گچسر به طالقان ( سفر در طبیعت و روستاهای طالقان، با دوچرخه )

4.5
از 28 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
گچسر به طالقان ( سفر در طبیعت و روستاهای طالقان، با دوچرخه ) + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
19 شهریور 1399 09:00
21
21.3K

طالقان زیبا

طالقان شهرکی است که در 140 کیلومتری شمال غربی تهران و در استان البرز ( و در مرز استان قزوین ) قرار دارد و مسیر دسترسی به آن از طریق آزاد راه کرج قزوین است،  از طریق جاده ای که به فاصله کوتاهی بعد از شهرک  آبیک، از اتوبان جدا شده و به سمت شمال می رود.

چون طالقان در میان  دامنه های جنوبی رشته کوه  البرز قرار گرفته طبیعت زیبا و خوش آب و هوایی دارد. شهرک طالقان مرکز شهرستان طالقان است که متشکل از حدود هشتاد روستاست.  طالقان و روستاهای پیرامون آن به عنوان ییلاق اهالی تهران و کرج ، پذیرای گردشگران زیادی هستند .

قلل مرتفع البرز مانند علم کوه در ناحیه شمالی طالقان قرار دارند. تقریبا تمام روستاهای شهرستان طالقان ، سرسبز و پر آب و درخت هستند. چشمه سارهای زیادی در این منطقه وجود دارد .

رود شاهرود در منطقه طالقان جاری است که بر روی آن سدی احداث شده و دریاچه پشت  این سد که به نام دریاچه طالقان معروف است، از شهرک طالقان به سمت غرب این شهرستان کشیده شده است .

1.JPG

تصویر 1 : موقعیت شهرستان طالقان

 تابلویی مسحور کننده از طبیعت، جاگرفته در ذهن من  

در تیر ماه سال 94 اولین دیدار من از یکی از روستاهای شهرستان طالقان شکل گرفته بود. در آن برنامه که قرار بود پیمایشی در طبیعت کوهستانی البرز از شمال شهرستان طالقان تا جنوب شهرستان تنکابن (منطقه معروف به "سه هزار") داشته باشیم وقتی در بامداد روز اول سفر و بعد از یک خواب شبانه در اتوبوس، چشم گشودم و از اتوبوس پیاده شدم خودم را در یک فضای لطیف بهشت گونه دیدم. شب قبل از آن، کلافه از گرمای تیرماه اصفهان بودیم و اکنون در یک صبح دل انگیز و فرح بخش، در هوایی به غایت مطبوع و همراه با نسیم خنک صبح گاهی  تنفس می کردیم و چشم اندازی بسیار زیبا در پیش رویمان قرار داشت که  آبی نیلگون رودی در میان درختان و بیشه زاری سبز، تابلویی سحرانگیز از یک طبیعت زیبا را خلق کرده بود. ما جایی در حومه روستای پراچان در قسمت شمال شرقی شهرستان طالقان بودیم که قرار بود پیمایش خود را از آن محل شروع کنیم.

در آن روز تابستانی سال 94، هوای نیمه کوهستانی آن منطقه از طالقان و خنکای صبحگاهی آن همراه با تابلوی مسحورکننده ای از طبیعت، عجیب بر دل من نشست و در خاطرم باقی ماند.  

2.JPG

تصویر 2 : تابلویی از طبیعت طالقان که در تابستان سال 94 در خاطر من باقی مانده بود (  روستای پراجان طالقان )

ماجرای این بار سفر

بعدها دانستم که طالقان و روستاهای آن، یک منطقه ییلاقی برای اهالی کرج و تهران است و اینکه هنرمندان متعددی، قسمتی از عمر خود را در این مناطق سپری کرده اند تا در حین استفاده از لطافت هوا و طبیعتی سبز و پرآب، برای مدتی از هیاهوی شهر و آلودگی ها و عوارض ناشی از شهرت و مسایل سیاسی و اجتماعی بدور باشند.   

از آن زمان همواره مترصد فرصتی بودم که سفری به طالقان و روستاهای آن داشته باشم، تا سرانجام در تیرماه سال گذشته ( 98 ) این فرصت مهیا شد. مدتی بود که پیشنهاد یک سفر با دوچرخه را در منطقه طالقان به دوست دیرینه ام احسان داده بودم و برای مسیر پیمایش، جاده کوهستانی مابین گچسر ( در جاده چالوس ) به طالقان را پیشنهاد داده بودم . احسان مانند همیشه که یک دوست همراه و خوب و مسئولیت پذیر بود، یک طراحی نسبتا  دقیق از مسیر پیمایش و جاذبه های طبیعی آن را برای یک سفر دو سه روزه آماده کرد ولی در عین حال روال کلی برنامه را انعطاف پذیر باقی گذاشتیم تا بر حسب مقتضیات،  نقاط  شب مانی را در حین سفر انتخاب کنیم. 

این سفر دومی بود که همراه با احسان، در طبیعت زیبای ایران رکاب می زدیم. احسان قبلا در آبان 97 اولین برنامه سفر خود با دوچرخه را همراه من شروع کرده بود، در آن سفر پنج روزه، در طبیعت زیبای کردستان از بانه تا سردشت و تا نیمه مسیر پیرانشهر رکاب زده بودیم و از مجاورت مناطق صفر مرزی با کردستان عراق عببور کرده بودیم و من بعد از آن برنامه خیلی خوشحال بودم که احسان نیز به جمع دوستداران سفر سایکل توریستی پیوسته است. حالا این بار این سفر سه روزه در منطقه طالقان، یک بار دیگر عطش خود را برای طبیعت گردی و سفر با دوچرخه در دل زیبایی های طبیعت کشورمان، سیراب می کردیم.

3.JPG

4.JPG

تصاویر 3 و 4 : همراه با احسان در سفر کردستان ( آبان 97 ) ( تصویر 4 ، مربوط به کانی گراوان در نزدیکی شهر رَبَط در جاده سردشت به مهاباد است )

قضایا به گونه ای پیش رفت که عادل، یکی دیگر از دوستانمان نیز همسفر ما در این سفر شد . عادل، بار اولی بود که سفر چند روزه با دوچرخه را تجربه می کرد و در عین حال در آن زمان مقداری اضافه وزن داشت و رکابزنی در شیب های کوهستانی ممکن بود برایش چندان راحت نباشد، ولی هرچه بود عادل از بچه های کوهنورد و فعال محسوب می شد و  از آن تیپ دوستانی بود که " خواستن" را به مرز " توانستن" می رسانند. 

5.jpg

تصویر 5 : عادل و گردنه عسلک در جاده گچسر به طالقان

.

6.jpg

تصویر 6 : در ارتفاعات جاده گچسر به طالقان  

چهارشنبه شب هنگام سوار  اتوبوسی  می شویم  که از اصفهان به مقصد چالوس و شهرهای شمالی کشور می رود، ولی ما قرار است در جایی  در مجاورت روستای گچسر در اواسط جاده چالوس پیاده شویم. دوچرخه ها را هم طبق معمول در صندوق اتوبوس جا می دهیم. 

 

حسرت

در اتوبوس صحبتمان گل می اندازد، در حالیکه امیدواریم فضای خنده و گفتگو و شوخی های دوستانه مان ایجاد مزاحمتی برای اطرافیان نکند. مدتهاست که عادل را ندیده بودم و هر سه مان از این دیدار مجدد و سفر هیجان انگیزی که در پیش داریم ، ذوق زده هستیم، بنابر این اگر هیجان و نشاطمان را با شوخی و خنده و بگو مگو های دوستانه نشان می دهیم، بر ما حرجی نیست. در صندلی های ردیف پشت سر احسان و عادل، مادر و دختری نشسته اند . حس می کنم که گوش دختر جوان به صحبت های ما تیز شده است و انگار که برایش جذابیت دارد. پدر و خواهر دختر هم در ردیف جلوی ما نشسته اند.

حدسم درست بود و دختر جوان هم مانند بسیاری از دختران سرزمینمان به دوچرخه سواری علاقه دارد و به صحبت و شوخی های ما در باره سفر و دوچرخه سواری و شیطنت هایمان، گوش سپرده است.

بعد از مدتی پدر خانواده نیز به جمع صحبتمان اضافه می شود. او نیز به دوچرخه سواری علاقمند است و از این تیپ مسافرت ما که دوچرخه را بوسیله اتوبوس تا مبدا حرکت می آوریم، خوشش آمده است و تصمیم دارد این نوع سفر با دوچرخه را تجربه کند. این پدر و خانواده اصفهانی، خانه ای هم در کلاردشت دارند و این بار برخلاف همیشه تصمیم گرفته بوده اند که به جای خودرو شخصی ، با اتوبوس و وسایل نقلیه عمومی، خود را به کلاردشت برسانند. دخترها هم هردو جوان و تحصیل کرده هستند.

بعد از ساعاتی، بر روی صندلی های vip اتوبوس به خوابی دلچسب می روم . از آن تیپ آدم هایی هستم که در حین سفر شبانه در اتوبوس، از مبدا تا مقصد را می توانند یکسره بخوابند، بویژه آنکه در هنگام شب، دلواپسی و نگرانی بابت از دست دادن فرصت تماشای مناظر بیرون را ندارم. سحرگاه فردا که چشم باز می کنم مناظر زیبایی از کوهستان های حومه کرج و چشم انداز باغات و منازل روی این ارتفاعات را می بینم. ظاهرا اینجا محله بیلغان کرج و آخرین نقطه خروجی شهر به سمت جاده چالوس است. رود کرج هم باید جایی در دره های این منطقه جریان داشته باشد. در این گرگ و میش بامدادی، سوسوی چراغ منازل  بر روی ارتفاعات و در میان چشم انداز باغات، منظره زیبایی خلق کرده است. اینکه از خواب که بیدار شدی چنین منظره های زیبایی در پیش چشمانت قرار داشته باشند، از خوش شانسی خودت است. از اینجا به بعد سعی می کنم بیدار بمانم تا مشاهده مناظر اطراف را از دست ندهم.

ساعت نزدیک شش صبح است که بعد از مقداری معطلی در ترافیکی زود هنگام در جاده چالوس ، به نزدیکی روستای گچسر می رسیم و بعد از خداحافظی با خانواده خونگرم هم شهری، پیاده می شویم . بعد از پیاده شدن است که تازه یادم می آید هنوز با این خانواده خونگرم و دوست داشتنی اصفهانی که در عین حال ویلایی در شمال دارند و در عین حال، فرزندانی تحصیل کرده دارند و در عین حال، اهل سفر و ورزش و دوچرخه هم هستند، هیچ شماره تلفنی رد و بدل نکرده ام . ای وای برمن!!! ، بعضی وقت ها فرصت را چه آسان ازدست می دهم D :) ولی خوب اگر در عالم حقیقت میسر نشد، در عالم خیال که می توانم تصور کنم که همراه پدر و دخترها سرگرم رکابزنی در کلاردشت و رودبارک و جاده عباس آباد هستم، در حالی که قرار است شب هنگام برای شام و استراحت به ویلای ایشان، که حتی فراموش کرده ام نامشان را بپرسم :( ،  برویم و ...... و وای، اگر می شد، چه می شد این سفر خاطره انگیز!!! ولی افسوس که نشد! ...... می بینید که در عین حالی که در دوست یابی استعداد دارم ولی بعضی مواقع حواسم پرت می شود و دوستان مانند ماهی از دستم لیز می خورند. D :)

7.jpg

تصویر 7 : چشم اندازی از طبیعت روستاهای اطراف کلاردشت

.

8.JPG

تصویر 8 : در یک مه رویایی در مسیر رودبارک به ونداربن، در منطقه کلاردشت

.

9.JPG

تصویر 9 : در جنگل های مسیر کلاردشت به عباس آباد، در نزدیکی روستای دراسرا

موضوع دوچرخه سواری و بانوان

از اتوبوس پیاده شده ایم و باید سفرنامه را با  شروع رکابزنی از گچسر به سمت طالقان ادامه بدهم ولی این بار هم به مصداق " الکلام یجر الکلام " ( حرف، حرف میاره )، و  به مناسبت یک موضوع اجتماعی که مرتبط با مبحث سفر هم می شود، گریزی به صحرای کربلا می زنم، یعنی به موضوع شیرین دوچرخه سواری بانوان.

امروزه ، علاوه بر کشورهایی مانند چین، ژاپن و آمریکا، در بسیاری از کشورهای اروپایی، نهضت دوچرخه سواری، به صورت یک پدیده رواج یافته و معمول در جامعه، رشد قابل توجهی داشته است . زمانی دوچرخه سواری شهری برای رفت و آمد و انجام کارهای روزانه، عمدتا در هلند و آمستردام مرسوم بود، ولی اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی مانند کشورهای اسکاندیناوی ( دانمارک، سوئد، نروژ )،  فنلاند، آلمان، انگلستان، فرانسه و ایتالیا، سویس و دیگر کشورهای اروپا، استفاده از دوچرخه برای جابجایی درون شهری به صورت امری مرسوم و متداول گشته است و سیاست های حمایتی متعددی مانند اعطای جوایز و یا سوبسید به ازای خرید دوچرخه برای شهروندانی که قصد استفاده از دوچرخه را دارند، در نظر گرفته می شود. و یا تخفیف های مالیاتی به شرکت هایی تعلق می گیرد که کارکنانشان با دوچرخه به سر کار می آیند.

علت رویکرد کشورهای مختلف به فرهنگ دوچرخه سواری، صرفه جویی در مصرف سوخت گران قیمت و نیز کاهش آلودگی شدیدی است که بسیاری از شهروندان کشورهای مختلف را تهدید می کند.

جالب است بدانید که همزمان با شیوع بیماری کرونا و تشدید احتیاط هایی که برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی ایجاد شده ، آمار داوطلبان استفاده از دوچرخه بیش از پیش شده است.

تصاویر و فیلم هایی از اینترنت در مورد دوچرخه سواری :

10.jpeg

11.jpg

12.JPG

14.jpg

تصاویر 10 تا  14 : فرهنگ دوچرخه سواری در کشورهای مختلف  

.

15.jpg

تصویر 15 : برخی مقامات دولتی کشورهای غربی از دوچرخه برای تردد روزانه خود استفاده می کنند 

.

16.jpg

تصویر 16 : استفاده از دوچرخه به عنوان ابزار شغلی در کشورهای آسیای شرقی

ویدئویی از دوچرخه سواری در اروپا

 

ویدئویی عاطفی از دوچرخه سواری : " یک دوست خوب "

و اما در ایران ......

 با وجود برخی حمایت ها، اما هنوز فرهنگ دوچرخه سواری در ایران رشد چندانی نکرده است و متاسفانه در این میان، دوچرحه سواری بانوان در سطح شهرها و با وجود آنکه هیچ منع قانونی ندارد، اما از سوی برخی نهاد و ارگان ها به عنوانی عملی خلاف قانون یا شرع ( تحت عنوان هنجار شکنی ) تلقی می شود و بعضا برخوردهای نامناسب و البته بدون توجیه قانونی در این رابطه صورت می پذیرد. ولی خوشبختانه ............ مردم فرهیخته و بانوان با فرهنگ کشورمان همچنان در صحنه اند تا به مرور به حق طبیعی و قانونی خود در زمینه آزادی استفاده از دوچرخه دست یابند.

17.jpg

تصویر 17 : مهدی جمالی نژاد، شهردار سابق اصفهان از مبدعین و حامیان اصلی دوچرخه سواری و سه شنبه های بدون خودرو در ایران

.

18.jpg

19.jpg

تصاویر 18 و 19: دوچرخه سواری، حق طبیعی بانوان ایرانی  

.

20.jpg

تصویر 20 : دوچرخه و عاشقی

.

21.jpeg

تصویر 21 : بانوی قجری و دوچرخه

( تصاویر 17 تا 21 از اینترنت هستند )  

23.JPG

تصویر 23 : حقیر سر تا پا تقصیر در پارک وکیل آباد مشهد     

ویدئو دوچرخه سواری بانوان، پارک ناژوان و زاینده رود اصفهان

برگردیم به سفرنامه -  حرکت در جاده گچسر به طالقان

در نزدیکی روستای گچسر از اتوبوس  پیاده می شویم و بعد از جایگزاری خورچین و بار و بندیل  بر روی دوچرخه ها ، حدود ساعت 6 صبح است که استارت حرکت در جاده گچسر به طالقان را می زنیم . جاده در همان ابتدا، سربالایی تندی دارد اما بعدا شیب ملایمی پیدا می کند. در حقیقت، این جاده به صورت عرضی از دامنه های جنوبی رشته کوه البرز میانی حرکت می کند. شیب تند جاده را بعد از 15 کیلومتر، در گردنه عسلک در پیش رو خواهیم داشت و بعد از این گردنه، بقیه مسیر حدود 50 کیلومتری تا شهر طالقان عمدتا به صورت سرازیری خواهد بود.

مسیر گچسر به طالقان یک مسیر 66 کیلومتری کوهستانی است که شاید بتوان تمام مسیر آن را در یک برنامه فشرده یک روزه رکاب زد، ولی قصد ما صرفا یک فعالیت ورزشی در قالب دوچرخه سواری نیست، بلکه در درجه اول، هدفمان یک طبیعت گردی لذت بخش و کشف و دیدار از جاذبه های طبیعی این منطقه است و برای این منظور، استفاده از دوچرخه را بهترین وسیله تشخیص داده ایم . ما تصمیم داریم سه روز را در طبیعت و روستاهای منطقه طالقان سپری کنیم و عجله چندانی برای رکابزنی سریع در این مسیر نداریم.

ما جایی در حومه روستای گچسر از اتوبوس پیاده شده ایم و بعد از آنکه به ارتفاع مجاور جاده رکاب آمدیم، چشم انداز زیبایی از روستای گچسر و بیشه و درختان سرسبز این منطقه در پیش چشمانمان قرار گرفت. روستاهای سرسبز وِلِه و آسیاب درگاه ، که چسبیده به روستای گچسر هستند، چشم انداز منطفه را زیباتر کرده اند.

24.jpg

25.jpg

26.jpg

تصاویر 24 تا 26 : چشم اندازی از حومه گچسر،  در مجاورت جاده چالوس

اطلاعاتی در باره گچسر و جاده گچسر به طالقان 

گچسر روستایی  در استان البرز ، در جاده چالوس و در 65 کیلومتری کرج می باشد . ارتفاع این روستا از سطح دریا 2230 متر می باشد و در تابستان آب و هوایی معتدل و مطلوب دارد . 

از طرف دیگر، گچسر در نزدیکی سه راه دیزین شمشک در جاده چالوس قرار دارد و پیست اسکی بزرگ و معروف دیزین تنها 12 کیلومتر با گچسر فاصله دارد . هتلی نیز در نزدیک گچسر برای پذیرایی از گردشگران احداث شده است.

باغ لاله ای که به نام باغ لاله گچسر معروف شده، اما  به فاصله چند کیلومتری گچسر و در روستای گرماب قرار دارد . از کرج که بیایید ابتدا به روستای گرماب می رسید و بعد به روستای حسنکدر و نساء و بعد به روستای گچسر می رسید . موقع گل دهی و جشنواره گل لاله در این باغ یک هکتاری در نیمه اردیبهشت می باشد .

از  محل روستای گچسر، جاده ای فرعی از جاده چالوس جدا می شود که با گذشتن از مسیر کوهستانی این نواحی از البرز به شهرک  طالقان می رسد . هشت کیلومتر اول جاده گچسر به طالقان یعنی از گچسر تا روستای آزاد بر ، آسفالته است . بعد از آن جاده خاکی می شود که تا بالای گردنه عسلک ، تیغ حورده و جاده خاکی مسطح و نسبتا مطلوبی است ولی در زمان عبور ما،  از گردنه عسلک به سمت طالقان تا روستای گراب ، جاده، حالت خاکی سنگلاخی داشت .  از روستای گراب، مجددا وضعیت جاده مطلوب و به تدریج آسفالته می شود و بعد از آن، تا شهرک طالقان، یک جاده تماما آسفالته است. رودخانه گچسر، به موازات نیمه ابتدایی جاده گچسر به طالقان قرار دارد. این رود در محل روستای گچسر به رود کرج می پیوندد. اما در آن سوی گردنه عسلک و از روستای گراب به بعد، سرشاخه هایی از رود شاهرود شروع می شود که تقریبا به موازات جاده به سمت شهر طالقان می رود تا نهایتا به دریاچه پشت سد طالقان وارد شود.

غار یخ مراد که از اسفند تا اواخر بهار، پوشیده از قندیل های یخی است، در فاصله پنج کیلومتری از گچسر قرار دارد و از جاده گچسر به طالقان قابل دسترسی است. شهرستان طالقان دارای بیش از هشتاد روستای سرسبز می باشد و تعداد زیادی از این روستاها از طریق جاده طالقان به گچسر قابل دسترسی هستند.

27.jpg

تصویر 27 : در روستای کهنه ده  در نزدیکی غار یخ مراد در ابتدای جاده گچسر به طالقان   

.

28.jpg

29.jpg

30.jpg

تصاویر 28 تا 30 : نماهایی از رود گچسر که به سمت رود کرج در جاده چالوس روان است

هشت کیلومتر که از گچسر آمده ایم به سه راهی روستای آزاد بر می رسیم. مسیر آسفالته و مستقیم به روستای آزادبر می رسد ولی ما باید مسیر جاده خاکی در سمت چپ را ادامه بدهیم که به گردنه عسلک می رسد. حالا دیگر، جاده کاملا در نزدیکی رود و مزارع و مراتع اطراف ان قرار گرفته و بعد از مدتی چشم انداز زیبای قله برف گیر هفت خوان در پیش رویمان قرار می گیرد. این کوه با ارتفاع حدود چهار هزار متر ( 3971 متر ) از سطح دریا، یکی از قلل رشته کوه طالقان محسوب می شود.

31.JPG

تصویر 31 : نقشه مسیر گچسر به روستای آزادبر

.

32.jpg

تصاویر 32 : تابلو راهنما در سه راهی روستای آزادبر

.

33.jpg

34.jpg

35.jpg

تصاویر 33 تا 35 : چشم اندازهای مسیر، قبل از گردنه عسلک

.

36.jpg

37.jpg

تصاویر 36 و 37 : چشم انداز کوه هفت خوان، قبل از گردنه عسلک  

به لطافت بهار، به مهربانی خانواده های ایرانی

جاده خلوت و کم ترددی است که به ندرت می توان خودرویی را در حال عبور دید. یک نیسان پاترول سفید رنگ از پشت سرمان می آید. خانواده ای در آن هستند و روی سقف ماشین، چوب و هیزم گذاشته اند . مشخص است که مسافرانی هستند که قصد کمپ و شب مانی در این منطقه را دارند . راننده سرعتش را کم می کند و در حین عبور، سلام و علیکی می کنیم . با دست اشاره می کنیم که احتیاج به آب داریم . با آنکه در منطقه پرآبی هستیم ولی از ابتدای راه تا حالا چشمه آبی ندیده بودیم و حالا قصد داشتیم که بطری هایمان را پر از آب بکنیم. راننده می ایستد . چند دبه بیست لیتری آب همراه خودشان دارند. صحبتمان کل می کند و متوجه می شویم که خودش از کوهنوردان حرفه ای است که حالا همراه خانواده برای تفریح به اینجا آمده است . تعدادی از کوهنوردان با سابقه اصفهان را هم می شناسد. خانم ایشان تعارف می کند که اگر ناهار نداریم مهمانشان باشیم، به شوخی جوابش را می دهم که ما گیاهخوار هستیم و همین علف و سبزه های کوه برایمان بس است! می خندیم و بعد از مقداری گفت و گو و شوخی، خداحافظی می کنیم و به راهمان ادامه می دهیم.

حالا دیگر جاده به تدریج ارتفاع  می گیرد و چشم انداز اطراف را عمدتا کوه و برف و یخچال تشکیل می دهد، البته هنوز در برخی نواحی، رود و جویبار  هم می بینیم . 

38.jpg

39.jpg

40.jpg

تصاویر 38 تا 40 : چشم انداز ارتفاعات، قبل از گردنه عسلک

حالا به کوهی می رسیم که گردنه عسلک بر فراز آن قرار دارد و جاده با یک شیب تند و پیچاپیچ به بالای آن می رود . از دور، نیسان پاترول دوستمان را می بینم که در قسمتی از جاده در وسط کوه توقف کرده است، گویی منتظر چیزی هستند. یک شیب تند و یک رکابزنی جانانه را در پیش رو داریم . آبی در زیر گردنه جاری است که بندهای کوچکی جلو آن ایجاد کرده اند . اینجا توقف می کنیم تا میوه ای بخوریم و استراحت کوتاهی بکنیم و برای بالا رفتن از شیب گردنه آماده شویم.

41.jpg

42.jpg

تصاویر 41 و 42 : آبی که از زیر گردنه عسلک روان است

به راه می افتیم و آهسته ولی پیوسته رکاب می زنیم و به تدریج در شیب شدید کوه بالا می رویم . حالا به کنار نیسان پاترول رسیده ایم . باز هم سلام و خوش و بش و اظهار شادمانی داریم. خانم مهربان، برایمان تدارک ساندویچ الویه خانگی دیده است و هرچند می گوید که برای چیدن گیاهان خوراکی و دارویی در اینجا ایستاده اند ولی حدس می زنم که می خواسته ساندویچ ها را بدستمان برساند. این هم وطنان پر عاطفه و مهربان ما در دنیا کم نظیر هستند.

43.jpg

تصویر 43 : خانواده محترم و مهربانی که در مسیر با آنها آشنا شدیم و از ما پذیرایی کردند

در گردنه عسلک

ساعتی رکاب می زنیم و رکاب می زنیم و بالا و بالاتر می رویم تا خود را به بالای گردنه برسانیم . در میانه راه، عضله پای عادل دچار انقباض و درد شدید می شود ولی خوشبختانه بعد از استراحت کوتاهی، بهتر می شود. سرانجام به بالای گردنه می رسیم . اینجا ارتفاعی در حدود 3100 متر از سطح دریا دارد .

ساختمان کوچکی در بالای گردنه است و تعدادی چوپان با الاغ هایشان هم هستند. عکس هایی به یادگار می گیرم.

44.jpg

45.jpg

46.jpg

47.jpg

تصاویر 44 تا 47 : در ارتفاعات گردنه عسلک

در زیر سایه کوتاه ساختمان استراحت می کنیم و تنمه غذای خود را می خوریم . حالا 16 کیلومتر از گچسر فاصله گرفته ایم در حالی که حدود 900 متر هم افزایش ارتفاع داشته ایم .

48.JPG

تصویر 48

و حالا، در سراشیبی ها

به راه می افتیم . از اینجا، جاده خاکی حالتی سنگلاخی پیدا می کند و با توجه به آنکه سراشیبی تندی در پیش رو داریم باید با احتیاط و آماده به ترمز حرکت کنیم تا تعادل دوچرخه ها به نخورد و نیفتیم.

به محل اولین چشمه در مسیرمان می رسیم . خانواده ای عشایری هم اینجا هستند. آب برمی داریم و به حرکت ادامه می دهیم و آنقدر پیش می رویم و ارتفاع کم می کنیم  تا سرانجام بعد از یکی دوساعت، چشم اندازی سرسبز در پیش چشمانمان قرار می گیرد . اینجا حومه روستای گراب است که در دامنه غربی گردنه عسلک در دل دره ای سرسبز و زیبا قرار گرفته است و رودی هم از میان این روستا جاری است که به سمت غرب و طالقان در حرکت است تا به رود شاهرود، مهمترین رود منطقه طالقان بپیوندد.   

روستای گراب ، در شرقی ترین قسمت شهرستان طالقان  

روستای گراب ( Garab ) ، شرقی ترین روستای شهرستان طالقان می باشد . شهرستان طالقان شامل هشتاد روستا است که همگی به علت موقعیت آنها در طبیعت کوهستانی منطقه البرز ، سرسبز و خوش آب و هوا هستند .

در روستای گراب، رودخانه ای پرآب جریان دارد که از سرشاخه های های رود شاهرود بوده  و به سمت دریاچه سد طالقان جاری می شود . رودخانه شاهرود بعد از سد طالقان باز هم به سمت غرب ادامه مسیر داده و  آنقدر در میان رشته کوه های البرز پیچ و تاب می خورد تا نهایتا به دریاجه سد منجیل ( سپید رود ) می ریزد .   

ظاهرا روستای گراب  یک چشمه آب گرم هم دارد که البته ما فرصت دیدار از آن را نداشتیم. ما در برنامه رکابزنی از گچسر به طالقان و بعد از پشت سر گذاشتن جاده خاکی سنگلخی گردنه عسلک ، به روستای زیبا و سرسبز گراب رسیده بودیم. فاصله روستای گراب تا شهرک طالقان ، حدودا 45 کیلومتر می باشد .

49.jpg

50.jpg

51.jpg

52.jpg

53.jpg

54.jpg

55.jpg

تصاویر 49 تا 55 : روستای گَراب

در روستای گراب، برای شارژ باطری دوربین در کنار مغازه ای توقف می کنم . صاحب مغازه علاوه بر آنکه شارژر را به پریز برق متصل می کند، از ما با چای هم پذیرایی می کند. اینجا شبیه یک کارگاه است و صاحب آن توضیح می دهد که اصالتا آذری است و کارش تولید پنیر لیقوان است. تولید این نوع پنیر پروسه نسبتا طولانی دارد و امسال، هنوز پنیرهایشان به عمل نیامده است.

بیماری عادل و ماندگار شدنمان در روستای گته ده    

به مسیرمان ادامه می دهیم . کم کم جاده وضع بهتری پیدا می کند و سرانجام تبدیل به یک جاده آسفالته می شود.

56.jpg

تصویر 56 : در مسیر روستای گراب به گته ده

 از هنگام حرکت از گردنه عسلک، عادل احساس ناراحتی و بیماری پیدا کرده است، در روستای گراب، سراغ درمانگاه را گرفته ایم ولی راهنماییمان کرده بودند که روستای گته ده ( Gate Deh )، درمانگاه دارد. حالا بعد از 16 کیلومتر پیمایش از گردنه عسلک، به روستای گته ده رسیده بودیم .

ویدئوی زیبایی های مسیر گچسر تا روستای گته ده

57.jpg

58.jpg

تصاویر 57 و 58 : روستای گته ده

روستای گته ده، روستای نسبتا بزرگ و زیبا و سرسبزی به نظر می رسید. در همان ابتدای روستا، مسجد بزرگی جلب توجه می کرد. از اهالی روستا سراغ درمانگاه را گرفتیم. دکتر روستا را خبر کردند و او هم آمد و درب درمانگاه را برایمان گشود. جوانی خوش برخود و خوش اخلاق بود که بعدا گفت بهیار است و اهالی به او لقب دکتر داده اند. درمانگاه تمیز و آراسته ای بود و به کامپیوتر و اینترنت هم مجهز بود و جالب آنکه مشخصات عادل و بیماری او را در سیستم کامپیوتر درمانگاه ثبت کرد تا بعدا به عنوان سوابق بیماریش در برنامه سراسری سلامت وزارت بهداشت باقی بماند. از عادل شرح حال گرفت و یک معاینه حسابی کرد و نهایتا تشخیص داد که ناراحتی گوارشی عادل به علت استرس و فشار ناشی از سفر است . اورالیتی به عادل داد و نهایتا بابت این خدمات، هیچ هزینه ای دریافت نکرد. گویا خدمات بهداشتی درمانی در روستا کاملا رایگان است.

عصر هنگام بود و ترجیح دادیم که امشب را در همین روستای گته ده  اطراق کنیم و چه شانسی آوردیم که اینجا ماندیم، چون بعدا متوجه شدیم که این روستا از زیباترین روستاهای شهرستان طالقان محسوب می شود. ماندگار شدن در روستا را مدیون بیماری عادل بودیم، چون در غیر این صورت ممکن بود خیلی راحت و بدون توجه به زیبایی های پنهان پیرامون روستای گته ده، از این روستا عبور کرده باشیم.

تعزیه

مانند همیشه برای محل خواب از مسجد و یا حسینیه ای در روستا سراغ گرفتیم. همان بهیار جوان راهنماییمان کرد که امکان استفاده از محل مسجد وجود دارد ولی آن شب به مناسبت سالگرد بزرگداشت شهدای روستا در جنگ، مراسم تعزیه ای در مسجد برقرار است که تا نیمه شب بطول می انجامد و البته فردا ظهر هم  ناهار نذری می دهند. 

حقیقتش احتمالا امکان کمپ در محیط پیرامون روستا هم وجود داشت ولی حیفمان می آمد از روستا و مردم آن دور باشیم . یکی از لذت های سفر برای ما شناخت فرهنگ و آداب و رسوم مردم مناطقی است که سفر می کنیم، از طرفی مگر می شود از غذای نذری گذشت؟!

59.jpg

تصویر 59 : شهدای روستای گته ده که هر سال مراسم بزرگداشت آنها را برگزار می کنند

.

60.jpg

تصویر 60 : مراسم تعزیه در مسجد روستای گته ده

این بود که رحل اقامت در آبدارخانه مفروش ولی کوچک مسجد افکندیم و صاحبان مجلس نیز با روی گشاده و بدون هیچ اعتراضی، حضورمان را قبول کردند و با چای از ما پذیرایی کردند. شب هنگام، این آبدارخانه، محل تعویض لباس هنرمندان تعزیه گردان بود. با آنکه عادل و احسان در گوشه ای از اتاق خوابیده بودند ولی به علت کوچک بودن اتاق، تقریبا زیر دست و پای بقیه بودند. تعجب می کردم که در چنین وضعیتی، هم آنها می توانستند بخوابند و هم هیچ کس کوچکترین اعتراضی نداشت. من با آنکه واقعا خسته بودم  ولی هم نمی توانستم از مشاهده مراسم تعذیه صرف نظر کنم و هم شایسته نمی دیدم که نسبت به مراسم و اعتقادات اهالی بی اعتنا باشیم. این بود که در مراسم تعذیه که در سالن اصلی مسجد برگزار می شد شرکت  کردم و از مراسم فیلم گرفتم.

ویدئوی مراسم تعذیه در مسجد روستای گته ده  

نیمه شب و بعد از اتمام مراسم به طبقه فوقانی مسجد که قسمت زنانه مسجد محسوب می شد نقل مکان کردیم تا بالاخره  بعد از یک روز فعال و پر هیجان، خوابی راحت و آرامش بخش داشته باشیم.

صبح فردا حال عادل بهتر شده بود. وسایلمان را داخل مسجد گذاشتیم و برای مکاشفه زیبایی های روستا و طبیعت پیرامون آن عازم شدیم و چه صبح دل انگیزی بود و چه خاطره زیبایی شد برایمان یک پیاده روی لذت بخش در یک محیط بهشتی که رود و آب داشت و سبزه و گل و درخت و کوه و آبشار داشت و  از همه مهمتر اینکه در مجاورت مردمی بودیم که مهربان بودند و بزرگوار.

61.jpg

62.jpg

63.jpg

64.jpg

65.jpg

تصاویر 61 تا 65 : نماهایی از طبیعت زیبای روستای گته ده

در باره روستای گته ده،  زیباترین روستا در شهرستان طالقان

گته ده که به زبان تبری به معنی آبادی بزرگ می باشد، از زیباترین و جذاب ترین روستاهای شهرستان طالقان می باشد. این روستا با طبیعت مسحور کننده آن در 35 کیلومتری شرق شهرک طالقان و در مسیر جاده طالقان به گچسر قرار دارد .

رود گراب و رود جاری در دره کهار، در این روستا به هم می پیوندند و سر شاخه رود شاهرود را تشکیل می دهند که به سمت طالقان سرازیر شده و به  دریاچه پشت سد طالقان می ریزد .

قلل کوه های زیبا  و مرتفع کهار و ناز در سمت جنوب این روستا قرار دارند و دره ای زیبا و سرسبز و پر آب در ناحیه جنوب این روستا به سمت دامنه شمالی کوه کهار کشیده شده که بعد از دو کیلومتر به آبشاری جاری در دل سنگ ها در دامنه کوه می رسد . این مسیری است برای صعود به قله کهار از سمت جبهه شمالی این کوه .

اهالی روستای گته ده که عموما از وضعیت مالی مطلوبی برخوردارند و از شخصیت های اجتماعی محسوب می شوند، اکثرا در تهران و کرج ساکن هستند و از روستای گته ده به عنوان ییلاق تابستانی خود استفاده می کنند .به این ترتیب این روستای زیبا و خوش آب و هوا، گردشگران متعددی از اقوام و آشنایان اهالی آن دارد. نام فامیل اهالی روستا، غالبا " کیان " و " یکان "  است .

روستای گته ده، قدمت تاریخی زیادی هم  دارد و ظاهرا در قبرستان مجاور این روستا، سنگ قبرهایی متعلق به دوره صفوی و  اسلامی و قبل از اسلام وجود دارد . اشیاء سفالی قدیمی نیز در این روستا یافت شده است .  

امامزاده ای با حیاطی دلنشین و مصفا در این روستا قرار دارد که از آن ، منظره زیبای قله پربرف کوه کهار را در سمت جنوب روستا می توانستیم مشاهده کنیم .

66.jpg

تصویر 66 : رودهای گراب و دره کهار در محل روستای گته ده به هم می پیوندند

.

67.jpg

تصویر 67 :  چشم انداز قلل زیبای ناز و کهار در ناحیه جنوب روستای گته ده

.

 

68.jpg

69.jpg

تصاویر 68 و 69 : روستای گته ده و اهالی و مهمانان با فرهنگ آن

.

70.jpg

71.jpg

72.jpg

73.jpg

74.jpg

75.jpg

76.jpg

تصاویر 70 تا 76 : طبیعت زیبای پیرامون روستای گته ده

برای ناهار ظهر در محل مسجد،  مهمان اهالی خونگرم و فرهیخته روستای گته ده هستیم. از وضعیت ظاهری شرکت کنندگان در این مراسم نیز می شد فهمید که با مردمی فرهیخته و دارای رده های اجتماعی شاخص مواجه هستیم. این موضوع را با صحبت با یکی از اقایان گرداننده مجلس، بیشتر متوجه شدیم، مردی که اهل فرهنگ و ادب بود و برایمان از قدمت تاریخی روستا گفت و از هم بستگی و اتحاد و فرهنگ بالای مردمان روستا و اینکه اکثر اهالی دارای مشاغل و پست های اجتماعی مطرحی در کرج و تهران هستند ولی روستا و آشنایان خود را فراموش نکرده اند و روستا و مراسم آن، موقعیت خوبی است برای دیدار خویشان و اهالی قدیمی با یکدیگر.

ویدئو زیبایی هایی روستای گته ده و مسیر آن  تا روستای نساء علیا

 به سمت جوستان و روستای نساء بالا

بعد از ظهر است که روستای زیبا و خاطره انگیز گته ده را به سمت طالقان ترک می کنیم . درست در آخرین لحظات، گروهی از دوچرخه سواران به مسحد می رسند. ذوق زده می شوم که دوست عزیزم آقای حمید رحیمی را می بینم . ایشان سرپرست گروه دوچرخه سواری به نام " بوم گشت " در اصفهان می باشد و برنامه های طبیعت گردی با دوچرخه را ترتیب می دهد. درست همزمان با ما ، ایشان هم برنامه رکابزنی از گچسر تا طالقان را داشتند ولی به علت ترافیک بسیار شدید جاده چالوس، اتوبوس آنها با تاخیر خیلی زیاد به گچسر رسیده بوده و بنابر این تیم آنها تقریبا یک روز از برنامه را از دست داده بودند و تازه به گته ده رسیده بودند.

از آقای رحیمی و دوستان تیم او خداحافظی می کنیم و به مسیر ادامه می دهیم. بعد از حدود 21 کیلومتر به روستای نسبتا بزرگ جوستان می رسیم. حدود 12 کیلومتر دیگر با شهرک طالقان فاصله داریم ولی ما بنا داریم که یک شب دیگر در منطقه زیبای طالقان بمانیم .

از روستای جوستان که خارج می شویم، تجمعی از ماشین ها و کمپ مسافران را در کنار رودخانه ای در پایین دست جاده مشاهده می کنیم . نمای زیبایی هم از یک منطقه سبز و پردرخت ، همراه با شیروانی رنگی خانه ها در دامنه کوهی در آن سوی رودخانه نظرمان را جلب می کند.  تابلوهای راهنما نشان می دهد که اینجا روستای نساء علیا است و باید یک منطقه گردشگری باشد. به آن سوی رود می رویم و بعد از گشت و گذاری در روستا و پیرامون آن، نهایتا در قسمت مسطحی از حاشیه رودخانه چادر خود را برپا می کنیم. در این روستا هم، شام امشب را مهمان اهالی هستیم. به مناسبت مذهبی، در مسجد روستا، غذای نذری می دهند.

80.JPG

تصویر 80 : نقشه مسیر از گته ده تا جوستان

.

81.jpg

82.jpg

83.jpg

84.jpg

85.jpg

تصاویر 81 تا 85 : حاشیه رودخانه شاهرود در مجاورت روستای نساء علیا، در یازده کیلومتری شرق شهرک طالقان  

گشت در روستا

روستای نساء علیا طبیعت زیبایی دارد و باغ های میوه مانند گیلاس در این روستا فراوانند . زیبایی های طبیعت در بیشه زارهای اطراف رود شاهرود بر زیبای روستای نساء علیا افزوده است . در این روستا رستوران و فضاهای اقامتی متعددی برای پذیرایی از گردشگران وجود دارد.  

عکس های پیش رو منتخبی از تصاویرم در گردشی است که در روستای نساء علیا داشتیم.

86.jpg

87.jpg

88.jpg

89.jpg

90.jpg

91.jpg

92.jpg

93.jpg

94.jpg

95.jpg

تصاویر 86 تا 95 : نماهایی از روستای نساء بالا

صبح فردا، علاوه بر گشت در داخل روستا و کوچه باغات آن، که در شیب کوه ایجاد شده، از گردش و پیاده روی در حاشیه رودخانه هم لذت می برم.

96.jpg

 

97.jpg

98.jpg

99.jpg

100.jpg

101.jpg

تصاویر 96 تا 101 : در حاشیه زیبای رود شاهرود در مجاورت روستای نساء علیا

حوادث تلخ طبیعت

طبیعت زیبا، متاسفانه قهار و خشن هم هست و اگر در طبیعت گردی ها، احتیاط لازم را نداشته باشیم ممکن است موجه با حوادث تلخی شویم . متاسفانه ساعاتی قبل از ورود ما، رودخانه شاهرود یک قربانی گرفته بود. پسر ده ساله خانواده ای وارد رودخانه می شود ولی آب رود پر فشار است و او را با خود می برد . پدر خانواده برای نجات پسر به آب می زند ولی دست سرنوشت، پدر را غرق می کند و پسر نجات می یابد . حادثه واقعا تلخی بود.

بعد از یک شب مانی در حاشیه رود شاهرود ، قبل از ظهر فردا این منطقه را ترک می کنم . عادل و احسان هنوز سرگرم استراحت در چادر خود هستند ولی من برای دیدار هر چه بیشتر از زیبایی روستاها و طبیعت طالقان، زودتر به راه می افتم و وعده دیدار مجدد با یکدیگر را در شهر طالقان می گذاریم.

به آن سوی رود می روم و آخرین تصاویر را از چشم انداز رود و روستا و طبیعت منطقه گردشگری نساء بالا می گیرم.  

102.jpg

103.jpg

104.jpg

105.jpg

تصاویر 102 تا 105 : تصاویر و چشم اندازهای دیگری از منطقه گردشگری روستای نساء بالا

در فرصت چند ساعته ای که دارم در مسیر باقی مانده تا شهرک طالقان، به روستاهای متعددی سرک می کشم،  روستاهایی که در این منطقه خوش آب و هوا و حاصلخیر، غالبا در فاصله نزدیکی از هم قرار دارند، بماند که برای دیدار از بعضی از آنها مانند روستای  وشته ، مجبور می شوم چند کیلومتر سربالایی را رکاب بزنم.

106.jpg

107.jpg

108.jpg

109.jpg

110.jpg

111.jpg

112.jpg

113.jpg

114.jpg

115.jpg

116.jpg

117.jpg

تصاویر 106 تا 117 : تصاویری حاصل گشت و گذارهای چند ساعته من در روستاها و طبیعت شهرستان طالقان، در قسمت شرقی شهرک طالقان

محله ایستا یا محله منتظران مهدی در حومه شهر طالقان

اکنون به شهر طالقان نزدیک شده ام . قسمتی سرسبز و پردرخت در منطقه پایین دست سمت چپ جاده، نظرم را جلب می کند . برای عکاسی از محل می ایستم . خودرویی هم در همین قسمت توقف می کند. از طریق سرنشینان خودرو متوجه می شوم که اینجا محله ایستا یا محله منتظران مهدی است. از قبل، در باره این محله در طالقان شنیده بودم و تصمیم به دیدار از اینجا را داشتم ولی محل دقیق آن را نمی دانستم . تصمیم داشتتم برای ارضا حس کنجکاویم در صورت امکان به داخل محله بروم ولی موضوع هایی باعث شد که از این کار صرف نظر کنم : شارژ باطری دوربینم تمام شده بود، وقت کم داشتم، و همه کس را هم از در آهنی محله به داخل راه نمی دهند.

به گرفتن عکس هایی از چشم انداز سبز محله ایستا قناعت می کنم.

118.jpg

119.jpg

تصاویر 118 و 119 : چشم اندازی از محله ایستا ( منتظران مهدی ) در حومه شرقی شهرک طالقان

 ویدئو زیبایی های مسیر روستای نساء علیا تا شهرک طالقان

در باره محله ایستا ( محله منتظران مهدی )

روستا یا محله ای در شرق شهرک طالقان قرار دارد که به علت عادات سنتی و مرموز اهالی آن ، جذابیت ویژه ای برای گردشگران پیدا کرده است، هرچند کمتر گردشگری می تواند وارد این محله یا روستا شود.

به علت آنکه اهالی این محل بر اعتقادات مذهبی قدیمی خود پابرجا مانده و از مظاهر تمدن مانند آب و برق و گاز و ماشین دوری می کنند به این روستا لقب روستای ایستا ( متوقف در زمان ) داده اند . وجه تسمیه دیگر این روستا را می توان توقف آنها در تبعیت از میرزا صادق مجتهد تبریزی دانست که از علمای زمان مشروطیت بود و هر گونه مظاهر تمدن را حرام می دانست و حکومت را فقط برای امام عصر جایز می دانست .

در روایات آمده که جمعی از پیروان حصرت مهدی از میان اهالی طالقان هستند، به همین جهت، پیر و مرشد فعلی اهالی محله ایستا، در حدود سی سال قبل از تبریز به طالقان آمد تا صحابه حضرت مهدی را بیابد و چون کسی را نیافت با استفاده از اموال فامیلی خود مزارعی را در طالقان خریداری کرد و خود و فامیل و آشنایان هم اعتقادش در این محل سکنی گرفتند و به این ترتیب، این  روستا یا محله در نزدیکی شهرک طالقان شکل گرفت . اکنون 60 نفر در محله ایستا زندگی می کنند .

گردشگران کنجکاو برای دیدار از این روستا معمولا از طریق جاده طالقان به جوستان در شرق شهرک طالقان به قسمتی از جاده می آیند که در بالادست این روستا قرار دارد و از بالا،  نمایی از مزارع و درختان و منازل این روستا را مشاهده می کنند .

با آنکه اهالی ترک زبان این روستا در انتظار ظهور حضرت مهدی هستند ولی ظاهرا هیچ گونه مراسم اعیاد و سوگواری های مذهبی را برگزار نمی کنند و به حج و سفر زیارتی هم نمی روند، به گونه ای که برخی، آنها را از فرقه اسماعیلیه و یا صوفی مذهب می پندارند .

خانه های این روستا با دیوارهایی بلند محصور شده ولی اگر بتوانی از در آهنی  ورودی به داخل محله بروی، مردان خونگرم محله را در حال کشاورزی در زمین های زراعیشان می بینی که البته در عین حال، شاکی هستند که گردشگران ، آرامش آن ها را به هم می زنند .پرورش اسب های گرانقیمت از جمله پیشه های اصلی مردم این محله است . 

ویدئوی محله ایستا طالقان ( از اینترنت )

به شهر طالقان می رسم. مدتی بعد، احسان و عادل هم می رسند. بطور تصادفی تعدادی از دوستان کوهنورد حرفه ای اصفهان را می بینیم که برای کوهنوردی در خط الراس قله های این منطقه آمده بوده اند و اکنون عازم بازگشت هستند.

120.JPG

تصویر 120 : مسیر بین جوستان و شهرک طالقان

.

121.jpg

تصویر 121 : میدان اصلی شهر طالقان

طالقان، شهرک کوچکی است که ترمینال اتوبوس بین شهری ندارد . ظاهرا تنها چند سرویس روزانه مینی بوس بین طالقان و کرج برقرار است که البته ما به علت دوچرخه ها نمی توانستیم از آنها استفاده کنیم. سرانجام با مدتی انتظار در کنار خیابان می توانیم یک ماشین پیدا کنیم که ما را تا شهر هشتگرد برساند . سه تا دوچرخه را هم روی سقف ماشین می خوابانیم و با طناب، محکم می کنیم . از هشتگرد تا شهر کرج را هم رکاب می زنیم و از طریق ترمینال اتوبوسرانی کرج به اصفهان برمی گردیم. 

122.jpg

123.jpg

124.jpg

تصاویر 122 تا 124 : خاطراتی که همیشه باهات می مونن  

 

نویسنده: هادی انصاری

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر