دشت دریاسر نقطه ای از بهشت بر روی زمین

4.5
از 85 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
تکه‌ای از بهشت که بر زمین ایران جا مانده است! +تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
11 شهریور 1398 09:00
38
24.9K

دشت دریاسر نقطه ای از بهشت بر روی زمین

2 خرداد 1398

چند وقتی بود تصمیم داشتیم بعد از بررسی و تحقیق درباره دشت دریاسر و دیدن عکس ها و فیلم ها ی حیرت انگیز از مناظر آن سری به آنجا بزنیم و شبی رو در اونجا به صبح برسونیم، تا اینکه یکی از دوستان بسیار نزدیکمون که هر هفته تورهای یک و چند روزه داخل و خارج استان و حتی بین المللی برگزار میکنند ، قرار شد برای تاریخ 2 و 3 خرداد ماه توری رو به این منطقه برگزار کنند.

از اونجایی که ایشون از علاقه ما به این مکان اطلاع داشتند با ما تماس گرفتند و شرایط تور رو که ( به صورت برپایی کمپ در دشت دریاسر با گروه 40 نفره بود )توضیح دادند و ما هم موافقتمون رو اعلام کردیم.

دو تا از دوستانمون ( پسر دایی و دختر دایی همسرم ) هم در این سفر قرار شد که با همسفر باشند، از دو سه روز قبل سفر برنامه ریزی ها رو با دوستان انجام دادیم و لیست خریدها و وسایل مورد نیاز رو آماده کردیم و شروع کردیم به جمع آوری و انجام خریدها ( هر کدوممون یه سری از کارها رو انجام دادیم).

چون اقامت در چادر و در دل دشت بود باید کاملا با تجهیزات راهی میشدیم، تمامی وسایل رو اعم از (  چادر،پتو و ملحفه مسافرتی، گاز مسافرتی و کتری و ظروف سبک و دستمال و صابون و غذاهای کنسروی و نون و تنقلات و میوه و لباس و کفش مناسب ) روآماده و جمع کردیم و بین کوله های چهار نفرمون تقسیم کردیم.

روز دوم خرداد ماه اومد و سفرمون هم تقریبا در حال شروع شدن بود، کل روز رو به کارهامون رسیدیم و آماده شدیم و آخر شب رفتیم در مکانی که قرار بود همگی اونجا جمع بشیم و حرکت انجام بشه.

ساعت 11 شب بود که ما رفتیم و اولین نفراتی بودیم که رسیدیم سوار اتوبوس شدیم ( ردیف اول ) و دوستانمون هم اومدند و حوالی ساعت 12 شب اتوبوس راه افتاد با تمامی همسفرهامون، در ابتدای مسیر همه ی دوستان به نوبت باید میومدن و خودشون رو معرفی میکردند که تقریبا یک ساعت و نیم زمان برد، با اینکه نیمه های شب بود همه در حال شادی و رقص و پایکوبی و آوازخوانی بودند، در بین راه هم در برخی از شهرها تعدادی از همسفرهای دیگمون رو سوار کردیم و به مسیرمون ادامه دادیم.

از ساری تا دشت دریاسر باید از شهرهایی مثل ( قائمشهر، بابل، امیرکلا ، بابلسر، فریدونکنار، محمود آباد، ایزد شهر، نور ، رویان، نوشهر، چالوس، نمک آبرود، کلارآباد، سلمان شهر، عباس آباد، نشتارود، ولی آباد و در نهایت تنکابن و برای مسیر خود دشت دریاسر باید از خرم آباد  هم عبور کنیم) که تمامی این شهرها بسیار سرسبز و زیبا و در کنار خط ساحلی هستند و منظره بسیار زیبایی از کوه و جنگل و دریا رو به همراه دارند.

متاسفانه چون حرکت ما در شب انجام گرفت نتونستم عکس هایی از این مناظر و شهرهای زیبا بگیرم و در متن سفرنامه بارگذاریشون کنم، تقریبا حوالی ساعت 3 صبح بود که کمی خوابیدیم البته به سختی( همه میدونم خوابیدن تو اتوبوس چقدر سخته اون هم از نوع معمولیش) و حدود ساعت 5.30 صبح بود که بیدار شدیم و من از پنجره اتوبوس بیرون رو نگاه کردم و دیدم که کم کم هوا درحال روشن شدن و خورشید هم در حال طلوع میباشد، منظره فوق العاده ای بود نزدیکی های نوشهر بودیم و در حال گذر از کنار دریا و جنگل، واقعا حیرت انگیز بود دیدن لحظه طلوع خورشید بر فراز دریا و انعکاس نور آن بر روی آب ها، واقعا نمیشه با کلمات وصفش کنم و حتی با تصاویر نشون بدم، قطعا خیلی از شما دوستان این منظره و لحظه زیبا رو از نزدیک دیدید و حسش کردید.

1 – لحظه طلوع خورشید در سواحل دریای مازندران( عکس از نویسنده )

01.JPG

2 – لحظه طلوع خورشید در سواحل دریای مازندران( عکس از نویسنده )

02.JPG

در بین راه در یکی از ترمینال ها برای استراحت و انجام عبادات و استفاده از سرویس بهداشتی  توقف کردیم و تقریبا نیم ساعتی رو اینجا موندیم، هوا فوق العاده بود نه سرد و نه گرم، یه خنکای خوبی داشت و به قدری هوا پاک و تمیز بود که ماه همچنان از تو آسمون پیدا بود و هیچ ابری هم دیده نمیشد.

3 – مکان توقفمون در جاده ( عکس از نوسنده )

03.JPG

الان که در حال نوشتن این سفرنامه هستم اتفاق بسیار بسیار خوشایندی رو طی دو روز قبل از سایت ها و اخبار شنیدم که ( جنگل های شمال کشور که باقیمانده جنگل های هیرکانی در دنیا هستند که از استان گلستان تا استان گیلان و بخشی هم در کشور آذربایجان میباشد امتداد دارند به ثبت جهانی ( یونسکو) رسیده که بینهایت خوشحالم از این کار زیبا این دومین جاذبه طبیعی ایران بعد از دشت لوت است که ثبت شده و کلا 24 امین اثر ثبت شده ایران در یونسکو).

بعد از کمی توقف و استراحت مجددا سوار اتوبوس شدیم و راهی شدیم به سمت دشت دریاسر، از تمامی این مسیرهای زیبا که عرض کرده بودم خدمتتون و سواحلی که پر بود از ویلاهای لوکس و زیبا و متاسفانه کمتر نوار ساحلی قابل استفاده برای عموم رو میبینیم که بیشتر آنها خصوصی هستند رد شدیم تا اینکه به تنکابن رسیدیم و از شهر تنکابن که به ( شهسوار ) نیز معروف است و از شهرهای بسیار پر تردد و توریستی و قدیمی استان مازندران میباشد به سمت خرم آباد رفتیم، بسیار شهر سرسبز و بینظیریه ( خرم آباد )

4 – شهر خرم آباد مازندران ( عکس از نویسنده )

04.JPG

دور تا دورش از کو ها و جنگل های انبوه و سرسبز پوشیده شده، از جاده فوق العاده حیرت انگیز و از کنار رودخانه خروشان چشمه کیله و کلبه های جنگلی و ویلاهای لوکس و شالی زارهای در حال کشت رد شدیم تا به دو راهی جنگل های دو هزار و سه هزار رسیدیم ( در اینجا توقف داشتیم و اگر کسی خریدی برای شب و فردا داشت رو انجام داد و ما هم کمی نون و وسایل صبحانه برای فردا خریدیم ، در حال حاضر که در این سفر هستیم هم ماه رمضان هست و چون این مکان کاملا توریستی و پر است از گردشگر و مسافر به همین خاطر خوردن غذا در اینجا مشکلی نداره و سخت گیری انجام نمیدن، و بعد از انجام خرید رفتیم برای ادامه مسیرمون که به سمت جنگل های دو هزار و روستای عسل محله بود.

5 – شالی زارهای مسیر روستای عسل محله ( عکس از نویسنده )

05.JPG

در این بین هم از روستا های بینظیری همانند ( لتاک ، دارباز، توساکوتی، پایین و بالا اشتوج، کلیشم، هلو کوه و هلو کله که اقامت در هر یک از این روستا ها همانند رویا و وصف نشدنی میباشد ) گذشتیم و در بین مسیر هم در جاده حیوانات اهلی زیادی را میدیم که در حال پرسه زدن در کنار جاده بودند.

