سرسی در حالی از روی پلهها به مردم نگاه میکند که هیچ شرمندگی در چشمانش نیست و آنچنان خونسرد است که مطمئن است 100 بار هم که به عقب برگردد، باز هم همین نقشه را میکشد. میوههای فاسد شده و گندیده از سر و رویش میریزد اما همچنان با اقتدار از پلهها پایین میآید. صدای ناسزا و توهین، عجب جنگیست جنگ قدرت.(سریال بازی تاج و تخت-پیادهروی شرم)
آغاز راه!
دقت کردید یک روزهایی نشستید و همینطور بی هدف خاصی اکسلپور اینستا میچرخید و یک لحظه به خودتان میآیید و میبینید مدتهاست که درگیر یک عکس شدید و آن میشود شروع داستان برایتان؟برای من همین اتفاق افتاد، اوایل سال 96 بود که داشتم در پیچهای گردشگری خارجی میگشتم که دیدمش. "این واقعیه؟ نکنه خود بهشته ازش عکسی درز کرده؟" از بدی شانس لوکیشن عکس مشخص نبود و حالا بگرد و بگرد و بگرد تا نشانههایی از آن پیدا کنی و جوینده یابنده بود. کرواسی!
نشونههارو دنبال کن!
تیرماه 96 بود و از روسیه برگشته بودیم. دوستم گفت "سریال گیم آف ترونز رو دیدی؟ بیا ببین". سریال دیدن همان و محو فضای سریال شدن همان. بناها، ساختمانها، فضای سنگفرش شده و اصیل قرون وسطایی. دقیقا همان فضاهایی که بینهایت دوست داشتم و مهم اینکه بخش زیادی از سریال در کرواسی ضبط شده بود. سفر به کرواسی از همان روزها در پس ذهنم نقش بست. این که چرا تا امسال فرصت عملی کردن آن نشد را نمیدانم ولی معتقدم هر چیزی زمانی دارد و وقتش که برسد اتفاق خواهد افتاد. پس از دو سال خانه نشینی به دلیل کرونا و پس از سفری یک هفتهای در خردادماه به این نتیجه رسیدیم که هنوز حسرت دوسال سفر نرفتنمان از دلمان در نیامده از طرفی دخترک یک سال و نیمهای که در سفر زمینی به آنتالیا خیلی همکاری کرده بود، دلمان را قرصتر میکرد. و اما انتخاب مقصد.
با داشتن بچه کوچک امکان انتخاب مسافتهای طولانی نبود و قطعا برای همهمان سخت میشد. منطقه شینگن هم به دلیل سختیهای ویزا کنار گذاشته شد. کجا بهتر از کرواسی که همیشه دوست داشتیم ببینیم. کرواسی، کشوری است واقع در منطقه بالکان (جنوب مرکزی اروپا) که از شمال با اسلوونی و مجارستان، از شمالشرقی با صربستان، از شرق با بوسنی و هرزگوین و از جنوب با مونتهنگرو و دریای آدریاتیک هممرز است. کشوری که امپراتوریها و پادشاهیهای متعددی را در طی هزاران سال تجربه کرده است. آثار تاریخی و میراث فرهنگی بهجامانده از این دوران تاریخی، گواهی بر تاریخ پرفراز و نشیب کرواسی است. خطوط ساحلی کرواسی از مهمترین جاذبههای گردشگری این کشور هستند. سواحل سفید و زیبا در کنار آبهای زلال.
ویدئویی دیدنی از کرواسی
ماراتن ویزا شروع میشود.
هرچقدر جستجو میکردم یا به آژانسهای مختلف زنگ میزدم تا در خصوص ویزای کرواسی اطلاعات کسب کنم بینتیجه بود. انگار جعبه سیاهی بود که هیچکس از داخلش اطلاع نداشت. یکی میگفت صدور ویزا متوقف شده، یکی میگفت فقط با دعوتنامه، یکی میگفت مگر شینگن نیست؟ از این راه به هیچ داده به درد بخوری نمیرسیدم نهایت تصمیم گرفتم از مرجع اصلی کمک بگیرم. سفارت کرواسی در تهران. سفارت سایتی در اینجا ندارد و تنها راه دسترسی به اطلاعات تماس تلفنی بود که اگر خوش شانس بودم از هر سه بار یک بار پاسخ میدادند. گفتند صدور ویزای توریستی دارند و اقدام از طریق وی اف اس است.
به همین دلیل چون اطلاعاتی در خصوص کرواسی و ویزای آن نیست سعی میکنم نکات را ذکر کنم تا مرجع قابل استفادهای برای دوستان باشد. مدارک مورد نیاز روی سایت وی اف اس نوشته شده ولی به صورت کلی، کلیه مدارک مورد نیاز ویزای شینگن را میخواهند از قبیل مدارک شغلی و فیش حقوقی و سند ملک و بیمه و ... به همراه تاییدیه دادگستری و وزارت امورخارجه. بدون تاییدیه مدارک قبول نخواهند شد. از طرفی برای کودکان نیز از مدارک مالی پدر و مادر باید یک نسخه گذاشته شود. برنامه سفر دقیق و همچنین رزرو قطعی هتل و رزرو بلیط پرواز برای همان بازه زمانی از مدارک لازم برای درخواست ویزای کرواسی است.
کرواسی عضو اتحادیه اروپاست ولی علیرغم درخواستهایشان هنوز عضو شینگن نشدهاند با این حال سختگیرانه و دقیق مدارک بررسی میشود. از تاییدیه امور خارجه هرچه کمتر بگویم بهتر و همین بس که سه بار حضوری و دوبار نماینده دارالترجمه به وزارت امورخارجه در میدان امام خمینی رفتیم تا تاییدیه بگیریم. هربار یکی از مدارک را بیدلیل تایید نمیکردند و جالب که عین همان مدرک برای همسر تایید میشد و برای من نمیشد. فردای آن روز مجدد میرفتم و تایید میشد. تا به اینجا هزینه تهیه مدارک برای ویزای کرواسی به دلیل همین تاییدیهها، یک و نیم برابر ویزای شینگن است.
آماده کردن مدارک با این توصیف حدود 3 هفته طول کشید. در طول این سه هفته بارها نه شنیدم و خسته شدم اما دست نکشیدم و مجدد برای تکمیل مدارک تلاش کردم. گرفتن وقت سفارت از طریق سایت وی اف اس میباشد و حتی برای بچه کوچک هم باید جداگانه وقت بگیرید و روز مقرر شده همراه خودتان ببرید. (خلاف سایر سفارتها که کودک زیر 10 سال نیازی به حضور ندارد) قبل از گرفتن وقت مدارک را کامل کرده و در سایت مرتبط به آدرس crovisa.mvep.hr باید فرم درخواست ویزا را پرکنید و درنهایت پرینت آن را به همراه دو قطعه عکس در مدارک بگذارید. (روی سایت وی اف اس نوشته یک قطعه عکس ولی دوعدد میخواهند)
این نکته را هم ذکر کنم که در زمان اقدام برای ویزای کرواسی تنها در وی اف اس حاضر میشوید و انگشتنگاری انجام نمیشود در نتیجه ریجکتی ویزای شینگن تاثیری روی اقدام ویزای کرواسی ندارد. مدت زمان بررسی مدارک بین 2 تا 4 هفته است چراکه بعد از سفارت در تهران مدارکی جهت تایید نهایی به زاگرب ارسال میشود و تصمیم نهایی در زاگرب گرفته و به سفارت اعلام میشود (به گفته سفارت کرواسی در تهران) پس حتما یک ماه قبل از تاریخ سفرتان اقدام کرده باشید. بررسی مدارک ما 3 هفته طول کشید و دقیقا دو روز به پرواز ویزا صادر شد.
این انتظار سه هفته ای تمام شد و ویزاها طبق تاریخ سفر صادر شدند. بلیط رفت و برگشت ایرلاین فلای دبی را به قیمت نفری 16 میلیون تومان برای بزرگسال و حدود 4میلیون تومان برای کودک زیر دوسال خریدم. برای پرواز فلای دبی زمان طولانی استاپهای بین دو سفر مخصوصا در مسیر رفت بود که حدود 15 ساعت بود و قرار گذاشتیم در صورت خستگی از هتل فرودگاهی یا از امکانات sleep n fly استفاده کنیم. (کابینهایی مجهز به تخت برای خوابیدنهای از دو ساعت به بالا که به صورت ساعتی اجاره داده میشوند)
برنامه سفر به شکل زیر چیده شد:
ورود به زاگرب و یک شب اقامت در زاگرب، دو شب جزیره کرک، دوشب زاگرب، یک شب اسپلیت، سه شب دوبروونیک، روز آخر با پرواز از دوبروونیک به زاگرب و در نهایت به ایران برگردیم.
حمل و نقل عمومی در کرواسی بسیار خوب و ایمن است. برای هر مسیری حتما اتوبوسهای بین شهری وجود دارد علاوه بر آن در برخی مسیرها امکان استفاده از قطار، هواپیما و قایقهای مسافربری نیز هست. البته هزینه استفاده از آنها نسبتا بالا و قابل توجه است که در ادامه سفرنامه توضیح خواهم داد. برای اقامت در تمامی شهرها هتل از طریق سایت بوکینگ با کارت اعتباری دوستم رزرو و برای اسپلیت و دوبروونیک پرداخت نیز لازم بود که از همان طریق انجام شد. هتلهایی در مرکز شهر با دسترسی های خوب و امکانات کامل و امتیازهای بالا.
پیش به سوی دبی
پروازهای فلای دبی با هواپیماهای نو و بسیار تمیز بوئینگ انجام میشدند. پروازهایی راحت و خوب که نشست و برخاستهای آرامی داشتند اما این کلاس پروازی ارزان قیمت در نظر گرفته میشوند به صورتی که برای کلیه امکانات باید جداگانه پرداخت داشته باشید. مثلا برای دیدن فیلم در حین پرواز باید پکیج ویدئوها به قیمت 40 درهم خریداری کنید همچنین پذیرایی داخل هواپیما از قبل روی بلیط باید خریداری شده باشد و مهماندار از روی لیست اقدام به تحویل وعده غذایی میکند. بالاخره به دبی رسیدیم و استاپ 15 ساعتهمان در آن فرودگاه سرد شروع شد. (خدایی چرا انقدر فرودگاه دبی سرده؟؟؟)
علیرغم اینکه درخواست داده بودم کالسکه تیدا را در هنگام توقف بین دو پرواز در اختیارمان بگذراند این اتفاق نیفتاد و کالسکه به بار برای تحویل در مقصد نهایی ارسال شده بود. اتفاقی که در مسیر بازگشت هم افتاد. باز خدا را شکر که فرودگاه دبی جزو مجهزترین فرودگاههای دنیاست و کالسکههای کودک زیادی برای استفاده در فرودگاه به صورت رایگان وجود دارد. با اینکه قطعا به راحتی کالسکه مبله و گرم و نرم خودش نبود، اما باز هم کارگشا بود.
آنقدر شوق سفر داشتیم که زمان طولانی به چشممان نیاید و تیدا هم که در کالسکه امارات خوابید. پرواز دبی-زاگرب حدود 6 ساعت طول کشید و برای این که بعد از استاپ طولانی راحت باشیم از طریق بوکینگ تاکسی با قیمت 30دلار هماهنگ کرده بودم که در خروجی منتظرمان بود. راننده تاکسی مردی حدودا 50 ساله با کاپشن چرم کرمرنگ و در ظاهر بداخلاق و عصبانی ولی در ماشین که نشستیم سر صحبت را باز کرد و از فوتبال گفت و تیم ملی کشورش و مسابقه با دانمارک. با رسیدن به ورودی بوتیک هتل برایمان اقامت خوشی در زاگرب آرزو کرد و رفت. با خودم گفتم از روی ظاهر مردم قضاوت نکن.
محل اقامت ما در زاگرب بوتیک هتلی به نام B&B Donji Grad در مرکز شهر بود. این هتلها معمولا یکی از طبقات ساختمانهای قدیمی شهر هستند و تعداد اتاقهای کمی (معمولا بین 4-6 اتاق) دارند. پذیرش 24 ساعته ندارند و به صورت شخصی و خصوصی اداره میشوند. اغلب این هتلها در طبقات بالای ساختمان هستند. به محض پیاده شدن از تاکسی و نگاه کردن به آن ساختمان چهارطبقه سیمانی خاطره بوتیک هتل رم پیش چشمانم زنده شد. تجربه بالارفتن سه طبقه با پلههایی تیز و باریک و البته با چمدانهایی سنگین. حال فکر کنید که کالسکه و کودک یکساله هم اضافه شده است.
برای ورود به ما کد مخصوصی داد که با زدن آن در ورودی ساختمان و ورودی طبقه هتل در باز میشد و قرار بود که کارت ورود به اتاق هم پشت در اتاق برایمان گذاشته شود.با باز شدن در و دیدن رمپل مخصوص کالسکه و چمدان کمی نفس حبس شده در سینهام را آزاد کردم. در بالای پله ها کابین چوبیای دیدیم که درب آن شبیه به درهای خانههای قدیمی بود. از آن دولنگهها. کمی جلوتر رفتیم، آسانسور! آسانسوری به سبک آسانسور فیلمهای گانگستری قدیمی. از آنها که میان راهپله مارپیچ ساختمان هستند و یک طرف درب چوبی دارد و طرف دیگر نردههای مشبک. همانهایی که وقتی درش را باز میکنی توقع داری یکی با اسلحه بیرون منتظرت باشد.
و اما اتاق، با اینکه خیلی بزرگ نبود ولی قابل قبول بود و همه امکانات لازم که از آن بیشتر هم داشت. میزاتو و دمبل و وسایل ورزشی و خیاطی. داخل اتاق چایساز نبود ولی همیشه در سالن بوتیک هتل قهوهساز و کتری برقی و یک ظرف میوه برای پذیرایی وجود داشت. B&B Donji Gard مکانیت فوق العاده ای داشت و تنها با دقایقی پیادهروی به قلب شهر میرسیدیم. کمی استراحت کردیم و پس از تعویض لباس راهی میدان اصلی شهر، میدان بان یلاچیچ (Ban Josip Jelačić) شدیم. کنت یوسیپ یلاچیچ از افسران برجسته ارتش کرواسی بوده که نقش پررنگی در زمان انقلاب مجارستان داشته است. تندیس یلاچیچ در میان میدان اصلی شهر ساخته شده و همچنین تصویرش روی اسکناسهای 20 کونایی کرواسی نیز هست.
کشور کرواسی مشابه کشورهایی مثل ایتالیا طول زیادی دارند و تفاوت آب و هوا در شما و جنوب آن محسوس است. در بازه زمانی سفر ما در شمال کرواسی (زاگرب و کرک) پاییز رسما آغاز شده بود و هوا خنک و سرد بود. شبها بارندگی شدید داشت و روزها ابری و نیمه ابری. هرچه به سمت جنوب رفتیم گرمتر و آفتابیتر شد. به نظرم بهترین زمان برای سفر به کرواسی هفته دوم و سوم شهریور باشد که هنوز سرما شروع نشده و از طرفی از گرمای شدید خبری نیست.
اولین چیزی که در زاگرب به چشمم آمد ساختمانهای زیبا و قدیمی شهر به همراه کوچههای بسیار تمیزش بود. با اینکه در اولین حضور شهری خیلی سردم شده بود اما دیدن مردمی که در کافهها با آرامش نشسته بودند و گپ میزدند و پیر و جوانهای خوشرویی که برای تیدا دست تکان میدادند و به ما میخندیدند گرما را به وجودم تزریق میکرد. این یعنی کرواسی مقصد مناسبی بود.در سطح شهر زاگرب چند خط تراموا نقاط مختلف را به هم وصل میکنند که به کمک مکان عالی محل اقامتمان تنها با پبادهروی به همه جا رفتیم و اصلا از تراموا استفاده نکردیم. البته برای رفتن به جاذبههایی مثل باغ وحش زاگرب کاربرد داشت که برنامه سفریمان اجازه دیدن آنجا را نداد.
میدان بان یلاچیچ با تندیس و آبنما در وسط آن و ساختمانهای رنگی رنگی اطرافش یکی از پرتوریستترین جاذبههای زاگرب است. علاقه مردم کرواسی به پرچم و تیم ملیشان از سر و روی شهر میبارید. در روز حضور ما بازی بین تیم کرواسی و دانمارک بود، مردم با لباسهای تیم ملی بودند و از تمام رستورانها و مغازهها صدای فوتبال شنیده میشد. کمی در میدان چرخیدیم و نانی خریدیم و به کبوترها نان دادیم و تیدا که علاقه وافری به پرنده دارد خیلی لذت برد و سفر برایش جذاب شروع شد. خیابانهای زنده و موسیقی خیابانی و کافههای پر مشتری. این شهر همه چیز داشت. از میدان به سمت کلیسای جامع زاگرب رفتیم که در دست مرمت بود. کلیسای جامع با معماری سبک گوتیک با منارههای دوقلو. این کلیسا بلندترین بنای کرواسی است که در قرن سیزدهم بنا شد، در طی زلزله سال 1880 آسیب زیادی دید که مرمت شده و دو برج دوقلوی کلیسا از تمام نقاط شهر قابل مشاهده است.
دیدار در کرک!
صبح با صدای تق و تق از بیرون اتاق بیدار شدیم. سرکی کشیدم و دیدم خانم میزبان هتل مشغول چیدن میزهای صبحانه است و زنی جوان با موهای روشن و دم اسبی شده که پیشبند دامنی گل گلی به تن داشت. با دیدنمان لبخند زیبایی زد و برای تیدا دست تکان داد و دعوت به صبحانه شدیم. صبحانه بوتیک هتل تقریبا کامل و خوب بود. از انواع پنیر و ژامبون تا انواع نوشیدنی گرم و سرد و املت که برای هر کس جداگانه درست میکردند. انگار مهمانی خانه یک آشنا رفتهای، شب خوابیدی و حالا خانم خانه برایت صبحانه آماده میکند، با کودکت بازی میکند و داخل کابینتها را به اون که کنجکاو است نشان میدهد و با یک زبان اختراعی مشترک بینشان با هم ارتباط برقرار میکنند.
بعد از صرف صبحانه چمدانهایمان را جمع کردیم و در گوشهای از راهرو هتل گذاشتیم و به سمت بازار معروف زاگرب، dolac market رفتیم. بازاری که بخشی از آن گلفروشی و بخش وسیعی از آن میوه و تره بار است. نکته جالب این بازار این است که هر روز تا 2 ظهر دایر است و پس از آن کاملا جمع میشود به طوری که هیچ چتر و میزی نمیماند و انگار نه انگار اینجا صبح بازاری بوده. در دل بازار میچرخیم. هرکس میخواهد محصولی به ما بفروشد. کیفیت میوههای کرواسی خیلی خوب بود. شیرین و خوشمزه و قیمت مناسب.
زمان واحد پول کرواسی کونا و واحد کوچکتر لیپا به معنی برگ درخت لیمو، در سفر ما هر یورو معادل 7.3 کونا و هر کونا تقریبا 4500 تومان بود. دخترکمان خسته از خیابانگردی بعد از خوردن میوههای محبوبش تقاضای پارک داشت و عجیب که اطرافمان پر از پارک بود اما دریغ از یک تاب. با این حال از بازی با پرنده ها و کمی سرسره بازی لذت برد.
برای صرف وعدههای سبک و میانوعده در سرتاسر کرواسی نانواییهای زنجیرهای زیادی هست که انواع اسنکهای شور و شیرین تازه و گرم را با قیمتهای مناسب ارائه میدهند. همچنین در میدان اصلی شهر فودکورتی به راه بود که از غذاهای آنجا برای ناهار استفاده کردیم. برنامه سفرمان این بود که به یکی از جزایر معروف و توریستی کرواسی به نام کرک برویم و در آنجا خانه ویلایی به مدت دو شب از ایر بی اند بی به قیمت شبی 90 یورو گرفته بودیم. قرار بود دوستانمان که در اتریش زندگی میکنند نیز در آنجا به ما ملحق شوند که دیداری بعد سالها تازه کنیم. برای رفتن به جزیره از ترمینال اتوبوسرانی شهر که کمتر از 20 دقیقه پیاده از ما فاصله داشت، حرکت کردیم. محو مسیر جادههای کرواسی شده بودیم. سرسبز و پر از آب و رودخانه. فاصله زاگرب تا کرک 4 ساعت بود و در راه رسیدن به کرک از روی پلی که روی دریای آدریاتیک کشیده شده بود گذشتیم.
جزیره کرک بسیار زنده و شلوغ و پر توریست بود. انواع قایقهای تفریحی در حاشیه اسکله دیده میشد. کوچه پس کوچههای کرک مانند خیلی از شهرهای قدیمی از راهروهای سنگی تو در تو و کافه ها و رستوران ها و مغازههای سوغات فروشی تشکیل شده بود. یکی از جزایر بزرگ و معروف کرواسی که تماما توریستی و تفریحی است. اکثر شهرهای کرواسی بندری هستند و به همین دلیل غذاهای مدیترانه ای از معروفترین خوراکهای این کشور هستند که در نهایت تازگی به سبکی خوب و با طعمی عالی طبخ میشوند. از طرفی با توجه به رابطه زیاد این کشور با ایتالیا انواع پاستا و پیتزا در تمام رستورانها دیده میشود.
برای رستوران به یکی از رستورانهای زیبای کرک رفتیم و کالاماری گریل شده و میکس سوخاری دریایی گرفتیم که با توحه به حجم غذا قیمت بسیار مناسب و کیفیت بسیار خوبی داشت. کمی در کوچه پس کوچهها چرخیدیم و برای وعدههای غذایی بعد که در خانه هستیم مواد غذایی خریدیم.
در جزیره ماندگان!
یکشنبه بود و تعطیلات دوستانمان تمام میشد و باید به اتریش برمیگشتند و ما هم طبق برنامه سفرمان به زاگرب. از شب گذشته دنبال خرید بلیط اتوبوس از کرک به زاگرب بودیم ولی به دلیل اتمام تعطیلات کلیه بلیطها پر شده بود. ماشین سواری هم تا زاگرب 300 یورو میگرفت که خیلی زیاد بود. قرار شد به ترمینال برویم تا ببینیم چه کاری میتوان کرد. با پرس و جو از متصدی فروش بلیط فهمیدم که از کرک میتوانیم به ریکا و از آنجا به زاگرب برویم و تنها راه ممکن همین بود. بلیط کرک تا ریکا را از خود راننده خریدیم و بلیط از ریکا تا زاگرب را از طریق سایت و به صورت آنلاین خریدم.
در سفری که داشتیم کارت اعتباری دوستم همراهم بود و در مواردی مثل خرید بلیطها و ورودیهها خیلی به کارمان آمد و هر بار با استفاده از کارت افسوس خوردیم که مگر یک تکه پلاستیک فشرده چیست که باید از ما دریغ شود. توقف کوتاهی بین دو اتوبوس در ریکا داشتیم که در همان توقف کوتاه شهری بندری دیدیم با هوای ابری و ساختمانهای بسیار زیبا به همراه کانالهای آب داخل شهر، چیزی شبیه به آمستردام.
از ترمینال اتوبوسرانی زاگرب با کمی پیادهروی به هتل رسیدیم. این بار نیز یک بوتیک هتل در مرکز شهر برای دوشب رزرو کرده بودم که مشابه با قبلی کد ورود و همه اطلاعات برای ورود در اختیارم گذاشته شد. برنامه امروز عصر بازدید از باقی جاذبههای اصلی زاگرب بود. کمی استراحت کردیم و راهی میدان شدیم. پس از صرف شام در فست فود بالای میدان به سمت کلیسای سنت مارک راه افتادیم.
کلیسای سنت مارک با آن سقف کاشیکاری و رنگی معروفش نیز مانند کلیسای جامع زاگرب پس از تخریب در زلزله مجدد بازسازی شده. مهمترین ویژگی کلیسا طرح دو پرچم روی سقف آن است. یکی نماد شهر زاگرب و دیگری نماد پادشاهی کرواسی در زمانی است که متعلق به مجارستان بوده است.
با پیادهروی در کوچه پس کوچههای سنگفرش و زیبای امتداد مسیر به معروفترین موزه کرواسی و حتی اروپا و جهان رسیدیم. زاگرب شهر موزههاست. هر طرف که سر بچرخانی چند موزه مختلف میبینی اما داستان و شهرت این موزه با همه فرق دارد. موزه روابط شکست خورده! همانطور که از اسم آن پیداست هر چیزی که در آن میبینی در دلش غمی دارد. برای برپاسازی این موزه هزینه خاصی از سمت دولت نشده و تنها فراخوانی در سرتاسر دنیا زدند مبنی بر این که وسایل و یادگاریهایی از شکستهای خود بفرستند و در تمام دنیا دلهای شکستهای بودند که باید از خاطراتی دل میکندند.
وسایلی کوچک و قدیمی و یا بسیار ساده با داستانی تلخ در پشت آن. گوشی تلفنی با این توضیح که "گوشی تلفنش را بعد از 3 ماه برایم فرستاد تا دیگر نتوانم به او زنگ بزنم" یا کوله مخصوص چتربازی که از نظر من غم انگیزترینشان بود.
"در سایت چتربازی با هم آشنا شدیم او مربی بود و من اولین بار بود که به آنجا میرفتم. خواستم مسیر آمده را از ترس برگردم و او نگذاشت و اولین پرش را با هم داشتیم." ترسش ریخت و عشق در قلبش جوانه زد. مرد جوان در صانحه هوایی از دستش رفت و یادگار همان کوله ماند که روز اول بر پشتش دیده بود. در امتداد مسیر برج قرن سیزدهمی لوترسکاک را دیدیم. هرروز راس ساعت ظهر 12 از بالای این برج توپ در میکنند که با وجود این که از این موضوع همه اطلاع دارند باز هم شوکه میشوند.
با دیدن شهر زاگرب از بالا و قدم زنان به هتل برگشتیم تا برای برنامه فردا آماده شویم.
رویا جامه عمل می پوشد!
صبحانه B&B Fontana نیز مانند بوتیک هتل قبلی در محوطه نشیمنگونه هتل توسط یک خانم جوان و خوش اخلاق سرو شد و تقریبا آپشنهای مشابه قبلی و قابل قبول داشت. نمیشود که تا کرواسی بروی و پلیویچکا یا پلیت ویتسه یا همان پارک ملی را نبینی و برنامه امروز ما هم همان بود. پارک ملی پلیت ویتسه بین دو شهر زاگرب و زادار قرار دارد و از این دو شهر هر روز تورهای یک روزه به این مقصد برگزار می شود اما امکان استفاده از حمل و نقل عمومی و اتوبوس های بین شهری از زاگرب هم فراهم است.
بلیط رفت و برگشت را گرفته بودیم و از همان ترمینال اتوبوسرانی به سمت پارک ملی راه افتادیم. مسیر حدود 2:30 طول کشید و دقیقا جلوی درب ورودی پارک پیاده شدیم. هزینه بلیط ورودی برای هر نفر بزرگسال 180 کونا بود. پارک ملی پلیتویتسه از جاذبههای ثبت شده در یونسکو است. 16 دریاچه فیروزهای دارد که در داخل یک دره آهکی به وسیله آبشارهای متعدد به هم وصل شدهاند.
برای گشتن در پارک ملی چند مسیر وجود دارد که بسته به زمانی که میخواهید صرف کنید، انتخاب میکنید. مسیرها تماما با تابلوهای راهنما مشخص شده و در بین مسیرها قایقسواری روی دریاچه و استفاده از ماشینهای برقی هم وجود دارد. بسته به ساعت بلیط برگشتمان که آنلاین برای ساعت 5 عصر خریده بودیم مسیری را انتخاب کردیم. طبیعتی بینهایت زیبا و تمیز و جذاب. برای من اینجا خود بهشت بود. هر طرف را نگاه میکردیم مردمی را میدیدم که با لذت به این دریاچههای فیروزهای و دسته اردکهای شناور روی آن نگاه میکنند. یا ماهیهای ریز و درشتی که به حاشیه برکهها آمده و منتظرند بازدیدکنندگان علیرغم تابلوهای منع کننده به آنها خرده نان و خوراکی بدهند. از طرفی دیدن این جاذبه و طبیعت زیبا در هوای دلانگیزش از طرف دیگر دیدن چشمان غرق در لذت تیدا، اینجا مقصد خوبی برا همهمان بود.
بازنشستگی در هوای اسپلیت!
7 صبح بلیط اتوبوس برای اسپلیت داشتیم و هنوز هزینه اقامت این دو شب را پرداخت نکرده بودم. کسی این موقع صبح در بوتیک هتل نبود و امکان پرداخت اینترنتی هم نداشتیم. با هماهنگی با مسئول هتل هزینه اقامتمان را در کشوی زیر روشویی حمام کنار سشوار گذاشتیم و مسیر 5 ساعتهای به سمت اسپلیت را آغاز کردیم. چقدر حس اعتماد خوب و دلنشین است.
خوبی اتوبوسهای flix bus داشتن وایفای پرسرعت در مسیر بود که زمان را کمتر احساس کنیم. باز هم شانس با ما یار بود و از ترمینال اتوبوسرانی تا هتل 15 دقیقه پیاده بود. هتل ما در اسپلیت central square herritage بود که در مرکز توریستیترین بخش شهر قرار داشت. از کوچههای باریک و سنگی اسپلیت که ماشینرو نبودند رد شدیم تا به میدان اصلی و هتل رسیدیم. عجیب کوچه پس کوچههای اینجا شبیه به ونیز بود. باریک، سنگی و پر از فروشگاههای بستنی فروشی و جمعیت زیاد توریست که همه جا بودند و من خوشحالترین که عاشق فضاهای قدیمی و سنگی و کوچههای پر از تاریخم.
کرواسی کشور توریستپذیری است و هرساله تعداد زیادی مسافر دارد البته با توجه به ساختار بندری شهرهای جنوبی و گرمتر بودن هوا در این شهرها همچنین جاذبههای دیدنی معمولا مسافرین شهرهایی مثل اسپلیت و دوبروونیک بیشتر هستد و کمتر کسی به زاگرب سفر میکند. در طول 10 روزی که در سفر بودیم هیچ توریستی از آسیا ندیدیم و تنها مردم کشورهای اروپایی به این کشور آمده بودند. ساعت تحویل اتاق 14 بود ولی از قبل در بوکینگ پیام داده بودم و جهت تحویل زودتر اتاق درخواست داده بودم که 12 آماده بود. امکانات اتاق کامل بود و تخت استاندارد کودک هم به درخواست من گذاشته بودند. وارد اتاق که شدیم منظره پنجره اتاق از همه چیز بهتر بود. پنجرهای رو به میدان با میز و مبلی کنارش که میتوانستی چای در دست بنشینی و ساعتها به مردم نگاه کنی.
تنها یک شب در اسپلیت بودیم بنابراین وقت را هدر ندادیم و به دل شهر زدیم. مهمترین جاذبه شهر اسپلیت قصر امپراطور دیوکلتیان، یکی از امپراطورهای روم باستان، است. این بنا به عنوان قصر بازنشستگی توسط دیوکلتیان ساخته شده و تا آخر عمرش در آن زندگی میکرد. با توجه به این که سلامت این بنا، این قصر و همچنین شهراسپلیت لوکیشن فیلمبرداری خیلی از فیلمهای معروف مانند بازی تاج و تخت، ارباب حلقهها و ... بوده و هرشب موسیقی زنده به راه است.
معروفترین بخش از قصر دیوکلتیان مجسمه ابوالهولی است که طی جنگ بین امپراطوری روم و مصر از مصر آورده شده است.
اسپلیت دومین شهر مهم کرواسی و یکی از مهمترین بنادر کرواسی است. پشت کاخ دیوکلتیان تفرجگاه ساحلی در کنار بندر وجود دارد. همچنین دکههای فروش تور و قایقهای تفریحی در سرتاسر بندر دیده میشد.
بازی تاج و تخت آغاز میشود!
با قایق مسافربری از اسکله اسپلیت تا بندر دوبروونیک 5 ساعتی راه بود. بنا بر عادت شهرهای گذشته با دیدن زمان 17 دقیقهای از اسکله تا هتل پیاده راه افتادیم. غافل از این که ساختار شهری دوبروونیک با بقیه متفاوت است. این شهر روی تپه ساخته شده و فاصله نوک تپه تا کنار ساحل همین 17 دقیقه است. کمی از مسیر را طبق نقشه گوگل رفته بودیم که به پلهها رسیدیم. تا چشم کار میکرد پله بود و هیچ تاکسیای در این منطقه نبود. محمدرضا چمدانها به دست و کوله به پشت با باری سنگین راهی پلهها شد و گفت بعد برای کمک برمیگردد. در همان حین که منتظرش ایستاده بودم زوج جوان سوئدی در حال رد شدن از کنارم بهم پیشنهاد کمک دادند. کالسکه جمع شده تیدا دست مرد جوان و ساک خوراکیها دست همسرش. کوله تیدا به پشتم و خودش در بغلم راهی پلهها شدیم. حدود 2000 پله بود و عجیب سخت و نفسگیر. تمام این خستگی با دیدن منظره هتل از تنمان در رفت. نقد و بررسی هتلها را در قسمت مربوطه شان مفصل نوشتهام.
از آنجا که هیچ چیز در سفر مانع گشت و گذار ما نمیشود، دوش گرفتیم و کمی استراحت کردیم و راهی شهر قدیمی دوبروونیک شدیم. برای رفت و آمد بین هتل آدریا تا مرکز شهر هم اتوبوسهای خط 3 که جلوی هتل ایستگاه داشتند را میتوانستیم استفاده کنیم که بلیط اتوبوس را هم از باجههای بلیط فروشی و هم از خود راننده میتوان خرید. (زمانی که از راننده بلیط میخرید، کمی نرخ آن بالاتر از باجه بلیط فروشی است.) بلیطهای باجهای به صورت کارتهای زماندار صادر میشوند. نیم ساعته، یک ساعته و یک روزه که بنا بر میزان استفادهتان خرید میکنید.
در کرواسی تاکسیهای اینترنتی اوبر و بولت هم فعالند که نرخ بولت برای مسیر ما کمی بیشتر از اتوبوس بود و به زمان انتظار اتوبوس میارزید و بیشتر از بولت استفاده کردیم مگر مواقع برگشت به هتل که هم نرخ بولت دوبرابر مسیر رفت بود و هم اینکه تیدا در کالسکه خوابیده بود و اتوبوس راحت تر بود. ساعت از 7 گذشته بود که به شهر قدیم رفتیم. مهمترین بخش توریستی شهر دوبروونیک. یک موزه قرون وسطایی با پیادهروهای مرمری، پر از کلیساهای باروک و گوتیک و توریستهای بیشمار که در کوچه و خیابانهای آن میگردند. حق دارد که به آن لقب “مروارید آدریاتیک” را بدهند.
جرج برنارد شاو میگوید: "آنهایی که به دنبال بهشت روی زمین میگردند باید به دوبروونیک بیایند و بهشت خود را پیدا کنند" از دروازه شهر قدیم معروف به Pile Gate عبور کرده و مسیر سنگفرش و پر از تاریخ را طی میکنیم و بهبه که اینجا هم ماشینرو نیست. گردشگران در همه کوچه پس کوچههای شهر قدیم جمع شدهاند. همه جا پر از مغازههای فروش سوغات، کافهها و رستورانها و بستنی فروشی است.
بسیار خستهایم و با این حال گشتی میزنیم و در رستورانی که در فضای باز صندلی چیده، شام خوشمزهای میخوریم.
نگهبانان شب!!
صبحانه هتل آدریا هیچ چیز کم نداشت. کامل و متنوع و با کیفیت، با نمای بسیار زیبای بندر و اسکله. دوبروونیک معروف است به یک قلعه قدیمی. جایی که لوکیشن فیلمبردای فیلمهای زیادی از قبیل بازی تاج و تخت، رابین هود، ارباب حلقهها و .. بوده است. معروفترین جاذبه آن دیوار بزرگ قرون وسطایی دوبروونیک است. دیواری به طول دو کیلومتر و ارتفاع 25 متر و عرض یک تا شش متری که دوبروونیک را به شهری نفوذناپذیر تبدیل کرده است. قیمت بلیط ورودی دیوار 250 کونا معادل 33.18 یورو بود. جالب که همه جا برای قیمت معادل یورویی نوشته شده بود از جاذبه بگیر تا فروشگاه مواد غذایی، ولی یورو قبول نمیکردند. از بالای دیوار نمای زیبایی از شهر و دریای آدریاتیک دیده میشد. شیروانیهای نارنجی رنگ در کنار دیوارهای سنگی و دریای آبی.
برای استراحت به هتل برگشتیم و با توجه به گرم بودن هوا کمی از استخر هتل استفاده کردیم و عصر برای دیدن قصرهای قدیمی رکتور و اسپانزا و کلیساهای معروفش دوباره به دل شهر قدیم دوبرونیک زدیم.
شام آخر!
فواره مشهور و بزرگ Onofrio بین سالهای ۱۴۳۸ تا ۱۴۴۴ ساخته شده و یکی از بهترین و زیباترین بناهای تاریخی دوبروونیک است. البته این سازه نسبت به بنای اولیه بسیار کوچکتر است زیرا بسیاری از بخشهای آن در زلزله ویران شده است. این فواره در مقابل کلیسای St. Saviour قرار دارد که قدمت آن به قرن شانزدهم برمیگردد. کلیسایی با معماری رنسانس و گوتیک.
در دل شهر قدیم دوبرونیک جاذبهای خاص نهفته است. قدیمیترین داروخانه اروپا اینجاست، درست کنار کلیسا و روبروی فواره که تبدیل به موزه شده و ظروف چینی آن موقع که محل نگهداری داروها و همچنین کتابهای خطی طب و ابزارآلات تهیه داروها در آن به نمایش گذاشته شدهاند. جدا از آن معماری فضای داروخانه بینهایت زیبا و جذاب بود. معماری رومی با سبک خاص کرواتی.
از جاذبههای دیدنی دوبروونیک جزیرهای در نزدیکی آن به نام لوکروم است که از اسکله قدیمی پشت شهر قدیم هر روز کشتی به آنجا رفت و آمد دارد. جزیره لوکروم دارای حیات وحش و پارکی زیبا و همچنن لوکیشن معروفی از سریال بازی تاج و تجت است که تخت آهنین نیز در آنجا وجود دارد. یک نمونه دیگر از تخت آهنین نیز ساخته شده که در مغازهای در دل شهر قدیم است که گردشگران با پرداخت ورودی میتوانستند با آن عکس بگیرند.
تابستانها هر پنجشنبه و جمعه نمایش موسیقی سنتی کرواتی در دوبروونیک برگزار میشود و مگر میشود تا اینجا آمده باشی و بدون دیدن این نمایش بروی؟! چه حسن ختامی بهتر از آن. بلیط نمایش را از ورودی سالن به قیمت نفری 120 کونا خریدیم. در ابتدا لباسهای سنتی شهرهای مختلف کرواسی را معرفی کردند و جالب که مثل کشور خودمان هر منطقه لباسی متفاوت داشت و البته رقص مخصوص به خودشان را داشتند. نمایش بینظیری بود که حدود یک ساعت طول کشید.
با این که با وجود سه پرواز و استاپهای 6 ساعته مسیر برگشت طولانیتر شده بود اما لذت دیدن کشوری که همیشه دوستش داشتیم باعث شد تا این خستگی را کمتر احساس کنیم. کرواسی، کشوری که هم منحصر به فرد بود و هم زیبا. شبیه به همه جا بود و هیچ جا. زاگربی که شبیه به سنت پترزبورگ بود، کرک شبیه به کوچه پس کوچه های آلاچاتی، اسپلیت شبیه به ونیز و دوبروونیک ترکیبی از شهرهای مختلف ونیز و پراگ و همه اینها با یک حس و حال و اصالت کرواتی.
هزینههای کلی سفر به کرواسی به ازای هر نفر بزرگسال: