چند سالی بود که در فکر مسافرت و دیدن زیبائیهای دومین شهر بزرگ ساحلی ترکیه ( بعد از استانبول) و سومین شهر بزرگ آن کشور ( بعد از آنکارا) بودم.تا اینکه خرداد ماه امسال را زمان مناسبی یافتم.
بنابراین در فکرتهیه تور ازمیر مناسب و یا بلیط هواپیما به مقصد ازمیر شدم. ابتدا از آژانسهای تبریز پیگیر شدم،اما هیچ نوع تور و یا بلیط مستقیم هواپیما گیر نیاوردم.تنها، بلیط غیر مستقیم تبریز-استانبول- ازمیر بود که آنهم برای هر نفر بالای 1500000 تومان تموم میشد.سراغ دومین گزینه رفتم(تور یا بلیط از تهران).اکثر تورها به مقصد کوش آداسی بود و تنها یکی دو آژانس بود که یک گشت نیمروزی ازمیر رو هم داشت.
ولی من میخواستم حداقل چهار روز در ازمیر بمونم.بلیط هواپیما ، رفت و برگشت به ازمیر از تهران برای هر نفرهم حدود یک میلیون تومان بود.به ناچار مجبور به انتخاب گزینه سوم شدم( تهیه بلیط هواپیمائی داخل ترکیه).اوایل خرداد ماه بود که بلیط سفر هوائی داخلی ترکیه از وان به ازمیرو بالعکس( 1 تا 9 جون) رو از یکی از آژانسهای مسافرتی در تبریز به قیمت هر نفر 534000 تومان (دو نفر 1068000 تومان) تهیه کردم.
رفتن به وان هم از تبریز مثل آب خوردن بود.چون شهر وان رو تا حالا ندیده بودم ، دوست داشتم چند روزی هم در وان باشم تاهمه دیدنیهای آنجا رو هم از نزدیک ببینم. یک روز قبل از حرکت( جمعه) بلیط اتوبوس تبریز – خوی رو به مبلغ نفری 7500 تومان تهیه کردم.
بنابر این روز شنبه 9 خرداد(30 ماه می)1394 ساعت 9 صبح مسافرتمون از ترمینال اتوبوسرانی تبریز آغاز شد.اتوبوس، مسیر 160 کیلومتری تبریز – خوی رو در دو و نیم ساعت طی کرد.هرچندقبلا از شرکت سیماسفر (مجری حمل و نقل مسافر از ترمینال خوی به مرز رازی و شهر وان) زمان حرکت خودروهاشون رو پرسیده بودم و می دونستم که تا ظهر ماشین دارند، ولی آنروز متاسفانه وقتی ما رسیدیم، تمام خودوها به مرز رازی حرکت کرده بودند.
به ناچار با یک تاکسی دربست در ترمینال و با پرداخت 60000تومان ( موقع برگشت به ایران متوجه شدم که کرایه تاکسی 40000 تومان بوده که اگه تعداد از 4 نفر کم باشه به 30000 تومان هم راضی می شدند) این راننده تاکسی بی انصاف، درست با دو برابر کرایه معمول، مسیر 65 کیلومتری خوی تا مرز رازی رو یک ساعته طی کرد و ما ساعت 30/12 در مرز رازی ایران و ترکیه بودیم.(لازم به توضیحه که بین ایران و ترکیه سه مرز زمینی داریم 1- مرز اصلی و 24 ساعته بازرگان 2- مرز رازی که از ساعت 9 تا 17 بازه و 3- مرز سرو که نزدیک ارومیه است و ساعت کارش محدوده و تعدد کالا و مسافر کمتر از دو مرز دیگست.)
چون احتمال می دادم روز شنبه مرز خلوت باشه( چون اکثر تورها و مسافرها از سه شنبه تا جمعه برنامه دارند) و شماره حساب شهرداری قطور رو نمی دونستم، بنابراین عوارض خروج از کشور رو از قبل واریز نکرده بودم و می خواستم در بانک ملی شعبه خود مرز واریز کنم.
ولی برخلاف انتظار حدود 10 نفری در صف واریز عوارض جلو بانک ایستاده بودند.احتمال دادم اگر هر نفرمتوسط 5تا پاسپورت داشته باشه و زمان واریز عوارض هر پاسپورت دو دقیقه طول بکشه حدود دو ساعتی بایستی در نوبت بمونم.از طرف دیگر از ساعت 14تا 15 زمان صرف ناهار و نماز بود و شعبه یکساعت تعطیل می شد.
درست دقیقه 90 بود و ساعت 14 که با خواهش و تمنا بعلت داشتن تنها دو پاسپورت آخرین نفری بودم که عوارض رو پرداخت کردم.بلافاصله و بدون هیچ مشکلی، از مرز رد شدیم. در اینجا لازم میدونم شماره حساب خروجی رو برای هموطنان عزیزم بنویسم تا قبل از عزیمت حتما عوارض رو واریز کنند تا معطل نشوند.
2110100250009 عوارض خروج از کشور در سال 94 به مبلغ 250000 ریال قابل پرداخت در کلیه شعب بانک ملی
0108191527006عوارض شهرداری قطور درسال 94 به مبلغ 30000ریال. قابل پرداخت در کلیه شعب بانک ملی
که عوارض خروجی به ازای هر نفر یک فیش ولی عوارض شهرداری قطور میتونه مجموع چند نفر در یک فیش باشه.
ضمنا واریز عوارض تا چند روز و حتی چند ماه قبل از خروج مانعی ندارد و زمانی براش تعریف نشده.
در طرف ترکیه حدود 50 مینی بوس(دولموش) نو،تمیز، شیک وراحت وجود داشت که مسیر 110 کیلومتری مرز "کاپی کوی" تا وان رو در حرکت بودند و مسافرها روبا دریافت کرایه هر نفر 20 لیره ترک، جابجا می کردند.
حدود 20 تا مینی بوس صف کشیده بودند و ما سوار اولین اونها شدیم و ساعتی منتظر شدیم تا پر شد و سپس حرکت کرد.این مسیر برخلاف طرف ایران، دارای جاده صاف، با آسفالت خوب و در حال انجام عملیات چند بانده کردن بود که فکر میکنم تا چند ماه آینده شاهد افتتاح این اتوبان زیبا باشیم.
مینی بوسمون این مسیر رو کمی بیشتر از یک ساعت طی کرد و ساعت 16 به وقت ترکیه به شهر زیبای وان ( شعارتوریستی شهر وان به ترکی استانبولی : "وان گوزل" یعنی وان زیباست) رسیدیم.
بش یول(پنج راه) میدان اصلی شهر وان
به راننده گفتم که ما رو جلو هتل" رویال برک"واقع در خیابان جمهوریت (مرکز شهر) کوچه شماره 5 و پشت " ایش بانکاسی"که از قبل بوسیله دوستم در وان رزرو کرده بودم ، پیاده کنه.
هتل "رویال برک" در شهر وان
قیمت هر اتاق دوتخته به ازا هر شب 150 لیره بود ( هر لیره 1250 تومان)ولی با کمی چونه زدن به 130 لیره راضی شدیم. جهت تحویل کلید اتاق، هیچ فرمی پر نکردیم تنها مسئول پذیرش پاسپورتهایمان را نگه داشت .هتل نسبتا نوساز، تمیز و سه ستاره تاپ بود و مابا اقامت دوشب، کلا از این هتل راضی بودیم.
بعد از کمی استراحت در هتل، عصروشب رو به اتفاق دوست ترکیه ایمون در خیابان جمهوریت به گشت و گذار و صحبت پرداختیم. صبح روز یکشنبه 10 خرداد ، خوردن یک صبحانه در هتل واقعا جان تازه ای به ما داد. مخصوصا صبحانه های وان که خیلی متنوع و خوشمزه هست .
نمونه ای از صبحانه در هتلهای وان
بعد از صرف صبحانه در هتل ،سری به کوچه پس کوچه های اطراف هتل زدم.با توجه به اینکه شهر وان دو چیزش معروفه که یکی از آنها صبحانه هست، اکثر غذاخوریها با داشتن صبحانه معروف وان ، مردم رو به صرف آن دعوت می کردند. جالب اینجاست که صبحانه وان با داشتن 45 نوع ماده غذائی و نوشیدنی تنها 10 لیره قیمت داشت که در صورت کمی چانه زنی به 8 لیره هم راضی می شدند.
یکی از غذا خوریهای اطراف هتل با صبحانه معروف وان
وجود دریاچه وان با زیبائیهای خاص خود و رنگ آبی سیر(به ترکی: ترکوواز) نعمتی در جوار شهر محسوب میشه .همچنین وجود جزیره آکدامار در آن ،یکی از مناطق توریستی شهر رو رقم می زنه.برای امروزاین برنامه رو ترتیب دادیم. من و حاج خانم با همراهی احسان (دوست ترکیه ایم) با پای پیاده از جلو هتل(که مسیر زیادی هم نبود) بطرف انتهای خیابان جمهوریت و" آک کوپرو" ( پل سفید)به راه افتادیم.
در روبروی پارک" آک کوپرو" سواردولموشهای اسکله جزیره آکدامار شدیم و با پرداخت نفری 7 لیره و با طی مسیر 45 کیلومتری این مسیر رو طی کردیم. شهر وان امسال با ادغام سه شهر اطراف آن به نامهای ادرمیتedremit،توشبا toshbaو ایپک یولوipek yolu به خاطر گذر جمعیت از یک میلیون نفر به" بویوک شهیر"(کلان شهر) تبدیل شده است. با گذر از شهرهای ادرمیت و گوواش ، در ایستگاه نهائی( اسکله اول جزیره) پیاده شدیم. در اینجا با پرداخت نفری 15 لیره برای مسیر رفت و برگشت به جزیره آکدامار، سوار کشتی شدیم تا مسیر حدود 2 کیلومتری رو در عرض نیم ساعت طی کنیم.
نمای جزیره آکدامار در دریاچه وان از روی کشتی
به محض پیاده شدن از کشتی و ورود به جزیره(جهت دیدار از جزیره و کلیسا) با پرداخت نفری 5 لیره وارد جزیره زیبای آکدامار شدیم.
نمائی از داخل جزیره آکدامار
پوشش گیاهی همه گیر، مناظر طبیعی خیره کننده، پرندگان رنگارنگ با آواز دلنشینشان، دورنمای فوق العاده دریاچه وشهرزیبای وان، نسیم خنک و هوای دلپذیر، همچنین وجود کلیسای تاریخی ارامنه "عزیز هاچ" با معماری خاص و مسحورکننده خود، ازدیدنیهای این جزیره به شمار می رود.
کلیسای تاریخی ارامنه "عزیز هاچ" جزیره آکدامار
دروجه تسمیه این جزیره آمده است: در زمانهای کهن سلطانی با خانواده اش در این جزیره زندگی میکرده است. شاه، دختر بسیار زیبائی به نام" تامارا "داشت. پسر چوپانی در ساحل دریاچه عاشق دختر شاه میشود و با هم شبها با نور چراغ ارتباط برقرار میکنند.
مدتی بعد شاه متوجه عشق دخترش به پسر چوپان میشود و از آنجا که نمی خواست این رابطه ادامه داشته باشد نقشه ای شوم در سر می پروراند و شبی با نورچراغ پسر را به طرف جزیره و قصر دعوت میکند.پسر چوپان بی خبر از همه چیز به امید دیدن" تامارا" دل به دریا زده و دعوت را میپذیرد.تا اینکه در تله مرگبار شاه گرفتار می شود و در لحظه مرگ و دیدن تامارا از دور و پیش پادشاه از درون خودندای سوزناک " آخ تامارا" برمی آورد.
از آن زمان تاکنون نام این جزیره "آختامارا" یا به لفظ ترکی استانبولی(چون حرف" خ "در فرهنگ کنونی ترکیه حذف شده است و بجای آن از حرف" ک" استفاده می شود)آکتامارا و مخففش" آکدامار" نامیده می شود.
بعد از ظهر موقع برگشت به وان در پارکینگ اسکله جزیره، خودروئی رو مشاهده کردم که برام جالب بود.روی این خودرو به انگلیسی جمله" ایران فوق العاده است "نوشته شده بود.
گویا یک خانواده 4 نفری اروپائی 3 سال پیش برای یک سفر چند روزه به ایران می آیند، اما در ایران مدارک خودرا گم می کنند و روی شیشه جلوی خودرو این مطلب رو می نویسند و از مردم تقاضای کمک می کنند .
مدتی بعد چنان از مهمان نوازی و یاری مردم ایران شگفت زده می شوند که اقامتشونو 6 ماه در ایران تمدید می کنند و بعد از برگشت به اروپا کمپینی تشکیل می دهند به نام" ایران فوق العاده است" و در تمام شهرهای اروپا نسبت به تبلیغ سفر به ایران می پردازند.
جالب اینجاست که اخیرا در لندن ، پلیس به این خودرو شک کرده و شیشه های آن را شکسته و بازرسی می کند تا مبادا عامل انتحاری یا تروریستی باشد و بعد از بی نتیجه بودن این تفتیش از صاحب خودرو معذرت خواهی می کند.
خودرو اروپائی با نوشتن جمله" ایران فوق العاده است" در وان
با احسان خداحافظی کردیم و قرار شد فردا ساعت 7 صبح بیاد هتل تا مارو تا فرودگاه راهنمائی و همراهی کنه.
عصر از میدان" بش یول" با دولموش با پرداخت کرایه نفری 5/1 لیره و طی نمودن یک خیابان حدود5 کیلومتری به اسکله تفریحی ، پارک و شهربازی کنار ساحل رفتیم و ساعاتی در فضای دل انگیز اونجا به سر بردیم.
چون یکشنبه و روز تعطیلیشون بود ، پارک کناراسکله شهر پر بود از خانواده ها که برای تفریح و صرف شام آمده بودند.در آنجا کشتی حمل مسافران قطار ایران- آنکارا-استانبول رو مشاهده کردیم که در حال عبور ازروی دریاچه وان بودتا مسافران رو به شهر تات وان ( شهر ساحلی آنور دریاچه)برساند.
اسکله تفریحی شهر و کشتی در حال حمل مسافران قطار ایران – استانبول </p >
دوشنبه 11 خرداد
صبح ساعت0700 بعد از تحویل اتاق و صرف صبحانه سرپائی در هتل، دیدم احسان در لابی هتل منتظر ماست.( چقدر این کردها مهربان، با مسئولیت و وقت شناس هستند). به ما گفت :اگه با تاکسی برید بایستی 50 لیره هزینه کنید ولی من راه ساده تر و ارزونتری می شناسم .
با همراهی احسان ،باچند قدم پیاده روی به جلو خانه معلم رفتیم.آنجا ایستگاه دولموشهائی بود که از جلو فرودگاه وان عبور می کردند. با پرداخت 5/1 لیره به ازائ هر نفر(جمعا 5/4 لیره )سر خیابانی که به فرودگاه منتهی می شد ،پیاده شدیم و با ده دقیقه پیاده روی، ساعت 0740 در فرودگاه وان بودیم.
فرودگاه نسبتا کوچک وان که یکی از 117 فرودگاه ترکیه به حساب می آید،درست کنار خط ساحلی دریاچه قرار گرفته و موقع نشست و برخاست هواپیما میشه مناظر زیبائی رو از دریاچه و شهر وان ، مشاهده کرد. به سرعت کارت پروازو گرفتیم، با احسان خداحافظی کردیم و سوار هواپیما شدیم.
هواپیمای بوئینگ 737 متعلق به شرکت سان اکسپرس بود. سان اکسپرس یک شرکت آلمانی- ترکی است که پروازهای ویژهای را از ترکیه به مقصد آلمان، اتریش و سوییس هم ارائه میکند.
هواپیمای شرکت سان اکسپرس ترکیه </p >
راس ساعت 0835 (بدون تاخیر) مستقیم به سمت ازمیر پرواز انجام شد. زمان پرواز دو ساعت و بیست دقیقه اعلام شد.برایم جالب بود که هیچگونه پذیرائی مجانی در داخل هواپیما انجام نشد و ارائه هرگونه خدماتی همراه با اخذ هزینه بود .
حوالی ساعت 11 قبل از ظهر،هواپیما در فرودگاه" عدنان مندرس "ازمیر که یکی از 14 فرودگاه بین المللی ترکیه است،به زمین نشست.درست بیرون درب خروجی فرودگاه، ایستگاه اتوبوسهای شهرداری بود که مسافران رو طبق برنامه ای که در تابلو نصب شده بود در هر نیم ساعت، با طی مسافت 15کیلومتری و با اخذ 5/4 لیره به ازائ هر نفر،به مرکز شهر(میدان جمهوریت) می رساند.
در داخل اتوبوس،از یک خانم و آقای با شخصیت ترک که ساکن ازمیر بودند ،آدرس چند هتل رو پرسیدم و ایشون بخوبی منو راهنمائی کردند.خب بلد بودن زبان در اینجور مواقع خیلی به درد آدم می خوره.حوالی ساعت 12:30 اتوبوس در ایستگاه آخر جلو هتل 5*رنسانس در قلب شهر ازمیر نگه داشت.
بندر زیبای ازمیر
چون هدف ما اقامت در یک هتل نوساز،تمیز و ارزان قیمت 3* در منطقه" چان کایا" ( قلب ازمیردر ناحیه معروف "کوناک" که نزدیک همه جاهای دیدنی ست و دور از ساحل هم نیست)بودو خوشبختانه آنقدر هتل در این منطقه بود که بعد از دیدن چند هتل ،در نهایت هتل "یوموک اوغلو" روپسند کردیم.
هتلی 3* ، نوساز، تمیز با کادری مهربان و صمیمی و اتاقی دو تخته شیک و زیبا که همه امکاناتی که مد نظرمون بود رو داشت.قیمت یه اتاق دوتخته، شبی 160 لیره بود که بعد از چونه زدن با مسئول رسپشن وشنیدن اینکه بیش از سه شب می مونیم ، به 140 لیره راضی شد.( برای 4 شب اقامت با صبحانه، جمعا 560 لیره پرداخت کردیم).
نمای بیرونی هتل "یوموک اوغلو"
کلان شهر ازمیر سومین شهر بزرگ ترکیه باجمعیت 4 میلیونی، بعد از استانبول 14 میلیونی و آنکارای 5 میلیونی می باشد. دارای موقعیت ممتاز بعنوان شهری تجاری، صنعتی و بندری، درجنوب غربی ترکیه و در ساحل دریای اژه قرار دارد. همه ساله ازمیر میزبان تعداد زیادی نمایشگاه و کنگرههای مختلف صنعتی، تجاری و علمی است.
دانشگاههای معتبری در این شهر وجود دارد که از جمله بارزترین آنها میتوان به دانشگاه صنعتی و دانشکده پزشکی دانشگاه اژه اشاره نمود.
سرمایه گذاری کلانی برای رساندن ازمیردر سه سال آینده به یکی از قطبهای توریستی ترکیه در حال انجام است ودر این زمینه تبلیغات گسترده ای انجام می گیرد.
سراسر جنوب ازمیر دارای سواحل زیبای ماسهای، آثار تاریخی متعدد از دورههای پیشین همانند شهر تاریخی افس( افسوس) یکی از بزرگترین و زیباترین شهرهای باستانی در دنیا و آبهای معدنی در سواحل چشمه، شهر باستانی ترووا و ... همه ساله تعداد کثیری توریست علاقهمند به دریا و آثار تاریخی را به خود جلب مینماید.
کلمه ازمیر درزبان آتنی قدیم Smyrna نوشته میشد. اکنون نیز یونانیها این شهر را بنام Simirni میشناسند. بعد از کمی استراحت در هتل، عصر با 10دقیقه پیاده روی در امتداد بلوار قاضی به ساحل خلیج زیبای شهر در کنار بلوار آتاتورک (مردم محلی به این خیابان" کوردون" می گویند) رفتیم.
خیابان آتاتورک(کوردون) اصلی ترین خیابان ازمیر است که به موازات ساحل کشیده شده و پیاده روی در امتداد این خیابان از تفریحات جوانان محسوب می شود.
پیاده رو ساحلی در کنار خیابان کوردون
این پیاده رو در امتداد خط ساحلی قرار داشته و چندین کیلومتر طول داشت و از طبیعت و فضای سبز بسیار زیبائی برخوردار بود . کل خلیج رو دور زده وبه طرف مقابل آن ( که در اصطلاح به آن منطقه "کارشی یاکا "گفته می شود) می رسد. در کنار آن ،خطی مختص دوچرخه سواری دیدم که در چندین ایستگاه ،محلهائی برای اجاره دوچرخه در نظر گرفته شده بود.مردم از بچه، پیرو جوان با پرداخت اندکی وجه ساعاتی دوچرخه کرایه کرده و ضمن دوچرخه سواری ، از مناظر زیبا ، هوای مطبوع و همچنین ورزشی سودمند، لذت می بردند.
در طول خط ساحلی و با 10 دقیقه پیاده روی و گذر ازکنار مرکز خرید کوناک پییر( مرکز خرید شیک با برندهای معروف دارای سینما، کافی شاپ و رستوران که قیمت اجناس فوق العاده گران و سرسام آور بود)به میدان کوناک که میدان اصلی شهر هم می باشد، رسیدیم.برج معروف ساعت در این میدان قرار گرفته است .
برج ساعت که در سال 1901 ساخته شده در وسط میدان بزرگ کوناک واقع شده و اتومبیل به آن راه نداردو مثل میدان تاکسیم استانبول ، محل دنجی جهت استراحت و تفریح مردم می باشد.
برج ساعت در میدان کوناک ازمیر
قدم زدن در طول پیاده رو خیابان چند کیلومتری ساحلی کوردون در عصر، لحظه غروب آفتاب و اوایل شب در هوای بسیارمطبوع با نسیم عطر دل انگیز گلهای زیبای معطر و خوش رنگ بهاری وفضای سبز دلپذیر کنار بلوار، مشاهده جوانان، میان سالان و سالمندان شاد ،با روحیه، دست در دست هم با لباسهای تمیز و خوشایند ،دختر و پسرهای دوچرخه سوار، رستورانهای متعدد باعطر و بوی غذاهای خوشمزه ترکی و پر از توریستهائی از کشورهای مختلف ،ترنم آوای خوش موسیقی در فضا، همه و همه دست بدست هم داده بودند تا نه تنها در شب اول بلکه در طول سه شب دیگر هم با حضور در این محیط از آن لذت ببریم.
سه شنبه 12 خرداد
آشنائی مختصر از پیشینه یک منطقه وشهر، انسان را مشتاق وعلاقه مند به شناخت دقیق اماکن ، جاهای دیدنی تاریخی،موزه ها و فرهنگ عمومی مردم می کند.
ازمیر یکی از شهرهای باستانی ترکیه است و تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. بر اساس حفاری های باستان شناسی اخیر ، تاریخ سکونت در این شهر به 6500 سال ق.م و دوران قبل از تمدن تروا می رسد. در 1500 سال ق.م ، خط و کتابت در آن وجود داشت. اما با هجوم اقوام بالکانی به این منطقه و منسوخ شدن خط ، سراسر آناتولی مرکزی و غربی بار دیگر در ورطه تاریکی فرو رفت.
این وضعیت تا زمان روی کار آمدن شاهان محلی فریگیه Frigya در 730 ق.م ادامه یافت. در سال 688 ق.م ، آیونی ها ionins این شهر را تصرف کردند. سپس در قرن هفتم ق.م ، مردم آسیای صغیر ازمیر Smayrna را ویران کردند. بعدها کوروش کبیر ، امپراتور هخامنشی ، در اواسط قرن ششم ق.م این شهر را فتح کرد. اسکندر مقدونی در چندین نبرد با پادشاهان ایران ، بالاخره در 333 ق.م آنها را شکست داد .
از آن پس ، ازمیر جزو قلمرو یونان و سپس روم شد. طی قرن ها ، جمعیت ازمیر افزایش یافت و شهر بزرگتر شد. در طول قرن چهارم پس از میلاد ، ازمیربخشی از امپراطوری بیزانس شد و از قرن 11 تا 15 به طور متناوب توسط بیزانس و ترک ها اداره می شد.
در اوایل این دوره ، عرب ها و سلجوقیان و سایر ملل برای فتح ازمیر با یکدیگر جنگیدند و در نهایت ، در سال 672 میلادی، اعراب ، ازمیر را فتح کردند تا آن را تبدیل به پایگاهی برای حمله به استانبول کنند. بین سالهای 1076 تا 1398میلادی ، ازمیر صحنه قدرت نمایی سلجوقیان ، شوالیه های رودوس Rhodes و مغول ها بود..
در سال 1402 ، ازمیر توسط امیر تیمور مورد تاخت و تاز قرار گرفت و پس از سال 1424 تا اوایل قرن بیستم ، جزیی از سرزمین های امپراطوری عثمانی بود. یونانی ها پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی ، مدعی مالکیت ازمیر شدند و بر طبق قرار داد سورس sevres که در سال 1920 تنظیم شد، اداره شهر به مدت پنج سال به یونانی ها واگذار شد. اشغال شهر توسط یونانی ها منجر به نزاع آنها با یک میلیون ترک شد که ازمیر را در سال 1922 تصرف کردند.
ازمیر از سال 1923 تاکنون دوباره جزیی ازخاک ترکیه می باشد.امروزه آن شهر باستانی ، به یکی از زیباترین شهرهای ترکیه و اروپا تبدیل شده است.
شهر ازمیر امروزی با داشتن فضای سبز زیبا
بنای یادبود آتاتورک در میدان جمهوریت که برروی یک اسب نشسته است. این اثر خاطره آزاد سازی این شهر توسط نیروهای ترکیه را گرامی می دارد.
بنای یادبود آتاتورک در میدان جمهوریت ازمیر
مناطری از شهر ازمیر
امروز قبل از ظهر با حدود 10 دقیقه پیاده روی از جلو هتل به منطقه" نامازگاه "رفتیم. در اینجا یکی از سایت موزه های بزرگ شهر به نام" آگورا" قرار داشت. قدمت آگورا (که نام بازار هم میتوان بر آن گذاشت )، به دوره ی اسکندر کبیر می رسد.
این بنا در زلزله ی سال 178 پس از میلاد تخریب شد ولی به فرمان مارکوس اریلیوس بازسازی شد که آنچه امروز از آن به جا مانده، بنای بازسازی شده ی پس از زلزله است. بعدها در دوره ی اسلامی یک گورستان مختص مسلمانان در محوطه ی آن اضافه شد که هنوز می توان سنگ مزارهایی را در محیط آگورا مشاهده کرد. ورودی مجموعه از قسمت جنوبی و از بلوار قاضی عثمان پاشا بود.بازدید از این مجموعه باستانی 15 لیره ورودیه داشت.
محوطه باستانی آگورا
یکی دیگه از دیدنیهای ازمیر ، دژ "کادیفه کاله "است ، این دژ با نام قدیمی پاگوس یادگاری از قرن چهارم قبل از میلاد بوده و در دورههای امپراطوری یونان، رم،بیزانس و عثمانی دستخوش تغییراتی گردیده است.کادیفه کاله با ۱۸۶ متر ارتفاع ،قرنهاست که نگهبان دائمی شهر ازمیر و دریای اژه میباشد
. قلعه کادیفه کاله ازمیر در زمان اسکندر کبیر توسط یکی از ژنرالهای او بنام لیسماکوس دوباره سازی گردیده که آثار آن تا به امروز باقیست.در کادیفه کاله، ویرانههای باستانی شگفت انگیز و دیوارهای یک دژ وجود دارد که در دورهی سلطنت اسکندر بزرگ ساخته شده.
این دژ مکان مناسبی برای لذت بردن از یک چشمانداز عالی از خلیج ازمیر است. برای رفتن به کادیفه کاله ، هر چند فاصله زیادی با آگورا نداشت(حداکثر یک کیلومتر) اماچون در بلندی واقع شده بود و انرژی زیادی رو طلب می گرد(مخصوصا با قدمهای خانم که معمولا زود خسته می شن) بهترین وسیله در اینجور مواقع(خیابان و کوچه های پرپیچ و خم،ارتفاع و نزدیک) تاکسیه چون با تاکسیمتر حساب می شه و هزینه زیادی نداره.
با گرفتن یه تاکسی و پرداخت 10 لیره خودمونو به کادیفه کاله رساندیم.دیدن این محل ورودیه نداشت و مربوط به شهرداری ازمیر بود.این منطقه پر بود از توریستهائی که از کشورهای مختلف و اکثرا توسط اتوبوس و مینی بوسهای توریستی اومده بودند.
جلو در ورودی کادیفه کاله هم پر از تاکسی هائی بود که توریستها رو دربستی از هتل آورده بودند و منتظر مسافراشون بودند تا اونها رو برگردونند.محوطه نسبتا بزرگی بود که دارای درختان بلند و سرسبزو در بعضی جاها دارای فضای سبز هم بود و کلا تپه بلند باستانی که آثار و بقایای قلعه، دژوحتی حفاریهایی درش صورت گرفته بود.
تپه باستانی کادیفه کاله
از یک طرف قلعه وتپه، قسمتی از شهر و از سمت مقابل ،قسمت دیگری از شهر که مشرف به خلیج ازمیر هم می شد، بخوبی قابل مشاهده بود . حتی از بالا به راحتی میشد(در قسمتی که خلیج هم دیده میشود) داخل آگورا رو هم دید.
مشاهده شهر ازمیر از بالای" کادیفه کاله"
موقع برگشت هم با تاکسی و پرداخت 10 لیره کمی پائینتر از محوطه باستانی آگورا ( چون یه مرکز خریدبزرگی هم به همین نام در سال 2003 درمحله بالچووا درغرب شهر و خیابانی که بطرف چشمه میره ،افتتاح شده که با این محوطه باستانی آگورا اشتباه نشه) پیاده شدیم.از این منطقه بطرف خلیج ، میدان کوناک و برج ساعت، منطقه وسیعیه که تموم کوچه ها و خیابون پر ازرستورانها، بازار میوه،تره بار،ماهی و فروشگاههای مختلف تا نزدیک برج ساعت که به بازار بزرگ" کمرآلتی"می رسه که این بازار روباز با پاساژهای سرپوشیده داخل خیابان" آنا فارتالار"و کوچه های اطراف آن محل بسیار مناسبی جهت خرید انواع لباس و سوغاتی های مختلف می باشد.
در یکی از رستورانهای اونجا ناهار خوردیم(غذاهای ترکی که هرنفرمون بیشتر از 12 لیره نشد)و در بازار گشتیم و مقداری کفش و لباس به قیمتهای بسیار ارزان و باور نکردنی خرید کردیم ودر بازگشت به هتل در بلوارفوزی پاشاو محله باسمانه و چانکایا که پر از صرافیه کمی از دلارهامونو چنج کردیم.
بعد از ظهر به هتل (کل این منطقه، چند دقیقه ای بیشتر با هتل فاصله نداشت) بازگشتیم. بعد از کمی استراحت ، عصر به کولتور پارکی ( پارک فرهنگ) که جنب میدان 9 ایلول (9سپتامبریا 18 شهریور. روزی که در سال 1922 درجنگ بین نیروهای یونان و ترکیه در این میدان، قوای ترک به پیروزی رسیدند) و بین محله های باسمانه و آلسانجاک واقع شده و نزدیک هتل بود، رفتیم. در داخل این پارک بزرگ که در حدود 50 هکتار تخمین می زنم و به پارک اصلی ازمیر هم معروفه،سالنهای مرکز نمایشگاههای بین المللی( البته یک مرکز بزرگ نمایشگاههای بین المللی تازه تاسیس در مسیر جاده فرودگاه موقع اومدن به شهر مشاهده کردم )وموزه تاریخ و هنر هم قرار دارد.
این پارک از انواع درختان نایاب، بزرگ وبا تنه های قطورگرفته تا محوطه های با چمن و گلکاریهای زیبا ، باغ وحش ، استخر بزرگ، مجسمه های جالب و دیدنی،رستوران، بوفه تشکیل شده و محیط بسیار دل انگیز و آرامی رو برای لذت بردن از طبیعت ایجاد کرده بود.
قسمتی از پارک فرهنگ ازمیر
بعد از گذروندن ساعاتی فرحبخش در داخل پارک فرهنگ ،از درب شمالغربی پارک خارج شدیم.از بلوار شاعر اشرف با چند دقیقه پیاده روی به طرف شمال شهر،به محله آلسانجاک رسیدیم. نکته ای که برام جالب بود وجود بیشمار مطبهای دندانپزشکی در این منطقه بود .گویا کل دندانپزشکهای ازمیر در این ناحیه قرار داشت. این محله یکی از دیدنی ترین محله های ازمیربود . کافه های سنتی ، خیابانهای باریک و شلوغ،انواع فروشگاههای شیک و مارکدار ، خانه های گراقیمت به سبک یونانی که قدم زدن در این محله یک عصر بیاد ماندنی رو برامون رقم زد.در یکی از ایستگاهها ،سوار اتوبوس شدیم و نزدیک میدان کوناک در خیابان کوردون پیاده شده و تا پاسی از شب در مسیرساحلی ،از محیط روح نواز آنجا بهره مند شدیم.
چهارشنبه 13 خرداد
برنامه امروز قبل از ظهر دیدن یکی دیگه از جاذبه های ازمیر بود. بنای آسانسور نام یکی از اماکن تاریخی ازمیر است. از جلو هتل با پرداخت 12 لیره در مسیر غرب بطرف بالچووا حدودا دوبرابر فاصله هتل تا میدان کوناک رو در یک خیابان فرعی و سربالائی طی کردیم تا به بنای آسانسور رسیدیم.
بنای تاریخی آسانسور
این آسانسور که در سال 1907 توسط یک تاجر خییر یهودی ( نسیم لوی بایراکلی اوغلو ) برای جابجایی شهروندان از یک مکان پست بر فراز تپه ای که محل کسب و کار مردم قرار داشته، ساخته شده است. این آسانسور در ابتدا با سیستم فشار آب کار می کرده اما بعدها به سیستم الکتریکی مجهز شده است
.بعد ها توسط شخصی به نام آیلا اوکمن در سال 1983 به شهرداری ازمیر اهدا می گردد ودر سال 1992 از طرف شهرداری ، توسط زهرا و اکتای اکینجی مورد بازسازی کامل قرار می گیرد. با سوار شدن در این آسانسور( ورودیه نداشت و مجانی بود)که حدود 18 متر ( یک ساختمان 6 طبقه) ارتفاع داشت ،علاوه براینکه شهر و مناطق دیدنی آن را از بالا دیدیم ، همچنین از کافی شاپ آن در بالای تپه نیز استفاده کردیم. جالب اینکه برای مشاهده دقیق شهر ازاون بالا ، دو تلسکوپ هم در دو طرف قسمت بالائی آسانسور تعبیه شده بود.
بعد از ساعاتی لذت بردن ازتماشای منظره زیبای شهر ،با چند قدم پیاده روی( چون سرازیری بود و خسته نشدیم) به ایستگاه اتوبوس رسیدیم.با پرداخت کرایه 25/2 لیره برای هرنفر( از کارت یکی از مسافران که اتفاقا دانشجو بود، استفاده کردیم و تا روز آخر کلا کارت استفاده از وسایل نقلیه عمومی تهیه نکردیم) و باطی کردن دو ایستگاه ،درایستگاه مترو کوناک پیاده شدیم.دوباره با استفاده از کارت همین دوستمون و با همون هزینه سوار مترو شدیم.بعد از طی 6 ایستگاه در ایستگاه دانشگاه اژه در منطقه بورنووا پیاده شدیم.
ایستگاه مترو درست جلو در دانشگاه بود. از درب ورودی شمالی وارد و بعد از طی کردن طول محوطه دانشگاه با حدود10 دقیقه پیاده روی، از درب جنوبی خارج شدیم. درست در روبومون مرکز خرید "فوروم بورنووا" قرار داشت.قسمت اول، ساختمان بزرگ مرکز خرید ایکیا بود.سپس به فوروم رسیدیم.
مرکز خرید فوروم بورنووا
این مرکز خرید از بهترین مراکز خرید ترکیه و یکی از انواع خاص از فروشگاههای زنجیره ای دنیا محسوب می شه که در ۱۲ کشور اروپایی راه اندازی شده ومعماری مدیترانه ای و دریای اژه را منعکس می کند. فوروم برنووا ازمیر در فضایی به مساحت ۲۰۰٫۰۰۰ مترمربع احداث شده و ۱۲۸ مغازه و ۷ سالن سینما و دارای رکورد دوازده میلیون نفر بازدید کننده در سال ۲۰۱۳ روداشت .
قدم زدن در این مرکز روباز با ۲ بلوار ، ۲ پلاژ و ۴ خیابانش برایمان بسیار جالب بود زیرا در طراحی آن از سایه بان های چوبی ، حوضچه های کوچک ، پل های چوبی ، درختان نخل ، چشمه ها و باغ بام های زیبا استفاده شده بود البته یک کافی شاپ معروف هم اونجا شعبه داشت که بستنیهاش فوق العاده بود.در این مرکز خرید طیف گسترده ای از اجناس ارائه می شد از جمله : طلا و جواهرات و نقره ، آلات موسیقی ، اسباب بازی، لوازم خانگی ، ابزار ارتباطات ، لوازم تحریر و کتاب ، لوازم آرایشی بهداشتی و زیبایی ، لوازم جانبی آشپزخانه ، دکوراسیون ، لباس های ورزشی ، لباسهای شب و انواع پوشاک و …از امکانات دیگر مرکز خرید فوروم بورنوا می شه به سینما ، آرایشگاه ، سرگرمی های جذاب ، چشم پزشک ، بانک ، اتاق کمک های اولیه ، پارکینگ رایگان ، خدمات معلولین و کافی شاپ ها و رستورانهای متعدد اشاره کرد . تمام برندهای معروف در اونجا شعبه داشتند البته قیمت اجناس بالابود ولی مشخصا از کیفیت بسیار خوبی برخوردار بودند. ساعاتی به گشت و خرید پرداختیم و در بازگشت در رستوران بزرگ طبقه بالای ایکیا ناهار خوردیم. هرکدوم با یک سینی از چند نوع غذا ی خوشمزه و سالاد و دسر برداشتیم ودر آخر در صندوق، هزینه غذا محاسبه می شد.
نکته جالب وجود لیوانهای با مارک مخصوص ایکیا در انتها و نزدیک صندوق بود که هر لیوان خالی 5 لیره هزینه داشت و با اون لیوان میتونستیم به مقدار و تعداد نامحدود از انواع نوشابه هائی که در روی میز داخل سالن بود، استفاده کنیم.عصر هنگام بازگشت همون مسیر رفت رو برگشتیم ودر ایستگاه مترو دانشگاه به مامور انتظامی گفتم که ما توریست و ترک هستیم وچطور میتونیم بلیط تهیه کنیم که این مامور با احترام از ما بلیط نگرفت وما رو به داخل مسیر حرکت مترو راهنمائی کرد .
این برخورد برایم بسیار جالب بود( والبته خوشآیند).طبق معمول روزهای قبل، عصر و شب رو در کنار خیابان کوردون به پیاده روی و استفاده از هوا و طبیعت زیبای آنجا اختصاص دادیم.
پیاده رو خیابان ساحلی کوردون
پنجشنبه 14 خرداد امروز آخرین روز اقامتمون در ازمیر بود.بعد از صرف صبحانه در هتل ،با چند قدم پیاده روی( حدود 5 دقیقه) به میدان 9 ایلول رفتیم.در سمت جنوبی میدان، دفتر شرکت خدمات مسافرتی پاموک کاله قرار داشت. برای فردا(جمعه 5 جون) ساعت 11 دوتا بلیط اتوبوس به مقصد کوش آداسی گرفتم.قیمت هر بلیط 17 لیره شد.قرار شد فردا ساعت10:30( نیم ساعت قبل از حرکت اتوبوس) در دفترشرکت حضور داشته باشیم تا بدون پرداخت وجهی یک مینی بوس ما رو به همراه سایر مسافرا به ترمینال اصلی شهر ببره ( فاصله دفتر تا ترمینال هم حدود 20 دقیقه بود).
البته این نکته رو هم یادآوری کنم که هدف ما در ابتدا اقامت 8 شب در ازمیر بود منتها چون تورهای گردشگری به مناطق دیدنی اطراف، به خاطر حجم بالای توریستها در کوش آداسی بیشتر،سهل الوصول تر و ارزانتر از ازمیر بود، ضمنا اکثر جاهای دیدنی ازمیر رو دیده بودیم و به نظر من اقامت بیشتر از 4 شب در ازمیر، لذت و طراوت روزهای ابتدائی رو نداره و همچنین چون تا حالا کوش آداسی رو هم ندیده بودیم ، تصمیم گرفتیم 4 شب هم به اون شهر بریم.
بعد از تهیه بلیط و آسودگی خاطر،بطرف میدان کوناک، به راه افتادیم.چون حدس می زدم در کوش آداسی به خاطر کمیسیون بالا،نرخ تبدیل دلار به لیره پائین باشه در یکی از صرافی های منطقه باسمانه مقداری دلار چنج کردیم تا خیالمون از بابت موجودی لیره هم راحت بشه.
نزدیک میدان کوناک در یکی از ایستگاهها ، سوار اتوبوس شدیم و در منطقه بالچووا( در غرب ازمیر و اتوبان ازمیر-چشمه)کنار مرکز خرید "آگورا" پیاده شدیم.
نام این مرکز خرید برگرفته از آگورا بود که در زمان باستان به معنای بازار بوده و در زمینه رضایت مشتری و ارائه خدمات با کیفیت در ازمیر ،رتبه اول را از سال 2003 تا کنون کسب کرده بود . در این مرکز خرید ،مارک های جدید و پویا و انواع مد و همچنین سرگرمی های متنوع ارائه شده بود .
همچنین محلی برای خرید ، سرگرمی ، سینما و … برای کلیه سنین در تمام طول روز محسوب می شد. مرکز خرید آگورا با مساحت ۸۹۰۰۰ و زیربنای ۲۹۴۰۰ مترمربع ، ۱۷۸ فروشگاه بین المللی داشت و مجهز به پارکینگی با ظرفیت ۲۱۰۰ وسیله نقلیه بود . فروشگاههای این مرکز خرید بسیار متنوع بودند : لباس های زیبا ،کیف و کفش، لوازم آرایشی، لوازم خانگی ، ابزار موسیقی، فروشگاه کتاب ، لوازم الکترونیکی ، اسباب بازی و مراکز تفریح و سرگرمی با توجه به سلیقه هر مشتری در این مرکز به چشم میخورد.
ضمنا رستورانهای مختلفی وجود داشت که غذاهای ترکی و بین المللی سرو می کردند و دهان همه را آب می انداختند .البته ما در یکی از کافی شاپها قهوه غلیظ ترک خوردیم که علاوه برکیفیت بالا، ساعاتی ما رو بخوبی شارژکرد .
جلو مرکز خرید آگورا
حدود دو ساعتی مشغول گشت و خرید در این مرکز شدیم و سپس به مر کز خرید کیپا که نزدیک آگورا بود، رفتیم. قیمتهای فروشگاه بزرگ کیپا پائینتر از آگورا بود ولی به کیفیت بالای اجناس آگورا نمی رسید.
از کیپا هم مقدارخیلی کم خرید کردیم وچون دستمون پر شده بود و کمی خسته شده بودیم، به مرکز خرید بالچووا که کمی دورتر از آنجا بود، نرفتیم و به هتل بازگشتیم. بعد از ظهر ابتدا به بازار کمرآلتی در اطراف میدان کوناک رفتیم.به جرات میتونم بگم که برای ما عموم ایرانیها یکی از بهترین بازارها در ازمیر برای خرید محسوب میشه وهمه چی از جمله انواع کیف،کفش،پوشاک، جواهرات ، سوغات، صنایع دستی و خلاصه هر چی بخوای تو این بازار وجود داره.کم و کسریهای خریدمون رو هم اینجا انجام دادیم و عصر در اسکله کوناک(که نزدیک بازار کمرآلتی هستش) سوار کشتی شدیم و به منطقه روبروی شهر و آنور خلیج( کارشی یاکا) رفتیم.
یکی از کشتیهای مسافربری که بین دو طرف خلیج ازمیر در حال تردد هستند
کشتی فوق العاده تمیز،نو و بی سروصدا و متعلق به شهرداری ازمیر بود. البته زمانی که ما خواستیم سوارکشتی بشیم بخاطر اختلال در سامانه فروش بلیط کلا از هیچکدوم از مسافران بلیط اخذ نشد و ما مجانی سوار شدیم.
مسیر حرکت کشتی
بعد از حدود 20 دقیقه به کارشی یاکا رسیدیم.
منظره کارشی یاکا از داخل کشتی
بغل اسکله ، به موازات ساحل ،خیابان ساحلی قرار داشت و درست روبروی آن کوچه ای بود که به آن "بازار کارشی یاکا " می گفتند.
بازار کارشی یاکا(کارشی یاکا چارشی سی)
کوچه خیلی طویلی بودکه دو طرف آن و کوچه های فرعی اطراف و انتها پر از مغازه های مختلف و برندهای معروف بود.تقریبا شبیه خیابان استقلال استانبول بود . گروههای مختلف موسیقی شبها کنار پیاده رو برنامه اجرا می کردند.
در یکی از مغازه های بستنی فروشی که به بستنی ماراش (ماراش دوندورماسی که اصل آن به شهر" کاهرامان ماراش "برمی گردد)هم معروفه ،هم خستگی در کردیم و هم با استفاده از خوشمزه ترین بستنیها ، جان تازه ای گرفتیم.
بستنی میوه ای ماراش
شب ، هنگام بازگشت به اسکله در کنار خیابان ساحلی کارشی یاکا، فایتون هائی رو دیدیم که کنار خیابان جهت گشت توریستها آماده مسافرگیری بودند.
ارابه هائی با دو اسب جهت سوار شدن و تفریح توریستها
چون دیر وقت بود و احتمال می دادیم به آخرین کشتی نرسیم ، قید ارابه رو زدیم و با سوار شدن به آخرین سرویس کشتی در ساعت 24 به اسکله کوناک اومدیم و از آنجا پیاده در امتداد خیابان بسیار دل انگیز کوردون به سمت هتل بازگشتیم.
جمعه 15 خرداد
امروز صبح بعد از صرف صبحانه و جمع و جور کردن چمدونها ، تسویه حساب و تحویل دادن هتل ، ساعت 10 به طرف دفتر شرکت مسافرتی پاموک کاله در میدان 9 ایلول به راه افتادیم تا بعد از 4 شب اقامت در شهر زیبا و بیادماندنی ازمیر، آنجا رو به مقصد کوش آداسی ترک کنیم.طبق برنامه ساعت 1035 توسط مینی بوسی به همراه سایر مسافرین به ترمینال مرکزی شهر رفتیم.در آنجا اتوبوسمون رو پیدا کرده و سوار شدیم.
همه مسافرا منظم، مرتب، ادکلن زده روی صندلیاشون نشسته بودند و ما آخرین نفراتی بودیم که سوار شدیم و دقیقا ساعت 11 اتوبوس ازمیر را به سمت کوش آداسی ترک کرد.اتوبوس بنز بسیار تمیزونو با امکانات کامل ازجمله مونیتور پشت هر صندلی، هدفون، مجهز به اینترنت،تلویزیون آنلاین همه کانالهای تلویزیونی ترکیه، انواع فیلمها،موزیک و...بود.
در بین راه هم مهماندار، با لباس فرم مخصوص و فوق العاده بهداشتی توسط چرخ دستی مخصوصی توسط انواع نوشابه ، بیسکویت و کیک از مسافران پذیرائی کرد.
(یادم باشه مقایسه کنم با اتوبوسی که موقع برگشت از خوی به تبریز اومدیم)مسیر این دو شهر ، جاده ای اتوبان با ترافیک فوق العاده روان، آرام و دو طرف جاده تماما باغهای زیبای انواع درختان میوه بود. نکته جالب برام وجود چراغهای راهنمائی و رانندگی در تمامی چهارراههای فرعی در مسیر بود و چیزی به نام سرعت گیر ندیدم.
اصلا متوجه نشدم چه زود فاصله حدود 90 کیلومتری بین این دو شهررو بعد از یک ساعت و اندی طی کردیم.نزدیکیهای کوش آداسی ،اتوبان کوهستانی و پرپیچ وخم امابا مناظری فوق العاده زیبا همراه بود.ساعت1215 در داخل شهر کوش آداسی دنبال هتل می گشتیم.
نمائی از قسمتی از شهر کوش آداسی
بیرون شهر وهتلهای چسبیده به دریا( اصطلاحا" دنیزه صفر اوتللر")، همه 5* و فوق العاده گرون بودند.بعنوان نمونه هتل" کاریزما" که نزدیکترین هتل 5* خارج شهر بود، قیمت یک شب اتاق دو تخته تنها با صبحانه با چونه زدن و تخفیف، نهایت 350 لیره می شد.
درنهایت بعد از جستجو و دیدن چند هتل در داخل شهر ، هتل کارااصلان (شیرسیاه)رو انتخاب کردیم.هتلی بود 4* ، داخل شهر و نزدیک ساحل، با صبحانه و شام منو باز(HB)،با تمام امکانات یک هتل 4*شیک و زیباهمراه با استخر روباز،اتاق دو تخته ، شبی 135 لیره( البته با چونه زدن و تخفیف گرفتن ).
هتل کارا اصلان(نمای بیرونی هتل)
داخل اتاق
بعد از استراحت در هتل ،عصر برای دیدن شهر و اسکله به مرکز شهر رفتیم.فاصله هتل از خیابان اصلی در مرکز شهر بیشتر از 10 دقیقه پیاده روی نبود.حین قدم زدن در شهر متوجه تبلیغ یکی از آژانسهای معروف توریستی( پرن تور) شدم که برای فردا تور پاموک کاله رو با تخفیف ارائه می کرد.
تور یکروزه رفت و برگشت با اتوبوس به همراه راهنما و ناهار شهر باستانی هیراپولیس و پاموک کاله نفری 100 لیره.همین تور رو هتل محل اقامتمون 140 لیره میداد.برای شنبه این تور وبرای یکشنبه تور یکروزه شهر باستانی افس و مریم آنا به همراه ناهار و راهنما رو رزرو کردم.
قیمت هر تور به ازائ هر نفر 100 لیره بود. مبلغ 400 لیره پرداخت کردم تا از دو تا از بهترین تورهای گردشگری ترکیه در این دو روز بهره مندشویم.
ضمن گردش در شهر به اسکله کوش آداسی رفتیم . بندر کوش آداسی بعلت نزدیکی با جزیره یونانی ساموس، برای گردشگرانی که به ترکیه مسافرت می کنند در واقع درب دوم مهم دریایی به شمار می رودو در کمال تعجب کشتی معروف و غول پیکر کروزcelestval رو دیدیم که در آنجا لنگر انداخته بود.
لنگر انداختن کشتی کروز در لنگرگاه کوش آداسی
شب به هتل بازگشتیم و بعد از صرف شام کمی در اطراف هتل و خیابان ساحلی گشتیم.
شنبه 16 خرداد
ساعت 7 جهت صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم. صبحانه خوب، کامل و با کیفیتی داشت.
نمونه صبحانه هتل کارا اصلان
بعد از صرف صبحانه ،در لابی هتل منتظر اومدن راهنمای تورشرکت prentourشدیم.ساعت0815 آقای engine( راهنمای تور) با احترام ما رو سوار مینی بوس توریستی بنز کرد. غیر از ما دو نفروالبته راهنما که ترک زبان بودیم ، بقیه توریستها(14 نفر) از کشورهای آلمان، هلند، فرانسه و چک بودند. راهنمامون کلا درطول مسیر 180 کیلومتری کوش آداسی - پاموک کاله ،به زبانهای انگلیسی ،فرانسه ،آلمانی و هلندی صحبت می کرد و توضیحات کاملی در مورد شهر باستانی" هیراپولیس" و "پاموک کاله" میداد. حدود 50 کیلومتری کوش آداسی به شهر کوچکی رسیدیم به نام "انجیرلی اووا "که این شهر به داشتن سوسیسهای با گوشت شتر ،مشهور بود .
بعد از پیمودن 60 کیلومتر( 10 کیلومتر بعد از انجیرلی اووا) به شهر فوق العاده تمیز و زیبای آیدین( مرکز استان آیدین) رسیدیم.آیدین به دو چیزش معروف بود: یکی انجیر و دیگری افه(efe به معنی جوانمرد).منطقه توریستی پاموک کاله و شهر باستانی همجوار آن(هیراپولیس) که در 500 کیلومتری آنکارا و 200 کیلومتری ازمیر واقع شده ، از سال 1988 میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکودر ردیف 485 به ثبت رسیده است.
ساعت 11 به استان دنیزلی رسیدیم. خروس مشهور دنیزلی نماد این شهر است.معروفیت این خروس در جهان به خاطر رنگ ظاهر، تیپ زیبا و از همه مهمتر نگه داشتن نفس و طولانی بودن آوازش تا 25 ثانیه می باشد.
خروس دنیزلی
حدود 20 کیلومتر مانده به شهر دنیزلی ،از یک جاده فرعی به سمت ارتفاعاتی که شهر باستانی هیراپولیس واقع شده، ادامه مسیر دادیم. در برخی منابع آمده است که این شهر از سوی Eumenes دوم پادشاه برگاما تاسیس شده و نامش را از هیرا ، همسر Telephos موسس افسانه ای برگاما گرفته است. هیرا در زبان هلن به معنای "مقدس" بود.( هیراپولیس به معنی شهر مقدس). عزیز فیلیپ یکی از حواریون حضرت عیسی نیز در دهه ۸۰ میلادی در اینجا کشته شده و از آن به بعد شهر صاحب اهمیتی از نظر دینی شد. بعدها بنای یادبودی برای عزیز فیلیپ ساخته شد. قدیمی ترین بنای باقی مانده ، بقایای حمام یونان باستان است
. این بنا دارای تمامی بخش های یک حمام کلاسیک است. امروزه قسمتی از این حمام تبدیل به موزه شده است. یکی از بااحتشام ترین بناهای هیراپولیس ساختمان تئاتر است که به نظر می رسد در قرن دوم میلادی ساخته شده باشد. ظرفیت این بنا ۱۰ هزار نفر بوده است.
با توجه به این رقم چنین تخمین زده می شود که جمعیت شهر در آن دوران ۱۰۰ هزار نفر بوده است. در سالن تئاتر از برجسته کاری های آپولون و آرتمیس استفاده شده است. از ساختار تئاتر چنین به نظر می رسید که جنگ های گلادیاتور نیز درآنجا انجام می شده است. بین بخش گود زیر صحنه و ردیف هایی که تماشاگران می نشسته اند برای محافظت از تماشاگران در برابر حیوانات وحشی تفاوت ارتفاع و صندلی های تماشاگران تقریبا یک متر بالاتر از صحنه قرار داشتند. جاده اصلی شهر که شهر را در مسیر شمالی و جنوبی به دو بخش تقسیم کرده، به عرض ۱۳ متر بود و ستون هایی در کنار آن قرار داشت.
در بخش شمالی شهر نیز دروازه ای متعلق به دوران بیزانس به چشم می خورد. در نتیجه حفاری های باستان شناسی بقایایی از مغازه ها و منازل در اطراف این جاده مشاهده میشد.
در بخش شمال شرقی جاده اصلی میدان شهر وجود داشت. این میدان به ابعاد ۱۷۰ در ۲۸۰ متر بزرگترین میدان شهر آناتولی محسوب می شد. میدان شهر یا آگورا که قدمت آن به قرن اول میلادی می رسد، با ستون هایی احاطه شده بود.
خرابه های شهر باستانی هیراپولیس
این شهر که در دوران هلنیستیک تاسیس شده، به علت دارا بودن آب های شفابخش "شهر مقدس" نام گرفته است.در قرن دوم قبل از میلاد این شهرکه به یونان باستان ملحق شده بود،در نتیجه یک زمین لرزه مهیب ویران شده و چشمه ای آبگرم بوجود آمده که تا حالا هم این آب جریان داردودر قسمتی از شهر باستانی( حدفاصل هیراپولیس و پاموک کاله)هم اکنون بصورت استخر مورد استفاده گردشگران قرار می گیرد.
گردشگران با پرداخت 13 یورو می تونستند از این استخر استفاده کنند. دمای آب استخر 35 درجه بود.در افسانه ها آمده است که کلئوپاترا که زنی زشت و صورتش پر از کک ومک بود در اثر آبتنی در این استخر، زیبا شده است.
پاموک قلعه یکی از زیبایی های طبیعی استان دنیزلی و منطقه اژه بود. این شهر کوچک که در ۲۰ کیلومتری دنیزلی واقع شده است، علاوه بر زیبایی های تاریخی اش با زیبایی های طبیعی اش نیز همواره توجه توریست ها را به خود جلب کرده بود.
فلاتی که از تراورتن های ناشی از رود حاوی اکسید کلسیم در دامنه جنوبی کوه چال داغی تشکیل شده، با زیبایی اش صحنه ای اعجاب انگیز بوجود آورده بود. این مناظز بدیع در نتیجه روی هم انباشته شدن طبقات آهکی در طول صدها سال تشکیل شده بود.
طبقه آهکی داخل آب چشمه( ۳٥ درجه) که از استخر نزدیک آن تامین می شد ،به هنگام تماس با هوا به شکل تراس درمی آمد.حوضچه های فراوانی که از بالای کوه تا پائین ، مشاهده می شدکه بطور متوسط به ابعاد 50*10 متر(50 مترمربع) با عمق کمتر از یک متر بودند.
توریستهای زیادی از کشورهای مختلف با قرار گرفتن، شنا و غلتیدن در داخل حوضچه های آهکی که دمای آب آن حالا به کمتر از 35 درجه می رسید، بدنشان بعد از خشک شدن کاملا سفید میشد و مناظر عجیب و زیبائی رو بوجود می آورد.
پاموک کاله
ساعت 15 بعد از دیدن شهر باستانی هیراپولیس، در کنارآن استخر آبگرم معدنی و با چند قدم رو به پائین تپه ،دیدن مناظر زیبای حوضچه های کلسیکی پاموک کاله ، بطرف شهر پاموک کاله جهت صرف ناهار عازم شدیم.نزدیک شهر و در یک رستوران منو باز ، ناهار مفصلی خوردیم
اما نکته قابل توجه هزینه نوشیدنی بود که خارج از برنامه بود. چون تشنه بودیم و بدون اطلاع از قیمت نوشیدنی ها دو تا کولا گرفتیم که در انتها هر کدوم از اونها دو و نیم یورو حساب شد. یعنی ناهار مجانی ولی دو تا نوشابه 20000 تومان!!!!!!!!!! تصمیم گرفتیم برای تور فردا حتما با خودمون آب به همراه داشته باشیم.
چون منسوجات استان دنیزلی خیلی معروف بود ،بعد از صرف ناهار از یک کارخانه تولید منسوجات دیدن کردیم. در کنارش فروشگاه بزرگی هم داشت.
همه قیمتها به یورو و بالطبع برای ما بسیار گران بود .اما صاحب کارخانه چون متوجه شد ما ترک هستیم، برای ما تخفیف کلی داد و یورو رو به قیمت لیره محاسبه کرد.کلا ترکها انسانهای ملی گرا هستند و برای همزبانانشون احترام خاصی قائل هستند.درواقع قیمت همه اجناس رو به یک سوم کاهش داد. در این حالت قیمتها خوب و ارزان شد و ماتونستیم مقداری خرید کنیم. عقربه ها ساعت 17 رو نشون میداد و ما استان دنیزلی رو به سمت هتلمون در کوش آداسی ترک کردیم. ساعت 20 مشغول صرف شام در هتل شدیم و شب در کنار ساحل زیبای شهر به قدم زدن پرداختیم.
یکشنبه 17 خرداد
برنامه تور یکروزه ، دیدن شهر باستانی افسوس( افس) و منطقه کوهستانی و خوش آب و هوای صومعه حضرت مریم (مریم آنا)بود. فاصله این دو محل از هم نزدیک و نسبت به شهر کوش آداسی به 20کیلومترهم نمی رسید.بنابراین کمی دیرتر از روز گذشته یعنی ساعت 9 صبح سوار اتوبوس توریستی شدیم.
این بار ما اولین نفراتی بودیم که سوار شدیم. بعد ما از 5 هتل ، 16 گردشگر دیگه که همگی اروپائی بودند، سوار اتوبوس شدند.ابتدا در نزدیکی شهر سلجوق(یکی از شهرهای نزدیک کوش آداسی ،کوچک ، زیبا ،تمیزو پراز جاذبه های تاریخی و باستانی) به معبدآرتمیس رفتیم.
در سال 550 قبل از میلاد ساخت این بنای بسیار عظیم وزیبا که بعدها جزئ عجایب هفتگانه شد، توسط قارون ، شاه لیدی به کرسیفرون (Chersiphron) معمار یونانی سفارش داده شد. معبد با مجسمههای برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند ،تزئین شده بود.این بنا پیشینه پرفراز و نشیبی داشت و بارها مورد غارت وآتشسوزی و بازسازی قرارگرفت اما اکنون چیزخاصی از آن باقی نمانده است.البته خود محل که زمین باتلاقی بود و اطرافش چند سنگ و ستون کوچک ودر وسط محوطه، توسط چند سنگ، ستونی بعنوان یادبود ایجاد کرده بودند. این معبد طی قرن ها ابتدا به کنیسه یهودی ها بعد به کلیسای مسیحیان و در نهایت به مسجدمسلمانان تبدیل شده بود.
محل معبد آرتمیس
از کنار جاده مخصوصی که به غار اصحاب کهف منتهی میشد ، عبور کردیم.اما برنامه بازدید از آنجا نداشتیم.
دهانه غار اصحاب کهف
سپس بعد از چند دقیقه به منطقه فرمانروائی "دقیانوس" (امپراتورشهر افسوس) رسیدیم.دهها مینی بوس و اتوبوس توریستی به فاصله چندین کیلومتر در اطراف درب ورودی پارک شده بود و صدها توریست در جلو درب، آماده ورود به محوطه بودند. بازدید از افس ورودیه داشت و چون ما با توررفته بودیم انتظار نکشیدیم و بلافاصله وارد شدیم.
جنب گیشه اخذ ورودیه ، محلی جهت دریافت راهنمای صوتی الکترونیکی بود که گردشگران میتونستند با پرداخت 20 لیره از این وسیله در راهنمائی آن مکان دیدنی بهره مند شوند.
جالب آنجا بود که علی رغم بازدید سالانه خیل عظیم هموطنانمون از این مکان، این راهنمای صوتی الکترونیکی، به غیر از زبان فارسی به 10 زبان زنده دنیا خدمات ارائه می کرد. چون تور ما راهنما داشت و راهنمامون با اطلاعات خوب خود همه چیز رو با دقت و جزئیات کامل توضیح می داد، من ندیدم کسی از اعضائ تور مااز این راهنماهای صوتی الکترنیکی تهیه کنه.
تابلو خدمات راهنمای الکترونیکی صوتی در ورودیه شهر افسوس
شهرباستانی افس یکی از شهرهای مهم تمدن روم باستان در آسیای صغیر و از آثار ارزشمند تاریخی جهان میباشد قدمت شهر به بیش از 3000 سال ق.م می رسد. در دوره امپراطوری روم و در بارزترین و درخشان ترین زمان ، افس به جای شهر پرگامون به پایتختی انتخاب شد و اولین و بزرگترین شهر ارتباطی آیاسولوک در آن زمان به حساب می آمد. .به این ترتیب افس به یک مرکز تجاری مهم تبدیل شد و جمعیت اش به بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر رسد.
در سال ۲۶۲ بعد از میلاد در جنگ گوس، معبد آرتیمیس کاملا ویران می شود . بعد از این حمله، افس دیگر هیچ وقت قدرت سابق خود رابدست نیاورد. وقتی از در ورودی وارد شهر باستانی افس شدیم به بازاری به ابعاد ۵۶*۶/۱ و سازه های مربوط به آن روبرو شدیم که "دولت بازار" نام داشت. دولت بازار با بازار تجاری فرق داشت و زیر نظر و کنترل دولت بود و تصمیمات و جلسات دینی و سیاسی و اجتماعی در آنجا برگزار می شد.سپس یک حمام و سالن تاتر کوچک دیدیم.
آثار ارزشمند ، بناهای تخریب شده باستانی(که تعداد زیادی بازسازی شده یا در حال بازسازی بودند) با ستونهای سنگی قطور و بلند از دیگر دیدنیهای آن بود. یکی دیگر از نقاط دیدنی افس ، پیاده رو سنگفرش با سنگهای ریز رنگی باطرح و نقش و نگار زیبا بود.
پیاده رو با سنگفرش نقش و نگار شده در افس
کتابخانه سلسوس که در محل تقاطع جاده کورتلر و جاده مرمرواقع شده ، یکی از آثار مهم و به یاد ماندنی شهر افس محسوب می شود.
جاده کورتلر که به کتابخانه سلسوس منتهی می شود
این بنا که خصوصیات دوره امپراطور" هادریانوس" را منعکس می کند در سالهای ۱۰۷- ۱۰۵ ب . م بدست "تی بلیسوس لولیوس آکولیا"پسر افسر کنسولگری بخش آسیا(جولیوس سلسوس پالمئوس) برای یاد بود پدرش که در ۷۰ سالگی در گذشته بود، بنا شده است .
این مکان دو طبقه بصورت سوله ساخته شده و قسمت مرکزی آن از یک سالن بزرگ تشکیل شده بود. در دیوارهای داخلی دو گالری کتاب بشکل طاقچه گرد که دور تا دور می پیچد به چشم می خورد. تک مجسمه کاملی که در وسط قرار داشت بنظر متعلق به الهه محافظ علم "آتنا"بود ولی بنا به نظرات و فرضیات دیگر این مجسمه سلسوس و یا پسرش است که حالا هم در نمایشگاه موزه افس قرار دارد.
در سال ۲۶۶ ب . م در نتیجه حملات "گوث "داخل بنا کاملا سوخته و تنها اسکلت آن بجا مانده بود که سپس در قرن چهارم ب . م طی اصلاحات عمده، این مکان خیلی سریع باز سازی شد. این کتابخانه که در کاووشهای سال ۱۹۰۷ بصورت مخروبه پیدا شد، در سال ۱۹۷۰ شروع به بازسازی شد و در سال ۱۹۷۸ دیوار جلویی به طور کامل برپا شد ولی تعمیر خود بنا و اطرافش هنوز ادامه دارد.
کتابخانه سلسوس
جاده مرمر از جلو کتابخانه به سمت شرق ادامه داشت . این جاده که گرداگرد کوه "پاناییر" بود(همان کوهی که غار اصحاب کهف در آن واقع شده)، در فاصله بین کتابخانه سلسوس و تئاتر بزرگ توسط فردی بنام "اتروفیوس" در قرن پنجم از مرمر سنگ فرش شده و امروزه نام جاده مرمر را به خود گرفته است.
از زیر این جاده که وسطش نسبت به کناره های آن کمی بلندتر بود، یک کانال آب نیز می گذشت. یک پیاده رو باریک بنام "کلونا"که روی سنگی محکم به سبک یونانی و متعلق به دوره روم باستان بودو ازسمت آگورا کشیده میشد، به سالن تاتر بزرگ راه داشت.(۶۸-۵۴ ب.م). انتهای این جاده به درب خروجی منتهی می شد.
بعد از حدود 3 ساعت بازدید و استفاده از مطالب راهنمای تور که به زبان انگلیسی بود،حوالی ساعت 14 جهت صرف ناهار به رستوران" ایپک یولی" در نزدیکی شهر سلجوق رفتیم. بعد از صرف ناهار بطرف " مریم آنا" حرکت کردیم.
مجسمه مریم مقدس در ورودی صومعه کوهستانی مریم آنا
بسیاری از متالهین در نوشته های خود اعلام کرده اند که مریم مقدس در افسوس زیسته است." لیپسیوس" با قاطعیت می پذیرد که مریم عذرا با جان مقدس به شهر افسوس رفته است. نویسندگان دیگری از جمله" ارنست گورتیوس" نیز مدافع این نظرند. این در حالیست که مقبره ی مریم مقدس که به گفته ی کاترین امریش می بایست در فاصله ی 500 متری از سرای مریم باکره باشد، در جستجوها پیدا نشد. علی ای حال سرا و کلیسای مریم عذرا رازهای بسیاری را در دل خود دارد.
بعد از کمی راه رفتن در فضای سرسبز و زیبای آن باغ دلگشا، به یک منزل قدیمی سنگی رسیدیم که داخلش عکسبرداری ممنوع بود و یکی دیگه از همون مجسمه های حضرت مریم( که یک نمونه اش رو در ابتدای ورودبه باغ دیده بودیم) در کنار شمع ها و یک فضای روحانی قرار داده بودند.
منزل حضرت مریم
از درب دیگری خارج شدیم و و بعد از کمی پیاده روی از پله هائی پائین اومدیم و به سه چشمه آب شرب معدنی رسیدیم که هرکدوم محل و شیر مخصوص بخود داشت . نوشیدن از هر یک از آبهای این چشمه، از فلسفه خاصی برخورداربود وبه موجب یک باور قدیمی،موجب بهبود شرایط روحی، جسمی و معنوی استفاده کنندگان می شد.
سه شیر آب شرب چشمه شفا بخش در صومعه حضرت مریم
درست در جنب این چشمه هاو بر روی دیواری، مسیحیان و عاشقان آن حضرت در یک باور خرافی، پارچه های اکثرا سفید و حتی کاغذ و دستمال کاغذی رو با اتصال وگره زدن به هم و به دیوار ، انتظار برآورده شدن آرزوهایشان را می کشیدند.
دیوار آرزوها
بعد از بازدید از محل سکونت حضرت مریم ،در بازگشت دیداری کوتاه از مسجد تاریخی" عیسی بی" درداخل شهر سلجوق داشتیم(خیابان فرعی کوتاه از داخل شهرعبورمی کرد اما مسجدچسبیده به قسمت کناری شهر بود).این مسجد که به دستور عیسی بی( والی قرن 14م . سلجوق) توسط معمار معروف آن دوره ( علی بن موشیمش دمشقی ) در زمینی به وسعت 3000 متر( با 2000 متر فضای سبز زیبا در اطراف مسجد)و با زیر بنای 1000 متر، ساخته شده بود ، در 9 شوال سال 776 ه.ق به روی نمازگزاران بازگشائی گردید.
رواق این مسجد یکی از دو نمونه برتر مساجد منطقه آناتولی می باشد.رواق و یکی از مناره های مسجد ، طی چندین زلزله بین سالهای 1653 تا 1688 م. تخریب می گردد.از سال 1975 تا 1990 تعمیرات اساسی روی مسجد انجام می گیرد. درب مسجد عیسی بی امروزه با حفظ تمامی خصوصیات ویژه خود، همواره به روی نمازگزاران باز است.
مسجد عیسی بی
بعد از بازدید ازآنجا به یک مغازه شیرینی فروشی رفتیم که علاوه بر انواع شیرینیجات مخصوص ترکیه از قبیل لکوم و باقلوا ، انواع چائیهای میوه ای هم در آن مغازه موجود بود. سپس در نزدیکی کوش آداسی به یک جواهر فروشی به نام" گالاتا" رفتیم که کارگاه تولید جواهرات و فروشگاه نسبتا بزرگی داشت.
انواع جواهرات، طلا ، نقره و سنگهای قیمتی با طرح ها و شکلهای بسیار زیبا در معرض دید و فروش قرار گرفته بود. خانم بنده هم یک انگشتر با نگین سنگ سلطانیت(نوعی سنگ که در شدتهای مختلف نور به رنگهای متفاوت در می آید) پسند کرد. ساعت 19 به هتل بازگشتیم و بعد از صرف شام ، شب در طول خیابان ساحلی به پیاده روی و استفاده از هوای بسیارتمیز و محیط زیبای آن گذراندیم.
دوشنبه 18 خرداد
دیدن زیبائیهای شهر، خرید و استفاده از تفریحات آبی از برنامه های روز آخر اقامتمون در کوش آداسی بود.
کوش آداسی که در نوار ساحلی دریای اژه، جنوب غربی ترکیه، ۹۰ کیلومتری ازمیر و 71 کیلومتری شهر آیدین(مرکز استان آیدین) واقع گردیده از شمال باسلجوق و پاموجاک و از جنوب با شبه جزیره دیلک همسایه است .این شهرکانون مراکز مهم گردشگری از جمله ازمیر، افس، مریم آنا، میلت، دیدیم، پاموک کاله، مارماریس و بودروم بوده و شهری بندری است. کشتیهای سفرهای دریایی (کروز) در آن پهلو میگیرند.
این شهر در سال 546 قبل از میلاد به تصرف ایرانیان درآمد. در سال 200 قبل از میلاد امپراتوری رم این شهر را به تصرف خود درآورد و بعد از تقسیم امپراتوری رم، امپراتوری رم شرقی بر این شهر تسلط یافت.یک زلزله باعث تغییر مسیر رودخانه، آب و هوا و در نتیجه نابودی شهر افسوس در نزدیکی کوشی آداسی گردید و در آن زمان این امر باعث شد کوشی آداسی بعنوان یک معبر مهم مورد توجه قرار گیرد.
پس از حمله سلطان محمد فاتح، این شهر در سال 1413 توسط امپراتوری عثمانی اداره شد. در دوران سلطنت عثمانی ها کوشی آداسی به ساختمان های با شکوه مشهور شد.کاروانسرای" اوکاز محمت پاشا" یکی از بناهایی است که در آن میتوان معماری دوران عثمانی را به وضوح مشاهده نمود.
دروازه قلعه، دیوارها و مساجد و همچنین ارگ قلعه در جزیره کبوتر، در دوره عثمانی ساخته شده است که منعکس کننده سبک معماری دوران است.پس از جنگ جهانی اول در سال 1919 کوشی آداسی مورد تاخت و تاز یونانیان قرار گرفت و طی یک مبارزه طولانی در سال 1922 کوشی آداسی بخشی از جمهوری ترکیه شد.
قبل از ظهرمون به دیدن زیبائیهای داخل شهر، مغازه ها و خرید گذشت. مغازه ها و بازارهای خوبی در سطح شهر و جود داشت اما قیمتها کمی گرانتر از ازمیر بود. یک ساحل عمومی خلوت وتمیز شنا درست مقابل هتلمون قرار داشت.بعد از ظهر جهت استفاده از دریا و ساحل به آنجا رفتیم. تراس اتاقمون روبه این ساحل بود.
ساحل عمومی دریا درست مقابل هتل کارااصلان
هرچند دمای آب دریا نسبتا پائین بود و مدت زیادی نمیشد داخل آب موند و زود سردمون میشد، اما شدت گرمایش نور خورشید کاملا بدن رو گرم میکرد.
چون پرواز بازگشتمون از ازمیر به وان برای فرداسه شنبه ساعت 16 بود، عصر به ترمینال کوش آداسی رفتم و از شرکت" لست مینوت تورز" بلیط مخصوص مینی بوس به فرودگاه ازمیر گرفتم.ساعت 12 مناسبترین زمان حرکت بود. هزینه بلیط برای دو نفرمون با ترانسفر از جلوهتل تا ترمینال 50 لیره شد.
سه شنبه 19 خرداد
امروز بعد از صرف صبحانه و جمع بندی وسایل وبستن چمدونها، ساعت 11 اتاق رو تحویل دادیم ودر لابی هتل، منتظر اومدن ترانسفر برای بردنمون به ترمینال شدیم. ساعت 11:30 به ترمینال اتوبوسرانی کوش آداسی ترانسفر شدیم. راس ساعت 12 به همراه چند مسافر دیگر سوار یک مینی بوس مخصوص شده و به مقصد ترمینال پروازهای داخلی فرودگاه عدنان مندرس ازمیر حرکت کردیم.
فاصله 90 کیلومتری کوش آداسی تا فرودگاه ازمیر رو یک و نیم ساعته طی کردیم و ساعت 1330 در فرودگاه ازمیر بودیم.پروازمون دقیقا ساعت 1555 از ازمیر به آنکارا و 18 از آنکارا به وان بود.
پرواز با هواپیمائی ترکیش ایرلاین( آنادولی جت) بدون تاخیر انجام شد و ساعت 1730 در فرودگاه آنکارا بودیم. سالن پروازهای داخلی بسیار زیبا و استخرپرآب بزرگی وسط سالن طبقه همکف رو پوشانده بود.
داخل سالن پروازهای داخلی فرودگاه آنکارا
بلافاصله کارت پرواز رو اخذ کرده و سوار هواپیمای دیگری شدیم که مقصدش وان بود. این پرواز هم با همان ایرلاین و بدون تاخیر به پرواز در آمد. حوالی ساعت 19 هواپیما در فرودگاه شهر وان به زمین نشست.
هنگام خروج از سالن فرودگاه، در کمال ناباوری ،احسان به پیشوازمون اومد( چقدر این کرد ها مهربون هستند).یکی از چمدونها رو اون برداشت و یکی رو من و طبق برنامه رفتمون، موقع برگشت هم مسیر چند دقیقه ای خیابان فرودگاه رو پیاده طی کردیم ودر بلوار اصلی با سوار شدن به دولموش و پرداخت 1/5 لیر به ازائ هر نفر به پنجراه( بش یول) اومدیم.اینبار احسان برامون هتل نوسازو شیک 4* گراند رو پیشنهاد کرد.
قصد دوشب اقامت داشتیم وکرایه هر اتاق دو تخته برای هرشب 180 لیره بود که باکلی چونه زدن نهایتا به 150 لیره راضی شدند.( دو شب اقامت برای دونفرمون در یک اتاق دو تخته 300 لیره).
اتاقمون در هتل گراند شهر وان
هتل 4*گراند بعد از زلزله وان که کلا از بین رفته بود، مجددا بازسازی شده و تازه بود اما در عرض سه سال اخیر (بعد از بازگشائی)گویا اصلا تعمیراتی انجام نشده بود و بعضی اتاقهاش با مشکل گرفتگی فاضلاب همراه بود.
ولی بطور کلی هتل خوبی بود ونسبت به هتل قبلی ( رویال برک) از کیفیت بالاتری برخوردار بود . صبحانه این هتل متنوع و کامل تر وچون سالن غذا خوری در طبقه آخر هتل قرار داشت، از فضا ودید بهتری برخوردار بود. مکان هتل هم درست در مرکز شهر( بش یول) بود و دسترسی خوبی به همه مراکز خرید و نقاط دیدنی شهر داشت.
سه نفری در یکی از رستورانهای مدرن شهر،شام خورده و کلی صحبت کردیم و چون خسته بودیم شب کمی زود استراحت کردیم تا منتظر باشیم ببینیم احسان برای فردا که آخرین روز اقامتمون در ترکیه وشهر وان بود، چه سورپرایزی برامون خواهد داشت.
چهارشنبه 20خرداد
امروز آخرین روز اقامتمون در شهر وان و کشور ترکیه بود و طوری برنامه ریزی کرده بودم که قبل از ظهر فردا( پنجشنبه) وان رو به مقصد تبریز ترک کنیم تا به ترافیک برگشت مسافران به ایران در روز جمعه برخورد نکنیم. ساعت 9 بعد از صرف صبحانه ،در لابی هتل، احسان منتظر ما بود.
سورپرایزش، بردن ما جهت دیدن دومین معروفیت شهر وان یعنی" گربه وان" بود .بدین منظور از پنج راه سوار دولموش شدیم و در مسیر خیابان ساحلی به خانه گربه ها(کدی اوی) رفتیم.این خانه نرسیده به قلعه وان و کناربلوار ساحلی بود و ورودیه هم نداشت.
گربه های معروف وان در محل مخصوصی در این خانه نگهداری می شدند. گربه های سفید رنگی که رنگ یکی از چشمهاشون آبی و دیگری عسلی ،که بسیار زیبا و دوست داشتنی بودند.
گربه معروف وان در خانه گربه ها
جالب اینکه از این نوع گربه ها در هیچ کجای ترکیه یافت نمیشه و زمانی که چندتا از اونها رو به شهرهای دیگه برده بودند ، بعد از مدتی در کمال تعجب دیده بودند که همگی، به دلایل نامعلومی تلف شده اند.
دانشمندان شرایط خاص آب و هوائی و محیطی رو از علل رشد و نمو این نوع گربه ها در شهر وان می دونند .ضمنا این گربه ها بسیار نادر بوده و اصلا نمونه ای در سطح شهر مشاهده نمیشه و در صورت مشاهده به قیمت بسیار بالائی( در حدود سه میلیون تومان) توسط آن مرکز( خانه گربه ها) خریداری میشه.
جنب خانه گربه ها ، کارگاه و فروشگاه صنایع دستی قرار داشت.بعد از دیدن آنها، با چند قدم پیاده روی و البته تپه نوردی به قلعه وان رفتیم.
قلعه وان
قلعه بزرگ و زیبائی بود که از بالای آن شهر ، اسکله و دریاچه وان هم دیده می شد.
دیگه دیدنیهای وان تموم شد و چیز خاص دیگه ای نداشت .تنها می موند مغازه ها و مراکز زیاد خرید که بیشترایرانیان به همین خاطر به وان مسافرت می کنند. ما هم عصر و شب رو به دیدن آنها اختصاص دادیم و چند قلم وسایلی که مورد نیازمون بود مخصوصا پوشاک ، از برندهای معروف که در طول خیابان جمهوریت به وفور وجود داشت، خریدیم.
پنجشنبه 21 خرداد( آخرین روز سفر و برگشت به ایران)
امروز بعد از صرف آخرین صبحانه خوشمزه وکامل در ترکیه و شهروان در هتل گراند، چمدونهامونو بسته و بعد از تسویه حساب با هتل، ساعت 10 بطرف یکی از دفاتر خدمات مسافرتی که مختص حمل و نقل مسافر به مرز رازی و در ابتدای خیابان جمهوریت قرار داشت،رفتیم.
اولین دولموش به مقصد مرز رازی ساعت 12 حرکت می کرد.ساعت 1330 به وقت ترکیه به مرز رازی رسیدیم که به وقت ایران ساعت 15 می شد. خوشبختانه وقت یکساعته ناهار و نماز به اتمام رسیده بودو مرز نسبتا خلوت بود. مامور گمرک بازدن مهر ورود از من پرسید که مدت زیادی در ترکیه موندید و من هم که در این مدت کلا به ترکی استانبولی صحبت کرده بودم بی اختیاربه زبان ترکها" بله" گفتم که با خنده هردومون توام شد.
چون مسافر کم بود به سرعت از مرز گذشته و وارد خاک پاک کشور عزیزمون ایران شدیم که بعد از حدود دو هفته واقعا دلم برای وطنم تنگ شده بود.
اکثر مسافران یا با وسیله شخصی اومده بودند یا اتومبیلشونو در پارکینگ رو باز کنار مرز پارک کرده بودند، بنابراین تعداد مسافرانی که میخواستند مثل ما با تاکسی به خوی یا سایر شهرها بروند، کم بود. بعد از کمی انتظار بالاخره با سر رسیدن یه مسافر وبا 3 نفر و پرداخت 30000 تومان ( هرنفر 10000 تومان) با کرایه کردن تاکسی وطی مسیر65 کیلومتری مرز رازی تا خوی در یکساعت،حوالی ساعت 1715 به خوی رسیدیم.
در ترمینال خوی آخرین اتوبوس به مقصد تبریز قرار بود ساعت18 حرکت کنه و ما تا اون موقع منتظر شدیم .تا مسافران بیان و اتوبوس کامل بشه و حرکت کنه، نیم ساعتی طول کشید. از اتوبوس بگم که یک اتوبوس کهنه و زواردررفته ،همه جاش داغون و موقع حرکت ،سقف ، شیشه های پنجره و بدنه کلا درحال رقص بود!!صندلیها کثیف و بوهای نامطلوب همه مسافران رو اذیت میکرد.
بعد از کمی حرکت از کمک راننده ( مثلا مهماندار) درخواست یک لیوان آب خنک کردم که با دستان کثیف و گریسی خود 4تا انگشتشو داخل لیوانهای یکبار مصرف کرده ویکی از اونها رو در آورد سپس از ظرف پلاستیکی آب معدنی 1/5 لیتری که شاید هزاران بار مورد استفاده قرار گرفته و محتوی آب شیر بود ، پر کرد که با اعتراض بنده و سایر مسافران همراه شد ولی با پرروئی اظهار داشت: این آب برای سلامتی خوبه و آب معدنی سربسته یکبار مصرف برای سلامتی زیانباره!!
نیم ساعت از حرکتش نگذشته بود ، در یک سه راهی مسیر روستائی نگه داشت و دیدم راننده، گله ای گوسفند بار جعبه اتوبوس می کنه!! زمانی که با اعتراض بنده مواجه شد ، با عصبانیت وپرروئی و وقاحت کامل وبا قیافه حق به جانب به من گفت : تو چرا از اتوبوس پائین اومدی؟ پس از مدتی حرکت ،کنار جاده و بغل یک جوب آب نگه داشت و کمک راننده مشغول آب پاشی به موتور اتوبوس شد تا اونو خنک کنه !!و این کاررو به کرات در طول مسیر و هرکجا جوب آبی وجود داشت انجام میداد.
به یاد اتوبوس مسیر ازمیر- کوش آداسی افتادم و با خود گفتم: اون کجا و این کجا؟(او هارا. بو هارا)و صد افسوس!! بالاخره با آهنگ زیبای بع بع گوسفندان از پائین و رقص کامل اتوبوس و با دلخوشی کامل( خدایا این دلخوشی رو هیچوقت از ما نگیر!) وشادی کنان مسیر 160کیلومتری خوی – تبریز رودر دو ونیم ساعت طی کردیم وساعت 21 روز پنجشنبه 21 خرداد1394 بارسیدن به ترمینال اتوبوسرانی تبریز ، این سفر به یاد ماندنی هم به پایان رسید.
نویسنده: فرشاد شفیعی شهیدلو
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت بانک تور و گردشگری مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |