از گنجنامه تا دز چه دلواپس گذر کردم ز ماتم خانه هستی چه آشفته سفر کردم در این دنیای نامعلوم و هر دل نغمهای پیشه خوش و خرم هزاران مست و صدها دشت بیدریا هزاران حرف ناگفته هزاران رعد بیباران چه غربتها، چه محنتها فقیر و بینوا گشتن به دار ظلم مصلوبها در این دنیای نامعلوم من از اینها
روستاهای مسیر: نجار، داریان، هجیج، نوین، سلین، بلبر مقدمه سلام. من رضوان هستم یک دختر اهل سفر و طبیعتگرد و البته تورلیدر طبیعتگردی . سفرهای زیادی می رم. هر هفته سفرم و دور ایران می گردم. اولین سفرنامه ای که می خوام بنویسم مربوط به سفر هفت
نام و نام خانوادگی : عاطفه حاجی آبادی تاریخ : 1آبان 1399 مقصد : ملایر – نهاوند -کنگاور نام هتل :اقامت در خانه روستایی عنوان سفرنامه: ایزد بانوی آب های روان سلامی به قدمت تاریخ ایران عزیزم به دوستان عزیز لست سکندی ، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع
سر آغاز هر نامه نام خداست *** که بی نام او نامه یکسر خطاست ((ســـفرنامـۀ کرمـونشــا)) فصل اول: مقدمه مطمئنا یکی از ویژگی های ذاتی ما انسان ها، کشف کردن چیز های جدید است. ما دوست داریم با افراد، اشیاء و موضوعات جدیدی رو به رو شویم. دربارۀ آنها