در فوزدوایگواکو دو فصل متمایز مشاهده میشود؛ فصل مرطوب و گرم در تابستان و فصل سرد و خشک در زمستان. میانگین بیشینة دما در ماههای دسامبر، ژانویه و فوریه برابر 33 درجه سانتیگراد (میانگین کمینة دما در همین ماهها، 20 درجه سانتیگراد) است و در ماههای سرد ژوئن، جولای و آگوست، میانگین کمینة دما 9 درجه سانتیگراد (میانگین بیشینة دما در همین ماهها، 23 درجه سانتیگراد) میباشد. ایگواسو شهری است نسبتاً کم ترافیک و خلوت، امن و تمیز با مردمانی مهربان؛ که البته مهربانی، صمیمیت، خونگرمی و مهمان دوستی ویژگی مردم کشور برزیل و براساسِ شنیدههایم، مردم دیگر کشورهای آمریکای جنوبی است.
شهر
شهر
پارک پرندگان
با خروج از شهر به سمت آبشار ایگواسو و پیمودنِ فاصلهای هفده کیلومتری، قبل از ورودی آبشار و در فاصلهای نزدیک به آن، با پرداخت 28 رئال میتوان به دنیای پرندگان استوایی وارد شد؛ پارک پرندگان فوزدوایگواسو (Bird Park؛ به پرتقالی: Parque das Aves). حدود ساعت دوازده ظهر روز شنبه چهارم شهریور به پارک رسیدم. این پارک یکی از مهمترین جاذبههای توریستی شهر ایگواسو است.
پارک در سال 1994 بهصورت مدلی از جنگلهای گرمسیری و نیمه گرمسیری منطقه آمریکای جنوبی طراحی و ساخته شده است که در آن، بیش از 900 پرنده از 150 گونة مختلف به همراه تعداد معدودی از جانوران نگاهداری میشوند.
بسیاری از پرندگانِ پارک از قاچاقچیانِ حیوانات به دست آمدهاند، یا پرندگانی هستند که به دلایلی چون بیماری یا از دست دادن والدین امکان ادامه زندگی در زیستگاههای اصلی خود را نداشتهاند. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد پارک، امکان مشاهدة اکثر پرندگان بدونِ وجود حصار یا توری و از فاصلهای بسیار نزدیک است.
پرندگان
یکی از پرندگانی که از دیدنش در پارک پرندگان ایگواسو بسیار لذت بردم، توکان (toucan) بود. توکانها پرندگانی بسیار زیبا و رنگارنگ هستند که بیشترِ شهرت خود را مدیونِ منقار بزرگشان میباشند؛ منقاری که گاه از طولِ بدنشان نیز بلندتر است! آنها بومی جنوب مکزیک، آمریکای مرکزی، بخش شمالی آمریکای جنوبی و منطقه کارائیب میباشند و تنة درختانِ جنگلهای گرمسیری یا نیمه گرمسیری این مناطق را به عنوان منزلگاهِ خود انتخاب میکنند. اندازة توکانها بستة به گونهاشان میتواند از 30 تا 60 سانتیمتر متغیر باشد.
این پرندگان عمدتاً میوه خوارند؛ هرچند منقار بلندشان این اجازه را به آنها میدهد که گاه به غارت لانة پرندگانی که داخلِ درختان لانهسازی میکنند نیز بپردازند. البته در رژیم غذایی آنها حشرات و مارمولکهای کوچک نیز جای میگیرند. توکانهای پارک پرندگان بسیار فتوژنیک بودند و در برابر عدسی دوربین عکاسی من بسیار ماهرانه ژست میگرفتند! جالب آنکه در هنگام عکاسی از آنها در فواصلِ نزدیک، بسیار مواظبِ لنز دوربینم بودم، زیرا از سرِ بازیگوشی و کنجکاوی علاقهمند بودند که سرِ خود را داخل محفظة لنز نمایند و حتی با منقار نوک تیز خود، سطح شیشة لنز را نوازش کنند!
توکان
از حیوانات جالب پارک میمونهای تامارین (tamarin) هستند؛ میمونهایی با جثة سنجاب، و به نظر من در انتهای صفِ حیواناتِ زیباروی خلقت! محدودة زندگی این نوع از میمون، جنوب آمریکای مرکزی و مرکز آمریکای جنوبی است و بیشتر در شمالِ غربی کشور کلمبیا و نیز در حوضة رودخانة آمازون یافت میشود. طول این حیوان که گونه های بسیاری از آن شناخته شده است، بین 13 تا 30 سانتیمتر است. غذای آنها را میوهها، تخم پرندگان، حشرات و مهرهداران کوچک تشکیل میدهند. یکی از ویژگیهای اکثر گونه های این نوع میمون، تک همسر گزینی است؛ ویژگی که در جهانِ حیوانات نادر است و فقط در کمتر از 9 درصد از پستانداران مشاهده میشود.
میمون تامارین
از بخشهای جالبِ دیگری که در پارک پرندگان وجود دارد، باغِ پروانه ها است. محفظهای بسیار بزرگ و محصور شده توسط توری دوجداره که پوشش گیاهی متنوعی دارد و در آن دو میزبانِ زیبارو برای بازدیدکنندگان به جلوهگری مشغولند؛ مگسمرغان و پروانهها. البته در این بخش از پارک، بازدیدکنندگان شاهدِ پرواز پروانه های معمولی نخواهند بود. میزبان، پروانه های بسیار بزرگی هستند که شاید آنها را فقط در فیلمهای مستندِ حیات وحش دیده باشیم؛ پروانه هایی به بزرگی کفِ یک یا حتا دو دست! اما بسیار آرام و با وقار که مشاهدة پرواز و فراز و فرودِ آنها، گوشهای از شکوهِ خلقت است.
پروانه
پرندة زیبای مگسمرغ (hummingbird)، پرندهای است از راستة پرستوسانان که برای دیدنِ آن در حیات وحش، فقط باید او را در قارة آمریکا جستجو نمود زیرا بومی این قاره است. در فارسی به این پرنده مرغ مگسخوار هم میگویند، که غلطی است مصطلح، چون این پرنده مگس نمیخورد و علتِ نامیدنش به مگسخوار، سرعت زیاد بال زدن پرنده است، و شباهت بالهایش به مگس. سرعت بال زدنِ مگسمرغ به حدود 30 بال در ثانیه میرسد؛ و در هنگام جفتیابی و معاشقه حتی تا 100 بال در ثانیه! به این سرعت در بال زدن، باید سرعت در پرواز را هم اضافه نمود؛ مگسمرغ قادر است با سرعتی معادل 15 متر بر ثانیه (54 کیلومتر بر ساعت) پرواز کند، که با توجه به جثة کوچکش (7.5 تا 13 سانتیمتر) سرعتی باور نکردنی است. از ویژگیهای دیگر این پرنده، امکانِ پرواز او در حالتی ایستا و ساکن است که تقریباً پرندهای دیگر قادر به انجامِ این نوع پرواز نیست. او در این حالت میتواند به آسانی، بدون آنکه نیاز به نشستن بر روی گلها را داشته باشد، با نوکِ ظریف و باریک خود از شهد و حشرات درونِ گلها تغذیه نماید.
مرغ مگس
در هنگام تماشای پارک پرندگان اتفاقی جالب روی داد. زمانی که در یکی از قسمتهای پارک مشغول عکاسی از پرندهای بودم، توجهام به دو مرد میانسال جلب شد که ظاهراً یکی از آنها نیز به تماشای عکاسی من و سوژهای که انتخاب نموده بودم ایستاده بود. بر اساس رنگِ چهره و نوع پوششان حدس زده بودم باید ایرانی باشند، و همینطور هم بود! هر سه شادمان از یافتنِ هموطنی در آنسوی دریاها و اقیانوسها، در کشور پرتقالی زبانان به زبان شیرینِ پارسی گفتگو کردیم.
هر دو بزرگوار، کارمندانِ وزارت جهاد کشاورزی بودند که برای بررسی کیفیتِ گوشت گاوهایی که ذبح و به ایران ارسال میشد چند ماهی بود در برزیل مستقر شده بودند؛ یکی دکترای دامپزشکی داشت و دیگری مهندس دامپروری بود. دیدار با یک هموطن در خارج از کشورِ عزیزمان همیشه برایم حلاوت داشته و دارد؛ اما این شیرینی در جایی که فاصلة بسیار زیادی با ایران دارد و ایرانیان کمتر به آن مسافرت میکنند، دوچندان میشود.
آخرین برنامة من در پارک پرندگان، گرفتنِ عکسی یادگاری با مار بوآیی زرد رنگ و سه متری بود که برای ایجادِ حسِ دوستی بیشتر، جناب مار را به گردن آویختم و با او برای دوربین ژست گرفتم؛ هرچند در نگاهِ او چیز خاصی مشاهده نمیشد اما در نگاهِ من، وحشتِ حاصل از اولین تماس با ماری به این قد و قواره موج میزد!
مار بوآ
ساعت پنج عصر و حدود یک ساعت پیش از غروبِ خورشید در غربیترین قارة جهان، از پارک خارج شدم؛ هرچند هنوز سرمست از تماشای بازی گوشیهای توکانها، پروازِ بعضی از بزرگترین پروانه های جهان و برخی از کوچکترین مرغانِ عالم بودم!
رودخانه پارانا
رودخانه پارانا (به پرتقالی: Rio Paraná) با 4880 کیلومتر طول، دومین رود بزرگ آمریکای جنوبی بعد از رودخانه آمازون است، که پس از سرچشمه در برزیل، در مسیری به سوی جنوب غربِ کشور پیش میرود و پس از آن به سمت جنوب جریان مییابد و پیش از برخورد با رودخانه ایگواسو (به پرتقالی: Rio Iguaçu)، مرزی آبی بین دو کشور پاراگوئه و برزیل را پدید میآورد. پارانا پس از تلاقی با رود ایگواسو، مرز طبیعی بین دو کشور آرژانتین و پاراگوئه را تشکیل میدهد. این رود در مسیر طولانی خود و پس از گذر از کشورهای پاراگوئه و اروگوئه، سرانجام در کشور اروگوئه به اقیانوس اطلس میریزد.
پارانا در زبانِ محلی، "بزرگ چون دریا" معنا میدهد. میانگینِ دبی آبِ رودخانه پارانا، 17290 متر مکعب بر ثانیه است (برای مقایسه، میانگین دبی رود کارون 575، رود نیل2830، رود میسیسیپی 16790 و رود آمازون 209000 مترمکعب بر ثانیه است.)؛ که ماکزیممِ آن در برخی از نقاط به 65000 متر مکعب بر ثانیه نیز میرسد. این رود در مسیرِ طولانی خود، آب شهرهای مهمی چون سائوپائولو، برازیلیا و بوئینوسآیرس را تأمین میکند. این توضیح را درمورد رود پارانا دادم تا مقدمهای باشد برای درکِ بهتر عظمت آبشار ایگواسو و سد ایتایپو که هردو در ارتباطی تنگاتنگ با این رودخانه قرار دارند.
آبشار ایگواسو
برای رفتن به سایت آبشار ایگواسو بهترین انتخاب اتوبوس است. اتوبوسی که به آنجا میرود از پایانه اتوبوسرانی حرکت خود را آغاز میکند و پس از توقف در چندین ایستگاه در داخل شهر، از ایگواسو خارج شده، ابتدا به ایستگاه فرودگاه و سپس ایستگاه پارک پرندگان میرسد و در انتهای مسیر، به ایستگاه آبشار. کرایة این اتوبوس نیز مانند دیگر اتوبوسها 2.65 رئال است و فاصلة پایانه اتوبوسرانی تا ایستگاه فرودگاه، 15 کیلومتر و تا ایستگاه آبشار 17 کیلومتر است. مسیرِ بین شهر تا آبشار ایگواسو جادهای است بسیار زیبا و سرسبز.
رودخانه ایگواسو از منطقهای به نام Serra do Mar در ایالت پارانای برزیل سرچشمه میگیرد و پس از طی مسیری 1320 کیلومتری، در نقطة تلاقی کشورهای آرژانتین، برزیل و پاراگوئه به رودخانه پارانا میریزد. آبشار ایگواسو که نخستین بار توسط یک اسپانیایی در سال 1541 کشف شد، در واقع مجموعهای است از 275 آبشار که با دهانهای به طول حدود 2700 متر، عریضترین آبشار سیاره زیبای زمین را تشکیل میدهد و در فاصلة 23 کیلومتری محل تلاقی رود ایگواسو با پارانا قرار دارد. آبشارها ارتفاعی بین 40 تا 80 متر دارند، اما بلندترین آبشارِ این مجموعه، آبشاری است نعل اسبی به نام گلوی شیطان (Devil's Throat) با بلندای 90 متر. این ویژگیها سبب شده است که ایگواسو عریضتر از آبشار ویکتوریا و مرتفعتر از آبشار نیاگارا باشد؛ و بیتردید زیباتر از هردو.
نقشه سایت ایگواسو
از دهانة دو هزار و هفتصد متری ایگواسو، حدود 1000 متر در خاک کشور آرژانتین و 1700 مترِ آن در خاک برزیل قرار دارد. دربین آبشارها، نوزده آبشار اصلی وجود دارد که از این تعداد، پنج آبشار در سایت برزیل و چهارده آبشار در سایت آرژانتین واقع شده است. از آنجا که آبشارهای اصلی بیشتری در بخشِ آرژانتینی سایت و رو به سایت برزیل قرار دارند، بازدید آبشارهای ایگواسو از سمت برزیل با نمای بسیار زیباتری همراه است؛ هرچند بسیاری از بازدیدکنندگان یک روز را به تماشای آبشارها از سمتِ برزیل و یک روز را نیز به مشاهدة آنها از سمتِ آرژانتین اختصاص میدهند تا چیزی را از دست نداده باشند.
آبشار
میانگین سالیانة جریان آب در آبشارها، حدود 1500 مترمکعب در ثانیه است. بیشترین مقدار جریان آب در ماه اکتبر (مهرماه) با 2500 مترمکعب در ثانیه و کمترین مقدار در ماه آوریل (فروردین) با 1320 مترمکعب در ثانیه مشاهده میشود. از این جهت، ایگواسو دومین شدت جریان آب را در بین آبشارهای جهان دارد (برای مقایسه، شدت جریان میانگین سالیانة آب در آبشار نیاگارا 2400 مترمکعب در ثانیه و در آبشار ویکتوریا 1100 متر مکعب در ثانیه است).
آبشار
بیتردید آبشار ایگواسو یکی از مهمترین جاذبه های گردشگری آمریکای جنوبی، به ویژه کشور برزیل است و آمار پنج میلیون بازدید کنندة سالیانه از ایگواسو را درواقع باید به حساب آبشار معروفِ آن گذاشت. اما در کنارِ آبشار، نباید از تماشای پارک ملی ایگواسو (Iguacu National Park) غافل شد. این پارکِ 185 هزار هکتاری که در سال 1916 ملی اعلام شد و از سال 1986 در فهرست میراث طبیعی جهانی یونسکو (UNESCO Natural World Heritage) قرار گرفت، دارای حیات وحش و گیاهان متنوعی است. از جمله حیواناتِ ویژة پارک میتوان به پلنگ خالدار آمریکایی (jaguar) و یوزپلنگ آمریکایی (puma) اشاره نمود.
یکی از تفریحاتِ طبیعی قابل انجام در پارک که من نیز به آن پرداختم، حدود دو کیلومتر پیادهروی در جنگلهای موز و لذت بردن از تماشای حیات وحش و پرندگانِ پارک است که با حضورِ راهنمای پارک انجام میشود. البته یک مسیرِ نه کیلومتری هم وجود دارد که میتوان پیاده یا با دوچرخههای موجود در پارک آن را طی کرد. همچنین با پرداخت مبلغ 200 رئال، میتوان سوار بر هلیکوپتر، به مدت حدود نیم ساعت با پرواز برفراز آبشارها و پارک، مسحورِ عظمت آفرینش شد؛ که به دلیل گران بودنِ قیمت آن، من از همان پایین بر آفرینشِ آفریننده تبارک گفتم!
هلیکوپتر (این عکس شخصی نیست و فقط برای کمک به آشنایی با محیط اضافه شده است)
اما تفریحِ قابلِ انجام دیگری که عموماً جوانها را جذبِ خود میکند، پاندول شدن با طناب (rappelling) از ارتفاعِ 55 متری زمین و در مقابلِ منظرهای پانوراما از آبشار است. هرچند تجربة آن را در کوهنوردی زیاد داشتهام، اما در مقابلِ چنین آبشاری، نه! بنابراین با اشتیاق مبلغ 70 رئال پرداختم تا بتوانم نوعِ دیگری از آن را تجربه کنم و لذت ببرم.
پاندول
یکی از تفریحاتِ دیگر، که فقط با حسرت و از دور به آن نگاه کردم، قایقسواری در آبهای خروشان (rafting) و رفتن به زیرِ آبشارها بود. مسلماً تماشای آبشاری به این عظمت از دور که چنین مسحورکننده باشد، رفتن به نزدیکترین فاصلة ممکن به آن وصفِ دیگری خواهد داشت؛ اما نگرانی از خیس شدن دوربین، مرا از سوار شدن به قایق منصرف کرد. هزینة این قایقسواری چهار کیلومتری 80 رئال است.
قایق سواری
آنچه بر زیبایی منطقه میافزود، پروازِ دهها عقاب بر بالای آبشارها بود که آزادانه آسمان را جولانگاهِ یکهتازی خود کرده بودند و با پروازِ شکوهمندِ خود، بر عظمتِ صحنه میافزودند. نمیدانم؛ شاید عقابها از ماهیهای رودخانة ایگواسو تغذیه میکردند و با پرواز خود بر فراز آب، به دنبالِ یافتن غذا بودند.
پرواز عقابها برفراز آبشار
مسیرِ پیادهروی مجاور آبشارها، مسیری سرسبز و بسیار زیبا است؛ در بخشهایی، مسطح است و در برخی جاها شیب میگیرد یا پلکانی میشود. نردهای چوبی بین پیادهرو و درهای که به آبشارها ختم میشود، فاصله انداخته است. سوی دیگر پیادهرو، جنگل استوایی قرار دارد. یعنی پیادهروی بین آبشار و جنگل!
مسیر پیاده رو
در پایان این مسیر و در سایت برزیل، پلی چوبی-فلزی نصب شده است که به بازدیدکنندگان اجازه میدهد به نزدیکترین فاصلة ممکن به آبشار بروند. پل این ویژگی را دارد که هم مقابلِ یکی از بزرگترین آبشارهای منطقه قرار دارد و هم خود بر بالای یکی از آبشارها بنا شده است. در بالای پل تنها صدای حاکم بر محیط، صدای بلند و کَر کنندة شلاقِ آب بر پیکرِ سنگها بود؛ هرچند طی صدها و هزاران سال، سنگهای سخت در برابر قدرتِ آب نرمش به خرج داده، به دستورِ او صاف شده بودند.
پایان مسیر (این عکس شخصی نیست و فقط برای کمک به آشنایی با محیط اضافه شده است)
پایان مسیر
مدیریت منطقة حفاظت شدة ایگواسو به منظور ممانعت از ایجاد آلودگی، اجازه تردد اتومبیلهای متفرقه را در این مجموعه نمیدهد و همگان باید برای جابهجایی در پارک یا رفتن به سوی ایستگاهِ آبشارها، از اتوبوسهای ویژة پارک استفاده کنند. این اتوبوسها دو طبقه هستند که در بعضی از آنها، به منظور امکانِ تماشای بهترِ مناظر اطراف، شیشههای طبقة دوم برداشته شده است. اتوبوسها دارای سیستم احتراقی با حداقل تولید گازهای گلخانهای هستند و نیز کمترین میزان آلودگی صوتی را ایجاد میکنند (برای کسب اطلاعات توریستی بیشتر در رابطه با آبشار و پارک ملی ایگواسو میتوانید به آدرس اینترنتی www.cataratasdoiguacu.com.br مراجعه نمایید).
اتوبوس ها
هر نفر بزرگسال برای ورود به سایتِ ایگواسو که شامل پارک ملی و آبشار است، باید 41 رئال پرداخت نماید. هزینة هر یک از تفریحاتی را که نام بردم، درصورت تمایل به استفاده از آنها، جداگانه دریافت میشود.
ساعت یازده ظهر روز یکشنبه پنجم شهریور واردِ سایت شدم و پس از چندین کیلومتر پیادهروی مجاورِ عظیمترین و عریضترین آبشار جهان، پاندول شدن در مقابلِ آن، گرفتن بیش از 200 فریم عکس، لذت بردن از پارک و جنگلهای خیره کنندة آن، و پرکردنِ ششهایم با هوای غنی از اکسیژنِ منطقه، ساعت پنج عصر که پایانِ کار سایت بود با دنیایی خاطره از آن خارج شدم.
سد ایتایپو
اگر بنا باشد سدی بر روی یکی از بزرگترین و پرآبترین رودهای عالم بنا شود، باید خود نیز واجدِ صفتِ بزرگترین باشد؛ سد ایتایپو (Itaipu Dam) واقعاً یکی از بزرگترین شاهکارهای ساختة دست بشر و یکی از بلند پروازانهترین پروژه های مهندسی در جهان معاصر است!
سد (این عکس شخصی نیست و فقط برای کمک به آشنایی با محیط اضافه شده است)
صبحِ دوشنبه ششم شهریور که سردترین روزِ زمستانی حضورم در ایگواسو بود به نیتِ تماشای سد از هتل بیرون آمدم و با اتوبوس خود را به ایستگاهِ ایتایپو رساندم. سد ایتایپو حدوداً در شش کیلومتری داخل خاک کشور پاراگوئه واقع است. بنابراین با استفاده از سرویسهای سد، بدون نیاز به ارائه پاسپورت و گرفتن ویزا از برزیل وارد پاراگوئه شدم! دقایقی قبل از ساعت ده، پس از تهیة بلیت ورودی به قیمت 44 رئال وارد سایت سد شدم.
برنامة اعزامِ بازدیدکنندگان ساعتهای مشخصی داشت (ساعتهای بازدید عبارت بودند از 8، 8.30، 10، 10.30، 13.30، 14، 15.30، و 16). به همراه افراد دیگری که در آن ساعت برای بازدید آمده بودند کمی منتظر ماندم تا ساعت ده شود و برنامة گروه ما آغاز گردد. در ابتدای بازدید همه وارد سالن آمفیتأتر زیبایی شدیم که فیلمی بیست دقیقهای از مراحل ساخت سد، از ابتدا تا افتتاحِ آن را نشان میداد. سپس همگی سوار اتوبوسهای مربوط به سایت ایتایپو شدیم. راهنمای سد در حینِ حرکت اتوبوس در بخشهای مختلفِ سایت برای بازدیدکنندگان توضیحاتِ لازم را میداد. همچنین در طولِ مسیر، اتوبوس در دو جا توقف کرد تا از ماشین پیاده شده، آن بخش از سایت را بهتر مشاهده کنیم. البته به روی تاجِ سد هم رفتیم، اما سوار بر اتوبوس. در آن قسمت ماشین کاملاً آهسته حرکت میکرد و توقفی نداشت؛ شاید به دلایلِ امنیتی.
تاریخ مطالعه برای ایجاد سد به سال 1973 باز میگردد، هنگامی که تیمهای مهندسی از برزیل و پاراگوئه به دنبال یافتنِ مکانی مناسب برای استفاده از انرژی عظیمِ آب رودخانة پارانا در قلب آمریکای جنوبی، به نقطهای به نام ایتایپو رسیدند که با فاصلهای اندک، پس از محلِ الحاقِ رودخانه ایگواسو به پارانا قرار دارد. در ادامه و پس از تأییدِ مناسب بودن منطقه توسط زمینشناسان و دیگر متخصصان، در سال 1974 با ورود اولین ماشینآلات به سایت ایتایپو، مقدماتِ بنای سد مانند ساختِ دفاتر فنی و کارگاهها، منازلِ مسکونی، انبارها و جاده سازی فراهم آمد.
در آن زمان، شهر فوز دو ایگواسو فقط دو خیابان آسفالته و حدود بیستهزار نفر جمعیت داشت! یکی از کارهای عظیم صورت گرفته در ابتدای پروژه، ایجاد راهی انحرافی برای رودخانه پارانا بود که این امر با 55 میلیون مترمکعب خاکبرداری انجام شد. این مسیر انحرافی دو کیلومتر طول، 150 متر عرض و 90 متر عمق داشت. درسال 1978 بتنریزی سد آغاز شد. در این مرحله، در مجموع از 12.3 میلیون مترمکعب بتن استفاده شد؛ که معادلِ بتن مورد نیاز برای ساخت بزرگراهی به طول 16000 کیلومتر است! در سالهای 1978 تا 1981 که اوج دورة ساخت سد بود، به طور مستقیم چهل هزار نفر کارگر از دو کشور مشغول به کار در سایت پروژه بودند. کار ساخت سد اواخر اکتبر 1982 به پایان رسید؛ اما کارها همچنان ادامه داشت. اولین توربین سد به وزن 300 تن در تاریخ سوم مارس 1982 به سایت وارد شد.
سرانجام در تاریخ پنجم نوامبر 1982، با حضور رؤسای جمهور وقت برزیل و پاراگوئه، سد ایتایپو رسماً افتتاح شد؛ سدی که تا آن زمان برای ساخت آن 14 میلیارد دلار هزینه شده بود. در سال 1984، نیروگاه سد با دو توربین کار خود را آغاز نمود؛ و در مدت بیست و سه سال، به تدریج به تعداد توربینهای سد اضافه شد. سرانجام در سال 2007 تعدادِ توربینهای سد به عدد بیست رسید.
سد ایتایپو در حال حاضر بزرگترین نیروگاه برق آبی در جهان است. این سد 7919 متر طول (که حدود سه کیلومترِ آن بتنی است) و در بلندترین نقطه، 196 متر ارتفاع دارد (معادل ساختمانی 65 طبقه!). مساحت آب پشت سد، به طور متوسط برابر 1350000 کیلومتر مربع است. نیروگاهِ سد ایتایپو با 20 توربین و 14000 مگاوات ساعت ظرفیت تولید، 17 درصد از برق مورد نیازِ کشور پهناور و پرجمعیت برزیل و 72 درصد از برق مورد نیازِ کشور پاراگوئه را تأمین میکند (برای بهدست آوردن اطلاعات بیشتر دربارة این سازة غولپیکر، سایتِ اینترنتی سد ایتایپو به آدرس www.itaipu.gov.br مطالبِ کاملی را ارائه نموده است).
ساعت دوازده و نیم بازدید ما به پایان رسید. بازدیدی که هم با محو شدن در زیبایی و عظمت سد ایتایپو همراه بود و هم با یخزدن از وزشِ باد سردی که پس از عبور از روی آبِ دریاچة پشت سد بر برودتِ آن افزوده میشد! نتیجه آنکه همان روز در بازگشت به ایگواسو برای خودم یک ژاکت خریدم تا کمی یخهای بدنم باز شوند. داخل ژاکت، برچسبِ Made in Indonesia نظرم را به خود جلب کرد! یکی از شرقیترین کشورهای جهان به یکی از غربیترین کشورهای جهان کالا صادر میکند؛ به این میگویند تجارت جهانی!
رستورانِ ایگواسو
اولین شبِ اقامتم در ایگواسو، به رستورانی رفتم که به کافه شبیهتر بود. بیشتر صندلیها را در حاشیه خیابان چیده بودند. تلویزیون نسبتاً بزرگِ آویخته بر دیوار، مسابقهای از لیگ برتر فوتبال برزیل بین دو تیم کورینتیانس (Corinthians) و سانتوس (Santos) را پخش مستقیم میکرد؛ و چنانچه در کشور فوتبال قابلِ تصور بود، بسیاری از جمله کافهچی و گارسنها محو تماشای مسابقه، و من هم محو تماشای آنها و واکنشهایشان! از منویی که روی میز بود، با توجه به عکسِ مقابلِ نام غذاها یکی را انتخاب و سفارش دادم. برایم یک بشقابِ بزرگ آوردند از برنج و لوبیا، با گوشت گاوِ فراوان بود و سالادِ کنار بشقاب؛ که یکی از غذاهای مورد علاقة مردم برزیل است. قیمت آن غذا به همراه یک لیوان بزرگ نوشابه 12 رئال شد که از غذاهای گرانِ منوی آن کافه رستوران محسوب میشد.
یک شب نیز به رستورانی مرتب و تمیز رفتم که میز باز داشت و قیمت ورودی آن، 20 رئال بود. روی میز یکی دو نوع برنج بود، چندین نوع سوپ، سالاد و انواع دسرها؛ به اضافة میزی مجزا از انواعِ میوههای استوایی. اما ویژگی رستوران، حضور پروانهوارِ دو سرآشپز بود که با فواصلِ زمانی پنج تا ده دقیقه، هر بار با سیخی از یک نوع گوشتِ بریان شده به سر میزِ مشتریها میآمدند و درصورتِ تمایلِ مشتری، با چاقوی بزرگی که داشتند تکهای از گوشت را برش زده، در بشقابِ مهمان میگذاشتند. صحنهای بود کاملاً دراماتیک برای عاشقانِ گوشت!
در برزیل مانند بسیاری از کشورهای دیگر و برخلافِ ایران، میتوان در رستورانهای کوچک یا همان کافه رستورانها، برشِ پیتزا خرید و میل کرد. معمولاً هر برش بسته به موادی که در طبخِ آن استفاده شده است، بین 2.5 تا 4.5 رئال قیمت دارد. من چندین بار از این پیتزاها خوردم. بسیار لذیذ بودند و البته نرم؛ برخلافِ پیتزاهای ایران که سفتند! به راحتی میتوان با خوردنِ دو یا حداکثر سه برش از این پیتزاها سیر شد.
پایان سفر
چهارشنبه هشتم شهریور، حدود ساعتِ یک ظهر کولهام را بستم و بعد از تحویل دادنِ کلیدِ اتاق به جوانِ خوش برخوردِ رسپشنِ هتل و آرزوی دیدارِ مجدد با او! با اتوبوس به سوی فرودگاهِ ایگواسو حرکت کردم. برخلافِ نیمه شبِ ورودم به ایگواسو، اینبار فرودگاهِ کوچکِ شهر شلوغ و آمد و شدِ مسافران در آن محسوس بود. بلیتم که در فرودگاه سائو خریده بودم، برای ساعت 15.30 و متعلق به شرکتِ هواپیمایی TAM بود. پذیرشِ مسافر، سوار شدن و درنهایت انجامِ پرواز همگی به هنگام انجام شدند و دقایقی پس از برخواستنِ هواپیما از باند فرودگاه، شاید برای آخرین بار، از منظرهای متفاوت به آبشار ایگواسو چشم دوختم. آبشاری که چند روز قبل، عظمتش مرا مجذوب و متحیرِ خود ساخته بود، اکنون هر لحظه در برابرِ دیدگانم کوچک و کوچکتر میشد؛ تا سرانجام با چرخشی که خلبان به مسیرِ هواپیما به سوی ریو دو ژانیرو داد، محو شد و به دیگر خاطراتم پیوست.
بیتردید علاقهمندم که به بسیاری از مناطقی که در داخل یا خارج از ایرانِ عزیز سفر کردهام، بتوانم بازگشتی مجدد داشته باشم و تجدید دیدار و خاطره. اما در مورد ایگواسو و آبشارش وضع فرق میکند. اینجا از علاقه گذشته است و باید از مجذوبیت سخن گفت. حال که یک سال از مسافرتم میگذرد، بسیاری مواقع برخود خُرده میگیرم که چرا در آن مدتِ چند روز حضور در ایگواسو، فقط یک مرتبه به آبشار رفتم! مگر سیارة زیبای زمین چند آبشارِ ایگواسو دارد؟!
مسافرتِ من به برزیلِ بزرگ، سرانجام پس از پنج روز حضور در ایگواسو و چهار روز در ریو به پایان رسید. البته چون تصمیم داشتم فقط خاطراتِ حضورم در ایگواسو را بیان کنم، از ذکر بخشِ سفرنامة ریو پرهیز میکنم؛ باشد برای مجالی دیگر. عصرِ یکشنبه 12 شهریور 1391، ریو را به مقصد سائو ترک و در ساعت 23.15 همان شب جهت بازگشت به ایران، با هواپیمای ترکیش ایرلاین به سوی استانبول پرواز کردم. آخرین خریدی که در برزیل انجام دادم، در فرودگاهِ سائو بود. باقی ماندة پولی که در جیب داشتم، 20 رئال میشد و کمی هم دلار. یادم آمد که جای یکی از مهمترین سوغاتیهای این کشور در کولهام خالی است؛ قهوة برزیلی. به فریشاپ فرودگاه رفتم؛ در یکی از فروشگاهها یک بستة قهوه نظرم را جلب کرد که پشتِ آن نوشته شده بود "تولید شده در مزارع ایگواسوی کشور برزیل". از فروشنده قیمتِ آن را پرسیدم؛ جواب داد 20 رئال!
نقد و بررسی هتل:
هتل اقامت من در شهر ایگواسو، هاستلی با نام Pousada El Shaddai بود که من چهار شب در آن اقامت داشتم. مانند بسیاری از هاستلهای دیگر در جهان، این هاستل رستوران نداشت؛ اما صبحها از ساعت 7 تا 10 صبحانه سرو میکرد. چون در قسمت نقد و بررسی هتلها در سایت لست سکند، اطلاعاتی در مورد هتل های کشور برزیل نمی باشد، من امتیازهای این هتل را در همین بخش ذکر میکنم.
• کیفیت و تنوع غذا (صبحانه): 6 (از 10 امتیاز)
• تمیزی و زیبایی هتل و اتاقها: 5 (از 10 امتیاز)
• عملکرد کارکنان: 6 (از 10 امتیاز)
• تفریحات و امکانات هتل: 2 (از 10 امتیاز)
• منطقه و دسترسی: 8 (از 10 امتیاز)
• ارزش قیمت به نسبت خدمات: 7 (از 10 امتیاز)
هرچند دیدگاه افراد در مسافرت میتواند بسیار متفاوت باشد، اما در مجموع با توجه به قیمت و به ویژه موقعیت این هاستل و البته برخورد مهربانانه کارمندانش، من آن را برای افرادی که در مسافرت امکانات هتل برایشان در اولویتهای نخست قرار نمیگیرد، به ویژه کسانی که به تنهایی مسافرت میکنند توصیه میکنم. یکی دیگر از ویژگیهای مهم این هاستل، نزدیکی نسبی آن به پایانه اتوبوسرانی شهر (Urban Transportation Terminal) است که در خیابان Republica Argentina قرار دارد. از این پایانه میتوان با هزینهای اندک، با اتوبوس به تمام نقاط دیدنی ایگواسو و همچنین فرودگاه شهر رفت. البته باید به یاد داشت که در این هاستل، فقط صبحانه سرو میشود و از رستوران و سرو غذا در ظهر یا شب خبری نیست. هرچند جای نگرانی نمیباشد، چون در فاصله صد متری هاستل، چندین غذاخوری و رستوران با قیمتهای متعارف و حتی لوکس وجود دارند.
سفر به سرزمین فوتبال و قهوه - قسمت 1