سلام و عرض ادب دارم خدمت تمام دوستانی که وقت گذاشتن و این سفرنامه و سفرنامه های قبلی من را مطالعه فرمودند.
تشکر ویژه دارم از عوامل زحمت کش لست سکند, که تجربیات افراد را در اختیار همه قرار می دهد و بستری به وجود آورده اند که همه می توانن علایق خود را در آن جستجو و تحقق بخشند.
سفر خیلی اتفاقی ما به کشور گرجستان در عرض ۱ ساعت جور شد.
من و همسرم که برای بیزینس در تهران بودیم, صبح روز آخر بدون کوچکترین تصمیمی برای سفر, به سمت شهرمان سنندج حرکت کردیم(همسرم در اکثر مواقع که به تهران سفر می کنیم, پاسپورت ها رو همراهش میاره که اگر موقعیت مسافرت پیش اومد, نبود پاسپورت مانع نشه).
بله تازه از تهران خارج شده بودیم که خواهر شوهرم تماس گرفت و گفت که ما داریم به طرف فرودگاه حرکت می کنیم و امروز ساعت ۴ عصر به طرف تفلیس پرواز داریم و برای خداحافظی تماس گرفتیم. شوهرم که ازین سفر خبردار شد, ماشین و نگه داشت و گفت موافقی ما هم باهاشون بریم? من که اصلا انتظارشو نداشتم واقعا تصمیم گیری سخت بود. بدون برنامه ریزی, بدون آمادگی و مهمتر از همه بدون وسایل و لباس مسافرت.
از طرفی هم نزدیک بودن به فرودگاه و مسافرت با خونواده خواهر شوهرم برای بار اول, نکات مثبت این مسافرت بودند.اما شوق و هیجان مسافرت در ما زنده شده بود, گفتیم اگه پرواز و هتلشون برامون جور بشه پس ازین فرصت استفاده می کنیم و میریم. با آژانسی که تور تفلیس رو براشون فراهم کرده بود, تماس گرفتیم و در عرض نیم ساعت, همون پرواز و همون هتل رزرو شد و اینگونه سفر ما به گرجستان و شهر تفلیس آغاز شد.
مسافرت ما رفت و برگشت با پرواز تابان و برای هتل کلمبی,۴ شب ۵ روز, نفری ۳۵۰۰ انجام شد.
با خوشحالی به سمت فرودگاه امام حرکت کردیم و زوتر از همسفرامون به فرودگاه رسیدیم .خیلی هیجان داشتیم چوk به مسافرت, اونم گرجستان اصلا فکر نکرده بودیم و با اعتماد به انتخاب درست همسفرامون دردسر پیدا کردن هتل و پرواز رو نداشتیم و از همه مهمتر, ذوق مسافرت با اون ها رو داشتیم. در واقع هم چنین مسافرتی لذت خاص خودش رو داره.
((گرجستان)) کشوری در شرق دریای سیاه است.
زبان رسمی مردم کشور گرجستان ,گرجی می باشد که یکی از زبان های قفقازی است. اکثر مردم گرجستان یعنی حدودا 70٪ مسیحی بوده و پیرو کلیسای ارتودوکس گرجستان هستند ( مسیحی ارتودوکس گرجی ) هستند و بعد از ارتودوکس های گرجی " اسلام " در گرجستان به عنوان بزرگترین اقلیت دینی این کشور به حساب می آید و جمعیت مسلمانان را آذربایجانی های گرجستان و دیگر اقوام ساکن در این کشور از جمله " آجاریا " تشکیل داده اند و همچنین روس های ساکن گرجستان از دیگر اقلیت های این کشور می باشند که جمعیت ارتودوکس روس آن را تشکیل می دهند و همچنین ارامنه آپوستولیک و ژرمن های پروتستان هم به همین شکل جزو جمعیت این کشور محسوب می شوند.
واحد پول کشور گرجستان لاری ( lari ) نامیده می شود. هر یک لاری از واحدهای کوچکتری بنام تتری ( Tetri ) تشکیل شده است. هر صد تتری ، برابر یک لاری می شود. لاری را به صورت اختصاری GEL نمایش می دهند.
بهترین زمان برای سفر به گرجستان, اویل خرداد تا اواخر شهریور است. پرواز ما توسط هواپیمایی تابان به سمت تفلیس, ساعت ۴:۳۰ عصر, اواخر شهریور انجام شد.
هواپیما خیلی قدیمی بود, اکثر صندلی ها پاره و شکسته بودند ولی به لطف خدا پرواز آرومی داشتیم.
بر روی دریای خزر, ارمنستان و جمهوری آذربایجان گذشتیم. مناظر زیبایی که فقط از اون ارتفاع قابل دید بود.
جوجه کباب خوبی سرو شد
و بعداز حدود ۲ ساعت به فرودگاه نسبتا کوچک تفلیس رسیدیم.
بعد از تحویل گرفتن ساک ها به طرف خروجی حرکت کردیم و بیرون پر بود از تور لیدر هایی که منتظر مسافرهاشون بودن و ما هم تورلیدر و پیدا کردیم و منتظر موندیم تا همه جمع بشن. در این فاصله مقداری پول در صرافی های فرودگاه به لاری تبدیل کردیم.
هر لاری در حدود(( ۴هزار تومان)) بود و هر خونواده ۱ سیمکارت اعتباری گرجی گرفتیم که هم امکان تماس و هم۴ گیگ اینترنت را برامون فراهم می کرد((به قیمت ۲۰لاری)). حدود ۱ ساعت بعد به طرف ون های بیرون فرودگاه حرکت کردیم و طبق روال همیشگی, توضیحات تور لیدر شروع شد. کاغذهایی که شرح تورهای مختلف به دلار بود به همه دادند و سعی می کردند تا رسیدن به هتل توضیحاتی در مورد شهر و تورها بدهند. همچنین برگه های تبلیغ رستوران های ایرانی و تعدادی کلمه های مورد نیاز گرجی بود که خیلی بهمون کمک کرد
و همچنین سیم کارت رایگان ,به هر خانواده , که فقط لازم به شارژ بود, ولی باخرید سیم کارت از فرودگاه, دیگه دردسر شارژ کردن سیم کارت و نداشتیم. به خاطر تعمیرات و بازسازی اکثر اتوبانها ,رسیدن به هتل خیلی طول کشید. ولی این باعث شد که نگاه گذرایی به شهر داشته باشیم.
تفلیس در واقع یک کلمه قفقازی به معنی گرم است كه به علت وجود چشمه های فراوان آب گرمی که در اين منطقه وجود دارند به اين نام ناميده شده اند و جالب است بدانید که اگر چه شهر تفلیس حدود 29 بار مورد حمله قرار گرفته و مجدد بازسازی شده است اما ترکیب قدیمی شهر با خیابان های سنگ فرش باریک و مارپیچ زیبای آن، بالکن هایی با سبک قدیمی و کلیساهای باستانی تا حدود زیادی دست نخورده باقی مانده است که در قسمت هایی از شهر که به " تفلیس قدیم " معروف است نیز موجودند.
ساختمان های بسیار قدیمی و حتی در اکثر مواقع مخروبه, سبک معماری اروپایی, خیابان های کوچک و قدیمی, همه تجربه جدیدی بود به نسبت بقیه مسافرت هایی که رفته بودیم. بعد از حدود ۲ ساعت به هتل رسیدیم.
هتل کلمبی, هتلی ۴ ستاره و هتلی در قسمت شمالی شهر بود و خدارو شکر مرتب و تمیز بود. لابی زیاد بزرگ نبود ولی چند تا مبل و صندلی داشت و رستوران هتل هم در همون لابی, ولی طرف دیگر قرار داشت.
کارکنان هتل به سختی انگلیسی صحبت می کردن ولی دستو پا شکسته منظور خودمونو بهشون می رسوندیم. بعد از نیم ساعت اتاق هامونو تحویل گرفتیم .اتاق ما نسبتا بزرگ بود و خیلی مرتب و تمیز, همه وسایل مورد نیاز موجود بود و در کل خیلی راضی بودیم.
مشغول جمع و جور کردن وسایل و یکم استراحت شدیم. حدود ساعت ۸ شب بیرون رفتیم و خواستیم نزدیکیای هتل شام مختصری بخوریم که هر چی رفتیم رستوران جالبی پیدا نکردیم و اکثر کباب ترکی ها فقط گوشت خوک سرو می کردن, تا اینکه تاکسی گرفتیم و به فست فود وندیز که روی map نزدیکترین رستوران بود رفتیم و شام خوشمزه ای خوردیم.
من که خیلی اهل سفرنانه خوندنم, بعد از برگشت به هتل,شروع کردم به مطالعه و اطلاعات جالبی از سفرنامه دوستان گرفتم.
●روز اول●
برای صرف صبحانه به لابی رفتیم.تنوع صبحانه به نسبت هتل های دبی و ترکیه کم بود و بیشتر سوسیس ها از گوشت خوک بودند. به هر حال با نون و پنیر و سوپ و تخم مرغ وسبزیجات سعی می کردیم خودمون و راضی کنیم و زیاد هم سخت نمی گرفتیم.
همسفرامون خواهر شوهرم و همسرشون و پسر ۱۶ سالشون و یک دختر زیبای ۸ ساله بودند که در تمام مدت مسافرت به خاطر خستگی و یا هر بهانه دیگری, دختر زیبامون, یه لحظه هم مارو اذیت نکرد و جمع خیلی باحال و سرحالی داشتیم.
موقع صبحانه تصمیم گرفتیم که روز اول, خودمون به خاطر تجربه مسافرت های قبلی, سهولت استفاده از map, تجربه دوستان و کم هزینه بودن نسبت به لیدرها, بریم گشت شهری. چون طبق اطلاعات هواشناسی روزهای بعدی هوا سرد و طوفانی می شد.
دو برنامه تاکسی به اسم yandex و taxify روی گوشی هامون نصب کردیم و دقیقا شبیه اسنپ عمل می کرد و هزینه خیلی کمی داشت.
●مقصد اول ● ((کلیسا جامع تثلیث))
درخواست ون کردیم از هتل به مقصد کلیسای تثلیث, در عرض ۵ دقیقه رسید جلوی هتل و خیلی زود با قیمت(( ۲۰ لاری)) به کلیسا رسیدیم.
کلیسای جامع تثلیث تفلیس که به عنوان سامبا هم شناخته می شود، کلیسای اصلی ارتدوکس های گرجی است. این کلسیا از ۲ نقطه نظر می تواند جالب باشد: اول اینکه سومین کلیسای جامع ارتدوکس بلند دنیا است و دوم اینکه نماد ملی گرجستان است.درنزدیکی در ورودی کلیسا, چند خانم مسن گرجی در حال فروش مگنت های نمادین گرجستان بودند که به محص دیدن ما شروع کردن به فارسی حرف زدن (پول خرد بدین) و فقط هم همینو تکرار می کردن و ما هم کلی خندیدیم. وقتی وارد محوطه شدیم, از زیبایی آن تحت تاثیر قرار گرفتیم و شروع کردیم به عکس گرفتن. دو طرف مسیر تا به کلیسا, درختها و ستون های زیبایی قرار داشتن.
توریست های زیادی از کشورهای مختلف اونجا بودند که باید برای وارد شدن به داخل کلیسا, حتما پوشیده باشند و پارچه هایی برای پوشاندن می دادن. معماری کلیسا از بیرون منحصر به فرد بود, طراحی زیبا و سبک رومی آن, سنگ نمای خاص, همه جلوه خاصی به بنا داده بودند.
از داخل هم بسیار بزرگ بود و سقف بلندی داشت و عکس های زیادی از حضرت مسیح وجود داشت و اکثرا مشغول عبادت و شمع روشن کردن بودند.
ولی من همیشه داخل کلیسا احساس خفگی می کنم و حس خوبی ندارم, پس خیلی زود بیرون اومدم و در حیاط نشستم و منتظر بقیه شدم. عکس ها گویای داخل کلیسا هست.
●مقصد دوم●((تلکابین ریکه,کوه ناریکالا))
وقتی همه اومدن از همونجا دوباره به مقصد تلکابین تاکسی درخواست کردیم و خیلی زود رسید. تله کابین تفلیس, پارک ریکه در غرب رودخانه متکواری را به تپهی جنگلی ناریکالا وصل میکند و نزدیک پل صلح است و برای دیدن قلعه و کارتلیس ددا باید حتما سوار تلکابین شد.
با((۱۰لاری)) به تلکابین رسیدیم و در مسیر افرادی بودند که برای قایق سواری روی رودخانه کورا, بلیط می فروختند و معمولا با چونه زدن می شد یه قایق اختصاصی و یک دور روی رودخانه را بل ((۸۰ لاری)) جور کردو همچنین عکاسانی با طاووس و پرنده های زیبا برای عکس گرفتن اونجا بودند.
قیمت بلیط رفت و برگشت تلکابین برای هر نفر((۳لاری)) بود, صف نسبتا طولانی بود ولی بعد از ۱۰ دقیقه نوبت ما رسید و همگی سوار یه کوپه شدیم.
مسیر رفت خیلی کوتاه بود و منظره شهر واقعا دیدنی بود. از بالا می توان پل صلح, مجسمه واختانگ, رودخانه کواری و کلیسای تثلیث و چندین کلیسای دیگر را دید.
به بالای کوه((متاتسمیندا)) رسیدیم و دیدن شهر از اون بالا واقعا لذت بخش بود و نمای پانارومایی داشت.تفلیس کلا شهر زیاد بزرگی نیست و از اون بالا اکثر جاهای دیدنی قابل روئیت بودند.
●مقصد سوم●((کارتلیس ددا))
به طرف مجسمه مادر گرجی, که روبه روی شهر, در بالای کوه بنا شده رفتیم. مجسمه ای بسیار بزرگ که عکس گرفتن ازون خیلی سخت بود. مجسمه جزو نمادهای گرجستان به شمار می رود و در اکثر کشورهای شوروی سابق و ارمنستان هم وجود دارد. این تندیس از جنس آلومینیم بوده و تقریبا از بیشتر جاهای تفلیس قابل رویت است، در واقع این نماد نشان دهنده زنی با شمشیری در یک دست و کاسه ای در دست دیگر می باشد و کاسه برای پذیرایی از کسانی که با صلح وارد کشور گرجستان شده و شمشیر برای دشمنان گرجستان است. در مسیر پر بود از مغازه های محلی با انواع سوغاتی ها و مگنت های گرجستان, که خرید کردن به یادگار از آن ها, خالی از لطف نبود.
●مقصد چهارم●((قلعه ناریکالا))
به سمت قلعه حرکت کردیم. قلعه ناریکالادر دوره امپراتوری ساسانی,توسط ایرانیان ساخته شده و عنوان قدیمی ترین ساختمان شهر را در دست دارد. داخل حیاط کلیسای نیکلاس قرار گرفته است. با دیدن قلعه و با وجود آسیب هایی که به خاطر حملات مختلف و زلزله در آن بوجود امده, باز شکوه و عظمت آن انکار نشدنی است و منظره زیبا ی شهر را که از ان بالا می توان دید, موقعیت استراتژیک آن را نشان می دهد, البته در شب نورپردازی زیبایی دارد و از اکثر نقاط شهر قابل روئیت است.
بعد دیدن همه جاذبه ها, به طرف تلکابین حرکت کردیم و خیلی زود سوار شدیم و به پایین رسیدیم.
●مقصد پنجم●((پل صلح))
به طرف پل صلح حرکت کردیم و در مسیر از پارک زیبایی عبور کردیم و واقعا برای عکاسی زیبا بود.
پل صلح, پلی ۱۵۰ متری است که بخش قدیمی شهر را به بخش مدرن وصل می کند. پل در سال ۲۰۱۰ و کلا از فولاد و شیشه ساخته شده و در شب به خاطر نور پردازی زیبایی که دارد دیدن آن حتما پیشنهاد می شود. از پل تمامی جاذبه های روی کوه نمایان است و زیر آن پر بود از قایق هایی که روی رودخانه گشت می زدند که متاسفانه به خاطر خستگی و آفتاب سوزان ما نتونستیم سوار شیم.
بعد از اون به طرف میدان آزادی حرکت کردیم. کلا همه این مقاصد نزدیک هم قرار دارند و با یک بار رفتن و برنامه ریزی درست می شه همه رو بازدید کرد.
●مقصد ششم●((میدان لیبرتی))
برای رسیدن به میدان ازادی از کوچه پس کوچه های باصفایی گذشتیم که پر بود از رستوران های محلی و واقعا حال و هوای اروپایی به این کوچه ها داده بود.
دوست داشتم اونجا غذا بخوریم ولی اکثرا خواهان فست فودهای بی مزه بودند. پس پیاده, با استفاده از map, به سمت میدان آزادی رفتیم .میدان لیبرتی یا همون آزادی که مجسمه مقدس جرجیس روی آن قرار گرفته و از طلا و سنگ و برنز ساخته شده در مرکز شهر تفلیس واقع شده است.
به این میدان ۶ خیابان وصل شده که مهمترین آن روستاولی است که ساختمان های مهم مثل شهرداری تفلیس در آن قرار دارد. کلا این میدان بسیار سرزنده و پر جنب و جوش است.
●مقصد هفتم●((مرکز خرید گالریا))
دیگه از خستگی و گرسنگی نای حرکت نداشتیم, نزدیک میدان, مرکز خرید گالریا قرار داشت ودیگه برای امروز هم گشت و کشفیات کافی بود پس برای نهار اول از همه به سمت فود کورت حرکت کردیم. مرکز خرید مدرنی که نزدیک به ۶ طبقه بود وشامل فود کورت بزرگ, سینما, شهربازی, بانک, صرافی و انواع مغازه های برندهای خارجی و گرجی و ترکی بود.
برای نهار کی اف سی به قیمت ۱۱ لاری برای هر نفر سفارش دادیم و اصلا جالب نبود ولی مگه چاره ای هم داشتیم.
بعد از نهار و کمی استراحت که شارژ شده بودیم, شروع کردیم به پاساژ گردی و واقعا ادم از اونهمه جنس های با کیفیت و زیبا لذت می برد و برعکس از بی ارزشی پولمان افسوس. به خاطر سفر اتفاقی که وسایل زیادی همراه نداشتیم, کمی لباس و لوازم خریدیم و بعد از چند ساعت که در شرف بیهوشی بودیم, تاکسی گرفتیم و به سمت هتل حرکت کردیم.
●روز دوم●
روز دوم بعد از خوردن صبحانه, تصمیم گرفتیم به(( مرکز خرید ایست پوینت)) East Pointکه تعریفش رو زیاد شنیده بودیم بریم.
تاکسی درخواست کردیم و به سمت مرکز خرید حرکت کردیم((به قیمت ۳۰ لاری)). اکثر راننده ها آدم های اروم و خوبی بودند و بلافاصله موزیک شادی می ذاشتن و رانندگی استانداردی داشتن و در کل این مدت مشکلی از لحاظ رانندگی مشاهده نکردیم.
ایست پوینت یک مرکز خرید در فضای باز است که در بیرون از شهر قرار گرفته و نسبتا دور است.باید اینو مد نظر داشت که در هوای سرد به هیچ وجه قابل استفاده نیست, ولی به جرات میتونم بگم یکی از بزرگترین و متنوع ترین مرکز خریدها بود. مرکز دارای فود کورت, شهربازی, سینما و همچنین انواع برندهای خارجی بود که تنوع زیادی داشت.
بعد از کلی گشتن و خرید کردن, به طرف فود کورت رفتیم ولی برخلاف انتظار ,با یه فود کورت محدود و کوچک روبه رو شدیم که اصلا تنوع غذایی نداشت و مجبور به انتخاب مک دونالد بی مزه شدیم.
بعد از نهار دوباره به گشت و گذار پرداختیم و حدود ساعت ۵ درخواست تاکسی دادیم و به طرف هتل برگشتیم.کمی استراحت کردیم و در مورد شب با هم مشورت کردیم.تا اینجا که به بهترین نحو جلو رفته بود.
اول خواستیم به یکی از رستوران های ایرانی که موسیقی زنده هم داشت بریم, ولی با مطالعه ای که کردیم و همچنین همراه داشتن بچه ها, پشیمون شدیم چون بیشتر افرادی که رفته بودند ناراضی بودند و حتی در آخر قیمتهای نجومی به منو اضافه کرده و به زور ازشون پول گرفته بودند,ما هم صلاح ندونستیم که در کشور غریب, همچین ریسکی کنیم.
تصمیم گرفتیم که برای شام به خیابان مشهور ((آقماشنبلی)) بریم. خیابان آقماشنبلی یکی از خیابان های معروف در قسمت تاریخی تفلیس است.
رستوران ها، کافه ها و هتل های بسیاری وجود دارد.
پیاده روی در خیابان آقماشنبلی به خصوص در شب, مفرح و لذت بخش است. خیابان آقماشنبلی بسیار شیک و تمیز با ساختمان های نوساز بخشی از قسمت زیبای تفلیس را شامل می شود و بدون شک شب زنده دارترین خیابان تفلیس است. این خیابان در سمت چپ رودخانه کورا و از میدان سابورکن تا خیابان گیورگی سابادزه ادامه دارد. نام این خیابان متعلق به یکی از پادشاهان مهم گرجستان یعنی دیوید آقماشنبلیاست که به دیوید سازنده هم معروف است. این خیابان با سنگ فرش های سفید, معماری اروپایی ساختمانها, کافه ها و رستورانهای زیبا, بسیار شیبه به خیابان های پاریس است.
به قسمت کافه ها و رستورانها رسیدیم و از هر طرف منویی جلو رومون قرار می گرفت و به اصرار می خواستن به رستورانشون بریم. بعد از یه دور گشتن خیابان, به یکی از رستورانها رفتیم که کارکنان از خوشحالی فقط تشکر می کردند و ما هم تعجب.
پیتزا و کباب ترکی مرغ سفارش دادیم و حدود ۱ ساعت طول کشید و به هیچ وجه کیفیت خوبی نداشت ولی به خاطر حال و هوای خیابان ارزشش رو داشت. شام برای ۵ نفر نزدیک به ((۱۳۰ لاری)) تمام شد, البته قرار بر ۸۰ لاری بود ولی در آخر با مالیات و حق سرویس افزایش پیدا کرد.
نزدیک ۱۲ شب بود که خواستیم برگردیم و اشتباهی که کردیم این بود که از طریق اپ ها تاکسی درخواست نکردیم و تاکسی ونی که در نزدیکی ما نگه داشت و برای برگشت انتخاب کردیم. آدرس و به راننده نشون دادیم و در مورد کرایه هم توافق کردیم. راننده مرتب با موبایل صحبت می کرد و ادرس رو اشتباهی می رفت, هر چند هم ما بهش می فهموندیم که باید ازینجا بره, گوش نمیداد و خیلی بد اخلاق بود, در آخر هم بعد از ۴۵ دقیقه به هتل رسیدیم و کرایه ۲ برابر درخواست کرد که اینجا بود قدر yandex و taxify دونستیم.
●روز سوم●
صبح با صدای باد و طوفان شدید از خواب بیدار شدیم.درجه دما به حدی پایین اومده بود که به شدت احساس سرما می کردیم و تصمیم رفتن به پارک آبی جینو کنسل شد. دوست داشتیم دوباره به نزدیکیهای پل صلح بریم و چند جای دیدنی که روز اول از قلم افتاده بود رو ببینیم. به نزدیکیهای مجسمه گرگ سر((واختانگ))رفتیم و افسانه مربوط به اون برامون جالب بود.کلا شهر تفلیس مجسمه های زیادی از اسطوره ها و افسانه ها داشت و به حق که همگی منحصر به فرد بودند.
واختانگ یکی از محبوب ترین شخصیت های تاریخ گرجستان است که توسط کلیسای ارتدکس گرجی از او به عنوان قدیسه یاد شده. طبق روایات, پدر او پادشاه گرجی و مادرش شاهزاده ساسانی بوده است و کشف چشمه های گرم و گوگردی تفلیس توسط او انجام شده است.
دوباره به طرف کوچه پس کوچه های باصفای مسیر میدان آزادی رفتیم و از ((کلیسای انچیسخاتی))دیدن کردیم. کلیسای آنچیسخاتی مریم مقدس، در سده ی ۶ میلادی ساخته شده است و یکی از قدیمی ترین کلیساهای گرجستان و جهان است. کلیسای کوچکی که روی دیوارهای آن, انواع نقاشی های مسیح بود و چنان فضایی داشت که انگار به زمان اصلی کلیسا برگشتیم.
نزدیک کلیسا ((برج ساعت)) قرار داشت.
برج ساعت تفلیس یکی از غیرعادیترین بناهای شهر است. طراحی برج ساعت تفلیس توسط صنعتگری بومی به نام رزو گابریادزه (Rezo Gabriadze) انجام گرفت. این بنای غیرعادی رو به خیابان کناری خم شده، انگار که این برج در حال سقوط را تنها یک ستون آهنی سر جایش نگه داشته است. یک ساعت بزرگ و یک ستون اتکا وسط این برج درهم ریخته قرار دارند. در واقع می توان برج ساعت تفلیس را نشانگر و بازگو کننده ی افسانه و داستانی در ارتباط با فرشته قصه های نمایش عروسکی دانست.
حدود ساعت ۱۲ ظهر بود که بعد از دیدن این مناطق, تصمیم گرفتیم که به مرکز خرید((تفلیس مال)) هم سری بزنیم و از قافله بازار گردی عقب نمونیم.
تاکسی را به مقصد تفلیس مال درخواست کردیم و بعد از نیم ساعت رسیدیم. قسمت شمالی شهر نسبت به اکثر مناطق تفلیس, مدرن تر و لوکس تر و جدیدتر بود و در مسیر مجسمه زیبای دیگری هم دیدیم. تفلیس مال بزرگترین مرکز خرید تفلیس است که در قسمت شمالی شهر واقع شده و خیلی مسیر راحت و نزدیکی داره. مرکز خریدی بزرگ که از ۴ طبقه تشکیل شده و دارای فود کورت, شهربازی, سینما و هایپر مارکت و انواع برندهای خارجی و ترکی و گرجی است.
همچنین دستگاه های خود پردازی داشت که در صورت داشتن کارت های بانکی خارجی, دلار پرداخت می کرد.
به سمت فود کورت رفتیم و نهار خوشمزه ای ازفست فود وندیز خوردیم. بعد از نهار شروع کردیم به پاساژ گردی و برندهای ترکی قابل خریدتر بودند. هایپر مارکت مال, جزو بهترین قسمتش بود که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد اونجا پیدا می شد. انواع خوراکی ها, لوازم خانگی, بهداشتی, ارایشی, الکترونیکی, لوازم پیکنیک و هر چیزی که لازمه اونجا پیدا می شد.
بعد از کلی گشتن خسته و کوفته به طرف هتل حرکت کردیم.کمی استراحت کردیم و ساعت ۸ شب به طرف خیابان مشهور((روستاولی))حرکت کردیم.
روستاولی ازخیابان های مرکزی تفلیس است که به اسم شاعر قرن ۱۲ گرجستان «شوتا روستاولی» نامگذاری شده است. وجود ساختمان های دولتی، عمومی، فرهنگی و تجاری بسیار در طول این خیابان و در نزدیکی اش باعث شده که این خیابان مهمترین خیابان شهر شود، خیابانی که از میدان آزادی شروع می شود و ۱/۵ کیلومتر طول دارد و ساختمان هایی مثل ساختمان سابق پارلمان گرجستان، تئلتر اپرای ملی گرجستان، کلیسای کاشوتی، موزه سیمون جاناشیا، هتل بیلتمور و … در آن قرار دارد.
انتظار داشتیم که شبیه به خیابان آقماشنبلی باشه, ولی فقط خیابون طولانی بود با ساختمان های اداری و مغازه هایی که در شرف بستن بودن. برای شام به مرکز خرید گالریا برگشتیم و دو نوع غذای گرجی به اسم((خاچاپوری و خینگالی)) سفارش دادیم.
خاچاپوری غذای سنتی و بسیار محبوب یا بهتر بگوییم، نان و پنیر مخصوص کشور گرجستان است. این نان به کمک مخمر پف میکند و به روشهای مختلفی پخته میشود. در شکل متدوال آن، نان از وسط شکاف داده میشود و داخل آن را با پنیر، تخممرغ و مواد دیگری پر میکنند.
خینکالی یک نوع غذای گرجی بسیار پرطرفدار در کشور گرجستان است و به نوعی غذای ملی گرجستان محسوب می شود. خینکالی یک بقچه از خمیر است که داخل آن گوشت و ادویه و سبزیجات معطر قرار می گیرد.
کلا ما هیچ کدومو زیاد دوست نداشتیم و به همون فست فودها راضی شدیم. بعد از شام تاکسی گرفتیم و چون شب آخر بود, دوست داشتیم پل صلح و بقیه بناهای روی کوه رو در شب, با نور پردازی ببینیم.
از تاکسی پیاده شدیم و انگار تو سردترین ماه بودیم و با عجله روی پل رفتیم و کمی عکاسی کردیم و زود به سمت هتل برگشتیم چون باد بسیار تندی می وزید. پس توصیه می کنم برودت هوا در اواخر شهریور, را در تظر داشته باشید.
●روز چهارم,روز آخر●
صبح زود از خواب بیدار شدیم و وسایل هامون رو جمع کردیم و ساک هامون به لابی تحویل دادیم چون ساعت ۳ ظهر برای رفتن به فرودگاه, دنبالمون میومدن.
بعد از صبحونه مختصری, من و همسرم دوباره به تفلیس مال رفتیم و یه دل سیر از هایپر مارکت خرید کردیم. مسیر هتل تا تفلیس مال خیلی نزدیک بود و رفت و برگشت(( ۱۴لاری)) شد.
ساعت ۳ بود که به هتل رسیدیم و بلافاصله دنبالمون اومدن و به طرف فرودگاه حرکت کردیم. داخل ون چند خانواده دیگه هم بودند.از ون موسیقی شادی پخش می شد و همه لذت می بردند که یه دفعه یکی از اقایون مسافر, که یه دختر و خانم همراهش بود با لحن بدی داد زد که اهنگ و قطع کنین, خانم و اقای لیدر توجهی نکردند و اون مرد دوباره فریاد زد و یکی دیگه از مسافرها بهشون تذکر داد که شما دوست ندارین, بقیه دوست دارن, لطفا رعایت کنین و همین جرقه شد و دو تا خونواده با هم دعوا ی بزرگی و شروع کردند که اصلا خاموش نمی شد.
همسرم با هر بدبختی واسطه شد و اونهارو از هم جدا کرد تا رسیدن به فرودگاه همه در سکوت بدی به سر بردیم. واقعا تاسف خوردیم که حتی اینجا هم هموطنها با هم متحد نیستن و اینجوری لحظه آخری رو برای همه مسافرها بد تموم می کنن. وارد فرودگاه شدیم و از گیتها گذشتیم و فری شاپ کوچکی هم داشت که اکثر برندهای مشهور با قیمت بهتری نسبت به بقیه مالها پیدا می شد. ساعت پروازمون ۷ عصر بود و بدون کوچکترین تاخیری انجام شد و در مورد غذا همون جوجه کباب خوب رو سرو کردن.
خدارو شکر بعد از ۱ساعت و۴۵ دقیقه به فرودگاه امام رسیدیم و بعد از تحویل وسایل, به سمت پارکینگ رفتیم و اینجا بود که سفر هیجان انگیز و اتفاقی ما به اتمام رسید و تازه قسمت سخت سفرمون, که همون برگشتن به سنندج و ۵ ساعت رانندگی با سرعت در شب بود, شروع شد.
از خدای بزرگ سپاسگزارم که به ما فرصت سیر و سفر را در روی زمین فراخ, داده است تا هر بار بیشتر به وجود خالقمان ایمان بیاوریم.
اگه سفرنامه رو دوست داشتید, ممنون می شم لایک کنید.
ممنون از دوستان عزیز که سفرنامه رو خوندید و از بابت هر گونه کمی و کاستی عذر می خواهم.
هزینه های سفر به تفلیس
- بلیط رفت و برگشت با پرواز تابان و هتل کلمبی برای ۴ شب:۳,۵۰۰ تومان
- عوارض فرودگاه:۲۲۰ هزار
- سیم کارت گرجی:۲۰ لاری
- هزینه تاکسی:برای ۶ نفر در اکثر مسیرها:۱۵ لاری
- بلیط تلکابین:۶ لاری
- هزینه غذا برای هر نفر در حدود:۱۵ لاری
نویسنده: limo