به نام خدا «قل سیروا فی الارض» سفر مفهومی گنگ است؛ تعریفی جامع و مانع ندارد.حتا در لغتنامه هم مترادف ویژهای برای آن نمیبینید. همچنان که طی مسافتی سه،چهار کیلومتری را سفر مینامند، رفتن به قارهای دیگر و هفته ها و ماه ها ماندن را هم سفر
پس از دو ساعت و نیم که در اتوبان بودیم، سرانجام به جاده ای رسیدیم که سمت چپ آن کوه و سمت راستش دره بود. دره ای بزرگ که به مدد نور چراغ های خانه ها و خیابان هایش می درخشید.ساعت یازده و نیم شب
از گنجنامه تا دز چه دلواپس گذر کردم ز ماتم خانه هستی چه آشفته سفر کردم در این دنیای نامعلوم و هر دل نغمهای پیشه خوش و خرم هزاران مست و صدها دشت بیدریا هزاران حرف ناگفته هزاران رعد بیباران چه غربتها، چه محنتها فقیر و بینوا گشتن به دار ظلم مصلوبها در این دنیای نامعلوم من از اینها
خرم آباد (سفر به عمق لرستان) تاریخ سفر : 24مرداد 1399 مقصد:خرم آباد نام هتل : بدون اقامت در شب سلامی به نرمی عطر چمن زارها به دوستان عزیز لست سکندی، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع میکنم. ایران دوست داشتنی ما بسیار جاهایی بکر و زیبایی دارد.
سلام می کنم خدمت دوستان عزیز لست سکندی. در هفته سوم بهمن 99، مطابق با عادت روزانه مشغول چک کردن بعضی از سایت ها بودم، که در سایت لست سکند با سفرنامه ای به مناطق جنوب غربی روبه رو شدم. سفرنامه بسیار خوب و پر انرژی
در مسیر سیل نوروز 98 رو همه با سیل و حادثه به یاد میارن، نوروزی که تعدادی از هموطنان عزیز ما در پی این حوادث طبیعی جان خودشون رو از دست دادند. البته که تقویم ما، پر است از حوادثی که میتوانستند با مدیریتی بهتر هرگز
اردیبهشت که میاد همه جای زمین بهشت میشه و کافیه تصمیم بگیری کمی از حاشیه امن خودت خارج بشی و دل رو به طبیعت بسپاری تا از دیدن این همه زیبایی لذت ببری. سال 98 و در پی فرصت 3 روزه ای که دست داد تصمیم
به نام ایزد منان روزهای سخت دوام نمی آورند ولی آدم های سخت چرا... خستگی و افسردگی این ایام که خوب میدونید با آدم چه میکنه وادارم کرد به فکر سفر بیوفتم اما نه هر سفری، سفری از جنس طبیعت، سفری مختصر و مفید، سفری ایمن. به
سفرنامه قسمتی از شمال و شمال غربی کشور سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش حالمان را دگرگون می کند، ولی شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟دقیقا یادم نمیاد چند بار از استان همیشه باران (گیلان) دیدن کردم ولی میدونم که حداقل
نویسنده:لیلا موحدیان سفرنامه ی روستایی که 6 ماه از سال زیر برف است. سفری پرچالش به ماسوله ی زاگرس،سرآقاسید زیبا قرارمان روستای زیبای سرآقاسید بود و مسیر حرکتمان تهران-قم-خمین-محلات-گلپایگان-خوانسار-شهرکرد-کوهرنگ-چلگرد و در نهایت روستای پلکانی و زیبای سر آقا سید. در این سفر دو زوج همسفر هستیم و یک کودک
((به نام پروردگاری که در همین نزدیکی است...)) شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ خرمشهر، شهر خون، آزاد شد. این جمله را بار ها شنیده اید و حتما هم می دانید که مربوط به کدام تاریخ است و به چه چیزی اشاره دارد. جمله ای که شاید از خوش
اواخر اسفند 96 بود که برای سفر نوروزی می خواستیم برنامه ریزی کنیم، با توجه به اینکه در عید اکثر شهرها شلوغ هستند تمایلی به سفر به شهرهای شلوغ نداشتم پیشنهاد اول همسرم سفر به زنجان بود با توجه به نزدیکی به تهران و اینکه