سفر زمینی نوروزی به کاپادوکیا و فتحیه

4.5
از 101 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سرزمین حیرت‌انگیزترین زیبایی‌های طبیعی، درست در همسایگی ایران! +تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
20 خرداد 1398 09:00
72
22.2K

bn132.jpg

 

به نام خدا

با سلام خدمت دوستان لست سکندی و علاقمند سفر

بعد از چند سفر که سفرنامه نوشتن رو پشت گوش انداخته بودم، این بار تصمیم گرفتم دست به قلم بشم و اولین سفرنامه رو بنویسم.

تعطیلات نوروز98 در پیش بود و دوست داشتم هم خستگی و تنش  سال کاری رو با یه سفر خوب بدر کنم و هم دو سه تا نوروزی که بخاطر کنکور دخترم نتونسته بودیم جایی بریم رو برا خونواده جبران کنم.از طرفی بدلیل افزایش معمول قیمت تورهای نوروزی و قیمت ارز، قیمت تورهای هوایی مورد نظرم برای یک خانواده چهارنفره نامتناسب شده بود، بنابراین سفر زمینی به ترکیه  را مدنظر قرار دادم. قبلا در تابستون 96 هم به ترکیه سفر زمینی داشتیم که 3 شب در منطقه کاپادوکیا(گورمه)، 3 شب در ترابزون و1 شب در منطقه چایکارا و اوزون گل اقامت کردیم و اینبار دوست داشتیم جنوب ترکیه رو هم ببینیم.

 

روز اول

از اوایل اسفند شروع به انتخاب و رزرو هتل از طریق سایت بوکینگ و کنترل کیفیت اونها تو سایت تریپ ادوایزر و انجام کارهای خروج خودرو کردیم و بعد از کاپوتاژ و دریافت مدارک بین المللی و پلاک ترانزیت و بیمه سبز خودرو، بالاخره  صبح روز دوشنبه 27م اسفند به اتفاق همسر و دو دخترم و خواهرم از تهران به سمت ماکو به راه افتادیم .تو ماکو یه سوئیت چهارتخته با یک تخت اضافه برای یک شب در هتل جهانگردی رزرو کرده بودم. طرفای ظهر بود که رسیدیم تبریز و ناهار رو در یکی از کبابی های اطراف ائل گلی خوردیم و دوباره بسمت ماکو ادامه مسیر دادیم و غروب به ماکو رسیدیم. از اونجا که تو سفرنامه های مختلف در مورد شلوغی مرز خونده بودم از پذیرش هتل پرس و جو کردم و گفت هرچه زودتر برید بهتره. صبحانه مختصری تهیه کردم که از مرز رد شدیم دیگه دنبال صبحانه نباشیم.زود خوابیدیم که بتونیم استراحت کافی داشته باشیم و یه روز پرهیجان رو با شور و شعف و سرحال شروع کنیم.

نکته مهم : دوستانی که میخوان بدون برنامه ریزی قبلی سفر کنن برای اجاره خونه یا اتاق، میتونن از اپلیکیشن ترک Sahibinden استفاده کنن که واقعا گزینه های با کیفیت و قیمت مناسبی برای انواع اجاره در اختیار میزاره .

 

روز دوم

 حوالی ساعت 3صبح بچه ها رو بیدار کردم و به سمت مرز راه افتادیم.یه جایی زیر نور چراغ ایستادم تا پلاکهای ماشینو با بستهایی که از قبل تهیه کرده بودم نصب کنم و وارد محوطه گمرک بشیم.خوشبختانه ترتیبی داده بودن یکی از کارمندان گمرک در یک اتاقی قبل از سالن اصلی، کارهای خروج و صدور بیجک رو انجام می داد و سرنشینان خودروها هم نیاز به پیاده شدن جهت زدن مهر خروج نبودن. بعد از گرفتن بیجک، برای پرداخت عوارض خروجی از طریق دستگاههای بانک ملی به سالن اصلی رفتم و دوباره برگشتم و با ماشین رفتم سمت اتاق افسر کنترل گذرنامه و مهر خروج رو زدیم و وارد گمرک ترکیه شدیم. اونور هم مهر ورود رو زدیم و جلوتر افسر مربوطه مدارک ماشینو یه نگاهی کرد و ساعت 6 صبح بود که زدیم به جاده بازرگان(گوربولاک)-دوغوبایزید. کمی جلوتر از یک رستوران آبجوش گرفتیم و بساط چای فراهم شد و صبحانه رو خوردیم .بعد از گذر از آگری(Agri) به اولین شهر بزرگ و مهم مسیر یعنی شهر ارزروم(Erzurum) رسیدیم و چون زمان کافی برای رسیدن به مقصد امروز داشتیم، رفتیم سمت بافت تاریخی شهر و از نمای بیرونی قلعه تاریخی ارزروم(Erzurum Castle)، سه گنبد(Uc Kumbetler)و مدرسه اسلامی دومناره ای(CifteMinareli Medrese) دیدن کردیم.

تصویر 1-مدرسه اسلامی دومناره

1.jpg

تصویر 2-مدرسه اسلامی دومناره-عکس از اینترنت

2.jpg

تصویر 3-قلعه ارزروم

3.jpg

 تصویر 4-سه گنبد

4.jpg

 

ناهار رو در شهر بعدی یعنی ارزنجان(Erzincan) خوردیم و حواالی عصر بود که به مقصد شب اول یعنی سیواس(Sivas) رسیدیم.

تصویر 5 –کافه ای در مرکز شهر ارزنجان

5.jpg

در سفر قبل هتل رویال سیواس(Royal Sivas Otel) رو با توجه به امتیاز خوبش انتخاب کرده بودم اما برای آشنایی بیشتر با هتلها و تنوع، این بار هتل رواق پالاس(Revag Palace Hotel) رو انتخاب کرده بودم که انصافا هر دو هتل در بلوار آتاتورک ،بسیار تمیز و با موقعیت مکانی عالی و رضایت بخش بودن. بعد از تحویل گرفتن هتل،برای قدم زدن رفتیم میدان اصلی شهر(میدان جمهوریت ) که هم مرکز شهره و هم بافت تاریخی داره .

تصویر 6--هتل رواق پالاس سیواس

6.jpg

تصویر 7—مسجد پاشا  pasa cami

7.jpg

تصویر 8—مسجد کاله  kale cami

8.jpg

تصویر 9- مدرسه بوروسیه  Buruciye Medresesi

9.jpg

تصویر 10- بازار خیابان مولانا

10.jpg

تصویر 11- شام در رستوران Kral Sofrasi

11.jpg

 

روز سوم

امروز صبح بعد از صرف صبحانه و چک اوت هتل، به سمت گورمه در 260 کیلومتری سیواس راه افتادیم. با توجه به مسافت و زمان تحویل هتل، تصمیم گرفتم از سمت آوانوس به گورمه بروم که قبل از رفتن به گورمه و تحویل هتل، از جاذبه پاشابگلریا فیری چیمنی ها(Fairy chimneys) یا باصطلاح فارسی دودکش جن بازدید کنیم و با توجه به اقامت یک شبه ما در گورمه، عصر رو به دیدن قلعه اوچ حیصار(UcHisar) و قدم زدن در خود شهر گورمه اختصاص بدیم.

تصویر 12-فیری چمنی

12.jpg

تصویر 13- فیری چمنی

13.jpg

تصویر 14- شترسواری

14.jpg

تصویر 15-فیری چمنی

15.jpg

 تصویر 16-فیری چمنی

16.jpg

 تصویر 17-فیری چمنی

17.jpg

هتل انتخابی ما در گورمه هتل Elite Stone House با امتیاز 8.8 در بوکینگ بود که سری قبل نیز در همین هتل اقامت داشتیم و بهمین خاطر پسر جوانی به اسم توسرTuscer که از سفر قبل آشنا شده بودیم به محض دیدنمون سلام و احوالپرسی گرمی کرد و اتاقها رو تحویل گرفتیم.

 تصویر 18-هتل الیت استون هاوز18.jpg

 تصویر19- گربه توسر19.jpg

تصویر20- اتاق هتل20.jpg

تصویر21- حمام اتاق

21.jpg

تصویر22- گورمه

22.jpg

تصویر23- رستوران ناهار در گورمه

23.jpg

تصویر24- ناهار ما در گورمه

24.jpg

عصر بعد از کمی استراحت برای دیدن قلعه اوچ حیصار رفتیم که تا غروب اونجا بودیم و از لحظات قشنگ غروب و مناظر اطراف عکس گرفتیم. تو مسیر یکی دوتا ویوپوینت و کافه هست که دید جالبی به منطقه دارن. شرکتهای مختلف برگزار کننده تور بالن هم عمدتا تو همین مسیرن .

تصویر25-اوچ حیصار

25.jpg

تصویر26- قلعه اوچ حیصار

26.jpg

تصویر27- فروش صنایع دستی در اطراف قلعه

27.jpg

تصویر28- فروش صنایع دستی در اطراف قلعه

28.jpg

تصویر29-غروب اوچ حیصار

29.jpg

تصویر30-دورنمای قلعه در شب

30.jpg

تصور کاپادوکیا با همه زیبایی و جاذبه هاش بدون بالونهای معروف و قشنگش تقریبا غیر ممکنه اما با توجه به قیمت نسبتا بالای تور بالون(نفری 100-90 دلار)، به بچه ها پیشنهاد دادم صبح نیم ساعت قبل از طلوع آفتاب بریم  سایت محل برگزاری تور و از دیدن منظره بالونها لذت ببریم و بعد برگردیم هتل که صبحانه رو بخوریم و هتل رو تحویل بدیم.

 

روز چهارم

 محل برگزاری تور تو مسیر گورمه-چاووشین (Cavusin) با دیدن بالونها از دور مشخص بود.توریستهای چینی به وفور اونجا دیده میشدن.هوا خیلی سرد بود با این وجود یه عروس خانم ترک اون لوکیشن رو برای گرفتن عکس انتخاب کرده بود. بالونهای رنگی یکی یکی در حال بالا رفتن بودن و دیدن فراز و فرود بالونها و لحظات طلوع آفتاب و تلالوء آن ازپشت پاشابگلر، مناظر زیبایی رو خلق کرده بود و جنب و جوش عوامل برگزار کننده تورها جهت جابجایی توریستها، فرود آوردن بالونها و جمع کردنش روی تریلرهای مخصوص  در نوع خودش جالب بود .

تصویر31-پرواز بالونها

31.jpg

تصویر32-پرواز بالونها32.jpg

تصویر33- طلوع آفتاب

33.jpg

تصویر34- طلوع آفتاب

34.jpg

تصویر35-بالونهای رنگارنگ

35.jpg

تصویر36-بالونهای رنگارنگ

36.jpg

به هتل برگشتیم و بعد از صرف صبحانه، هتل رو تحویل دادیم، با توسر خداحافظی کردیم و به سمت مقصد بعدی یعنی قونیه راه افتادیم .در قونیه هتل مثنوی رو با توجه به نزدیکی به مزار مولانا و امتیاز خوبش انتخاب کرده بودم.حوالی ظهر بود که به هتل رسیدیم و اتاقها رو تحویل گرفتیم . هتل دقیقا در مجاورت مزار مولانا  و اتاقها هم تمیز و مرتب و کیفیت مناسبی داشتن.

تصویر 37- اتاق ما در هتل  مثنوی

37.jpg

بعد از تحویل گرفتن هتل، برای گشت و گذار و صرف ناهار زدیم بیرون ودر محوطه اطراف مزار مولانا چندتا عکس گرفتیم و رفتیم برای ناهار.

تصویر38- موزه و مزار مولانا

38.jpg

تصویر39-  ضلع ورودی موزه و مزار مولانا

39.jpg

بعد از اون هم برگشتیم هتل که استراحت کنیم و عصر بریم سمت مزار مولانا و نماز رو هم در اونجا بخونیم .اما موقعی که نزدیکای غروب خرامان خرامان به سمت مزار داشتیم می رفتیم و تو فضای معنوی اونجا داشتیم سیر میکردیم، وقتی رسیدیم جلوی درب ورودی یهو انگار آب سردی رو سرمون ریخته باشن هممون نگاهمون افتاد به نوشته روی درب: ساعت بازدید از 9تا 16:40. ای دل غافل صبح نیومده بودیم تا جلوی درب ورودی که اگر اومده بودیم وقت کافی هم برای زیارت و بازدید وجود داشت. ما فکر کردیم عین حرمهای مطهر خودمون 24 ساعته بازه. بهر حال از اونجا که یکی از برنامه های اصلی سفرمون دیدن مزار مولانا بود، پیشنهاد دادم که فردا صبح بعد از خوردن صبحانه، وسایلمون رو تو ماشین بزاریم و آماده حرکت باشیم ، هتل رو هم تحویل بدیم و قبل از ساعت 9 جلوی درب ورودی موزه باشیم.

توی بازار اطراف مزار گشتی زدیم، یه مقدار دلار رو به لیر تبدیل کردم.یکی از فروشنده های ادویه به اسم فاتیح ما رو به چای مهمون کرد.

تصویر40-مغازه های فروش مجسمه و سوغاتی40.jpgتصویر41-نماد شهر قونیه41.jpg

تصویر42-فاتیح

42.jpg

تصویر43-چای ترکی

43.jpg

تصویر44-اطراف مزار در شب

44.jpg

 

روز پنجم

صبح طبق قرار قبلی، بعد از انجام کارها قبل از 9 جلوی درب ورودی بودیم. با توجه به اینکه اون روز جمعه بود جمعیت محلی زیادی اومده بودن و توریستهای چینی نیز بر شلوغی جمعیت افزوده بودن.سر ساعت 9 درها باز شد و وارد محوطه موزه و مزار شدیم و برای هم افزایی با فضا این آهنگ محسن چاووشی رو پخش کردم که حال خوبی بهمون دست داد.

آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ                چون یوسف اندر آمد مصر و شکر به رقص آ

تصویر45-نرگس های درشت محوطه

45.jpg

روی سردرب ورودی حرم مولانا قاب شعر زیبایی نصب شده بود:

کعبه العشاق باشد این مقام                            هر که ناقص آمد اینجا شد تمام

تصویر 46- قاب شعر

46.jpg

تصویر47- یا حضرت مولانا

47.jpg

وارد  مزار شدیم، آهنگ ملایم زیبایی در فضا پخش می شد و مریدان و علاقمندان حضرت مولانا رو به مزار او دست به دعا شده بودند و بعضی ها هم تحت تاثیر حالت روحانی فضا آرام آرام اشک می ریختند .

تصویر48- مزار عارفان و دراویش در مجاورت مولانا

48.jpg

تصویر 49-مزار مولانا

49.jpg

تصویر50-مزار عارفان و دراویش در مجاورت مولانا

50.jpg

تصویر51-مزار عارفان و دراویش در مجاورت مولانا

51.jpg

بعد از قراءت فاتحه اومدیم تو محوطه بیرونی مزار که اتاقهای موزه دورتا دور اون قرار گرفته بود .

تصویر52-اهدایی به موزه

52.jpg

تصویر 53- لباس دراویش

53.jpg

تصویر54-انواع کلاه مورد استفاده دراویش

54.jpg

تصویر55- نوعی کلاه دیگر

55.jpg

تصویر56- تابلوی ملاقات شمس و مولانا

56.jpg

تصویر57- مقبره دراویش در محوطه

57.jpg

تصویر58- گنبد سبز قشنگ مزار مولانا

58.jpg

تقریبا ساعت 10 بود که از موزه زدیم بیرون و سوار ماشین شده و به سمت علت و انگیزه اصلی سفر که شهر فتحیه و خط ساحلی جنوب ترکیه بود راه افتادیم. باید مسیر 480 کیلومتری قونیه تا فتحیه از شهرهای بی شهیر(Beysehir)، اگیردیر(Egirdir)، اسپارتا(Isparta)، بوردور(Burdur)، چاودیر(Cavdir) و سوگوت (Sogut) عبور کرده و به شهر ساحلی زیبای فتحیه ختم می شد. استان اسپارتا استان دریاچه ها بود. وجود دریاچه های بی شهیر و اگیردیر در مجاورت همین شهرها و چشم اندازشان در طی مسیر و همچنین درختان شکوفه زده باغات متعدد در طول مسیر، زیبایی خاصی به مسیر داده و طولانی بودن آن را از یادمون برده بود.

تصویر59- باغات مسیرو دریاچه بی شهیر

59.jpg

تصویر60-درختان شکوفه زده در دو طرف جاده

60.jpg

تصویر 61-نمای دیگری از دریاچه

61.jpg

تصویر62-شکوفه های باطراوت

62.jpg

موقع ناهار به شهر اگیردیر رسیدیم .شهر در امتداد ساحل دریاچه توسعه پیدا کرده بود و اکثر خونه ها، منظره زیبایی پیش رویشان قرار داشت. ناهار رو در یک رستوران کوچک خوردیم و دوباره ادامه مسیر دادیم.

 تصویر 63– دریاچه اگیردیر قبل از ورود به شهر

63.jpg

تصویر 64– دریاچه اگیردیر

64.jpg

تصویر 65– دریاچه اگیردیر

65.jpg

تصویر 66– دریاچه اگیردیر

66.jpg

تصویر 67– رستورانهای مجاور دریاچه اگیردیر

67.jpg

حوالی عصر بود که به  فتحیه رسیدیم. در فتحیه یه آپارتمان دو خوابه با ظرفیت 6 نفر در Ten Apart Hotel رو از سایت وزین بوکینگ رزرو کرده بودم.خلاصه از روی نقشه پیداش کردم و جلوی اون ماشین رو پارک کردم. آقای volkan مسئول پذیرش ، به محض دیدنمون به استقبال اومد و بعد گفت که چون آپارتمانهای دو خوابه در حال تغییر دکور هستن دوتا آپارتمان تکخوابه مجاور هم بهتون میدم منم قبول کردم و تحویلشون گرفتیم. هتل آپارتمان شامل دو بلوک AوB هر کدوم 5 تا آپارتمان جمعا ده آپارتمان و بین دو بلوک هم استخر قرار داره و آپارتمانها همگی تراس دارن که یا رو به خیابونه یا رو به استخر.ترتیب و تمیزی آپارتمانها مورد رضایت خانواده قرار گرفت که غایت آمال ما مردا هم همینه. کمی با ولکان هم گپ زدم و برای صحه گذاشتن بر برنامه م مختصر اطلاعاتی ازش گرفتم . پسر باحال و مودبی بود.یکی از جاهای دیدنی فتحیه که مدنظرم بود اما بدلیل زمان نامناسب حذفش کردم پارک ملی ساکلیکنت  Saklikent National Park در فاصله 50 کیلومتری فتحیه بود که یک گذر آبی و دره عمیق و فضای سرسبزیه که بدلیل شدت برودت آب بیشتر مناسب تابستون و نیازمند کفشای پلاستیکی بود.

زیبایی فتحیه ما رو تحت تاثیر قرار داده بود و با ذوق و شوق روزهای اقامتمون در اونجا، شب را به خواب رفتیم.

مشاهده لیست قیمت تورهای فتحیه

روز ششم

برای دیدن بازار ماهی و میوهFish Market  به مرکز شهر رفتیم.وسط بازار سرپوشیده مغازه های ماهی فروشی قرار داشت و دور تا دور اونها هم رستورانهایی بود که در صورت تمایل میتونستید ماهی رو بخرید و برای پخت به روش دلخواهتون بدید براتون آماده کنن.حدودا برای هر نفر هم 10 لیر اجرت میگرفتن.ماهی های متنوعی از قیمتهای 20-30 لیر شروع میشد و به لابسترهای درشت 120 لیری میرسید. ماهی تازه هم مرتب به مغازه ها آورده میشد. تصمیم گرفتیم ناهار برگردیم ماهی بخریم و همینجا بخوریم. از میون بازار میوه و سبزیجات هم رد شدیم و از یه آقای شوخ طبعی  به نام آرسین هم کمی میوه گرون قیمت هر کیلو 50 لیر به اسم فیسارس خریدیم و برای دیدن شهر باستانی کایاکوی از بازار زدیم بیرون .

تصویر68 –بازار ماهی فتحیه

68.jpg

تصویر69 –بازار ماهی

69.jpg

تصویر70 –بازار ماهی

70.jpg

تصویر71 –بازار ماهی

71.jpg

تصویر72 –محوطه بین بازار ماهی و میوه

72.jpg

تصویر 73-بازار میوه و سبزیجات

73.jpg

تصویر 74-بازار میوه و سبزیجات

74.jpg

تصویر 75-بازار میوه و سبزیجات

75.jpg

تصویر 76-بازار میوه و سبزیجات

76.jpg

روستای کایاکوی در هشت کیلومتری جنوب فتحیه، ویرانه هایی از 500 خانه است که زمانی به جامعه مسیحیان ارتودکس یونانی تعلق داشت گه به آمها لیوپسی هم گفته می شد که امروزه به کایاکوی یا منطقه سنگی تغییر نام داده است و تخمین زده‌ می‌شود که ساخت آن در قرن ۱۸ بعد از میلاد مسیح انجام شده است. کایاکوی ترکیه بر روی شهر باستانی Lebessus قرار دارد و ساکنان بیزانسی جزیره گمیلر برای فرار از دست دزدان دریای غارتگر بدین جا پناه ‌آوردند. پس از وقوع یک زلزله ویرانگر و آتش سوزی مهیب در شهر فتحیه بسیاری از ساکنان آن به لیویسی مهاجرت کردند و شهر کم‌کم گسترش یافت و جمعیت آن به چیزی حدود ۱۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ نفر رسید.

قبل از جنگ جهانی اول جمعیت زیادی از یونانی‌ها در صلح و آرامش غرب کشور ترکیه زندگی می‌کردند، اما با شروع جنگ ناگهان همه چیز بهم ریخت و آنان خود را در سرزمین دشمنان یافتند. در طول جنگ صدها هزار یونانی طی پاکسازی قومی کشته شدند. برخی دیگر به یونان گریختند و افراد باقی مانده نیز از محل زندگی خود بیرون رانده شدند. ساکنان لیویسی نیز در دسته اخراج شدگان جای گرفتند و مجبور شدند ۲۲۰ کیلومتر را پیاده بروند تا به مقصد برسند، در این پیاده روی اجباری بسیاری به علت گرسنگی و خستگی بیش از حد جانشان را از دست دادند.

پس از شکست ترکیه و فروپاشی امپراطوری عثمانی، یونانیان تصمیم گرفتند به ترکیه حمله کنند و زمین‌هایشان را پس بگیرند. جنگی تمام عیار بین دو کشور در گرفت و ۳ سال ادامه یافت. در این مدت جرایم وحشتناک بیشماری توسط دو طرف روی داد.

سرانجام در سال ۱۹۲۳ میلادی پیمان صلحی میان دو کشور بسته شد و تبادل جمعیت میان دو کشور در آن جا مطرح گردید. بیش از یک میلیون یونانی از کشور ترکیه به سرزمین یونان امروزی رسیدند. حدود ۵۰۰ هزار مسلمان ترک نیز از یونان به ترکیه رفتند.در زمان اتمام جنگ شهر کایاکوی ترکیه کم و بیش متروکه شده بود، اندک جمعیت باقی مانده نیز یک بار دیگر به اجبار از خانه خود رانده شدند. پس از خروج یونانیان، مسلمانان دیپورت شده از یونان در سرزمین لیویسی ساکن شدند، این جمعیت به زمین‌های وسیع و حاصل خیز عادت کرده‌بودند و زندگی در مناطقی کوهستانی و سنگی برایشان کاری بس دشوار بود، به همین دلیل به جایی دیگر مهاجرت کردند. در سال ۱۹۵۷ میلادی زلزله‌ای به بزرگی ۷/۱ ریشتر در لیویسی روی داد و موجب ویرانی اغلب ساختمان‌های شهر شد که می‌توان گفت ضربه‌ای مهلک و کشنده بر تن نیمه‌جان شهر بود.این شهر تا به امروز همچنان خالی از سکنه مانده اما نام آن را به کایاکوی تغییر داده‌اند و به عنوان موزه و اثری تاریخی از آن حفاظت می‌شود. دولت ترکیه با احداث هتل، فروشگاه و دیگر امکانات برنامه‌هایی برای تبدیل این شهر باستانی به منطقه‌ای گردشگری دارد.

ورودی کایاکوی هر نفر6 لیره  پرداختیم و وارد محوطه باستانی شدیم.

تصویر77-کایاکوی77.jpgتصویر78-فروش صنایع دستی در ورودی کایاکوی

78.jpg

تصویر 79-کایاکوی

79.jpg

تصویر80- کایاکوی

80.jpg

تصویر 81- کایاکوی

81.jpg

تصویر 82- کایاکوی

82.jpg

تصویر 83-عتیقه فروشی در خروجی کایاکوی

83.jpg

تصویر 84-عتیقه فروشی در خروجی کایاکوی

84.jpg

بعد از بازدید از کایاکوی و مناظر زیبای آن، برای صرف ناهار به بازار ماهی فروشان برگشتیم و دو نوع ماهی برای کباب و سرخ کردن خریدیم و به یکی از رستورانها دادیم برامون آماده و سرو کردن.گارسون رستوران تو این حین و بین با خنده  یه برگه به من داد که با خط فارسی عید نوروز 98 رو به ما تبریک گفته و زیرش نوشته بود رئیس رستوران.ازش پرسیدم کی اینو نوشته گفت یه رازه.

تصویر85- یادداشت رستوران

85.jpg

ماهی های خوشمزه رو خوردیم و چون می خواستیم بریم اولودنیز رو ببینیم دیگه برنگشتیم هتل و از همونجا مستقیم رفتیم و بعد از رد شدن از محله های هیسارنو و بلچگیز به ساحل رسیدیم . ساحل ریگی ماسه ای و خلوت و آرومی داشت.پاراگلایدرهای رنگارنگ و زیبایی سرمستانه در آسمان آبی پرواز میکردن.تورهای مختلفی در اولودنیز میشه گرفت از جمله تور پاراگلایدر اما جزو برنامه ما نبود.

 

روز هفتم

ابتدا سمت اسکله فتحیه(Fethiye Marina) در مرکز شهرDowntown رفتیم.اسکله پر بود از قایقها و لنجهای ماهیگیری و تفریحی(در اصطلاح ترکها: گولت). وزش باد موجهای ریزی روی سطح دریا درست کرده بود که در ترکیب با قایقها،خیابونهای سنگفرش و تمیز فتحیه و همچنین خانه های خوش ساخت مقابل اسکله  منظره زیبایی رو شکل داده بود .

تصویر 86-اسکله فتحیه

86.jpg

تصویر 87- اسکله فتحیه

87.jpg

تصویر 88- اسکله فتحیه

88.jpg

تصویر 89- اسکله فتحیه

89.jpg

تصویر 90- خانه های روبروی اسکله فتحیه

90.jpg

بعد از دیدن اسکله و عکس گرفتن، برای دیدن ساحل فتحیه(Fethiye Bays) مسیر رو به سمت انتهای شهر ادامه دادیم. یک کوه در انتهای فتحیه، بین اون و ساحل حایل شده بود که موقع بالا رفتن(البته با ماشین) به بچه ها گفتم منظره پشت سرتون رو نگاه کنید که وقتی سر برگردوندن ازم خواستن ماشینو نگه دارم.از بالادست نمای شهر در حاشیه مدیترانه با خونه های سفید و شیروانی های قهوه ای و آجری رنگ بی نهایت زیبا و دلفریب بود .

تصویر 91- منظره فتحیه از بالا

91.jpg

موقع پایین اومدن در سمت دیگه ی کوه، یهو با منظره نفس گیر ساحل لاجوردی و آرام مدیترانه روبرو میشید که فوق العاده چشم نواز و زیباست. خدای من!آرامشی وصف ناپذیر داشت.

تصویر 92- Fethiye Bays

92.jpg

تصویر 93- Fethiye Bays

93.jpg

تصویر 94- Fethiye Bays

94.jpg

تصویر 95- Fethiye Bays

95.jpg

تصویر 96- Fethiye Bays

96.jpg

تصویر 97- Fethiye Bays

97.jpg

دل کندن از اون فضا خیلی سخت بود. بالاخره وقت ناهار اونجا رو ترک کردیم . تو مسیر بچه ها از کشتی  تفریحی با تم دزدان دریایی که در حال آماده سازی برای فصل گرما بود عکس گرفتن و برای صرف ناهار رفتیم به یکی از شعبه های مک دونالد که روبروی دریا و اسکله قرار داشت.

تصویر 98- ساحل روبروی مک دونالد

98.jpg

تصویر 99- ساحل روبروی مک دونالد

99.jpg

حد فاصل محل اقامتمون و مرکز شهر یه پارک ساحلی مرتب و تمیزی به اسم پارک ساحلی شهید فتحی  (sehit fethi bay park) بود که تصمیم گرفتیم عصر رو اونجا بگذرونیم . بنابراین بساط چای و باقلوا رو مهیا کردیم و رفتیم اونجا. منظره ساحل و غروب قشنگش بسیار دیدنی بود.

تصویر 100- پارک شهید فتحی

100.jpg

تصویر 101- پارک شهید فتحی

101.jpg

تصویر 102- پارک شهید فتحی

102.jpg

تصویر 103- پارک شهید فتحی

103.jpg

تصویر 104- پارک شهید فتحی

104.jpg

تا ناپدید شدن خورشید اونجا موندیم و آخرین شب در فتحیه رو به این ترتیب به پایان رسوندیم.فتحیه ظرفیت چندبار اومدن و چندین روز موندن رو داشت. شاید این سوال پیش بیاد که پس چرا اولودنیز معروفتره و اکثر دوستان بیشتر روی اولودنیز تاکید میکنن.خودم فکر میکنم که بخاطر تور پاراگلایدر و هتلهای محله بلچگیزه اما در کل به نظر من روزهای فتحیه زیباتر و شبهای اولودنیز پررونق ترن. من فرصت نکردم شب برم اولودنیز ولی دفعه بعد مطمئنا حداقل یک شب رو به اونجا اختصاص میدم .

 

روز هشتم

دل کندن از فتحیه سخت بود ولی بقول بچه ها خداحافظی سخته اما چاره نداریم.امروز باید فتحیه را به مقصد آنتالیا ترک می کردیم.از ولکان تشکر و خداحافظی کردم و بهش قول دادم هم توی تریپ ادوایزر و هم بوکینگ دوتا ریویوی خوب براش بنویسم.

برای رسیدن به آنتالیا دو مسیر پیش رومون بود که یکی مسیر ساحلی بطول 270 کیلومتر بود وازدره پروانه ها(Butterfly Valley) یا بقول خودشون دره فرالیاFralya و از شهرهای کالکان Kalakn، کاشKas، دمره Demre، فینیکهFinike، کوملوجا Kumluca و کمر Kemerعبور میکرد و دیگری مسیر اتوبان، با فاصله از ساحل و بطول 220 کیلومتربود . علیرغم مسافت و زمان بیشتر، برای لذت بردن از تماشای دریا و شهرهای ساحلی مسیر اول رو انتخاب کردیم.ابتدای مسیر بعد از رد شدن از اولودنیز پرپیچ و خم و کوهستانی بود و کم کم خط ساحلی پدیدار شد.مناظر فوق العاده زیبا و چشم نوازی که آبی لاجوردی دریا خلق کرده بود ما را از انتخابمون خوشحال کرده بود. قشنگی مسیر به حدی بود که نمی شد یه لحظه ازش چشم برداری.

تصویر 105- زیباییهای مسیر فتحیه-کالکان-کاش

105.jpg

تصویر 106- زیباییهای مسیر فتحیه-کالکان-کاش

106.jpg

تصویر 107- شهر kalkan

107.jpg

تصویر 108- شهر kalkan

108.jpg

تصویر 109- ساحل kalkan

109.jpg

هرچه به آنتالیا نزدیکترمی شدیم باغات مرکبات و پرتقال  بیشتر می شدند و کنار جاده پر بود از دکه های میوه فروشی که پرتقال ها را در کیسه های توری حدودا 5و10 کیلوویی در معرض فروش گذاشته بودن.از الیمپوس و کمر رد شدیم .در آنتالیا برای اجتناب از شلوغی مرکز شهر، آپارتمانی از یک مجتمع به اسم  Nar Sarisu Apart Hotel رو در نزدیکی محله کنیالتی از سایت بوکینگ رزرو کرده بودم که رفتیم و تحویل گرفتیم. به فضای محوطه اطراف رسیدگی نشده بود و کمی تو ذوق می زد اما در مجاورت مجتمع یک نانوایی و سوپرمارکت بود که برای تهیه صبحانه کار مارو راحت می کرد و از این لحاظ خوب بود. بعد از تحویل آپارتمان و  کمی استراحت، برای پیاده روی رفتیم محله زیبا و شلوغ کالیچی. ماشین رو در یه پارکینگ پارک کردیم و بدلیل اختلاف ارتفاع بین محله و اسکله کالیچی، از آسانسوری موسوم به Kaleici Panoramik Asansor رفتیم پایین و وارد محوطه اسکله شدیم. با گذر از اسکله به سمت دروازه هادریان در محله قدیمی و زیبای کالیچی قدم زنان رفتیم. عطر شکوفه های بهار نارنج کل فضا رو پر کرده بود.

تصویر 110 – اسکله کالیچی

110.jpg

تصویر 111– اسکله و آسانسور

111.jpg

تصویر 112– کالیچی

112.jpg

تصویر113 – کالیچی

113.jpg

تصویر 114- کالیچی

114.jpg

تصویر 115– کالیچی

115.jpg

تصویر 116– کالیچی

116.jpg

تصویر 117- ورودی یه هتل قدیمی

117.jpg

تصویر 118- فرش فروشی

118.jpg

تصویر 119 - دروازه هادریان

119.jpg

تصویر 120- برج هیدرلیک

120.jpg

 

روز نهم

برنامه امروز دیدن آبشارهای دودن بود . دوتا آبشار دودن تو آنتالیا داریم به نام Upper Duden Waterfalls و Lower که دومی در شرقی ترین نقطه آنتالیا و در محل تلاقی با مدیترانه، آبشاری به دامان مدیترانه میریزه.

ما اولی رو انتخاب کردیم. فضای سرسبز و حجم آب زیاد خبر از یه آبشار با شکوه داشت. یه راهرو تعبیه کرده بودن که بازدیدکننده ها بتونن از زاویه مناسبی آبشار رو ببینن و عکس و فیلم تهیه کنن.

تصویر 121- ورودی محوطه آبشارهای دودن

121.jpg

تصویر 122- ورودی محوطه آبشارهای دودن

122.jpg

تصویر 123- رودخانه قبل از مجموعه آبشارها

123.jpg

تصویر 124-راهروی مقابل آبشار

124.jpg

تصویر 125-یکی از آبشارها

125.jpg

تصویر 126-مجموعه آبشارها

126.jpg

تصویر 127-رنگین کمان

127.jpg

تصویر 128- رودخانه بعد از مجموعه آبشارها

128.jpg

تصویر 129-سمندر خوش لعاب

129.jpg

یکی دو ساعتی رو به تماشای آبشار و پیاده روی تو فضای بانشاط اونجا گذروندیم و به درخواست خانواده راهی بخش جذاب ماجرا برای خانوما یعنی مرکز خرید مارک آنتالیا شدیم و تا شب همینجا به سیر و سلوک پرداختیم.وسط راهروی مرکز خرید یه سن گذاشته بودن و بنری نشون از آن داشت که فردا و پس فردا ساعت 3 عصر دوتا از خوانندگان به دعوت مرکز خرید میان اینجا.آهنگهای فارسی در فضای سالن پخش میشد و شور وشعف خاصی به هموطنان داده و اونا رو به وجد آورده بود.

 

تصویر 130- مرکز خرید مارک آنتالیا

130.jpg

روز دهم

صبح بعد از خوردن صبحانه، اول رفتیم قشنگترین و بزرگترین ساحل آنتالیا یعنی کنیالتیKonyaalti که ساحل تمیز،آروم و خلوتیه. تصنیف مهتاب همایون شحریان رو پخش کردم تا بقول معروف کامل شود شور و مستی باده بی جام ما...

تصویر 131- ساحل کنیالتی

131.jpg

تصویر 132- ساحل کنیالتی

132.jpg

تصویر 133- ساحل کنیالتی

133.jpg

تصویر 134- ساحل کنیالتی

134.jpg

تصویر 135- ساحل کنیالتی

135.jpg

تصویر 136- ساحل کنیالتی

136.jpg

آکواریوم آنتالیا هم تو همین ساحل قرار داره. تا ظهر اونجا موندیم و چون میدونستم برنامه خرید به پایان نرسیده و باید بریم مارک آنتالیا، تصمیم گرفتیم ناهار رو هم تو همون کودفورت مرکز خرید مارک آنتالیا بخوریم و رفتیم اونجا. خواننده مورد نظر هم اومده بود و مردم با ایشون عکس مینداختن. حوالی عصر از مرکز خرید آنتالیا اومدیم بیرون، کمی باقلوا خریدیم و رفتیم تو کافه های مشرف به اسکله کالیچی نشستیم و با چایی خوردیم.

تصویر 137- پارک مجاور اسکله کالیچی

137.jpg

تصویر 138- چای و باقلوا

138.jpg

تصویر 139- چای و اسکله

139.jpg

تصویر 140- افق دوردست

140.jpg

تصویر 141- غروب اسکله

141.jpg

آخرین ساعات اقامتمون در آنتالیا رو به قدم زدن در محله کالیچی اختصاص دادیم و بدین ترتیب آخرین شب در آنتالیا هم سپری شد.

 

روز یازدهم

آپارتمان رو تحویل دادیم و مسیر آنتالیا-سیده-قونیه-کایسری رو در پیش گرفتیم .باتوجه به فاصله حدودا 1600 کیلومتری مرز تا آنتالیا تصمیم گرفته بودم در دو روز این مسافت رو طی کنیم و به همین خاطر امشب در کایسری  هتل My Liva Hotel Kayseri رو رزرو کرده بودم.مسیر بسیار زیبا و سرسبز بود .از شهر سیدی شهیرSeydisehir رد شده بودیم که پلیس جلومون رو گرفت و گفت جلوتر جاده در دست تعمیره و دو ساعت دیگه باز میشه و باید منتظر بمونید. نقشه MAPS.ME رو که نگاه کردم دیدم یه کمی برگردم و از راه بی شهیر به قونیه برم و نیم ساعت زمانش بیشتر از مسیر اصلی بود بهتره تا اینکه دو ساعت معطل بمونم .حوالی ظهر به قونیه رسیدیم و قبل از ورود به مرکز شهر در مسجدی نماز ظهروعصر رو هم خوندیم و برای صرف ناهار رفتیم مرکز شهر. طرفای غروب رسیدیم  کایسری و مستقیم به سمت هتل رفتیم . اتاقها رو تحویل گرفتیم. هتل بسیار تمیز و مرتب و دکور قشنگی داشت .

تصویر 142-هتل My Liva Kayseri

142.jpg

صبح که بیدار شدیم هوا برفی شده بودو ملایم و مداوم برف می بارید و از بالا به ماشین که جلوی ورودی هتل پارک شده بود نگاهی انداختم. روی سقف و شیشه هاش پر از برف شده بود.صبحانه رو خوردیم و چک اوت کردیم و من با کمی نگرانی از اوضاع برفی جاده و گردنه ارزروم و عدم همراه داشتن زنجیر چرخ به راه افتادیم اما خوشبختانه باوجود باریدن برف در عمده مسیر تا ارزروم، اوضاع به خوبی پیش رفت.ناهار رو در ارزروم در رستورانی سنتی به نام Erzurum Evleri خوردیم.

تصویر 143-رستوران سنتی ارزروم

143.jpg

تصویر 144-رستوران سنتی ارزروم

144.jpg

تصویر 145-رستوران سنتی ارزروم

145.jpg

تصویر 146-رستوران سنتی ارزروم

146.jpg

تصویر 147-رستوران سنتی ارزروم

147.jpg

غروب بود که به بازرگان رسیدیم. سفرمون تقریبا طبق برنامه پیش رفته بودو ما به امید سفری دیگر وارد خاک وطن شده تا سال نو رو با روحیه ای خوب شروع کنیم. گفتم تقریبا، چون دوست داشتم مارماریس، سیده و آلانیا رو هم ببینم که انشاللا دیگه تو سفرای آینده.

 

هزینه های انجام شده برای 5 نفر:

  • هزینه های بنزین در ترکیه :1665 لیر معادل تقریبا 312 دلار
  • هزینه غذا و خورد و خوراک :2250 لیرمعادل تقریبا 420 دلار
  • هزینه های اقامت:630 دلار

نکته : برای کاهش هزینه های اقامت میشه بجای رزرو هتل، از سایتهای محلی خونه و آپارتمان اجاره کرد که اختلافش محسوس خواهد بود. در مورد هزینه های غذا هم بستگی به ذائقه اشخاص داره و راحت میتونه کاهش پیدا کنه، چه با انتخاب غذاهای ارزان 10و20 لیری و چه با همراه بردن برخی غذاهای کنسروی و آماده و همراه داشتن وسایل چای و قهوه و همچنین درست کردن شام در محلهای اقامت.

به امید سفرهای به یادماندنی برای همه دوستان اهل دل و سفر

 

 

نویسنده : محمدرضا جرفی

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر