"پاریس جشن بی کران" عنوان کتابی است از ارنست همینگوی که من برای این سفرنامه انتخاب کردم و به گمانم کاملا مناسب حال و هوای این شهر هست.
سلام
سفرمان به پاریس در تیرماه 1402 را از اروپا شروع کردیم و به ناچار باید از قسمت مراحل ویزا و پرواز عبور کنم و بیشتر به این جشن بی کران بپردازم. برای سفر پنج روز و چهار شب به پاریس هتل Excelsior Batignolles را انتخاب کردیم. علاوه بر قیمت مناسب، هتل سه ستاره و تمیزی بود و نکته مهم برای ما این بود که دسترسی خوبی برای پیادهروی به محله معروف Montmatre و مرکز شهر داشته باشیم و همچنین جهت مدیریت هزینه های رفت و آمد، فاصله چندان زیادی از ایستگاه اتوبوس و مترو نداشته باشیم.
بعد از تحویل اتاق و استراحتی کوتاه به درخواست همسرم به محل فیلمبرداری فیلم John Wick 4 یعنی کلیسای قلب مقدس-SACRÉ-COEUR CHURCH رفتیم که دومین مکان مرتفع در پاریس میباشد و از آنجا دید خیلی خوبی به کل شهر خواهید داشت. به همین دلیل اغلب گردشگران تور پاریس و همچنین پاریسی ها در این محل حضور دارند. بعد از بالا رفتن از تعداد زیادی پله بلخره به ساختمان کلیسا رسیدیم. البته بالابرهایی در ابتدای پله ها برای راحتی بیشتر بازدید کنندگان وجود داشت که با پرداخت هزینه اندکی بدون خستگی و در زمان کوتاه میتوانستید آن مسافت را طی کنید و بدین ترتیب امکان بازدید از کلیسا و دید شهر برای همه افراد فراهم می شد! ورودی کلیسا رایگان بود و نیازی نبود هزینه ای بپردازیم.
در ادامه قدم زمان به Montmatre رسیدیم که پاتوق روزهای بعدی ما هم بود. دور تا دور میدان نقاشانی نشسته بودند که با پرداخت هزینه نقاشی یا کاریکاتور شمارا میکشیدند و در وسط و اطراف میدان هم چندین کافه و رستوران وجود داشت و همچنین صدای گوشنواز موسیقی که از گوشه و کنار شنیده می شد، کل میدان را پر کرده بود.
محله مونماتر به عنوان یکی از مراکز هنری مهم در تاریخ شناخته میشود. در قرن نوزدهم و به خصوص در دوران بلندمدت پس از جنگ جهانی اول، این منطقه به مرکز هنری و فرهنگی تبدیل شد و هنرمندان مشهوری مانند پیکاسو، ونگوگ و تولوز در اینجا زندگی میکردند و آثارشان را ارائه میدادند. تا پایان شب به گشت و گذار در کوچه پسکوچه های Montmatre گذراندیم و هر لحظه بیشتر از پیش از زیبایی شهر شگفت زده شدیم.
روز دوم:
از آنجاییکه بلیط ورودی موزه لوور را به صورت آنلاین تهیه نکرده بودیم، تصمیم گرفتیم صبح زود به طرف موزه برویم و چون روز قبل دیده بودیم کسانی که از قبل بلیط تهیه نکرده اند باید مدت زیادی را در صف منتظر بمانند بعد از حدود 30 دقیقه پیادهروی از هتل به موزه رسیدیم و بعد از 45 دقیقه انتظار در صف طولانی وارد موزه شدیم. هرچند زمان انتظار هم خالی از لطف نبود و فرصت مناسبی برای عکاسی در کنار هرم شیشه ای معروف موزه بود. در سالهای نوجوانی کتاب راز داوینچی معروف ترین اثر دن براون را خوانده بودم و این موزه و هرم شیشه ای معروف و زیبای آن تداعی خاطرات دلنشین و ارزشمندی برای من بود.
اگر وقت کافی در سفر پاریس دارید حتما یک روز کامل را برای بازدید به لوور اختصاص دهید. با این حال باید در نظر داشت که در مقابل شگفتی این موزه یک روز کافی نخواهد بود و امکان بازدید از کل موزه در یک روز وجود ندارد. هزینه ورودی موزه برای هر نفر 22 یورو بود. با توجه به محدودیت زمانی در سفر، من و همسرم تصمیم گرفتیم از کاتالوگ های رایگان موجود در موزه که به آثار شاخص و برجسته ی موزه به تفکیک قسمت و طبقه اشاره شده بود استفاده کنیم بنا بر این توانستیم با مدیریت زمان حداکثر استفاده را از این بازدید یک روزه ببریم. بازدید از موزه با قسمت آثار یونان و مجسمه های یونانی و یا آثار متاخر و بازسازی شده آن شروع میشود و با آثار نقاشان فرانسوی در طبقه هفتم موزه به پایان میرسد.
در ادامه عکسی از قسمت ایران موزه لوور را میبینید که نسبت به سایر بخش های موزه خلوت تر بود:
گشت و گذار در سرزمین عجایب تا ساعت 7 شب طول کشید و در حالیکه از شدت خستگی دیگر نمیتوانستیم راه برویم رهسپار مقصد بعدی شدیم تا اندکی تجدید قوا کنیم. مقصد بعدی ما کافه ی فیلم Amelie به نام Café des Deux Moulins بود. بازدید از آنجا یاداآور صحنه هایی از فیلم برای ما بود. در کافه سوپ پیاز معروف پاریسی که روی آن پنیر آب شده بود به همراه نان باگت اصیل فرانسوی و کرم بروله بسیار خوشمزه را سفارش دادیم.
روز سوم :
برای روز سوم بازدید از موزه اورسای را برنامه ریزی کرده بودیم که اینجا هم مانند سایر مکان های شهر تجربه ی شگفت انگیزی را برای ما رقم زد. بازدید از این موزه که پیشتر ها ساختمان آن به عنوان ایستگاه قطار و مرکز پست استفاده میشده را حتما به شما توصیه میکنم. در این موزه از آثار هنرمندانی چون ونگوگ، مونه و رنوار بازدید کردیم که برای علاقه مندان به هنر و نقاشی سبک امپرسیونیسم از جمله من خیلی شگفت انگیز بود و کمک کرد تا بنوانم با سبک های نقاشی بیشتر آشنا شوم. هزینه ورودی موزه برای هر نفر مبلغ 16 یورو بود.
در کنار نقاشی های موزه میتوانم به تندیس خیره کننده دروازه های جهنم اثر رودن اشاره کنم که بدون اغراق میتوانستیم ساعت ها به تماشای آن بپردازیم. این اثر اشاره ایست به بخش ابتدایی کتاب کمدی الهی دانته و شامل 150 پیکره انسانی. لازم به ذکر است که ساخت این اثر در سال 1917 به پایان رسیده است. از آنجاییکه در بازدید روز گذشته از موزه لوور خیلی خسته شده بودیم تصمیم داشتیم امروز بازدید کوتاه تری داشته باشیم تا بتوانیم زودتر به هتل برگردیم و اندکی استراحت کنیم و نهایتا برای شب برج ایفل را ببینیم.
بعد از استراحتی کوتاه حدود ساعت 7 عصر هتل را به مقصد برج ایفل ترک کردیم. تصمیم داشتیم این بار سوار اتوبوس شویم تا بتوانیم خیابان های این شهر سراسر شگفتی را بیشتر تماشا کنیم. برج ایفل در کنار رود سن واقع شده است و ساخت این برج به مناسبت صدمین سالگرد پیروزی انقلاب فرانسه انجام شده است.این برج که روزگاری بلندترین سازه فلزی جهان به شمار میرفت، از ان چیزی که در عکس ها و فیلم هادیده بودیم و در تصور ما بود، کوچکتر بود و تا حدودی باعث تعجب ما شد.
همچنان که به محوطه روبروی برج به محیطی نزدیک می شدیم، دیدیم در فضای باز رو به روی برج جوانان زیادی نشسته اند و به تماشای برج و معاشرت با یکدیگر مشغولند و ما هم تصمیم گرفتیم مدتی در آنجا کنار سایر جوانان روی زمین بنشینیم. در حدود ساعت نه شب چراغ های برج ایفل کمکم شروع به روشن شدند کردند و منظره شگفت انگیز و رویایی در برابر چشمان ما شکل گرفت. در ادامه عکسی از برج ایفل را میبینید چون نوشتن سفرنامه ای در وصف پاریس بدون عکسی از برج ایفل لطفی ندارد.
حدود ساعت 12 شب به سمت هتل حرکت کردیم و از آنجاییکه در آن ساعت اکثر مردم و همچنین پلیس ها در خیابان ها مشغول گشت و گذار بودند ما هم برای پیادهروی احساس امنیت بیشتری میکردیم و ساعت یک بامداد پس از قدم زدن های طولانی در کنار رود سن و کوچه و پس کوچه های شگفت انگیز پاریس به کافه ای در نزدیکی هتل رسیدیم تا اندکی استراحت کنیم.
روز چهارم:
این روز را با کروسان معروف و خوشمزه پاریسی شروع کردیم که از کافه ای نزدیک هتل خریدیم که بسیار خوشمزه بود و متاسف از اینکه چرا انقدر دیر این کافه را با شیرینی های هیجان انگیز پیدا کردیم.
پس از آن، قصد بازدید از قبرستان پرلاشز را داشتیم که آرامگاه بزرگانی چون صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، اسکار وایلد، مودیلیانی و ماریل پروست نیز در آنجا واقع شده است. باید اشاره کنم که سالانه حدود سه و نیم میلیون نفر از آنجا که قدیمی ترین قبرستان پاریس است دیدن میکنند. در فاصله ای نه چندان زیاد از قبرستان، ایستگاه مترو قرار دارد در نتیجه بهترین وسیله نقلیه برای رسیدن به آنجا مترو است.
کمی از محله های توریستی شهر فاصله گرفته بودیم و به قسمت مورد علاقه ی سفرمان که بازدید از بافت معمولی شهر و دیدن زندگی ساکنان شهر است رسیده بودیم. بازدید از قبرستان پرلاشز حدود دو ساعت زمان برد و از آنجا به سمت گالری لافایته رفتیم.
در مرکز خرید لافایته شما شاهد گرانترین برند های موجود در جهان هستید که قاعدتا امکان خرید برای ما وجود نداشت و تنها به خرید یادگاری کوچکی از شهر پاریس بسنده کردیم. بودن در حال و هوای گالری لافایته و دیدن معماری شگفت انگیز گالری لافایته خالی از لطف نیست.
وقت سفر محدود و خستگی سفر زیاد و هیجان کشف ناشناخته ها زیادتر!
حدود ساعت پنج عصر بود که به در خواست همسرم به طرف ساختمان دانشگاه سوربن یکی از قدیمی ترین و اولین دانشگاه های جهان رفتیم و بعد از بازدید کوتاهی در اطراف ساختمان دانشگاه، آنجا را به سوی مقصد بعدی یعنی کتابفروشی معروف شکسپیر و شرکا ترک کردیم و به رسم سایر جاذبه های گردشگری پاریس به انتهای صفی طویل رفتیم و تا حدود سی دقیقه بعد که توانستیم داخل کتابفروشی راببینیم و مدتی را در به تورق کتاب ها و غرق شدن در این لذت شیرین مشغول باشیم. این کتابفروشی که در سال 1919 تاسیس شده است و سالها بعد به محفلی ادبی برای نویسندگان بزرگی چون ازرا پاوند، ارنست همینگوی و جیمز جویس تبدیل شده است.
در مدت زمان انتظار آبخوری چدنی مقابل کتابفروشی توجه ما را جلب کرد. بعد از جنگ فرانسه و پروس در سال 1870 سیستم آبرسانی پاریس با مشکل مواجه شد و قیمت آب آشامیدنی به شدت گران شد. یکسال بعد از جنگ پنجاه آبخوری چدنی برای تامین آب آشامیدنی مردمان شهر به خصوص قشر تنگدست که امکان تهیه آب آشامیدنی را نداشتند ساخته شد. آبخوری ها طراحی زیبایی دارند به شکل چهار دختر که نماد چهار فصل و همچنین نماد سادگی و متانت و مهربانی و خیرخواهی هستند. امروزه نه تنها قشر تنگدست بلکه پاریسی ها و گردشگر های تور فرانسه نیز از این آبخوری ها مینوشند.
سفر به پاریس بدون قدم زدن در این خیابان معروف کامل نمیشد پس به سمت مقصد هیجان انگیز بعدی خیابان معروف شانزلیزه حرکت کردیم. در این خیابان بسیاری از برند های مشهور در کنار کافه و رستوران های دلنشین پاریسی وجود دارد و در انتهای این خیابان به طاق پیروزی میرسیم که چند عکس یادگاری با آن گرفتیم. و روز چهارم سفر را به پایان رساندیم.
روز پنجم:
بعد از تحویل اتاق سراغ کافه ی محبوبمان رفتیم و چند عدد ساندویچ کوچک خریدیم و سفر ما تقریبا به پایان خود رسید.
در ادامه نکات تکمیلی که در متن سفرنامه به آنها اشاره نشد را بازگو میکنم:
از لذت قدم زدن کنار رودخانه سن و تماشای چشمانداز آن حتماً لذت ببرید.
در سفر به پاریس حتما پول نقد همراه داشته باشید زیرا مانند اغلب شهر های اروپایی، در تمام فروشگاه ها و رستوران ها امکان پرداخت با کارت وجود ندارد.
امکان خرید بلیط اتوبوس و مترو در ایستگاه های مترو وجود دارد و حتما بعد از سوار شدن بلیط خود را فعال کنید و همچنین تا پابان سفر بلیط خود را نگه دارید. در غیر اینصورت ممکن است جریمه شوید.
ترجیحا بلیط ورودی موزه ها را به صورت انلاین تهیه کنید تا در وقت صرفه جویی شود.
هنگام بازدید از موزه لوور، امکان خروج و ورود مجدد را دارید؛ از این فرصت برای استراحت و یا بازدید دقیقتر از بخشهای مورد علاقهتان استفاده کنید.
ترجیحا بخشی از زمان خود را به گشت و گذار در کوچه های شهر، کشف پاریس و پیادهروی اختصاص دهید.
از لذت خوردن غذاهای دریایی و صدف در رستوران های محلی غافل نشوید.
از شما عزیزان که وقت گرانبهاتان را به خواندن این سفرنامه اختصاص دادید، صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم این تجربه برای شما نیز مفید و لذتبخش باشد، همانند آنچه برای من بوده است.