6 – جاده خرم آباد به عسل محله ( عکس از نویسنده )

06.JPG

7 - جاده خرم آباد به عسل محله ( عکس از نویسنده )

07.JPG

 به روستای زیبای عسل محله همانطور که از نامش پیداست رسیدیم ، کف روستا سنگ فرش شده بود و خونه های قدیمی و سنتی( که برخی از آنها اجاره هم داده میشدند) و همینطور هم ویلاهای لوکسی را دیدیم ، به گفته اهالی روستا تقریبا دو سه سالی است که توریستی شده و پر است از گردشگران از اقصی نقاط ایران، روستای عسل محله در ارتفاعات قرار داره و از اونجا میتونید منظره جنگل و کوه های اطراف رو که زیر پاتون هست ببینید که باورنکردنی و چشم نوازه.

8 – روستای عسل محله ( عکس از نویسنده )

08.JPG

9 - روستای عسل محله ( عکس از نویسنده )

09.JPG

به سمت پارکینگ روستا رفتیم و از ماشین پیاده شدیم و کل گروه در گوشه ای از روستا که منظره زیبایی رو از جنگل داشت دور هم جمع شدیم و مشغول صرف صبحانه شدیم که توسط تور انجام شد ( املت) چقدر صرف صبحانه در فضای آزاد و در کنار گروه دلچسب و خوبه انگار هرچی میخورید سیر نمیشید. به گروه اعلام شده که وسایل کاملا ضروری و مورد نیازشون رو با خودشون بیاورند و از آوردن وسایل اضافی خودداری کنند و اونها رو توماشین بذارن، چون مسیر سربالایی و بسیار پر شیب و طولانی رو در پیش رو داریم  و بهتر که سبک تر سفر کنیم.

10 – مسافران تور دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

10.JPG

ما هم همینکار رو انجام دادیم و وسایلی رو که فکر میکردم احتیاج نمیشه در ساکی در ماشین گذاشتیم و رفتیم که به ادامه مسیر زیبامون تا دشت دریاسر بپردازیم.

در روستای عسل محله جدیدا اقامتگاه بومگردی هم برپا شده که توسط یک خانواده اداره میشه که شامل ( اتاق های اجاره ای و رستوران سنتی و سرویس بهداشتی) میباشد.

11 – رستوران اقامتگاه بومگردی عسل محله ( عکس از نویسنده )

11.JPG

تقریبا با کوله های سنگینمون از مسیرهای زیبا و پر شیبی گذشتیم در بعضی از جاها به قدری مسیر خارق العاده بود که ما می ایستادیم و مشغول عکس گرفتن میشدیم، شیب های بسیار تندی را در برخی از جاها میدیدم که به سختی میشد بالا رفت و خسته کننده و طاقت فرسا بود خصوصا با بار سنگین، گروه بسیار بسیار کند حرکت میکرد چون افراد با سنین مختلف در گروه با هم همسفر بودند و نمیشد تند تر از این حرکت کرد، ( در روستا افرادی بودند که با اسب و الاغ مسافران و یا بارهایشان را جابجا میکردند که در ازای آنها پول میگرفتند) ولی خوب تعدادشون کم بودو در کل زیبایی این مسیر به تجربه کردنش به صورت پیاده میباشد.

12 – اسب های بارکش در مسیر دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

12.JPG

13 – مسیر عسل محله به دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

13.JPG

من و همسرم چون تجربه چنین مسیرهایی رو زیاد داریم و مدام در حال پیاده روی و رفتن به مکان های این چنینی هستیم مسافت برامون بهتر و راحت تر طی میشد تا جاییکه به کمک همسفرهامون میرفتیم و به حمل وسایلشون کمک میکردیم و همینطور هم کمک به بالا رفتن خودشون.

خلاصه تقریبا بعد از طی مسافتی دو ساعت و نیمه در مسیری سخت و پر پیچ و خم و جاده ای باریک و بسیار پر شیب، به نقطه ای رسیدیم که واقعا بهشت بود نمیدونم چطور باید براتون توصیفش کنم، همیشه از زیبایی های سوئیس شنیده بودیم ولی حاضرم با قطعیت بگم هیچ نقطه ای در سوئیس به این زیبایی نخواهد بود که ما در اینجا شاهدش بودیم( احسنت و هزاران بار احسنت به خلق چنین زیبایی هایی در دنیا)کوه های پوشیده شده از درختان و جنگل های انبوه و حتی برخی از آنها پوشیده شده از برف بود.

14 -  مناظر بین راه عسل محله تا دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

14.JPG

15 -  مناظر بین راه عسل محله تا دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

15.JPG

کمی در این جا توقف کردیم و کلی هم عکس های زیبا و خاطره انگیز از طبیعتش گرفتیم و رفتیم برای ادامه مسیر تا خود دشت، اسب های وحشی را که در دل کوه ها در حال گشت و گذار و دویدن بودن و همینطور هم گاوهای وحشی و بعضا برخی از آنها که اهلی بودند را هم در این میان میدیم که در دل جنگلزارها مشغول به چریدن علف های تازه بودند، رویایی بود دیدن این منظره ها واقعا شبیه به فیلم ها و مستند هایی بود که تو تلویزیون میدیدیم که در دل جنگل های سوئیس و مزارع استرالیا  ساخته شده بود.

دیگه از شیب های تند و طاقت فرسا خبری نبود تقریبا به جای هموار و دشت مانند رسیدیم و حرکتمان به سمت دشت زیبای دریاسر را تندتر کرده بود، از تمام این زیبایی های خیره کننده گذشتیم تا به رودخانه بسیار زیبایی که سرتاسر دشت را با صدایش به وجد آورده بود رسیدیم منظره حیرت انگیز و روح نوازی رو در جلوی چشمانمان دیدیم ، کوه های پوشیده از برف که در روبه رویتان سر به فلک کشیده بودند و رودخانه خروشانی که از دل دشت دریاسر در حال عبور بود و طراوت و نشاط رو به دشت رسانده بود، خدایا سپاس از این همه زیبایی هایی که چشم بشریت قادر به دیدنشون هست، نمیدونم چطور براتون باید توصیف کنم واقعا دیگه هیچ کلمه ای برای وصف این منظره به ذهنم نمیرسه و امیدوارم عکس ها بیانگر این زیبایی ها باشند.

16 – رودخانه ی دشت دریاسر ( عکس از نویسنده  )

16.JPG

کمی در کنار رودخونه نشستیم با بارهای سنگینی که داشتیم خسته شده بودیم ولی واقعا با دیدن این مناظر تمام خستگی ها از تن و یادتون میره، فیلم زیبایی رو هم از این رودخانه و طبیعت اطرافش گرفتم و برای بخش ویدئو در لست سکند ارسال کردم که به دلیل کم بودن زمانش تائید نشد متاسفانه، 

 

برای اینکه از گروه عقب نیفتیم به راه افتادیم تا به سمت دشت و مکان برپایی کمپ بریم، تقریبا حوالی ساعت 14.30 بود که پس از گذر از رودخانه و مسیر فوق العاده رویایی که به دشت ختم میشد( جایی که کو های پوشیده از برف و دشت پر از گل های زرد وحشی و اسب ها و گاوهای وحشی در حال چریدن و دویدن را میدیدیم)

و از بین جمعیتی که در این مکان حیرت انگیز چادرهایشان را برپا کرده و در حال استراحت بودند گذشتیم تا به گروه خودمون رسیدیم ، همگی بعد از کمی استراحت شروع به برپایی چادرها به صورت دایره ای به دور هم کردیم و رفتیم برای استراحت و لذت بردن از این طبیعت .

17 – طبیعت زیبای دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

17.JPG

صدای شیهه اسب ها و گاو های در حال چریدن و پرندگان در حال پریدن و آواز خواندن سرتاسر دشت را فراگرفته بود، خیلی وقت بود دلم میخواست تو همچین محیطی باشم و از این همه حس خوب بهره ببرم و کلی انرژی و نشاط از طبیعت بگیرم. وسایل و تو چادرمون مرتب کردیم و لباس های مناسب و راحت پوشیدیم و آماده شدیم برای صرف نهار که توسط گروه انجام شد ( جوجه کباب ) چقدر خوردن غذا در کنار این زیبایی ها و آب و هوای دلپذیرش لذت بخش و دلچسبه ، هرچی میخوردیم اشتهامون بیشتر میشد خلاصه سرتون رو درد نیارم بعد از خوردن غذا تصمیم به استراحت و ریلکس شدن گرفتیم ، ما چادرمون رو در نقطه ای قرار دادیم که دقیقا رو به روی این طبیعت زیبا بود و از داخل چادر میتوانستیم تمامی این زیبایی ها را ببینیم، ساعت ها محو تماشای این منظره شدیم و با دوستان درباره مسائل مختلف به بحث و گفتگو پرداختیم.

هرچی به سمت غروب پیش میرفتیم هوا خنک تر و رو به سردی میرفت خیلی لباس های گرم نیاورده بودیم ولی خوب لباس های کمی گرمتر رو پوشیدیم و رفتیم برای گشت و گذار در دل دشت، دوباره به سمت مسیر رویایی که از رودخونه تا دشت بود رفتیم و از جاهای زیبا و بینظیرش کلی عکس به یادگار گرفتیم، درختانی که در کنار رودخانه به دور هم جمع شده اند و تالابی را به وجود آورده اند، رقص پروانه ها بر روی گل های وحشی، دیدن کره اسب های کوچک که در کنار مادرشان در حال بازیگوشی و شیطنت بودند خلاصه همه و همه در کنار هم خاطرات خوبی را به یادگار گذاشته اند.

18 – مناظر زیبای دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

18.JPG

19 - مناظر زیبای دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

19.JPG

هوا تاریک شده بود و هیچ روشنایی در دل طبیعت وجود نداشت فقط برخی از چادرها لامپ های کوچکی را بر روی سقفشان داشتند و یا برخی از افراد هم چراق قوه و چراق های شارژی که تا ساعاتی نورشان روشن بود را به همراه داشتند و دیگران هم با نورهای گوشی هایشان به کارهایشان میرسیدند، رفتیم برای روشن کردن آتیش در کنار چادرهامون برای دورهم نشینی و صرف شام، آتیش بسیار بزرگی روشن کرده بودیم طوریکه نورش خیلی زیاد بود و داخل چادرها رو روشن کرده بود، گروه 4 نفره ما رفتیم برای صرف شام ( شام با خود مسافران بود ) غذای کنسروی داشتیم که روی آتیش گرمش کرده بودیم و در نهایت هم صرف شد ، در همین زمان بود که از طرف لیدر گروه اعلام شد که همه برای دورهم نشینی دور آتیش جمع شیم ، هوا خیلی سرد شده بود هر چی پتو داشتیم دور خودمون پیچیدیم ولی خوب کارساز نبود، رفتیم دور آتیش و شروع کردیم به خوندن آهنگ و بازیهای هیجان انگیز و در نهایت هم رقص و پایکوبی افراد شاد گروه ، تا پاسی از شب همگی دور هم بودیم و شب خوبی رو به یادگار ساختیم ، بعد از دورهمی شاد و با نشاط با دوستان خداحافظی کردیم و رفتیم برای استراحت شبانه در چادرهامون، هوا خیلی خیلی سرد شده بود کلی ملحفه و زیر انداز کف چادر پهن کردیم و چند تا هم ملحفه گرم بر روی تنمان ولی باز هم سردمون بود از سرما تا صبح به سختی خوابیدیم شاید به جرات بگم اصلا نخوابیدیم، نیمه های شب بارون شروع به باریدن کرده بود و ما هم کلی استرس گرفتیم که چادرمون خیس نشه رفتیم برای پوشوندن چادرمون با نایلون تا از بارون در امان باشیم، ولی خوب چادر کمی خیس شده بود و وقتی دست و پاهامون از داخل به چادر میخورد خیس بود ( تقریبا دو ساعتی بارون باریده بود )با شرایط سخت تر و بدتری رفتیم برای استراحت، بعد از گذراندن ساعات شبانه هوا در حال روشن شدن بود و به طلوع خورشید نزدیک میشدیم، از جامون پا شدیم و رفتیم برای دیدن طلوع آفتاب در کنار این طبیعت بکر و بینظیر، فوق العاده بود فوق العاده، نمیتونم بگم چقدر لحظه زیبایی بود همینکه از جامون پا شدیم و رفتیم بیرون انگار سرمای تنمون کمتر شده بود و به گرمی میرفت، از لحظه زیبای طلوع خورشید عکس گرفتیم و چون اکثر بچه های گروه خواب بودن تونستیم فیلم های بسیار زیبایی هم از این لحظات ناب ( صدای پرندگان و گاوهای در حال چریدن و شیهه اسب ها)بگیریم.

20 – منظره صبح در دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

20.JPG

برای شستن دست و صورتمون به سمت رودخونه رفتیم و با آب تقریبا یخ رودخونه که بسیار زلال و شفاف بود دست و صورتهامون رو شستیم ، خیلی سردمون شده بود و رفتیم سمت چادرمون برای آماده کردن صبحانه، البته امروز صبحانه با تور بود ولی ما چون آشپزی در طبیعت رو دوست داریم کمی وسیله برای خودمون آوردیم و شروع کردیم به درست کردن املت در دل طبیعت که چون از قبل تجربه داشتیم و میدونستیم چقدر دلچسب و خوشمزست خواستیم در اینجا هم امتحانش کنیم.

21 – صبحانه در دل طبیعت دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

21.JPG

سفره گذاشتیم و وسایل رو هم چیدیم و خود من املت رو آماده کردم و در کنار هم مشغول شدیم به صرف صبحانه، به قدری دلچسب و لذیذ بود که دو سری املت آماده کردیم ،عرض کرده بودم قبلا که هر چی غذا در دل طبیعت میخوریم اشتهامون بیشتر میشه.

22 – صبحانه در دل طبیعت دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

22.JPG

باورکردنی نبود هوا به سرعت گرم شده بود و ما هم وسیله های صبحانه رو جمع کردیم و آماده شدیم برای رفتن به سمت رودخونه چون قرار بود گروه برن برای آب بازی و آب تنی در رودخونه، پل چوبی بسیار زیبایی بر روی روخانه قرار داشت که دو سمت رودخانه را به هم وصل میکرد ما هم کلی عکس های هنری زیبا بر روی این پل چوبی گرفتیم، یکی از دوستان عزیز همگروه تاج گل بسیار زیبایی درست کرده بودند و به رسم هدیه به بنده داده بودند، تاج گل رو روی سرم گذاشتم بینهایت دوست داشتنی و فانتزی بود طوریکه تمام افراد گروه رو به تحسین وا داشته بود، خیلی ها درخواست کرده بودند دقایقی تاج رو برای گرفتن عکس در اختیارشون بذارم که اونها هم ثبت خاطرات کنند.

23 – پل چوبی بر روی رودخانه دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

23.JPG

24 – تاج گل ساخته شده با گل های دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

24.png

 آب رودخونه خیلی خنک و سرد بود با این حال بعضی از دوستان رفتند برای آب بازی در رودخونه، تقریبا دو یا سه ساعتی رو در اینجا مشغول به گشت و گذار بودیم که در نهایت اعلام شد همگی برگردیم به سمت چادرها برای صرف نهار و جمع آوری وسایل و حرکت به سمت ماشین، در بین راه گیاهان وحشی مثل ( پونه ) رو دیدیم که در شمال از این گیاه برای درست کردن دلال و کاربرد آن در غذا ها استفاده میشود کمی از این گیاه چیدیم و چون با خودمون آلوچه ( گوجه سبز) آورده بودیم ( هَلی کِتِنی ) درست کردیم که یک نوع از خوردنی های مختص شمالی ها میباشد ( پونه و یا اوجی را بر روی تخته با سنگ میکوبونیم تا له بشه و بهش نمک هم میزنیم و در نهایت آلوچه ها رو روی این محتویات میکوبونیم و در نهایت هم آماده برای خوردن میشه طعم بینظیر و فوق العاده ای داره)

25 – حیوانات وحشی و اهلی دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

25.JPG

26 – هَلی کِتِنی در طبیعت ( عکس از نویسنده )

26.JPG

وسیله هامون رو جمع کردیم و فقط وسایل نهار رو که کنسروی بود گذاشتیم و بقیه رو دادیم آقایی که اسب داشتد برامون تا پایین روستا و در کنار اقامتگاه ببرند.

نهارمون رو خوردیم و کلی هم با بچه ها بازی های گروهی انجام دادیم و عکس های دورهمی و یادگاری گرفتیم و همگی حرکت کردیم برای رفتن به سمت ماشین، واقعا دل کندن از اینجا خیلی سخت بود( آرامش و زیبایی که داشت محصور کننده بود و دل کندن ازش بینهایت سخت) از تمام مسیرهای زیبایی که اومده بودیم ولی خوب اینبار بدون حمل هیچ باری و کاملا سبک و با خیال راحت گذشتیم و از جای جای مسیر عکس ها و فیلم های فوق العاده ای گرفتیم و در برخی از جاها هم دقایقی برای استراحت و دم زدن می نشستیم .

27 – دشت دریاسر ( عکس از نویسنده )

27.JPG

28 – چای جنگلی ( عکس از نویسنده )

28.JPG

هوا بسیار مطبوع و خوب بود نه گرم و نه سرد ، تا چشم کار میکرد جنگل و درخت و حیوانات اهلی رو میدیدم و چوپانانی رو که در حال هدایت گوسفندانشان به سمت ارتفاعات و دشت ها برای چرا کردن بودند.

خیلی سریعتر از مسیر رفت به مقصد رسیدیم البته عرض کنم برای من همیشه مسیر سربالایی راحت تر از مسیر سر پایینی انجام میشه به دلیل مشکل زانویی که دارم ولی خوب با تمام این اوصاف زودتر رسیدیم و رفتیم به سمت اقامتگاه بومگردی و وسایلمون رو گرفتیم و با شخصی که بارهامون رو آورده بودن حساب کردیم ( 270.000 تومان بابت بار 4 نفرمون ) از ما دریافت کردند.

بوی آش همه جا پیچیده بود و ما هم دلمون آش خواست رفتیم و 4 تا آش سفارش دادیم که در کاسه چینی بزرگی برامون آورده بودن ، بسیار خوشمزه و خوش طعم بود واقعا دستپخت شمالی ها خوبه ، یک سرویس چای چهار نفره هم سفارش دادیم که واقعا بعد از این خستگی راه به جا و مناسب بود.

 

29 – آش در روستای عسل محله ( عکس از نویسنده )

29.JPG

30 – خرم آباد ( عکس از نویسنده )

30.JPG

در نهایت همه ی گروه رسیدند و در کنار ماشین جمع شدیم و حرکت کردیم به سمت ساری، از تمامی جاده ها و روستاهای زیبا مجددا گذشتیم تا اینکه یکی از دوستان به دلیل دیر اومدنشون در زمان حرکت به سمت دشت قرار شد به کل گروه بستنی بدهند، ما هم به یک بستنی فروشی رفتیم و ایشون زحمت بستنی ها رو برای گروه کشیدند که بسیار سپاسگزاریم از لطفشون، در بین راه دوستان به خواندن آواز و رقص و پایکوبی و شادی پرداختند و ما هم یکی یکی از شهرها گذشتیم و در نهایت نیمه های شب بود که به ساری رسیدیم.

  • هزینه تور برای هر نفر ( 250.000 تومان شده بود )
  • هزینه های اضافی برای خودمان هم سلیقه ای میباشد که برای ما دو نفر حدودا 180.000 تومان شده بود .
  • حتما حتما با خودتون لباس های گرم و پتو برای اقامت شبانه به همراه داشته باشید.
  • سرویس بهداشتی در این دشت زیبا وجود ندارد و کاملا طبیعی میباشد، صابون و مایع دستشویی هم حتما به همراه داشته باشید.
  • آب خورد میتوانید از رودخونه و چشمه تهیه کنید پس نگران این بخش نباشید.
  • چادر( ضد آب ) هم حتما به همراه داشته باشید.
  • گوشی هاتون رو کامل شارژ کنید و پاوربانک و چراق قوه هم با خودتون ببرید.
  • کرم ضد آفتاب و عینک و کلاه رو هم فراموش نکنید.

 

 

نویسنده: فاطمه خرقه پوش

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.