی پکن و آلماتی را پیدا کردیم. با توجه به اینکه دوروز را هم در قزاقستان می گذراندیم بسیار مشتاق بودم تا سفرمان هرچه زودتر شروع شود.پس از کلی جستجو و نوشتن آدرس ها و تیک زدن روی نقشه ی موبایلم-موتورولا و آیفون هردو نقشه ای جدا از گوگل مپ دارند که می توانید از آن استفاده کنید چون در چین فیلتر است- آماده سفر شدیم.سفر ما در تیر ماه 96 بود و تنها زمانی که به دلیل مشغله کاری میتوانستیم سفر کنیم.
قرار بود راس ساعت 11 در فرودگاه باشیم و راهنمای تور ویزای گروهی و مدارک تور را به ما تحویل داد.ویزای چین بیشتر اوقات به صورت گروهی گرفته می شود چون ارزان تر است و برای آژانس مقرون به صرفه است اما گاهی مشکلاتی هم به وجود می آورد مثل ایستادن در صف های طولانی ویزای گروهی.
تقریبا دوساعت مانده به پرواز گیت باز شد و ما کارت پرواز را دریافت کردیم و چمدان ها را تحویل دادیم. در مورد چمدان ها هم اگر می توانید ان را به بخش بسته بندی بار تحویل بدهید چون بعضی وقتها چمدان ها را شکسته یا آسیب دیده تحویل می دهند.راس ساعت سوار هواپیمای قزاقستان شدیم و بعد از 3 ساعت و بیست دقیقه به آلماتی رسیدیم. البته در اینجا باید توجه کنید که به بخش تزانزیت بروید و در ایستادن در صف ویزا خودداری کنید چون ویزای یکبار ورود به قزاقستان را دارید و اگر اشتباهی ویزای شما مهر بخورد و وارد شهر آلماتی بشوید دیگر بار دوم بعد از برگشت از چین قادر نیستید وارد آلماتی شوید.
در فرودگاه آلماتی دوساعت معطلی داشتیم. و بعد سوار هواپیما شدیم تا مسیر چهار ساعت و نیمه ی آلماتی تا پکن را طی کنیم. خلبان پرواز آلماتی تا پکن حرفه ای تر از خلبان قبلی بود و تکان های هواپیما خیلی کمتر بود! با توجه به اینکه هواپیما هم بزرگتر از هواپیمای تهران تا آلماتی بود! نکته جالب این بود که پکیجی که در این هواپیما تحویل ما دادند شامل جوراب -که چون دسترسی به چمدانتان ندارید عالی است- و هدفون و مسواک هم بود تا مسیر طولانی را با تجهیزات طی کنید.روی دسته صندلی ها هم می توانستید ساعت 5 صبح به وقت پکن به چین رسیدیم و امیدوار بودیم تا آن روز گشتی نداشته باشیم. بعد از تحویل ویزای گروهی(توجه داشته باشید که در این مرحله باید همه به ترتیب اسامی که در فهرست هست در صف بایستید و نفر آخر باید ویزا را تحویل بگیرد و به راهنمای تور تحویل بدهد) راهنما منتظر ما بود و وقتی همه ی اعضای گروه جمع شدند به سمت هتل حرکت کردیم. هتل مرکور متاسفانه خیلی از مرکز شهر فاصله داشت و در اتوبوس راهنما اعلام کرد چون اکثرا خسته هستید امروز برنامه نداریم و در عوض فردا ساعت 8 صبح حرکت می کنیم.
اتاق ها را ساعت یازده به ما تحویل دادند که خیلی خوب بود و حتی صبحانه با اینکه شب قبل در هتل حضور نداشتیم.صبحانه ی هتل خیلی مفصل بود. دو نوع مختلف صبحانه ی غربی و شرقی ! ترکیبی از نان باگت و مربا و پنیر و غلات صبحانه تا نودل و سبزیجات بخار پز و آب برنج
بعد از دو ساعت استراحت راهی پارک بیهای شدیم و به علت بی تجربگی ! هفتاد یوان پول تاکسی دادیم تا از هتل ما را به پارک برساند. تاکسی در پکن با تاکسی متر کار می کند و چون پکن تقریبا 5 برابر تهران وسعت دارد- کرایه تاکسی به شدت گران است و بهتر است با مترو سفر کنید. چیزی که ما تجربه نداشتیم –حتما نقشه متروی پکن را دانلود کنید. متاسفانه گوگل در چین فیلتر است و نمی توانید از گوگل مپ استفاده کنید.
پارک بی های پارک زیبایی در حاشیه ی شهر ممنوعه است و شهر ممنوعه نیز از پارک قابل دیدن است.
بلیط ورودی 10 یوان بود و حتی خود چینی ها نیز از این پارک استقبال خوبی می کردند و خانم ها و آقایان را در رده های سنی مختلف می دیدید که در حال ورزش هستند. حتی در بخش هایی از پارک خانم ها در حالیکه با خود ضبط صوت اورده بودند در حال نرمش و ورزش تای چی هستند و حتی تماشای آنها روحیه ی انسان را بالا می برد. پارک بی های همچنین دروازه ای با نقش اژدها دارد که بسیار دیدنی است.
اژدها در فرهنگ چین نماد اقتدار امپراطوران است و در گذشته اژدها و هر آنچه که به آن مربوط می شد مختص طبقه ی فئودال چین بود و امپراطوران چین خود را پسران اژدها معرفی می کردند و تخت پادشاهی خود را تخت اژدها می نامیدند و در شهر ممنوعه می توان اژدهایان متعددی را دید.
رو به روی پارک بی های محوطه ای با دریاچه ای کوچک قرار دارد که با رستوران های متعدد و بار و کافی شاپ احاطه شده است و دردریاچه نیز گل های نیلوفر آبی زیبایی وجود دارد. غذا را در همان رستوران کنار پارک خوردیم که ترکیبی از سبزیجات و مرغ بود. بشقاب سبزیجات قارچ های مختلف بود و خیلی خوش طعم.
بعد از ظهر با کمک نقشه مترو به هتل برگشتیم. متروی پکن دارای 18 خط است که همه نقاط شهر را پوشش می دهد و حتی پیدا کردن مکان مورد نظرتان به دلیل وجود تابلوهای راهنما از متروی تهران راحت تر است! پکن پر از رستوران ها و فست فود است و شعبه های مک دونالد و برگر کینگ براحتی در هر نقطه ای از شهر پیدا می شوند.
برنامه شب را با کشف مراکز خرید کنار هتل به پایان رساندیم و روز بعد راس ساعت برای حرکت کنار اتوبوس بودیم. متاسفانه به علت سر وقت حاضر نشدن اعضای گروه ساعت هشت و نیم حرکت کردیم که در روزهای بعد مشکلاتی را به وجود آورد.بدی برنامه های گروهی به همین است.اما برنامه ی آن روز بازدید از میدان تیان ان من بزرگترین میدان جهان بود. در وسط میدان مجسمه ی یادبود قهرمانان چین و رییس مائو –موسس جمهوری خلق چین- وجود دارد و در گذشته در این میدان مراسم بادبادک بازی نیز انجام می شد.
در میدان سالن بزرگ مردم و تالار یادبود رییس مائوتسه تونگ و برج تیان ان من نیز وجود دارد که ورود به سالن یادبود فقط مختص چینی ها است و خارجی ها امکان ورود به این مکان را ندارند.در شرق میدان موزه ملی چین قرار دارد.
میدان در واقع درب ورودی شهر ممنوعه بوده است و کاربرد مهم آن در گذشته برپایی جشن در حضور مردم عادی بوده است.
پس از بازدید از میدان به شهر ممنوعه رفتیم. این شهر به مدت 500 سال برای افراد عادی غیر قابل دسترس بوده است و در صورت ورود مردم عادی به شهر مجازات اعدام به همراه داشت. شهر ممنوعه بزرگترین سازه ی چوبی جهان باستان است.
رنگ زرد در فرهنگ چینی رنگ شاهنشاهی و تاج و تخت محسوب می شود و در ساخت شهر ممنوعه از مجموعه ی بینظیری از آجرهای لعاب دار زرد رنگ استفاده شده است که زیبایی خیره کننده ای دارد. جالب است بدانید که اولین امپراطور چین پادشاه زرد نام دارد و چین نیز به عنوان سرزمین زرد شناخته می شود. در سلسله های Ming و Qing نیز پادشاهان رداهای زرد رنگ می پوشیدند و پرچم رسمی کشور نیز زرد رنگ بوده است.
در محوطه کاخ ممنوعه دیگ های مسی بزرگی وجود دارد که آنطور که راهنما گفت در تمامی بخش های شهر ممنوعه از این دیگ ها جهت مهار آتش سوزی های احتمالی استفاده می شده است.
کاخ های خیره کننده با تزیینات اژدها و رنگ های فیروزه ای صورتی و طلایی, زیبایی خاصی به شهر ممنوعه می دهند و باغی که در انتهای شمالی شهر قرار گرفته نیز یک باغ کلاسیک چینی است که با صخره و آلاچیق تزیین شده است. در همین بخش نیز فروشگاهی برای خرید سوغاتی و آب معدنی و ...وجود دارد.این شهر میزبان 24 پادشاه بوده است و دارای 9999 اتاق است که هر اتاق با مجسمه ای تززین شده است و در اتاق های مهمتر از مجسمه های بیشتری استفاده شده است.
بعد از خروج از شهر ممنوعه به سمت کارخانه ی مروارید رفتیم. کارخانه پرورش مروارید دو نوع مروارید داشت آن دسته که از اقیانوس و آب های شور به آنجا آورده می شدند به رنگ طلایی و گران قیمت تر بودند و مروارید های پرورشی آب شیرین هم به فروش می رسید که ارزان قیمت تر بود و به رنگ های سفید و صورتی و سیاه و نیز بنفش
برای تشخیص مروارید اصل باید انها را به هم بسایید که پودری تولید می شود و اگر آن پودر را پاک کنید نباید اثری از سایش در مروارید باقی بماند. فروشنده ی خانمی که در حال توضیح دادن بود از یکی از خانم های گروه خواست تا صدفی را از آکواریوم بیرون بیاورد و از بقیه خواست تا حدس بزنند چند مروراید در آن وجود دارد. جالب است که برخی صدف های بزرگ بیش از 30 مروراید را در خود جای داده اند.
پس از بازدید ناهار را در مک دونالد صرف کردیم که بسیار بی مزه بود و متاسفانه به خاطر ارزان قیمت بودن آن بیشتر آژانس ها آن را انتخاب می کنند.پس از ناهار به سمت معبد بهشت رفتیم.
این معبد طبق باور چینی ها مرکز زمین است و در امتداد آن شهر ممنوعه قرار گرفته است. پادشاه در این مکان مراسم دعا جهت برداشت محصولی خوب را انجام می داد و قدمت ساختمان به سال 1420 برمی گردد. ترکیب رنگ های طلایی و فیروزه ای معبد با طرح های گل و اژدها بسیار تماشایی است.
پس از بازدید از معبد به کارخانه تولید ابریشم رفتیم که گرچه همه خسته بودند اما بازدید جالبی بود. مراحل مختلف تولید ابریشم را از کرم ها گرفته تا پیله های مختلف می شود در اینجا دید و فروشگاهی برای خرید محصولات مختلف ابریشمی نیز در آن موجود است.
جالب است که حتی طرح های فرش ایرانی هم در این جا دیده می شد.
پس از بازدید وقت آزاد داشتیم که به خیابان silk ومرکز خرید آن رفتیم و به اضافه ی ساختمان ها و برج های دوقلوی ال جی و ...
روز سوم کمی دیرتر از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه به ایستگاه مترو رفتیم تا تجربه ای متفاوت از پکن را به دست بیاوریم.وقتی وارد پکن می شوید شاید با آنچه که در تصوراتتان بوده به شدت تفاوت داشته باشد. برج های بلند. ساختمان های مدرن و خیابان های وسیع. اما محله های قدیمی چینی یا هوتونگ ها برنامه ای هستند که نباید در پکن از دست بدهید. در کنار پارک بی های کالسکه های کوچکی وجود دارد که با دوچرخه و گاهی موتور کار می کنند و با کمی چانه زدن می توانید سوار یکی از این شبه درشکه ها بشوید و سری در محله های قدیمی چین بزنید. اگر مایل بودید می توانید پیاده هم در این محله ها قدم بزنید و انگار از پکن مدرن ناگهان در فیلم های قدیمی چینی شیرجه زدید با معبد ها و ساختمان های قدیمی جالب ! دست فروش ها و کالسکه ها.
پس از بازدید دوباره سری به محوطه ی روبرویی پارک بیهایی زدیم که بخاطر خستگی روز اول نتوانسته بودیم از آن بازدید کنیم. تجربه قدم زدن در کنار دریاچه و بوی غذاهای مختلف و نیلوفرهای آبی بزرگ دریاچه لذت بخش بود.
در سمت چپ پیرمردی چینی با چهارپایه ای که به همراه داشت پیشنهاد ماساژ می داد و با 20 یوان ماساژی سرپایی به شما می دهد که تمام گرفتگی های عضلاتتان را باز می کند. با توجه به سنی که داشت انگشتانی بسیار قدرتمند داشت و ماساژ حرفه ای می داد. چهارپایه اش را در جایی خلوت کنار دریاچه جای داد و مشغول به کار شد در حالیکه خانمی که همراهش بود نیز پیشنهاد طراحی چهره تان را می دهد. البته نه طراحی حرفه ای ! و نتیجه خنده دار از آب در می آید مثل کودکی که مشغول کشیدن چهره ی شما می شود. خود چینی ها هم دور ما جمع شده بودند و با مقایسه ی طراحی و چهره ی دوستم می خندیدند اما خنده ارزش 5 یوان را داشت.
بعد از ماساژ به هتل رفتیم.
روز بعد برنامه ی بازدید از کاخ تابستانی و دیوار چین را داشتیم.متاسفانه راهنمای ما برنامه ریزی بدی داشت و در اوج گرما ما را به دیوار چین برد به جای صبح زود. اما بازدید از کاخ تابستانی در صبح خالی از لطف نبود. این باغ در سال 1234 میلادی ساخته شد اما در دوره ی حکومت Qing به صورت باغ سلطنتی در آمد و از چندین باغ و کاخ تشکیل شده است. جالب است که در روزهای تعطیل چینی ها صبح زود در این مکان جمع می شوند و باهم آواز می خوانند (حتی با یک گروه موسیقی مجهز) و جو شادی بر آن حاکم است.
اگر تنها به کاخ بروید وقت اجاره قایق و قایق سواری هم خواهید داشت اما ما وقت کافی برای این کار نداشتیم. پس از یک پیاده روی نسبتا طولانی از درب دیگر کاخ خارج شدیم و به مرکز طب سنتی چین رفتیم.
خانمی به استقبال گروه آمد و در مورد 2 هزار ساله بودن قدمت این طب توضیح داد و گفت که دست و پا از مراکز مهم بدن هستند که از طریق آنها می توان بیماری فرد را تشخیص داد مثل کف بینی و گرفتن نبض فرد بیمار و اینکه 5 عنصر اصلی در جهان–یعنی زمین.فلز. آب .چوب و آتش با بخش های مختلف بدن انسان در ارتباط است و در طب سوزنی می توان از آن استفاده کرد و اینکه طب سوزنی برای تنظیم انرژی استفاده می شود و از درمان حساسیت گرفته تا دردهای موضعی کمر و ...کاربرد دارد.
سپس در ازای تقریبا 20 یوان ماساژ پا داده می شد و متاسفانه چون گاهی برخی از هموطنان ما هیچ انعامی به ماساژورها نمی دادند به ما گفته شد که کمتر از 20 یوان به آنها ندهیم که چندان خوشایند نبود ! و بهتر است به خسیس بودن در نزد کشورهای دیگر شناخته نشویم. چون 20 یوان شاید به دوازده هزار تومان هم نرسد. ماساژ هم به نحوی جالب بود و با سطل های آب تقریبا داغ که با چای زعفران پر شده بود انجام می شد. بما گفته شد که چای زغفران برای از بین بردن سموم بدن در طب چینی اسفتاده می شود و پس از کار و خستگی مفرط می شود از این چای برای ماساژ پا استفاده کرد.
بعد از ماساژ کسانی که درخواست دیدن پزشک را داشتند دست خودشان را بلند کردند و چند نفر برای گرفتن نبض و معاینه نزد ما آمدند. معاینه رایگان بود اما داروها حدود دویست تا پانصد دلار قیمت داشتند و کسی خرید نکرد.
پس از بازدید از این مکان به سمت دیوار چین در badeling رفتیم. هوا به شدت گرم بود و بهتر است با خودتان آب معدنی داشته باشید چون همه چیز در اینجا سه برابر قیمت اصلی فروخته می شود.
برای بازدید یک ساعت بیشتر وقت نداشتیم ولی پله ها بیش از 30 سانت ارتفاع داشتند و بالا رفتن از آنها دشوار بود. دیوار چین با ان چیزی که در عکس ها دیدید کاملا متفاوت است و یک پیاده روی سخت در پیشتان است و اگر به یکی از برجک ها هم برسید خیلی عالی است. ساخت این دیوار از 207 پیش از میلاد آغاز شد اما بخش های مختلف آن به هم متصل نبود و بعدها در طی دوران پادشاهان متخلف به وسعت آن افزوده شد و بخش های متخلف آن به هم متصل شد و برای دفاع از مناطق داخلی و نیز جاده ی ابریشم به کار می رفت. جالب است که در برخی نقاط چین این دیوار چند لایه است برای مثال در yanmenguan pass که سه دیوار بزرگ و 23 دیوار کوچک ساخته شد.
پس از بازدید از دیوار بزرگ منتظر جمع شدن همسفران خود شدیم ولی متاسفانه چون سرووقت نیامدند بازدید از کارخانه ی یشم را از دست دادیم و فقط به چایخانه رسیدیم. در اینجا دو خانم درمورد انواع مختلف چایی (چای لاغری و چای سبز و چای جاسمین) و نحوه دم کردن آن به روش چینی توضیحاتی دادند. به روش چینی باید آب جوش را در قوری چایی بریزید و پس از شاید 1 دقیقه ان را سرو کنید .مخصوصا برای چایی سبز چون اگر چایی بماند تلخ و بدمزه می شود. جالب است که این روش را در خانه هم برای چایی سبز استفاده کردم و نتیجه جالبی داشت و چایی سبز به شدت تلخ نشد.
چایی جاسمین هم از آن مدل چایی است که حتما باید در چین آن را امتحان کنید. عطر خوشی دارد و آرامش بخش است.در برخی از رستوران ها –یا تقریبا همه ی رستوران های چین- نیز همراه با غذا سرو می شود. پس از بازدید به هتل برگشتیم و شب برنامه خرید داشتیم.
روز بعد نیز صرف بازدید از مراکز خرید و نیز خیابان وان فوجینگ گذشت. خیابان وانفوجنیگ همان خیابان معروف عقرب فروش هاست اما با چیزی که در ذهنتان می گذرد کاملا متفاوت است. از مترو که بیرون آمدیم و خیابان را پیدا کردیم خودمان هم متعجب شدیم. خیابانی وسیع و کاملا تمیز با ساختمان ها و مراکز خرید متنوع و اکثرا برند. در فرعی کوچکی که در این خیابان است و از بوی عجیبی که از خود متصاعد می کند قابل تشخیص است می توانید مغازه های کوچک عقرب فروشی و دیگر حشرات را پیدا کنید. گاهی بو واقعا آزاردهنده است و بهتر است با خوتان ماسک به همراه ببرید تا بوی آن اذیتتان نکند. عقرب و سوسک های بزرگی در این خیابان به فروش می رسند. حتی عقرب های بیچاره زنده به سیخ کشیده شده اند که می توانید سفارش بدهید آنها را برایتان کباب کنند.
کمی که از این مغازه ها فاصله بگیرید در کوچه ها ی فرعی آن انوع اسباب بازی و مجسمه های مختلف بودا و سربازهای چینی و نقاشی های مختلف برای فروش موجود است که می شود تخفیف های باورنکردنی گرفت. مثلا مبلغ دویست و چهل یوان را با تلاش فراوان به چهل یوان برسانید. بعد از ظهر به بازدید از بازار بزرگ مروارید گذشت و شب کنار هتل در پارک قدم می زدیم و جالب بود که چینی ها از هر فرصتی برای شادی و رقص استفده می کنند. موزیکی در حال پخش بود و حتا سالخودگان نیز با همسرانشان مشغول رقص بودند که برای ما خیلی جالب بود.
- درمورد غذاهای چینی باید گفت که بیشتر اوقات غذاها بی نمک و بیمزه هستند و از سسی شیرین برای طعم دادن استفاده می شود اما حتما از این غذاها مزه کنید و فقط به مک دونالد و غذاهای مدرن اکتفا نکنید چرا که بعضی از سالاد ها و خوراکی های چینی ارزش امتحان کردن را دارند.
- در رستوران های چینی اگر چاپ استیک را روی کاسه غذایتان بگذارید به این معنی است که غذایتان را تمام کرده اید و ممکن است وقتی برای آوردن چیزی از جایتان بلند می شوید ظرف غذایتان را بردارند پس اگر قصد ادامه دادن دارید حتما چاپ استیک را در جا چاپ استیکی بگذارید.
روز ششم برنامه خرید داشتیم و چون باید ساعت 1 شب به سمت فرودگاه می رفتیم ساعت 7 به هتل برگشتیم تا استراحت کنیم. ساعت 1 به سمت فرودگاه رفتیم و با اینکه نفرات اول صف بودیم متاسفانه بدترین جا در هواپیما را به گروه ایرانی ها دادند و راس ساعت 3 سوار هواپیما شدیم تا به سمت الماتی پرواز کنیم. پرواز 3 ساعت و نیم طول کشید و وقتی به هتل رسیدیم تا ساعت 1 منتظر ماندیم تا اتاق ها آماده تحویل شد. پس از کمی استراحت و تبدیل پول به سمت کلیسای زنکف رفتیم.که کامل ازچوب ساخته شده بود. کلیسای بسیار زیبایی است و اگر شانس بیاورید کشیش را هم در حال اجرای مراسم می بینید که تماشای سرود دسته جمعی و مراسم جالب است.
پس از آن به بازار سبز آلماتی رفتیم .اگر این مسیر را ادامه بدهید مسجد شهر را هم می بینید اما برای وارد شدن باید با حجاب وارد شوید.عصر هم در کافه ای نشستیم و به مرور عکس های چین پرداختیم. غذا خوردن در این کافه هم عالی بود. نوشیدنی های این کافه و ساندویچ استیک اش را از دست ندهید! (comein gril bar)
روز بعد به kaptabe رفتیم که از هتل قزاقستان دو دقیقه بیشتر فاصله نداشت. با تله کابین به مجموعه تفریحی رسیدیم که در آن باغ وحش کوچکی با طاوووس و کبک و شتر موجود است و نیز پارکی برای کودکان با چرخ و فلک و دیگر امکانات تفریحی. در راه بازگشت هم مجسمه ی گروه بیتل ها را دیدیم که با اینکه چهارنفرشان را شبیه هم ساختند اما جالب بود و وقتی از آنجا رد می شدید آهنگ های گروه هم پخش می شد.
آلماتی شهر سرسبز و سرزنده ای است و ذایقه مردم آن با چینی ها زمین تا آسمان تفاوت دارد. در چین انگار همه ی مردم از یک قالب بیرون آورده بودند و پیدا کردن فردی چاق تقریبا غیر ممکن بود اما در آلماتی با آن همه کارخانه ی شکلات سازی و شیرینی فروشی و استیک گوشت اسب,غذاهای خیابانی پر از برنج و هویج, چاقی مفرط به خوبی در بین مردم مشاهده می شد. تماشای قزاق ها هم جالب است. گروهی کامل اروپایی با موهای بور و چشم های آبی و صورت کشیده و چشم های عادی اما دسته دیگر با موهای سیاه و چشم های بادامی . انگار یک دسته به روس ها رفتند و دسته دیگر به مغول ها.یک عده با حجاب و دسته دیگر بدون حجاب. برای خرید شکلات به کارخانه ی شکلات سازی رفتیم که انواع مختلف شکلات و آبنبات و بیسکوییت در آن به فروش می رفت و امکان بازدید از کارخانه وجود نداشت و فقط در فروشگاه آن می شد خرید کرد. پس از خرید ناهار خوردیم و چون استیک گوشت اسب در آلماتی معروف است تصمیم گرفتیم آن را امتحان کنیم. رستوران های کنار خیابان در آلماتی فراوان اند. می توانید به درخت های انبوه پیاده رو نگاه کنید و انرژی مثبت بگیرید. جالب بود که ذائقه ی مردم هم بیشتر به ایرانی ها شبیه بود.مثلن سوپی که برای ما آوردند درست مثل آب روی دمپخت بود و مزه شوید می داد. استیک اسب هم نرم و آبدار بود و گوشت ملایم تری داره که راحت جویده می شد. با اینحال بعدها پشیمان شدم که چرا آن حیوان بی گناه را خوردم !و سرزنش اطرافیان هم بی تاثیر نبود!
پس از بازگشت به هتل و گذاشتن شکلات ها در چمدان و جمع و جور کردن وسایل راهی پیست اسکی مدئو شدیم. از رو به روی هتل قزاقستان می شد با اتوبوس تا پیست رفت و از آنجا با تله کابین یا تاکسی بالا رفت. حتما از این مکان در تابستان هم دیدن کنید.بعضی از هم گروهی های ما به خاطر اینکه اینجا پیست اسکی هست فرصت دیدن مناظر عالی آن را از دست دادند.اما حتما این پیست را در برنامه بگذارید. درخت های سوزنی و رودخانه و کوهستان زیبایی چشم گیری به این منطقه داده است و هوای خنکی دارد و حتی در فصل تابستان هم می توانید برف های روی قله کوه را ببینید. طبیعت این منطقه بی نظیر است.
با اینکه گرمای پکن و آلودگی هوای بیش از حدش ممکن است شما را خفه کند اما در عوض بازدید از آلماتی حال شما را جا می آورد و برای برگشت از تعطیلات آماده می کند.
الماتی به شهر سیب معروف است و معمولا سیب های خوشبوی آن برای صرف صبحانه در بوفه قرار داده می شود و یادتان باشد حتما آن را امتحان کنید. در راه برگشت هم یادتان باشد تماشای مناظر زیر پایتان را از دست ندهید.