به نام خدا
با سلام خدمت دوستان لست سکندی و علاقمند سفر
بعد از چند سفر که سفرنامه نوشتن رو پشت گوش انداخته بودم، این بار تصمیم گرفتم دست به قلم بشم و اولین سفرنامه رو بنویسم.
تعطیلات نوروز98 در پیش بود و دوست داشتم هم خستگی و تنش سال کاری رو با یه سفر خوب بدر کنم و هم دو سه تا نوروزی که بخاطر کنکور دخترم نتونسته بودیم جایی بریم رو برا خونواده جبران کنم.از طرفی بدلیل افزایش معمول قیمت تورهای نوروزی و قیمت ارز، قیمت تورهای هوایی مورد نظرم برای یک خانواده چهارنفره نامتناسب شده بود، بنابراین سفر زمینی به ترکیه را مدنظر قرار دادم. قبلا در تابستون 96 هم به ترکیه سفر زمینی داشتیم که 3 شب در منطقه کاپادوکیا(گورمه)، 3 شب در ترابزون و1 شب در منطقه چایکارا و اوزون گل اقامت کردیم و اینبار دوست داشتیم جنوب ترکیه رو هم ببینیم.
روز اول
از اوایل اسفند شروع به انتخاب و رزرو هتل از طریق سایت بوکینگ و کنترل کیفیت اونها تو سایت تریپ ادوایزر و انجام کارهای خروج خودرو کردیم و بعد از کاپوتاژ و دریافت مدارک بین المللی و پلاک ترانزیت و بیمه سبز خودرو، بالاخره صبح روز دوشنبه 27م اسفند به اتفاق همسر و دو دخترم و خواهرم از تهران به سمت ماکو به راه افتادیم .تو ماکو یه سوئیت چهارتخته با یک تخت اضافه برای یک شب در هتل جهانگردی رزرو کرده بودم. طرفای ظهر بود که رسیدیم تبریز و ناهار رو در یکی از کبابی های اطراف ائل گلی خوردیم و دوباره بسمت ماکو ادامه مسیر دادیم و غروب به ماکو رسیدیم. از اونجا که تو سفرنامه های مختلف در مورد شلوغی مرز خونده بودم از پذیرش هتل پرس و جو کردم و گفت هرچه زودتر برید بهتره. صبحانه مختصری تهیه کردم که از مرز رد شدیم دیگه دنبال صبحانه نباشیم.زود خوابیدیم که بتونیم استراحت کافی داشته باشیم و یه روز پرهیجان رو با شور و شعف و سرحال شروع کنیم.
نکته مهم : دوستانی که میخوان بدون برنامه ریزی قبلی سفر کنن برای اجاره خونه یا اتاق، میتونن از اپلیکیشن ترک Sahibinden استفاده کنن که واقعا گزینه های با کیفیت و قیمت مناسبی برای انواع اجاره در اختیار میزاره .
روز دوم
حوالی ساعت 3صبح بچه ها رو بیدار کردم و به سمت مرز راه افتادیم.یه جایی زیر نور چراغ ایستادم تا پلاکهای ماشینو با بستهایی که از قبل تهیه کرده بودم نصب کنم و وارد محوطه گمرک بشیم.خوشبختانه ترتیبی داده بودن یکی از کارمندان گمرک در یک اتاقی قبل از سالن اصلی، کارهای خروج و صدور بیجک رو انجام می داد و سرنشینان خودروها هم نیاز به پیاده شدن جهت زدن مهر خروج نبودن. بعد از گرفتن بیجک، برای پرداخت عوارض خروجی از طریق دستگاههای بانک ملی به سالن اصلی رفتم و دوباره برگشتم و با ماشین رفتم سمت اتاق افسر کنترل گذرنامه و مهر خروج رو زدیم و وارد گمرک ترکیه شدیم. اونور هم مهر ورود رو زدیم و جلوتر افسر مربوطه مدارک ماشینو یه نگاهی کرد و ساعت 6 صبح بود که زدیم به جاده بازرگان(گوربولاک)-دوغوبایزید. کمی جلوتر از یک رستوران آبجوش گرفتیم و بساط چای فراهم شد و صبحانه رو خوردیم .بعد از گذر از آگری(Agri) به اولین شهر بزرگ و مهم مسیر یعنی شهر ارزروم(Erzurum) رسیدیم و چون زمان کافی برای رسیدن به مقصد امروز داشتیم، رفتیم سمت بافت تاریخی شهر و از نمای بیرونی قلعه تاریخی ارزروم(Erzurum Castle)، سه گنبد(Uc Kumbetler)و مدرسه اسلامی دومناره ای(CifteMinareli Medrese) دیدن کردیم.
تصویر 1-مدرسه اسلامی دومناره
تصویر 2-مدرسه اسلامی دومناره-عکس از اینترنت
تصویر 3-قلعه ارزروم
تصویر 4-سه گنبد
ناهار رو در شهر بعدی یعنی ارزنجان(Erzincan) خوردیم و حواالی عصر بود که به مقصد شب اول یعنی سیواس(Sivas) رسیدیم.
تصویر 5 –کافه ای در مرکز شهر ارزنجان
در سفر قبل هتل رویال سیواس(Royal Sivas Otel) رو با توجه به امتیاز خوبش انتخاب کرده بودم اما برای آشنایی بیشتر با هتلها و تنوع، این بار هتل رواق پالاس(Revag Palace Hotel) رو انتخاب کرده بودم که انصافا هر دو هتل در بلوار آتاتورک ،بسیار تمیز و با موقعیت مکانی عالی و رضایت بخش بودن. بعد از تحویل گرفتن هتل،برای قدم زدن رفتیم میدان اصلی شهر(میدان جمهوریت ) که هم مرکز شهره و هم بافت تاریخی داره .
تصویر 6--هتل رواق پالاس سیواس
تصویر 7—مسجد پاشا pasa cami
تصویر 8—مسجد کاله kale cami
تصویر 9- مدرسه بوروسیه Buruciye Medresesi
تصویر 10- بازار خیابان مولانا
تصویر 11- شام در رستوران Kral Sofrasi
روز سوم
امروز صبح بعد از صرف صبحانه و چک اوت هتل، به سمت گورمه در 260 کیلومتری سیواس راه افتادیم. با توجه به مسافت و زمان تحویل هتل، تصمیم گرفتم از سمت آوانوس به گورمه بروم که قبل از رفتن به گورمه و تحویل هتل، از جاذبه پاشابگلریا فیری چیمنی ها(Fairy chimneys) یا باصطلاح فارسی دودکش جن بازدید کنیم و با توجه به اقامت یک شبه ما در گورمه، عصر رو به دیدن قلعه اوچ حیصار(UcHisar) و قدم زدن در خود شهر گورمه اختصاص بدیم.
تصویر 12-فیری چمنی
تصویر 13- فیری چمنی
تصویر 14- شترسواری
تصویر 15-فیری چمنی
تصویر 16-فیری چمنی
تصویر 17-فیری چمنی
هتل انتخابی ما در گورمه هتل Elite Stone House با امتیاز 8.8 در بوکینگ بود که سری قبل نیز در همین هتل اقامت داشتیم و بهمین خاطر پسر جوانی به اسم توسرTuscer که از سفر قبل آشنا شده بودیم به محض دیدنمون سلام و احوالپرسی گرمی کرد و اتاقها رو تحویل گرفتیم.
تصویر 18-هتل الیت استون هاوز
تصویر19- گربه توسر
تصویر20- اتاق هتل
تصویر21- حمام اتاق
تصویر22- گورمه
تصویر23- رستوران ناهار در گورمه
تصویر24- ناهار ما در گورمه
عصر بعد از کمی استراحت برای دیدن قلعه اوچ حیصار رفتیم که تا غروب اونجا بودیم و از لحظات قشنگ غروب و مناظر اطراف عکس گرفتیم. تو مسیر یکی دوتا ویوپوینت و کافه هست که دید جالبی به منطقه دارن. شرکتهای مختلف برگزار کننده تور بالن هم عمدتا تو همین مسیرن .
تصویر25-اوچ حیصار
تصویر26- قلعه اوچ حیصار
تصویر27- فروش صنایع دستی در اطراف قلعه
تصویر28- فروش صنایع دستی در اطراف قلعه
تصویر29-غروب اوچ حیصار
تصویر30-دورنمای قلعه در شب
تصور کاپادوکیا با همه زیبایی و جاذبه هاش بدون بالونهای معروف و قشنگش تقریبا غیر ممکنه اما با توجه به قیمت نسبتا بالای تور بالون(نفری 100-90 دلار)، به بچه ها پیشنهاد دادم صبح نیم ساعت قبل از طلوع آفتاب بریم سایت محل برگزاری تور و از دیدن منظره بالونها لذت ببریم و بعد برگردیم هتل که صبحانه رو بخوریم و هتل رو تحویل بدیم.
روز چهارم
محل برگزاری تور تو مسیر گورمه-چاووشین (Cavusin) با دیدن بالونها از دور مشخص بود.توریستهای چینی به وفور اونجا دیده میشدن.هوا خیلی سرد بود با این وجود یه عروس خانم ترک اون لوکیشن رو برای گرفتن عکس انتخاب کرده بود. بالونهای رنگی یکی یکی در حال بالا رفتن بودن و دیدن فراز و فرود بالونها و لحظات طلوع آفتاب و تلالوء آن ازپشت پاشابگلر، مناظر زیبایی رو خلق کرده بود و جنب و جوش عوامل برگزار کننده تورها جهت جابجایی توریستها، فرود آوردن بالونها و جمع کردنش روی تریلرهای مخصوص در نوع خودش جالب بود .
تصویر31-پرواز بالونها
تصویر32-پرواز بالونها
تصویر33- طلوع آفتاب
تصویر34- طلوع آفتاب
تصویر35-بالونهای رنگارنگ
تصویر36-بالونهای رنگارنگ
به هتل برگشتیم و بعد از صرف صبحانه، هتل رو تحویل دادیم، با توسر خداحافظی کردیم و به سمت مقصد بعدی یعنی قونیه راه افتادیم .در قونیه هتل مثنوی رو با توجه به نزدیکی به مزار مولانا و امتیاز خوبش انتخاب کرده بودم.حوالی ظهر بود که به هتل رسیدیم و اتاقها رو تحویل گرفتیم . هتل دقیقا در مجاورت مزار مولانا و اتاقها هم تمیز و مرتب و کیفیت مناسبی داشتن.
تصویر 37- اتاق ما در هتل مثنوی
بعد از تحویل گرفتن هتل، برای گشت و گذار و صرف ناهار زدیم بیرون ودر محوطه اطراف مزار مولانا چندتا عکس گرفتیم و رفتیم برای ناهار.
تصویر38- موزه و مزار مولانا
تصویر39- ضلع ورودی موزه و مزار مولانا
بعد از اون هم برگشتیم هتل که استراحت کنیم و عصر بریم سمت مزار مولانا و نماز رو هم در اونجا بخونیم .اما موقعی که نزدیکای غروب خرامان خرامان به سمت مزار داشتیم می رفتیم و تو فضای معنوی اونجا داشتیم سیر میکردیم، وقتی رسیدیم جلوی درب ورودی یهو انگار آب سردی رو سرمون ریخته باشن هممون نگاهمون افتاد به نوشته روی درب: ساعت بازدید از 9تا 16:40. ای دل غافل صبح نیومده بودیم تا جلوی درب ورودی که اگر اومده بودیم وقت کافی هم برای زیارت و بازدید وجود داشت. ما فکر کردیم عین حرمهای مطهر خودمون 24 ساعته بازه. بهر حال از اونجا که یکی از برنامه های اصلی سفرمون دیدن مزار مولانا بود، پیشنهاد دادم که فردا صبح بعد از خوردن صبحانه، وسایلمون رو تو ماشین بزاریم و آماده حرکت باشیم ، هتل رو هم تحویل بدیم و قبل از ساعت 9 جلوی درب ورودی موزه باشیم.
توی بازار اطراف مزار گشتی زدیم، یه مقدار دلار رو به لیر تبدیل کردم.یکی از فروشنده های ادویه به اسم فاتیح ما رو به چای مهمون کرد.
تصویر40-مغازه های فروش مجسمه و سوغاتیتصویر41-نماد شهر قونیه
تصویر42-فاتیح
تصویر43-چای ترکی
تصویر44-اطراف مزار در شب
روز پنجم
صبح طبق قرار قبلی، بعد از انجام کارها قبل از 9 جلوی درب ورودی بودیم. با توجه به اینکه اون روز جمعه بود جمعیت محلی زیادی اومده بودن و توریستهای چینی نیز بر شلوغی جمعیت افزوده بودن.سر ساعت 9 درها باز شد و وارد محوطه موزه و مزار شدیم و برای هم افزایی با فضا این آهنگ محسن چاووشی رو پخش کردم که حال خوبی بهمون دست داد.
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ چون یوسف اندر آمد مصر و شکر به رقص آ
تصویر45-نرگس های درشت محوطه
روی سردرب ورودی حرم مولانا قاب شعر زیبایی نصب شده بود:
کعبه العشاق باشد این مقام هر که ناقص آمد اینجا شد تمام
تصویر 46- قاب شعر
تصویر47- یا حضرت مولانا
وارد مزار شدیم، آهنگ ملایم زیبایی در فضا پخش می شد و مریدان و علاقمندان حضرت مولانا رو به مزار او دست به دعا شده بودند و بعضی ها هم تحت تاثیر حالت روحانی فضا آرام آرام اشک می ریختند .
تصویر48- مزار عارفان و دراویش در مجاورت مولانا
تصویر 49-مزار مولانا
تصویر50-مزار عارفان و دراویش در مجاورت مولانا
تصویر51-مزار عارفان و دراویش در مجاورت مولانا
بعد از قراءت فاتحه اومدیم تو محوطه بیرونی مزار که اتاقهای موزه دورتا دور اون قرار گرفته بود .
تصویر52-اهدایی به موزه
تصویر 53- لباس دراویش
تصویر54-انواع کلاه مورد استفاده دراویش
تصویر55- نوعی کلاه دیگر
تصویر56- تابلوی ملاقات شمس و مولانا
تصویر57- مقبره دراویش در محوطه
تصویر58- گنبد سبز قشنگ مزار مولانا
تقریبا ساعت 10 بود که از موزه زدیم بیرون و سوار ماشین شده و به سمت علت و انگیزه اصلی سفر که شهر فتحیه و خط ساحلی جنوب ترکیه بود راه افتادیم. باید مسیر 480 کیلومتری قونیه تا فتحیه از شهرهای بی شهیر(Beysehir)، اگیردیر(Egirdir)، اسپارتا(Isparta)، بوردور(Burdur)، چاودیر(Cavdir) و سوگوت (Sogut) عبور کرده و به شهر ساحلی زیبای فتحیه ختم می شد. استان اسپارتا استان دریاچه ها بود. وجود دریاچه های بی شهیر و اگیردیر در مجاورت همین شهرها و چشم اندازشان در طی مسیر و همچنین درختان شکوفه زده باغات متعدد در طول مسیر، زیبایی خاصی به مسیر داده و طولانی بودن آن را از یادمون برده بود.
تصویر59- باغات مسیرو دریاچه بی شهیر
تصویر60-درختان شکوفه زده در دو طرف جاده
تصویر 61-نمای دیگری از دریاچه
تصویر62-شکوفه های باطراوت
موقع ناهار به شهر اگیردیر رسیدیم .شهر در امتداد ساحل دریاچه توسعه پیدا کرده بود و اکثر خونه ها، منظره زیبایی پیش رویشان قرار داشت. ناهار رو در یک رستوران کوچک خوردیم و دوباره ادامه مسیر دادیم.
تصویر 63– دریاچه اگیردیر قبل از ورود به شهر
تصویر 64– دریاچه اگیردیر
تصویر 65– دریاچه اگیردیر
تصویر 66– دریاچه اگیردیر
تصویر 67– رستورانهای مجاور دریاچه اگیردیر
حوالی عصر بود که به فتحیه رسیدیم. در فتحیه یه آپارتمان دو خوابه با ظرفیت 6 نفر در Ten Apart Hotel رو از سایت وزین بوکینگ رزرو کرده بودم.خلاصه از روی نقشه پیداش کردم و جلوی اون ماشین رو پارک کردم. آقای volkan مسئول پذیرش ، به محض دیدنمون به استقبال اومد و بعد گفت که چون آپارتمانهای دو خوابه در حال تغییر دکور هستن دوتا آپارتمان تکخوابه مجاور هم بهتون میدم منم قبول کردم و تحویلشون گرفتیم. هتل آپارتمان شامل دو بلوک AوB هر کدوم 5 تا آپارتمان جمعا ده آپارتمان و بین دو بلوک هم استخر قرار داره و آپارتمانها همگی تراس دارن که یا رو به خیابونه یا رو به استخر.ترتیب و تمیزی آپارتمانها مورد رضایت خانواده قرار گرفت که غایت آمال ما مردا هم همینه. کمی با ولکان هم گپ زدم و برای صحه گذاشتن بر برنامه م مختصر اطلاعاتی ازش گرفتم . پسر باحال و مودبی بود.یکی از جاهای دیدنی فتحیه که مدنظرم بود اما بدلیل زمان نامناسب حذفش کردم پارک ملی ساکلیکنت Saklikent National Park در فاصله 50 کیلومتری فتحیه بود که یک گذر آبی و دره عمیق و فضای سرسبزیه که بدلیل شدت برودت آب بیشتر مناسب تابستون و نیازمند کفشای پلاستیکی بود.
زیبایی فتحیه ما رو تحت تاثیر قرار داده بود و با ذوق و شوق روزهای اقامتمون در اونجا، شب را به خواب رفتیم.
روز ششم
برای دیدن بازار ماهی و میوهFish Market به مرکز شهر رفتیم.وسط بازار سرپوشیده مغازه های ماهی فروشی قرار داشت و دور تا دور اونها هم رستورانهایی بود که در صورت تمایل میتونستید ماهی رو بخرید و برای پخت به روش دلخواهتون بدید براتون آماده کنن.حدودا برای هر نفر هم 10 لیر اجرت میگرفتن.ماهی های متنوعی از قیمتهای 20-30 لیر شروع میشد و به لابسترهای درشت 120 لیری میرسید. ماهی تازه هم مرتب به مغازه ها آورده میشد. تصمیم گرفتیم ناهار برگردیم ماهی بخریم و همینجا بخوریم. از میون بازار میوه و سبزیجات هم رد شدیم و از یه آقای شوخ طبعی به نام آرسین هم کمی میوه گرون قیمت هر کیلو 50 لیر به اسم فیسارس خریدیم و برای دیدن شهر باستانی کایاکوی از بازار زدیم بیرون .
تصویر68 –بازار ماهی فتحیه
تصویر69 –بازار ماهی
تصویر70 –بازار ماهی
تصویر71 –بازار ماهی
تصویر72 –محوطه بین بازار ماهی و میوه
تصویر 73-بازار میوه و سبزیجات
تصویر 74-بازار میوه و سبزیجات
تصویر 75-بازار میوه و سبزیجات
تصویر 76-بازار میوه و سبزیجات
روستای کایاکوی در هشت کیلومتری جنوب فتحیه، ویرانه هایی از 500 خانه است که زمانی به جامعه مسیحیان ارتودکس یونانی تعلق داشت گه به آمها لیوپسی هم گفته می شد که امروزه به کایاکوی یا منطقه سنگی تغییر نام داده است و تخمین زده میشود که ساخت آن در قرن ۱۸ بعد از میلاد مسیح انجام شده است. کایاکوی ترکیه بر روی شهر باستانی Lebessus قرار دارد و ساکنان بیزانسی جزیره گمیلر برای فرار از دست دزدان دریای غارتگر بدین جا پناه آوردند. پس از وقوع یک زلزله ویرانگر و آتش سوزی مهیب در شهر فتحیه بسیاری از ساکنان آن به لیویسی مهاجرت کردند و شهر کمکم گسترش یافت و جمعیت آن به چیزی حدود ۱۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ نفر رسید.
قبل از جنگ جهانی اول جمعیت زیادی از یونانیها در صلح و آرامش غرب کشور ترکیه زندگی میکردند، اما با شروع جنگ ناگهان همه چیز بهم ریخت و آنان خود را در سرزمین دشمنان یافتند. در طول جنگ صدها هزار یونانی طی پاکسازی قومی کشته شدند. برخی دیگر به یونان گریختند و افراد باقی مانده نیز از محل زندگی خود بیرون رانده شدند. ساکنان لیویسی نیز در دسته اخراج شدگان جای گرفتند و مجبور شدند ۲۲۰ کیلومتر را پیاده بروند تا به مقصد برسند، در این پیاده روی اجباری بسیاری به علت گرسنگی و خستگی بیش از حد جانشان را از دست دادند.
پس از شکست ترکیه و فروپاشی امپراطوری عثمانی، یونانیان تصمیم گرفتند به ترکیه حمله کنند و زمینهایشان را پس بگیرند. جنگی تمام عیار بین دو کشور در گرفت و ۳ سال ادامه یافت. در این مدت جرایم وحشتناک بیشماری توسط دو طرف روی داد.
سرانجام در سال ۱۹۲۳ میلادی پیمان صلحی میان دو کشور بسته شد و تبادل جمعیت میان دو کشور در آن جا مطرح گردید. بیش از یک میلیون یونانی از کشور ترکیه به سرزمین یونان امروزی رسیدند. حدود ۵۰۰ هزار مسلمان ترک نیز از یونان به ترکیه رفتند.در زمان اتمام جنگ شهر کایاکوی ترکیه کم و بیش متروکه شده بود، اندک جمعیت باقی مانده نیز یک بار دیگر به اجبار از خانه خود رانده شدند. پس از خروج یونانیان، مسلمانان دیپورت شده از یونان در سرزمین لیویسی ساکن شدند، این جمعیت به زمینهای وسیع و حاصل خیز عادت کردهبودند و زندگی در مناطقی کوهستانی و سنگی برایشان کاری بس دشوار بود، به همین دلیل به جایی دیگر مهاجرت کردند. در سال ۱۹۵۷ میلادی زلزلهای به بزرگی ۷/۱ ریشتر در لیویسی روی داد و موجب ویرانی اغلب ساختمانهای شهر شد که میتوان گفت ضربهای مهلک و کشنده بر تن نیمهجان شهر بود.این شهر تا به امروز همچنان خالی از سکنه مانده اما نام آن را به کایاکوی تغییر دادهاند و به عنوان موزه و اثری تاریخی از آن حفاظت میشود. دولت ترکیه با احداث هتل، فروشگاه و دیگر امکانات برنامههایی برای تبدیل این شهر باستانی به منطقهای گردشگری دارد.
ورودی کایاکوی هر نفر6 لیره پرداختیم و وارد محوطه باستانی شدیم.
تصویر77-کایاکویتصویر78-فروش صنایع دستی در ورودی کایاکوی
تصویر 79-کایاکوی
تصویر80- کایاکوی
تصویر 81- کایاکوی
تصویر 82- کایاکوی
تصویر 83-عتیقه فروشی در خروجی کایاکوی
تصویر 84-عتیقه فروشی در خروجی کایاکوی
بعد از بازدید از کایاکوی و مناظر زیبای آن، برای صرف ناهار به بازار ماهی فروشان برگشتیم و دو نوع ماهی برای کباب و سرخ کردن خریدیم و به یکی از رستورانها دادیم برامون آماده و سرو کردن.گارسون رستوران تو این حین و بین با خنده یه برگه به من داد که با خط فارسی عید نوروز 98 رو به ما تبریک گفته و زیرش نوشته بود رئیس رستوران.ازش پرسیدم کی اینو نوشته گفت یه رازه.
تصویر85- یادداشت رستوران
ماهی های خوشمزه رو خوردیم و چون می خواستیم بریم اولودنیز رو ببینیم دیگه برنگشتیم هتل و از همونجا مستقیم رفتیم و بعد از رد شدن از محله های هیسارنو و بلچگیز به ساحل رسیدیم . ساحل ریگی ماسه ای و خلوت و آرومی داشت.پاراگلایدرهای رنگارنگ و زیبایی سرمستانه در آسمان آبی پرواز میکردن.تورهای مختلفی در اولودنیز میشه گرفت از جمله تور پاراگلایدر اما جزو برنامه ما نبود.
روز هفتم
ابتدا سمت اسکله فتحیه(Fethiye Marina) در مرکز شهرDowntown رفتیم.اسکله پر بود از قایقها و لنجهای ماهیگیری و تفریحی(در اصطلاح ترکها: گولت). وزش باد موجهای ریزی روی سطح دریا درست کرده بود که در ترکیب با قایقها،خیابونهای سنگفرش و تمیز فتحیه و همچنین خانه های خوش ساخت مقابل اسکله منظره زیبایی رو شکل داده بود .
تصویر 86-اسکله فتحیه
تصویر 87- اسکله فتحیه
تصویر 88- اسکله فتحیه
تصویر 89- اسکله فتحیه
تصویر 90- خانه های روبروی اسکله فتحیه
بعد از دیدن اسکله و عکس گرفتن، برای دیدن ساحل فتحیه(Fethiye Bays) مسیر رو به سمت انتهای شهر ادامه دادیم. یک کوه در انتهای فتحیه، بین اون و ساحل حایل شده بود که موقع بالا رفتن(البته با ماشین) به بچه ها گفتم منظره پشت سرتون رو نگاه کنید که وقتی سر برگردوندن ازم خواستن ماشینو نگه دارم.از بالادست نمای شهر در حاشیه مدیترانه با خونه های سفید و شیروانی های قهوه ای و آجری رنگ بی نهایت زیبا و دلفریب بود .
تصویر 91- منظره فتحیه از بالا
موقع پایین اومدن در سمت دیگه ی کوه، یهو با منظره نفس گیر ساحل لاجوردی و آرام مدیترانه روبرو میشید که فوق العاده چشم نواز و زیباست. خدای من!آرامشی وصف ناپذیر داشت.
تصویر 92- Fethiye Bays
تصویر 93- Fethiye Bays
تصویر 94- Fethiye Bays
تصویر 95- Fethiye Bays
تصویر 96- Fethiye Bays
تصویر 97- Fethiye Bays
دل کندن از اون فضا خیلی سخت بود. بالاخره وقت ناهار اونجا رو ترک کردیم . تو مسیر بچه ها از کشتی تفریحی با تم دزدان دریایی که در حال آماده سازی برای فصل گرما بود عکس گرفتن و برای صرف ناهار رفتیم به یکی از شعبه های مک دونالد که روبروی دریا و اسکله قرار داشت.
تصویر 98- ساحل روبروی مک دونالد
تصویر 99- ساحل روبروی مک دونالد
حد فاصل محل اقامتمون و مرکز شهر یه پارک ساحلی مرتب و تمیزی به اسم پارک ساحلی شهید فتحی (sehit fethi bay park) بود که تصمیم گرفتیم عصر رو اونجا بگذرونیم . بنابراین بساط چای و باقلوا رو مهیا کردیم و رفتیم اونجا. منظره ساحل و غروب قشنگش بسیار دیدنی بود.
تصویر 100- پارک شهید فتحی
تصویر 101- پارک شهید فتحی
تصویر 102- پارک شهید فتحی
تصویر 103- پارک شهید فتحی
تصویر 104- پارک شهید فتحی
تا ناپدید شدن خورشید اونجا موندیم و آخرین شب در فتحیه رو به این ترتیب به پایان رسوندیم.فتحیه ظرفیت چندبار اومدن و چندین روز موندن رو داشت. شاید این سوال پیش بیاد که پس چرا اولودنیز معروفتره و اکثر دوستان بیشتر روی اولودنیز تاکید میکنن.خودم فکر میکنم که بخاطر تور پاراگلایدر و هتلهای محله بلچگیزه اما در کل به نظر من روزهای فتحیه زیباتر و شبهای اولودنیز پررونق ترن. من فرصت نکردم شب برم اولودنیز ولی دفعه بعد مطمئنا حداقل یک شب رو به اونجا اختصاص میدم .
روز هشتم
دل کندن از فتحیه سخت بود ولی بقول بچه ها خداحافظی سخته اما چاره نداریم.امروز باید فتحیه را به مقصد آنتالیا ترک می کردیم.از ولکان تشکر و خداحافظی کردم و بهش قول دادم هم توی تریپ ادوایزر و هم بوکینگ دوتا ریویوی خوب براش بنویسم.
برای رسیدن به آنتالیا دو مسیر پیش رومون بود که یکی مسیر ساحلی بطول 270 کیلومتر بود وازدره پروانه ها(Butterfly Valley) یا بقول خودشون دره فرالیاFralya و از شهرهای کالکان Kalakn، کاشKas، دمره Demre، فینیکهFinike، کوملوجا Kumluca و کمر Kemerعبور میکرد و دیگری مسیر اتوبان، با فاصله از ساحل و بطول 220 کیلومتربود . علیرغم مسافت و زمان بیشتر، برای لذت بردن از تماشای دریا و شهرهای ساحلی مسیر اول رو انتخاب کردیم.ابتدای مسیر بعد از رد شدن از اولودنیز پرپیچ و خم و کوهستانی بود و کم کم خط ساحلی پدیدار شد.مناظر فوق العاده زیبا و چشم نوازی که آبی لاجوردی دریا خلق کرده بود ما را از انتخابمون خوشحال کرده بود. قشنگی مسیر به حدی بود که نمی شد یه لحظه ازش چشم برداری.
تصویر 105- زیباییهای مسیر فتحیه-کالکان-کاش
تصویر 106- زیباییهای مسیر فتحیه-کالکان-کاش
تصویر 107- شهر kalkan
تصویر 108- شهر kalkan
تصویر 109- ساحل kalkan
هرچه به آنتالیا نزدیکترمی شدیم باغات مرکبات و پرتقال بیشتر می شدند و کنار جاده پر بود از دکه های میوه فروشی که پرتقال ها را در کیسه های توری حدودا 5و10 کیلوویی در معرض فروش گذاشته بودن.از الیمپوس و کمر رد شدیم .در آنتالیا برای اجتناب از شلوغی مرکز شهر، آپارتمانی از یک مجتمع به اسم Nar Sarisu Apart Hotel رو در نزدیکی محله کنیالتی از سایت بوکینگ رزرو کرده بودم که رفتیم و تحویل گرفتیم. به فضای محوطه اطراف رسیدگی نشده بود و کمی تو ذوق می زد اما در مجاورت مجتمع یک نانوایی و سوپرمارکت بود که برای تهیه صبحانه کار مارو راحت می کرد و از این لحاظ خوب بود. بعد از تحویل آپارتمان و کمی استراحت، برای پیاده روی رفتیم محله زیبا و شلوغ کالیچی. ماشین رو در یه پارکینگ پارک کردیم و بدلیل اختلاف ارتفاع بین محله و اسکله کالیچی، از آسانسوری موسوم به Kaleici Panoramik Asansor رفتیم پایین و وارد محوطه اسکله شدیم. با گذر از اسکله به سمت دروازه هادریان در محله قدیمی و زیبای کالیچی قدم زنان رفتیم. عطر شکوفه های بهار نارنج کل فضا رو پر کرده بود.
تصویر 110 – اسکله کالیچی
تصویر 111– اسکله و آسانسور
تصویر 112– کالیچی
تصویر113 – کالیچی
تصویر 114- کالیچی
تصویر 115– کالیچی
تصویر 116– کالیچی
تصویر 117- ورودی یه هتل قدیمی
تصویر 118- فرش فروشی
تصویر 119 - دروازه هادریان
تصویر 120- برج هیدرلیک
روز نهم
برنامه امروز دیدن آبشارهای دودن بود . دوتا آبشار دودن تو آنتالیا داریم به نام Upper Duden Waterfalls و Lower که دومی در شرقی ترین نقطه آنتالیا و در محل تلاقی با مدیترانه، آبشاری به دامان مدیترانه میریزه.
ما اولی رو انتخاب کردیم. فضای سرسبز و حجم آب زیاد خبر از یه آبشار با شکوه داشت. یه راهرو تعبیه کرده بودن که بازدیدکننده ها بتونن از زاویه مناسبی آبشار رو ببینن و عکس و فیلم تهیه کنن.
تصویر 121- ورودی محوطه آبشارهای دودن
تصویر 122- ورودی محوطه آبشارهای دودن
تصویر 123- رودخانه قبل از مجموعه آبشارها
تصویر 124-راهروی مقابل آبشار
تصویر 125-یکی از آبشارها
تصویر 126-مجموعه آبشارها
تصویر 127-رنگین کمان
تصویر 128- رودخانه بعد از مجموعه آبشارها
تصویر 129-سمندر خوش لعاب
یکی دو ساعتی رو به تماشای آبشار و پیاده روی تو فضای بانشاط اونجا گذروندیم و به درخواست خانواده راهی بخش جذاب ماجرا برای خانوما یعنی مرکز خرید مارک آنتالیا شدیم و تا شب همینجا به سیر و سلوک پرداختیم.وسط راهروی مرکز خرید یه سن گذاشته بودن و بنری نشون از آن داشت که فردا و پس فردا ساعت 3 عصر دوتا از خوانندگان به دعوت مرکز خرید میان اینجا.آهنگهای فارسی در فضای سالن پخش میشد و شور وشعف خاصی به هموطنان داده و اونا رو به وجد آورده بود.
تصویر 130- مرکز خرید مارک آنتالیا
روز دهم
صبح بعد از خوردن صبحانه، اول رفتیم قشنگترین و بزرگترین ساحل آنتالیا یعنی کنیالتیKonyaalti که ساحل تمیز،آروم و خلوتیه. تصنیف مهتاب همایون شحریان رو پخش کردم تا بقول معروف کامل شود شور و مستی باده بی جام ما...
تصویر 131- ساحل کنیالتی
تصویر 132- ساحل کنیالتی
تصویر 133- ساحل کنیالتی
تصویر 134- ساحل کنیالتی
تصویر 135- ساحل کنیالتی
تصویر 136- ساحل کنیالتی
آکواریوم آنتالیا هم تو همین ساحل قرار داره. تا ظهر اونجا موندیم و چون میدونستم برنامه خرید به پایان نرسیده و باید بریم مارک آنتالیا، تصمیم گرفتیم ناهار رو هم تو همون کودفورت مرکز خرید مارک آنتالیا بخوریم و رفتیم اونجا. خواننده مورد نظر هم اومده بود و مردم با ایشون عکس مینداختن. حوالی عصر از مرکز خرید آنتالیا اومدیم بیرون، کمی باقلوا خریدیم و رفتیم تو کافه های مشرف به اسکله کالیچی نشستیم و با چایی خوردیم.
تصویر 137- پارک مجاور اسکله کالیچی
تصویر 138- چای و باقلوا
تصویر 139- چای و اسکله
تصویر 140- افق دوردست
تصویر 141- غروب اسکله
آخرین ساعات اقامتمون در آنتالیا رو به قدم زدن در محله کالیچی اختصاص دادیم و بدین ترتیب آخرین شب در آنتالیا هم سپری شد.
روز یازدهم
آپارتمان رو تحویل دادیم و مسیر آنتالیا-سیده-قونیه-کایسری رو در پیش گرفتیم .باتوجه به فاصله حدودا 1600 کیلومتری مرز تا آنتالیا تصمیم گرفته بودم در دو روز این مسافت رو طی کنیم و به همین خاطر امشب در کایسری هتل My Liva Hotel Kayseri رو رزرو کرده بودم.مسیر بسیار زیبا و سرسبز بود .از شهر سیدی شهیرSeydisehir رد شده بودیم که پلیس جلومون رو گرفت و گفت جلوتر جاده در دست تعمیره و دو ساعت دیگه باز میشه و باید منتظر بمونید. نقشه MAPS.ME رو که نگاه کردم دیدم یه کمی برگردم و از راه بی شهیر به قونیه برم و نیم ساعت زمانش بیشتر از مسیر اصلی بود بهتره تا اینکه دو ساعت معطل بمونم .حوالی ظهر به قونیه رسیدیم و قبل از ورود به مرکز شهر در مسجدی نماز ظهروعصر رو هم خوندیم و برای صرف ناهار رفتیم مرکز شهر. طرفای غروب رسیدیم کایسری و مستقیم به سمت هتل رفتیم . اتاقها رو تحویل گرفتیم. هتل بسیار تمیز و مرتب و دکور قشنگی داشت .
تصویر 142-هتل My Liva Kayseri
صبح که بیدار شدیم هوا برفی شده بودو ملایم و مداوم برف می بارید و از بالا به ماشین که جلوی ورودی هتل پارک شده بود نگاهی انداختم. روی سقف و شیشه هاش پر از برف شده بود.صبحانه رو خوردیم و چک اوت کردیم و من با کمی نگرانی از اوضاع برفی جاده و گردنه ارزروم و عدم همراه داشتن زنجیر چرخ به راه افتادیم اما خوشبختانه باوجود باریدن برف در عمده مسیر تا ارزروم، اوضاع به خوبی پیش رفت.ناهار رو در ارزروم در رستورانی سنتی به نام Erzurum Evleri خوردیم.
تصویر 143-رستوران سنتی ارزروم
تصویر 144-رستوران سنتی ارزروم
تصویر 145-رستوران سنتی ارزروم
تصویر 146-رستوران سنتی ارزروم
تصویر 147-رستوران سنتی ارزروم
غروب بود که به بازرگان رسیدیم. سفرمون تقریبا طبق برنامه پیش رفته بودو ما به امید سفری دیگر وارد خاک وطن شده تا سال نو رو با روحیه ای خوب شروع کنیم. گفتم تقریبا، چون دوست داشتم مارماریس، سیده و آلانیا رو هم ببینم که انشاللا دیگه تو سفرای آینده.
هزینه های انجام شده برای 5 نفر:
- هزینه های بنزین در ترکیه :1665 لیر معادل تقریبا 312 دلار
- هزینه غذا و خورد و خوراک :2250 لیرمعادل تقریبا 420 دلار
- هزینه های اقامت:630 دلار
نکته : برای کاهش هزینه های اقامت میشه بجای رزرو هتل، از سایتهای محلی خونه و آپارتمان اجاره کرد که اختلافش محسوس خواهد بود. در مورد هزینه های غذا هم بستگی به ذائقه اشخاص داره و راحت میتونه کاهش پیدا کنه، چه با انتخاب غذاهای ارزان 10و20 لیری و چه با همراه بردن برخی غذاهای کنسروی و آماده و همراه داشتن وسایل چای و قهوه و همچنین درست کردن شام در محلهای اقامت.
به امید سفرهای به یادماندنی برای همه دوستان اهل دل و سفر
نویسنده : محمدرضا جرفی