سارایوو، شهری که تاریخ را رقم زد!

4.6
از 25 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سارایوو، شهری که تاریخ را رقم زد!
آموزش سفرنامه‌ نویسی
13 بهمن 1402 12:00
28
22.6K

مقدمه

نام بوسنی و هرزگوین، احتمالا برای بسیاری از ما که سن و سالشان به اخبار دهه نود میلادی قد میدهد، کمی آشناست. اخبار تجاوز صربستان به این کشور و بعضی نسل کشی ها، جزیی از اخبار دوران کودکی من بوده است. بوسنی و کرواسی در سال 1991 برای رهایی خود از یوگسلاوی و رهایی از حاکمیت صرب‌ها به استقلال رأی دادند. اگرچه این رأی در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شد، اما صرب‌های محلی و کشور صربستان برای اعمال حاکمیت خود بر کشور مبارزه کردند و با مقاومت بوسنی مواجه شدند.

جنگ چندین سال به طول انجامید و در نتیجه دو میلیون نفر از خانه های خود آواره شدند و در حدود 150 هزار نفر کشته شدند. جنگ در سال 1995 پس از معاهده ای که ضمانت اجرایی آن هنوز توسط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تضمین میگردد، به پایان رسید. آنچه باقی ‌ماند دولتی است که از دو منطقه مستقل فدراسیون بوسنی و هرزگوین و جمهوری صرب بوسنی هرزگوین تشکیل شده است. هر منطقه بطور مستقل خود را اداره می کنند و هر کدام رئیس جمهور خود را دارند. در نتیجه تنش هایی که بین این سه جامعه قومی اصلی کشور باقی مانده است، رئیس جمهور به عنوان بخشی از ریاست جمهوری سه جانبه انتخاب می شود و به صورت چرخشی، هر کدام هشت ماه خدمت می کنند!

نقشه کشور بوسنی و هرزگوین

نقشه کشور بوسنی و هرزگوین

بوسنی و هرزگوین در جنوب شرقی اروپا و در شبه جزیره بالکان قرار دارد. این کشور با کرواسی، صربستان و مونته نگرو هم مرز است و دارای خط ساحلی کوچکی از دریای آدریاتیک است. جغرافیای بوسنی و هرزگوین کوهستانی است. بوسنی و هرزگوین کشوری متنوع است از بوسنیایی‌ها، صرب‌ها و کروات‌ها و مردمی از قومیت‌های دیگر که اسلام، ارتدوکس شرقی، کاتولیک رومی و سایر مذاهب را پیروی می‌کنند، تشکیل شده است. این کشور سه میلیون و دویست و هفتاد هزار نفر جمعیت دارد و پایتختش سارایوو(Sarajevo) است.

پرچم بوسنی و هرزگوین

پرچم بوسنی و هرزگوین

من قبلا از کشورهای حوزه بالکان به یونان، اسلوونی، کرواسی، صربستان، بلغارستان و رومانی سفر کرده بودم و تصمیم داشتم در ماه می و ژوئن سال 2023 ، به بقیه کشورهای این جغرافیا منحصر بفرد که شامل بوسنی و هرزگوین، مونته نگرو، آلبانی، مقدونیه شمالی و کوزوو بود، سفر کنم. در این ماجراجویی، بوسنی و هرزگوین اولین مقصد من خواهد بود.

چگونگی سفر

هر چند کشور بوسنی و هرزگوین در ایران دارای سفارت است (شهرک قدس، خیابان ایران زمین)، ولی روال دریافت ویزا برای تور بوسنی و هرزگوین بقدری سخت است که پیشنهاد میکنم، این روش را فراموش کنید! زیرا علاوه بر ارائه مدارک ریز و درشت، باید دعوتنامه ای از یک شهروند بوسنی و هرزگوین داشته باشید. اما نا امید نشوید(یا بهتر بگویم که زیاد نا امید نشوید). با داشتن ویزای شنگن چند بار ورود، میتوانید از اکثر کشورهای حوزه بالکان دیدن کنید(علیرغم اینکه این کشورها عضو شنگن نیستند). مسلما دریافت ویزای شنگن چند بار ورود، کار آسانی نیست و مستلزم سفرهای قبلی به این حوزه، داشتن دعوتنامه و تمکن مالی متناسب با مدت ویزای درخواستی است. این غم انگیزترین پیش نیاز سفر برای دارندگان پاسپورت ایرانی است.

سفر من، ساعت 8 شب 27 می سال 2023 از ایستگاه مرکزی اتوبوس زاگرب و با اتوبوس دوست داشتنی FlixBus آغاز شد. هزینه این بلیط، 40 یورو بود و مدت زمان سفر معمولا 8 ساعت میباشد. بعلت خستگی ناشی از روزهای قبل، کل زمان سفر را خواب بودم، بجز هنگامی که اتوبوس به مرز کشورکرواسی و بوسنی رسید. ناحیه مرزی بین دو کشور، بین Stara Gradiška  کرواسی و Gradiška  بوسنی و هرزگوین قرار دارد. رودخانه Sava مرز بین این دو ناحیه و دو کشور است. 

از اتوبوس پیاده شدیم و در کیوسک کنترل پاسپورت سمت کرواسی، بدون هیچ مشکلی مهر خروج را دریافت کردم. دوباره سوار اتوبوس شدیم و اتوبوس کنار کیوسک مربوط به بوسنی و هرزگوین توقف کرد. افسر بوسنیایی وارد اتوبوس شد و تک تک پاسپورتها را دریافت کرد و پیاده شد. در حالیکه منتظر بودم بعلت پاسپورت ایرانیم، برای پاره ای از توضیحات فراخوانده شوم، ولی راننده در کمال تعجب کلیه پاسپورتها را بصورت مهر شده دریافت کرد و به مسافران تحویل داد. حالا میتوانستم با خیال راحت، تا خود سارایوو بخوابم.

ساعت 5 صبح، اتوبوس دوست داشتنی و بدون دردسر من، به ایستگاه اتوبوس اصلی سارایوو رسید. ایستگاهی نسبتا محقر که در کنار ایستگاه فرسوده قطار سارایوو قرار دارد. بیایید غر نزنیم و فاصله سه کیلومتری این ایستگاه تا محل اقامتم در مرکز شهر را پیاده طی کنیم. در همین ابتدای راه، برج آواز (The Avaz Tower) خودنمایی میکند که بلندترین برج سارایوو است و راهی عالی برای تجربه شگفت انگیزترین منظره شهر. هزینه ورود به برج 2 یورو است و خوشبختانه و یا شوربختانه آن موقع روز تعطیل بود. ابر و باد و مه و خورشید فلک، نمیخواهند که من پولی خرج کنم. 

برج آواز، خیر مقدمی به سارایوو
برج آواز، خیر مقدمی به سارایوو

نحوه اقامت

در مرکز شهر سارایوو، هاستلهای بسیار خوب و ارزان قیمتی وجود دارند، که قیمتهای هر تخت از شبی 8 یورو تا کمی بالاتر متغیر است. گویا این شهر را برای کوله گردان بنا نهاده اند! خبر خوب اینکه اکثر این هاستلها در سایت بوکینگ دات کام، دارای گزینه های Free Cancellation و No prepayment needed هستند و شما میتوانید بسیاری از آنها را بدون کارت اعتباری رزرو کنید. هاستلهای Franz Ferdinand، One Love و Balkan Han از جمله هاستلهای خوب این شهر هستند.

اما من تصمیمی کمی متفاوت گرفتم. بجای دوشب هزینه هاستل که در حدود 20 یورو میشد، با پرداخت 22 یورو، یک اتاق بسیار کوچک زیر شیروانی را کرایه کردم. ارتفاع حمام و سوریس بهداشتی آن بگونه ای بود که  باید بصورت خمیده و قوز کرده وارد شوید و از آن استفاده کنید! اما اینها برای من هیچ مشکلی نبود. در سارایوو پلک یکی از جشمهایم دچار تورم و عفونت شد که میتوانست ناشی از روبالشی و یا نیش حشره ای در اتاق بوده باشد و یا اصلا ممکن است هیچ رابطی به این اتاق بیچاره نداشت. به هر حال بخاطر عدم اطمینان از این موضوع، از معرفی جزئیات محل اقامتم معذورم و نمیتوانم توصیه کنم. به اتاقم رسیدم، کاملا استراحت کردم و پس از یک دوش (در حالت خمیده و نشسته)، آماده پرسه زدن در سارایوو شدم.

شرح بازدید سارایوو

سارایوو، قلب بالکان، شهری است که شرق و غرب با تاریخی غنی از تنوع مذهبی و فرهنگی در آن قرار می گیرند. به همین دلیل است که گاهی اوقات به آن «اورشلیم اروپا» یا «اورشلیم بالکان» می گویند. از نظر فرهنگ و سبک زندگی، اصالت باورنکردنی ارائه می دهد و بسیار متفاوت از سایر نقاط اروپاست.

کوچه و پس کوچه های شهر مرا با خود میبرد و به باشچارچیا (Baščaršija) میرساند .اینجا قلب و روح سارایوو است و بهترین نقطه برای شروع. اینجا تاریخی ترین قسمت شهر است و بیشتر حال و هوای استانبول را دارد تا یک شهر اروپایی. هستید. گویا از قرن پانزدهم تقریباً به همین شکل باقی مانده است و در این حوالی می‌توانید خیابانهای سنگ‌فرش‌شده قدیمی و خیابان‌های باریکی که کالاهای مسی، قهوه ترک، چای ترکی و غذاهای سنتی بوسنیایی را ارائه می‌دهند، پیدا کنید. کانون این همه زیبایی و اصالت، فواره نمادین مرکز میدان است که به آن Sebilj  میگویند. Sebilj یک فواره و آبخوری چوبی به سبک عثمانی که در سال 1753 ساخته شده است و طبق افسانه های محلی، هر که از آن آب بنوشد، روزی به سارایوو برمیگردد. گذشت زمان، صحت این افسانه را تایید میکند!

باشچارچیا، قلب تپنده سارایوو
باشچارچیا، قلب تپنده سارایوو
باشچارچیا و Sebilj در میانه آن
باشچارچیا و Sebilj در میانه آن

در همین میدان زیبا یک صرافی پیدا میکنم و به اندازه سفرم یورو را به واحد پول بوسنی و هرزگووین تبدیل میکنم. واحد پول در بوسنی و هرزگوین، مارک با علامت اختصار KM است و تقریبا هر یورو معادل دو مارک بوسنی است. هرچند یورو در مکان‌های مختلفی پذیرفته می‌شود، اما توصیه می‌کنیم همیشه ارز محلی را در دست داشته باشید. 

در همان نزدیکی به مسجد باشچارچیا (Baščaršija Mosque) میرسم که در سال 1527 و در عهد سلیمان بزرگ ساخته شده است. این مسجد دارای یک گنبد اصلی، رواقی با سه طاق و یک مناره سنگی به ارتفاع 35 متر است. اما معروف ترین مسجد این شهر، مسجد قاضی خسرو بیگ(Gazi Husrev Beg) است که در سال 1532 ساخته شده است. معمار اصلی این مسجد یک ایرانی اهل تبریز بوده است که در جنگ عثمانی و ایران به اسارت درآمد و تا زمان مرگش در سال 1538 به انجام وظیفه پرداخت. جالب است که بدانید، مسجد قاضی خسرو بیگ اولین مسجد در جهان بود که در سال 1898 برق کشی شد و مجهز به روشنایی الکتریکی شد.

مسجد باشچارچیا

مسجد باشچارچیا

قدم زدن در خیابانها و کوچه های اطراف، شگفت انگیز است. انگار به گذشته پرتاب شده اید و گهگاهی در آینده سرک میکشید. پس از چک کردن قیمت 50 درصد منوهای این منطقه، کافی رستورانی را برای خوردن نهاری که به عصر کشیده شده است، انتخاب میکنم. من تفاوتی در غذاهای بوسنیایی با غذاهای ترکی نیافتم. معروف ترین غذاهای محلی عبارتند از کباب، بورک، دلمه، سرما، گولاش و هر نوع غذایی که در استانبول دیده اید. جالب است که قیمت این غذاها از قیمت غذا در ترکیه ارزان تر بود. مقدار زیادی بورک همراه با ماست سفارش دادم که مجموعا 5 مارک شد. 

خیابانها و رستورانهای قسمت قدیمی شهر

خیابانها و رستورانهای قسمت قدیمی شهر

خانواده و دوستان نقش مهمی برای مردم بوسنی و هرزگوین ایفا می کنند و مهمان نوازی جز لاینفک فرهنگ این مردم است. مردم اغلب در کافی‌شاپ‌ها یا کافه‌های محلی همدیگر را ملاقات می‌کنند و با هم وقت میگذرانند. جالب است که بعضی از مشتریان بوسنیایی کافه، وقتی فهمیدند من ایرانی هستم، رفتار بسیار گرم و دوستانه ای با من داشتند که با ادامه صحبت مشخص شد، این موضوع به حمایت ایران از بوسنی در زمان جنگ این کشور با صربستان برمیگردد. 

فضای قسمت قدیمی شهر

فضای قسمت قدیمی شهر

به سمت رودخانه Miljacka میروم و پس از پل امپراطور، به پل لاتین (The Latin Bridge) میرسم. چه عاشق تاریخ باشید و چه نباشید، پای این پل، میخکوب خواهید شد زیرا تاریخ در همین نقطه و کنار همین پل رقم خورد. در ابتدای قرن بیستم، ایده تشکیل کشوری واحد برای اسلاوها بنام یوگسلاوی در منطقه بالکان و تحت لوای امپراطوری صربستان، هوادارانی زیادی در این منطقه داشت. اما ملی‌گرایان بالکانی برای تشکیل این کشور، باید نیمی از مناطق اسلاونشین(مانند بوسنی و هرزگووین) را که تحت حکومت امپراتوری اتریش-مجارستان بودند، آزاد می‌کردند، کاری که غیر ممکن به نظر میرسید.

بنابراین گاوریلو پرینسیپ، نوجوان ۱۷ ساله که از اعضای گروههای تندرو طرفدار نظریه ایجاد یک امپراطوری واحد برای اسلاوها بود، در کنار همین پل، دو گلوله شلیک کرد و آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری اتریش-مجارستان و همسرش را کشت. امپراطوری اتریش-مجارستان به صربستان حمله کرد. روسیه بعنوان متحد صربستان وارد جنگ شد و متحد بزرگ اتریش - مجارستان، یعنی آلمان، بلژیک را تصرف کرد تا به فرانسه که متحد روسیه است، حمله کند. انگلستان نیز در دفاع از بلژیک، به فرانسه و روسیه پیوست و بدین ترتیب جنگ جهانی اول آغاز شد.

پل لاتین

پل لاتین

این نوجوان تروریست(گاوریلو پرینسیپ) هر چند بوسیله امپراتوری اتریش-مجارستان زندانی شد، ولی چون اعدام کودکان در این امپراطوری ممنوع بود، آنقدر زنده ماند تا کشتار میلیونها انسان را در جنگ جهانی اول ببیند. از او پرسیدند که آیا به خاطر جنگ و کشته شدن میلیونها نفر، از ترور ولیعهد پشیمان نیستی؟ و او پاسخ داد: «اگر من هم هیچ‌کاری نمی‌کردم، آلمانها یک بهانه دیگر پیدا می‌کردند». همه آنچه که گفتم، در موزه آن سوی خیابان نیز قابل مشاهده است.

محل آغاز داستان جنگ جهانی اول در کنار پل لاتین

محل آغاز داستان جنگ جهانی اول در کنار پل لاتین

شب هنگام، حال و هوای عجیبی بر سارایوو حاکم شد. در خیابانها ماشینها بوق میزدند و شادی میکردند. برای آنکه بدانم چه خبر است به باشچارچیا برگشتم. عده بسیار زیادی در وسط میدان با پرچم ترکیه در حال جشن و پایکوبی بودند. بله، جشن پیروزی رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه. ابتدا گمان بردم که اینها همه اهل کشور ترکیه هستند اما کم کم متوجه شدم، اکثرا بوسنیایی هستند.

جشن و پایکوبی بخاطر پیروزی رجب طیب اردوغان

جشن و پایکوبی بخاطر پیروزی رجب طیب اردوغان

از یک نفر پرسیدم چرا بابت انتخابات در ترکیه خوشحال هستید و او پاسخ داد، مردم ترکیه برادران و خواهران ما هستند. من گفتم، "خب رقیب رجب هم ترک بوده است" و او گفت، ما اردوغان را بیشتر دوست داریم. وقتی فهمید من ایرانی هستم، گفت "البته ایرانی ها را هم دوست داریم". 

فرهنگ و علایق این مردم با کشور ترکیه در هم تنیده است و رابطه حزب حاکم بر ترکیه، با مسلمانان و حتی سایر مردم این کشور بسیار خوب و عمیق است. از میان پرمهای به اهتزار در آمده ترکیه در قلب بالکان، به سمت محل اقامت خود برگشتم. پرچمهایی که در ذهنم میرقصیدند و میگفتند، دوستی ملتها زیباست و ای کاش، روزی همه ملتها عاشق هم باشند، فارغ از رنگ، زبان و اندیشه.

روز بعد هم با یک صبحانه ترکی بوسنیایی در یک کافه ترکی طور آغاز شد. حقیقت این است که احتمالا اگر به بالکان نمی آمدم در اروپا دچار سو هاضمه میشدم! قیمت غذا در کافه رستورانهای سارایوو واقعا ارزان است و نیاز به خرید از سوپرمارکت و آشپزی نبود(کاری که در کل اروپا انچام میدادم). کل وعده های غذایی را در کافه یا رستورانهای دوست داشتنی این شهر خوردم و یا از غذاهای خیابانی لذت بردم.

فضای دوست داشتنی شهر سارایوو

فضای دوست داشتنی شهر سارایوو

با کاور بارانی زرد رنگی که پوشیدم، به تکنسین تاسیساتی شبیه بودم که به محل کار میرفتم. به تالار شهر رسیدم و اتفاقا یک خانم مهربان و مسن بوسنیایی فکر کرد، پرسنل یک پیمانکار ترکیه ای هستم. وقتی گفتم که نه، یک توریست ایرانی هستم، گفت "چه خوب که پیمانکاران ایرانی هم در بوسنی هستند!" و کمی از زمان جنگ گفت. نخواستم فکر زیبایش که فکر میکرد در حال عمران و آبادی شهر هستم(و نه پرسه زدن در شهر) را ویران کنم و توضیح بیشتری ندادم! خب به تالار شهر برگردیم. این قطعه معماری اتریش-مجارستانی که به طور محلی به نام Vijećnica  گفته میشود، در سال های 1892 تا 1894 ساخته شده است.

بعدها و در اواخر جنگ جهانی دوم به یک کتابخانه ملی تبدیل شد. در طول جنگ بالکان، هدف صرب‌ها قرار گرفت و به طور کامل ویران شد و اکثر کتب کمیابی که در کتابخانه نگهداری می‌شد، نتوانست از شعله‌های آتش نجات یابد. کارهای مرمتی به مدت 15 سال به طول انجامیده است و امروز بالاخره تالار شهر دوباره به روی عموم باز شده است. 

تالار شهر

تالار شهر

از دیگر نمادهای این شهر، Vječna Vatra است به معنای شعله ابدی. یادبودی است برای کسانی که سارایوو را در طول جنگ جهانی دوم آزاد کردند. این بنا از کاشی‌هایی تشکیل شده است که دارای متنی به رنگ‌های پرچم یوگسلاوی سابق ( آبی، سفید و قرمز ) است و ظرفی مسی که دارای شعله‌ای است که همیشه روشن است. 

شعله ابدی
شعله ابدی

برای دیدن یک منظره پانورا از این شهر دوست داشتنی، بویژه هنگام غروب خورشید،  باید به قلعه زرد (Žuta Tabija ) رفت. در مسیر این قلعه، قبرستان قربانیان جوان جنگ، بسیار قابل تامل است. گویی به رهگذران میگویند، پای زیبایی این شهر، خونها ریخته شده است.

پایان سفر

زمان خداحافظی با سارایوو و ادامه مسیر است. سفر بوسنی بدون بازدید شهر موستار، تکمیل نخواهد شد که این موضوع در برنامه بازگشت من خواهد بود. فعلا باید به مونته نگرو بروم. 

خداحافظی با این شهر زیبا

خداحافظی با این شهر زیبا

برای اتوبوسهایی که به مقصد مونته نگرو و صربستان میروند، باید به ایستگاه اتوبوس Lukavica رسید که در فاصله 6 کیلومتری از مرکز شهر قرار دارد و با ترالی‌باسهای 103 و 107 قابل دسترسی هستند. ایستگاه حرکت این ترالی باسها در نزدیکی پل لاتین قرار دارد و بلیط آنها کمتر از دو مارک قیمت دارد در کیوسک کنار ایستگاه، قابل خرید است.

بلیط ترالی باس به سمت ایستگاه اتوبوس شرقی شهر سارایوو

بلیط ترالی باس به سمت ایستگاه اتوبوس شرقی شهر سارایوو

هزینه های من در این سفر عبارت بودند از:

  • بلیط اتوبوس از زاگرب به سارایوو، 40 یورو
  • هزینه دور روز اقامت، 22 یورو
  • مجموع هزینه های غذا، نوشیدنی و میوه برای دو روز: 48 مارک (24 یورو)
  • هزینه سیستم حمل و نقل شهری: 1.6 مارک (80 سنت)
  • سوغاتی و یادگاری: 4 مارک (2 یورو)

چه زیبا شرق و غرب در سارایوو در هم تنیده بود و چه مردم دوست داشتنی داشت. من در این شهر در جایی قدم زدم که جنگ جهانی اول آغاز شد و شعله ای ابدی را دیدم که یادگار رهایی شهر در جنگ جهانی دوم بود. من مردم بوسنیایی، صرب و کرواتی را دیدم که در آرامشی زندگی میکردند که از دل خون هزاران انسان بی گناه سر زده بود. در کوچه ای به عصر عثمانی میرفتم و در کوچه دیگر، به اروپای مدرن باز میگشتم. شاید افسانه باشچارچیا حقیقت داشته باشد و من دوباره برگشتم. من به بوسنی و هرزگویین باز خواهم گشت ولی به سارایوو، نمیدانم! این با افسانه هاست!

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر