با قطار از شهر هانگزو (چین) به شهر نینگبو میرفتم. طول مسیر حدود سه ساعت و صندلی قطار بصورت اتوبوسی در ردیف های چهار تایی (دو ردیف دوتایی) بود. صندلی من کنار راهرو وسط بود. صندلیم را پیدا کردم و نشستم. بعد از چند دقیقه
با همسرم در گوانجو (چین) بودیم و برای پرواز به شانگهای به فرودگاه رفتیم. کار پذیرش بار و دریافت کارت پرواز به راحتی انجام شد و به سمت سالن ترانزیت رفتیم. وسایل همراه مسافرین زیر دستگاه اشعه ایکس قرار گرفت. ناگهان مسئول دستگاه به کیف
معمولا افراد در بیان خاطراتشون از شیرین کاریها و اتفاقات خوب خودشون تعریف میکنن. اگر هم اتفاق بدی براشون افتاده، عمدتا یا حادثه بوده و یا بدبیاری! کمتر کسی از اشتباهاتش در سفر چیزی میگه... اما آنچه در زیر میخونید یکی از اشتباهات من در سفر
روز سوم سفرمون در پکن بود که دنبال شام بودیم، ناهار را با تور در مک دونالد خورده بودیم و فکر کنید بعد از خستگی پیادهروی و گرسنگی، که معمولا بدمزهترین غذاها، خوشمزه به نظر میرسن، ساندویچ مک دونالد همچنان بسیار بیمزه بود. بعد از
در شهر روآن (چین) با چند نفر چینی بودم و رفتیم برای ناهار. میزبان تعریف رستورانی را کرد که غذاهای دریایی تازه و خوب داره و بدون سوال در مورد اینکه آیا من غذای دریایی دوست دارم یا نه، رفت به سمت رستوران (من هم
با همسرم سوار قطار شده بودیم تا از شهر گوانجو (چین) به شهر شنزن برویم. صندلیهای قطار بصورت چهار نفره دور یک میز کوچک در دو ردیف کنار واگن نصب شده بودند. من و همسرم بر روی دو صندلی کنار هم، سمت چپ و رو
حدود 10 سال پیش با دوستی به شانگهای رفته بودیم. هتل را من رزرو کرده بودم و سعی کردم تا حد امکان نزدیک به مترو و ایستگاه قطار باشد زیرا قرار بود چند روز بعد از همان ایستگاه با قطار به شهر دیگری برویم. از
در حال قدم زدن در یکی از محله های سنتی پکن بودیم که چشممان به توالت عمومی افتاد. همسرم کیفش را به من داد و گفت؛ چند لحظه صبر کن من الان میام. وارد ساختمان توالت شد و بلافاصله بیرون آمد. گفتم چی شد، به این زودی