فیلیپین، رویایی که ندیده ایم

4.5
از 40 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
رویایی که در جزیره‌ای کوچک به حقیقت می‌پیوندد! +‌ تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
08 اسفند 1397 09:00
40
18K

11 فروردین(31 مارچ) اینجا نکپان است

صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدیم. با اینکه هتل رو با صبحانه گرفته بودیم اما چون دیروز غروب رسیده بودیم و هوا تقریبا تاریک شده بود، امروز هوس کرده بودیم چرخی توی قسمت های النیدو بزنیم و صبحانه رو توی یک کافه بخوریم. از هتل بیرون زدیم. مناظر خیره کننده بود. میشه گفت منطقه النیدو بین کوه و دریا محصور شده و به همین خاطر مناظر فوق العاده ای رو رقم زده. واقعا همه چیز عالی بود و احساس فوق العاده ای به آدم دست میداد. سر راه به یه مدرسه توی النیدو برخوردیم. به این فکر میکردم که خوشا بحال بچه های این مدرسه که در این  محیط رویایی درس میخونن.

47.jpg

عکس شماره 48: نمایی از خیابان پشت هتل

 

 

48.jpg

عکس شماره 49: نمایی از خیابان پشت هتل

 

 

 

49.jpg

عکس شماره 50 : مدرسه ام ارزوست، منتها از اینا فقط

بعد حدودا پنج دقیقه پیاده روی به یه کافه تمیز رسیدیم و تصمیم گرفتیم صبحانه رو اونجا بخوریم. صبحانه ما طبق معمول یک کیک و کاپوچینو بود که نفری 150 پزو(3دلار) قیمت داشت. طعمش واقعا خوشمزه بود و جالب اینکه شکری که به ما داده بودند ساخت آمریکا بود. بعد از صبحانه به سمت هتل برگشتیم تا برای حرکت به سمت ساحل نکپان آماده بشیم.

 

IMG_20180402_105414.jpg

عکس شماره 51: صبحانه امروز

 

 حدود ساعت 11 در لابی هتل (که به نوعی همون رستورانش هم محسوب میشد) بودیم که تقریبا سر وقت ماشین ون رسید و به همراه عده ای دیگه سوار شده و حرکت کردیم. مناظر بسیار زیبا بود. سمت راست ما منطقه کوهستانی و سمت چپ ما هم دریا و البته صخره های سر به فلک زده داخل اون بود که گاهی از لای شاخ و برگ درختا قابل مشاهده بود. در بین راه خانه های روستایی که بدون امکانات اولیه و با فقر زندگی میکردند هم قابل مشاهده بود.

 

50.jpg

عکس شماره 52: مسیر به سمت نکپان و فقر مردم روستایی

 

 قسمتی از مسیر خاکی بود به طوری که ماشین تکان های نسبتا شدیدی میخورد. حدودا بعد 40 دقیقه رسیدیم. ساحل بسیار بزرگ، تمیز و زیبایی بود که چندین رستوران و کافه هم در اون وجود داشت. عده ای آفتاب میگرفتند و عده ای در کافه و رستوران ها بوده و برخی هم در دریا مشغول شنا بودند. ابتدا در سایه ای نشستیم و بعد مقداری ساحل رو قدم زدیم. بعد یه جا آفتاب گرفتیم تا اینکه احساس گرسنگی کردیم. به یکی از رستوران ها رفتیم و نهار، برنج با مرغ سوخاری به مبلغ 380 پزو(7.6 دلار) خوردیم. بعدش در یکی از آلاچیق های چوبی که برای خود رستوران بود استراحت کردیم. آفتاب بسیار سوزان شده بود و تصمیم گرفتیم کمی استراحت کنیم تا هم نهار هضم بشه هم اینکه آفتاب پایینتر بره و بعد به آب بزنیم. بعد استراحت، کمی قدم زدیم. واقعا ساحل تمیز و مناظر فوق العاده ای داشت بطوری که کسی برای ریلکس کردن اونجا بره قطعا راضی بر میگرده. ما ترانسفر رو ساعت 11 به 5 عصر گرفته بودیم و ساعت تقریبا سه و نیم شده بود. به آب زدیم. ساحل شنی و بسیار تمیزی داشت. شاید آب به زلالی سواحل مالدیو نبود اما واقعا تمیز و راضی کننده بود. عمق آب تا مسافت زیادی یکسان بود و امنیت برای شنا و تفریح فراهم بود. ما هم در این فرصت باقیمانده شنا کردیم و کلی عکاسی کردیم. ساعت 5 ون منتظر ما بود و با نشان دادن بلیط برگشت سوار شدیم و به هتل بازگشتیم.

 

51.jpg

عکس شماره 53: ساحل نکپان

 

52.jpg

عکس شماره 54: غروب ساحل نکپان

 

وقتی به هتل رسیدیم هوا تاریک شده بود. فورا به اتاق رفتیم و دوش گرفته و کمی روی تخت مشغول اینترنت گردی شدیم. شب رفتیم بیرون و یه کافه پیدا کردیم و دو تا برگر سفارش دادیم که برای هرکدوم 350 پزو(7 دلار) پرداخت کردیم. مزه اش خوب بود اما همچین فوق العاده هم نبود، ولی با توجه به غذاهای عجیب و غریبی که درآسیای شرقی هست، این برگر برای ما واقعا دلچسب بود. بعد شام کمی قدم زدیم تا از صنایع دستی النیدو که فروشگاه های زیادی اونو میفروختن دیدن کنیم. تصمیم داشتم چند تا سوغاتی ازین صنایع دستی بخرم. صنایع دستی یا اغلب شکلک های چوبی و نمادهای النیدو یا گردنبندهای و دستنبد های تزئینی که با صدف های دریایی ساخته میشدند، بودند.

بعد از گشتی در این مغازه ها  دوباره  به سمت رستوران حبیبی رفتیم و ازون فضای فوق العاده در کنار هوای مطبوع شب های النیدو استفاده کردیم. بعد حدودا 1ساعت برای خواب به هتل بازگشتیم و فورا خوابیدیم.

 

12 فروردین(1 آپریل ) ماموریت انجام شد

صبح ساعت 8 آلارم موبایل زنگ خورد و فورا از خواب بیدار شدیم. زمان تورمون ساعت 10:30 صبح بود.  قرار بود تور اصلی یعنی بازدید از شگفتی های النیدو رو بریم که شاید مهمترین دلیل من برای سفر به  فیلیپین بود. به رستوران کوچک هتل که در لابی اون قرار داشت رفتیم و صبحانه رو اونجا خوردیم. باید برای خرید برخی لوازم مورد نیاز مثل کرم ضد آفتاب و کیف مخصوص ضد آب اقدام میکردیم. اینجا لازمه برای کسانی که میخوان این تور رو برن چندتا توصیه بکنم. سعی کنید برای این تور این موارد رو حتما با خودتون داشته باشید.

1- کیف ضد آب، که وسایلتون رو توش بذارید . اگه ندارید هم نگران نباشید چون توی النیدو همه جا به راحتی میتونین با 300- 400 پزو (6 تا 8 دلار) تهیه کنید.

-حوله

2- مقداری پول (در حد 1500 پزو). چون در برخی جزایر برای اینکه بخوایید کایاک اجاره کنید باید به ازای هر کایاک 2 نفره 300 پزو بپردازید و یا همچنین اگه جایی تشنه اتون شد از قایق هایی که روی آب جنس میفروشن و به نوعی سوپرمارکت سیار هستن نوشیدنی خریداری کنید.

3- کرم ضد آفتاب

4- کاور برای  ضد آب کردن موبایل. توصیه میکنم این کاورها که قیمت بالایی هم ندارن رو توی النیدو حتما بخری. ما دوربین گو پرو داشتیم و فکر میکردیم کافیه اما وقتی اونجا رفتیم فهمیدیم که ای کاش میشد موبایلمونم برای عکاسی همراهمون بود.

بعد از اینکه کیف ضد آب رو خریدیم، راس ساعت مقرر همراه یه فرد راهنما راهی منطقه مقرر در ساحل شدیم. اونجا به ما کفش های مخصوص و جلیقه نجات داده، سپس وارد قایق ها شدیم و حرکت کردیم. حدود 20 نفری توی قایق ما بودند. ملت های مختلفی همسفر ما در این تور بودند. کره ای، چینی، اسپانیایی، عرب و آلمانی.

طبق تور A قرار بود به ترتیب ازSMALL LAGOON,  , SECRET LAGOON , SHIMIZU ISLAND,   BIG LAGOON و 7COMMANDOS بازدید کنیم.

 

El-Nido-Day-Trip-Tour-A-Map-1024x825.jpg

عکس شماره 55: مسیر مکان هایی که در تور A بازدید میکنید(عکس از اینترنت)

LAGOON  به معنی تالاب هستنش و در اینجا به قسمت هایی میگن که وسط دریا وجود نوع آرایش صخره ها به صورتی بوده که آب دریا بین اونها محصور میشه و این باعث میشه عمق آب کم شد و مناظر شکل بگیره.

 

بعد از اینکه کیف ضد آب رو خریدیم، راس ساعت مقرر همراه یه فرد راهنما راهی منطقه مقرر در ساحل شدیم. اونجا به ما کفش های مخصوص و جلیقه نجات دادند. حدود 20 نفری توی این تور با ما ثبت نام کرده بودند که ملت های مختلفی داشتن؛ کره ای، چینی، اسپانیایی، عرب و آلمانی. حدود ساعت 10:30 بود که تمام مسافران دیگر  کنار ساحل النیدو جمع شدند، منتظرشدیم تا با راهنمایی تورلیدر سوار قایقمون بشیم. با اجازه راهنما، به ترتیب به سمت قایق رفتیم. کمی باید داخل آب میشدیم و سوار میشدیم. ظرفیت که تکمیل شد با اتمام توضیحات کوتاه لیدر درباره چگونگی سفر و نکات ایمنی، به راه افتادیم.

 

cIGNp8S2hhmi4qevsMAYz2mq5P84maTVSTCKpYvR.jpeg

عکس شماره 56: محل سوار شدن به قایق ها

 

53.jpg

عکس شماره 57: پیش به سوی اولین مقصد

بعد حدود یک ربع قایق سواری از لابه لای صخره ها که با فاصله زیاد مشخص بودند کم کم تعداد صخره های آتشفشانی که سر از آب بیرون زده بودند بیشتر و فاصله آنها به قایق نزدیکتر میشد. مناظر واقعا فوق العاده بودند به گونه ای که وصف اونها در نوشتار بسیار سخت هستش. ابتدا به SMALL LAGOON  رسیدیم. اینجا بود که خدارو شکر کردیم مقداری پول با خودمون اوردیم چون فهمیدیم برای اجاره کایاک و رفتن داخل خود محوطه اصلی باید کایاک اجاره کنیم. همچنین همونجور که گفتم قایق هایی که در اصل فروشگاه سیار هستن خودشونو به شما میرسونن و شما میتونید ازشون نارگیل، آب میوه یا آب خریداری کنید.

 

20160707_145408A.jpg

عکس شماره 58: فروشگاه سیار روی آب

چون صخره ها به صورت دایره­ای دریا رو محصور کرده بودند و تنها یه ورودی کوچک به داخل اون راه بود، قایق به اون بزرگی داخل نمیرفت. به مبلغ 300 پزو یه کایاک اجاره کردیم و از میان انبوه قایق هایی که دم در ورودی توقف کرده بودند، به زحمت(چون در پارو زدن ناشی بودیم) خودمون رو به داخل LAGOON رسوندیم. فقط میتونم بگم مناظر رویایی و شبیه هیچ جای دیگه نبود. سعی میکنم دراین بخش بیشتر عکس بذارم چون توانایی وصف کامل این شکوه و عظمت خدا رو ندارم.

 

54.jpg

عکس شماره 59: small lagoon

 

PZnm6Gn8VllvUXcXT9dn2u4nqWSbaADLA3UMWCFS.jpeg

عکس شماره 60: small lagoon

 

دقایقی مسخ اینهمه زیبایی شده بودیم و باهم حرف نمیزدیم. آب سبز فوق العاده زلال که در میان صخره های آتشفشانی، بهشت گونه جلوه میکرد. به نظر میرسید در وسط اون دریای بزرگ و بی کران به آشیانه و سرپناه رسیده ایم. عمق آب کم(در حد 4-5 متر)، زلال و بدون موج بود. مقداری شنا کردیم و عکس و فیلم گرفتیم و بعد از نیم ساعت به قایق خودمون برگشتیم.

بعد از حدود ده دقیقه  به مقصد بعدی یعنی SECRET LAGOON رسیدیم. قایق نگه داشت و اینبار نیازی به اجاره کایاک نبود. همه از قایق پیاده شدیم به طوری که تا کمر در آب بودیم. کف ساحل ناهموار بود و کمی راه رفتن دراینجا سخت بود. همراه راهنما به محفظه ای رسیدیم که باید ازش رد میشدیم تا وارد محوطه اصلی SECRET LAGOON میرفتیم. دیواره ورودی حدود یک و نیم متر ارتفاع داشت و دهانه ورودی هم تنگ بود به صورتی که یکی که میخواست خارج بشه دیگری باید صبر میکردتا وارد بشه. از داخل سکرت لاگون هم بازدید کردیم. در نوع خودش عجیب و حیرت آور بود اما به اندازه SMALL LAGOON  مارو شگفت زده نکرد. در کنار سکرت لاگون یک ساحل شنی فوق العاده بود که به فاصله کمی توسط کوه های آشتفشانی محصور شده بود. ساحل فوق العاده و آب بی نهایت شفاف و زلال بود. کمی عکس و فیلم گرفتیم و با دستور راهنما به قایق رفتیم تا به مقصد بعدی  که SHIMIZU  ISLAND  بود، بریم.

 

56.jpg

عکس شماره 61: ورودی secret lagoon

 

57.jpg

عکس شماره 62: ساحل رویایی secret lagoon

 

 قایق در محلی ایستاد تا اینجا اسنورکلینگ کنیم اما متوجه شدیم اینجا پر از عروس دریایی هست. خب همه میدونن برخلاف ظاهر زیباش، بدنش نیش های دردناکی داره و این شد که کسی جرات نکرد داخل آب بره و همگی قید دیدن ماهی های رنگی اونجا رو زدیم و اینگونه بود که اصلا برنامه بازدید از این جزیره کنسل شد.

 

58.jpg

عکس شماره 63: شقایق دریایی محترم، منتظر ما برای نیش زدن

 

همه خسته بودند و ظهر شده بود. تو خود قایق یک آشپز از صبح مشغول طبخ غذا بود و با رای گیری که راهنما انجام داد قرار شد همینجا تو قایق نهار رو بخوریم. قایق 3-4 خدمه داشت که سریع میزی را فراهم کرده و نهار و میوه و نوشیدنی رو روی اون گذاشتن. برای نهار برنج، ماهی، صدف، مرغ، میگو، انواع میوه وسالاد و نوشابه  تدارک دیده بودند که اونجور که از ظاهرش مشخص بود تنها مرغش خوب پخته شده بود و به همین دلیل مرغ با برنج خوردیم. طعم برنج که اصلا قابل مقایسه با دستپخت ما ایرانی ها نبود، اما مرغش بد نبود.

 

59.jpg

عکس شماره 64: غذای تور

 

60.jpg

عکس شماره 65: غذای تور

 

بعد از سرو نهار، راهی مقصد بعصدی یعنی BIG LAGOON  شدیم. اینجا هم باید برای داخل شدن کایاک اجاره میکردیم. اما من و دوستم و البته بعضی همسفرانمون که بسیار خسته شده بودیم، تصمیم گرفتیم بجای اجاره­ ی کایاک و رفتن به داخل لاگون، اسنورکلینگ کنیم. لوازم اسنورکلینگ رو یکی از خدمه قایق به رایگان به ما داد. داخل آب پریدیم و نیم ساعتی رو اسنورکلینگ کردیم و بعد از لذت بردن از دیدن ماهی های فوق العاده و آب شفاف، به قایق برگشتیم.

 

61.jpg

عکس شماره 66: نمایی از زیر آب حین اسنورکلینگ

 

 بعد دقایقی که همه مسافران به قایق برگشتن راهی آخرین مقصد یعنی جزیره هفت کوماندو(7COMMANDOS) شدیم. اغلب گروه خسته و شاید راضی بودن که بیخیال دیدن این قسمت انتهایی بشیم، اما به خاطر قرار داد آژانس برگزار کننده تور و احترام به همه، این بخش هم انجام شد و به این جزیره رفتیم. نسبت به اینکه دیدن این مناظر در پالاوان زیاد هستن میشه گفت جزیره خاصی نبود. ساحل شنی سفید و آب زلال و یک کافه و رستوران از جمله چیزهایی هست که درباره این جزیره میشه گفت. دیگه واقعا خسته بودیم و دوست داشتیم سریعتر برگردیم. نیم ساعتی قدم زدیم و بقیه پولی که با خودمون داشتیم رو  یک آبمیوه خریده و خوردیم. با توجه به اینکه فیلیپین مدتی مستعمره آمریکا بوده ورزش اول اونجا بسکتبال هست، در اغلب شهر ها، روستاها و حتی جاهای داغونش تخته بسکتبال به چشم میخوره. در این جزیره کوچک نیز چنین بود. چند اروپایی و فیلیپینی مشغول تمرین پنالتی بسکتبال بودن و عده ای هم در زمین والیبال ساحلی کناری مشغول بازی بودند. ما هم آن­ها رو تماشا کرده و زمان رو اینجوری سپری کردیم.

 

62.jpg

عکس شماره 67 : نمایی از ساحل 7کماندو

 

63.jpg

عکس شماره 68 : نمایی از ساحل 7کماندو

 

در نهایت به قایق برگشته و رهسپار النیدو شدیم. بعد از نیم ساعت قایق سواری به ساحل اصلی النیدو رسیدیم. آفتاب داشت کم کم پایین میومد و بعد از تحویل کفش مخصوص و جلیقه های نجاتمون از قایق پیاده شده و به هتل رفتیم. بدون هیچ درنگی دوش گرفتیم و روی تخت ولو شدیم و از خستگی خوابمون برد. بعد حدود یک ساعت و نیم از خواب بیدار شدیم و با توجه به فعالیت زیادمون و اینکه نهار هم درست و حسابی نخورده بودیم، به شکل وحشتناکی گرسنه بودیم. سریع لباس تنمون کردیم  و به همون کافه ای که دیشب شام خوردیم رفتیم و همون همبرگر قبلی رو سفارش داده و خوردیم. تصمیم گرفتیم دوباره سری به رستوران حبیبی بزنیم. خیابان اصلی النیدو مانند شب های قبل بسیار شلوغ شده بود. در بین راه چشممون به یک مغازه آبمیوه فروشی افتاد که با میوه های استوایی اسموتی و آبمیوه های جالبی درست میکرد و ماهم که به دلیل فعالیت بالا، خیلی با شاممون سیر نشده بودیم یه معجون ویژه به قیمت 250 پزو (5 دلار) که از موز، دراگون و چند میوه دیگه تشکیل میشد سفارش دادیم. جالب اینجا بود که برای حفاظت از محیط زیست، هم ظرف و هم نی که به ما داد کاغذی بود که همین باعث شد بعد چند دقیقه احساس کنم نی داره له میشه و تقریبا کاراییشو داشت از دست میداد!

 

64.jpg

عکس شماره 69: بفرمایید ویتامینه مخصوص

 

خلاصه معجون هامون رو که خوردیم به رستوران حبیبی رفتیم و بعد 2 ساعت به هتل برگشتیم و بعد از کمی موبایل بازی خوابیدیم.

 

13 فروردین (2 آپریل)

آخرین روز و ساعت های اقامت ما در النیدوی رویایی بود. صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدیم و به سرعت به رستوران هتل رفته و صبحانه خوردیم. پروازمون حدود ساعت 5 عصر بود و کلی وقت داشتیم. بعد از اینکه صبحانه رو خوردیم سری به مغازه های صنایع دستی زدیم و چند گردنبند و چند صورتک و قایق چوبی برای سوغاتی خریدم. برای گردنبندها هرکدوم 250 پزو(5دلار)، قایق 400 پزو(8 دلار) و صورتکها هرکدام 300 پزو(6 دلار) پرداخت کردم.

 

65.jpg

عکس شماره 70: صنایع دستی النیدو

 

IMG_20180331_203959.jpg

عکس شماره 71: صنایع دستی النیدو

 

IMG_20180331_203655.jpg

عکس شماره 72: صنایع دستی النیدو

 

66.jpg

عکس شماره 73: صنایع دستی النیدو

 

نزدیک ظهر به هتل برگشتیم و ساعت 12 چک اوت کرده و وسایلمون رو در هتل نزد رزروشن گذاشتیم. از هتل تا فرودگاه النیدو 15 دقیقه راه بود و نیازی نبود زود بریم. به همین خاطر دوباره به رستوران حبیبی رفتیم و اینبار در تراس رو به دریاش نشستیم و کلی لذت بردیم.

 

67.jpg

عکس شماره 74: نمای ساحل اصلی النیدو از درون تراس رستوران حبیبی

 

 بعد 1 ساعت برای نهار دوباره سری به همون فلافلی شب اول زدیم و یه فلافل تند خودمون رو مهمون کردیم. ساعت 2 ظهر شده بود که به هتل برگشتیم و با یه توک توک به مبلغ 150 پزو(3دلار) به سمت فرودگاه رفتیم. واقعا دوست داشتم از نزدیک فرودگاه النیدو رو ببینم؛ چراکه واقعا دوست داشتم بدونم چجوری تو دل این جنگل انبوه تونسته بودن فرودگاه بسازن. در مسیر فرودگاه، از میان روستاهای پراکنده اون منطقه رد میشدیم و همانند منظره هایی که در راه آبشار کاواسان(سبو) و همچنین شهر پورتور پرنسسا دیدیم، فقر مردم روستایی و خانه های محقرشون به چشم میومد. وارد فرودگاه بسیار فوق العاده کوچک و محلی النیدو شدیم که در جنگلی انبوه در کنار ساحل زیبای النیدو قرار داشت. فرودگاه بسیار کوچک بود و تنها به پروازهای ایرلاین ایرسوییفت اختصاص داشت.

 

68.jpg

عکس شماره 75: مسیر به سمت فرودگاه

گیت بازرسی اون به صورت بدنی بود و بدون اینکه توی صف قرار بگیریم به سرعت کارت پروازمون رو دریافت کرده و وارد سالن کوچک فرودگاه شدیم. فرودگاه بسیار تمیز بود و تنها فاصله ما با هواپیما شیشه بزرگی بود که در سر تا سر سالن ادامه داشت.

نکته جالب در فرودگاه اینکه پذیرایی در آن رایگان بود. در گوشه ای از فرودگاه چایی و آبمیوه و کیک سرو میشد و مسافران به هر میزان که دوست داشتند میتوانستند ازآن استفاده کنند که این برای ما بسیار تعجب آور و در عین حال خوشایند بود.

با توجه به اینکه ایرسوییفت، ایرلاین معروفی نبود ، ما کمی از بابت تاخیر نگرانی داشتیم اما برعکس، این یکی از آنتایم ترین پروازهای عمر ما بود. راس ساعت بوردینگ انجام گرفت و ما به صورت پیاده به سمت هواپیما­ها که مانند ایستگاه تاکسی همان کنارسالن پارک بودند، رفته و سوار شدیم. هواپیما بسیار بسیار نو و تمیز بود و راس ساعت مقرر از دل جنگل های زیبای النیدو بلند شد. بعد از حدود 1 ساعت با اعلام خلبان ارتفاع کم کردیم و بعد از 15 دقیقه در فرودگاه بین المللی کلارک در شهر آنجلس به زمین نشستیم. نکته جالب اینجا بود که با وجود فاصله بسیار کم شهر مانیل تا آنجلس( حدود 80 کیلومتر) باز یک هواپیمای قطری و امارات در آن مشاهده کردیم و جای تعجب بود که این دو ایرلاین غول دنیا با وجود فاصله بسیارکم تا مانیل، به این شهر هم پرواز های جداگانه ای دارند.

 

69.jpg

عکس شماره 76: فرودگاه النیدو از داخل سالن

 

70.jpg

عکس شماره 77: حرکت به سمت هواپیما

 

71.jpg

عکس شماره 78: خداحافظ النیدوی زیبا

 

در فرودگاه یه سرچی توی بوکینگ کردم. نزدیک واکینگ استریت در خیابان MITCHELL  هتل 3ستاره Valentino's Hotel رو بدون صبحانه به قیمت 42 دلار( 2233 پزو) رزرو کردم. از فرودگاه که بیرون اومدیم آدرس رو به دکه تاکسی های اینترنتی GRAB  نشون دادم و برامون یه ماشین به مبلغ 400 پزو(8دلار) هماهنگ کرد. بعد از حدود 15 دقیقه کافه ها و رستوران ها کم کم نمایان شدند و از همین میشد متوجه شد که به هتلمون نزدیک شدیم که همینم شد و بعد از دقایقی به هتل رسیدیم. هتل تمیز، قدیمی و بسیارخلوتی بود. یک پسر حدودا 25 ساله که در کمال تعجب برخلاف اغلب مردم فیلیپین به زبان انگلیسی خیلی مسلط نبود، پذیرش مارو انجام داد و اتاقمون رو تحویل گرفتیم. اتاقمون تمیز و نسبتا بزرگ بود. وسایل رو گذاشتیم و طبق معمول روی تخت ها ولو شدیم تا کمی استراحت کنیم. بعد از حدود 1 ساعت از هتل بیرون زده تا گشتی توی خیابون بزنیم. کافه ها و رستوران ها کم کم کارشون رو شروع کرده بودند اما خیابون هنوز خلوت بود. تو اینترنت آدرس یه کافه رو پیدا کردم تا غذای روح و جسم رو بر بدن بزنیم. پیاده حدود 1 کیلومتر راه بود. بعد بیست دقیقه پیاده روی به محل مورد نظر رسیدیم. قلیان 350 پزو(7 دلار) و آب میوه (آب پرتقال سفارش دادیم) 150 پزو (3 دلار) قیمت داشت. حدود یک ساعت و نیم در کافه بودیم و سپس دوباره راهی واکینگ استریت شدیم که از چندساعت قبل شلوغ تر شده بود.

 

RVBHxKxAcw7655UNrDyAQkGDjpCzVUsn6LoxxT3J.jpeg

عکس شماره 79: ورودی واکینگ استریت

 

من تایلند نرفتم اما با فیلم هایی که از واکینگ استریت های تایلند دیدم، به نظرم واکینگ استریت آنجلس از تایلند خلوتتر بود. طول خیابان حدود 1 کیلومتر بود. ساعت حدود 10 شب شده بود و ما کمی گرسنه بودیم. در انتهای واکینگ استریت یک شعبه بزرگ مکدونالد قرار داشت و ما شام رو در همونجا خوردیم. چون اهل تفریحات شبانه نبودیم، تصمیم گرفتیم به هتل برگشته و استراحت کنیم. هتل ما در یکی از خیابان های فرعی واکینگ استریت بود. در مسیر بازگشت به هتل در همین خیابان فرعی کوتاه آنقد سوسک دیدیم که من چند متر آخر رو میدویدم چون انگار لج کرده بودند و بال میزدند به سمت ما. کلا خیلی خیابان تمیزی نبود. شب رو در هتل موندیم و دوشی گرفتیم و خوابیدیم.

 

14 فروردین (3 آپریل)

صبح ساعت 8 از خواب بیدار شدیم. همانطور که گفتم هتل رو بدون صبحانه گرفته بودیم، تصمیم داشتیم زودتر به مانیل بریم و از روزی که داشتیم استفاده کنیم. میخواستیم اگه بشه چرخی تو مراکز خرید بسیار بزرگش بزنیم. توی نرم افزار rome2rio برای مسیر به مانیل سرچ کردم که نشون داد باید برای تهیه بلیط اتوبوس بریم سمت مرکز خرید بسیار بزرگ sm city clark که حدود 600 متر با ما فاصله داشت. کوله هامون رو جمع کردیم و اتاق رو تحویل دادیم. حدودا ساعت 9 از هتل زدیم بیرون و بعد پانزده دقیقه پیاده روی به مرکز خرید بزرگ sm شهرآنجلس رسیدیم. خبری از ترمینال یا دکه بلیط فروشی نبود. شک کردیم اما بعید بود نرم افزار قدرتمند rome2rio که مخصوص پیدا کردن بهترین روش برای طی مسیر هست، اشتباه گفته باشه. پس از پرس و جو متوجه یک آقایی شدیم که تو خیابون جلوی پاساژ برگه هایی مثل بلیط دستش بود. بهش مراجعه کردیم و بلیط رو به مبلغ 200 پزو(4دلار) از خودش خریدیم. هر 1ساعت اتوبوس میومد که ما برای اتوبوس بعدی تا ساعت 10:30 باید صبر میکردیم. راس ساعت یک اتوبوس تمیز وای فای دار جلوی ما ایستاد و سوار شدیم. اتوبوس 21 نفره و شیک بود و با اینکه راه زیادی تا مانیل نبود اما خوشبختانه صندلی­ های بسیار راحتی داشت. در طول مسیر دنبال هتل مناسبی در منطقه green belt  مانیل بودم؛ چون منطقه ای تمیز، ایمن و نزدیک منطقه عرب ها و رستوران های مختلف هستش. بعد از کمی جست و جو هتل چهار ستاره Y2 Residence Hotel Managed by HII رو به مبلغ 67 دلار(3520 پزو) برای 1 شب بدون صبحانه رزرو کردم. هتل ما مثل هتل شب اول مانیل در اصل تعدادی از سوییت های یک برج بلند به نام y2  بود که به همین دلیل کلا خدمات صبحانه نداشت.

 

IMG_20180403_103814.jpg

عکس شماره 80: داخل اتوبوس- به مانیل نزدیک میشویم

بعد حدود 1 ساعت و نیم اتوبوس به شهر مانیل رسید و باز هم ترافیک سرسام آور اون رو تجربه کردیم. اتوبوس حدود ساعت 1 ظهر در ترمینال 4 فرودگاه مانیل توقف کرده و پیاده شدیم. از همونجا برای رفتن به هتل، یک تاکسی به منطقه green belt  گرفتیم و 400 پزو(8 دلار) پرداخت کردیم. مانیل شهر عجیبی هست. منطقه green belt  یا همون کمربند سبز، که در محدوده Makati city  اون قرار داره، بسیار لوکس، شیک و تمیز هستش به طوری که آدم رو یاد خیابان های اطراف شیخ زاید دبی میندازه. در این منطقه ورود توک توک ممنوع بوده و باید حتما از تاکسی یا مترو(درصورت در دسترس بودن) استفاده کنید. اما چند کیلومتر اونطرف تر حلبی آبادهای مانیل به چشم میخوره و این اختلاف طبقاتی زیاد به وضوح به چشمتون میاد.

به برجی که هتل در اونجا بود رسیدیم. به میز پذیرش رفته و برخلاف تمام هتل های قبلی در طی این سفر،خانم رزروشن درخواست 100 دلار دپوزیت(ودیعه) رو از ما کرد و ما پرداخت کردیم. سپس فیشی به همین منظور به ما داد و بعد از اون اتاق یا همون سوییتمون رو تحویل گرفتیم. سوییت بزرگ و تمیزی بود و طراحی مدرنی داشت. حمام و دستشویی بزرگی داشت و تمام وسایلی که در استاندارد یک هتل چهار ستاره هست در اون قرار داده شده بود. وارد اتاق شدیم و کوله هامون رو داخل اتاق گذاشتیم.

 

73.jpg

عکس شماره 81: نمای داخلی هتل(عکس از اینترنت)

 

ساعت تقریبا دو ونیم ظهر بود. نیم ساعتی موبایل هامونو شارژ کردیم و از هتل زدیم بیرون. در نزدیکی هتل شعبه مکدونالد بود و همونجا یه بیگ مک به قیمت 190 پزو(3.8 دلار) خوردیم. از اینترنت آمار یه مرکز خرید بسیار بزرگ و شیک به همون نام green belt  رو گرفتم. با اینکه تقریبا نزدیک بود اما باید با تاکسی میرفتیم و ده دقیقه ای با ماشین راه بود. نوع چینش و طراحی این مرکز شبیه بام لند تهران خودمون بود؛ البته محیط استوایی و درختان سرسبز و برندهای درجه یک پوشاک جلوه خاص تری به اون داده بود. به دلیل اینکه تمام برندهای لاکچری دراون بودند، خریدی نتونستیم بکنیم و بعد از 1 ساعت پاساژ گردی متوجه شدیم باید به جای دیگه ای بریم. در این منطقه تاکسی سخت پیدا میشد و اغلب تاکسی ها پر بودند. کلا در مانیل به دلیل جمعیت بالا و شلوغی کمی باید صبر و حوصله اتون بالاتر باشه. نیم ساعتی بیرون پاساژ معطل بودیم تا اینکه یه تاکسی پیدا کردیم مارو به sm mall of asia  ببره. عصر شده بود و بسیار خسته بودیم. البته چون با کوله بودیم و نمیخواستیم جریمه بار به هواپیمایی ایر آسیا بدیم خیلی خرید خاصی نداشتیم. در پاساژ به مرکز خرید زارا(zara) رفتیم و نفری 2 شلوار کتان هرکدام به قیمت 150 پزو (30 دلار) خریدیم و با یه تاکسی به هتل برگشتیم. شب شده بود. دوشی گرفتیم و استراحت کردیم.

شب آخر بود. از هتل بیرون زدیم. دور و بر ما پر رستوران های عربی بود. از کافه های دمشق بگیر تا مراکشی و حتی رستوران های استانبولی. میان مسیر هتل تا منطقه عرب ها دیدن یک جمله فارسی توجه مارو به خودش جلب کرد. بله رستوران حسین در مانیل بود که قبلا اسمشو شنیده بودم. ما اگه تا فردا صبر میکردیم در منزل خودمون غذای ایرانی میخوردیم پس به سمت کافه مراکشی رفتیم و هرکدام یک پیتزا و نوشابه به مبلغ 550 پزو (11 دلار) سفارش دادیم که غذاش بد نبود.

 

74.jpg

عکس شماره 82: تابلوی رستوران حسین در مانیل

 

 خلاصه امشب رو در این منطقه زنده مانیل که انگار مخصوص مردم خاورمیانه بود طی کردیم و به هتل رفتیم و کوله هامون رو بستیم. با توجه به سوغاتی که از النیدو خریده بودم و این 2 شلوار زیپ کوله ام رو به زور بستم و امیدوار بودم وزنش بالای 8 کیلوگرم نشه که جریمه بشم. شب رو با کمی اینترنت گردی به پایان بردیم و به خواب رفتیم.

 

15 فروردین(4 آپریل) پیش به سوی وطن

ساعت 12:30 از مانیل به سمت کوالالامپور پرواز داشتیم. تصمیم گرفتیم ساعت 9 در فرودگاه حاضر باشیم و با توجه به تجربه گیر افتادن در ترافیک سنگین مانیل حدود ساعت 8:15 از هتل بیرون زدیم. تو این منطقه ترافیک مانند شبکه اول خیلی سنگین نبود. 5 دقیقه ای گذشت تا یه تاکسی به مبلغ 350 پزو(7 دلار) برای فرودگاه گرفتیم. حدود ساعت 9 به فرودگاه رسیدیم. من پرواز مانیل به کوالا رو چک این آنلاین کرده بودم و نیازی به دریافت کارت پرواز نداشتیم اما به دلیل بزرگی کوله من، قبل از ورود به بخش ایمیگریشن کوله من رو وزن کردن که خداروشکر 200 گرم کمتر از 8 کیلو بود. اینگونه بود که بعد از درج مهر خروج در پاسپورت هامون فیلیپین رویایی رو ترک کردیم.

 

75.jpg

عکس شماره 83: پیش به سوی کوالالامپور

 

 

76.jpg

عکس شماره 84 : خداحافظ مانیلا

 

پروازمون حدود ساعت 1 ظهر انجام شد و حدود ساعت 5:30 عصر در فرودگاه کوالا به زمین نشست. پروزا کوالالامپور به تهران ساعت 19:05 دقیقه بود. به دلیل عدم بروزرسانی سیستم فرودگاه امام (حداقل تا اون تاریخ) پرواز های ایر آسیا از و به تهران امکان چک این آنلاین نداشتند و ما مجبور شدیم برای چک این به کانتر مربوطه در سالن ترانزیت مراجعه کنیم و کارت پرواز دریافت کنیم. حدود ساعت 19:15 هواپیمای ایرباس 330 ایرآسیا کوالالامپور رو به مقصد تهران ترک کرد و اینگونه سفر رویایی ما به این بهشت ناشناخته به پایان رسید.

چند نکته:

1- برای سهولت در محاسبه در طول سفرنامه نرخ دلار به پزو 50 لحاظ شده است.

2- سیمکارتی که ما خریدیم globe  بود که راضی نبودیم؛ چون سرعت اینترنت و آنتن دهیش پایین بود. توصیه میکنم از اوپراتورهای دیگه برای تهیه سیمکارت استفاده کنید.

3- مانیل شهر شلوغ و پرترافیکی هست و اگه قصدتون بازدید از جاذبه های منحصر به فرد فیلیپین هستش زیاد براش وقت نذارید.نکته اینکه شما حتی میتونید با پرواز مستقیم به فرودگاه بین المللی مکتان جزیره سبو برید.

4- نکته ای که مهمه اینه که فرودگاه مانیل تقریبا مثل یک مربع هستش که باندهای اون وسط این مربع قرار دارن و از 4 ترمینال مختلف تشکیل شده و این خیلی مهمه که بدونید به کدوم ترمینال باید برید؛ چون از یه ترمینال به ترمینال دیگه خیلی راه زیاده و عملا باید تاکسی بگیرید و اگه دیرتون شده باشه به دلیل شلوغی اطراف فرودگاه (چون فرودگاه تقریبا در وسط شهر هستش) ممکنه پروازتون رو از دست بدید.

 

در نهایت باید اعتراف کنم هنوز عطش دیدن این کشور زیبا در من هست و امیدوارم روزی بشه دوباره بتونم با وقت و فرصت کشور بقیه جاهای  اونو ببینم.

امیدوارم این سفرنامه با تمام کاستی هاش بتونه کمکی هرچند کوچک به هموطنان عزیزم برای سفر به این بهشت رویایی کرده باشه.

باتشکر

 

نویسنده : مجید حبیبی

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر