سفرنامه استانبول (بخش 2 )

4.6
از 20 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه استانبول (بخش 2 )
آموزش سفرنامه‌ نویسی
31 فروردین 1394 17:21
92
48.1K

بعد از دیدن گلخانه هم سوار تراموا شدیم و به سمت هتل رفتیم ،خدا رو شکر اطراف هتل پر بود از انواع غذاخوری ها که ما یکی از این غذاخوری ها رو انتخاب کردیم و نهار کباب ترکی خوردیم که فوق العاده خوشمزه بود. نون کباب ترکی ها دو نوع بود یکی با نون ساندویچی که مثله همون نون ساندویچی های خودمون بود یکی دیگه هم با یه نوع نون لواش که فوق العاده کباب ترکی با این نون ها خوشمزه و لذیذ بودن. نهار اون روز برای دوتامون 12 لیر شد. بعد از صرف نهار رفتیم هتل و بعد از استراحت به سمت خیابان استقلال رفتیم. خدا رو شکر سره خیابان هتلمون ایستگاه دلموش ها (ون) بود که از اونجا مستقیم با نفری 2.5 لیر ما رو میبردن خیابان استقلال و مسیرش تا اونجا حدودا بین 5 تا 10 دقیقه بود و برای برگشت از خیابان استقلال هم با همین دلموش ها میتونستیم برگردیم.

خیابان استقلال که معروفترین و پر طرفدارترین خیابان استانبول هست که معمولا شب ها خیلی شلوغه و داخله اون انواع رستوران ها ، پاساژها، مغازه های تکی، دست فروش ها، چایخانه ها، باقلوافروشی و ... هست وگوشه به گوشه اش یه سری هنرمند و خواننده نشتند و دارن هنر نمایی میکنن که بین اینها ایرانیهای زیادی به چشم میخورد. کلا مکان خیلی زنده و شلوغ و خوبیه برای خوش گذرونی و ما اغلب شبها به خیابان استقلال میرفتیم و من اونجا رو خیلی دوست داشتم. باقلواهای خیابان استقلال هم که حرف نداشتن.

 سفرنامه استانبول  سفرنامه استانبول

باقلواهای خیابان استقلال

روز دوم (جمعه):

روز بعد تصمیم داشتیم که به پارک آبی بریم و صبح زود بیدار شدیم و بعد از صبحانه و اماده شدن ساعت حدودا 9 بود که ما تصمیم گرفتیم اول بریم جمعه بازار( دقیقا بین هتلمون و هتل کایا بود و انقدر به هم نزدیک بودن که پیاده این مسیر رو رفتیم) و بعد از اونجا بریم هتل کایا که با سرویس دلفین لند بریم پارک آبی. ساعت حدودا 10:15 رفتیم هتل کایا، اونجا هم چند نفر دیگه ایرانی و خارجی منتظر سرویس بودن که هرچی منتظر موندیم نیومد. من از رسپشن هتل در مورد سرویس پرسیدم که گفت با توجه به اینکه هوا سرد شده و تعداد متقاضیا کم شده سرویس از هفته پیش دیگه نمیاد و از اونجایی که مسیرش طولانی بود برامون به صرفه نبود که خودمون بخواییم بریم.

کلا تفریحات آبی از 15 شهریور به بعد توی استانبول به خاطر سرد شدن هوا مناسب نیست. بعد تصمیم گرفتیم که روزمون رو به بازارا اختصاص بدیم که از اونجا اول رفتیم گرند بازار که یه بازار مثله بازار بزرگه تهران بود و قسمت ابتداییش بیشتر غرفه های صنایع دستی و خوراکی بودن.

بعد از گشتن توی بازار پرسون پرسون به سمت میسی چارشی رفتیم که پیاده مسیر خیلی طولانی بود و هر چی میرفتیم نمیرسیدیم حدودا 1 ساعت از گراند بازار تا میسی چارشی پیاده راه رفتیم تا بالاخره رسیدیم ، روزای بعد فهمیدیم که اگه با تراموا ایستگاه امین نونو رو پیاده بشیم میسی چارشی هم همونجاس و نیازی به این همه پیاده روی نبود ولی از اونجایی که ظاهرا ترکا زیاد پیاده روی میکنن از هر کس که میپرسیدیم بمون میگفت پیاده برید راهی نیست. برای گراند بازار هم که دقیقا تراموا یه ایستگاه با همین نام داره.

بعد از دیدن این بازار ها اول به رستوران رفتیم و اون روز هم کباب ترکی خوردیم . مجددا با تراموا به ایستگاه آکسارای رفتیم و از اونجا سوار ینی کاپی (اتوبوس) های عثمان بی شدیم و به سمت خیابان عثمان بی که همش مغازه و پاساژ هست رفتیم. خیابان عثمان بی و کوچه پس کوچه هاش و خیابان نیشان تاشی که توی همین عثمان بی هست یکی از بهترین جاها برای خرید هست که هم قیمتاش نسبتا مناسبه و هم لباس ها و تنوعش. اخره خیابان عثمان بی پاساژ جواهر هست که یه پاساژه شیکه ولی نسبتا گران هست و خیلی از اونجا نمیشه خرید کرد ما بعد از گشت زدن داخله پاساژ رفتیم طبقه آخر این پاساژ که یه محوطه خیلی بزرگ بود که دور تا دورش تمام فست فودهای مختلف و غذا خوری ها و کافی شاپ ها بودن و وسط هم میز و صندلی برای سرو غذا. اونجا یه عصرونه خوردیم و بعد مجددا رفتیم هتل تا یه استراحت کوتاه کنیم و خودمون رو برای شب خیابان استقلال اماده کنیم.

 سفرنامه استانبول

پاساژ جواهر

خیابان استقلال که پر بود از انواع غذاهای متنوع و سنتی استانبول که من با دیدن این غذا ها ارزو میکردم که ای کاش جا داشتم همشون رو بخورم، غذاهایی مثله نخود پلو، بوراک با انواع مخلفات،کفنه،اسکندر کباب، کوفته کباب و ... که واقعا حیفه کسی استانبول بره و غذاهای اصیلشون رو نخوره. ما اون شب هم دو کفنه خوردیم که فوق العاده خوشمزه بود.کفنه در واقع گوشت چرخ کرده اس که مثله کباب تابه ای روی گریل سرخش میکنن با مخلفات داخله نون لواشای نرم میذارن که خیلی خیلی لذیذه .

 سفرنامه استانبول

انواع بوراک ، نان سیمیت و پیراشکی

 سفرنامه استانبول

بوراک

روز سوم (شنبه):

صبح روز شنبه مجددا تصمیم گرفتیم که بریم پارک آبی البته بر خلاف میلمون چون شنبه ها و یکشنبه ها بلیط پارک آبی گرونتره ولی اجبارا آماده شدیم و این احتمال رو هم دادیم که امکان داره سرویس پارک ابی بازم نیاد، قبلش از رسپشن هتل خواستیم که به پارک آبی آکوا لند زنگ بزنه که بپرسه باز هست یا نه و سریس داره یا نه که اون هم زنگ زد و گفت که بازه و سرویسش هم سره ساعت 10 از پیشه هتل کایا حرکت میکنه که ما از 9:30 اونجا بودیم و باز هم تا 10 به همراه چند نفره دیگه منتظر سرویس موندیم ولی باز سرویس نیومد. از اونجا تصمیم گرفتیم که به جزیره بیوک آدا بریم و همونجا سواره تراموا شدیم و اسکله امین نونو پیاده شدیم و بلیط جزیره رو که نفری 6 لیر برای رفت بود گرفتیم و منتظر موندیم تا کشتی پر بشه، این کشتی ها هر نیم ساعت یکبار حرکت میکنن که ساعت های رفت و برگشت هم توی یه لیست زده شده .

 سفرنامه استانبول

ساعت های رفت و برگشت به جزایر پرنسس

کشتی دو طبقه داره که یکیش طبقه بالاس وسر باز هست که بعد از چند دقیقه روی دریا واقعا سرد میشه و نمیشه تحمل کرد و میتونیم به طبقه پایین بریم که کاملا پوشیده اس و محیط گرم و خوبیه دور تا دورش هم پنجره بزرگ هست که در کمال ارامش و راحتی و به دور از یخ زدگی میتونید از منظره دریا لذت ببرید. کشتی دو ایستگاه داره: اولی کنار جزیره صدف نگه میداره که اکثر مسافرها مخصوصا ایرانی ها به اشتباه این جزیره رو میخواستن پیاده بشن که راهنماییشون کردم و بشون گفتم که این جزیره کوچک تر هست و ایستگاه آخر باید پیاده بشید و اونا به اشتباه فکر میکردن که چون کشتی ایستاده و یه عده از مسافرا دارن پیاده میشن باید اینا هم پیاده بشن و همین ایستگاه اخره.

بعد از اینکه به جزیره رسیدیم وارد یه محوطه شدیم که مملو از مسافر بود و خیلی شلوغ بود و اونجا بستنی ها و خوراکی و غذاهای دریایی خیلی خوشمزه ای داره.

 سفرنامه استانبول

نمایی از ورودی جزیره بیوک آدا

بعد به قسمت کرایه درشکه ها رفتیم که میگفتن یه دوره کامل دوره جزیره میزنن و بعد همونجایی که سوار شدیم پیاده مون میکنن و دوره کامل هم برای درشکه 70 لیر بود که حدواد 30 دقیقه میشد ولی از اونجایی که ما میخواستیم به پلاژ بریم نمیخواستیم دوره کامل بزنیم و از هر کدوم که خواستیم ما رو نصفه تا یه پلاژ ببرن قبول نکردن و ما هم تصمیم گرفتیم که خودمون پیاده به سمت پلاژ بریم که خیلی هم کار درستی کردیم البته میتونستیم دوچرخه هم بگیریم، پیاده روی داخله جزیره خیلی خوب بود و میتونستیم هر قسمتی که میخواییم بایستیم و عکس بگیریم یا روی صندلی ها مینشستیم و از فضای اونجا لذت میبردیم.

 سفرنامه استانبول  سفرنامه استانبول

نمایی از مسیر و ویلاهای جزیره

حدودا 1 ساعت پیاده روی ما طول کشید تا پرسون پرسون پلاژ یوروک علی رو پیدا کردیم که پلاژ خیلی خوب و تمیزی بود، ورودی پلاژنفری 25 لیر بود که برای برگشت هم سره ساعت هایی با قایق رایگان میبردمون همون اول جزیره که از کشتی پیاده شدیم و دیگه نیازی به پیاده برگشتن نبود. داخله پلاژ هم سیف باکس داشت که برای اون هم 30 لیر جدا میگرفتن که ما استفاده نکردیم چون پلاژ خیلی خلوت بود و ما به وسایلمون نیاز داشتیم. تخت و چتر و دوش و اتاق برای عوض کردن لباس هم داشت. این پلاژمحیط خیلی آروم و تمییزی داشت.  سفرنامه استانبول

 سفرنامه استانبول

پلاژ یوروک علی

داخله آب دریا هم پر بود عروس دریایی که وقتی شنا میکردیم انقدر عروس های دریایی زیاد بودن و جفت جفت کنار هم بودن که باید کنارشون میزدیم تا جا باز بشه ولی سرگرمیه خیلی جالبی برای ما بود که با این عروس های دریایی بازی میکردیم و خیلی جالب بودن. از اونجایی که ما عاشقه تفریحات آبی هستیم با وجود اینکه اب دریا خیلی خیلی سرد بود ولی نتونستیم قیده شنا رو بزنیم و بعد از 5 دقیقه کله بدنمون از سرمای بیش از اندازه آب بیحس شده بود ولی شنا توی اون آب تمیز که حتی بدون عینک راحت میتونستیم کفه آب رو ببنیم واقعا لذت بخش بود.

 سفرنامه استانبول

یکی از هزاران عروس دریایی در آب

راس ساعت 4 قایق از همون پلاژ به سمت ایستگاه کشتی حرکت میکرد که ما هم با اون قایق برگشتیم و به اسکله رسیدیم.

 سفرنامه استانبول

برگشت با قایق از پلاژ به سمت اسکله کشتی

یکی از اون بستنی های بزرگ و معروف جزیره رو که دونه ای 7 لیر بود گرفتیم و از اونجایی که می خواستیم زودتر به استانبول برگردیم قیده نهار دریایی توی جزیره را زدیم و با کشتی که بلیط برگشتش نفری 6 لیر بود به اسکله امین نونو برگشتیم، توی مسیر برگشت هم که تفریح مسافرا غذا دادن به مرغای دریای بود که خیلی خیلی جالب هستند و اطراف کشتی پر از مرغای دریاییه که غذا ها رو توی اسمون و از دست مسافرا میقاپیدن و همونجا در حالت پرواز میخوردن.

 سفرنامه استانبول

برگشت از اسکله به استانبول

اطراف هتل که رسیدیم رستوران رفتیم، اونجا هم اسکندر کباب و کفنه با برنج خوردیم. اسکندر کباب غذای خیلی چربیه که مزه اش تقریبا تو مایه های آبگوشت خودمونه با این تفاوت که گوشتش همون گوشته کباب ترکیه که برای ساندویچ هاشون استفاده میکنن و روش یه آب سس که مزه ی آبگوشت رو میده و خیلی هم چربه میریزن و کنارش هم ماست میذارن که در کل برای یه بار امتحان کردن خوبه. جمعا شام دو نفرمون 33 لیر شد.

 سفرنامه استانبول

کوفنه با برنج

 سفرنامه استانبول

اسکندر کباب

 سفرنامه استانبول

کوبیده با برنج

بعدش رفتیم هتل و اول خواستیم 1 ساعت استراحت کنیم، بعدش بریم خیابان استقلال و از اونجایی هم که شنبه بود و شبه تعطیلیشون بود مطمئن بودیم که برنامه های زیادی دارن ولی وقتی خوابیدیم انقدر خسته بودیم که تا صبح نتونستیم بیدار بشیم.

روز چهارم (یکشنبه)

برای این روز مجددا تصمیم گرفتیم که پارک آبی بریم ولی اینبار دیگه اول مطمئن شدیم که پارک ابی آکوا مارین بازه و برای رفتن هم اول باید با مترو( که اون هم ایستگاهش نزدیکه هتلمون بود) به ایستگاه (yenibosna)بریم وبعد از اونجا هم پرسون پرسون اتوبوس های آکوا مارین رو سوار شدیم که کلا از هتل تا خوده پارک آبی 2:20 دقیقه تو راه بودیم که واقعا خسته شدیم و ارزش این همه زحمت رو نداشت. هزینه رفتن با مترو و اتوبوس تا پارک آبی برای دو نفرمون 10 لیر شد. وقتی هم رسیدیم متوجه شدیم که لیر هامون کمه و باید پول چنج کنیم و چون اون منطقه توریستی نبود ،شنبه و یکشنبه تمامی صرافی هاشون تعطیل بودن و هیچ جا نبود که ما بتونیم پولمون رو چنج کنیم و فقط باجه بلیط فروشی پارک باید برامون چنج میکرد که اون هم 100 دلار رو 200 لیر یعنی 22 لیر کمتر چنج میکرد که اجبارا چون کمتر از اسکناس 100 دلاری نداشتیم مجبور شدیم 100 دلار رو چنج کنیم. ورودی اکوا مارین هم برای آقایون روز شنبه ویکشنبه گرونتر بود که از 30 لیر میشد 50 لیر ولی خانوم ها همون نرخ عادی یعنی 30 لیر حساب میشد.

 سفرنامه استانبول

ورودی پارک آبی آکوا مارین

نویسنده : نیما علایی