هشت روز در پوکت

4.5
از 144 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
هشت روز در پوکت + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
17 اسفند 1398 09:00
49
29.5K

روزسوم: تور شهری و خرید از اوت لت

بعد صرف صبحانه که به نسبت روز قبل، تنوع خیلی خاصی که با ذائقه ما سازگار باشه وجود نداشت و فقط یه سیب زمینی پخته شده و در کره تفت داده شده اضافه شده بود، راس ساعت 9  آماده رفتن شدیم. رامبد تماس گرفت که نیم ساعت با تاخیر ماشین میاد و ما هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم که دلار چنج کنیم چون تو اوت لت کیوسک چنج پول نیستش . در خیابان Thanon Ruamchai که تقریبا روبروی هتل ما بود و در نبش اون کلاب هوتر قرار داشت بعد Irish pub یه کیوسکی بود که به همراه کیوسک مقابل جانگسیلون (کنار کلوپ Red Hot) بهترین نرخ تبدیل دلار رو داشتن، دلار رو چنج کردیم و برگشتیم.

تصویر 46: کیوسک مقابل جانگسیلون

46.jpg

 یه ماشین اختصاصی ایسوزو شبیه تویوتا هایلوکس دو کابینه برای بردن ما 4 نفر به گشت شهری اومدش. قبلش با رامبد تماس گرفتم و بهش گفتم که خیلی ما رو تو اون فروشگاه جواهر و دارویی معطل نکنه و ما به اوت لت زودتر برسیم که گفتش کاملا بستگی به خودتون داره. طبق عادت رفتم که سوار صندلی جلو کنار راننده بشینم که دیدم ای بابا اینجا که فرمان داره و جای راننده هستش، بنده خدا راننده یه لحظه ترسید و فکر کرد میخوام ماشینش رو بردارم. مسیر رفتن با روز قبل تا حدودی اشتراک داشت، در طول مسیر روز قبل یک تپه ای بود که تمامی وسایل نقلیه به محض رسیدن به اونجا شروع به بوق زدن می کردند، امروز هم دوباره همان اتفاق دیروز افتاد و همه در حال بوق زدن بودند! اسم این تپه رو ما تپه بوق گذاشتیم؛ اما پس از تحقیق در اینترنت متوجه شدم که جهت احترام به  یک معبد بودایی به نام Phra Pun Thao Kong Shrine می باشد که در مجاورت جاده قرار داشت. اولین مکان بازدید، یک فروشگاه بزرگ عرضه و ساخت محصولات دارویی و عسل به نام  Herb & Health Gallery بود. در سالن  ورودی ضمن خوشامد گویی و پرسیدن ملیت، شروع به دادن توضیحات کردند. در سالن ورودی چند نوع مار بومی غیر سمی بودند که امکان تماس با آنها میسر بود و همچنین یک مدل مار پیتون که گفت میتونید لمسش کنید و باهاش عکس بگیرید که هیچکس علاقه ای نشون نداد.

تصویر 47: مار پیتون فروشگاه دارو و عسل

47.jpg

سالن بعدی،  قسمتی بود که انواع مواد اولیه گیاهی ، معدنی و حیوانی در شیشه های مخصوص بزرگی قرار داشت و راهنما توضیحاتی رو در خصوص خاصیت های درمانیش داد. سالن بعدی که ورودی آن به شکل دهن مار ساخته شده بود عکاسی ممنوع بود و توضیحاتی راجع به به انواع مارها و فراورده هاش، کروکودیل و فراورده هاش و در نهایت عسل و فراورده های دارویی آن توسط خانم راهنما و نمایشگرهای هوشمند داده شد و در نهایت سالن آخر هم به فروش محصولات اختصاص داشت. یه کپسول خون کروکودیلی داشتن که مثل قارچ گانودرما میگفتن واسه همه چی خوبه و در ابتدای سالن فروش هم  انواع گواهینامه های دریافتیشون مثل FDA و ..  به نمایش گذاشته شده بود. این مکان بسیار بزرگ و شیک و مدرن بود اما محصولاتش خیلی گرون بود. همین کپسول صدتایی کروکودیل رو 2500 بات میفروختن! در نهایت به خاطر اینکه زودتر دست از سر کچل ما بردارن دو بسته پماد شبیه ویکس و دو تا صابون عسل خریدیم به قیمت 600 بات و فرار.

محل بعدی بازدید ما، کارگاه ساخت و فروش جواهر Gems Gallery Phuket نام داشت که قیمت ها بسیار بالا بود. درب ورودی یه برچسبی به بازوهای ما زدن که نفهمیدم دلیلش چی بود و نکته جالب این بود که  وقتی فهمیدن از ایران اومدیم دستبندهای ارزون میاوردن و به خانمها نشون میدادن که شاید بخرن. به هر حال به خیر و خوشی و انجام هیچ خریدی ما اینجا رو به سرعت هر چه تمام تر گشتی زدیم و اومدیم به بیرون.

تصویر 48: کانی ها و جواهرات خام

48.jpg

تصویر 49: کارگاه ساخت جواهرات

49.jpg

تصویر 50: مجسمه پادشاه مرحوم در کارگاه ساخت جواهرات

50.jpg

دلیل استفاده ما از این تور فقط و فقط استفاده از ماشین جهت رفتن به مرکز خرید اوت لت بود؛ چونکه 16 کیلومتر از هتل فاصله داشت و کرایه تاکسی با گراب از هتل تا اینجا در حدود 500 تا 600 بات بود و ما به صورت رایگان به اینجا ترانسفر شدیم. در حدود ساعت 10:15 بود که ما رسیدیم. این مرکز خرید ساعت کارش از 10 صبح الی 9 شب هستش و معروف ترین برندهایی که به صورت اختصاصی شعبه داشتند شامل Adidas, Nike, Reebok, Puma, Mango, Esprit, Timberland, polo, Lee, Levis, Lacoste, Play boy Ecco, Quess  و غیره بودند.

تصویر 51: مرکز خرید اوت لت (از اینترنت)

51.jpg

تخفیف ها از 25% تا 80% بودند البته لزوما نه به همه اجناس و همه برندها. شما میتوانید در صورتیکه بیش از 2000 بات خرید انجام بدهید از همان فروشگاه درخواست فرم زرد رنگ VAT  (برگشت عوارض و مالیات گمرکی در فرودگاه هست) بکنید که لازم هستش حتما کپی پاسپورت یا عکس پاسپورت خودتون رو در گوشی داشته باشید و در صورتیکه خرید شما زیر 2000 بات بود شما فاکتور های خرید رو به کیوسک Tourist  information می برید و اونها اقدام به صدور فرم VAT می کنند که حتما باید فاکتورهای خرید به تاریخ همان روز باشد. نکته جالبی که نمیدونستم این بود که برای یک سری کالاها این باجه فرم VAT صادر نمی کرد و شاملش نمیشد و به جای آن بسته به مقدار خرید شما، یه کالا که داخل اون کیوسک بود؛ رو به شما میدادن که واسه ما یه ساک پارچه ای شد. تا ساعت 4 یه چرخی زدیم و خرید کردیم و ناهار رو اونجا در The Cable Grill  خوردیم که 3 تا برگر سوخاری مرغ و یک همبرگر به همراه سیب زمینی با نوشابه شد 741 بات.

دوباره به خرید ادامه دادیم تا ساعت 7 غروب که یک تاکسی از گراب به مبلغ 520 بات گرفتیم و به هتل برگشتیم. در طول مسیر برگشت نزدیک هتل متوجه قطع برق شدیم و سیم بان ها  روی تیر برق مشغول رفع قطعی بودند، به هتل که رسیدیم برق بود اما بعد 10 دقیقه برق قطع شد. پس از یک استراحت کوچولو ساعت 9 جهت خوردن شام به  KFC جانگسیلون رفتیم، یک باکس چهار نفره مخلوط شامل مرغ اسپایسی و ساده به همراه بال و ناگت مرغ و سیب زمینی و نوشابه و دو تا تارت تخم مرغی شد  1222 بات. راضی کننده بودش و شما میتونستید هر چقدر که دوست دارید نوشابه بردارید. به  خیابان بانگلا رفتیم، رامبد گفته بود که  ایلوژن Illuzion Club  محیط خوبی داره و ورودیش رایگان هست، تصمیم گرفتیم یه سری هم به اونجا بزنیم. بازرسی بدنی در لحظه ورود انجام میشه و داخل کیف ها رو هم نگاه میکنن و در داخل هم تعدادی نیرو سکوریتی به چشم میخوردن، خیلی محیط پر انرژی  و شادی نداشت و بعد نیم ساعتی موندن، تصمیم به ترک اونجا و ادامه بازدید از خیابان بانگلا گرفتیم و پیاده از سمت ساحل به هتل برگشتیم.

 

روز چهارم: رافتینگ و سافاری

صبح ساعت 7 جهت خوردن صبحانه، به رستوران هتل رفتیم. همانند روز های قبل بود و بدون تغییر آنچنانی. امروز بر خلاف تور جمیز باند به همراه ما، دو زوج ایرانی دیگر که یکی از اونها همان زوج روز اول ورود و دیگری یک زوج اهل ترکیه  بودند، راس ساعت 7:30 با هایس به سوی اولین محل رفتیم. در مسیر از کنار معبد Wat Phra Nang Sang رد شدیم و از داخل ماشین چندتا عکس گرفتیم.

تصویر 53: معبد Wat Phra Nang Sang

53.jpg

ساعت 9:10 به اولین محل توقف که معبد غار یا وات تام سووان خوها Suwan Khuha temple (معبد بودای خوابیده) نام داشت، رسیدیم.

تصویر 54: ورودی معبد غار

54.jpg

وات تام سووان خوها به دلیل پیشینه باستان شناسی و تاریخی، یکی از مهمترین معابد  استان Phang-Nga است. این معبد در فاصله 9 کیلومتری شهر Phang-Nga و 87  کیلومتری پاتونگ واقع شده است. در ابتدای ورودی این مجوعه غرفه های زیادی وجود داشت که بیشترشون موز و ذرت برای میمون های موجود در محوطه میفروختن؛ یک بسته ترکیبی شامل موز و ذرت به مبلغ 50 بات خریدیم. بسیار صحنه دلنواز و زیبایی هستش غذا دادن به میمونها، بسیار آروم بودن و اهل حمله کردن و دزدی نبودن، میتونید با خیال راحت بهشون غذا بدید.

تصویر 55: میمون های محوطه

55.jpg

ویدیو 1: ذرت خوردن میمون مادر به همراه بچه اش

 

بعد از طی کردن مسیر به یک غار می رسید که بابت ورود به آن نفری 10 بات از ما گرفتن و اگر لباس شما فاقد پوشش مناسب (رکابی ، باز بودن شانه ها ، شلوارک یا دامن بالای زانو) باشد به شما یک پارچه جهت پوشاندن داده خواهد شد. در این غار یک مجسمه بودا طلایی رنگ خوابیده و چند مجسمه ایستاده دیگری بود. سریع عکس گرفتیم و از پله ها بالا رفتیم.

تصویر 56: بودا طلایی خوابیده

56.jpg

تصویر 57: مجسمه ها

57.jpg

تصویر 58: مجسمه ها

58.jpg

تصویر 59: مجسمه

59.jpg

وارد یه غار آهکی دیگه شدیم که  دارای قندیل های آهکی  شبیه غار علیصدر همدان بود.

تصویر 60: قندیل های آهکی

60.jpg

نیم ساعت زمان توقف در این معبد بود، سوار ماشین شدیم و در حدود بیست دقیقه بعد، به محل توقف بعدی که آبشار Sa Nang Manora بود، رسیدیم. دو تا آبشار با ارتفاع خیلی کوتاه و منطقه جنگلی شبیه به آبشار لونک سیاهکل بود.

تصویر 61: ورودی آبشار

61.jpg

تصویر 62: آبشار

62.jpg

تصویر 63: محوطه جنگلی

63.jpg

تصویر 64: رود و فضای جنگلی محوطه آبشار

64.jpg

چند نفر توریستی که قبل ما اونجا بودن؛ مشغول شنا کردن در آب رودخانه بودن. دو تا آب معدنی کوچک به قیمت 40 بات خریدیم و بعد نیم ساعت توقف دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت محل ATV (موتور چهارچرخ) حرکت کردیم و در حدود ساعت 11 رسیدیم. بعد دادن کلاه ایمنی به هر نفر و گرفتن امضا در صورت خسارت به وسیله نقلیه، پرسیدن که تکی سوار می شیم یا دو نفره، که ما و برادر خانم و بیشتر افراد دو نفره سوار شدیم.

تصویر 65: محل انجام ATV (از اینترنت)

65.jpg

راهنما با موتور در جلو حرکت میکرد و ما پشت سر برادرخانم، سوار دومین موتور بودیم. چون از قبل خونده بودم، سعی می کردم با نفر جلویی یه فاصله بیست متری ایجاد کنم و با گاز دادن یکباره و شتاب گرفتن هیجان کار رو بالا ببرم. محل انجام ATV یک نخلستان بود که در کنار یک دریاچه قرار داشت و در نهایت بعد 25 دقیقه، موتور سواری به پایان رسید و در پایان مسیر عکسی از ما سوار بر موتور گرفتن و ما در پایان کار، هر کدوم یه عکس به مبلغ 200 بات داخل قابی سنتی با نماد تایلند خریدیم. دوباره سوار ماشین شدیم تا به محل بعدی برویم. ده دقیقه بعد به مرحله بعدی که فیل سواری بود رسیدیم.

تصویر 66: محل فیل سواری

66.jpg

ابتدا از یک سکو که دارای چند پله بود و  جهت سوار شدن بر فیلها ساخته شده بود بالا رفتیم و هر دونفر سوار بر یک فیل بزرگی که بر پشتش یک صندلی دو نفره کجاوه مانند بود شدیم و یک طناب هم برای ایمنی بین دو دسته صندلی بستند.

تصویر 67: فیل و فیلبان ما

67.jpg

به پای تمامی فیل ها زنجیری حلقه شده همانند قلاده بود. دلیل این زنجیر ها هم، بیشتر برای رام کردن فیل و تلقین همیشه در حبس بودن هستش. بچه فیل ها را با طناب یا زنجیر محکمی می بندند، تلاش زیاد بچه فیل برای رهایی اثری ندارد و به مرور فیل به این باور می رسد که نمی تواند آزاد شود! فیلبان ما به نسبت بقیه فیلبان ها پیرمردی تقریبا کم حوصله بود؛ در ابتدای مسیر به علت وجود شیب تند و گل آلود بودن، باعث شد که ما به زور و زحمت و با گرفتن صندلی ها خودمون رو حفظ کنیم و هر لحظه احساس کنیم که در حال افتادن هستیم. فیل سواری، لذت بخش اما فارغ از احساس گناه نبود؛ سوء استفاده انسان ها از این موجودات بزرگ و زیبا تاسف بار است.

تصویر 68: مسیر فیل سواری

68.jpg

در اواسط مسیر فیلبان گفت که اگه دوست دارید از شما عکس بگیرم؛ اما 50 بات انعام می گیرم که ما هم قبول کردیم. فیلبان اول، که یک زوج جوان ایرانی از شانس خوبشون همراه اون بودند، بسیار خوش ذوق و با حوصله بود و همانند عکاس های حرفه ای به اونها فیگور و ایده می داد و اونها به نوبت به جای فیلبان هدایت فیل رو از سر فیل به عهده می گرفتن. حتی فیلبان برادر خانمم هم، با ذوق  و سلیقه بود و اونها هم فیل رو هدایت کردند ولی برای ما خیلی حال و حوصله نداشت؛ ولی آخر سر چون دید اونها 100 بات انعام گرفتن، از ماهم طلب 100 بات کرد که من مخالفت کردم و همون 50 بات توافق شده رو بهش دادم. در ابتدای مسیر از شما عکس میگیرن و به قیمت 200 بات به شما میفروشن، نمیدونم چرا این بار گفتم نمیخوام و از ما عکس نگرفت! فیل سواری نیم ساعت زمان برد و دوباره سوار هایس شدیم و به محل رافتینگ رفتیم. یک ربع، فاصله مابین رافتینگ تا محل فیل سواری بود. در محل رافتینگ که توسط کمپانی Bangkaew Adventure ارائه می شد، ابتدا ناهار سرو شد. طبق معمول بال و کتف سوخاری و برنج پای ثابت قضیه بودند به همراه یک مدل خورشت مرغ تند شیرین، سوپ و سبزیجات پخته شده به همراه آناناس تازه و آب معدنی.

تصویر 69: ناهار رافتینگ

69.jpg

بال سوخاری و نودل و تا حدی سوپ و برنجش، قابل خوردن بودند. بعد ناهار به گروه های چهار نفره تقسیم شدیم و به هر نفر یک کلاه ایمنی به همراه جلیقه نجات داده شد و البته کمد کلید دار برای گذاشتن لباس و کوله و همچنین اتاقی هم برای تعویض لباس وجود داشت. قرعه کشی بین گروه ها جهت مشخص شدن اینکه هر کس با کدام قایق و قایقران ها باشه انجام شد و ما گروه دوم شدیم. در رافتینگ اینجا بر خلاف آنتالیا شما پارو نمی زنید و فقط باید طنابی که در وسط قایق هست رو بگیرید و پاهاتون رو در تسمه تعبیه شده داخل قایق گیر بیاندازید و بقیه کار رو به قایقران ها بسپارید. هر قایق رو دو نفر هدایت می کنند.

تصویر 70: رافتینگ

70.jpg

تصویر 71: رافتینگ

71.jpg

تصویر 72: رافتینگ

72.jpg

 مسیر انتخاب شده برای کل ماشین ما، 5 کیلومتری بود البته ناگفته نماند من چون خونده بودم، میدونستم مسیر 9 و 7 کیلومتری هیجانش بیشتر است  اما چون رامبد گفت که اون مسیر ها شامل بیمه نامه مسافرتی که داریم نمیشه (که به نظرم راست نمیگفت چون رافتینگ آنتالیا به مراتب طولانی تر و خطرناک تر از اینجا بود اما چنین قضیه ای اونجا مطرح نشده بود) و باقی همسفران هم قبول کرده بودند من هم خیلی اصرار نکردم. دو تا قایقران جوان با انرژی و شوخ و آب زیرکاه هدایت قایق رو به عهده داشتند، تا ناغافل میشدیم ازشون، یه نقشه ای برامون میریختن و قایق رو به جایی میزدن، آبی میپاشیدن و خلاصه حسابی هدفشون خوش گذشتن و لذت بردن ما بود و من هم همون اوایل مسیر بهشون گفتم اگه خوب هدایت کنید؛ بهتون در پایان انعام میدم و اونها هم به بهترین نحو ممکن کارشون رو انجام دادن. در طول مسیر یه قایق به قایق دیگه به شدت برخورد کرد و تمام سرنشینان به داخل آب افتادن که سریعا چند قایق دیگه به کمکشون اومدند و یجورایی عملیات نجات آبی انجام دادند.

این حادثه بدون مصدوم هم نبود و یک نفر دچار جراحت تقریبا شدیدی از ناحیه پا شد. رافتینگ حدودا نیم ساعت زمان برد و در انتهای مسیر سوار وانت های معروف شدیم و به محل سرو ناهار برگشتیم تا لباس ها رو تعویض کنیم و وسایل رو برداریم. در اینجا هم عکسی رو که از ما در حین رافتینگ گرفته بودند به مبلغ 200 بات قاب شده خریدیم. دوباره به محل فیل سواری برگشتیم و اینجا هم دو تا زیپ لاین کوتاه داشت  که ما این آیتم رو بعنوان تمرینات آمادگی برای برنامه فردا که اختصاص به زیپ لاین داشت در نظر گرفتیم. زیپ لاین دارای طولی در حدود 100 تا 150 متر به صورت رفت و برگشت بود و برای من که اولین بار چنین تجربه ای  رو کسب می کردم، بسیار هیجان انگیز بود. پس از زیپ لاین نوبت به نمایش سیرک فیل نابالغ بود که بسیار بسیار زیبا و جذاب اجرا شد. زدن ساز دهنی با چرخاندن حلقه در خرطوم و رقص فیل به همراه موزیک ، نشستن، برخاستن و ادای احترام به حضار و درپایان گرفتن جعبه انعام با خرطوم. انعام رو دادیم و من و بانو چون حس خوبی نسبت به سیرک نداریم تصمیم گرفتیم با پرداخت 100 بات و خرید غذا فیل (موز) که همونجا میفروختن، کمی از بار گناه کم کنیم!

ویدیو 2: ساز دهنی زدن فیل نابالغ سیرک

تصویر 73: فیل نابالغ سیرک

73.jpg

نکته جالب این بود که این بچه فیل فقط و فقط موزهای زرد و رسیده رو میخورد و سبز ها رو پرت می کرد، تعدادی رو با خرطومش می گرفت و بعد دهنش رو باز می کرد تا پرتاب کنیم داخل دهانش، حس خیلی خوبی داشت و بسیار لذت بردیم. مربی فیل، موزهای سبز رو جمع کرد و دوباره به ما داد تا به فیلهای بزرگ بدهیم. دوباره به محل سوار شدن فیلها که چند قدمی اینجا بود رفتیم و به فیل بزرگ، موز ها رو دادیم، با ولع تمام خورد. ساعت 15:30 شده بود و برنامه امروز دیگر رو به پایان بود. یکی از روزهای بسیار خوبی بود که در پوکت سپری کرده بودیم، سوار ماشین شدیم و حدودا دو ساعت بعد به هتل رسیدیم. بعد کمی استراحت جهت خوردن شام و خرید، ابتدا به جانگسیلون و سپس مرکز خرید Central  پاتونگ که دقیقا در مقابل جانگسیلون قرار دارد رفتیم.

تصویر 74: مرکز خرید سنترال پاتونگ

74.jpg

طبقه اول شامل عطر و ساعت و لوازم آرایش و طبقه دوم و سوم هم انواع برند های پوشاک معروف، اجناس تقریبا به روز و بسیار گران بود. مجددا جهت خوردن شام به جانگسیلون برگشتیم. این بار نوبت مک دونالد واقع در محوطه باز دو مجموعه جانگسیلون بود (چون چند تا شعبه در جانگسیلون دارد) 4 تا برگر به همراه 2 تا سیب زمینی و 3 تا نوشابه شد 944 بات. تجربه سوم مک دونالد هم دلچسب نبود، طعم گوشتش اصلا خوب نبود. در سه جایی که مک دونالد خوردم فقط اوت لت نوادا کوش آداسی رو راضی بودم. بعد خوردن شام به هتل برگشتیم. در طول مسیر با رامبد تماس گرفتم و گفتم که می خوام در برنامه تغییرات بدم و برای روز آخر هیچ برنامه ای در نظر نگیریم و گشت شهری روز آخر رو، فردا بعد ظهر برویم و فردا صبح رو هم، به زیپ لاین اختصاص دهیم؛ که مورد موافقت رامبد قرار گرفت و آخر شب واچر برنامه فردا رو واسه من فرستاد.

 

 روز پنجم: زیپ لاین و  تور بازدید شهری

امروز روز فشرده ای رو برنامه ریزی کرده بودیم. در حدود ساعت 8 برای خوردن صبحانه رفتیم. گوجه گیلاسی  از منو حذف و فلفل دلمه ای  به همراه یک مدل شیرینی شبیه کیک یزدی اضافه شده بود! پس از صرف صبحانه، راننده با ماشین اختصاصی مجموعه زیپ لاین (یک وانت بار دارای صندلی در پشت) ساعت 9 صبح به دنبال ما اومد.

تصویر 75: ماشین ترانسفر زیپ لاین

75.jpg

من نمیدونم چجوری به این ماشین ها اجازه میدن که مسافر در قسمت عقب سوار کنن، درحالیکه در کشور ما سالهاست که ممنوع شده و اصلا ایمنی نداره! من چون قبلا محل  زیپ لاین هانومان رو گوگل مپ ذخیره و مشخص کرده بودم میدونستم که در کجا قرار داره اما در طول مسیر متوجه شدم که  راننده از مسیر ساحل کارن در حال رفتن می باشد.

تصویر 76: مسیر رسیدن به زیپ لاین و ماشین هایس

76.jpg

 کمی تعجب کردم، ولی بچه ها گفتن که آرم هانومان رو روی ماشین دیدن. نیم ساعت بعد بود که رسیدیم و دیدیم ای دل غافل اینجا که  زیپ لاین هانومان نیست و  JUNGLE XTREME ZIPLINE  هست. خدا بیامرزی بود که به اموات رامبد می دادیم. تصمیم گرفتم بیش از این، دیگه اعصابم رو خرد نکنم و پس از استفاده از مرکز و مقایسش با عکس های هانومان، به ارزیابی برسم.

 "از نگرانی درباره موانع بین راه دست بردارید و از سفرتان لذت ببیرید"( فیتزوق مولان)

این زیپ لاین در سه پکیج 25 مرحله ای به مبلغ 900 بات (ابتدایی و قابل استفاده برای کودکان بالای 3 سال)، 40 مرحله ای شامل 16 زیپ لاین به مبلغ 1900 بات (درجه سختی متوسط و حداقل ارتفاع فرد 1:30) و 62 مرحله ای شامل 18 زیپ لاین به مبلغ 2900 بات (پیشرفته و حداقل ارتفاع فرد 1:50) ارائه می شود. با توجه به ساعت بازگشایی اینجا (9-18) ما اولین گروه بودیم و پس از خوش آمد گویی لیدر و مجموعه، اقدام به پخش یک فیلم آموزشی از نحوه بستن و باز کردن قلاب ها و نحوه استفاده از تجهیزات ایمنی کردند که واقعا کامل بود و سپس یک فرم جهت امضا به ما داده شد که به هرحال استفاده از زیپ لاین دارای خطراتی است و ما این رو میدونیم و آموزش های لازم رو دریافت کردیم.

تصویر 77: دفتر زیپ لاین و محل ارائه آموزش ها

77.jpg

فرم رو امضا کردیم و دو مرحله  رو هم به صورت عملی در همان محل تمرین کردیم. به هر نفر یک کلاه ایمنی به همراه کلاه یکبار مصرف (جهت استفاده در زیر کلاه ایمنی)، دستکش، کمربند ایمنی و کفش (در صورت نداشتن کفش مناسب) داده می شود. یکی از ویژگی های مثبت اینجا به نسبت هانومان، تعداد بیشتر مراحل (هانومان 28 مرحله ای و شامل 15 زیپ لاین) و امکان نصب دوربین Go-pro بر روی کلاه ایمنی با پرداخت 500 بات بود که در پایان فیلم های گرفته شده؛ بر روی یک میکرو اس دی کارت 16 گیگ  به صورت رایگان قابل دریافت بود. با توجه با 4 نفره بودن گروه ما، اقدام به دریافت دو گوپرو کردیم.

تصویر 78: زیپ لاین

78.jpg

ویدیو 3: زیپ لاین

تصویر 79: زیپ لاین

79.jpg

در حدود 2 ساعت مراحل ما طول کشید و در بعضی از آیتمها، آدرنالین در سقف و هیجان در اوج بود. تعدادی از مراحل تعادلی واقعا سخت و نفس گیر بود و بیشتر شبیه مسابقات قهرمانان بود.

تصویر 80: یکی از مراحل مجموعه زیپ لاین

80.jpg

تصویر 81: یکی از مراحل مجموعه زیپ لاین

81.jpg

تصویر 82: یکی از مراحل مجموعه زیپ لاین

82.jpg

ویدیو 4: عبور از سیم بکسل

تصویر 83: یکی از مراحل مجموعه زیپ لاین

83.jpg

 

برادر خانمم تمامی مراحل رو با موفقیت انجام داد و من و باقی گروه مرحله صعود از درخت مرتفع و یک زیپ لاین متصل به اون درخت رو نتونستیم انجام بدیم که الزامی هم نبود. یک عکاس خانم هم حضور داشت و در تعدادی از مراحل اقدام به ثبت خاطرات می کرد. در بیشتر ایستگاه ها نفرات مجموعه حضور دارند و به شما در باز و بسته کردن قلاب ها کمک می کنند.

تصویر 84: یکی از سخت ترین مراحل مجموعه زیپ لاین

84.jpg

تصویر 85: مسیر برگشت به دفتر پس از پایان مراحل مجموعه زیپ لاین

85.jpg

در کل ایمنی در سطح بسیار خوبی هستش و تا حدی به آمادگی جسمانی هم نیاز داره، پس اگر کمی اهل خطر و هیجان هستید حتما به شما این مجموعه رو پیشنهاد می کنم. با توجه به نظرات داده شده در تریپ ادویزور، در مجموعه هانومان بیشتر بر سرگرمی کار توجه شده و در این مجموعه، سختی مراحل بیشتر است. پذیرایی در این مجموعه هم شامل آب معدنی به همراه آنانانس تازه و دستمال مرطوب حوله ای بود. رم ها رو گرفتیم، انعامی دادیم  و در کنار مجموعه 5 تا  عکس رو چاپ کرده و قاب شده به مبلغ هر کدام 200 بات خریدیم. از شانس ما هم به علت خراب شدن پرینتر، فقط یکی از عکس ها برای من و همسرم بود، اما با توجه به خرید تمامی 5 عکس، قرار شد که فایل تمامی 30 عکس رو به من  در غروب ایمیل کنه و من هم 4 تا قاب خالی به مبلغ 200 بات ازش خریدم. باتوجه به راضی بودن گروه میتونم بگم که این بار عدو سبب خیر شده بود! مجددا سوار ماشین مجموعه شدیم و از همان مسیر به هتل برگشتیم.

تصویر 86: جاده مسیر برگشت

86.jpg

در حدود ساعت 13 بود که به هتل رسیدیم. سریع وسایل رو داخل اتاق گذاشتیم و نیم ساعت بعد برای ناهار خوردن به همان کینگ برگر نزدیک هتل رقتیم. 3 تا همبرگر، یک دوبل چیز برگر با 2 تا سیب زمینی و 4 تا نوشابه شد 1112 بات؛ کیفیت همبرگر ها خوب اما کمی کوچک بودند. ساعت 14 بود که دوباره یک هایس به صورت اختصاصی دنبال ما اومد. اولین محل جهت بازدید Karon view point بود.

تصویر 87: کارن ویو پوینت

87.jpg

روز اول با رامبد سر اسم این محل خیلی چک و چونه زده بودم و رامبد میگفت چنین محلی نداریم و اسم این ویو پوینت که مشرف به ساحل کارن هست، کاتا می باشد. به محض رسیدن، سریع یک عکس گرفتم و براش واتس آپ کردم. با توجه به آفتابی بودن هوا و کم بودن رطوبت، با منظره ای زیبا از ساحل و دریای آبی آندمان روبرو بودیم، این ویو پوینت به دو ساحل معروف کاتا و کارن مشرف می باشد.

تصویر 88: کارن ویو پوینت

88.jpg

 داخل دوربین دوچشمی اونجا که با سکه یک باتی کار می کرد؛ پول انداختم و دیدی از محیط اطراف زدم. مجسمه بیگ بودا از ویو پوینت نمایان بود، پس از نیم ساعت اینجا رو ترک کردیم و به سمت Big Buddha رفتیم. یکی از نکات بسیار جالبی که در پوکت بارها دیدم، آرامش و استراحت سگ ها و گربه ها در خیابان ها و دیگر اماکن عمومی و مذهبی، بدون ترس و دلهره از آزار و اذیت بود و همچنین وفور مرغ مینا.

تصویر 89: مجسمه بیگ بودا از کارن ویو پوینت

89.jpg

تصویر 90: استراحت سگ با آرامش کامل در کارن ویو پوینت

90.jpg

در این مابین راننده به ما اصرار کرد که شما رو به فروشگاه جواهرات ببرم و باببتش پورسانتی از اونجا بگیرم،  ما هم در جهت کمک به راننده قبول کردیم. سریع  به فروشگاه رفتیم و یه چرخی زدیم و اومدیم بیرون، رفت و برگشت به اینجا در حدود بیست دقیقه وقت ما رو گرفت. در حدود ساعت 15:45  به بیگ بودا رسیدیم.

تصویر 91: مجسمه بیگ بودا

91.jpg

تصویر 92: مجسمه بیگ بودا

92.jpg

تصویر 93: مجسمه بیگ بودا

93.jpg

 ساعت کاری این محل، جهت بازدید 6 الی 19 می باشد. بیگ بودا از سال 2002  در حال ساخت می باشد و ساخت آن هنوز به اتمام نرسیده است. مجسمه بزرگ سفید رنگ بودا  با ارتفاع 45 متر و عرض 25.45 متر، سومین مجسمه بزرگ تایلند بوده که مهمترین شاخصه این محل جهت بازدید می باشد. دارای ویوپوینتی بسیار زیبا به همین نام، مشرف به دریای آندمان و سواحل شرقی پوکت است.

تصویر 94: مراسم نیایش در بیگ بودا

94.jpg

تصویر 95: ویو پوینت بیگ بودا

95.jpg

این مجسمه از بتن مسلح ساخته شده و نمای آن با سنگ مرمر سفید برمه ای تزئین شده است که شما می توانید با پرداخت پول، تکه ای از سنگ مرمر را خریده تا با نام و امضا شما در ساخت بنا استفاده گردد و برای همیشه به یادگار بماند یا با خرید قلبهای طلایی و نوشتن بر روی آن و آویزان کردنش بر روی آویزها یا درختان، در تامین هزینه تکمیل این مکان مشارکت نمایید.

تصویر 96: مجسمه طلایی بودا در بیگ بودا

96.jpg

تصویر 97: مجسمه در بیگ بودا

97.jpg

تصویر 98: مجسمه ها در بیگ بودا

98.jpg

تصویر 99: قلبهای طلایی در بیگ بودا

99.jpg

در ابتدای ورودی این مکان چنانچه لباس شما مناسب نباشد، همانند دیگر معابد، به شما یک پارچه جهت پوشاندن، داده خواهد شد. پس از گرفتن تعداد زیادی عکس، با توجه به برنامه ریزی انجام شده توسط راننده، پس از گذشت 40 دقیقه، بیگ بودا را جهت بازدید از Wat Chalong temple ترک نمودیم.

تصویر 100: یکی از معابد وات چالونگ

100.jpg

تصویر 101: یکی از معابد وات چالونگ

101.jpg

تصویر 102: یکی از معابد وات چالونگ

102.jpg

 فاصله این دو محل بسیار نزدیک و در حدود 15 دقیقه بود. ساعت کار وات چالونگ روزانه از ساعت 8 صبح تا 5 بعدظهر می باشد. بنا به گفته برخی منابع- وات چالونگ - بزرگترین ، مشهورترین و پر بازدیدترین معبد بودایی پوکت در ابتدای قرن 19 ، در سال 1837 ساخته شده است. بلندترین ساختمان وات چالونگ ، دارای یک استوپا به ارتفاع 60 متر است که یک قطعه استخوانی از بودا را در خود جای داده است.

تصویر 103: استوپا 60 متری در وات چالونگ

103.jpg

این مجموعه با معماری شگفت انگیز و نقش و نگار های رنگی و چشم نواز، در یک لحظه انسان را مجذوب خود می نماید. دیوارها و سقفها با نقاشی های زیبایی تزئین شده اند که زندگی بودا را نشان می دهد.

تصویر 104: یکی از معابد وات چالونگ

104.jpg

تصویر 105: یکی از معابد وات چالونگ

105.jpg

قبل از ورود به معابد باید کفش های خود را در بیاوریم، در داخل معابد تعدادی زیادی مجسمه های طلایی اهدا شده؛ قابل مشاهده بودند که مردم محلی نسبت به مجسمه ها ادای احترام می نمودند و با اهدا گلهای نیلوفر آبی یا خرید برگه های طلایی و چسباندن آن به مجسمه ها، اعانه و نذری می پرداختند.

تصویر 106: ادای احترام و چسباندن برگه های طلا به بودا در وات چالونگ

106.jpg

تصویر 107: ادای احترام و چسباندن برگه های طلا به بودا در وات چالونگ

107.jpg

هر چند دقیقه یک بار صدای وحشتناک ترقه ها از یک دودکش آجری مانند خارج می شود که گویا راهی برای کسب شایستگی است و زمانی که نذر یا آرزوی  فردی برآورده می شود، با دادن پول و خرید ترقه به فرد مسئول دودکش، اقدام به روشن نمودن ترقه می نماید. بوی باروت و دود ناشی از آن پس از هر بار روشن شدن ترقه ها در محوطه شدیدا می پیچید.

ویدیو 5: انفجار ترقه ها در دودکش معبد چالونگ

تصویر 108: دودکش آجری محل انفجار ترقه ها

108.jpg

پس از بازدید از معابد بسیار تشنه بودیم و جهت خرید نارگیل سبز تازه به یکی از غرفه ها رفتیم. تجربه اول بود و بسیار شیرین و خنک بودند. 4 تا نارگیل متوسط رو به قیمت هرکدام 40 بات خریدیم. پس از تمام شدن آب داخل نارگیل ها، فروشنده نارگیل ها را از ما گرفت و داخلش رو تراش داد و با یک چوب نازک بلند، دوباره به ما  برای خوردنش برگردوند.

تصویر 109: نارگیل سبز

109.jpg

ساعت در حدود 17:35  بود که سوار هایس برای رفتن به آخرین محل بازدید امروز ما، شهر قدیمی پوکت شدیم. راننده عذر خواهی کرد و گفت که اونجا رو ساعت 18 می بندن و اگه الان برویم چیزی رو نمی توانیم ببینیم! قبول کردیم و قرار شد به هتل برگردیم. چند دقیقه بعد به ذهنم رسید که با رامبد تماس بگیرم و درستی قضیه رو بپرسم. رامبد گفت که از داخل ماشین و توی خیابون می توانیم مغازه ها و محیطش رو ببینیم. شما به راننده کاری نداشته باشید و من با راننده الان تماس می گیرم و می گم که شما رو ببره. چند دقیقه بعد بود که صدای اعتراض راننده بلند شد که الان از مسیر اونجا دور شدیم و شروع کرد به غر زدن که من هم آمپرم بالا زد و بهش گفتم بهت کمک کردیم از فروشگاه جواهری، پورسانت بگیری و همون 20 دقیقه ما رو عقب انداخت و تو باید قبل بازدید ما از چالونگ، به ما میگفتی که اینجا زود بسته می شه. خلاصه مجبور شد که برگرده و ما رو ببره به شهر قدیمی. مسیر ترافیکی بود و ما 18:15 به اونجا رسیدیم. از داخل ماشین، تو خیابان هاش چرخی زدیم و چیز خاصی هم نبود که دوباره وقت بزاریم و یک روز دیگه بیاییم. در مسیر برگشت اعتراف کرد که مسابقه بوکس بوده و می خواسته زودتر برسه تا مسابقه رو ببینه. ساعت در حدود 19:30 بود که به هتل رسیدیم و حسابی امروز، گروه رو با این برنامه فشرده خسته کرده بودم.  قرار شد بعد استراحت و دوش گرفتن برای ماساژ به یکی از مراکز ماساژ به نام Art massage که نزدیک هتل بود و در تریپ ادویزور رتبه 7 رو داشت، برویم.

تصویر 110: آرت ماساژ (از اینترنت)

110.jpg

ساعت 9 جلوی مرکز ماساژ بود که پس از دیدن مدت زمان ماساژ، صدای اعتراض بلند شد که یک ساعت زیاده و .... من هم راه رو کج کردم و با قیافه ای ناراحت و اخم کرده مجددا به سمت جانگسیلون رفتیم. پس از خرید سوغاتی های باقیمانده تصمیم گرفتیم برای خوردن شام به یک رستوران دریایی برویم. تو واتس آپ از رامبد پرسیدم که رستوران دریایی خوب کجاست و رامبد رستوران Savoey رو به عنوان بهترین رستوران دریایی پاتونگ پیشنهاد کرد. رستوران مذکور در تقاطع خیابان بانگلا  و پاتونگ بیچ قرار دارد. مشغول انتخاب غذا از منو بودیم که توجه گارسون به اپلیکیشن مترجم گوگل همسرم جلب شد که از روی عکس نسبت به ترجمه متن منوی رستوران اقدام میکرد، این اشتیاق رو که دیدیم برای گارسون این برنامه رو نصب کردیم، بسیار خوشحال شد و اثرش رو بعدا نشون داد. من و بانو تصمیم به انتخاب لابستر گرفته بودیم، از داخل منو نحوه پخت و سس رو انتخاب کردیم و برای انتخاب لابستر به همراه گارسون به قسمت جلو رستوران که شامل انواع لابستر، Tiger Prawn (شاه میگو)، میگو و ...  رفتیم.

بهش گفتم پیشنهاد شما برای انتخاب لابستر کدوم هستش که یک لابستر بزرگ رو به من نشون داد اما گفت وایسم تا دوستش که متخصص این کار بود بیاد. پیشنهاد اون هم لابستر بزرگ بود به این دلیل که گوشت لابستر در دمش هست و لابستر های کوچک، گوشت کمی دارن و پول دور ریختن هست. اما بعد حساب کتاب متوجه شدم قیمت این لابستر 2500 بات میشه! خودش هم گفت لابستر بزرگ خوبه اما پولش گرونه. پرسید برای چند نفر ؟ من هم گفتم دو نفر. شاه میگو مخصوص اونجا رو پیشنهاد کرد. دو تا شاه میگو به طول حداقل بیست سانت رو پیشنهاد کرد و من هم قبول کردم. دوتا وزنشون در حدود 700 گرم بود که 200 گرم از وزنش رو واسه ما با بالا بردن ترازو کم کرد (از اثرات نصب اپلیکشن بود)، قیمت شاه میگو هم مانند لابستر هر صد گرم 250 بات بود. برادر خانم و همسرش هم همبرگر و اسپاگتی سفارش دادن و یک سوپ سایز متوسط تام یام به همراه 2 عدد موهیتو و دو تا نوشابه که در مجموع شد 2547 بات. یک توضیحی هم در رابطه با سوپ تام یام که سوپ سنتی تایلندی هست، لازم به ذکر می دانم. مواد تشکیل دهنده این سوپ قارچ، میگو، زنجبیل تازه بسیار تند، آب لیمو و سبزیجات محلی می باشد و دارای طعمی ترش و تند و منحصر بفرد است که من و همراهان بسیار پسندیدیم.

تصویر 111: صدف، لابستر و هشت پا

111.jpg

تصویر 112: شاه میگو به همراه سوپ تام یام

112.jpg

 برنامه سنگین امروز ماهم به پایان رسیده بود و فردا نوبت آخرین تور خریداری شده، بازدید از جزیره فی فی بود. پیاده از ساحل به سمت هتل رهسپار شدیم و رامبد هم طبق معمول واچر رو واتس آپ کرد.